بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شریعت و احکام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12136
متن پرسش
بسم الله سلام محضر استاد بزرگوار: دو سوال: 1- به لطف حضرت حق، فرزند دار شده ام. اما با توجه به تاریخ هایی که ممکن است لقاح رخ داده باشد، ظاهرا لقاح در ایامی نه چندان مناسب رخ داده است. (قمر در عقرب و نیمه ماه قمری) حال وظیفه بنده چیست و چگونه می توانم از عواقبی که برای جنین چنین ایامی ذکر شده است جلوگیری کنم؟ 2- آیا استخاره کردن در هر عملی صحیح است؟ استدلال بنده: چون در همه اعمال ما به جنبه های غیبی آن عمل و نیز اثری که سایرین روی آن می گذارند واقف نیستیم پس استخاره در همه اعمال صحیح است. حتی برای بیرون رفتن از منزل!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شما صحت این نوع روایات کراهت قمر در عقرب را ثابت کن، بعد دنبال رفع عواقب‌اش باش! با توکل به خدا جلو بروید و نگران نباشید 2- عقل، حجت باطنی خداوند است و بعد از عقل مشورت با اهل آن موضوعی است که دنبال آن هستید، مرحله‌ی سوم استخاره است. موفق باشید

12127
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشین. استاد آدم زیاد پایبند به مساله دینی متاسفانه نیستم، اما مثلا دیندارم. استاد خسته شدم. اونقدر تو یه زمینه خاص توبه کردم و توبه شکستم و عامل تمام بدبختی ها و حواس پرتی و عدم پیشرفت چه علمی و چه دینیم شده تقريبا، استاد با اشک سوال رو می پرسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا انسان باید خود را از بستری که گرفتار گناه می‌شود خارج کند تا توبه‌ی او برایش باقی بماند. یکی از عواملی که مانع بقای توبه می‌شود کثرت کار و تحریک وَهمیّات است. اشعار مولوی و کتاب‌های شهید آوینی کمک می‌کند که بستر گرفتاری به گناه تغییر کند. رفقای خوب و حضور در مسجد، کارساز است. موفق باشید

12120
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد سوالی در خصوص حج تمتع داشتم. در شرایط فعلی که عربستان ناجوانمردانه دست به کشتار مردم یمن زده و از ارسال ضروری ترین کمکها به مردم یمن نیز جلوگیری می کند آیا حج تمتع را باید انجام داد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ترک حج تمتع تنها عدم استطاعت شرط است و این‌که به نحوی نتوانیم برویم و یا ولیّ فقیه حکم به تحریم آن بکنند. منتظر باشید ببینیم مقام معظم رهبری یا مراجع بزرگ چه نظری دارند. موفق باشید

