بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معرفت نفس

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13082
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم: استاد عزیز آیا آیات و روایتی در مورد این موضوع که موجوداتی در کرات دیگر در حال زندگی هستند و یا انسان های دیگری در این دنیا هستند وجود دارد؟ و نظر خودتون هم لطفا در مورد این موجودات بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاهدی که حکایت از موجوداتی مثل موجودات زمینی در کرات دیگر باشد، نه از نظر علمی و نه از نظر روایی به‌چشم نمی‌خورد. منتها بحث عوالم دیگر به معنای عوالم معنوی و حضور فرشتگان در آن عوالم مثل حضور فرشتگان در آسمان اول، بحث دیگری است که در تبیین سوره‌ی «ق» عرایضی شده است. موفق باشید

13033
متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخير: استاد عزيز لطفا منبع منسجمى پيرامون فهم بحٽ تجلى معرفى بفرماييد؟ هرچه از ابعاد مختلف بررسى مى کنم باز هم بخش هاى نامفهومى برايم وجود دارد. با تشکر از شما در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعه‌ی بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» إن‌شاءاللّه موضوع برایتان قابل تصدیق می‌گردد. موفق باشید

13023
متن پرسش
با سلام: سوالی داشتم از محضر استاد گرامی در باب خواب و رویا. چند سال اخیر خواب دیدم که از دنبا رفته ام و خودم را در قبر دیدم و بعد آن دچار فشار و عذاب قبر شدم. راستش این فشار و عذاب خیلی خاص بود، طوری که خودم احساس کردم این فشار جسمی نبود و روحم متالم شد و الان هم هر طور که می خوام بیان کنم اصلا قابل بیان نیست و تا بدین روز چنین دردی را احساس نکرده ام. بعد از خواب وقتی چهره خود را در آیینه دیدم، دو رگ گیجگاه سرم متورم شده بود و از آن موقع تا الان یک احساس درد و ناراحتی روحی در من پیدا شده که زیاد خوشایند نیست. خلاصه فکر می کنم به این اتفاق به خاطر این بود که من قبلش دچار یک خطا شده بودم. با توجه به سر رشته ای که استاد عزیز در بحث معاد و روح دارند، نظرتان درباره این خواب و پیامش چیست؟ یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع تأثیرات نشان از نقش و تأثیر روح در خواب بر بدن دارد به جهت آن‌که در خواب حواس پنجگانه‌ی انسان مشغولیت کم‌تری برای روح ایجاد می‌کند، بعضاً تأثیر روح بر بدن بیشتر است و در همین رابطه گفته می‌شود بیش از 90٪ سکته‌های قلبی در خواب است زیرا روح در آن شرایط، با صورتِ خاصی روبه‌رو می‌شود و به حالتی گرفتار می‌گردد که منجر به فشار بر روی قلب می‌گردد. موفق باشید

13008
متن پرسش
سلام: آیا می توان گفت علت بیماریهای روحی و روانی و شک و تردید در امور مختلف و خارج شدن از اعتدال ارتکاب گناه می باشد؟ و راه حل این مشکل و درمان آن، گناه نکردن و انجام دستورات شرع مقدس است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم اساس همه‌ی انحرافات روحی، تغییر جهت از حضرت حق به سوی غیر حق است و جبران آن توبه و برگشت به سوی حق است، منتها بعضاً آن‌چنان روح گرفتار انحراف می‌شود و در تدبیر اعضای بدن ناتوان می‌گردد که شما باید به کمک اعضاء بدن بیایید که این‌جا نقش پزشک ظهور می‌کند و تازه مسئله‌ی اختلالات روانی در جای خود قابل بحث است. موفق باشید

