بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: اربعین

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24916
متن پرسش

سلام: آیا امسال هم همانند سالهای قبل حضور حداکثری در اربعین به همراه خانمها و بچه ها را تاکید دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته و صد البته، مگر کودکانی که اگر بتوانید به آشنایان نزدیک بسپارید تا کم‌تر اذیت شوند. موفق باشید

24391
متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: جناب استاد اگر خاطر شریفتون باشه سال نود و پنج در معیت شما مشرف به پیاده روی اربعین شدم و در حین سفر سفرنامه ای نوشتم که وقتی تقدیم شما کردم منت گذاشتید تقریظی بر اون نوشتید و فرمودید یا چاپش کنم و یا در فضای مجازی در معرض دید علاقمندان قرارش بدم. حقیقتش خیلی دنبال چاپش بودم منتها چون تمام هزینه اش بر عهده خودم بود توان مالی این کار را نداشتم. پارسال می خواستم قبل از اربعین در فضای مجازی نشرش بدم که به علت فوت مادرم روحیه این کار را نداشتم. اما اگه خود امام حسین قبول کنه با اجازه شما مدتیه در فضای اینستاگرتم و تلگرام با آدرس (hampayedel) همپای دل این سفرنامه را نشرش دادم. الان هم مزاحم وقت شریفتون شدم که اگه شما استاد تایید می فرمایید این پیام من در معرض دید سایر مشتاقین و عشاق حسین علیه السلام قرار بگیره شاید به این وسیله حتی یک نفر زائر به این جمعیت باشکوه و عاشق اضافه بشه. سایه لطف شما بر سر ما مستدام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم سفرنامه‌هایی که رفقا در راستای عشق به مولایمان حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» به نگارش درآورده‌اند به یک معنا خودش نوعی زیارت به حساب می‌آید و ما را در فضای اُنس با امام می‌برد. به همین جهت خوب است که رفقا با آن سفرنامه‌ها مأنوس باشند. موفق باشید  

22836
متن پرسش

سلام: استاد من دانشجو هستم و کلاسهایم هم در ایام پیاده روی اربعین برقرار است یعنی تعداد کمی از بچه ها به پیاده روی می روند. حالا من اگر به پیاده روی بروم مطمئنا از دروس عقب می افتم، اما می ترسم اگر به پیاده روی نروم از قافله عشاق امام حسین (ع) که به ظهور آقا ختم می شود جا بمانم. تکلیف چیست؟ کدام را ترجیح دهم؟ بمانم یا بروم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به درس‌هایتان ضرر نمی‌خورد، حضور در رخدادِ اربعینی مهم است. موفق باشید

22830
متن پرسش

سلام خدمت استاد بزرگوار: خواستم نظرتون رو در باره این سخن جویا شوم بعید نیست امتحان اربعین، پیش‌درآمدِ امتحان بزرگ ظهور باشد. اگر مؤمنین در امتحان اربعین سربلند شدند، می‌شود در امتحان ظهور رویشان حساب کرد. با اربعین ساده برخورد نکنیم؛ توابین هم با حضور امام حسین (ع) در کربلا ساده برخورد کردند آن بلا سرشان آمد که تا ابد نامشان جامانده کربلا شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی درستی است. عرض بنده در کتاب «اربعین حسینی، امکان حضور در تاریخی دیگر» آن است که این رخداد را باید جدّی بگیریم. موفق باشید

20697
متن پرسش

سلام: از فضای اربعین فضای ایثار محبت و برگشتیم و وارد شدیم به همان جامعه قبلی. حداکثر چند روز بتوانم این روحیه را در خود نگه دارم سپس دوباره همان فرد قبلی با همان همکاران و همان روحیه. چه کنیم که روحیه ایثار و از خود گذشتگی به جامعه باز گردد و خودمان هم گرفتار نشویم؟ آیا لازم است اقدامی کنیم؟ یا با پشت سر گذاشتن اربعین ها خودش درست می شود؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به این موضوع فکر کرد که اگر بنا است از فرهنگ مدرنیته عبور نماییم باید روش خود را در همه‌ی امور با ایثار و تواضع تنظیم کنیم تا در تاریخ دیگری قرار گیریم. در این مورد عرایضی در جزوه‌ی «مسئولیت فهمِ حرکت اربعینی» شده است. موفق باشید

20694
متن پرسش

سلام استاد طاهرزاده‌ی عزیز، هنوز تشریف نیاورده اید؟ دلم برایتان خیلی تنگ شده است. دیشب به علت همین دلتنگی تا ساعت ۲ نیمه شب، آخرین سخنرانی های منتشر شده ی جنابعالی را گوش می دادم. در این روزها، که لحظات راهجویی من در راه تفکر هستند؛ من دائما هلاکت را تجربه می کنم. شاید برای اخذ راه-نمایی از اساتیدی چون شما، باید صادقانه تر از قبل سخن بگویم. راستش را بخواهید، از کودکی، کششی دینی در درونم بیداد می کرد و وقتی ناگهان در راه تفکر درافتادم، اولا به سراغ الهیات رفتم و به اندیشه هایی گرایش داشتم که رنگ و بوی دینی داشتند و این تا این لحظه ادامه داشته است؛ اما... تا اینجا راه به جایی نبرده ام و در تجربه ای که در حد بضاعت ناچیزم، تا اینجا در عرصه ی الهیات و عرفان داشته ام، یک ناکام، به معنای حقیقی کلمه بوده ام. از سویی نحوی جنون متافیزیکی در درونم هست که با مطالعه ی آثار یا نوسته ها یا گفته هایی درباره ی کانت و هگل و ملاصدرا و اکهارت و هایدگر به وجد می آیم و از سوی دیگر، فلسفه ای را می طلبم که مرا به دروازه های عرفان برساند تا با ورود در آن وادی، خدا را بجویم و از همه ی تنگناهای وجودی ام رهایی یابم. فکر می کنم، این آزادی، می تواند غایتی مطلوب برای من تلقی شود که در برابر هجوم بی امان پرسش"برای چی؟" مرا حفظ کند. در این یکی دو روز، صفحاتی از کتاب خواندنی "وحدت تجربه ی فلسفی" اتین ژیلسون را می خواندم و خود را به فلسفه ی قرون میانه، محتاج یافتم. تا اینجا در تلاش بوده ام که در ذیل موضوع هرمنویتیک، به برقراری نسبتی فراخور با فلسفه، عرفان، الهیات و هنر (خصوصا شعر) توانا شوم؛ اما گاها احساس می کنم، با نزدیک شدن به هرمنویتیک، از آن کشش درونی که در آغاز به آن اشاره کردم، دور می شوم. می خواستم در صورت امکان در این باب قدری با من سخن بگوئید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه مشتاقم که در موضوعاتی این‌چنینی با همدیگر سخن داشته باشیم. گویا تاریخِ ناظربودن بر مفهومِ حقیقت به سرعت به سوی یگانه‌شدنِ انسان با حقیقت، در حالِ تحول است و این تاریخ جدید حاصل گذشته‌ای است که اگر آن را درست نشناسیم نمی‌توانیم به درستی با این تاریخ مواجه شویم.

من از هرمنوتیک به دنبال نحوه‌ی حضور خدا در تاریخِ گذشته‌ام. حضوری که در، «یافت»ِ متفکرانِ گذشته تجلی کرده و آنان را به گفت آورده است. راستی علامه طباطبایی بعد از آن مراحل عالی علمی و سلوکی به دنبال چه‌چیزی است که کمترین سخن با هانری‌کربن را غنیمت می‌شمارد و خود را به زحمت‌های طاقت‌فرسا می‌اندازد تا مصاحبه با کربن را از دست ندهد؟[1]

در نوشته‌ی قبلی از کانت گفتید و من در جواب آن سؤال‌ها عرایضی دارم تا باب تفکر گشوده شود و به طریقی که علامه‌ی طباطبایی در جستجو بود، با کانت و هگل و هایدگر رابطه برقرار کنیم.