12115
متن پرسش
سلام علیکم بر جناب طاهر زاده: این درست است که غریزه جنسی خیلی قدرت دارد و خیلی ها را به انحراف می کشاند حتی خیلی از متدینین و مذهبی ها. اما خب برخی احادیث در این زمینه وجود دارد که به نظر می رسد دیگر خیلی در این زمینه احتیاط کرده است که من واقعاً وجه این میزان احتیاط را نمی فهمم. مثلاً حضرت علی (ع) می فرمایند من به دختران جوان سلام نمی کنم. خوب من واقعا نمیدونم. من خودم تا حالا بارها شده تو مهمونیا و جاهای دیگه به دختران سلام کردم و هیچ اتفاقی نیز نیفتاده. دوستان دیگه هم که اینو پرسیدم اونا هم گفتن برای ما نیز اتفاقی نیفتاده. نمیدونم. شاید ما مریضیم. شاید شهوت جنسی ما فوق العاده پائین است. شاید مشکل هرمونی داریم ما. شاید ... . اما خب واقعا این برام سواله که آیا حتی یه سلام خشک و خالی هم ممکنه موجب مفسده بشه؟! یا حتی خود بنده و باز دوستان که پرسیدم شده که مثلا تو مهمونی چند کلمه ای با دختر نامحرم حرف زده ایم اما بازم هیچ اتفاقی نیفتاده. حتی شده باز بنده و دوستان که موقع صحبت با یه نامحرم بهش نگاه هم کردیم (اما نه نگاه خیره و از روی شهوت) اما حتی نگاه نیز هیچ مفسده ای نداشته است. حال واقعا این برام سواله که اگه این احادیث هست آیا ماها مریضیم که هیچ اتفاقی برامون نیفتاده یا نه ما مریض نیستیم بلکه این احادیث منظور دیگری دارن؟؟!! یا مثلاً در روایتی داریم که میگه حضرت داود(ع) به فرزند خویش فرمود: پشت سر افعی و شیر راه برو؛ اما پشت سر زن راه مرو. حالا این یعنی چی؟ یعنی حتی راه رفتن پشت سر یه زن هم میتونه خطرناک باشه؟!!! هر روزه هزاران مرد پشت سر هزاران زن در خیابان و جاهای دیگ راه میرن و و فکر هم نمی کنم این باب خطری کسی رو تهدید بکنه. مخصوصا اونکه زن مورد نظر نیز چادری و با حجاب کامل باشه. حالا بله اگه دختر جوانی بود که بدحجاب بود لباس تنگ پوشیده بود و با ناز و عشوه راه می رفت؛ بله ممکنه راه رفتن پشت سر همچین دختری خطرآفرین باشه. اما راه رفتن پشت سر یه زن چادری که معمولی راه میره و حتی کفشش نیز صدا نمیده و ممکنه پا به سن گذاشته باشه این هیچ خطری نداره. خود بنده بارها شده در خیابان پشت سر دختری راه رفتم و هیچ خطری هم نداشته. قطعاً برای شما دوستان هم این مسأله پیش اومده یه جایی تو خیابونی ایستگاه اتوبوسی ایستگاه مترویی جایی پشت سر زنی راه رفتید. براتون خطری داشته؟ حالا واقعاً این میزان احتیاط وجهش چیه؟؟!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولیاء الهی که متوجه ظرائف حالات نفسی خود هستند و خاستگاه‌های توهّم را می‌شناسند، متوجه‌اند در چه صحنه‌هایی وَهم به میدان می‌آید و حجابِ نظر به حقایق می‌گردد و توصیه‌های آن‌ها ریشه در شناخت حضوری آن‌ها نسبت به ظرائف نفسِ انسانی دارد و هراندازه بیشتر رعایت کنیم بیشتر متوجه نقش تخریبی وهم می‌شویم. مثل انسانی که وقتی تازه از حمام آمده کم‌ترین لکه را بر روی بدن خود احساس می‌کند. در مورد زندگی در خیابان‌های امروز شاید موضوع با آن شکلی که ما در کوچه‌‌ای خلوت پشت سر یک زن نامحرم حرکت کنیم، فرق می‌کند. موفق باشید

12095
متن پرسش
خداوند در برنامه مالی انسان خمس و زکات را قرار داده است، پس چرا انسان نباید مال و ثروت اندوزی داشته باشد و هر گونه که بخواهد مصرف کند در حالی که آنچه خدا واجب کرده است را انجام داده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی بخواهد در قیامت گرفتار آتش نشود همین اندازه که خمس و زکات خود را بدهد و بعد از آن‌ هرچه خواست ثروت‌اندوزی کند و زندگی خود را با دنیا بگذراند ،کافی است، ولی اگر بخواهد سلوک إلی اللّه داشته باشد و به او خطاب شود: « يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة × ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة × فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي × وَ ادْخُلي‏ جَنَّتي‏»؛ باید تعلقات دنیایی‌اش را کم کند تا در دنیا و آخرت افقی خاص در مقابل‌اش گشوده شود. شریعت الهی برای هرکس راه را مشخص کرد تا آن‌جا که برای عده‌ای فرموده: «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» آن‌هایی که در مسیر إلی اللّه تلاش کنند راه‌های رسیدن به خدا را حتماً به آن‌ها نشان می‌دهد که معلوم است این راه ها راه های خاصی است . موفق باشید  

12092
متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم استاد عزیز: عطف به سوال شماره 12082، بی نهایت سپاسگزارم از پاسخ جامع شما، مخصوصا شعر پر از اشارات لطیف. از خداوند طلب نزول بهترین خیرها را برای شما دارم. استاد گرامی ابیات ابتدایی این غزل زیبا زبان حال بنده است: «ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرها / زان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کم/ زان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطا زین سوی تو چندین حسد چندین خیال و ظن بد / زان سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطا چندین چشش از بهر چه تا جان تلخت خوش شود / چندین کشش از بهر چه تا دررسی در اولیا من در جحیم اولی ترم جنت نشاید مر مرا...» باورش برایم مشکل است، بیشتر انتظار توهم داشتم تا واقعیتی آمیخته با حجاب. چون با اینهمه گستاخی، سرکشی و گناه؛ چشم بستن بر الطاف بی نهایت و معارفی که تکلیف آور هست، چگونه امکان دارد که نگاهی با این عمق روزی بنده سرکشی بشود؟ از آموزه های شما بزرگان یاد گرفتم که اگر دنبال حرکت و نگرش صحیح هستی اول قدم : انجام واجبات و ترک محرمات، تذهیب و تزکیه است. من که واجب را به توفیق خودشان انجام می دهم ولی گناه را با ختیار خودم؛ من که قدرت ترک گناه ندارم جز اینکه خودشان مانع گناهم شوند، پس چطور......؟ من که دائم مبتلا هستم چطور.....؟ در بین افرادی که معارف روزیشان نشده نگاه می کنم، دریاهای عظمت بندگی پیدا می کنم. اگر معارف روزیشان بود چه بندگی ها می کردند!!! بخودم نگاه می کنم؛ با همه لطفی که به بنده شده ،چشمانم را بر حقایق بسته و مست دنیا و زندگی و فریبها هستم!!! حالا چطور باور کنم که نگاهی وجودی حتی آلوده با حجاب و یا حتی توهم و حتی برای لحظه ای روزی بنده شده؟ حق نگهدار شما استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند ابتدای راه نشان می‌دهد که باید کجا رفت و بعد ما باید آن‌چه را در ابتدا یافته‌ایم در آخر به آن برسیم. إن‌شاءاللّه بحث صوتی «شکوفایی مراقبه در ماه رجب» که روی سایت در قسمت ماه رجب هست، تذکر خوبی خواهد بود. موفق باشید

