بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: حوزه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24914
متن پرسش
سلام استاد: من طلبه ی پایه .. حوزه هستم در مدرسه طبق تشویق یکی از آشنایان وارد حوزه شدم (البته بدون شناختی از حوزه و همینطور بدون علاقه) البته شاید علاقه ای که باعث شد وارد حوزه شوم البته که (استعداد و ذهن خوبی دارم) (علاقه ام حضور در قوه قضائیه یا سازمان های نیروهای مسلح) تعبیر بشود به جو گیری خب به هر حال وارد حوزه شدم. بعد از چند سال است که حس می کنم پشیمانم و اشتباه کردم و اگر وارد دانشگاه می شدم برایم مفید تر بود. می خواستم ببینم به نظر شما و طبق دیدگاه و تجربه شما من بعلت دلسرد شدن از حوزه و کتب حوزه یا وضعیت آموزشی حوزه چه کار کنم آیا ادامه بدهم و بعد از سطح دو وارد دانشگاه بشوم که این هم به لطف دلسرد شدن کمی برام سخته. شما بفرمایید چکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حوزه علمیه یک اقیانوس است. سعی کنید راهِ خود را و جای خود را در این اقیانوس پیدا کنید تا عمرتان به ثمر برسد. موفق باشید

24849
متن پرسش
سلام علیکم: حفظ کردن قرآن را تا چه حد برای یک طلبه لازم می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به دروسی که باید یک طلبه به طور رسمی دنبال کند؛ ضرری نرساند بسیار کار خوبی است. موفق باشید

24586
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیزم: استاد جان تسلیت بنده کمترین را پذیرا باشید. امیدوارم خداوند صبر نیکو به شما عنایت فرمایند، قلبا متاثر و اندوهگین شدم. استاد جان بنده حدود ۲ سالی است که مباحث معرفت النفس را پیگیری می کنم و از آنجایی که به مباحث فلسفه تا حدودی نیاز هست بحث های فلسفه را هم حدود یک سالی هست که شروع کرده ام به لطف الهی، و چون احساس نیاز به مباحث هرمنوتیک کردم قصد داشتم از امسال مباحث هرمنوتیک را هم شروع کنم. بنده پایه ۹ و به امید خدا قصد اجتهاد در مباحث معرفت النفس و معاد را دارم. تا اینکه امسال متوجه نظری از جانب عده ای از اساتید شدم که می فرمایند برای اجتهاد در هر شاخه ای باید ابتدا در فقه مجتهد شد و ملکه اجتهاد را در فقه کسب کرد و بعد در رشته مورد نظر استفاده کرد شاید دلیل این عزیزان این است که تنها در فقه مسیر اجتهاد تدوین شده است و در سایر رشته ها چنین چیزی مدون نشده است. به هر حال اگر بخواهم با این نظر پیش بروم باید حداقل ۵ تا ۶ سال کار سنگین فقهی اصولی بکنم و مباحث معرفت النفس و فلسفه خود را نیز تعطیل کنم تا شاید ملکه اجتهاد حاصل شود و بعد به سراغ معرفت النفس و معاد بروم، خواستم از شما بپرسم نظر حضرتعالی چیست؟ ممنونم
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور است که فرموده‌اند. زیرا با اجتهاد در موضوع فقه و اصول، به ملکه‌ای از اجتهاد نایل می‌شوید که در سایر موضوعات نیز می‌توانید مجتهدانه عمل کنید. موفق باشید

24571
متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده طلبه هستم و شش سال هست که در حوزه درس می خوانم اما خیلی خوب درس نخواندم و بسیار ناراضی هستم. حافظه خوبی هم ندارم. درس ها یادم نمی مانند. خیلی ناامید شدم هم از درس خواندنم و هم از زندگی و آینده و ... از طرفی هم بسیار افسرده شدم و سر کوچکترین مسائل عصبی می شوم. وسواس غلبه کرده بر من. لطفا مرحمت بفرمایید و بنده رو راهنمایی کنید. مطلب دیگر خیلی به بنده می گویند که شما طلبه ها چرا کار نمی کنید و از منبر و اسم اهل بیت پول در می آورید. این هم ذهن بنده رو مشغول کرده و نسبت به درس خواندن سرد می کند. و چندین بار تصمیم گرفتم بروم دنبال کار و طلبگی را رها کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از خود نباید انتظار زیاد داشته باشید. با پشتکار به همان دروس رسمی حوزه بپردازید. ۲. خودِ دین با خمس و سهم امام، مسئول تأمین طلبه‌ها است. در واقع دین و شریعت به عهده گرفته است تا در حدّ امکان طلاب را تأمین کند تا آن‌ها بتوانند دین را به مردم برسانند. موفق باشید

24553
متن پرسش
سلام: در سایت ها شرایط ورود به حوزه را تمام شدن پایه نهم می گویند ولی حرفی از تحصیل هم زمان نزدند. آیا میشه هم در مدارس استعدادهای درخشان و هم در مدارس حوزه به صورت هم زمان تحصیل کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان نیستم که حوزه امکان چنین کاری را می‌دهد یا نه. ولی فکر می‌کنم اگر طلبه تماماً فکر و ذکر خود را مشغول دروس رسمیِ حوزه بنماید، نتیجه‌ی بیشتری می‌گیرد. موفق باشید

24521
متن پرسش
سلام: وقتی حوزه های علمیه اینچنین در حوزه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی منفعل اند، احترام و سکوت در برابر آنها چه چیزی را تغییر می دهد؟ چرا نباید اعتراض کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور نیست که حوزه‌های علمیه در حالت انفعالِ فرهنگی باشد. کار، بزرگ است و حوزه آرام‌آرام در حالِ به صحنه‌آمدنی است که مناسب این تاریخ باشد و آینده ما را رقم بزند. ان شاء الله. موفق باشید