می‌فرمایید: «آیا غیبی که قابل شناخت باشد، غیب باقی می ماند یا به قلمرو شهادت کشیده خواهد شد؟

آیا لازم نیست که ما، اینها را از فلسفه ی اسلامی و عرفان نظری اسلامی بپرسیم؟

این مباحث عظیمی که در فلسفه اسلامی در باب اثبات وجود خدا و حدوث و قدم عالم و معرفت النفس شده است، چقدر ما را به ایمان نزدیک و به عمل صالح توانا می کند؟

می‌پرسید: آیا ما، به همراهی با پرسش های کانت نیاز نداریم؟ اگر" با استدلال های نظری بتوانیم، وجود خدا و معاد و بقای نفس را اثبات کنیم، آنگاه به مبنای لازم برای عمل صالح رسیده ایم؟ اگر این استدلال ها، گره از مشکل ما نگشایند، آنگاه به چه چیز می توانیم، امید ببندیم؟»

سخن در نکته نکته‌ی آن چیزی است که در جملات فوق مطرح کرده‌اید. چه نکته‌ی خوبی است که می‌فرمایید: «کانت پرسش انسان چیست را در کدام افق می‌فهمد و طرح می‌کند». و یا این‌که می‌گویید: «بحث ایمان به غیب و شناخت غیب چگونه شناختی است» که البته می‌دانید اگر شناختِ مفهومی باشد، دیگر غیب، غیب نیست. شناخت غیب مواجهه با راز است نه تسلط بر آن.

می‌پرسید: «آیا لازم نیست که ما، اینها را از فلسفه ی اسلامی و عرفان نظری اسلامی بپرسیم؟

آری! در فضای اصلی فلسفه و عرفان اسلامی این پرسش‌ها مطرح نبود زیرا به تعبیر هایدگر موضوعاتِ در دستی بودند نه بیرونِ دستی. ولی امروز چگونه می‌توان نسبت به این پرسش‌ها بی‌تفاوت بود؟

می‌پرسید: این مباحث عظیمی که در فلسفه اسلامی در باب اثبات وجود خدا و حدوث و قدم عالم و معرفت النفس شده است، چقدر ما را به ایمان نزدیک و به عمل صالح توانا می کند؟ آیا ما، به همراهی با پرسش های کانت نیاز نداریم؟

عنایت داشته باشید اگر یقین، تاریخی است موضوعاتِ اثبات خدا و حدوث و قدم در زمان خود مسائلی بودند که موجب تحقق یقینِ تاریخی می‌شدند. ولی این نوع مسائل، قصه‌ی امروز ما نیست و اگر بخواهیم در آستانه‌ی عبور از متافیزیک قرار گیریم به نظر می‌آید که نیاز به همراهی با پرسش‌های کانت داریم. و این نه بدان معنا است که بخواهیم جواب کانت را بدهیم مثل بعضی از فیلسوفان اسلامی و یا به نام غنای فلسفه‌ی اسلامی از کانت چشم بپوشیم، بلکه به این معنا که با همراهی او و به همراهِ او، خود را در بنیاد این پرسش‌ها بگذاریم. 

می‌پرسید: "اگر" با استدلال های نظری بتوانیم، وجود خدا و معاد و بقای نفس را اثبات کنیم، آنگاه به مبنای لازم برای عمل صالح رسیده ایم؟ اگر این استدلال ها، گره از مشکل ما نگشایند، آنگاه به چه چیز می توانیم، امید ببندیم؟

مسلّم امروز، بشرِ این دوران یعنی بشر دوره‌ی آخرالزمان به بنیادها نظر دارد. از یک طرف به بنیادی‌ترینِ نحوه‌ی وَهم و توهّم که جواب آن را در فضای مجازی جستجو می‌کند. که فکر می‌کنم هرگز در طول تاریخ تا این اندازه توهّم، میدانِ حضور پیدا نکرده است و بالاتر از این نمی‌تواند چیزی باشد. و از طرف دیگر بنیادی‌ترین نحوه‌ی تفکر که رجوع به «وجود» است به میان آمده است. و ما ادرائک مالوجود؟ ضرورت فعل اخلاقی نحوه‌ای از حضور در در آغوشِ وجودی است که ما را در بر گرفته است و این در اربعینِ این سال‌ها احساس می‌شود.

جای تو بسیار خالی بود که چگونه در فضای اربعینی، دوگانگی بین انسان‌ها به‌کلّی از بین رفته بود و حقیقت، آن‌چنان به ظهور آمده بود که نه سوبژه‌ای وسط بود و نه اُبژه‌ای. هیچ تمایزی بین سوبژه و ابژه احساس نمی‌شد. کجایند آن بی‌خردانی که انقلاب اسلامی را که اربعینِ این روزها، شأنی از شئون آن رخدادِ بزرگ است، بسطِ مدرنیته و نیهیلیسم می‌داند؟ اینان نه نیهیلیسم را می‌شناسند و نه عبور از آن را. مگر جز این است که وقتی حقیقت، جامعه‌ای را فرا گرفت و دوگانگی‌ها از میان رفت و انسان در آغوش حقیقت، خود را از یاد برد، دیگر دورانِ نیهیلیسم تاریخی که حاصل فرهنگ مدرنیته است، به سر آمده است؟ آیا حاصل آن فتح بزرگ معنادارنمودنِ شهادت که با انقلاب اسلامی به تاریخ ما برگشت، در حماسه‌ی اربعینیِ این روزها به صورت ایثار و تواضع توسط خدّام زوّار اباعبداللّه«علیه‌السلام» به میان نیامده است؟ این نابینایانِ به تمام معنا نابینا، چه می‌بینند که این چشم‌اندازهای بزرگ حقیقت دوران خود را نادیده می‌انگارند. می‌گویند: «قصه‌ی اربعین، قصه‌ی نیهیلیسم دوران است، یکی با فساد و بزه‌کاری در نیهیلیسم قدم می‌زند و دیگری در پیاده‌روی اربعینی، و هر دو مساوی‌اند». آیا سخن اینان قصه‌ی چرک و خون جهنم نیست که از دهانِ به ظاهر روشنفکریِ اینان بیرون می‌آید؟!

دیروز یارانِ مولایمان حضرت حسین«صلوات‌اللّه‌علیه» برای معنابخشیدن به خود، نهایت ایثاری که تاریخِ آن روز ظرفیت داشت را، به میدان آوردند. زیرا حسین«علیه‌السلام» را که حقیقت تاریخ‌شان بود را یافتند و از خود فانی‌شدن نسبت به آن حقیقت را معنای خود دیدند و از تاریخِ پوچِ یزیدی عبور کردند. امروز همان ایثار و همان تواضع در آن حدّی که بالاتر از آن تصور نمی‌شود و اگر تصور شود، به فعلیت در می‌آید، در این تاریخ ظهور کرده است تا از بن‌بستِ نیهیلیسم راهی به بیرون گشوده شود. موفق باشید  

 


[1] - «دکتر دینانی می‌گوید: اندکی پیش از انقلاب بعضی از دوستان انقلابی ما به من و آقای صانعی زنجانی گفتند: این جلسه و تشکیل آن از اول کار درستی نبود! بعضی از دوستان [حاضر در] جلسه شما این طور و آن طورند و خود هانری کربن هم ما نمی دانیم کیست. الان چیزی به پیروزی انقلاب نمانده است. صلاح نیست ادامه پیدا کند. شما به علامه طباطبائی بگویید جلسه را تعطیل کند. بر اثر فشار دوستان، من خدمت علامه طباطبائی عرض کردم که دوستان می گویند صلاح نیست این جلسه ادامه پیدا کند. من الان وقتی آن لحظه یادم می آید، گریه ام می گیرد... ایشان حالش بد شد و رعشه مختصری که دست شان داشت، چند برابر شد و صورتش قرمز شد. وقتی آن چهره ایشان به خاطرم می‌آید ناراحت می شوم. ایشان چند بار گفت: عجب! و بعد فرمودند: به عنوان شخصی که در گوشه ای نشسته ام و چیز می نویسم تنها راه من به جهان و تفکر جهان این جلسه است، این را هم نمی توانند برای من ببینند. تازه فهمیدم که ایشان ـ در این جلسات ـ می خواست بداند در دنیا چه می گذرد؟ و تازه ترین بحث های فکری جهان چیست؟...» (سرشگفت و گوهای: کریم فیضی با استاد دینانی. «مردی به نام طباطبائی، مردی به نام کربن»، چاپ مؤسسه اطلاعات، 1389)

بد نیست که به این سخن دکتر دینانی در مورد علامه طباطبایی نیز توجه شود که می‌گوید: « علامه طباطبایی برایش مهم نبود که سنّت گذشته فلاسفه را حفظ کند

روایت "غلامحسین ابراهیمی‌ #دینانی" از سه فیلسوف اسلامی؛

مرحوم [سید ابوالحسن] رفیعی‌ قزوینی بسیار محافظه‌کار بود و می‌خواست در چارچوب سنت بماند.