12072
متن پرسش
سلام علیکم: بنده چند وقتی است مباحث معرفت النفس را دنبال می کنم، 1- از طرفی می بینم نفس تدبیر کننده بدن است و بدن ابزار نفس است از طرف دیگر می بینم که برخی مشکلات روانی علت و باعثش اختلالات مغزی و بدنی است، نمی توانم این دو را با هم جمع کنم، چون قاعدتا باید نفس روی بدن تاثیر بگذارد نه بدن روی نفس، لطفا این اشکال را برای بنده روشن کنید. 2- آیا اعمال بد و گناه برخی از افراد روانپریش اجباریست و فرد می تواند بگوید من چون مشکل مغزی و عصبی داشتم این اعمال را جبرا انجام داده ام و دست خودم نیست؟ یا نه به هیچ وجه انجام عمل گناه و بد توجیه پذیر نیست حتی اگر شخص دچار بیماری روانی و مشکل مغزی باشد و هیچگاه و به هیچ دلیل از انسان سلب اختیار نمی شود و در بدترین حالات هم انسان توان مهار نفس خود و گناه نکردن را دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طور که در جواب‌های قبلی به کاربران محترم عرض شد چون بدن علت معدّه برای ادراکات نفس است بعضاً اگر جسم برای تدبیر بدن مناسب نباشد نفس به مشکلاتی دچار می‌شود، مثل همان اختلالات روحی 2- چون قرآن می‌فرماید خداوند نفس انسان را متعادل آفریده و می‌فرماید: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها» و سوگند به نفس و تعادل آن، و خداوند هم می‌فرماید آنچه به عنوان تکلیف برای انسان تعیین شده چیزی نیست که تحمیل او باشد مگر آن‌که شخصیت او ظرفیت چنین تکالیفی را دارد «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»؛ پس نمی‌توان گفت علت ارتکاب گناه افراد گناه‌کار، به ساختار روانی یا جسمی آن‌ها ربط دارد. موفق باشید

12076
متن پرسش
سلام استاد: طبق جواب سوال ۱۲۰۵۱ که فرمودید: «این یک موضوع روشنی است که وقتی بپذیریم بدن توسط روح تدبیر می‌شود پس وقتی روح در اضطراب قرار گیرد بدن را به طور طبیعی تدبیر نمی‌کند و لذا شما با انواع بیماری‌های بدن روبه‌رو می‌شوید چنان‌چه در روایات داریم اگر بیماری در جامعه زیاد شد باید به مردم توصیه شود از گناهان خود توبه کنند زیرا گناه موجب خارج‌کردنِ روح از تعادل می‌گردد و در نتیجه روح، بدن را درست تدبیر نمی‌کند. این نوع بیماری‌ها غیر از آن بیماری‌هایی است که از طریق عوامل خارجی اعم از میکروب و یا سموم و یا عوامل دیگر موجب بیماری بدن می‌شود.» آیا می توان بیماریهای روانی و عصبی را در دسته همین نوع بیماریهایی که (وقتی روح در اضطراب قرار گیرد بدن را به طور طبیعی تدبیر نمی‌کند و لذا شما با انواع بیماری‌های بدن روبه‌رو می‌شوید) قرار داد؟ یعنی می خواهم بگویم علت بیماریهای عصبی و روانی در ابتدا زیاد یا کم شدن هورمونهای مغزی یا به اصطلاح طب سنتی زیاد شدن سودا در سر نیست بلکه خود نفس هست که به دلایلی (که عموما گناه و یا خارج شدن وهم از کنترل و تدبیر عقل) باعث آن بیماری روحی می شود که آثار آن بیماری روحی که نفس باعثش شده کم یا زیاد شدن هورمونهای مغزی است، در اصل خود نفس به دلایلی باعث بیماری روحی و روانی در خودش شده که اثرش کم یا زیاد شدن هورمونهای مغزی می باشد، نه اینکه کم یا زیاد شدن هورمونهای مغزی باعث بیماریهای روحی و روانی شده، البته اگر نفس را اصلاح کنیم و با عبادت و توکل به خدا و توسل به ائمه اطهار (ع) و تفکر عاقلانه نفس را از آن حالت بیمارگونه خارج کنیم و نفس به حالت تعادل برگردد لاجرم هورمونهای مغز هم به تعادل خود برمی گردد چون نفس که متعادل شده بدن را تدبیر می کند پس مغز و یا بدن هم متعادل می شود. آیا نظر اینجانب درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که نتیجه گرفته‌اید. یعنی بعضاً ما آثار عدم تعادل نفس به جهت گناه را در غیر نرمال‌شدنِ ترشحات هورمون‌ها می‌یابیم. فکر می‌کنم این مسائل به صورت مبنایی در کتاب خویشتن پنهان مطرح شده است. موفق باشید   

