بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: هنر(شعر و شاعر ، موسیقی ، سینما و ...)

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7874
متن پرسش
با سلام. اینجانب علاقه مند به شعر و شاعری میباشم و در نظر دارم در کنار مطالعه کتابهای دینی و مذهبی بصیرت زا از کتابهای معتبر تفسیر اشعار شاعران نامی استفاده کنم. کتابهایی مثل حافظ نامه از استاد خرمشاهی به نظرم مفید میباشد. حال به نظر استاد محترم آیا وقت گذاشتن بر این کتابها میتواند علاوه بر مطالعه اشعار در افزایش بصیرت اینجانب تاثیر گذار باشد؟ اگر مناسب است چند ساعت در روز مناسب اختصاص به این کار باشد .
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: کار خوبی است و حافظ و مثنوی و سنائی و عطار به انسان بصیرت توحیدی می‌دهند ولی حافظ‌نامه‌ی آقای خرمشاهی خیلی نتوانسته است حافظ را نشان دهد هرچند شرح در خور دیگری هم از حافظ نیست که بخواهم معرفی کنم. موفق باشید
7841
متن پرسش
سلام استاد از نظر جهان بینی شما و اسلام حقیقی اگر کسی به اندازه ی ایمانش به یک حکم عمل کند ایا می شود او را مواخذه کرد که چرا به اصل حکم عمل نکردی به عنوان مثال اگر در تاکسی نشسته باشیم و راننده اهنگ مبتذل گذاشته و من نوعی هم چون ممکنه با گفتن این که اقا خاموشش کن ضایع بشم و در کل سختم باشد که بگم خاموش کن از گفتن این حرف خودداری کنم ونهی از منکر نکنم ایا به من نوعی ایرادی وارد است ؟اخه ایمان من در این حد است که خودم با اختیار خودم به اهنگ مبتذل گوش ندهم و ایمانم بیشتر از این نیست
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: به طور مسلّم اگر مطمئن باشید که این آهنگ حرام است و شرایط نهی از منکر فراهم است، واجب است تذکر دهید ولی عنایت داشته‌باشید نمی‌توان هر آهنگی را حمل بر حرمت کرد و حتی اگر شک هم داشته‌باشید که حرام است یا نه، حمل بر حلیت کنید. موفق باشید
7816
متن پرسش
سلام شما میفرمایید فلانی70بارگناه کرد وتوبه کرد وبعدهدایت شد استاد اینا واقا میگم من بیش ازصدهابار به گناه خودارضایی مبتلا شدم ولی دست بردار نیستم وتوبه ام به یکروز نمیکشد که میشکندیعنی خودم از قبل میدونم که میشکونمش وهر روز که مگزره شدیدتر وبدتر میشه وتوان اراده کردن راازدست دادم حرفای شما وادب عقل...راهم خوندم اما.... ببخشیدصریح گفتم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در هر حال وقتی متوجه شدید حضور در عالم معنا و معنویت چقدر مهم است و این اعمال، جهت قلب را از سیر به آن عالم تغییر می‌دهد، مجبورید فکری بکنید و از این کارها دست بکشید و در گلستان آرام‌بخش معنویت وارد شوید. گفت: «سوی دریا عزم کن زین آبگیر ..... بحر جو و ترک این مرداب گیر» « مفروش خویش ارزان، که تو بس گرانبهایی!». موفق باشید
7798
متن پرسش
