بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: هنر(شعر و شاعر ، موسیقی ، سینما و ...)

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9615
متن پرسش
سلام خدمت استاد: مقام معطم رهبری در دیدار با خانواده یکی از شهدا این جمله را فرمودند: «به مجرد این که شهید روی زمین افتاد، قبل از آن‌که به آن دنیا برود، ملائکه به استقبالش می‌آیند و به او مژده می‌دهند. او همه اینها را با همین چشم مادی می‌بیند. خدا هم همه گناهانش را می‌بخشد.» سوال بنده در رابطه با دیده شدن ملائکه با چشم مادی است. لطفا تشریح بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظورشان با چشم نفس ناطقه است وگرنه باید سایرین هم که اطراف او هستند ببینند. موفق باشید
9619
متن پرسش
مدتی است در محافل دانشجویی و فضای مجازی کتاب الکترونیکی با نام نقد قرآن اثر فرد مجهول الهویه ای با نام مستعار دتر سها منتشر شده است، خواهشمندم در صورت امکان در اسرع وقت جوابیه ای بر این اثر مظل نوشته و آن را در فضای مجازی منتشر کنید. در ضمن این کتاب را می توانید از اینترنت دانلود کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بی‌خودی وقت‌تان را صرف این حرف‌ها نکنید، اگر یک سوره را درست ارائه دهیم هر عقلی می فهمد این حرف‌ها از حدّ عقل بشر بیرون است. گفت: «گر شوم مشغول اشکال و جواب ... تشنگان را کی توانم داد آب» فکر می‌کنم این نقشه‌ی دشمن است که ما را مشغول جواب‌دادن به این اشکال‌ها بکند و از درک معارف عالیه‌ی قرآنی بازمان دارد، با این‌که خودشان می‌دانند این اشکالات، جواب دارد ولی برای نقشه‌ای دیگر آن را طرح می‌کنند. موفق باشید
9622
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و تشکر از اینکه جواب سؤالات قبلی را داده اید. بنده جدیدا در اینترنت و جلسات قرآنی دیده ام که تحت عنوان فضیلت بندهای جوشن کبیر مثلا آیه فلان برای دوستی و یا آیه ای برای رزق و.... می خواستم بپرسم آیا این ها درست است و اگر درست است چگونگی ختم آن را بفرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این کارها تقلیل‌دادن افقی است که آن دعای عظیم‌الشأن در مقابل ما می‌گذارد. این دعا می‌خواهد ما را با خدا و اسماء حسنای او آشنا کند، چرا ما آن افق را به موضوعات جزئی تقلیل دهیم؟! موفق باشید
9613
متن پرسش
سلام و عرض ادب: قبلا به طور شفاهی در مورد تفاوت تکفیر و نقد سوال پرسیده بودم با عرض معذرت لطفا یک بار دیگر کتبی بیان بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است که در تکفیر شخصِ تکفیرکننده که فعلاً در یک نوع سلفی‌گری ظهور کرده، قدرت فهم سخن مقابل خود را از دست می‌دهد و همین‌که می‌یابد سخن رقیبش غیر از سخن اوست او را تکفیر می‌کند. ولی در نقد سخن طرف مقابل، ابتدا انسان تلاش می‌کند سخن رقیب را بفهمد و سپس سعی می‌کند ضعف‌های آن را روشن کند. کتاب آقای دکتر علی اصغر مصلح تحت عنوان «ادراکات اعتباریث علامه و فلسفه‌ی فرهنگ» نکات خوبی دارد. موفق باشید
9592
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام: درباره آیه «ادعونی استجب لکم» سوال داشتم. عده ای مثل اهل البیت (ع) مستجاب الدعوه هستند، ولی مسلمانان دیگر که کم و بیش گناه دارند دعایشان مستجاب می شود؟ 2. کسانی که مسلمان نیستند ولی از خدا درخواستی دارند ممکن است خدا اجابت کند؟ (البته منظورم از روی استداراج نیست بلکه واقعا خدا به آنها لطف کند و اجابت کند)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- دیگران هم به اندازه‌ای که صادقانه به خدا رجوع کنند از خداوند جواب می‌شنوند 2- آری، به همان اندازه که صادقانه به خداوند رجوع کنند و درخواست آن‌ها منطقی باشد، جواب می‌گیرند هرچند عذاب قیامتی آن‌ها پا برجا است. موفق باشید
9593
متن پرسش
بسم الله الرحمن ارحیم سلام علیکم: استاد من ۲۴ سال سن دارم، الان طلبه هستم، از دوران دانشجویی جلسات مطالعه صحیفه امام خمینی داشتیم، آثار عرفانی(کتاب شرح دعای سحر) اخلاقی (چهل حدیث، جنود و آداب الصلاة) و تفسیر سوره حمدشان را کم و بیش مطالعه کردم، شرح جنود شما را گوش کرده ام و آثار بسیار دیگر. و بحمدالله و بمنه و توفیقه منظومه متفکران انقلاب اسلامی معاصر که مبدأ اش همان تفکرات امام که مبدأش صدراست را در قلب خود در نزد خود دارم. روح انقلاب را شناخته ام قرآن در دلم با المیزان و علامه جوادی طلوع کرده، احساس می کنم سینه ام ظرفیت این همه خیر و حکمت و روحانیت را ندارد. وقتی مشکلاتی را که در میان خودمان که قشر دین