12051
متن پرسش
با سلام و ادب خدمت شما استاد بزرگوار: استاد ببخشید شما در کتاب «آشتی با خدا» ص 141 فرموده اید که احتمال دارد که مثلا بیماری های خطرناک مثل سکته قلبی در خواب ناشی از تاثیر من بر تن باشد لطف می فرماید بیشتر در این مورد توضیح دهید. بر این گفته داستان یا روایت اگر موجود است ممنون دارتان می شوم بیان فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک موضوع روشنی است که وقتی بپذیریم بدن توسط روح تدبیر می‌شود پس وقتی روح در اضطراب قرار گیرد بدن را به طور طبیعی تدبیر نمی‌کند و لذا شما با انواع بیماری‌های بدن روبه‌رو می‌شوید چنان‌چه در روایات داریم اگر بیماری در جامعه زیاد شد باید به مردم توصیه شود از گناهان خود توبه کنند زیرا گناه موجب خارج‌کردنِ روح از تعادل می‌گردد و در نتیجه روح، بدن را درست تدبیر نمی‌کند. این نوع بیماری‌ها غیر از آن بیماری‌هایی است که از طریق عوامل خارجی اعم از میکروب و یا سموم و یا عوامل دیگر موجب بیماری بدن می‌شود. موفق باشید

12037
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: شما در بحث ده نکته فرموده اید که مرگ طبیعی دو نوع است: حیوانی و انسانی و مثال چنگیز خان را در بحث حیوانیت فرمودید. در مرگ طبیعی حیوانی فرد در حیوانیت کامل می شود بعد نفس بدن را رها می کند و در بحث مرگ غیر طبیعی فرمودید نفس هنوز بدن را می خواهد وبالقوه ها تماماً کامل نشده بدن را رها می کند. شخصی که گناه کرده و به وسیله گناهان عمر آن کوتاه شده و نفس او هنوز بالقوه هایش کامل نشده بدن را ترک می کند، مگر در مرگ طبیعی حیوانی فرد گناه نمی کند و عمرش کوتاه نمی شود و تمام بالقوه های حیوانی را کامل می کند و می رود ولی در مرگ غیر طبیعی اینگونه نیست. آیا کسی که در مسیر حیوانیت کامل قرار گرفت سنت دیگری از سنت های الهی شامل حال او می شود یا نه توضیح فرمائید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت افراد گناه‌کار عمرشان کوتاه می‌شود و به مرگ غیر طبیعی می‌میرند – یعنی نه حیوان کامل‌اند و نه انسان کامل- که گناه عین شخصیت آن‌ها نشده باشد. آن‌کسی که با تمام وجود شقی شده سنت الهی آن است که در عذاب ابدی می‌ماند زیرا هیچ وجهی که شامل رحمت الهی شود برای خود باقی نگذارده. موفق باشید

12045
متن پرسش
با سلام: کارشناس یک مرکز توانبخشی هستم و گاهی از طرف بیماران یا همکارها سوالاتی در مورد حکمت این بیمارها و درد و.... می شود که نمی توان مطلب را بخوبی و روان بحث کرد. کتاب عدل الهی شهید مطهری را مطالعه کرده ام اما نمی توانم آن را به زبان یک فرد معمولی ساده ترجمه کنم. آیا راه حل دیگری هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید عرایض بنده در مورد عدل الهی که به صورت صوت در دی‌وی‌دی‌های اصول عقاید هست قواعدی را در اختیار شما بگذارد. اهل ايمان با يك جواب مختصر و در عين حال دقيق، خود را از اين اشكال‌ها مي‌رهانند. آنها معتقدند چون ادله‌اي قاطع وجود خداي قادر و حكيم و عليم را اثبات كرده و چون ريشة ظلم، يا جهل است و يا فقر و خدا نه جاهل است و نه فقير، پس انگيزة ظلم در خداوند نيست و آنچه هست يا ريشه در اعمال خود انسان‌ها دارد و يا بنا به مصلحتي است كه براي ما روشن نيست؛ يعني « سِرِّ قدر » است.