24462
متن پرسش
استاد سلام علیکم: بنظر حضرتعالی عملکرد چهل ساله حوزه های علمیه در ورود به مسائل اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی چقدر ضعیف بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدون ضعف نبوده ولی حرکات جهت‌دار و امید بخشی در میان است. آری به جهت انتظارات زیادی که از حوزه هست، بیش از آن‌چه انجام شده‌است را جامعه طلب می‌کند ولی تنها راه نجات بشر از ظلمات این دوران، آموزه‌های دینی است که مرکز رسمی و جدّیِ تنظیم و تدوینِ آن تنها حوزه‌های علمیه می‌باشند با سابقه‌ی تمدّنی هزار ساله. موفق باشید

24432
متن پرسش
با سلام و ادب: استاد مدتیه راجع به فرار مغزها یا همون خروج نخبگان فکر می کنم و این موضوع به نظرم اومد که جدای از مسایل سیاسی و... یه موضوع باعث این پدیده میشه و اون اینکه سرفصل دروس به دردنخور و غیر کاربردی دانشگاهها داره باعث این موضوع میشه به طوری که به عنوان مثال بنده دوستی دارم رشته سونوگرافی «دربخش بانوان» خونده این رشته در ایران به اندازه پزشکی فرد باید درس بخونه اون گله اش این بود که چقدر فرصتهام درگیر و دار قوانین و دروس بیخود دانشگاه از بین رفت می گفت دوستش دو سال رفت فرانسه این رشته را خوند اومد بعدم اینجا رفت سر کار. استاد متاسفانه خیلی رشته ها اینجا اینطوریه چرا که حس می کنم ذهن ها خلاصه نمیتونه بکنه ضمن اینکه اگر سن جوانی جوان ازش استفاده نشه دیگه نمیشه اون نشاط را انتظارداشت اون کارایی را که منجر به تولید و رشد هست تلف میشه لذا به گمانم اولا برای استفاده از نیروی جوانی به نظرم خیلی رشته های دانشگاه اگر از فنی حرفه ای یا کاردانش یا از سن پایین تر شروع شه به نظر بهتر هست و اگر بخواهیم به موضوع با دید بازتر نگاه کرد دانشگاه را فقط کسانی باید بروند که علاقه به تحقیق و پژوهش دارن ولی اگر فرد می خواد بره سر کار به نظرم بچه ها طوری هدایت شن به کاردانش بهتر هست ضمن اینکه خود مسئله کاردانش و.. هم اینطور که بنده فهمیدم بعضی به این دلیل نمیرن چون مخارج این رشته ها هم بالاست وقتی فرد بررسی میکنه میگه الان برم این رشته با این مخارج وکتابا همون برم رشته های نظری که فقط پول کتاب بدم جدای از اون بحث که به این رشته ها هنوز به این دیدگاه نگاه میشه که یارو تنبل هست که رفته این رشته و خیلی رشته ها اصلا این طرف نیست و قانونی هم هست که هرکس رشته های نظری باشه نمیتونه دانشگاه بره رشته های فنی و کاردانش ولی از اونطرفی یعنی از کاردانش و..به دانشگاه نظری میشه لذا استاد این مطلب رو براتون فرستادبنده دستم به جایی نمیرسه بخوام اقدامی کنم ولی گفتم شاید این تحلیل به درد بخوره استاد الان مثلا طب سنتی و... اولا فعلا فقط تهران هست درحالی که خیلی ها رفتن خارج این رشته را گذروندن اومدن دارن پول درمیارن درحالی که این رشته ها اگر بخواد بومی باشه باید متناسب هر اقلیم و محل خودش باشه که نیست استاد ممنون که به صحبتهام گوش کردید امیدوارم با این تحلیل تونسته باشم در راه ایجاد اشتغال کاری کرده باشم. ممنون البته در این مورد مفصل باید صحبت کرد که در مجال نامه و پست نمی گنجد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! متأسفانه هنوز زیرساخت‌های لازم آماده نیست و همچنان که رهبر معظم انقلاب فرمودند ما در روش‌های آموزشیِ صدسال پیش اروپا متوقف هستیم. ولی بحمداللّه عزمِ تغییر اساسی در حال تحقق است. موفق باشید