من در مورد آقای [علامه سید محمدحسین] #طباطبایی بارها گفته‌ام که او یک آزاداندیش به تمام معنای کلمه بود.

او ضمن احترامی که به سنت داشت، برایش اصلا مهم نبود که چیزی را که در گذشته بوده، حفظ کند.

البته تا آنجا که معقول بود، حفظ می‌کرد اما اگر خودش سخن تازه‌ای داشت، می‌گفت.

علامه [ #طباطبایی ] بالاخره اکتشافاتی نیز دارد؛ درست است که رژیم ملاصدرا را نتوانسته است که دگرگون کند و نظام تازه‌ای بیاورد اما حرف‌های تازه زیاد دارد و از گفتن آنها هم ابا نکرده است. این خیلی مهم است.

از همه این ها گذشته، آقای طباطبایی گوش شنوا داشت. ما هرچه می‌گفتیم گوش فرا می‌داد و برای حرف‌های تازه گوش شنیدن داشت.

اما با سید ابوالحسن رفیعی‌قزوینی ما هیچ حرفی خلاف حرف ملاصدرا نمی‌توانستیم بزنیم. اگر از غرب می‌گفتیم که ایشان به تندی برخورد می‌کرد. ما که شاگردش بودیم، نمی‌توانستیم حرفی خلاف عقیده‌اش بزنیم ولی آقای طباطبایی هرچه می‌خواهد، دل تنگت بگو؛ در او بود!

آقای [سید جلال‌الدین] #آشتیانی هم حافظ سنت بود. او هم چیز تازه ندارد.

آشتیانی در احاطه به متون فلسفی خیلی قوی بود و شاید در اسفار کم‌نظیر بود.

آثار را دیده و خوانده بود و خوب می‌فهمید؛ در این شکی نیست ولی اصلاً اهل ابداع و ابتکار نبود و میل هم نداشت. روش‌اش درست مثل روش آقای رفیعی‌قزوینی بود تا روش آقای طباطبایی و به همین علت او [علامه طباطبایی] را نمی‌پسندید

ولی من با صراحت تمام آقای طباطبایی را بیشتر می‌پسندم.

20684
متن پرسش

محضر مبارک استاد طاهرزاده سلام علیکم: مدتی هست این آسیب حرکت اربعینی فکرم را به خودش مشغول کرده که اگر این حرکت عظیم یک راز و سر الهی باشه آیا وظیفه ی مومنین نیست که با احتیاط بیشتری راجع به آن در محافلشان صحبت کنند و بطور سربسته و راز آلوده همدیگر را نسبت به آن آگاه کنند و خلاصه کاری نکنند که در موعدش بدایی حاصل بشه و دشمن را نسبت به آن آگاه و حساس کنند؟ شاهد سخنم هم نحوه ی برخورد رهبری با این رخداد هست که بطور کجدار و مریز سخن می گویند و روضه ی مکشوف نمی خوانند و سخرانی مستقل و طولانی راجع به آن نمی کنند و مبلغ گسیل نمی کنند و گویی در انتظارند تا کار از مجرای طبیعی جلو بره و گشایش در زمان خودش حاصل بشه. اگر چنین است فرهنگ رازداری اربعین توسط مومنین و شیعه ی امام صادق (ع) کدام است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جزوه‌ی «مسئولیت فهمِ حرکت اربعینی» عرض شد موضوع آن‌چنان نیست که عقل غربی آن را یک حرکت تاریخی ببیند. بیشتر این حرکت از نگاه غربی، یک حرکتِ آیینی فردی است و تا حضرت حق تقدیرِ تاریخیِ ما را در حرکت اربعینی محقق نکند، آن‌ها کاری نخواهند کرد. در آن جزوه بحث می‌شود که وظیفه‌ی ما در این رابطه چیست، همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی  20676 نکاتی عرض شد. موفق باشید

20676
متن پرسش

سلام علیکم: رسیدن شما از این سفر پر از برکت به خیر ان شاءالله. استاد بزرگوار برای ما که جا ماندیم از این راه عزیز بگویید؛ بگویید در پیاده روی امسال چه دیدید؟ از کربلا چه خبر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بهترین جواب را که به نظر بنده رسیده است در جزوه‌ی «مسئولیت فهم اربعین» باید جستجو بفرمایید. آن‌جایی که تأکید می‌شود تاریخی شروع شده است که روح آن ایثار و تواضع است و در این رابطه مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» در سخن اخیر خود نسبت به اربعین می‌فرمایند این یک لطف الهی است به ما. آری! مایی که فراموش کرده بودیم برای ادامه‌ی انقلاب باید ایثار و تواضع را پیشه نماییم. و امروز خدام زائرانِ حسین «علیه‌السلام» انعکاس آن چیزی‌اند که ما فراموش کرده بودیم ولی شرطِ بقای ما در همین چیز است. موفق باشید 

20594
متن پرسش

به نام خدا سلام: آیا حضور در روز اربعین عراق در کربلا مهم است؟ آیا زیارت اربعین مانند شب قدر و عید فطر و امثال آن است؟ آیا حضور در کربلا در روز اربعین ایران کفایت می کند؟ یا حتی اصلا حضور دو سه روز مانده به اربعین عراق هم کفایت از زیارت اربعین می کند؟ چه باید بکنیم؟ با تشکر. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید که در این سال‌ها چند روز قبل و بعد از اربعین تماما فضا، فضای اربعینی است و تذکر آیت‌آلله سیستانی در این رابطه قابل توجه می‌باشد. موفق باشید

20567
متن پرسش

سلام بر استاد بزرگوار: جناب استاد بهترین طلب در اربعین چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احساس حضوری که خداوند برای ما در این تاریخ تقدیر کرده است، نیاز اصلی و مهمِّ ما است. ما همان‌طور که در سُنن الهي قرار داريم، اگر از حضور خود در آن سنن آگاه شويم راهِ آينده نسبت به آن سنن در مقابل ما گشوده مي‌شود. به همين معنا ما در تاريخي هستيم که اربعين به صورتي خاص ظهور کرده که اگر از حضور خود در اين رخداد آگاه شويم، راهِ آينده‌ي تاريخ ما در مقابل ما گشوده خواهد شد و ديگر در توهّمات بشرِ غرب‌زده قدم نخواهيم زد.

رخداد تاریخی، یک نوع آشکارشدن است برای جان انسان، مثل فهمیدن‌های معمولی نیست، انسان در آن واقع می‌شود و اگر نسبت به آن خودآگاهی پیدا کند می‌تواند از آن تغذیه کند و با آن هماهنگ گردد، در آن صورت به داخل آن رخداد کشیده می‌شود و در آن حالت امری معنادار، اعتبار خود را بر آن فرد یا ملت‌ حاکم می‌گرداند و به آن ملت خطاب می‌کند و آن ملت آن معنا را از خود می‌کند و حاضر می‌شود با آن زندگی کند و به آن آری بگوید و آن را از خود کند.

