بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: حوزه و دانشگاه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15731
متن پرسش
سلام و احترام: برای تبلیغ دین همانطور که مستحضرید، بهتر است به مردم مطالب معرفتی و توحیدی بیان شود. ولی در بین مردم عوام و کم سواد و یا حتی زیر دیپلم، این مطلب امکان پذیر نیست. چه طوری باید مطلب معرفتی عنوان شود؟ فردی که مظهر و تجلی را نمی داند چیست، باید چه طوری به او اسلام و مطلب معرفتی عنوان شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با زبان حضوری و قلبی با مردم سخن بگوییم، قلب آن‌ها مطالب را تصدیق می‌کنند و این مهم است. موفق باشید

15728
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد و حکیم وارسته، 1. وظیفه من طلبه هنگام برخورد با ناهنجاریهای اجتماعی از جمله بی حجابی چیست؟ 2. در موردی که امر به معروف واجب است، چطوری این کار صورت گیرد؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز بیشتر با فعالیت‌های اصیل فرهنگی و طرح بصیرت عبور از غرب، امر به معروف انجام می‌شود مگر در جایی که بتوان به طور مستقیم، خطایِ شخص بی‌حجاب را به او متذکر شد. موفق باشید  

15724
متن پرسش
سلام و احترام: حکیم فاضل یک طلبه درس خارج خوان اول باید خودش را مهذب کند بعد سراغ فعالیتهای تبلیغی برود یا در کنار تهذیب باید به تبلیغ دین در اجتماع بپردازد؟ کدام صحیح است؟ امام خمینی (قدس سره) می فرمایند: تا انسان خودش را نسازد، دیگران را نمی تواند بسازد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است. ولی شما سخنان انسان‌های خودساخته یعنی امامان معصوم را مطرح کنید و ضعف خود را پنهان ننمایید تا شما قبله نشوید. موفق باشید

15689
متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده طلبه هستم، به این نتیجه رسیده ام که بعد از سطح ۱، علاوه بر فقه و اصول، گرایش فلسفه را انتخاب کرده و ادامه دهم و سپس عرفان نظری بخوانم. به نظر حضرتعالی این تصمیم درست است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. ولی سعی کنید دروس رسمی حوزوی را به جایی برسانید و سپس شروع کنید، وگرنه جذبه‌های فلسفی و عرفانی از تمحّض به فقه و اصول، بازتان می‌دارد که در آن صورت دیگر نمی‌توانید آن را جبران کنید. موفق باشید

15659
متن پرسش
با این تناقض ها چه کنیم ما؟! سلام علیکم حضرت استاد: بنده فارغ التحصیل رشته ی مهندسی صنایع هستم. حضرت استاد ما بین مفاهیم دینی و دروسی که خوانده ایم تناقض مشاهده می کنیم، این علمی که ما می خوانیم در خدمت مدرنیته است، در خدمت سرمایه داران برای ترویج مصرف گرائی و رسیدن به سود بیش تر. حضرت استاد بسیاری از جوانان حزب اللهی که رشته های مهندسی را می خوانند میانه کار و یا انتهای تحصیل خود دلزده می شوند! چون تناقض می بینند بین اعتقادات خود و مفاهیم دورس خودشان. واقعا با این معضل چه کنیم ما؟ خیلی از بچه های مذهبی یا بعد از دروس تصمیم به حوزه رفتن می گیرند و یا با رفتن به شغل فرهنگی و نامربوط با رشته تحصیلی خود سعی بر حل این تناقض هستند. آیا نباید حکومت نسبت به این معضل پاسخی بدهد؟ نحوه مواجه ما با این علوم و حالت ایجاد شده در ما چگونه باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در دوره‌ی گذار هستیم. واقعیت آن است که نه می‌توانیم بیرون از تجدد زندگی کنیم و نه می‌توانیم به آن نوع زندگی که تجدد در مقابل ما قرار داده، دل بسپاریم. از این جهت است که باید با تعقل و بدون آرمان‌گراییِ افراطی، رشته‌های مناسب جامعه‌ی خود را به صحنه آوریم. ولی در حال حاضر نمی‌توان از سر بی‌مسئولیتی نسبت به امور مردم از طریق همین نوع فعالیت‌ها شانه خالی کرد. موفق باشید

