بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28693
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ ۲۷۶۷۹ فرمودید بحث «خرد مدرن» که رهبر معظم انقلاب تحت عنوان «العلم سلطان» از آن سخن می گویند، هیچ ربطی به دو قسمت قبلی ندارد و متأسفانه عده ای به بهانه ی سخن مقام معظم رهبری به قسمت اول و دوم می پردازند. بسیاری بزرگواران دغدغه مند نسبت به تولید علم و تحول در علوم انسانی مثل حاج آقای کشوری که دبیر شورای الگوی اسلامی پیشرفت هستند و البته بزرگواران دیگری مثل علامه مصباح و دکتر زرشناس و آقای رحیم پور و آیت الله میرباقری معتقدند اتفاقا دسته بندی علم مدرن و به اصطلاح خرد مدرن با روایت العلم سلطان از وجود مقدس امیرالمومنین تفاوت جدی دارد و نمی‌تواند برآورده کننده توقع حضرت آقا در بند علم و پژوهش بیانیه گام دوم باشد هر چند باید اتحاد عملی حول آن پیدا شود. و گفته می‌شود در عین اینکه یکسری تکنیک و زیر نظامهایی در علم مدرن با مبانی اسلامی و علم توحیدی منافات ندارد یا همسوست لذا باید با دقت آنها را در جهاز هاضمه اسلامی استحاله کرد و مطابق نظم اسلامی و در جهت کلی تمدن اسلامی و در دل علوم انسانی اسلامی یا حتی مباحث تکنیکی و علوم پایه از آن بهره برد ولی بنای کلی باید بر دسته بندی نوین علمی بر اساس مبانی اسلامی و تولید علوم توحیدی ویژه در عرصه علوم انسانی باشد. حالا در علوم پایه می‌توان گشودگی یا استفاده بیشتری داشت ولی در علوم انسانی جدا یک تمایز جدی و نظریه پردازی عمیق انسان اسلامی می‌خواهد و باید با دقت آن دسته مواردی که می‌شود درون چارچوب اسلامی استحاله و بکار گرفته شود، باید تصرف شود و باید دقت کرد مبادا ما بطرف ترکیب گری و غرب گزینی برویم. این متن، بخشی از مصاحبه اخیر حاج آقای کشوری است که درباره همین موضوع با خبرگزاری مهر بوده است: روایت العلم سلطان بسیار مورد تأکید رهبر انقلاب است و البته ظاهرا بسیار یادآور این گزاره مشهور علم مدرن است که بیکن گفت: علم قدرت است! از معدود افرادی که تلاش کرده است تا علاوه بر تبیین صحت صدور این روایت فهم اسلامی از این مفهوم را تبیین کند، حجت الاسلام علی کشوری است. اما پیشنهاد این حقیر برای اصلاح تفسیر غربی از سلطان این است که حقیقت قرآنی آن را بررسی کنیم و می بینیم که این واژه فقط در غلبه نظامی و فیزیکی استعمال نشده است. سلطان گاهی در رابطه خدا بر بنده است و گاهی بنده بر بنده و مفهوما هم می تواند بنده بر خدا باشد. وقتی سلطان را هر نوع عامل اختیار و آزادی بدانیم آن وقت علم هم هر نوع عامل آزادی و آزادگی در ملک و ملکوت و در روابط انسانی و غیرانسانی با خدا و غیرخداست، نه فقط برای غلبه بر دشمن انسانی. از طرف دیگر علم یافتنی است نه ساختنی؛ این یکی دیگر از تفاوتهای مهم علم در قرآن با علم در اندیشه مدرن است. علم نور است و خداوند آن را در قلب هر کس بخواهد می اندازد و سلطان یک اختیار و آزادی عمل در امور معنوی، سیاسی و نظامی است که خدا به انسان از طریق علم عطا می کند. متن کامل مصاحبه در خبرگزاری مهر: mehrnews.com/xRV5q
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر چه هست نباید آن سخن مقام معظم انقلاب را نادیده گرفت که می فرمایند ما از شاگردی إبایی نداریم. آری! وقتی در اقیانوس توحیدی اسلامی قرار گرفتیم رودهای گل آلود را می پذیریم و آلودگی های آنها را فرو می نشانیم و آن علم را از آن خود می کنیم. اینجاست که سخت نیاز به توحیدی داریم که آن توحید، توحید عرفانی است. موفق باشید

28680
متن پرسش
سلام علیکم: یک سوالی از خدمتتون خواستم بپرسم که به تاثیر عملکرد حکومت و زمامداری به دیانت و هویت دینی در جامعه برمیگرده. آیا وضعیت کنونی اجتماعی ایران ویژه در قشر جوان، وضعیت دین گریزی و دین زدگی است و انقلاب اسلامی که داعیه دار احیای هویت دینی بوده و هست، با ایراداتی که بوجود آورده مردم را دین زده و دین گریز ساخته است؟ یعنی حکومت دینی با ساختارهای غلطی که دارد یا مدعی اش بوده و به آن نرسیده، مردم را از تفکر دینی دور نگهداشته و رویگردان کرده است یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعات را باید با نظر به سنتی که بیش از آن که ظاهر باشد، در غیاب است؛ بررسی کرد. به هیچ وجه کارنامه ی خوبی نداشته ایم ولی همچنانکه در بیانیه ی گام دوم مطرح شده، در کلیت حضور تاریخی مان به لطف الهی کارنامه ی درخشانی در جمهوری اسلامی به میان آمده. آری! جوانان ما امروز با زبان دین گریزی یک اعتراض بزرگ دارند که چرا وقتی دل به ما سپردند ملکوت را به آنها عرضه نکردیم که جایگزین فضای مجازی باشد؟! به آینده ی این جوانان از این جهت امیدوارم که انقلاب اسلامی در ذات خود رو به سوی ظهور هرچه بیشتر ملکوت دارد و آنجا است که یک شبه بسیاری از آنچه باید تغییر کند، تغییر می کند. عمده اصرار ما در به ظهورآوردن ملکوت انقلاب اسلامی است که بر قلب مبارک حضرت روح الله اشراق شد و بر قلب نایب او منعکس گشت و از زبان مقام معظم رهبری، ما ناظر به ظهورآوردن ملکوت انقلاب اسلامی هستیم. موفق باشید

28679
متن پرسش
سلام علیکم: حضرتعالی در پاسخ به یکی از سوالات قبلی اشاره به بحث نظر به وجود در مبانی معرفتی ابن سینا و ملاصدرا کردید و فرمودید که اینجا بیش از آنکه بحث ایدئولوژیک باشد بحث وجود در میان است و انقلاب و شخص حضرت امام و حضرت آقا متاثر از این دو مبانی معرفتی اند. اما پرسش من این است که مگر اسلام و مدرنیته یک مواجهه تمام قد در قالب انقلاب اسلامی پیدا نکردند تا حدی که امثال هانتینگتون و فوکویاما بحث جنگ تمدنها و پایان تاریخ را مطرح کردند و گفتند بحث ما و ایران و تمدن اسلامی یک بحث تماما تمدنی و مبانی مکتبی است و ایران انقلابی که پرچمدار تمدن اسلام است می‌کوشد قالبها و مفاهیم و مبانی عالم را دگرگون و از مدرنیته گذار کند. و پر واضح است که امام هم متوجه بودند مواجهه ما با تمدن مدرن یک مواجهه تمام عیارست و البته با مبانی معرفتی متمایز و مکتب جدا هر چند در غرب گفتند که تا پیش از انقلاب دعوا در درون خانواده مدرنیته بود ولی حالا در تقابل دو مکتب با حضور انقلاب و شخص امام پیدا شده است. و به نظر شخصی من هم مدرنیته جدا یکی از انحرافات و بدعتهای بشر بود که حتی در حق تکنیک و رجوع به طبیعت و استفاده از ظرفیت های آن و تعامل حکیمانه با آن، جفا کرد و رسما حتی طبیعت و استفاده حکیمانه از ابزار را به مسلخ توسعه گرایی برد تا جایی‌که تقسیم بندی معیوب و باطلی مثل توسعه یافته و توسعه نیافته و در حال توسعه را جا انداخت و بهترست بگوییم ادبیات دنیای مدرن و یا حتی به تعبیر برخی، دین دنیای مدرن همان توسعه و توسعه گرایی و ادبیات ذیل توسعه شد. سوال کننده محترم از جهاتی شاید نسبت به نظر به تکنیک در مبانی صدرایی و سینایی قابل تامل اشاره کردند ولی همان مبنای ملاصدرا که عالم و هویت ما را تعلقی می‌داند و ابوعلی هم مد نظرش همان نگاه حکیمانه و در دست انسان حکیم قرار گرفتن ابزار را می‌توان دید هر چند انقلاب اسلامی در نظر به انکشاف طبیعت و تعامل حکیمانه با طبیعتی که مخلوق و جلوه حضرت الله است، از مبنای صدرایی و سینایی پیش رفت و جهش یافت تا حدی‌که شهید آوینی فرمود درست است امروز در صدد اند تلقی واحدی از تکنیک و ابزار و حتی هنر و رسانه را در ذیل اهداف استکبار و دایره المعارف اومانیسم، سکولاریته و فرهنگ مدرنیته تعریف کنند لیکن ما می‌توانیم جسم قالبی مثل تلویزیون و مستند و سیما را در روح تمدنی مان مستحل کنیم و نظم حاکم بر آن را تغییر دهیم نه به این معنی که غرب گزینی که مثلا غرب مجموعه ای از چیزهای مثبت و منفی است و مثبتهایش را می‌گیریم و با روح عقایدمان ترکیب می‌کنیم؛ خیر، آوینی بعنوان نماد تفکر انقلابی ابدا غرب گزین و ترکیب گر نبود و حتی به کرات نسبت به این خطر هشدار داده و مدام می‌گوید مبادا فکر کنید غرب پدیده ای که خوبی ها و بدی هایی دارد حالا بدیهاش را جدا کنیم و اخلاق و معنویت را ضمیمه تکنیک و نظام سازی مدرن می‌کنیم تا کار درست شود؛ آوینی می‌گوید که باید ما ابتدا دقیق اسلام و مدرنیته را بشناسیم سپس تحمیل گری تمدنی خود را شکل دهیم چونکه اگر تحمیلگری تمدنی خود را شکل دهیم دیگر باید تدریجا ذیل توسعه و مبانی تمدن غرب برویم و بصورت زنجیره ای قواعد آنها را پذیرفته و در زمین مدرنیته حاضر شویم و آنوقت هر چقدر هم بخواهیم از اقامه دین و عهد قدسی بگوییم چون نظام و قالب و ابزار مدرنیته را دنبال می‌کنیم، دیگر نمی‌توان از اقامه دین و عهد قدسی گفت و جدا باعث هر چه بیشتر سرگردانی ما و بحران تمدنی ما می‌شود کما اینکه در این یکصد ساله درگیرش شدیم و فکر کردیم اگر بخشهایی از غرب را اصلاح کنیم خیلی خوب است لذا آمدیم بخشهایی از اقتصاد و روانشناسی و رسانه مد نظر تمدن غرب را گرفتیم و چند بحث دینی و فقهی و روایت کنارش مطرح کنیم فکر کردیم کار خوب و اسلامی سازی را پیش گرفته ایم در صورتیکه نسبت مان را نمی‌توانیم بفهمیم در عین حال ظرفیت دیگری نداریم و آنوقت با ترکیب گری و غرب گزینی یا حتی التقاط مواجهیم. یعنی قواعد و نظم مطلوب مان را برخاسته از مبانی مان استنتاج کنیم سپس روح تکنیک و ابزاری که ریشه شان در مدرنیته است را می‌توان تغییر داد و قلب تکنیک را تصرف کرد و در قالب اسلامی به آن معنا داد همان کاری که خودش با دوربین و مستند در روایت فتح کرد که خب روایت فتح یک اثر با تعاریف هنر مدرن و ادبیات توسعه نیست بلکه در عین استفاده از جسم این قالب دوربین و مستند، روح عرفان و انقلاب و هنر اسلامی را در عرصه میاورد و تعریف جدیدی از هنر و رسانه ارائه می‌دهد. لذا به نظرم انقلاب در ذات خود می‌تواند معنای عقل تکنیکی را هم دگرگون کند و آن‌را از سیطره فرهنگ و تمدن مدرنیته که حجاب حق است و حجاب حکمت محسوب می‌شود یا به نظر من یکی از انحرافات و بدعتهای بشر محسوب و قلمداد می‌گردد که اتفاقا عطش او را هم نتوانست سیراب کند و علیرغم اینکه مدعی بود می‌خواهد بشر را از تک ساحتی قرون وسطا و جستجوی حقیقت و کشف در مفاهیم بلند درآورد، ولی نتوانست او را به حقیقت متعالی و قدسی و عهد الهی بشر باز گرداند تا تمام مناسبات خود را حقیقی کند و ابزاری بسازد که پاسدار طبیعت باشد در عین استفاده از ظرفیت آن که البته ما مسلمین ویژه ایرانی ها در این زمینه ابزار به جهت ظرفیتی که داشتیم بسیار می‌توانستیم از مدرنیته بهتر جلو برویم چون ما می‌توانستیم بر فرض مثال یک ابزاری مثل قنات بسازیم که در عین استفاده از طبیعت، پاسدار حقایق قدسی و سعه حضور طبیعت هم بود لذا ما می‌توانستیم جدا در این زمینه هم تاریخ را با مبانی دیگری آشنا کنیم و راه به تمدن دیگری که از ابزار و انکشاف و بهره وری از منابع و ظرفیتها غافل نیست را بگشاییم لیکن غفلت شد و دیدیم اما ان شاء الله بر سر حقیقت متعالی انقلاب و بر سر مسیر این نهضت و تفکر امثال آوینی، راه برای این امر فراهم و مهیا شده است و ان شاء الله بالفعل هم می‌شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که متذکر شده اید بحثی که ما بتوانیم نسبت خود را با غرب تعریف کنیم، هنر بزرگی است که امثال شهید آوینی ها می‌توانند راهنمای آن باشند بخصوص که بین فرهنگ غربی و تکنیک غربی و خرد مدرن باید تفکیک کرد.

