بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شریعت و احکام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21643
متن پرسش
با سلام: استاد ببخشید در جواب یکی از سوالات که پرسیده بودند از نظر برخی مراجع فلسفه حرام است و شخص چه کار کند شما پاسخ دادید که نیازی به مراجعه به مرجع در این زمینه نیست به دلایلی که ذکر کردید. سوال بنده این است که در مسائل لباس پوشیدن و ... هم همینطور است؟ برای مثال برخی مراجع کراوات زدن را حرام می دانند. خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد عرفان و فلسفه، موضوعات عقیدتی است و مقدم بر تقلید است. و اساس تقلید بر امورِ عملی است که لباس‌پوشیدن نیز از همین امور عملی می‌باشد که در حوزه‌‌ی نظرِ فقهِ فقهاست. موفق باشید

21641
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: استاد جان من تازه مباحث شما را آغاز کردم اما دو سالی هست در خصوص این مباحث تحقیق و کار می کنم. تقریبا بحث فطرت شما را تمام کردم. استاد نمیدونم دیگه چکار کنم هر بار شروع می کنم دوباره زمین میخورم، بعضی وقتا میگم شاید من برای این کار درست نشدم، خیلی ناراحتم نفس غریزی یا اماره من بر فطرتم غلبه داره، چند هفته مراقبه دارم به جاهای خوبی هم می رسم مثل اینکه تو نماز تمام هواسمان به خداست البته فقط هواسم هست نمیزارم فکر و خیالم جایی بره و چند روز پیش هم هنگام تشهد آخر یه رعشه ای تو بدن اتفاق افتاد که تا چند ساعت بی حال بودم. اما بازم گناه می کنم و بعضی وقتا آنقدر گناهان بدی انجام میدم که میگم.... استاد عزیزم لطفا شما این بنده گناه کار خدا را را راهنمایی کنید. نمیخوام زندگیم جولانگاه شیطان با نفش اماره باشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که خوب است در این رابطه مطالعه فرمایید می‌یابید که با پایداری بر عهدِ دینی، به مرور خیالاتِ قبلی ضعیف می‌شود. لذا نگران نباشید و بر عهد خود پایدار بمانید، إن‌شاءاللّه این مشکلات هم حل می‌شود. موفق باشید

21615
متن پرسش
سلام استاد: در باب توبه و استغفار گفته شده که گناهان کاملا پاک میشه گویا که گناهی مرتکب نشده شخص، از طرفی گفته شده خوش به حال کسی که در قیامت در نامه عملش کنار هر گناهی استغفاری نوشته شده. این ها یعنی گناهان ما در نامه عملمان باقیست و فقط مجازات نمیشیم با توبه یا آنجا هم در نامه عمل گناهی نداریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  بالاخره وقتی استغفار بخواهد به عنوان یک امتیاز در نامه‌ی اعمال شخص ظهور کند، استغفار از گناه ظهور می‌کند ولی اصالت، با استغفار است و آن گناه در شخصیت انسان جایی ندارد و این‌که می‌فرمایند استغفار از گناه، مثل گناه‌نکردن است؛ یعنی دیگر آن گناه تأثیری بر انتخاب‌های انسان نمی‌گذارد. موفق باشید

21614
متن پرسش
سلام استاد: حاصل تقوا غرف است. آیا غرفه یعنی آن عالم معنوی همان عالم حاکم بر روح است که تمام فضایل اخلاقی را دارد؟ یعنی غرفه قناعت و صداقت و شجاعت و توکل و ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  خوب برداشتی از موضوع شده است. موفق باشید

21597
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی: در کتاب دائو د چینگ لائوتزه آمده : کارت که تمام شد رهاش کن، راه آسمان این است. متوجه منظورش نشدم لطفا توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی همواره هرکاری را، راهی در مقابل خود بدان برای نظر به عالم معنا، و لذا از آن کار، راهی را در مقابل خود بگشا. موفق باشید

21581
متن پرسش
سلام: جبران گناهان استمناع و لواط و هم جنس بازی در قرآن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توبه، تواضع، خدمت به خلق و تلاش برای کسب معارف الهی. موفق باشید

21481
متن پرسش
سلام علیکم: ازکجا می توان تشخیص داد گناه آدمی از ناحیه نفس است یا شیطان؟ از زنجان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه‌ پایه‌ی هر گناهی، نفس امّاره‌ی انسان است و شیطان بر اساس همین نفس امّاره وسوسه می‌کند. بدین لحاظ شیطان در قیامت به افرادی که آن‌ها را گمراه کرده است، می‌گوید: «فَلا تَلُومُوني‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَكُم‏»(ابراهیم/22)  مرا ملامت نکنید، خودتان را ملامت کنید. موفق باشید

21462
متن پرسش
سلام و خدا قوت: بنده دوره مربی نقاشی کودک را می گذرانم خواستم بپرسم که نقاشی صورت و حیوانات و درست کردن تابلو آنها مشکلی ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فتوای مقام معظم رهبری اشکال ندارد. موفق باشید

21446
متن پرسش
خصوصی! سلام و عرض ادب خدمت استاد ببخشید مزاحم شدم. شما در جواب سوال ۲۱۴۱۴ فرمودید عقاید تحقیقی است و تقلیدی نیست، و گویا این نظر همه مراج عظام می باشد. خب استاد مگر همه مردم متخصص در تحقیق دین می باشند؟ مگر همه مردم متوجه درک معنای حدیث می شوند؟ مگر همه مردم تونایی درک اسلام حقیقی را بصورت مستقیم دارند؟! استاد‌! همین آفات عدم رجوع مردم عادی و غیر متخصص به متفکرین اصیل اسلام جهت دریافت عقاید اصلی است که مشکلات و معضلات عقیدتی را بوجود آورده است. البته لازم به ذکر است حقیر بالتبع استادانم از جمله حضرتعالی اعتقاد و علاقه به فلسفه و عرفان دارم. در اهمیت این موضوع اخیرا (اوایل بهمن ماه ۹۶) حاج آقای کاشانی (مورخ و محقق) ۳ جلسه در دانشگاه امام صادق علیه السلام سخنرانی کردند، لینک را قرار می دهم. میشه نظرتونو بفرمایید. جلسه اول: http://www.hkashani.com/?p=8641 جلسه دوم: http://www.hkashani.com/?p=8642 جلسه سوم: http://www.hkashani.com/?p=8643
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این‌که فرصت گوش‌دادنِ آن سخنرانی‌ها را ندارم، عذر می‌خواهم. اگر نکته‌ی خاصی در آن سخنان هست، همان را مرقوم بفرمایید تا نظرم را عرض کنم. ولی عنایت داشته باشید این‌که می‌فرمایند اصول‌دین تحقیقی است؛ یعنی هرکس با عقل خود به این باور برسد که آن اصول، قابل قبول است و خداوند چنین تواناییِ عقلی را به مردم داده است. موفق باشید