24136
متن پرسش
با سلام: نماز و روزه هاتون قبول درگاه حق. یه مطلبی است که از ابتدای ماه رمضان بنده را به هم ریخته و مرا با اعتقاداتم درگیر کرده است. هر چند در این درگیری فکری (که آن را نعمتی الهی می دانم) به نتایج خوبی رسیدم اما واقعا ته قلبم هنوز مسئله حل نشده و می ترسم پاسخ های خودم به خودم از باب حب نفس بوده باشد نه از باب شرع و عقل. اصل قضیه از سخنرانی یکی از روحانیون شروع شد که شاگردانی دارد و کلاس های درس و به دلایلی از اقبال مردمی نیز برخوردار است. او چند روز پیش گفته بود: «ما (آخوندها) مردم را درست تربیت نکرده ایم. مردم باید برای دینشان هزینه کنند. آخوند نباید مجانی نماز بخواند یا منبر برود و... . آخوند باید برای خدماتی که ارائه می کند با مردم طی کند و مبلغ مشخص کند. اگر بر سر مبلغ توافق شد که کار را ادامه می دهد والا نباید مجانی کار کند. کار مجانی ارزش کار را پایین می آورد. مگر زندگی مردم با پول سامان نمی گیرد؟ خوب آخوند هم یکی از مردم است و برای زندگی اش نیاز به پول دارد که باید مردم آن را بپردازند.» این خلاصه صحبت ایشون بود. برای اینکه تفسیر ها و توجیه های مطابق مبانی خودمون از صحبت های ایشون نداشته باشیم لازم است اجرای عملی این صحبت ها را نیز عرض کنم. ببینید ایشون همون اول کار با نماز گزاران مطرح می کنه که این دهه محرم اگه می خواهید در مسجدتان نماز اقامه کنم دو میلیون تومان باید بدهید. اگر قبول کردند ایشون نماز را اقامه می کنه والا مسجد را رها می کنند. به کسانی که ایشون را دعوت به منبر می کنند می گویند برای یک دهه، ده منبر می روم و هر منبری یک میلیون تومان. اگه پذیرفتند که هیچ والا کار را رها می کنند. جالب اینکه در بعضی از مناطق، مردم با این استاد بزرگوار بر سر قیمت به توافق هم می رسند. اینجاست که ایشون ادعای دوم را مطرح می کنند و می کویند: «ببینید تربیت مردم در این مناطق تغییر کرد و اصلاح شد. لذا در همه جا اگه چنین برخورد کنیم تربیت مردم اصلاح می شود و قطعا این روش تربتی است که درست است.» از شما استاد عزیز می خواهم مطلب را برای ما روشن کنید. والسلام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع تربیت‌ها انسان‌ها را دیندار نمی‌کند، هرچند ممکن است مثل تربیت‌های غربی، انسان‌ها را اجتماعی و منظم بنماید. ولی اسم آن را نباید دین گذاشت. یکی از شاخصه‌های مهم پیامبران همیشه این است که مردم را در فضایی به دینداری دعوت می‌کنند و سخن‌ هر کدام از آن‌ها این است که: «وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ الْعَالَمِينَ» و من اجری از شما برای رسالت نمی‌خواهم و چشم پاداش جز به خدای عالم ندارم. البته مردم وظیفه دارند نسبت به نیاز های روحانیت بی تفاوت نباشند. موفق باشید

24069
متن پرسش
سلام و ادب: استاد شکر خدا بنده در ضمینه فعالیت اقتصادی به مرحله رسیدم که سرمایه ای جمع کنم و اشتغال زایی انجام بدهم و از دبستان تا الان با کار آشنا بودم. الان به توصیه ی یکی از دوستان دعوت شدم که طلبه شوم. با توضیحات دوستم احساس می کنم که دیگر این مسیر بهترین مسیر نیست و باید زندگی را رها و به سمت طلبه خدا شدن روم. با توجه به اینکه از نظر تحصیلات زیاد موفق نبودم و زیاد آشنا با این فضا نیستم و راه سختی را جلوی خودم می بینم نظر حضرتعالی برام مهم است به نظر شما کدام راه بهتر است جهت رضا و خشنودی خدا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر استعدا کار علمی در شما چندان پر قوت نیست، ولی در کار اقتصادی می‌توانید فعّال باشید؛ همان کار اقتصادی را ادامه دهید. موفق باشید

24006
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد عرض کنم من سه سال است معمم هستم. می خواهم روحانی ای باشم که هم تاثیر گذار و هم منبری ولی اصلا مطالعه ای ندارم. یعنی سردرگم هستم نمی دانم از کجا شروع کنم؟ چی بخوانم؟ یا اصلا چه کتاب‌هایی بخوانم و شروع کنم؟ لطفا راهنماییم کنیند واقعا مانده ام چه کنم. دستم به دامنتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده اولاً: دنبال‌کردن دروسِ رسمی حوزه و ثانیاً: مطالعه‌ی سیر مطالعاتی است که بر روی سایت می‌باشد. موفق باشید

24001
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم باز مهندسي نهادها در گام دوم انقلاب: همانگونه كه مطلع هستيد اخيراً تعداد ۴۰۰ نفر از اساتيد دانشگاه به فرمانده جديد سپاه پيشنهاد و اعلام آمادگي نموده اند كه طرح و برنامه باز مهندسي سپاه را در گام دوم انقلاب تهيه نمايند كه با توجه به موقعيت و شرايط زمانه كار بسيار شايسته و ارزشمندی خواهد بود. ضمن گراميداشت ياد و خاطره استاد شهيد مطهري و توجه ويژه ايشان به نهاد روحانيت به نظر مي رسد باز مهندسي نهاد روحانيت نيز از اهميت ويژه ايي برخوردار است. تعدادي از دلايل اهميت آن به شرح زير جهت بررسي و ورزيدگي بيشتر خدمت شما استاد گرامي ارائه مي گردد باشد كه جنابعالي و ديگر بزگواران كه در اين عرصه خدمات ارزشمندي داشته ايد پيش قدم شده و پيشنهاد و همكاري خود را جهت تهيه برنامه براي گام دوم نهاد روحانيت اعلام نماييد: ۱. نهاد روحانيت در طي زمانهاي گذشته به اين شكل وارد حكومت نشده بود و چنين تجربه اي نداشته، لذا بررسي و بازنگري فعاليت ۴۰ ساله اين نهاد ارزشمند و ضروري به نظر مي رسد. ۲. ورود نهاد روحانيت در عرصه هاي مختلف و جديد از جمله مناصب دولتي مثل استاندار شدن و نماينگي مجلس مي تواند باعث فاصله گرفتن از وظيفه اصلي آنها باشد زيرا يك نماينده بيشترين دغدغه اش در زمان مسئوليتش وظايف نمايندگي مجلس است نه انجام وظايف نهاد روحانيت ۳. به نظر مي آيد تعداد وظايف يك روحاني بعد از انقلاب نسبت به قبل از آن تفاوت زيادي پيدا نموده، اگر به فرض وظايف نهاد روحانيت را به دو بخش وظيفه اصلي و فرعي تقسيم نماييم. تنظيم آنها بسيار پيچيده و نياز به بازمهندسي دارد. ۴. هر چند مي دانيم كه مراجع تقليد و حوزه هاي علميه متولي نهاد روحانيت هستند، بحمدالله به دليل كثرت زياد مراجع به نظر مي آيد هماهنگي بيشتري لازم باشد. در پايان ادعايي براي مطالب فوق وجود ندارد هدف ان شاءالله همكاري همگانی براي اعتلاي اسلام و نظام جمهوري اسلامي خواهد. از توجه و فرصتي كه در اختيار مي گذاريد تشكر مي نمايم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی درستی است و همین‌طور که می‌فرمایید مسئولیت روحانیت چیزی بالاتر از امور ساده‌ی اجرایی است. فکر می‌کنم این‌که حضرت امام بر اتحاد حوزه و دانشگاه تأکید داشتند، در همین راستا بود که عقل مدرن همراه با فهم دینی می‌تواند در این تاریخ، جهانی را بسازد که نه جهان گذشته‌ی ما است و نه جهان مدرنِ سکولار. ولی متأسفانه حوزه‌های ما آن‌طور که باید جایی برای عقلِ مدرن و خردِ توسعه‌یافتگی قائل نیستند. البته این روزها شرایط کمی تغییر کرده است. موفق باشید

