بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شخصیت‌ها

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39054
متن پرسش

طبق توصیه و دستورات اهل بیت علیهم السلام و فتاوای تمام فقهای اسلامی هرگاه کسی در احکام شریعت یا اعتقادات چیزی را به اشتباه به دیگران انتقال دهد وظیفه دارد اصلاح کند و جلوی به فنا رفتن مخاطبانش را بگیرد، و اگر ابزار لازم برای تکیه زدن بر جایگاهی را ندارد، آن جایگاه برای او حرام است، چه جایگاه استادی و تعلیم باشد و چه اجرا و... ، با توجه به اینکه خطای شما در برخی پرسش ها توسط سوال کنندگان تذکر داده و اصلاح می‌شود و بسیاری از موارد را گزینشی حذف و سانسور می‌کنید، (مثل سوال راجع به سوتی بزرگ در تفسیر از حدیث امام رضا علیه السلام : العبد اذا اختاره الله...)، اگر هنوز بر عقیده ی خویش هستید سوالات را پاسخ دهید یا اگر متوجه اشتباه تان شدید اصلاح کنید. مخصوصا که خود را مصداق عاقل اصولی همچون وحید بهبهانی رحمه الله دانسته و منتقدینِ برداشتتان را اخباریون غیرعاقل، سوالات و اشکالاتی که ارسال شد اتفاقا راجع به قواعد اصولی بوده است. امانت علمی، اخلاق علمی و تقوای علمی را رعایت کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً بحث مصداق امثال بنده با عالم بزرگواری همچون آیت الله وحید بهبهبانی «رحمت‌الله‌علیه» نیست. تعجب بنده از آن است که سؤال کننده محترم در جریان مکتب اصولی آیت الله بهبهانی در مقابل اخباریون نمی‌باشد و این‌که اساساً مکتب اصولی علمای ما که باب اجتهاد را گشوده می‌دانند، در همین رابطه است که چگونه از روایات قواعد و اصول را استخراج کنند و در همین رابطه عرض شد از روایت مشهور حضرت رضا «علیه‌السلام» به همان دلیل که در همان روایت قاعده اصولی مطرح است، می‌توان آن نتیجه را اخذ کرد که: « إنَّ العَبدَ إذَا اختارَهُ اللّه ُ عَزَّوجَلَّ لاُِمورِ عِبادِهِ شَرَحَ لِذلِكَ صَدرَهُ ، وأودَعَ قَلبَهُ يَنابيعَ الحِكمَةِ» هرگاه خداوند، بنده اى را براى امور بندگانش برگزيند، براى اين كار سينه اش را گشاده گرداند و چشمه هاى حكمت به دل او سپارد. همان‌طور که عرض شد مصداق تامّ این قاعده، مربوط به معصوم است ولی خود روایت به ما اجازه می‌دهد که آن را برای هر آن کس که به نحوی برای امور بندگانش به میدان آمده است، آن کمک‌ها و الطاف را بنماید که البته بنده مصداق آن را در این زمانه حضرت امام و رهبر معظم انقلاب می‌دانم و مثل روز روشن است که افکار این بزرگان، حقیقتاً منوّر به تأییدات الهی است. و این‌جا است که انسان متأسف می‌شود که چگونه بعضی با ادعای فهمِ دینی گرفتار همان بلای اخباری‌گری می‌شوند که مرحوم شهید مطهری ناله‌ها و گِله‌ها از آن‌ها دارد. آیا به این سخن حضرت صادق «علیه‌السلام» فکر کرده اید که می فرمایند:« أَنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ‏ فَإِذَا أَعْطَاهُ ذَلِكَ أَنْطَقَ‏ لِسَانَهُ بِالْحَقِّ وَ عَقَدَ قَلْبَهُ عَلَيْهِ فَعَمِلَ بِهِ فَإِذَا جَمَعَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ تَمَّ لَهُ إِسْلَامُهُ » (الكافي، ج‏8، ص: 14‏) هر گاه خداوند خير بنده ‏اى را خواهد سينه ‏اش را براى پذيرفتن اسلام بگشايد و چون اين مرحمت را در باره او كرد زبانش بحق گويا شود و بستگى بدان پيدا كند و بدان عمل كند و چون همه اينها را خدا براى او فراهم كرد اسلام او را كامل گرداند.
به نظر شما آیا باید به سؤالاتی که در آن‌ها آن نوع بی‌پروایی‌ها و توهین‌ها نه‌تنها به بنده، حتی به اشخاصی که شخصیت‌های محترمی در فرهنگ دینی ما هستند، جواب داد و در معرض نگاه کاربران محترم قرار گیرد؟! آیا این همان تشییع اموری نیست که شریعت و قانون آن را منع کرده‌اند؟! در حالی‌که حتی منع قانونی دارد. جالب است که هیچ کدام از این افراد حتی جنابعالی ایمیل خود را نمی فرستید تا لااقل به صورت خصوصی جواب داده شود. موفق باشید
 

39033
متن پرسش

حضرتعالی رهبری را زبان خداوند و زبان هستی می‌دانید، اگر بین نظر زبان خدا در این عصر و زبان خدا در عصر امیرالمومنین تضادی پیش آید، اصالت برای ما کدامست و کدامیک معیار تصحیح یا تفسیر دیگری؟ حضرت حجت چه؟ نظرات خرد و کلان امام عصر کاملا منطبق است با زبان هستی (رهبری)؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای زبانِ هستی بودنِ مقام معظم رهبری به معنای آن نیست که مثلاً سخن ایشان وَحی الهی باشد و یا زبان‌شان در مقام زبان اولیای معصوم قلمداد شود. بدین معناست که رهبر معظم انقلاب زمانۀ خود را می‌شناسند و متذکر نکاتی می‌شوند مطابق زمانه. و البته و صد البته، ملاکِ حق و باطل هر سخن قرآن و روایت است. مهم آن است که به سخنان مقام معظم رهبری با دقت توجه شود تا اهمیت آن سخنان روشن گردد. عرایضی اخیراً در رابطه با سخنان ایشان در موضوع بسیج پیش آمد. خوب است نظری به آن مطالب بیندازید. https://eitaa.com/matalebevijeh/18135. موفق باشید 

