بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: هنر(شعر و شاعر ، موسیقی ، سینما و ...)

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17855
متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با بحث رضا در شرح جنود عقل سوالی داشتم. فرموده اید آدم راضی شکایت نمی کند پس «اشکو بثی و حزنی ال الله» حضرت یعقوب چه می شود؟ اگر همان که خدا خواسته بهترین است و باید دعا کنیم جایگاه دعا چه می شود؟ دعا فقط وظیفه بندگی است یا وقتی کسی دعا می کند و مستجاب می شود یعنی شرایط قبلی بهترین شرایط نبوده حالا بهتر شده؟ یا مطلب دیگری در میان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت یعقوب«علیه‌السلام» طالب رؤیت پیامبری به نام حضرت یوسف«علیه‌السلام» بودند و این مخالف راضی‌بودن از تقدیر الهی نیست و اعتراض به خدا محسوب نمی‌شود، بلکه طلبِ کمال برتر به حساب می‌اید. در مورد دعا نیز قضیه از همین قرار است که نمی‌گوییم آن‌چه حضرت حق تقدیر کرده است خلاف حکمت و مصلحت ما است، بلکه با دعا؛ تقدیرِ برتری را برای خود رقم می‌زنیم. موفق باشید

17828
متن پرسش
سلام علیکم: آقای طاهرزاده می خواستم یه پیشنهاد بدم به کاربران محترم سایت در مورد کتاب «اربعین حسینی امکان حضور در تاریخی دیگر» ، به نظرم 30 صفحه ی اول این کتاب جملات و کلیدواژه هایی داره که اگه در قالب شعر گفته بشه و توسط یه مداح در روز اربعین خونده بشه ، حرکت مفیدی میتونه باشه (خصوصا کسانی که دلشون حرف داره و از نظر طبع شعری قوی می باشند) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاء‌اللّه رفقا که اهل شعر هستند، برای سال آینده خوب است که بر این موضوع تأمّل بفرمایند. موفق باشید

17824
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد دوستان اشکالاتی به جریان پیاده روی های اربعین می گیرند. 1. چرا سپاه در آنجا موکب زده است و هزینه می کند؟ چرا استانداریها موکب دارند تا جایی که شنیده شده آیت الله سیستانی هم فرموده اند بگذارید هزینه و مراسم مردمی باشد حال اگر اصل قضیه صحت دارد چون ما که بنا به شغل معلمی توفیق حضور نیافته ایم، چرا چنین می کنند و زمینه اشکال را فراهم می سازند. چرا مقام معظم رهبری سپاه را منع نمی کنند مگر اینها بودجه بیت المال نیست؟ 2. برخی از همکاران فرهنگی کلاسهای خود را از چند روز پیش رها کرده و به سوی کربلا رهسپار شده اند آیا واقعا این کار مورد رضای خداست و چون برای زیارت امام می روند از این حق الناس و ظلمی که بر بچه ها، کادر دفتری و.... می رود خدا و امام می گذرند؟ با تشکر و التماس دعا خصوصا در اربعین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایجاد بستر مناسب جهت تحقق هرچه بیشتر این امر مهم به عهده‌ی تمام نهادهای دولتی اعم از سپاه و نیروی انتظامی است، همان‌طور که دولت عراق نیز به همین شکل عمل می‌کند. 2- چون معلمین در زمان آموزش حق مرخصی ندارند و مرخصی آن‌ها منحصر به تابستان می‌باشد، نمی‌توانند کار را ترک کنند مگر آن‌که در آن مدت کلاس نداشته باشند. موفق باشید

17771
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شریف بخیر. حاج آقا عالی داستان پیر زنی را چندی پیش تعریف کردند که حضرت زهرا (س) را در بیداری دیده بودند و مرجع تقلید زمان میرزا حبیب الله کاشانی در خواب. و بعد فرمودند زن اگر زن باشد مرد به گرد پایش نمی رسد. آیا تجلی نور بانو (س) بر عقل میرزا بالاتر از تجلی بر خیال آن خانم نیست؟ آیا توفیقی بالاتر از فهم سخن معصوم وجود دارد؟ لطفا توضیح بفرمایید. سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش آیت اللّه میانجی، چوپانان آن گوسفندهایی که از گله عقب می‌افتند را بغل می‌کنند تا گرفتار گرگ نشوند، ولی به آن قوچ قدرتمند نهیب می‌زنند که عقب نیفتد. موفق باشید

17758
متن پرسش
استاد دو تا موضوع رو‌ به مضحکه گرفتند یکی تولد و دیگری هفت سین ایام عید که گفتند احمقانه است. اگر گرفتن تولد مسخره است چرا تولد ائمه را مبارک و‌ میمون می دانیم. جدای از بحث اینکه قابل قیاس نیستیم و ائمه واسطه فیض الهی هستند و ... ببینید مثلا محترم دانستن تولد یک مادر که بواسطه اون مادر فرزندی تربیت میشه که مثلا می شود علامه حلی یا هر عزیز دیگه ای اشتباه هست؟ آیا اشتباه هست که روز به دنیا آمدن عزیزانمون رو‌ مبارک ندونیم؟ دوم اینکه چرا استاد گفتند سنت هفت سین احمق نامه است؟ اولا که مخالف این لفظ بودم، ثانیا پیامبر (ص) فرمودند هر اونچه که به درد نمی خورد را باید ترک کرد، وقتی برای چیدن سفره هفت سین برای دختر بچه کوچیک خودمون دلیل میاریم که سکه یعنی ... سبزی یعنی ... و‌ همه اینها در رابطه با شادی و البته نزدیک شدن به خدا و لطافت آفرینش هست چرا باید احمقانه باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این که واژه‌ی «احمقانه» را تند میدانید توصیه و تذکر به جایی است به بنده ولی در مورد جشن تولد برای خودمان یا سفره ی هفت سین انداختن بحث در این است که تا می‌توانیم نباید کاری کرد که از یک طرف لغو است و مومنین «عن اللغو معرضون» هستند زیرا با مشغول شدن در امور لغو از کار های اصلی باز می‌مانند. از طرفی دیگر سنّت‌های حسنه اشاره‌ ای به این نوع اعمال ندارد. جشن تولد ائمه «علیهم‌‌السلام» به جهت توجه به روزی است که اولیاء‌الهی متولد می‌شوند و عبادات خاص آن روز موجب گشودگی راه بین انسان و پروردگارش می‌شود. موفق باشید

