بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17897
متن پرسش
میانه رو شدن در سیاست های داخلی به چه معناست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: میانه‌روِ واقعی یعنی کسی که بدون افراط و تفریط، جامعه و تاریخ خود را بشناسد و در عین حال از حقوق خود در مقابل نظام استکباری دفاع کند. پس در حال حاضر میانه‌روِ واقعي حضرت آیت اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» است که فرمودند من دیپلمات نیستم، انقلابی‌ام. موفق باشید

17867
متن پرسش
استاد عزیز با سلام: می خواستم ببینم آیا به نظر شما این حزب و حزب بازی هایی که امروزه در کشور ما انجام می شود و دسته بندی هایی که دایما در حال زیاد شدن است، اصولگرا و اصلاح طلب .و... فایده ای دارد؟ آیا با این کاره مقصد اصلی ما گم نمی شود و این اختلافات باعث آسیب به صراط انقلاب نمی شود؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال حزب به معنای یک تشکل سیاسی با یک نحوه رقابت غیر طبیعی همراه است. مقام معظم رهبرى «حفظه‏ الله» در جمع دانشجويان در كرمانشاه‏ فرمودند: ما با تحزّب مطلقاً مخالفتى نداريم و معتقديم تحزّب با وحدت جامعه منافاتى ندارد؛ به شرط آن‏كه با نگاه درست ايجاد شود. اگر حزبى براى كانال كشى وكادرسازى و هدايت فكرى جامعه در زمينه‏ هاى سياسى، دينى، عقيدتى و ديگر عرصه‏ ها به‏ وجود آيد و قصد خود را در دست گرفتن قدرت قرار ندهد، كارى خوب و مورد تأييد است كه البته اينگونه احزاب، اگر در رقابت‏هاى سياسى هم وارد شوند، به طور طبيعى برنده مى ‏شوند. پيشنهاد بنده آن است، رفقايى كه گروه‏هاى مذهبى تشكيل داده‏ اند، دستورالعمل و فلسفه‏ ى وجودى خود را همين جمله‏ ى رهبرى قرار دهند، يعنى گروهى باشيد كه مبنايتان كادرسازى‏ براى نظام باشد و در هدايت فكرى و زمينه‏ هاى سياسى و عقيدتى فعاليت نماييد. مقام معظم رهبرى در ادامه مى‏ فرمايند: ولى برخى احزاب مانند احزاب كنونى غرب در واقع باشگاه‏ هايى براى كسب قدرت هستند و سعى مى‏ كنند از هر طريق، از جمله زد و بند سياسى به قدرت برسند كه ما اينگونه تحزب را تأييد نمى‏ كنيم اما اگر كسانى با همين نگاه، دنبال تشكيل حزب باشند، جلوى آنها را نمى ‏گيريم. موفق باشید 

17857
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند: استاد همچنان که حضرتعالی در آثارتان اشاره کردید حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی این قرن را قرن اسلام نامیدند. پس بنابر این ما ان شاءالله تعالی و به فضل الهی باید تا 20 سال آینده در جهان اسلام و جهان بشریت شاهد تحولات و تغییراتی اساسی باشیم. درست می گویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به همین شکل که می‌فرمایید نسبت به آینده امیدوار بود. منتها در نظر داشته باشید که ظهور یک تمدن در یک فرایند تاریخی صورت می‌گیرد. موفق باشید

17792
متن پرسش
بسمه تعالی: محضر مبارک استاد طاهر زاده سلام علیکم: چرا مرجعیت فقهی شیعه در سرتاسر دنیا واحد نیست و تعدد و تکثر مرجع داریم. من می گویم که عیبی نداره تعدد آیت الله و مجتهدین مسلم باشه ولی اینکه تعدد مرجع تقلید آیا خللی به نظام فقهی و مرجعیت شیعی وارد نمی کند؟ چون تو رساله های عملیه آمده که شرعاً باید از عالم ترین مجتهد در کره زمین تقلید کرد و ما هم این را می دانیم که پیدا کردن اعلم کار سختی است و وقتی از دو تا مجتهد مرجع اعلم را می خواهیم بپرسیم نام یه مرجع را می گه و یکی دیگه از دو نفر دیگه بپرسه نام یکی دیگر را می گوید چون نمی شود که اعلم چند تا باشد و گرنه اگر اعلم مشخص نشود مکلف باید بین چند مرجع احتیاط کند که واقعاً کار سختی است، و اینکه تقلید از مرجع اعلم را تو آیات و روایات داریم که حتماً باید اعلم باشد و اینجور انتخاب شود چون واقعاً پیدا کردن اعلم کار سختی است از آن طرف اگر مشخص نشود بطور قطع که اعلم است خب کار سختر شده و باید آدم بین آن چند مرجع در مظان اعلمیت باید احتیاط کند. من ننوانستم این تناقضات را در مورد اجتهاد و تقلید در ذهن خودم حل و فصل نمایم. ممنون می شوم یک لطفی کرده و برایم این معادله چند مجهولی را حل کنید چون احساس می کنم این یک نقص است بر بدنه فقاهت و اجتهاد و تقلید مذهب حقه شیعه امامیه. پوزش از طولانی شدن کلامم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر فقهی در حال حاضر بحمداللّه مراجع موجود اکثراً در آن حدّ هستند که وظایف مکلّف را از متون دینی استخراج کنند، می‌ماند اعلمیتِ به زمانه، که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» از این جهت، اعلمِ علماء هستند و لذا می‌توان گفت چقدر خوب است که مرجعیت ایشان با وسعت بیشتری مدّ نظرِ مقلدین قرار گیرد. موفق باشید

17745
متن پرسش
حضرت استاد سلام علیکم و رحمه الله: به نظر حضرتعالی چرا این همه اندیشمند در انقلاب وجود دارد لکن کسی نظیر رهبر انقلاب، جامع و عمیق و بی هوا وجود ندارد؟ چرا این انقلاب همچنان در انتظار فردی جامع است تا بیاید و صحنه عالم را کارگردانی کند؟ (البته منظور حضرت حجت نیست.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر انقلاب به خوبی نشان داده‌اند که متوجه‌ی حضور تاریخی انقلاب اسلامی هستند و این رازِ بصیرت هرکسی است که چنین فهمی را در خود ایجاد کند و در همین رابطه عرض شد به شرح کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» بپردازید. موفق باشید

17671
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: با توجه به سخنرانی اخیر آیت الله جوادی آملی راجع به نظام ربوی بانکها و افتادن سایه شوم ربا بر جامعه اسلامی ایران، تکلیف ما در قبال گرفتن وام چیست؟ از طرفی ما مقلد مقام معظم رهبری هستیم و ایشان وام گرفتن را شرعی می دانند. به خدا نمی دانیم گرفتن وام اثر بدی در زندگیمان دارد یا نه؟ لطفا راهنمایی کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع وام‌گرفتن از بانک در ذات خود از ظلمی که بانک‌ها انجام می‌دهند؛ جدا است. بانک‌ها در همین وام‌گرفتن که باید واسطه باشند بین پول مردم و آن کسی که طالب وام است، پدر مردم را در می‌آورد و چند برابر وامی که به مردم می‌دهند، تحت عنوان دیر کِرد از مردم می‌گیرند. موفق باشید

