بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38853
متن پرسش

 پیرو سوالات 38819 و 38795 آیا واجب است همه مسلمانان در میدان جهاد نظامی حاضر شوند؟ بهتر نیست امثال استاد طاهرزاده و علما و مراجع و حتی خود رهبر معظم انقلاب به جبهه جنگ رفته و در خط مقدم به جنگ بپردازند جای حرف زدن و سخنرانی کردن؟ از این نمونه سوالها بسیار در اذهان بعضی از مردم پیش می آید که بدنیست تذکری برای روشن شدن موضوع برای ایشان بیان شود. اول این که جهاد همانطور که در بیانات مقام معظم رهبری هم بارها بیان شده است فقط جهاد سخت و نظامی نیست و جهاد فرهنگی و اقتصادی و... هم جزو جهاد می‌باشند. امروزه خط مقدم های متفاوتی در جبهه های مختلفی که دشمنان باز کرده اند در زمینه های مختلف گشوده شده است. پس بر هرکس متناسب ظرفیت و توانایی و تخصص و جایگاهی که دارد باید در خط مقدم مبارزه و جهاد حاضر شود و برای همه نوع جهاد یکسان نیست. در سوره مبارکه توبه آیه ۱۲۲ خداوند صراحتا می فرماید که «وَ ما كانَ اَلْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لاٰ نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طٰائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي اَلدِّينِ‌» سياق آيه دلالت مى‌كند بر اينكه منظور از جمله «لِيَنْفِرُوا كَافَّةً» بيرون شدن همگى براى جهاد است، و ضمير در «فِرْقَةٍ مِنْهُمْ‌» به مؤمنين برمى‌گردد، كه نبايد همه گيشان بيرون روند، و لازمه آن اين است كه مقصود از «نفر» كوچ كردن به سوى رسول خدا باشد. بنا بر اين، آيه شريفه در اين مقام است كه مؤمنين ساير شهرها را نهى كند از اينكه تماميشان به جهاد بروند، بلكه بايد يك عده از ايشان به مدينة الرسول آمده، احكام را از آن جناب بياموزند، و عده ديگرى به جهاد بروند. دوم امروزه شرایط جنگیدن و مبارزه نظامی متفاوت با دوران در اسلام یا حتی جنگ تحمیلی است و اینگونه نیست که هر کس هر زمان بخواهد بتواند در خط مقدم جنگ حاضر شود چه بسیار نیروهای آموزش دیده نظامی که داوطلب برای شرکت در جنگ هستند اما امکان حضورشان نیست که یا شرایط بین المللی یا شرایط سیاسی و فیزیکی و ... باعث شده است که جمهوری اسلامی نتواند به طور مستقیم در بسیاری از صحنه ها حاضر شود و مقام معظم رهبری خود در سخنانی در پاسخ به کسانی که از ایشان می خواستند که راه را برای حضور در میادین جنگی برایشان باز کنند فرمودند اگر امکانش بود که راه باز می‌کردیم این چه درخواستیست؟ سوم نحوه و شیوه جنگیدن در دوران حاضر متفاوت می باشد گاهی یک نفر در رسانه یک برنامه یک تصویر یک نوشته تولید می‌کند و با کار خود میلیونها نفر را تحت تاثیر قرار می‌دهد همانطور که در روایات هم داریم مداد العلماء افضل من دماء شهداء پس باید شرایط زمان و مکان و خیلی از مسایل را مد نظر قرار داد تا بتوانیم درست به جا و به موقع تصمیم بگیریم و عمل کنیم در واقع باید زمان شناش باشیم و با این نگاه باید انسان ها را ارزیابی کرد نه فقط خط مقدم جبهه را جنگ تن به تن دید. چهارم اگر امثال شهید تهرانی مقدم در دل جنگ بیرون از جبهه ها به سفر علمی به سوریه برای یادگیری فنون نظامی و موشک سازی و تعلیم و تحقیق و توسعه موشکها نمی‌پرداختند و به جنگ تن به تن می‌رفتند امروزه ما چگونه می توانستیم در این دنیای مدرن وحشی مقاومت کنیم؟ جنگ سخت هم مراحل و شرایط مختلفی دارد که باید درست دیده شود و همه آن در خط اول تن به تن نیست. امیدوارم این مختصر ما را برای بهتر دیدن و تفکر راهگشا باشد و نصر من الله 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نکات دقیق و حکیمانه‌ای در این نوشتار مطرح است. آری! همه باید در این تاریخ در جهاد فی سبیل الله در مقابل استکبار حاضر شوند ولی هرکس به حکم وظیفه و در حدّ امکان خود. آیا حقیقتاً علمایی مانند حضرت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب آرزوی شهادت در میدان جهاد با استکبار را نداشتند و ندارند؟!! خدا می‌داند آرزوی همه آن‌ها چنین است. می‌ماند که وظیفه دینی آن‌ها چه اقتضائاتی را و حتی محدودیت‌هایی را برایشان پیش می‌آورد. موفق باشید

38849
متن پرسش

سلام استاد: آیا خط مقدم جبهه کجاست؟ نسبت به من، من چکار باید بکنم؟ آیا این چه معنایی را به همراه دارد که در فضای مدرسه هستم خود را مقابل حضوری بزرگ تر از حضور قبلی می‌بینم و به همین سودا زیر لگد کوب حوادث می‌روم، چگونه جان دیگری را بیابم؟ آیا به صرف زیر لگد کوب حوادث رفتن را درب رحمتی گشوده می‌شود یا انتظاری پس از این است تا همچنان خدا به صحنه بیاید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده و رهبر معظم انقلاب به خوبی آن را جلو می‌برند؛ این مائیم و راهی که ممکن است در این راستا در مقابل ما به صورت خاص گشوده شود و «انتظار» به همین معنا می‌باشد. عمده، قرارگرفتن ذیل توصیه‌های فوق‌العاده دقیق رهبری است که ۱۲ آبان‌ماه با دانش‌آمزان و دانشجویان در میان گذاشتند. موفق باشیدhttps://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=58192

38833
متن پرسش

خاستگاه مشاوره و شورا و مشورت عالم امر است که می‌فرماید: و شاورهم فی الامر یا امرهم شوری بینهم، جایی که فقط اشاره می‌‌کنیم و هیچ تشریعی (باید و نبایدی) آنجا نیست! در عالم تکوین فقط به هم اشاره می‌کنیم که آن هم هست و یا آن چقدر هست! مثلا الله اکبر یعنی بیا اینهمه بزرگی الله را با هم به نظاره بنشینیم و لذت ببریم. کار عقل جزئی باید و نباید است که مثلا برای اینکه نمیرم باید دنبال غذا بروم! آیا موطن دین فقط در عالم عقل جزئی یا همان عالم خلق است یا موطن اصلی دین عالم اشارات و امر و عقل کلی است که حسن را می‌بیند و عاشقش می‌شود؟ دل باید و نبایدی را که به موطن امری وصل نبیند گردن نمی‌نهد یا به اکراه قبول می‌کند. ابتدا باید او را به آبشخور حقیقت امری دین رهنمون شویم تا سیراب شود و با ما راه بیاید. عاقل به عقل کلی عاشق است که می‌گویند: العاقل یکفی بالاشاره. شاید بتوان معادل کلماتی نظیر مشورت و شوری و مشاوره را واژه‌هایی مثل «افق یابی» و «افق‌نمایی» دانست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست ما در میانه تکوین و تشریع ایستاده‌ایم تا آن‌جایی که امور تشریعی را تا اوج حقیقتِ تکوینی‌اش جلو ببریم و حاضر کنیم. این‌جا است که «تو مو می‌بینی و من پیچش مو» و جهان اشارات و جهان حضوری بی‌نام و نشان. «آن‌قدر هست که بانک جرسی می‌آید» خدا کند انسان‌ها در این زمانه به بانک جرسی که از زبان رهبر معظم انقلاب به ظهور آمده؛ گوش فرا دهند. موفق باشید