فرهنگ غربی چه خوب باشد و چه بد باشد، از آن ما نیست. و تکنیک غربی نوعی انحراف از انکشافی بود که باید بشر این تاریخ بدان وارد می‌شد و غرب با روحیه ی خودخواهی خود آن را از آن خود کرد و مشکلی برای جهان بشری به وجود آورد و انقلاب اسلامی در هویت خود مقابله ی اساسی با این غرب دارد و بحث «خرد مدرن» که رهبر معظم انقلاب تحت عنوان «العلم سلطان» از آن سخن می گویند، هیچ ربطی به دو قسمت قبلی ندارد و متأسفانه عده ای به بهانه ی سخن مقام معظم رهبری به قسمت اول و دوم می پردازند. زیرا از آن خردی که خرد حضور در سنن و قواعد و قوانین عالم است، بهره ی کافی ندارند و عقل تکنیکی در اینجاست که اگر در کنار فرهنگ شیعی - ایرانی قرار گیرد؛ روحانیتی را که همراه با علم است به بشر متذکر می‌شود. و این است آنچه بشر امروز به دنبال آن است. موفق باشید

28678
متن پرسش
سلام و وقت بخیر: قبلا حدود یک و نیم ماه پیش در پاسخ یکی از افرادی که در خصوص مشکلات موجود و گزینه های موجود درباره ریاست جمهوری بیان کردید «قاصدک خبرهایی می‌آورد از پشت کوه‌های بلند بنا بر آن است تا شخصی به ظهور آید که تمامیتِ بیشتری نسبت به قبلی‌ها دارد.» سوالم این است که آیا این شخص همان پرویز فتاح است؟ شخصیت ضعیف و هرچه ضعیف تر بیاوریم که کمترین اراده و استقلال و بینش را از خود داشته باشند تا راحت تر بتوانیم اهداف خود را ا طریق اونها پیاده کنیم؟ فقط منافع عده ای تامین بشود و یک سوء استفاده و فریب برای قشر فقیر و مستضعف؟! این کار درسته؟ استاد تابحال گرسنگی کشیده اید؟ بخاطر فقر شده سالها در مورد ساده ترین چیزها شرمنده خانواده خود باشید؟ این سوء استفاده درسته؟ آیا همیشه فقط دم انتخابات افشای اسامی و مطالبات از غاصبان بیت المال و طرفداری از مظلومان به یاد این بزرگواران می افته؟ نتیجه آیا جز آنی خواهد بود که سالها شاهدش هستیم؟ یعنی مملکت به این بزرگی یک انسان توانمند نداره؟ حتما هرساله سپاه باید برامون رئیس جمهور معین کنه؟ کاش عاقلی پیدا شود که بویی از انسانیت برده باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باور کن گرسنگی و بیکاری پدر و غم فرزندان خوردن مادر را خوب خوب چشیده ام و عظمت حضرت رب العالمین را در همان صحنه ها دیده ام.

باور بفرمایید به هیچ وجه هیچ تصوری از شخصی که باید رئیس جمهور شود، نداشته ام و ندارم؛ ولی در دل ذات توحیدی انقلاب اسلامی وعده ی خداوند را می شناسم و صبر همراه با حکمت نایب الإمام آیت الله خامنه ای را، که خداوندبنا ندارد این صحنه را که صحنه ی مقابله با استکبار است، در دل توحید انقلاب اسلامی ترک کند حتی اگر فرزندان انقلاب شهید و خانواده هایشان اسیر شوند. قاصدک چنین خبرهایی آورده. قاصدک با زبان روزنامه ها با ما سخن نمی گوید؛ با جان همسران و مادران شهدا نجوا می کند که خون عزیزانشان هرگز ضایع نخواهد شد. موفق باشید

28668
متن پرسش
سلام و عرض ادب: به صورت مختصر از خدمتتان می پرسم با توجه به متن بیانیه گام دوم انقلاب، به نظر شما هدف مقام معظم رهبری از طرح این بیانیه چه بوده؟ به عبارتی افق دید ایشان از طرح این سند چه می باشد؟ و باتوجه به این افق دید و اهداف شما ویژگی های یک رهبر تمدن ساز را چه می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جزوه‌ی «انقلاب اسلامی و عصری جدید در گام دوم» که روی بنر سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

28667
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده و عرض تبریک به مناسبت عید سعید غدیر جناب استاد، حضرت امام (ره) در نامه ی به گورباجوف مطرح می کنند که صدای شکسته شدن استخوان های کومونیسم را می شنود و از طرف دیگر غرب را به عبارتی می خواهد رجوع دهد به دستگاه ابن سینا و ملاصدرا و ابن عربی. سوالی که بنده دارم این است که این سه بزرگوار در نهایت در تاریخ قبل مدرنیته حاضرند به عبارتی در این دستگاه بنای به تصرف و رجوع ساحت زمین نیست. درست است که عقل تکنیکی تصرف افسار گسیخته و وحشی از زمین بود اما در جنس فلسفه ی سنت بنای رجوع به زمین نیست به همین خاطر طبیعیات و فیزیک سنت چه در ابن سینا و در چه در صدرا و چه در سایرین ظهور زمینی ندارد و در نتیجه اکتشافی از آن رخ نمی دهد و همین محدودیت سنت بود که منجر به ظرف ظهور مدرنیته شد اگرچه مدرنیته ظرف مناسبی نبود اما عقل تکنیکی در عین افسار گسیختگی نشان از حقیقتی بود که سنت در محدودیت خودش نمی توانست با آن مواجه شود. اینکه حضرت امام جریان فلسفه ی غرب را مثلا در مصداق مارکس محکوم به شکسته شدن می داند و از طرف دیگر انسان مدرن را رجوع به صدرا و ابن عربی می دهد، آیا یک مواجهه ایدئولوژیک نیست؟ چه اینکه جنس مسئله ی فلاسفه ی غرب با جنس مسئله ی امثال صدرا متفاوت است و در هر صورت از فیزیک (طبیعیات) صدرا و ابن سینا عقل استفاده و کشف از زمین حاصل نمی شود یعنی بنا نیست نفی و انکار فهم جریان غرب شود بلکه باید صدرا و ابن عربی در تاریخی که مدرنیته فهمید اما ظرف مناسب نداشت به امتداد کشیده شود و نه اینکه رجوع به گذشته کرد. ظاهر کلام حضرت امام به این صورت است که گویا جریان فلسفی غرب فهمی از حقیقت نبرده است و در این راستاست که می‌خواهد فهم انحصاری ادعا شده ی در صدرا و ابن عربی را جایگزین آنها کند در صورتی که با صرف صدرا و ابن عربی نمی توان در تاریخ مدرنیته حاضر شد چون آسمانی دارند منقطع از زمین و حاصل همین دستگاه است که مدرنیته و عقل تکنیکی و فیزیک نیوتنی عرصه ی حضور پیدا می کنند. به عبارتی حضرت امام به جای مفاهمه ی با مدرنیته و متذکر شدن غفلت آن ها از ساحت آسمان صدرا و ابن عربی در عین اینکه تحسین کند غربی که توانسته است بُعدی از انسان را در ظرف ضعیف عقل تکنیک بفهمد، دست به انکار تاریخ مدرنیته می زند و گویا یک نحوه مواجهه ایدئولوژیک با غرب پیدا کرده است که از این جهت که ظرف خود را ظرف تام و از امکان عبور کرده و به ضرورت رسیده پنداشته است و ظرف غرب را توهمی عاری از هیچ فهم حقیقت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نگاهی است که انسان در مواجهه با غرب باید داشته باشد. اگر در سنت قدسی و عقلانی با غرب مواجه شویم، نه غرب‌زده می‌شویم و نه از خرد مدرن بیرون می‌مانیم و در این مواجهه ابن عربی و صدرا افق‌های خوبی را در مقابل انسان‌ها می‌گشایند زیرا ذات این دو فکر بیش از آن‌که ایدئولوژیک باشد به «وجود» نظر دارد. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در توصیف حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند: «یک نمونه‌ی دیگر از این تحوّل در نگاه به دین و مسائل دینی، پافشاری بر تعبّد بود، در عین نگاه نوگرایانه به مسائل؛ یعنی امام، یک فقیه نوگرا، یک روحانی نوگرا بود؛ به مسائل با چشم نوگرایانه نگاه می‌کرد؛ در عین حال به شدّت پابند به تعبّد.» موفق باشید

28650
متن پرسش

سلام علیکم: در پاسخ به یکی از پرسشها فرمودید که اصلی‌ترین مشکل ما، نداشتن گشودگی به هم در عین حفظ اصول است. جداً امروز در سطح نیروهای فرهنگی، مشکل اساسی پیش آمده است. یکی اینکه بسیاری اوقات برای جذب افراد، چنان از اصول فاصله می‌گیرند و یا برای اینکه بین افراد مختلف مطرح شوند که اینها دغدغه‌مند هستند، رسماً با ریشه‌ها و مبانی، به صورت عجیبی برخورد دارند و حتی گاهی چنان سیاه نمایی و فضاسازی در برابر انقلاب و نظام می‌کنند که بسیار تعجب آورست و حتی در مباحث معرفت دینی هم با رویکرد عجیبی کار خود را پیش می‌برند و چنان برخورد می‌کنند که انگار بله ما خودمان مخالف این ساختارها هستیم و انقلاب از ریشه‌ها فاصله گرفته و منحرف شده و ما در یک انحطاط بسر می‌بریم و برای تصدیقش هم متأسفانه دست به فضا سازی می‌زنند. این‌که شخصیتی و معممی مثل آقای زائری چنین با مبانی دینی و انقلاب و نظام برخورد کنند جداً تعجب آورست و حتی گاهی به نظر می‌رسد رسماً دارند دست از مبانی و ریشه‌ها می‌کشند. آقای مهدی نصیری که بسیار تعجب آورتر کار می‌کنند و با تمدن اسلامی مخالفت کرده و استفاده از تجارب همین نظام‌های سکولار برای مدیریت و رفع مشکلات در عین اعتقاد به مهدویت را راهگشای عصر غیبت می‌دانند و حتی درباره‌ی حجاب هم مواضع عجیبی گرفته و روندی مانند مباحث شریعت سهله که در اواخر دهه هفتاد مطرح می‌شد را پیش گرفته‌اند. از طرفی قبول دارم برخی با کمترین مبحثی افراد را از قطار انقلاب و نظام پیاده می‌کنند و یا تاب و تحمل کار فرهنگی در کنار آنان را ندارند و یا حتی افرادی‌که در مبانی و ریشه‌های اسلامی و انقلاب معتقدند ولی در یکی دو مسئله مواضع دیگری ممکن است پیدا کنند را غیر انقلابی می‌خوانند و به قصد عدم انحراف در مسیر، از ارتباط درست و متقن هم نارسایی و کاستی قابل تامل دارند. حضرت آقا هم در همین مباحث فرموده اند دایره انقلاب را گسترده و هدایت و بصیرت‌افزایی و گفتمان سازی کنید و از طرفی سخت بر روی مبانی پافشاری کنید و از مبانی کوتاه نیایید و مراقب باشید به طرف افراد منافق یا بی‌اعتقاد هم نروید و در آن راستا قرار نگیرید. و جداً مشکل در همین دو بحث است که جمع کثیری هدفشان به جای هدایت و بصیرت افزایی و تربیت نیروهای انقلابی صاحب فکر و توانمند و در عین حال نشان‌دادن مبانی اسلام و انقلاب و تمدن اسلامی در قالب گفتمان ویژه گفتمان هنری رسانه‌ای و تولیدات فرهنگی _ هنری، جذب افراد حتی در ازای سیاه نمایی و فضاسازی‌های حیرت‌آور و مخالفت یا کاستی و اصلاحگری مبانی و پرداختن به مسائلی تعدد قرائت‌ها در دین و تساهل و تسامح و تحریف شرایط تاریخی که حتی موجب گلایه و ناخشنودی حضرت آقا در سخنان عید قربان شد؛ است و از طرفی عدم آشنایی با مقتضیات کار قوی فرهنگی من جمله تولید آثار فاخر جذاب و عدم تخاطب مستحکم و حکیمانه در راستای گشودن افق متعالی انقلاب مقابل افراد و عدم دست گشاده و روی مهربان در برابر افراد و بیرون کردن آنها از دایره انقلاب حتی بخاطر چند مسئله یا موردی اختلافی و عدم اعتقاد به ارتباط درست با مردم ویژه نسل پس از پیروزی انقلاب، هم یک مورد و مسئله و امر ناصواب دیگر است. ببخشید اطاله کلام کردم خواستم کمی بحث از اجمال در بیاید تا فرصت و مجال شود در این‌باره، باب بیانات حضرتعالی هم مفتوح شود و در این‌باره بیانات خودتان را بفرمایید. به جهت تجارب کار فرهنگی و مشغول بودن به آن، آنچه به نظرم رسید این بود و به نظرم رسید عرض کردم و امید دارم ان شاء الله مبنا و منظومه فکری_عملی ما در کار فرهنگی جداً همان مبنای بیانیه‌ی گام دوم انقلاب و هدایتگری و بصیرت‌افزایی و تولید محتوا و اثر و کرسی‌های آزاد اندیشی و تعمق در حدّ جذاب و فاخر و مهم‌تر توانمند سازی و تعلیم نیروهای فرهنگی دغدغه‌مند به انقلاب و تلاش در راستای صاحب فکرشدن آنها بر اساس مبادی مشخص مثل نظام فکری امامین انقلاب، علامه طباطبایی، شهید مطهری و شهید آوینی و علامه مصباح باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد صد سینه سخن در میان است. وقتی توحید به صحنه‌ی تاریخی ما در میان آید، از آن‌جایی که توحید نافذ است و هرچه جلو بیاید گستره‌ی خود را بیشتر می‌کند و همچون ذاتش، جهان بیشتری را در برمی‌گیرد. دیروز یعنی در ابتدای انقلاب اسلامی باید مواظب بودیم که در دریاچه‌ی توحیدیِ انقلاب اسلامی رودی گِل‌آلود ورود نکند تا کلّیّتِ دریاچه را گل‌آلود کند، ولی توحید انقلاب همچنان گسترده و گسترده شد در آن حدّ که امروز اقیانوسی شده است که هزاران رود گل‌آلود را در آغوش می‌گیرد، آلودگی‌های آن‌ها را فرو می‌نشاند و آن‌ها را از آنِ خود می‌کند.

اگر به هر دلیلی نسبت به انقلاب با روحیه‌ی مقدس‌مآبانه گرفتار تحجر شدیم، انقلاب را دفن کرده‌ایم. رهبر معظم انقلاب فرمودند انقلاب مثل یک موجود زنده است، همواره در حیات جدیدی باید خود را تجربه کند، ایشان در ۲۶ تیرماه سال ۹۸ حکمی به امام جمعه بندرعباس دادند. بنده خواهش می‌کنم به جملاتی که در آن حکم هست دقت فرمایید. می‌‌فرمایند: «تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن و رویی گشاده و دست مهربان با عموم طبقات، توصیه‌ی مؤکد من است.» عموم مردم در این پیام چه کسانی‌اند؟ در حالی‌که قبل از آن فرموده‌اند تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن. آیا عموم مردم جز مردمی خواهند بود که نه در راستای تقویت جریان انقلابی قرار دارند و نه در راستای جوانان مؤمن؟ بنده همان زمان که این پیام را دیدم به رفقا عرض کردم این پیام نشان می‌دهد انقلاب وارد مرحله‌ی دیگری شده که می‌تواند مردم معمولی را که به ظاهر نسبتی با انقلاب و حتی اسلام ندارند در بر بگیرد و آن‌ها را از آنِ خود بداند، همان آدم‌هایی که نه انقلابی هستند و نه کاری به انقلاب دارند و نه مؤمن می‌باشند. شما باید نسبت‌تان را با این‌ها تغییر دهید، آن‌هم با رویی گشاده و دستی مهربان. آیا این پیام خبر از آن نمی‌دهد که این انسان‌ها که به ظاهر ربطی به انقلاب ندارند، دیگر خود را در تاریخ مدرن معنا نمی‌کنند، هرچند ظاهرشان مدرن است؟ و باید آن‌ها را از خود بدانیم و ما این را در تشییع پیکر شهدایی مثل شهید حججی و شهید حاج قاسم سلیمانی دیدیم که چه کسانی خود را وابسته به آن شهدا احساس می‌کردند که از نظر ظاهر تحت تأثیر فرهنگ غرب بودند.

