بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبوت و امامت

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26921
متن پرسش
درباره عصمت جایگاه امامت در ولی فقیه: دلیل عقلی‌ای که بر اثبات امامت پیامبر (ص) و ائمه (ع) آوردیم مربوط به جایگاه است نه شخص زیرا احکام عقلی احکامی کلی هستند. به تعبیر دیگر دلیل عقلی ما اثبات می‌کند که هر شخصی در این جایگاه قرار گرفته باشد باید معصوم باشد. البته ائمه غیر از شأن حکومتداری شأن مرجعیت علمی (بیان احکام) و شأن هدایت معنوی را نیز دارای هستند. بنابراین عصمت ائمه بالاترین مرتبه عصمت است. زیرا عصمت می‌تواند در اعمال ظاهری و یا عصمت در اعمال قلبی و روحی و ... مطرح شود. حال اگر عصمت مخصوص جایگاه و نه شخص ائمه است و ولی فقیه دقیقاً همان جایگاه معصوم را در امر حکومتداری دارد، بنابراین عصمت در ولی فقیه شبیه عصمت در امام است هر چند عصمت امام در بالاترین مرتبه از عصمت باشد. به تعبیر دیگر اگر مردم در زمان ما حکومتداری ولی خدا را پذیرفته باشند پس خداوند باید حاکم صالح را به مردم بدهد و اگر ندهد مردم در این زمینه هدایت نمی شوند و با لطف الهی ناسازگار است. آیا می توان گفت عصمت ولی فقیه مرتبه ای از مراتب عصمت امام بوده و در حقیقت عصمت از ملکه عصمت در انسان ناشی شده که همان ملکه تقوا و معنویت است که مرتبه نازله تقوا و معنویت امام است؟ نتیجه این بحث آن است که اگر انتقاد به شخص معصوم کار خطایی است زیرا معصوم امکان ندارد خطا کند پس انتقاد به ولی فقیه نیز خطاست. انتقاد به امام در واقع انتقاد به جایگاه هدایت کننده از طرف خداست که معصومانه است هر چند شخصی که در آن قرار گرفته جزو ائمه نباشد. البته جای انتقاد به ولی الهی همیشه در جامعه اسلامی باز است. نه به این خاطر که انتقاد وارد است و باید اصلاح شود، بلکه بدین خاطر که مردم آزاد باشند تا خودشان متوجه خطای خود بشوند و رشد کنند. به هر حال اگر ولی فقیه (به عنوان یکی از شئون امام معصوم) معصوم نباشد استدلال ما برای اثبات عصمت امام نیز منتفی می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عصمت ائمه «علیهم‌السلام» به صراحتِ آیه‌ی ۳۳ سوره‌ی احزاب، تکوینی است که بحث آن در المیزان به‌خوبی آمده است و ولیّ فقیه به حکمِ روایتی که می‌فرماید:

«إِنَّ‌ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‌اي از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سينه‌ي او را گشاده مي‌گرداند. تا در مديريت خود کوچک‌ترين لغزشي نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مي‌شود که در جواب‌گويي به هيچ نيازي در نمي‌ماند و غير از صواب از او نخواهي يافت و به خوبي مصلحت مردم را در نظر مي‌گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأييد الهي است.

مطابق روایت فوق، ولیّ فقیه مؤیّد به تأییداتِ الهی است. ولی به هر حال خودِ او متوجه است که آن نوع عصمت که ائمه دارا هستند و به صراحت ادعا می‌کنند؛ را ندارد. و به همین جهت در بستر سیره‌ی معصومین عمل می‌کند و بدین لحاظ از آن نوع خطرات و اشتباهات که به معنای انحراف است، در امان هستند. موفق باشید

 


[1] - تحف العقول،ص ۴۴۳

26885
متن پرسش
سلام و عرض ادب: بر طبق حدیث امام صادق (ع)، نهایت عبودیت، ربوبیت می شود. آیا دو مفهموم عبودیت و ربوبیت کاملا متضاد با یکدیگر نمی باشد، پس چگونه است که انسان می تواند با عبودیت به مقام (ربوبیت) برسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل وجود مقدس پیامبر خدا و ائمه‌ی هدی «علیهم‌السلام» که اراده‌ی آن‌ها برای تحقق آنچه می‌خواهند کافی است و به یک معنا عبودیت آن‌ها منجر به نوعی ربوبیت شده، کاری که حضرت امام روح اللّه «رضوان اللّه‌تعالی‌علیه» در مقابل استکبار انجام دادند و به قول خودشان زلزله‌ای در اردوگاه آن‌ها به‌وجود آوردند. موفق باشید