12979
متن پرسش
سلام: طبق جواب سوال 12942 که فرمودید: «قبلاً عرایضی در این مورد شده است که چگونه انسان از طریق این‌گونه رذیله‌ها از سیر به سوی حق و حقیقت عقب می‌افتد. لذا وقتی همین موضوع را مدّ نظر قرار دهیم شوق چنین گناهانی در ما ضعیف شده و جای آن را شوق رجوع الی اللّه می‌گیرد.» این جواب شما خیلی کلی هست. سوال اینه که چگونه می توان اوج و کمال خسارتی را که از این رذائل به روح و جسم و دنیا و آخرت ما وارد می شود را با تمام وجود درک کرد که با این درک، غم و ترس از دست دادن لقاء الی الله باعث شود تن به این رذائل ندهیم؟ چگونه می توان لذت و امید سیر بسوی حق را تا آخر با این همه قبض و بسط روحی حفظ کرد به گونه ای که هیچ لذت زود گذری جای آن را نگیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این را با رجوع به معارف الهی مثل معرفت نفس و معاد متوجه می‌شویم که جان انسان چه وسعتی دارد و به طور حضوری و قلبی تا کجاها می‌تواند سیر کند و بعد از آن است که می‌فهمید گناهان چگونه ما را از این حضورها محروم می‌کند. موفق باشید

12967
متن پرسش
سلام علیکم: جمع بین دو مطلب جسمانیه الحدوث بودن با خلق ارواح دو هزار سال قبل از ابدان و عوالم قبلی که به مقتضای انتخاب در آنها مراتب امکانی (به معنای امکانت اعم از ادوار زمانی و..) قابل جمع است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح هرکس در علم خدا به صورت علمی از ازل بوده است ولی ظهور خاص آن به عنوان یک موجود بر اساس حرکت جوهری، از جسم شروع می‌شود. موفق باشید

12971
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: در مورد معرفت النفس در نکته اول خواندیم که فرمودید ما یک تن داریم و یک من. و آن را پذیرفتیم. اما در جایی دیگر از مطالب دیدیم که فرموده بودید (نقل به مضمون) بین تن و من دوگانگی وجود ندارد و هر کس دوگانه ببیند به دوگانگی عین و ذهن دچار است. (اگر مطلب را درست ذکر کرده باشم) لطفا این تناقض را برایمان برطرف کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو درست است. آن‌جا که گفته می‌شود بین تن و نفس، دوگانگی نیست، بدین‌معنا است که نفس از طریق بدن ظهور می‌کند و شما عملاً وقتی به تن انسان زنده‌ای اشاره می‌کنید، با نفس روبه‌روئید و آن‌جایی که گفته می‌شود نفس، غیر از تن است، نظر به حقیقت نفس دارد خارج از آن‌که به مظهریت بدن توجه شود. موفق باشید

12975
متن پرسش
سلام: من ان شاءالله امسال وارد حوزه می شوم. آیا سیر مطالعاتی شما را ادامه دهم یا سیر شهید مطهری را یا هر دو را با هم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل برای یک طلبه ممحض شدن در دروس حوزوی است و دیگر هیچ و پس از مدتی که سوار کار شدید و مباحث، ملکه‌ی شما شد، بد نیست مباحث ده نکته و برهان صدیقین را دنبال کنید و سپس با یک برنامه‌ریزی دقیق تقریباً همه‌ی کتاب‌های مرحوم شهید مطهری را مطالعه و یادداشت‌برداری کنید. موفق باشید

12950
متن پرسش
سلام: در نکته پنجم معرفت نفس می فرمایید که چون نفس به جهت ذات مجردش نظر و آگاهی به آینده دارد و وقتی متوجه شد در آینده کمالی بر کمالاتش افزوده نمی شود دچار یاس شده و دیگر بدن را تدبیر نمی کند. خوب حالا سوال من این است که اکثر مردم نه به کمال انسانی در حد بالا می رسند و نه به کمال حیوانی پس چرا همان موقع که به دنیا می آیند و یا قبل آن از تدبیر بدن انصراف نمی دهند؟ اصلا چرا بدن خود را می سازند وقتی به این موضوع آگاهی دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «خویشتن پنهان» مکرر تأکید شد که این موضوع یک امر تکوینی است و نه اختیاری، و نفس ناطقه در درک تکوینی خود به آن نتیجه می‌رسد که بدن خود را رها کند. این کاری به جنبه‌ی اختیاری ما ندارد. موفق باشید