17679
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در آن سوره از قران کریم در مورد آن قضاوتی که حضرت داوود (ع) بین دو فرشته ای که در محراب نزد ایشان آمدند و بعد پیش خداوند توبه کردند علت توبه حضرت داوود (ع) را نفهمیدم؟ امکان داره کمی توضیح دهید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت، زود قضاوت کردند در حالی‌که باید نظر طرف مقابل را نیز می‌پرسیدند و این امتحانی بود از طرف خدا تا حضرت داوود را برای قضاوت، بپروراند و ایشان تمام شروط قضاوت را رعایت کنند. موفق باشید

17654
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت استاد در مواجه با افراد معترض با دین، می توانیم با عقاید آنها در مراحل ابتدایی همراهی کنیم تا ارادت مان را بهشان نشان دهیم و بعد خودمان آن عقاید را انجام ندهیم و با عمل مان نشان دهیم که دین را عاشقانه دوست داریم؟ مثلا موسیقی که آنها دوست دارند را برایشان به اشتراک بگذاریم منتها در عمل ارادت مان نسبت به دین و تنفر از دشمنان دین را نمایان کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم این کار نباید درست باشد زیرا اگر با نفس امّاره‌ی افراد همراهی کنید، عملاً نفس امّاره به میان می‌آید و آن‌ها انتظار دارند تا آخر در همین راه قدم بگذارید. موفق باشید

17626
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد فیلمی در فضای مجازی دیدم که دو داعشی برای عملیات انتحاری بر هم سبقت می گرفتند کار به قرعه کشی کشیده شد و آن که قرعه به نامش افتاد خدا می داند چقدر خوشحال بود و با چهره زیبای معنوی چه لبخند های ملیح و از صمیم قلبی می زد و با دیگران خداحافظی می کرد. حال جناب استاد 1. این شخص یقین دارد که دارد برای رضای خدا جان خود را فدا می کند و به قول علما یقین حجیت ذاتی دارد پس سرنوشت قیامتی ایشان چه می شود؟ 2. در این که ایشان خالصانه دارد در راه خدا جهاد می کند شکی نیست چون بحث جان وسط است خوب چرا خداوند این شخصی که حاضر است همه چیز خود را در راه خدا فدا کند هدایت نمی کند و متوجه اشتباهش نمی سازد؟ مگر نفرمود «من جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» نفرمایید این در راه خدا نیست چرا که این شخص واقعا می خواهد در راه خدا جانش را بدهد هر چند در مصداق اشتباه کرده است واقعا جناب استاد اشکال کار کجاست؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که همیشه مرزی بین تعصب و خرافه با عقل و فطرت هست. یک انسان خرافی، وَهمیات خود را آن اندازه واقعی می‌داند که حاضر است در مقابل توصیه‌های عقل و فطرت خود بایستد و این هیچ فرقی بین گاوپرستانِ هندی با داعشی‌ها نمی‌کند. زیرا هر دو گرفتار توهمات خود هستند و اگر یک لحظه به عقل و فطرت خود رجوع کنند، آیا متوجه نمی‌شوند که چگونه مردم بی‌گناهی که هیچ دلیلی از نظر عقل و فطرت برای کشتن آن‌ها نیست، را آن‌ها به قتل می‌رسانند؟ آری! خداوند فرمود: «من جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» یعنی اگر کسی تلاش کند بر مبنای فطرت و عقل خود، به سوی حضرت حق رود حتماً حضرت حق او را هدایت می‌کند. ولی این چه ربطی دارد به گروهی که به احمقانه‌ترین شکل خود را به هلاکت می‌رسانند و انسان‌های مظلومی را به کشتن می‌دهند؟! امروز هم من و شما باید متوجه باشیم که اگر یک لحظه به هر بهانه‌ای از عقل و فطرت فاصله بگیریم به همان نوع اعمال دست خواهیم زد. موفق باشید 

17613
متن پرسش
با سلام لطفا بیت زیر از شعر خبر دادن خروس از مرگ خواجه، دفتر سوم مثنوی را معنی بفرمایید. وین سلام باقیان بر بوی آن / من همی نوشم به دل خوش تر ز جان (بر بوی آن)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به قسمت‌های قبلی سخن باید متوجه‌ی این بیت بشوید که می‌گوید عموم سلام‌ها با طمعی همراه است مگر سلام خدا و سلام اولیاء الهی یعنی سلامِ باقیان که بویِ سلام خدا را می‌دهد. و از این جهت در ادامه می‌فرماید سلام اولیاء الهی را خوش‌تر از جانم می‌نوشم و از آن استقبال می‌کنم. البته بنا را بر این بگذارید که خودتان به کمک شرح‌های مثنوی، جواب این نوع سؤالاتتان را به‌دست آورید. موفق باشید