ما در اربعینی که این سال‌ها ظهور کرده است، در داخل رخدادِ حقیقت این دوران قرار می‌گیریم قبل از آن‌که فکر کنیم چگونه باید به آن باور داشته باشیم. پیش‌فهمی است در امری معنادار و معنوی که در «سنت» رخ می‌نمایاند و در افق درونی انسان‌ها عالَمی را به آن‌ها عطا می‌کند و انسان‌ها در آن عالَم از خود، فهمی خاص پیدا می‌کنند. وظیفه‌ی ما جهت تفسیر این رخداد، توجه به پشتِ صحنه‌ی آن است تا بیرون از فرهنگ مدرنیته، فهم تازه‌ای از خود پیدا کنیم و وارد تاریخی اثرگذار شویم.

در پشت صحنه‌ی رخداد اربعین، آدمی به ندای بی‌صدای هستی گوش می‌دهد و با زبان، آن را آشکار می‌کند. زیرا حقیقت، صامت نیست و در هر دوران سخنی دارد و باید با گوش‌سپردن به آن، با زبانی مناسب، آن حقیقت را آشکار کرد. در این صورت است که انسان در عین داشتن سخنی اصیل، به معنای خود دست می‌یابد که آن معنا، ارتباط با حقیقت وجود است و پاسخ‌دادن به دعوت و ندای بی‌صدای حقیقت، وگرنه انسان‌ها همچنان در بی‌معنایی به‌سر می‌برند. در یک کلمه، ندایِ بی‌صدایی هست که در پیاده‌رویِ اربعین باید به آن گوش داد تا در برگشتن، زبانی مناسبِ تبیین آن صدا به میان آوریم. موفق باشید

20523
متن پرسش

با سلام: رفتن زنان در پیاده روی اربعین آیا جایز است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که رهبر انقلاب کلیتِ حرکت را تأیید نموده‌اند، دیگر تفاوتی برای زن و مرد نیست و به نظر بنده در حدّ امکان لازم است که زنان نیز در این حرکت تاریخی حاضر باشند وگرنه این حرک، عقیم می‌ماند. مثل حضور زنان در انقلاب اسلامی که امام افتخار می‌کنند به حضور زنان که پا به پای مردان در صحنه بودند. موفق باشید

17939
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم استاد عزیزتر از جانم سلام علیکم: امیدوارم زیارتتان قبول و سایه تان مستدام باشد. حقیر یک سالی است که عزم بر یافتن خدای حقیقی خویش نموده ام و در این مدت بحول و قوه الهی سیری بر من گذشته که باعث تغییرات شگرفی در حال و هوا و شخصیت و خلق خویم گردیده است، و الحمدلله از این موضوع خوشحالم. دو سوال ذهن و فکر مرا به خود مشغول داشته است: 1. این احساس رضایت و اقناع از سیر طی شده همان عجب یا زمینه ساز آن نیست؟ و چطور باید با آن برخورد کرد؟ 2. سفر پیاده روی اربعین امسال با حال و هوای خیلی متفاوتی روبرو شدم، یعنی تماما حضور بودم بحمدلله، منتهای مراتب نمی دانستم خطورات درونی طی این سفر کدام شیطانی بود و کدام ملکوتی؟ همیشه اوقات خود را در حرم امام حسین علیه السلام می دیدم اما نمی دانم چرا نمی توانستم یک تعریف درست ازخودم و حال و هوایم برای خودم بکنم و خود را با این حضور باز تعریف نمایم؟ بعضی وقتها با خودم تنها که می شوم خوف تمام وجودم را می گیرد که نکند آن چیزی که باید باشم نبوده ام؟ و این باعث نگرانی و اضطراب زایدالوصفی برایم گردیده است. با عرض معذرت بابت اطاله کلام. الله یارتان باشد. یا علی مدد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این شکر الهی است و باید متوجه بود از لطف خدا است به ما نه آن‌که در این موارد به خود بنگریم چرا که گفت: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه‌ی حق بدان نه کرده‌ی خویش» 2- همین‌طور است که انسان در زیارت اولیاء الهی به احساسی ماوراء مفاهیم و تعاریف دست می‌یابد و از این جهت باید شکر خدا کرد که ما را به میهمانیِ درک قلبی می‌برد. در همین رابطه در کتاب «اربعین حسینی...» بحث کشف ارتباط با امام پیش آمد. موفق باشید

17810
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر: الحمدلله بر ما این توفیق حاصل شده است که از محضر شما پیرامون اربعین همچون سایر مسائل بهره مند شویم و نگاهی متفاوت به عالم اربعین پیدا کنیم. شکر که توفیق زیارت اربعین نصیبمان گشته و ان شاء الله دعاگویتان هستیم. اما سوالی که ذهن ما را درگیر کرده این است که حال که هنگامه حضور ما در میدان اربعین فرا رسیده، با توجه به فهم و نگاه تاریخی که اجمالا حاصل گشته باید به دنبال چه گمشده ای در اربعین باشیم؟ در زیارت اربعین به دنبال جست و جوی چه باشیم؟ نقش ما در اربعین چیست؟ چگونه می توان در خدمت حرکت عالم اربعین بود؟ و سوالاتی ار این دست. از استاد عزیز تقاضا داریم اگر امکان آن وجود دارد ما را در فهم این مسائل یاری نمایید. پیشاپیش از حسن توجهتان تشکر می کنیم و ان شاءالله هر چه زودتر توفیق درک حضوری از محضرتان را هم پیدا کنیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم .حضوردر پیاده‌روی‌ سال‌های اخیر به معنای «امکان حضور در تاريخي ديگر» است تا معناي «حضور تاريخي» تبيين شود و زائر متوجه باشد با چه احساسي بايد حضور تاريخي خود را در رخدادي که ظهور کرده است دريابد که البته اين مشکل‌ترين موضوع این تاریخ است از آن جهت که بايد ماوراي عقل مدرن به موضوعي نظر کند که فعلاً در حال تولد است و خود را در طي يک فرايند مي‌نماياند و از درون جان آدميان سر برمي‌آورد و در قول و فعل‌شان سريان مي‌يابد.

   بدون درک زمانه، هيچ قدمي به سوي آينده‌ي خود نمي‌توان برداشت و رخداد اربعين در اين تاريخ، زماني است که مي‌توانيم با قرارگرفتن در آن، سرنوشت خود را از بند غرب آزاد کنيم و تاريخ پايان‌يافتگي غرب را نشان دهيم که این همان تاريخِ سست‌شدن عهد انسان با سکولاريته و اقامه‌ي رابطه‌ي انسان با خداست.

   با این اربعين تعرّض انسان به اومانيسم و تقليل گوهر آدمي، شروع شده است و چيزي در انسانِ اين تاريخ رخ داده و بر هستي او حاکم گرديده که ديگر نمي‌تواند در تاريخي زندگي کند که قوام آن را اومانيسم شکل داده است.