15655
متن پرسش

سلام علیکم: در سوال 15642 فرمودید: نمی دانیم شما در حوزه هستید یا در همه جا... 1. باید به استاد عزیز عرض کنم: بنده طلبه ام ولی در برخی همایش ها جلسه ها و کلاس ها که در مورد فلسفه و عرفان است شرکت می کنم و یادداشت برداری می کنم یا صدا ضبط می کنم. که (جدیدا دانستم که اشتباه می کنم). استاد واقعیتش را بخواهید از شدت تشنه ی علم بودن نمی دانم چه کنم؟!! گاه کتاب می خوانم. گاه صوت. گاه جلسات و ... کمی گیج شده ام. چون از طرفی هم می ترسم در تبلیغ دستم خالی باشد. استاد خوب شد که آن جمله را گفتید تا من توضیح بدهم به شما. کمی کمکم کنید. خیلی دغدغه در سرم می چرخد. نمی دانم چه کنم. دغدغه تشکیل زندگی، کار و تبلیغ، علم، عمل و سلوک، سیاست و... البته من الان فقط درسم را می خوانم با کمی حواشی. ولی فکرم هنوز خالی نشده استاد. مدام نزد اساتید مشورت می گیرم و یادداشت می کنم و ارزیابی می کنم ولی به نتیجه رسیدنش سخت است. می خواهم کمک کنید که این انبوه ها را نظم دهم. ذهنم مثل یک کتابخانه ایست که قفسه بندی نشده است. کمکم کنید. 2. تمام جزوات را آقای نظری برایم فرستادند استاد. یک جزوه ای به نام گزیده کشف المحجوب است. آن را دقیقا کی باید بخوانم؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده از این‌همه انرژی که عزیزان دارند، لذّت می‌برم ولی نگرانم از تعمق در دروس حوزه باز بمانید و آن دروس، ملکه نشود، وگرنه این نوع فعالیت‌ها خوب است و خود بنده نیز به رفقا سفارش کرده‌ام که گاهی صوت این نوع جلسات را برای بنده بفرستند که در جریان آخرین مباحث مطرح در حوزه‌های فکری باشم. در مورد آینده‌ی کار تبلیغی خود، کار را به خدا واگذارید. 2- جزوه‌ی «کشف‌المحجوب» و اساساً کتاب «کشف‌المحجوب» برای ایجاد احساس عالَم عرفانی و رونق‌دادن به خلوت‌ها، خوب است. شاید آن جزوه در اعتکاف به کارتان آید. موفق باشید

15624
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما: من دانش آموز سال سوم تجربي هستم و به خواسته پدر و مادرم و علاقه خودم در ابتدا وارد رشته تجربي شدم اما مدتي است دچار دوگانگي شده ام البته حدود يك سالي مي شود كه علاقه خاصي نسبت به حوزه و دروس حوزوي دارم. يعني اين علاقه من به حوزه نوعي آرامش روحي هم براي بنده دارد. اما پدر و مادرم هيچ گاه قبول نمي كنند كه من وارد حوزه شم. به نظر حضرت عالي راه حل مشكل بنده چيست؟ به نظرتان حوزه دانشجويي مي تواند براي بنده مناسب باشد؟ من چگونه مي توانم خودم را در معنويت حفظ كنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمه‌ی حضور در حوزه‌های علمیه، علاوه بر علاقه‌ی درونی، داشتن استعداد متوسط به بالا است 2- حوزه‌ی دانشجویی تا حدّی در این‌که شما به دنبال یک حیات معنوی هستید، کمک می‌کند. از طرفی از همین حالا می‌توانید با مباحثی که در سیر مطالعاتیِ سایت هست، کار را شروع کنید. موفق باشید

15617
متن پرسش
سلام: وقت شما بخیر. من دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه صنعتی و همچنین دانشجوی حوزه دانشگاه هستم. مدتی است با افکار جدیدی مبنی بر جامع نبودن دستورات دینی و تناقض هایی بین دین و عقل آشنا شده ام و متاسفانه درگیر شک و شبهه درباره اصل دین شده ام و اینکه آیا ایمان فعلی من باب تلقین خانواده و اجتماع است یا به واقع انتخاب عقلی و شخصی بینده می باشد. این مسئله به شدت مرا سردرگم و بی انگیزه کرده است. پس از در میان گذاشتن این موضوع با یکی از اساتید حوزه دانشگاه، به من پیشنهاد دادند که راهکار این مشکل را از استاد طاهرزاده بپرسم. با سپاس از توجه شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سال گذشته در حوزه‌ی دانشگاه شریف بر همین مبنا عرایضی داشتم که چگونه نسبت به دین و تاریخی که در آن زندگی می‌کنیم، به خودآگاهیِ لازم برسیم. در این رابطه پیشنهاد می‌کنم سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست را دنبال فرمایید. إن‌شاءاللّه جواب خود را خواهید گرفت. موفق باشید

15614
متن پرسش
سلام علیکم وقت بخیر: بنده طلبه پایه 2 هستم. 1. چطور باید علاقه و عشق به مطالعه دروس را ایجاد کرد که خستگی و زدگی پیش نیاید؟ 2. گاهی در کلاس و مطالعه یا هر جای حساس که نیاز به حواس جمعی دارد، تمرکزم را از دست می دهم و نمی توانم بطور ارادی آن را باز گردانم و کار سخت می شود. لطفا بفرمایید درمان این مساله چیست؟ 3. گاهی از برخی می شنویم چه نیازی است طلبه مثلا کتاب مغنی را بخواند که مجموعه ای از نظرات مختلف است که فلان ادیب مطرح کرده است و شاید به آن در این حد نیازی نباشد و طلبه فرصت و وقت خود را اینطور هدر بدهد؟ لطفا بفرمایید این نگاه صحیح است یا خیر؟ و راه حل این مساله چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با یادداشت‌برداری و تعمق بر روی مطالب، حوصله‌ی انسان برای دنبال‌کردنِ مطالب بیشتر می‌شود به شرطی که سعی شود پرحرفی و پرخوری نداشته باشیم و دنبال دیدنِ فیلم و سریال نباشیم. 2- سعی کنید ملکه‌ی یادداشت‌برداری را در خود تقویت کنید، حتی اگر نخواهید از آن یادداشت‌ها استفاده کنید، ولی صرفِ یادداشت‌کردن تمرکز می‌آورد. 3- چنین کتاب‌هایی کمک می‌کند تا بحث‌های ادبیاتی به صورت ملکه در آید. ادبیات که فقط فهمیدنی نیست، تکرارکردنی است. موفق باشید