داریم می بینم، بی فکری مردم در جامعه را که خودم تا قبل از احساس طلوع در دلم یکی از آنها بودم می بینم، وقتی درستی حرکت امام و فاصله خودمان را با او می بینم، احساس سینه درد و کمر درد می کنم. وسعت دردهای علی امیر المؤمنین (ع) را می فهمم. دارم آب می شوم. گاهی برای غم امام زمان (عج) مستأصل و بی قرارم. حرفهای آقای پناهیان مرا تشنه شهادت کرده اما احساس عظمت لقا مرا در هم می شکند. استاد شاید بی صبری من این تلاطم را درونم به وجود آورده، اما می خواهم حرفهای رهبرم با این همه لختی و مانع روبرو نباشد و اجرایی شود چون درست می گویند. تا حد امکان امر به معروف با روی خوش می کنم، اما راضی نیستم، دوست دارم خدا مرا لایق کند برای انقلاب از هیچ چیز دریغ نکنم، از طرفی از تلون و رنگارنگی نفس خودم نیز خائفم. چه کنم؟ من عاشق انقلابم اما هیچ کاری برایش نمی کنم. خدا فهم زیادی به من داده اما سنگینی بار رسالت مانع حرکت من می شود. شما راه نمایی ام کنید و دعا بفرمایید به عزیز و محبوبم یعنی امام بزرگوار و راه او برسم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگو هستم. در ذیل دستورات اسلام باید این حالت را تحمل کرد و با تمام وجود خود را در تمکین نگه داشت تا آرام‌آرام تلوّن‌ها کم شود و خداوند راهِ هرچه بهتر بندگی خود را در تحقق تمدن اسلامی برایتان بگشاید. از رجوع کامل به اسفار و سپس به فصوص، در وقتش غافل نباشید. موفق باشید
9597
متن پرسش
با سلام: در سوره انسان آیه 8 آمده اهلبیت (ع) همه آنچه داشتند انفاق کردند و خود گرسنه ماندند، ایشان به تعداد نفرات نان داشتند و همه نانها را به یک نفر دادند می توانستند یک نان بدهند و خودشان گرسنه نمانند. من به تفاسیر مراجعه کردم چیزی متوجه نشدم. لطفا راهنمایی کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه‌ی 8 سوره‌ی انسان می‌فرماید: اهل‌البیت‌»علیهم‌السلام» طعام خود را در عین آن‌که به آن نیاز داشتند برای خدا به مسکین و یتیم و اسیر دادند. به این صورت که ابتدا مسکینی آمد و با این که روزه بودند مقداری از طعام خود را به او دادند و سپس یتیمی آمد و باز مقداری را نیز به او دادند و چون در مرحله‌ی سوم اسیری آمد و از آن‌ها تقاضای طعام کرد باقی‌مانده طعام را به او دادند و سیری ان ها را بر گرسنگی خود ترجیح دادند. موفق باشید
9598
متن پرسش
1. علت آنکه انسان در بعضی موارد با اینکه خیلی دعا میکنه ولی انگار اجابت نمیشه چیست؟ ۲. اگر ذکری یا دعایی هست که با خواندن آن امید اجابت دعا هست بفرمایید. متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در روایت داریم ما به اندازه‌ای که خدا را بشناسیم و به او اعتماد کنیم، دعای ما اجابت می‌شود. علت عدم اجابت دعا را در عدم معرفت ما به خدا دانسته‌اند. به همین جهت در دعاها ثنا هم می‌کنیم، یعنی صفات الهی را مدّ نظر قرار می‌دهیم تا با معرفت لازم به خدا دعای خود را مطرح کنیم 2- همان دعایی که می‌کنیم را با اخلاص انجام دهیم. موفق باشید
9581
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد محترم: از محضر شما چند سوال دارم که تقاضا می کنم در صورت امکان راهنمایی بفرمائید. 1) آیا انسان می تواند از خداوند طلب مرگ خود را کند و اشکال ندارد و نشانه ناامیدی از کمک خداوند نیست خواستن این مسئله؟ 2) آیا انسان بعد از مرگ هم شاهد مشکلات و سختیهای نزدیکان در آن دنیا می باشد؟ 3) آیا کسی که از دنیا می رود می تواند برای حل مشکلات بستگانش در دنیا دعا کند و آیا اجابت می شود؟ 4) در صورت اطلاع از گرفتاری های نزدیکان در دنیا، غصه آنها را مانند زمانی که در دنیاست میخورد و نگران می شود؟ با کمال تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کار بدی است که انسان از خدا طلب مرگ کند، از خدا طلب کند شرایط را جهت زندگی متعالی فراهم کند. گاهی کسی می گوید خدا مرگم دهد به آن معنا است که خداوند این صفات بد را در من بمیراند 2- رویهمرفته نظر متوفی را از این دنیا برمی‌گردانند مگر آن‌که بخواهند آثار کارهایش را به او نشان دهند 3- اگر بازماندگان برای متوفی دعا کنند او برایشان دعا می‌کند 4- خیر! متوفی به معنایی که ما محجوبان غصه‌ی همدیگر را میخوریم، غصه ما را نمی‌خورد زیرا اساساً تمام این نسبت‌ها مثل پدر و فرزندی یا زن و شوهری فرو میریزد. قرآن می‌فرماید: «فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُونَ» هنگامى که در«صور» دمیده شود، هیچ یک از پیوندهاى خویشاوندى میان آنها در آن روز نخواهد بود و سراغ همدیگر را هم نمی گیرند. موفق باشید