باز عرض می‌کنم بحث بسیار است. اگر تا دیروز باید از «دیگری» بترسیم، امروز در فضای توحیدیِ انقلاب اسلامی بسیاری از ان‌هایی که «دیگری» بودند در درون خود نوعی احساس یگانگی با ما دارند مشروط بر آن‌که از ترس آن‌که دریاچه‌ی ما گل‌آلوده نشود، از اقیانوس‌بودنِ خود غفلت نکنیم. در این مورد عرایضی در جزوه‌ی «انقلاب اسلامی و عصری جدید در گام دوم» شده است. شاید موجب گشودگی راهی باشد که فراموشش کرده‌ایم. موفق باشید    

28611
متن پرسش
سلام استاد عزیز و بزرگوارم: عید قربان بر شما مبارک. استاد جان داشتم دوباره پیام حضرت آقا رو برای حج امسال مرور می‌کردم رسیدم به این پاراگراف: «امروز مانند همیشه و بیش از همیشه، مصلحتِ الزامی امّت اسلامی، در وحدت است؛ وحدتی که ید واحده در برابر تهدیدها و دشمنی‌ها پدید ‌آوَرَد و بر سر شیطان مجسّم، آمریکای متجاوز و غدّار و سگ زنجیری‌اش رژیم صهیونیستی، رعدآسا فریاد کشد و در برابر زورگویی‌ها، شجاعانه سینه سپر کند. این معنی فرمان الهی است که فرمود: وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا.(۱) قرآن حکیم، امّت اسلامی را در چهارچوب «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم»(۲) معرّفی می‌کند، و از او وظیفه‌ی «وَلا تَرکَنوا اِلَی الَّذینَ ظَلَموا»،(۳) «وَلَن یَجعَلَ اللهُ لِلکافِرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلًا»،(۴) «فَقاتِلوا اَئِمَّةَ الکُفر»(۵) و «لا تَتَّخِذوا عَدُوّی وَ عَدُوَّکُم اَولِیاء»(۶) را می‌طلبد، و برای اینکه دشمن را مشخّص کند، حکمِ «لا یَنهٰکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَلَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم» (۷) صادر می‌فرماید. این فرمانهای مهم و سرنوشت‌ساز، هرگز نباید از منظومه‌ی فکری و ارزشی ما مسلمانان جدامانده و به‌دست فراموشی سپرده شود.» بعد یادم افتاد به حرفهای شما در جلسه تفسیر سوره ممتحنه مورخ ۴/۵/۹۹ استاد جان سوالم من اینه که شما حرفهاتون رو با آقا هماهنگ می‌کنید یا ایشون با شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قصّه، قصّه‌ی روزگارِ ما است. مسلّم حقیقتِ تاریخِ ما به قلب ایشان می‌رسد و در سایه‌ی ارادت به نایب‌الإمام، خداوند به سایرین مدد می‌رساند. به امید کسب شایستگی در نسبت به ارادت به نایب الإمامِ دوران‌مان. موفق باشید

28600
متن پرسش
سلام علیکم: وقتی پیام حضرت آقا بمناسبت حج امسال و تعابیر بلند و این بینش کلان و تمدنی و جامعه ساز ایشان ویژه ناظر به شرایط عالم_که حضرتعالی هم در مقاله حضور انقلاب در صحنه های اخیر جهان، اشاراتی راجع به آن داشتید_ و اینکه با صراحتی بسیار امیدوار کننده و رشد دهنده و شجاعانه فرمودند امروز بحمدالله عزم و ظرفیت عبور از تمدن مدرنیته در بین امت اسلام ویژه ایران انقلابی هست و چه بسیار افراد و اندیشمندان مسلمانی که نظریات و زیرنظام های تمدن غرب را به چالش و نظریات و مبانی و جایگزین های اسلامی داده اند، یک شور و شعف عجیب و البته تکلیف سنگینی در عین حال بر دوش خودم حس کردم. این میزان امیدواری صادقانه و که حقیقتا مصداق تحدیث نعمت است و این بینش بسیار ظریف که اشاره دارند ریشه مشکلات امت اسلام برمی‌گردد به عدم تمدن سازی و ادامه حیات و حضور تاریخی در بستر ساحت مدرن در عین اهتمام ها و مناسک و عبادات شرعی که انجام می‌شود و به دقت شما هم در صوت تفسیر اخیرتان درباره سوره ممتحنه فرمودید. در عین این شور و شعف و حس اینکه در آینده ای خود را ببینم که ان شاء الله آرزوی دیرین امام مبنی بر تحقق پرچم لا اله الا الله بر قلل عزت و کرامت انسانها و حرکت بسوی تمدنی قدسی که محورش انسان خدامحور و عبد است، محقق گردد. البته در عین این شعف و شادمانی، احساس سنگین تکلیفی برای همه مان هست که در این جهاد کبیر حاضر شویم و خود را وقف ساخت و پردازش جایگزین ها و بدیل های اسلامی در راستای تمدن سازی کنیم و قطعا این امر هم خود به صبر و تحمل و حضور ملت صبار و شکوری دارد که زمینه ساز این امر باشد و ان شاء الله ما در این زمره وارد شویم و بفهمیم آنچه که در این تاریخ ما را بسوی خود می‌کشد و زمینه تفکر حقیقی ماست، انقلاب عزیزمان و تمدن نوین اسلامی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زمان‌شناسی و زمان‌شناسی زیرا که وقتی میدانی این‌چنین گسترده در این تاریخ به ظهور آمده، امر فوق‌العاده مهمی است. با شناخت شرایط است که می‌توانیم بفهمیم چه کاری باید کرد و چگونه و با چه چهره‌ای باید اسلام را نشان دهیم که معلوم شود توان جایگزینی در مقابل فرهنگ مدرنیته را دارا می‌باشد. از یک طرف باید بدانیم با پدیده‌ی جدیدی به نام شهر، روبه‌روئیم که روحِ حاکم بر آن، تعارضِ منافع است و ابداً نمی‌توان با زیست‌جهانِ دوران‌های گذشته که شهر به عنوان یک جامعه‌ی انسانی، امکانِ زندگانی هرکس را جدای ارتباط با بقیه به انسان داده بود. حال در این شهرِ جدید و یا به اصطلاح جامعه‌ی مدنی، چه باید کرد وقتی نمی‌توان در زیست‌جهانِ گذشته زندگی کرد؟ اگر اسلام با همان هویتی که حضرت امام و مقام معظم رهبری نشان دادند، به ظهور نیاید، با چیزی روبه‌رو خواهیم بود که امروز در جامعه‌ی خود با آن روبه‌روئیم و فکر می‌کنیم با این کنترل‌های اداری و بخشنامه‌ای و یا توصیه‌های ساده‌ی اخلاقی، می‌توان جامعه‌ی مدرن را به مدینة النّبی تبدیل کرد. آری! مسلّم امکان مدینة النّبی فراهم است ولی نه با جریان اصلاح‌طلبی که دل در گرو جامعه‌ی مدرن دارد، و نه با جریان اصول‌گرایی که هنوز در زیست‌جهانِ گذشته می‌خواهد شهر را اداره کند. همّتی به همّت حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و مقاومتی به پشتکار رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه»، و آرامشی به آرامش حاج قاسم و دغدغه‌ای برای مؤثربودن در این تاریخ به دغدغه‌ی شهید حججی، و کلامی فاخر به کلام شهید آوینی در میان می‌آید. ما باید مواظب باشیم از این تاریخ بیرون نیفتیم وگرنه یا اصلاح‌طلبِ اصطلاحی و یا اصول‌گرایِ اصطلاحی هستیم که در آن صورت، خودمان نخواهیم بود. موفق باشید

28568
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: سوال من در ارتباط با ولایتمداری مالک اشتر هست. اخیرا مقاله ای منتشر شده و عموما طرفداران مشائی از اون استفاده می کنند برای اینکه احمدی نژاد مشائی مدار، را به گونه ای نشون بدن که در چارچوب ولایتمداری جا بشه. گویا با این بیان تونسته اند شخصیت مالک را در حد شخصیت احمدی نژاد تنزل دهند و الان مشکل عملکرد احمدی نژاد نیست بلکه این رهبری ست که رفتارش با عملکرد صحیح یک رهبر دینی همخوانی نداره. مشابه جمله آیت الله جوادی را اگر بخواهیم بگوییم اینکه اخمدی نژاد را نتوانستند به مرتبه مالک برسانند ولی مالک را تونستند به مرتبه احمدی نژاد تنزل دهند. نظر شما رو در این خصوص می خواستم جویا شوم. مقاله عینا نقل می شود با مالک چه می کردید؟ سلمان کدیور فکرش را بکنید تنها چند روز از آغاز حکومت مولانا امیرالمؤمنین گذشته و حضرت استانداران نقاط مختلف را تعیین کرده اند، که ناگهان نامه اعتراضی مالک اشتر به حضرت امیر منتشر می شود. نامه ای که در آن به برخی عزل و نصب های حضرت انتقاد شده است. اعتراض به نصب فرزندان عباس، با این مضمون که ما تو را به خلافت انتخاب کردیم چرا که می‌دانستیم اقوام و خویشان خودت را به دیگران ترجیح نمی دهی، پس چرا همه پسر عموهایت را به حکومت گمارده ای؟ یا چند روز بعد اعتراض می کند به حضرت وقتی ایشان قصد عزل ابوموسی اشعری از عمارت کوفه را داشتند، که «جناب آیت الله ابوموسی انسان مومن و انقلابی است، چرا تغییرش می دهید؟». و این اعتراض سبب ابقای آیت الله می شود تا ایشان در قائله جمل به امام خیانت روا بدارند. یا در جنگ جمل وقتی مالک در حال تعقیب فراریان است، نامه امیرالمومنین به سویش می آید و از او می خواهد از تعقیب دست بکشد و جنگ را تمام کند، منتها او نامه را باز نکرده، به تعقیب ادامه می دهد و سبب ساز مشکلاتی بزرگ می شود. یا پیش از صفین، امام (ع)، عقیده دارد که پیش از جنگ، باید با معاویه مذاکره و اتمام حجت کنند و ناگهان مالک را می‌بینیم که اعتراض می کند و اصرار بر آغاز نبرد دارد. بحث را اینجا هم تمام نمی کند و وقتی امام، جریر ابن عبدالله بجلی را برای این امر سفیر خودشان قرار می دهند، مالک باز به حضرت اعتراض می کند که «جریر را نفرست چرا که او دلش با پسر هند است». و جالب این است که سخن و پیش بینی اشتر درست واقع می شود و بعد با این مضمون به امام می گوید اگر سخن مرا می پذیرفتید بهتر بود. یا در بحبوحه جنگ صفین وقتی دستور امام به او مبنی بر عقب نشینی می رسد، در وهله نخست اطاعت نمی کند و جنگ را ادامه می دهد تا جان امام در معرض خطر خوارج قرار گیرد. و قس علی هذا از این موارد را می شود پیرامون برخی دیگر صحابه خوش نام امیرالمومنین ذکر کرد. کاری به مضمون این ماجراهای تاریخی ندارم که شرح و فلسفه هر کدام مفصل است، اما تصورش را بکنید در آن مقطع زمانی نیز مثل امروز: بولتن نویسان سازمانی، تئوریسین های تکفیری که هرگونه مخالفت یا اختلاف نظر با امام معصوم را خروج از ولایت او بخوانند، جماعتی که هر فکر متفاوتی را چون نمی پسندند حذف کنند، وجود داشت، با مالکی که با علی اختلاف نظر داشت چه می کردند؟ او را ضد امام و ضد پیامبر و ضد ولایت می‌خواندند و با لعن و تکفیرش منزوی اش می ساختند. مالکی که علی (ع) در وصفش فرمود کاش بجای همه سپاهم، چند نفر چون مالک داشتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد جناب مالک تا حدّی قضیه از این قرار بوده است. البته اگر از عظمت‌های جناب مالک چشم‌پوشی کنیم. آری! در آن سال‌ها هنوز جایگاه امامان در آن حدّ که شیعه به مرور متوجه شد، روشن نبوده. لذا اگر مثلاً بحث‌هایی که در «زیارت جامعه» است و به مرور روشن شد ائمه در چه مقام و جایگاهی هستند، در آن سال‌ها مطرح می‌شد؛ می‌گفتند در مورد امامان غلوّ می‌شود. و این مشکل در آن سال‌ها بود، ولی در حال حاضر که ولیّ فقیه با پشتوانه‌ی آن‌همه معارف و سیره، حکم می‌کند چرا باید برای عدم هماهنگیِ خود با احکام و رهنمودهای مقام معظم رهبری، مالک اشتر را بهانه کرد؟! در حالی‌که امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند حکم ولیّ فقیه در حدّ حکم رسول اللّه «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است. در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره‌ی ۲۸۵۳۳ رجوع فرمایید. موفق باشید