15588
متن پرسش
با سلام: من مدیر یکی از حوزه های علمیه خواهران هستم. می خواستم بپرسم چگونه می توان اقتدار مدیریتی را با داشتن اخلاق جمع کرد؟ من کلاس اخلاق دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با مخاطبان خود یعنی طلاب در میان بگذارید که آن‌چه به عنوان جدّیت در نظمِ نظام مدیریت إعمال می‌کنید، به معنای بی‌تفاوتی نسبت به عواطف آن‌ها نیست، بلکه این جدّیت‌ها است که افراد را بزرگ و بزرگ‌تر کرده است و نمونه‌اش مدیریت امثال آیت اللّه قدوسی‌ها در مدرسه‌ی حقّانی دیروز و شهیدینِ امروز است و حاصل آن بهترین طلاب در تاریخِ این انقلاب می‌باشد. نامه‌ی حضرت علی«علیه‌السلام» به مالک اشتر در این راستا؛ راهنمای خوبی است. موفق باشید

15556
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد در فقه غنی شیعه داریم که امام جماعت باید عادل باشد. حالا آیا امام جماعتی که زندگیش از حد معمول بالاتر است و ماشینی که سوار می شود از ماشین های گرانقیمت است و این باعث شده عده ای به روحانیت و اسلام بدبین شوند آیا این عامل تزلزل عقیده دیگران شده گناه نیست و امام جماعت را از عدالت خارج نمی کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً قضاوت با این فرضی که شما می‌کنید، بسیار مشکل است. با این‌که ما باید تا آن‌جا که ممکن است فرض را بر برائت بگذاریم، آدم نمی‌داند در این موارد چه بگوید و چه بکند؟!! حضرت امام مکرراً برای روحانیت، ساده‌زیستی و ذیّ طلبگی را تأکید می‌کردند. موفق باشید

15518
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: من خانمی هستم ... ساله دارای ...فرزند کوچک که فرصت های ناب جوانی خود را در غفلت و بی برنامگی از دست داده ام و فقط سرمایه ی اندکی از عمر برایم باقی مانده. 1. استاد گرامی آیا برای شروع سیر و سلوک (برای من) دیر نشده؟ اگر فکر می کنید دیر نشده، آدمی با شرایط من از کجا شروع کند؟ 2. آیا راه یا راه های میانبری برای من وجود دارد؟ ( که بتوانم با رفتن آن راه های میانبر کمی از عمر از دست رفته را جبران کنم) 3. من مشغول به تحصیل در رشته فلسفه و کلام اسلامی در دانشگاه ....هستم و نیمی از تحصیل خود را پشت سر گذاشته ام و هدفم از تحصیل این است که با پشتوانه ای محکم بتوانم در روستایی که ساکن آن هستم کار فرهنگی بکنم. ( آیا توصیه ای در این زمینه برای بنده دارید ؟)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سیر مطالعاتی روی سایت، إن‌شاءاللّه برای شروع خوب است 2- خود خداوند به حکم «إن‌ّ الحسنات یُذهبن السیئات» ضعف‌های گذشته را جبران می‌فرماید 3- مباحث رشته‌ی خود را جدّی بگیرید و سری هم به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بزنید. موفق باشید

15462
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام عليكم: آیا در تمدن و سبک زندگی اسلامی علوم مهندسی به کار می آید؟ تا چه حدی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در حال حاضر که نتوانسته‌ایم مهندسی بومی خود را شکل دهیم، تا جایگزین وضع موجود کنیم؛ وظیفه داریم از همین علوم مهندسی استفاده کنیم ولی با رویکرد جایگزینی. موفق باشید

15461
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام عليكم: چه ویژگی مشترکی بین افرادی که در حوزه علمیه موفق بوده اند وجود دارد؟ چه ویژگی هایی نشان دهنده وجود استعداد ورود به حوزه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در مباحث حوزه و دانشگاه عرض شده، علاوه بر استعداد لازم باید طلبه نسبت به شرایط تاریخی خود احساس مسئولیت کند. موفق باشید