9583
متن پرسش
با سلام: شما در سوره حدید فرمودید که خداوند آینده من را می داند، این را قبول داریم و قبول که خدا اراده و اختیار را جبری من کرده است اما سوال: این حادثه ای که رخ می دهد مثلا طلاق پدر و مادر و یا اعتیاد و یا دعوای اعصاب خرد کن آنها و اذیت و آزار فرزندان یا هر مسئله ای که در زندگی رخ می دهد در دست خدا هست یا نه؟ همانطور که خودتان فرمودید خدا فقط می داند و خدا فقط اختیار داده است، خب ناخودآگاه چون در همین حد است باز دست خدا بسته است و مرا نگران می کند و نمی گذارد توکل کنم، چون می گویم که خدا اختیار داده است و هر کس هم در این دنیا می تواند هر کار که خواست بکند خب آنها اختیار می کنند که مرا بکشند و یا ضربه به من بزنند خب خدا هم که همه را آزاد گذاشته و کاری هم نمی کند چون امتحان می خواهد بکند، پس من نمی توانم باز به این خدا توکل کنم چون من باز هم دائم نگرانم که نکند که دوستم به من ضربه بزند و حق مرا بخورد خب خدا او را در ظلم کردن و نکردن آزاد گذاشته پس اگر ظلم کردن را انتخاب کرد خدا هم می گذارد که هر کاری خواست بکند خب با این وجود توکل چه معنایی می تواند داشته باشد او که ضرر خودش را آخرش به من می زند؟ و سوال دوم: 2. اینکه همه شرایط دست خداست و خدا به وجود آورده است این هم بی معنا می شود، بله از آن جهت که اختیار داده، باعث به وجود آمدن این شرایط هم می تواند غیر مستقیم باشد، اما از آن جهت که من دارم این کار را می کنم و شرایط را به وجود آوردم خب این دیگر کار خدا نیست، پس به چه معنا است که شرایط در قبضه خداست؟ آیا فقط به معنای علم داشتن به آن است که علم داشتن تنها، دست خدا را می بندد و این خیلی کم است که فقط بداند و نتواند هیچ کار دیگری بکند، خب با اعتقاد یهودیان باز خیلی فرقی نکرد؟ (البته اگر فقط بخواهیم دنیایی نگاه کنیم و قائل هم به ثواب و عقاب آخرتی نباشیم) با تشکر از جواب شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند در عین آن‌که اختیار به انسان‌ها داد، به اختیار انسان‌ها علم دارد و ربوبیت خود را در دل علم به اختیار انسان‌ها انجام می‌دهد و لذا اگر فرمود: «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا» پس اگر انسان‌ها با اختیار خود بخواهند آبروی مؤمنی را ببرند او با ربوبیت خود مدافع آبروی آن مؤمن می‌شود. و اساساً اختیار انسان‌ها در آن حدّی است که خداوند در نظام اَحسن‌اش به آن‌ها اجازه می‌دهد و وقتی مخلوق در تمام ابعاد وجودی در قبضه‌ی خداوند است آن استقلالی که منجر به دست‌بسته‌شدن خدا باشد، پیش نمی‌آید. موفق باشید
9584
متن پرسش
سلام استاد: دلیل خلق شیطان چه بود؟ خداوند که احسن الخالقین است آیا شیطان را به بهترین نحو خلق کرد یا بهترین نحو از این نظر که به او تکبر داد تا باعث به پایین انداختن آدم شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظام اَحسن هرچیزی در جای خود قرار دارد و وجود هرچیز در جای خود ضروری است. همان‌طور که نمره‌ی صفر در نظام آموزشی ضروری است ولی صفر به خودی خود برای کسی خوب نیست. پس باید هر مخلوقی را در رابطه با نظام اَحسن نگاه کرد و اَحسن‌بودنِ نظام مورد نظر است و نه اجزاء آن، آن هم به صورت جدا جدا. موفق باشید
9585
متن پرسش
به نام خدا با سلام و احترام: در جلسه ای در یکی از ادارات قم بحث صنعت و صنعتکاران و اهمیت اقتصاد در اسلام بود. یکی از مسئولین سوالی از حضار پرسید که بنده را ناراحت کرد می خواستم ببینم تحلیلم درست است یا خیر؟ لطفا نظرتان را مرقوم فرمایید. سوال: آیا امیرالمومنین پولدار بود یاخیر؟ پاسخ برخی حضار: بله تحلیل اینجانب: اصل سوال و پاسخ هر دو اشکال دارند چرا که در این سوال (با توجه به موضوع جلسه) اصالت به پول داده شده است و معصوم با آن سنجیده شده در حالی که امیرمومنان علیه السلام خود میزان است و باید همه مسائل از جمله ارزش پول با ایشان سنجیده شود. شاید بهتر بود پرسیده می شد پول در نظر معصوم چگونه است. امامی که همه عالم در اختیار اوست چه اهمیتی دارد که او را پولدار بدانیم یا فقیر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شدید مبنای سؤال اصالت‌دادن به ثروت دنیایی است و این سؤال نور امام معصوم را به حاشیه می‌برد و امام با اصالت‌دادن به ثروت خوانده می‌شود. باید سؤال شود جایگاه ثروت در اسلام و در نگاه امامان معصوم چگونه بود تا معلوم شود ثروت به خودی خود نه مذموم است و نه ممدوح، بلکه اگر در مسیر کارافزایی و تولید مفید به‌کار رود ممدوح است. موفق باشید