12925
متن پرسش
سلام علیکم: استاد می خواستم نظرتون رو نسبت به چله گرفتن بدونم؟ با توجه به اینکه شنیدم باید زیر نظر استاد انجام بشه. بنده متوجه نمیشم اینکه مثلا آدم بخواد 40 روز گناهاش رو کمتر کنه یا زیارت عاشورا بخونه و یا هر قرار دیگه ای چه نیازی به استاد داره؟ در ضمن کتاب منازل السائرین رو برای سلوک عرفانی معرفی کردید می خواستم بدونم در چه سطحی میشه به این کتاب مراجعه کرد؟ یه آدم معمولی بدون استاد هم میتونه این کتاب رو مطالعه کنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موقعی که انسان از همه‌چیز بخواهد منقطع شود و از طریق وجه روحانی خود به حضرت حق وصل شود، تازه خطورات و افکار باطله ظهور خواهد کرد. به همان معنا که «آب گِل خواهد که در دریا رود / گِل گرفته پای او را می‌کشد». این گِلی که پای سالک را می‌کشد، همان خطورات و تعلقاتی است که در پنهان وجود او رسوب کرده بود و استادِ ره‌رفته می‌داند که چگونه سالک مبتدی را از این رسوبات عبور دهد. در هر صورت مقدماتی مثل معرفت نفس بسیار ضرروی است و لاأقل در این چهل ‌روز اُنس با مطالبی مثل آن‌چه حضرت مولا با فرزندشان در نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در میان می‌گذارند، لازم است. «منازل‌السائرین» را باید بعد از داشتن معارفی مثل معرفت نفس و برهان صدیقین و معاد، شروع کرد آن‌هم با شرح استاد. موفق باشید

12906
متن پرسش
سلام: نمی خواهم مزاحم شوم ولی در شرح کتاب ده نکته در نکته ی چهار و پنج از قول خودتان می گویید که وقتی امام (ره) رحلت کردند با یک روح برخی ارتباط برقرار کردم. راه این کار چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده احضار روح نکرده‌ام و این کار را هم قبول ندارم. موضوع آن جلسه از این نوع کارها نبود، بلکه آن روح برزخی بنا به مأموریتی که برایش تعیین کرده بودند، مأمور بود تذکراتی از طریق زبان آن جوان به جمع برساند و بنده نیز در آن جلسه دعوت شده بودم. و این‌طور نیست که راه‌کار خاصی برای این امور در میان باشد. موفق باشید

12891
متن پرسش
سلام عرض مي كنم خدمت استاد بزرگوار: در پاسخ به سوال 12870 فرموديد كه بدي و ميل به فساد جزء طبيعت انسان است نه سرشت. حال لطفا فرق سرشت و فطرت را تبيين كنيد چنان چه در روایت هم آمده (الشر كان في طبيعة كل واحد...) و سپس اثبات كنيد كه جزء فطرت نمي باشد و ثانيا مگر بدي از عدم نمي باشد و به این اعتبار پس چگونه می توان بدی را به سرشت نسبت داد و به نظر بنده اين همان كمال طلبي فطري است كه مصداقش مشتبه شده و اشخاصي كه ظلم مي كنند چون فکر می کنند دارند به كمال و فطرت خود باز مي گردند در حالي كه بر آنها مشتبه شده است و علت اهتمام انبيا بر هدايت اين افراد اين بوده كه اين افراد مصداق كمال و فطرتشان برايشان مشتبه شده و نمي خواهند كسي آنها را از اين راه باز دارد تا به هدف كمال طلبي شان برسند و انبيا مي خواستند آنها را از اين حجاب برهانند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است، ولی عنایت داشته باشید آن احساسی که در ارضای امیالی مثل گرسنگی و شهوت در انسان پیش می‌آید غیر از احساسی است که با مناجات با حضرت حق و یا راستگویی پیش می‌آید، به همین جهت آن وجه اول را به طبع، نسبت می‌دهند و وَجه دوم را به فطرت. یعنی ما در مناجات با خدا فطرت‌مان ارضاء می‌شود نه طبع‌مان. موفق باشید