15443
متن پرسش
سلام: طلبه پایه 8 و 9 سؤالاتی دارم که نظر شما برای من مهم است. بزرگواری بفرمایید پاسخ دهید. 1. نظام سازی چیست؟ 2. رابطه نظام سازی با تحول در علوم انسانی چیست؟ 3. با وجود فهمیدن نظام سازی که ظاهرا ابزار آن اجتهاد هست، داشتن مدرک دکتری در رشته خاصی نیاز هست؟ اگر نیاز هست آیا این نیاز بستگی به نوع رشته تخصصی دارد؟ یا به روش نظام سازی؟ یا هر دو؟ نکته: اگر درباره ابزار نظام سازی که «اجتهاد» را گفتم،‌ انتقادی، تکملة ای و ... . دارید دریغ نفرمایید. موفق و پیروز باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تحقق انقلاب اسلامی، اراده‌ی تغییر مناسبات غربی به مناسبات الهی شکل گرفته است. در این مورد ابتدا باید متوجه‌ی ضعف مناسبات غربی و علوم انسانی آن فکر و فرهنگ شد و سپس جایگزینی آن را با فرهنگ اسلامی به مطالعه نشست. حال با توجه به این دو امر، هر قدمی که در این راستا برداشته شود، آن قدم، قدمِ نظام‌سازی مطابق انقلاب اسلامی خواهد بود. و هرکس مطابق شرایط و استعدادی که دارد باید قدم بردارد چه در مسیر اجتهاد و چه در مسیر دکترا و چه در مسیر تبلیغ و وعظ و یا کارآفرینی. موفق باشید

15250
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فاضل و ارجمند چرا در روانشناسی و علوم انسانی ما محتاج علوم غربی هستیم؟سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل از ما است که نتوانسته‌ایم متون دینی خود را مطابق این زمان، کاربردی کنیم. موفق باشید

15239
متن پرسش
سلام: این سوال را ناظر به سوال 15220 مطرح می کنم. شهید آوینی در مقاله «ویدیو در برابر رستاخیز تاریخی انسان» چنین می گویند: ... چه کسی می تواند اثبات کند که ضرر ویدیو از کامپیوتر بیش تر است؟ هیچ کس. مشکل اینجاست که که ما فقط با معیار اخلاق ظاهری به محصولات تمدن تکنولوژیک غرب می نگریم نه با معیار حکمت و حقیقت دین. روزگار ما روزگار اسارت در چنگ ابزاری است که هویت فرهنگی دارند. محصولات تمدن غرب همگی کم و بیش، صورت هایی مجسم از فرهنگ غرب هستند و آن چه مارشال مک لوهان در این باره می گوید درست است. به اعتقاد من اگر با چشم حکمت به محصولات تکنولوژیک بنگریم، کامپیوتر را بسیار خطرناک تر از ویدیو خواهیم یافت. کامپیوتر «بَعل ذَنوب» است: بت بزرگ. ... نخست، چرا کامپیوتر بعل ذنوب است و چرا سینما این گونه نیست؟ دوم، آیا در آینده تکنولوژی جدیدتری خواهد آمد که از کامپیوتر پیچیده تر باشد؟ در ادامه مقاله شهید آوینی پاسخ هایی می دهند ولی بنده می خواهم شما از دیدگاه خودتان پاسخ دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی علم در اسارت تکنیک است و علم، در میانه‌ی راه است اگر مسیر خود را تغییر ندهد و همچنان در اسارت تکنیک برای ظهورِ تکنیک برتر بماند، آینده گرفتار تکنیک‌هایی هستیم که می‌خواهد تمام آن‌چه بشر در یک لحظه تصور می‌کند، به همان شکل در خارج از ذهن، صورت‌بخشی نماید. زیرا بشر امروز از صورت‌ها بالاتر نمی‌رود تا از تکنیک عبور کند و کامپیوتر از آن جهت که فضای گسترده‌تری برای تحمیل صورت‌های ذهنی ما در آن فضا است، معلوم است که همان بت بزرگ است که حالا‌حالاها ما را به خود مشغول می‌کند و از توحید بازمان می‌دارد. موفق باشید