23995
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: این متن رو جایی دیدم ممنون میشم نظرتان را راجع به این متن بفرمایید. ۱. همانطور که راجع به بیانیه گام دوم می فرمودید گویا نقشه راه آینده به جوانان داده شده و توانایی تحققش نیز به آن ها داده شده. ۲. و اینکه انسان هایی که تاریخ را رقم زدند انسان هایی بودند که خودشان را در تاریخ ایجاد کردند و نه ادامه استاد شان و حتی تصمیم هایی گرفتند که ابتدای امر اساتید شان با آن مخالف بودند اما آن شخصیت ها به خصوص حضرت امام رحمه الله علیه با اشراقی که بر قلبشان شد علی رغم مخالفت استاد شان و بزرگان زمانه شان حرکتی کردند و خود تاریخی رقم زدند نه اینکه ادامه ی شخصیتی باشند بلکه خداوند وظیفه شان را نسبت به دین خودش به آن ها اشراق کرد و آن ها عمل کردند. ۳. و اینکه یک بار ظاهرا فرموده بودید آینده، آینده آنلاین است و بنده ناراحت می شوم که بعضی می گویند آقای طاهرزاده برای ما بس است یا آقای فلانی برای ما بس است بلکه باید همه نگاه ها دیده شود تا نگاهی کامل و مفید برای آینده ایجاد شود. به ذهنم رسید ممکن است که جوانانی که قرار است گام دوم این انقلاب و نهضت توحیدی را رغم بزنند بعید نیست نتیجه ای که به آن می رسند و تصمیماتی که بگیرند مخالف نظر بسیاری از بزرگانی باشد که متعلق به تاریخ آینده نیستند. برای مثال ممکن است کلید تعالی حوزه و ساخت حوزه علمیه متناسب با آینده به دست جوانان باشد و بزرگان بسیار محترم ما نتوانند حرف این افراد را درک کنند اما مطمئنا وقتی خواسته شان را رقم زدند آن بزرگان نیز زبان به تحسین آن ها وا کنند. همچنین برای دانشگاه ها و همچنین برای برخی فعالیت های فرهنگی، به خصوص به طور مصداقا در وقایع سیل اخیر بعضی از بزرگان طلاب را به نشستن در حجره و درس خواندن ترغیب کردن اما طلاب در صحنه های جهاد حاضر شدند و اتفاقات فوق العاده ای رقم زدند که دوستان و همان بزرگان حوزه بسیار خوشحال شدند و دشمنان از حضور طلاب فوق العاده غضب کردند که باز خورد آن را همه در فضای مجازی، توئیت ها و ... و حتی در ماجرای اخیر طلبه همدانی دیدند. که آن هم به نوعی نشانه عصبانیت دشمن از قشر طلاب بود. البته نه خودکامی افسار گسیخته و غیر اصولی بلکه این انتخاب ها را خود خداوند در جلوی راه جوانان می گذرد و به نوعی خودشان هم متوجه تصمیم بزرگی که می گیرند نیستند. همچنین با حفظ اصول و مبانی اصلی حرکت انقلابی دینی، همراه مشورت با بزرگان و با تبعیت تام و تمام و پیروی از فرامین ولی امر مسلمین نایب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و منظور از کلمه بزرگان در این متن غیر از امام خامنه ای می باشد. در انتها هدف متن این است که بگوید: ۱. قدم های بعدی انقلاب به دست جوانان رقم می خورد و ضرورتا در ابتدا مطابق نظر بسیاری از بزرگان نیست اما آن قدم ها همان هایی است که حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء می خواهند. ۲. عدم همراهی بعضی بزرگان با بعضی نظرات ضرورتا به معنای غلط بودن آن نیست و آن هایی که تاریخ ساز شدند الگوی تام و تمام انتخاب نکردند که ادامه او شوند بلکه با استفاده از محاسن بزرگان خود تاریخ خودشان و زمانه شان را رقم زدند مانند حضرت امام خمینی، شهید مطهری، علامه طباطبائی و... اینکه اتفاقات بزرگ خط شکنی می خواهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با آن‌چه فرموده‌اید کاملاً موافق هستم. در جزوه‌ی «ما و آینده» نیز سعی شد در همین رابطه نکاتی عرض شود. حقیقتاً قضیه همین‌طور است که اتفاقات بزرگ، انسان‌های خط‌شکن می‌خواهد، ولی در بستر انقلاب و در بستر افقی که حضرت امام و رهبر معظم انقلاب در مقابل ما گشوده‌اند. آری! قدم‌های این جوانان، همان قدم‌هایی است که حضرت ولی عصر «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» القاء فرموده‌اند. دشمن و جریان غرب‌زده آخرین نفس‌هایش را می‌کشد. این کشور، تنها با روحیه‌ی انقلابی می‌تواند اداره شود و از تنگناهای تاریخی خود عبور کند. موفق باشید   