39028
متن پرسش

سلام و رحمت: دکتر سروش قائل به تاریخمندی و تاریخی بودن اگزیستانسیالیتی و هایدگری است از طرفی بنظر می رسد شما نیز قائل به همین تاریخی بودن اندیشه هستید. پرسش بنده اینست که استنباط شما از تاریخی بودن چه تفاوتی با استنباط سروشی دارد؟ حالا شاید بفرمایید که راجع به تاریخمندی سروش اطلاعات ندارید لذا نظر نمی دهید، اما پرسش بنده اینست با سخنرانی هایی که از شما گوش داده ام و شخنرانی هایی که از ایشان گوش داده ام تقریبا به طور یکسان هر دو، تاریخی بودن اندیشه از نظر هادیگر را قبول دارید پرسش اینجاست که چه می شود و چگونه استنباط انجام می گیرد که هر دو به یک چیز قائلید ولی یکی می شود سروش و دیگری استاد طاهرزاده عزیز؟ تفاوت شما از نظر تاریخی بودن اندیشه با ایشان چیست؟ بطور کلی، چطور می شود که از دل تاریخی بودن تفکر و زمانمندی و مکانمندی اندیشه، یکی می شود سروش و یکی می شود استاد طاهرزاده؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم سعی بر دنبال‌کردنِ اندیشه‌های آقای دکتر سروش را دارم. ولی همان انتقادی که سال‌ها پیش آقای دکتر عبدالکریمی به آقای سروش داشتند همچنان باقی است و در یک کلمه می‌توان گفت دکتر سروش معنای انسان را به معنای دازاین هایدگری و اگریستانسِ تاریخی نمی‌توانند درک کنند که البته این در جای خود عرض عریضی دارد. برای فهم انسان و باز انسان. موفق باشید

39004
متن پرسش

تقدیم به شهید فخری زاده: «روزگاری بیت نابت شعر فاخر می‌شود؛ گوهر حرف حسابت شعر فاخر می‌شود» «وعده‌های صادقت کابوس اسرائیل شد؛ یوسفا! تعبیر خوابت شعر فاخر می‌شود» ««با ولایت تا شهادت» گفتمان مردهاست؛ گفتمانِ انقلابت شعر فاخر می‌شود» «سرو اگر در ذات سروی بود تا بالنده شد؛ با شکوهش، با صلابت شعر فاخر می‌شود» «حافظ اسلام نابی در حجابی واژه‌‌گون؛ شاهد و شمع و شرابت شعر فاخر می‌شود» «ای خراباتی ترین تفسیر قرآن مبین؛ عاقبت حال خرابت شعر فاخر می‌شود» «مرد میدانی نداری ترسی از این صخره‌ها؛ در پس کوه آفتابت شعر فاخر می‌شود» «نامه‌ وقتی از سیاهی مثل شب تاریک شد؛ با دعای مستجابت شعر فاخر می‌شود» «جامع دنیا و قبر و حشر تنها عشق بود؛ عنبر و مشک و گلابت شعر فاخر می‌شود» «مجمل دیوان حق بودی به تفصیل آمدی؛ نقطه‌ی حرف کتابت شعر فاخر می‌شود» «از خودت از خویش پرسیدی سکوتی دست داد؛ هم سوالت، هم جوابت شعر فاخر می‌شود» «علم داری از یَمِ «و الله اعلم بالصواب»؛ دانش بی اکتسابت شعر فاخر می‌شود» «فخر ایرانی، به دستت پرچم الله ماست؛ عشق یعنی انتخابت شعر فاخر می‌شود» «کیمایی ماورای فهم مردم یافتیم؛ شعر ما هم در رکابت شعر فاخر می‌شود» «با شهیدانی که صدرایی‌ترین اندیشه اند؛ هر کسی دارد قرابت شعر فاخر می‌شود» «زاده‌ی فخری و هستی مایه‌ی فخر خدا؛ روزگاری بیت نابت شعر فاخر می‌شود»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در تاریخی و حضوری خود را احساس کنیم، این ما نیستیم که سخن می‌گوییم. آری! این کلام است که در ما می‌روید و خواهیم گفت: «ای خدا جان را تو بنما آن مقام ** کاندر او بی‌‌حرف می‌‌روید کلام‌‌». موفق باشید

38988
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: ۱. در جلسه تفسیر سوره مبارکه تغابن در تاریخ ۱۷ شهرویر ماه به یادم هست که فرمودید؛ در استدلال نوعی انکار وجود دارد و استدلال به درد دیندار شدن نمی‌خورد بل برای محاجه در مقابل ضد دینان است. چرا علامه طباطبائی تفسیر خود را برپایه استدلال و عقل گمارده اند به حدی که به فرموده شما ذره ای هم از آن خارج نگشته اند؟ ۲. چه کنیم در رزق گم نشویم؟ در وقت گم نشویم؟ رزق وقتم کم است و برکتی ندارد و نمی‌توانم کارهای علمی ام‌ را بخوبی پیش ببرم، متوجه بی توجهی خودم به وقت هستم که وقت نیز به من رو نمی کند و خود را در اختیارم نمی گذارد. ۳. چگونه صاحب رزق شویم و بتوانیم در نیاز حقیقی قرار گیریم تا خدای متعال نیز آن را بی جواب نگذارد بلکه ما هم مشغول نشده باشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خداوند آن مرد الهی را رحمت کند. همان‌طور که در مبحث «نگاهی هرمنوتیکی به شخصیت علامه طباطبایی در تفسیر المیزان» عرض شده ایشان بنا داشتند شبهات پیش‌آمده بعد از مشروطه را از منظر قرآن جواب دهند تا دین‌داران متوجه حقیقت قرآن بشوند و از این جهت آری! باید استدلال می‌کردند تا شبهات رفع شود و این به معنای آن نیست که مطلب تمام باشد و از آن به بعد طرف، دینداری خود را ادامه دهد. به همین جهت در کنار آن نوع استدلال سعی می‌کردند منظور آیات را که مطابق با فطرت افراد بود، به میان آورند و این امر موجب ایمان افراد و تقویت آن ایمان می‌شد ۲. اولاً: برنامه‌ریزی ثانیاً: حوصله‌ای به وسعت یک اقیانوس. موفق باشید

38987
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: استاد تا چه حد هم عالم شدن با انسان ها خوب است؟ چطور می‌توان با دیگران هم عالم شد؟ کتاب‌هایی سراغ دارین که در رابطه با هم عالم شدن با انسانها باشند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «عالم انسان دینی» پیش آمد که خوب است به آن کتاب رجوع شود. به هر صورت انسان‌ها در وسعت بیکرانه حضور خود در نزد خود به جایی می‌توانند برسند که جهان خود را محل حضور همه انسان‌ها حس کنند. قرآن می‌فرماید: «وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ» به سوی مغفرت الهی و به سوی بهشتی سرعت بگیرید که عرض آن از همه آسمان‌ها و زمین گشوده‌تر است و آن را برای اهل تقوا قرار داده‌اند. و در همین رابطه در روایت داریم انسان مؤمن همه اهل بهشت را در بهشت خود جای می‌دهد و هیچ مشکلی و هیچ تنگی پیش نمی‌آید. و این قصه امروزین ما نیز هست که چگونه شخصیتی همچون حضرت امام خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» همه انسان‌ها را که به دنبال انسانیت‌اند، در جان منوّر و با صفای خود جای می‌دهند و گویا به تک تک آن‌ها می‌اندیشند و عجیب آن‌که هر آن‌کس بهره‌ای از انسانیت دارد، خود را در عالم این مرد الهی احساس می‌کند و هم عالم‌بودن در این زمانه آن است که ذیل اسلام عزیز و انقلاب اسلامی بزرگ، با مدّ نظرقراردادنِ شخصیت رهبر انقلاب، خود را در جهان همدیگر حاضر کنیم. خدا می‌داند برای درک معنای زندگی و برای عبور از تنهایی‌های آزاردهندۀ این دوران و برای عبور از نیست‌انگاری و نیهیلیسم در این زمان هیچ راه دیگری نیست. موفق باشید

