بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25596
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد گرامی: ببخشید یک سوال: حضرت آقا بیانیه گام دوم را با این عبارت شروع می‌فرمایند: الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله‌ الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین. این عبارت برای چه مواقع و مواردی استفاده می‌شود؟ چرا حضرت آقا از این عبارت در ابتدای بیانیه استفاده کرده‌اند؟ ما در حال شرح بیانیه گام دوم انقلاب هستیم و این سوال برای‌مان پیش آمد. قطعا پاسخ شما برای بسیار راهگشاست. سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب با آن مقدمه‌ی دقیق و حکیمانه، ما را متوجه می‌کنند که حضور تاریخی انقلاب اسلامی دیگر محدود به شیعیان نیست بلکه از حوزه‌ی حضور در جمع مسلمین نیز گسترده‌تر آمده است. موفق باشید

25593
متن پرسش
من به جد دریافت کرده ام که امام زمان (عج) به طرق مختلف خود را در امام خامنه ای جلوه داده است، حتی گاهی اوقات آنچنان اتحاد و سنخیتی بین این دو نور الهی می بینم که نمی‌توانم تفکیکی بین آن دو عزیز الهی ایجاد کنم. استاد فقط یک سوال. کسی را مثل ایشان سراغ ندارم! فارغ از پدیدار شدن ظرفیت های فردی و اجتماعی ظهور و بستر سازی ظهور و... آیا ممکن هست در زمان حضرت آقا، بقیة الله ظهور (وعده داده شده) نمایند؟! یا اینکه خداوند با توجه به حکمت و مصلحت خود کسی را مخفیانه و ناباورانه برای ادامه راه ولایت فقیه پرورش می‌دهد تا اینکه بستر تاریخی موعود ایجاد شود؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در اصل موضوع، با شما همراه هستم. در مورد دوم هم، چرا امیدوار نباشید؟ موفق باشید

25591
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: اینکه مقام معظم رهبری در شرایط فعلی این میزان امیدوار و شاداب در عین دغدغه مندی که در بیانیه گام دوم انقلاب هم واقعاً مشهوده، چیست؟ ایشون این چند ساله بسیار روی جنگ احزاب تاکید می کنند و مولفه های وضعیت فعلی و اون زمانه رو بشدت مشاهبه و در تداوم هم می دانند، آیا این امید و آگاهی به حکمت الهی که نمونه ای از اون در جنگ احزاب تجلی یافت، یکی از علل این روحیه امیدواری ایشان در شرایط فعلی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌چیز حکایت از آن دارد که عصر جدیدی شروع شده است. عرایضی اخیرا شده که در کانال  @asre_jadeid می گذارند شاید مفید افتد. موفق باشید

25519
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم استاد عزیزم: اولا متشکر از قبول پیشنهادم در مورد کتاب شهید آوینی، فقط کانال عصر جدید را پیدا نکردم. اما مطلب دیگر در مورد استاد دکتر داوری حفظه الله است، همان طور که اطلاع دارید ایشان پس از آن ماجرای نامه شان به گروه علم دینی که حواشی زیادی داشت و البته حرف خیلی جدیدی نزده بودند ولی برای برخی سوء تفاهم هایی به وجود آورد اما مقاله ایشان در مورد ایران مشکل دارد ولی مسله ندارد و سخن ایشان در مورد امکان تمدن نوین اسلامی یک مقدار از سوء تفاهمات را کنار زد اتفاقا در همان روز ها بود من سخنرانی مقام معظم رهبری دام ظله را در سالگرد حضرت امام (ره) را گوش می کردم به نظرم نزدیکی بین این دو تفکر مشاهده کردم تا گذشت و ایشان بر خلاف دو سال پیش این بار دعوت دوستان علم دینی را قبول کردند و سخنرانی فرمودند. چند نکته را می خواستم در این باره با شما در میان بگذارم اولا به نظرم نهضت رفع سوءتفاهم بسیار کار پسندیده ای است و دکتر داوری به نظرم این کار را عملی کردند. این سخنرانی جدید که ایشان از لیبرالیسم ها هم بسیار انتقاد کردند دست منافقانه آن ها را رو کرد از طرفی ایشان به نظر من حرف جدیدی باز در این سخنرانی نزدند جز این که نظرات متشابه شان را واضح کردند. اما در مورد نظر ایشان در مورد علم دینی همیشه برای من این نکته مجهول است که بله من نظر دکتر در مورد این که جامعه دینی که باید متقدم بر علم دینی باشد را از حیثی قبول دارم ولی از جهات دیگر ما تا علم دینی تولید نکنیم تا بحث های نظری نکنیم تا نقد آرای غیر دینی نکنیم تا فلسفه دینی تا فقه دینی نداشته باشیم چگونه می توانیم جامعه دینی داشته باشیم و بسازیم؟ به نظر قاصر من ما دو نوع علم دینی داریم یک علم دینی برای ساختن جامعه دینی لازم داریم و یک علم دینی هم برآمده از جامعه و عالم دینی داریم یعنی این بار جامعه دینی علم دینی تولید می کند. دو سال پیش که نامه دکتر منتشر شد من نظرات مختلفی را خواندم به نظرم بهترین نظر را استاد زرشناس داده بودند ایشان در کمال احترام و در عین این که اصلا نامی از دکتر داوری نبردند به طور غیر مستقیم فرمودند ایجاد جامعه دینی هیچ منافاتی با تلاش ما برای تولید علم دینی ندارد، ما در شرایط گذار هستیم البته متن سخنان ایشان را دقیق نمی آورم ولی مضمون کلامشان این بود که جامعه سازی دینی منافاتی با تلاش برای اندیشیدن با علم دینی ندارد منافاتی با نقد غرب ندارد. نکته دیگر که می خواهم بگویم این است که اولا برای جامعه سازی دینی فقط تولید علم دینی کافی نیست بلکه زمینه ساز است و یکی از عوامل است چنانچه انقلاب اسلامی فقط در مورد علم دینی فعالیت نمی کند بلکه فعالیت های فرهنگی، استراتژیکی، نظامی، جنگ تمدنی، تربیتی، جنگ نرم رسانه ای، صادر کردن ایدئولوژی و دین و فکر که البته بیش تر صدور معنوی است یعنی خودش صادر می شود، به صحنه آوردن شخصیت های تراز و همین طور حکمت و عرفان اسلامی و غیره. آخرین نکته تفاوت نگاه امام خامنه ای با دکتر داوری، به نظرم این است که نگاه حضرت آقا در عین حکیمانه بودن یک نگاه انقلابی هم است. به نظرم نگاه انقلابی نگاهی است که بنابر فرموده قرآن کریم «ان تتقوا الله یجعل لکم مخرجا »است مثلا چه کسی فکر می کرد اربعین اتفاق بیفتد. این احساس حضور خدا ورای تمام حادثه ها و غلبه بر همه آن ها مهم است، همان نگاهی که شهید آوینی ها و شهید حججی ها دارند و توجه به شرایط گذار هم می تواند مسله را حل کند! ببخشید طولانی شد عذر مرا بپذیرید!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آدرس کانال «عصر جدید» @asre_jadeid 

۲. سخن آقای دکتر داوری در رابطه با علوم انسانی مثل اقتصاد و جامعه‌شناسی و روان‌شناسی است که ایشان به صورتی عالمانه متذکر می‌شوند این علوم را فرهنگ غربی برای مسائلِ خودش پیش آورده است. این غیر از آن است که ما با منظر توحیدی به عالَم بنگریم و علمِ مربوط به خود را بیابیم و بحث آقای دکتر زرشناس در این رابطه می‌باشد. ۳. در بحثِ زمینه‌سازی، نکته‌ی مهمی را به میان آورده‌اید. ۴. چقدر از این نکته‌ی آخرتان که متوجه‌ی تفاوت زیست‌جهانِِ رهبر معظم انقلاب با آقای دکتر داوری شده‌اید؛ لذت بردم و مسرور شدم. از آن جهت که بعضی‌ها گمان می‌کنند اگر ما توصیه می‌کنیم نباید دکتر داوری را نادیده گرفت، بنا داریم در زیست‌جهانی غیر از زیست‌جهانِ رهبر انقلاب زندگی کنیم. موفق باشید 