23913
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده طلبه هستم. ۱. آیا طلبه باید حتما تا اجتهاد درس بخواند؟ ۲. طلبه اگر می خواهد دین شناس و دین فهم باشد باید حتما مجتهد شود؟ ۳. وظیفه ی مجتهد چیست؟ آیا وظیفه ی مجتهد فقط این است که احکام را استخراج کند؟ اینکه بگوید چه چیزی حرام است و چه چیزی حلال است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در زمانی از مجتهد دین، انتظار داشتند فقط احکام فروع دین را برای مردم روشن کنند. ولی امروز انتظار مردم از روحانیت و طلاب آن است که جوابگویِ همه‌ی نیازهای معرفتی و دینی آن‌ها باشند. به نظر می‌آید همین مسیر اجتهاد که طلبه طی می‌کند، خوب باشد، ولی با رویکردِ درک همه‌ی ابعاد انسان. بهترین راه همان است که طلبه تا اجتهاد مرسوم جلو برود و در آن فضا به سایر ابعاد دین نیز بپردازد. موفق باشید

23846
متن پرسش
سلام علیکم: عذر خواهی می کنم مزاحم شدم. این متن رو جایی خوندم می خواستم نظر شما رو بپرسم راجع به این متن. بسم الله الرحمن الرحیم. شاید در زمانه ما دو نوع نگاه بتوان به طلبگی کرد که هر دو نگاه برگرفته از مبنای یکسانی است. اولین نگاه برای استعداد های معمولی است و دغدغه مند های نفسی که صرفا طلبگی سنگری است برای آن ها برای در امان ماندن ساز سیل بلایا و سختی های زمانه ها و این ها بیش از این نباید از خود و طلبگی انتظار داشته باشند که سبب یاس است. اما در نگاه دوم نیز طلبگی به منزله سنگری است اولا برای در امان ماندن و دوما برای مبارزه و دفاع در برابر دشمن در جنگ نرم چه جهاد صغیر و چه جهاد اکبر. به همین دلیل نگاه به حوزه باید وسیع تر شود و هر دو را در خود جای دهد اما ثمره ای که حوزه می تواند داشته باشد برای گروه اول این است که این افراد به گونه ای تربیت شوند که بتوانند همراه با خود به اندازه توانشان جان هر چقدر از افراد که می توانند را از این سیلاب نجات دهند و کمالشان در نجات خود و دیگران است. و گروه دوم بالفعل اینگونه هستند علی رغم اینکه در حال حمله به دشمنان و سنگر سازی و تقویت سنگر نیز هستند. و در هر دو گروه به خصوص گروه دوم باید از خودشان گذشته باشند و ذره ای به سنگر و زمین در سیطره شان مغرور نشوند آن که از خود گذشته باشد می تواند دیگری را نیز نجات دهد و آنکه از زمین تحت سیطره اش و رفاه و امنیتش در آن جا بگذرد می تواند سنگر های دیگر نیز بسازد. آری بدون غایت از خود گذشتن هیچ یک از اهداف دو گروه مذکور محقق نمی شود. اما همه ی اینها معنا می شوند در موقعیت جنگی و تقابل، در غیر اینصورت همه ی این نقش ها به مثابه تئاتر یا بازی است و هر چقدر هم در این نقش ها افراد تلاش کنند هیچ ثمره ای نمی بینند و ثمره ای نمی دهند و بیش از پیش در خیالات و غیر واقعیات فرو می روند. آری طلبگی در زمانه ما لا بد است از شهدایی بودن و شهدایی زیستن و شهید شدن. آری اگر طلبه زمانه خودمان یعنی عصر انقلاب نباشیم صرفا بازیگر تئاتر خیالات خود هستیم و در مجازات با حقایق بازی میکنیم. طلبگی باید کرد به نسبت زمانه، باید طالب باشیم، طالب حقیقت، طالب تقوا، طالب انجام وظیفه، طالب علم حقیقی و مقدماتش، طالب شهادت. سر جمع این طالب ها می شود طلبه. آری صرف طلب علم می شود طالب که در غیر حوزه است اما طلبه حاصل طالب های مذکور مجموع است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده رویهمرفته نکات خوبی به‌خصوص در قسمت آخر آن متن دیدم. موفق باشید

23790
متن پرسش
با سلام و احترام: می بخشید استاد این سؤال شاید برای شما خیلی پیش ما افتاده باشه، اما من کس دیگه ای نبود که بپرسم و مزاحم شما نشوم. من به عشق امام زمان (عج) وارد حوزه شدم و برای اینکه خدمت کنم به اهل بیت (ع) و اسلام. اما بعد از ۱۳ سال که دارم حوزه درس میخونم اما هر بار میام پژوهشی قرآنی انجام بدم با مشکل روبرو میشم و نمیتونم کار خوبی به ثمر برسونم با اینکه در کمک به دیگران در پژوهشاشون واردم و راحت ایرادات کارشونو میگم. خسته شدم. عیب کارم کجاس؟ مشکل چیه؟ چرا هیچ کار نمیتونم انجام بدم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که حوزه بستری است تا خودتان به کمک تفاسیر قرآن با قرآن آشنا شوید و جایگاه روایات را درک کنید. در این صورت است که می‌توانید درست به قرآن رجوع فرمایید. بالاخره دروس حوزه زمینه است برای درست ورود پیدا کردن به قرآن و روایت همان طور که امثال علامه طباطبایی ها این‌طور عمل کردند. بالاخره روش علمای ما در درس خارج طوری انسان را می‌پرورانند که در سایر موضوعات یعنی موضوعات غیر فقهی نیز ورود و خروج فقیهانه داشته‌باشند. موفق باشید