15112
متن پرسش
سلام: اگر خاطر شریفتان باشد، بنده برنامه ای بلند بالا نوشته بودم و برای شما هم ارسال کردم تا مشورت کنم (هم در آن معارف بود هم عقاید بود هم دشمن شناسی و...) که شما فرمودید: در برنامه تان نکات مفیدی را مد نظر قرار داده اید. پس از مدتی که تا همین چندروز پیش بنده این برنامه را اجرا می کردم و به طور جامع خود را رشد می دادم. ولی طی مشورتهای دیگر با شما و خواندن مطالب اخیرتان در موردِ طلبه ها به این نتیجه رسیدم که: درست است که می توان جامع بود ولی از آن جامع تر وقتی است که ما در فقه هم به مرحله ای برسیم. و فهمیدم که فقه می تواند در این موارد دیگر هم کمک کار باشد. و... حال برنامه ام تغییر کرده است و آن را عرضه می دارم تا استاد ایراداتش را بفرمایند: ۱. دروس حوزه + مباحثه. ۲. فقه از پایه ی پایه به بالا + اصول فقه همینطور. ۳. خواندن اخبار از سایت ها. ۴. خواندن پرسش و پاسخهای سایت لب المیزان به مدت کوتاه ۵. مباحث قرآنی استاد هفته ای یک صوت ۶. مباحث نهج البلاغه را یک روز در هفته با صوت استاد گوش می دهم. ۷. دوره دروس سالهای قبل حوزه در حد توان. ۸. سخنرانیهای آقا + صحیفه امام هفته ای یک بار نیم ساعت. 9. هر وقت کِسِل شدم اشعار مولوی و امام یا حافظ کمی می خوانم. ۱۰. جمعه ها استراحت است و مشغول دعا و خواندن کتب جنبی می شوم ولی نه هر کتابی. مثلا کتب شهید مطهری می خوانم و برخی کتب استاد را که نخوانده ام. ۱۱. شبها قبل از خواب و بعد از نماز عشا تلاوت قرآن سوره هایی که تفسیرش را کار کرده ام. ۱۲. سپس نوشتنِ برخی اعمال نیک و بدِ خودم به رَمز یا همان محاسبه. ۱۳. هفته ای یک بار زیارت شهدای گمنام + نماز جمعه. ۱۴. برای عده ای در مسجد کلاسِ یک ساعته دارم که هفته ای یک بار است. ضمیمه: عید و تابستان کلاً المیزان مطالعه می کنم این برنامه من است در کل هفته ها. به نیت ۱۴ معصوم. ۱۴کار و فعالیت انجام خواهم داد. اگر ضعفی در آن می بینید بفرمایید تا درستش کنم استاد. مرا ببخشید. إن شاءالله خداوند بر ٱنسِ شما با خود بیفزاید و درجه وجودیتان را شدیدتر بکند. ما را هم دعا کنید یه مبلّغَکی بشویم استاد. تمام تلاش و آرزویمان این است که بتوانیم در راستای اهداف انقلاب و تمدن اسلامی آینده سهیم باشیم. چنان که حضرت آیت الله جوادی حفظه الله. صددرصد هستند. تمامِ نیت بنده (چه از سوالاتی که از جنابتان می پرسم چه از خواندنِ درس) این است که بتوانم در راه اعتلای کلمه الله کاری کرده باشم. بتوانم هم خودم پله ای بالاتر روم و هم دستِ برخی دیگر را بگیرم با مدد الهی. ما که از اینجا رانده و از آنجا مانده ایم استاد! دلمان خدا شاهد است به همین کتب و سایت و پرسش و پاسخ از شما خوش است. هم از شهدا جاماندیم. هم به جُرگه عرفا راه نمی دهند ما را. بقول مرحوم سعادت پرور: «دست رد به سینه ام زدند و گفتند برو تو نامَحرَم این بزمی». ما هم همین طوریم استاد. نمی دانم چه بگویم. چگونه بگویم. دردی در دلم می جوشد که توان نوشتنش را ندارم استاد. آتشی در دلم همیشه حس می کنم که این آتش نمی گذارد بنشینم یک جا. بخاطر همین برنامه زیادی چیده بودم برای خودم. استاد بنده خیلی سختم است که می بینم به هیچ دردی نمی خورم. از شهدا که جا ماندیم و تمام شد. گفت: ما سینه زدیم و بی صدا باریدن / از هرچه که دم زدیم آنها دیدند /// ما مدعیان صف اول بودیم / از آخر صف شهدا را چیدن/ استاد! این اواخر دو تن از دوستانم شهید شدند و سومیشان هم رفته و گفته که بر نمی گردد تا سوریه آزاد شود. اگر شما در جبهه بودید ولی شهید نشدید لااقل می گویید در جبهه بودم. من چه بگویم که هم از شهدای دفاع مقدس جا ماندم. هم از این رفقای هیئت و در جبهه ای هم حضور ندارم. در طلبگی هم که فعلا به دردی نخورده ام. بنده اوایل خیلی بحثای عرفانی دوست داشتم و خوشم می آمد با کسی حرفهای عرفانی بزنم ولی وقتی می بینم ساکت ترین بچه های هیئت که حرفهای عرفانی هم نمی زدند رفتند و شهید شدند دوست دارم زبانم را به دور بیاندازم. از خودم بیزارم استاد. هرچه بدبختی می کشم از دیدن خودم است. معرفت النفس خواندم بهتر نشدم. معاد خواندم بهتر نشدم. مقالات خواندم بهتر نشدم. دائم در جنگم. و حسرت می خورم که می بینم که در نه کنار شهدا جا دارم نه کنار عرفا. با خودم می گفتم کاش یک ٱنس عارفانه با خدا داشته باشم. به این آرزویم رسیدم (اوایل طلبگی) قدر ندانستم و رفت. الان برای آن هم می سوزم. هر از چندگاهی هم سر به ما نمی زند. خیلی سخت است استاد! من چرا نباید پیشرفتی در خود حس کنم؟ گفت: عشق در آمد از درم، دست نهاد بر سرم، دید مرا که بی توام، گفت مرا که وایِ تو روزانه چندین بار به حال خودم تاسف می خورم که چرا نتوانستم با او انسی داشته باشم. (بنده به شدت احساسی هستم) و نیازِ به انس دارم به شدت. و می دانم که کسی جز او نمی تواند کمالی داشته باشد. به همین خاطر خود را می کشم تا آنچه در عرفان هست کمی هم نصیب من بشود. ولی تا الان هرچه آموختم شده أسود و سواد و واقعا. رویم هم اسود است. استاد! تنها خواسته قلبی من الان این است: که یا خدا کمک کند به انسی برسم و یا زودتر از دنیا بروم که حداقل حجابهای دنیوی مانع نشود. شاید بنده منظورم از انس آن نباشد که عرفا می گویند. ولی بالاخره حبّ را که می توانم درک کنم...! دریغا... از یک نسیمِ ملایم از طرفِ او... اصلا محل نمی گذارد... اصلاً. مثل اینکه باید بیشتر خودم را لِه کنم. حدودا یکی دو سال است که نظری معنوی به ما نمی کند. و بعضی وقتها یک مثقال نشان می دهد و سریعا قطعش می کند «و همین قضیه حال مرا خیلی بدتر می کند و آشفته تر می شوم» چون اگر نباشد می گوییم نیست. اگر هم باشد می گوییم هست. (قایِم باشَک بازی می کند). جلوه ای حس می شود. گریه می آید. به قول امروزی ها اتصال برقرار می شود و خودت حس می کنی که مرتبطی ولی ناگهان انگار کسی می آید و این رابطه را قطع می کند. مخصوصا بنده در نماز ظهر و عصر بیشتر حس می کنم نمی دانم چرا. مثل این می ماند که یک بچه که از بستنی خوشش می آید را بستنی نشانش بدهی ولی بستنی را به او ندهی. خدا دارد این کار را می کند با من. در اذیتم استاد. دفعه پیش گفتید برخی سوالات در مورد قبض و بسط را بخوانم ولی کارساز نبود. اوضایم بدتر است. کمی کمک کنید. من را هم ببخشید زیاد شد. ولی (واجب بود) التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این هست که انسان در چنین مسیری باید همه‌ی این حالات را تجربه کند تا در یک جمع‌بندی برای خود راهی را مشخص نماید. باید با حوصله جلو رفت و بیشتر به ابدیتی فکر کنید که در جلو شما است. موفق باشید