26806
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز۱. آیا می توانیم سنت های ثابت الهی را همچون اخلاق خداوند در نظر بگیریم؟ آیا ما اجازه تصور داشتن اخلاق را برای خداوند داریم یا خیر؟ ۲. با توجه به اینکه پیامبر مکرم اسلام (ص) آخرین پیامبر هستند، و نبوت پایان میابد، اما ما خدایی داریم که پایانی ندارد و سنت ثابت کمک به مومنین و برچیدن ریشه فساد را از زمین دارد. پس این سنت ادامه دارد، آیا ما امام زمان (عج) را در زمان ظهور رسول حق می دانیم؟ ۳. آیا نقش رهبر معظم انقلاب را می توانیم نذیر بدانیم؟ یا خیر نذیر را خداوند باید ارسال کنند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چه اشکال دارد؟ مگر نداریم که پیامبر اکرم «صلی الله علیه و آله» فرمودند: «تَخَلَّقُوا بِاَخْلاقِ اللّه» ۲. نبوت ختم شده، ولی ولایت الهی همچنان در اولیاء الهی ادامه دارد ۳. چرا که نه؟! مگر مقام معظم رهبری ادعای استقلال از شریعت پیامبر دارند؟ موفق باشید

26804
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: اگر لطف بفرمایید ۱. وجه تمایز بین نبی و رسول را بفرمایید؟ ۲. و اینکه در سوال قبلی فرمودید که رسول سخن خدا را مستقیم یا غیر مستقیم به خدا می رساند؟ منظور از غیر مستقیم چیست؟ ۳. طبق سوال دوم آیا رسول می تواند پیامبر نباشد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در روایت داریم که نبیّ سخن خدا را می‌گیرد، ولی مأمور ابلاغ به بقیه نیست. ولی چنانچه آن نبیّ، رسول هم باشد مأمورِ رساندن سخنان خدا به مردم نیز می‌باشد. به همین جهت قرآن در وصف بعضی از پیامبران مثل حضرت موسی «علیه‌السلام» می‌فرماید: «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَىٰ ۚ إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا» ولی در مورد مثلاً حضرت یحیی می‌فرماید: وَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحينَ (۳۹/ آل‌عمران). ۲. منظورِ رسول، در جمله‌های عرفانی مثل آن‌که می‌گوییم فلانی که آن تذکر را به ما داد، خدا فرستاده بود. این غیر از بحثی است که در نکته‌ی قبل مطرح شد. ۳. نه. رسولی که منظور در قسمت اول مطرح شد، حتماً نبیّ است. موفق باشید

26810
متن پرسش
سلام علیکم: در یادداشت علی (ع) و تعیین نبا عظیم تاریخی، فرمودید انسان با نظر به «بودن»اش، حقیقت را در بستر تقدیرِ تاریخ احساس می‌کند، از آن جهت که «حقیقت» در افق زمان و تاریخ، در شخصیتی متعین فهمیده می‌شود و انسان اصیل در عین آن‌که یک فرد است، به وسعت هستی است و در عین آن‌که متناهی است، مطلق است به جهت مقام فهم «وجود و بودن» خویش. این انسان از حیث وجودش سر و کارش از یک طرف با وجودِ خویش است و از طرف دیگر با تمام عالم وجود سر و کار و رابطه دارد. آیا این مطلب حضرتعالی همان نکته ای است که این چنین در کتاب شرح زیارت آل یس متذکر آن شده اید و نشانگر همان ارتباط با انسان کامل بعنوان اصل انسانیت و تجلی عینی انسان کامل هم چنین لزوم الفت با او را دارد، است: «همه ما انسانيم، اما هيچ كدام انسان كامل نيستيم. پس بايد انسانيت ما به انسان كامل يا عين انسان برگردد. بنابراين عين انسان هميشه در عالم هست كه ما مي توانيم از جهت انسانيت از او نور بگيريم و در راستای انسانيت رشد كنيم، و عنايت داشته باشيد حقيقت انسان يا انسان كامل، حقيقتی است فوق جسم و مكان و زمان. زن ها و مردها همه انسان اند، ولی قطب جان همه انسان ها امام زمان (عج) است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً درست تطبیق فرموده‌اید. در بحث اخیر، نظر به جایگاه انسانِ کامل در هستی شده است و در آن بحث، نظر به نسبتِ ما با انسان کامل مطرح است. موفق باشید