با سلام به فلسفه دان گرامی ...بین مرتبط ومرتبط الیه ارتباط وجود دارد ...حقیقت "ربط " چیست ؟خود ربط نمی تواند بدون وجود مرتبط الیه وجود داشته باشد .حقیقت مرتبط الیه چیست ؟ از این گفته ها می توان نتیجه گرفت که که حقیقت جهان همان ربط است واین حقیقت را باید با علم حضوری دریافت نه علم حصولی ...بله همان هویت تعلقی را می توان نتیجه گرفت !ولی بالاخره حقیقت ربط کدام است ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: تا این‌جا را خوب آمدید که حقیقت معلول، همان ربط است، ولی نمی‌دانم چرا در انتها باز سؤال می‌کنید بالاخره حقیقت ربط کدام است؟ آدم حسابی! حقیقت ربط همان ربط است دیگر به دنبال چه هستید؟ مگر وقتی متوجه می‌شوید حقیقت شما بندگی است و خود را عین بندگی احساس می‌کنید باز می‌پرسید حقیقت بندگی چیست؟ گفت: «ماهیان ندیده غیر از آب ... پرس‌پرسان ز هم که آب کجاست؟» می‌گویی حقیقت را باید با علم حضوری درک کرد ولی باز در حوزه‌ی علم حصولی به دنبالش می‌گردی. موفق باشید
7749
متن پرسش
با سلام چرا حضرت فاطمه از خداوند مرگ خود را طلب کردند؟مگر در مقام تسلیم و رضا نبودند؟ما هم اگر بخاطر فشارهای زندگی از خداوند متعال مرگمان را بخواهیم بد نیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر هم روایت درست به ما رسیده باشد. منظور آن است در دنیایی که سیره و دین رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» به حاشیه می‌رود دیگر جای زندگی نیست. ما باید آماده‌ی مرگ باشیم، ولی آرزویمان مردن نباشد. آرزویمان اُنس با حضرت حق باشد. موفق باشید
7751
متن پرسش
با سلام آیا رجعت برای غیر از مومن محض و کافر محض موضوعیت دارد؟در روایات به آن اشاراتی شده است یا خیر؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در روایات رجعت را برای کافر محض و مؤمن عنوان کرده‌اند. موفق باشید
7693
متن پرسش
سلام علیکم در مورد سوال7668 ایا کسانی که در روایات شهید خوانده شده اند مثل کسی که در طلب روزی باشد و... هم عند ربهم یرزقون هستند یا این توفیق فقط برای شهدای معرکه جنگ است و اگر این افراد عند ربهم یرزقون نیستند پس عنوان شهید و یا اجر شهید در مورد انها چه معنایی دارد با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شاید از آن جهت که کار این افراد هم یک نوع از خودگذشتگی است کارشان مثل شهداء است. موفق باشید
7700
متن پرسش
باسلام منظور از این بیت چیست ؟ ماننده ی ستوران در وقت آب خوردن /
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: یعنی ما عموماً با ذهنیات خودمان زندگی می‌کنیم و از خودمان می‌ترسیم و رم می‌کنیم، مگر آن‌که عقل خود را به نور عقل قدسی محمدی«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» منوّر نمائیم. موفق باشید
7687
متن پرسش
سلام علیکم. در جواب یکی از سوال کنندگان که مسبحات میخواند، فرموده بودید بندتان در اختیار هیچ اراده ای قرار ندهید. مگر این حالاتی که برای ایشان پیش میاید بد است؟ شاید سوره های قرآن باعث شده باشد نفس ایشان قوی شود. ایشان نباید این قدرت را تقویت کنند؟ در صورتی که شما میفرمایید ایشان خودشان را در آن حالات قرار ندهند تا راه شیطان باز نشود. اگر این باشد که حالات های مختلف برای افراد مختلف پیش میاد که خطرناک است و نمیشود تشخیص داد شیطانی است یا عرفانی.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در هر صورت باید طرف مواظب باشد خود را در اختیار این تصرفات قرار ندهد وگرنه شیطان ورود می‌کند. موفق باشید
7668
متن پرسش