17535
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: عرایضی رو که در مورد برده داری و کنیزی در صدر اسلام فرموده بودید رو به یکی از دوستان که شبهه براشون ایجاد شده بود گفتم. ولی ایشون قانع نشدند و گفتند که (در مورد صیغه با کنیز) اگر کنیزان همسران کفار بودند می بایست در همان اوایل که جنک با کفار تمام شد کنیز داری نیز تمام می شد. لکن تا زمان امام حسن عسگری (ع) ادامه یافت. حال تحلیل شما از استدلال ایشون چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که سال‌ها اسلام توسط خلفاء، درست یا غلط در حال گسترش بود و بالاخره در این رابطه کنیزهایی وارد جامعه‌ی اسلامی می‌شدند و این تنها مربوط به چند سال صدر اسلام نبود. موفق باشید

17523
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزگوارم: استاد عزیزم امروز در کلاس درس مشاوره و روان درمانی گروهی رشته مشاوره، استاد گفتند که یکی از قواعد اصلی گروه این است که به ارزشهای همدیگر احترام بگذاریم و یکدیگر را قضاوت نکنیم. نظر من این بود که این طور نیست که همه ارزشها درست باشد، بلکه بسیاری از مشکلات افراد ناشی از ارزشهای نادرست آنها است و تمام ارزشها درست نیست و باید در چارچوب اسلامی ارزشهای درست و نادرست تعریف شود،که یکی از دوستان در جواب گفت: شما باید دین را از روانشناسی جدا کنید و برخی از این مسلمانها فکر می کنند فقط ارزشهای خودشان درست است. استاد من چه باید می گفتم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم شخصیت انسا‌ن‌ها باید محترم باشد ولی ذیل حکم خدا و گرنه کفر و ایمان مساوی قلمداد می‌شوند و این، یعنی زیر پا گذاشتن حقّ و این نفی حقیقت انسانیّت که همان فطرت الهی او است می‌باشد. موفق باشید

17513
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد: دو سوال مطرح می کنم که آن هم سوال دوستانی است که شبه کرده اند و من نتوانستم پاسخ چندانی بدهم: 1. اگر برده داری و اختلاف طبقاتی در اسلام محکوم است چرا در سلسله دوران دویست و پنجاه ساله نبوت و امامت معصومین علیهم السلام این رسم بد غلام و کنیزی بتدریج منسوخ نشد؟ 2. طریقه ازدواج با کنیزان چگونه بود؟ صیغه (متعه) می شدند؟ یا همسر دائمی بودند؟ اگر منبع مطالعاتی در این دو مورد سراغ دارید بفرمایید؟ ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- محققین محترم در این مورد مباحث مفصلی را به میان ‌آورده‌اند مبنی بر آن‌که شرایط اقتصادی و قبیلگی آن زمان به هیچ وجه آماده‌ی آزادی بردگان فراهم نبوده‌است در آن حد که اگر برده‌ای را آزاد می‌کردند در واقع او را از همه‌ی پشتیبانی‌هایی که قبیله برای افراد داشته‌است را محروم می‌نمودند و یکی از تنبیهات غلام آن بوده‌است که ارباب او را از نظام قبیله‌ی خود اخراج می‌کرده و بعضا دیده می‌شده که ائمه واسطه می‌شدند تا ارباب او را برگرداند. آری اسلام شرایطی فراهم کرد که با تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی برده‌ها بتوانند نقش مستقلی برای خود داشته‌باشند. عنایت داشته‌باشید که آن معنای برده‌داری غیر از برده‌داری مدرنی است که غرب به آفریقا حمله کرد و مردم را از نظام زندگی خود ربود و در اختیار خود قرار داد. کتاب «برده‌ داری در اسلام» از جناب آقای حجتی نکاتی در این مورد دارد. 2- چون که ملک آن‌ها به حساب می‌آمده‌است، تصرف آن‌ها مشروط به صیغه نبود و عنایت داشته‌باشید که عموما کنیزان در اثر حمله به یک بلاد کفر و همراه با کشته‌شدن شوهران آن‌ها که مقابل اسلام ایستاده بودند به میان می‌آمدند و اگر این ها رها می‌شدند موجب فساد و فحشا می‌شد در حالی که اسلام سعی داشت اینان وارد یک نوع زندگی دینی شوند و باز مواظب باشید با تصوری که دنیای غرب در برخورد خودش با مردم آفریقا در این تاریخ ایجاد کرد در مورد کنیزانی که اسلام مطرح می‌کند قضاوت نشود. موفق باشید

17500
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام علیکم: استاد اگر کسی نعوذبالله به پیامبر (ص) فحاشی کند و کسی او را بکشد حکم قاتل پیش خدای متعال چیست؟ می دانم که می خواهید بفرمایید نباید کسی دست به اقدام شخصی بزند و نظم اجتماع را بهم بزند حقیر هم اینقدر غیرت و جرئت ندارم و مال این حرفها نیستم فقط می خواهم بدانم حساب و کتاب قاتل در نزد خدای متعال چیست؟ آیا خداوند با رحمتش با قاتل رفتار می کند یا با غضبش؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم حکم سبّ رسول اللّه«صلی‌اللّه‌علیه‌واله» قتل است ولی قواعد فقهی آن باید رعایت شود که متخصص آن بنده نیستم. موفق باشید