38985
متن پرسش

فردی به خورشید می‌گفت خدا، کسی گفت استاد این خورشیدست نه خدا، مهم است، حیاتی ست، نعمت است، ضروری ست، اما خدا نیست، پاسخ داد تو نمی‌فهمی اهمیت خورشید را، تو نمی‌فهمی جایگاهش را، چون در حجاب معاصرتی، آری حجاب معاصرت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به همین جهت یعنی به جهت حجاب معاصرت، فردا معلوم می‌شود خورشید، آری! خورشیدِ حضرت روح الله و حضرت امام خامنه‌ای، مظهرِ انوار الهی خاصی بود و هست به همان معنایی که از قول پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داریم: «من رَآنی فقد رأی الحقّ»، با نظر به شخصیت آن حضرت، انسان منتقل به نور حضرت حق می‌شود. و این قاعده در مرتبه نازل‌تر برای اولیای الهی نیز صدق می‌کند. مگر نداریم پيامبر «صلي الله عليه و آله» به مُصعَب بن عُمَير كه پيش مى آمد و پوستين گوسفندى بر خود پيچيده بود، نگريست و فرمود: «اُنظُروا إلى هذَا الرَّجُلِ الَّذي قَد نَوَّرَ اللّه ُ قَلبَهُ» «به اين مرد بنگريد كه خداوند، قلبش را روشن ساخته است. هرچند نگاه متافیزیکی که متوقف است در مفاهیم، این نوع نگاه را بر نمی‌تابد. ولی خوشا به حال مردم لبنان که از دوردست‌ها متوجه حقیقت حضرت آیت الحق آیت الله خامنه‌ای شده‌اند و او را مؤیّد به تأییدات الهی یافتند. خوشا به حال مادر عماد مغنیه، مادر سه شهیدی که فرمود: همه فرزندانم فدای سر آقای سیدعلی آقای خامنه‌ای. خوشا به حال مجروحان پیجرها که دو چشم و یک دست را از دست دادند و آن را حکایت وفاداری به رهبر انقلاب اسلامی نقل کردند. اینان‌اند که گرفتار حجاب معاصرت نشده‌انددر این رابطه خوب است به سخنان استاد زینب شریعتمدار رجوع شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/18084.موفق باشید

38984
متن پرسش

کتاب؛ انسان و باز انسان تالیف استاد اصغر طاهرزاده. گفت و گو با طاهرزاده چیزی شبیه نماز خواندن است. تا می‌آیی حرفی بزنی یا بهتر بگویم وقت حرف زدنت که می‌‌رسد (مثل رسیدن وقت نماز) بدنت شروع می‌کند به لرزیدن البته من وقت نماز که می‌شود بدنم بیش از اندازه ثابت می‌نماید! منظورم چیزی است که درباره‌ی اولیا شنیده‌ایم که هرگاه وقت نماز می‌شد رنگ از رخسارشان می‌پرید و رعشه بر سر تا پایشان می‌افتاد! چرا که قرار است هست و نیستت بر ملا شود! در محضر طاهرزاده نمی‌خواهیم همانی باشیم که پیش دیگران هستیم! همانی که دائما آرایشش یا گریمش می‌کنیم تا مبادا نقصی از ما پیدا شود و دست‌آویز این و آن! البته هیچ‌کس لَنگ آن نیست و دام نیانداخته تا نقص‌های ما را دست‌آویز خود کند ولی خب ما ترجیح می‌دهیم اینگونه فکر کنیم چرا که خدای جهان امروز یعنی تکنیک نقص‌ها را (نقص ظاهر را) بهیچ عنوان فراموش نمی‌کند و از صغیره و کبیره‌ی آن نمی‌گذرد! ولی خب طاهرزاده است! و ما که می‌دانیم ریاکاریم و پر از نقص انتحار می‌کنیم و دست به کار خطایی می‌زنیم! بر ملا کردن خود پیش کسی که بنده‌ی خدای دیگری است یا لااقل تیغش می‌برد! کار خطرناکی می‌کنیم و برای چند دقیقه ما بی‌دست و پاها دست و پا را از تکیه‌گاه‌ها جدا می‌کنیم! کاری شبیه نماز خواندن! چرا که از گریم کردن خود له و لورده شده‌ایم و دربدر رحمن و رحیمی می‌شویم اولیا وقت نماز که می‌شد می‌گفتند: وقت ادای امانت آمده! گویا اولیا فقط امانتداران عجز خودند و هرباره عجز را در پیشگاه می‌آورند با طاهرزاده می‌شود امانت‌دار شد و با بیم و امید از سر عجز با او سخن عاجزانه گفت

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا جز آن است که زبان اشاره، زبانی است که به چیز مشخصی که ابژه به حساب آید؛ اشارت ندارد؟! و در عین حال «آن‌قدر هست که بانک جرسی می‌آید». گویا باید روشن می‌شد در این تاریخ در اردوگاه جبهه انقلاب حضرت روح الله چنین گفته‌هایی هم هست که دیروز و امروز و فردا را به هم می‌پیچد به طوری که معلوم نیست چه شد!! موفق باشید 