26741
متن پرسش
سلام علیکم: با مطالعه کتاب جذاب و راهگشای شما یعنی کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» یک سوال و مطلبی برایم ایجاد شد. اینکه آیا می شود گفت جمیع انبیاء و اولیاء الهی در صدد هستند تا انتخاب های بشر را رشد دهند و به او کمک کنند تا دست به انتخاب عمیق و با طراوات و در شان خود بزند زیرا انتخاب و هدف هر فرد بایستی متناسب با ظرفیت و سرمایه او باشد و انسان بعنوان اشرف مخلوقات و خلیفه الله و با وجود این میزان استعداد و سرمایه، باید هدفی در تراز این سرمایه ها و استعدادها و نعمت های مخصوص داشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه؟ مگر جز این است که هویت هر انسانی در انتخاب‌های او شکل می‌گیرد؟ موفق باشید

26609
متن پرسش
سلام علیکم: پاسخ هایی درباره شبهه دور که ذیل بحث ولایت فقیه مطرح می شود (رهبری شورای نگهبان را منصوب می کند، شورای نگهبان صلاحیت خبرگان را تایید می کنند، خبرگان رهبر را نصب می کنند) شنیده ام اما تا حدودی به نظرم در این پاسخ ها آن نکته بایسته پاسخ به این پرسش و شبهه است وجود نداشت. حضرتعالی بعنوان پژوهشگر و متخصص و صاحب فکر در باب انقلاب اسلامی، پاسخ تان به این شبهه دور چیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلا نیز عرض شد که دور، به این معنا است که مثلا «الف»، «ب» را به وجود آورد و «ب»، «الف» را و این باطل است زیرا به اصطلاح موجب تقدم شیء بر خودش می‌شود در حالی که از‌آن جهت که شورای نگهبان اجتهاد افراد را جهت انتخاب رهبر تعیین می‌کنند، غیر از جهتی است که افراد با نظر خود رهبر را انتخاب می‌نمایند. موفق باشید

26526
متن پرسش
سلام استاد: می خواستم ازتون لطف کنید. تاثیر امام شناسی رو در انسان شناسی و انسان سازی توضیح بدین اگه کتابی هم که فکر می کنید برای این موضوع مفیده ممنون میشم معرفی کنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام معصوم، صورت متعالی و بالفعلِ انسان‌اند و هر اندازه به ابعاد شخصیتیِ آن عزیزان بیشتر آشنا شویم، به وجوهی که باید در خود شکل دهیم، بیشتر نزدیک می‌شویم. کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت» که بر روی سایت هست و مجموعه‌ی کتاب‌های «امام شناسی» آیت اللّه حسینی تهرانی و کتاب «شرح دعای ندبه» که بر روی سایت هست، إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید

26320
متن پرسش
سلام علیکم: آیا می توانیم و درست است که ولی فقیه را نقد کنیم و نظر بدهیم که با تصمیم بخصوص از ایشان یا عملکرد ایشان بصورت عمومی، انتقاد یا مخالفت هم داریم یا این امر مستلزم این است که حتماً خودمان یک اسلام شناس خبره باشیم که بر امور شرع آگاه باشیم؟ اگر حتماً باید یک اسلام شناس متخصص مثل خبرگان رهبری بود تا بشود رهبری را نقد و بررسی کرد، آیا این مسئله پیش نمی آید که ما آنقدر اسلام شناسی قوی نداریم که رهبری را نقد و بررسی کنیم چگونه پس می خواهیم خبرگان و ناظران بر او را انتخاب کنیم وقتی آنها باید اسلام شناس باشند و ما هم در اسلام شناسی آنچنان تخصص نداریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به ملاک‌هایی که از قرآن و روایت‌ها و سیره‌ی معصومین داریم؛ باید اعمال ولیّ فقیه را ارزیابی کرد زیرا خود ولیّ فقیه هم بر مبنای آن ملاک‌ها راهنماییِ جامعه را به عهده دارند و نه بر اساس سلیقه‌های خود، و به این جهت کار سختی نیست که از خبرگان برنیاید. موفق باشید 

26266
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: در ابتدا جا داره از وقتی که در اختیار ما قرار می دهید کمال تشکر را داشته باشم و از خدا طول عمر با برکت شما را خواستار باشم. ان شاءالله. سوال بنده این هست که قبلا از شما پرسیده بودم و راهنمایی فرموده بودید که کتاب های اصول عقاید را مطالعه باید کرد، اما اینقدر در این زمینه کتاب از اساتید گرامی هست که خواستم شما راهنمایی بفرمایید. کدام بهتر من را در این زمینه کمک می کند؟ باتشکر فراوان
متن پاسخ