38769
متن پرسش

سلام استاد: راجع به سخن حضرت آقا که فرمود: دیگر کسی از تمدن غرب حرفی نزند. می خواهم بگویم چه دلنشین است این سخن، چه آتش های نیمه افروخته را که شعله نمی بخشد. همچو ققنوسی هوس پرواز شهید القدس را دارم، اما کبوتر بچه ای هستم بی پروا و کَله پُر باد در لباس بسیج مستضعفین به سوی گنبد امام رضا (ع) پَرپَر می‌زنم، تا زمین نخورم. این سخن چه غروری بخشیده چه عزمی را به رزم فراخوانده. با خود می‌گویم این غرب زده های امروزی آیا همین را کافی نیست که از این حضدر محرومند؟ این روزها که شهید های الاقصی شهید می‌شوند و خود را همچو نسیمی به قلب هایمان می‌رسانند تا عود، آتش نیمه افروخته شعله ور تر شود و خود را فدای فضای بد بوی آن لحضات کنند. عجب معنویتی می بخشد این فضای دریاچه ای در مِی کَده است که با اشک های مظلوم در گودال قتلگاه گرد آمده است، آن دریاچه هیچ وقت زلالش را کدر نمی کند و از زمان آدمی تا بحال خود را با اشک، تاز نگه داشته است. همین اشک هایی که شهید هنیه با سخنش که می‌گوید: اعلام می‌کنم فرمانده شهید، سلیمانی که همه زندگی خود را در حمایت از فلسطین به سر برد و در راس فرماندهی نیروی قدس بود، اعلام می‌کنم که او این فرمانده بزرگ، شهید قدس است، شهید قدس است، شهید قدس است. می‌خواهم صدرزاده باشم. مصطفی دست علی را به بالا برده و من بال بال می‌زنم. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن جمله مقام معظم رهبری فوق‌العاده عمیق و اصیل است که فرمودند: «اگر امثال شهید سنوار پیدا نمی‌شدند که تا لحظه‌ی آخر بجنگند، سرنوشت منطقه یک جور بود، حالا که پیدا شدند یک جور دیگر است.» اولاً: روشن نمودند چگونه می‌توان این راه را تا آخر ادامه داد و ثانیاً: چگونه در این راه سرنوشت منطقه چیز دیگری غیر از آنچه اکنون حاکم است؛ خواهد بود و ثالثاً جایگاه سخن کسانی که به بهانه دلسوزی برای مردم فلسطین، به نحوی اسرائیل را به رسمیت می‌شناسند را نیز روشن نمودند. وقتی ادعا دارند: «بازگشت این رژیم به مرزهای قانونی پیش از تهاجم ۱۹۶۷ و تشکیل دولت مستقل فلسطین را راه‌حل برون رفت از این بحران می‌دانند.» و این یعنی باز اسرائیل و باز تجاوز و باز سازمان مللی که در اختیار اسرائیل است. اینان که بعضاً روحانی می‌باشند چه اندازه از قرآن و وعده‌های آن به دور می‌باشند امری که بحمدالله سخت رهبر معظم انقلاب بر آن آگاهی و ایمان دارند. و مسائل کنونی منطقه و حوادث غزه، لبنان و کرانه باختری را تاریخ‌ساز خواندند با همان روحیه شهید سنوار و ایستادن تا آخر. موفق باشید

38746
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: به لطف الهی فرمایشات شما در قلب بنده اثر کرد و شرایط نیز فراهم شد برای اینکه جدی و محکم دروس رسمی حوزه را دنبال کنم. ۱. حاج آقا چکار کنم تا همیشه متوجه افق و معنای حوزه و طلبگی در معنای عمیق و حقیقی آن باشم و باز هم دچار وسوسه های شیطانی نشوم؟ با توجه به اینکه در این زمینه کتاب و مطلب نیز محدود است، هرچند اگر هم باشد چیزهایی بیان شده که اگر بیان نمی شد بهتر بود، انسان را محدود و پژمرده می‌کند. ۲. در همین حال و هوا لازم دیدم که در فضای علمی حوزوی چقدر مطلوب و نیاز است که حتما برای تعمق در دروس و برای ملّا شدن، فارغ از کلاس درس و استاد، انسان با یک استادی همراه شود برای پایش علمی، _ در همین احوال یک نقل قولی از شهید نصر الله دیدم که خدمتتان مرقوم می‌دارم؛ ◾️توصیه و هشدار بنده به این حوزه (بعلبک) و حوزه‌های علمیه این است که ویژگی اصلی و روح ویژه‌شان را از دست ندهند. ما وقتی خانه و خانواده‌مان را رها کردیم و با سید عباس به بعلبک آمدیم به این علت نبود که او را اعلم علمای لبنان می‌دانستیم. خیلی‌ها از او عالم‌تر بودند. اما رابطه‌ی ما چهار پنج نفر با او از نجف تا لبنان دقیقا رابطه‌ پدر فرزندی بود. او پی‌گیر بیماری، پول، مطالعات درسی و بعدها ازدواج ما بود. او وضعیت درسی ما را زیر نظر داشت و ما در این زمینه از او می‌ترسیدیم و اگر درس نمی‌خواندیم می‌فهمید. راز حوزه‌های علمیه‌ سنتی ما این رابطه‌ عاطفی، معنوی و درونی است. وضعیت ما مثل امروز نبود که حجت الاسلام که امروز تبدیل به حجت الاسلام دکتر شده‌اند بیاید و درس بدهد و برود و حتی گاهی نام اشخاص حاضر در کلاس را نیز حفظ نباشد. غرض اینکه این استاد شاگردی خود معنا و عالمی دارد که نیاز است. اما به دلایل مختلف استادی پذیرای این مهم نیست؛ بزرگترین دلیلش اینست که احساس دو گانگی میان خط طلبگی خود و این امر بنده نمی‌بینند در حالی که اصلا در عالمی وارد نشده اند که نیاز بنده را عین هویت خود_ مخصوصا ذیل انقلاب اسلامی_ بدانند و از خودم برای این کار اشتیاق بیشتری داشته باشند. به نظرتان چکار باید کرد؟ چطور باید غور در مطالب درسی داشت؟ ۳. چگونه از روح طلبگی غافل نباشیم حال که وارد در آن معنا نشدیم، اما حداقل غافل نباشیم و در انتظارش باشیم تا که این احساس نیاز زنده بماند و بدنبال لقایش باشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شما در کار طلبگی متوجه رسالتی باشید که به نور اسلام در مقابل شما گشوده شده است و در همه احوالات، خود را برای چنین حضوری آماده و آماده‌تر کنید. ۲. همین‌که شخصیت رهبر معظم انقلاب را از بدو تا ختم مدّ نظر آورید، ان شاءالله نتیجه حاصل می‌شود. ۳. با نظر به احساس رسالتی که عرض شد همچنان آن حضور مدّ نظر خواهد بود. موفق باشید