17658
متن پرسش
سلام استاد: برداشت شما از جمله «توقف در افراد حتی اگر معصوم باشند عین تحجر و عقب ماندگی است.» در متن زیر چیست؟ بر ما واضح است و باید خط را روشن کرد که توقف در افراد حتی اگر معصوم باشند عین تحجر و عقب ماندگی است. امروز باید روشن شود که آنانی که معتقد به کنشِ مسئولانه هستند، تسلیم شرایط و شرایط سازی نخواهند شد و مطالبات عدالت طلبان را رها نمی کنند، این کنش نه به انفعالی است که ماحصل ترس، عافیت طلبی است که نکند با عدم اقبال مواجه شوند و قدرتی که برای خود در ذهن منصورند را شکننده بیابند، از همین رو این افراد شخص پرستی و کاریزما یک نفر را تبدیل به پرچم و به جای گفتمان محوری به شخص محوری رو کرده اند. در کنش مسئولانه تصاحب قدرت هدف نیست، بلکه کنش مبتنی بر مسئولیت پذیری نسبت به گفتمان و قرار دادن آن به عنوان دال مرکزی مطرح است که در ادبیات بزرگانی همچو امام با عنوان مامور به انجام تکلیف یاد شده است. (هر چند که معنی آن عدم توجه به نتیجه نیست!) در کنشِ مسئولانه افرادند که باید به پای آرمان ها هزینه دهند نه آنکه آرمان ها را معطل شخص پرستی کرد! کنشِ مسئولانه برای قدرت و خدمت به مردم بر اساس آرمان ها برنامه دارد، نیرو تربیت می کند و معطل نمی ماند و قهر با قدرت نمی کند، بلکه کوشش می کند تا قدرت را همچو ابزار به کار گیرد. ولی برای کسب قدرت هرگز ارزش های خود را قربانی نمی کند، مردم را دلسرد و نا امید نمی کند و بنایش قدرت گرفتن شخص نیست. در کنشِ مسئولانه نمی توان نسبت به آینده مردم و توده ها بی اهمیت بود به بهانه منع یک شخص، کرکره توجه به اصلاح و تغییر را پایین کشید. کنشگران اگر احساس مسئولیت داشته باشند تا نفس می کشند تحت هیچ شرایطی وا نمی دهند و شرایط را به نفع خود تغییر می دهند! در کنشِ مسئولانه ما به خمینیسم ، خامنه ایسم (برای درک بهتر رجوع شود به صحیفه نور، کتاب ولایت فقیه و سخنان رهبری که اقبال مردم به خود را ناشی از گفتمان می دانند و در این باب مطالب متنوعی را بیان کردند) و احمدی نژادیسم که شخص پرستی تهی از درک معنا و تنها کاریزما محور است، نه قاطع می گویم و ارزش هایی همچو عدالت، عقلانیت، آزادی، معنویت، اخلاق، پیشرفت،انسانیت و … را ملاک قرار می دهیم. اگر بزرگ فرمانده مان را در جنگ به شهادت رساندند، عزاداری نمی کنیم و سپرمان را وارونه دست نمی گریم و سر تسلیم فرو نمی آوریم، بلکه سر و صورت را از خون فرمانده خضاب می کنیم و حتی با فرض شکست، بزرگ فرماندهی را جانشین و نبردمان را ادامه می دهیم! از جمله سر سلسله داران کنش مسئولانه مولایمان حسین (ع) است که برای احیا ارزش ها فارغ از اقبال یا عدم اقبال مردم، کنش داشته و نه تنها منتظر سپاه مردم کوفه نماندند بلکه مردم بصره را خود دعوت کرده، حال آنکه شرایط تقسیم قدرت برای هر کنش فعالانه ای از نگاه نتیجه گرایان سود محور مطلوب نبود! در آینده از کنشِ مسئولانه بیشتر می شنوید!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه به این سخنان دقت کردم در آن یک‌نوع آلودگی نهفته است که آن را زیر سایه‌ی حرکت سیدالشهداء«علیه‌السلام» پنهان نموده است. می‌خواهد تحت عنوان کنش مسئولانه که به خودی خود سخن مبهمی است، نظرها را به نمونه‌های متعالی حرکت بشریت یعنی امامان معصوم«علیهم‌السلام» که ماوراء زمان و مکان راه را نشان می‌دهند، نادیده بگیرد تا بتواند با عبور از امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و مقام معظم رهبری تحت عنوان کنش مسئولانه جوانان ما را گرفتار مشهوراتی کند که مدرنیته در این تاریخ حاکم کرده است وگرنه باید در کنش مسئولانه، ما را به رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» دعوت می‌کرد که مسئولانه‌ترین کنش در این تاریخ است. امید است که متوجه ضعف خود باشد. موفق باشید

17663
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: در جلسات نورانی مدرنیته و توهم در مورد اینکه چگونه می توان از مدرنیته عبور کرد اجمالا اشاره کردید که به علت عدم شناخت مدرنیته عموم اقدامات ما اتفاقا در متن مدرنیته است و طبیعتا هم اثر لازم را ندارد. برداشت بنده این است که فضای دولت آقای هاشمی و بعد اصلاحات به این مطلب دامن زد و جامعه را از عالم انقلاب دور کرد و مذاق جامعه را عوض نمود فلذا ما امروز بیان آقا را می شنویم و از حیث لغت مشکلی نداریم ولی چون در عالم ایشان که همان عالم انقلاب است نیستیم در واقع با ایشان هم زبان نیستیم. بر همین اساس شاید یکی از مهمترین کارهایی که می شود در این فضا برای تحقق اهداف انقلاب و عبور از مهمترین مانع انقلاب یعنی فرهنگ مدرنیته و تبلور آن در طاغوت اعظم امریکا انجام داد تلاش در یادآوری عالمی است انقلاب اسلامی در سالهایی به ما هدیه کرد. هرچند برهه ای مانند دوران دفاع مقدس و فکر حاکم در آن مقطع مانند ماه رمضان در بقیه سال است که برای کسی که آن را تجربه نکرده اصلا قابل توصیف نیست اما زنده نگه داشتن آن مانند محرم و صفر است که علت نمردن روح اسلام و فکر عاشورا در لایه های قلوب در طول تاریخ است. بر این اساس در صورت تأیید برداشت بنده بفرمایید چگونه و با چه ملاحظاتی از ظرفیت زنده نگه داشتن خاطرات دفاع مقدس در جنبه های مختلف و یاد شهیدان به عنوان زمینه ای برای ورود مجدد به عالم انقلاب که همان عالم قدسی است استفاده کنیم؟ چگونه و با چه ملاحظاتی و مراقبت از چه آسیب هایی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف کاملاً درستی است. با طرح شخصیت شهداء و سخنان امثال شهید آوینی و تفصیل‌دادن و تبیین‌کردن سخنان مقام معظم رهبری حتماً آن نتیجه حاصل می‌شود. موفق باشید

17629
متن پرسش
بسم الله، سلام علیکم: حضرت استاد در کتاب طرح کلی، عقاید اسلامی بطور پراکنده مطرح شده لکن این پراکندگی اجازه فهم نقشه کلی دین را سلب می نماید. در واقع گویی اثری که بطور منسجم و منظم مفاهیم دین را مطرح کند وجود ندارد. امروزه فیلمی پخش می شود و از تیتراژ آن بطور واضح درمی یابیم که چه مسائلی موجب ساخت این فیلم شده اما در مقوله دین همواره آموزش بدون تمرکز و جامعیت است. فکر می کنم اگر صفر تا صد مفاهیم را اولا کلی متوجه شویم خود این مسئله یک گام به جلوست. جسارت کردم ببخشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی» از آیت اللّه خامنه‌ای سعی کرده مبانیِ اصلی دین را مطرح کند تا هرکدام از آن مبانی به خودیِ خود به عنوان یک بستری برای تحقیق محققان قرار گیرد. موفق باشید