سلام علیکم اینکه شهدا زنده اند و روزی خور پروردگار چه معنایی دارد چرا فقط در مورد شهدا این مساله مطرح شده یعنی مومنین این توفیق را ندارند و اینکه در روایات کسانی شهید معرفی شدند به این معنی است که انها هم زنده اند و روزی خور پروردگار و فرقی با شهید معرکه جنگ ندارند با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: هرکس بعد از مردن زنده است. تفاوت شهدا در «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون‏» است که بعد از مرگ هم زمینه‌ی رسیدن برکات خاص برایشان فراهم است در حالی‌که برای سایرین بعد از مرگ فرصت تمام است. هرچه کردند در این دنیا کردند. موفق باشید
7675
متن پرسش
باسلام در بیت "دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید" چرا شاعر از رسیدن تن به جانان سخن می گوید در حالیکه نشد است و تن جایی نمیرود.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در اصطلاحات شعری می‌خواهد بگوید: آنچنان سیر خود را ادامه می‌دهد تا یا تن من به سوی حضرت حق سیر کند و یا جان از تن من در آید. به شاعر سخت‌گیری نکنید، متوجه منظورش باشید. موفق باشید
7659
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید، نگاهی به جهان موجود است که همه چیز را دارای ذات می پندارد و اینگونه توصیف می کند که تمام جهان پیرامون و هر آنچه در آن است همه به یک عین الوجودی بازمی گردد پس هر چیزی دارای عالمی است که این عالم باید در راستای عالم توحیدی قرار گیرد. حال با این نگاه علوم نیز دارای ماهیت تعریف می شوند و در واقع گفته می شود که چون این علوم برگرفته از تفکر انسان های غربی است که از فضای توحیدی جدا هستند، پس این علوم نیز ذات غربی و شیطانی بوده و هر فرد با مطالعه این علوم از فضای توحیدی و الهی فاصله می گیرد. حال اگر اینگونه باشد و علوم دانشگاهی نیز دارای فضای غربزدگی باشند که عالم انسان ها را عوض می کنند پس چگونه فردی مثل شهید چمران از این سیستم بیرون می آید و یا اگر چمران را به فضای جبهه و جنگ مرتبط سازیم، شهدای هسته ای را چگونه می توان توجیه کرد؟؟؟ تقاضا دارم در این زمینه توضیحات کامل را بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر انسان با خودآگاهی به علم غربی نظر کند دیگر گرفتار وجه شیطانی آن نمی‌شود. مثل آن‌که شما وقتی دارید فیلمی را تماشا می‌کنید متوجه باشید همه‌ی حرکات و اشک و خنده‌ی افراد فیلم، یک نوع بازی است، در این صورت مسحور فیلم نمی‌شوید. اگر ما با نور شریعت با غرب برخورد کنیم نه‌تنها شیفته‌ی آن نمی‌گردیم، بلکه علم غربی را در بستری قرار می‌دهیم مثل کاری که شهید آوینی با دوربین کرد و در همین دستگاه رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: من شیطان خود را تسلیم کردم. ولی مشکل عموم مردمی‌اند که نه چمران‌اند و نه آوینی و ناخودآگاه تحت تأثیر فرهنگ شیطانی غرب قرار می‌گیرند و رهبر انقلاب«حفظه‌اللّه» در سخنان اخیر خود در 15/12/92 فرمودند: «باطن این تمدن مادی که ضد انسان است، ضد فطرت الهی است، دارد خودش را نشان می‌دهد ....... از پرده برون افتاده آن فساد باطنی و درونی». موفق باشید
7608
متن پرسش
باسلام استاد شخصی میگفت ما تو خواب رنگ نمی بینیم همش سیاه سفیده! دیدم درست میگه ولی سیاه سفید هم نیست. استاد در برزخ و ... رنگ نیست؟ لطفا توضیح دهید
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همیشه این‌طور نیست. بعضی‌ها در خواب سیب سرخ سرخ سرخ و ماهی های رنگین می‌بینند. در برزخ و قیامت نیز صورت‌های اعمال و عقاید شما به زیباترین شکل و جذاب‌ترین رنگ ظهور می‌کند که حریر سبز بهشتی نمونه‌ای از آن است. موفق باشید