12044
متن پرسش
سلام استاد: وقتی به برخی بیماری های روانی نگاه می کنیم و بررسی هایی که روی جسم انجام داده اند، می بینیم که به دلیل اختلال در هورمون های مغز آن شخص دچار آن بیماری روانی شده که آن بیماری باعث ایجاد استرس و یا خشم و یا اضطراب و.... شده که خشم و غیره باعث سقوط نفس می شود اما این بیماری جبری است دست خود بیمار نیست، حال اینکه این شخص بیمار از سعادت ابدی دور می افتد به دلیل پایین آمدن سطح نفس چگونه توجیه می شود؟ ما می گوییم که نفس بدن را تدبیر می کند و روی بدن تاثیر می گذارد اما چرا اینجا جبرا بدن باعث تاثیر روی نفس می شود و باعث دور ماندن شخص از سعادت می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدای امر به آرامشی که با اطمینان به حضرت حق باید نظر می‌کرد، توجه نکرد و حالا به تبع آن این فشار‌ها را دارد تا آن‌جا که ممکن است باید به این آیه‌ی کریمه نظر داشته باشد که فرمود: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» بدانید با یاد خدا و این‌که خدا را همه‌کاره‌ی امورتان بدانید قلب‌ها آرامش می‌یابد. موفق باشید

12027
متن پرسش
سلام استاد ما خدا قوت: 1- طلبه، پایه 2 ، 25 ساله، می فهمم با تمام وجود حس برتری طلبی (فکر کنم همان کبر باشد) در وجودم است و به انحاء مختلف ظهور می کند و همین اگر درمان نشود مرا هلاک می کند. چه کنم؟ 2- از اساتید اخلاق مشهور گفتند: که به خطورات این امر توجه نکنم ولی به نظر شما صرف اینکه اگر خطوری آمد توجه نکنم حل می شود؟ اگر این صفت در من باقی ماند و وقتی ظاهر شد که مرا کافر کرد من حجت دارم که من برای رفعش اقدام کردم ولی نشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «هر عنایت که داری ای درویش/ هدیه‌ی حق بود نه کرده‌ی خویش». وقتی انسان متوجه باشد اگر توفیقی در امری دارد به لطف الهی است، می‌فهمد که تنها با تواضع نسبت به خلق آن توفیق برایش می‌ماند. هرکس به هرجا رسید از تواضع رسید. موفق باشید

12031
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: من تا چند سال پیش به ماه رجب مثل بقیه اوقات سال نگاه می کردم اما سه ساله که از فضیلت ماه رجب و یک روز روزه ی ماه رجب و ... باخبر شده ام. هر سال هم این علم برای من بیشتر حاصل میشه. اما از وقتی علم به فضیلت ماه رجب پیدا کردم پر گناه ترین موقع سالم همین ماه رجب بوده. هر سال بعد هز ماه رمضان میگم کاش الان شب رجب بود و تا ماه رجب انتظار می کشم. اما وقتی ماه رجب میاد شروع می کنم به گناه. همه جوره! در عین اینکه میدونم توبه چقدر ثواب داره تو ماه رجب گناه می کنم. حتی از حضور شیطان و همتش عظیمش هم باخبرم اما... استاد این ماه رجب هم مثل سال های دیگه داره تمام میشه. امشب شب لیلة الرغائبه. اما من همون گناهکار توی ماه رجبم. اگر می بینید کار به جایی رسیده که دیگه جواب دادن این سوال کارساز نیست٬ لاأقل دعا کنید...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون به لطف الهی در ماه رجب راهِ‌ رفتن به سوی حق برای شما گشوده می‌شود و وجه یمین شما شکوفا می‌گردد، وجه مشئمه‌ی شما نیز رُخ می‌نماید. با امیدواری از ماه رجب استفاده کنید تا وجه مشئمه‌ی خود را مغلوب وجه یمین خود نمایید. موفق باشید  

12010
متن پرسش
با سلام و احترام: در کتاب ازدواج در اسلام از آیت الله مشکینی می فرمایند: امام جواد (ع) مامون را امیرالمومنین خطاب قرار می دهند و حتی دختر مامون نیز به عقد امام (ع) درآمده است. آیا تمام این موارد منظور به تقیه بوده است؟ آیا تقیه تا ازدواج امام هم وجود داشته است؟ توضیح دهید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. حضرت جواد«علیه‌السلام» در شرایط خاصی قرار داشتند که برای سازماندهی به شیعیان به این اقدامات دست زدند تا بحمداللّه شیعه سازماندهی شد در حدّی که با غیبت حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» سازمان شیعه ادامه یافت. موفق باشید