28536
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی، لطفا نظرتان را در مورد مطلب ذیل که در مورد دکتر شریعتی هست بفرمائید ✅ این رفتار ربطی به اسلام ندارد! سال ۵۴ جناب آقای مصباح یزدی به مدرسه‌ی حقانی تشریف بردند و سخنرانی کردند. در آن سخنرانی از دیدگاه خودشان ثابت کردند که مرحوم دکتر شریعتی ضروریات دین را منکر شده است و باید او برخوردی، متناسبِ با منکرِ ضروریات دین شود. هفته‌ بعد شهید بهشتی به آن جا تشریف بردند. زمانی که وارد شدند چند نفر از طلبه‌ها خدمت ایشان می‌رسند و با حالت اضطراب و اضطرار می‌گویند: آقای مصباح یزدی چنین چیزی درباره‌ دکتر شریعتی گفته اند و معتقدند باید برخوردی با ایشان بشود. نظر شما چیست؟ آقای بهشتی فرمودند: مسئله‌ای در این سطح، یک مسئله‌ِ دم دستی و سرپایی نیست که بگویید آقای مصباح چنین گفته و شما چه می‌گویید؟ ایشان می‌فرمایند: برای این که به پرسش شما پاسخ دهم حداقل سه ماه زمان لازم دارم. آن‌ها داد و بی‌داد می‌کنند و می‌گویند اسلام در خطر هست و اگر حرف آقای مصباح بپیچد ممکن است چنین و چنان شود! آقای بهشتی روی صحبت خود پافشاری می‌کنند و می‌گویند: این مسئله‌ای جدّی هست و من برای این که یک مسئله‌ جدّی را، پاسخ جدّی دهم باید به طور جدّی بررسی کنم! از زاویه‌ یک مسلمان، این شیوه‌ برخورد اندیشه‌ای با مسائل است. من نمی‌توانم به نقل قول شما اکتفا کنم، من باید با دقت نوار سخنرانی آقای مصباح یزدی را گوش دهم. سپس باید فیش‌هایی را که آقای مصباح از آثار دکتر شریعتی درآوردند و بر مبنای آن‌ها گفته اند که ایشان منکر ضروریات دین بوده است ببینم. بعد از این که آن‌ها را دیدم باید خودم به آثار دکتر شریعتی مراجعه کنم و بحث‌های پیش و پس عبارت‌های گزینش شده را ببینم تا بفهمم استنباطی که آقای مصباح می‌خواستند به صورت گزینشی ایجاد کنند، مبنا دارد یا ندارد. مسئله‌ اساسی‌تر این که بعد از انجام همه‌ این کارها، نوبت اجتهاد خودم می‌رسد که من درباره‌ این قضیه چه می‌گویم. هر چه آن‌ها اصرار می‌کنند شما نظر بده، ایشان با این مبانی و استدلال‌ها می‌فرمایند: امکان ندارد اکنون صحبتی کنم. قرار سه ماه بعد را با آن‌ها می‌گذارند. بعد از سه ماه آن جلسه برگزار می‌شود و اکنون نوار جلسه‌ برگزار شده، به صورت یک کتاب تحت عنوان (دکتر شریعتی جستجوگری در مسیر شدن) منتشر شده است. در آن جلسه آقای بهشتی طرز مواجهه‌ آقای مصباح یزدی با اندیشه‌های دکتر شریعتی را با تعبیر (ضد اسلامی) توصیف می‌کنند و می‌گویند: اگر قرار باشد فکر هر کسی را نپسندیم فرمان حذف آن را بدهیم، این رفتار ربطی به اسلام ندارد! خبرگزاری جماران، گفتگو با دکتر فرشاد مومنی،۹۸/۴/۹ @virayeshe_zehn
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم تا حدّی در جریان آن موضوع هستم و رویهمرفته همین‌طور بود. به نظر اینجانب روش شهید بهشتی روشی است که می‌توان به کمک آن تمدن اسلامی را به میان آورد و حضور تاریخی انقلاب اسلامی را رقم زد. ملاحظه می‌کنید که آن سعه‌ی صدری که انقلاب اسلامی و تمدن اسلامی را جهانی می‌کند، آن سیره و روش شهید بهشتی است و نظر رهبر معظم انقلاب را نسبت به دکتر شریعتی قبول دارم که در اینترنت می‌توانید آن نظر را پیدا کنید، ملاحظه کنید چه اندازه شهید بهشتی دقیق جواب داده‌اند. موفق باشید

28527
متن پرسش
سلام علیکم: با تشکر از اینکه لطف می‌فرمایید به سوالات پاسخ می‌دهید: دخترم ۱۷سالشه و بعضی وقتها عروسک بچه گی‌هاش رو توی اتاقش میذاره برای تزئین. این اشکال داره چون توی یک صوت از سوره شوری فرمودین در مورد اینکه باید به این عروسک‌ها در قیامت جون بدهند. برای اطلاعات بیشتر منبع مطالعه معرفی بفرمایین. لطفا پاسخ رو توی کانال بفرستین ایمیل خراب است. در پناه حق باریتعالی باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوه‌ی «مجسمه یا تندیس» که روی سایت هست این مباحث به میان آمده است. ولی بعضی از علما از جمله رهبر معظم انقلاب، عروسک را مصداق مجسمه نمی‌دانند. موفق باشید

28491
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز در خصوص افرادی مثل دکتر سعید زیباکلام و جوانان دیگری که کم و بیش از نظر سیاسی همفکر هستند سوالی برایم به وجود آمده است. حتما موضع چند روز اخیر ایشان را دیده اید البته چندان عجیب نبود چراکه نوع نگاه این نوع عزیزان به ولایت متفاوت از نگاه حزب اللهی ها بود از اول اما با آشنایی مدید و تقریبا نزدیک می‌دانیم که این افراد دل بسته انقلاب اسلامی و آرمانهای آن و نیز علاقه مند به حضرت امام و مقام معظم رهبری بودند و احتمالا هستند همچنان اما درک مسیری که انقلاب اسلامی پیش می‌رود و درک سیره مقام معظم رهبری در مدیریت کشور بر ایشان ممکن نشده است و دچار دردسرهایی شده اند تا جایی که کسی مثل سعید زیباکلام که صدها سخنرانی در نقد برجام داشته مطلبی می‌نویسد که کسی مثل تاجزاده از آن بهره می‌برد. ضعف در نگاه دینی و عمیق به انقلاب اسلامی و ولایت در کسانی مثل سعید زیباکلام و جوانان هم نظر او وجود داشت اما آنها در گفتار و عمل همراستای انقلاب عمل می‌کردند و به تعبیر دقیق‌تر در سطحی از سطوحی حرکت ذیل انقلاب اسلامی پیش می‌‍آمدند اما آنچه آنان را به موضع گیری علنی (به جای نقد به نحوی که کمک به دشمن نباشد) کشاند مسائلی مثل سیره مقام معظم رهبری در تعامل با دولت روحانی و مخصوصا در برجام، و ماجرای بنزین و روش ایشان در مواجه با جناب صادق لاریجانی و امثال آن و نیز نوع مواجهه (به نظر من متفاوت) مقام معظم رهبری با دکتر احمدی نژاد بود. این طیف چون درک بهتری از مسیر انقلاب اسلامی و تقابل آن با جهان مدرن داشتند، برتری غیرقابل قیاس عملکرد دولت احمدی نژاد را با سایر دولتها به خوبی درک می‌کردند از این رو هم از رفتار قوه قضائیه با افراد منتسب به این دولت و هم از نظر منفی مقام معظم رهبری برای کاندیداتوری احمدی نژاد دچار ابهامات و تناقضاتی شدند. در کنار این موارد از جمله اختلاف نظرهای بسیار بسیار مهم این برادران با مقام معظم رهبری در درک وضع موجود است. آنها وضع امروز ما را بسیار بغرنج و سیر انقلاب را رو به نزول و سقوط می‌بینند ولی مقام معظم رهبری کاملا عکس این توصیف را دارند. در این نکته حتی اغلب حزب اللهی ها نیز نمی‌توانند توصیف مقام معظم رهبری از وضع موجود را درک کنند. روشن است که اگر کسی به عمق انقلاب اسلامی اندکی نزدیک شده باشد و به ظهور تاریخ جدید با انقلاب اسلامی آشنا باشد و توجه داشته باشد که این اتفاقات ذیل تاریخ گذشته نیست بلکه در فجر تاریخی جدید جهان در حال وقوع است، درکش از وضع موجود کاملا به نگاه مقام معظم رهبری نزدیک می‌شود. اما می‌دانیم که این درک به آسانی حاصل نمی‌شود و برای بسیاری نزدیک شدن به این معانی اساسا منتفی برای بسیاری نزدیک به غیرممکن و برای بسیاری نیز تنها پس از ریاضت و تلاش معرفتی مستمر ممکن است حاصل شود. حال ضمن معذرت خواهی از تسدیع و اطاله، سوال حقیر این است که آیا این اشکال بر ما و برای عملکرد و بیان مقام معظم رهبری وارد نیست که نمی‌توانیم حتی کسانی را اقناع کنیم که نزدیکترین افراد از نظر فکری و عملی به ما هستند و واقعا اهل غرض و باندبازی و امثال آن نیستند و البته ممکن است ضعف‌های نگرشی یا فکری داشته باشند؟ اینکه حتی بسیاری از جوانان دلبسته و علاقه مند به مقام معظم رهبری نیز نمی‌توانند عزل و نصبهای ایشان را هضم کنند، خود نمی‌تواند یک اشکال به ایشان باشد؟ آیا این طبیعت دشواری ابتلائات آخر الزمانی و طبیعت جنگ روانی و رسانه‌ای پرحجم دشمن است که حتی مسائل برای بسیاری از حزب اللهی ها نیز قابل هضم نباشد و یا می‌توان آن را نقص دانست؟ نقص به این معنی که حتی در اقناع همراهترین‌ها نیز موفق نیستیم. عذر مجدد از طولانی شدن مزاحمت. و التماس دعای واقعی از حضرتعالی دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً در شرایط حساس تاریخی قرار داریم که از یک طرف انقلاب اسلامی توانسته است با رهبری‌های حکیمانه‌ی مقام معظم رهبری و در عین سعه‌ی صدری که ایشان نسبت به آقای هاشمی و انحرافاتی که ایشان وارد انقلاب می‌کردند؛ انقلاب را حفظ کنند و به جای این‌که در همان زمانی که امثال آقای هاشمی و امثال ایشان پایه‌هایی را گذاشتند که امروز شما با آن انحرافا‌ها و ثروت‌های بادآورده‌ی جریان‌های به ظاهر در کنار انقلاب، با آقای هاشمی و انحرافات ایشان مقابله کنند و به نظر بنده بساط انقلاب اسلامی را به وسعتی که امروز ملاحظه می‌کنید، برچینند؛ و نهایتش یک جریان به اصطلاح خوب انقلابی میدان مدیریت ایران را به دست بگیرند، ایشان با آن سعه‌ی صدر مهدوی، سعی کردند اصل انقلاب با توجه به ذات خاص تاریخی که دارد، بماند زیرا می‌دانستند در دل این حضور تاریخی به مرور مشکلات پیش‌آمده رفع خواهد شد ولی انقلاب می‌ماند. و امروز ما ناظر دو پدیده هستیم؛ یکی مشکلاتی که ملاحظه می‌کنید از فقر و بیکاری گرفته تا ثروت‌های بادآورده و فاصله‌ی طبقاتی این‌چنین آزاددهنده، که امثال آقای سعید زیباکلام نسبت به آن نگران هستند. پدیده‌ی دوم وجود خود انقلاب است و توانایی‌هایی که برای رفع این مشکلات در ذات خود دارد و با رهنمودهای فوق‌العاده مهدوی مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» می‌بینید که بنیان عبور از بلیّه‌ی آقای هاشمی بحمداللّه در حال شکل گیری است. و رساندن جامعه به این مرحله که مردم امیدشان از آن نگاه غرب‌گرا که به اصطلاح به بهانه‌ی برجام می‌خواستند ما را «ژاپن اسلامی» کنند، تا حدّ زیادی قطع شده است؛ کار بس مهمی است و افقی که با حضور مسئولین نظام قضایی و نظام تقنین پیش آمده است، حتماً در اجرا نیز پیش خواهد آمد و با حفظ انقلاب اسلامی تحول اساسی در کشور به‌وجود می‌آید. و اگر تا دیروز آقای عباس عبدی در آخرین روزهای دولت آقای خاتمی گفتند آخرین میخ به تابوت اصلاح‌طلبی در حال کوبیدن است، ولی به جهت نشناختن ذات انقلاب اسلامی توسط آقای احمدی‌نژاد و نداشتن معارف لازم ما باز نتوانستیم به هویت اصیلی که نظام اجرایی ما نیاز دارد، برگردیم، با رهنمودهای مقام معظم رهبری و تجربه‌های به‌دست آمده، مسلّم آخرین میخ‌ها به تابوت جریان غرب‌گرایی که متوجه‌ی اصالت حضور تاریخی انقلاب نیست؛ در حال کوبیدن است و به همین جهت رهبر معظم انقلاب مجلس را و نیروهای انقلاب را متذکر شدند که به جای استیضاح دولت، اجازه دهند تا دولت همه‌ی آنچه که باید از خود نشان دهد را، به میدان بیاورد. و مسلّم بدانید این نوع نگاه که در این دولتمردان هست، هیچ سنگی بر سنگی گذاشته نخواهد شد و إن‌شاءاللّه امثال آقای زیباکلام‌ها هم متوجه می‌شوند باید در سعه‌ی وسیع‌تری انقلاب را و مددهای الهی را که به رهبری می‌شود ببینند، به همان معنایی که بنده مکرر عرض کرده‌ام «برای آبادانی دهی نباید شهری را خراب کرد.» بحث بسیار است و امکان طرح موضوعات هنوز فراهم نشده است. خدا را شکر که باطن نورانی این انقلاب اگر از یک طرف جوانان پاک‌سیرتی را متوجه‌ی اصالت‌های انقلاب می‌کند؛ توانِ آن را دارد که مدعیان دروغین دفاع از انقلاب امثال تاج‌زاده‌ها را این‌چنین رسوا کند. آیا عقابی از این بالاتر که اینان دیگر هیچ تعلقی به انقلابی که حاج‌قاسم‌ها می‌پروراند، ندارند؟! در حالی‌که محال است خداوند آثار زحمات شهدای ما را ضایع کند که قصد و مقصدشان حفظ نظام اسلامی و جهانی‌شدن آن بود به همان معنایی که خداوند وعده داد: «فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ». موفق باشید 

28478
متن پرسش
سلام استاد عزیزم خدا قوت: در پناه خدا همواره موید باشید، سوال یکی از خواهران مدیر را عینا خدمتتان ارسال می کنم پاسخهایی دادم ولی ظاهرا قانع کننده نبود. مدتی است که فکرم مشغول سئوالی در مورد مقام معظم رهبری است. و آن اینکه چرا رهبر طی این سالها در مورد اختلاسهای میلیاردی که باعث رنجش روح و روان مردم شده و آنها را آزار می‌دهد سخنی نگفته اند؟ و بطور جدی با آن برخورد نکرده اند؟! ذر این مسئله که ایشان و خانواده شان پاکدست هستند حرفی نیست در این مسئله که سالهاست از اقتصاد مقاومتی سخن می‌گویند خوب حرفی نیست، اما وقتی ما به حکومت علی (ع) نگاه می‌کنیم حفاظت از بیت المال خیلی برایشان مهم بوده، اما ما یک سخنرانی از رهبر بیاد نداریم که اعتراض جدی به اختلاسها و برنامه ایی برای پیشگیری از اختلاسها داشته باشند! دوست دارم یک جواب منطقی بشنوم. و اگر پاسخ بدید ممنون میشم. بخشی از وظیفه رهبر جامعه در این است که بطور جدی از اموال و سرمایه های کشور محافظت کنه و حتی زمانی را بیاد دارم اختلاس بزرگی شده بود و رهبر آن را مسئله کوچک و بی اهمیت خواندند! و من خیلی تعجب کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید اولاً: طبق قانون اساسی رهبر انقلاب جایگاه خاصی دارند و نباید ایشان را با امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» در امورات اجرایی مقایسه کرد. ثانیاً: به این فکر کنید که برای آبادکردن دهی، نباید شهری را خراب کرد. مهم، حفظ انقلاب است در طوفان امواجی که انقلاب را به صورت‌های مختلف تهدید می‌کند. زیرا ذات انقلاب اسلامی و حضور تاریخی آن، آن‌چنان توانا می‌باشد که بالاخره از این انحرافات با حکمت نایب الإمامیِ آیت اللّه خامنه‌ای عبور می‌کند. نمونه‌اش ظاهرشدن بستری است که امروزه شما شاهد محاکمه‌ی اختلاس‌کنندگان هستید. آیا با توجه به همین حکمت خاص ایشان نیست که می‌توان به آینده‌ای مبرّا از این اختلاس‌ها امیدوار بود و در دل آن معلوم کرد که جریان‌های به اصطلاح اصلاح‌طلبی چه اندازه به چهره‌ی این انقلاب ضربه زده‌اند؟ و در همین راستا امثال آقای خوئینی‌ها و تاج‌زاده‌ها برای معلوم نشدن ضربه‌هایی که آن‌ها به انقلاب زده‌اند، سعی می‌کنند رهبر انقلاب را مقصر خطاهای خودشان قلمداد کنند. در حالی‌که هنر فوق‌العاده حکیمانه‌ی رهبر معظم انقلاب آن بود که این افراد برای ارائه‌ی خود و نظرات خود میدان کامل داشته باشند و همین امر موجب می‌شود که نتوانند مقصر امور را رهبر انقلاب بدانند و از آن طرف رهبر معظم انقلاب در آن حدّ که جهت کلّی انقلاب محفوظ بماند، بر امور نظارت داشتند و دارند. موفق باشید