7613
متن پرسش
با سلام آیت الله صافی گلپایگانی در رابطه با کنگره بزرگداشت مولوی فرموده اند: افرادی که کنگره بزرگداشت مولوی را در ایران برگزار کرده­اند ، باید از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خجالت بکشند...آیت الله نوری همدانی نیز فرموده اند که کتاب شعر مولوی از نظر ادب و تمثیل قابل استفاده است، ولی در این کتاب" انحرافات" بسیاری وجود دارد که با اصول و عقاید ما همخوانی ندارد. ....با توجه به سخنان این بزرگان ما شاهد استفاده زیادشما از اشعار این شاعر هستیم .!این تناقض را در رابطه با شما چگونه حل کنیم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در این موارد خوب است که نظر افرادی که عموماً مقصدهای اصلی عرفان مولوی را می‌شناسند و برای فهم مقاصد او وقت گذاشته‌اند رجوع فرمایید. به عنوان مثال مقام معظم رهبری در جلسه‌ای که با شعرا داشتند این‌طور می‌فرمایند: « مثنوى همان طور که مولوى مى‏گوید: «هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّین» و گفتند مرحوم مطهرى هم با من هم عقیده بود».( در دیدار با شعراء در سال 1387- ) البته این بدین معنا نیست که مولوی از نظر فقهی شیعه باشد به نظرم بهترین تعبیر از آیت اللّه جوادی است که می‌فرمایند: محی‌الدین و مولوی در عقیده بسیار به شیعه نزدیک‌اند ولی از نظر فقهی سنی مذهب می‌باشند. در این مورد و برای بررسی بهتر می‌توانید به کتاب «روح مجرد» آیت‌اللّه حسینی طهرانی رجوع فرمایید. البته بنده نمی‌دانم انگیزه‌ی برگزارکنندگان آن جلسه چه بوده است زیرا به‌راحتی می‌توان از اشعار مولوی سوء استفاده کرد و یک نوع اباحه‌گری را به میدان آورد. موفق باشید
7616
متن پرسش
سلام علیکم. مدتی است که قبل از خواب مسبحات میخوانم و حالات خاصی برای بنده رخ میدهد ( البته نمیدانم این حالات برای خواندن مسبحات هست یا خیر ولی این اتفاقات بعد از خواندن سوره مسبحات رخ داده است). اولین حالاتی که برای بنده رخ داد این بود که هنگام خواب وقتی که چشم خود را بستم نورهایی که پرشدت و کم شدت میشدند مشاهد کردم ( در حالی که چشمم رو بسته بودم و تازه میخواستم بخوابم) نگها احساس کردم نیرویی دارد دستم را حرکت میدهد، ناگهان دستم بلند شد و دوباره به سر جای اولش برگشت ، بعد ان دستم ، بعد پاهام و سپس چشم هام حرکت کردند و باز و بسته میشدند. اولش ترسیدم ولی بعد برایم عادی شده است. تا وقتی که بخواهم اختیار بدنم در دست خودم بود اما وقتی بدنم رو شل میکردم و اختیار را بر میداشتم خودش کم کم شروع به تکان خوردن میخورد و حرکت میکرد. الان مدتی است که کنترلم بیشتر شده و دیگر بدنم بدون اختیار تکان نمیخورد بلکه مثلا اختیار میکنم دست بلند شوم دستم با نیروی دیگری غیر از نیروی بدنی بلند میشود. ( البته فشار زیادی به دستم وارد میشود) خواستم بدانم این حالت ها آیا خوب است یا بد؟ اگر خوب است چکار کنم تا کامل ترش کنم و اگر ناقص است چگونه درمانش کنم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نباید وارد این حالات شوید وگرنه راه برای شیطان باز می‌شود و در بدن‌تان تصرف می‌کند. با اراده‌ای که از طرف خدا به شما داده شده است و در ذیل نور عقل و شرع عمل کنید و بدن‌تان را در اختیار هیچ اراده‌ای قرار ندهید. موفق باشید