9588
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: پسری هستم که قصد ازدواج دارم. سوالی که از استاد دارم این است که برای آقایان گذاشتن این شرط که همسر من باید حتما حجاب چادر داشته باشد صحیح هست و مواردی که برای خواستگاری مطرح می شود که با مانتو هستند را بدون بررسی جوانب دیگر کامل رد کرد؟ مشکلی که برای من و احتمالا آقایان دیگر مانند من که دارای مقیدات دینی هستند این است که خیلی از موارد حجاب مانتو دارند و تعداد دیگر می گویند ما بعضی اوقات با مانتو و بعضی اوقات با چادر هستیم به نظر استاد من که هم از دوره نوجوانی و بعد جوانی علاقه شدید داشته ام که همسری چادری داشته باشم و هم الان که به نوعی به رشد فکری و عقلی دینی رسیده ام و می دانم که حجاب چادر برای زن چه نعمت بزرگی است واقعا نسبت به این قضیه چگونه باید برخورد کرد؟ البته منظور فکر کردن راجع به کسانی که بد حجاب هستند نبوده، در این رابطه اگر مرحمت بفرمایید و نظر خود را بفرمایید و کلا بفرمایید که در این مسئله ما باید اصلا چگونه نگاه کنیم و از چه زاویه ای نگاه کنیم که نه دچار تعصبات دینی باشیم و نه دچار آفت بدحجابی و معضلات آن شویم؟ این مسئله برای من درگیری ذهنی شدیدی بوجود آورده به خصوص که موردی با این مشخصات هست که مانتوی مناسب استفاده می کند و بقیه مسائلشان تا حدود زیادی مورد نظر بنده می باشد ولی من از این فکر که زن باید حتما چادر داشته باشد هم یک جور تعصب دارم و هم احساس می کنم عقل و دین هم این گونه است. از این که وقت عزیز خود را صرف تبلیغ و آموزش مسائل دینی برای ما می کنید بی نهایت سپاسگذارم التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌دانید چون اسلام تا این حدّ رخصت داده که خانم‌های متدین بدون چادر هم می‌توانند دستورات شریعت را نسبت به پوشش رعایت کنند نمی‌توان گفت خانم‌های مانتویی از وظایف دینی خود کوتاهی کرده اند، لذا نمی‌توان چادر را به عنوان یک شرط تعیین کرد. (در ضمن به عرض جنابعالی و سایر کاربران عزیزی که آدرس الکترونیک و یا ایمیل خود را ثبت نمی‌کنند می‌رسانیم که این سایت از آن‌جایی که بنا دارد سؤالاتی را در معرض دید کاربران قرار دهد که بیشتر در رابطه با معارف اسلامی و سلوک اخلاقی و یا مربوط به مبانی انقلاب اسلامی است، چنانچه ایمیل خود را ثبت نفرمایید از جواب‌دادن معذوریم). موفق باشید
9562
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: بنده در سؤال اخیری که درباره خودداری جناب عالی از مطرح کردن بحث تعدد زوجات پیش آمد دقیق متوجه نشدم که علت آن خودداری چه بوده چه آن که در جریان جلسات تفسیر حضرت عالی نیستم. اما با این حال اگر مسئله مربوط به عدم پذیرش تعدد زوجات توسط بانوان است به نظر بنده پاسخ روشنی به این دسته از بانوان وجود دارد و آن این است که در مواردی که برای تعدد زوجات توجیه عقلی و شرعی وجود دارد مخالفت بانوان چیزی جز پیروی از هواس نفس و شیطان نیست. مگر ما نمی دانیم که حسادت از رذائل اخلاقی است پس چه طور یک مؤمن می تواند در برابر این حکم الهی به خاطر حسادت سرکشی کند؟ اما این استدلال که تعدد زوجات می تواند باعث عدم عدالت شود به نظر بنده این جا در مفهوم برقراری عدالت در چند همسری باید دو معنای را تمیز دهیم. 1- عدالت به معنی ادای حقوق تمام زوجات 2- عدالت به معنای برخورد کاملا برابر و یکسان با همه زوجات بدون توجه به فضیلت های آنها. به نظر بنده آن عدالتی که مورد نظر اسلام است اولی است نه دومی چه آن که پیامبر (ص) هم همه زنان خود را به یک اندازه دوست نداشتند و البته این تفاوت مبتنی بر این حقیقت بود که گرچه پیامبر تمام همسران را به حکم انسان بودن به طور کلی دوست دارند اما آن دسته از انسان ها و تبعا همسران ایشان که بندگان خالص تری برای خدا بودند را بیشتر دوست داشتند و راز محبت بیشتر ایشان نسبت به حضرت خدیجه (ع) نیز همین بود. این را عرض کردم که بگویم عدالتی که در قرآن برای چندهمسری ذکر شده به این معنی نیست که تمام همسران را باید یکسان دانست چه آن که هیچ دو انسانی مثل هم نیستند و حتی خدا نیز محبتش نسبت به همه انسان ها بر اساس تفکیکی که بین معنای رحمان و رحیم می کنیم یکسان نیست. پس چه طور انتظار داریم که یک شوهر تحت هر شرایطی همه زنانش را به یک اندازه دوست داشته باشد؟! عدالتی که در چند همسری باید لحاظ شود چیزی جز عدالت در احقاق حقوق اساسی همه زنان نیست و این منافی این است که شوهر آن همسری که با تقوی تر و فاضل تر باشد را بیشتر دوست داشته باشد