38967
متن پرسش

حضرت استاد، پس از ۱۵ سال مطالعه ی کتب تان و حضور در تمامی جلسات و محافلتان و تدریس آثار حضرتتان درخواست می‌کنم، لطفا پرده از علوم نورانی تان بردارید، پرده از آنچه معتقدید بردارید و فاش گویید، به جای بیان تلویحی و رازگونه صراحتا بیان کنید آنچه در پاسخ به پرسش ۳۸۹۵۶ فرمودید، بگویید اگر معتقدید رهبر انقلاب روحی له الفداء مصداق فراز حدیث علی بن موسی الرضا علیه السلامند که ان العبد اذا اختاره الله... ، پس مصداق قبل و بعد این حدیث طولانی هم هستند، از چه شرم داری یگانه ی تفکر و تعقل و تفسیر و تاویل؟ فاش گو از آنچه دیده ای برای کران مخاطبت طاهرزاده ، ای گنگ خواب دیده، بگو الْإِمَامُ يُحِلُّ حَلَالَ الله، وَ يُحَرِّمُ حَرَامَ الله خامنه ای ست، بگو فَالْإِمَامُ‌ هُوَ الْمُنْتَجَبُ الْمُرْتَضى‌، وَ الْهَادِي الْمُنْتَجى‌ وَ الْقَائِمُ الْمُرْتَجَى اصْطَفَاهُ الله بذلك، وَ اصْطَنَعَه عَلى عَيْنِهِ‌ فِي الذَّرِّ» خامنه ای ست ، بگو عَنْ يَمِينِ عَرْشِهِ‌، مَحْبُوّاً بِالْحِكْمَةِ فِي عِلْمِ‌ الْغَيْبِ عِنْدَهُ‌، اخْتَارَهُ بِعِلْمِهِ‌، وَ انْتَجَبَهُ لِطُهْرِهِ‌؛ بَقِيَّةً مِنْ آدَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ‌، وَ خِيَرَةً مِنْ ذُرِّيَّةِ نُوحٍ‌، وَ مُصْطَفىً مِنْ آلِ إِبْرَاهِيمَ‌، وَ سُلَالَةً مِنْ إِسْمَاعِيلَ‌، وَ صَفْوَةً مِنْ عِتْرَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌، لَمْ يَزَلْ مَرْعِيّاً بِعَيْنِ الله يَحْفَظُهُ‌ وَ يَكْلَؤُهُ‌ بِسِتْرِهِ‌، مَطْرُوداً عَنْهُ حَبَائِلُ إِبْلِيسَ‌ وَ جُنُودِهِ‌، مَدْفُوعاً عَنْهُ وُقُوبُ‌ الْغَوَاسِقِ‌ وَ نُفُوثُ‌ كُلِّ فَاسِقٍ‌، مَصْرُوفاً عَنْهُ قَوَارِفُ‌ السُّوءِ‌، مُبَرَّأً مِنَ الْعَاهَاتِ‌، مَحْجُوباً عَنِ الْآفَاتِ‌، مَعْصُوماً مِنَ الزَّلَّاتِ‌، مَصُوناً عَنِ‌ الْفَوَاحِشِ كُلِّهَا، مَعْرُوفاً بِالْحِلْمِ وَ الْبِرِّ فِي يَفَاعِهِ‌ مَنْسُوباً إِلَى الْعَفَافِ وَ الْعِلْمِ وَ الْفَضْلِ عِنْدَ انْتِهَائِهِ‌» هم حضرت آقاست، بگو ای طاهرزاده که امام رضا علیه السلام در همان حدیث فرمودند خامنه ای جان « فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ‌ الْخَطَأِ وَ الزَّلَلِ‌ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ الله بذلك لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلى عباده، وَ شَاهِدَهُ عَلى خَلْقِهِ‌، وَ «ذلِكَ فَضْلُ اَللّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ‌، وَ اَللّهُ ذُو اَلْفَضْلِ اَلْعَظِيمِ‌» فَهَلْ يَقْدِرُونَ عَلى مِثْلِ هذَا فَيَخْتَارُونَهُ؟ أَوْ يَكُونُ مُخْتَارُهُمْ بِهذِهِ الصِّفَةِ فَيُقَدِّمُونَهُ؟ والسلام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا به این قسمت از فراز آن روایت توجه ننموده‌اید که حضرت رضا «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُور عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» و موضوع را تعمیم می‌دهند به هر آن کس که خداوند او را برای امور بندگان انتخاب کند و مسلّماً امثال حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله‌تعالی» می‌توانند مصداق چنین موضوعی باشند و البته معلوم است مصداق کامل و اتمّ چنین موضوعی پیامبر خدا و ائمه معصومین «علیهم‌السلام» می‌باشند و حتی اگر همان‌هایی که سخت متوجه عنایات الهی به حضرت امام و رهبر معظم انقلاب هستند؛ بخواهند آن عزیزان را در حکم معصوم قرار دهند، اولین کسانی که سخت با آن موضوع مخالفت می‌کنند خود حضرت امام و رهبر انقلاب می‌باشند. آیا نباید به کریمه: «يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ» در این موارد نظر کرد وقتی قرآن می‌فرمایند: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»؟ و علت آن‌که بنده مصداق آن روایت را در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» تشخیص دادم؛ سخنی بود که سال‌های قبل مرحوم شهید مطهری در نسبت با حضرت امام چنین فرمودند. البته متأسفانه فراموش کرده‌ام در کدام یک از سخنان ایشان این نکته مطرح شد ولی چون مطلب را در ذهن خود داشتم گفتم آنچه که عرض شد. با این‌همه بحث بر سخن مرحوم شهید مطهری نیست، بحث بر آن فراز از روایت است که موضوع را تعمیم می‌دهد. و آنچه مانع می‌شود تا ما جایگاه رهبری را در این تاریخ درست بفهمیم و متوجه تاییدات خاص پروردگار نسبت به ایشان بشویم، حجاب معاصرت است، آری «حجاب معاصرت» به این معنا که چون در کنار ایشان هستیم نقش اساسی ایشان را در این زمانه نمی‌فهمیم و فردا و فرداها معلوم می‌شود رهبری چه اندازه نقش اساسی در این تاریخ داشته‌اند. موفق باشید 

38956
متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: استاد خیلی وقت است می‌خواهیم کار رسانه ای را شروع کنیم برای مخاطب جوان و نوجوان با موضوع شخص رهبری واقعا نسل جدید ارتباط شان با آقا اصلا خوب نیست. ولی واقعا نمی‌دانم چه کنم چون به شدت راجع به این موضوع موضع گیری دارند. در نظرم بود ابتدا با جبهه ی حق و باطل و مقاومت شروع کنیم و در میان اینها غیر مستقیم راجع به رهبری هم پیام بدهیم اما واقعا اراده ی خداوند در این تاریخ چه چیزی است و اولویت با کدام است؟ چطور به این موضوع بپردازم یعنی با چه نگاهی و چه دیدگاهی به موضوع پرداخته شود؟ چه کتاب هایی کمک کننده هست؟ و از یک طرف دیگر قالبی که گفتم شاید زبان این نسل هست فیلم کوتاه باشد؟ نظرتان چیست؟ چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکتۀ خوبی رسیده‌اید که با توجه‌دادنی شاعرانه به جبهه مقاومت، جایگاه بصیرت مقام معظم رهبری را که به نظر بنده در این زمانه، زبانِ هستی می‌باشد؛ به میان آورید. از سید مقاومت و از شهید یحیی سنوار بگویی و رهبری را که اینان مدّ نظر خود داشتند، ترسیم نمایید. ما نمی‌گوییم که رهبر انقلاب معصومند، ولی آیا آنچه بر زبان می‌آورند حکایت الهامات الهی برای هدایت این ملت نیست؟! از امام رضا «علیه‌السلام» هست که حضرت می‌فرمایند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده ای از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سینۀ او را گشاده می‌گرداند. تا در مدیریت خود کوچک ترین لغزشی نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ یَعْیَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِیهِ غَیْرَ صَوَابٍ» در نتیجه آنچنان توانا می شود که در جواب گویی به هیچ نیازی در نمی ماند و غیر از صواب از او نخواهی یافت و به خوبی مصلحت مردم را در نظر می گیرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَیَّدٌ» پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأیید الهی است. موفق باشید          