21431
متن پرسش
سلام حاجی جان: چند سوال: 1. اعتقاد شیعه اینه که همه پیامبران معصوم اند. خوردن حضرت آدم از درخت ممنوعه آیا گناه نبود؟ 2.آیا حضرت آدم بعد از آن قول دادند که گناه نکنند؟ (چند تا از بچه ها می پرسیدن اگه حضرت آدم قول داده گناه نکنه ما هم پس نباید گناه کنیم. 3. داستان حضرت یوسف در قرآن «هَمَّ بِها» یعنی چی؟ آیا حضرت یوسف هم تمایل پیدا کرد، که با عصمت منافات دارد؟ تعریف دقیق تقوا و ورع و تفاوت این دو چیه؟ در آخر اگه کتابی در مورد پاسخ به این شبهات سراغ دارید معرفی کنید. تشکر یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحثی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در رابطه با عصمت پیامبران شده است که به عنوان نمونه یکی از سؤالات مطرح‌شده در آن کتاب را همراه با جواب آن، خدمتتان ارسال می‌شود:

سؤال: اگر انبياء در همه‏ ى مراحل معصومند، چرا خود قرآن تعبيراتى دارد كه در ظاهر مخالف عصمت آن‏هاست. مثل اين آيه كه مى فرمايد: «وَ عَصي آدَمُ رَبَّهُ فَغَوي»[1] و آدم عصيان كرد و ضرر كرد.

جواب: در جواب به اين سؤال به موارد زير بايد توجه كرد:

1- عصيان يعنى مخالفت با امر، و امر يا ايجابى و مولوى است كه مخالفت با آن، منافى عصمت است. مثل مخالفت با دستورِ نمازخواندن. و يا امر خدا نُدبى و ارشادى‏ است كه مخالفت با آن، منافى عصمت نيست. مثل مخالفت با اين‏كه مى ‏گويند مستحب است قبل و بعد از غذا كمى نمك بخوريد.

2- غوايه: يعنى خسران، يعنى ترك امرِ «ندبى» كه موجب فوت فضيلت و ايجاد خسران است، پس آيه مى‏ فرمايد: آدم با امر ارشادى خدا مخالفت نمود و ضرر كرد و مخالفت با امر ارشادى خداوند منافى عصمت نيست.

علاوه بر موارد فوق بايد متوجه باشيد كه آدم در آن شرايط در بهشت برزخِ نزولى بود - بهشتى كه شيطان هم در آن بود - در آن عالم و مقام، هنوز تكليف و تشريع نبوده تا تخلف و عصيان از شريعت مطرح باشد. در نتيجه آن معصيت و گناه در آن مقام، ضد شريعت نبود كه زايل‏ كننده‏ ى عصمت باشد و تازه بعد از اين تخلف بود كه دستور آمد: «قُلْنَااهْبِطُوا مِنها جَميعاً، فَامّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنّي هُديً فَمَنْ تَبِعَ هُديَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون»[2] به آن‏ها گفتيم همگى از بهشت خارج شويد، پس چون از طرف من براى شما هدايتى آمد، پس هركس كه از هدايت من پيروى كرد، او را خوف و حزنى نيست. تازه در اين آيه و بعد از هبوط از بهشت خبر از آمدن شريعت مى دهد و هدايت مطرح مى شود. پس قبل از آن كه در زمين هبوط كنند، شريعتى مطرح نبوده تا تخلف از آن مطرح باشد و عصيان صورت گيرد. از طرفى اگر عصيان آدم در مقابل امر مولوى بود بايد پس از توبه باز به بهشت برمى ‏گشتند، زيرا توبه از گناهِ مولوى و برگشت به حكم مولا، شخص را به شرايط قبل از گناه برمى‏ گرداند. پيامبر (ص) در اين رابطه مى‏ فرمايند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه»[3] توبه‏ كننده از گناه مثل آن است كه گناهى براى او نيست. درحالى كه آدم وحوّا پس از توبه از بهشت خارج شدند، پس عصيان آن‏ها در مقابل امر مولوى نبود. مثل اين‏كه اگر يك كودك در مقابل توصيه‏ ى پدرش كه به او مى ‏گويد دست به آتش نزن و گرنه مى‏ سوزى، پس از دست ‏زدن و سوختن، توبه كند و بگويد غلط كردم، اين نوع توبه و پشيمانى چيزى از سوختن او نمى‏ كاهد. گناه آدم نيز از همين سنخ گناه بود كه در مقابل امر ارشادى خدا آن را انجام داده و به‏ همين جهت هم پس از اين‏كه آدم توبه كرد، باز حكمِ خروج از بهشت تغيير نكرد و آثار اين عصيان بر او جارى شد. پس گناه در مقابل امر مولوى نبود كه منجر به از بين‏ رفتن عصمت شود.

موضوع ديگرى كه مى‏ توان در مورد آدم با نعمتى بيشتر دنبال كرد مسئله‏ ى آدم است در دو مقام، يكى قبل از هبوطِ به زمين و حضور در مقام بهشتِ برزخ نزولى كه آن‏جا مقام «آدميت» مطرح است. در واقع آن آدم حقيقت همه‏ ى انسان‏ها است و به همين جهت شيطان پس از هبوط از بهشت با آدميت دشمنى كرد و نه با آدم، چون در آن بهشت هم با آدميت روبه‏ رو بود. به همين دليل دشمنى شيطان با فرزندان آدم كه حامل مقام آدميت هستند هنوز ادامه دارد. يكى هم علاوه بر اين مقام كه مقام آدميت است، موضوع شخص حضرت آدم است كه بعد از هبوط به عنوان ابوالبشر با او روبه‏ روئيم كه او اولين پيامبر است.