28433
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. حضرتعالی وضعیت اقبال به دین یا دین گریزی و سستی در دین ویژه در شرایع و اصول عقاید البته شرایع که ظهور و بروز اجتماعی دارد را چگونه می یابید و تحلیل می‌کنید و آیا دین گریزی در جامعه بیشتر شده و آیا می‌توان امیدوار بود و معتقد به رشد بود؟ ۲. راهکار اساسی در احیاء تفکر دینی و مقابله با دین گریزی یا سستی در دین را در چه می‌دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید دینی را متذکر بشر گرفتار نیهیلیسم شد که احساس کند از آن پوچی نجات پیدا می‌کند و راهِ امام شهدا و شهدای عزیز چنین راهی است و راز علاقه‌ای این‌چنین شدید نسبت به سیره‌ی شهدا توسط مقام معظم رهبری نیز در همین رابطه می‌باشد. موفق باشید

28392
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت شما استاد عزیز و گران‌قدرم، من جوانی هستم ۲۳ ساله، در رابطه با موضوع مهمی که دغدغه زندگی‌ام ‌است، قرار دارم. من تا ۱۸ سالگی به هیچ چیزی از مفاهیم خدا و امام و دین اعتقادی نداشتم و بلکه فراری بودم! اما لطف و دست هدایتگر خداوند باعث شد که حدود ۴ سال هست بوسیله اساتید عرفانی که استدلال قوی دارند بحمدلله آشنا شدم؛ و خداوند بسیاری از نگرش‌های غلط گذشته ام را توسط جلوه ربوبی‌اش با واسطه‌های مختلف برطرف کرده است. اساتید گران‌قدر و بصیری مانند شما و استاد محمد شجاعی و ... که نگرش من را نسبت به توحید و مهدویت و انتظار فرج و آخرت و انقلاب و رهبری معظم انقلاب کاملا تغییر داده‌ شد. استاد راستش من بوسیله آشنایی با معارف حقیقی مهدویت و اصول دین که دید من را به کلی تغییر داد اما دغدغه‌ام را نسبت به بعضی مسائل بیشتر کرد که اکثریت مردم ما در جامعه (از جمله من در ابتدای نوجوانی) تصور و درک صحیحی از دین حقیقی و اهداف امام مهدی (عج) و انقلاب اسلامی نداریم!! و اصول دین مون واقعا به اون معنای رضایت بخش قوی نیست. پس تا تمدن نوین اسلامی با این اوضاع خیلی راه داریم! از طرفی در مباحث مهدویت، این نکته را داریم که تا مردم اصلاح نشوند خداوند اوضاع‌شان را تغییر نمی‌دهد و شرایط ظهور امام زمان (عج) که آمادگی مردم ایران و جهان است باید محقق شود. از طرفی با توجه به تحولات منطقه و ناامید شدن مردم جهان از این حکومت‌های مادی و تحلیل‌های استاد رائفی پور و‌... از شرایط و اوضاوع کنونی که بقول خودشان شرایط منطقه این نوید را به ما می‌دهد که به ظهور یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی نزدیک‌تر می‌شویم ان شاء الله. و طبق حدیثی مهدوی که خداوند کار امام عصر را مانند کار موسی یک شبه اصلاح می‌کند، می‌دانم که خدا و امام زمان به کمک و یاری ما احتیاجی ندارند و آنچه که خدا بخواهد محقق می‌شود. سوالی که از جانب شما دارم این هست که من واقعا گاهی دچار دوگانگی می‌شوم در جمع تفکر توحیدی و تفکری که لازمه آن واقع‌نگری و تلاش است. و از طرفی گاهی اوقات با دیدن شما و امثال شما، شوق زیادی دارم که ازنظر کمال و پختگی و معنویت به جایگاه شما اساتید عزیزم برسم، اما گاهی فقط فراز و نشیب دارم و هنوز در مبارزه با هوای نفس و شیاطینم آن‌طور که باید قوی نشده ام، دوست دارم یار مخلص و حقیقی برای امام زمانم باشم و یار باشم نه بار، اما میدونم هنوز به جایگاه خوبی که از خودم انتظار دارم نرسیدم، اگر قرار باشد به فرموده مقام معظم رهبری که فرمودند: ما بزودی در قدس نماز می‌خوانیم; و تحلیل اساتید و شرایط اوضاع منطقه و ایران و جهان، ظهور سراسر خیر و برکت منجی دل‌های ما حضرت بقیت الله آنقدر نزدیک باشد، که تا ظهور فاصله زیادی نداشته باشیم، ترجیح می‌دهم این مدت را که فرصت دارم از نظر معنوی و اخلاقی و عرفانی قوی‌تر بشوم بحول و قوه الهی و کارهای دیگر را تا حدودی کم و تعطیل کنم اما لازمه این کار ریسک بزرگی هست. استاد عزیزم، من اگر همین فردا امام زمانم ظهور کنند قطع به یقین درس و کار و شرایط روتین زندگی روزمره را رها می‌کنم و به یاری ایشون می‌روم. الان‌ حس سردرگمی دارم و به فکرم رسید با مطرح کردن آن با شما می‌تونم به جواب قطعی و درستی برسم. مقام‌معظم رهبری و هیچ کدام از اساتید به وضوح اشاره نمی‌کنند ظهور آنقدر نزدیک است که... خب در روایات داریم ایرانی ها تا روزها و یا ساعاتی قبل ظهور منجی بیت المقدس را فتح و در آنجا به امامت حضرت حجت نماز می‌خوانند. من حس می‌کنم زندگی شخصیم یه مقداری روی هوا معلقه، نمیدونم کار اولویت در این برهه برای من چیست؟ من ۲ سال دیگر از درسم مانده که تمام شود و بدنبال شغل مرتبط با شیمی هستم، اگر بخواهم عقلانی فکر کنم (و نگاه صرفا توحیدی نداشته باشم، هنوز تمدن نوین اسلامی به معنای همه جانبه اش در جامعه ما شکل نگرفته که شرایط ظهور منجی فراهم باشد و با حساب دودوتا چهارتای عقل جزیی خودم راه را طولانی می‌بینم، حداقل ۵ سال) و اگر این طور باشد مسلم‌است که باید در کنار معنویت و خودسازی و عرفان به موزات آن برای دنیا نیز کار و تلاش کنم که تعادل ایجاد کنم و به همه‌ی بخش‌های زندگیم برسم، از طرفی اگر بخواهم فقط شرایط حاضر و مژده‌ها را در نظر بگیرم، بنظرم باید با توجه به وقت؛ اولویت خودم را خودسازی و معارف بیشتر و اخلاص بیشتر قرار بدهم. استاد شما به من راهکار و شیوه‌ای ارائه کنید که مطمئنا از آن پشیمان نشوم. با عقل خودم به راه حلی نرسیدم و از خداوند میخوام، آنچه به مصلحت من است را از طریق شما به من برساند. من دوست ندارم از یاری امام زمانم عقب بمانم و بشدت احساس کمبود وقت دارم و خوابم نسبتا زیاد است، مباحث و کتب معرفتی زیادی در لیست دارم که بخوانم و خودم را تقویت کنم اما وقت کم میارم. اگر ذکر یا دعا و سوره یا... برای برکت در قوت پیشنهاد دارین ممنون میشم راهنمایی کنید. ببخشید پرحرفی کردم، دوستون دارم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم همه‌ی شواهد حکایت از آن دارد که نزدیک‌ترین کس به مولایمان حضرت مهدی«روحی‌لتراب‌مقدمه فداء» حضرت نایب الإمام خامنه‌ای بزرگ است که از حرکات و سکنات این مرد الهی کاملاً مشخص است که مؤیّد به تأییدات آن حضرت می‌باشند و به همین جهت در همان دستگاهی که استکبار جهانی مقابل حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» قرار می‌گیرد، امروز همان استکبار مقابل نایب‌الإمام ایستاده است و سخنگوهای داخلی‌اش به رهبری نامه می‌نویسند تا به نحوی استکبار را تبرئه و نایب الإمام را بدهکارِ کوتاهی‌های خودشان بکنند.

راه‌کارهای نایب‌الإمام مسلّم از الهامات حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است و لذا جایی برای سرگردانی نمی‌ماند. ایشان به خوبی در این زمانه تکلیف هرکس را نسبت به این نظام که نظام امام زمانی است، معلوم کرده‌اند و باید با تمام وجود مطابق رهنمودهای او هم خوب درس بخوانید و در کنار آن در انقلاب حاضر باشید و از معارف عالیه، خود را مجهز کنید و در یک کلمه، امروز باید اَبَر مردی باشید مناسب این جهان. موفق باشید

28347
متن پرسش
با سلام و عرض خدا قوت خدمت استاد و استاد طاهرزاده عزیز: دو سوال دارم؟ سوال اول بنده این است: آیا به نظر حضرت عالی سرمایه گذاری در بورس و کسب درآمد از آن حلال است؟ بنده چون از بورس سررشته ای ندارم، قصد دارم در صندوق های سرمایه گذاری در بورس سرمایه گذاری کنم. لازم به ذکر است سهام این صندوق ها نیز در بورس عرضه می‌شود. این صندوق ها با پول ما مردم در شرکتهای بورسی سرمایه گذاری می‌کنند. سوال دوم: آیا سرمایه گذاری در این صندوق ها و کسب درآمد از این طریق نیز حلال است؟ با آرزوی سلامتی و توفیق برای حضرت عالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مقام معظم رهبری فرموده‌اند اصل کار اشکال ندارد و شاید کمکی به جذب نقدینگیِ سرگردان هم بشود. موفق باشید