38934
متن پرسش

سلام: گاهی دوستانی معتقدند به دلیل مسئولیت مستقیم حضرت آقا به عنوان «فرمانده کل قوا» دیگر سوال و مطالبه‌گری بی‌معناست؛ عده‌ای هم با طرح این سوال که: «شما بیشتر می‌فهمید یا فرماندهان نظامی؟» در صدد هستند به طور کلی باب گفتگو در این زمینه را مسدود کنند به نظر می‌رسد مطرح کردن چنین پرسشی، هم در نهایت تعارض با اصل مردم‌سالاری دینی و هم کاملا در جهت خلاف نظام اندیشه و سیره و منش شخص حضرت آقا دام‌ظلّه است. جوانِ مؤمن انقلابی، در نظام ولایی، در عین اعتماد و حسن ظن به خدمتگزاران جامعه اسلامی، مطالبه درست و عقلانی را رکنی از حرکت مردمی برای تحقق منویات ولی در جامعه می‌داند و این مطالبه خود را، سوخت موشک‌های حماسی قلمداد می‌کند بماند که بارها در مجالات مختلف به عرض رسید، تصمیم گیری مدیر در یک سیستم به صورت دکمه‌ای و در چارجوب نظام منطقی صفر و یک نیست! حضرت آقا در این فرمایش تصریح می‌کنند تصمیم گیری در این امور، به مقامات ارشد نظام از جمله رئیس شورای عالی امیت ملی و فرماندهان نظامی محول شده و این تصمیم گیران برای اتخاذ تصمیم درست، نیاز به فهم صحیح دارند. تأملات محمد علی تولایی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز چنین است که در این موارد حساس با حضور رهبر معظم انقلاب و فرماندهان دلسوز و ارادتمند به رهبری باید به آنها اعتماد کرد و امیدوار بود بهترین تصمیم را می‌گیرند. موفق باشید

38923
متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: درمورد مسیر خودشناسی تا خدا شناسی تا به حال تصور ما این بود از درون خود شناخت را شروع می کنیم تا به خدا شناسی برسیم و اگر بنا باشد به علوم انسانی راهی در سیر انسان ارائه شود باید از خود، فارغ از دین و... شروع کند تا با این شناخت و نگاه متفاوتی که می یابد باب ورود به شناخت رب هم برایش لاجرم باز می گردد اما در این مقاله گویی تفاوت نگاه هست: با عنوان معرفت نفس از دیدگاه ملّاصدرا و افضل‌الدین کاشانى، سال ششم، شماره سوم، بهار 1388، 77ـ 117 و مولفان : مصطفى عزیزى علویجه صادق لاریجانى "در حکمت متعالیه، قاعده اى را مطرح کرده اند که عبارت است از: «ذوات الأسباب لاتُعرف اِلّا بأسبابها»؛ یعنى دست یابى به شناخت حقیقى نسبت به معلول، در گرو شناخت اسباب و علل آن است. بنابراین، علم به هر شىء، اگر از راه علم به علل و أسباب آن شىء به دست نیاید، در معرض نابودى و دگرگونى قرار خواهد گرفت. در مقابل، علمى که از راه شناخت اسباب به دست آید، ثابت و خلل ناپذیر خواهد بود و با دگرگونى معلول، دستخوش تحوّل نخواهد شد. در باب «معرفت نفس»، مى توان از همین قاعده و اصل کلّى کمک گرفت: معرفت حقیقى نفس، هنگامى جامه عمل مى پوشد که ما کار را با شناخت علل و اسباب نفس آغاز کنیم. علّة العلل نفس انسان، همانا، خداوند متعال است. انسان از راه شناخت و معرفت شهودى به حق تعالى، مى تواند به حقیقت و گوهر وجودى خود باریابد. صدرالمتألّهین در تعبیرى دقیق مى گوید: «المنطوى شهودها (نفس) لذواتها فى شهودها لِلحقّ الاوّل.» بنابراین، انسان هرچه به خداوند نزدیک شود، در واقع به حقیقت خویش نزدیک شده است؛ و به هر میزان که از خداوند دور شود، از حقیقت و گوهر خویشتن دور شده است. از این رو، فراموشى خداوند سبب فراموشى «خود» مى شود: «نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ» (حشر: ۱۹). به بیان دیگر، خود واقعى انسان، خداست و تنها از راه ارتباط با خداست که انسان خود واقعى خویش را بازمى یابد. محال است که انسان بتواند خویش را جدا از علّت و آفریننده خود، به درستى بشناسد. علّت واقعى هر موجود مقدّم بر وجود آن موجود به حساب مى آید و از خودش به خودش نزدیک تر است: «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» (ق: ۱۶)؛ «وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» (انفال: ۲۴). به نظر مى رسد که تفاوت روش اهل معرفت در باب «معرفت نفس» (که برگرفته از قرآن مى باشد) با روش یوگاى هندى در همین امر است که اهل معرفت، کشف خود واقعى و تقویت و تکامل آن را برایند ذکر خدا و اخلاص و عبادت مخلصانه مى دانند و به دنبال آن، مراقبت و نوعى ریاضت نفسانى را تجویز مى نمایند؛ ولى در روش یوگا، از آغاز، به تمرکز ذهنى و ریاضت هاى دیگر پرداخته مى شود.» سوال اینست اگر بخواهیم برای انسان نسخه ای در روانشناسی و سیر کردن بدهیم از خود او شروع می شود یا از ابتدا بحث الله و رب العالمین باید طرح شود؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که در این مورد بحث‌های مفصلی مطرح شده بخصوص در رابطه با روایت‌های مشهور «معرفت نفس» که علامه طباطبایی در کتاب «رسالۀ الولایه» آن روایت را به میان آوردند حاکی از آنکه شناخت خداوند در انسان، منوط به شناخت نفس ناطقۀ خود او است در خودش. و آیه ۱۹ سوره حشر را عکسِ نقیص آن روایات باید دانست که فراموشی نفس را منوط به فراموشی خدا می‌داند به این معنا که پس هرکس خود را فراموش کرده، خدا را فراموش کرده. حاصل کلام علامه در «رسالۀ الولایه» آن است که روشن می‌کنند هر اندازه انسان در «بودن» و هستِ خود که عین ربط به وجود مطلق است؛ حاضر شود، نسبت خود با خدا را می‌یابد. گویا این نوع حضور که در مکتب جناب صدرا در راستای طرح «اصالت وجود» پیش می‌آید در نسبت انسان با خدا نهایی‌ترین حضور باشد. موفق باشید    

38915
متن پرسش

سلام علیکم: توی سایت در قسمت درباره استاد مطلب جالبی دیدم. نوشته: (استاد طاهر زاده پس از فراغت از دانشگاه در حین اشتغال به کار در یکی از شرکتهای مهندسی در تهران، مطالعات حوزوی را آغاز نمودند.) از استاد میخوام قدری در مورد اون شرکت و از تجربه خودشون از اون شرکت مهندسی برامون بگن. چی شد رها کردین؟ حیف تون نیومد محیط اشتغال آنچنانی رو رها کنین؟ جوون های امروزی آرزو دارن کاش در مثل چنین شرکتی کار پیدا کنن. مخصوصاً کامل توضیح بدید که چی شد رها کردین؟ ممنونم. ببخشید فضولی کردم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد مفصل است. در سؤالاتی که در رابطه با خاطرات بنده شده، در این مورد سخن گفته شده که البته شاید زمانی چاپ شود. قضیه از آن قرار بود که در شرکت یوریران که مسئول کشف رگه‌های اورانیوم در سرزمین ایران بود؛ برای تغذیه نیروگاه اتمی بوشهر مشغول بودم. و به جهت حضور در فعالیت هایی که در رابطه با انقلاب باید می شد، به توصیه شهید بهشتی در سال ۱۳۵۵ به آموزش و پرورش وارد شدم. در حالی‌که حقوق بنده یک پنجم شد. ولی بسیار خدا را شاکرم که او مسیر معلمی را در مقابلم گشود. موفق باشید