به شرطی که معیار اختلاف در دوست داشتن همین معیارهای دینی و الهی باشد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد چند همسری، موضوع همین طور است که می‌فرمایید ولی موضوع تعدد زوجات رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» چیز دیگری است و در بحث و تبیین آیات 50 تا 52 سوره‌ی احزاب عرض بنده آن بود که تعدد زوجات رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» به جهت آن بود که دست آن حضرت باز باشد، زیرا هرکدام از ازدواج‌های پیامبر«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» در آن شرایط، قدمی در راستای شکل‌دادن به نظام نوپای اسلام نهفته است و نمونه‌های آن را عرض کردیم و وقتی هم که نظام مورد نظر شکل گرفت آیه‌ی 52 سوره‌ی احزاب نازل شد که دیگر ازدواج مجدد را برای رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» ممنوع فرمود. موفق باشید
9564
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی بنده سوالی مبتنی بر سوال 9542 داشتم. من خودم دختر مجردی هستم که با مباحث شما آشنا. دوستی سوالی از من پرسید که نتوانستم پاسخ مناسبی بدهم. و سوال این بود که چرا پیامبر (ص) باید چند زن بگیرد تا برای سایر مردها هم دلیل موجه باشد. من به ایشون گفتم حتما مصلحت ایجاد می کرده و در مورد سایری مردها هم این برمی گردد به اختلاف زن و مرد از لحاظ مکانیسم جنسی و نیز اینکه مومنین چون نمی خواهند به گناه بیفتند و دچار زنا شوند این کار را شرعی انجام می دهند و سایرین اهمیتی قائل نیستند. حال از شما تقاضا دارم پاسخ مناسب را بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 9562 اشاره شد و به طور مفصل در تفسیر سوره‌ی احزاب آیات 50 تا 52 عرض شد موضوع تعدد زوجات رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» هیچ ربطی به موضوع چند همسری که در آیات سوره‌ی نساء مورد بحث است، ندارد. (در ضمن به عرض جنابعالی و سایر کاربران عزیزی که آدرس الکترونیک و یا ایمیل خود را ثبت نمی‌کنند می‌رسانیم که این سایت از آن‌جایی که بنا دارد سؤالاتی را در معرض دید کاربران قرار دهد که بیشتر در رابطه با معارف اسلامی و سلوک اخلاقی و یا مربوط به مبانی انقلاب اسلامی است، چنانچه ایمیل خود را ثبت نفرمایید از جواب‌دادن معذوریم) موفق باشید
9569
متن پرسش
به نام حق و با سلام به استاد گرامی: در مقبره علامه مجلسی جمله ای از آیت الله بهجت رحمه الله علیه نوشته شده به این مضمون هنوز که هنوز است علامه مجلسی (محمد تقی- مجلسی پدر) بر مردم اصفهان ولایت دارد. این جمله به چه معنا است؟ آیا منظور ولایت تکوینی است و اگر هست دقیقا یعنی چه و آیا این یعنی توسل به ایشان؟ التماس دعا از استاد عزیزم دارم خدا بر توفیقات شما بیفزاید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور حضور معنوی آن مرد الهی است که حقیقتاً هنوز اصفهان از برکات حضور ایشان برخوردار است. (در ضمن به عرض جنابعالی و سایر کاربران عزیزی که آدرس الکترونیک و یا ایمیل خود را ثبت نمی‌کنند می‌رسانیم که این سایت از آن‌جایی که بنا دارد سؤالاتی را در معرض دید کاربران قرار دهد که بیشتر در رابطه با معارف اسلامی و سلوک اخلاقی و یا مربوط به مبانی انقلاب اسلامی است، چنانچه ایمیل خود را ثبت نفرمایید از جواب‌دادن معذوریم) موفق باشید
9570
متن پرسش
به نام خدای بزرگ با سلام خدمت استاد عزیز: آیا وقتی خسته هستیم و دراز کشیده ایم قرآن گوش کنیم بی حرمتی به قرآن است یا قبل از خواب قرآن گوش کنیم تا خوابمان ببرد؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً این‌طور نیست، زیرا دلِ شما که دراز نکشیده. (در ضمن به عرض جنابعالی و سایر کاربران عزیزی که آدرس الکترونیک و یا ایمیل خود را ثبت نمی‌کنند می‌رسانیم که این سایت از آن‌جایی که بنا دارد سؤالاتی را در معرض دید کاربران قرار دهد که بیشتر در رابطه با معارف اسلامی و سلوک اخلاقی و یا مربوط به مبانی انقلاب اسلامی است، چنانچه ایمیل خود را ثبت نفرمایید از جواب‌دادن معذوریم) موفق باشید
9579
متن پرسش