سلام علیکم: با توجه به آن‌که بنده جمع‌بندی‌هایی نسبت به اصول عقاید داشته‌ام، پیشنهاد مطالعه‌ی جزوات «معارف ۱ و ۲» و کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را در این رابطه که بر روی سایت هست، می‌شود. موفق باشید 

26248
متن پرسش
سلام علیکم: وقت تون بخیر. استاد یک سوالی داشتم، حاج آقا معمار منتظرین در تفسیر قرآن، در خصوص بحث اولی الامر معتقدند که ولی امر فقط و فقط به معصوم اطلاق میشه و نباید کس دیگر رو با این عنوان نامید، مثلا نباید رهبری رو بگیم ولی امر مسلمین جهان. در واقع ولی امر با اون مختصات خودش فقط برای معصوم هست و لاغیر. نظر شما چیه ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف ایشان از نظر ادبیات قرآنی، حرف درستی است. إلا این‌که بگوییم آن‌هایی که عنوان «اولی‌الأمر» به حضرت آقا می‌دهند، از نظر معنایِ کلمه منظور خود را دنبال می‌کنند یعنی کسی که امور مسلمین را به عهده گرفته است. موفق باشید

25958
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. یک روحانی تفاوت بین نبوت و رسالت رو اینطور تعبیر می کرد که نبوت به جنبه ارتباط با عالم غیب و رسالت جنبه ارتباط او با مردم اشاره دارد. به نظرتون درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باطنِ نبوت و رسالت که ولایت است، وجه و جنبه‌ی ارتباطِ نبیّ با عالم غیب است، وگرنه نبوت و رسالت هر دو وجهِ نظر به خلق از طریق پیامبر می‌باشد. موفق باشید

25895
متن پرسش
آیا خلافت از دیدگاه شیعه مورثى است و اساساً موروثی بودن، عیب دارد؟ اگر فرض کنیم امام مجتبی بر معاویه غالب می شد، مگر ابی عبدالله و اولادشون، خلیفه نمی شدند، پس به نحوی شیعه هم خلافت رو موروثی کرده و علیرغم نقدی که بر بنی امیه مبنی بر خلافت موروثی و بهتر بگویم دولت سلطنتی موروثی داشت، خودش هم موروثی کرده اداره جامعه و زمامداری رو؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث موروثی‌بودنِ حاکمیت یک بحث است که به هیچ وجه قابل قبول نیست. و بحثِ برگزیده‌شدنِ اهل‌البیت برای هدایت مردم که آیه‌ی ۳۳ سوره‌ی احزاب متذکر آن است؛ موضوع دیگری است. موفق باشید

 

 

25901
متن پرسش
سلام و عرض ادب: با توجه به اینکه یکی از معانی ولی، معتق و آزاد کننده است، معنا و وظیفه ولی فقیه در حیطه آزادی معنوی و آزادی های اجتماعی را چگونه تبیین می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ولیّ فقیه متکفلِ اظهار ولایت الهی است و نقش ولایت الهی «یخرجهم من الظلمات الی النّور» است. در این مورد خوب است به کتاب «ولایت در قرآن» آیت اللّه جوادی رجوع فرمایید. موفق باشید

25890
متن پرسش
سلام علیکم: آیا می توان این را استنباط کرد که انقلاب اسلامی، نمایانگر زنجیره ای توحیدی است که از دوران انبیاء و ائمه شروع شده و در تمام ادوار زندگی بشریت ادامه دارد و می کوشد انسانها را متذکر عهد الهی سازد و با هدایت آنان، جامعه متحد حول کلمه توحید را تشکیل دهد؟ به بیان بهتر آیا می توان گفت انقلاب اسلامی در تداوم حرکت مصلحان الهی با آن آرمانهای توحیدی است و البته آن مبارزات و هدایتگری ها در عصر حاضر منطبق با شان تاریخی، بصورت انقلاب اسلامی متجلی شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً مطلب همین است. لذا خداوند بر قلبِ سالکِ ره‌رفته‌ای یعنی حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» اراده‌ی تحقق انقلاب اسلامی را إشراق می‌کند و از طرفی بر قلبِ موحدان اصیلِ این آب و خاک، القاء می‌نماید که برای تحقق آن از حتی جان خود دریغ ننمایند تا آن نهالِ عظیم‌القدر عالَم‌گیر شود، مگر نشده است که هر روز در سراسر عالم، دوست و دشمن از انقلاب اسلامی و از رهبر حکیم او سخن می‌گویند؟!! موفق باشید  