15088
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم: استاد عارض ام خدمتتون،صلاح هست که طلبه ها وارد جریانات سیاسی شوند به همان کیفیتی که حضرت آقا فرمودند؟ جزئیات اش رو میشه شما بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضع‌گیری‌های کلّی و فهم جایگاه کلّی حادثه‌ها و جریان‌ها لازم است در جریان‌های سیاسی حاضر باشید ولی در مسائل جزئی باید مواظب بود قرار نگیرید و به تعبیر مقام معظم رهبری، دشمن‌شناسی را فراموش نکنید. موفق باشید

15062
متن پرسش
سلام استاد: بنده در مورد نیّت دچار مشکلی شدم‌. مثلا قبلا که می خواستم کتاب ده نکته را بخوانم به طور مثال. نیت می کردم که بخوانم که بتوانم خود را اصلاح کنم و خود را به او نزدیک کنم. بعد می خواندم و نتیجه هم می گرفتم (دو، سه سال پیش). الان با توجه به وظیفه سنگین طلبگی که وارد تبلیغ هم شدیم و یواش یواش پا به عرصع تبلیغ گذاشتیم. الان کمی فرق کرده نیتم. و همین باعث شده اعصابم بهم بریزد و ناراحت بشوم. الان اینگونه شده که وقتی مثلا ده نکته را می خواهم بخوانم می گویم: بخوانم ان شاءالله جوری هم بخوانم که بتوانم تبیین کنم برای مردم... بعضا این نیت را اختیارا نمی کنم ولی وسط کارم دوباره به ذهنم می آید و اذیتم می کند. و این قضیه باعث شده وسواس پیدا کنم در این مورد. کمی کمک کنید. «استاد خیلی سخت است که هم مبلغ باشی و هم خودت را از گناه و رذیله نگه داری و هم نیتت را در همه موارد رو به سوی او نگاه داری» التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این خیلی خوب است که بخواهید مردم را به وظایف دینی‌شان آگاه کنید و دین حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را به گوش آن‌ها برسانید و از این طریق خود را به محمد و آل محمد«صلوات‌اللّه‌علیهم» بدون هیچ دغدغه‌ای نزدیک فرمایید. موفق باشید

15056
متن پرسش
سلام و درود: استاد فاضل و گرانقدر همانطور که مستحضرید در کتاب اسفار ملاصدرا مطلبی را ملاصدرا می گوید و بعدا قوال بقیه را نقل می کند و بعد ملاصدرا آنها را بررسی می کند و نظر صحیح را اعلام می کند. خواندن این مطالب در خودسازی سودی دارد یا نه؟ آیا صحیح است که در آثار شما خلاصه و نکات مهم و کلیدی اسفار آمده است؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بخواهید مطالب کامل در ذهن شما بماند بهتر است همه‌ی نظرات را مطالعه کنید تا در تضارب آراء، مطالب بهتر در ذهن بماند. به نظر بنده طلبه در حین درس خارج خوب است یک دوره اسفار بخواند. موفق باشید