38897
متن پرسش

سلام استاد جانم: یک جلسه ای از دکتر رحیم پور ازغدی گوش می‌دادم با عنوان «گفت و گو در نسبت دین با عرفان و فلسفه»، حس کردم ایشون داره به عرفان و فلاسفه تیکه میندازه و با اینکه به هر دو جریان متقابل فلسفی-ضد فلسفی نقد می‌کنه اما گویا ایشون هم از همون دسته ی دومه و بسیار از ایشون دل چرکین شدم، چون ایشون رو حاضر در انقلاب اسلامی میدونستم، اما با اون حرفا خیلی خیلی براشون متاسف شدم. چون فهم نکردند حرف بزرگانی مثل شما رو.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده جناب آقای حسن رحیم‌پور مردی دانشمند و انقلابی هستند. شاید در مورد امری از عرفا برایشان مسئله‌ای باشد؛ ولی شخصیت و اندیشه ایشان ارزشمند و مفید است. موفق باشید

38893
متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: ما و جهان اسلام در وقایع یکسال گذشته امتحانات مختلفی شده ایم. شهادتهای پی در پی و ابتلائات امت، این از دست دادن بزرگان ما را به این نتیجه می رساند گویی همه ی آنها که مورد رجوع و التجا امتند از دسترس خارج می شوند. به تعبیری گفته می شود ماه و ستارگان پیش از طلوع خورشید، غروب می کنند. کلیپی با عنوان سخنان حاج آقای حیدری کاشانی در مجازی دست به دست می شود با مضمون تاکید رهبری برای تعیین جانشین و... بی توجه به صحت و سقم پیام، سوال اینست این امر را چقدر محتمل می دانید و وظیفه ما در این شرایط چیست؟ با عنایت به اینکه مقام معظم رهبری جایکاه بی بدیلی برای همه ی امت اسلام دارند تقدیر شهادت ایشان امت را بی تاب و پراکنده و شرابط را نابسامان نخواهد کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن صحبت را دیدم و از آن مهمتر سخنان رهبر معظم انقلاب بود با آن استحکامی که در آن سخنان مدّ نظر هر شنونده‌ای می‌آمد. و این مائیم و این عطای الهی و عنایتی که حضرت حق از طریق رهبر انقلاب به ما کرده است تا نسبت به آینده‌ای که در پیش است امیدوار باشیم و خود را در آینده‌ای که آیندۀ انسانی می‌باشد که جهانی بوده و در عین حال قدسی است و جای سخنان آقای حیدری را چندان لازم نمی‌دانم. رهبر معظم انقلاب سال‌های قبل همیشه در دیدار با خبرگان همین نکته و نکات را می‌فرمودند. به عنوان نمونه خوب است به کلیپ زیر نظر بیندازید. موفق باشید 
https://eitaa.com/hosein_darabi/27179
 

38888
متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: چند روز قبل رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای مجلس خبرگان فرمودند: « هدف انقلاب اسلامی را اگر بخواهیم به طور خلاصه عرض بکنیم، عبارت است از محقّق کردن «توحید» در زندگی مردم در کشور. «توحید» در جنبه‌ی معرفتی و مفهومی، یک امری است که به حسب مراتب فهم و معرفت افراد، قابل گسترش است؛ این مفهوم باید در زندگی جامعه محقّق بشود؛ [یعنی] توحید تحقّق پیدا کند در جامعه؛ چون توحید همه‌ی دین است. اصل دین و همه‌ی دین عبارت است از توحید. این هدف انقلاب اسلامی است.» استاد به نظر حضرتعالی در جهان کنونی که عصر سیطره مدرنیته و سبک زندگی و ظلمات تمدن غربی است، تحقق توحید چگونه ممکن است؟! آری، به قول حضرتعالی انقلاب اسلامی در ذات خودش تجلی توحید است. و یک چنین پدیده‌ای حتماً آثار ذاتی خودش را به مرور به همراه خواهد داشت. قطار توحیدی که با انبیاء الهی آغاز شده، اکنون رسیده است به این نقطه از تاریخ. این هنر ماست که بتوانیم این تقدیر توحیدی را قوام ببخشیم و آن را روی زمین تبدیل به یک تمدن توحیدی و سبک زندگی موحّدانه کنیم. ولی این همه و همه‌ی این ها چگونه؟! تقاضامندیم در همین رابطه و برای کاربردی کردن کلمات نورانی رهبر معظم انقلاب ما را یاری کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب در آن سخنرانی سخن بسیار اساسی و دقیقی را مطرح فرمودند و حقیقتاً انقلاب اسلامی بستر ظهور نور توحید است تا جان انسان‌ها را منوّر کند. آری! مهم راهی است که باید در آن قدم گذارد و در این راستا بود که بنده سیر مطالعاتی سایت را که به نوعی نزدیکی به قرآن و روایت است پیشنهاد کردم. مطمئن باشید که شرایطی در میان است که در آن شرایط، هر روز بهتر از روز دیگر انس مردم با قرآن و تدبّر در آن پیش می‌آید و جامعه به تقوای لازم نایل می‌گردد. موفق باشید

38879
متن پرسش

سلام استاد: یه سوال داشتم: آیا شما چشم برزخی دارید؟ استاد من میخوام در کلاس هاتون شرکت کنم از پایه باید به کجا مراجعه کنم؟ به سخنرانی هاتون گوش میدم از بس برام سنگینه چهار پنج باری باید گوش کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چشم برزخی به چه کارِ بنده می‌آید؟!!!! نه چشم برزخی دارم و نه به دنبال آن می‌باشم وقتی می‌توان با نور قرآن و روایات اولیای الهی جایگاه هر چیز لازم است را در هستی درک کرد. مگر برای عبودیت خدا و انس با حضرت محبوب و دل سپردن به مولایمان حضرت علی «علیه‌السلام» راه بسته است که نیاز به چشم برزخی داشته باشیم؟! موفق باشید

38864
متن پرسش

سلام استاد عزیز: با وجود این همه فقر و گرسنگی و انسان مظلوم چگونه می‌گوییم خداوند عدالت را بین همه بندگان برقرار می‌کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته مرحوم دکتر شریعتی آری! خداوند عادل است و هر آنچه زمینه تعالی انسان است را در عالم فراهم کرده و لذا باید انسان بنگرد چه کسی حق او را از او قاپیده است. عدالت خدا به آن معنا نیست که بنشینیم تا از آسمان حق ما به ما برسد. اینجا است که جایگاه انقلاب اسلامی و مقابله با استکبار که رهبر معظم انقلاب در سخنان خود با دانش آموزان و دانشجویان مطرح کردند روشن می‌شود. موفق باشید