17480
متن پرسش
عرض سلام و قبولی عزاداری های شما، استاد چند وقتی هست این پیام در فضای مجازی پخش می شود بنده می خواستم نظر جنابعالی را راجع به این پیام بدانم: آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ سید ابوالفضل ﺑﺮﻗﻌﯽ ﻗﻤﯽ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ: ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻡ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﻋﯿﺎﺩﺕ ﺍﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﯾﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﻦ ﺗﻮﻗﻒ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺳﺮﻧﺸﯿﻦ ﺁﻥ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎﯼ ﺑﺮﻗﻌﯽ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﺑﺎﻻ! ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﻭﺍﻋﻆ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺍﺳﺖ .ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻡ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻟ ﭙﺮﺳﯽ، ﺍﯾﺸﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎﯼ ﺑﺮﻗﻌﯽ ﮐﺠﺎﯾﯿﺪ؟ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﺟﻨﺎﺏ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻋﻘﺎﯾﺪﻡ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪﻡ ﭼﯿﺴﺖ، ﺷﺎﯾﺪ ﻣﺮﺍ ﺳﻮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ. ﮔﻔﺖ: ﻣﮕﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﺪ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ، ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﻭﺿﻪﺧﻮﺍﻧﯽ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ! ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ، ﺍﮐﺜﺮﺍ ﺿﺪ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺑﺎ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ (ص) ﻭ ﺍﺋﻤﻪ (ع) ﺩﺷﻤﻨﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﮔﻔﺖ: ﺣﺘﯽ ﻣﻦ؟! ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺁﯾﺎ ﻣﻨﺒﺮ ﻫﻢ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﺭﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ! ﮔﻔﺖ : ﭼﺮﺍ؟ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻔﻬﯿﻢ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﯾﺎﺩﺗﺎﻥ ﻫﺴﺖ ﺩﺭ ﺩﻫﻪ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺑﻪ ﻣﻨﺒﺮ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ؟ ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﯼ! ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺭﺩ ﻣﯽﺷﺪﻡ، ﺻﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﻢ ﻭ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ ﮐﻪ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﻡ، ﻭ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻔﺘﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺷﮑﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ! ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﺎ ﺫﮐﺮ ﺷﺪﻩ! ﻣﻘﺼﻮﺩ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺭﻭﺍﯾﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﻻﻟﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺮ ﻋﻠﻢ ﺍﻣﺎﻡ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺗﻮﻟﺪ، ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﻭﺍﯾﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ، (ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺷﮑﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺳﺘﻮﻧﻬﺎﯼ ﻧﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻭﺳﺖ، ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ) ﮔﻔﺘﻢ: ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺍﻭﻻ ﺿﺪ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ: «ﻭَﺍﻟﻠَّـﻪُ ﺃَﺧْﺮَﺟَﮑُﻢ ﻣِّﻦ ﺑُﻄُﻮﻥِ ﺃُﻣَّﻬَﺎﺗِﮑُﻢْ ﻟَﺎ ﺗَﻌْﻠَﻤُﻮﻥَ ﺷَﯿْﺌًﺎ ﻭَﺟَﻌَﻞَ ﻟَﮑُﻢُ ﺍﻟﺴَّﻤْﻊَﻭَﺍﻟْﺄَﺑْﺼَﺎﺭَ ﻭَﺍﻟْﺄَﻓْﺌِﺪَﺓَ ۙ ﻟَﻌَﻠَّﮑُﻢْ ﺗَﺸْﮑُﺮُﻭﻥَ» ( ﺳﻮﺭﻩ ﺷﺮﯾﻔﻪ ﻧﺤﻞ : ﺁﯾﻪ78 ) «ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎلی که ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ، ﺍﺯ ﺷﮑﻢ ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﺘﺎﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻭ ﺩﻝ ﺩﺍﺩ، ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭﯼ ﮐﻨﯿﺪ.» ﺛﺎﻧﯿﺎ، ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻨﺒﺮ ﮔﺮﯾﺰ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍﯼ ﮐﺮﺑﻼ ﺯﺩﯼ ﻭ ﮔﻔﺘﯽ: ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ) ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﮐﻮﻓﻪ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ، «ﺣﺮ» ﺟﻠﻮﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻪ ﮐﻮﻓﻪ ﺑﺮﺳﺪ. ﺍﻣﺎﻡ ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ ﺭﺍﻩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ «ﺣﺮ» ﻧﯿﺰ ﺁن ها ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺍین که ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺳﺐ ﺍﻣﺎﻡ (ﻉ) ﻗﺪﻡ ﺍﺯ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﻫﺮﭼﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﮐﺎﺏ ﺯﺩ ﻭ ﮐﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﻧﻬﯿﺐ ﺯﺩ ﻭ ﻫﯽ ﮐﺮﺩ، ﻣﺮﮐﺒﺶ ﺣﺮﮐﺖ ﻧﮑﺮﺩ، ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺎﻧﺪ ﻣﺘﺤﯿﺮ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﺳﺐ ﺣﺮﮐﺘﯽ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ، ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻋﺮﺑﯽ ﺭﺍ ﯾﺎﻓﺖ، ﺍﻣﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﻧﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﻋﺮﺏ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻏﺎﺿﺮﯾﻪ (ﻗﺎﺫﺭﯾﻪ)، ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ) ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩ: ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺍﺳﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﻋﺮﺏ ﮔﻔﺖ: ﺷﺎﻃﯽ ﺍﻟﻔﺮﺍﺕ، ﺍﻣﺎﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺍﺳﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﮔﻔﺖ : ﻧﯿﻨﻮﺍ، ﺍﻣﺎﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺍﺳﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﮔﻔﺖ: ﮐﺮﺑﻼ! ﺍﻣﺎﻡﺣﺴﯿﻦ (ﻉ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺎﻥ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﺟﺪﻡ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺧﻮﺍﺑﮕﺎﻩ ﺷﻤﺎ ﮐﺮﺑﻼ ﺍﺳﺖ؛ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻠﺴﻔﯽ !ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯽ ﺩﺭ ﺷﮑﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ (ﭼﻄﻮﺭ، ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪ ﺍﻭﻝ ﺍﺳﺒﺶ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﻣﺎﻡ (ﻉ)، ﻭ ﺗﺎﺯﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺮﺳﯿﺪﻥ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻋﺮﺏ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﻣﺤﻞ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ؟ ﺟﻨﺎﺏ ﻓﻠﺴﻔﯽ ! ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺍﻣﺎﻣﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﯾﺪ؟ ﮐﻪ ﻧﻌﻮﺫﺑﺎﻟﻠﻪ ﺍﺳﺒﺶ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﻄﻠﻊ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؟ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﺣﺐ ﺍﺋﻤﻪ؟ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺍﺳﻼﻡ؟ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻗﺖ ﻭ ﺗﺎﻣﻞ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ خاطره ای از آیت الله برقعی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غفلت امثال آقای برقعی آن است که بین علم حصولی و علم لدّنی که حضوری است، فرق نمی‌گذارد. زیرا علم لدّنی که از جنس علم حضوری است با تفکر به‌دست نمی‌آید که هر وقت انسان تفکر کرد آن علم برای او محقق شود، بلکه طوری است که هر وقت خدا بخواهد انسان به آن آگاه می‌گردد و در همین رابطه است که در روایت از قول امامان داریم هر وقت خدا بخواهد ما عالِم می‌شویم. لذا بعضاً یا منتظر می‌مانند تا خداوند در آن مورد خاص به آن‌ها آن علم را بدهد و یا به حکم وظیفه‌ی بشری خود، خودشان تلاش می‌کنند آن را به دست بیاورند. در همین رابطه از جناب سعدی داریم: «یکی پرسید از آن گم کرده فرزند/که ای روشن گهر پیر خردمند. ز مصرش بوی پیراهن شنیدی / چرا در چاه کنعانش ندیدی؟ بگفت احوال ما برق جهان است / دمی پیدا و دیگر دم نهان است. گهی بر طارم اعلی نشینیم / گهی بر پشت پای خود نبینیم». موفق باشید.