17610
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: حقیر از آن جهت که جنابعالی را برخوردار از یک نگرش و تفکر سیاسی انقلابی و در عین حال خردمدار و متین می دانم، دوست دارم ببینم نظر شما درباره نگاه و تحلیل بنده نسبت به دولت آقای روحانی صحیح است یا نه؟ فکر می کنم شخص آقای روحانی و بدنۀ دولت ایشان را از طرفی نمی توان برخوردار از یک نگرش عمیق و متعالی انقلابی از جنس آنچه که در تفکر دینی و سیاسی امام خمینی (ره) و رهبری و شهید بهشتی و شهید مطهری مشاهده می کنیم، دانست؛ و از سوی دیگر نمی توان این جریان سیاسی را ضد انقلاب، خائن و خارج از کشتی انقلاب و آمریکایی و اسرائیلی دانست، بر خلاف آنچه که برخی از افراد و سخنرانان برجستۀ اصولگرا – که بنده به خاطر عشق و دغدغۀ ایشان نسبت به رهبری و انقلاب اسلامی دوست شان دارم - تلاش می کنند این نوع نگاه را تصریحاً یا تلویحا به قشر مذهبی و جوانان ولایی و حزب اللهی القاء کنند. به نظرم نگاه معقول و به دور از احساسات و برخوردهای چکشی و یکجانبه نگر و حذفی، این است که این دولت را همان طور که مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) تصریح فرمودند انقلابی بدانیم – به این معنا که داخل مجموعه و خانوادۀ انقلاب هستند، با وجود تمام ضعف های مبنایی و تئوریک و حتی اجرایی ای که دارند – اما در عین حال، به جهت اهداف و دغدغه ها و مواضعی که دارند، انقلابی گری اینها را در پاییین ترین سطح و یا متوسط بدانیم و نه یک نوع تفکر انقلابی متعالی و عمیق و مترقّی، عین آنچه که امام (ره) و رهبری در نظر داشتند و دارند. استناد این نگاه و تحلیل بنده نیز، ریشه در سخنان خود حضرت آقا دارد که هر چند وقت یک بار، این دولت و تیم مذاکره کننده را تأیید می کنند و القابی همچون انقلابی بودن، شجاع بودن، با غیرت بودن، متدین بودن، مورد اطمینان بودن و غیره را دربارۀ ایشان به کار می برند، در عین نقدهای جدّی، فراوان، صریح و علنی ای که به برخی از مواضع آقای روحانی و آقای هاشمی دارند. به عبارت دیگر، این کمترین معتقدم برخلاف تفکر و مشی سیاسی جبهه پایداری که گمان می کنند تمام مواضع و برنامه های دولت با انگیزۀ تخریب انقلاب و ضدیت با امام (ره) و رهبری، و به نیت دوستی و سازش با آمریکا است، بیشترِ دیدگاه های آقای روحانی، چه در حوزه مسائل دینی و چه در زمینۀ مسائل سیاسی و فرهنگی و نظامی و بین المللی و به خصوص سیاست خارجی، نه از سر خباثت و دشمنی با انقلاب اسلامی و بغض نسبت به امام (ره) و رهبری و با انگیزه خیانت به خون شهدا و دوست داشتن آمریکای جنایتکار، بلکه بیشتر بر این اساس است که اینها به زعم خود گمان می کنند راه پیشرفت انقلاب – با توجه به تصور سطحی ای که نسبت به حقیقت و اهداف انقلاب اسلامی دارند – واقعاً همین است و این طوری بهتر می توانند زمینۀ پیشرفت کشور و محبوبیت اسلام را فراهم کنند؛ یعنی واقعاً اینطوری فکر می کنند و باورشان این است و حتی در مواردی هم با رهبری عزیز اختلاف نظر دارند – و نه لزوماً ضدیت! – ولی گمان می کنند تفکر صحیح و معتدل انقلابی یعنی این؛ هر چند که با این وجود نمی توان انکار کرد که ممکن است در موارد معدودی هم، واقعاً انگیزۀ خوبی نداشته باشند و آگاهانه یک سری خطوط قرمز را زیرپا بگذارند و یا گاهی از سرِ سیاست زدگی و تعصب و مصالح حزبی و جناحی حرفی را بزنند یا عملی را انجام بدهند، اما در مجموع فکر می کنم بنای مخالفت با انقلاب و امام (ره) و رهبری را ندارند؛ ضمن این که مگر سایر جریان ها مثل اصول گراها از این مقدار اغراض سیاسی حزبی و نامناسب، مصون هستند و تمام مواضع و رفتارشان با خلوص صد درصد و بدون هیچ گونه شائبۀ سیاست کاری و تعصب و صفر و صدی دیدن امور صورت می پذیرد؟! پس اندکی از افکار و اعمال سیاسی با انگیزه های نادرست، دربارۀ همۀ جریان ها - اعم از تدبیر و امید و اصلاح طلبان و اصول گراها – مطرح است نه فقط دولتی ها! خلاصه اینکه بر این باورم که «سعۀ صدر» تفکر اصیل انقلابی و ویژگی «عدم انحصارطلبی» که برگرفته از اندیشه امام (ره) و رهبری و شهید بهشتی و شهید مطهری است، در مواجهه با اشخاصی مثل آقای روحانی و دولتش که – اصل انقلاب و ولایت فقیه و استکبارستیزی را قبول دارند و فقط سطح نگرش و تفسیرشان از اصول گرایان متفاوت است و بنای ضدیت با ارزش های دینی و انقلاب اسلامی را ندارند – برخوردی غیر از برخورد جبهه پایداری را اقتضاء می کند؛ برخوردی که – در عین دلسوزی و داشتن دغدغه های ارزشمند انقلابی و ولایی- با سعۀ صدر پایین و با رویکرد حذفی و کاملاً بدبینانه و صفر و صدی و شرّ مطلق دانستن رقیب و در مواردی غیرمنصفانه با این دولت برخورد می کنند، بر خلاف برخوردی از جنس آنچه که بنده در شما و آقای دکتر عماد افروغ سراغ دارم. البته بنده در مجموع، اصول گرایان و جبهۀ پایداری را – در عین نقدهایی که به ایشان دارم – به خاطر ولایت مداری و پافشاری بر اصول و ارزش های انقلاب و امام (ره) رهبری، بدون تردید ترجیح می دهم به جریان و گفتمان آقای هاشمی و روحانی که در عین قرار گرفتن ذیل نظام و انقلاب اسلامی، بسیار فاصله دارند از انقلابی گریِ اصیلی که در چهار رهبر بزرگ و ایدئولوگ اصلی انقلاب اسلامی مشاهده می کنیم (امام خمینی (ره)، شهید بهشتی، شهید مطهری و مقام معظم رهبری). با تشکر از مباحث دینی و سیاسی عمیق و روشنگرانه ای که در این سال ها مطرح نموده اید. وفقکم الله فی طریق السداد والیقین 2 شهریور 1395
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این نوع تفکر، تفکرِ سیاسی دوران ما است که ماوراء نگاه جناحی، متوجه‌ی حقیقت انقلاب در این دوران است و همین‌طور که رهبری عزیز در روز عید غدیر فرمودند باید همچون علی«علیه‌السلام» دشمنان و دوستان را تقسیم‌بندی کرد و در متن جنابعالی این تدبیر به چشم می‌خورد. عرایضی که در کتاب اخیر بنده تحت عنوان «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» شده، نظر به همین نکته دارد منتها با نگاهِ هستی‌شناسانه موضوع را دنبال نموده است. موفق باشید   

17600
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند: لازم به ذکر است که بنده از شاگردانتان نیستم و با میاحث شما آشناییتی ندارم و لطف می کنید اگر پاسخ مرا به صورت عمومی دهید: مهمترین سوال بنده اینست که رهبری در یک سری مسائل چرا قاطعانه و محکم وارد نمی شود زیاد شنیدم که می گویند باید مردم بخواهند و تا مردم به آن بصیرت نرسند رهبری نمی تواند کار کند یا جلوتر از مردم حرکت کند. ولی اصلا نمی توانم این پاسخ را هضم کنم و اصلا من مطمئنم اگر رهبری در یک سری مسائل وارد شوند مردم واقعا خوشحال می شوند که حداقل یک نفر در این جامعه به فکر مردم است و پشتشان است. مثلا در همین حقوق های نجومی درست است که صحبت کردند به مسئولین گفتند پیگیری کنید اینها را و... ولی وقتی مسئولین کوتاهی کردند رهبری آیا نباید کاری کند؟ مگر اینها پول بیت المالی نیست که امام علی (ع) اینقدر رویش حساس بود که به ایشان می گفتند حکومتت پایدار نمی ماند و جنگ و اینها می شود اگر بخواهی بیت المال را مساوی تقسیم کنی می فرمودند بشود. یا اینکه حضرت علی (ع) وقتی می فمند یکی از کارگزاران اقتصادی ایشان اختلاس و خیانتی کرده می گویند که سریع عزلش کنید، حبسش کنید و در نماز جمعه 35 ضربه شلاق بزنید. خب چرا رهبری اینقدر قاطع و محکم و سریع عمل نمی کنند و رهبری در سخنرانی اخیرشان با دانشجویان گفتند که البته اگر یک جایی حس شود که اصل نظام در خطر است رهبری مستقیما وارد می شود. سوال من این است مگر آرمان های نظام جزء اصل نطام نیست؟ مگر عدالت جزء آرمان های نظام نیست؟ چرا پس مستقیما وارد نمی شوند؟ من با سیاست های خارجی رهبری بسیار موافقم ولی آن قاطعیت در سیاست های خارجی ایشان را در سیاست داخلی شان نمی بینم. مگر در قانون اساسی نیامده که رهبری وظیفه نظارت بر سه قوه را دارند خب این چه نظارتی می شود که این همه مشکل در قوه ها وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم مقام معظم رهبری موضوعات را پیگیری نکنند، می‌ماند که ایشان در این شرایط متوجه‌ی مشکلاتِ زیرساختی و تاریخی ما هستند و برای برگرداندن امور، به مسیر اصلی، حکمت و حوصله‌ی لازم به به‌کار می‌برند تا تشنجی ایجاد نشود و برای آبادکردن دهی، شهری خراب نگردد. موفق باشید

17541
متن پرسش
سلام به استاد عزیزم: خیلی ممنونم از سعه صدر شما و تحمل حرف های مخالف. من جواب شما ناظر به سوال 17483 «تعجب می‌کنم که با فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» که تأکید داشتند نیروهای متدین از فضای مجازی پیام انقلاب را به جهانیان اظهار داشتند، چگونه جنابعالی این حرف‌ها را می‌زنید؟!! حالا اگر تلگرام از آنِ صهیونیست‌ها است و آن‌ها می‌توانند از این نوع بحث‌ها با خبر شوند چیز بدی است؟ و اطلاعاتی از ما دزدیده‌اند؟ از طرف دیگر شرایط تلگرام طوری شده است که کارشناسان معتقدند نیروهای انقلابی آن را به نفع خود تصرف کرده‌اند، حتی خبرها از آن حکایت دارد که بناست سِروِرِ آن به نحوی از مسیری که به سوی اسرائیل می‌رود و برمی‌گردد، تغییر کند. موفق باشید» را به گروهی از کارشناسان فضای مجازی دادم و آن ها پاسخ دادند. سلام، سرور اين نرم افزار هنوز داخل ايران نيست و پاول دورف مديرعامل نرم افزار تلگرام اين خبر را رد كرده است. دوم اينكه ما با استفاده از اين نرم افزار هم ارز از كشور خارج مي كنيم و هم اطلاعاتي كه امروزه ارزش آنها بر هيچ كسي پوشيده نيست. سوم اينكه 80 درصد از كاربران اين نرم افزار ايراني هسند و 20 درصد بقيه كشورها، و شما فقط با هم كيشان خود در ارتباط هستيد نه با جهانيان به علاوه اينكه محتواي اين نرم افزارها فيلترينگ حبابي مي شود و آنها هر مطلبي را كه بخواهند فراگير مي كنند نه هر مطلبي كه شما بخواهيد. آنها مي گويند: «مهم نيست چند نفر يك حرف را مي زنند، مهم اين است يك حرف را چند نفر گوش مي دهند» يعني اينكه ممكن است شما يك حرف راست را در اين نرم افزار ها بگوييد ولي كسي آن را نبيند (يعني توسط صاحبان اين نرم افزار فيلتر مي شود.) چهارم، رهبري مي فرمايند: «حمايت از توليد داخلي» رهبري مي فرمايند: «مواجهه فعال و مبتكرانه با فضاي مجازي» سايت آموزش سواد فضاي مجازي: www.24on.ir رهبري مي فرمايند: «در زمين دشمن بازي نبايد كرد چون چه ببريم، چه ببازيم به نفع اوست.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که مقام معظم رهبری اگر در این شرایط می‌فرمایند در فضای مجازی باید فعّال بود، به خوبی می‌دانند که فعلاً حتی ما یک موتور جستجوگرِ ملی نداریم. آیا اگر بخواهیم آن جمله‌ی رهبری عزیز را که در مورد استفاده از تولیدات داخلی تأکید دارند، در این‌جا سرایت دهیم، دیگر استفاده از فضای مجازی اعم از اینترنت و سایر کانال‌ها برای ما می‌ماند؟ موفق باشید