38730
متن پرسش

سلام استاد: اخیرا یک تفکر احمقانه ای که حتی حاضر است بگوید برای چرا باید چشمانم را باز کنم و ببینم پیش آمده و این جریان از رگ گردن به من نزدیک تر است، بسیار آزارم می‌دهد. دلم شدیدا نگاه تاریخی می‌خواهد. دلم می‌خواهد این دستاورد غرب، یعنی فضای خلائی که او ایجاد کرده مخصوص من و کاری که با منیتم کرده را جواب دهم. اما چگونه نگاه تاریخی داشته باشم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید پس از «معرفت نفس» در راهی قدم گذاشت که انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده و در افق این راه، رهبر معظم انقلاب را به عنوان آینۀ ایمان به وعده‌های الهی مدّ نظر داشت. آری! بالاخره باید با همّت بلند و در دل طوفان به سوی اهداف بلند جلو رفت زیرا: «رنج راحت شد چو شد مطلب بزرگ». موفق باشید

38620
متن پرسش

سلام علیکم: انسانم آرزو بود و پیداش کردم! سالها شهر و کشور ها را گشتم دنبالش در این سرای خاموش، و آخر خدا بهم در نزد خودم هدیه‌ش کرد! مایه تعجبه در این زمانه چنین راهی برای ما خدا قرار داده. رهبر معظم انقلاب جناب آیت الله و آیت الحق سید علی خامنه حفظه الله تعالی که من خودم رو در او پیدا کردم. با جمال او جمال خودم رو پیدا کردم، هر چیز که لازم داشتم رو خدا بهم دادند تا ادامه دهم. علم، راه زندگی و چگونه زیستنم و هرچه لازم داشتم در این حکیم فرزانه در این فرزند قرآن در این انسان پاک در این متقی بی نظیر در این مرد الهی زندگی کردنم رو پیدا کردم خودم رو پیدا کردم و منت بر سرم گذاشت و من رو بهم داد تا خدمت اسلام و مسلمین کنم تا این برترین راه عبودیت که خدمت حقیقیه رو بهم هدیه کنند. قبله مسلمانی ام را از جمال ایشان یافتم و ولی خودم رو که راهنمای منه در تبعیت مطلقم در این جناب یافتم. براستی چه کسی به این اندازه انسانها را دوست داره که من با جستجوی در سرتاسر عالم به غیر از رهبری ندیدم؟ مگر ما چقدر کور و گم شده بودیم که ایشان را درست نمی‌توانستیم ببینیم مگر برای منی که قصدم زندگی است قصدم رشد و بندگی است چه فرق دارد که خدا کدام بنده برترشان را ولی من قرار دهند وقتی نظیری ندارند؟ وای بحال حاسدان کور که خودشون رو با رهبری پیدا نخواهند کرد و عجب ظلمی به خودشون می‌کنند با انکارهاشون که خودشون رو انکار می‌کنند. بنده با جان و جمال ایشان معاشقه می‌کنم مثلا میگم: هرچی میریم جلو تر که داری خوشگل تر میشی! دیگه شدی مال من! الان منی همه چیم رو بهتر دیدی! سلیقم رو کی فهمیدی ای مرد؟! تو مثل یه ماه میمونی که روشن می‌کنی تاریکی روزای من رو و پیدام می‌کنی تا خودم باشم. بذارید معاشقم رو بکنم که والله دارم حضور خدا را در شخصیت ایشان می‌بینم چون ایشان بنده حقیقی خداست و بندگی را معنا کردند. می‌دونم ناراحت میشن ازین نوع تعریفات ولی دارم جمالی خاص و بی نظیری را مشاهده می‌کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً اگر انسان در این زمانه بخواهد نمادی از انسانیت را با وسعتی که انسان دارد بیابد، رهبر معظم انقلاب نمونه روشنی از انسانیت اند با همه ابعاد انسانی. موفق باشید

38535
متن پرسش

سلام استاد عزیز: شهادت سید حسن نصرالله عزیز را به شما تسلیت میگم. استاد بعد این ترورها و عدم همراهی برخی دولتمردان با پاسخ. بسیار نگران حضرت آقا هستیم بخصوص که صفحه ترور الارم اسم شهید رییسی رو و الان اسم رهبری رو هم اعلام کرده. استاد عزیز چه کنیم مطالبه پاسخ واقعا حی انفعال بدی داریم دعا کنید راهی گشوده بشود.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این استکبار است که همه توان خود را به صحنه آورده تا به لطف الهی روشن شود که چه اندازه در مقابل راهی که انقلاب اسلامی در این تاریخ گشوده است؛ ناتوان می‌باشد. و هرگز از این سخن خداوند غفلت نکنید که می‌فرماید: «نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ» بدین معنا که این خداوند است که اندازه زندگی و مرگ را در بین ما تعیین می‌کند و هیچکس نمی‌تواند از خداوند سبقت بگیرد حتی اگر بمب‌های چند تُنی سنگرشکن داشته باشد. پیشنهاد می‌شود به جواب سؤال شماره 38542 رجوع فرمایید. موفق باشید

38525
متن پرسش

سلام و احترام: پیام مهم امام خامنه ای در خصوص اتفاقات لبنان حاوی این حکم بود که: «بر همه‌ی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزب‌الله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند.» آیا مقصود از این عبارت آن است که هر کسی در جایگاه خود (علمی،‌ تبیینی و نظامی و...) این فریضه را اقامه نماید یا اینکه مستقیماً بر وجوب جهاد نظامی دلالت دارد. بنده متوجه هستم که وجه تکلیفی و شرعی را باز باید از خود ولی فقیه پرسید اما می‌خواستم برداشت حضرتعالی را از این حکم حضرت آقا را بدانم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در مسیری که با انقلاب اسلامی گشوده شد و عهدی که ما با شهدای‌مان از جمله سید حسن نصرالله بستیم، هرکس در مقابل هر امری که در این راستا پیش آید که مقابله با استکبار و صهیونیسم است کوتاهی نکند. از زنان خانه‌دار بگیرید تا مردان سیاست و جهاد. هر کدام با حضور در این تاریخ هر کاری که معنای مقابله با استکبار دارد را معنای خود قلمداد خواهیم کرد، به جای این‌که در چنین شرایطی مسیر دنیاطلبان و فرصت‌طلبان را در پیش گیریم و از فضا و عالَمی که تعهد نسبت به شهید و شهادت ما را در بر می‌گیرد؛ خود را محروم کنیم. موفق باشید      

38440
متن پرسش

استاد سلام: لطفاً راهکاری یا توصیه ای بفرمایید برای تحمل کردن کارهای آقای پزشکیان و در ادامه حمایت از ایشون در همون افقی که رهبر انقلاب متذکر هستند چون نمی شود از رفتار و عمل ها و کلام های ایشان با منطقی که برای تبیین برای دولت شهید رئیسی استفاده می کردیم برای ایشان نیز استفاده نماییم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال روش و سبک رهبر معظم انقلاب نشان می‌دهد که باید مانع کارهای ایشان که مخالف اهداف انقلاب نیست؛ نگردیم و تا می‌توانیم کارها و گفتار ایشان را حمل بر صحت کنیم. موفق باشید