25505
متن پرسش
سلام: چندی پیش فتوایی منتسب به رهبر انقلاب درباره استحباب تعدد زوجات در شرایط فعلی جامعه در فضای مجازی منتشر شده بود. اخیرا جمعی که به دیدار معظم‌له رفته بودند از ایشان در این باره سوال کردند که آیت‌الله خامنه‌ای با شنیدن آن برافروخته شده‌ و متعجب گفتند: اصلا بنده همچین فتوایی ندارم و اصلا همچین چیزی را قبول ندارم؛ چه کسی این را گفته؟ آقایان حتی به شوخی هم نباید درباره تعدد زوجات حرف بزنند، که باعث دلسردی خانم‌ها می‌شود. جالب آن‌که رهبری در محل‌ کارشان هم هشدار داده‌اند که افراد شاغل در بیت اگر همسر دوم اختیار کنند، اخراج می‌شوند. ‌آیا این متن می تواند صحیح باشد در حالی که فقهای متقدم و متأخر قائل به این مسئله بوده و هستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اظهار نظر در این موارد در صورتی باید انجام بگیرد که سند سخنان را بتوان در سایت مقام معظم رهبری پیدا کرد. موفق باشید

25502
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: با عرض پوزش ترجیحا بدون مقدمه وارد اصل مطلب میشوم خدمت شما عارضم من امام خمینی را قبول دارم ولی منتقدشان هستم و همچنین آیت الله خامنه ای را هم قبول دارم ولی به بعضی از رفتارهای ایشان نقد جدی دارم و شاید هم خلاف امرشان رفتار کنم و جسارتا شما را هم قبول دارم و بسیار به شما ارداتمندم و عشق می ورزم اما منتقد شما نیز هستم آیا این به منزله انحراف من هستش؟ و دیگر شما مرا نمی پذیرید؟ و یا کلا من از خط انقلاب اسلامی و اهدافش خارج شدم؟ آیا فقها معصوم هستند؟ ایا ایت الله مکارم شیرازی یا ایت الله نوری و غیره با آن فقاهت خطا ندارند؟ آیا آیت الله جوادی آملی از حدتعادل گاهی سخنانش خارج نشده است؟ ( فرمایش صریح شما در خصوص از تعادل خارج شدن سخن آیت الله جوادی در خصوص رحلت اقای رفسنجانی — بخاطر خلاصه کردن موضوع را بیان نمی کنم) و بسیاری از فقهای ما - پس عقل و تفکر من در انتخاب راه چه نقشی دارد؟ هرچند اطاعت از فقها را در جای خویش لازم می بینم و قطعا اطاعت می کنم آیا در تاریخ و راویات نداریم شخصی با امام صادق (ع) جهت سفری مشورت کردند و امام ایشان را نهی کردند ولی آن شخص به سفر رفت هر چند از لحاظ معنوی ضرر کردند اما آیا رفتار آن شخص به منزله این بود که از خط امام صادق (ع) خارج شده است؟ اصلاً فقیهان به کنار فرض که دوران امام علی (ع) است و ایشان مالک اشتر را منصوب فرموده است مگر در خود نهج‌البلاغه در نامه به مردم مصر پس از کلی تعریف و تمجید و تأیید مالک تذکر نداده‌اند که به‌شرطی اطاعتش کنید که مطابق حق فرمان دهد؟ چرا فکر می‌کنید مردم امکان شناخت حق را ندارند و باید هرچه ولی فقیه گفت را بپذیرند حال آنکه حتی امام علی (ع) چنین رابطه‌ای میان خود و مردم قائل نبود؟ این توجیهاتی که دربارهٔ عدم امکان اشتباه رهبری در برخی افکار وجود دارد براستی تفاوت چندانی با نظریهٔ باب شیخ احمد احسایی که از دلش بابیت و بهاییت درآمد ندارد با این تفاوت که این بار باب مفروض، فقها و مشخصاً ولی فقیه است و با این طبقهٔ اجتماعی سر دشمنی ندارد که هیچ دوست توجیه‌گر هم هست! شاید اگر شیخ احمد و شاگردانش هم به‌جای مقابله با فقیهان، تأییدشان می‌کردند و می‌گفتند باب یکی از فقیهان زمان است که از همه عالم‌تر و عادل‌تر و شجاع‌تر است کارشان به سرکوب و اعدام و تبعید نمی‌کشید! خیلی تصادفی صحبت شما را درخصوص خارج شدن جناب احمدی نژاد از خط ولایت را شنیدم با وجود اینکه به برخی از رفتارهای ایشان منتقدم با این حال ایشون را ولایی تر از دولت موجود و بقیه دولتها می دانم و صد البته مردمی تر اما این به این معنا نیست که بطور مطلق قبولش دارم و برخلاف نظر شما رفتار ایشون را درخصوص انتخابات ۹۶ خلاف ولایت نمی دانم ایشون صرفا مشورت کردند همانطور که هر انسانی مشورت می کند ولی قرار نیست با نظر مشاور مسئله ای را به خودمان تحمیل کنیم حتی اگر آن مشاور رهبر باشد. وقتی بخشی از جامعه پیرو تفکری است چرا نباید نمایندهٔ آن تفکر حق حضور در انتخابات را داشته باشد؟ مگر غیر این است که امام علی به‌ صراحت می‌فرماید چون خیل جمعیت حجت را بر من تمام کرد خلافت را پذیرفتم؟ حتی امام علی (ع) که حکومت حق مسلمش بود و غصب شده بود وقتی تن به آن داد که مطمئن شد اکثریت مردم او را می‌خواهند. اگر کسی معتقد است حق را شناخته و خود نماد بارز آن است پس حتماً خوب هم بلد است آن را عرضه و تبلیغ کند و اگر واقعاً حق است و اگر به لطف جمهوری اسلامی طاغوت که حجاب حق است برچیده شده است چرا باید از شنیدن صدای مخالف و به رأی گذاشته شدن نظرش بترسد؟ ۴۰ سال حماقت صغیر تصور کردن مردم و تحمیل نظارت استصوابی به آنان که از دلش انتخاباتی بین بد و بدتر و مجلس و دولت‌هایی هریک بی کفایت تراز قبلی کافی نیست؟ هرچند از نظر رهبری این دولت بهترین است و مهم نیست مردم هرروز دارند بیشتر از دیروز له می‌شوند مهم امنیت و حفظ نظام است (نظریهٔ اصالت دولت (نظام) و در خدمت نظام بودن همهٔ مردم که اگر قدری افراطی‌تر شود می‌شود همان فاشیسم!) هرچند از نظر ایشان امنیت فقط نبود جنگ و ترور است وگرنه باقی عناصر امنیت به فنا رفته است. شما اگر در شرایط کنونی چیزی از امنیت روانی، اقتصادی و حتی سیاسی سراغ دارید بفرمایید بماند که در روایات داریم فقر از هر دری بیاید ایمان از در دیگر می‌رود. بی‌شک اینکه رهبری به خود اجازه دهد تعیین تکلیف کند چه کسی در انتخابات شرکت کند یا نکند عین طاغوت و صغیر فرض کردن مردم است. بیایید با خودمان صادق باشیم اگر جمهوری اسلامی است و اگر این حکومت همان حکومت است که امام خمینی انتظار داشت مردم حق داشتند که رهبرش را استیضاح کنند و امثال بهشتی از آزادی بیان و اظهار عقیده حتی در وسط جنگ می‌گفتند پس «من صلاح نمی‌دانم» و «من این را می‌گویم» را بریزیم در سطل آشغال! رهبری هم باید به مردم پاسخگو باشد رهبری هم فقط باید نظرش را بگوید و تحمیلی در کار نیست رهبری هم باید در مقابل هر دستوری که می‌دهد برای مردم دلیل کافی بیاورد و اگر مردم نپذیرفتند کوتاه بیاید مگر آنکه خودش را از امام علی هم بالاتر بداند که در آن صورت بهتر آن است که به عقیدهٔ آیت‌الله مصباح تن دهیم و نام جمهوری را حذف کنند. مگر استاد عزیز نظر علامه طباطبایی دربارهٔ آیهٔ دوازدهم سورهٔ مدنی تغابن این نیست که حتی اگر مسلمانان نافرمانی کردند پیامبر وظیفه‌ای جز تذکر دادن ندارد؟ (در تفسیر المیزان در توضیح این آیه آمده است: «و معناي‌ جمله‌ ‌اين است‌: ‌که‌ ‌اگر‌ ‌شما‌ ‌از‌ اطاعت‌ ‌خدا‌ ‌در‌ آنچه‌ ‌از‌ دين‌ تشريع‌ كرده‌، و ‌يا ‌از‌ اطاعت‌ ‌رسول‌ بدان‌ جهت‌ ‌که‌ ولي‌ امر ‌شما‌ ‌است‌ ‌در‌ آنچه‌ ‌به‌ ‌شما‌ دستور مي‌دهد اعراض‌ كنيد، ‌رسول‌ ‌ما نمي‌تواند ‌شما‌ ‌را‌ مجبور ‌بر‌ اطاعت‌ كند، ‌براي‌ اينكه‌ ‌او‌ مامور ‌به‌ ‌اين رفتار نشده‌ بلكه‌ تنها مامور ‌شده‌ ‌که‌ رسالت‌ ‌خدا‌ ‌را‌ ‌به‌ ‌شما‌ برساند، ‌که‌ رسانيد») صراحت این آیه و توضیحات علامه و تأکید قرآن بر عدم تسلط پیامبر بر مردم یعنی حکومت اسلامی توسط خود مردم پیاده می‌شود و مردم باید بخواهند فلان مسئله طبق نظر شرع پیش برود و هیچ جبری بر آنان نیست حتی اگر پدرانشان در ۴۰ سال قبل چنین جبر طاغوت‌واری را پذیرفته باشند. مطمئن هستم شما اهل مطالعهٔ تاریخ هستید و خوب می‌دانید بسیاری از توجیهات امروز را زمانی بنی‌امیه و بنی‌عباس بهتر و دقیق‌تر و مستندترش را می‌ساختند تا صدای مخالفت مردم در برابر خلیفه را خفه کنند. پس لطفا اجازه ندهید تفکر از دیگران گرفته شود و چشم بسته همه مسائل را به رهبری وصل کنیم و بگوییم چون زعیم ماست خداوند کمکشان می کند و ایشون اشتباه نمی گویند و یا اشتباه رفتار نمی کنند که نمونه هایی مبنی بر اشتباه رفتن مسیر در طی رهبری ایشان وجود داشته است که حتی خود رهبری گاها به ان موارد اشاره کرده است (یه نمونه از چند نمونه را عرض می کنم در خصوص کاهش جمعیت ایران که بعدها رهبری گفتند که حمایتش از این طرح اشتباه بوده هرچند شما این را اشتباه ندانید ولی تاثیر سوء آن در مردم دیده شد) حتی نمونه های اعترافی امام خمینی مبنی بر بعضی از تصمیمات اشتباهش در تاریخ وجود دارد. باید پذیرفت وقتی یک غیر معصوم را در حد معصوم بالا ببریم و مقدس پنداری می کنیم و تمام رفتارهایش را از روی حکمت و حکیم بودنش می دانیم در واقع چشمان واقعیت را بسته ایم و تعقل را تعطیل کردیم و اشتباهات را توجیه می کنیم چه آن شخص من نوعی باشم و یا آقای احمدی نژاد و چه رهبری و یا هر شخص دیگری باشد به نظر بنده باید حد تعادل را نگه داشت و امکان خطا را در زمانی که معصوم حضور ندارد برای همه در نظر داشت حتی ولی فقیه و توجیه نکنیم که اشتباهات آنها فاحش نیست چرا چنین جواز ناچیز بودن اشتباه را فقط برای ولی فقیه جایز می دانیم؟ بدانیم تنها کسی که از خطا عاریست فقط امام معصوم است و این عقیده ایست که شما به ما شاگردان خود آموخته اید ببخشید که با این صراحت نظر دادم و انتقاد کردم امیدوارم چنین انتقادی به معنای این نباشد که از خط ولایت خارج شده ام یا ارداتم به شما کاسته شده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه جامعه‌ی ما به آن‌چنان بلوغی رسیده است که از دوره‌ی «فراروایت» عبور کرده است. به این معنا که افراد، چراغ خرد خاموش کنند و بدون فکر از کسی تقلید نمایند. آری! بسترِ گشوده‌ای است به نام اسلام و انقلاب، که خود به خود میدانِ تفکر است و تفاوتِ فهم‌ها نسبت به اسلام و انقلاب، نشانه‌ی سعه‌ی ملکوتیِ اسلام و انقلاب است و ما را از انجمادِ فکری نجات می‌دهد. از سخنان شما چنین برداشت کردم که نمی‌خواهید در انجمادِ فکری، خود را متوقف و راضی کنید و همین امر موجبِ ارادت بنده به امثال شماست. حقیقتاً در این تاریخ، باید در بسیاری از برداشت‌ها و فهم‌های خود تجدید نظر کنیم و آن‌ها را بازخوانی نماییم، هرچند که در بعضی نکات به نظر خودم عجله کرده‌اید. مثل آن‌که گمان فرموده‌اید علت مخالفت بنده با آقای احمدی‌نژاد مربوط به سال ۹۶ و عدول ایشان از مشورتی است که با مقام معظم رهبری داشت. چنین نیست؛ ولی فعلاً هم مهم نیست. مهم آن است که شما در موضوعات فکر می‌کنید و حتی برای مقام معظم رهبری، جایگاهِ عصمت قائل نیستید. از آن طرف انتظار بنده آن است که اهل تفکر به سخن متفکران از جمله متفکری مثل آقای خامنه‌ای فکر کند و در مقایسه با سخن مخالفانِ ایشان آن‌چه بهترین است را دنبال نماید. بنده به هیچ‌وجه نگاهِ شخصیت‌هایی امثال شما را، نه‌تنها نگاهِ مغرضانه نمی‌دانم، بلکه چشم‌اندازی می‌بینم برای آینده‌ای که سختْ بدان امیدوارم. همان‌طور که اشاره دارید بحث در حکمِ حکومتی رهبری است که در آن‌جا نه به اعتبار آن‌که آن سخن و آن حکم، بی‌عیب است بلکه از آن جهت که باید بالاخره به گفته‌ی افلاطون، یک کسی حرف آخر را بر مبنایِ معارف تعریف‌شده بزند تا امورِ شهر و کشور جلو برود.