قرآن در مورد دشمنى شيطان با فرزندان آدم مى‏ گويد: «قالَ ارَأيْتَكَ هذاالَّذي كَرَّمْتَ عَلَيَّ، لَئِنْ اخَّرْتَنِ الي يَومِ الْقيامَةٍ لَاحْتَنِكَنَّ ذُرَّيَّتَهُ الّا قَليلً»[4] شيطان گفت: آيا اين (آدم) همان است كه بر من برترى دادى؟ اگر به من فرصت دهى تا روز قيامت حتماً دهنه به فرزندان او مى‏ زنم مگر عده‏ ى كمى از آن‏ها را. در مورد تعليم اسماء به آدم هم مى ‏فرمايد: «وَعَلَّمَ ادَمَ الْاسْماءَ كُلَّها»[5] كه مسلّم اين آدم كه مفتخر به تعليم اسماء شده، شامل حضرت حواء و همه‏ ى انسان ها مى ‏شود. يعنى در واقع حقيقت آدم يا آدميت است كه مورد تعاليم اسماء قرار مى‏ گيرد كه آيه‏ ى اول سوره ‏ى نساء به آن اشاره دارد و مى‏ فرمايد: «يا ايّهَاالنّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثيراً وَ نِساءً» اى مردم نسبت به پروردگارتان تقوا پيشه كنيد، پروردگارى كه شما را از نفس واحد خلق كرد و از آن نفس، زوجش را نيز آفريد و از آن دو، مردان و زنان كثيرى به‏ وجود آمد. اين نفس واحده همان حقيقت آدم يا آدميت است.

حاصل سخن اين‏كه آدم در مقام بهشت اوليه، به عنوان آدميت مطرح است و آن حقيقتِ همه‏ ى انسان‏ها است، يعنى همه‏ ى انسان‏ها آن عالم را داشته‏ اند و همه به شجره‏ ى ممنوعه نزديك شده ‏اند و در نتيجه همه از بهشت خارج شدند و در زمين هبوط كردند تا از طريق زندگى زمينى هركس مقام و منزلت حقيقى خود را كسب نمايد و به بهشت و يا جهنمى برگردد كه خودش در زندگى زمينى براى خود ايجاد مى‏ كند.[6]

2- در مورد حضرت یوسف «علیه‌السلام» در ادامه‌ی آیه هست که اگر نور پروردگار خود را نمی‌یافت، یعنی آن نور پروردگار منجر می‌شود که مرتکب آن گناه نشود و همین نور و بصیرت موجب عصمت همه‌ی اولیای الهی است. 3- بحثی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» می‌باشد تحت عنوان «اشکال در مورد عصمت سایر پیامبران» در صفحه‌ی 35 کتاب و خوب است که به آن‌جا رجوع فرمایید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید 

 


[1] ( 2)- سوره‏ى طه، آيه‏ى 21.

[2] ( 1)- سوره‏ى بقره، آيه‏ى 38.

[3] ( 2)- إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص: 180.

[4] ( 1)- سوره‏ى إسراء، آيه‏ى 62.

[5] ( 2)- سوره‏ى بقره، آيه‏ى 31.

[6] ( 1)- در رابطه با موضوع آدميت در بهشت مى‏توانيد به كتاب« هدف حيات زمينى آدم» از همين مؤلف رجوع فرماييد.

21414
متن پرسش
با سلام: مقلدین بعض از مراجع که آموختن عرفان و فلسفه را حرام می دانند چه باید بکنند با توجه به اینکه امکان عدول از آن مرجع میسر نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً مراجع در امور فقهی قابل تقلیدند و نه در امور عقیدتی. همان‌طور که در ابتدای رساله‌ها نوشته است اصول‌دین تحقیقی است و نه تقلیدی. و آموختن فلسفه و عرفان در زمره‌ی امور تقلیدی نیست. موفق باشید

21371
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم استاد: سوالی درباره کیفیت اعتقاد به اصول دین داشتم. علما و مراجع می گویند باید اصول دین از روی دلیل و برهان و غیر تقلیدی باشد. سوال بنده این است، آیا برای فهم و اعتقاد به توحید و معاد و نبوت (و امامت) همه باید کلام و فلسفه بخوانند تا بتوانند اجتهادی (غیر تقلیدی) به آنها باور داشته باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه نیاز به علم کلام و فلسفه است بالاخره عقل خود انسان و تجزیه و تحلیلی که دارد می‌تواند به این باور برسد که این موضوعات حق است تا مبتنی بر یک باور درست اعمال خود را انجام دهد. موفق باشید

21334
متن پرسش
سلام استاد: فرق مراقبه و تقوا چیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر تقوا و نگهبانی از خود، برای آلوده‌نشدن به گناه مراقبه پیش می‌اید. موفق باشید

21283
متن پرسش
سلام: چرا در قرآن از توبه زنا گفته شده ولی لواط و هم جنس بازی را نگفته غیر آمرزش است در جهنم و کافر و بی دین هستی باید حد و اعدام شوی تا خدا ببخشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرق نمی‌کند. در هر گناهی اگر انسان در خلوت خود بین خود و خدا توبه کند، خداوند توبه‌ی او را می‌پذیرد. موفق باشید