38404
متن پرسش

عرض سلام و ادب: استاد بزرگوار چندی پیش بانویی در مورد امکان معرفت یابی بانوان در خانه، سوالی کردند و شما پاسخ فرمودید که «به هر حال بقاء و ثبات جامعه به استحکام خانواده است وقتی که زنان یک ملت بی‌سر و صدا و چراغ خاموش و با حکمت و معرفت در حال تربیت فرزندان یک ملت هستند و اجر معنویِ اساسی را نصیب خود می‌کنند. بحمداللّه به لطف الهی و با ایثار شهداء در حال شکل‌گیریِ زنانی در خانه هستیم که بنیانِ زیرساخت‌های تمدن اسلامی را پایه‌ریزی می‌کنند.» با توجه به نگاه رهبری که مستخرج از کتاب راه سوم هست، زنان می بایست بفکر صدور الگوی زن اسلامی به دنیا باشد و اگر چراغ خاموش حرکت کند این صدور بسختی اتفاق می افتد، رهبر معظم زنان موفق محجب در عرصه های مختلف علمی ورزشی و... را باعث حمله آنها به کشور در حوزه حجاب شده است، و اینکه تبلیغ یک زن محجبه با حضورش در ورزش قهرمانی، از ده ها تبلیغ زبانی موثر تر است، نظر شما در این زمینه با توجه به این نکات کتاب راه سوم چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بشر امروز بیش از آن‌که با کلمات و گفته‌ها بتواند زندگی کند، به سبک‌ها و سلوک‌ها نظر دارد و البته این مربوط به همه انسان‌ها در همه تاریخ است. شاید بتوان گفت در این زمانه که انسان در معنای خود گرفتار نوعی بحران و بی‌هویتی شده است؛ سبک‌ها و سلوک‌ها بیشتر با ما سخن می‌گوید و از این جهت به گفته امام صادق «علیه‌السلام» و توصیه ایشان «...و ان تکونوا لنا دعاة صامتین» می‌توان بی سر و صدا و به نحو خاموش با سبک و سلوک خود فرهنگ اولیای الهی را به میان آورد. و البته این به معنای این نیست که از عظمت و زیبایی حضور زنان محجبه در میدان‌های ورزشی که چشم‌های جهانیان بدان دوخته شده است؛ غفلت کرد. و چنانچه امکان حضور در چنین میدان‌هایی با آن سبک فراهم هست از آن استفاده ننمود. و کتاب «راه سوم» با منظری که نسبت به «زن» در مقابل زنان ما می‌گشاید، عملاً ما را در نسبت به فهم زنان‌مان به جامعیتی می‌رساند که می‌توانیم در هر موقعیتی آنچه را که باید انجام دهیم، انجام دهیم. و در همین رابطه توصیه بنده به همه و بخصوص به خواهران آن است که آن کتاب را از ابتدا تا انتها با حوصله مطالعه نمایند تا منوّر به فهم جامعی نسبت به زنان در منظر مقام معظم رهبری بگردند. منظر انسانی که به خوبی زمانه خود را در افق توحیدی و معنوی‌اش می‌شناسد. موفق باشید      

38375
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: در بحث عالم داشتن و عالم دینی و... سوال پیش می آید که چگونه می‌شود وارد عالم دینی شد؟ اینجا هست که بحث ناارادگی و انس و انتظار و وارستگی مطرح می‌شود در جزوه انقلاب اسلامی انتظار و وارستگی این بحث را به میان آورده اید ولی احساس می‌کنم بحث وارستگی و ناارادگی بیشتر از این ها جای کار دارد لطفا راهنمایی بکنید چطور می‌شود در این مبحث قدمی برداشت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید عرایضی که در شرح غزل اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی پیش آمد، راه‌گشا باشد. https://eitaa.com/matalebevijeh/17543. موفق باشید

38361
متن پرسش

سلام علیکم: با عرض ادب و احترام محضر استاد طاهرزاده. به تازگی شعری از مقام معظم رهبری منتشر شده است یکی از ابیاتِ وَزین این است: «گامی به راه و گامی در انتظار دارم / سرگشته روزگاری پَرگارـ‌وار دارم» خواستم شرحی بر این بیت (بخصوص مصراع دوم) بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً آن‌گاه که انسان مسیر حضور در ایمان را شناخت و یا بگو مسیر ایمان در مقابل او گشوده شد، این گام‌ها و قدم‌ها است که رفتن آغاز می‌کند، رفتنی که اگرچه می‌رویم ولی در هر قدمی افقی گشوده می‌شود و انتظاری پیش می‌آید که قدم دوم را طلب می‌کند به همان معنای ظهور صراط و طلب صراط مستقیم که گامی بعد از گامی، معنای بودن می‌شود. و این‌جا است که انسان به زیبایی در حیرتی قرار می‌گیرد که فقط می‌داند همچنان باید در بستر ایمان جلو و جلوتر برود و پرگاروار با چرخش خود، زندگی را ترسیم کند و این سرگشتگی و حیرت، معنی حقیقی ایمان است از آن جهت که نه چیزی در دست داریم که فکر کنیم به چیزی رسیده‌ایم، و نه آن همه حضور را که هیچ چیز نیست و فقط حضور است، می‌توان نادیده گرفت. این‌جاست که در ادامه بیت می‌فرمایند: «چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم» و این یعنی حاضرشدن در ایمان، حتی آن‌جایی که گویا خزان‌گونه ناله سر می‌دهیم: «الهی قلبی محجوب» در همان حال ایمانِ بهاری در صحنه است. موفق باشید      

   در جریان دیدار رمضانی امسال شاعران با رهبر انقلاب، حجت‌الاسلام انصاری‌نژاد از شعرای برجسته کشور که به‌تازگی کتابی با عنوان «امین شعر انقلاب» تدوین و منتشر کرده، از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درخواست کرد تا غزل منتشر نشده‌ای از سروده‌هایشان را برای انتشار در چاپ جدید این کتاب در اختیارش قرار دهند. 

🔹رهبر انقلاب نیز با تقدیر از آقای انصاری‌نژاد با این پیشنهاد موافقت و غزلی از سروده‌های معظم‌له در اختیار این شاعر قرار گرفت.
گامی به راه و گامی در انتظار دارم
سرگشته روزگاری پَرگارـ‌وار دارم
دلبسته‌ی امیدی در سنگلاخ گیتی
رَه بی‌شکیب پویم، دل بی‌قرار دارم
یک عمر میزدم لاف از اختیار و اینک
چون شمع، اشک و آهی بی‌اختیار دارم
گو ابرِ غم ببارد تا همنشین عشقم
از غم چه باک دارم کاین غمگسار دارم
نبود روا که گیرم جا در حضیض پَستی
سیلم که هستی خود از کوهسار دارم
سرشارم از جوانی هر چند پیر دهرم
چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم

از خاک پاک مشهد نقشی است بر جبینم
شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم
سیدعلی خامنه‌ای