17502
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار و تشکر از عنایت شما: حقیقت این است که بین جهت و سیره عملی رهبر انقلاب حفظه الله با امام خمینی سلام الله علیه هیچ تفاوتی در هیچ ساحتی مشاهده نمی شود و گویا رهبر انقلاب حفظه الله تفصیل و امتداد امام خمینی سلام الله علیه هستند. با توجه به اینکه در انطباق عملی در این سطح از گستردگی و پیچیدگی حتما انطباق فکری و معرفتی در حد عمیق لازم است و این در حالی است که ظاهرا رهبر انقلاب حفظه الله در مباحث معرفتی از امام خمینی سلام الله علیه تلمذ نکرده اند. این وحدت مبنایی که گویا از یک منبع سرچشمه دارد چگونه توضیح داده می شود؟ آیا با تبیین از ولایت فقیه به شکل مرسوم قابل تفسیر است یا نیاز به سطح بالاتری از تبیین است؟ منایع آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «سلوک ذیل....» شواهدی آورده شده حاکی از آن‌که مقام معظم رهبری به‌خوبی حکمت متعالیه را کار کرده‌اند ولی بنا نداشته‌اند به عنوان استاد فلسفه و عرفان مشهور شوند. جناب آقاى دكتر حداد عادل‏ در رابطه با آشنائى رهبر انقلاب با فلسفه مى فرمايند: درباره‏ ى آشنايى آيت‏الله خامنه ‏اى با حوزه‏ ى فلسفه - چه فلسفه‏ ى غرب و چه فلسفه‏ ى اسلامى - من يك جمع‏ بندى اجمالى از جايگاه فلسفه در ذهن ايشان دارم. ايشان برخلاف اين‏كه از حوزه ‏ى مشهد برخاسته ‏اند، نظر رايج در حوزه‏ ى مشهد نسبت به فلسفه ‏ى رسمى را ندارند. در حوزه‏ ى مشهد - نگاهى كه به مكتب تفكيك موسوم شده - با فلسفه بر سر لطف نيستند؛ البته به درجات گوناگون. آقاى خامنه‏ اى هم به همان حوزه تعلق دارند و در آن‏جا نشو و نما كرده‏ اند اما نظر منفى نسبت به فلسفه ‏ى اسلامى پيدا نكرده‏ اند؛ بلكه نظر مثبت دارند. ايشان در فلسفه، به اعتبارى، فرزند فكرى علامه‏ ى طباطبايى هستند، نه فرزند آقاشيخ مجتبى قزوينى كه البته بسيار براى اين بزرگوار احترام قائل هستند. ايشان به من مى‏ فرمودند ما در محضر آقاشيخ مجتبى دو تا درس مى‏ خوانديم. ساعت اول ايشان فلسفه و منطق به ما درس مى‏ داد؛ خيلى دقيق، درست و فنى. ساعت بعد همان حرفها را مطابق نظريه‏ ى مكتب تفكيك رد مي كرد. بنابراين آقاى خامنه ‏اى هر دو نگاه را در حوزه ‏ى مشهد تجربه كرده است. ولى خطى كه ايشان دنبال كرده و نسبت به آن نظر دارد، خط يا مشرب فلسفى علامه‏ ى طباطبايى و آقاى مطهرى است. ايشان بار اولى كه مي خواستند در سال 1360 رئيس‏ جمهور شوند، در تلويزيون راجع به خودشان صحبت كردند. آن‏جا ايشان به نحوه ‏ى استفاده خودشان از محضر علامه‏ ى طباطبايى اشاره مى‏ كنند. اصولًا يكى از جهاتى كه ايشان با آقاى مطهرى آن‏ همه رفاقت، انس، همكارى و همفكرى داشتند، همين هم ‏افقى و ديد مشترك نسبت به فلسفه‏ ى اسلامى است. البته ايشان تا كنون اثر فلسفى‏ اى ننوشته‏ اند و درس فلسفه هم داير نكرده‏ اند اما فلسفه‏ ى اسلامى را خوب مي دانند. هنگامى كه ايشان رئيس‏ جمهور بودند، گاهى ما در حضور ايشان جلساتى داشتيم تا مشخص كنيم در كتاب‏هاى معارف اسلامى دانشگاه چه مطالبى بايد بيايد؟ و چگونه بايد اين كتاب‏ها را نوشت؟ بحثهاى كلى زياد بود. يك روز بحث به مسائل خاص، فنى و دقيق فلسفه كشيده شد. اشخاصى كه آن‏جا بودند - برخى دانشگاهى و برخى ديگر حوزوى - كسانى بودند كه بالفعل مشتغل به فلسفه بودند. آن زمان هم دوران سخت جنگ بود و مرتباً اخبار خوش و ناخوش جنگ حتى در ميانه‏ ى جلسات اينچنينى به آقا مي رسيد. گاهى در ضمن جلسات پوشه‏ اى به دست ايشان مي دادند و خبر مى ‏رسيد كه مثلًا يك هواپيما سقوط كرده يا يك حمله‏ اى عليه ما شروع شده است. ايشان اين‏گونه اشتغالات ذهنى بسيار داشتند اما به آن مباحثه‏ ى فلسفى وارد شدند و من ديدم كه كاملًا حاضرالذهن هستند و با استدلال خوب و روشن ديدگاهشان را مطرح كردند. انگار كه هيچ كار ديگرى غير از آموزش فلسفه ندارند! اين براى من خيلى تعجب‏ آور بود و نشان مى ‏داد كه ايشان فلسفه‏ ى اسلامى را خوب خوانده و فهميده‏ اند و به آن اعتقاد دارند. از نشانه‏ هاى ديگر اهميتى كه ايشان به فلسفه‏ ى اسلامى مي دهد، تشويق طلاب است نسبت به جدى گرفتن فلسفه و كلام اسلامى و نيز كمك به مؤسساتى كه فلسفه‏ ى اسلامى را آموزش مى‏ دهند و يا در اين حوزه پژوهش مي كنند كه يكى از آن‏ها «بنياد حكمت اسلامى صدرا» ست كه با حمايت ايشان تأسيس و فعال شده است. ايشان ضمن آن‏كه توجه دارند كه در مواجهه با تمدن غرب، صرفاً استناد به نقل كارساز نيست و بايد در اين ميدان چهره ‏ى عقلانى و استدلالى تمدن اسلامى به ميدان بيايد، اعتقادشان به فلسفه‏ ى اسلامى، صرفاً از باب محاجه و احتجاج و رفع شبهه نيست و نگاه ابزارى به فلسفه و ترويج آن ندارند ... (پايگاه اطلاع‏ رسانى دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت ‏الله خامنه‏اى 1/ 1/ 1388). موفق باشید