اجازه بدهید به تک‌تکِ اشکالاتی که فرمودید پرداخته نشود؛ ولی در جمع‌بندی معتقدم «عقل» و «حکمت» اقتضاء می‌کند نظام ما آن‌چنان بی‌هویت و بی‌اصالت نشده است که به براندازی نسبت به آن فکر کنیم؛ بلکه برعکس، شاید بگویم از بی‌نظیر نظام‌هایی است که اگر دلسوزانه و بی‌سر و صدا در رفع مشکلات آن قدم برداریم، حتماً به نتیجه خواهیم رسید. بنده بر اساسِ تجربیات گذشته‌ی خود در این وادی قدم برمی‌دارم و سختْ امید به رحمتِ الهی دارم و سخنان مقام معظم رهبری را نه از آن جهت که «باب اللّه» است بلکه به اعتبار این‌که گویا خدا بنا دارد از طریق سخنان ایشان، هدایتی به این ملت عطا کند؛ ارج می‌نهم در آن حدّ که گاهی به این فکر می‌افتم چقدر خوب است این سخنان را مثل یک متن ارزشمند در جمع دوستان مورد بحث و بررسی قرار دهیم، به نظر بنده ارزش این کار را دارد. موفق باشید

25470
متن پرسش
با سلام: در اینترنت از قول آیت الله جوادی آملی نقل شده که در فوت آقای هاشمی فرموده اند: سلام بر تو روزی که به دنیا آمدی روزی که از دنیا می روی و روزی که رزنده می شوی. البته این ترجمه آن آیات است. نظرتان در این رابطه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اشاراتی که مقام معظم رهبری در گله‌مندی از آقای هاشمی نشان دادند، به نظرم کمی در سخنان استاد افراط شده است. موفق باشید

25469
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز متاسفانه هنوز پس از گذشت ۴۱ سال از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام، ما شاهدیم ناهنجاری های فرهنگی در جامعه ویژه برای نسل جوان جولان می دهد و بسیاری مسئولان هم با دو قطبی های کاذب درباره حجاب و ورزشگاه رفتن بانوان و یا تشکیک در اصول انقلاب، رسما خود در تقویت جنگ نرم دشمن خواسته یا ناخواسته موثر می افتند. بسیاری در اثر مشکلات اقتصادی، به فحشا رسیده اند و به اهداف نظام بدبین اند. به هیچ وجه منکر توفیقات انقلاب نیستم و معتقدم انقلاب اسلامی، گشایش تاریخ و عصری نوین برای بشر است که او را متوجه عهد الهی و خود عالی او هم چنین حرکت از خود دانی به خود عالی می کند و صحنه ای مثل اربعین گواهی می دهد. اما با این ناهنجاری های دل آزار چگونه به آینده می شود امید داشت و رهبر انقلاب بر اساس چه بینش در بیانیه گام دوم، اصلی ترین جهاد را امید بخشی می دانند؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه برای حضور در تاریخی دیگر این تنگناها بوده و هست. فکر می‌کنم بحث «آینده‌ی ما چه آینده‌ای است» که صوت و متن آن بر روی سایت هست، نکاتی داشته باشد. به جواب رهبری به آقای علی خوش‌لفظ  نظر کنید که فرمودند : این انقلاب یک چیز عجیبی است؛ حتّی شماها هم که رفته‌اید در دلش و آن‌جور کار کرده‌اید، هنوز به آن اعماق و ریزه‌کاری‌هایش نرسیده‌اید؛ ما که بیشتر از شما نرسیده‌ایم؛ خیلی این انقلاب چیز عجیبی است. این برای اربابهای دنیا، حالاحالاها دردسرها خواهد داشت؛ این اوّل کار است الان. زنده باشید. موفق باشید