23765
متن پرسش
سلام و اردات محضر استاد فاضل و ارجمند: اندیشمند گرامی روایات تاکید دارند که روزی طلبه با تلاش در کسب علم فراهم می‌شود. لطفا بفرمایید آیا این مطلب دلالت بر این دارد که: ۱. طلبه اگر خوب درس بخواند طوری روزی‌اش جور می شود که نیاز به کار در بازار یا ... ندارد؟ ۲. اگر طلبه ای علاوه بر درس خواندن خوب، کار اقتصادی هم داشته باشد، کار نامناسبی انجام داده است؟ ۳. اگر طلبه ای درس خوان دچار مشکل مالی شد، نباید کار کند؟ سپاس بیکران از لطف همیشگی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری  ۲. اشکال ندارد ۳. تا می‌شود طلبه از همان مسیری که از سبک طلبگی خود خارج نشود، بهتر است معاش خود را تأمین نماید و از ساده‌زیستی عدول نکند. موفق باشید

23674
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: طلبه پایه ۶ هستم، سوالی که من رو به خودش مشغول کرده اینه که یک طلبه عصر انقلاب با توجه به جایگاهش در عالم، برای ادامه تحصیلات باید چگونه برخورد کنه، از طرفی فقه و اصول هست و از طرفی فلسفه و عرفان. که پرداختن به یکی از این ها به نظرم میاد نمی تواند طلبه عصر انقلاب را کامل کند، چه فقه خوان تنها و چه فلسفه خوان تنها، یعنی باید هم فقیه بود و هم فیلسوف. و با توجه به شرایط موجود اگر بخواهیم فقیه شویم از فلسفه باز می مانیم و اگر بخواهیم فیلسوف شویم از فقه. در این زمانه باید کدام را مقدم داشت؟ و یا اینکه اصلا مقدم داشتن کار درستی است؟ با توجه به اینکه برای فقیه شدن باید به موسسات تخصصی فقه رفت که آنقدر برنامه سنگین دارند که اجازه نمیده به چیز دیگر برسیم! آیا در این مقطع زمانی طلبه مشغول به فقه شود تا درایت لازم را بدست آورد و بعد به فلسفه مشغول شود؟ و یا شما راه دیگری پیشنهاد دارید؟ البته با توجه به اینکه در زمانه یک انقلاب هستیم و طلبه عصر انقلاب باید چه کند. ببخشید که پر چانگی کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال یک طلبه باید «فقه» را خوب بخواند البته بدون آن‌که مشغول فرعیاتِ وقت‌گیر شود. و پس از چندسال گذراندنِ درس خارج، به حکمت متعالیه ورود کند و در آن‌جا هم خیلی معطل نشود. باید اصلِ مطالبی را که به کار این زمان می‌آید در آن دنبال نماید و بعد بدون معطلی به «فصوص الحکم» رجوع کند. موفق باشید

23631
متن پرسش
۱۵۳۰۰ و ۱۲۵۹۴ و ۱۱۴۲۶ سلام ببخشید من یه سوال پرسیدم فرمودن به این شماره سوالها رجوع کنم ولی انقدر حجم سوالا زیادن که نمیدونم چجوری پیدا کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سایت، قسمتِ جستجو دارد. اگر هر شماره‌ی سؤال را بنویسید و سپس در قسمت سؤالات، وارد شوید سؤال مربوطه می‌آید. به عنوان مثال در جواب سؤال ۱۱۴۲۶ این‌طور نوشته شده است:

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده در نقد پایان‌نامه‌ها از آن جهت است که دانشجو مجبور است در محدوده‌ای خاص نظر اسلام را مطرح کند، در صورتی‌که اسلام یک بسته کامل است که مجموعاً معنا می‌دهد در حالی‌که اساتید دانشگاه آمادگی طرح بسته‌ای اسلام را ندارند، مثلاً به شما اجازه نمی‌دهند یک سوره‌ی قرآن را بحث کنید تا تمام نظرات علماء را در مورد آن سوره به میان آورید؛ می‌گویند مثلاً تقوا را در قرآن تحقیق کنید و این آن نیست که نیاز جامعه‌ی دینی ما باشد. بگذریم! در مورد موضوعی که می‌فرمایید، چیزی در ذهن ندارم. موفق باشید