12880
متن پرسش
سلام حضرت استاد خسته نباشید: 1. چرا برای علامه محمد حسن الهی برای پاسخ به شبهات‌شان کشفی مثل شیخ اشراق یعنی بدون واسطه شخص احضار ارواح اتفاق نیافتاد 2. اینکه در کشف میزان هوشیاری این قدر بالاست که سوالات پرسیده می شود و سالک قدرت سخن گفتن دارد این همان معنی جمله انسان با تمام وجود تعقل می کند نیست؟ 3. در مقام کدام یک از کشف ها انسان قدرت بر نطق دارد؟ 4. ببخشید معنای این جملات را نتوانستم درست بفهمم: الف) غیریت و کثرت بین خود انسان و بین عقل و چشم و گوش او وجود ندارد؟ ب) و نیز به هیچ وجه غیریت و کثرت بین عقل و چشم و گوش او وجود ندارد؟ 5. این یعنی در مراحل اولیه مکاشفات غیریت و کثرت وجود دارد درست است استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هیچ‌وجه حضرت آیت اللّه محمد حسن الهی کم‌تر از مرحوم شیخ اشراق نیست! آن احضار روح یک تفریح روحانی بود وگرنه آن مرد الهی در مقامی است که قدرت جذب مرحوم قاضی از برزخ را هم در چنته دارد 2- آری! در آن صحنه، هوشیاری قلبی و قدسی، جنبه‌ی عقلانی نیز به خود می‌گیرد و از هر ساحتی که سؤال شود نفس ناطقه مطابق آن ساحت ظهور می‌کند، چه ظهور عقلی و چه ظهور قلبی. ولی هوشیار باشد که آن‌جا جای مفهوم نیست 3- هرجا اذن نطق باشد نفس ناطقه آن استعداد را ظهور می‌دهد، ربطی به کشف‌ها ندارد 4- این مسئله‌ی توحید بین عقل و چشم و گوش نکته‌ی بسیار ظریفی است که باید با حوصله در کتاب «معرفتِ نفس و حشر» آن‌جایی که ملاصدرا کشفِ افلوطین را تبیین می‌کند، دنبال فرمایید 5- آری! ولی در هرصورت وقتی ما از بدن عبور کنیم و با نفس از نظر وجودی، آزاد از کثرت بدنی، مرتبط باشیم با چشم می‌شنویم و با گوش می‌بینیم و از این نوع حضورها که گفتنی نیست. امیدوارم بنده و جنابعالی توفیق چشیدنش را پیدا کنیم. موفق باشید

12887
متن پرسش
با سلام: خسته نباشید. من چند روزی شبهات زیادی برام به وجود آماده نظیر علت وجود خدا و این که به چه علتی ما نیاز به خدا داریم؟ در واقع به معبود چه نیازی داریم مگه کومونیست بودن چه اشکالی دارد و سوالاتی نظیر اینکه به چه علت باید دین داشته باشیم؟ اصلا چرا دین اسلام باید باشد و همچنین از کجا معلوم ائمه اطهار (ع) وجود داشتن و سوالات دیگر. من دختری محجبه هستم در خانواده ای مذهبی ولی اصلا دلایل عبادت و حجابم را نمی دانم و در دلم قبول ندارم. لطفا با پاسخ به سوالم من رو از این سردرگمی نجات دهید قبل از دیر شدن. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون بدون دلیل عمل کرده‌اید، برایتان این شبهات پیش می‌آید. اگر جواب عقل و اندیشه‌ی خود را در راستای اعمال دینی خود نداشته باشید، در برزخ گرفتار مشکل می‌شوید. این لطف خدا بوده است که فرشتگانی مأمور شده‌اند تا این شبهات را در شما ایجاد کنند و شما با جواب‌گویی به این شبهات سیر خود را حتی تا برزخ و قیامت، به‌خوبی ادامه دهید. مطالعه‌ی کتاب‌های «آشتی با خدا» و «ده نکته از معرفت نفس» و «مبانی نظری نبوت و امامت» را پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید

12885
متن پرسش
سلام: استاد بنده چند وقت است که از طریق یکی از دوستان با برون فکنی روح آشنا شدم. دوستم خودشون این تجربه رو داشتن چند سوال دارم: 1. به نظر شما برون فکنی تجربه ی خوبی نیست که با بعد غیر مادیمون ارتباط داشته باشیم؟ آیا شما توصیه به این کار می کنید؟ 2. آیا روشی می شناسید که بتوان این کار را انجام داد؟ 3. آیا با برون فکنی ما وارد عالم مثال می شویم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان برون‌فکنیِ روح به این معنا نیستم. پیشنهاد می‌کنم شرح صوتی کتاب «ده نکته از معرفت نفس» را مطالعه بفرمایید، شاید خودتان در جواب‌گویی به این سؤالات صاحب‌نظر شوید. موفق باشید

12871
متن پرسش
سلام: میشه لطف کنید اندکی در مورد تجرد در برزخ و ابعاد آن توضیح دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته» و شرح صوتی آن به شرح کتاب معاد رجوع فرمایید، موضوع مورد سؤال به‌خوبی برایتان حلّ می‌شود. موفق باشید

12870
متن پرسش
سلام بر استاد بزرگوار: سوالاتی را می خواستم به عرضتان برسانم: 1. اینکه آیا میل به فساد جزء فطرت آدمی است؟ (چنان چه دکتر سروش در کتاب حکمت و معیشت دفتر اول با استفاده از آیه و روایت و عقل و تاریخ دست به اثبات آن می زند و منافاتش را با اختیار بر طرف می کنند و فلسفه صبر نبی بر مصایب را به علت دانستن این سرشت معرفی می کنند تا به اینجا رسند که این صفات که حضرت در ابتدای نامه بیان می دارند جز سرشت آدمی است و به هستی شناسی وا دارد) 2. اگر می شود اين تاجر غرور را توضيح دهيد و در كتاب خود به آن صورت توضيح نداده ايد. 3. اينكه افرادي از طريق علومي به عمر انسان خبر دهند حقيقت دارد و حتمي الوقوع است و از راه دعا نمي توان جلو آن را گرفت؟ 4. براي سير مطالعاتي ابتدا سير خودتان را مطالعه كنيم يا شهيد مطهري؟ 5. براي مطالعه بيش تر در نامه 31 چه کتابی پیش نهاد می کنید (لطفا اگر مي شود توضيح بيشتري در كتابتان بر مقدمه نامه 31 بزنيد و حق مطلب بيان نشده) 6. براي فلسفه چه سیری پیشنهاد می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: میل به فسادکردن مربوط به طبع آدمی است و نه فطرت او، و لذا وقتی انسان در متن طبع خود قرار داشته باشد آن مشکلات که حضرت مولا علی«علیه‌السلام» می‌فرمایند روی می‌دهد. _ پیشگویی‌ها اولاً معلوم نیست درست باشد، ثانیاً از طریق دعا و صدقه و صله‌ی رحم عمر انسان حتی اگر مقدّر هم شده باشد تغییر می‌کند _ بعد از ده نکته و آشتی با خدا، مطالعه‌ی کتاب‌های مرحوم شهید مطهری کمک زیادی به شما برای رجوع به حقیقت می‌کند. _ مباحث صوتی «یابن جندب» که شرح روایت حضرت صادق«علیه‌السلام» به یکی از اصحاب آن حضرت است، کمک‌کار خوبی است. موفق باشید

12859
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامى و عزيزمان: بنده در سوال به شماره 12829 سوالى از شما پرسيدم که متن سوال و پاسخى که شما داديد به شرح زير است و در ادامه سوال ديگرى داشتم که مطرح مى کنم: استاد بنده تن انسان و نفس و روح و فطرت و غریزه و رابطه اینها را با هم فهمیدم، اما وقتی می خواهم انسانیت و مقام امام (که انسان کل است) را وارد این مجموعه کنم جایگاهش را نمی فهمم. شما می فرمایید فطرت یک سرمایه در روح است، بعد می فرمایید نفس جان ما و فطرت جان جان ما است، پس یعنی برای فطرت مقام در نظر می گیرید؟ و اینکه می فرمایید امام جان جان انسان است، پس یعنی فطرت همان مقام انسانیت است و فطرت همان نور مقدس امام است و بعد مسئله بعدی اینکه در مورد مقام روح می فرمایید اول خلق خدا و جامع تمامی اسما خداوند است با این فرق که از خودش نیست و بعد هم می فرمایید که نور وجودی حضرت محمد (ص) اولین خلق خداوند و جامع تمامی صفات خداوند است پس یعنی این روح همان وجود مقدس پیامبر است؟ پس اینکه گفتید پیامبر یک تن دارد مثل ما یک نفس دارد مثل ما و یک وجود مقدس دارد پس یعنی در پیامبر نفس و آن نور وجودی حضرت هر دو در مقام روح هستند؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: فطرت در انسان بالقوه است و امام معصوم تجلیِ بالفعلِ انسانیت و فطرت انسانی است و در مورد مقام نوری پیامبر می‌توان گفت که همان مقام «اول ما خلق اللّه» یعنی مقام روح باشد و در عین این‌که در وجود مقدس پیامبر، نفس پیامبر با آن مقام متحد است، ولی در هرحال مقام روح یا مقام نوری پیامبر یک مقام تکوینی است و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با تلاش و عبادات ممتد، نفس مقدس خود را با آن مقام متحد می‌کند. موفق باشید سوال بنده: به اين ترتيب آيا وجود قدسى پيامبر (ص) همان انسانيت است؟ پس هم انسانيت در وجود ما هست هم فطرت داريم که با اطاعت از آن به اصل خود که همان مقام روح که تمام انسانيت است وصل مى شويم. پس در نتيجه مى شود گفت ما آن قدر که از اصل خود دور شده ايم و اون را ديگر به ياد نداريم خدا امده فطرت را به عنوان چراغى در سر راه ما قرار داده و اگر از اين تن مادى خارج شويم ديگر فطرت را نداريم، پس يعنى مقام امام همان وجود مقدس پيامبر (ص) است. و اينکه بگيم فطرت مقام است اشتباه است بلکه فطرت پرتويى است از آن انسانيت کاملى که در وجود ما هست. در نتيجه مقامات ما مى شود تن و نفس و روح که روح مقام همان انسانيت کل است که همان مقام امام است پس جان جان ما روح است نه فطرت؟ در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فطرت در عموم انسان‌ها به صورت بالقوه است و گرایش به خوبی‌ها در انسان مطرح است ولی فطرت در امام به فعلیت تبدیل شده و لذا مقام امام عین کمال و خوبی و پاکی است. و روح باطنِ فطرت است که اولیاء الهی از انوار و تشعشعات آن بهره‌مند می‌شوند. عرایضی در جلسات پنجاهم به بعد شرح کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل‌البیت علیهم‌السلام» در این مورد شده. موفق باشید

12840
متن پرسش
سلام و تحیت خدمت استاد محترم: 1. آیا به نظر شما بین فطرت و غریزه تفاوت وجود داره؟ 2. اگه وجود داره چطور میشه نیازهای غریزی رو برآورده کرد که مشکل نباشه، مثلا طبق حدیث شریف «کل مولود یولد علی الفطره» همه براساس فطرت پاک الهی متولد میشن حالا وقتی فطرت صحیح باشه بچه وقتی غذا می خوره که گرسنش باشه و وقتی دست از غذا میکشه که سیر شده باشه. اونوقت آیا توجه به فطرت باعث میشه انسان غرایزش رو هم کنترل کنه یا با کنترل غرایزه که انسان به فطرت می رسه؟ این موضوع در راستای تمدن سازی مطرح میشه. البته ممکنه بفرمایید که رابطه دو طرفه اس. خوب اونوقت سوال مطرح میشه که اولویت با کدوم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نیازهای فطری مربوط به ابعاد روحانی و قدسیِ روح ماست و نیازهای غریضی، مربوط به ابعاد جسم ما می‌باشد و از آن جهت که در هر حالت جسم ابزار است و اصالت ندارد، نیازهای غریضی آن‌چنان نیست که در عرض نیازهای فطری قرار بگیرد و اولویت مسلم با نیازهای فطری است ولی تعادل در آن است که در آن‌جایی که فطرت در صحنه است از کشش های غریضی نیز استفاده‌ی منطقی بشود. و تمدن اسلامی از این جهت نسبت به غرایز بی تفاوت نیست. موفق باشید

12829
متن پرسش
با عرض سلام خسته نباشید: استاد بنده تن انسان و نفس و روح و فطرت و غریزه و رابطه اینها را با هم فهمیدم، اما وقتی می خواهم انسانیت و مقام امام (که انسان کل است) را وارد این مجموعه کنم جایگاهش را نمی فهمم. شما می فرمایید فطرت یک سرمایه در روح است، بعد می فرمایید نفس جان ما و فطرت جان جان ما است، پس یعنی برای فطرت مقام در نظر می گیرید؟ و اینکه می فرمایید امام جان جان انسان است، پس یعنی فطرت همان مقام انسانیت است و فطرت همان نور مقدس امام است و بعد مسئله بعدی اینکه در مورد مقام روح می فرمایید اول خلق خدا و جامع تمامی اسما خداوند است با این فرق که از خودش نیست و بعد هم می فرمایید که نور وجودی حضرت محمد (ص) اولین خلق خداوند و جامع تمامی صفات خداوند است پس یعنی این روح همان وجود مقدس پیامبر است؟ پس اینکه گفتید پیامبر یک تن دارد مثل ما یک نفس دارد مثل ما و یک وجود مقدس دارد پس یعنی در پیامبر نفس و آن نور وجودی حضرت هر دو در مقام روح هستند؟ استاد می دونم در همه اینها اصل تزکیه است و آنقدر دقت حجاب می شود اما ذهنم را مشغول کرده و مطلب جدیدی را نمی تونم شروع کنم و جلو بروم لطفا کامل پاسخ دهید. در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فطرت در انسان بالقوه است و امام معصوم تجلیِ بالفعلِ انسانیت و فطرت انسانی است و در مورد مقام نوری پیامبر می‌توان گفت که همان مقام «اول ما خلق اللّه» یعنی مقام روح باشد و در عین این‌که در وجود مقدس پیامبر، نفس پیامبر با آن مقام متحد است، ولی در هرحال مقام روح یا مقام نوری پیامبر یک مقام تکوینی است و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با تلاش و عبادات ممتد، نفس مقدس خود را با آن مقام متحد می‌کند. موفق باشید

12824
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم استاد بزرگوار: با توجه به این که واسطه ی فیض، واسطه ی فیض بین خدا و خلق است و اگر که بلا تشبیه وجود مبارک امام عصر (عج) مانند جریان برق قویی باشد که اگر مستقیم به کانال برقی منازل برسد، دچار خرابی لوازم می گردد. امکان دارد که در این بین واسطه ی فیض از طریق والیان خاص و شیعیان خاص حضرت به خلق رسد؟ مثلا رزق مردم ایران به واسطه ی مقام معظم رهبری، تقسیم گردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از آن‌که متوجه بودید که واسطه‌ی فیض یک مقام است، عنایت داشته باشید که ظرفیت انسان از طریق انسان کامل اشباع می‌شود و در رابطه با کمال انسانی نیاز به انسان دیگری نیست همان‌طور که برای «تری» به عین تری یعنی آب نیاز است. موفق باشید

12825
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت: از آنجایی که معرفت نفس انفع المعارف است آیا لازم نیست مثلا بصورت تلویزیونی همه گیر شود؟ به بحث گذاشته شود و با عموم در مورد آن صحبت شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است جامعه‌ی ما به چنین آگاهی نایل شود که مطلوب خود را معرفت نفس بیابد در آن صورت به‌جای کسانی‌که با سرگرمی‌ها، جوابِ مطلوب مردمِ طالب سرگرمی‌ها را می‌دهند، به کسانی نظر می‌کنند که آن‌ها را به ابعاد عمیق وجودیشان آگاه می‌نماید. موفق باشید