17455
متن پرسش
سلام استاد عزیز: به زعم بنده در این تاریخ کنونی ما نیاز حیاتی و اساسی داریم به افراد «عالم دار» برای گشودن تاریخ توحیدی و احیای عالم مردم به طور مشخص، اگر این حقیر تمام مباحث مطروحه جنابعالی را کاملا هم مسلط بشوم ولی عالم دار نباشم بعید بدانم که برای اسلام و انقلاب مثمر ثمر باشم. استاد با ادله قرآنی و روایی بفرمایید اثر گذاری افرادی که دارای عالم معنوی هستند با کسانی که نیستند چقدر هست؟ یک سئوال مهم دیگه این که به نظر حضرتعالی آیا در شرایط کنونی مردم بهتر نمی توانند با افراد غیر ملبس ارتباط معنوی حاصل کنند و نور بگیرند؟ سوال اخیر را حتما جواب بدهید. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرجا قرآن دعوت به بندگی کرده است، دعوت به عالَمی کرده که همه‌ی انسان را در برمی‌گیرد. عالمی که همه‌ی حرکات انسان در حرام و حلال و مسحب و مکروه و مباح می‌گنجد. مشکل از جانب مردمی است که متوجه نیستند مقصود و مقصد شریعت، عالَم‌دارکردنِ انسان‌ها است نه آن‌که فقط بخواهد آن‌ها جهنم نروند 2- این‌طور نیست که مردم با همه‌ی تبلیغاتی که بر علیه روحانیت شده، در روان فرهنگی خود، از تاریخ معنوی خود که با روحانیت شکل گرفته، غافل باشند و سخنان روحانیون را به عنوان یک سخن عادی قلمداد کنند. موفق باشید

17441
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام: سوالی که از خدمتتان داشتم این تجربه ای که بعضی فرشتگان توی خواب آدم رو صدا می زنند، آدم احساس داره که انگار موجودات صاحب اراده ای هستند مثل پدر آدم که آدم رو بیدار می کنند البته این یک بار بیشتر پیش نیومده است این حس نشونه از چیه و درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نشانه‌ی ربوبیت حضرت پروردگار است و فرشتگان مأمور اراده‌های حضرت حق می‌باشند. موفق باشید

17415
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی: لطفا در مورد این مطلب که در شرح غزل 19 حافظ فرمودی توضیح دهید: از آن جایی که شناختن سخن، شناختن هستی است و سخن درست، سخن جهان است، و کسی که سخن را درست بشناسد، جهان و هستی را شناخته.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحثی که در آیه‌ی 7 سوره‌ی آل‌عمران شد عرض گردید وقتی انسان با حقیقت، که همان عین هستی است مرتبط شد و روح خود را به خدا سپرد ، سخن او، سخنِ هستی و سخنِ جهان می‌شود. موفق باشید

17329
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: در رابطه با مباحث مطرح در موضوع معرفت النفس. فرمودید من انسان در خواب بعضا سیر کرده و حوادث آتی را دیده که در بیداری بعدا برایش اتفاق می افتد سوال من در این زمینه است مگر انسان موجود مختار نیست پس انتخاب و اختیار او در اتفاقات چگونه است آیا این نوعی جبرنیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان چیزی که انسان در بیداری با اختیار خود انجام می‌دهد، می‌تواند در خواب با آن روبه‌رو شود، نه آن‌که چون در خواب دیده است حتماً آن را انجام می‌دهد. بلکه چون با شخصیت خود آن کار را در آینده انجام می‌دهد، با همان شخصیت، قبل از انجام آن در خواب با آن عمل روبه‌رو می‌شود. موفق باشید