38115
متن پرسش

استاد سلام علیکم: اگر امکانش هست لطف می کنید جوابی که به سوال 38107 فرموید ( تصور بنده آن است که رهبر معظم انقلاب، موضوع را از زاویه دیگری می‌نگرند) در مورد آن زاویه دید بیشتر توضیح دهید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی نمی دانم که با چه نگاهی حضرت ایشان آن جملات را به کار بردند. حتماً نکاتی مدّ نظرشان بوده است.
از متن تنفیذها، دیدگاه کلی آقا نسبت به  رئیس جمهورها در آن زمان مشخص می‌شود. 
متن تنفیذ مرحوم آقای هاشمی سال ۶۸ و ۷۲ : ياور صميمى امام و شخصيت برجسته‌ى نظام جمهورى اسلامى و بازوى توانا و چهره منوّر نظام جمهوری اسلامی و رکن رکین انقلاب و بازوی توانا و زبان گویای آن.
متن تنفید آقای خاتمی سال ۷۶ و ۸۰ : دانشمند متفکر و اندیشمند فرزانه، شخصیتی انقلابی و فرزانه و منتسب به بیت سیادت و علم و تقوا مردی روحانی و کارآزموده و انقلابی و اهل دانش و معرفت قرار یافته و یکی از تربیت‌شدگان حوزه‌ی معرفت دینی.
متن تنفیذ آقای احمدی نژاد سال ۸۴ و ۸۸ : شخصیتی انقلابی و دانشمند و مدیری شایسته و کارآزموده و دارای سوابق مجاهدت صادقانه در صحنه‌های گوناگون، مرد شجاع و سختکوش و هوشمند.
متن تنفیذ آقای روحانی سال ۹۲ و ۹۶ : شخصیتی دانشمند، و کارآزموده‌ی میدانهای گوناگون، و دارای سوابق جهادی متعدد، و مفتخر به حضور در مسئولیتهای دینی و سیاسی را به مدیریت اجرائی کشور.
متن تنفیذ شهید رئیسی سال ۱۴۰۰ : شخصیّتی مردمی و عالیقدر از تبار سیادت و علم، و مزیّن به پرهیزکاری و خردمندی، و دارای سوابق درخشان مدیریّت، عالِم فرزانه و خستگی‌ناپذیر و کارآزموده و مردمی.
موفق باشید

38113
متن پرسش

سلام استاد: دو تا سوال داشتم: اول ابنکه آیا صحت دارد که عمر را حضرت علی علیه السلام غسل دادند؟ دوم اینکه شما جزو جبهه پایداری هستید؟ و اینکه میرباقری رهبر این جریان گفته مثنوی را باید با انبر گرفت چه توجیهی دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمیدانم. ۲. نه! بنده جزو هیچ گروه سیاسیِ تعریف‌شده نیستم. به نظر بنده در این زمانه، بهترین حضور در عالم سیاست ذیل حضور تاریخی حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» است. ۳. ای کاش حاج آقا میرباقری مانند حضرت امام و رهبر معظم انقلاب و شهید مطهری نسبت به مثنوی مولوی رابطه دیگری برقرار کرده بودند تا نظرشان چیز دیگری می‌بود. در این موارد بهتر است امثال رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» و مرحوم شهید مطهری که در کنار فقه و فقاهت، در حکمت و عرفان نیز قدم زده‌اند، نظر بدهند. به قول آيت‏ الله انصارى همدانى «رحمةالله‏ عليه» سالك تا آخر عمر به مثنوى مولانا نيازمند است. مقام معظم رهبرى «حفظه‏ الله‏ تعالى» در جلسه‏ اى كه با شعرا داشتند فرمودند: مثنوى همان طور كه مولوى مى‏‌گويد: «هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين» است و گفتند مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود. آیت الله حسینی تهرانی در کتاب «روح مجرد» می‌فرمایند مرحوم آیت الله قاضی معتقد بودند جناب مولوی شیعه است. و حضرت امام فرموده بودند مثنوی تفسیر قرآن ملا جلال است. موفق باشید

38109
متن پرسش

سلام: رهبر انقلاب چگونه آقای پزشکیان را نگاه می‌کنند که ایشان را فردی فرزانه، مردمی، صادق و دانشمند معرفی کردند؟ مخصوصا فرزانه و دانشمند؟ اگر شخصی واقعا این خصوصیات را داشته باشد که کاملا مناسب برای ریاست جمهوری است!!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره 38107 عرض شد رهبر معظم انقلاب با نگاه حکیمانه خود، نکاتی را مدّ نظر دارند که با توجه به آن نکات، این صفات را فرموده‌اند. امید است که آقای پزشکیان با حرکات و اعمال خود نشان دهند که شایسته چنین صفاتی هستند. موفق باشید 

38107
متن پرسش

استاد سلام علیکم: «اکنون اینجانب با تشکر از همه‌ی کسانی که در خلق این افتخار نقش آفریده‌اند، به پیروی از ملت بزرگ، رأی آنان به شخصیت فرزانه، و صادق،‌ و مردمی، و دانشمند جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان را تنفیذ و ایشان را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب می‌کنم» استاد متنی که خواندید بخشی از حکم تنفیذ می باشد و همچنانی که مشاهده می کنید رهبری آقای پزشکیان را شخصی فرزانه و صادق و مردمی و دانمشند خواندند. ولی چنان که ما در مناظرات بین آقای جلیلی و پزشکیان شاهد بودیم هیچ کدام از این صفات در آقای پزشکیان نبود و هم اکنون نیز وجود ندارد. برای مثال ایشان قول داده بودند کابینه جوان و بدون در نظر گرفتن حزب و جناه داشته باشند و امروز بعد از مراسم تنفیذ آقای عارف را که ۷۳ سال سن دارند و معاون اول خاتمی بودند را معاون اول خودش کرد و یا آقای ظریف و افرادی که خودتون هم اطلاع دارید و یا آمارهایی که به دروغ از شهید رئیسی منتشر کرد و یا اهانتی که به حاج قاسم کرد. استاد برای شخص من عجیب است و تعجب می‌کنم و فهمم عاجز است که رهبری که برای نماز خواندن رفسنجانی «اللهم آنا لا نعلم منهم الا خیرا» نگفت و شهادت دوروغ نداد حالا در تنفیذ اینگونه آقای پزشکیان را توصیف مي کنند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز در این مورد فکر کردم. تصور بنده آن است که رهبر معظم انقلاب، موضوع را از زاویه دیگری می‌نگرند و صحنه را ماورای صحنه‌ای که در آن مناظرات پیش آمد؛ مدّ نظر دارند و شاید در مورد آقای عارف محذوراتی داشتند که برای انتخاب ایشان به عنوان معاونت اول، خصوصیات مثبتی در ایشان هست که شاید بتوان کار آقای پزشکیان را توجیه کرد. موفق باشید

38078
متن پرسش

سلام و درود و نور و رحمت الهی تقدیم به پیشگاه حضرت حجت ارواحنا له الفدا و استاد طاهرزاده مهربان. استاد من و چندین نفر از دوستانم خانومهای خانه دار و فعال در بسیج هستیم که مباحث نهج‌البلاغه و مهدویت شما رو دنبال می‌کنیم و مباحثه می‌کنیم. در کنار مشغله های فرزندآوری و مدیریت خانه و همسرداری خیلی دوست داریم برای فرج حضرت حجت ارواحنا له الفدا کاری کنیم که از قافله یاران پیش از ظهور جا نمونیم. دوست نداریم با چند تا کار خیر و برگزاری هیئت و فرهنگی دچار سیرابی کاذب بشیم، این دلتنگی که هر روز صبح به شب میرسه ولی عدم رضایت از خود و اینکه نسبت به قرار و آرامش دل حضرت حجت ارواحنا له الفدا جاهلیم، عذاب مون میده. الان بهترین کار برای فرج اجتماعی همه چیه؟ چیکار کنیم که شرایط ظهور سریعتر فراهم بشه و در امتحانات ظهور پشت رهبر خالی نشه و ایشون از کمی تعداد افراد با بصیرت رنج نبرند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله سخنان مقام معظم رهبری و سیره ایشان برای همه ما حجت می‌باشد و بخصوص که انقلاب اسلامی شرایطی فراهم کرده که هرکس در این تاریخ در هر گوشه‌ای از آن به نحوی حاضر باشد، توفیق انجام وظیفه خود را یافته است. موفق باشید

