بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: حوزه و دانشگاه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10538
متن پرسش
با عرض سلام: قبلا در یک جایی دیدم که یکی از علما (استاد علامه حسن زاده حفظه الله) گفته اند که از آن جایی که مقدمه از ذی المقدمه پست تر است، پس علم دنیایی یا علم به دنیا از خود دنیا هم پست تر است. نظر شما در مورد این تعبیر چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علم دنیا اگر به معنای علم به اعتباریات دنیا و راه‌های هرچه بیشتر به دست آوردن دنیا باشد یک توهّم است، ولی علم به دنیا اگر به معنای شناخت توهّمی‌بودنِ دنیا است خیلی خوب است. موفق باشید
10541
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام و عرض ادب با توجه به اینکه بنده طلبه سطح 3 حوزه و دانشجوی ارشد رشته دین و رسانه از زیر مجموعه های رشته ارتباطات در دانشکده صدا و سیمای قم می باشم و با توجه به علاقه اینجانب به موضوعات ذات یا ابزار گرا بودن تکنولوژی مخصوصا رسانه، خواهشمندم که بنده را در انتخاب و یا تحدید (و تکراری بودن یا نبودن) موضوع پایان نامه یاری نمایید لازم به ذکر است که موضوع مد نظر بنده در راستای بررسی و اثبات یا رد طرفین موضوع مذکور بر اساس تفسیر المیزان می باشد. لطفا در صورت عدم مقبولیت موضوع و در صورت امکان موضوع پیشنهادی خود را در این راستا اعلام نمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در مورد پایان‌نامه‌ها حتی زمانی که در آموزش عالی تدریس می‌کردم، ورودی نداشتم ولی تفسیر المیزان ظرفیت جواب‌گویی به این موضوع که می‌فرمایید را دارد. موفق باشید
10512
متن پرسش
سلام: به نام خدا من 25 سال دارم (قبلا خلاف میلم تا کاردانی عمران پیش رفتم) و تازه از خدمت آمده ام. اکنون بین انتخاب دو مسیر از زندگیم مانده ام. بسیار علاقمند به علوم دینی هستم. برای همین در این مانده ام که مشغول به تحصیل در حوزه شوم یا مشغول به تحصیل در رشته ی فقه و حقوق اسلامی در دانشگاه دولتی در تهران. هر دو را بسیار دوست دارم خصوصاً اینکه اشتغال در شغل های حقوقی مثل قضاوت را بسیار دوست دارم. از طرفی هم بسیار دلم با حوزه هست. علت اینکه نسبت به حوزه مرددم این هست که بعد از چند سال سربازی و با این سن (25 سال) می خواهم تازه شروع به تحصیل در حوزه کنم و دیگران خصوصاً پدر و مادرم مدام متذکر می شوند تو با این وضع تا بیایی درس بخوانی و تا بتوانی پخته شوی و بتوانی زندگی تشکیل دهی خیلی دیر است. و با این وضع مملکت، چگونه می خواهی خانه بخری و زن بگیری و خرج آن ها را بدهی. تو تا بیایی در موقعیت علمی به جایی برسی بیش از 10 سال طول می کشد و تا آن موقع می خواهی چه کنی؟ اگر از 18 سالگی شروع کرده بودی توجیهی داشت ولی الان دیگر دیر است. حوزه جای درس خواندن است و مثل دانشگاه نیست که در حین آن هم درس بخوانی و هم کار کنی؛ و از این قبیل نصیحت های مشفقانه. توضیحات آن ها منطقی هست ولی من صفای طلبه ها را با هیچ عوض نمی کنم. برای همین به علوم دینی و حوزه و استاد محوری حوزه ها بسیار علاقه دارم و تمام فکرم این هست که اگر بخواهم با سلامت و سعادت از دنیا بروم و بخواهم خودم را اصلاح کنم و خدمت به اسلام کنم بهترین راه حوزه هست هرچند از طریق دانشگاه هم می توانم ولی حوزه طبعاً چیز دیگری است. غنایی که حوزه دارد به هیچ وجه دانشگاه ندارد. اگر دغدغه ی مسائل مالی برایم با توجه به وضع فعلیم حل شود نگرانیم گویا تمام می شود زیرا نزد دو نفر که یکی از آن ها حاج آقای قاضی زاده بود استخاره کردم یکی گفت جز به حوزه اصلاً فکر نکن و فقط برو حوزه؛ و دیگری گفت موانعی فعلاً داری ولی ابتدا اون ها رو حل کن بعد سریع برای حوزه اقدام کن. اکنون می خواستم بدانم به نظر شما من با این وضع چه راهی را برگزینم و آیا به این دغدغه هایم جا دارد اعتنا کنم؟ لطفاً به تفصیل راهنمایی کنید که من در این برهه ی حساس از زندگیم چه راهی برگزینم که کم نیاورم و پشیمان نشوم و این وسوسه ها را خنثی کنم؟ بسیار متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در دانشگاه هم بخواهید رشته قوق را ادامه دهید معلوم نیست زودتر از حوزه به سر و سامان زندگی برسید. به نظرم حال که خداوند علاقه به حوزه را در قلب شما انداخته توکل کنید به خدا، خودش حلّ می‌کند. موفق باشید
10470
متن پرسش