17311
متن پرسش
سلام: (سپرده بودم که این جلسات را با موسیقی آغاز کنند. نمی دانم چنین کرده اند یا نکردند. اگر کرده اند که خوب و اگر نکرده اند امیدوارم که نوبت های بعد بکنند. چرا؟ برای اینکه همه ی سخن مولانا را به زبان نمی توان گفت. پاره ای از آن ها را با موسیقی باید گفت و از زبان تار و چنگ باید شنید. این یکی از میراث هایی بود که مولانا از شمس برد. برای شما گفته ام که مولانا پس از دیدار با شمس عوض شد و تحول عظیمی در روان او و در رفتار او پدید آمد همچنین در گفتار او. همه چیز حکایت از آن می کرد که یک زیر و رو شدنی همه جانبه در او اتفاق افتاده است. حتی نوع لباس پوشیدنش را هم عوض کرد و آن دستار پیشینی که به شیوه ی عالمان و فقیهان می پوشید کنار گذاشت و پوشش تازه ای اختیار کرد. یکی از تحولهای بزرگ که در او رخ داد این بود که به موسیقی و سماع روی آورد. کسی که تا قبل از آن فقیهی بود که سنگین و موقر در گوشه ای می نشست و اجازه ی تجاوز از حدود به کسی نمی داد حالا چنان شده بود که دمی بدون موسیقی نمی توانست به سر بیاورد و حتی در احوال او نوشته اند که وقتی بود که در سماع بود و با ملازمان و همراهان و همدلان خود می رقصید و آواز می خواند و به موسیقی گوش می داد حریفان در رسیدند و شاید هم از راه طعنه به او گفتند که وقت نماز شده است یا وقت نماز می گذرد و مولانا هم در جواب آنها گفت ما در نمازیم. چنین بود که عبادتی را او پدید آورد و بدعتی که بدعت ممدوحی بود به جا نهاد و طریقه ای را در صوفیه پدید آورد که بر خلاف طریقه های پیشین از طریق سماع می کوشیدند تا آواز خداوند را بشنوند. غریب نیست ما از شکسپیر خوانده ایم که می گفت: «موسیقی غذای عشق است.» و همین سخن را از مولانا قبل از او شنیده و خوانده ایم که: پس غذای عاشقان آمد سماع / که در او باشد خیال اجتماع. می گفت که در اثر موسیقی خیال اجتماع یعنی هوس اتحاد با محبوب در آدمی پدید می آید و می جنبد و شخص را برای پیوستن با محبوب آماده تر می کند. این سخن فقط از مولانا نیست شما در حافظ هم که یک قرن بعد از مولانا می زیست می بینید که همین نکته را به وضوح برای ما می گوید که: اول به بانگ چنگ و نی آرد به دل پیغام وی / آنگه به یک پیمانه می با من هواداری کند. از طریق چنگ و نی پیام را بیاورد بر من. گویی که سخنی دارد محبوب، بانگی دارد که فقط از طریق آلات موسیقی نواخته می شود. زبان آدمیان الکن است از آنکه آن پیام والا را حمل کند و در گوش ما بنشاند. رباب و چنگ به بانگ بلند می گویند / که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید رازها را با زبان عادی نمی توان گفت. با زبان موسیقی می توان گفت. رباب و چنگ آن اسرار را در گوش ما می خوانند اما زبان فارسی یا عربی یا چینی یا انگلیسی از گفتن آن و یا حمل آن عاجزند. به همین سبب هم بود که چنانکه گفتم مولانا که خود موسیقی شناس بود دستور داد که آلت موسیقی تازه ای بسازند و تصرفی در ساختار رباب کرد که چیزی شبیه کمانچه بود و گفت که آن را بنوازند و در مجالس او همیشه نوازندگان حاضر بودند و بدون نواختن موسیقی مجلس او بر پا نمی شد و ادامه نمی یافت و خاتمه نمی یافت. و این مرد در اثر نوع تغذیه ی سبکی که داشت و بسیار سبک بود و سنگینی پرخواری با او نبود و لذا در مقام سماع از دیگران چالاک تر بود. می شد که مدتها نوازندگان بنوازند و دیگر رقصندگان و سماع کنان خسته شوند اما مولانا خسته نمی شد و همچنان می چرخید و می چرخید و می چرخید و خدا می داند که در این احوال بر او چه می بارید و چه دریافت می کرد که پس از آن نطق او باز می شد و کمی از بسیار را و اندکی از خروار را در اختیار ما قرار می داد که اکنون با ماست و به همین سبب برای تلطیف و برای مقدمه ای و برای همنشینی با مولانا و برای همنوایی با او و برای ورود در عالم او و در مقام جستن مدخلی برای رفتن به دنیای او قطعا شنیدن موسیقی و خاطر را خوش کردن از طریق شنیدن آوای عشق و آوای خدایان که موسیقی باشد شرط است. که مجالس را آنچنان آغاز کنیم� ) شبی در کنار آفتاب دکتر عبدالکریم سروش برگفته از کانال رسمی تلگرام ایشان ویراستاری متن: احسان اشرفی 21/06/1395 http://www.facebook.com/sharer/sharer.php?u=http://www.shamsrumi.com/index.php?) فيسبوك :گذاري اشتراك http://twitter.com/intent/tweet?) تويتر - (m=blog&id=6&blogId=2841 لينكدين - (text=GoToPersia&url=http://www.shamsrumi.com/index.php?m=blog&id=6&blogId=2841 http://www.linkedin.com/shareArticle?mini=true&url=http://www.shamsrumi.com/index.php?) https://plus.google.com/share?url=http://www.shamsrumi.com/index.php?) پلاس گوگل - (m=blog&id=6&blogId=2841 (m=blog&id=6&blogId=2841� لطفاً نظرتون راجع متن فوق و رقص و موسیقی و از فقه عبور کردن و شخصیت جناب شمس و مولانا و اینچنین حرفها چیست؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره راهی که امامام معصوم در مقابل ما گشوده‌اند که کم‌خطرترین و پرمنفعت‌ترین راه است، به موسقی نظر جدّی و اساسی نشده است و مسلّم سلوک امثال مولانا نیز به موسیقی گره نمی‌خورد و آن موضوعی بسیار فرعی است. سراسر دیوان شمس و مثنوی، خودش به خودیِ خود یک موسیقی آسمانی است، و اکثراً «سماع» که در اشعار مولانا به‌کار می‌رود به همین معنا است. و لذا دیگر چه نیازی به ارتعاش تارهای زمینی هست؟! موفق باشید