28326
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: در خصوص پاسخ شما به پرسش من در خصوص سوال ٢٣٣١٣ در مورد بخش اعلم بودن رهبری اون عرایض من واقعا قلبی بود نه احساسی و واقعا حرف دلم بود و شما لطف دارید. در خصوص بخش اول آقای عباسی در مورد قمار بودن بورس فرمودید من سخنان ایشان را نشنیدم. استاد جان اگر برایم مهم نبود وقت شما را نمی‌گرفتم لذا تصمیم گرفتم هم آدرس کلیپ تصویری این سخنرانی رو هم عین اون سخنان رو بصورت متن بفرستم اگر در گوگل عنوان این سخنرانی ها رو سرج کنیم در بخش فیلم راحت پیدا میشه و من لینکش رو هم میفرستم لذا گفتم شاید دوستانی بخواهند تحقیق کنند با ٣ تا کلیپ ورود می‌کنم و کافی است عنوان هر کدام را سرچ کنیم ١) اول کلیپ رهبری با عنوان توصیه رهبر انقلاب به سرمایه گذاری مردم در بورس آدرس لینک https://www.aparat.com/v/a4xCB/%D8%AA%D9%88%D8%B5%DB%8C%D9%87_%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D8%A8%D9%87_%D8%B3%D8%B1%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%87%26zwnj%3B%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85_%D8%AF%D8%B1_%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3 اما متن این سخنرانی توصیه من به مردم مکررا گفته شده عرض من اینه مردم عزیزمان از کالای ساخت داخل حتما استفاده کنند در سرمایه گذاریهای مولد حتما شرکت کنند اون کسانی که می‌توانند از جمله در این تعاونیها یا یه جاهایی در بورس ٢) کلیپ منتشر شده با عنوان آموزش تحلییل تکنیکال بورس قمار را افزایش می‌دهد آدرس لینک https://www.aparat.com/v/kXuGH/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4_%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84_%D8%AA%DA%A9%D9%86%DB%8C%DA%A9%D8%A7%D9%84_%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3%D8%8C_%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1_%D8%B1%D8%A7_%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%AC_%D9%85%DB%8C%26zwnj%3B%D8%AF%D9%87%D8%AF اما متن این سخنرانی اتفاقاتی متاسفانه تو بورس میافته آقایون که تحلیلهای بورس و با جزئیات در جریان هستند میدونن که نرخ بهره سهام و بقیه اتفاقات منجر میشه به ربا ربائی که ربای فقهی نیست ظاهرا. اما اقتصاد دانهایی که اندک با حوزه مبانی اسلامی آشنا هستند می‌گویند که این بهره ای که روی برخی از سهام پدید می آید و منجر به دادن افزوده روی سهام میشه یه جور رباست، پس میشه این رو مطرح کرد که آیا سهام دارای ربا هستند؟ یک مورده که باید در فقه بررسی بشه. مورد دوم قمار است ما در اسلام این نکته رو داریم که اگر شما یک جنس را صاحب و مالک هستید و این مالک بودن شما به این جنس دائم است مثلا یک سری مرغ دارین و میدونین که این مرغها مریض هستند یا فردا یا هفته بعد تلف میشن ما تو فقه یه قاعده داریم که میگه اگر شما بدونین که قطعا یا احتمال به غریب به اتفاق جنس مال تلف شدنی است حق نداریم جنسمون رو بفروشیم حرامه، سوال پیش میاد که آیا کل آموزشهای تحلیل تکنیکال بورس با اون همه نمودار و دستگاههای محاسباتی به کاربر یک مفهموم ساده رو یاد نمیده که شما در آخرین لحظه قبل از فروپاشی جنست رو بفروش و بیشترین سود رو ببر و در پایین ترین نقطه نمودار که میدونی از اونجا به بعد شروع میکنه به افزایش سهام اونجا اون سهان رو بخر. این با مبانی اسلام سازگار هست یا نه این دیگه عقود شرعی نیست از چیدن این چرخ دنده ها در کنار هم یک تصویر داریم می‌گیریم بله خرید و فروش سهام تحت یک عقد شرعی داره اتفاق می افته اما کل تحلیل تکنیکال بورس و تمام کارگزاریها دارن این رو آموزش میدن و این یعنی خالی کردن اسلام از روح اسلام یعنی ظاهر اسلام بماند قرانها جذاب محتوا خالی مناره ها بلند. حدیثهای آخرالزمان به یاد اآدم میافته که چرا ما از این نگاه کلان نگر غفلت کردیم. ٣) و اما مهمترین بخش سوال کلیپ حسن عباسی با عنوان جنبش مردمی مبارزه با قمارسازمان یافته چرا بورس قمار است؟ اما متن عین سخنرانی می‌فرماید قمار نکنید عظیم ترین دستگاه قمار الان تو شهر لاسوگاسه. عظیم ترین قمار خانه جهانی الان در خیابان وال قرار داره، آنچه که بهش می‌گویی بورس جوان دانشجو، آقایی بود بنام جانلو یه کسی رو تو انگلیس کشت برا اینکه نگیرندش فرار کرد رفت هلند رفت تو قمارخونه ها و قمار هلندی را یاد گرفت تو قمار حرفه ای شد اونجا وضعش خیلی خوب شد شنید که دربار لویس تو فرانسه دچار مشکل مالی شده و اقتصادشون خرابه به عنوان نظریه پرداز بلند شد از قمار خونه های هلند رفت تو فرانسه تو دربار لویی، یک سیستم نظام مالی درست کرد برای اقای لویی که که امروز بهش میگند بورس. مبتنی به قمار مدل هلندی و این سازکار قمار را مدرن لیزه کرد خوب جلو برد اینکار وضع دوست لویی خوب شد که لویی این آقا رو از نخست وزیر به خودش نزدیک تر میدونست بغل اتاق لویی اتاق این آقا بود. آاقا این وضعش خوب شود حباب همین که تو بورس اصطلاح میگن حباب شکل میگیره و میترکه مال همون دوره است. یک دفعه این وضعش خوب شد و با این سازگار مالی ترکید و نابود شد. سیستم اقتصاد فرانسه ترکید این آقا شبانه فرار کرد رفت تو ایتالیا و همون جا مرد الان سنگ قبر اون شده محل طواف و زیارت قماربازان جهانی که بهشون میگن بورس باز. بورس پایش بر قماره مرکز این قمارجهانی در خیابان وال استریت است. دوست جوان تمدن غربی از نظر فرهنگی به این رسیده که حرص و طمع جامعه رو نابود میکنه جنبش وال استریت جنبش فرهنگی اجتماعی بود جنبش اقتصادی نبود، آقا پدیده ای که اساسش بر قماره چطور میتونیم اونو اسلامی کنین؟ حضرت روح الله یه روزی تو دیدار با کارکنان بانک فرمودند نباید پول کار کنه این پول نباید کارکنه یعنی همین ساختاری که بخشی سازکار بورس است. یه تحقیق میدانی کنین تو تهران تو شهرستانها هم همینه از میدان امام حسین تا انتهای دماوند این ٢٠ کیلومترو برو به تهران پارس رسیدی برگرد تا انقلاب یه وسیله ای باشه دیجیتال که تند تند بتونی شماره بزنی، چی می‌بینی یه مغازه یه بانک یه اداره یه بانک یه بانک یه مسجد یه بانک یه ساندویچی یه بانک یه مدرسه و.... جمهوری اسلانی به اشغال ساختمانهای بانک درامده اگه ساختمانهای بانکها را خراب کنین و کارمنداشم بیرون کنیم و بفروشیم به سایر مشاغل اینها پول جمع میکنن برا ٣ تا کار ١ بهترین ساختمانهای زیبا را انتخاب می‌کنند در جاهای زیبا و می‌سازند ٢ کارکنان خودشون رو خوب و شیرین مرتب بهشون می‌رسند ٣ زمینه ایجاد میکنن برای دزدیهایی مثل ٣٠٠٠ میلیارد اختلاس. بعد به من و شما میگن اونجا پول جمع میشه میدیم به صنعت یا بدیم تو بورس به صنایع. بابا اینجوری نیست مملکتی که تحریمه چرا باید نقدینگی توش جمع بشه و سازکر ها اینجوری هدر بره؟ اقتصاد مقاومتی دوست جوان یک راه برای نجات جهانه و برای اقتصاد ایران و از یک گلوگاه کلیدی میگذره اونم اینه که دلار آمریکا از پشت نظام اقتصاد ما کنار بره. اساس بانک بر رباست اساس بورس بر قماره و هر دو بصورت ذاتی در جامعه دینی مضمومه از این جهت نمیتوانیم با پسوند اسلام بانک اسلامی و بورس اسلامی را تعدیل کنین. پدیده ای که اساسش قماره آمده تو کشور ما شده فقهی بانکی که اساسش رباست آمده تو کشور ما شده پدیده مثبت اصلاح شده بانک داری اسلامی کدوم بانک داری اسلامی؟ کدوم بورس اسلامی؟ چطور میشه قمار و ربا رو بیارید اسلامیش کنید مگه امکان داره؟ خوب حالا استاد عزیز من قبلا از طریق جیمیل از دفتر رهبری این سوال رو پرسیم سلام مقلد رهبر هستم اگر به نیت کمک به فعالیت اقتصاد کشور و نیز کمک به رشد کارخانجات و شرکتهای داخلی کشورمان و نیز دریافت سود حاصل برای معیشت خودمان و آینده بچه ها وارد بورس شویم حالا با توجه به نیت ما و نیز نظر رهبری در مورد بورس و سفارش ایشان به مشارکت مردم در فعالیتهای اقتصادی چون برایم خیلی مهم است که خدای ناکرده پول شبهه ناک وارد زندگی نشود و میخاستم بدونم جواب سوالم با جواب در اینترنت چقدر نزدیک است امیدوارم لطف بفرمایید و راهنمایی کاملی بفرمایید. سوال من این است در صفحه خرید و فروش بورس هم نام شرکت یا کارخانه هم نوع فعالیت آن، تعداد سهام قابل خرید و فروش، هم قیمت هم سابقه و فعالیت هم سهامداران آن درج شده، حالا با توجه به این که هم امکان سود کردن هست هم ضرر و با توجه به این مطلب که مثلا من سهام کارخانه فولاد مبارکه یا سیمان اصفهان یا شیر و پگاه یا شرکت بیمه ای و خلاصه آنهایی که در تابلو بورس رسمی کشور درج شده رو امروز میخرم و شاید ٣ ساعت بعد بفروشم یا ١ روز بعد یا ١ هفته یا ١ ماه یا ١ سال دیگه به هر حال زمان خرید و فروش رو خودم مشخص می‌کنم و تصمیم می‌گیرم حتی اگر صبح بخرم و ظهر همان روز بفروشم آیا سود حاصله آن حلال است؟ آیا قمار نیست؟ جواب ج1) به طور کلی، فعّالیّت در بورس و صندوق های سرمایه گذاری بورس و خرید سهام و تعیین سود سالانه برای آن، اگر بر طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی که به تأیید شورای محترم نگهبان قانون اساسی رسیده باشد انجام بگیرد، محکوم به صحّت و حلیّت است. خوب استاد عزیز حال همون پرسش که در سوال ٢٣٣١٣ پرسیدم ١. در خصوص کلیپ ٢ شاید بگویی از مرجع تقلیدت بپرس چون فقهی است با توجه به سوال من از دفتر رهبری و جواب آنها چطور این جواب با کلیپ ٢ آخه جور در میاد؟ ۲. در خصوص کلیپ ١ با این شرح چطور رهبر دعوت به فعالیت کرد؟ ۳. در خصوص کلیپ ٣ سخنان آقای عباسی بانک ربوی و بورسی که بنیانش قماره تو مملکت اسلامی چکار میکنه چرا مراجع فتوا به حلیت دادن چرا جواب دفتر رهبری میگه حلاله و سودش حلاله؟ ۴. همون سوال قبلی با توجه به سخنان آقای عباسی اگه درسته چرا رهبر تایید کرده و مراجع اسلامیش میدونن؟ پاک گیج شدیم تکلیف چیست؟ اینها چطور جمع میشن ما تو این چند سال تو علم معرفت النفس فهمیدیم به موضوعات با دید چند بعدی نگاه کنیم نه تک بعدی تا جمع شود. حالا تو این موندیم چه کنیم؟ شاید سوال خیلی ها باشه و با نیت پاک وارد بورس شده باشند والی الان شده شبهه نمی‌خوایم خدای ناکرده بریم وسط قمار و حرام خوار بشیم اونوقت دیگه معرفت النفس رفتن کجاشه بانک که رباست پس سهام عدالتها بخشیش سهام همین بانکهاست، چه خبره داریم دسته جمعی میریم سمت ربا و قمار یا اینها تند رویه و راه مشخصه اگه به قول شهید قاسم سلیمانی حواسمون به کلام رهبری باشه الان با توجه به کل شرح بلا تکلیف چی میشه؟ اصرار بنده بخاطر به جمع بندی رسیدن یک بنیان فکری هست زندگی که همش پول نیست امیدوارم راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه و متذکر شده‌اید سخنان کلّیِ آقای دکتر عباسی نمی‌تواند منطبق وضع فعلی ما در بورس باشد، به‌خصوص که وقتی رهبر انقلاب به عنوان فقیهی که عالِم به زمانه هستند؛ فعالیت بورس حمل بر حلّیّت می‌کنند، نباید صحبت‌های کلی آقای دکتر عباسی را برای کار خود حجّت قرار داد به‌خصوص که ایشان در عین دلسوزی، تندروی‌هایی هم دارند که بعضاً موجب مشکلاتی برای رفقای خودشان شده است. دیروز مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» فرمودند تحولات نظام قضایی از آقای صادق لاریجانی شروع شد و آقای رئیسی آن را به اوج رساندند. در حالی‌که در کلیپ اخیر آقای دکتر عباسی که در مورد دادگاه آقای طبری سخن می‌گوید و می‌فرمایند همه‌ی کارچاق‌کن‌های جریان رانت و چپاول ملت را که در نظام قضایی قبلی بوده‌اند، باید محاکمه کرد؛ متأسفانه در آخر می‌فرمایند و مسئول قضاییِ گذشته را نیز ایضاً. در حالی‌که کافی بود کمی در سال‌های گذشته تحقیق می‌کردند که بالاخره به قول قضات و وکلا، حقیقتاً تحولات در زمان ایشان در حال شکل گیری بود و بنده خودم از بعضی از وکلا در این مورد در سال‌های گذشته اطلاع کسب کرده بودم. آقای دکتر عباسی دلسوز هستند، ولی نمی‌دانم در جریان هستید که در دانشگاه تبریز به جای آن‌که بتوانند بفهمند منظور آقای دکتر رضا داوری از علوم انسانی چیست، ایشان را متهم به نوعی مسیحیت کردند. کسی را که حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به عنوان یکی از اعضای شورای انقلاب فرهنگی انتخاب نمودند. به هر حال ما در مسیری در حرکت باید باشیم که از حکمت رهبری برای ادامه‌ی انقلاب بهره بگیریم و شما با آرامش تمام مطابق نظر مقام معظم رهبری نسبت به سهام باید عمل کنید، هرچند همچنان‌که قبلاً عرض شد بنده در این موارد صاحب‌نظر نمی‌باشم. موفق باشید

28313
متن پرسش

با سلام: پیرو سوال ٢٨٢٩٢ استاد مگر به گفته رهبری ما الان در جنگ اقتصادی نیستیم مگر طبق این کلیپ مردم را دعوت به مشارکت نکردند https://www.aparat.com/v/a4xCB/%D8%AA%D9%88%D8%B5%DB%8C%D9%87_%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D8%A8%D9%87_%D8%B3%D8%B1%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%87%26zwnj%3B%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85_%D8%AF%D8%B1_%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3 خوب چرا افرادی مثل حسن عباسی نظر دیگری دارند و بورس رو قمار می‌دانند یعنی الان مراجع ما نمی‌دانند بورس قماره یا حلال؟ اگر می‌دانند که در فتواها گفتند ایراد نداره حتی رهبری هم حکم به حلال داده البته گفتند سهام حرام نخرین مثل سهام کارخانه شراب سازی و .... که در سوالات قبلی مفصل گفتیم. این کلیپ از آقای حسن عباسی نظرش چیز دیگریست و قمار می‌داند https://www.aparat.com/v/qYBMN/%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3_%D9%87%D9%85_%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%87_%DB%8C%D9%88%D8%A7%D8%B4%DA%A9%DB%8C_%D8%AF%D9%8E%D8%B1_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D9%87..._%28_%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%29 یا این کلیپ نمی‌دانم چه بگویم: https://www.aparat.com/v/gANTO/%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3_%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87_%D9%88_%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%87_%7C_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF_%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3%DB%8C اگه حرف رهبر رو قبول دارن چرا تکلیف معلوم نیست؟ از یه طرف هم سردار شهید قاسم سلیمانی میگه قسم میخوره که یکی از راههای عاقبت بخیری گوش دادن به دهان رهبریست یعنی هر چه رهبر گفت اینها چطوری جمع میشه؟ من سنگ بورس رو به سینه نمی‌زنم فردا صبح رهبر بگه حرامه می‌کشم بیرون حالا دنیا سودم داشته باشه فرقی برام نداره. این عقیدمه ولی الان که جنگ اقتصادیه و تمام بورس دنیا خورده زمین و بورس ایران تو اوج رفته خودش افتخار نیست؟ خودش پیروزی نیست؟ جایی دیدم این نوشته بود راجع به قمار. بورس نیز همین طور است. مطلق خرید و فروش سهام که حرام نمی‌شود. کِی تا به حال شراکت حرام اعلام شده است؟ صرف این که قیمت سهام بالا یا پایین می‌رود نیز مصداق «قمار» نمی‌باشد. در هر سرمایه‌گذاری، گاهی افزایش سرمایه ایجاد می‌شود و گاهی کاهش و البته هر تجارتی ریسک دارد و ریسک نیز به معنای قمار نیست. اما در قمار، چند نفر پول یا سایر دارایی‌های خود را وسط می‌آورند و سر آنها بازی می‌کنند و هر کس برنده شد، اموال دیگران را صاحب و مالک می‌شود. لذا اگر کسی با سهامش قمار کند، قمار و حرام می‌شود. یا اگر سهام به شکل قمار عرضه شوند و به شکل قمار به مالکیت درآیند، حرام می‌شوند الان طبق اخبار در ماه گذشته ١٣ میلیون کد بورسی ایجاد شده و وارد بورس شده خوب همه از همین مردمند که آمدند شرکت کنند الان با این کلیپ ها شبهه ایجاد میشه که رهبری سفارش به شرکت تو فعالیتهای اقتصادی میکنن ولی هسته و مرکز قمار تو ایرانه و مردم رفتن توش و خودشون قمارخونه درست کردند و میگن قمار خوب نیست این شبه شده الان دید تغییر کرده، استاد مگه رهبری نفرمودند آقای احمدی نژاد صلاح نیست بیاد انتحابات ولی آمد خوب چه شد جز اینه که تو انتخابات ١۴٠٠ دید مردم دو تا شده اند عده ای میگن هر چه فکر می‌کرده باید حرف رهبر رو اولویت قرار می‌داد و گوش می‌کرد عده ای دیگر یه برداشت دیگر و طرفداری خوب من که دارم این سولات رو می‌پرسم خوب نمی‌دانم که می‌پرسم باید از اعلم تر پرسید تا راه مشخص شود حالا من بیام خودم افراط تفریط کنم و خودسرانه عمل کنم این که نمی‌شود استاد عزیز من یقین دارم باور بفرمایید الان اعلم ترین مرجع رهبر بزرگواره چرا؟ دلایل خودم اولا مرجع که نباید فقط فقه بداند و خلاص باید علاوه بر آنها بر سیاست و مسائل پیرامون کشور و دنیا آگاهی داشته باشد که رهبر دارد. دوما وقتی دیگر شیعیان کشورهای دیگر مثل عراق رهبر رو مرجع خود کردند و قبول دارند خاک به سر منه شیعه که تو کشورم نفهممش و قبولش نداشته باشم. سوم استاد عزیز الان الم و پرچم اسلام در این غیبت مولا دست کسی نیست جز رهبر چرا نخام ببینم؟ چهارم کدام حرف رو زده که به صلاح ما نبوده یا کدام حرفش به ضرر مملکت بوده هیچ جا گفت نرید برجام رفتند چه شد و...؟ خلاصه دلایل زیاد دارم جاش نیست وقت شما رو بگیرم، حالا هم همینطور. خوب استاد برای این عقل ناقص من بگویید آیا افراط و تفریط تا حالا به دین ضربه نزده؟ مثلا رهبر میگه این زمانه قمه نزنین باعث وهن دین و بدنامی اباعبدالله میشه هرچند نیتتان امام حسینه ولی رهبر پیچش مو را می‌بیند نه مو، حالا افراط کنیم و بگیم نه خوب کجا ضرر میشه بلاخره رهبر دارن کلی می‌بینند نه سطحی. بگذریم. آیا این سخنان آقای عباسی تند روی نیست؟ منطقی فکر می‌کنیم اگه سیستم بورس قماره و قمارخانه راه افتاده چرا خود رهبر بورس رو جمع نمیکنه چرا دعوت به مشارکت میکنه؟ چرا مراجع نمیگن بورس ایران قماره و تعطیل بشه چرا فتوا به حلال دادن؟ اگر هم قمار نیست چرا اجازه میدن بعضیها این جور تو مجامع نظر بدن؟ استاد بیشتر این سخنان تو جاهایی مثل دانشگاه صورت میگیره همه هم که قدرت تجزیه تحلیل ندارن گوشه ای از کلام رو می‌گیرند و قضاوت درست یا نادرست میشه فندانسیون یه پایه فکری که یا از بیخ غلط ریخته میشه یا درست بالاخره کار پیچیده میشه این مسائل باعث دوگانگی میشه شما تصور کن یکی بنا به حرف رهبر تصمیم داره بجا سپردن پول به بانک و گرفتن سود ربوی بخاد بره سهام یه کارخانه رو بخره و مشارکت کنه تا هم کارگران آن کارخانه بیکار نشوند و کارخانه روی پابمونه هم پولاش رو راکت نخوابانده باشه لااقل کاری مفید بشه و یه سودی هم ببره بعد برادر همون بیاد بگه من کلیپ دیدم تو رفتی تو قمارخونه قمار می‌کنی. این میشه اول اختلاف نظر دو تا برادر و بره تا مردم و جامعه، خلاصه استاد جریان چیه؟ حرف حاج قاسم درسته و هر چی رهبر گفت یا این کلیپ ها؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده سخنان آقای دکتر عباسی را نشنیده‌ام ولی حرف جنابعالی در مورد مقام معظم رهبری، کاملاً حق است و واقعاً اگر همه‌ی ما به چنین بصیرتی برسیم که خداوند راه‌های کلی و راهبردی را از طریق ایشان برای ما روشن کرده است و مطابق رهنمودهای ایشان جلو برویم، بسیاری از تنگناهای تاریخی که روشنفکران تلاش دارند از طریق عقل مدرن رفع نمایند، رفع می‌شود. موفق باشید