25815
متن پرسش
سلام علیکم: در جامعه اسلامی، آیا ولی فقیه به‌عنوان زعیم جامعه هم باید در برابر عملکردش پاسخگو باشد؟ اگر باید این پاسخگویی باشد، روش پی بردن به صحت عملکرد او چیست؟ رهبری از ابتدای رهبری خود تا کنون نه کنفرانس خبری و جلسه پرسش و پاسخ داشته اند که بشود درباره عملکردشان مبتنی بر اصول قانون اساسی سوال کرد، پس چگونه می توان گفت ایشان شخصی پاسخگو و عامل به قانون است وقتی راهی برای فهم نحوه عملکردشان نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس نسبت به مسئولیت خود در مقابل کسانی که او را شایسته‌ی آن مسئولیت می‌دانند، پاسخگوست. رهبر معظم انقلاب که بر مبنای شرع موظفند عمل کنند و باید در مقابل آن‌ها که از شرع خبر دارند، یعنی مجتهدین مجلس خبرگان، جوابگوی اعمال خود باشند که ظاهراً این‌چنین است. همین‌طور است که یک متخصص قلب در مقابل علم به عکس‌العمل‌های قلب و متخصصین مربوطه، جوابگوست که دلایل اعمال خود را چگونه بر اساس علم به قلب انجام داده است. ولی همان‌طور که یک متخصص قلب نمی تواند دلایل کار خود را برای مردمی که اطلاعاتی از آن علم ندارند، بازگو کند؛ رهبر معظم انقلاب نیز که بر مبنایِ آموزه‌های شریعت الهی و قرآن و روایت اعمال خود را انجام می‌دهند، باید دلایل اعمال خود را به متخصصان احکام و آموزه‌های شریعت ارائه دهد. و این چیزی است که انجام می‌شود و مسلّم موضوعاتی نیست که بتوان آن‌ها را رسانه‌ای کرد. موفق باشید 

25750
متن پرسش
سلام علیکم: اگر انبیاء و ائمه معصوم اند و صاحب توانایی های خارق العاده از سوی خالق آیا اینکه گناه نمی کنند را نمی توان یک عمل نه چندان عجیب به سبب توانایی هایشان دانست؟ یعنی آنها را در مقام مثال نمی شود با دانش آموزی که از قبل جواب سوالات امتحان را دارد و معلم به او داده است لذا اگر نمره اش کامل شود، کار خاصی کرده نکرده قیاس نمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در این مورد بحث شده است که چون عصمت ائمه «علیهم‌السلام» از روی علم است، اختیار از آن‌ها سلب نمی‌شود مثل کسی که علم دارد اگر این آتش را بردارد، می‌سوزد. و چون می‌داند، عمل نمی‌کند. کتاب مذکور بر روی سایت هست. موفق باشید

25678
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به آیه ۱ سوره حجرات «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» در زمان فعلی قاعده اطاعت از سرپرست جامعه اسلامی به چه معناست؟ وظیفه یک مسلمان در قبال مدیر و رهبر چیست؟ آیا این مورد درباره ولی فقیه هم در عصر غیبت حضرت صاحب الزمان (ع) صدق می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلماّ ولیّ فقیه در زمان غیبت امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» همان جایگاه اولیاء معصوم را دارد زیرا او کارشناس کشف حکم خدا و رسول است و عملاً پیروی از او، پیروی از خدا و رسول به حساب می‌آید هرچند که در ذات و شخصیت خود معصوم نیست. موفق باشید

25610
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرانقدرم: با توجه توضیحات جنابعالی در خصوص فلسفه وضو، خواستم بدونم حقیقت الانسان اگر خطا کرده و به شجره و کثرات نگاه انداخته اینجا آیا اولیاء ما نیز در آن حقیقت شریک بوده اند؟ چون آنها نیز وضو می گرفتند و این سوال ذهن مرا بخود مشغول کرده است. سوال دوم اینکه آیا اعراض ماهیت اند یا وجوی اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. قسمت اول سؤال قبلاً جواب داده شد و بهتر است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» رجوع شود. ۲. در نگاه صدرایی همه‌چیز شئونِ «وجود» است. یعنی «وجود» است که به صورت اعراض ظاهر می‌شود و دیگر تقسیم عرض و جوهر در آن‌جا تقسیم کاملی نیست. موفق باشید