17491
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: رهبر عزیز انقلاب در بیانی انقلاب اسلامی را اینگونه توصیف می نمایند: «انقلاب مثل يك كوره‏ ى گدازنده است؛ تغييردهنده ‏ى شكل‏ و نظم‏ عناصرِ موجودات‏ است. انقلاب يك چنين حالتى است؛ مثل آنچه كه قديمى ‏ها مى ‏گفتند: اكسير، كيميا، كه عنصر مس را به عنصر طلا تبديل مى‏ كند. اين البته حالا ممكن است در ذهن بعضى ‏ها افسانه به نظر برسد؛ افسانه هم نيست؛ واقعيت داشته و دارد. انقلاب يك چنين چيزى است؛ تغيير دهنده است، دگرگون‏ كننده است. اين دگرگون ‏سازى فقط در سطح مناسبات اجتماعى نيست، بلكه در درجه‏ ى اول، در لايه ‏ى درون انسانها و ذهنيت ‏هاست. اولين تغيير، اينجا داده مى‏ شود؛ در دلها.» (07/ 07/ 1387) نسبت حقیقت انقلاب اسلامی با هستی چیست؟ آیا انقلاب اسلامی در تکوین تأثیرگذار است؟ نسبت حقیقت انقلاب اسلامی با نفس انسان چبست؟ بیان فوق چگونه با آیاتی مانند«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُري‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا يَکْسِبُونَ-96 اعراف» و «ظهر الفساد في البر و البحر بما کسبت ايدي الناس ليذيقهم بعض الذي عملوا لعلهم يرجعون- 41 روم» قابل توضیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با چیستی انقلاب عرایضی شده که صوت آن بر روی سایت هست. خوب است که در این مورد به آن‌جا رجوع فرمایید.عنوان بحث هست «راز ماندگاری انقلاب اسلامی و خطر نفوذ و استحاله» در قسمت یاد داشت ویژه.  موفق باشید

17483
متن پرسش
سلام استاد: لطفا در نرم افزار پیام رسان سروش کانال بزنید که تبلیغ کالای ایرانی هم بشود. استاد شما دیگه چرا؟ وقتی شما عضو تلگرام صهیونیستی هستید از دیگران چه انتظاری است؟ لطفا جواب مرا بدهید یا شما درست می گین یا من. لطفا مرا قانع کنید. اگر فکر می کنید سوال مناسبی نکردم که در معرض عموم قرار دهید، حداقل به ایمیل بنده پاسخ دهید. لطفا مرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعجب می‌کنم که با فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» که تأکید داشتند نیروهای متدین از فضای مجازی پیام انقلاب را به جهانیان اظهار داشتند، چگونه جنابعالی این حرف‌ها را می‌زنید؟!! حالا اگر تلگرام از آنِ صهیونیست‌ها است و آن‌ها می‌توانند از این نوع بحث‌ها با خبر شوند چیز بدی است؟ و اطلاعاتی از ما دزدیده‌اند؟ از طرف دیگر شرایط تلگرام طوری شده است که کارشناسان معتقدند نیروهای انقلابی آن را به نفع خود تصرف کرده‌اند، حتی خبرها از آن حکایت دارد که بناست سِروِرِ آن به نحوی از مسیری که به سوی اسرائیل می‌رود و برمی‌گردد، تغییر کند. موفق باشید 

17436
متن پرسش
با عرض سلام و احترام و تشکر بابت وقتی که برای پاسخ به سوالاتمان می گذارید. در رابطه با سوال 17419، با تشکر فراوان از پاسختون، متآسفانه پاسخ شما هیچ ارتباطی با سوال ندارد. دقیقا مثل سوال قبلی که در رابطه با زن پرسیده بودم. جوابتان بسیار راهگشاست ولی جسارتا بعضا ارتباطی به سوال حقیر ندارد. سوال من ناظر به «تصریح علنی رهبری» به این مسئله و تبعات آن بود. نه راجع به اصل نظر ایشان. اول سوال هم تصریح کردم که در محتوای حرف رهبری و حکمت آن هیچ بحثی ندارم بلکه سوال و بحث من ناظر به «طرح علنی» آن از سوی رهبر بود. متأسفانه نمی دانم چرا یکی دو سری است که پاسخ های بی ارتباط با سوالم دریافت می کنم. تو سوال 17419 از تبعات زدن این حرف توسط رهبری در درس خارج فقه پرسیدم. و ناظر به «تبعات بیان علنی» که به نظر حقیر می رسد شاید از اشتباهات قلیل رهبری باشد، این طور نیست؟ از جمله تبعات آن این است که رهبری با این حرفشان، به حرف های درگوشی که از قول ایشان زده می شود در عمل صحه گذاشتند بدون اینکه حتی خورده ی کوچکی بگیرند از کسانی که محتوای جلسات خصوصی رهبر را عمومی می کنند. علی رغم اینکه در سخنرانی شان قبلا فرموده بودن که شما کاری با حرف های درگوشی نداشته باشید و به سخنرانی های رهبری برای فهم موضعش کفایت کنید. در حالی که به ذهن هر آدم عاقلی می رسد اگر این حرفی که از آقا نقل می شد درست بود و آقا به آن تصریح کردن پس لابد همه ی نقل قول هایی که از طرف آقا ضد احمدی نژاد می شد در دوران قبل، هم می تواند درست باشد، یا اینکه حرفشان برای سوء استفاده کسانی مناسب است که بر طبل تقابل دکتر و آقا می کوبیدند. و خیلی موارد دیگر. فعلا به نظرم می رسد رهبری با این حرفشان در عمل موارد بسیاری از سخنرانی های خود را نقض کردند و به خلاف آن صحه گذاشتند و در مجموع اهرمی شد برای دشمن، نظر حضرتعالی چیست؟ آیا بهتر نبود رهبری به گفتن نظر و دلیلشان «به شخص آقای احمدی نژاد» بسنده می کردند؟ چه ضرورتی در علنی کردن آن بود؟ ضمن اینکه آقای احمدی نژاد هم در نامه شان تصریح می کنند که در همان جلسه ی خصوصی نظر آقا را پذیرفته بودند لذا نمی توان گفت علت علنی کردن آن، فشاری بوده بر اینکه احمدی نژاد وارد عرصه انتخابات نشود، حقیر هرچقدر فکر کردم همه ی احتمالاتی که علنی کردن این نظر می توانست مفید باشد، در نظرم صفر است. چه مصلحت و ضرورتی داشت گفتن این حرف؟ ببخشید در صورت امکان همان سوال 17419 نظرتان را ناظر به «تصریح آشکار و علنی این مسئله از سوی آقا» بفرمایید. اگر سوالم نامفهوم است ممنون می شوم تذکر بدهید. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید موضوعی که با مشورت به میان آمده است و بعداً به دلایلی علنی شده – که بحث آن باید در جای دیگر بشود به‌خصوص که از طرفِ طرفدارانِ افراطی آقای احمدی‌نژاد نحوه‌ای از انکار در میان آمد و از طرف شخص آقای احمدی‌نژاد نیز اقدام مناسب صورت نگرفت - غیر از موضوعاتی است که مقام معظم رهبری در بین دانشجویان فرمودند، من صحبت مخفی ندارم و نظرات من همان‌هایی است که به صورت علنی می‌گویم. از طرفی توجه داشته باشید که در بسیاری موارد بنده جواب‌هایی که به سؤال کاربران محترم می‌دهم به امید آن است که چشم‌اندازی را در مقابل آن‌ها بگشایم تا تفکر، ادامه یابد نه آن‌که بخواهم جوابی بدهم برای اطلاعِ بیشتر کاربر و توقفِ تفکر او در موضوعِ مورد بحث! موفق باشید

17407
متن پرسش
سلام: اخیرا ، جزوه ی وظایف و نحوه ی سلوک طلبه عصر انقلاب را مطالعه کرده ام ؛ لطفا راهنمایی کنید که ما طلاب ، باید با چه دیدی و چگونه به صحبت ها و بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) بنگریم و چگونه با بیانات ایشان مرتبط باشیم ، تا خط فکری ما ، با خط فکری ایشان ، هماهنگ شود و ان شاء الله بتوانیم به تقویت و پیشرفت انقلاب ، به احسن وجه کمک کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کافی است با دقت و بدون پیش‌فرض‌های گروهی، مطالب ایشان را مدّ نظر قرار دهید. به خودی خود آن مطالب، افقِ فهم را گشوده می‌گرداند. موفق باشید

17346
متن پرسش
سلام استاد لطفا یه جواب مستدل برای اشکال زیر بفرمایید: آقا و هاشمی زد و بند دارن که هاشمی ساز مخالفت بزنه که مخالفین زیر سایه خود انقلابی ها باشن که از خطوط قرمز عبور نکنن و این فریب نیست به خاطر مصلحت های بالاتر مثالش هم نقل شده زمان مرجعیت عام آیت الله بروجردی یکی از رفقاش کلا علم مخالفت بلند کرد وقتی ازش پرسیدن همین جوابو داد، یا مثلا میگن حضرت علی علیه السلام حسنین علیهم السلام رو فرستاده بودن برای کمک به عثمان، و علاوه بر سوال در این مصداق مشخص یه سوال دیگه اینه که اصلا در سیاست اسلامی این کار اشکالی دارد یا نه؟ آیا این کار فریب مردم نیست؟ (هر چند به خاطر مصلحت بالاتری باشد)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن است این نوع کارها جهت مصلحت جامعه اشکال نداشته باشد، ولی مشخص است که روش مقام معظم رهبری در رابطه با آقای هاشمی چنین نیست. ملاحظه کردید که ایشان در آن نماز جمعه‌ی بعد از فتنه‌ی 88 چگونه علناً اظهار فرمودند من در موارد متعدد با آقای هاشمی اختلاف نظر دارم. و یا در صحبت اخیرشان که با فرماندهان سپاه داشتند به طور مستقیم مقابل سخن آقای هاشمی که نیاز به نیروی نظامی را کم‌اهمیت جلوه داده بود؛ سخن خود را اظهار کردند.