15032
متن پرسش
سلام استاد: ۱. جوّی در بین برخی طلاب حاکم شده است که دوست دارند به سوریه و عراق بروند و بجنگند. حال با توجه به این که اصل وظیفه است نه جوّ حاکم و یا احساسات... از شما درخواست می کنم که منت نهید توضیحی به حد توانتان در این باره بفرمایید. ۲. آیا این جمله صحیح است: «وظیفه طلبه در انقلاب و شرایط حال حاضر این است که با مجهز شدن به علوم دقیق مانند فلسفه و تجهیز تقوا به امور اعتقادی و دینی مردم بپردازد. نه این که به سوریه برود و بجنگد. به طور کامل نفی این قضیه نمی کنیم ولی تا زمانی که جهاد از سوی امام خامنه ای به طور واجب اعلام نشده است ما وظیفه مان درس خواندن و بخصوص خوب درس خواندن است. و این قضیه نفی این نمی کند که برخی نباید بروند. خیر... روی صحبت با طلاب است که باید طبق وظیفه عمل کنند.». التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید همین سخن شما درست باشد، به‌خصوص که مسئولان سپاه هم از حضور غیر مستشاری ایرانیان که بیشتر مربوط به اعضاء سپاه و سرداران می‌باشد، استقبال نمی‌کنند. موفق باشید

14963
متن پرسش
سلام استاد: 1. هر طور فکر می کنم بنده نمی توانم رسائل و مکاسب بخوانم. یعنی این بخاطر آن نیست که به عرفان نظری و... علاقمندم. خیر. اصلا بنده از وقتی که وارد حوزه شدم علاقه به فقه در من فقط در حدی بود که بدانم چکار کنم و چکار نکنم. بیش از این نه علاقه ای داشتم و نه استعدادی داشتم و دارم. حتی آن موقعی که نمی دانستم فلسفه و عرفان چیست باز هم علاقه به فقه و فقاهت نداشتم. بنده اوایل با رویکرد کلامی وارد حوزه شدم و الان هم فلسفه و عرفان اگر شد کنارش هم مقداری کلام. چون هم استعدادم در این باب هاست و هم هدفم این بوده. بنده تصمیم خود را گرفته ام استاد. بالاخره نباید در زمینه ای کار کنم که بازدهی نداشته باشد. بنده تقریبا مثل شما فکر می کنم در مورد معلمی و... یعنی قبل اینکه توفیق آشنایی با شما رو داشته باشم باز هم رویکردم به حوزه این بود که بتوانم اعتقادات مردم را در جهت به سوی خدا تصحیح کنم. حال این مهم از طریق حوزه خیلی قیمتی تر و در لباس روحانیت خیلی عزیزتر و شریف تر می شود . که بحمدلله همین خواهد شد. بنده از وقتی که کار فلسفی خود را با درون مایه عرفانی شروع کرده ام دروس خودم را هم با انگیزه بیشتری می خوانم. یعنی بنده ادبیات را که علاقه نداشتم خوب کار کردم و می کنم. منطق را به طور تخصصی کار کردم. فلسفه را دارم کار می کنم به طور دقیق. المیزان را هم شروع کرده ام بحمدلله. استعداد بنده در این امور بسیار شکوفا می شود و صد حیف است اگر وقتم جای دیگر حدر برود. بنده الان مسائلی از بدایت الحکمه را که شاید برای پایه هفت ها هنوز حل نشده باشد را می دانم و قدرت تبیین دارم. ولی مثلا کتاب لمعه را زود از یادم می رود. نه اینکه نخوانم. نه اینطور نیست. می خوانم. حاشیه هم ندارم الان. فقط کتب شما را به آرامی تمام کار می کنم. ولیکن چون استعدادش را ندارم فرار است برایم و نبوغی برایم ایجاد نمی شود متاسفانه. این صحبتهای بنده این ذهنیت را در استاد ایجاد نکند که: این طلبه دارد عجله می کند یا این طلبه حاشیه زیاد دارد و.... استاد. ابدا اینطور نیست. بنده بسیار تحلیل ها کردم تا به این نتیجه رسیدم و اصلا احساسی تصمیم نگرفتم. چون واقع بینانه نگاه کردم. حال با این تفاسیر می خواهم وارد عرفان نظری بشوم استاد. راهنمایی بفرمایید. شرمنده زیاد شد. 2. سلامتان را به استاد رائفی پور رساندم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر به همان جدّیت که وارد این مباحث شده‌اید، مطالعه‌ی «رسائل و مکاسب» را هم جزء کارهایتان قرار دهید، بعداً پشیمان نمی‌شوید که چرا کوتاهی کرده‌اید. وقتی وارد شدید و مزه‌ی آن را چشیدید به بنده نیز دعا می‌کنید که چرا اصرار داشتم از دروس رسمی حوزه عدول نفرمایید. موفق باشید