38058
متن پرسش

محضر مبارک استاد طاهرزاده؛ سلام علیکم: در خصوص پرسش شماره ۳۷۹۹۰ راستش دلم برای کاربری که اینطور سوال کرده سوخت، و مطلبی را خدمتتان عرض می کنم که شاید به حال این عزیز و عزیزانی از این دسته مفید افتد؛ کاش رهبری هم نهج البلاغه می خواند! دیدی رسانه با ما چه کرد که گفتیم: «ای کاش رهبری هم نهج البلاغه می خواند ؟!» آیا این جمله برایمان آشنا نیست؟ و ما را به یاد جمله ی «مگر امیرالمومنین هم نماز می‌خواند و اهلِ مسجد و محراب بود؟!» نمی اندازد؟ ... و تاریخ به ما یاد داد که اینگونه جملات، تحت تاثیر رسانه و هجمه های تبلیغاتی بر زبانِ غافلانِ از حقیقتِ زمانه جاری می شود؛ و فرقی نمی‌کند، چه رسانه ی اموی و تاریخ جاهلیت در صحنه باشد و چه رسانه ی نظام سلطه و تاریخ جدید؛ آری! برای بنده و امثالِ بنده شاید خیلی تعجب برانگیز باشد که در فضایِ سایت لب المیزان و در قسمتِ پرسش ها و پاسخ ها به ناگاه با کاربری مواجه شویم که خطاب به استاد طاهرزاده می گوید «کاش رهبری هم نهج البلاغه میخواند!»، ولی کافی است سری هم به رسانه های دیگراندیش بزنیم که برای خود فضای دیگری ساخته اند و با مخاطبِ خود به گونه ای دیگر تنفس می‌کنند، به وضوح خواهیم دید که اینگونه جملات، چندان غیر عادی و به دور از احتمال هم نیست؛ بله! قرار است که در اینگونه فضاهای رسانه ای نگذاریم رهبری دیده شود و حتی قرار بر این است که به گونه ای شرایط را فراهم کنیم که اثری هم از آثار ایشان دیگر دیده نشود؛ اگر جو رسانه ای می‌خواهد القا کند که حکومت و رهبری در این مملکت، پهلو می زند به پهلویِ طالبان و می‌خواهند در خیابانها دیوارکشی کنند و دختران را از رفتنِ به مدرسه منع کنند، طبیعی است که به راحتی می توانند به خوردت دهند که رهبری با نهج البلاغه که هیچ، با قرآن و متونِ دینی هم آشنایی ندارد چه رسد به اینکه حافظ قرآن باشد و... ؛ و دیکتاتورِ خودرای را چه سروکار با قرآن و نهج البلاغه ی امیرالمومنین؟! آری! اشکالِ کارِ ما نهج البلاغه خوانده ها این است که این کتاب شریف، لقلقه ی زبانمان گشته و مثلِ آبِ خوردن محفوظاتِ خود و یا روخوانی هامان را تحویل مخاطب می‌دهیم، ولی ذره ای ذوب در نهج البلاغه نشده ایم و با آن متحد و محقَقِ در آن نشده ایم؛ مگر آن حضرت در خطبه ی ۱۹۴ مشهور به خطبه ی منافقین نفرمود که ای انسانها (ای مومنین)! «احذرکم اهل النفاق» و مگر در ادامه یکی یکی صفات و ویژگیهایِ آنها را برنشمرد تا ما را از خطرِ نفوذ و رسانه های نفوذی که همچون مورچه ای در دلِ تاریکِ شب بر صخره های سیاهِ افکارِ عمومی راه می‌روند و شرک و شبهه و نفاق را بر دلها وارد می کنند، آگاهی دهد؟ مگر نفرمود که نفاق و منافق برای هر دری کلیدی دارند و برای هر شبی چراغی افروخته اند؟ مگر نفرمود که اینها هر راهی را رفته اند و در هر دلی راهی دارند و مانند شیطان به همه ی زوایایِ پیدا و ناپیدایِ قلبِ انسان آشنایند؟ مگر نفرمود که اینها سخن می گویند ولی به تردید و اشتباه می اندازند؛ و توصیف می کنند ولی فریب می دهند؟ گفت که: «چو دزدی با چراغ آید گُزیده تر بَرَد کالا» کالای عشق و علاقه به اولیاء الهی و مردانِ خدا، کالایی است که هرکه دارد، تا به حال از فتنه ها و شبهات و دروغ و شایعات، در اَمان مانده است؛ واهلِ نفاق که کارشان نفوذ در دلِ مردمان است به این کالای اساسی پی برده اند؛ و از آنجا که به فرمایشِ همان امیرالمومنین و در همان خطبه ی ۱۹۴، این کوردلان بر آسایش و رفاهِ مردمان رشک می‌برند و بر بلا گرفتاری شان می افزایند، حالا دیگر با این حربه به صحنه آمده اند تا اصل و نسخه ی راستینِ «نهج البلاغه ی ناطق» را از ما بربایند و با لطایف الحیل «ناطقِ نهج البلاغه» را به عنوانِ نسخه ی بدلی به خوردمان دهند! ان شاالله که حواسمان جمع هست؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همان‌طور که متوجه هستید اگر نتوانیم جایگاه رسانه را درست فهم کنیم و متوجه باشیم رسانه، به خودی خود، حجّت نیست؛ همان‌طور که آن کاربر عزیز گرفتار آن شد، ما نیز نسبت به امور دیگر همچنان گرفتار هستیم. مشکلِ بسیار بسیار پیچیده‌ای است و حقیقتاً سواد رسانه ای کار ساده‌ای نیست بخصوص که بعضاً سخن افراد را تقطیع می‌کنند و ما را طوری با آن افراد از آن طریق روبرو می‌کنند که درست بر عکسِ آنچه که واقع بوده است، ما گمان می‌کنیم. قبلاً عرض شد و باز هم باید بسیار بر این نکته تأکید کرد که جهان، دارای سنت‌های خاص و لایتغیر است و جایگاه هر خبر و هرچیزی را باید در دل سنت‌ها بررسی کرد که آیا سنت‌ها اجازه چنین صحنه‌ها و یا چنین خبرها را می‌دهند؟ و این هنرِ درک جایگاه رسانه است وگرنه هر روز مائیم و هزاران حیله که از طریق رسانه به سوی ما می‌آید. موفق باشید     