23381
متن پرسش
سلام علیکم: استاد! من سطح 4 تفسیر را امسال شروع کردم اما با سیستم درسی حوزه که آشنایید فقه و اصول رو به هیچ وجه کنار نمی گذارند یعنی شما فکر کنید تخصصی تفسیر میخونی اما فقه و اصول واحداش از واحدای تفسیر بیشتره و اساتید هم هنوز آن نگاهی که به فقه و اصول داشتند را دارند (همان نگاهی که وقتی علامه رفت سراغ تفسیر قرآن گفتند خودشو ذبح کرده) و استادای این رشته عموما فقه و اصول خوانده اند و حتی بعضی مواقع با تفاسیر آیت الله جوادی آملی آشنایی کافی ندارند، میخوم انصراف بدم و برم دانشگاه دکترامو بخونم ولی مرددم نمیدونم چه باید کرد؟ حافظ رو باز کردم این شعر اومد یعنی چی؟ اصلا تفأل زدن به حافظ تو اینجور مواقع درسته؟ شد آنکه اهل نظر بر کناره می رفتند / هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش بیت پنجمش میگه: دلا دلالت خیرت کنم براه نجات / مکن بفسق مباهات و زهد هم نفروش // محل نور تجلی رأی انور شاه / چو قرب او طلبی در صفای نیت کوش. و بیت آخر: رموز مصلحت ملک خسروان دانند / گدای گوشه نشینی تو حافظا مخروش یعنی چی؟ استاد من از ابتدای ورود به حوزه نیتم آموختن مسائل دینی و عمل به آن و آموختن آن به دیگران است. نه برای اسم و رسم خودم برای اینکه خدمتی کرده باشم به اسلام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره حضور در حوزه، حضور در صحنه‌ای است با وسعتی زیاد که به هیچ‌وجه نباید در عین در حوزه‌بودن، از فقه و اصول در آن غافل بود. با این وصف و در این بستر، به قرآن به صورت تخصصی رجوع کنید می‌ارزد که مدتی فقه و اصول نیز بخوانید، اگر می‌خواهید حوزوی باشید. موفق باشید

23365
متن پرسش
سلام: ببخشید استاد پیشاپیش از شما عذر خواهی می کنم، چون دسترسی به جایی ندارم مصدع اوقات شدم. در مباحث معرفه النفس بسیار پیش رفتم و انگار از مطالعه ها و گوش دادن سخنرانی ها عالم بزرگی از مفاهیم و اطلاعات بر وجودم افزوده می شود، اما درگیری ذهنی دارم که دایما جلو حرکت مرا می گیرد و چند روز مرا معطل می کند. حوزه را رها کردم، حفظ قرآن را رها کردم و الان نیرویی در درونم دایما به من تلنگر می زند که از مستحبات اضافه ای هم که انجام می دهم رها شوم و وقت خود را بیشتر برای کشف و فهم حقایقی بگذارم که شیرینی فهم آنها چنان مرا محو می کند که از زمان و مکان فارغ می شوم، آرامشی درونم را گرفته، در اخلاق بسیار رشد داشتم، صبر ندارم برای اینکه با برنامه ریزی جلو بروم، اما انگار نیرویی دیگر از درونم می گوید پشیمان می شوی که حفظ و درس را رها کردی، آیا تو نمی دانی می توانی از این طریق چه خدمتی به جامعه داشته باشی در صورتی که اگر مدرک نداشته باشی هر چه هم بفهمی نمی توانی به دیگران منتقل کنی، تو باید برنامه ریزی می کردی و اینها را کنار هم پیش می بردی! ولی از سوی دیگر باز یاد سخنان اهل بیت (ع) می افتم که یک ساعت تفکر بهتر است از هزار رکعت نماز است و این خداوند است که اراده کند تو را مظهر اسم هادی می کند نه مدرک گرایی که هدیه غرب است برای جامعه ما؟ مدرکی که هیچ حکمتی پشت آن نیست و در حال حاضر برای کسب آن مدرک پوچ باید از کسب معرفت حقیقی کم بگذاری. مرا از این برزخ وحشتناک رها کنید کدامیک از این نداها از عقل من است و کدام از وهم من؟ بارها دیده ام که پاسخ داده اید که هر دو را در کنار هم داشته باشند ولی آیا این وقت تلف کردن نیست، توجه به آینده ای نیست که اصلا وجود ندارد که بخواهی برای آن برنامه ریزی کنی؟ آیا امام زمان (عج) این روش حوزه ها و جوامع قرآنی را تایید می کند که همه پوست دین را گرفتند و حقیقت آن را رها کردند که من بخواهم از آن طریق حرکت کنم؟ چرا امثال شما که سخن از حقایق می زنید در هیچ حوزه و دانشگاهی تدریس نمی کنید؟ از خدا می خواهم که ولی حقیقی ما را به ظهور برساند که نفوس مضطرب مانند خود را زیاد در جامعه می بینم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، معنای انسان در ارتباط با سایر انسان‌ها به فعلیت می‌رسد. لذا اگر بستری را فراهم نکنیم که آن‌چه را یافته‌ایم را به سایر انسان‌ها برسانیم و با آن‌ها در میان بگذاریم، انسانیت ما به فعلیت نمی‌رسد. به همین جهت فکر می‌کنم باید در همان بسترِ رسمی دروس حوزه، خود را ادامه دهید. موفق باشید