   ما همان‌طور که در سنن الهي قرار داريم، اگر از حضور خود در آن سنن آگاه شويم راهِ آينده نسبت به آن سنن در مقابل ما گشوده مي‌شود. به همين معنا ما در تاريخي هستيم که اربعين به صورتي خاص ظهور کرده که اگر از حضور خود در اين رخداد آگاه شويم، راهِ آينده‌ي تاريخ ما در مقابل ما گشوده خواهد شد و ديگر در توهّمات بشرِ غرب‌زده قدم نخواهيم زد. عرایضی در این رابطه در کتاب اربعین حسینی و حضور در تاریخی دیگر شده است. موفق باشید

17776
متن پرسش

سلام استاد: متن اربعین خود را به مناسبت ایام اربعین برای باز خوانی خدمت تون ارسال کردم «اربعین امری فراتر از عادات» بسمه تعالی: نمی دانم باید اسم این «رازگونه‌ی تاریخ» را چه بگذارم او که نه می‌شود دانستش، نه می‌شود نوشتش، نه می‌توان خواندش، و هزاران نه‌ی دیگر... فقط می‌دانم که باید در حیرت زده‌گی، گیجی و سر درگمی نظاره‌گرش بود؛ انگار باید در او قرار گرفت و در حضور پر معنای او غایب شد به مانند قطره در میان دریا. اصلاً مگر می‌شود از «سر»، جز به اشاره سخن گفت تا وجهی از وجوهش را در هر دوره ظهوری باشد؟! چه خوش گفت شاعر که: «حقیقت را به هر دوری ظهوری ست» آری این حقیقتِ بی‌منتها را نه می‌شود و نه ظرفش هست که یک‌جا ویک‌باره به نظاره نشست. حقیقت عاشورا به مانند خورشیدی‌ست که تابِ ماندن به پیش او را کسی ندارد، آنقدر شدید است که هرکس بخواهد به آن نزدیک شود هلاک خواهد شد، حال چه در لباس حق باشد، چه در لباس طاغوت. چرا که عاشورا محل ابراز حضور و وجود نیست، روز عاشورا محل «مستهلک‌شدن» است محل «فنا و نابودی هر غیری» است با این تفاوت که عده‌ای حسینی شوند، عده‌ای یزیدی. آنقدر حرارت عاشورا شدت دارد که کسی نمی‌تواند با «منِ‌» خود که چیزی جز «وَهم» نیست در آن قرار گیرد. توانِ دیدن، فهمیدن و درک عاشورا برای کسی نیست بل باید آن را در جلوه‌ی رقیق‌شده‌اش، به نظاره نشست. «اربعین» همان تجلی‌گاه، محل و مشهد عاشوراست. اگر کسی بخواهد واقعیت عاشورا و حسین«علیه‌السلام» را در متن و جای‌جای تاریخ ببیند، باید اربعین را به تماشا نشیند و «کل یوم عاشورا» را کجا می‌شود تاویل و تعبیر و تفسیر کرد؛ إلاّ با اربعین؟! آری اربعین داستان‌ها، رازها و نگفته‌ها در سینه دارد که گاه‌گاهی بنا به کاسه‌ی ما بی‌ظرف‌ها «سرّی» از آن رازِ بی‌منتها را برایمان فاش می‌کند و ما را به حیرت و سکوت وامی‌دارد. «اربعین» آمده بشریت را به سمت و سوی «امت واحده‌ی» محمدی، اشارت و بشارت دهد. «اربعین» این بارانِ کثیرِ محبت آمده تا رودهای جاری حیات را به دریاهای خروشان فطرت، و این دریاها را به اقیانوس بی‌نهایتی به نام «اباعبدالله» منتهی کند. آری اباعبدالله «علیه‌السلام» همان کلمه‌ی واحدی ست که با «اربعین» به تاریخ آمده تا آدمی را به «بندگی‌اش» یعنی همان اصل فراموش‌شده‌ی بشر برگرداند. عالمی که امروز در آن قرار داریم عالمِ کثرات و اراده‌های معطوف به نفسانیت بشر است که طلب قدرت و طاغوتی‌گری دارد. بشرِ امروز حرف از مرگِ خدا می‌زند و حیات خدا را در گذشته جا گذاشته، به نحوی که گویی عالم امروز مطلقاً تهی از خداست، و تنها به فرهنگ انتزاعی و حصولیِ نگاه به معبود اکتفا کرده و به تبع این نگاه، می‌خواهد حسین«علیه‌السلام» را هم در حدود 1400 پیش دفن کند و تنها بر سر قبرش فاتحه‌ای بخواند. اما «عاشورا» در لباس «اربعین» همان خون حیات‌بخش در رگه‌های طول تاریخ است. «اربعین» کلمه‌ی «اُنسی» است که با زینب «سلام‌الله‌علیها» به صحنه آمد و فراهم‌کردنِ اُنس، کارِ مادر است و این زینب است که مادرانه آمده تا همه را به خانه‌ی اُنسِ انسانیت دعوت کند، انس یعنی یگانگی بشر، فراتر از هر مذهب و ایدئولوژی و جریان و فانی‌شدن ذیل محبت و «امر ولایت». امروزه بشر بی‌سرپناه و یتیم شده است و نیاز به تکیه‌گاهی حقیقی دارد، و این زینب است که مادرانه برای فرزند بی‌پناهش آغوش گشوده و تکیه‌گاهی برای آرامشش شده. امروز آدمی آنقدر دچار پوچی و قهرِ طاغوت نفسانی شده که دیگر یأس، سر و پایش را گرفته و انگار نمی‌خواهد و نمی‌تواند در دل این زشتی‌ها هیچ زیبایی را ببیند و زینب آمده تا با «صبر مادرانه» «ما رأیت إلاّ جمیلا» را ذره‌ذره حتی در غل و زنجیرِ طاغوت یزیدی هم که باشی یادت بدهد و همان طور که او، اسارت را در غل و زنجیر کرد؛ آمده تا بشر را فرا تر از «اسارت عادات» امروز بشر سیر دهد و متذکر «اذانِ» هستی که شهادت به «لا اله الا الله» است بشود تا بتوانیم آن به آن از «لا اله» که نفی هر خدایی ا‌ست با «إلا» سیر کنیم و تمام هیمنه‌ی کاخ یزیدی را برسرش فرو بریزیم و به «الله» برسیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب نگاهی به اربعین انداخته‌اید! گوارایتان باد. موفق باشید

17732
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: امسال به امید خداوند متعال با گروهی از برادران اهل سنت به زیارت اربعین مشرف می شویم خواهشمندم اگر توصیف یا توصیه ای در این رابطه دارید ما را مستفیض کنید. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده یک کلمه بیشتر نیست و آن این‌که از طریق این نوع پاس‌داشتِ اربعین می‌خواهیم عزّت اسلام و اتحاد اسلامی را در مقابل فرهنگ سکولار نشان دهیم. عرایضی در قسمت سوم کتاب «اربعین حسینی؛ حضور در تاریخی دیگر» شده است. موفق باشید 

17714
متن پرسش

استاد گرامی سلام: ما جامانده های از سفر کربلا در اربعین: ۱. آیا گناهی مرتکب شدیم که از این سفر پر فیض محروم شدیم؟ ۲. چطور از بیشترین فیض زیارت اربعین در عین عدم سفر به کربلا بهره ببریم؟ با سپاس

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- راضی به رضای الهی شوید 2- شنیده‌ام بناست در روز اربعین در شهر مقدس قم یک پیاده‌روی از حرم تا حرم به همان سبک انجام شود. خوب است که در آن شرکت کنید. موفق باشید

17631
متن پرسش

با عرض سلام و خسته نباشيد: اگر ممکن است توضیح بدهید که ما طلاب در پیاده روی اربعین در میان شیعیان عرب بیشتر در چه موضوعاتی تبلیغ کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- توجه به برادری اسلامی داشتن و نظر به آیه‌ی «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (200)/آل‌عمران)  2- تشکر از خادمین زوّار 3- امیددادن به ظهور حضرت در همین بستر اخیر رخداد اربعین 4- شاید مطالعه‌ی کتاب «اربعین حسینی، امکان حضور در تاریخی دیگر» که بر روی سایت هست، نکاتی را در این رابطه که زبان‌تان برای طرح موضوعات باز شود، در اختیارتان قرار دهد. موفق باشید