28304
متن پرسش
سلام: استاد طاهرزاده جایی فرمودید که آقای خامنه ای نایب حقه امام زمان عذرمی‌خواهم این تند روی است ایشان خود چنین ادعایی ندارند و ایشان هم ممکن الخطا هستند این حرفها جلوی نقد ایشان را می‌گیرد. فرمودید آقای منتظری درک درستی از منافقان نداشت اما استاد ایشان جگرگوشه خود را در راه انقلاب داده اند آن‌هم توسط همین‌ها چرا باید از اینها الکی دفاع کنند؟ از فوت ایشان ۱۰سال می‌گذرد هنوز دفترشان پلمپ است چرا؟ در قضیه مجاهدین فرزند ایشان احمد منتظری نامه ای به صدا و سیما نوشت و آنها را به مناظره فراخواند اگر نظام محق بود درخواست را می پذیرفت؟ مدت ۲۰ سال علیه ایشان حرفها و اتهام ها زده شد اما به ایشان اجازه دفاع داده نشد؟ تشکر می کنم امیدوارم لفظ تندروی حمل بر بی ادبی نباشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حتماً مستحضر هستید که ورود به این نوع مسائل نیاز به عرض عریض دارد که در محدوده ی سوال و جواب نمی‌گنجد. ۲. نایب الامام به این معنا نیست که او عین امام معصوم؛ معصوم باشد ولی شواهدی که در گفتار و رفتار او به چشم می‌خورد حکایت از آن دارد که مورد تأیید امام زمان باشد. موفق باشید

28263
متن پرسش
سلام: در خصوص سردار سلیمانی سوالی دارم ، ایشان قبل از ظهور داعش بمدت دو سال در سوریه برای کمک به بشار اسد و حفظ حکومت ایشان جنگیده اند. می خواستم بدانم عزیزانی که اعتقاد به حقانیت راه ایشان و انقلاب دارند چگونه از این موضوع (جنگ ایشان بر علیه مردم سوریه و دفاع از حکومت بشار اسد) دفاع می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که به بهانه‌ی بهارِ عربی، می‌خواستند حکومت حافظ اسد را سرنگون کنند تا یکی از ارکان جبهه‌ی مقاومت را که بشّار اسد نیز اعتقاد به مقاومت در مقابل اسرائیل داشت؛ سرنگون نمایند. و اتفاقاً رهبر معظم انقلاب با هوشیاری متوجه‌ی این امر شدند و در عین حفظ دولت اسد، پیشنهاداتی برای تغییر نظام سیاسی سوریه داده شد و عملی گشت. موفق باشید

28238
متن پرسش
سلام مجدد استاد: سوال قبلی که برایتان فرستادم ، به این منظور بود که برخی بسیار درگیر زدن آقامیری هستند ، نه به طرز نقد ، بل به طرزی غیر اسلامی. اخیرا مباحثی در فضای مجازی مطرح شده که نویسنده به زعم خود دارد ثابت می‌کند که اقا میری عاقبتش به شر خواهد بود صددرصد! خب ما می‌بینیم حرفهای غیر حکیمانه را دارند با حرفهای غیر حکیمانه پاسخ می‌دهند! و همین ضرر افزودن بر ضرر است. برعکسش رفتار آقای دکتر رفیعی بود که دیدیم. وگرنه بحمدلله ، بحمدلله ، ما با رفقایمان در تهران ، حدودا ۷ سال پیش نشستیم و طبق کتاب معاد حضرتعالی ، (به سادگی) مبنای غلط نظرات ایشون رو در مورد معاد نقد کردیم و ایرادات رو به کلی با هم بررسی کردیم و دوستان هم به خوبی استقبال کردند. ولی این طرف بوم افتاده هم کم نیستند استاد. همیشه مشکل داشتیم از افراط و تفریط به همین خاطر بنده مجبور بودم و هستم به شخصی بگویم آقای آقا میری اکثر صحبتهاشان مبنا ندارد و قابل نقد است، به شخصی دیگر بگویم : درست است که نقد فراوانی به صحبتهایش داریم ، ولی این دلیل و حجت بر این نیست که اولا به راحتی مورد لعن قرار بدهید و به راحتی از جرگه انقلاب بیرون بیندازیم. ما از حضرتعالی آموختیم انقلاب وسعت و صدر سعه اش بیش از این است که از ایشان هم سخت تر گرفتار اشتباهات را در بر خود نگه داشته و ناگاه بیدار کرده. لذا در این پیامم ، می‌خواستم در مورد این مساله توضیح بفرمایید که آیا بنده اشتباه می‌کنم؟ یا حواسم به چه نکاتی باشد در مواجهه با این دو نوع تفکر که یکی آقا میری را خدا می انگارد و دیگری فحش و لعن؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد بحمداللّه خداوند به برکت خون شهدا و صداقت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» نوری را به ظهور آورد که اگر ما با افرادی که معاند نیستند و اشتباه دارند، درست مواجه شویم لایه‌های پنهان انقلاب اسلامی به ظهور می‌آید. آری! سعه‌ی صدری که نیاز امروز است از نان شب برای ما واجب‌تر است. موفق باشید  

28146
متن پرسش
سلام بر استاد عزیزم: نظر شما در مورد این بیان آقای میرباقری چیست که گفتند: عرفان مولوی برای کفار خطری ندارد و این قرائت از اسلامی که مولانا داره بصیرت سوز است! اشعاری هم به عنوان شاهد مثال می آورند که ظاهرا همینطور است که آقای میرباقری می‌فرمایند. اما بنده احساس می‌کنم اشعار مولانا ناظر بر مسأله دیگری است و درصدد نفی مبارزه با بدی ها نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان سخنان ایشان هستم. فکر می‌کنم نظر مقام معظم رهبری و شهید مطهری که مثنوی را، تفسیر قرآن ملا جلال می‌دانند؛ صائب‌تر باشد. به هر صورت نمی‌توان بدون آن عرفان، امروز در طوفانی که دنیای مدرن برای بشر ایجاد کرده است، سالم بود و از بودنِ ظالمانی مثل طبری‌ها جامعه را نجات داد. موفق باشید

28071
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به دغدغه حضرتعالی به تمدن نوین اسلامی و تمدن سازی و حرکت بسمت تحول در مبانی معرفتی، یک مطلبی مطرح شده که با توجه به تمدن سازی نوین اسلامی و تحول در علوم انسانی و الگوی اسلامی پیشرفت و گذار از ساختارهای متعارف مدرن و توسعه گرایی، به نظر من با توجه به چیزی که در متن می بینم نقطه مقابلی هست و حتی نقد جدی و مخالفت قاطع داره و به جهت اضطرار در عصر غیبت و سیطره مدرنیته این رو مطرح می‌کند که «سیاست ورزی و حکمرانی دینی در عصر غیبت و سیطره مدرنیته نباید مبتنی بر تغلب و اکراه باشد بلکه باید نهایت تلاش برای همراهی مردم با اهداف و برنامه های حکومت صورت پذیرد و هر جا اجرای حکمی از احکام شرع با مقاومت مردمی و اجتماعی و یا در مواردی فشار غیر قابل مقاومت جامعه جهانی مواجه شد و اجرای آن موجب مفسده ای چون تشتت و تفرقه ملی و سیاسی و اجتماعی گردید، نباید بر اجرای آن حکم اصرار ورزید و مفاسد بزرگتری از ترک حکم را رقم زد.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با حاکمیت فقیه آری! بحث مقبولیت در میان است و به همین جهت حضرت امام موضوعِ جمهوری اسلامی را که ولایت فقیه نیز در متن آن گنجانده شده بود، به رأی گذاشتند و سال گذشته هم که دانشگاه مریلند نظرخواهی کرده بود، بیش از ۹۰ در صد از مردم ایران در باقی‌بودن این نظام نظر مثبت داشتند، هرچند درصد زیادی تقاضای تغییرات اساسی را به میان آورده بودند و رهبر معظم انقلاب نیز در بحث ۱۴ خرداد و موضوع «امامِ تحول» بر همین مسئله تأکید دارند و در همین رابطه امیدشان به جوانان است و روحیه‌ی تحول‌زاییِ آن‌ها. موفق باشید

28038
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: بنده جوانی ۱۸ ساله هستم و در مسجد و مجموعه فرهنگی فعالیت می‌کنم. مدیران مجموعه به هر کوچک ترین تفاوتی در نگرش انسانها به آنها برچسب ضد انقلاب می‌زنند و آنها را دارای عدم بصیرت سیاسی می‌دانند و خط کش ها و پارامترهای خاصی برای تشخیص انقلابی و ضد انقلابی دارند. برای مثال بنده در انتخابات مجلس به آقای قالیباف رای ندادم و مدیران آن مجموعه بنده را ضد انقلاب نامیدند و گفتند تو مثل سلیمان بن صرد خزاعی هستی. یا برای اینکه من را بسنجند پرسیدند که نظرت درباره شریعتی چیست؟ و من در جواب عرض کردم ایشان یک شخصیت فرهنگی بودن جامعه شناس خوبی بود اما اسلام شناس نبود ولی باز بنده رو به عدم بصیرت سیاسی متهم نمودند چون توقع دارند دور تمام شخصیت ها یک ضربدر بکشیم در واقع شریعتی را مرز تشخیص حق و باطل قرار دادند در حالی که شما بهتر می‌دانید که کسانی مثل رهبر انقلاب و شهید بهشتی شریعتی را با همه اشتباهاتش قبول داشتند. یا مثلا درباره مصدق از من سوال نمودند تا بصیرت سیاسی من را مورد سنجش قرار بدهند و من عرض نمودم ایشان ماسون بوده اما کار ایشان در مسئله ملی شدن صنعت نفت قابل تحسین بوده. اما متاسفانه باز بنده را به عدم بصیرت سیاسی متهم کردند. استاد عزیز اینها فقط چند مورد جزئی بود که خدمت شما عرض نمودم. متاسفانه در بسیاری از مجموعه های انقلابی تعریف صحیحی از انقلابی گری وجود ندارد و اغلب تنگ نظری ها و عدم گشودگی ها در برخی مجموعه های انقلابی وجود دارد و به راحتی و مثل آب خوردن اشخاص برچسب ضد انقلاب می‌خورند و آنها را دارای عدم بصیرت سیاسی می‌دانند. حال نظر شما در این رابطه چیه؟ آیا چون من به فلان آقا رای ندادم ضد انقلاب هستم و بصیرت سیاسی ندارم؟ آیا چون یک تعریف کوچکی از شریعتی کردم ضد انقلاب هستم و بصیرت سیاسی ندارم؟ راهکار شما در این‌باره چیه و من چه رفتاری باید در قبال این واکنش ها داشته باشم؟ خداوند به شما خیر بده و تا سالهای سال شما را برای ما نگه دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این از مسائل و مصائبی است که ما مذهبی‌ها گرفتار آن شده‌ایم و سعه‌ی صدر لازم را از دست داده‌ایم، در حالی‌که رهبر معظم انقلاب با دانشجویان در ماه رمضان، فرمودند: جبهه‌ی انقلاب را گسترش بدهید، یارگیری کنید؛ حذف نکنید؛ صِرف اختلاف سلیقه و اختلاف نظر درباره‌ی فلان مسئله موجب طرد نشود. بعضی هستند که به اسلام و انقلاب و نظام اسلامی و به خیلی از خصوصیّاتی که شما به آن اهمّیّت می‌دهید معتقدند، در فلان مسئله‌ی خاص با شما موافق نیستند؛ این نباید موجب بشود که شما او را طرد کنید... هر چه می‌توانید جبهه‌ی انقلاب را گسترش بدهید، جذب کنید؛ البته جذب آدم معتقدی که با شما اختلاف سلیقه دارد. رهبری ۱۳۹۹/۰۲/۲۸. بزرگان ما از جمله رهبر معظم انقلاب و مرحوم شهید بهشتی در راستای راهی که حضرت امام به میان آوردند، سعه‌ی صدر خاصی را پیشه کردند. قبلاً در این مورد یادداشتی شده است ذیلاً آن را خدمتتان ارسال می‌دارم. موفق باشید

۱. در مورد وسعت نظر شهید بهشتی، همین بس که دشمن همیشه نسبت به تنگ‌نظریِ افراد به ظاهر مذهبی امیدوار بود و شهید بهشتی برعکس، به عنوان یک شخصیت مذهبی، شدیداً بر آزادی اندیشه و وسعت نظر تأکید داشت. و بدین لحاظ دشمن، دشمنِ شهید بهشتی بود. زیرا او با وسعت نظری که داشت بسیاری از حیله‌های دشمن را خنثی می‌کرد.