25441
متن پرسش
سلام علیکم: با آرزوی قبولی طاعات و توفیق روزافزون؛ به نظر حضرتعالی، چطوری میشه نظم مومنانه اربعین که جلوه ای از تمدن نوین اسلامی هست رو در جامعه خودمون بسط بدیم و پیاده کنیم که قطعاً نباید فقط منحصر در ایام این راهپیمایی بزرگ باشه. متاسفانه شاهدیم حتی برخی مجموعه های انقلابی هم به دلیل اینکه هنوز در قالب نظم مدرن پیش می روند، به رکود و خموشی در حال ابتلا هستند و از نظم مومنانه دارند دور می شوند. به چه راه هایی میشه این نظم مومنانه اربعین رو حفظ کرد و بسط اجتماعی داد و آیا به نظرتون، پدیده روضه های خانگی یا جلسات هفتگی تلاوت و تفسیر قرآن که در خانه های اعضای محله برقرار میشه و در محله هم تاثیر فرهنگی مثبتی داره، میتونه کار موثری در راستای بسط نظم مومنانه باشه؟ با تشکر و التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به افق تمدن نوین اسلامی فکر کرد و با نظر به آن افق، ذیل رهنمودهای مقام معظم رهبری از هر گونه ایثاری در این مسیر کوتاهی نکرد. موفق باشید

25331
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: در کتاب بصیرت فاطمه زهرا (س) در بخش (ریشة عدم بصیرت روشنفكران ما نسبت به دشمن) شما فرمودید دانشجویان خط امام «رحمة‌الله‌علیه» به سفارتخانة آمریكا در زمان دولت موقتِ آقای بازرگان حمله می‌كنند، آقای بازرگان استعفا می‌دهد كه چرا به سفارتخانه آمریكا حمله كرده‌اید، چون او آمریكا را یك دولت می‌داند، كنار بقیة دولت‌های دنیا، در حالی‌كه دانشجویان ما متوجّة توطئه‌های آمریكا زیر پوشش سفارتخانه می‌شوند. چرا دانشجویان خط امامی می‌فهمند این سفارتخانه یك جاسوسخانه است و امثال بازرگان و بنی‌صدر و قطب‌زاده نمی‌فهمند؟ ریشة مسئله را در نزدیكی و دوری به بصیرت فاطمه (س) باید جستجو كرد و هوشیاری خاص آن حضرت كه جایگاه هر حادثه‌ای را در متن تاریخ می‌بیند و نه در شعارها و شخصیت‌های آن حادثه. اما تحلیل امروز در خصوص تسخیر لانه جاسوسی اینگونه است که چون قبل‌تر از این شدت احساسات ایدئولوژیک نه فقط در بین سران حکومت که حتی در جامعه به حدی بود که اگر کسی این حرف را می‌زد می‌شد جاسوس خائن! امروز است که داریم متوجه می‌شویم دولت کارتر تا قبل از تسخیر سفارت با دولت موقت برای تأمین امنیت همکاری می‌کرد و حتی اطلاعات ارتش عراق را در اختیار ایران می‌گذاشت و حاضر بود همه‌نوع همکاری و سرمایه‌گذاری داشته باشد (نخستین دولتی که تنها یک ساعت پس از سقوط بختیار و پیروزی انقلاب، دولت موقت را به رسمیت شناخت آمریکا بود یک روز بعد پاکستان و سه روز بعد از پیروزی شوروی به رسمیت شناخت) الآن است که داریم متوجه می‌شویم تسخیر سفارت و بلوکه شدن سرمایه‌های ایران در بانک‌های آمریکا یک بانک آمریکایی را از خطر ورشکستگی حتمی نجات داد امروز است که مطلع شده‌ایم اشغال سفارت باعث شد پس از نزدیک به یک سال که افکار عمومی مردم جهان حتی در آمریکا و انگلستان به نفع ایران بود و همه انقلاب را تأیید می‌کردند ناگاه پس از اشغال سفارت اکثر این افکار علیه ایران شد و فضا برای برخود قهری با انقلاب توسط دولت‌های بزرگ از تحریم گرفته تا حمایت تسلیحاتی از ارتش عراق فراهم آمد و ... . آیا شما اندیشه و طرز فکر امروزی را بر مبنای تسخیر لانه جاسوسی می پسندید؟ من مطلب کپی کردم امیدوارم در سایت بدست شما برسه چون گویا مطالب کپی شده قابل روئیت نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مطلع هستید که زوایای جریان گـروگـانگيــري جاسوسان در سفارت آمریکا، زوایای دقیقی دارد که باید با دقت دنبال کرد. بنده در جواب جنابعالی یادداشت‌هایی داشتم که خدمتتان ارسال می‌کنم تا إن‌شاءاللّه خودتان در مورد آن عمل فکر کنید. موفق باشید

     در تاريخ معاصر حادثه‌اي به عظمت گروگانگيري نداشته‌ايم. كه لازم است در رابطه با آن حادثه دو نوع عامل را در نظر گرفت:

     الف) عواملي كه ارتباط مستقيم با قضيه داشتند، ولي عوامل اصلي نبودند مثل

     ۱. پذيرش شاه از سوي آمريكا    ۲. ملاقات نخست وزير دولت موقت با برژينسكي

     ب) عوامل اصلي : ۱. گروگانگيري بازتاب طبيعي دخالت‌هاي آمريكا در پنجاه ساله اخير در امور مسلمين بود. ۲. بازتاب الهامات تدريجي ولي مؤثر از تعاليم اسلامي، به خصوص تشيع بود و روحيه سازش نكردن با ظلم و ظالم و نگراني و شناختي كه از توطئه آمريكا به عنوان سردمدار استكبار جهاني وجود داشت، الزاماً چنين واقعه‌اي را مي‌طلبيد.

۳. بازتاب  كينه ديرينه‌اي است كه در عمق وجدان ملت موجود بود و مذهب و مليت ما از آمريكا جريحه‌دار شده بود.

۴. بازتاب و تجلي توكل يك ملت به خدا بود كه از رهبر الهي خود آموزش ديده بودند.

      سفارت در ۱۳ آبان سال ۵۸ به دست دانشجويان افتاد (به مدت ۴۴۴ روز) و مورد پشتيباني مردم و رهبري قرار گرفت. امام فرمودند: «آن انقلابي بزرگتر از انقلاب اول است». آيت‌الله بهشتي در سمت نايب رئيس مجلس خبرگان از پشتيبانان اين كار بودند و گروههاي چپ و ماركسيست كه هميشه مذهبي‌ها را به ساده گرفتن امپرياليسم متهم مي‌كردند و معتقد بودند آمريكا با پيچيدگي‌هايي كه دارد بالاخره انقلاب را منحرف مي‌كند و خودشان را هميشه طلايه‌دار و پيشتاز مبارزه با امپرياليسم مي‌دانستند، يك مرتبه متوجه شدند در اين راه، بسياربسيار از ملت و رهبرالهي آن عقب افتاده‌اند و به همين جهت در ابتدا مي‌گفتند حركتي است مشكوك ولي بعد كه ديگر حيثيتي براي آنها نمانده بود، ديدند حركتي بسيار انقلابي و سازش ناپذير است بخصوص كه اسناد مربوط به خط ميانه و سازشكار داخلي را نيز دانشجويان خط امام منتشر كردند، مثل اسناد مربوط به رابطه پنهاني حسن نزيه، مقدم مراغه‌اي و تيمسار مدني كه همگي از اعضاء دولت موقت آقاي بازرگان بودند.

   افرادي مثل قطب‌زاده و بني‌صدر با گروگان‌گيري مخالفت كردند و بني‌صدر گفت: «با گروگان‌گيري، ما گروگان شده‌ايم». و خود را بدين طريق به آمريكا نزديك كرد و از مسير حماسي انقلاب و رهبري آن از همان روز فاصله گرفت.

     عكس‌العمل آمريكا : ۱. مسدود كردن دارايي‌هاي ايران. ۲. تحريم اقتصادي ايران توسط متحدين آمريكا. ۳. حمله ناموفق طبس  ۴. تحريك و ايجاد كودتاي نوژه ۵. دادن چراغ سبز به عراق براي حمله به ايران

     امام خميني (رحمت‌الله‌عليه) امر رسيدگي به مسئله گروگان‌ها را به عهده اولين مجلس شوراي اسلامي واگذار كردند كه نهايتاً در نشست الجزاير و با وساطت آن كشور به نتايج زير رسيد.