14942
متن پرسش
سلام و درود: استاد فاضل و گرانقدر، عارف بزرگ امام خمینی (قدس سره الشریف) جملاتی دارند به این مضمون که انسان تا زمانی که خود را اصلاح نکرده باشد. نباید دیگران را اصلاح کند. من طلبه تا زمانی که خود را اصلاح نکرده ام نباید به کارهای تبلیغی و اصلاح دیگران فکر کنم. سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است، مگر آن‌که ما در زیر سایه‌ی قرآن و معارف اهل‌البیت«علیهم‌السلام» سخنان آنان را اظهار کنیم بدون هیچ ادعایی. موفق باشید

14926
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد خسته نباشید. در مورد سوالاتی که با نام (انتظار یک طلبه از حوزه) مطرح شده است و پاسخ فرمودید باید عرض کنم موضوعی بابش باز شده در این میان و تکمیل نشده است. آن هم موضوعِ ارتقایی خواندنِ دروس است. حال که مجبوریم این دروس را بخوانیم بهتر نیست که زودتر از موعِد تمام کنیم و درس خارج برویم مثلا؟ همانطور که حضرت آقا هم فرموده اند. به خاطر غیر استاندارد بودن کتب وقت هدر می رود پس ما باید کاری کنیم و با جنبشی خودجوش بتوانیم زودتر دروس را بخوانیم تا وقتمان هدر نرود. نه اینکه جوری بخوانیم که ملکه نشود. خیر. بلکه با ملکه شدن زودتر بخوانیم و جلو برویم. الان پایه سوم در حوزه بخاطر سه تا کتاب الاف می شوند یک سال.! خب انسان خیلی زورش میاید تا این همه وقتش برود. بنده در یک تابستان تقریبا یک سومِ کتب شما را خواندم و صوت گوش دادم و خیلی قوی هم خواندم. وقتی می شود چرا انجام ندهیم؟ می گویند: برای اینکه ارتقایی بخوانید باید تمام نمراتتان و معدلتان بالای ۱۶ بشود! کسی نیست بگوید خیلی مشکل است یک طلبه در پایه ۵ یا ۶ هم اصول مظفر به آن سنگینی را هم بقیه دروس را بالای ۱۵ و ۱۶ شود. از آن بدتر اینکه گفته اند اگر یک درس از آنچه گفته شد کمتر شود بقیه را هم نمی توانید ارتقایی امتحات بدهید. یعنی واقعا انسان تاسف می خورد که در حوزه با منطق برنامه تنظیم نمی کنند. برنامه های بد را بدتر می کنند. انتقاد طلبه ها را جدی نمی گیرند. به مسئولین می گوییم اینجا اینجا ایراد دارد! می گویند: طلبه ها تنبل شده اند....! بنده می دانم طلبه تنبل هم داریم ولی ایرادها را تک تک باید بررسی کرد. حال با این وضعیت ما طلاب به شدت نیازمندِ راهنمایی شماییم. ان شاءالله این پاسخ ارزشمند شما تکمله ای باشد برای آن دو سوال قبلی. التماس دعا یاعلی.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم:

اصل ارتقایی خواندن از آن جهت که به معنای خواندن دروس در زمان کمتر از زمان در نظر گرفته شده است، بدون شک دو آفت را به دنبال دارد؛ یکی عدم تعمّق و دیگری تبدیل نشدن به حالت ملکه. حتی اگر عدم تعمّق را به شکلی جبران کنید، گرفتار مشکل دوم خواهید ماند. بنابر این در مورد ارتقایی خواندن باید به سه نکته توجه کرد:

اولا: در ارتقایی خواندن نهایت خسّت را به خرج داده و اصل را بر این قرار دهید که کتاب را نه به صورت ارتقایی بلکه در زمانی که برایش برنامه ریزی شده و در کلاس همراه با مطالعه و مباحثه و در صورت نیاز همراه با تقریر نویسی بخوانید و تا ضرورت ایجاب نکرده است، به سمت ارتقائی خواندن نروید.

ثانیا: کتبی که قصد ارتقایی خواندن آن ها را دارید حتما با مشورت اهل فن انتخاب شود و به توانمندی هایی که در آینده ی حیات حوزوی تان مورد نیاز است لطمه وارد نکند. مثلا کتاب هایی که به نظر اساتید جنبه ی رجوعی داشته و یا تکرار مکررات است برای ارتقایی خواندن انتخاب گردند. البته باید توجه داشت که مثلا برخی کتب فقهی به صرف این که فروع زیادی مطرح کرده کنار گذاشته نشود بکله سعی کنید در همان فروع، مبانی استنباط و تطبیق آن ها را بیاموزید و پس از یادگیریِ آن مبانی و روش، در صورت تکرار بیش از نیازِ آن موارد، آن گاه به عنوان مواد ارتقایی انتخاب گردند.

ثالثا: این چنین نباشد که به خواندن تلخیصی از کتاب بسنده گردد بلکه کتابی که برای ارتقایی خواندن انتخاب کرده اید، با استاد و یا فایل صوتی ولی به صورت سریع خوانده شود و در کنار آن، از مطالعه و مباحثه غفلت نگردد؛ چرا که ارتقایی خواندن به معنای بد خواندن نیست بلکه به این معنی است که پس از مشورت به این نتیجه رسیده اید که در یادگیریِ کتاب مد نظر، سرعت بیشتری به خرج دهید. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!