23330
متن پرسش
سلام: در خصوص سوال 23128 باید بگویم که متأسفانه این راحت گیری حوزه منجر به مسائل بدی شده است. سیستم حوزه مبتنی بر خودکنترلی است و در نتیجه برخی افراد که ذاتاً قدرت خود کنترلی ندارند در این سیستم، عزم و اراده شان به شدت فاسد می شود. سیستم جدید حوزه که به قول ایشان «دانشگاه زده» است، اندکی فشار دارد بر ایشان وارد می کند تا بلکه با مجاهده نفس دچار این مشکل نشوند. قبول دارم که وضعیت جدید هم مشکلاتی دارد، صفای سیستم سنتی را ندارد، اما متأسفانه از سیستم سنتی حوزه -که مرجع پرور بود ولی شاید کارآیی پرورش نفرات بسیار انبوه را نداشت- هم چیزی که اکنون مانده، آنی نیست که عزم و اراده پرور باشد. برخی می خواهند کلاس اول صبح نروند چون با خوابشان تداخل می کند، در حالی که در سیستم سنتی، قدیم ها کلاس ها بعد از نماز صبح شروع می شد! چگونه است که جوان دانشجو می تواند روزی چهار ساعت یا حتی بیشتر سر کلاس باشد و در باقی روز هم درسش را آماده کند ولی طلبه تمام توانش گرفته می شود؟ نه خیر حضرت استاد، این حضرات باید سختی بکشند تا آخوند خوب از آن ها در بیاید. سربازی هم که نمی روند. پس کی می خواهند آبدیده شوند؟ بنده شخصی را می شناسم که دقیقاً یکی از همین طلاب است که صرفاً به مطالعه و گهگاهی تبلیغ می پردازد و واقعاً قربانی این عزم کشی حوزه است. از عزم و اراده ضعیفش، خواب بسیار زیادش، خلق تند و سختگیری شدیدش، شلختگی و بی انضباطی، نداشتن دید وسیع و عمیق، تک بعدی بودنش (فقط مطالعه و دیگر هیچ) و هزار افسوس که در همین یک بعد هم از وی چیزی جز منبر رفتن های کاملاً سنتی - که البته لازم است ولی ساده ترین کاری است که یک طلبه می تواند بکند - در نیامده. نمی دانم شاید صلاح نباشد این متن را در سایت بگذارید ولی ناله ای بود از اعماق وجودم. آیا نباید مسؤولین حوزه چاره ای بیندیشند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را متذکر شده‌اید. به نظر بنده باید روحی در حوزه‌ها حاکم باشد که در عین نظمی خاص که مربوط به حوزه است، در نظمِ  ماکیاولیستی دنیای مدرن گرفتار نباشیم و باید به آن فکر کرد. متأسفانه در حال حاضر برای فرار از آن بی‌نظمی که جنابعالی نیز متذکر آن هستید، یک راه را بیشتر نمی‌شناسیم و آن نظم دنیای مدرن است. موفق باشید

23209
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم. سوال حقیر ناظر به درک علمای هر زمانی از حساسیتهای زمان خودشان است. آیا حظور جناب استاد رحیم پور ازغدی بعد از مدتها در تریبون نماز جمعه و انتقاد به جمود درونی در کشور چه در حوزه و چه در دانشگاه و چه در امامت جمعه و جماعات و چه در مراجع تقلید و مسئولین و.... چرا برای دیگر علمای کشور سنگین باشد؟ حق چیست؟ حق کیست؟ اون طرفیها نماز می خوانند!! و این طرفیها هم اقامه نماز همچنین! آن از استکبار می گوید و این هم همینطور! آن از امریکا می گوید و این هم ایضآ اما او از حوزه می گوید این اما می گوید نگو! این از ضعف درونی سیستم می گوید او می گوید نگو! او دنبال رفع ضعف در درون می گردد این می گوید ضعف در درون نداریم و در خارج از نظام است. این عمار؟ این مقداد؟ این حق؟ عمامه راست می گوید یا کت و شلوار و مقامی نزدیک به اجنهاد؟ والله اعلم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر این حقیر جناب استاد رحیم‌پور ازغدی چون در صحنه هستند اولاً: اشکالات را خوب‌تر از امثال بنده تشخیص می‌دهند. ثانیاً: راهِ حل‌ها را به‌خوبی می‌دانند که باید با روحیه‌ی انقلابی بسیاری امور را متحول کرد. در حالی‌که اگر کسی فقط مشکل را بداند و نداند چگونه می‌توان آن را رفع کرد، جرأت این نوع انتقاد در او ظهور نمی‌کند. سوابق ایشان حکایت از آن دارد که ایشان علم‌شان را در خدمت عمل مطابق آن علم قرار داده‌اند. موفق باشید     

23128
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: دستمان به دامنتان که در چنگ قوانین آموزشی حوزه گیر افتاده ایم، به ما اجازه نمی دهند کمتر از چهار درس (که سه تای آن دروس اصلی است) برداریم، کلاس های پشت سر هم و خستگی در فهم کلاس های دیگر، عدم رعایت شرایط و استعدادها و هدف هر فرد، عجله در درس دادن و حذف تدریس بعضی قسمت ها، و ذبح مطالب به خاطر رساندن محدوده تا زمان امتحان، تغییر متون درسی و به روزرسانی ضعیف، مدرک گرایی و نمره محوری از مشکلاتیست که هر روز با آن دست و پنجه نرم می کنیم و خدا می داند وزن آموخته های شخصی مان در تعطیلاتی مثل تابستان چقدر بالاتر از سرهم بندی های این سیستم دانشگاه زده هست! کاش می شد همینطور ادامه دهیم اما مساله این است که چهار ساعت در روز نشستن سر کلاس انقدر وقتگیر هست که تمام توان ما را می گیرد و عمر می رود و حسرت گذشت زمان و کم بهره بردن با ما می ماند! واقعا چه کنیم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم باید مدتی همه‌ی کارهای فرعی خود را تعطیل کنید و با جدیت کامل به عنوان مجاهده با نفس، همین دروس رسمی را دنبال فرمایید، بعداً برای شخصیت علمی شما لازم و مفید است. موفق باشید

23104
متن پرسش
سلام علیکم در شرح جامع السعادات فرمودید به مضمون: «اگر شخصی آنچه را که حق یافته و حق هست، همه حق بداند، ناگزیر منزوی خواهد شد و حقش هست.» به نظر شما حال حوزه ما (حتی بزرگان) اکنون اینگونه نیست؟ اگر اینگونه هست، برای در نغلتیدن به این بلیّه چکار می توان کرد؟ چگونه باید پیش رفت که آماده شنیدن و نیوشیدن سخن دیگران بود؟ یوفّقکم الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مردم گرفتار روزمرّه‌گی‌ها طالب سخن حق نمی‌باشند ولی نباید نگران شد و از سخن حق عقب‌نشینی کرد زیرا از آن طرف، انسان‌هایی هستند که در سخن حق مأوا می‌گزینند. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!