۱. اموال ايران از توقيف خارج گشت. ۲. قرار شد اموال شاه و ديگر طاغوتيان فراري با تهيه درخواست حقوقي از سوي ايران به دادگاه‌هاي صالحه ارجاع شود و آمريكا متعهد گرديد در امور ايران مداخله نكند (عجيب اينكه همان‌هايي كه مي‌گفتند چرا گروگانگيري كرديد، بعد مي‌گفتند چرا گروگان‌ها را محاكمه نمي‌كنيد؟».

     نتايج گروگان‌گيري

    ۱. در عرف نظام سياسي جهان، عملي ارزش آفرين بود كه عامل بقا و شخصيت دادن به يك ملت و انقلاب شد.

    ۲. تحقير آمريكا كه موجب ريشه‌دار شدن انقلاب گرديد. ۳. براي جهان روشن شد كه سفارت آمريكا، سفارت نبود، بلكه جاسوس‌خانه بود و عملاً حيثيت آمريكا در عرف بين‌المللي براي هميشه از بين رفت. ۴. اسناد نشان داد نوكرهاي آمريكا در حال برنامه‌ريزي بر عليه انقلاب بوده‌اند. ۵. شيرازه عوامل توطئه كه توسط سفارت رهبري مي‌شدند، از هم پاشيد، در داخل سفارت‌خانه دستگاه گيرنده و فرستنده عجيبي داشتند كه با آن مي‌توانستند روي تمام امواج بي‌سيم‌هاي جمهوري اسلامي بيابند. ۶. بسياري از عواملشان رسوا شد و بي‌آبرويي برايشان آورد. ۷. بسياري از برنامه‌هاي‌شان كشف و خنثي شد. ۸. براي جهانيان روشن شد كه آمريكايي‌ها خيلي هم قلدر نيستند و زورشان به امت مؤمن نمي‌رسد. و در نتيجه اُبهت‌شان نزد ساير ملل شكست و تأثير اسلام در مقابله با قدرت‌هاي مستكبر نمودار گشت. لانه‏ جاسوسى‏ آمريكا را دانشجويان خط امام گرفتند. امام فرمودند: اين انقلاب از انقلاب اول مهم‏تر بود، به جاى اين‏كه بگويند چرا اين جوانان ما را با آمريكا درگير كردند، از كار آن‏ها استقبال نمودند و عملًا انقلاب را چند قدم جلو آوردند. اين روحيه، روحيه ‏اى است كه هركس سيره اولياء الهى را بشناسد از آن استقبال مى ‏كند. فرمايش امروز مقام معظم رهبرى «حفظه ‏الله ‏تعالي» بسيار عالمانه بود. ايشان فرمودند كسانى كه مى ‏گويند در دوره سازندگى ما به سازندگى كشور بپردازيم و كارى به آمريكا نداشته باشيم، خيلى ساده هستند. اصلًا مگر مى‏ شود؟ مى‏ گفتند استكبار يا با تو مى ‏جنگد تا تو را به زانو در آورد يا بايد از اول تسليم او شوى. مگر او مى ‏گذارد ما سازندگى ‏مان را بكنيم. جنس حركت‏هاى توحيدى و انقلابى اين است كه موحدان در كنار سازندگى، جنگ هم داشته باشند و از حادثه‏ ها هراسى به خود راه ندهند. آرى‏ «التَّاجِرُ مُخَاطِرٌ» تجارت بى‏ خطر نمى ‏شود. زندگى يك تجارت پر مخاطره است. شما از خطر نترسيد زيرا كه جلوه ‏اى از گوهر عقيده و ايمان شما در همين مخاطرات به نمايش مى‏ آيد و از آن طرف وَهمى ‏بودن شخصيت دشمنان اسلام نيز ظاهر مى‏ گردد.

زندگى‏ هاى تاريخ‏ ساز

انسانى كه از اين قاعده غافل است انتظار دارد براى انجام برنامه‏ هايش هيچ مانع و مخاطره ‏اى پيش نيايد و لذا در مقابل اولين مانع ناراحت و عصبانى مى‏ شود، كه اى واى حالا اين حادثه ‏ى غير منتظره همه كارها را خراب مى‏ كند. ولى زيبايى ‏هاى كار در درست برخوردكردن با همين حادثه‏ ها است. راستى اگر معاويه در همان ابتداى حاكميت على (ع) مزاحم آن حضرت نبود، آيا امروز تاريخ شاهد بزرگى ‏هاى آن حضرت مى ‏شد؟ درست است كه به ظاهر كارهاى معاويه و خوارج براى برنامه‏ هاى آن حضرت مزاحمت ايجاد كرد ولى آن حضرت در همين مخاطرات بشر را به چشمه ‏هاى هدايت ابدى متصل نمودند و تا تاريخ، تاريخ است بشر مى ‏تواند از شخصيت آن حضرت تغذيه كند. بنده در كارهاى اجرايى متوجه شدم اصلًا مخاطره جنس كار است. و مدير آن است كه مخاطره‏ ها را به سوى اهداف خود جهت‏ دهد و نه از آن فرار کند.

25160
متن پرسش
با سلام استاد گرامی یکی از کارگردانان بنام این کشور تصمیم گرفته در مورد دو تن از مفاخر ایران مولوی و شمس فیلم سینمایی بسازد و دو تن از مراجع آقایان مکارم شیرازی و نوری همدانی فتوای حرمت ساخت فیلم در مورد ایشان را داده اند. لطفا نظرتان را در این خصوص و همچنین در مورد جریان تصوف در ایران بیان کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن فتاوی و نظرات را دیدم. ای کاش آقایانی که بیشتر در فقه ممحض شده‌اند و در عرفان و حکمت صاحب‌نظر نیستند، در چنین مواردی نظر نمی‌دادند. در این موارد بهتر است امثال رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» و مرحوم شهید مطهری که در کنار فقه و فقاهت، در حکمت و عرفان نیز قدم زده‌اند، نظر بدهند. به قول آيت‏ الله انصارى همدانى «رحمةالله‏ عليه» سالك تا آخر عمر به مثنوى مولانا نيازمند است. اخيراً كه مقام معظم رهبرى «حفظه‏ الله‏ تعالى» در جلسه‏ اى كه با شعرا داشتند فرمودند: مثنوى همان طور كه مولوى مى‏گويد:

«هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين»[1] و گفتند مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود. موفق باشید

 


[1] ( 1)- مقام معظم رهبرى« حفظه‏ الله ‏تعالى» در ديدار با شعراء در سال 1387- مولوى در ديباچه‏ ى دفتر اول مى‏گويد: هذا كِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيقين

25060
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: می خواستم نظرتون رو درباره حضور مقتدی صدر در حسینیه امام خمینی در کنار رهبر انقلاب بدونم و ایکه تحلیلتون چیه؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نام «مقتدی صدر» همیشه با حاشیه‌هایی همراه بوده که چه بسا بعضا، به مذاق برخی از ما هم خوش نیامده باشد. دیدار وی با مقامات سعودی و برخی موضع‌گیری‌های او پس از این دیدار، شاید یکی از جدی‌ترین حاشیه‌هایی بود که «صدر» را در صدر خبر‌ها قرار داد و شاید در میان مردم عراق حتی، به جایگاه او ضربه هم زد.

نمی‌دانم می‌توان گفت آقای مقتدی صدر از بعضی از حرکاتِ افراطی‌اش متنبه شده یا نه؟! ولی می‌توانم بگویم این قدرتِ نرمِ انقلاب اسلامی و رهبری آن است که امثال اقای مقتدی صدرها هم نمی‌توانند برای حفظ هویت خود، خود را در بیرون از آن قرار دهند. این نوع حضورها حکایت از آن دارد که ذات انقلاب اسلامی جدا از ناشی‌گری‌های داخلی، سختْ در منطقه قدرتمند است.