38046
متن پرسش

شیطان در طبقه بندی سه گانه تجرید، ماده و تجرد نسبی، در کدام گروه قرار دارد؟ آنهم با رویکردی نسبتا مشابه عزرائیل (ع) که همه جا و همه وقت هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان به عنوان مخلوقی مختار، امکان تجرید تا مرتبه فرشتگان را دارا بود به همان اندازه که فرشتگان می‌توانند در مقام تسبیح و تقدیس خداوند باشند. ولی مقام تعلیم کلی اسماء، مربوط به مقام جامعیت آدم است و تصور شیطان آن بود که با حضور در مقام تسبیح و تقدیس خداوند، به مقام کاملی رسیده است مانند تصور بعضی از مذهبی‌ها که حتی اگر کشف و شهودی برایشان پیش آید، گمان می‌کنند به آخر خط رسیده‌اند و رهبر انقلاب را که در مقام جامعیت اسمائی می‌باشند که جامعیت در سیاست و دیانت است؛ نمی‌توانند درک کنند. موفق باشید

38029
متن پرسش

ستاد گرامی سلام: ۱. اساسا نگاه قدسی و تمدنی در حکومت اسلامی معطوف به کدام بخش از حکومت است، رهبری یا مقام ریاست جمهوری؟ ۲. آیا ملاک های اعلامی حضرت آقا بر اساس مصادیق موجود در کاندیدها و شریط روز است یا نه؟ ۳. جایگاه ریاست جمهوری در ذیل رهبری ولایت فقیه بیشتر جایگاهی اجرایی است تا ضمانتی در بظهور رساندن جایگاه های قدسی و نگاه تمدنی ولی امر یا چیز دیگری؟ ۴. در شاخص های رهبری کارآمدی و توانایی انجام کار به کرات آمده چه در این دوره و چه قبل، اولا کارآمدی آقای جلیلی در مناصبی که داشته (عمدتا غیر قابل رویت برای عموم) چگونه احراز میشه و مهمتر از آن احراز کارآمدی و اجرایی بودن برنامه های ادعایی ایشان و تناسب آن با محدودیت اجرایی چگونه است؟ (آیا ما توان احراز داریم) در نگاه مدیران نخبه از جمله فرماندهان میدان که مرگ و زندگی‌ جبهه مقاومت را مدیریت می کنند و مهمتر تاکیدات موافق شاخص ها مد نظر رهبری توسط خود ایشان در کارنامه آقای قالیباف که در پایان ماموریت ها اخذ شده چگونه باید از قالیباف عبور کرد و به جلیلی رسید؟ چگونه با عبارت «به عمل کار برآید، به گذشته شخص نگاه کنید کارآمدی را با حرف نمی توان تشخیص داد.»، و در خطاب به قالیباف «مدیر جهادی»، «پرتلاش» ، «شایستگی های شما در مدیریت کارآمد، و تعهد دینی» و ... چگونه در منطق و تعاریف رهبری به جلیلی می رسیم؟ شاید این عدم تفکیک باعث شد ما منفعل در برابر اصلاحات باشیم و حتی نتوانیم تبلیغ کنیم برای کاندید خود (قالیباف) چرا که آنطرف سعید جلیلی بود که نه در قامت مجری قوه مجریه بلکه در جایگاه یک منجی بود، و شاید برای تاکید اصلح بودن قالیباف برای ریاست بر دستگاه اجرایی منجر به لطمه زدن به رسالت انقلاب که حضور در آینده ای غیر از تغییر حکومت شاهنشاهی بود (با فضای که برای جلیلی ساخته شده بود) می‌شد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه قدسی و تمدنی، دو امری نیستند که در نظام اسلامی بتوان آن‌ها را از هم جدا دانست و یکی را به رهبری و دیگری را به جمهوریت و یا رئیس جمهور نسبت داد. آری! آنچه که رهبر معظم انقلاب در مورد نامزدها فرمودند ملاک‌های اساسیِ مربوط به همیشه انقلاب اسلامی می‌باشد. مهم آن است که جایگاه ریاست جمهوری را مانند شهید رئیسی بزرگ مدّ نظر قرار دهیم که در عین اجرایی‌بودن، نظر به اهداف قدسی داشتند. 
در مورد تفاوت آقای دکتر قالیباف با آقای دکتر جلیلی همچنان‌که قبلاً عرض شد باید به جایگاه ریاست جمهوری نظر داشت که اگر ادامه شهید رئیسی در میان باشد، ما به اهداف فاخر و در عین حال ملموس می‌توانیم برسیم و به نظر بنده آقای دکتر جلیلی نسبت به این امر با توجه به شخصیت خاص ایشان، بیشتر موفق می‌شدند؛ وگرنه همچنان که عرض شد جایگاه آقای دکتر قالیباف در جای خود برای ما قابل ارزش است. در این مورد در پرسش و پاسخ‌های متعدد عرایضی مطرح شده است که رجوع به آن‌ها موجب تفصیل این نکات خواهد شد. موفق باشید 
 

38027
متن پرسش

انتقاد شدید آیت الله ناظم زاده قمی از واعظ بیت رهبری معظم‌انقلاب. آیت الله ناظم زاده قمی با صدور بیانیه ای سخنان آقای عالی واعظ بیت رهبری را شدیدا مورد انتقاد قرار داد و نوشت: جناب آقای عالی! بهتر نبود در شب تاسوعا که مطالب شما را ده ها هزار نفر از صدا و سیما می شنوند به جای طرح این مسائل بی فایده، گریزی به مشکلات طاقت فرسای اکثریت مردم می زدید تا رهبری معظم از زبان شما بشنوند و راه علاج را بیان کنند. همچنین گریزی هم به معضل طلاق و موانع ازدواج می‌زدید، تا معظم له دستوراتی در رفع این خطر بزرگ که نسل جوان را تهدید می کند، صادر کند. همچنین معضل مهاجرت جوانان تحصیل کرده و نیز فرار سرمایه ها را از کشور مطرح می‌کردید. ای کاش گریزی می زدید به مراقبت امیرمومنان علی- علیه السلام- در حکومت غیرولایی! خود در حفظ بیت المال که حاضر نشد دیناری از بیت المال به برادر نابینا و عیالوارش داده شود. یا اشاره ای می کردید به خاموش کردن چراغ بیت‌المال توسط علی -علیه السلام - زمانی که سخنان طلحه و زبیر غیر از مسائل جامعه و حکومت بود؛ تا مسئولان کشور بیشتر مراقب بیت المال باشند. جناب آقای عالی می دانید کشور ما حدود ۶۰ درصد فقیر و یارانه بگیر دارد. خوب بود اشاره می کردید که امیرمومنان وقتی دید مردی طلب کمک می کند، فرمود: چرا باید در حکومت علی فقیر باشد؟! که جواب دادند او مسیحی است و امام -علیه السلام- در جواب فرمود: او در جوانی خدمت کرده و اینک در حال پیری باید از بیت المال بی نیازش کنید. چه خوب بود می گفتید که حکومت غیرولایی علی! وقتی ابن کواء در مسجد و در حال نماز خواندن حضرت، آیه شرک آلود را به علی نسبت داد، حضرت با آیه جواب دادند نه با باطوم و مشت و حبس و حصر، و حتی حقوقش را قطع نکردند.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید طرح مشکلاتی که رهبر معظم انقلاب به خوبی در جریان آن هستند در محضر ایشان زیره به کرمان بردن است. مشکلات را باید در مسیر برنامه‌هایی که دولت شهید رئیسی داشتند؛ به مرور مرتفع کرد. طرح آن مسائل در آن جلسه، خود به خود موجب یأس و ناامیدی می‌شود. موفق باشید