در اسلام تأکید زیادی شده است که به فرزندان خود لقمه حلال بدهید تا دارای فرزندان صالحی شوید با توجه به اینکه پدر و مادر شخصی که افراد بدکاره‌ای باشند و حرام خوار و به فرزندان خود نیز پیشنهاد کارهای بدی بکنند دارای فرزندی با یک نوع شخصیت خواهند شد و از طرف دیگر پدر و مادر کسی که اهل ایمان، نماز باشند و همیشه به فرزند خود آموزش کارهای خوب دهند و این فرزند در شرایطی محیطی خوب بزرگ شود (هم خوانواده هم جامعه) مسلماً دارای شخصیتی متفاوت با نفر قبلی که گفته شد خواهد داشت حال بدون در نظر گرفتن استثناهای قدیم مثل فرزند نوح و غیره که گفته می‌شود با اختیار خود سرباز زدند اکثریت مردم اگر در چنین شرایط متفاوتی قرار بگیرند سرنوشت متفاوتی خواهد داشت حال می‌خواهم بدانم که خداوند چگونه عدالت را در بین این افراد بر قرار می کند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت‌اللّه حائری شیرازی کتاب ارزشمندی تحت عنوان «تربیت اسلامی» در همین رابطه دارند ایشان روشن می‌کنند اصل انتخاب مربوط به انسان است و ما فی‌الشرایط، علت مُعدّه هستند یعنی اگر کسی خواست خوبی‌ها را انتخاب کند، شرایطِ خوب، کمکش می‌کند تا بهتر انتخاب کند و برعکس، اگر کسی خواست بدی‌ها را انتخاب کند شرایط بد به او کمک می‌کند، ولی انسان‌ها بر مبنای فطرتی که دارند بدی‌ها و خوبی‌ها را تشخیص می‌دهند. بنده در تبیین آیه‌ی 173 سوره‌ی اعراف عرایضی در این رابطه داشته‌ام، زیرا در آیه‌ی مذکور می‌فرماید کاری در نهاد انسان‌ها کرده‌ایم که کسی نگوید چون پدر و مادر من مشرک بودند من مشرک شدم. موفق باشید
9580
متن پرسش
با سلام: ضمن تشکر از پاسخگویی جنابعالی، در مورد پاسخ سوالم ابهامی برایم بود. سپاسگذار خواهم بود پاسخ دهید: فرمودید: «زبان؛ مقدِّر است به همان معنایی که می‌فرمایند» چون بنده مطالعه ای در این زمینه نداشتم منظور از به همان معنا که می فرمایند چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی گفته می‌شود زبان مقدِّر است یعنی اگر انسان بگوید امروز برای من روز بدی خواهد بود، همین امر تقدیر او را به همان صورتی که خود بر زبان رانده ورق می‌زند و یا بر عکس. البته این یک موضوع مطلقی نیست، بلکه شرایط را فراهم می‌کند. موفق باشید
9548
متن پرسش
سلام خدمت استاد: همانطور که احیانا مستحضر هستید، یکی دو سالی است سوالات و شبهاتی پیرامون وجود نفس انسانی در رسانه ها، کلاسها و بالتبع در اذهان برخی دانش آموزان و دانشجوها می گذرد. لب سوالاتی که در این زمنیه مطرح است رو شاید بشود در این خلاصه کرد که: از کجا معلوم که این مغز انسانی نباشد که مدرک، مدیر و اصل اساسی انسان است و چرا باید به یک من خارج از تن، لزوما قائل شویم؟ اینها استدلالها یا رجوع به وجدانهایی که امثال حضرتعالی در کتب تان می آوردید را شنیده اند، ولی می گویند وقتی مغز برود، دیگر نمی گوییم : «من»! و می گویند برای یک ملحد که قائل به حیات پس از مرگ نیست چطور می توان ثابت کرد که واقعا نفس، من و روحی خارج از تن وجود دارد که اصل اساسی و حقیقی انسان، آن است؟ شما در کتب تان (که انصافا در زمینه معرفت به نفس، قوت زیادی داشته و دارد) به طور مستقیم اشاره ای به این شبهه نداشته اید و شاید بشود غیر مستقیم مطالبی رو در پاسخ به این شبهه، پیدا کرد. حال خواهشمندم که راهنمایی بفرمایید. البته ناگفته نماند، که این سوال، سوال جدیدی نیست و از سالها و چه بسا قرن ها پیش مطرح بوده. اخیرا به دو دلیل طرح آن همگانی تر شده: 1) خو گرفتن به فضاهای علوم فنی مهندسی و حتی پزشکی (که در نگاه خوگرفته با این علوم، انسان رو می توان به یک کامپیوتر هوشمند تقلیل داد) و 2) طرح این گونه پرسشها در فضاهای مجازی و رسانه ها و ... ممنون و متشکر منتظر راهنمایی استاد هستیم. (که حقیقتا این مساله، مساله مبتلا به و پر دردی ست)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما بحث معرفت نفس را با نظر به همین شبهات مطرح کردیم، اگر به همان روشی که انسان را به احساس خودش از خودش رجوع می‌دهیم، جلو رویم همه‌ی این مشکلات رفع می‌شود و در قسمت آرشیو مباحث در قسمت معرفت نفس این‌گونه سؤالات جواب داده شده. موفق باشید
9551
متن پرسش
سلام حضرت استاد: خسته نباشید. غرب بدون در نظر گرفتن موضوع تفکر و نتایجی که از فکر در مورد موضوعات مختلف گرفته میشود از تفکر در مورد یک مورچه گرفته تا تفکر در مورد بعد متعالی انسان و خدا، یعنی صرف نظر کردن از شرف وجودی برخی علوم به دیگران، به همه جهان اعلام کرد علم یعنی علوم تجربی و علوم انسانی تخفیف شد و درس خواندن در شیمی و فیزیک کلاس دارد ولی فلسفه نه. درست است استاد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. با دست و در اطاق تاریک در جستجوی فیل است. گفت: «نظر را نغز کن تا نغز بینی .... گذر از پوست کن تا مغز بینی». موفق باشید
9560
متن پرسش