11978
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب «ده گفتار» علامه مطهری در خصوص تحت الحنک نمودن برخی علما گفته اند: اگر کسی این کار را انجام دهد لباس شهرت است و حرام می باشد. در حال حاضر برخی مراجع هنگام نماز این کار را انجام می دهند. منافات آن با گفته استاد مطهری بیان کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل موضوع مستحب است مگر آن‌که برای شهرت باشد. موفق باشید

11986
متن پرسش
سلام استاد گرامی: بنده 32 سال سن دارم و تا 40 سالگی چیزی نمانده، وقتی که به برخی از دوستانم نگاه می کنم می بینم که خیلی در تهذیب نفس و اخلاق و در مسیر خودسازی پیشرفت کرده اند، اما متاسفانه من از قافله عقب مانده ام و تا 40 سالگی هم جهت خودسازی چیزی نمانده، نمی دانم چکار کنم و چه مسیری را طی کنم تا بتوانم عقب افتادن از قافله حق و حقیقت را جبران کنم، لطفا شما که مرد صحنه دین و دیانت هستید بنده را راهنمایی کنید و از تجاربتان در این راه امثال بنده را بی نصیب نگردانید. با تشکر صلوات التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر سیر مطالعاتی روی سایت را دنبال بفرمایید خوب باشد. موفق باشید

11961
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی 1. آیا در قیامت زمان و مکان برچیده می شود؟ 2. آیا خداوند «شرّ» را هم آفریده است یا هر چه که خداوند آفریده است خیر است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- زمان و مکان به این معنا که مخصوص عالم ماده است در آن‌جا نیست ولی اعمال ما در برزخ و قیامت جسم و صورت دارند مثل صورت‌های ذهنی که جسم دارند ولی جنس آن‌ها مادی نیست 2- از آن جهت که هرچه در عالم هست در قبضه‌ی اختیار خداوند است می‌توان گفت آنچه خداوند خلق کرده وجهی از شرّ هم دارد که شما در قرآن دارید: «مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ» یعنی به خداوند پناه ببرید از شرّ آنچه او خلق کرده ولی همان‌طور که حضرت امام در ابتدای کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» می‌فرمایند: لازم نمی‌آید خداوند مستقیماً شرّ را خلق کند، بلکه همین‌که خیر را و رحمت را خلق نکرده، شرّ موجود می‌شود مثل آن‌که نبود نور موجب ظلمت است، حال بر اساس چه مصلحتی بعضاً رحمت و خیر خود را ظهور نمی‌دهد، بحث دیگری است که شهید مطهری«رحمة‌اللّه‌علیه» در کتاب «عدل الهی» بدان پرداخته‌اند. موفق باشید

11935
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام: آیه 41 سوره انفال می فرماید: ای مومنان بدانید آنچه که به شما غنیمت رسد خمس آن مخصوص خدا و رسول و خویشان او و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان است. به نظر می رسد با توجه به آیات قبلی این سوره منظور این آیه از غنیمت جنگ بدر می باشد. با توجه به اینکه فقط این آیه برای خمس در قرآن وجود دارد توضیح دهید ادله پرداخت خمس چیست؟ چرا سنی ها به عنوان مثال دانشگاه معتبر الازهر مصر درباره خمس نظر متفاوتی با شیعیان دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث خمس بحث فنی و مفصلی است که شیعه بر اساس راهنمایی ائمه«علیهم‌السلام» در جمع بین آیات و روایات بدان رسیده و در فقه به طور مفصل بدان پرداخته می‌شود، و نه در حدّ این سایت است و نه در حدّ بنده. البته بنده مطالعاتی در این مورد داشته‌ام و از نظر علمی حق را به شیعه می‌دهم. زیرا باید آیات دیگری مثل 26 المعارج که می فرماید «وَ الَّذينَ في‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ» را می‌کند نیز در نظر گرفت. البته می توانید موضوع را تا حدی در سایت های زیر دنبال کنید.

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2691/6566/76348 http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa986  http://www.askdin.com/thread7660.html 

 http://fa.wikishia.net/%D8%AE%D9%85%D8%B3 .

موفق باشید

11915
متن پرسش
استدراج و املاء يعني چه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: املاء در لغت به معنای مهلت دادن است و منظور از آن در اصطلاح مهلت دادن به امت هایی است که قدر نعمت هدایت خود را نمی دانند تا بلکه هوشیار شوند و توبه کنند و یا این که عذاب مهین را برای خود فراهم کنند.