25598
متن پرسش
سوال: اگر «لولاک لما خلقت الافلاک» و نظایر این جملات درسته اگر ولایت تکوینی با اهل بیته اگه واسطه فیض اهل بیت هستند چرا هیچ بودایی تو مکاشفاتش هیچ کنفوسیوسی هیچ مسیحی هیچ فرقه دیگه ای نه خواب اهل بیت رو دیده نه هم‌کلام شده در مکاشفه و هیچ خبری نیست. فقط جملاتی مثل اونها همه نجس و گمراهن اونا جهنمی هستند لجن هستند فقط شما خوبین ندیدین. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در مورد یک شخص نیست. بلکه بحث در شخصیت است. آیا آن ادیان، همه به دنبال کسی نیستند همانند علی «علیه‌السلام» که در سیره و عقیده و عمل چون او باشد؟ موفق باشید 

25585
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز خدا قوت. سوالی ذهن مرا مشغول کرده که اگر وضو در فلسفه خود بدلیل نگاه به کثرات بوده پس چرا پیامبر وضو می گیرد؟ دوم اینکه آیا حقیقت الانسان که خطا کرد منظور اهل بیت (ع) هم بوده یا نه؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع «النفس جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» مربوط به نفسِ همه‌ی انسان‌ها است. در این مورد سری به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بزنید بد نیست. موفق باشید

25593
متن پرسش
من به جد دریافت کرده ام که امام زمان (عج) به طرق مختلف خود را در امام خامنه ای جلوه داده است، حتی گاهی اوقات آنچنان اتحاد و سنخیتی بین این دو نور الهی می بینم که نمی‌توانم تفکیکی بین آن دو عزیز الهی ایجاد کنم. استاد فقط یک سوال. کسی را مثل ایشان سراغ ندارم! فارغ از پدیدار شدن ظرفیت های فردی و اجتماعی ظهور و بستر سازی ظهور و... آیا ممکن هست در زمان حضرت آقا، بقیة الله ظهور (وعده داده شده) نمایند؟! یا اینکه خداوند با توجه به حکمت و مصلحت خود کسی را مخفیانه و ناباورانه برای ادامه راه ولایت فقیه پرورش می‌دهد تا اینکه بستر تاریخی موعود ایجاد شود؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در اصل موضوع، با شما همراه هستم. در مورد دوم هم، چرا امیدوار نباشید؟ موفق باشید

25580
متن پرسش
سلام: بنده در یادداشت برداری از کتب و سخنرانی ها به این نکته رسیدم که فقط باید مطالبی یاد داشت برداری شود که واقعا جدید است و برای جان انسان طراوت و تازگی دارد. والا حجمی درست می شود که رجوع به آن خارج از حوصله است. آیا این نکته صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. فکر می‌کنم کتاب «امامت و رهبری» مرحوم شهید مطهری در رابطه با امامت‌کردن و مدیریت‌کردنِ ذهن، کمک کند. موفق باشید

25563
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب و خدا قوت. لطفا بفرمایید دلیل عقلی (غیر قرآنی و غیر روایی) برای اینکه دین اسلام کاملترین دین است چیست؟ ممنون و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست در این مورد به بحث «دریچه‌های اعجاز قرآن» که در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بحث شده است، رجوع فرمایید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

25508
متن پرسش
سلام علیکم: استاد متن زیر قسمتی از بحث در یک گروه تلگرامی است: "....بله این هم می تواند شاهدی باشد. البته عرایض بنده مستند به روایات خود معصومین و ادله عقلی است نه فرمایشات بزرگان که شاید محل خدشه باشد و کسی بگوید شیخ صدوق اشتباه کرده. خلاصه اینکه آنچه برهان بر آن داریم عصمت در وحی (برای نبی) و عصمت در هر آنچه مربوط به دین و تفسیر قرآن و شریعت است (برای امام) می باشد. برای افعال عادی معصومین دلیلی نداریم که معصوم باشند. این سخن بسیاری از بزرگان شیعه در قرون اولیه بوده است ولی متاسفانه امروزه برخی می گویند عصمت ذاتی ایشان است مانند ذاتی بودن ناطق برای انسان! (نعوذ بالله علی ما سمعنا) " سوال بنده مربوط به اون بخش هست که میگه : «برای افعال عادی معصومین دلیلی نداریم.» این حرف درسته آیا؟ حقیقتا امامی که واسطه فیض است و آن همه مقام دارند _ که در زیارت جامعه کبیره از خودِ معصوم نقل است _ عقلانی است که صرفا در مسائل مربوط به دین عصمت داشته باشند و در امور عادی نه؟ آیا این حرف با مقامات معصومین علیهم السلام منافات ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که علم امام ذاتی نیست، بحثی نمی‌باشد. برای روشن‌شدن مطلب، قسمتی از کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را خدمتتان ارسال می‌کنم، إن‌شاءاللّه مطلب روشن می‌شود: موفق باشید