17237
متن پرسش
سلام استاد: به خاطر مزاحمتم عذر خواهم: اینکه فرمودید سوالی که پرسیدم یک سوال جدی متوسط است به جهت نارسا بودن سخن و نقص در نوع نوشتار فرمودید یا به جهت محتوای سوال؟ اگر در نوع نوشتار نقص هست آیا می فرمایید این به خاطر همان متوسط بودن سطح تفکر است؟ و اگر هم این پرسش صرفا در محتوا متوسط است برایم سوالی پیش آمد: استاد بنده این پرسش خود را که قبلا نسبت به آن صرفا اطلاعاتی به جهت مطالعه داشتم و بعدا هم که نسبت به آن دردمندانه خودآگاهی داشتم زبان بیان نداشتم و وقتی حس کردم زبانی برای بیانش برایم پیدا شد شروع کردم به نوشتنش که خدمتتان ارسال کردم و استاد بنده این پرسش و یافتم را در حالات مختلف از زبان شما و استاد داوری و... آن هم به عنوان اساسی ترین پرسشهایتان شنیدم (نمونه اش نوشته های شما و دکتر داوری و عبد الجواد موسوی) اما حال که خود به صورتی دیگر و دردمندانه این سوال برایم پیش آمده و آن را بیان کردم و اتفاقات دیگری را در مواجه با این پرسش پیش روی خود دیدم که واقعا حیرت مرا نسبت به زبان، انحطاط این دوران نسبت به زبان و دفن شدن معانی در پیش مخاطب نسبت به آن چیزی که ارده کرده بودیم؟؟؟؟ و به این خودآگاهیم شدید تر شد که «بنده هرآن چه در آن متن گفتم هیچ کدام آن نبود که گفتم»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هم می‌توان مخاطب متوسط باشد و جوابی متوسط به موضوع بدهد و هم می‌تواند مخاطب متوسط نباشد، ولی جواب متوسط بدهد. و هم می‌شود زبان ارائه‌ی سؤال، ظرفیت جواب متعالی نداشته باشد. و این حالت اخیر به جهت شاعرانه و چندلایه‌نبودنِ سؤال خواهد بود. نمونه‌اش همین نوشته که جنبه‌ی متافیزیکی آن بر جنبه‌ی شاعرانه‌بودنِ آن غلبه دارد تا جایی که نمی‌دانم با چه عقلی آن را بفهمم؟ با عقل استدلالی و یا با عقلی که اشارات را درک می‌کند؟ قبول دارم دوران، دورانِ در عسرت‌بودنِ زبان شاعرانه است، ولی نه برای بنده و جنابعالی که موضوعات‌مان برای ظهور در این تاریخ به صحنه آمده است، نه آن‌که قصه‌ی مفاهیم گذشته را بخواهد بیان کند. موفق باشید

17227
متن پرسش
سلام استاد دوسوال دارم: 1. اینکه شما می گویید شعر هم مثل موسیقی بر خیال تکیه داره و شعر رو اگر با خیال پاک به سراغش بری به سلوک کمک میکنه ولی در موسیقی چیزی رو به نام خیال پاک مطرح نمی کنید و چرا نمیشه با خیال پاک سراغ موسیقی رفت و به سیر و سلوک کمک کرد؟ 2. شما گفتید باید با توجه به سرعت زیاد بشر امروز و مشکلات روانی و روحی که ایجاد میکنه باید علاوه بر طب سنتی از علمی که روح این نوع بیماری ها رو می شناسد در ارتباط باشم با این تفاسیر باید از علم پزشکی امروز که تحت تاثیر غرب شکل گرفته بهره بگیریم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1. اشارات موسیقی در هر حال به محتوای آن که همان اشعار باشد، مربوط است. حتی سنفونی‌های بتهون که به ظاهر موسیقی صرف است، با تداعیِ معانی‌ها مخاطب خود را متذکر می‌شود مثل سرورد فیلم امام علی«علیه‌السلام» که تنها یک سرود نیست، معانیِ مورد اشاره‌ی آن سرود را متذکر می‌گردد 2. علم پزشکی به اعتبار تجربه و آزمون یک حرف است، و نگاه آن به انسان بدون در نظرگرفتنِ روح حرف دیگری است. در قسمت اول است که می‌توان از هر علم تجربی، آزاد از تفسیر اومانیستی آن استفاده کرد. موفق باشید

17221
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد: برای اینکه کسی به غیب یا رویای صادقه ایمان پیدا کند آیا می توان به دروغ، داستانی یا خوابی از خود یا از دیگران برایش نقل کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! مگر با صدق و راستگویی نمی‌شود غیب را برای افراد روشن کرد؟!!! موفق باشید