21274
متن پرسش
با سلام: از اینکه باز مصدع اوقات می شوم عذر می خواهم. به نظر می رسد پاسختان به سوال 21263 بسیار کلی بود تقریبا هیچ یک از مفاد سوال به طور روشن پاسخ داده نشد مسلم است که پاسخ شما ادعای هر دینی است شما در سوال 20757 فرمودید هرکس به اندازه‌ی توحیدی که دارد، رستگار می‌شود. خوب به زعم ما توحید در ادیان شرق بسی بیشتر است. در اسلام «لا اله الا الله» مطرح است و مثلا لا موجود الا الله مطرح نیست اله مربوط به توحید در عبادتست و یا مثلا توحید ذات بگیریم اما ازین شعار کلیدی وحدت وجود برنمی آید بله بعدها عرفا مطرح کردند ربطی به اسلام ندارد. هر فرد در بررسی ادیان نمی تواند برود اقوال و آرا تمام متفکران آن دین را بررسی کند. متون مقدس مشخص اند ما در بررسی اجمالی و نگاه گذرا متوجه می شویم مثلا تورات و انجیل در برابر قرآن معارف کمتری دارد و مطالبی درآن آمده که معلوم نیست دانستنش چه فائده ای دارد مثلا نسب نامه یوسف نجار آمده که مشخص نیست چه ربطی به عیسی دارد با این مقایسه اجمالی متوجه برتری قرآن در ایجاز می شویم اما وقتی همین قرآن را با متون مقدس هند مقایسه می کنیم به نظر می رسد می توان به راحتی متوجه برتری متون هند شد و این بررسی اجمالی به نظر کافی می آید و الا امکان دستیابی به دین حق میسر نیست. مثلا همان معاد جسمانی را در نظر بگیرید آیه «أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ «3» بَلى‌ قادِرِينَ عَلى‌ أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ» در نگاه اول برای دین پژوه و هرکس دیگر ظهور در معاد جسمانی عنصری دارد و چون عقل پذیرای چنین معادی نیست یا باید گفت دین اسلام باطل است یا اینکه گفت معاد مورد نظر اسلام معاد صدرا است که 900 سال پس از ظهور اسلام آمده و مبتنی بر حدود 11 مقدمه است مثلا اثبات تجرد تخیل (که بعید می دانم تجرد خیال در متون اسلام آمده باشد تجرد نفسش مورد اتفاق نیست چه برسد به خیال) معادی که روزی حوزه ها نشده حتی بزرگانی که عمری در صدرا غور کردند چون مدرس زنونی و رفیعی هم به درکش نائل نیامدند خوب اگر ما اینگونه بخواهیم بحث کنیم تمام ایراداتی هم که شما به مسیحیت مثلا می گیرید را هم باید رفت تمام الهیات مسیحیت و آرا متفکرانشان را دید تا بتوان به فهم مسیحیت نائل آمد و پس از آن به بطلانش حکم نمود مطمئنا این شیوه عاقلانه نیست و عملا برای فردی که به دنبال دین حق است کارا نیست پس راه، بررسی اجمالی ادیان به ویژه در مبحث مبدا و منتها است در مبدا همانطور که گفتید بررسی توحید مهم است. ادیان هند توحید بالاتری دارند والا چرا شما به جای قرآن برای کسب توحید به محضر اپانیشدها رفتید؟ از طرفی معاد غیر عادلانه است و تناسخ بهتر مساله عدالت را تبیین می کند و جمع بین توحید و تناسخ را من در مکتبی جز دین سیک نیافتم و با توجه به اینکه فرمودید دین حق، دینی است که همه‌ی ابعاد انسان را در نسبت با حق و خلق و خود به فعلیت برساند ظاهرا آموزه های گرانت صاحب را با قرآن و ... مقایسه کردید و به این نتیجه رسیدید که اسلام برتر است اگر لطف کنید نتایجتان را عرضه کنید نیز ممنون می شوم چون می ترسم در این انتخابی که کردم دچار اشتباه شده باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی که فرمودید، مطالبی نیست که در سؤال و جواب در این فضا بتوانید نتیجه بگیرید. پیشنهاد بنده آن است که ابتدا باید در آن بستر دینی و فرهنگی که هستید، تحقیق کاملی داشته باشید تا در رجوع به فرهنگ و دین بعدی دچار بحران و بی‌پایگی نگردید. مثلاً معاد جسمانی که در دین اسلام است را درست بررسی نکرده‌اید و خیلی سطحی از آن گذشته‌اید. به عنوان نمونه در این مورد می‌توانید سری به جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اُخروی» که بر روی سایت هست، بزنید.

در مورد توحید هم عمده جمع بین تنزیه و تشبیه است. یعنی نظر به احدی که صمد هم می‌باشد. از طرفی در احدیت خود جایی برای غیر نمی‌گذارد و با صمدیت خود راه را به سوی حقیقتش می‌گشاید. در روایت داریم: حضرت سجاد (ع) مى‏ فرمايند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُور»[1] خداوند مى‏ دانست در آخرالزمان اقوام متعمّقى مى ‏آيند كه براى آن‏ها سوره توحيد و شش آيه اول سوره حديد را نازل كرد. اين خبر نشان مى ‏دهد براى فهم سوره‏ ى توحيد و شش آيه‏ ى اول سوره‏ ى حديد نياز به روح آخرالزمانى است. نتيجه اين‏كه واژه‏ ها هر اندازه هم كه مقدس باشند تنها در گرو تفكرى كه به آن‏ها رجوع مى‏ شود بزرگى و قداست خود را مى‏ نمایاند.

بنده تا حدّی اُپانیشادها و مکتب یوگا را مطالعه کرده‌ام. نظر خودم آن است که توحید اسلام، جامع‌تر است به‌خصوص توحیدی که حضرت در نهج‌البلاغه از آن گزارش می‌دهند

آن نوع توحید بیشتر با جنبه‌های شخصیِ دین سر و کار دارد و نسخه‌ی عالمگیر تجویز نمی‌کند و لذا آثار و نتایجش عمومی نبوده و تحت عنوان «تجربه‌ی دینی» امروز مشهور است. هایدگر در این مورد آخرین مرحله‌ی دوره‌ی مدرن را غیاب خدایان و یا فروبستگیِ ساحت قدس می‌داند و معتقد است حاصل این غیاب، آن است که ما نسبت‌مان با خدایان در حدّ تجربه‌ی دینی فرو کاسته می‌شود و معتقد است مسیحیت با فردی‌کردنِ دین نقش مؤثری در این مورد داشته است و عملاً راه را برای تمدنِ سکولار باز گذاشته است. موفق باشید

 


[1] ( 1)- الكافى، ج 1، ص 91.

21266
متن پرسش
سلام: جزوه عدل استاد در سایت نیست. چطور دسترسی پیدا کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  موضوع را می‌توانید در جزوه‌ی «معارف 1» به آدرس زیر پیدا کنید. موفق باشید http://lobolmizan.ir/leaflet/1353/%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-1

21244
متن پرسش
سلام علیکم: جوانی بر اثر کثرت معاصی، نفسش کاملا أمّاره شده. خیلی معنویات و .... را دوست دارد ولی نفس او نمی گذارد و هر از چند مدتی زمین می خورد و نمی تواند جلوی نفس خود را بگیرد. فکر می کنم که نماز و توسل هایم کیفیتی ندارند که مرا حفظ کنند. چرا که قبلا تاثیر نماز را می دیدم اما اکنون هیچ تاثیری برایم ندارد. حال چطور باید این نفس را مهار کنم و از باتلاق گناهانم پس از سالها بیرون بیایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فقط با صبر بر طاعت و معرفت به توحید. در این مورد مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت است را پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید

21243
متن پرسش
سلام استاد: چند تا اصطلاح رو عرض می کنم که جایگاه اونا رو نسبت به هم و در یک نظام ترسیم بفرمائید و البته با کمی شرح: «سرنوشت» و «قضا و قدر» و «اختیار و مشیت» و اگه منابعی جهت مطالعه تفصیلی بفرمائید قدردان هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده در این موارد ابتدا مطالعه‌ی جزوه‌ی «جبر و اختیار» و سپس جزوه‌ی «عدل الهی» است. موفق باشید

21209
متن پرسش
سلام بر استاد: استاد عزیز! جوانی هستم که سینه ام از نفس کشیدن در این هوای ظلمانیِ آخرالزمانی به تنگ آمده. استاد! ما جوانانی که غرق گناهیم به کجا پناه ببریم؟ حتما می گویید به انقلاب اسلامی پناه ببرید! حتما می گویید شهید حججی هم جوانی بود مثل شما؟ ولی استاد شما را به خدا... خدا می داند که برای سوریه هم اقدام کردم و تمام آموزش ها را گذراندم ولی تا پای هواپیما بردندم و من را جا گذاشتند. آری به قول شهید آوینی: گناهکاران را در این قافله راهی نیست... به کجا پناه ببریم؟ در خانه گناه. در میهمانی گناه و غیبت. در ماشین، موسیقی و آهنگ. در حوزه و در حجره و در خلوت گناه... به کجا پناه ببریم از مدح هائی که آدم را ذبح می کند؟ استاد عزیز! کار ما جوانان از سیر مطالعاتی و شرح و صوت گذشته. ما را دست به سر نکنید. کربلائیان به حسین علیه السلام پناه بردند. شهدای جنگ تحمیلی به جبهه پناه بردند. شهید حججی به حضرت زینب سلام الله علیها پناه برد. ولی ما جوانان غرق شده در گرداب آخرالزمان به کجا پناه ببریم؟ حتما می گویید: گفتم شراب وصل به اوباش می دهند؟ / خندید و گفت بنده باش...می دهند. ولی در این زمانه ای که همه چیز را می پرستن الا خدا، اگر نخواهی هم گناه کنی، به زور هم که شده آلوده ات می کنند. تا دیر نشده به دادمان برس. همین یک ذره محبتی هم که از خدا و اهل بیت علیهم السلام در دلمان مانده، دارد از دست می رود. استاد! تو را به خدا به ما بگو که چگونه: آشنایان ره عشق در این بحر عمیق / غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده؟ ما که هم غرق شدیم و هم آلوده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این همتت پناه ببر که می‌خواهی در این ظلمات آخرالزمانی پاک باشی! و اگر به گناه آلوده شدی، به ادامه‌ی آن راضی نیستی! زیرا: گمان می‌کردیم در سیطره‌ی فرهنگ سکولاریته‌ی مدرن که در حاکمیت نظام شاهنشاهی بر ما گسترش یافته بود، اسلامیت ما در حال رفتن خواهد بود. در حالی‌که با حضور انقلاب اسلامی معلوم شد اسلام به سوی ما می‌آید و همین گمان را ممکن است در مورد انقلاب اسلامی داشته باشیم غافل از این‌که انقلاب اسلامی سنت تاریخ ما است و به ما سپرده شده و ما، إحاله به آن هستیم. ممکن است گمان کنیم ماشین ما واقعی‌تر از ایده‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ است، در حالی‌که ایده‌ی آن انقلاب بدون آن‌که مستقیماً با ما سخن بگوید، ما را در سنت خود فرا گرفته و از بی‌تاریخی حفظ می‌کند. دیدگاهی که رخدادهای تاریخی را امور تاریخی می‌بیند، متعلق به گونه‌ای خودفریبی است تا وقتی به راستی تفکر به میان نیامده است. 

یعنی ما بخواهیم و نخواهیم دیگر، در سنت تاریخی انقلاب اسلامی قرار داریم و آن، همواره به سوی ما می‌آید. و اگر تفکر، تفکر نسبت به سنتی است که ما را در بر گرفته است، هرمنوتیکِ فلسفی به گفت‌آوردنِ همان سنت است و این یعنی تفکرِ دوران. خوشحال باشید که تفکر دوران شما را فراگرفته است و این به همان معنا است که در روایت داریم حبّ علی«علیه‌السلام» آن‌چنان جهت انسان را نورانی می‌کند که ظلمت‌های دوران و گناهان جاری در زمانه‌ی دوران، شخصیت کلی او را از او نمی‌گیرد و فی‌الفور توبه می‌کند. موفق باشید

21191
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام و درود خدا بر استاد عزیزمان: استاد جان از این که وقت شریف جنابعالی را می گیریم شرمنده ایم ولی دعا می کنیم خداوند وقتی که برای پاسخ به سوالات می گذارید را از برترین عبادتها برایتان حساب کند. 1. پیامبر عزیز (ص) می فرمایند استوارترین کارها سه چیز است ... و سومی «مواساه الاخ فی المالم این مواسات دقیقا به چه میزان؟ و معناست و مراد از اخ کیست؟ چرا که افرادی که در جامعه احتیاج شدید دارند بسیارند. 2. ایشان می فرمایند «ابی الله ان یرزق عبده المومن الا من حیث لا یحتسب » خوب ما هر چه خود و برادران خوب مومن و ارزشی را می بینیم عموما رزقمان از همان جایی می رسد که به طور طبیعی گمانش را داریم مثلا من معلم 25 سال است رزقم بوسیله حقوق آخر برج تامین می شود که گمان می کنم گرچه می دانم خداست که بدین وسیله می فرستد بقیه مومنین هم همین طور حال با توجه به این حدیث که می فرماید خدا ابا دارد نکند ما مومن نیستیم؟ 3. در حدیثی دیگر می فرمایند «مروا بالمعروف و ان لم تفعلوه» احمدیان ترجمه کرده مردمان را به کار نیک فرمان دهید هر چند خود نکنید. این روایت با آیات «لم تقولون ما لا تفعلون» «کبر مقتا ان تقولوا ما لا تفعلون» «اتامرون الناس بالبر و تنسون انسفکم» چگونه ساز گاری دارد؟ 4. حضرتش در روایتی دیگر می فرماید: «اذا احب الله عبدا ابتلاه و اذا احبه الحب البالغ افتناه قالوا ما افتناه قال لا یترک له مالا و ولدا» خوب اگر قرار است خداوند به کسی که غایت حب پیدا می کند هیچ از مال و فرزندان باقی نگذارد با این حساب بایستی اهل البیت که در نهایت حب الهی بودند نه مالی داشتند و نه فرزندی و همچنین عرفای بزرگ همه مال و فرزندان خویش را از دست می دادند؟ در حالی که چنین نیست؟ منبع 4 روایت نهج الفصاحه. با تشکر از استاد عزیز و التماس دعا. خدایا بر طول عمر و توفیقات استاد عزیز بیفزا و ایشان را با امیرالمومنین علیه السلام محشور بفرما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- برادران ایمانی یعنی انسان‌هایی که در بستر شریعت قدم گذاشته‌اند و آرزوهای دنیایی آن‌ها را بازی نداده. اولاً: چنین انسان‌هایی نیازهای منطقی دارند که رفع آن‌ها چندان مشکل نیست و برکات خاص خود را دارد ثانیاً: چنین افرادی چندان هم زیاد نیستند  2- ما فکر می‌کنیم رزق‌مان از طریق برنامه‌های‌مان به ما می‌رسد! چرا به این فکر نباشیم که خدا از طریق رزق ما را مقرر کرده و اگر در جای دیگری بودیم باز به نحوی آن را تأمین می‌کرد. یعنی بر اساس حساب‌های ما نیست، بر اساس رزّاقیت اوست  3- سنت‌های خوب را جاری‌کردن، غیر از ادعاکردن و بعد زیر آن زدن است  4- وقتی حبّ الهی آمد، دیگر جایی برای مال و فرزند نمی‌ماند، نه آن‌که مال و فرزند انسان از بین برود. گفت: «دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی / دیوانه‌ی تو هر دو جهان را چه کند؟». موفق باشید

21173
متن پرسش
با سلام و تشکر. در خصوص امر به معروف و نهی از منکر سوالی دارم. معروف به چه معنی است؟ آیا منظور دقیقا عمل صالح است یا امر عرفی در جامعه اسلامی؟ مشکل وقتی بوجود می آید که عرف جامعه اسلامی با عمل صالح فاصله می گیرد و یا امر نسبی می شود. مثلا داشتن سگ در خانه در جنوب شهر امر منکری است اما در شمال شهر منکر که نیست نشانه کلاس و یک نوع عرف است. حال اگر در شمال شهر باشی آیا نهی از سگ داشتن آیا نهی از معروف است؟! چون من برخورد داشته ام با همکارانی که اصلا در تصورشان نمی گنجد که فلان کار منکر است آنقدر که شایع شده و حالت عرف و معروف به خود گرفته. این مقدمه را بیان کردم تا یک نظری که به ذهنم رسید با شما در میان بگذارم تا راهنمایی بفرمایید. آیا می تون گفت اینکه خدا در قرآن نفرموده امر به عمل صالح و همه جا امر به معروف کرده این است که در همه جوامع با هر عرفی یک عده هستند که خرق عادت می کنند و در لبه حرمت شکنی هستند. شاید خدا با این نوع بکار بردن لفظ معروف بجای عمل صالح می خواسته جلوی خرق عادت را بگیرد جلوی عمل این افراد را بگیرد و از طرفی مردم را به کارهایی که همه می پسندند سوق دهد تا در گذر زمان عرف جامعه اصلاح شود و عرف جامعه به سمت عمل صالح برود چون در جامعه ای که عرف آن عوض شده و تبدیل به منکر شده امر کردن و دعوت نه تنها سود ندارد که باعث درد سر و درگیری در جامعه خواهد شد. جامعه ای که مثلا پوشیدن ساپورت برای خانم ها عرف شود تذکر لسانی هم باعث درگیری می شود اما در همین جامعه افرادی هستند که مثلا علاوه بر پوشیدن ساپورت مانتوی کوتاه هم می پوشند. اگر این عمل دوم که مانتو کوتاه باشد که تاره دارد پا می گیرد را منکر تلقی کنند و جامعه جلوگیری کند مانع می شود که این کار هم عرف شود و یک جوری جلوی انحراف بیشتر جامعه را می گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم رویهمرفته نظر خوبی است ولی عنایت داشته باشید معروف یعنی آن‌چه عقلِ سلیم و فطرت سالم آن را خوب می‌داند. موفق باشید

21167
متن پرسش
با سلام: با دقتی که در جواب 21050 تان کردم و رجوع به سوره توحید و حدید متوجه شدم جز با نگاه عرفا این آیات مفهوم نخواهد شد. منازل السایرین را اندکی مطالعه کردم و نیز چندی پیش در مسجدی تصادفا بخش هایی از کتاب «نفحات الرحمانیة فی الواردات القلبیة» بانو امین را مطالعه کردم و متوجه شدم که جانم تشنه این نحوه از معارف است. دیشب کتاب «در حکمت و معرفت» مجموعه مقاله ها و مصاحبه های حکمی معرفتی استاد سید جلال الدین آشتیانی را حسب درک ناقص خویش مطالعه می کردم و فهمیدم که چه معارفیست که ما با معطل کردن خود به برخی شک و شبهه ها از آن جا ماندیم سوالاتی از محضرتان دارم 1. چگونه این شوقی که به عرفان پدید آمده را بارور کنم چه اینکه در دوران شک چنان در گناه تاختم که رها شدن از آنها آسان نیست. 2. احساس خسران محض نسبت به این دوران چندساله را چگونه برطرف کنم بسیار احساسی عذاب دهنده است افسوس که در آن دوران خود را زیرک تر و عاقل تر از بقیه می دانستم غافل از کریمه «قل هَل نُنَبِّئُکُم بِالاَخسَرینَ اَعمالًا اَلَّذینَ ضَلَّ سَعیُهُم فِى الحَیوةِ الدُّنیا وَ هُم یَحسَبونَ اَنَّهُم یُحسِنونَ صُنعًا» 3. مرحوم آشتیانی می فرمایند یکی از اساتید فرمود، فصوص ابن عربی را نمی شود فهمید. عرض کردم در سنین جوانی «آن بهار زندگانی» باید یکی از آثار عرفانی از جمله اشعّته اللمعات را نزد کسی که خوب بفهمد مقدمتاً خواند، بعد رفت سراغ فصوص و نزد معلم این فن زیرا فراگیری دقیق اصطلاحات و مسائل آن در سنین بالاتر از سی سالگی ممکن نیست. یک - سر عدم امکان یادگیری عرفان بعد از سی سالگی چیست و دو - من در شرف سی سالگی ام و از اولیات معارف بی بهره هیچ راهی برای من متصور نیست اگر نه با این خسران مضاعف چه کنم از دست دادن عمر و عدم امکان یادگیری معارف در بقیه عمر. 4. مرحوم جلال آشتیانی مورد تاییدتان و دارای عالم است؟ و چه سیر مطالعاتی از ایشان توصیه می کنید با ایشان شروع کنم یا سیر دیگری را توصیه می کنید چون جواب جان خویش را در علامه آشتیانی یافتم البته سیر خودتان را سابق کار می کردم نتوانستم ادامه دهم و به توصیه خودتان ادامه ندادم البته آن وقت عقلانی می اندیشیدم و حال عرفانی شاید با نگاه جدید امکان مطالعه آثارتان فراهم آید به غیر از آثار خودتان سیری را ارائه فرمایید. 5. نظرتان راجع به بانو امین و کتب ایشان چیست؟ 6. واقعا مراحلی که در منازل السایرین آمده برای هر سالکی به همین ترتیب خواهد بود و این ترتیب واقعی است یا صرفا ذوق خواجه چنین بوده دریغ که ما هنوز به یقظه اش هم نرسیدیم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحث باور به موضوعات عرفانی در میان نیست که باز دوگانگیِ بین عالِم و معلوم به میان آید. بلکه در عرفان این خودِ انسان است که جانش عین احساس حقایق می‌شود 2- قرآن می‌فرماید: هر آن‌کس که در مسیر عمل صالح و ایمان حقیقی قرار گرفت؛ «فَأُوْلئِكَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما». 3- بنده هنوز هم بحث «معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» را پیشنهاد می‌کنم 4- آثار مرحوم سید جلال‌الدین آشتیانی یک اقیانوس است، نمی‌شود برای آن سیر مطالعاتی تعیین کرد. باید به کمک مقدمات قبلی وارد سخنان ایشان شد 5- خیلی خوب است به‌خصوص «نفحات الرّحمانیه» حاجیه خانم امین  6- جناب پیر هرات بعد از طرح «صد میدان» در اواخر عمر که در سلوک و عرفان عملی به پختگی و اجتهاد رسیده‌اند، به تنظیم «منازل‌السائرین» اقدام می‌کنند که اثری است فوق‌العاده ارزشمند و چنان‌چه با استاد خوانده شود، متوجه می‌شویم قصه‌ی همه‌ی ابعادِ همه‌ی انسان‌ها است. موفق باشید

21120
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: 1. می خواستم بپرسم آیا دیدن فیلم و سریال تنها برای سالک ابتدایی راه برای تمرکز و عدم غفلت از خداوند متعال ممنوع است یا کلا وقت تلف کردن و مضر است؟ اگر به قصد این که در ابتدا راه برای انحراف افکار از فکر گناه فیلم و سریال ببینیم آن هم کاملا فیلم های مناسب و سانسور شده باز هم غیر مجاز است؟ 2. بنده مشاهده کردم که شما در جواب یکی از سوالات گفته بودید نگاه به صورت نامحرم اگر بدون قصد ریبه باشد از نظر اکثر فقها مجاز است سوالم این است که اگر نامحرم آرایش کرده باشد نیز می توان در حین صحبت با او بدون قصد ریبه به صورت او نگاه کرد یا دیگر مجاز نیستیم؟ با تشکر و آرزوی موفقیت. و السلام علیکم و رحمةالله و برکاته
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کسی که در ابتدای سلوک است بهتر است خود را مشغول چنین امور عادی نکند 2- فکر نمی‌کنم به عنوان روحی که می‌خواهد نظرش به حق باشد، با این نوع نگاه‌ها مکدّر نشود. بحث فقهی آن را فقها باید نظر بدهند. موفق باشید

21039
متن پرسش
سلام استاد: در مورد رجوع به روانشناسان و متخصصان اعصاب و روان برای حل مشکلات روانی و اخلاقی افراد برای افزایش کیفیت روابط خانوادگی سوال دارم. همانطور که می دانید در این زمینه از رهبری معظم جملاتی نقل شده در سایت ها که مردم را به این روش توصیه و دعوت کرده اند. سوال بنده دو بخش دارد: اول اينکه همه مردم در جامعه اسلامي همه اخلاق و اصول اسلامی را رعایت نمی کنند و به دیگران لطماتي وارد می کنند. لذا افرادی هستند که به دلایل مختلف از جمله بد رفتاری هایی که از کودکي دیده اند و حقوق شان ضایع شده و چه در خانواده و چه در جامعه و مدرسه و... به انواع مختلف به آنها ظلم شده و دچار عقده ها و افسردگی ها و مسائل روانی و وسواس و خشونت و... شده اند ، آیا برای رفع این مسائل ، که در خیلی هایشان خودشان تقصیری نداشته اند و جبر محیط علتش بوده ، آیا از نظر خداوند ، اینها باید بقدری در اعتقادات و.... قوی مي بوده اند که به این حالت گرفتار نشوند و یا اینکه مثل سایر بیماران جسمی و یا افراد مظلوم ، خدا شرایط آنها را در نظر می گیرد و آنها را مقصر نمي داند و به آنها برای بهبودشان کمک می کند؟ و سوال بعد اينکه آیا رجوع به مشاوران و متخصصان روانشناس و روانپزشک متخصص و متعهد برای روان درمانی و استفاده از داروهای ضد افسردگی و آرام بخش و... چیزی است که خدا از این بندگان توقع دارد یا راه دیگری وجود دارد که به نظر اسلام اولی است؟ ممنون می شوم پاسخ هر دو سوال را بفرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر بنده اگر چنین افرادی به ایمان پناه ببرند به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «إنّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّـيِّئَات»ِ یعنی کارهای نیکو، آثار کارهای بد را از بین می‌برد. ایمان به حضرت پروردگار آن ضعف‌های روانی را از شخصیت انسان پاک می‌کند و بنده افرادی را می‌شناسم که این موضوع را تجربه کرده‌اند 2- در هر حال چه اشکال دارد که انسان با رجوع به مشاوران و متخصصان روانشناسی و روانپزشکی، نظرات و راهنمایی‌های آن‌ها را نیز تجربه کند. موفق باشید

21012
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: ببخشید که از وقت گرانبهای شما می گیرم. بدون مقدمه بگویم، اول : تفکر در خود و زندگی خودم که می کنم و کنکاش در امورات خود چه دینی چه اعتقادی ، احساس می کنم اون چیزی که باید باشد نیست و حقیقتا برای خدا کم گذاشتم چه در اخلاق برای خانواده چه عبادت و بندگی خدا و چه و چه چه... پس اول ایراد به خودم می گیرم. استاد سوالی دارم که ذهنم را درگیر کرده ، این را بگم که برای پرسش این سوال مجبورم چند جمله ای بنویسم. در این شب جمعه که مصادف بود با شب یلدا ، نمی دانم چه شد که رفتیم قم زیارت و شب رفتیم جمکران و خلاصه تصمیم بر آن شد که شب یلدا آنجا باشیم قبل رفتن در قم خبر زلزله تهران بود و ذهنم در این موضوع کنکاش می کرد خلاصه قبل دعای کمیل، سخنران مطالبی گفت که مرا به فکر فرو برد مثلا اینکه زمین و آسمان بخیل نیست که بارانی نیاید و خشک سالی بشود و خدا رحمتش از بین نرفته و عده ای از خمس و ذکات دورند و امر به معروف ضعیف شده و خلاصه رنگ ایمان در جامعه کم شده و ... و اشاره کرد که بحث صله رحم بجا ولی چرا اینقدر یلدا مهم است که بر ما اثر گذاشته که یک دقیقه بیشتر بودن شب یلدا مهم است ولی یلدای هزار و صد و اندی سال غیبت امام زمان برایمان کم رنگ است و اولویت ندارد و چرا این هجران به پایان نرسیده و امان از غربت امام زمان ...... بعد دعا تا این لحظه فکرم زیاد سمت این سوالی که دارم می رود. استاد اول بگویم همه مسئولین و همه مردم بد نیستند خدا همه جور بنده دارد مثلا آن دکتری که زیر میزی بگیرد تا عملی انجام دهد و آن دکتری که زندگی را رها کند و در مناطق محروم رایگان ویزیت کند و غیره، انسان خداشناس و پاک و کسی که برای خدا کار می کند و جز او نمی بیند و دنیا را بر آخرت ترجیح نمی دهد در همه اقشار وجود دارد، من اینطور برداشت می کنم که اگر دو کفه ترازو باشد کفه ای مسئولین و کفه ای مردم ، وقتی بعضی مسئولین خالصانه نیاندشند و واقعا کاری که برای مردم می شود کرد و از عهده آن برمی آیند نکنن مردم بدبین می شوند و از طرفی وقتی بعضی مردم اعتقادات و توکل را ندیده بگیرند و گناهی پیش آید مثلا بدحجابی، گرانفروشی، سرهم کلاه گذاشتن، دوری از دین یا همان خمس و ذکات ندادن یا درگیر شبکات اجتماعی از نوع دوری از خدا و ... باعث ایجاد مشکلاتی می شود. حالا با این تفاسیر سوالم این است که: با توجه به اثبات وجود خدا در حرکت جوهری و برهان صدیقین و طبق معاد چه خوب و چه بد چه بخاهیم چه نخاهیم باید سیر الی الله کنیم و بازگشت بسوی خدای یکتا و قدرتمند است و همه هستی و امور در ید قدرت اوست. استاد نظر و تحلیل شما در مورد زلزله های اخیر که هر شب شده اخبار روز و نیز کم شدن نزولات و برکات آسمانی مثل باران و زیاد شدن خشکسالی چیست؟ آیا به اعمال خودمان برنمی گردد آیا درست است که حقیقتا مثلا خودم ، وقتی در برخورد و اخلاق با زن بچه ام کم بزارم ، در عبادتم کم بزارم مثال نماز رو بخوانم که بگویم خواندم و رفع تکلیف کنم یا فلان سریال از نماز اول وقت اولویت داشته باشد یا سر کارم موقع کار از آن کم بزارم و با گوشی مشغول شوم و غیره ، پس نباید منتظر این باشم که روزی چرخ زندگیم لنگ نزند.... یا فکر کنیم وقتی معلم به شاگردان سفارش به درس کرد و آنها بیخیال بودند چاره ای جز جریمه نیست؟ آیا این زلزله ها جریمه ما مردم است که از یاد خدا غافلیم و هشداری برای عموم نیست که «اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَمَ» خدايا! بيامرز براي من آن گناهاني را كه پرده حرمتم مي درد، «اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ النِّقَمَ» خدايا! بيامرز براي من آن گناهاني را كه كيفرها را فرو مي بارند، «اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُغَيِّرُالنِّعَمَ» خدايا! بيامرز برايم گناهاني را كه نعمتها را دگرگونمي سازند، «اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ» خدايا! بيامرز برايم آن گناهاني را كه دعا را باز مي دارند، «اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ الْبَلاَءَ» خدايا! بيامرز برايم گناهاني كه بلا را نازل مي كند، یا طبق علم روز می گوید گسل فلان جا فعال شده یا دود ماشینها زیاده بارون نمیاد آیا برای خدا کاری داره که با وجود مثلا میلیاردها ماشین اراده کند که ابرها ببارید که قدرتش فراتر از این حرفهاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راحتی نمی‌توان راز حکمت و مصلحت حضرت ربّ العالمین را به‌دست آورد. ولی این طرف قضیه روشن است که هراندازه ما در مسیر اطاعت الهی قدم برداریم، به همان اندازه به فلاح و رستگاری و سعادت می‌رسیم. لذا در هر موقعیتی باید تا آن‌جا که ممکن است جوانب مختلف بندگی را همراه با سعه‌ی صدر رعایت کنیم. موفق باشید

نمایش چاپی