بعضی‌ها گفته‌اند مقتدی صدر به جهت ارادتی که به سید حسن نصراللّه دارد، در این حضور وارد شده است. هرچه هست در این صحنه‌ها باید قدرت نرم نظام اسلامی را مشاهد نمود. موفق باشید 

25029
متن پرسش
سلام استاد عزیز: نظرتون در مورد اجتماع عزاداری عاشورایان و فاطمیون که چند سالی هست داره تو کشور برگزار میشه چیه؟ چون بعضی ها با این حرکت مخالف اند و میگن لزومی به این اجتماع نیست و به سخنان رهبری هم استناد میکنن خصوصا برای اجتماع در ایام فاطمیه. لطفا موضوع را روشن کنید ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» در رابطه با عزاداری برای حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» فرمودند به صورت دسته‌ی عزاداری راه‌انداختن و زنجیرزدن نباشد. ولی این‌که عزیزان عاشورائیان و فاطمیون در کنار هم برای مولایمان حضرت سیدالشهداء «صلوات‌اللّه‌علیه» عزاداری کنندکه کار خوب و لازمی است. موفق باشید

24909
متن پرسش
عرض سلام و ادب: سوالی در رابطه با شهید مطهری داشتم ممنون میشم جواب بدهید. پیشاپیش پوزش می طلبم از این که مقدمه طولانی می شود: بسیاری از اشخاص و جریان های فکری در دهه های اخیر شهید مطهری را به عدم درک صحیح از غرب و مدرنیته متهم می کنند. گزاره هایی پراکنده هم از کتب شهید می آورند برای اثبات حرفشان تا جایی که بعضا در محافل فکری حزب اللهی به استناد همین چند گزاره شهید مطهری را به راحتی کنار می گذارند. در صورتی که با مطالعه دقیق آثار شهید مطهری و فهم نظام فکری ایشان، همچنین با در نظر گرفتن زمانه ای که شهید در آن میزیسته _هجوم انواع و اقسام مکاتب الحادی و التقاطی_ در می یابیم که ایشان با استفاده از سنت فلسفی صدرایی برگرفته از علامه طباطبایی و همچنین سنت اجتهادی فقه جواهری برگرفته از حضرت امام دست به بازخوانی عظیمی از مفاهیم اساسی اسلام چون آزادی، عدالت، اجتماع، امت، انسان و... زده اند و البته این بازخوانی در نسبت و تقابل گاه مستقیم و گاه غیر مستقیم با آرا و اندیشه های غربی شکل گرفته. مثلا در بحث انسان شناسی ایشان در عین اینکه انسان از منظر اسلام را شرح و توصیف می کنند مبانی انسان شناسی اگزیستانسیالیست ها، مارکسیست ها و پوزیتویست ها را نقد و به چالش می کشند. حضرت استاد جدای از اشکالاتی که برخی به نحوه آشنایی مطهری با سنت فکری غرب می گیرند _مثلا می گویند تقی ارانی و فروغی منابع مطهری بوده اند که الله اکبر از این حرف!، مگر شما انتظار داشته اید عالمی با این تراز برود منابع زبان اصلی بخواند؟ یا می گویند که چرا مطهری به هایدگر نپرداخته و اساسا وی را نمی بیند اما از سارتر که کمی متاخر از هایدگر هست نام می برد، که شاید بتوان اینگونه جواب داد که هایدگر در آن زمان مثل بعد از انقلاب در ایران مطرح نبوده و اساسا دعوای هایدگر و پوپر، فردید و سروش بعد از انقلاب و شهادت مطهری داغ شد_ به نظر شما اندیشه شهید مطهری در رویارویی با افکار و مکاتب غربی و به طور کلی غرب شناسی و مواجهه ایشان با مدرنیته از چه نقطه ضعف و یا احیانا عدم التفاتی رنج می برد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما شهید مطهری را عالِمی می‌دانیم که زمانه‌ی خود را به‌خوبی تشخیص داد و با سرمایه‌ی عظیم علمی و فهم عمیق و تعهد و مسئولیتِ دینی بهترین کار را در زمانه‌ی خود انجام داد، حال اگر دانستن و ندانستن نگاه هایدگر در آن کار عظیم که او انجام داد؛ چه اندازه می‌توانست نقش داشته باشد؟ آری! بنا به گفته‌ی رهبر معظم انقلاب، نباید در شهید مطهری متوقف شد، ولی همین امروز هم در بسیاری موارد آثار شهید مطهری با ما حرف دارد. موفق باشید

24917
متن پرسش
سلام علیکم: استاد محترم اول از همه می‌خواستم بدانم حضرتعالی تقسیم‌بندی که رنه گنون بر پایه‌ی تقویم هندو و قوانین سوریا از تاریخ ارائه می‌دهد را چقدر قبول دارید، چون در برخی موارد این تقسیم‌بندی شباهت بسیاری به آموزه‌های دینی ما دارد و شرایط عصر فعلی (عصر ظلمت) در تقویم هندو با شرایط آخرالزمان قرابت عجیبی دارد. دوم این‌که آیا با این حکم جناب گنون که ما هم‌اکنون از سه چرخه از چرخه‌های چهارگانه‌ی یوگاها (ساتیایوگا، ترتایوگا، دواپرایوگا) گذر کرده‌ایم و وارد عصر کالی‌یوگا (عصر گناه یا به عبارتی عصر سیطره‌ی کمیت) شده‌ایم و این‌که تمدن مدرن مرحله‌ی کمیت محض و آخرین حد انجماد است موافق هستید یا نه؟ علاوه بر آن به نظر شما آیا ما واقعاً سیطره‌ی کمیت محض را پشت سر گذاشته‌ایم؟ تلقی خود من این است که از عصر انقلاب اسلامی ما وارد دوره‌ای شده‌ایم که رنه گنون آن را «ترمیم» می‌نامد؛ اما وقتی برخی واقعیات موجود را بررسی می‌کنم می‌بینم در عوض این‌که وضع بهتر شود خود ما هم به عنوان پرچم‌دار و مقر مبارزه با مدرنیته قربانی مظاهر آن شده‌ایم و روز به روز با پیشروی بیش‌تر فردگرائی، سرمایه‌سالاری و اخلاق مادی در جامعه‌ی خودمان مواجه هستیم، مظاهر تمدن غرب روز به روز بیش‌تر سر بر می‌آورند و از لباس‌هایی که بر تن مردم است تا معماری و هنر و ... را تسخیر می‌کنند؛ روز به روز کارگاه‌های صنایع دستی بیش‌تر تعطیل می‌شوند و ماشین‌ها (که رنه گنون آن‌ها را تجسد تام و تمام کمیت می‌داند) بیش‌تر حضور خود را نشان می‌دهند؛ و در نهایت اخبار فساد و گناه هر روز بیش‌تر به گوش می‌رسد. بدین ترتیب نتیجه می‌گیرم که هنوز وارد دوره‌ی ترمیم نشده‌ایم و آخرین مرحله‌ی سقوط و سیطره‌ی کامل کمیت و شرایط هولناک انجماد کامل عالم و از بین رفتن هر نشانه‌ای از دین، سنت و آن‌چه گنون «رازآموزی حقیقی» می‌نامد هنوز در پیش است. اما از طرفی هم برخی مظاهر اقتدار روزافزون انقلاب اسلامی آن‌قدر چشم‌پرکن هست که امیدی به بهبود اوضاع داشته باشیم. البته باید بگویم خودم قلباً خیلی خوش ندارم تاریخ اسلام و انقلاب را با متر و میزان آموزه‌های دیگر ادیان مثل هندوئیسم بسنجم، اما تقویم یا فلسفه‌ی تاریخ شیعی مدون و مفصلی در دست نیست که نگاه اسلام به ادوار تاریخ را به شکل قابل استناد و جزئی ارائه دهد. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی که جناب رنه گنون می‌فرماید روی هم رفته نکات قابل توجه و تفکر است. ولی وجهِ حضور تاریخی انقلاب اسلامی را همان‌طور که خودتان نیز متذکر هستید نباید نادیده گرفت از آن جهت که در هر حال، ذات انقلاب اسلامی راهِ دیگری است. شواهد حکایت از آن دارد که جهانِ در حال طلوع و آینده‌ی پیشِ رو، طوری در حال شکل‌گرفتن است که آن‌چه ماورای فهم بشر روزمرّه است را به ارمغان می‌آورد تا هرکس در آن فضای گشوده بتواند «خود» را نیز آغاز کند و به یک معنا متولد شود و همدیگر را در جهانِ گشوده‌ای درک کنند که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده و نه در جزیره‌های منقطع.[1] با ظهورِ رخداد انقلاب اسلامی و ظهور توانایی‌های بشر برای مقابله با کفر و استکبار، هرکس به جهت طلوع جهانی دیگر، از خویش درکی بس متعالی یافته است، هرچند هنوز آن جهان نامتعیّن است، ولی با نظر به آن می‌توانیم از عرصه‌ی روزمرّگی و نیهیلیسمی که در آن سرگردانیم، خارج شویم و راهی به سوی آینده‌ی خود پیدا کنیم. با توجه به این امر، رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» می‌فرمایند: «من این را از روی اطلاع عرض می‌کنم که کشور در حال پیشرفت است، انقلاب و مبانی انقلابی در حال پیشرفت است... کشور دارد به سمت مفاهیم انقلابی و آرمان‌های انقلابی و حقایق انقلابی حرکت می‌کند... ما داریم پیش می‌رویم. ما در ماده و معنا پیش می‌رویم، ما به توفیق الهی در ماده و معنا، استکبار را شکست می‌دهیم.» (در دیدار با خبرگان رهبری، در تاریخ 15/6/97). موفق باشید

