بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: هنر(شعر و شاعر ، موسیقی ، سینما و ...)

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11474
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: معنی آیه 117سوره هود از نظر استاد مطهری بسیار متفاوت از نظر شما می باشد و می فرمایند اگر افراد جامعه مصلح باشند اما مثلا مشرک هم باشند (ظلم عظیم) این جامعه هلاک نخوا هد شد «الملک یبغی مع الکفر....» آیا این دو معنا متناقض نمی باشد؟ لطفا توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بین ظلم به «حق» و ظلم به «نفس» و ظلم به «خلق» باید تفاوت گذاشت. ظلم به «خلق» موجب هلاکت آن جامعه می‌شود ولی خداوند عقوبت آن دو ظلم دیگر را به قیامت وامی‌گذارد. موفق باشید

11419
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام محضر استاد گرانقدر و عزیز سوالی داشتم. بنده سعی کردم از اول سن تکلیفم دینداری کنم اما بر اساس مکتب پدر و مادرم دینداری می کردم تا اینکه خداوند با دعای آنان راه حقیقی را به من نشان داد و من تحت تفکرات حضرت آیت الله بهجت رحمه الله علیه وارد یک سیر دینداری شدم و بسیار به مراقبه و تهذیب نفس پرداختم و خداوند مرا بسیار یاری کرد و چیزهایی هم گیرم آمده بود حتی به جایی رسیده بودم که برای هر کس دعا می کردم فردایش می آمد و می گفت مشکلم حل شد هر گاه برای باران دعا می کردم می بارید و ... ولی متوجه نبودم که چه چیزهای خوبی در دست دارم و چقدر به خداوند نزدیکم و چقدر به امام زمانم دلباخته شده ام ولی چون جایگاه داشتن یک استاد و کسب معارف را خوب نفهمیده بودم به آن کم توجهی کردم، و بیشتر به دل و حضور قلب توجه می کردم اما ناگهان مدتی بعد از ازدواج چشم باز کردم و خود را غرق در گناه دیدم و داستان خود را داستان حضرت آدم دیدم لذا به فکر توبه افتادم از این در به آن در می زدم ، خود را مانند تشنه ای در بیابان می دیدم که به دنبال آب است اما به سراب می رسد و خود را در جهنمی بزرگ مشاهده می کردم تا اینکه با مباحث شما آشنا شدم و کمی آرام گرفتم اما هم اکنون مانند یک موج شده ام گاهی اوج می گیرم هوای کوی یار مرا با خود می برد و گاهی سقوط می کنم و راکد می مانم، ثبات قدم خود را از دست داده ام. گاهی خود به خود برای نماز شب بیدار می شوم و چند روز حضور قلب دارم و گاهی تا نزدیکی طلوع آفتاب نماز صبحم را هم نمی خوانم و از این قبیل موارد. حال به همه اینها اضافه کنید دوستان و فامیلهای همسر و زن و فرزند و مشغولیتهایی که اینها برایم ایجاد می کند. لطفا مرا دعا کرده و یاری کنید حضرت استاد .
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 11406 عرض شد در یک مرحله بر اساس حکم شریعت عمل می‌کرده‌اید و بعداً «دل» را به میان آوردید و «دل» به میدان بود و اُنس با حق داشت. مرحله‌ی سوم جمع بین «دل» و «شریعت» است و باید در این وادی مستقر شوید تا با نور محمدی در شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مستقر شوید. فعلاً در مرحله‌ی جنگ بین «دل» و ظاهر شریعت هستید، با نور حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» دل در قالب شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌و‌آله» به جایی که باید برسد، می‌رسد. موفق باشید    

11395
متن پرسش
با عرض سلام و تحیت خدمت استاد گرانقدر: در نظام هستی که خداوند متعال همه چیز را منظم در کنار هم مدیریت می کند، دعا کردن بندگان چه جایگاهی دارد؟ آیا در مقدرات تغییری ایجاد می شود؟ با احترام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با دعای ما نظام عالم به‌هم نمی‌خورد ولی جایگاه ما تغییر می‌کند و تقدیر دیگری بر ما جاری می‌شود. همیشه انسان ظالم مورد خشم خدا است ولی اگر توبه کرد دیگر در معرض خشم خدا نیست و یا اگر کسی با دعا میل خود را قدسی و آسمانی کرد و یا با دعای خود خدا را مدبّر امور دانست، جایگاه خود را جایگاهی قرار داده که مورد رحمت خدا است. موفق باشید

11350
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام: دعای (برح الخفاء وانکشف الغطاء...) مستند است؟ یک نفر می گفت قسمت (یا محمد یا علی یا علی یا محمد) را به آن اضافه کرده اند. با نشکر.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا آن کسی که این سخن را می‌گوید می‌تواند متونی را شاهد بیاورد که در ابتدا بدون این قسمت آن دعا موجود بوده؟ موفق باشید

11349
متن پرسش
سلام استاد و خدا قوت: استاد کیلیپی هست در فضای مجازی که اشاره به کشف اسکلت انسان های غول پیکری داره در صحرای عربستان و در اون ادعا شده که این اجساد متعلق به قوم عاد هستن و ترجمه آیات 6 و 7 و 8 سوره فجر و آیه 7 سوره الحاقه را دلیل بر صحت ادعای خود آورده است که ترجمه صریح این آیات چنین ادعایی رو حداقل در ظاهر نشون نمیده... حالا استاد از شما خواهش دارم با توجه به تفاسیر قرآن این قضیه رو برامون روشن کنید، درضمن خیلی ها هم میگن که این عکس ها فوتوشاپ هستن خود کیلیپ رو در سایت آپارات دانلود کنین... ممنون و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آیات مذکور این‌چنین برمی‌آید که قوم عاد توانایی‌های زیادی داشته‌اند، همان‌طور که در فرعونیان این امر مشهود است و روایاتی داریم که عمالقه دارای هیکل‌های بسیار بزرگ بوده‌اند، حال می‌توان با این کشفیات تطبیق داد یا نه، واللّه اعلم! موفق باشید