7617
متن پرسش
سلام علیکم. برخی نرم افزار ها هست با عنوان آموزش پرواز روح و آموزش تله کینزی و... مثلا در مورد آموزش پرواز روح یک سری از راههای مدیتیشن را میگوید ، مثلا میگوید در جای کم نور بروید ، از صداهای اطرف قطع توجه کنید و ... در نهایت روحتان از بدنتان جدا میشود و میتواند به کهکشان و هر جا که دوست دارید بروید و... در مورد تله کینزی نحوه حرکت اجسام با نیروی ذهن را آموزش میدهد. به نظر میرسد تمام اینها از جنبه ی نفس غافل هستند و ذهن را با نفس اشتباه گرفته اند. علی ای حال آموزشی میدهند که میتوانی از بدنی مادی بیرون آمده و به جاهای دیگر بروی و... نظر شما چیست؟ آیا انجام مراحل آموزش این نرم افزار ها مفید میباشد و یا وقت هدر دادن استعداد و وقت است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ابداً مفید نیست زیرا ذهن ما مشغول امور وَهمی می‌شود و از صعود قلب تا اُنس با حقایق محروم می‌گردد. موفق باشید
7569
متن پرسش
هو العلیم:سلام علیکم: در صورت امکان مطالب ذیل را تبین نمایید. عالم ماده دارای مکان وزمان است،ولى عالم بالاتر از ناسوت نیاز به مکان وزمان ندارد، ١- آیا این امر ممکن است،انسان با بدن مادی به عالم مجردات سیر کند؟ ٢- پیامبری که وجود شریفش در همه عوالم حاضر است،چه نیازی به عروج از مدینه تامسجدالاقصی واز بیت المقدس تا دارد؟ ٢- جسم مطهر عیسى علیه سلام در کدام عالم است؟ اگر در عالم برزخ یا بالاتر بأشد،نیاز به مکان دارد، آیا عالم مجردات دارای مکان هم هستند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- در آن حالت دیگر بدن مادی نخواهد داشت بلکه آن ماده شدت می‌یابد و مجرد می‌شود. مثل بدنی که شما در خواب دارید و یا مثل بدن مثالی در عالم برزخ 2- متوجه تفاوت بین حقیقت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با نفس ناطقه‌ی آن حضرت باشید. حضرت در مقام نفس ناطقه از جبرائیل«علیه‌السلام» وَحی می‌گیرند و یا به‌وسیله‌ی عزرائیل«علیه‌السلام» قبض روح می‌شوند یا از مدینه به مسجدالأقصی سیر می‌کنند 3- جسم مقدس حضرت عیسی«علیه‌السلام» به جهت آن‌که قرآن می‌فرماید بالایش بردیم، مسلّم مادی نیست که مکان نیاز داشته باشد. می فرماید »إِذْ قالَ اللَّهُ یا عیسى‏ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَیَّ » موفق باشید
7571
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی. الان که اینها رابرایتان می نویسم واقعا خسته ام؛ از دست خودم و از دست این دل پریشان هرجایی!! استاد الان نمازم تمام شد! از همان نمازهایی که حواسم همه جا هست الا به محبوب! این قلب پراکنده انگار اصلا کشیده نمی شود! استاد حق دارید اگر عمق حرفهایم را درک نکنید؛ احتمالا شما این حالات را تجربه نکرده اید! استاد عزیز، به خودم گفتم بیا و نافله ها را بخوان؛ حال نافله هم یعنی خیر سرم میخوانم صد برابر پراکندگی که در فرایض دارم در نوافل دارم. استاد خسته شده ام ولی به لطف خدا هنوز رها نکرده ام؛ هنوز ناامید نشده ام. استاد کتاب ادب خیال و ... را هم خواندم اما به این قلب سنگ کارگر نشد. استاد چه کنم؟حسرت به دل کسانی هستم که در یاد دوست غوطه ورند. حسرت به دل کسانی که دلشان یکدله است. همه نشانه های که شما در فرمایشاتتان اشاره می کنید که مثلا خوابهای پراکنده و غیرمستحکم، پرش مدام خیال به آینده و گذشته و توهم و...