 


[1] - اخیراً رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» در حکم خود به امام جمعه‌ی بندرعباس فرمودند: تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن و رویِ گشاده و دست مهربان با عموم طبقات؛ توصیه‌ی مؤکد اینجانب است. توفیقات شما را از خداوند متعال مسألت می‌کنم. سیّد علی خامنه‌ای۲۶ تیرماه ۱۳۹۸

24815
متن پرسش
سلام علیکم: بنده طلبه هستم و برادری دارم که حدود دوازده سال از خودم کوچکتر است. ایشان به موسیقی علاقمند شده و به کلاس گیتار می رود. بنده به شدت با او مخالفت می نمایم و اگر جایی ساز بزند آن محل را ترک می کنم یا در را می بندم و... دیگر این که او را به وصف «مطرب» خطاب می کنم و... استاد بزرگوار بفرمایید که چگونه می توانم او را قانع کنم که دست از این راه بردارد؟ لطفا پاسخ سوال را فقط به ایمیل بنده ارسال فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون ذات موسیقی حرام نیست، نباید با برادرتان آن‌طور برخورد می‌کردید. عملاً به ایشان تهمت زده‌اید. نهایتاً می‌توانید متذکر شوید که کار او بعضاً لغو است و در سلوک إلی اللّه چندان به کار نمی‌آید. اخیراً کتابی تحت عنوان «غنا» از مجموعه‌ی سخنان مقام معظم رهبری در این مورد تهیه شده است خوب است که آن کتاب را به برادرتان معرفی کنید تا در کار خود جهت‌گیری مناسبی را شکل دهد. موفق باشید

24655
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: امروزه به چه اندازه مطالبی که در صوت اول عالم گمشده فرمودید در بین بزرگان و علمای ما در حیطه ی نظر و عمل حل شده است و به چه اندازه به این موضوعِ حساس، نظر دارند؟ و به عبارتی ما چقدر به خودمان آمدیم در این مطلب و چقدر راه مانده برای تحقق تام آن؟ آیا امام رضوان الله تعالی علیه با همین رویکرد ملاصدرا رحمه الله را بازخوانی کرده اند؟ و به تبع ایشان حضرت آقا حفظه الله با همین رویکرد (ولو بالقوه) انقلاب را پیش می برند؟ خداوند با اولیایش محشورتان بفرمایند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، راهِ گمشده‌ای در پیش است. روح حضرت امام و رهبر معظم انقلاب از همین جنس است. کو آن فرصت که آن عزیزان بدان بپردازند؟‍ وظیفه‌ی ما چه می‌شود؟ موفق باشید

24408
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. دوستی می گفت که وقتی استاد طاهرزاده به دیدار حضرت آقا مشرف شدند، حضرت آقا خطاب به استاد فرمودند: من وقتی آثار شما رو خوندم سجده شکر به جا آوردم، این خبر درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. آقا خطاب به عموم که از تمدن اسلامی سخن راندند؛ فرمودند بعد از جلسه به جهت طرح موضوعاتِ تمدنی که افراد بر آن متمرکز بودند سجده‌ی شکر می‌کنم. و هیچ ربطی به سخنان بنده نداشت. موفق باشید

24385
متن پرسش
سلام: عرض ادب و احترام خدمت استاد گران قدر: جناب استاد بنده فکر می کنم با بررسی هایی اساتید گرانقدری چون شما و دیگر بزرگان و سیره بزرگان، آنچه که در جامعه فعلی رخ داده نشأت گرفته از نبود سه عنصر شخصیت حریت و تفکر است که محصول ناکارمدی دستگاه های تربیتی افراد، اعم از خانواده، نهاد های آموزشی و ... می باشد و با ایجاد این عناصر در فرد به عنوان عناصر اصلی تربیت و نیروی محرکه پیشرفت فرد حتی با نبود آموزش ها خود به سمت عقاید، درس، فکر، تلاش و همه مثبت ها البته با شرایط تربیتی و پرورشی گرایش که مد نظر شما و اساتید همچون استاد پناهیان هست می رود حال با این تفاسیری که مجمل بیان شد و سخنرانی رهبر انقلاب در تاریخ ۱۳/۴/۱۳۸۶ در دیدار با نخبگان و دیدار های دیگر که به کرات فرمودند در مهمترین نقش زن که آنچه در درجه اول اهمیت قرار دارد مساله خانواده است و دیگر در مورد تربیت فرزند و... می توان گفت که وظیفه اصلی زن تربیت فرزند و وقتش را صرف او و خانواده کردن است و در صورتی که فرصت اضافه آورد به فعالیت های اجتماعی دیگر به ترتیب اولویت بپردازد؟ ببخشید بابت اطاله کلام. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز همین سخن درست است که رهبر حکیم و فرزانه‌ی انقلاب متذکر می‌شوند. مأوای حقیقی و اصلی یک خانم، خانه‌ی اوست می‌ماند که مواظب باشیم با یک جمله‌ی کلیشه‌ای که مثلاً زن باید در خانه‌ی خود بنشیند، او را از سایر فعالیت‌هایی که امروزه بعضاً در بیرون خانه است، محروم نکنیم. کتاب «زن و بازیابیِ هویت حقیقی» که حاصل بیانات رهبر معظم انقلاب است و کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» می‌تواند منشأ تفکر ما در این امر باشد. موفق باشید   

24298
متن پرسش
سلام علیکم: طاعات قبول. چند وقتی است سوالی ذهنم رو مشغول کرده و اون نکته ای هست که شخصی از من پرسید که: چرا حضرت آقا در دعاشون دعا برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه نمی‌کنند و اکثراً می‌فرمایند خدایا ما را مشمول دعای آن حضرت قرار بده. به نظر حضرتعالی دلیلش چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید حضرت آقا معتقدند حضرت حجت «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» با نور خود در صحنه حاضرند. موفق باشید

24280
متن پرسش
با سلام: طاعات و عبادات قبول باشه. جایگاه هنر در تمدن اسلامی کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سخنان مقام معظم رهبری در این مورد ملاک خوبی است. چقدر خوب بود رفقا سخنان ایشان را که در موقعیت‌های مختلف در مورد «هنر» فرموده‌اند را جمع‌آوری می‌کردند تا ملاحظه کنند چه اندازه ایشان نسبت به هنر حساسیت مثبت دارند. موفق باشید

24231
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات و التماس دعا. رهبر انقلاب در بیانات اخيرشان در دیدار با دانشجویان خطاب به آنان گفته بودند: ان شاء الله همه شماها زوال دشمنان بشریت، یعنی همین تمدن آمریکایی منحط و زوال اسرائیل را به لطف الهی خواهید دید. سوال من اینست که دقیقا منظور ایشان از این زوال چیست؟ آیا ایشان به کل نابودی غرب و مدرنیته (و یا به تعبیری پایان تام و تمام تاریخ غرب) را به ما وعده می دهند و یا منظورشان از زوال تمدن آمریکایی صرفاً پایان استیلا و سلطه آمریکا و غرب بر جهان است؟ چون همان طور که می دانید تاریخ و عالم غربی اکنون در حال انحطاط هست ولی همان طور که آقای زرشناس گفته اند پایان یک عالم تاریخی معمولاً چند سده به طول می انجامد و آغاز کور بحران انحطاطی یک عالم به معنای انقراض فوری و سریع آن نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همان نکته ی دوم درست باشد. زیرا بنا نیست مردم غرب منقرض شوند بحث در آن است که فضای استکباری غرب از عالم برچیده می شود و  تاریخ دیگری به ظهور می آید. تاریخی که انقلاب اسلامی متذکر آن است. موفق باشید