11335
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید مدام مزاحمم لطفا نظرتون را به ایمیلم بدید . بسمه تعالی: «زبان شاعران» عهد شاعرانه عهد یگانه‌گی بشر است با عالم، انسان ماقبل متافیزیک، مستحیل در عالم بود. بین او و وجود فاصله و کثرتی نبود، اما انسانِ عصر 2500 ساله‌ی متافیزیک، به‌خصوص این 400ساله‌ی اخیر عصر بیگانگی بشر از هستی است، او در این تاریخ احساس تنهایی می‌کند. آدمی در میان شلوغ بازار مدرنیته و تکنولوژی گم کرده ای دارد که همان یگانگی خود با وجود است ولی جذابیت وهمی تکنولوژی آنقدر شدید است که انسان را به غفلت انداخته و فراموش کرده که در پی چه بوده اما هرچه هم که در فراموشی به سر ببرد باز احساس نگرانی و بی سر پناهی می‌کند چرا که «خودگم‌کرده»ای دارد که عالم وهمی مدرنیته اجازه‌ی دیدنش را به او نمی‌دهد. انسان حاضر در جست‌وجوی تکیه‌گاهی است برای نیل به آرامش ولی نمی‌داند کجا پیدایش کند. در واقع آدمی به دنبال خدایی‌ست که نیچه خبر از مردنش داد و البته این مردن به معنای تمام‌شدن نیست بلکه به معنای گم‌شدن او در وهمی‌ست که همه‌چیز را در خود فرو برده، بشر امروز هرچه هم که بخواهد از خدا سخن به میان آورد آخر باز در دام متافیزیک است و سخنش را به زبان متافیزیک می‌شنوند. اما آن زبانی که انسان گوش دلش را به آن می‌سپارد و هچون معجونی معجزه می‌کند و آدمی را به ورطه ی آرامش پرتاب می‌کند زبان شاعران است. شاعر سخنی از خود نمی‌گوید بلکه انسان را دایم متذکر هستی می‌کند. به طور مثال اگر به آرامگاه حضرت حافظ سری زده باشیم می‌بینیم هر کس با هر گرایشی و هر تعلق مذهبی و غیر مذهبی با ایشان ارتباط بر قرار می‌کند و تفألی به کتاب ایشان برای اتصال و ارتباط با عالم قدس می‌زند. در اینجا حضرت حافظ بهانه‌ای بیش نیست. باید گفت انسان به دنبال گمشده‌ی خود است در واقع به دنبال خود گمشده‌ای است که مستحیل در عالم بود ولی حال در دورستان دیار غربت گم‌شده است و بشر در این بی‌سرپناهی و ترس، به حضرت حافظ پناه آورده و ایشان را تجلی و زبان هستی می‌بیند و در محضرشان به آن آرامش حقیقی می‌رسد، بله به واقع این شاعراست که بشر را از دست این عالم متافیزیکی می‌رهاند و مسیری غیر از مسیر پیچ در پیچ توهمی مدرنیته نشان می‌دهد و دست آدمی را در دست همان خدایی که نیچه خبر از مرگ او داد می گذارد. عصرجمعه 93/11/10
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که این متن در معرض دید کاربران عزیز نیز قرار گیرد. همین‌طور که می‌دانید «زبان شعر» در این‌جا در مقابل زبان اهل بازار و زبان تفکرِ صرفاً محاسبه‌گر است. این زبان هیچ گزارشی از عالم بیکرانه‌ی قدسی در خود ندارد و بشر را تخته‌بندِ عالم ناسوت می‌کند. آری! زبان محاسبه‌گر، محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را که زبانش اشاراتی بس متعالی به عالم قدس داشت، متهم به شاعربودن می‌کرد و می‌خواست بگوید محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» توهّم‌زده است زیرا عقلِ بازاری غیر از پول، هرچه باشد را توهّم می‌داند. زبان مرحوم شهید آوینی زبان شعر بود زیرا با عقل قدسی خود وجه قدسی انسان این عصر را مورد خطاب قرار می‌داد. موفق باشید

11211
متن پرسش
با عرض سلام: نظر شما در مورد اتفاقاتی که پس از فوت مرتضی پاشایی- خواننده معروف- و جمعیت زیادی که برای تشییع او آمده بودند و بازتاب گسترده ای که در سطح جامعه داشت چیست؟ آیا این حادثه نشان از گسترش پرشتاب غربزدگی در جامعه نیست؟ آیا این وقایع همچون آژیر هشداری نیستند که گهگاه ما را از خواب و خیال خوش سیر به سوی تمدن اسلامی بیدار می کنند؟ ما هم همچون غرب گروه های مرجع اجتماعی مان خوانندگان و هنرپیشه ها شده اند. شما برای وضعیت نسل جوان و آتی نگران نشدید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این هست، ولی تلویزیون هم برای آن‌که جریان‌های منفی، مرحوم پاشایی را مصادره نکنند در حضور زیاد مردم در تشییع ایشان نقش داشت، از طرفی تمدن اسلامی جایی هم برای این افراد دارد. موفق باشید
11207
متن پرسش
سلام علیکم: استاد چرا حضرت علی (ع) با آن همه رشادتی که داشتند از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دفاع نکردند و با حضور ایشان حضرت فاطمه را کتک زدند و آن اتفاقات افتاد آیا حضرت علی (ع) نمی توانست دفاع کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع در کتاب «بصیرت فاطمه زهرا«سلام‌اللّه‌علیها»بحث شده که اگر علی«علیه‌السلام» در آن صحنه‌ی وارد می‌شدند بحث جنگ قدرت به میان می‌آمد، نه دفاع از غدیر. موفق باشید