با سلام: برای ما طلاب که می خواهیم مطالعه غیر درسی داشته باشیم بهتر است مطالعه ها موضوع محور باشد یا مولف محور؟ یعنی اینکه بهتر است مدتی روی کتب استاد مطهری استاد مصباح، استاد جوادی و ... وقت بگذاریم. یا بهتر است مثلا در مورد مسئله امامت یا تاریخ یا مهدویت کتب مولفان مختلف را مورد بررسی قرار دهیم؟ (کتاب ادب خیال را خوانده ام)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو کار خوب است، گاهی باید موضوعات را دنبال کرد مثل موسم محرم و مطالب مربوط به کربلا. و گاهی باید گوهر فکر یک عالم اسلامی را به‌دست آورد. موفق باشید
10480
متن پرسش
سلام علیکم: استاد برای اجتهاد در فلسفه و عرفان و همچنین در فقه نیز خواندن ادبیات تا چقدر لازم است؟ آیا علامه طباطبائی و علامه حسن زاده و آیت الله جوادی آملی ادیب هستند (یعنی بر 12 علم ادبیات تسلط دارند یا خیر؟)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون زبان معارف اسلامی و فقه، به عربی ارائه شده و از آن مهم‌تر استنادهای این علوم، آیات و روایاتی است که تنها با زبان عربی می‌توان ارتباط درستی با آن‌ها برقرار کرد. باید ادبیات را خوب خواند و بزرگانی که نام بردید در ادبیات عرب سرآمدند حتی از اساتید ادبیات عرب در ادبیات عرب بالاترند. موفق باشید
10412
متن پرسش
با سلام: شما تا چه حد علم روان شناسی را قبول دارید؟ آیا تکنیکهای جزئی این علم که گاه مفید است، مورد قبول شما هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان علم تجربی که همراه با آزمون و خطا توانسته است عکس‌العمل‌هایی که بین جسم و روان را جدول‌بندی کند قابل قبول است، ولی در رابطه با تحلیل انسان‌شناسی و راه‌کارهایی که مربوط به سعادت انسان است، آن را ناتوان می‌دانم و نباید در این موضوعات ورود پیدا کند. در جزوه‌ای عرایض خود را گفته‌ام. موفق باشید
10371
متن پرسش
بسمه تعالی. با سلام و تحیت محضر استاد: حقیر رشته مهندسی را تا سطح لیسانس خوانده ام، و در حال حاضر ترم یک ارشد رشته مهندسی را نیز خواندم و به دلیل اینکه متوجه شدم که علاقه مندی در رشته قرآنی دارم تصمیم به تغییر رشته دارم و در حال حاضر چند ترم هست که دیگر در مقطع ارشد انتخاب واحد نکردم و بلا تکلیف رها کردم. قابل ذکر است که فقط به دلیل کار پیدا کردن تصمیم به گرفتن مدرک ارشد را داشتم، حالا با مدرک لیسانس استخدام شدم ولی می‌بینم که در اداره ما همه چی به مدرک بستگی دارد، مدیر شدن، حقوق بالا گرفتن، ... آیا من مجاز هستم که همان رشته فنی را با این که علاقه زیادی ندارم ادامه دهم و وقت برایش صرف کنم تا با آن مدرک حقوق من 500000 تومان زیاد شود و این مبلغ را در راه خیر استفاده کنم؟ یا اینکه به علاقه‌مندیم برسم و یک رشته قرآنی را شروع کنم و ارشد بگیرم. هرچند با ارشد رشته قرآنی دیگر حقوقم زیاد نمی شود و اصلا در سوابق کاری من اثر ندارد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید در عین آن‌که امکان امرار معاش دارید عمر خود را صرف تدبّر در قرآن کنید، از زندگی خود بیشتر بهره خواهید برد. موفق باشید
10330
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد گرامی: اینجانب، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مهندسی شیمی دانشگاه شیراز هستم که ان شاالله به زودی فارغ التحصیلی خواهم شد. هنوز به خدمت سربازی نرفته ام و حدود 2 سال هم سربازی پیش رو دارم. سن بنده حدودا 25 سال است. از آنجایی که تا کنون مشغول به تحصیل بوده و در کنار تحصیل نیز کار نمی کردم، خرجی خودم را از پدرم که دبیر بازنشسته ی آموزش و پرورش هستند می گرفته و می گیرم. بنا به نیاز به استقلال مالی که در خود می دیدم، تصمیم داشتم تا پس از فارغ التحصیل شدن، به خدمت سربازی رفته و پس از آن، به کاری مشغول شوم. با این تصمیم، سوالات متعددی در ذهن بنده پیرامون اینکه چه کاری است که منطبق بر وظیفه ی من در قبال شهدا، اسلام و انقلاب باشد. در پی پاسخ به این سوال، چند صباحی اندیشه کردم. در بین کارهای مختلف، بحث ادامه تحصیل نیز مطرح بود. اما به سبب احتیاج شدید به استقلال مالی و نیز دشواری مسیر تحصیل در مقطع دکتری، این گزینه آن چنان رنگی در بین سایر گزینه ها نداشت. تا اینکه با صحبت های اخیر رهبری در حضور نخبگان مبنی بر تعریف نخبگی (نخبگی مجموعه‌ای از سه ویژگی «هوش و استعداد»، «همتِ برجسته برای مطالعه و کار و تلاش»، و «حوصله‌ی تحسین‌برانگیز برای پیگیری و مداومت» است) به این اندیشه فرو رفتم که نکند به سبب کم حوصلگی و کم همتی، مسیر ادامه تحصیل کم رنگ شده است. همچنین مباحث شما در کتاب جایگاه رزق مبنی بر اینکه «روزی هرکس را بریده اند و ما مامور به انجام وظیفه ایم»، در گوشم صدا می کند که نکند به واسطه عدم اعتماد به رزاقیت خدا و ترس از فقر دارم به مسیر رفتن به سر کار می اندیشم. من که با تلاش مضاعف و جهادگونه، می توانم در دانشگاه بمانم و در مقطع دکتری تحصیل کنم، چرا مبنای ترک این مسیرم بشود بحث مالی و سختی این راه؟ اگر حقیقتا وظیفه من ماندن در دانشگاه است، خوب باید صبر و حوصله به خرج دهم. اما مشکل اصلی آن جاست که مانده ام وظیفه ی یک جوانی چون من چیست تا پی آن را بگیرم و غصه رزقی که خدا برایم بریده است را نخورم؟ خواستم با شما استاد گرانقدر که با فضای جامعه و نیازهای آن آشنایی دارند و دغدغه های رهبر عالیقدر انقلاب را می دانند، مشورتی کنم. کدام مسیر را انتخاب کنم: ادامه تحصیل و ماندن در دانشگاه یا رفتن دنبال کار و کسب درآمد (با این دیدگاه که خدا به واسطه روزی می دهد) و انجام وظیفه در آن قالب. از طولانی شدن سوالم عذرخواهی می کنم و از صبر و تحمل شما، صمیمانه تشکر می کنم. باشد که خداوند متعال، عمر باعزت و با برکت به شما عنایت کند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما با توکل به خدا بنا را بر آن بگذارید که تحصیلات خود را ادامه دهید و در کنار آن به فکر درآمد مالی هم باشید. موفق باشید
10323
متن پرسش
سلام استاد: ما گروهی از خواهران سطح 3 حوزه علمیه هستیم که در نظر داریم به حول و قوه الهی، فعالیت های پژوهشی در قالب هسته های علمی انجام دهیم. من کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود را خوانده ام و بسیار برایم راهگشا بوده است. حال با توجه به وضعیت فرهنگی، بنظر جنابعالی اگر بخواهیم در مورد آسیب شناشی مسائل فرهنگی تحقیق نماییم، چگونه و از کجا شروع کنیم؟ از نظر شما در کدام حیطه از مسائل فرهنگی متمرکز شویم؟ لطفا ما را راهنمایی فرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با توجه به روش حضوری که دین در آن حیطه ما را به سوی حق هدایت می‌کند جامعه را به قرآن و روایات سوق دهیم و در ابتدای کار، معرفت نفس کمک می‌کند. موفق باشید
10326
متن پرسش
با سلام: حقیر به تازگی طلبه شده ام. گاهی اوقات که در فشار درسی قرار می گیرم احساس ناامیدی به من غلبه میکنه. مخصوصا در درسهای خشک. هر چندکه خود می دانم اینها وسوسه شیطان است. لطفا راه کارهایی برای منعطف شدن و از بین بردن روزمرگی ارایه دهید. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید که مرحوم آیت‌اللّه مهدوی کنی با تحمّل همین سختی‌های درس‌های خشک آن‌ها را مقدمه‌ی فهم معارف الهی قراردادند و منشاء چنین خدماتی شدند و به چنین عاقبت نیکویی رسیدند. موفق باشید
10253
متن پرسش
سلام علیکم: برای فعالیت در فضای گفتمان انقلاب اسلامی و مباحث مربوط به جنبش نرم افزاری از جمله کارهایی که انجام می شود، برگزاری دوره های تربیتی و آموزشی است. موضوعی که اینجا مطرح است اینکه دو مقوله دغدغه مندی و مسئله مندی افراد در حیطه فعالیتهای فکری اهمیت دارد. اول اینکه به طور خاص دغدغه مندی و مسئله مندی چه تعاریفی دارند و نقاط اشتراک و افتراق این دو چیست؟ و یا به عبارتی چه نسبتی با هم دارند و به کدام بعد وجودی انسان برمی گردند (گرایشی، بینشی و ...)؟ و همچنین ار نظر تقدم و تاخر چه نسبتی بین این دو هست؟ آیا می توان مسئله مند بود ولی دغدغه مند نبود و بالعکس؟ دوم اینکه چگونه می توان دانشجویان را دغدغه مند و مسئله مند بار آورد؟ سوم، مسائل عمده انقلاب اسلامی از نظر شما چه مواردی هستند؟ (مثلاً اداره جامعه مبتنی بر نگاه دینی و ...)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب اسلامی ظرف اراده‌ی الهی است جهت آن‌که ملت‌ها از ظهور مدرنیته عبور کنند، اگر کسی دغدغه‌‌اش این‌چنین شد و حقیقتاً متوجه ظلمانی‌بودن فرهنگ مدرنیته گشت، مسئله‌ی عبور از آن را با توجه بیشتر شناخت غرب از یک طرف و فهم جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی از طرف دیگر مدّ نظر قرار می‌دهد. موفق باشید
10231