را دارم. استاد من چه کنم که آدم شوم؟از خودم خسته ام؛ استاد کی مرا هم در جمع دلشدگان کویش می پذیرد؟دیروز نشستم 70 بار آیات مسخرات را خوندم؛ شما فرموده بودید حداقل یکبار اون دل بی شیطان را به آدم میدن؛ اما ندادن!!!فکر کنم این قلب من از کوه سخت تره که نرم نشد و من تغییری احساس نکردم...استاد می شود مرا راهنمایی کنید؟تشکر بیکران، خداوند عاقبتتان را به خیر کند
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: گفت: « بیا باز امشب ای دل در بکوبیم/ بیا این بار محکم تر بکوبیم/ مکوب ای دل به تلخی دست بر دست/ در این قصر بلور آخر کسی هست/ بکوب ای دل که این جا قصر نور است/ بکوب ای دل مرا شرم حضور است/ بکوب ای دل که غفار است یارم/ من از کوبیدن در شرم دارم/ بکوب ای دل که جای شک و ظن نیست/ مرا هر چند روی در زدن نیست ». به فرمایش استاد بزرگوار حضرت آیت‌اللّه حسن‌زاده؛ ما باید گدای سمجی باشیم. شما به عنوان یک کار سلوکی عبادات خود را با صبر و حوصله ادامه دهید و به خدا بگویید: من با همین دل‌پریشان عبادت‌هایم را می‌کنم، اگر عبادت با حضور قلب می‌خواهی خودت حضور قلب را بده. موفق باشید
7529
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم در عالم خواب دیدم که مرده ام به همراه نفر دیگری او را به خاک می سپارند بعد نوبت من می رسد قبر من آماده نبود. با کفن بودم و کوچکی آن را بهانه کردم و گفتم امانم دهید با حالی که درد در سینه دارم بهت زده هستم و آنهارفتن و من رو به قبله با سختی سجده کرده و با توبه و التماس فرصت جبران خواستم ، وقتی آنها برگشتند کاغذی با خود آوردند که در پایین آن مهر شده بود و گفتند این هم امان نامه ات . با توجه به کلیت خواب ، بنده را رهنمایی بفرمایید دچار کثرت ها شده ام که نفس نمی خواهد برود یا کلیتش چیز دیگری است. لطفا در این مورد هم راهنمایی بفرمایید که شاید از مردن می ترسم و بفکر مردن نیستم چون بعد از خواب بیشتر می ترسم و با خودم می گویم مردن هم به این آسانی نیست حساب کتاب بعدش چون برای آماده نبودم سخت است.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده علم تعبیر خواب ندارم. موفق باشید
7514
متن پرسش
با سلام و احترام: رهبری در جمع دانشجویان و جوانان خراسان شمالی فرمودند: رفتاراجتماعى و سبک زندگى، تابع تفسیر ما از زندگى است: هدف زندگى چیست؟ هر هدفى که مابراى زندگى معین کنیم، براى خودمان ترسیم کنیم، به طور طبیعى، متناسب با خود، یکسبک زندگى به ما پیشنهاد میشود. یک نقطه‌ى اصلى وجود دارد و آن، ایمان است. یک هدفىرا باید ترسیم کنیم - هدف زندگى را - به آن ایمان پیدا کنیم. بدون ایمان، پیشرفت دراین بخشها امکان‌پذیر نیست؛ کارِ درست انجام نمیگیرد. حالا آن چیزى که به آن ایمانداریم، میتواند لیبرالیسم باشد، میتواند کاپیتالیسم باشد، میتواند کمونیسم باشد،میتواند فاشیسم باشد، میتواند هم توحید ناب باشد؛ بالاخره به یک چیزى باید ایمانداشت، اعتقاد داشت، به دنبال این ایمان و اعتقاد پیش رفت. مسئله‌ى ایمان، مهم است. ایمان به یک اصل، ایمان به یک لنگرگاه اصلى اعتقاد؛ یک چنین ایمانى باید وجود داشتهباشد. بر اساس این ایمان، سبک زندگى انتخاب خواهد شد. در