11194
متن پرسش
سلام: جزوه تفسیر واقعه رو مطاله کردم. در چند آیه ای که راجع به حور عین هست قانع شدم که چرا خداوند به گونه ای سخن گفته که ظاهر آیات به نظر می رسد که حور مونث هست و توضیحات قابل قبول بود غیر از یک آیه و آن هم «عربا اترابا». توضیحاتی دادید که قابل قبوله. ولی چرا خداوند از کلمه «عربا» استفاده کرده که وقتی یک دختر عرب این آیه رو میشنوه هیچ شوقی در او ایجاد نشه و این تصور را بکنه که واقعا زنانی هستند برای مردان؟ چون عربا = زنی که به شوهرش عشق می ورزد و این معنی چه لذت و شوقی میتونه برای یک زن عرب داشته باشه؟ چرا خداوند این دو کلمه را به گونه ای بیان نکرد که مثلا معنی آن بشود «کسانی که به همسرانشان عشق می ورزند؟» که زن و مرد نداشته باشد. توضیح: اینکه زن عرب رو مثال زدم برای اینکه به خوبی با جمله عربا اترابا آشنایی دارد لطفا توضیح بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم «عُرُباً اَتْراباً» باید به زیبارویانی پاک و دست نخورده معنا شود، زیرا صورت اعمال صالح مؤمنین است اعم از زن یا مرد. موفق باشید
11183
متن پرسش
سلام علیکم: چندی پیش دوستانم سوالی پرسیدن که جوابی نداشتم و برای پاسخ دادن نیاز به توضیح مبسوط شما دارم. سوال این است: مولا علی (ع) که قرآن را درس می دادند و این آیه که اگر از قصاص بگذرید برای شما بهتر است. با توجه به اینکه ایشان خود استاد قرآن بودن چرا خودش از قاتلش نگذشت و ابن ملجم قصاص شد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً در این مورد بحث یک شخص در میان نبود، بحث تفکر خوارج در میان بود که باید با آن برخورد کرد مثل برخوردی که ما امروز با داعش باید بکنیم. موفق باشید
11167
متن پرسش
سلام: شخصی یک سوال از من پرسید و من جواب کامل نداشتم که بدهم. لطفا جواب این سوال را به صورت محکم بدهید تا من جواب آن شخص را بدهم. سوال: انسانی که دچار توهم شده توهم خود را واقعی می پندارد و شکی در واقعی بودن آن ندارد، از کجا معلوم که بقیه صور که ما واقعی می پنداریم توهم نباشد؟ می خواهم جوری به آن شخص جواب دهم که با استفاده از گفته ها و استدلال خودش خودش را زیر سوال ببرم و تناقض گویی اش را اثبات کنم، یعنی با استدلال خودش ابطال عقیده اش را اثبات کنم.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب سؤال شماره‌ی 11157 می‌تواند در این مورد هم صادق باشد. موفق باشید
11170
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد محترم: در پی گوش دادن جلسات ابتدایی تفسیر سوره انعام با سوالی مواجه شدم که خدمتتان عرض می کنم: چه تمیزی باید بین «دعا نوشتن یا خواندن» و «عِدل قرار دادن برای خدا» قائل شد؟ گاهی احساس می شود که حتی دعا کردن نیز نوعی شرک خفی می شود. با توجه به این که دعای بعضی دعا نویس ها، عموما از قرآن و کلام معصوم می باشد، نظر شما درخصوص درخواست دعا کردن از آن ها چیست؟ در حقیقت سوال بنده هم در مورد دعا کردن توسط خود فرد است و هم دعا خواستن از دعا نویس.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دعاکردن یک نوع رجوع به خداوند است و از آن‌جایی که خود حضرت حق فرموده مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم، دعا می‌کنیم و قراردادن دعا در نزد خود با نظر به همان محتوایی است که در دعا از طریق راهنمایی امامان آمده که در حاشیه‌ی مفاتیح تحت عنوان «حرز ائمه«علیهم‌السلام» مثل حرز امام رضا«علیه‌السلام» روبه‌رو هستید، ولی دعانویس ما را مشغول دعا می‌کند بدون آن‌که ما با نظر به محتوایِ آن دعا، آن را نزد خود قرار داده باشیم. آری اگر کسی به جهت آن‌که شما نمی‌توانید دعایی بنویسید مطابق محتوایی که شما در دعا مدّ نظر دارید برای شما بنویسد، اشکال ندارد ولی فرهنگ دعانویسان عموماً این‌طور نیست. موفق باشید
11171
متن پرسش
سلام حضرت استاد: سپاس بسیار بابت پاسخ ها. زیرکی از خواص کدامیک از قوا می باشد؟ عاقله؟ می توان گفت که آنان که فهم فلسفی عالی دارند عموما زیرکند مثل فلاسفه بزرگ؟ و به نظر می رسد که یکی از مراتب این قوه است. آیت الله بهجهت(ره)فرموده اند که زیرکی خدادادی است. که ما میان زیرکان شخصیت عظیمی چون حضرت امام را داریم که در ذهن انسان این میزان زیرکی نمی گنجد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند به هرکس استعدادهایی را می‌دهد تا او آن استعداد‌ها را در مسیر بندگی خداوند مصرف کند و عقل و زیرکی به آن معنایی که یک نوع هوشیاری است لطف خدا است. موفق باشید
11172
متن پرسش
سلام علیکم: در مورد حکم حضرت امام در مورد سلمان رشدی سوال بنده این بود که به چه دلیل امام چنین برخورد تندی را با سلمان رشدی داشتند با وجود این که از این دست توهین ها زیاد بوده است؟ حکم امام چه تاثیری در جهان گذاشت و آیا این حکم سابقه ای در تاریخ اسلام داشته است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک قاعده‌ی فقهی است و هروقت کسی در موقعیت سلمان رشدی باشد که پس از مسلمان بودن مرتد شود و آن نوع توهین‌ها را بکند، حکمش همین است. موفق باشید