24173
متن پرسش
سلام خدمت استاد. درد دلی دارم، واقعا درد دارم. جوان ۲۸ ساله هستم مجرد! استاد خسته شدیم بریده ایم و نبریده ایم. جامعه و زمانه ی خاصی که در آن هستم را می فهمم، هیچ کسی باعث مشکل من نیست اما همه ی مشکل هم از من نیست، نه غربی شده ایم که همه چیز رها باشد نه سنتی مانده ایم که ۲۰ سالگی دوتا بچه داشته باشیم، ما هستیم و این تجرد پدر در بیاری که دین و دنیامان را تباه کرد. خسته شدیم از بس نصیحت شنیدیم. استاد واقعا در دوران عجیبی هستیم، طرفدار انقلابیم و توجیه گر تمام مشکلاتی که غربگرایی برایمان ارمغان آورده، با تمام وجود انقلاب را می فهمیم و از انقلاب دفاع می کنیم، اما در جمع وقتی ازمان سوال می کنند اگه شرایط خوبه چرا زن نمیگری بند دلمان پاره می شود! تحقیر می شویم، خرد می شویم دلمان به لرزه می افتد، چه بگوییم؟ نه تقوایی داریم، نه توکلی، نه سیستمی که دستمان را بگیرد، نه جامعه توکل و تقوا را به ما یاد داده است! استاد امروز دهه شصت و پنجاه نیست، عصر تجمل و ریخت و پاش و سبک زندگی آمریکایی است، ما هم دلمان لک می زند نه یک بار نه دو بار روزی صد بار دلمان می تپد تا زوجی را می بینیم که کنار هم راه میر وند، ما پیغمبر زاده نیستیم، ما در همین جامعه رشد کرده ایم، هرمقدار هم خیالمان را کنترل کنیم و سربه زیر و محجوب باز هم می فهمیم که زندگیمان می لنگد! می فهیم کم داریم، هزار بار می شکنیم دم برنمی آوریم، دچار هزاران تناقضیم، هیچ کسی هم ما را نمی فهمد، نسل قبل ما هیچ وقت مجردی و دور شدن از سن ازدواج را نچشیده، ما اولین نسلی هستیم که چنین دردی را می چشیم، گمانم هیچ دوره ای همچین معضلی دامن گیر جامعه نبوده است الا الان و زمانه ما، مخصوصا برای قشر مذهبی و انقلابی! نه وجدانش می گذارد هرزه باشد نه شهوتش می گذارد دامنش پاک بماند، باز دلمان در گرو دین است و مسجد و ظاهر مذهبی مان نه می خواهیم لامذهب شویم نه توانسته ایم خودمان را حفظ کنیم! برمی‌گردیم سمت خدا، تا التماس دعا به من می گویند می خواهم توی سر خودم بزنم، که درونت را نمی بینند و خلوتت را، فقط نماز اول وقتت را می بینند و ظاهرت را! از خودم خجالت می کشم از وجهه ای که به دروغ حمل می کنم خجالت می کشم، نا امید می شوم، خودم را دلداری می دهم که برگرد خدا بزرگه، اما آشفتگی و تناقض رفتار امانمان را می برد، دل در گرو دین و انقلاب داریم، هم خون دل برای جامعه می خوریم هم دلمان خون است از مجرد بودن! هیچ کسی شاید نتواند بفهمد عمق غصه ی جوانی را که نمی تواند ازدواج کند، هیچ کس نمی تواند بتواند بفهمد چقدر دلمان غرق خواهش و نیاز می شود وقتی زوجی را می بینیم، اما لب باز نمی کنیم و به شوخی می گوییم کی زن میگیره تو این شرایط، به دروغ میگیم مجردی بهتره، اما بخدا دروغ میگیم شما باور نکنید. این فضای سنگین در کنار هرزگی افسار گسیخته و حجاب خراب، کار را عجیب پیچیده می کند، حتی جوری فضا بسته است که صیغه ی حلال هم برای جوان مذهبی بن بست شده است، دینداری من هم تو سرم بخوره که اگه دیندار بودم تقوا داشتم و توکل، اما فعلا من همینم که می بینید، من کم آورده ام، من خدا را جدی وارد زندگیم نکرده ام، اما بخدا قسم استاد ما کافر نیستیم، ما لائیک نیستیم ما حرف خدا را نمی خواهیم زیر پا بگذاریم اما کم آورده ایم، زخمی شده ایم، زمین گیر شده ایم، برای دلهای صد پاره و متحیر ما هم دعا کنید. واقعا مانده ایم، واقعا دچار سرگشتگی شده ایم. نمی خواهیم چنین باشیم، نمی خواهیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای دلِ صد پاره و متحیّر شما شوم، نه من تنها، که آیت اللّه امینی می‌فرمودند من گاهی مدت‌ها وقتی شرایط جوانانی که شما یکی از آن‌ها هستید را در نظر می‌گیرم، زار زار اشک می‌ریزم.

همین‌طور است که می‌گویید واقعاً شرایط برای امثال شما طاقت‌فرسا است و نسل ما یعنی کسانی که هم سنّ بنده هستند، ابداً آن را احساس نکرده‌ایم. با این‌همه و همین اندازه آیه‌ی ۳۳ نور را در نظر بگیرید که می‌فرماید: «وَلْیَسْتَعْفِفِ الّذینَ لا یجدُونَ نِکاحا حتّی یُغْنِیَهُمُ اللّه ُ مِنْ فَضْلِهِ» اگر آن‌هایی که امکان ازدواج برایشان نبود، عفت به خرج دهند و گرفتار زناکاری نشوند، در راستای مقاومت‌شان حضرت حق به نحوی از فضل خود آن‌ها را برخوردار خواهد کرد.

مسئله‌ی شما مسئله‌ی بزرگی است در آن حدّ که رهبر معظم انقلاب در سال ۹۳ این‌طور فرموده‌اند: «مسئله‌‌ى ازدواج جوانها مسئله‌‌ى مهمى است. من از این بیم دارم که نگاه بى‌‌تفاوت نسبت به مسئله‌‌ى ازدواج - که متأسفانه امروز کم و بیش این نگاه بى‌‌تفاوت وجود دارد - در آینده تبعات سختى را براى کشور به‌‌وجود بیاورد. خب، حالا شما مسئله‌‌ى سربازى را مطرح کردید؛ به‌‌نظر من، سربازى مسئله‌‌ى مشکلى نیست؛ می شود در آن زمینه هم فکر کرد، کار کرد؛ راه حل مشکل سربازى به‌‌عنوان یک مانع در امر ازدواج، این نیست که ما مدت زمان سربازى را کوتاه کنیم؛ می توان شیوه‌‌هاى دیگرى را به‌‌کار گرفت؛ لکن این یک مسئله است. انگیزه براى ازدواج، باید تبدیل بشود به یک اقدام عملى؛ یعنى ازدواج باید تحقق پیدا بکند. اینکه خداى متعال می فرماید: «اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه،» این یک وعده‌‌ى الهى است؛ ما باید به این وعده، مثل بقیه‌‌ى وعده‌‌هاى الهى که به آن وعده‌‌ها اطمینان می کنیم، اطمینان کنیم. ازدواج و تشکیل خانواده، موجب نشده است و موجب نمی شود که وضع معیشتى افراد دچار تنگى و سختى بشود؛ یعنى از ناحیه‌‌ى ازدواج کسى دچار سختى معیشت نمی شود؛ بلکه ازدواج ممکن است گشایش هم ایجاد کند.» موفق باشید

24140
متن پرسش
سلام استاد عزیز خسته نباشید: روایاتی وجود دارد مبنی بر اینکه امیرالمومنین حق طلاق عایشه را داشتند و در بعضی جاها هم دیده شده که امام حسین علیه السلام عایشه را طلاق داده اند. با این مبنا آیا لعن عایشه جایز است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خارج از آنچه در ابتدای سؤال هست. در هر حال رهبر معظم انقلاب در فتوای خود، توهین به منسوبین پیامبر یعنی همسران و اصحاب آن حضرت را حرام می‌دانند. موفق باشید

24046
متن پرسش
سلام علیکم: تحلیل شما از بیان رهبری در جمله ی «این نقص زمانه نیست، طبیعت زمانه است.» چیست؟ این جمله چه معنایی می دهد؟ دنیای جدید و سیستم ماشینی از خود بیگانگی و از خدا بیگانگی ایجاد نموده و فراغت های زندگی سنتی که بستر انس با معنویات بود را از بین برده و رهبری این را نقص زمانه نمی دانند؟ جملات ایشان در توصیه های رمضان: مکرّر عرض کرده‌ایم که اگر ماها از سحر استفاده نکنیم، در این دنیای شلوغ، وقت دیگری نداریم برای خلوت با خودمان، با دلمان، با خدای خودمان؛ واقعاً وقتی باقی نمی‌ماند. ما گرفتاریم .... هر کسی یک مشغولیّتی دارد یا مشغولیّتهای مختلفی دارد. آن فراغتهایی که وجود داشت، امروز وجود ندارد - [البتّه] نقص زمانه نیست، طبیعت زمانه است- بالاخره امروز وسایلی هست و زندگی، یک زندگی ماشینی است. امروز پدیده‌هایی وجود دارد که این پدیده‌ها در گذشته وجود نداشته؛ [لذا] گرفتاری زیاد است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً می‌خواهند بفرمایند فعلاً طبیعت زمانه چنین است و نباید به دنبال مقصر گشت. باید در همین زمان و با همین شرایط پیش‌آمده، نقش خود را مطابق امکانات دینی انجام دهید. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!