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: من طلبه ای هستم که چند سالی است در قم زندگی می کنم. مدتی است که به دلیل اجاره زیاد منزل و مسائل دیگر وضعیت اقتصادی برایم مشکل شده و خیلی اوقات مجبور به قرض کردن و یا حتی نماز استیجاری می شوم و این مسائل و دغدغه ها گاهی خیلی ذهنم را مشغول می کند. مطالب کتاب رزق شما را هم کم و بیش مطالعه کردم. سوالم این است که آیا با این وضعیتی که دارم به ایمان خودم در مورد رزق باید شک کنم و تجدید نظر کنم و یا اینکه به دنبال راه حل هایی برای آزاد کردن فکرم باشم از جمله اینکه در شهرهای کوچکی به کارهای حوزوی مشغول باشم و دروس قم را هم از طریق صوت دروس پیگیری کنم و بدون دغدغه زندگی ام را ادامه دهم؟ بطور کلی در موارد این چنینی که راه حلی برای این مشکلات هست آیا ماندن در قم و سختی را به خود تحمیل کردن درست است با اینکه با ابزارهای امروز می توان کاری کرد که به طور کامل از دروس محروم نبود و شاید بزرگان ما که در نجف یا قم می ماندند و با مشکلات فقر دست و پنجه نرم می کردند راه دیگری برای استفاده از اساتید نداشتند و لذا هم درس می خواندند و هم کار می کردند؟ آیا همین کار بزرگان که در کنار درس وقتی را برای کار کردن می گذاشتند برای تامین رزق با سخنان شما در کتاب مذکور تنافی نداره؟ لطفا جوابم را فقط به ایمیلم بفرستید خیلی ممنون و تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک طلبه باید همّت اصلی‌اش درس باشد و تلاش برای رزق در حدّی که به درس لطمه نزند قابل قبول است. با این‌همه همین‌طور که متوجه شدید باید مطابق رزقی که از طرف خدا می‌رسد زندگی را شکل دهیم و یکی از راه‌کارها همین است که به نظر شما رسیده. ای کاش همه‌ی مردم متوجه می‌شدند زندگی خود را مطابق رزقی که از طرف خدا می‌رسد، شکل دهند و مدیریت کنند. این یک مسئله‌ی عمومی است، اجازه دهید در منظر سایر کاربران محترم نیز قرار گیرد. موفق باشید
10218
متن پرسش
با عرض سلام با توجه به اینکه حتما غیر از من افرادی هستند که همین سخنرانیها و جزوتون باعث رفتن به حوزه و یا ماندن در حوزه هست چرا معمم نشدید؟ آیا لباس دین به وظیفه طلبگی لطمه می زند؟ یا یک طلبه بدون عمامه در کار فرهنگی موفق تر هست؟ امیدورام سوالم را به جسارت بنده نگذاری. از زحمات شما خیلی تشکر می کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در جایی مفصلاً این را عرض کردم که چون به طور کامل فقه نخوانده‌ام نباید معمم شوم، در عین آن‌که معتقدم فعالیت‌های فرهنگی وقتی با لباس روحانیت باشد تأثیرش بیشتر است و جهت آن هم سالم‌تر خواهد بود. موفق باشید
10193
متن پرسش
سلام استاد: می خواستم بدونم اینکه جنابعالی می فرمایید طلبه لازم هست فقیه بشود یعنی چه؟ مثلا چه کتاب هایی رو خوب بخونه میشه گفت فقیه شده؟ نظر شما این هست که مجتهد بشه؟ خیلی دوست دارم بدونم نظر شما در مورد سفیران هدایت که بنده اونجا هستم چیه؟ بنده خدا رو شکر الان در حوزه کودک و نوجوان و حتی جوان به خوبی میتونم ارتباط برقرار کنم و به پاسخگویی شبهاتشون بپردازم و فعالیت های فرهنگی متناسب با اهداف انقلاب رو انجام بدم، به نظرتون این برای اینکه وارد گود بشم کافی نیست؟ مطالعات درسی رو هم انجام میدم منتها به نظرم همین تبلیغ در بین دانش آموزان باعث برکات زیادی میتونه بشه.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 10187 عرض شد؛ اگر بخواهید در مورد موضوعات اسلامی صاحب‌نظر شوید باید چند سالی تا درس خارج جلو بروید و فعالیت به صورت سفیران هدایت که کار بسیار ارزشمندی هم هست، مانع چنین حضوری نیست به‌خصوص که بحمداللّه هم نرم ‌افزارهای مناسب موجود است و هم سایت علماء فعّال می باشد به سایت تبیان رجوع کنید. موفق باشید
10187
متن پرسش
با سلام: با توجه به پاسخ 10184 منظور شما از ممحض شدن در فقه آیا اجتهاد است، که در اینصورت باید دیگر از تخصصی شدن صحبت نکنیم، و دیگر اینکه خود شما در فقه کار نکردید ولی از خیلیها که کار کردن جلوترید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک طلبه باید با حضور چندین ساله در درس خارج فقه جلو برود تا قدرت تفکر و تفقه در موضوعات دینی را به‌دست آورد در آن‌جاست که می‌تواند تصمیم بگیرد کدام موضوعات دینی را دنبال کند. بنده به طور پراکنده نوار درس خارج آقایان را دنبال می‌کردم و اگر خوب کار کرده بودم بهتر می‌توانستم به فرهنگ دینی کمک کنم. موفق باشید
10184
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز سوالی پیش آمده و آن اینکه شما در توصیه تان به طلاب می فرمایید حتما فقیه شوید ولی همانطور که مستحضرید امروزه بحث از تخصصی شدن علوم است و امکان دارد یکی بخواهد در فلسفه و عرفان کار کند خب طبیعتا یا باید فلسفه را انتخاب کند یا فقه را چون علوم گستردگی پیدا کرده و دیگر وقت این نیست که هم فقیه شد و هم فیلسوف این اولا، در ثانی امکان دارد طلبه ای استعدادش در فقه نباشد ولی در علم دیگر استعداد داشته باشد فلذا می خواستم ببینم این عرض بنده چگونه با فرمایش شما جمع می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در علوم جدید نیز بعضی از موضوعات تحت علوم پایه آموختنش برای همگان ضروری است و در مورد علوم حوزوی، فقه چنین موقعیتی دارد و لذا اگر به‌واقع کسی بخواهد به صورتی همه‌جانبه فلسفه و یا عرفان و یا تفسیر قرآن را بفهمد و ارائه دهد نیاز است که در فقه خود را پرورانده باشد، هم به لحاظ موضوعات فقهی و از آن مهم‌تر به لحاظ روشی که در فقه اعمال می‌شود و امثال مطهری‌ها را به میدان می‌آورد. به نظرم اگر مقداری در فقه ممحض شوید و مزه‌ی آن را بچشید تصدیق خواهید کرد که چرا بنده اصرار بر خواندن فقه دارم. موفق باشید