15888
متن پرسش

عرض سلام و ادب خدمت استاد طاهرزاده بزرگوار: بنده دانشجوی علوم اجتماعی دانشگاه تهران و مشغول انجام پروژه ای هستم که جهت تبیین جایگاه و اهمیت پدیده ی پیاده‌روی در ایام اربعین حسینی و همچنین آسیب شناسی و ارائه راهبرد چگونگی نقش آفرینی و استفاده از این جریان عظیم در لایه های عمومی و تخصصی به متولیّان امر؛ در حال انجام است. در این مسیر پیچیدگی هایی وجود دارد که دانستن حقایق روایی و تاریخی، به روشن شدن آن ها و اتخاذ تصمیمات صحیح کمک شایانی خواهد نمود. لذا خواهشمندم جهت تقویت غنای بحث، در این بحث مشارکت فرمایید. ضمن قدردانی از فرصتی که برای مطالعه و پاسخگویی اختصاص داده اید، سوالات در دو بخش الف و ب به شرح زیر به استحضار می رسد: الف) بر طبق (اولا روایات و ثانیا سیره معصومین علیهم السلام)؛ 1. با توجه به اختلاف نظر تواریخ در مورد حرکت اهل بیت علیهم السلام از شام به مدینه؛ آیا کاروان اسرا، در این مسیر از کربلا هم گذشتند؟ آیا رسیدنشان به کربلا در روز اربعین بوده است؟ آیا در بازگشت از شام به کربلا، مسیر را پیاده طی کردند؟ 2. آیا تاکیدی بر پیاده‌روی و ترک مَرکب برای زیارت معصومین علیهم السلام وجود دارد؟ اینکه در روایات به ازای هر قدم که برای زیارت برداشته می شود، ثوابی معین شده؛ می تواند مقصود اولا ترویج نفس زیارت، ثانیا افزایش عظمت میزان ثواب با کوچکترین مقیاس زمانه باشد. قدم مقیاسی برای تقسیم مسافت خانه تا حرم است؛ و الا فرقی نمی کند این گام ها با پای انسان طی شود، با اسب و یا با وسایل نقلیه ی امروزی. چنانکه در روایت هشتم از باب چهل و نهم کامل الزیارت، می بینیم که قدم برداشتن و اسب راندن در عرض هم آمده است. تاکید ویژه بر پیاده‌روی زمانی معلوم می گردد که در مقام مقایسه حالت پیاده با حالت سواره باشند و اجر پیاده‌روی را بیشتر بدانند. اما ما در سایر روایات نیز چنین مقایسه ای نمی بینیم، بلکه نهایتا علاوه بر سفر پیاده به سفر سواره هم اشاره شده و برای هرکدام نوعی از اجر معین شده که قابل مقایسه نیست و گویی بیشتر می خواهد بگوید هر کس هرطور می تواند به زیارت برود و مثلا نداشتن مَرکب باعث ترک زیارت نشود. 3. اگر چنین تاکیدی وجود دارد؛ هدف از تاکید بر عملی چون پیاده‌روی، در کنار سایر اعمال زیارت معصومین علیهم السلام چیست؟ 4. پیاده‌روی برای زیارت تمام ائمه اطهار علیهم السلام سفارش شده است و یا فقط بر روی پیاده‌روی برای زیارت امام حسین علیه السلام، تاکید شده است؟ 5. در پیاده‌روی به قصد زیارت سید الشهدا علیه السلام، فرقی بین زمانهای خاص با سایر اوقات است؟ و مشخصا اربعین امتیازی بر اوقات خاص دیگر چون عاشورا و سایر اوقات عام دارد؟ 6. سیره یا واقعه ای از پیاده‌روی معصوم برای زیارت اباعبدالله علیه السلام وجود دارد؟ اگر وجود دارد، معمولا این مسافت چه مقدار بوده است؟ آیا هر چه میزان پیاده‌روی بیشتر باشد بهتر است؟ 7. چرا زیارت امام حسین علیه السلام افضل اعمال اکثر زمانهای خاص است؟ دلیل وعده پاداش های عظیم برای زیارت ایشان چیست؟ 8. زیارت اربعین چرا جزء پنج نشانه ی شیعه قلمداد شده است؟ آیا بین زیارت از راه دور و نزدیک تفاوتی وجود دارد که زائران مشقت و سختی راه و شلوغی را به جان می خرند؟ 9. آیا میان پیاده‌روی فردی و جمعی تفاوتی وجود دارد؟ همراه نمودن خانواده در این پیاده‌روی ممدوح است؟ 10. در زمان ائمه علیهم السلام، مانند امام صادق علیه السلام، آیا نسبتی میان شناخت امام حسین علیه السلام و مردم جهان در آخرالزمان بیان شده است؟ 11. آیا سرّ خاصی در عدد چهل، نهفته است؟ 12. در مجموع آیا ظرفیت پیاده‌روی اربعین، ظرفیت ویژه ی معرفی شده از سوی معصومین علیهم السلام است یا خودبخود توسط شیعیان ایجاد شده است؟ آیا اربعین کربلا، نشان از میعادی خاص دارد؟ 13. آیا منزلت و اجر خدمت به زوار، بالاتر از پیاده‌روی و یا زیارت است؟ ب) به نظر شخصی جنابعالی؛ 1. هر کدام از هفت سوال بخش اول. 2. آیا میان (اربعین، تمدن سازی و ظهور) ارتباط ویژه ای وجود دارد؟ ظرفیت اربعین چطور می تواند در خدمت تمدن سازی و زمینه سازی ظهور قرار گیرد؟ 3. آن قالبی که در این پدیده معنوی حرکت به سمت معصوم علیه السلام موضوعیت بیشتر دارد، چیست؟ (پیاده‌روی، اجتماع عظیم، ارتباطات، بین المللی بودن و...) 4. فرهنگ این پدیده به تدریج و خودجوش توسط مردم و نهادهای عراق، ایران و سایر کشورها در حال ساخته شدن است. برای فرهنگ سازی و هنجارسازی زائرین، روی کدام محورهای محتوایی تمرکز بیشتری باید نمود؟ 5. آیا مردم ایران و عراق (چه از جهت تاریخ شیعه، چه از جهت مردم شناسی فعلی و چه از جهت ماموریت نهایی) شباهتی با هم دارند؟ 6. ابعاد اجتماعی پدیده پیاده‌روی اربعین چیست؟ 7. تبادلات فرهنگی این پدیده، تا چه حد برای مردم ایران، عراق و سایر کشورها فرصت و تا چه حد چالش است؟ 8. مهم ترین برنامه ریزی دشمن، برای انحراف این مسیر از جریان اصلی خود، چه چیزهایی می تواند باشد؟ 9. با وجود اتفاقات منطقه و وضعیت مستضعفین جهان، اربعین چه نقشی می تواند ایفا کند؟ 10. اهمّ آسیب شناسی وضعیت فعلی پیاده‌روی اربعین در ابعاد (زائرین، نهادهای رسمی و گروههای خودجوش مردمی) چیست؟ 11. در دو سال اخیر در ایام اربعین، بدلیل استقبال گسترده زائرین، شاهد راه اندازی کاروان توسط افراد کم تجربه، سفرهای انفرادی بسیار و ورود بسیاری از نهادها و گروههای مردمی ایرانی، برای خدمت رسانی (فرهنگی، بهداشتی یا تغذیه ای) در خاک عراق بوده ایم. این عرصه با چه فرصت ها و تهدیداتی روبروست؟ 12. آیا شبیه سازی پیاد‌ه‌روی اربعین در ایام نیمه شعبان، عرفه، 29 صفر و... را توصیه می فرمایید؟ 13. آینده پژوهی این جریان چطور است؟ 14. چه وظیفه و راهکارهایی برای (زائرین عمومی، نهادهای رسمی و گروههای خودجوش مردمی) در این حوزه پیشنهاد می دهید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در این مورد اختلاف است. اگر بپذیریم اهل‌البیت«علیهم‌السلام» بیش از ده روز در شام نبوده‌اند، می‌توان پذیرفت برگشتِ آن‌ها به مدینه با زیارت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» در اربعین اول واقع شده است و مسلّم این حرکت به صورت پیاده نبوده است 2- در هر حال روح روایات، نظر مثبتی نسبت به پیاده‌رفتن دارد، حتی با داشتن مرکب در آن حدّی که در مورد سفر حج با این‌که سؤال‌کننده از رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه» پرسش می‌کند که مرکب برای سفر دارم، پيامبر خدا (ص) مى فرمايد: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‏ءٍ أَشَدَّ مِنَ الْمَشْيِ‏ إِلَى بَيْتِهِ»[1] خداوند به چيزى به اندازه پياده روى به سوى مسجدالحرام عبادت نشد. درست است كه در قديم ماشين نبود، اما اسبِ تيزرو بود، ولى باز مردم به جهت توجه به آن روايت و روحيه ى صبر بر سختى ها، پياده به خانه ى خدا يا زيارت ائمه عليهم السلام مى رفتند، چون در روايت هست براى هر قدمى ثواب مى نويسند. حضرت امام خمينى «رضوان الله تعالى عليه» به هنگام ديدار از جانبازانِ قطع نخاعى وقتى به استقبال آن ها رفته بودند، قدم هاى خود را كوتاه برمى داشتند، چون مى دانستند به تعداد قدم هايشان حَسنه خواهند داشت. در هر حال حرف بنده اين است:

حضور دل نتوان يافت در لباس حرير

 

پس از فتيله ى ابريشمى چراغ مساز

     

وقتى روشن شد با رفاه نمى توان به نتيجه رسيد و رفاه، ابتدا موجب غفلت از مرگ مى شود و سپس مرگ را سخت تر مى كند پس براى خوب زندگى كردن و راحت مردن، بايد سختى كشيد، چرا كه:

هر كه شيرين زيست، آخر سخت مُرد

 

هر كه اندر بند تن شد، جان نبرد

     

هنر خوب مردن مربوط به كسانى است كه هم زندگى دنيايى را مى شناسند و هم بعد از اين زندگى را، و تنها ملت هاى خدادوست هنر خوب مردن را يافته اند. 3- طبق آن روایت، پیاده‌رفتن روحیه‌ی رفاه‌طلبی را تقلیل می‌دهد 4- آن‌چه برای ما تأکید شده در مورد زیارت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» و حج است ولی شاید بتوان آن‌را به سایر زیارات نیز سرایت داد 5- نفسِ پیاده‌روی یک ثواب دارد و زیارت اربعین، ثواب دیگر. خوش‌سلیقگی را ببین که چگونه عده‌ای این دو را با هم جمع کرده‌اند 6- نفسِ پیاده‌روی مطلوب است. هرکس مطابق موقعیت خود 7 و 8 – این‌ها سؤالاتی نیست که مربوط به من و شما باشد، حکمتی است در نزد اولیاء معصوم 9- همراه‌نمودن خانواده، حرکت را همه‌جانبه به میدان می‌آورد 10- نمی‌دانم 11- نمی‌دانم 12- کار زیبایی است 13- عرایضی در رابطه با نسبت پیاده‌روی اربعین و تمدن‌سازی، قبلاً شده است. خوب است به آن رجوع فرمایید. شاید متن نوشتاری آن را در قسمت یادداشت ویژه بیابید. اجازه دهید همین اندازه بس باشد وگرنه فرصت زیادتری نیاز است که بنده از جوابگویی به سایر سؤالات باز می‌مانم به‌خصوص که جواب‌دادن به بعضی از سؤالات، اهمیت چندانی ندارد. موفق باشید 

 


[1] ( 2)- شيخ صدوق، الخصال، ج 2، ص 630.

15042
متن پرسش

سلام استاد: درباره مسئله اربعین شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی می فرمایند بحث اربعین فقط بحث زیارت است نه بازگشت اسرا به کربلا و یا دیدار با جابر انصاری. در حالی که حتی در مراسم های سوگواری در محضر رهبر هم، روضه بازگشت اسرا به کربلا خوانده شده. آیا نظر شهید مطهری درست است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک نظر همین نظرِ شهید مطهری است با توجه به این‌که معتقد باشیم اُسرا حدود یک‌ماه یا بیشتر در شام مانده‌اند. ولی اگر معتقد باشیم حدود ده روز بیشتر در شام نمانده‌اند، امکان آن هست که در همان اربعینِ اول به کربلا مشرف شده باشند. موفق باشید

13945
متن پرسش

سلام استاد: نظرتون را راجع به متن زیر بفرمایید: «اربعین امری فراتر از عادات» بسم تعالی: نمی دانم باید اسم این «رازگونه‌ی تاریخ» را چه بگذارم او که نه می‌شود دانستش، نه می‌شود نوشتش، نه می‌توان خواندش، و هزاران نه‌ی دیگر... فقط می‌دانم که باید در حیرت زده‌گی، گیجی و سر درگمی نظاره‌گرش بود؛ انگار باید در او قرار گرفت و در حضور پر معنای او غایب شد به مانند قطره در میان دریا. اصلاً مگر می‌شود از «سر»، جز به اشاره سخن گفت تا وجهی از وجوهش را در هر دوره ظهوری باشد؟!! چه خوش گفت شاعر که: «حقیقت را به هر دوری ظهوری ست» آری این حقیقتِ بی‌منتها را نه می‌شود و نه ظرفش هست که یک‌جا ویک‌باره به نظاره نشست. حقیقت عاشورا به مانند خورشیدی‌ست که تابِ ماندن به پیش او را کسی ندارد، آنقدر شدید است که هرکس بخواهد به آن نزدیک شود هلاک خواهد شد، حال چه در لباس حق باشد، چه در لباس طاغوت. چرا که عاشورا محل ابراز حضور و وجود نیست، روز عاشورا محل «مستهلک‌شدن» است محل «فنا و نابودی هر غیری» است با این تفاوت که عده‌ای حسینی شوند، عده‌ای یزیدی. آنقدر حرارت عاشورا شدت دارد که کسی نمی‌تواند با «منِ‌» خود که چیزی جز «وَهم» نیست در آن قرار گیرد. توانِ دیدن، فهمیدن و درک عاشورا برای کسی نیست بل باید آن را در جلوه‌ی رقیق‌شده‌اش، به نظاره نشست. «اربعین» همان تجلی‌گاه، محل و مشهد عاشوراست. اگر کسی بخواهد واقعیت عاشورا و حسین«علیه‌السلام» را در متن و جای‌جای تاریخ ببیند، باید اربعین را به تماشا نشیند و «کل یوم عاشورا» را کجا می‌شود تاویل و تعبیر و تفسیر کرد؛ إلاّ با اربعین؟!! آری اربعین داستان‌ها، رازها و نگفته‌ها در سینه دارد که گاه‌گاهی بنا به کاسه‌ی ما بی‌ظرف‌ها «سرّی» از آن رازِ بی‌منتها را برایمان فاش می‌کند و ما را به حیرت و سکوت وامی‌دارد. «اربعین» آمده بشریت را به سمت و سوی «امت واحده‌ی» محمدی، اشارت و بشارت دهد. «اربعین» این بارانِ کثیرِ محبت آمده تا رودهای جاری حیات را به دریاهای خروشان فطرت، و این دریاها را به اقیانوس بی‌نهایتی به نام «اباعبدالله» منتهی کند. آری اباعبدالله«علیه‌السلام» همان کلمه‌ی واحدی ست که با «اربعین» به تاریخ آمده تا آدمی را به «بندگی‌اش» یعنی همان اصل فراموش‌شده‌ی بشر برگرداند. عالمی که امروز در آن قرار داریم عالمِ کثرات و اراده‌های معطوف به نفسانیت بشر است که طلب قدرت و طاغوتی‌گری دارد. بشرِ امروز حرف از مرگِ خدا می‌زند و حیات خدا را در گذشته جا گذاشته، به نحوی که گویی عالم امروز مطلقاً تهی از خداست، و تنها به فرهنگ انتزاعی و حصولیِ نگاه به معبود اکتفا کرده و به تبع این نگاه، می‌خواهد حسین«علیه‌السلام» را هم در حدود 1400پیش دفن کند و تنها بر سر قبرش فاتحه‌ای بخواند. اما «عاشورا» در لباس «اربعین» همان خون حیات‌بخش در رگه‌های طول تاریخ است. «اربعین» کلمه‌ی «اُنسی» است که با زینب«سلام‌الله‌علیها» به صحنه آمد و فراهم‌کردنِ اُنس، کارِ مادر است و این زینب است که مادرانه آمده تا همه را به خانه‌ی اُنسِ انسانیت دعوت کند، انس یعنی یگانگی بشر، فراتر از هر مذهب و ایدئولوژی و جریان و فانی‌شدن ذیل محبت و «امر ولایت». امروزه بشر بی‌سرپناه و یتیم شده است و نیاز به تکیه‌گاهی حقیقی دارد، و این زینب است که مادرانه برای فرزند بی‌پناهش آغوش گشوده و تکیه‌گاهی برای آرامشش شده. امروز آدمی آنقدر دچار پوچی و قهرِ طاغوت نفسانی شده که دیگر یأس، سر و پایش را گرفته و انگار نمی‌خواهد و نمی‌تواند در دل این زشتی‌ها هیچ زیبایی را ببیند و زینب آمده تا با «صبر مادرانه» «ما رأیت إلاّ جمیلا» را ذره‌ذره حتی در غل و زنجیرِ طاغوت یزیدی هم که باشی یادت بدهد و همان طور که او، اسارت را در غل و زنجیر کرد؛ آمده تا بشر را فرا تر از «اسارت عادات» امروز بشر سیر دهد و متذکر «اذانِ» هستی که شهادت به «لا اله الا الله» است بشود تا بتوانیم آن به آن از «لا اله» که نفی هر خدایی ا‌ست با «إلا» سیر کنیم و تمام هیمنه‌ی کاخ یزیدی را برسرش فرو بریزیم و به «الله» برسیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعبیر بسیار زیبایی است آن‌جا که می‌فرمایید: «اربعین» محلِ ظهور کلمه‌ی اُنس است که از طریق زینب کبری«سلام‌اللّه‌علیها» با روحِ مادرانه به بشریت رسید؛ و از این جهت است که قلب‌ها آرام‌آرام می‌توانند لطائف آن عشق فوق‌العاده را احساس کنند. زیرا عشقی که در کربلا ظهور کرد، حقیقتاً توصیف‌ناپذیر است به همان معنایی که آن مرد عارف فرمود: «هرچه گویم عشق را شرح و بیان / چون به عشق آیم خجل باشم از آن. گرچه تفسیر زبان روشن‌گراست / لیک عشق بی‌زبان روشن‌ترست. چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت / چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت. عقل در شرحش چو خر در گل بخفت / شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت». آری! تنها کسی چون زینب«سلام‌اللّه‌علیها» می‌تواند آن عشق را به ظهور آورد که خودْ ذوب‌شده‌ی آن عشق باشد. از این جهت باید گفت: زینب«سلام‌اللّه‌علیها» واسطه‌ی فیض است تا عشق الهی حسین«علیه‌السلام» به خدا را به بشر ارزانی دارد. اگر تا قیام قیامت بشر نمی‌تواند بفهمد چه نسبتی بین حسین«صلوات‌اللّه‌علیه» و خدا بود، به امید روزی هستیم که به نور زینبی در این اربعین‌های متوالی پیام عشق حسینی را از آینه‌ی زینبی احساس کنیم. موفق باشید