با عرض سلام: نظر شما راجع به این مطلب که اکبر جباری در صفحه ی فیسبوکش گذاشته چیست ؟ هو ** کتب تاریخ، به مثابه متون مقدس .............................................. یکی از مسائل بغرنج نزد عامه دینداران (خاصه شیعیان) تقدیس منابع تاریخی است. چندانکه اگر در یک موضوع و مسأله و یک کتابِ تاریخی تشکیک کنی، بی درنگ به تیغ تکفیر نوازشت خواهند داد. این تقدیس کتب تاریخی، علاوه بر تشدید روحیه خشونت گرایی و تکفیری، و تقویت «اعتقادات» و تضعیف «ایمان»، انسداد باب تفکر و عقلانیت را نیز به همراه خود به ارمغان می آورد. بسیاری از باورها و اعتقادات سست و بی پایه شیعیان تاریخی از کتابی نشأت می گیرد که امروزه با نام «اسرار آل محمد» نام دارد که توسط فردی به نام «سلیم بن قیس الهلالی» در اویل قرن چهارم هجری در آمده است. این کتاب از طریق «احمد بن هلال العبرتایی» غالی لعن شده، نقل شده است. شیخ مفید این کتاب را سست و ضعیف می داند و می نویسد: «کتاب، غیر موثق می باشد و عمل به اکثر کتاب جایز نیست چون در کتاب تخلیط و تدلیس صورت گرفته و برای متدین واجب است از عمل به اکثر کتاب احتراز جوید و نباید از این کتاب تقلید و روایت شود» شیخ مفید از شیخ صدوق نیز انتقاد می کند که چرا به این کتاب سست و مجعول روایت نقل کرده است و بدان استناد جسته!* همین مبنای ایدئولوژیک نزد محدثین و فقیهان متقدم، باعث شده است که با کمال تعجب شاهد افزایش احادیث نسبت به منابع نخستین باشیم. برای مثال کتاب «بصائر الدرجات» که پیش از «کافی» و توسط استاد کلینی نگاشته شده، مشتمل بر 1881 حدیث باشد، ولی کتاب کافی که بعد از آن نوشته شده، بالغ بر 15 هزار حدیث است. و هرچه به این سو می آییم، حجم کتب حدیثی بیشتر و بیشتر میشود و هیچ کس هم متعرض این نکته نمیشود که چرا هرچه از دوره غیبت معصوم میگذرد، تعداد احادیث بیشتر میشود و چگونه است که نخستین محدثین که در زمان معصوم زیسته اند، احادیث کمتری نقل کرده اند!؟ گرچه امروزه به وضوح بسیاری از محققین نسبت به صحت و سقم احادیث «کتب اربعه» تشکیک کرده اند و فی المثل نشان داده اند که بیش از دو سوم احادیث کتابی مانند «کافی» مجعول است، ولی با این حال تأثیر گسترده و عمیقی که این احادیث و این کتب بر فرهنگ شیعی نهاده را نمی توان نادیده گرفت. فرهنگی که امروزه در زیست جهان شیعی ایرانی به وضوح می توان آن را دید و برایش گریست. *چنانکه می دانیم، شیخ مفید در عین حال که فقیه مبرزی بود، از متکلمین بزرگ نیز به شمار می رفت. شاید همین مبنای عقلی، او را برآن می داشت تا با نگاهی دقیق و عاقلانه به امور بنگرد. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل ما اظهار نظر غیر عالمانه است. آری هر محدثی در آن حدّ که در زمان خود می‌توانسته به احادیث معتبر دست یابد تلاش کرده. به نظرم اگر یک مجتهد در حدیث به نوشته‌ی آقای جباری نگاه کند به خوبی متوجه نظرات غیر عالمانه‌ی او می‌شود. ایشان حتی در این حدّ متوجه نیست که کتاب «بصائر الدرجات» در موضوع خاصی نوشته شده و در همین رابطه احادیث مربوطه جمع آوری شده اند. ولی مرحوم کلینی در «کافی» با وسعتی بسیار چشم‌گیر در مورد موضوعات مختلف به جمع‌آوری احادیث پرداخته، آن‌وقت باید تعداد احادیث این دو کتاب مساوی باشد؟ آقای جباری این نکته را خوب می‌داند ولی به نظر بنده با مقایسه‌ی این دو کتاب می‌خواهد مأموریت خود را که بی‌ارزش‌کردن احادیث ارزشمند شیعه است به اتمام برساند وگرنه به‌خوبی می‌داند محتوای کتاب سلیم بن قیس هلالی بنا بر شواهد مجامع روایی ما کتاب معتبر و ارزشمندی است و این بدین‌معنی نیست که آن کتاب هیچ ضعفی نداشته باشد. ایشان تا آن‌جا در مأموریت ناجوانمردانه‌ی خود جلو می‌رود که می‌گوید: امروز بعضی از محققین نسبت به صحت و سقم احادیث «کتب اربعه» تشکیک کرده‌اند. و فکر می‌کنم اگر از ایشان بپرسید این محققین چه کسانی هستند، مجبور است چند مستشرق صهیونیست را که در انجام مأموریت با آن‌ها مشترک است نام ببرد. می خواهند با تشکیک در کتب روایی ما اهل البیت را از صحنه خارج کنند تا حرف های خود را بر قرآن تحمیل نمایند خطر این افراد بسیار زیاد است. موفق باشید
9536
متن پرسش
سلام استاد عزیز: امیدوارم در سلامت و عافیت کامل باشید انشاالله. سوالاتی داشتم. بعضی ها بر این باورند که: 1) غیر معصوم(ع) نمی تواند حاکم باشد؟ (حاکم بایستی معصوم (ع) باشد تا بتواند در جامعه عدالت را برقرار نماید) و اینکه دزدی ها و... را در جامعه مربوط می دانند به رهبری. 2) نام اسلامی را نباستی اضافه کنند به جمهوری مگر زمان ظهور مهدی(ع) 3) و تا زمان ظهور کسی حق تشکیل حکومت را ندارد. با تشکر..