۲. شهید بهشتی اسلام را به وسعت جهان مدّ نظر داشت و آن را جهانی می‌دید، لذا برای بقیه‌ی اندیشه‌ها احترام قائل بود، ولی نه آن‌طور که جریان‌های مقابل نظام اسلامی انتظار داشتند که در تصمیم‌گیری‌های کلان نظام اسلامی حاضر باشند. در حالی‌که بیش از ۹۰ درصدِ مردم به جمهوری اسلامی رأی داده بودند.

۳. تفاوت روش شهید بهشتی با شهید منتظری در نگاهی بود که شهید بهشتی به سعه‌ی نظام اسلامی در این تاریخ داشت که در هر حال، جای خود را در این جهان باز می‌کند و نباید نگران جریان‌هایی بود که سعی داشتند با روحیه‌ی غرب‌گرایی نظام اسلامی را استحاله کنند.

۴. شهید بهشتی در صحبتی که در دانشگاه داشتند وقتی نسبت به تهمت‌ها و اتهاماتی که به ایشان زده شده، سؤال کردند؛ فرمود: وقتی‌که بنده چنین تریبونی در اختیار دارم و می‌توانم از خود دفاع کنم، عملاً امکان دفاع از کسانی که چنین تریبونی ندارند، گرفته شده است، پس بهتر است از اتهام‌زنندگان، دلیل و مدرکِ سخنان‌شان پرسیده شود.

۵. نکاتی از نامه‌ی شهید بهشتی به امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در مورد بنی‌صدر: ۲۲/۱۲/۵۹

دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آن که جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط می‏شود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده بودن و پویا بودن، باید سخت ملتزم به وحی و تعهد در برابر کتاب و سنت باشد، بینش دیگر در پی اندیشه‏ ها و برداشت‏های بینابین، که نه به‌کلی از وحی بریده است و نه آن‏چنان که باید و شاید در برابر آن متعهد و پای‏بند، و گفته‏ ها و نوشته ‏ها و کرده ‏ها بر این موضوع بینابین گواه.

بینش اول در برابر بیگانگان و هجوم تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی به نظام سخت ‏به توکل بر خدا و اعتماد به نفس و تکیه بر توان اسلامی و پرهیز از گرفتار شدن در دام داوری‏ها یا دل‏سوزی‏های بیگانگان معتقد و ملتزم. بینش دیگر، هرچند دلش همین را می‏خواهد و زبانش همین را می‏گوید و قلمش همین را می‏نویسد، اما چون همه مختصات لازم برای پیمودن این راه دشوار را ندارد، در عمل لرزان و لغزان.

بینش اول به نظام و شیوه‏ای برای زندگی امت ما معتقد است که در عین گشودن راه به‌سوی همه نوع پیشرفت و ترقی، مانع حل شدن مسلمان‏ها در دستاوردهای شرق یا غرب باشد و آنان را بر فرهنگ و نظام و ارزش اصیل و مستقل اسلام استوار دارد. بینش دیگر با حفظ نام اسلام و بخشی از ارزش‏های آن، جامعه را به راهی می‏کشاند که خود به خود درها را به‌روی ارزش‏های بیگانه از اسلام و بلکه ضداسلام می‏گشاید.

بینش اول روی شرایطی در گزینش مسئولان تکیه می‏کند که جامعه را به‌سوی امامت متقین و گسترش این امامت ‏بر همه سطوح راه می‏برد. بینش دیگر بیشتر روی شرایطی تکیه می‏کند که خود به خود راه را برای نفوذ بی‌مبالات‏ها یا کم‌مبالات‏ها در همه سطوح مدیریت امت اسلامی و حاکم شدن آن‏ها بر سرنوشت انقلاب هموار می‏سازد.

اگر این دو بینش در اداره امور جمهوری اسلامی ادامه یابد، نه کارهای جاری مردم سر و سامان پیدا می‌کند، نه مشکلات موجود دینی، فرهنگی، اخلاقیات اجتماعی و اقتصادی این مردم رنج‌دیده و محروم و ایثارگر با سرعت و قاطعیت کافی حل می‌شود و نه می‌توان برای آینده طرح‌های اصیل اسلامی ریخت و به مرحله عمل درآورد

امام عزیز،  به خدا سوگند تحمل این وضع برای این فرزندتان بس دشوار است که چهره افسرده‏ این‏ها را ببینم و ندای یاللمسلمین آن‏ها را بشنوم و تنها پاسخ این باشد که صبر کنید. من هم صبر می‏کنم و فی العین قذی و فی الحلق شجی.

ما در دیدار روز دوشنبه یازدهم اسفند در منزل آقای موسوی اردبیلی آن‌قدر با محبت و گرمی با ایشان برخورد کردیم و در حل مشکل وزیران دارایی و بازرگانی جلو رفتیم که امید داشتیم بر تفاهم‌ها افزوده شده است و هرگز باور نمی‌کردیم که آقای بنی‌صدر سه روز بعد از این دیدار چنین رفتاری از خود نشان خواهند داد.

ما از همان آغاز در پی آن بودیم که میدان عمل سازنده چنان فراخ و گسترده باشد که امثال آقای بازرگان و آقای بنی‌صدر و آقای یزدی در سطوح بالا فعالیت داشته باشند.در آبان سال گذشته، پس از استعفای دولت موقت پیام دادید که قم بیاییم تا مسئله فوری اداره کشور در خدمتتان بررسی شود، صحبت از ترکیب جدید شورای انقلاب بود، نظر حضرتعالی این بود که آقای مهندس بازرگان دیگر در شورای انقلاب نباشد. بر اساس همین اعتقاد به شرکت خلاق هرچه بیشتر نیروها و نفی هرنوع تنگ‌نظری و انحصارطلبی پیشنهاد کردیم که ایشان همچنان در شورای انقلاب بمانند و سرانجام حضرتعالی هم موافقت کردید و در همین مرحله بود که مسئولیت دو وزارتخانه مهم، وزارت دارایی و وزارت امور خارجه به آقای بنی‌صدر داده شد. اینها و نظایر اینها دلیل روشنی است بر این که شرکت فعال این آقایان در اداره امور کشور مطلوب ما بوده است و با آنها هیچ مسئله شخصی نداریم.

۶. شهید بهشتی با وجود اینکه تقابل ایدئولوژیک با بنی‌صدر  داشت اما با ادبیاتی منصفانه، انحرافات وی و جریان متبوع وی را نقد کرد

۷. آقای رفیق درست می فرمایند: شهید محمد منتظری با من رفیق بود. به او گفتم شما در مورد آقای بهشتی اشتباه میکنی. اجازه بده با ایشان قرار ملاقاتی بگذارم و برویم با هم صحبت کنیم. ایشان هم به این ملاقات راضی شد. سه یا چهار روز مانده به واقعه هفتم تیر بود که برای جلسه ای خدمت ایشان رسیدم. ورود من درست مصادف با ختم جلسه بود و مرحوم شهید بهشتی به طرف اتاقش میرفت. من تا آقای محمد منتظری را دیدم که سر پله ها ایستاده بود او را در آغوش کشیدم. تا محمد را بغل کردم شهید بهشتی که در حین حرکت متوجه حرکت من شده بود با صدای رسایی فرمود یک بار دیگر هم از طرف من آقا محمد را ببوس و ادامه داد همانطور که به شما گفتم محمد خودمونه و مسائل ما با همدیگر حل شد. خیلی هم راحت حل شد و به نفع ایشان هم حل شد. تا شهید محمد منتظری این عبارات شهید بهشتی را شنید زد زیر گریه. آمدیم پائین توی محوطه حیاط روی نیمکت های کنار باغچه نشستیم. از او پرسیدم محمدآقا حالا نظرت چیست؟ پاسخ داد بزرگواری آقای بهشتی بلایی به سر من آورد که هیچ چیز آن را جبران نمیکند. پرسیدم چطور؟ گفت من این همه به ایشان بد گفتم و اهانت کردم ولی در دفعه اولی که مرا دید مدتها مرا در آغوش خود گرفت و فشار داد و مرا بوسید و بعد سرش را جلو آورد و گفت یک کلمه راجع به گذشته حرف نخواهی زد. از حالا به بعد را با هم صحبت میکنیم. هرچه خواستم بگویم در گذشته فلانجا چه گفتم و قضیه چه بود اصلاً اجازه نداد حرف بزنم.

۸. نقش شهید بهشتی در تصویب قانون اساسی در دو جهت یکی در تنظیم محتوا و اصول  و دیگر در مدیریت مجلس را که حاکی از سعه‌ی صدر و تحمل فوق‌العاده‌ی او بود، نباید فراموش کرد.

۹. مرحوم آیت اللّه مهدوی کنی می‌فرمودند: مرحوم بهشتی نسبت به عقاید بنی صدر احساس خطر می‌کرد، ولی تحمل کرد تا سرانجام بنی‌صدر باطن خود را ظاهر کرد و امام هم راضی شدند تا او را بردارند.

۱۰ حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» اولاً فرمودند: «بهشتی یك ملت بود برای این ملت ما». و ثانیاً: متذکر شدند: «بهشتی مظلوم زيست و مظلوم مُرد و ... »  حال سؤال اساسی آن است که نباید به معنایِ یک ملت‌بودنِ آن مرد الهی فکر کرد؟ راستی! چگونه می‌شود که یک انسان در تاریخ خود و درک حضور تاریخی‌اش به وسعتِ یک ملت می‌شود؟! و چگونه با عدم درکِ چنین انسانی و با انواع تنگ‌نظری‌ها، او را مظلوم‌وار از دست بدهیم؟

رهبر انقلاب«حفظه‌اللّه» و سعه‌ی صدر لازم

در راستای وسعت نظر مقام معظم رهبری نسبت به مخالفان، ایشان در خاطرات خود می‌فرمایند: یکی از کمونیست‌ها را به سلول ما آوردند، در حالی‌که بنده در حال نماز بودم چون لباس سفیدی را به صورت عمامه به سر داشتم و به جای عبا یک پتو به دوشم بود، هرکس مرا در تاریکیِ سلول می‌دید تصور می‌کرد من لباس روحانی به تن دارم. همین‌که آن فرد با بنده روبه‌رو شد چهره‌اش در هم رفت و غمگین و افسرده به گوشه‌ی سلول خزید. من به او نزدیک شدم و کوشیدم با او نیز مانند سایر زندانیان جدیدالورود رفتار کنم و افسردگی‌اش را بزدایم. به او گفتم: شما گرسنه‌اید یا تشنه؟ اما اخم از چهره‌اش کنار نرفت، با دست به مالش‌دادن شانه‌ها و سر و گردنش پرداختم، سعی کرد از پاسخ‌دادن به هر سؤالی خودداری کند. من عادت داشتم مقداری از غذای افطار را نگه دارم، به او نان و قدری مربا دادم، حاضر نشد بخورد. بالاخره به زور به او غذا خوراندم و آب نوشاندم چون می‌دانستم پس از دستگیری‌اش غذایی نخورده و چه بسا کتک هم خورده باشد. قدری چهره‌اش باز شد. جهت مراعات او نماز عشای خود را به تأخیر انداختم. صحبت با او را ادامه دادم. چون گمان می‌کرد من می‌خواهم او را به صفوف اسلام‌گرایان جذب کنم، سرش را بلند کرد و با لحنی خشک گفت: اجازه دهید اعتراف کنم من به هیچ دینی عقیده ندارم.

فهمیدم که چه در ذهنش گذشته، دنبال جمله‌ای مناسب ذهنیت و منطق و شرایط او می‌گشتم. گفتم: سوکارنو رئیس جمهور اندونزی در کنفرانس باندونگ گفت: ملاکِ اتحاد ملت‌های عقب‌مانده، نه وحدت دینی و نه وحدت تاریخی و فرهنگی و امثال آن، بلکه وحدتِ نیاز است. مسائل، یکی است و سرنوشت، نامعلوم، و دین نباید میان من و شما جدایی بیندازد.

انتظار این پاسخ را از من نداشت. دیدم تغییر در چهره‌اش آشکار شد، خیلی هم باز شد و با ما گرم گرفت. بعد به او گفتم: شما استراحت کن و ما نماز می‌خوانیم.

همسرش در سلول دیگری از همین زندان بود، با استفاده‌ از تجربه‌ی طولانی خود در این زندان، توانستم میان او و همسرش ارتباط برقرار کنم و همه گونه محبت و خدمتی به او کردم. دو ماه پیش ما ماند. یک روز گفت: وقتی چشمم به شما افتاد، احساس کردم دچار فاجعه شده‌ام، به خود گفتم گرفتار ملا شدیم! اکنون به شما می‌گویم من در عمرم کسی را از جهت سعه‌ی صدر و عدم تعصب مانند شما ندیدم.[1] با این‌همه او کوچک‌ترین تغییری در لجاجت خود انجام نداد و من به او گفتم: موضع من برخاسته از عقیده‌ام است و موضع تو نیز برخاسته از عقیده‌ات می‌باشد. اسلام از پیروان خود می‌خواهد در احکام اسلامی به مرزهای دین سخت، پایبند باشد. ولی همین احکام می‌گوید: مسلمان با غیر مسلمان جوشش داشته باشد و نسبت به او نرمش نشان دهد و در گفت‌وگو با مخالفان، از جزم‌گرایی و شدت و حدّت بپرهیزد. قرآن می‌فرماید: «فَبَشِّرْ عِبادِ، الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه‏»(زمر/ ۱۷ و ۱۸) و نیز می‌فرماید: «ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ»(نحل/۱۲۵) و یا می‌فرماید: «وَ إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلى‏ هُدىً أَوْ في‏ ضَلالٍ مُبينٍ (۲۴سبأ) و نیز «لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ»(ممتحنه/۸). نصوص سنت نیز به همین امر دعوت می‌کند تشویق به طلب دانش حتی در چین نیز دلالت روشنی بر همین نگرش بسیار باز و گسترده دارد. همه‌ی دانش‌ها را انسان مسلمان می‌تواند از غیر مسلمان فرا گیرد و در جهتی که موافق نظر دین است قرار گیرد. ولی کمونیست‌ها متون و نصوصی خشک و انعطاف‌ناپذیر و قالب‌هایی از پیش ساخته دارند که نه از روح و عاطفه از آن اثری هست و نه از ارزش‌ها و اخلاق، و این ویژگی بر رفتار و برخورد همه‌ی دارندگانِ اندیشه‌های مادی حاکم است.[2] 

 


[1] - البته رهبر انقلاب متذکر می‌شوند که آن شخص بدون آن‌که تغییری نیافت، در هر فرصتی به شیوه‌ای نفرت‌انگیز تلاش می‌کرد دین و روحانیت  و هر سنتی که به دین مربوط بود را مسخره کند.

[2] - گزیده‌ای از کتاب «خون دلی که لعل شد» از صفحات 247 تا 251.

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!