17320
متن پرسش
سلام: نظرتان راجع به این جمله که یکی از مسولین گفته است، چیست؟ «بازی‌های رایانه‌ای مانند تیغ دولبه‌ای است که اگر در جهت خوب و مثبت استفاده شوند به طور حتم بر شکل گیری صحیح رفتاری نوجوانان تاثیرگذار می شوند.»
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر مقام معظم رهبری نیز همان است. زیرا بحمداللّه امروزه با همت افسران جبهه‌ی نرم‌افزاری، فضای سایبری از انحصار جریان‌های لاابالی درآمده و از این جهت می‌توان در مسیر رساندن صدای دین و انقلاب و اخلاق از آن فضا استفاده کرد و در این رابطه بازی‌های یارانه‌ای نیز همین حکم را دارد که می‌توانند جدّیت را به کاربر ارزانی دارند به شرط آن‌که کاربر بیش از حدّ وقت خود را در آن‌جا صرف نکند. موفق باشید

17240
متن پرسش
سلام استاد عزیز: خدا قوت متن زیر بخشی از بیانات رهبرانقلاب با دانشجویان در ماه مبارک رمضان است که البته بنده خلاصه ترکردم: «خب فرض کنید فلان خبرنگار اروپایی یا آمریکایی می‌آید ایران، بعد هم می رود به جان کری گزارش می دهد، او هم می گوید که بله، کسانی که از ایران می‌آیند، به من خبر می دهند که جوانهای ایرانی در کافی‌شاپ‌ها می‌نشینند، قهوه می خورند و راجع به آینده‌ی کشورشان حرف می زنند؛ دلش خوش است!(۲۲) حالا [اینکه] چند تا کافی‌شاپ را رفته‌اند دیده‌اند، بنده خبر ندارم؛ حالا گیرم بیست تا، سی تا، پنجاه تا کافی‌شاپ [را هم دیده‌اند] حالا چند تا جوان هم رفته‌اند در قهوه‌خانه نشسته‌اند، فرض کنید از نظام و از رهبری و از امام و از انقلاب هم بدگویی کرده‌اند و آرزو کرده‌اند که یک روزی این نظام تغییر پیدا کند. مجموعاً در این ده بیست قهوه‌خانه‌ای که این آقایان رفته‌اند و [بعد] رفته‌اند به این آقای وزیر خارجه اطّلاع داده‌اند، مثلاً ۱۰۰ نفر، ۱۵۰ نفر آدمِ این‌جوری بوده‌اند.» سوال: 1. در اینجا رهبری به 100 یا 150نفر آدم مخالف نظام اشاره داشته اند. نمی دانم آیا ایشان از نظرات مردم در مورد نظام اطلاع ندارند و یا اینکه اطرافیان نفوذی به ایشان اخبار ناصحیح از جامعه می رسانند؟ (بااینکه گفته می شود رهبری از مجرا های مختلف خبر می گیرند.) بنده هرچه در دیدارهای رهبری با مردم از اصناف و طبقات مختلف که از صدا وسیما پخش می شود دقت می کنم اگر افرادی هم بیایند و پشت تریبون قرار گیرند طوری به رهبری گزارش می دهند که گویا داریم در مدینه فاضله زندگی می کنیم. استاد! من دانشجوی دانشگاه فرهنگیان ( تربیت معلم) همین شهر اصفهان خودمان هستم. آن چیزی که از معلم و معلمی در یک نظام اسلامی انتظار می رود، در این مجموعه که خاص تربیت معلمان است دیده نمی شود چه اخلاقی و دینی و چه علمی. تازه ما با مصاحبه استخدام شدیم. هر وقت هم رهبری با فرهنگیان دیدار داشته اند کسانی که دغدغه دارند خبردار نمی شوند که این حرف ها را به ایشان برسانند. استاد! نمی دانم آنچه گفتم ناشی از بی بصیرتی است یا خیر اما به هر حال اگر کمی با مردم، (نه افراد پیرامونتان) سر و کله بزنید به صدق گفتارم خواهید رسید. 2. آیا راهی می شناسید که بتوان با رهبر انقلاب مستقیماً به طور خصوصی گفتگو یا دیدار کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که ملاحظه فرموده‌اید در لایه‌ای از لایه‌های جامعه، قضیه همین‌طور است که می‌فرمایید و مردم ناراضی و نگران‌اند. ولی در لایه‌ی دیگر به نام حضور انقلاب اسلامی در مقابل استکبار در این تاریخ قضیه فرق می‌کند و قصه‌ی اصلی این تاریخ در این لایه جریان دارد و رهبری انقلاب متوجه‌ی چنین حضوری هستند و نظر به مردمی دارند که خود را در این حضور معنا کرده‌اند، نه مردمی که به یک معنا با بادی می‌آیند و با بادی می‌روند. واقعیت جامعه و تاریخ ما چیز دیگری است و ما باید به جای حضور در سقیفه، حضور خود را در غدیر معنا کرده باشیم تا هیاهوی سقیفه را روح اصلی جامعه و تاریخ نپنداریم. موفق باشید

17229
متن پرسش
سلام: آیا با دقت روی رفتار حضرت آقا و حضرت استاد جوادی، می توان به این نتیجه رسید که: با در نظر گرفتن جایگاه تاریخی حادثه ها، حتی هاشمی هم در پازل ماست و باید در دست نگه داریمش، (مگر در استثناءهایی مانند قضیه منتظری)؟؟؟ ۲. آیا با این تعاریف، آن غیر روحانی ای که جایگاه تاریخی را مد نظر داشته باشد، بیشتر از یک روحانی که جایگاه تاریخی حوادث را نمی داند، به کار انقلاب و تمدن نوین اسلامی می آید؟ ۳. با تعاریف فوق، نزدیکترین شخص به معصومین و مدیریت معصومین را می توانیم حضرت آقا بدانیم؟ چراکه به دور از جنجال های سیاسی و حزب بازی و ... با در نظر گرفتن جایگاه تاریخی حادثه، خیلی آرام و با دقت عمل می کنند، بر خلاف حرکتهای عجولانه و بی فکر ... و فتنه ها را پشت سر می گذارند (بحمدلله). التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. و مشکل آقای منتظری نیز در آن بود که متوجه جایگاه تاریخی انقلاب و جایگاه جریان نفاق نبود. ایشان می‌گفت آقای خمینی یک فقیه است و برای خود نظراتی دارند؛ من هم یک فقیه هستم و برای خود نظر دارم. غافل از آن‌که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» روحِ تاریخ این زمانه بود و هست، چیزی که حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» متوجه آن هستند. اخیراً در شرح کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» عرایضی نسبت به غفلت آقای منتظری از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی عرض شد. موفق باشید

17230
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد در رابطه با سوال 12217 روشن نشدم. اشکالی که از صحبت های آقای جوادی به ذهن می رسد این نیست که چرا ایشان هاشمی را سیاه مطلق نمی بینند و در مقابل نظام و رهبری، که خدای نکرده فضای دو قطبی ایجاد شود. بلکه اشکال آن است که با آن همه انحراف و انحطاط و عدول از مسیر امام و انقلاب و از همه مهمتر به مذبح بردن عدالت و تقسیم جامعه به تضاد طبقاتی دهشتناک ضد اسلامی و استقرار توسعه لیبرالیسم و اشرافی گری شخصی و اجتماعی و به تبع آن به مذبح رفتن بسیاری از ارزشها و آرمانها و نهادینه شدن اشکالات که تا سالیان متمادی انقلاب باید هزینه بپردازد تا از آنها رها شود و دفاع محکم همچنان ایشان از آن تفکرات و روشها و ..... چرا آقای جوادی به گونه ای در باره ایشان صحبت می کند که تو گویی منتقدان ایشان که شخصیت های بزرگی هستند بی انصافانی هستند که از حقیقت بدور افتاده اند و از صحبتهای ایشان بوی تائید و تشویق نزدیک به مطلق ایشان به مشام می رسد ما ریشه این تفکر برایمان روشن نشده است. با تشکر از استاد گرامی و التناس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به همین سخنان و تنگناهایی که با آن روبه‌رو هستیم، بنده جواب خود را در چند قسمت ارائه کردم. یکی آن‌که بین سخنان آقای هاشمی قبل از صحبت مقام معظم رهبری در آن مورد خاص و بعد از صحبت ایشان تأمل شود که البته فضای رسانه‌ای اصول‌گرای حزبی از این جهت کاملاً در غفلت است. و دیگر، عبور از روحیه‌ی قبل از انقلاب که روحیه‌ی صفر و یا صد بود. تا در این فضا هر دو موضوع یعنی سخنان آقای هاشمی و مواضع آیت اللّه جوادی در این رابطه مورد تفکر قرار گیرد؛ وگرنه آن می‌شود که جنابعالی در فضای سؤال خود به میان آورده‌اید. و این نه‌تنها مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه ما را وارد تاریخی سختْ ظلمانی می‌نماید. بسیار آسان است که در یک جمله آقای هاشمی را این‌طور توصیف کنیم و بگوییم «با آن همه انحراف و انحطاط و عدول از مسیر امام و انقلاب و از همه مهمتر به مذبح بردن عدالت و تقسیم جامعه به تضاد طبقاتی دهشتناک ضد اسلامی و استقرار توسعه لیبرالیسم و اشرافی گری شخصی و اجتماعی و به تبع آن به مذبح رفتن بسیاری از ارزشها و آرمانها و نهادینه شدن اشکالات که تا سالیان متمادی انقلاب باید هزینه بپردازد». در نظر بگیرید اگر آقای هاشمی همین است که در این جملات فرمودید اولین کسی که باید مورد سؤال قرار گیرد شخص رهبری است و واقعاً اگر تنها آقای هاشمی همین است و لاغیر؛ چرا باید توسط نظام و طرفداران او تحمل شود؟ به هر حال مشکل عجیبی است! نه آن‌طور است که بشود راحت از آقای هاشمی دفاع کرد و خونِ دل‌های خود را نادیده گرفت، و نه آن‌چنان است که بتوان هیچ جایگاهی در انقلاب اسلامی و در این شرایط تاریخی برای او قائل نشد و محوریت او و پدر معنوی‌بودنِ او را توسط جبهه‌ی اصلاح‌طلب حمل بر جهل و حماقت آن جبهه دانست. آیا برای ادامه‌ی انقلاب، عقل و ادب دیگری نیاز نیست؟! عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 17236 شده است، خوب است به آن سری بزنید. موفق باشید