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً تنها معصوم باید برجامعه حاکم باشد و در زمان غیبت امام معصوم از آن‌جایی که خداوند هرگز امور بندگان را به حاکمان جبّار نمی‌سپارد امامان معصوم می‌فرمایند به فقهایی رجوع کنید با خصوصیات خاص که در روایت از حضرت امام حسن عسگرى (ع) داریم:«فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّیعَةِ لَا جَمِیعَهُم» و امّا آن کسى از فقهاء امّت ما که نگهبان نفس خود و حافظ دین خدا و مخالف هوا و هوس و مطیع أمر حضرت مولاى خود بود، بر عموم مردم لازم است از او تقلید کنند. و بعد حضرت در ادامه‏ى روایت مى‏فرمایند: و البته بعضى از فقهاى شیعه متّصف به این صفتند و نه جمیع آن‏ها. و این طور نیست که چون فقیه حاکم است، دزدی هست، در زمان حاکمیت علی«علیه‌السلام» نیز بدی‌ها بود نکته‌ی مهم آن بود که بدان حاکم نبودند و این در حاکمیت ولیّ فقیه نیز همیشه مدّ نظر بوده 2- وقتی نظام جمهوری در ذیل نظر فقها جلو رود و صِرف میل مردم نباشد دیگر جمهوری اسلامی است و با آن نوع جمهوری که در آمریکا است فرق می‌کند 3- خود امامان فرموده‌اند در زمان غیبت فقیه باید حاکم باشد که مشهور است به مقبوله عمر بن حنظله و در آخر کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت»، دلایل و روایت آن آورده شده. موفق باشید
9543
متن پرسش
با سلام: آدمهایی هستند که در 60-70 سال عمرشان نه نماز خوندن و نه روزه گرفتند، بعد از مرگشان از آن ثروتی که گذاشته اند برایشان اصطلاحا نماز و روزه میخردند. اینکه یک نفر را اجیر می کنند تا این واجبات را ادا کند: 1- این کار چه قدر جبران واجباتی را که فرد در دوران حیات خود ترک کرده را می کند و موثر است؟ 2- بهتر نیست با این ثروت مدرسه یا مسجدی ساخت تا دیگران از آن سودی ببرند؟ 3- درست است که واجبات است ولی مگر نمی گوییم خداوند نیازی به این نماز ما ندارد و همه ی آن به سود خود بنده است پس آیا این نمازی که کسی دیگر بعد مرگ ما بخواند سودی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این نکته‌ی مهمی است که باید فقهای گرامی وارد موضوع شوند. متأسفانه مردم در این امور با فقیهی کارآزموده مشورت نمی‌کنند. موفق باشید
9523
متن پرسش
سلام استاد: چند وقتیه کتاب معرفت نفس علامه حسن زاده‌ی آملی رو به همراه شرح استاد صمدی آملی می خونم. ولی چند شبهه برای من مطرح شده در این زمینه. مثلا یکی گفته که شما بر سر سفره ی ابن عربی و مولوی ای نشسته اید که گفته اند من شیعه رو چون بوزینه می بینم. این گفته ها درسته؟ اگه هست می شه توضیح بدین و منبعشو ذکر کنید؟ یا این که آیت الله جوادی آملی خواندن فلسفه رو برای دانشجوها حرام کرده اند. ممنون. از طرف یک دانشجو.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هرگز نشنیده‌ام آیت‌اللّه جوادی خواندن فلسفه را برای دانشجویان حرام بدانند! از طرفی بنده خودم شنیدم که آیت‌اللّه جوادی می‌فرمودند؛ محی‌الدین از نظر عقیدتی، شیعه است. و موضوع روافضه که محی‌الدین گوید بعضی‌ها آن‌ها را در کشف خود به آن شکل دیدند هرگز به معنای شیعه نیست. در این مورد به کتاب «احیاء‌گر عرفان» از آقای بدیعی رجوع فرمایید. این کتاب علاوه بر نظر علماء در مورد محی الدین به این‌گونه شبهات نیز پرداخته است. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!