اینجا یک مغالطه‌اىوجود دارد، که من براى شما جوانها عرض بکنم: چند تا فیلسوف‌نماى غربى عنوان«ایدئولوژى‌زدائى» را مطرح کردند. مى‌بینید گاهى در بعضى از این مقالات روشنفکرى،عنوان «ایدئولوژى‌زدائى» مطرح میشود: آقا جامعه را با ایدئولوژى نمیشود اداره کرد. چند تا فیلسوف یا فیلسوف‌نماى غربى این را گفته‌اند؛ یک عده‌اى هم اینجا طوطى‌وار،بدون اینکه عمق این حرف را درک کنند، بدون اینکه ابعاد این حرف را بفهمند چیست،همان را تکرار کردند، باز هم تکرار میکنند. هیچ ملتى که داعیه‌ى تمدن‌سازى دارد،بدون ایدئولوژى نمیتواند حرکت کند و تا امروز حرکت نکرده است. هیچ ملتى بدون دارابودن یک فکر و یک ایدئولوژى و یک مکتب نمیتواند تمدن‌سازى کند. همینهائى که امروزشما ملاحظه میکنید در دنیا تمدن مادى را به وجود آورده‌اند، اینها با ایدئولوژىوارد شدند؛ صریح هم گفتند؛ گفتند ما کمونیستیم، گفتند ما کاپیتالیستیم، گفتند ما بهاقتصاد سرمایه‌دارى اعتقاد داریم؛ مطرح کردند، به آن اعتقاد ورزیدند، دنبالش کارکردند؛ البته زحماتى هم متحمل شدند، هزینه‌اى هم بر دوش آنها گذاشته شد. بدون داشتنیک مکتب، بدون داشتن یک فکر و یک ایمان، و بدون تلاش براى آن و پرداختن هزینه‌هاىآن، تمدن‌سازى امکان ندارد. حال سوال ما این است. 1- قلمرو دین در زندگی چگونه است؟ 2- طرح ایدئولوژی زدایی بر اساس چه اهدافی انجام گردید ؟3- آیا بدون داشتن یک ایدئولوژی می توان به سبک زندگی معتقد بود؟ 4- : هدف : سبک زندگی اسلامی از یک چارچوبی تبعیت می کند که آن ایدئولوژی اسلامی است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با سوالی که به عهده‌ی این‌جانب گذاشته شده باید عرض کنم: قلمرو دین در زندگی در آن حدّ است که دین باید همه‌ی ابعاد انسان را فرا بگیرد زیرا خالق انسان با آگاهی از همه‌ی ابعاد انسانی ، دین را توسط رسولان برای انسان فرستاده و دین هم در همه‌ی ابعاد انسان اظهار نظر کرده. طرح ایدئولوژی‌زدائی با این هدف صورت می‌گیرد که نقش دین را از حالت کاربردی در امور اجتماعی و تربیتی و اقتصادی خارج کند، در حالی‌که اگر بپذیریم ایدئولوژی یعنی تعلقی که باید به یک فکر داشت، انسان باید به دین خدا تعلق ایدئولوژیک داشته باشد و از طریق دین تعلقات خود را مدیریت کند و آن‌هایی که جوّسازی می‌کنند که نباید به دین خدا جنبه‌ی ایدئولوژیک داد می‌خواهند ما نسبت به مکتب خود بی‌تفاوت باشیم تا تفکر حاکم یعنی مدرنیته به بسط خود در همه‌ی امور بشر ادامه دهند. و در همین رابطه است که شما ملاحظه می‌کنید مسلمانان گرفتار سبک‌های زندگی غربی هستند. در حالی‌که اگر با نگاه ایدئولوژیک به دین نظر شود و متوجه باشیم باید دین خدا مبنای هرگونه عمل ما در زندگی ما باشد، سبک زندگی در ذیل رهنمودهای دینی قرار می‌گیرد. ایدئولوژی اسلامی عبارت است از راه‌کارهای عملی که زندگی زمینی ما را به عالم قدس و معنویت متصل می‌کند و زندگی را از محدودیت‌های زندگی مادی فراتر می‌برد. به گفته‌ی مولوی: «آن جهان و راهش ار پیدا بُدی .... کم کسی یک لحظه‌ای این‌جا بُدی» و لذا اگر راه ملکوت را در مقابل بشر باز نمائیم در عین زندگی در زمان حضور، خود را در محدوده‌ی دنیا متوقف نمی‌کند و با این دیدگاه زندگی دیگری را اراده می‌کند، آن نوع زندگی که همه‌ی اطرافش متذکر عالم ملکوت است. موفق باشید