17220
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده عزیز: اخیرا فایل صوتی از پروفسور سمیعی به نام «راز سکته» گوش دادم. نظر شما درباره این قسمت از سخن ایشان چی است؟ آیا انتشار آن باعث سوء استفاده برای معاندین دین نمی شود؟. سخن دکتر سمیعی: «چگونه سکته نکنیم. امروز راز مهمی را که حاصل تحقیق چند ساله ام هست به شما خواهم گفت. می دانید بیشترین تعداد سکته مربوط به اول صبح است. چرا؟ این همان رازی است که به مردم گفته نشده. وقتی شامی پرچربی را بخورد حدود هشت ساعت بعد، یعنی نزدیک اذان صبح، شیرابه ی غذا از معده وارد روده ها شده و چربی زیادی جذب خون می شود، به این ترتیب ویسکوزیته یا همان چسبندگی و غلظت خون بالا می رود. اول صبح سردترین موقع روز است بدن در خواب بوده و ضربان قلب و فشار خون در پایین ترین حد خود است. پاها که دورترین نقطه به قلب هستند با قلب در یک سطح افقی قرار دارند. پاها که سردترین نقطه بدن هستند اغلب از پتو بیرون بوده و سردتر می شوند. به همه ی اینها افزایش چربی و غلظت خون را هم بیفزایید تا پازل لخته شدن خون در انتهای پاها تکمیل گردد. چنین فردی صبح برای نماز یا دستشویی بیدار می شود، چند تا پله را بالا می رود یا برای خرید نان تا سر کوچه می رود. بدنش گرم شده و ضربان قلب بالا می رود. فشار خون بیشتر شده و لخته ها از پاها کنده شده و وارد جریان خون می گردد. وقتی فرد حرکت می کند یا سر به سجده می گذارد لخته وارد مغز شده و رگی را مسدود می کند. به دنبال آن فرد سکته مغزی می کند. بعد می گویند «خوش بحالش موقع نماز مرد خدا بیامرزدش!!!!» اگر هم زنده بماند بخشی از بدنش از کار می افتد بستگی دارد کدام رگ و چقدر آسیب دیده باشد. ..... اگر بر مبانی سخن استاد سمیعی گرفتگی رگ در سجده باعث از کار افتادگی کامل مغز و سکته کامل گردد و طبق مباحث معرفت نفسی، نفس قادر به مدیریت بدن و اعمال اراده خود بر بدن نگردد ناچار است آن نفس از آن بدن انصراف می دهد. تا اینجا گفته پروفسور سمیعی با مباحث معرفت نفس کاملا مطابق است. حال آیا نمی شود که نفس کسی بدون اینکه نقصی در بدن او باشد در حال سجده از بدن انصراف دهد یعنی اجل او برسد؟؟!!! با توجه به اینکه در پزشکی امروز علت مرگ را تنها خرابی بدن می دانند آیا این سخن باعث انکار معنویت مرگهایی که بعضا در نماز برای اولیای الهی رخ داده شده نمی شود؟. آیا عکس آن قابل صدق نیست که چون نفس انسان قصد انصراف از بدن در حال سجده را دارد از طریق سکته مغزی این کار را انجام می دهد؟! متن کامل صحبتهای پروفسور سمیعی: http://gfun.ir/چگونه-سکته-نکنیم؟/
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف آقای دکتر برای پرخورها که شامی پرچرب به قول ایشان می‌خورند و حدود 8 ساعت می‌خوابند، می‌تواند صدق کند. ولی همیشه رحلت در سجده، نه در صبح اتفاق می‌افتد و نه همراه با شامی پر چربی بوده است. موفق باشید

17180
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی لطفا وحدت وجودی که امام خمینی در عروته الوثقی قائلین به آن را نجس می دانند با وحدت وجودی که در کتب مختلف عرفانی اشان مطرح است تفکیک فرمایید. دوم آنکه در یکی از سوال و پاسخ ها شما موسیقی را کاملا رد و غیر مفید دانسته بودید. سوال بنده از شما این است که آیا وقتی که مقام معظم رهبری به آقای افتخاری گلایه می کنند که چرا موسیقی شاد نمی خوانید و وقتی امام راحل به موسیقی ای مطهر علاقه شدید نشان می دهند و با آن گریه می کنند یا وقتی که امام در پاسخ به آن خانم که گفته بود گروه نوازندگی از اول انقلاب تا حالا ناراحت اند که حالا که موسیقی حرام شده چه کنیم و امام فرمودند که برای انقلاب و اسلام بزنید و وقتی که امام در پاسخ به آن بنده ی خدا که با هم پای تلوزیون بودند و شاکی شده بود که چرا در تلوزیون موسیقی شاد پخش می شود و امام فرموده بودند این قبل از انقلاب و خارج از فضای توحیدی انقلاب حرام بوده است نه الان. علت تندروی های ما چیست؟ آیا ما از امام خمینی هم غنی تریم؟ لطفا با توجه به همه مستندات بالا پاسخ دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وحدت وجود به معنای آنکه هرچیزی خدا باشد هیچکس قبول ندارد و وحدت وجود به آن معنا که تماما حق در صحنه است و مخلوقات همه مظاهر حق اند چیزی است که عرفا و از جمله امام به آن معتقدند 2- بنده به هیچ وجه مخالفت کلی با موسیقی ندارم. عرض بنده آن است که حوزه ی موسیقی در حد تحریک خیال است و اگر کسی بخواهد به معانی و حقایق بالاتری دست یابد از ظریق موسیقی نمی تواند. موفق باشید

17173
متن پرسش
حضرت استاد سلام علیکم: جریان موسیقی انقلاب امروز بسیار بی کیفیت است و تاثیرگذاری لازم برای نفوذ فرهنگی را ندارد. بنده در صفحه شبکه اجتماعی ام به تبلیغ موسیقی خوب اعم از موسیقی های بی کلام و ... به موسیقیدانان انقلابی می پردازم که مورد توجه عموم هم قرار گرفته. آیا این مسئله مشکلی از نظر جنابعالی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده برای ابتدای کار نیاز است. موفق باشید 

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!