17217
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد طاهرزاده: جناب استاد از این که وقت گرانبهای شما را می گیرم عذر خواهی می کنم جناب استاد وقتی صحبتهای آیت الله جوادی را در باره هاشمی در سوال یکی از کاربران خواندم شوک زده شدم. روزگاری اگر آیت الله جوادی در مقابل آیت الله مصباح از هاشمی دفاع می کرد تا اندازه ا ی قابل هضم بود اما امروز را به هیچ نحوی نمی توان توجیه کرد. کسی که موضع گیریهایش درباره رهبر آفتابی شده است و وقتی رهبر سهم مهلک را درباره ارتباط با آمریکا از برجام می داند ایشان با کمال وقاحت و بی ادبانه می گوید بعضی چشمانشان را می بندند و دهانشان را باز می کنند و می گویند برجام سم مهلک است. کسی که وقتی رهبر، نبود آیت الله مصباح و آیت الله یزدی را در مجلس خبرگان خسارت می دانند چه توهین هایی در در آن نامه که برای مردم می نویسد نثار این دو عالم می کند خصوصا کسی که رهبر انقلاب او را کسی می داند که خلاء شهید مطهری و علامه طباطبایی را برای نسل امروز پر کرده است. کسی که صریحا حکم قوه قضاییه جمهوری اسلامی را به سخره می گیرد چرا که دامن خود او را گرفته و فرزندش را به محاکمه کشیده و در مقابل همسرش که لغت بی ادبابه پدر سوخته بازی را به حکم قوه قضاییه می دهد هیچ موضعی نمی گیرد. کسی که فرزندانش در جریان فتنه بر اساس صوت موجود چه توهین هایی به رهبر معظم می کنند و ایشان دم بر نمی آورد و همیشه حمایتشان می کند. کسی که وقتی بیشتر مردم در فقر و فشار زندگی از اولین امکانات محروم هستند خودش فرزندانش را تشویق به اسب سواری و اسکی و گردش در سد لتیان و.... می کند و گویی سخن امام علی (ع) را در باره وظیفه حاکمان در زندگی را نشنیده است. کسی که اشرافیت و تجمل پرستی را در این کشور نهادینه می کند و گویی نهیب هایی مکرر امام خمینی (ره) را نشنیده که فرمودند اگر روزی دولت ما توجه به کاخ پیدا کند و خوی کوخ نشینی را فراموش کند آن روز است که باید فاتحه دولت وملت را خواند. کسی که لیبرالیسم را تا هم فیها خالدون در این مملکت نهادینه کرد و مسبب بسیاری از ناهنجاریهای اعتقادی و اخلاقی.... شد و فرهنگ و ارزشها را به مسلخ برد. به قول دکتر شهریار زرشناس غرب شناس برجسته، دولت سازندگی ظالمانه ترین مدل اقتصادی یعنی سرمایه داری شبه مدرن ایران را که ام الفساد و منشا فاصله طبقاتی ها و منشا بی عدالتی ها و منشا بحران های مستمر است را در ایران باسازی کرد و بعد ثمره وحشتناک اعمال خودشان را به حساب انقلاب گذاشتند. کسی که در صحبتهایی که مخ آدم سوت می کشد نگران است عساکری پیدا نشوند و این خانمها و چهره های زیبا را از دست مردم خارج کنند!!!! کسی که هم مسبب آتش فتنه می شود و هم در طول فتنه بی توجه به توصیه های مکرر رهبر خطش را از فتنه جدا نمی کند و تایید تلویحی هم دارد. کسی که در این سالها تمام تلاشش این است که با اتهام تند روی نیروهای مومن و انقلابی که به قول رهبر انقلاب در زمان خطر مدافع انقلاب اینانند را به هر شکل ممکن لجن مال و از صحنه خارج کند. کسی که کرباسچی و مدیران از این دست، دست پرورده های اویند کرباسچی که جنابعالی او را شمر انقلاب خواندید. کسی که هر جا سخن می گوید بوی منیت از سخنانش هویداست و مشام را آزار می دهد. کسی که امروز اگر در ایران کسی باشد که آمریکا و اسراییل و تلویزیون ضد انقلاب و حتی وهابیت و داعش به او امید داشته باشند ایشان است و این مطلب از سخنان آنها به راحتی قابل درک است و بعضا تصریح می کنند. کسی که مواضعش درباره مقاومت در سوریه و...تامل برانگیز است. تازه اگر سخنان سید حمید روحانی تاریخ نگار انقلاب درباره ایشان و نامه اش به ایشان را بپذیریم که فاجعه است که حتما استاد عزیز ما خود خوانده و شنیده اند. حال جناب استاد عزیز ما اینها نمونه هایی از نقدهای منتقدان و دلسوزان به ایشان است حال شما بفرمایید کدامش نابجا دروغ و تهمت و تخریب است که آیت الله جوادی از تخریب هایی که صورت می گیرد ابراز تاسف می کنند اگر این روشن گریها هم نبود که واقعا حقیقت گم می شد. عجیب تر این که آیت الله جوادی می فرمایند تشکیل حکومت و زمینه سازی برای راهنمایی انسانها آرزوی همه انبیاست و این انقلاب فرصتی برای ماست که مردم را راهنمایی کنیم و در این راه از تلخی ها نرنجیم و باید صبر کنیم. جناب استاد گرچه این سخن در جای خود بسیار درست است اما چه نسبتی به مخاطب این جملات که اقای هاشمی هستند دارد واقعا سخنان ، سیره عملی و زندگی شخصی هاشمی، همسر و فرزندان ایشان نوع زندگی و موضع گیری و صحبتهایشان ، حزب کارگزاران ایشان ، سیاست لیبرالیستی غفلت زای ایشان که خود شما می فرمودید پس از سخنرانی ایشان در اصفهان ، برای رهبری همان سالهای اول نامه نوشتم که این سخنان غفلت زاست یا به قول آقای احمد توکلی که می گفتند همان سالها در روزنامه مقاله نوشتم که این سیاست توسعه کم کم در خیابانهای تهران علاوه بر موی سر خانمها ساق پای آنها را هم برهنه خواهد کرد. براستی کدام یک از اینها در جهت راهنمایی انسانها به سوی خدا بوده که آیت الله جوادی چنین چیزی را به ایشان گفته و صبر ایشان را می ستاید؟ هاشمی که اتفاقا عکس اینها عمل کرد و جامعه را دچار غفلت و تجمل پرستی نمود مانور تجمل ایشان که اظهر من الشمس است. تازه می فرمایند هر نعمتی با مسئولیتی همراه است که یکی از ویژگی های شما صبر است که به قول معروف کیمیاست و خدا هم به شما داده است. جناب استاد براستی آیت الله جوادی خبر ندارند که در دوران سازندگی حاکم بلامنازع ایشان بودند و تقریبا تمام صداها در گلو خفه و مردم شعار می دادند مخالف هاشمی مخالف رهبر است، مخالف رهبری دشمن پیغمبرست. در دوران اصلاحات دوستان و مشاوران خود ایشان همچون اکبر گنجی و....بر ایشان شوریدند و مطالبی گفتند و نوشتند و در آخر هم که خاتمی ادامه دهنده راه ایشان بود در زمان احمدی نژاد هم که با آن نامه بدون سلام والسلام سراسر منیت، زمینه آتش فتنه را فراهم کردند و از هر فرصتی برای تخریب دولت استفاده کردند و سخن گفتند، در زمان روحانی هم که دیگر چه باید بگویند تخریب دولت گذشته، توهین های سنگین به منتقدان حتی آیت الله مصباح و....به سخره گرفتن حکم قوه قضائیه در باره پسرش را هم با ساختن فیلم خدا حافظی ، اگر ایشان آنچه که آقای جوادی می گویند کیمیای صبر را داشتند حداقل در این باره صبر می کردند و یکی از قوای مملکت را زیر سوال نمی بردند، آن هم درباره کسی که جرایمش روشن است. البته ما جایی سراغ داریم که ایشان واقعا صبر و سکوت کردند آن هم در فتنه. استاد عزیز باز هم ما را ببخشید ولی به ما حق بدهید که دل ما از این همه کوه علم و تفسیر سرد شود و برای ما روشن کنید پس جایگاه بصیرت قرآنی کجاست اگر نبود سخنان بزرگانی مثل رهبر انقلاب، آیت الله مصباح، خود شما، کارشناسان برجسته انقلاب و،،،، به خود می گفتم جوجه تو چه می فهمی او کوه علم است و ساده از کنارش رد می شدیم. اما اکنون نمی شود اگر روزگاری در جریان انتخابات بعضی طلاب در حرکت بسیار بسیار غلط به ساحت ایشان توهین کردند علتش همین نگرش ایشان است. استاد عزیز در جواب از مقام بلند آیت الله جوادی و حفظ شان ایشان ننویسید این وظیفه همه است و ما باید عقیده ایشان را محترم بشماریم بلکه علت ندیدن این همه انحراف را روشن بفرمایید. آنچه شما و.....می بینند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً اگر آیت الله جوادی از نادر علمایی نبودند که به شدت مقام معظم رهبری را تأیید نمی‌کردند، راحت می‌توانستیم مسئله را برای خود حل کنیم و بگوییم آیت الله جوادی در این موارد که نقد آقای هاشمی است، با رهبری اختلاف دارند و بدین دلیل است که بنده تصور می‌کنم قضیه باید چیز دیگری باشد و آیت الله جوادی از حرکات آقای هاشمی تفسیر دیگری باید داشته باشند به خصوص که اگر آقای هاشمی قبل از صحبت رهبری چیزی را تأیید کرده باشند و بعد رهبری آن را نفی کنند به معنای آن نیست که آقای هاشمی در مقابل رهبری چنین گفته‌اند. بعضی از نکاتی که فرموده‌اید از این جنس است ولی به هر حال نامه‌ی بدون سلام او که منشأ فتنه‌ی سال 88 شد؛ از خاطره‌ی تاریخ انقلاب پاک‌شدنی نیست، هرچند نمی‌خواهیم بگوییم آن نامه علت اصلیِ آن فتنه شد و آقای هاشمی را پشتیبان فتنه بدانیم، اما بالاخره معنای آن نامه بسیار معنای تلخی بود. آن‌چه بنده در این موارد و امثال آن تأکید دارم عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب در این تاریخ است بدین معنی که سعه‌ای باید که در آن سعه، انقلاب اسلامی جایگاه چنین افرادی را تعیین می‌کند که نه آن جایگاه صفر محض است و نه تأیید محض بلکه شعوری و بصیرتی در این مرحله از انقلاب نیاز است که با همه‌ی طول و تفصیل‌های طیف شخصیتی افراد بتوانیم نسبت مناسبی با افراد بیابیم و این مرحله‌ی بلوغ انقلاب اسلامی است و عبور از خطر دو قطبی شدنی که ما را هنوز در مرحله‌ی قبل از انقلابی که مقابله‌ی کفر با ایمان بود قرار می‌دهد. موفق باشید

17216
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده 22 سال دارم، در سن 15 سالگی آقای مکارم را به عنوان مرجع تقلید انتخاب کردم; اما انتخاب بنده بر اساس نظر دو نفر عادل عالم نبود و تنها از میان لیست ارائه شده حوزه علمیه بدون آگاهی ایشان را انتخاب کردم. یک نفر عالم عادل به پیشنهاد دادند که می توانم از آقای سیستانی یا خراسانی تقلید کنم و ایشان را اعلم می دانستند. در ویدئوهای منتشر شده از آقای خراسانی و صحبت های آقای سیستانی نیز بسیار بهره و لذت بردم و به دلم نشست. سوالی که دارم این است که آیا آقایان را برای تقلید اعلم می دانید؟ نظر شما برای بنده می تواند کمک دهنده باشد، چرا که بسیار از سخنرانی های شما بهره برده ام. اگر ضرورتی ندارد این مطلب را در سایت منتشر نکنید، چون بیشتر سوال بنده شخصی است. با تشکر فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه امروز فقهای اعلم جامع الشرایط از جمله همان عزیزانی که نام بردید، کم نداریم. بنده از آن جهت که نیز مرجع تقلید باید عالم به زمانه‌ی خویش باشد؛ حضرت آیت اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» را انتخاب کرده‌ام که در فقه و فقاهت بنا به تشخیص فضای ترازِ اول حوزه، هیچ کمبودی نسبت به بقیه‌ی اعاظم ندارم؛ و از جهت بصیرت سیاسی، اعلم علماء هستند. موفق باشید

17203
متن پرسش
بسم الله و السلام بر استاد ارجمند جناب آقای طاهرزاده: استاد گرامی! نظر به تمجیدات اخیر جناب علامه جوادی آملی (حفظه الله) از آقای هاشمی رفسنجانی در دیدار حضوری، آیا ممکن است این تمجیدات به خاطر عدم شناخت ایشان از انحرافات و مفسده هایی باشد که از دوره سازندگی در ذیل مدیریت آقای هاشمی و همچنین خانواده ایشان بروز کرد و این تصور که حتما انتقادات به آقای هاشمی در آن دوره و دوره اخیر همگی تبلیغات ملی - مذهبی ها و لیبرال ها و تندرو ها بوده؟ برای بنده مثل بسیاری دیگر تمجیدات ایشان از آقای هاشمی خیلی قابل هضم نیست و جسارتا نظر گذشته حضرت عالی مبنی بر این که ایشان آقای هاشمی را به عنوان یک فرد مفید در طرح تمدن کلان اسلامی می دانند نیز خیلی قابل قبول نیست چون نقش آقای هاشمی و افراد وابسته به ایشان عملا بسط غرب زدگی در عرصه مدیریت و اقتصاد بوده است با آثار سوء اجتماعی و فرهنگی که خارج از احصاء است. مقام برجسته علمی و دینی علامه جوادی آملی در جای خود محفوظ و محترم، اما آیا ممکن نیست دور بودن علامه از بدنه جامعه و مسائل سیاسی به علت مشغله های وسیع علمی ایشان باعث عدم دانش عمیق ایشان نسبت به ماهیت و آثار سیاست ها و رویکردهای دولت سازندگی و عملکرد سوء دانشگاه آزاد و خانواده آقای هاشمی باشد و در نتیجه این طور دفاعیات و تمجیدات از آقای هاشمی و فعالیت های ایشان بدون ذره ای انتقاد و حق دادن به منتقدین ایشان؟ یا شاید هم ایشان خطاهای آقای هاشمی را می دانند ولی آنها را قابل اغماض می دانند در برابر توانایی های که ایشان دارد و می تواند در اختیار انقلاب بگذارد؟ سخنان اخیر علامه در تمجید از آقای هاشمی در دیدار اخیر: آیت‌الله جوادی آملی نیز در آغاز این دیدار با خیرمقدم و ابراز رضایت از پیشرفت‌های دانشگاه آزاد اسلامی، خطاب به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی گفت: خداوند عنایتی به شما کرده که چه بخواهید و چه نخواهید، از استوانه‌های این نظام هستید. ایشان با بیان این جمله که «هر نعمتی با مسئولیتی همراه است»، گفت: یکی از ویژگی‌های شما، صبر است که به قول معروف، کیمیاست و خداوند هم به شما داده است. آیت‌الله جوادی آملی، با ابراز تأسف از تخریب‌هایی که صورت می‌گیرد، صبر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را ستود و گفت: تشکیل حکومت و زمینه‌سازی برای راهنمایی انسان‌ها، آرزوی همه انبیاست و این انقلاب، فرصتی برای ماست که مردم را راهنمایی کنیم و در این راه، از تلخی‌ها نرنجیم و باید صبر کنیم. ایشان «اصبروا»، «و صابروا» و «استعینوا بالصبر والصلاه» را راهنمای قرآن خواند و گفت: خداوند وعده داده است که صابران را پیروز می‌کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان ملاقات اخیر نیستم. ولی رویهمرفته ظاهرا آیت الله جوادی نسبت به آقای هاشمی نگاهی غیر از نگاه اصولگرایان دارند ولی با توجه به عنایت کاملی که به مقام معظم رهبری دارند نمی توان گفت آن ضعف ها را که مطابق نظر رهبری آقای هاشمی از خود بروز داده اند آیت الله جوادی نادیده می گیرند. موفق باشید

نمایش چاپی