11157
متن پرسش
سلام: افرادی که توهم بینایی دارند تصاویری می بینند همانند واقعیت و نمی توانند توهم را از واقعیت تشخیص دهند، حال این سوال پیش می آید که نکند ما هم تصاویری که می بینیم واقعی نباشد و دچار توهم باشیم؟ چگونه به این سوال می توان جواب داد و پاسخ قانع کننده ای داد؟ لطفا جواب قانع کننده بدهید. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها از آن جهت که حقانیت ادراکات خود را به صورت بدیهی پذیرفته‌ایم می‌توانیم از این نوع شکاکیت آزاد شویم وگرنه تا بی‌نهایت این شکاکیت وجود دارد، حتی می‌توانید از خود بپرسید از کجا این که فکر می‌کنم نکند من توهّم دارم هم توهّم باشد که می‌شود توهم در توهم و این سلسله تا ابد ادامه می‌یابد. موفق باشید
11160
متن پرسش
سلام علیکم: 1. آیا همه مباحث مرگ را ذکر کرده اید؟ یعنی تقدیر خداوند فقط در این حوزه هاست؟ آیا خداوند مرگی را برای کسی تقدیر کرده که هیچ کس نداند چرا؟ 2. کلیپ فروختن زنان توسط داعش را در بازار دیدم! گناه این زنان چیست و آیا خودشان در این حادثه ای که اتفاق افتاده نقشی داشته اند؟ منظورم این است که چون هجرت نکرده اند مقصرند و این تاوان کم کاری خودشان است؟ یا جنایاتی که ریگی می کرد و گروگان می گرفت و گروگان ها را می کشت چه توضیحی دارد؟ آیا به عین ثابته شان ربطی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تنها در نگاه فلسفی ما بحث کرده‌ایم و این هرگز همه‌ی مطلب نیست 2- هرچه هست حساب‌هایی است که از مدیریت الهی خارج نیست هرچند در ظاهر ما متوجه حکمت آن نشویم. گفت: صدهزاران طفل سر بُبْریده شد/ تا کلیم اللّه صاحب‌دیده شد». موفق باشید
11141
متن پرسش
سلام علیکم جناب استاد: چرا باید نمازی را که در زمان خودش خوانده نشده قضا کنیم؟ حکمت این کار چیست و چه تاثیری بر روی نفس در مسیر رشد و کمال می گذارد؟ بنده همیشه با این فکر که می روم تا در حضور خداوند قرار گیرم به نماز می ایستم، خوب وقتی یک زمانی که باید می رفتم نرفتم، موقع دیدار بعدی که برسد که می روم، پس چرا باید نماز نخوانده را تکرار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق در حدیث قدسی می‌فرماید: « «إنّی احبّ أنْ اطاعَ مِن حیثُ ارید» دوست دارم همان‏طور که اراده کرده ‏ام اطاعت شوم. از این جهت ما باید بدانیم بهترین شرایطِ ارتباط با خدا آن وقتی است که حضرت حق اراده کرده و اگر از وقت آن گذشت باید باز با اراده‌ی قضاکردن، آن عبادت در ذیل اراده‌ی الهی قرار گیرد. موفق باشید
11125
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت: در مورد تفسیر آیه شریفه «اهو لَّذِى أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ ءَایَاتٌ محُّکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ... وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فىِ الْعِلْمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ کلُ‏ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا» عده ای معتقدند که راسخون فی العلم را باید عطف بر الله بگیریم. برای تایید این سخن روایات متعددی نیز وارد شده علاوه براین، این دسته معتقدند که بسیار بعید به نظر مى‏ رسد که در قرآن، آیاتى باشد که اسرار آن را جز خدا نداند؛ چرا که این آیات براى تربیت و هدایت مردم نازل شده است و چگونه ممکن است حتى پیامبرى که قرآن بر او نازل شده از معنا و تأویل آن بى ‏خبر باشد؟! در این صورت می توان ائمه را مصداق راسخون فی العلم در نظر گرفت. در این صورت تفسیر آیه بعدی «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ» نیز با گفته شما کمی متفاوت خواهد شد. شما فرمودید که در زمان نزول آیه فتنه جامعه اسلامی را فرا گرفته بود و راسخون فی العلم دعا می کنند که تحت تاثیر فتنه های منافقان که ناشی از تمسک به متشابهات قرآن است قرار نگیرند. در صورتی که ائمه از این امر مبرا هستند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» به جهت ادامه‌ی آیه و آیه‌ی بعد به این نتیجه می‌رسند که مصداق راسخون فی‌العلم که در این آیه هست نمی‌تواند امامان معصوم باشد، ولی راسخون فی العلم به معنایی که تأویل آیات را در اختیار دارند ائمه«علیهم‌السلام» هستند. موفق باشید
11129