38861
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: من جزوه تفسیر سوره واقعه شما را همراه صوت آن گوش دادم. در بحث حوری بهشتی به یک مشکل بر خوردم. شما می‌فرمایید که تجلی حضرت حق با تمامی اسما به جامعیت به صورت انسانی بر مقربین تجلی می‌کند. از سوی دیگر شما در غزل ۲۴ حافظ بیان فرمودید که حافظ یک حوری بهشتی را تمثل کرده است و ماجرای حافظ بیان می‌کند که اتفاقی که برای مقربین در آخرت رخ می‌دهد، ممکن است که برای یک فرد در همین دنیا رخ دهد. مشکل من آن است که طالب حوری بهشتی شدم. یعنی آنکه اسما حق را به جامعیت و به صورت یک حوری بهشتی بر من تجلی کند. برای همین از وقتی که تفسیر شما از سوره واقعه را گوش دادم، دنبال این تجلی در قوه خیالم هستم. وقتی نماز می‌خوانم قوه خیالم خدا را بصورت یک انسان در نظرم مجسم می‌کند تا او را عبادت کنم. قوه خیالم دنبال اینچنین صورتی است. با این مشکلم چکار کنم؟ با سپاس از لطف شما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن‌گاه که جان انسان با معرفت نسبت به حضرت حق متوجه انوار جامع الهی شد، در ادامه آن حضور ممکن است در میدان خیال او آن حضور، به صورت حوری به ظهور آید. ولی به توصیه مرحوم قاضی خوب است توجه شود که به مرحوم علامه فرموده بودند این روزها ممکن است حوری به سراغ شما آید، به آن توجه نشود. زیرا مرحوم قاضی مایل بودند که علامه در حوزه معارف خاصه توحیدی، بیشتر حاضر شوند مگر در آخر عمر که ظاهراً آن حوری به سراغ ایشان می‌آید. مطلب را می‌توانید در کتاب «مهر تابان» دنبال بفرمایید. موفق باشید  

38860
متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: به لطف خدا چند روز قبل مشغول نظر به شرح غزل ۷۶ حافظ که سال های گذشته شرح داده بودید بودم که با این بیت و شرح آن مواجه شدم: «شکر خدا که از مدد بخت کار ساز/ بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست» می‌فرماید خدای را شکر که به کمک بخت کارسازم درست به همان چیزی که می‌خواستم رسیدم. راهی که رفتم و در آن انقلاب اسلامی را فهمیدم همه‌ی آن‌ چیزی است که در طلب آن بودم. می‌خواستم شخصی مثل ترامپ پیدا شود تا انسانی مثل رهبری ظهور نماید و در تقابلِ با او عزت اسلام به ظهور آید و این‌چنین شد. استاد باز هم ترامپ رئیس جمهور آمریکا شد! و برای ما که از قبل با این مطالب و نظیر آن مأنوس هستیم، به لطف الهی قصه‌ی قلب مان این است: «وَلَمّا رَأَى المُؤمِنونَ الأَحزابَ قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسولُهُ ۚ وَما زادَهُم إِلّا إيمانًا وَتَسليمًا»: موقعی که مؤمنان لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته‌اند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را» حقیقتاً همین‌طور است و بحمدالله تاریخی در مقابل ما گشوده شده است که در بستر حضور در آن تاریخ، معنای حضور آخرالزمانیِ اسلام را درک خواهیم کرد و به گفته جناب مولوی: اگر زمانی، ظلمات زیاد شود، از آن طرف هم حضرت حق نور هدایت خود را زیاد می‌کند. لذا  «چون‌که سرکه، سرکگی افزون کند / پس شکر را واجب افزونی بود.  قهرِ سرکه، لطف هم از انگبین / این دو باشد اصلِ هر سرکنگبین». از این نوع تقابل‌ها، ما را گریزی نیست ولی این‌که در این تقابل، متوجه ظهور هرچه بیشتر لطف خداوند می‌شویم، امر مهمی است و در این راستا متوجه جایگاه زبان مقام معظم رهبری می‌گردیم به عنوان زبان این تاریخ. در این رابطه اخیراً عرایضی تحت عنوان «رهبر انقلاب و زبان تاریخی که در پیش است» https://eitaa.com/matalebevijeh/17990  شده امید است مفید افتد. موفق باشید    

38859
متن پرسش

سلام و عرض ادب: یکی از دلایلی که مسائل نظامی ایران سر و سامان گرفته این است که زیر نظر هبری می‌باشد و رهبری در آن ورود پیدا می‌کند. حال سوال این است که چرا ایشان در مسائل اقتصادی ورود پیدا نمی‌کنند بالاخص اکنون که شرایط جنگی می‌باشد. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  نمی‌توان گفت مطلقا ورود نمی‌کنند. آری حضور ایشان در جهت‌گیری‌های کلی یک بحث است و اینکه مسئولیت مسائل خاص و جزئی اقتصاد را باید دولت به عنوان منتخب مردم دنبال کند، بحث دیگری است. فراموش نفرمایید اگر حضور کلان رهبری در مسائل حتی اقتصادی نبود ما به جای خنثی کردن تحریم‌ها که تا حدی انجام شد، گرفتار سیطره تحریم‌ها می‌شدیم. البته مشکل اقتصادی را باید در ریشه‌هایی دانست که در رگ و پوست جامعه ریشه دوانده است و بحمدالله با خودآگاهی خاصی که در حال ظهور است ما از این معضل بزرگ عبور می‌کنیم ان شاالله. موفق باشید