7484
متن پرسش
با سلام کتاب شرح و نقد مثنوی علامه جعفری ره را چگونه ارزیابی میکنید؟ تهیه کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال شرح مثنوی علامه محمدتقی جعفری«رحمة‌اللّه‌علیه» یک کار بزرگی است که در فرهنگ ما در آینده نیز نقش خود را نشان خواهد داد. موفق باشید
7447
متن پرسش
سلام علیکم علامه حسن زاده فرموده اند لاتاخذنی سنه و لانوم . که خب این را جنابعالی هم توضیح دادید و بنده قبول هم دارم . ولی از جایی که هیچ امری خارج از قدرت خدا نیست . آیا میشود که نفس ناطقه به اذن خدا بخوابد یا اینکه محال ذاتی است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما که یادی از استاد عزیز به میان آوردید . آری نفس ناطقه به عنوان یک حقیقت مجرد یک موضوع وجودی است و نه یک ماهیت و از آن‌جایی که برای وجود، عدم معنا ندارد برای نفس ناطقه، خواب معنا ندارد. موفق باشید
7441
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم سوالی که ذهنم رو مشغول کرده رو اگر میشه لطف کنین جواب بدین من دانشجو ام و هم اتاقی هایی دارم که اعتقادت معادشان بشدت خراب است البته با توجه به مبانی اعتقادی ای که از شما شنیده ام خیلی خراب است از این جهت میگویم که بعضی موارد اعتقادات خودم هم مشکل دارد و میترسم که اعتقاد ناصحیح در دلشان بکارم حال برای این که من بتوانم در مبانی اعتقادی این افراد تحولی ایجاد کنم نیاز به مباحثه دارم با این افراد اما بعد از مدتی به مجادله کشیده میشود همچنین گاهی احساس میکنم که این حرفا ها را برای غلبه بر ان ها می زنم اما چون خیلی میترسم بعد از مرگشان بدلیل اعتقاد نادرست عذاب بکشند بحث را ادامه می دهم که معمولا با مخالفت مواجه میشود این افراد حاضر هم نیستند که کتاب های شما را بخوانند یا سخنرانی گوش دهند به هر دلیل موجه یا غیر موجهی حالا من ولشان کنم یا نه نمی دانم باید چه کنم لطفا راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث «مراء» که متن آن نیز روی سایت هست تحت عنوان «علمی که مراء می‌آورد» را مطالعه بفرمایید تا در مباحث کار به مراء کشیده نشود. در حدّی که آمادگی دارند بحث معرفت نفس را برایشان مطرح کنید، اگر هم آمادگی نداشتند دیگر مسئولیتی نداریم. در هر حال نباید صمیمیت بین شما ها از بین برود. موفق باشید
7392
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز می خواستم نظرتان را راجع به عطار نیشابوری بدانم. ایا این مطلب درست است که موضوع سیمرغ را که عطار مطرح کرده است به نوعی به اومانیسم بر می گردد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیمرغ در منظر عارف ،درست نقطه‌ی مقابل اومانیسم است. عارف در سلوک خود به جایی می‌رسد که غرق در حقیقت می‌شود و از او هیچ چیزی نمی‌ماند مگر احساس وجود حق. این کجا و اومانیسم که همه‌چیز را با محور انسان معنا می‌کند و آن‌هم نه انسانی که بنده‌ی خدا باشد بلکه انسانی که خدا هم بنده‌ی او است. موفق باشید
7401
متن پرسش
سلام علیکم شروح دکتر ابراهیمی دینانی بر اشعار حافظ و ... را چگونه ارزیابی میکنید آیا وقت بگذاریم روی آنها ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای دکتر دینانی زحمت کشیده‌اند و انسان مفیدی در این امور هستند. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!