38019
متن پرسش

سلام و عرض ادب: در خصوص سوال ۳۷۹۹۰ خواستم چند مطلب رو به سوال کننده عرض کنم. گرچه شما مطالبی رو اشاره فرمودید. برادر گرامی ضمن عرض سلام و احترام کاش قبل از ایراد سوال اینچنینی فقط یه سرچ کوچک می‌کردید که مقام معظم رهبری اصلا نهج البلاغه خواندن با نه!؛ ضمنا نامزد مقابل آقای پزشکیان حافظ کل قرآن بودن که ذره ای هم ابراز نکردن و اگر مناظرات را دیده باشید جایی که جناب پزشکیان مطلبی رو از نهج البلاغه فراموش کردن آقای جلیلی یادآوری می‌کند که نشان میده ایشان هم نهج البلاغه رو خواندن. برادر گرامی کمترین کار در خصوص ابهام شما فقط مراجعه به سایت رهبری بود. برادر گرامی شما خود رو جوری معرفی کردی که به نهج البلاغه عمل می‌کنید و آن را می‌خوانید این سهل انگاری شما و تهمت به رهبر ایران بویی از نهج‌البلاغه ندارد. نکته آخر به نظر بنده اینکه خوف ما از فتنه آینده همین باشد که فردی که حافظ نهج البلاغه و حاضر در روضه های اباعبدالله هستن در حالت خوش بینانه گرفتار گروهی شوند و از سادگی ایشان سو استفاده کنند و مردمی همچون شما گمراه بشوید و انقلاب و کشور و رهبری رو دچار چالش جدیدی کنند که تنها راه دوباره شهید دادن است و بس.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خوب است آن کاربر محترم که سؤال شماره 37990 را مطرح کردند؛ کمی بیشتر در جریان شخصیت مقام معظم رهبری قرار می‌گرفتند تا گمان نشود افرادی که به آقای پزشکیان گرایش دارند تا این اندازه از زمانه و تاریخ خود غافلند. کاربر سوال شماره 38014 هم متذکر نکات خوبی شدند. موفق باشید    

37990
متن پرسش

✅کاش رهبری هم نهج البلاغه می خواند چه بلایی آورده نهج‌البلاغه و قرآن، سر دکتر مسعود_پزشکیان! حالش را خیلی خوب می‌فهمم! هیچ‌جوری نمی‌خواهد برود توی جلد تشریفات و تبدیل به یک رییس‌جمهور بشود! به این دو منبع یادشده زیاد که مراجعه کنی، همین بلا سرت می‌آید! خاکی و خاکسار می‌شوی! فرقی هم ندارد که پینه‌دوز باشی یا پزشک! فیلسوف باشی یا استاد دانشگاه! کارخانه‌دار باشی یا خانه‌دار! برای اهلش، قرآن و نهج‌البلاغه حرف زیاد دارند! یادم می‌آید که سال‌ها قبل یکی از دوستان که تا خرخره غرق متون چپ و کمونیستی بود، شب احیای ماه رمضان زنگ زد به منی که مذهبی هستم و نیستم! حسب‌الحال یک جمله از نهج‌البلاغه بهش گفتم! خیلی خوشش آمد! پرسید این جمله از کیست؟ گفتم: نمی‌دانم مال حضرت علی هست یا نه، ولی در نهج‌البلاغه خوانده‌ام! زد زیر گریه مرد گنده! گفت: باز هم داری از این جمله‌ها؟ تا صبح نهج‌البلاغه‌ی ترجمه‌ی جعفر شهیدی می‌خواندم و دوستم زار زار گریه می‌کرد و مثل بچه‌ها خوشحالی! نهج‌البلاغه را انگار تازه کشف کرده بود! شک کردم که نکند مثل بعضی مواقع مست باشد! نبود! مست جملات قصار نهج‌البلاغه شده بود! کاش معظم‌له هم این کتاب را می‌خواند! کاش این‌همه آدم مدعی اسلام هم جرعه‌ای از آن می‌نوشیدند! قرآن و متن و بطن و عبارات و لطایف آن که بماند! / هرچه می‌گذرد صداقت پزشکیان بیشتر عیان می‌شود، هرچند که من بعنوان شخصی که بعد از سالیان زیادی دوری از صندوق انتخابات به دکتر پزشکیان رای دادم دقیقا عملکرد ایشان را رصد خواهم نمود و اگر لازم بود نقدشان خواهم نمود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که رهبر عزیز انقلاب عصاره درک عمیق قرآن و حکمت‌های نهج البلاغه می‌باشند و ابداً قابل مقایسه با آقای پزشکیان نیستند که در عین علاقه به نهج‌البلاغه بعضاً حتی معنای اولیه آن متن را هم متوجه نمی‌شوند. البته این را به فال نیک می‌گیریم که ان شاءالله دغدغه‌های ایشان، صورت عملی به خود بگیرد. و بتوانند ادامه حضوری در تاریخ انقلاب باشند که با حضورِ شهید رئیسی افق دقیق‌تری جهت ادامه انقلاب در امور اجرایی پیش آمد و رهبر انقلاب در آخرین دیدار با اعضای هیئت دولت سیزدهم متذکر آن بصیرت ها شدند https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=56951   در همین  جلسه به نامه ۵۳ حضرت در نهج البلاغه اشاره می کنند. تعجب می کنم از این جمله شما که می فرمایید: کاش رهبری هم نهج البلاغه می خواند. موفق باشید

37852
متن پرسش

سلام خدمت شما استاد عزیز: به تازگی کلیپی از رهبر انقلاب در رسانه ها منتشر شده است که ایشان در ۲۰ اردیبهشت سال ۱۳۸- می فرمایند «ننگ است برای ملتی که در انتخابات ریاست جمهوری‌اش، ۳۵ یا ۴۰ درصد حائزان شرایط شرکت کنند، پیداست مردم به نظام سیاسی خود نه اعتماد و امید دارند، نه اعتنا می‌کنند». حالا هم که در رای گیری های ریاست جمهوری ۴۰ درصد مردم مشارکت داشتند و تازه بدتر از آن اینکه آقای رئیسی با شهادت شان به قول سید حسن نصرالله (معیاری شدند برای ریاست جمهوری و مسئولیت) مردم چشمشان را بسته و این همه رای به مسعود پزشکیان دادند و فراموش کردند که در دولت روحانی چگونه ذلت برای ایران آوردند به طوری که رهبری فرمودند (اگر جمهوری اسلامی دچار مسئولینی که از خودشون جرئت و جسارت ندارند بشود کارش تمام خواهد بود) استاد راستش با این حرف هایی که در ذهنم می باشد و برای شما نوشتم آن امیدی که در کلاس ها و کلام های شما نسبت به انقلاب اسلامی برام پیش میومد توجهی آنچنانی ندارم دیگر هر چند که می‌دانم با نا امیدی چیزی درست نمی شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که سخنان مقام معظم رهبری در بستر طبیعی خودش مدّ نظر بوده. ولی با شرایط امروز که دشمن بنا داشته حتی مشارکت را به کمتر از ۱۵ درصد تقلیل دهد؛ حضور ۴۰ درصدی یک نوع پیروزی است و مطمئناً در محاسبات خود به خوبی احساس شکست می‌کنند. موفق باشید

نمایش چاپی