13840
متن پرسش

سلام: لطفا در چند سطر عظمت پیاده روی اربعین را بیان بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اخیراً عرایضی در قسمت صفحه‌ی اول سایت قرار گرفته. موفق باشید

13836
متن پرسش

سلام علیکم: نظر شما پیرامون سخنان اخیر استاد پناهیان که واقعا در اربعین سنگ تمام می گذارند چیست: استادپناهیان: «البته زیاد توصیه نمی‌شود آقایان خانواده‌ها را برای پیاده‌روی اربعین بیاورند. حضور خانم‌ها در پیاده‌روی اربعین در اولویت نیست؛ ازدحام هست، اذیت می‌شوند. مگر اینکه به شدت بتوانند مراقبت کنند. ولی هر چه بیشتر این سفر اربعین بتواند با حضور بیشتر مردان باشد بهتر است، اگر چه خانم‌ها هم دل دارند و احساس وظیفه می‌کنند و حضورشان هم خیلی از اوقات مفید است، ولی اگر کنترل نشود، به‌طور طبیعی که غلبۀ حضور خانم‌ها در مجالس معنوی بالاتر است، دوباره این غلبه در آنجا هم اتفاق خواهد افتاد. خانم‌ها فراغت بیشتری هم دارند، و اگر کاروان‌ها اولویت را به حضور آقایان ندهند، ممکن است اکثراً خانم‌ها شرکت کنند و این از جهات مختلف به مصلحت نیست.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که تمدن اسلامی با حضور مردان و زنان محقق می‌شود، مثل انقلاب اسلامی که به تعبیر حضرت امام بعضاً زنان پیشتاز بوده‌اند. در تمدنی که با اربعین باید به ظهور برسد نباید زنان در حاشیه باشند وگرنه عقیم می‌ماند هرچند متأسفانه در کشورهای عربی حضور فعّال زنان در این موارد چندان پذیرفتنی نیست. موفق باشید

13631
متن پرسش

با سلام می خواستم بدانم بردن زن در اربعین کار درستی است چون برخی می گویند با آن اوضاع سخت بردن زن درست نیست لطفا دلیل قطعی بفرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیاده‌روی اربعین در این سال‌ها؛ یک حرکت تاریخی بزرگی است که زن و مرد باید در آن حاضر باشند مگر آن‌که برای بعضی محذوراتی در پیش باشد. موفق باشید

13306
متن پرسش

باسمه تعالی سلام علیکم: استاد ارجمند با توجه به اینکه جنابعالی در ایام اربعین حسینی به زیارت عتبات عالیات عراق مشرف شده اید و اوضاع و شرایط خاصی که زیارت در این ایام برای خانم ها دارد را می شناسید (به عنوان مثال به دلیل شلوغی و یا پیاده روی، احتمال در معرض دید و تماس با نامحرم و احتمال ناامنی بیشتری نسبت به سایر زمان ها وجود دارد) آیا به نظر شما صلاح است که خانم ها هم در پیاده روی اربعین حسینی همراه با همسر خود شرکت کنند یا بهتر است زیارت را موکول به زمان های دیگر نمایند؟ اگر دختر جنابعالی این سئوال را بکند چه توصیه ای می فرمایید؟ (جنبه اخلاقی و میزان ثواب این زیارت مد نظر است نه حکم شرعی آن) به شدت محتاج دعای خیرتان هستیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچنان شرایط روحانی و معنوی است که ابداً چنین موضوعاتی قابل توجه و تصور نیست. از ابتدا به لطف الهی بنده با همسرم این پیاده‌روی را داشته‌ایم و نوه‌ی دختری بنده نیز در دو سفر اخیر با بنده همراه بودند که برایشان بسیار مفید بوده. موفق باشید

10862
متن پرسش

سلام استاد: زیارت قبول. میشه بفرمایید کربلا چه خبر بود و شما چه دیدید؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانی بس عظیم و بزرگ در مقام عصمت و طهارت به نام حضرت حسین بن علی«علیه‌السلام» در کربلا حقایقی را به نمایش گذارد که بس عظیم بود که تنها انسان‌های معصوم توانِ دیدن آن را داشتند و در زیارت‌نامه‌هایشان آن نگاه را عرضه نمودند و بنده در بین عمل آن امام و نگاه این امام سعی داشتم با زیارت‌نامه‌های مأثور از امامان، به حقیقت کار حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» نظر کنم و خدا را شکر می‌کنم که به تصدیق محتوای آن زیارات مفتخرم و ارزش معارفی که دنبال کرده‌ام را در تصدیق مضامین زیارت اربعین و زیارت اول از زیارات امام حسین«علیه‌السلام» یافتم. چه بگویم که چگونه خداوند در زیارت اربعین حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» چه حرف‌هایی با ما دارد!! موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!