12818
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب خدمت حضرت استاد بزرگوار: احتراماً، استاد شما در مورد شرح فصوص الحکم مطالبی را نگاشته اید یا خیر؟ البته بنده شنیده ام که اساتید برای شرح این کتاب افراد مخصوصی را انتخاب می کنند که نمی دانم درست است یا خیر؟ ولی بنده بسیار تمایل دارم که اگر در این باب مطالبی وجود دارد را تحقیق نمایم لطفاً راهنمایی بفرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مختصر کارهایی شده، ولی به نظر بنده اگر می‌خواهید در این مسیر تلاش کنید بعد از مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین و کتاب معاد و کتاب معرفتِ نفس و حشر با تعمق زیاد بر روی شرح سوره‌ی حمد حضرت امام و شرح کتاب «مصباح الهدایه» ایشان، إنشاءاللّه راه گشوده می‌شود. موفق باشید

12806
متن پرسش
باسمه تعالی: با سلام خدمت استاد گرامی: حضرتعالی در کتاب «خویشتن پنهان» بحث تفاوت بین روش عرفا در سیر و سلوک با روش علمای اخلاق (سنگی که طلا می شود و سنگی که طلا گرفته اند) را مطرح می فرمایید. عرفا پس از درک حصولی از نفس ناطقه به این نتیجه می رسند که باید با ریاضت های شرعی، حاکمیت امیال نفس اماره را ضعیف کرده و درک حضوری و مجرد از حقیقت وجود خود پیدا کرده و از این طریق، ارتباط خود را با عوالم غیب تشدید کنند. از طرف دیگر علمای اخلاق هم همین ریاضت های شرعی را در قالب گزاره های اخلاقی به امید تقرب و اتصال به عالم غیب رعایت می کنند. بنابراین به نظر می رسد عالم اخلاقی پس از مدتی با رعایت دستورات اخلاقی (یا در واقع همان ریاضت های شرعی که عارف انجام می دهد) به همان چیزی که عارف رسیده می رسد. آیا اینگونه نیست؟ اگر اینگونه نیست، پس تفاوت این دو در چیست؟ با تشکر و من الله التوفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت نگاه اخلاقی با عرفانی در آن است که در نگاه عرفانی در عین آن‌که از همین دستورات اخلاقی استفاده می‌‌شود ولی رویکرد آن در راستای تغییر درجه‌ی وجودی است در حالی‌که در نگاه اخلاقی از آن جهت که افراد متشرع به دستورات اخلاقی نگاه می‌کنند، سعی آن‌ها آن است که آن صفات را بر شخصیت خود عارض کنند مثل آن‌که عارف در دوری از دنیا انقطاع إلی اللّه را اراده می‌کند ولی انسان اخلاقی، زهد را برای دریافت بهشت پیشه می‌کند. موفق باشید

12805
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: استاد عزیز بنده در بحث روح و فطرت و انسانیت (که امام به عنوان انسان کل است) به برخی اشکالات بر خوردم لطفا راهنمایی بفرمایید. ما یک تن داریم و یک من داریم (که همان روح یا نفس ماست) که تن ما ابزار من ما است و ما از این ابزار استفاده می کنیم تا بتوانیم روح خودمان را رشد دهیم و به آن مبدا روح که همان مقرب ترین ملک نزد خداوند است و قرب خداوند است برسیم. و اینکه ما میل به کمال (چه منفی و چه مثبت) داریم بر اساس فطرت ما است که با رجوع به انسانیت می توان روح را به آن مقصد اصلی اش رساند و اوج فطرت انسانیت است و در اصل فطرت ما همان امام است. و فطرت جان جان همه انسان ها است و مقصد روح انسان می شود فطرت. خیلی شرمنده هم همه رو جابه جا فهمیدم کمک بفرمایید
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب خوب متوجه شده‌اید، منتها در مباحث عرفانی؛ بین روح و نفس فرق هست ولی در این‌جا این‌دو به یک معنا گرفته شده است. در مباحث عرفانی آن وَجه از نفس ناطقه که به بدن نزدیک است، «نفس» گویند و مرتبه‌ی بالاتر از آن را «قلب» می‌گویند و بالاتر از آن «روح» است که باطن قلب می‌باشد. موفق باشید

نمایش چاپی