10170
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و گرانقدر: مدت ها پیش، درست آن زمانی که دوران اضطراب و پوچی خود را سپری می کردم آرام آرام خود حقیقی خویش را یافتم و هر روز با نزدیکتر شدن به شاگردان شما که امروز اساتید من هستند بیشتر و بیشتر احساس حیات و آرامش نمودم. در واقع من پاسخ سوال از کجا آمده ام را یافته بودم و حالا نوبت به این سوال رسیده بود که اینجا چه می کنم؟ همین سوال باعث شد سیر مباحث را ادامه دهم و ابتدا از رشته فنی به هنر و سپس به حوزه روی آورم. چرا که تا اینجا به این نتیجه رسیده بودم که راه همین است که می روم. اما وقتی وارد حوزه شدم فاصله ای عمیق بین آنچه می خواستم و آنچه وجود داشت یافتم که این سوال مرا جدی تر کرد. اما این بار بجای اینجا چه می کنم؟ از خود پرسیدم ما این جا چه می کنیم؟ پاسخ این سوال باعث شد به تمام آنچه امام و رهبری در مورد حوزه و روحانیت گفته بودند علاقه مند شوم و سیر مطالعاتی خود را در این زمینه آغاز کنم. بخصوص پس از شرکت شما در برنامه گره و اینکه فرمودید خداوند امام (ره) را چون پیغمبران برای هدایت امروز بشر پروریده و پس از انتشار کتاب سلوک ذیل اندیشه امام (ره) یقیین کردم که راه سعادت را در کلام امام و رهبری باید جست و کاوید و با تمام قلب باور کردم و پذیرفتم که آنچه امام عصر (عج) از ما می خواهند پیروی از مقام ولایت است که حالا بهتر آن را درک می کردم. آرام آرام و با نزدیک شدن به مباحث غرب و انقلاب اسلامی و تمدن زایی و سلوک دریافتم که خبری هست بسیار بزرگتر و عظیم تر از آنچه تصور می کردم. حالا بهتر می فهمیدم چرا رهبر انقلاب می فرمودند نسل شما از عظمت و مجد اسلام چیزهایی را خواهد دید که سابقه نداشته است. فرمودند جهان از این رو به آن رو خواهد شد و جالب آنکه فرمودند این تحولات را نسل ما خواهد دید. حالا احساس می کنم فضای هم سن و سالان خود در دوران انقلاب را کم کم بیشتر احساس می کنم و آن شور را بهتر می فهمم ولی: آنچه فکر و دغدغه جدی من شد این جمله رهبر انقلاب بود که انقلاب آغاز راهی است که باید به تمدن اسلامی ختم شود تا دین به تمامه به صحنه بیاید و امکان تعالی بشر به تمامه فراهم شود. تا جهان ظرفیتی پیدا کند تا توحید به تمامه با ظهور حجت ظهور یابد و اینچنین ظرفیتی زمانی ایجاد می شود که حوزه های علمیه به عنوان شالوده های این انقلاب و ستون های نظام اسلامی و به عنوان کارگزاران فکر و اندیشه در تمدن نوین اسلامی به صحنه بیایند و در تاریخ خود حضوری جدی داشته باشند. به همین جهت بود که اولین مقاله خود را بر اساس مباحث شما و به زبان معرفت النفس نوشتم و با این برنامه که : 1- توحید را به علم حضوری درک کنیم. 2- بدانیم انقلاب به صحنه آمدن توحید است. 3- متوجه شویم اگر در تاریخ خود حضور نداشته باشیم از حقیقت دور خواهیم شد و در خیال به سر خواهیم برد. 4- حوزه های علمیه اساس حرکت انقلاب و شکل گیری تمدن اسلامی است. مباحث را پیش ببرم. مقاله اول را به آدرس زیر تقدیم می کنم: http://uplod.ir/y2jfhsb6tmaz/01_-_جایگاه_تمدن_اسلامی_در_حیات_تاریخی.pdf.htm استاد عزیز با این توضیحات در این جا چند سوال دارم که محضر شما طرح می کنم؟ 1- آیا تحلیل من از آنچه واقعیت امروز است نگاه درستی است و می توان آن را دنبال کرد؟ 2- آیا این توانایی را در مقاله حاضر که تقدیم شد احساس می کنید تا بنده آن را ادامه دهم؟ 3- با توجه به ضعف های علمی و روحی که دارم برای تحقق این هدف (که شاید بتوان مباحث نوشته شده را در کتابی به نام (هویت تاریخی طلبه عصر انقلاب) برای رهانیدن صدها طلبه جوان از سردرگمی اینکه چه باید بکنیم؟ گرد آورد)، چگونه می توانم به پیش بروم؟ چرا که امروز با آنکه می دانم سعادت بشر زمانی محقق خواهد شد که از مسیر شریعت تمام تشریع او با تکوینش به واحد برسد و یگانه شود اما در عمل از این اعتقاد فاصله بسیار دارم. 4- چگونه امروز خود را از عالم بی عمل بودن رها سازم و امروز که نگاهی دقیق تر و صحیح تر و گسترده تر به هستی و حیات خود یافته ام خود را از خطر معرفت بدون عمل نجات دهم تا در ابدیت خود دچار پوچی نشوم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با آن‌که نتوانستم آدرس مربوطه را باز کنم - گویا باید عضو شویم تا فایل‌ها را باز کند - ولی از طرز نگارش مطالبی که در همین نوشته ارائه فرموده‌اید حقیقتاً به وجد آمدم، این‌همه نظم و دقت و حضور در عالَمی ماوراء این عالم بر شما گوارا باد، بحمداللّه در جای خوبی دست گذاشته‌اید. چهار نکته‌ای که مطرح کرده‌اید باطل‌السحر دنیای مدرن است. با همین روح، جلو بروید تا کالبدی بس عظیم‌تری را بیابید که در آن کالید تاریخی چهره‌ای قابل تصور به صحنه می‌آید. نگو چگونه باید پیش بروم؛ «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید کرد». در چنین حضوری است که افق نمایان می‌شود و آرام‌آرام انسان به عهدی که با خدا بسته برمی‌گردد و عمل‌اش در مسیر اعتقاد توحیدی‌اش قرار می‌گیرد. پیروزی انقلاب اسلامی در آن شرایط خاص که عملاً عبور از نظام استکباری به‌حساب می‌آمد، چیزی نبود جز نوید پیروزی بزرگی که محدوده‌ی آن از مرزهای ایران بیرون است و لذا باید یاد بگیریم خود را در میدانی به وسعت انقلاب اسلامی ظاهر کنیم با همه‌ی مشکلاتی که در پیش روی ما است. ولی باید بدانید انقلاب اسلامی و ایران اسلامی در تار و پود آینده‌ی سایر کشورها تنیده شده و نمی‌توان به انقلاب طوری نگاه کرد که گویی تنها محدود به جزیره‌ای است به نام ایران، کشورهای دیگر آینده‌ی خود و جهان را در آینده‌ی انقلاب اسلامی جستجو می‌کنند و این انتظار، کار را برای انقلاب اسلامی و برای ما مشکل‌تر می‌کند. این‌ها همه موضوعاتی است که با انقلاب اسلامی به وقوع پیوسته و ما به ندرت می‌توانیم عظمت این موضوع را درک کنیم. ولی این زمان نه وقت سرمستی است و نه وقت جشنِ پیروزی، وای به حال کسی که در حال حاضر که تنها جهان آماده‌ی تحولی بزرگ می‌باشد، خود را در آغوش پیروزی احساس کند. ما تنها در نفی نظام شاهنشاهی پیروز شده‌ایم، در حالی‌که ظرفیت انقلاب اسلامی برای پیروزی‌های با شکوه‌تر بسیار بیشتر است. موفق باشید
10095
متن پرسش
سلام علیکم: عرض خدا قوت محضر استاد گرامی بنده مدتی دچار یک تعارض شده ام احساس می کنم تحصیل در دانشگاه برای یک زن که معتقد به روابط بین محرم و نامحرم هست مناسب نیست (با توجه به وضع موجود دانشگاه ها که گذشته از همکلاسی مرد استاد های مرد نیز این مسئله را رعایت نمی کنند) از طرفی هم احساس می کنم خود را درگیر تحصیل در دانشگاه کردن برای یک زن با وجود رسالت عظیم شوهر داری و فرزند آوری در خانواده مشکل زاست و جلوی رسیدگی به این امور را می گیرد. به نظر شما رسالت اصلی یک زن با توجه به نظم جدید دنیا و نزدیک شدن به ظهور حضرت حجت (عج) چیست ؟ افکار بنده را شما در مورد دانشگاه تایید می فرمایید؟ با توجه به اینکه بنده تصمیم به اشتغال به هیچ وجه ندارم، چون محیط ها را مناسب نمی بینم تنها محیط آموزشی دانشگاه فرهنگیان است که آن هم 8 سال تعهد خدمت می گیرد و بنده به هیچ وجه نمی توانم این تعهد را بپذیرم که 8 سال از خانواده ام بزنم!!!!! راه حلی پیش پای من بگذارید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره هرکس نسبت به موقعیت خود و روحیه‌ای که دارد باید وظیفه‌ی خود را تعیین کند، با توجه به آنچه درباره‌ی خودتان می‌فرمایید چه نیاز است که علوم را از طریق دانشگاه دنبال کنید؟ در مورد رسالت زن در جواب‌هایی که قبلاً به سؤالات کاربران محترم داده‌ام، عرایضی شده است. به قسمت آرشیو سؤالات بخش «زن و خانواده» رجوع فرمایید. موفق باشید
10038
متن پرسش
سلام: می خواستم اگه براتون امکان داره چند تا موضوع برای پایان نامه کارشناسی ارشد رشته کلام و فلسفه به بنده پیشنهاد بدید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد کار نکرده‌ام. آن روزها هم که آموزش عالی تدریس می‌کردم آمادگی چنین کاری را نداشتم. موفق باشید
10040
متن پرسش
سلام علیکم: بنده طلبه ی پایه ی2 هستم. خواهشمندم بفرمایید اگر بخواهم مدیون امام زمان عج الله تعالی فرجه نباشم و فردی مفید برای اسلام و تشیع باشم، روزی چند ساعت مطالعه ی درسی و چند ساعت مطالعه ی غیر درسی داشته باشم؟ سوال دیگری هم داشتم: اینکه در احادیث هست یک لحظه فکر کردن بهتر از هفتاد سال عبادت است، چگونه فکر کردن و به چه فکر کردن است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شما هر اندازه که فرصت دارید باید دروس رسمی حوزه را مطالعه کنید، اگر فرصتی پیدا کردید به موضوعات غیر درسی بپردازید 2- تفکر به معنای واقعی آن متمرکزشدن بر روی حقایق وجودی مثل معرفت نفس است که در وقت‌اش پیش می‌آید. موفق باشید