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی: نظرتون درباره ی حدیث زیر و میزان اعتبار و نتیجه ای که ازش می گیرید چیه؟ از امام جعفر صادق (ع) روایت شده است که به مفضل فرمودند: «تصبح طهران قصورها کقصور الجنة، و نسوانها کالحورالعین، یتلبّس بلباس الکفار، و یتزیّین بزّی الجبابرة، یرکبن السروج، و لا یتمکن لازواجهنُ! … و لا تکفی مکاسب الازواج لهنّ! فرّوا منها الی قلة الجبال و من الجُحر الی الجُحر کالثعلب بُأشباله.» «بدان ای مفضل، در حوالی ری، کوه سیاهی است که در دامنۀ آن شهری بنا خواهد شد که آن را طهران می نامند، و آن دار الزوراء است که قصرهایش (خانه های مجلل) مثل خانه های بهشتی و زن هایش مثل حور العین است. بدان ای مفضل! آن زن ها لباس کفار می پوشند و خود را به شکل مستکبرانه ای در می آورند، بر زین ها سوار می شوند (مرکب های روز،…)، به همسران خود تمکین نمی کنند، درآمد شوهرشان کفاف مخارج آن ها را نمی دهد؛… اگر می خواهی دینت را حفظ کنی در این شهر سکونت نکن، از آن جا فرار کن و به قله کوه ها فرار کن، از سوراخی به سوراخ دیگر، مانند فرار روباه با بچه هایش….» (الزام الناصب، 183؛ منتخب التواریخ، ص875؛ مجمع النورین مرندی، ص139؛ بحارالانوار ج52، ص258؛ یوم الخلاص، ص464؛ منتخب الاثر، ص430 و…)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سند حدیث مذکور، روشن نیست و از احادیث ضعیف است. البته این معلوم است که حفظ دین در بعضی از شهرها مشکل است، مگر برای آن‌هایی که بنا دارند در آن مکان‌ها اقدامات بزرگ تمدن‌ساز داشته باشند. موفق باشید
11106
متن پرسش
با سلام: نظر استاد محترم درباره فیلم تاثیر گذار شیار 143 چیست؟ مخصوصا عوامل فیلم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه بنده هنوز آن فیلم را ندیده‌ام، منتظرم ویدئوی آن به بازار بیاید. موفق باشید
11108
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: درجلسه تفسیر شنبه چندین بار فرمودید که به هنگام نزول وحی گوش حضرت صوت می شنید. خوب این صوت باید به طور طبیعی به گوش اطرافیان حضرت هم برسد و اتفاقا همین اعتراض را به حضرت می کردند، لذا مکانیسم این صوت الهی را لطفا شرح دهید. در ضمن این سوال را از یک معلم قرآن پرسیدم فرمودند مجرای شنیدن فقط پرده گوش نیست شما اگر محکم درب گوشها را بگیرید و دندانها را به هم بزنید صدا را به خوبی می شنوید. نظر شما در مورد این مثال چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث معرفت نفس روشن می‌شود که گوش انسان یا از طریق ارتعاشات هوا از بیرون متأثر می‌شود و نفس ناطقه‌ی انسان آن صوت را می‌شنود، در این حالت است که باید بقیه هم آن صوت را بشنوند، و یا آن صوت در جان شخص ایجاد می‌شود و نفس ناطقه از درون می‌شنود. صوتی که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» شنیدند از جنس دوم است. موفق باشید
11112
متن پرسش
با سلام: آیا صفاتی که برای معصوم آمده را می توان به انسانهای دیگر نسبت داد؟ مثلا در زیارت علی (ع) در روز مولود، صفاتی مانند آیت الله العظمی و بحر العلوم و... به اون حضرت نسبت داده شده و ما به علما می گوییم. آیا نهی فقط مخصوص نام امیر المومنین بوده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است زیرا انسان‌های کامل صفات کمالیه را به صورت مطلق دارند و سایر بزرگان در ذیل انسان‌های کامل از آن صفات بهره‌مند می‌شوند. موفق باشید
11081
متن پرسش
سلام: بعضاً شنیده شده که اطبای سنتی با طرح نجس‌بودنِ آهن توصیه می‌کنند افراد از آهن فاصله بگیرند و این برای بعضی از ما که با این افراد ارتباط داریم موجب زحمت شده. قضیه از چه قرار است؟ چرا با وجود این روایات، فقهای ما سخنی در مورد نجس‌بودن آهن نفرموده‌اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده متخصص این امر نیستم، ولی تحقیقی که یکی از فضلا داشتند را تحقیق عالمانه‌ای می‌دانم و لذا عین آن تحقیق را خدمتتان ارسال می‌کنم: موفق باشید. بسم الله الرحمن الرحیم حکم آهن را در دو مرحله بررسی می کنیم. مرحله ی اول: بررسی حکم آهن در روایاتی که مستقیما از آهن و همراه داشتن آن صحبت کرده. مرحله ی دوم: بررسی حکم آهن در روایاتی که در مورد چیدن مو و یا ناخن با آهن است. مرحله ی اول در این مرحله، سه دسته از روایات نقل شده و بررسی می گردند. 1ـ دسته ی اول: جواز همراه داشتن آهن در نماز برخی روایات همراه داشتن آهن را در نماز جایز شمرده اند و این، علاوه بر این که نشان دهنده‌ی عدم نجاست آهن است، نشان می‌دهد که همراه داشتن آن، مبطل نماز نمی باشد. در نامه ای از امام زمان علیه السلام سوال شده شخص نماز گزاری در لباس (آستین و یا شلوار) خود، چاقو و یا کلید آهنی دارد آیا جایز است؟ حضرت در جواب فرموده اند که این کار جایز است. یصلی الرجل و معه فی کمّه او سراویله سکین او مفتاح حدید هل یجوز ذلک؟ الجواب: جایز. احتجاج، ج2، ص484 سند: این روایت را مرحوم طبرسی از محمد بن عبد الله بن جعفر حمیری نقل می کند و با توجه به نقل وی از کتاب حمیری، و وثاقت هر دو بزرگوار، سند قابل اعتماد است. وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ وَهْبِ بْنِ وَهْبٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ أَنَّ عَلِیّاً ع قَالَ: السَّیْفُ بِمَنْزِلَةِ الرِّدَاءِ تُصَلِّی فِیهِ مَا لَمْ تَرَ فِیهِ دَماً. (شمشیر به منزله‌ی لباس است، می‌توانی با آن نماز بخوانی مادامی که خون در آن نمی‌بینی) «وسائل الشیعة؛ ج‌3، ص: 529» سند این روایت ضعیف است با توجه به صراحت این دو روایت در جوازِ همراه داشتن آهن در نماز، اگر در روایتی از همراه داشتن آهن در نماز نهی شده‌باشد، مشخص می‌شود که نهی از آن، نهی به صورت کراهت است. 2ـ دسته ی دوم: نهی از همراه داشتن آهن در نماز در مقابل دسته‌ی اول، برخی از روایات از همراه داشتن آهن نهی نموده اند؛ حال یا این چنین است که از همراه داشتن آهن به صورت مطلق در نماز نهی نموده اند یا از همراه داشتن آهن غیر پوشیده نهی شده و یا از همراه داشتن انگشتر آهنی نهی کرده اند. 2/1ـ روایاتی که در آن ها از همراه داشتن آهن در نماز نهی شده است وَ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْفَضْلِ الْمَدَائِنِیِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لا یُصَلِّی الرَّجُلُ وَ فِی تِکَّتِهِ مِفْتَاحُ حَدِیدٍ. (انسان نباید در حالی که در بند شلوارش کلید آهنی است نماز بخواند) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 418‌ وَ عَنْهُ عَنْ رَجُلٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ مُوسَى بْنِ أُکَیْلٍ النُّمَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الْحَدِیدِ أَنَّهُ حِلْیَةُ أَهْلِ النَّارِ إِلَى أَنْ قَالَ- وَ جَعَلَ اللَّهُ الْحَدِیدَ فِی الدُّنْیَا زِینَةَ الْجِنِّ وَ الشَّیَاطِینِ- فَحَرَّمَ عَلَى الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ أَنْ یَلْبَسَهُ فِی الصَّلَاةِ- إِلَّا أَنْ یَکُونَ قِبَالَ عَدُوٍّ فَلَا بَأْسَ بِهِ قَالَ قُلْتُ:- فَالرَّجُلُ یَکُونُ فِی السَّفَرِ مَعَهُ السِّکِّینُ فِی خُفِّهِ- لَا یَسْتَغْنِی عَنْهَا أَوْ فِی سَرَاوِیلِهِ مَشْدُوداً- وَ الْمِفْتَاحُ یَخْشَى إِنْ وَضَعَهُ ضَاعَ- أَوْ یَکُونُ فِی وَسَطِهِ الْمِنْطَقَةُ مِنْ حَدِیدٍ قَالَ- لَا بَأْسَ بِالسِّکِّینِ وَ الْمِنْطَقَةِ لِلْمُسَافِرِ فِی وَقْتِ ضَرُورَةٍ- وَ کَذَلِکَ الْمِفْتَاحُ إِذَا خَافَ الضَّیْعَةَ وَ النِّسْیَانَ- وَ لَا بَأْسَ بِالسَّیْفِ وَ کُلِّ آلَةِ السِّلَاحِ فِی الْحَرْبِ- وَ فِی غَیْرِ ذَلِکَ لَا تَجُوزُ الصَّلَاةُ فِی شَیْ‌ءٍ مِنَ الْحَدِیدِ- فَإِنَّهُ نَجَسٌ مَمْسُوخٌ. (آهن، زینت اهل آتش است.... و خداوند آهن را در دنیا زینت جن و شیطان قرار داد پس بر مرد مسلمان حرام کرد که آن را در نماز بپوشد مگر این که در مقابل دشمن باشد که در این صورت بی اشکال است. راوی می‌گوید: به حضرت عرض کردم مردی در سفر است و با او چاقویی در چکمه‌اش است که بی نیاز از آن نیست و یا این که در شلوار خود چاقویی گذاشته و آن را به خود بسته است و یا کلیدی آهنی است که اگر آن را کنار گذارد ممکن است به سختی بیفتد و یا این که کمربند آهنی دارد. این شخص چه کند؟ فرمودند: مسافر وقتی ضرورتی به چاقو و کمر بند آهنین دارد معذور است و همچنین اگر نیازمند کلید است....... ولی در غیر این صورت‌ها باید بداند که نماز در آهن صحیح نیست چرا که آهن، نجس بوده و مسخ شده‌است.) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 419‌ سند هر دو روایت ضعیف است 2/2: روایاتی که در آن ها از همراه داشتن آهن غیر پوشیده در نماز نهی شده است مرحوم کلینی در کافی ج3، ص404 ذیل روایاتی که از همراه داشتن آهن در نماز نهی کرده روایتی آورده است. وسائل الشیعه از قول وی این چنین نقل می کند: قَالَ الْکُلَیْنِیُّ وَ رُوِیَ إِذَا کَانَ الْمِفْتَاحُ فِی غِلَافٍ فَلا بَأْسَ. (وقتی کلید در یک غلاف و پوششی پوشیده شده است اشکالی ندارد) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 418‌ سند این روایت ضعیف است. 3/2ـ روایاتی که در آن ها از داشتن انگشتر آهنی در نماز نهی شده است مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لا یُصَلِّی الرَّجُلُ وَ فِی یَدِهِ خَاتَمُ حَدِیدٍ. (نباید مرد نماز بخواند در حالی که دردستش انگشتر آهنین است) وسائل الشیعة؛ ج‌4، ص: 417 سند: این روایت موثقه بوده و از جهت سندی قابل قبول است وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ یَحْیَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع لا تَخَتَّمُوا بِغَیْرِ الْفِضَّةِ- فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَا طَهُرَتْ کَفٌّ فِیهَا خَاتَمُ حَدِیدٍ. (انگشتر به دست نکنید مگر این‌که نقره باشد را که رسول خدا فرمودند پاک نیست آن دستی که در آن، انگشتر آهنین است) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 418‌ سند: این روایت صحیحه بوده و از جهت سندی قابل قبول است. مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الرَّجُلِ یُصَلِّی وَ عَلَیْهِ خَاتَمُ حَدِیدٍ قَالَ لا وَ لا یَتَخَتَّمُ بِهِ الرَّجُلُ فَإِنَّهُ مِنْ لِبَاسِ أَهْلِ النَّارِ الْحَدِیثَ. (از امام صادق در مورد مردی که نماز می‌خواند در حالی که انگشتر آهنین به دست دارد سوال پرسیدند. حضرت پاسخ دادند: نه، نباید مرد انگشتر آهنی دست کند چرا که لباس اهل آتش است) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 418‌ سند: این روایت موثقه بوده و از جهت سندی قابل قبول است. 3ـ دسته سوم: نهی از دست کردن انگشتر آهنی به صورت مطلق روایاتی که در آن ها از داشتن انگشتر آهنی به صورت مطلق (نه صرفا در حال نماز) نهی شده است. ِ فَإِنَّ رَسُول‏ (ص) قال: مَا طَهَّرَ اللَّهُ یَداً فِیهَا خَاتَمُ حَدِیدٍ. (خداوند پاک ننموده‌است دستی را که در آن، انگشتر آهنین است) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 420‌ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع فِی حَدِیثِ الْمَنَاهِی قَالَ: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنِ التَّخَتُّمِ بِخَاتَمِ صُفْرٍ أَوْ حَدِیدٍ. (رسول خدا نهی فرمودند از انگشتر به دست کردن با انگشتریِ زرد و یا انگشتریِ آهن) وسائل الشیعة، ج‌4، ص: 420‌ سند: سند هر دو روایت ضعیف است نتایج: یک: عدم نجاست آهن به مقتضای روایت دسته‌ی اول و نیز به مقتضای اصالةالطهاره، آهن پاک بوده و نمی توان آن را نجس دانست و روایتی که آهن را نجس می شمارد علاوه بر این که ضعف سند دارد، در مورد نماز گزار است نه این که به صورت کلی از همراه داشتن آهن نهی کند و این «نجاست» که در روایت آمده همان طور که شهید اول از قول محقق حلی نیز فرموده‌است به معنای چیزی است که مستحب است از آن اجتناب نمود. ایشان می فرماید : قد بیّنا ان الحدید لیس بنجس باتفاق الطوائف، فإذا ورد التنجیس حملناه على کراهیة استصحابه، فإن النجاسة قد تطلق على ما یستحب تجنّبه، و تسقط الکراهیة مع ستره، وقوفا بالکراهیة على موضع الاتفاق ممن کرهه ذکرى الشیعة فی أحکام الشریعة؛ ج‌3، ص: 64 مؤیّد این حکم آن است که در صحیحه‌ی ابوبصیر (دومین روایت مذکور در 3/2) و روایت دسته‌ی سوم، عدم طهارت به دست نسبت داده شده نه به خاتم در حالی که قطعا دستی که انگشتر آهنی در آن است از جهت فقهی نجس نیست و لذا می‌توان گفت این روایت اشاره به عدم طهارت معنوی آن دست دارد و در صدد تغلیظ نهی از در دست داشتن انگشتر آهنی در نماز و یا به صورت مطلق است. دو: کراهت انگشتر آهنی در نماز با توجه به روایات فوق، می توان گفت تنها روایاتی که قابل اعتماد است، روایاتی است که نمازگزار را از دست کردن انگشتر آهن در نماز نهی نموده است و با توجه به آن چه گذشت، مراد از این نهی، کراهت است چرا که همان طور که در دسته ی اول دیدیم، همراه داشتن آهن در نماز صریحا جایز شمرده شده است. سه: رفع نهی از همراه داشتن آهن به وسیله‌ی پوشاندن آن اگر هم با توجه به دسته 2/1 بگوییم همراه داشتن آهن به صورت مطلق در نماز نهی شده است، لازم است به وسیله ی روایات دسته 2/2، بگوییم همان آهن نیز اگر پوشیده گردد دیگر نهی ندارد همان طور که مرحوم شیخ طوسی در کتاب نهایه صفحات 98 و 99 همین مطلب را می فرماید. پس نه می توان آهن را نجس دانست چون علاوه بر این که روایت صحیح بر طهارت آن داشته و اصالةالطهاره نیز همین حکم را می‌کند، هیچ روایت صحیح السندی بر نجاست آن نداریم و همان طور که در عبارت شهید اول هم دیدیم، ایشان از قول محقق حلی می فرماید: طهارت آهن نزد هیچ طائفه ای از شیعه و سنی محل اختلاف نیست و همگی آن را پاک می دانند. توجه شود که این عبارت، اشاره به اجماع بر طهارت دارد. همچنین نمی توان به صورت مطلق وجود آهن در زندگی را مکروه دانست بلکه آن چه دلیل معتبر بر آن هست کراهت انگشتر آهنی در دست داشتن به هنگام نماز است و سایر موارد نیز دلیل معتبر ندارد. مرحله ی دوم بررسی حکم آهن با توجه به راوایات چیدن ناخن و مو در برخی روایات آمده اگر مو و یا ناخن خود را چیدی، بایستی محل را به وسیله ی آب مسح کنی. در مقابل، روایاتی داریم که صریحا لزوم این کار را نفی می کنند. روایت اول: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ یَأْخُذُ مِنْ أَظْفَارِهِ وَ شَارِبِهِ أَ یَمْسَحُهُ بِالْمَاءِ فَقَالَ لَا هُوَ طَهُورٌ. (از امام صادق علیه السلام سوال شد در مورد مردی که ناخن ها و شاربش را کوتاه می‌کند، آیا لازم است که پس از آن، محل چیدن را مسح کند؟ فرمودند: نه، چرا که این کار خودش مایه‌ی پاکی است [و نیازی به پاک کردن موضع با مسح نیست]) وسائل1/289 سند این روایت صحیحه است در این روایت حضرت فرموده اند در صورتی که شخصی ناخن بگیرد و یا شارب خود را کوتاه کند نیازی نیست که دست خود را خیس کند و به ناخن ها یا موی خود بکشد و صریحا وجوب این کار را نفی نموده اند. پس اگر در روایتی دیگر امر به انجام این کار کرده باشند نشان دهنده ی استحباب این عمل است نه وجوب آن. روایت دوم: عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الرَّجُلِ إِذَا قَصَّ أَظْفَارَهُ بِالْحَدِیدِ- أَوْ جَزَّ شَعْرَهُ أَوْ حَلَقَ قَفَاهُ- فَإِنَّ عَلَیْهِ أَنْ یَمْسَحَهُ بِالْمَاءِ قَبْلَ أَنْ یُصَلِّیَ- سُئِلَ فَإِنْ صَلَّى وَ لَمْ یَمْسَحْ مِنْ ذَلِکَ بِالْمَاءِ- قَالَ یُعِیدُ الصَّلَاةَ لِأَنَّ الْحَدِیدَ نَجِسٌ- وَ قَالَ لِأَنَّ الْحَدِیدَ لِبَاسُ أَهْلِ النَّارِ- وَ الذَّهَبَ لِبَاسُ أَهْلِ الْجَنَّةِ. (از امام صادق درمورد مردی که ناخن‌های خود را با آهن گرفته ..... آیا بر عهده‌ی اوست که آن را با آب مسح کند قبل از آن که مشغول نماز شود؟ اگر بدون این که مسح کند نماز بخواند چه حکمی دارد؟ فرمودند: باید نمازش را اعاده کندچرا که آهن نجس است. همچنین فرمودند آهن لباس اهل آتش و طلا لباس اهل بهشت است) وسائل 1/ 288 سند این روایت موثقه است در فهم روایت دوم به چند نکته باید توجه کرد: یک: وقتی کسی ناخن می گیرد و یا موی خود را کوتاه می کند این چنین نیست که حتما ناخن و یا مویش خیس باشد تا نجاستی از مثلا قیچی یا ناخن گیر به آن سرایت کند. پس روایت حتی در فرض خشک بودن هم دستور به مسح به آب می دهد و می فهمیم مسح به آب، از باب نجس شدن مو و یا ناخن نمی باشد. دو: مسح به آب، به معنای شستن نیست بلکه به این معنی است که دست خود را خیس کن و به محل مدّ نظر بکش و این نشان دهنده ی آن است که محل مذکور نجس نشده است و گرنه دستور به شستن می دادند نه مسح کردن. سه: در روایت اول، وجوب مسح به آب صریحا نفی شده است و به همین قرینه می فهمیم که این کار، نهایتا مستحب است. پس اگر در روایت اطلاق «نجس» شده است، می فهمیم که نجاست به معنای اصطلاحی آن نیست. چهار: با توجه به برخی روایات می فهمیم اهل سنت در یک زمانی گرفتن ناخن و کوتاه کردن مو را ناقض وضو می دانستند و لذا بعد از آن، وضو می گرفتند. به همین خاطر اگر می بینیم در روایت فوق فرموده است بایستی نمازش را اعاده کند، احتمال صدرو این روایت از باب تقیه را بسیار زیاد می کند. احتمال مذکور با روایت زیر تأیید می شود سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ یَکُونُ عَلَى طُهْرٍ- فَیَأْخُذُ مِنْ أَظْفَارِهِ أَوْ شَعْرِهِ أَ یُعِیدُ الْوُضُوءَ- فَقَالَ لَا وَ لَکِنْ یَمْسَحُ رَأْسَهُ وَ أَظْفَارَهُ بِالْمَاءِ- قَالَ قُلْتُ: فَإِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّ فِیهِ الْوُضُوءَ- فَقَالَ إِنْ خَاصَمُوکُمْ فَلَا تُخَاصِمُوهُمْ- وَ قُولُوا هَکَذَا السُّنَّةُ. (از امام صادقه علیه السلام در مورد مردی سوال پرسیدم که پاک است و سپس ناخن و یا موهای خود را کوتاه می‌کند، آیا لازم است که وضو بگیرد؟ فرمودند: نه ولی سر خویش و ناخن های خود را با آب مسح کند. گفتم اهل سنت خیال می‌کنند که پس از این کار باید وضو گرفت. فرمودند: اگر با شما مشاجره کردند، شما با ایشان مشاجره نکنید و بگویید این کار ما سنّت است) وسائل الشیعة، ج‌1، ص: 287‌ سند این روایت صحیحه است
11082
متن پرسش
سلام: حضرت استاد آیا احادیثی نظیر «کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْرا» و یا این‌که امیرالمومنین«علیه‌السلام» به فرزندشان محمد حنفیه فرمودند من برای تو از تنگدستی می‌ترسم... و این‌که اگر فقر از درخانه‌ای وارد شود، ایمان از در دیگر خانه می‌رود، صحیح است؟ و آیا به‌طور کلّی رابطه‌ی بین فقر و ایمان مانند جنّ و بسم الله است و قابل جمع نیست؟ آخر؛ ایمانی که بخواهد با فقر از بین برود، می‌تواند ایمان نام بگیرد؟ و اصلاً مگر یکی از ابتلائات از ناحیه‌ی خداوند نمی‌تواند فقر باشد؟ اصلاً فقر به چه معناست؟ آیا با توجه به ظرفیت انسان‌ها موضوع مختلف است؟ یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید ایمان انسان‌های معمولی در بستر فقر به مشکل می‌افتد، ولی به گفته‌ی آیت‌اللّه‌جوادی«حفظه‌اللّه» عموماً پیامبران، فقیرترین مردم روزگار خود بودند، ولی هرگز مشکلی در ایمان نداشتند. موفق باشید
11083
متن پرسش
سلام: ببخشید با اینکه ما خودمان می گوییم فقره اشهد ان علیا ولی الله جزء اذان نیست _ آیا صرفا با قصد اینکه جزء اذان نگیریم بدعت گزاری برداشته می شود؟ آیا این عمل باعث نمی شود که خیلی جاهای دیگر با همین قصد اعمالی را بنیان کنیم مثل دست دادن بعد از نماز (برای قبولی) بدون قصد ورود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سنت‌های حسنه بدعت نیست، این‌که شیعه در اذان خود نظر به ولایت علی«علیه‌السلام» می‌کند و آن را در جامعه‌ی خود متذکر عموم می‌گرداند، یک سنت حسنه‌ است مثل ساختن حسینیه‌ها. امام صادق (ع) فرمود شش چیز است که مؤمن پس از مرگ خود از آن سود برد، فرزند صالح که برایش آمرزش خواهد قرآنى که خوانده شود، چاه آبى که بکند و درختى که بکارد و صدقه آبى که مجرى سازد و سنت حسنه ای که از آن پیروى شود. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع قَالَ خِصَالٌ یَنْتَفِعُ بِهَا الْمُؤْمِنُ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ وَلَدٌ صَالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ مُصْحَفٌ یُقْرَأُ مِنْهُ وَ قَلِیبٌ یَحْفِرُهُ وَ غَرْسٌ یَغْرِسُهُ وَ صَدَقَةُ مَاءٍ یُجْرِیهِ وَ سُنَّةٌ حَسَنَةٌ یُؤْخَذُ بِهَا بَعْدَه‏( أمالی الصدوق، ص: 169 ).موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!