علم امام

طبق آيه‌ي «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ»[1] که مي‌فرمايد برخي پيامبران، را بر برخي ديگر برتري داديم. از آن جایی که ولايت آن‌ها باطن نبوتشان است[2] پس ولایتشان متفاوت مي‌باشد و ريشـه‌ي اين تفاوت در «مراتب معرفت و علم‌» و «قدرت روحي» آن‌هاست. به طوري كه عاصف‌بن‌بَرْخِيا كه مقداري از «علم كتاب» برخوردار بود بر اساس ولايت تکويني که داشت توانست قبل از اين‌كه حضرت سليمان چشمشان را برهم زنند یا چشمشان را برگردانند، تخت بلقيس را از يَمَن به اورشليم بياورد. قرآن در اين باره مي‌فرمايد: «قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ»[3] آن‌كس كه مقداري از علم كتاب را مي‌دانست گفت: من آن را در كمتر از چشم به‌هم‌زدني نزد تو حاضر مي‌كنم. در مقابل اين علم كه مربوط به عاصف‌بن‌برخيا است در قرآن داريم كه: «وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ»[4] وكافران برتو اعتراض مي‌كنند كه تو رسول خدا نيستي، بگو: تنها گواه بين من و شما خداست و آن‌كه علمِ به كتاب نزد وي است. اين آيه مي‌فرمايد: علاوه بر معجزه‌بودن قرآن كه گواه است بر اين‌كه تو پيامبر و فرستاده‌ي خدا هستي، آن‌كس كه همه‌ي «علمِ كتاب» در نزد اوست نيز گواه است براين‌كه تو فرستاده‌ي خدايي .

طبق آيه‌ي اخير روشن مي‌شود كسي در زمانِ نزول آيه بوده كه «علمِ كتاب» در نزدش بوده و شهادت مي‌داده که پيامبر (ص) فرستاده‌ي خداست. و چون آيه در مكه نازل شده، بنا به بسياري از روايات شيعه و سني، مصداق آيه به طور مستقيم علي (ع) و به تبع آن اهل‌البيت (ع) اند كه داراي علمي مي‌باشند كه مانند عاصف بن برخيا، موجب تصرف در مبادي عالم مي‌شود، منتها مقداري از آن علم در نزد عاصف بن برخيا بود، و آن علم مربوط به مقام «امر» است كه مقام ماوراء عالم ماده و عالم تدريج و زمان است. چون قرآن مي‌فرمايد: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»[5] حال با توجه به اين‌كه عاصف‌بن‌برخيا جزئي از اين علم را داراست و توانست آنچنان در عالم تصرف كند كه تخت بلقيس را قبل از به‌هم‌خوردن چشم به محضر حضرت سليمان بياورد، وسعت ولايت تكويني علي (ع) را ملاحظه فرمائيد كه حضرت از همه‌ي «علم كتاب» برخورداراند، همچنان‌كه امام صادق (ع) فرمودند: آنچه عاصف داشت قطره‌اي از اقيانوسي بود كه همه‌ي آن نزد ما است.[6]

در روايت هست که سدير نقل مي‌کند: «من و ابوبصير و يحيي بزّاز و ... در مجلس حضرت صادق (ع) بوديم، ناگهان آن حضرت با حال غضب در مجلس وارد شدند و چون در جاي خود قرار گرفتند، گفتند: «يا عَجباً لِاَقوامٍ يَزْعَمُون اِنّا نَعْلَمُ الْغَيْب، لا يَعْلَمُ الْغَيْبَ اِلاَّ الله عَزّوجل» جاي تعجب است که عده‌اي گمان مي‌کنند ما علم غيب داريم، جز خدا كسي عالم به غيب نيست، من قصد داشتم كه كنيز خود را با زدن ادب كنم، از دست من فرار كرد و من ندانستم در كدام یك از اطاق‌هاي خانه مخفي شده است! سدير مي‌گويد: چون حضرت برخاستند و به طرف منزل رفتند من و ابوبصير و ميسّر به منزل آن حضرت رفتيم و عرض كرديم: فدايت شوم ما امروز در باره‌ي آن كنيز از شما شنيديم كه چنين و چنان فرموديد و ما نمي‌خواهيم به شما نسبت علم غيب دهيم وليكن ما مي‌دانيم كه حقاً شما علوم بسيار فراواني داريد! حضرت فرمودند: اي سدير آيا قرآن مي‌خواني؟ عرض كردم بلي. فرمودند: هيچ اين آيه را خوانده‌اي كه مي‌فرمايد: «قال الَّذي عِنْدَهُ علمٌ مِنَ الْكِتاب اَنا اتيكَ بِه قَبْلَ اَنْ يَرْتَدَّ اِلَيْكَ طَرْفك» عرض كردم؛ آري كه حضرت سليمان به اطرافيان خود فرمود: كدام یك تخت بلقيس را براي من مي‌آوريد؟ «قالَ عِفْريتٌ مِنَ الْجِنّ اَنَا آتيك بِه قَبْلَ اَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ وَ اِنّي عليه لِقَويٌ اَمينٌ» عفريتي كه از طايفه‌ي جن بود گفت: قبل از اين‌كه از جايت بلند شوي مي‌آورم ولي «قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ»[7] آن کسي که مقداري از علم کتاب نزد او بود گفت: من آن را نزد تو مي‌آورم قبل از آن که چشم خود را به طرف ديگر بگرداني، زيرا جناب آصف‌بن برخيا برعکس عفريت جن از مبادي ديگري عمل مي‌كرد که فوق زمان و مکان بود.

حضرت فرمودند: آيا دانستي كه او [آصف] چقدر از كتاب الهي علم دارد؟ عرض كردم شما براي من بيان بفرماييد. حضرت فرمودند: به اندازه‌ي يك قطره نسبت به اقيانوس، به اين مقدار عاصف‌بن‌برخيا از كتاب الهي علم داشت... اي سدير آيا در كتاب خدا اين آيه را يافته‌اي كه مي‌فرمايد: «قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهيداً بَيْني‏ وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»[8] اي پيامبر! بگو کافي است اين‌که خدا شهادت مي‌دهد به رسالت من و آن کسي که «علمِ کتاب» نزد اوست. سدير گفت: بلي اين آيه را هم خوانده‌ام. حضرت فرمودند: آيا کسي که تمام کتاب را مي‌داند با فهم‌تر است يا کسي که بعضي از آن را مي‌داند؟ عرض کردم؛ بلکه کسي که تمام علم کتاب را مي‌داند. آنگاه حضرت با دست خود اشاره به سينه‌شان نمودند و فرمودند: به خدا سوگند «علم کتاب» نزد ماست، به خدا سوگند «علم کتاب» نزد ماست. [9] ملاحظه فرمائيد که چگونه امام (ع) از طريق اين آيه ما را متوجه مقام خود نمودند.

ائمه (ع) از آن جهت كه در مقام تکوينِ خود واسطه‌ي فيض هستند، مقام‌شان فوق جبرائيل و میكائيل است ولي از آن جهت كه مي‌خواهند به صورت عادي زندگي كنند علمي از خدا طلب نمي‌كنند و موضوع پنهان‌بودن محل كنيز براي آن حضرت از اين نوع است. متوجه باشيد که حضرت (ع) با طرح موضوع کنيز و پنهان شدن او مي‌خواهند علم ذاتي را از خود نفي کنند و روشن کنند علم ذاتي مربوط به خدا است ولي اين بدين معني نيست كه هر علمي را امام بخواهد خداوند به او ارزاني ننمايد.

 


[1] - سوره‌ي بقره، آيه‌ي ۲۵۳.

[2] - در رابطه با این که ولایت، باطن نبوت است فرموده اند: چون «وَلي» مخاطب به خطاب «اقْبل» است و نبي مخاطب به خطاب «ادبر» بعد از «اقْبل» است، پس نبوت بدون ولايت صورت نبندد، ولي ولايت بي‌نبوت ممكن است و از اين جهت ولايت تکويني منحصر به پيامبر نيست.

[3] - سوره‌ي نمل، آيه‌ي ۴۰.

[4] - سوره‌ي رعد، آيه‌ي ۴۳.

[5] - سوره‌ي يس، آيه‌ي ۸۲.

[6] - الکافی، ج۱، ص ۲۵۷. حضرت فرمودند: آنچه نزد جناب عاصف بود «قَدرُ قَطرَةٍ مِن الماء فی البَحر الاَخضر» به اندازه قطره آبی بود از دریای سبز یا بحر محیط.

[7] - سوره‌ي نمل، آيه‌ي ۴۰.

[8]- سوره‌ي رعد، آيه‌ي ۴۳.

[9]- اصول کافي، ج ۱، ص ۲۵۷.

نمایش چاپی