38853
متن پرسش

 پیرو سوالات 38819 و 38795 آیا واجب است همه مسلمانان در میدان جهاد نظامی حاضر شوند؟ بهتر نیست امثال استاد طاهرزاده و علما و مراجع و حتی خود رهبر معظم انقلاب به جبهه جنگ رفته و در خط مقدم به جنگ بپردازند جای حرف زدن و سخنرانی کردن؟ از این نمونه سوالها بسیار در اذهان بعضی از مردم پیش می آید که بدنیست تذکری برای روشن شدن موضوع برای ایشان بیان شود. اول این که جهاد همانطور که در بیانات مقام معظم رهبری هم بارها بیان شده است فقط جهاد سخت و نظامی نیست و جهاد فرهنگی و اقتصادی و... هم جزو جهاد می‌باشند. امروزه خط مقدم های متفاوتی در جبهه های مختلفی که دشمنان باز کرده اند در زمینه های مختلف گشوده شده است. پس بر هرکس متناسب ظرفیت و توانایی و تخصص و جایگاهی که دارد باید در خط مقدم مبارزه و جهاد حاضر شود و برای همه نوع جهاد یکسان نیست. در سوره مبارکه توبه آیه ۱۲۲ خداوند صراحتا می فرماید که «وَ ما كانَ اَلْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لاٰ نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طٰائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي اَلدِّينِ‌» سياق آيه دلالت مى‌كند بر اينكه منظور از جمله «لِيَنْفِرُوا كَافَّةً» بيرون شدن همگى براى جهاد است، و ضمير در «فِرْقَةٍ مِنْهُمْ‌» به مؤمنين برمى‌گردد، كه نبايد همه گيشان بيرون روند، و لازمه آن اين است كه مقصود از «نفر» كوچ كردن به سوى رسول خدا باشد. بنا بر اين، آيه شريفه در اين مقام است كه مؤمنين ساير شهرها را نهى كند از اينكه تماميشان به جهاد بروند، بلكه بايد يك عده از ايشان به مدينة الرسول آمده، احكام را از آن جناب بياموزند، و عده ديگرى به جهاد بروند. دوم امروزه شرایط جنگیدن و مبارزه نظامی متفاوت با دوران در اسلام یا حتی جنگ تحمیلی است و اینگونه نیست که هر کس هر زمان بخواهد بتواند در خط مقدم جنگ حاضر شود چه بسیار نیروهای آموزش دیده نظامی که داوطلب برای شرکت در جنگ هستند اما امکان حضورشان نیست که یا شرایط بین المللی یا شرایط سیاسی و فیزیکی و ... باعث شده است که جمهوری اسلامی نتواند به طور مستقیم در بسیاری از صحنه ها حاضر شود و مقام معظم رهبری خود در سخنانی در پاسخ به کسانی که از ایشان می خواستند که راه را برای حضور در میادین جنگی برایشان باز کنند فرمودند اگر امکانش بود که راه باز می‌کردیم این چه درخواستیست؟ سوم نحوه و شیوه جنگیدن در دوران حاضر متفاوت می باشد گاهی یک نفر در رسانه یک برنامه یک تصویر یک نوشته تولید می‌کند و با کار خود میلیونها نفر را تحت تاثیر قرار می‌دهد همانطور که در روایات هم داریم مداد العلماء افضل من دماء شهداء پس باید شرایط زمان و مکان و خیلی از مسایل را مد نظر قرار داد تا بتوانیم درست به جا و به موقع تصمیم بگیریم و عمل کنیم در واقع باید زمان شناش باشیم و با این نگاه باید انسان ها را ارزیابی کرد نه فقط خط مقدم جبهه را جنگ تن به تن دید. چهارم اگر امثال شهید تهرانی مقدم در دل جنگ بیرون از جبهه ها به سفر علمی به سوریه برای یادگیری فنون نظامی و موشک سازی و تعلیم و تحقیق و توسعه موشکها نمی‌پرداختند و به جنگ تن به تن می‌رفتند امروزه ما چگونه می توانستیم در این دنیای مدرن وحشی مقاومت کنیم؟ جنگ سخت هم مراحل و شرایط مختلفی دارد که باید درست دیده شود و همه آن در خط اول تن به تن نیست. امیدوارم این مختصر ما را برای بهتر دیدن و تفکر راهگشا باشد و نصر من الله 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نکات دقیق و حکیمانه‌ای در این نوشتار مطرح است. آری! همه باید در این تاریخ در جهاد فی سبیل الله در مقابل استکبار حاضر شوند ولی هرکس به حکم وظیفه و در حدّ امکان خود. آیا حقیقتاً علمایی مانند حضرت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب آرزوی شهادت در میدان جهاد با استکبار را نداشتند و ندارند؟!! خدا می‌داند آرزوی همه آن‌ها چنین است. می‌ماند که وظیفه دینی آن‌ها چه اقتضائاتی را و حتی محدودیت‌هایی را برایشان پیش می‌آورد. موفق باشید

38849
متن پرسش

سلام استاد: آیا خط مقدم جبهه کجاست؟ نسبت به من، من چکار باید بکنم؟ آیا این چه معنایی را به همراه دارد که در فضای مدرسه هستم خود را مقابل حضوری بزرگ تر از حضور قبلی می‌بینم و به همین سودا زیر لگد کوب حوادث می‌روم، چگونه جان دیگری را بیابم؟ آیا به صرف زیر لگد کوب حوادث رفتن را درب رحمتی گشوده می‌شود یا انتظاری پس از این است تا همچنان خدا به صحنه بیاید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده و رهبر معظم انقلاب به خوبی آن را جلو می‌برند؛ این مائیم و راهی که ممکن است در این راستا در مقابل ما به صورت خاص گشوده شود و «انتظار» به همین معنا می‌باشد. عمده، قرارگرفتن ذیل توصیه‌های فوق‌العاده دقیق رهبری است که ۱۲ آبان‌ماه با دانش‌آمزان و دانشجویان در میان گذاشتند. موفق باشیدhttps://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=58192

38833
متن پرسش

خاستگاه مشاوره و شورا و مشورت عالم امر است که می‌فرماید: و شاورهم فی الامر یا امرهم شوری بینهم، جایی که فقط اشاره می‌‌کنیم و هیچ تشریعی (باید و نبایدی) آنجا نیست! در عالم تکوین فقط به هم اشاره می‌کنیم که آن هم هست و یا آن چقدر هست! مثلا الله اکبر یعنی بیا اینهمه بزرگی الله را با هم به نظاره بنشینیم و لذت ببریم. کار عقل جزئی باید و نباید است که مثلا برای اینکه نمیرم باید دنبال غذا بروم! آیا موطن دین فقط در عالم عقل جزئی یا همان عالم خلق است یا موطن اصلی دین عالم اشارات و امر و عقل کلی است که حسن را می‌بیند و عاشقش می‌شود؟ دل باید و نبایدی را که به موطن امری وصل نبیند گردن نمی‌نهد یا به اکراه قبول می‌کند. ابتدا باید او را به آبشخور حقیقت امری دین رهنمون شویم تا سیراب شود و با ما راه بیاید. عاقل به عقل کلی عاشق است که می‌گویند: العاقل یکفی بالاشاره. شاید بتوان معادل کلماتی نظیر مشورت و شوری و مشاوره را واژه‌هایی مثل «افق یابی» و «افق‌نمایی» دانست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست ما در میانه تکوین و تشریع ایستاده‌ایم تا آن‌جایی که امور تشریعی را تا اوج حقیقتِ تکوینی‌اش جلو ببریم و حاضر کنیم. این‌جا است که «تو مو می‌بینی و من پیچش مو» و جهان اشارات و جهان حضوری بی‌نام و نشان. «آن‌قدر هست که بانک جرسی می‌آید» خدا کند انسان‌ها در این زمانه به بانک جرسی که از زبان رهبر معظم انقلاب به ظهور آمده؛ گوش فرا دهند. موفق باشید

38776
متن پرسش

سلام و ادب و احترام دارم خدمت استاد گرانقدر جناب آفای طاهرزاده: ببخشید استاد میشه لطف کنید و نظرتون رو درباره کتابها و نوشته های استاد خانم فاطمه میرزایی و متن هایی که داخل سایت همگام بارگزاری میشه بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله ایشان را بانویی اهل فکر و تعهد و دلسوز می‌دانم و آثار و سخنان ایشان را برای جامعه و بخصوص برای بانوان محترم مفید می‌دانم. موفق باشید

نمایش چاپی