10023
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: حتما حضرتعالی با مباحث استاد محمدرضا حکیمی آشنا هستید. منظورم جریان تفکیک نیست. منظورم مباحث عدالت، خصوصا عدالت اقتصادی و این دست مسائل است. یا مثلا در جایی می گفتند چرا رساله های عملیه همیشه از طهارت نجاست شروع می شود نه از عدل و ظلم. به نظر شما چرا این نوع مباحث که ظاهرا دغدغه های اصیل هم هستند در حوزه اینقدر مهجور است؟ مثلا حوزه و غالب علما اینقدر به بدحجابی حساس اند اما به مفاسد اقتصادی و بی عدالتی خیر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یکی از ضعف‌های ما است و انصافاً استاد محمدرضا حکیمی به معنای واقعی یک متفکر اصیل اسلامی است که حق ایشان اداء نشده. موفق باشید
9941
متن پرسش
سلام حضرت استاد: خسته نباشید. یکی از خواسته های فطری ما کسب علم و دانش است. کسی که خداوند به او استعدادهای زیادی داده اعم از هنر و حافظه قوی و فهم فلسفی و عرفانی و ریاضی و... و می تواند با برنامه ریزی و وصل به حق، ذوالفنون شود (مثل علامه حسن زاده) ولی با بطالت و بی برنامگی و تنبلی فقط در یک حوزه متخصص شود یا در هیچ حوزه ای نشود، دیر یا زود فریاد نارضایتی فطرت در دنیا بلند می شود و منشا برخی افسردگی ها، همین جواب ندادن به استعدادهاست و در قیامت هم مثل استعداهای عرفانی جای خالی این استعدادها ولو دانشمندی در علوم پایه باشد را می بیند و حسرت می خورد و حسرت نداشتن مقامات علمی را می خورد. درست است در آنجا شیمی و خطاطی و زبان انکلیسی و... به درد نمی خورد ولی ملکه اینها را با خود آنجا می برد و از این ملکه خیلی کار برمی آید. (همانطور که علامه مجتهد در طب قدیم و ریاضی و نجوم و...هستند) ولی این نارضایتی صادق فطرت با نارضایتی کاذب غریزه که طلب علم برای مدرک و شهرت و مقام و ثروت باشد خیلی متفاوت است و شما، غصه نخوردن برای مدرک و اینکه آن را دنیا می دانید قسم دوم است نه اول و باید دقت کرد. اگر این استنباط من از فرمایشات شما درست باشد خیلی ها با کوتاهی در استعدادها، قیامت حسرت خواهند خورد. درست فهمیده ام درس را استاد؟ می خواهم مقاله ای تنظیم کنم ببخشید استاد که همه نوع سوال ساده ای می پرسم. سپاس بسیار از این همه لطف شما در تحمل من.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی می‌فرمایید. منتها عنایت بفرمایید در قیامت که شرایط «اِلَیْهِ راجِعُون» است و رجوع إلی اللّه در میان است، ما از نداشتن علوم و ملکاتی در حسرت هستیم که در این رجوع باید به ما کمک ‌کند و از نوع علم و عمل را کم داریم. موفق باشید
9942
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقتتان بخیر. علامه حسن زاده در نجوم و ریاضی و طب قدیم و...مجتهدند و صاحب ملکه آن علم. داشتن ملکه مثلا ریاضی یا شیمی یا زبان فرانسه که آیت الله شاه آبادی داشتند به چه درد شان می خورد؟ و به چه درد ما در آن دنیا می خورد؟ این ملکه را آن دنیا با خودمان می بریم ولی ملکه شیمی آن دنیا به چه کارمان می آید؟ سپاس بسیار معلم مهربان ما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی از علوم برای بعضی افراد جنبه‌ی طریقیت دارد. یعنی می‌تواند در مسیر إلی اللّه به ما کمک کند و خودش به خودی خود مقصد نیست. مثل آموختن زبان فرانسه در زمانی که انسان بتواند از آن طریق با علوم روز آشنا شود و بفهمد دنیا از نظر فکری چه خبر است و از همان زاویه اسلام را که به عالی‌ترین شکل سخن گفته ارائه دهد تا جوانانِ شیفته‌ی غرب را نجات دهد. ولی ممکن است برای شخص دیگر این کار لازم نباشد و او از طریق دیگر به مقصد خود برسد. موفق باشید
9926
متن پرسش
با سلام: من خانمی 23 ساله با 1 پسر 2 و نیم ساله و خانه دار هستم. در آزمون حوزه علمیه و مصاحبش قبول شدم. حال مانده ام سر 2 راهی که بروم یا نه؟ عده ای می گویند شوهرداری واجبتر است؟ من چه کنم استاد، فرزندم را بزارم مهد و برم حوزه یا بشینم تو خونه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد تربیت فرزند و رعایت نیازهای خانه کار مهم‌تری است، به‌خصوص که باید تلاش کنید برای تحویل فرزندان بی‌شمار به جامعه. شواهد فراوانی در میان است که نشان می دهد فرهنگ غربی علی‌رغم ظاهری که برای خود می‌آراید، تمدنی خسته و وامانده است و از آن عزم و اراده‌ای که موجب تمدن غربی شد چیزی جز خاکستر باقی نمانده و از آن انعطاف‌هایی که بعضاً برای ادامه‌ی خود از خود نشان می‌داد دیگر خبری نیست. حتی نمی‌تواند جای نسلی که پیر می‌شود و می‌میرد را با ازدیاد نسل و حفظ خانواده جبران کند و با پذیرفتن نظریه‌ی مبتذلِ مالتوس در رابطه‌ با ازدیاد جمعیت، گرفتار یک نوع عقیم‌شدن در آینده‌ی خود شده در حالی‌که بر اساس آموزه‌های دینی زنِ اصیل و صاحب روحیه‌ی طبیعی نمی‌خواهد رفیقه و معشوقه‌ی مرد باشد، بلکه می‌خواهد «مادر» باشد، آن‌هم نه مادر یک فرزند که برایش بازیچه و سرگرمی است بلکه مادر فرزندان بی‌شمار. در تمدن غربی و در شهرهای بزرگی که بر اساس تمدن غربی ساخته شده، رقابت در هرچه بیشتر ارضاء‌کردن امیال شهوانی مردان است و نه رقابت در مادرشدن و این نشانه‌ی خاموشی یک تمدن است که مردان نمی‌توانند و نمی‌خواهند پسران توانا و زرنگ داشته باشند تا زندگی آن‌ها همچنان شکوفا بماند. اضمحلال خانواده به این معنایی که عرض شد نتیجه‌ی وجود شهرهای بزرگ است که دیگر تمدن غربی نمی‌تواند از آن فرار کند و همین امر یعنی بی‌قیدی نسبت به خانواده، به معنای غفلت از داشتن فرزندان زیاد، هر روز اوضاع را بدتر از قبل می‌کند و دیگر هرکس برای خود زندگی می‌کند نه برای آینده و نه برای نسل‌های آینده. آیا این روحیه به تنهایی برای افول غرب کافی نیست؟ وقتی انسان‌ها در فرزندان خود ادامه نمی‌یابند سعی می‌کنند هرچه بیشتر در همین دنیا زنده بمانند هرچند با انواع بیماری‌ها دست به گریبان باشند و با کلکسیونی از بیماری‌ها و مجموعه‌ای از داروها دست به دامان پزشکان گردند، در حالی‌که پزشکان در این حال مرگ را برای آن‌ها طولانی می‌کنند و نه زندگی را. این مسلّم است که افراد برجسته و مهم به ندرت نخستین فرزند خانواده ها هستند، تقریباً هیچ‌وقت نیز یگانه فرزند خانواده نیستند. خانواده‌ای که فرزندان محدود به جامعه تحویل می‌دهد تنها از نظر کمیّت به جامعه زیان نمی‌رساند بلکه از لحاظ کیفیت نیز آن جامعه و آن نژاد را ناتوان می‌سازد زیرا جامعه‌ی خود را از مردان و زنان ممتاز و برگزیده و هدایت‌گر محروم کرده ا‌ست. تاریخ ما، ما را به جامعه‌ی امروزینمان تحویل داده تا این سلسله همچنان ادامه یابد، ولی اگر ما سرنوشت خود را از فرهنگ غربی که در حال خاموش شدن است جدا نکنیم، با عقیم‌شدنی که آینده‌ی ما را تهدید می‌کند، فرزندانی نخواهیم داشت که به تاریخ فردای خود تحویل دهیم آیا زنان ما هنوز متوجه رسالت فرزندآوری در تاریخی که شروع کرده‌ایم نشده‌اند؟.موفق باشید
9879
متن پرسش
سلام علیکم: می خواستم نظر جناب عالی را در مورد نظرات امام خمینی رحمه الله علیه که در مورد علوم جدید و تکنولوژی است بدانم: مصاحبه با روزنامه ایتالیایی لوتاکونتینوا در نوفل لوشاتو (57/10/19) «اسلامی که بیشترین تأکید خود را بر اندیشه و فکر قرار داده است و انسان را به آزادی از همه خرافات و اسارت قدرتهای ارتجاعی و ضد انسانی دعوت می‌کند، چگونه ممکن است با تمدن و پیشرفت و نوآوری‌های مفید بشر که حاصل تجربه‌های اوست سازگار نباشد؟!» سخنرانی در جمع انجمن‌های اسلامی خواستار انقلاب فرهنگی (59/2/1) «من لازم است که یک تذکر به شما بدهم که بدانید مقصود ما از اصلاح دانشگاه‌ها چیست؟ بعضی گمان کردند که کسانی که اصلاح دانشگاهها را می‌خواهند و می‌خواهند دانشگاه‌ها اسلامی باشد این است که ... علوم دو قسم است: هر علمی دو قسم است. علم هندسه یکی اسلامی است، یکی غیراسلامی. علم فیزیک یکی اسلامی است، یکی غیراسلامی. از این جهت اعتراض کردند به اینکه علم، اسلامی و غیراسلامی ندارد. و بعضی توهم کردند که اینها که قائلند به اینکه باید دانشگاه‌ها اسلامی بشود؛ یعنی فقط علم فقه و تفسیر و اصول در آنجا باشد. یعنی همان شانی را که مدارس قدیمه دارند باید در دانشگاهها هم همان تدریس بشود. اینها اشتباهاتی است که بعضی می‌کنند، یا خودشان را به اشتباه می‌اندازند. آنچه که ما می‌خواهیم بگوییم این است که دانشگاه‌های ما، دانشگاه‌های وابسته است ... ما بیشتر از پنجاه سال است که دانشگاه داریم، با بودجه‌های هنگفت کمرشکن که از دسترنج همین ملت حاصل می‌شود، و در این پنجاه سال نتوانستیم در علومی که در دانشگاه‌ها کسب می‌شود خودکفا باشیم.»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» از یک طرف جواب اتهاماتی را می‌دهند که می‌گویند آخوندها با علم مخالف‌اند، و از طرف دیگر می‌فرمایند باید این علوم جهت الهی داشته باشد که مسلّم اگر با جهت الهی وارد علوم و تحقیقات شویم دیگر به جای علومی که طبیعت را تخریب می‌کند، علومی داریم که با طبیعت تعامل می‌نماید. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!