خداوند در قرآن می فرماید: «وَ لاَ یحْسَبَنَّ الَّذِینَ کفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیرٌ لاِّنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِین: کافران مپندارند که در مهلتی که به آن ها می‏دهیم خیر آن ها است. به آن ها مهلت می‏دهیم تا بیشتر به گناهانشان بیفزایند و برای آن ها است عذابی خوارکننده» (آل عمران، 178) و در جای دیگر نیز می فرماید: «وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کیدِی مَتِین: و به آن ها مهلت دهم که تدبیر من استوار است.» ( اعراف،183 و قلم، 45)

در تفسیر نمونه آمده است:

 نملی از ماده املاء به معنی کمک دادن است که در بسیاری از مواقع به معنی مهلت دادن که آن خود یک نوع کمک دادن نیز محسوب می شود؛ آمده است، در آیه فوق نیز به همین معنی است. یعنی آنها را مهلت می دهیم.[

 علامه طباطبایی رحمة الله علیه، می فرماید: قضای الاهی هم همین است. قضاء مختص به خدای تعالی است و در آن کسی با او شریک نیست. به خلاف استدراج که به معنای رساندن نعمت بعد از نعمت است. و این نعمت های الاهی به وسائطی از ملائکه و امر به انسان می رسد. به همین مناسبت، استدراج را به صیغه متکلم مع الغیر آورد؛ ولی در املاء و در کیدی که نتیجه استدراج و املاء است؛ به صیغه متکلم وحده تعبیر کرد.

به طوری که اهل لغت گفته اند؛ استدراج دو معنی دارد. یکی این که چیزی را تدریجا بگیرند. زیرا اصل این ماده از درجه، گرفته شده که به معنای پله، است. همان گونه که انسان در صعود و نزول از طبقات پائین عمارت به بالا، یا به عکس، از پله ها استفاده می کند. هم چنین هر گاه چیزی را تدریجا و مرحله به مرحله بگیرند یا گرفتار سازند؛ به این عمل استدراج گفته می شود.

معنای دیگر استدراج، پیچیدن، است. همان گونه که یک طومار را به هم می پیچند. این دو معنی را راغب در کتاب مفردات نیز آورده است. ولی با دقت بیشتر روشن می شود که هر دو به یک مفهوم کلی و جامع یعنی انجام تدریجی، باز می گردند.

در مورد مجازات استدراجی که در آیه فوق به آن اشاره شده و از آیات دیگر قرآن و احادیث استفاده می شود؛ چنین است که خداوند گناهکاران و طغیانگران جسور و زورمند را طبق یک سنت، فورا گرفتار مجازات نمی کند؛ بلکه درهای نعمت ها را به روی آن ها می گشاید. هر چه بیشتر در مسیر طغیان گام بر می دارند؛ نعمت خود را بیشتر می کند. و این از دو حال خارج نیست: یا این نعمت ها باعث تنبه و بیداریشان می شود؛ که در این حال برنامه هدایت الهی، عملی شده و یا این که بر غرور و بی خبریشان می افزاید. در این صورت مجازاتشان به هنگام رسیدن به آخرین مرحله، دردناکتر است.، زیرا به هنگامی که غرق انواع ناز و نعمت ها می شوند؛ خداوند همه را از آن ها می گیرد و طومار زندگانی آن ها را در هم می پیچد و این گونه مجازات، بسیار سخت تر است. خوب است به سایت http://daneshdust.blogfa.com/post-41.aspx رجوع فرمائید . موفق باشید

11902
متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهر زاده: در سوال قبل گفتم که یک سال است که دچار شکوک عدیده ای شدم و شما ده نکته با شرح صوتی تان را توصیه نمودید اگر خاطرتان باشد چند سال پیش شب قدر بعد از نماز صبح از مسجد تا منزلتان در خدمتتان بودم و گفتم که شما استدلالی در این کتاب بحث نمی کنید مثلا برای اثبات فرا زمان و مکان بودن نفس به رویای صادقه استناد می کنید لکن ما نه رویای صادقه را تجربه نمودم و نه به فرض داشتیم قانع کننده می بود. در این کتاب برهانی چندان بحث نکردید و ما در چند سال پیش که می خواستم بر آن کار کنم بسی اذیت شدم و به توصیه خودتان دست از ادامه کار کشیدم و هم اکنون نیز دست از سایر آثارتان کشیدم. اکنون درخواست داریم بگویید چه کنم یا شجاعانه بگویید دست از شریعت بکشم و تارک الصلاه شوم کما که بعضا شدم یا راهی پیش پای ما بنهید غزالی دو ماه در شک بود و چه دردناک بود برایش من مشابه شک او بلکه بسی بدتر از آن دچارم آن هم بیش از یکسال نه از عنایات الهی خبری شد بلکه روز بروز بدتر شدم و فساد اخلاقی امان فزون تر گردید. غزالی به تصوف پناه برد ما را اندیشه بر این است که به مواد مخدر پناه برم شرابی (موادی) تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش / که تا یکدم بیاسایم ز دنیا (عقبی) و شر و شورش
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شراب تلخ همان سلوک است و ریاضت و زیر پاگذاردن هوای نفس، و ماه رجب برای چنین سلوکی در پیش است. ماهی است که شما را از دنیا و عقبی آزاد می‌کند و إن‌شاءاللّه خدایی می‌شوید برای یافتن حق باید ناز خدا را بکشید نه این‌که ناز کنید زیرا: «گر جمله‌ی کائنات کافر گردند / بر دامن کبریای‌اش ننشیند گرد». موفق باشید

11876
متن پرسش
سلام استاد: اگر بخواهیم بطور عملی توکل خود را بالا ببریم چه باید بکنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید همه‌کاره‌ی عالم را خدا بدانیم و در راستای چنین عقیده‌ای طبق وظیفه‌ی الهی عمل کنیم. موفق باشید

11875
متن پرسش
با سلام بر مهدی موعود و پیروان ایشان: لطفا بفرمایید حقیقت وجودی حجاب چیست؟ اگر بخواهیم به حقیقت وجودی گناهانی مثل غیبت و دروغ پی ببریم از چه طریقی ممکن است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما باید در زیر سایه‌ی رحمت الهی روزگار بگذرانیم تا رحمت الهی ما را بپوشاند و اگر به شجره‌ی ممنوعه نزدیک می شویم و رحمت الهی از ما فرو افتد خود را برهنه می‌بینیم و سرگردانِ جمع‌آوری برگ‌های بهشت می‌شویم تا به خود بگیریم. تمام دستورات الهی برای آن است که بتوانیم در زیر سایه‌ی رحمت الهی بمانیم. موفق باشید

11842
متن پرسش
سلام: من در سن میان‌سالی‌ام و به ‌شدت درگیر گذشته‌ام و از این‌که تا این حد غافل و جاهل بوده و به خود و اطرافیانم ظلم کرده‌ام مخصوصا فرزندانم، نمی‌توانم که خودم را ببخشم چون من خیلی چیزها را از دست داده‌ام که دیگر باز نمی‌گردد. من سرمایه‌های وجودیم را، قلبم را، روحم را نابود کردم و پسرم را تربیت دینی درست نکردم. چون خودم شناخت درستی از انسان نداشتم و حال چطور می‌توانم در «حال» زندگی کنم درصورتی که آثار اعمال و انتخاب‌های گذشته‌ام زندگیم را و درونم را تحت تاثیر قرار داده و انگیزه هایم از دست رفته! ازاین‌که می‌بینم پسرم تا این حد دنیاطلب شده و حتی به زور نماز می‌خواند و نسبت به خدا بی‌تفاوت است؛ از خودم متنفر می‌شوم و مدام گذشته را مرور می‌کنم. الآن راه را شناخته‌ام اما کو «دل» و انگیزه‌ای که راهرو باشد؟! من در مقابل تمامی اعمال فرزندم مسئول هستم و حتی در برابر گمراهی فرزنداش. حال شما بزرگوار بفرمایید چطور می‌توانم در «حال» زندگی کنم و نه در «گذشته» یا «آینده»؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف‌ها یعنی چه؟! اگر گمراهی فرزندان ما به جهت ما باشد پس گمراهی همه‌ی فرزندان آدم به جهت حضرت آدم خواهد بود! ما در تربیت فرزند علت مُعِدِّه هستیم و اگر بخواهند خوب شوند در بستری که ما فراهم می‌کنیم انتخاب‌های آن‌ها بهتر عملی می‌شود، ولی هرکس خودش مسئول خوب‌بودن یا بدبودنِ خودش است. به تعبیر عارف سالک حضرت آیت اللّه حائری شیرازی«حفظه‌اللّه‌تعالی» ما وجه «ما فِی‌الشرایط» انسان هستیم و نه وجه «ما فی‌الضمیر» انسان. شما از همان موقعی که حق را شناختید مطابق شناخت خود عمل کنید تا همه‌ی ضعف‌های گذشته از بین برود زیرا قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ» حسنات و خوبی‌ها، بدی‌ها را از بین می‌برد. موفق باشید

11822
متن پرسش
استاد عزیز سلام: ریشه وسواس فکری از کجاست و چطور می توان بر آن غبه کرد؟ آیا افکار وسواسی در مورد مذهب گناه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکرهایی که بدون اختیار ما به سراغ ما می‌آید گناه نیست. در مورد دفع وسواس فکری إن‌شاءاللّه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی