بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: روزه، ماه مبارک رمضان ،شب قدر

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37160
متن پرسش

سلام استاد: بزرگوار هستید. ببخشید می‌خواستم بپرسم در کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا موضوع «گرسنگي؛ پذيراييِ مقدّس خدا!» آیا در منابع کتب شیعه هم آمده است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که ماه رمضان را ماه ضیافت الهی می‌دانیم و ماهی است که فرمودند از دیگر ماه‌ها شرافت دارد و از طرفی ما را به نوعی گرسنگی یعنی روزه‌داری دعوت می‌کند؛ حکایت از آن دارد که در این ماه، «گرسنگي؛ پذيراييِ مقدّس خدا» می‌باشد. موفق باشید

37150
متن پرسش

سلام: در آستانه ماه مبارک رمضان حدیثی پیشکش حضور عزیزان. درتفسیر المیزان علامه طباطبایی رحمت الله علیه در بحث روایتی در معنای (حق تلاوت قرآن) آورده اند: در ارشاد دیلمی از امام صادق علیه السلام روایت کرده که در ذیل آیه «الذین اتیناهم الکتاب یتلونه حق تلاوته» (۱۲۱ بقره) فرموده : آن را شمرده شمرده می خوانند، و در معنای آن تدبر نموده، به احکامش عمل می کنند، وبه وعده هایش امید می بندند، و از تهدیدهایش می هراسند، و از داستانهایش عبرت می گیرند، اوامرش را بکار بسته، نواهیش را اجتتاب می کنند و بخدا سوگند، معنای حق تلاوت این است. نه اینکه تنها آیاتش را حفظ کنند، و حروفش را درس بگیرند و سوره هایش را بخوانند و بندبند آن را بشناسند که مثلا فلان سوره ده یکش چند آیه و پنج یکش چند است. و بسیار کسانی که حروف آن را کاملا از مخرج ادا می کنند، ولی حدود آن را ضایع می گذارند، بلکه تلاوت به معنای تدبر در آیات آن، و عمل به احکام آن است همچنانکه خدای تعالی فرموده: «کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته» کتابی است مبارک که به تو نازل کردیم، تا در آیاتش تدبر کنند. التماس دعا از استاد عزیز وهمه بزرگواران.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای تلاوت قرآن در فضای «حقّ تلاوته» حدّاقل به این معنا می باشد که متوجه باشیم آیات قرآن چه افقی و چه حضوری را در مقابل پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» - آن کامل‌ترین انسان- گشود تا عالَمی خاص برای آن حضرت پیش آمد. ما نیز آن حضور و آن عالَم را در مواجهه با قرآن می‌توانیم مدّ نظر قرار دهیم و به «لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ» فکر کنیم که چگونه می‌توان به امری و حضوری عمیق‌تر از معنای ظاهریِ قرآن اندیشه کرد، امری که در این ماه مبارک رمضان، جوابگویِ نیاز امروزین ما باشد. موفق باشید  

37129
متن پرسش

به ملازمان سلطان که رسانَد این دعا را / که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را. سلام علیکم حاج آقا. به لطف الهی ماه مبارک رمضان، این ضیافت حقیقی در راه و بسیار نزدیک است. به کسی که سرمایه عمرش رو از دست داده و گدای حقیقی است و دستش خالی است، برای بهترین ورود به این ماه چه توصیه ای می فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این‌که حضرتِ معبودِ محبوب در «شهر الله» که ماه خداوند است، به سوی شما آمده؛ نظر کنید و در توحیدش افقی که مقابل شما گشوده است، توجه نمایید با ارتباطی که آن ارتباط، فوقِ مفهوم و قابل تعریف باشد. یعنی «ارتباطی بی تکیّف بی‌قیاس / هست ربّ النّاس را با جان ناس». موفق باشید

37073
متن پرسش

سلام و عرض خدا قوت وتشکر فراوان از استاد گرامی: با توجه به روایات معصومین علیهم‌السلام بر تاکید تلاوت قرآن در ماه مبارک رمضان، آیا مقدار تلاوت قرآن را در این ماه افزایش دهیم (همان گونه که امام رضا علیه السلام هر سه روز یک ختم قرآن انجام می دادند) یا اینکه با خواندن مقدار کمتر قرآن، ولی همراه با تفسیر المیزان از قرآن بهره بگیریم. ممنون و التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در ابتدا نیاز به تأمل در آیات و پشتکار برای فهم آیات از طریق تفاسیر داریم تا آن‌جا که إن شاءالله آماده آن قرائتی از قرآن می‌شویم که با خواندن آن متذکر معانی و اشارات آن می‌گردیم. موفق باشید

36999
متن پرسش

استاد عزیز و گرانقدر سلام و رحمه الله: سوالی داشتم خدمتتون ما ۴ تا خانواده هستیم در سنین میانسال. می‌خواستیم برنامه ای مناسب و راهگشا برای رمضان تدوین کنیم تا در این رمضان نتایج خوبی بگیریم. در حال حاضر ما فقط ۲ ماه است که بصورت هفتگی تفسیر سوره بقره رو با عنایت به المیزان و نکات استاد جوادی آملی پیگیری و مباحثه داریم. (طبق توصیه جنابعالی در سوالی که ۲، ۳ ماه قبل از شما پرسیدم) چنانکه در این تفسیر با عنایت به روح حاکم بر آیه، سعی در تهذیب هم سرلوحه کار است. مثلا قرار بر آن است تا انتهای هر شب هر کس در گروه بنویسد که در آن روز چند کار را با نام خدا شروع کرد یا توجه به مبارزه با خواست نفس اماره چقدر مد نظر داشت یا سحرخیزی بعد از نماز صبح و اقامه ی نماز شب چقدر مورد توجه بود. بنده نظر داشتم تا بررسی شرح جنود عقل و جهل امام (ره) و یا بررسی شرح حدیث عنوان بصری یا امثالهم را در این یک ماه داشته باشیم. در هر صورت می خواستم بدانم برای رمضان شما پیشنهاد چه برنامه ای می دهید. و برای تهذیب چه شیوه عملی پیشنهاد می فرمایید تا بصورت گروهی انجام شود؟ متشکر و ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد حضور بیشتر زیر سایه قرآن؛ همان انس با تفسیر المیزان که برداشت‌های خود را با همدیگر در میان بگذارید، کار خوبی است. ولی در موضوع تهذیب، هرکس باید بنفسه در نزد خود باشد و لازم نیست در این مورد به همدیگر گزارش داده شود. موفق باشید

36971
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت شما اسناد محترم: استاد در کتاب «فرزندم این گونه باید بود» فرمودید شما در زندگیتان یک نفحه هایی به قلبتان می‌رسد خودتان را درمعرض این نفحات قرار دهید. استاد از کجا نفحات رو بشناسیم؟ چطور قلبمان را در مقابلش قرار دهیم؟ لطفا آموزش بدید. اجرتون با خانم فاطمه زهرا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روايت داريم كه پيامبرخدا (صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) فرمودند: «اِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي اَيّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحاتٍ اَلا فَتَعَرَّضوا لَها»؛  يعني در روزگار و گاه ‌وبيگاه در زندگي‌تان نفحات و نسيم‌هاي معنوي برجانتان مي‌وزد، آگاه باشيد كه خود را در معرض آنها قرار دهيد. حال چگونه خودمان را در معرض نفحات ماه‌های مقدس مانند ماه رجب و شعبان و رمضان قرار دهيم تا آن بصيرت و همّت و شور بندگي را پيدا كنيم؟ مسلّم همين دستورات ماه شعبان را با اطمينان عمل كردن، مساوي است با در معرض نفحات و نسيم‌هاي آن ماه قرار گرفتن.  به گفتة مولوي: 
گفت‌ پيغمبر (ص) كه‌ نَفْحَتْ‌هاي‌ حق          انـدر اين ايّـام مي‌آرد سبق
گوش‌ و‌ هوش‌ داريد اين‌ اوقات‌ را           در رباييد اين‌ چنين‌ نفحات‌ را
                       نفـحه‌اي ‌آمــد‌ شمـا ‌را ديـد و رفت
                    هركه‌ را‌مي‌خواست‌ جان‌ بخشيد و رفت
مهم آن است که به استقبال این ماه‌های مقدس برویم تا در خودمان احساس آمادگی بیشتری برای بندگی خدا و رعایت دستورات شرع مقدس را بیابیم. موفق باشید
 

36946
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: کدام یک از کتب حضرتعالی مناسب است که برای سی جلسه ماه مبارک رمضان از محتوا و عناوینش الگو برداری شود برای موعظه و منبر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان در این مورد به کتاب‌های «رمضان؛ دریچه رؤیت» و «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» و کتاب «سوره فتح و آینده روشن مجاهدان سالک» https://lobolmizan.ir/book/622?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87%20%D9%81%D8%AA%D8%AD فکر کرد. موفق باشید

36940
متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد فکر کنم توی کتاب «فرزندم این گونه باید بود» فرمودید که از افطاریهایی که نهادهای دولتی بانی هستند پرهیز کنید ممکنه که بانی رضایت نداشته باشد. ما درمحیط نظامی زندگی می‌کنیم هر روز افطار سفره دارند منم بچه هامو برای نمازجماعت به مسجد می‌برم. چکار کنم تا اگر از سفره افطار خوردند روی آنها تاثیر بد نداشته باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید خودتان بررسی بفرمایید. اگر سازمان، مطابق بودجه‌ای که برای او تعریف شده افطاری می‌دهد و یا افطاری از راهی تهیه می‌شود که شبهه‌ناک نیست؛ چرا نگران باشید. آری! عرض بنده آن بود که بعضاً با محذورقراردادنِ افراد، بودجه افطاری‌ها تهیه می‌شد و یا ادارات از بودجه‌ای استفاده می‌کردند که مربوط به این امور نبود. موفق باشید

36750
متن پرسش

با عرض سلام و خدا قوت: در کتاب رجب ماه یگانگی با خدا به نقل از کتاب المراقبات توصیه می نمایید که در این سه ماه عبادت و اذکار بیشتر و بحث علمی کمتر شود. خب مگر نفرمود ساعتی تفکر برتراز هفتاد سال عبادت است و همچنین در اوج این سه ماه که لیالی قدر هست؛ معصوم توصیه به گفتگوی علمی می نماید. حال به نظر می رسد اولویت با تفکر و تدبر علمی هست چون واقعا یا فرصت آن اذکار نیست و یا لقلقه زبان می شود. نظر استاد گرامی مغتنم است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً اولویت با معارف حقه است نسبت به اعمال. ولی چه خوب است در بستر آن معارف توحیدی به حکم «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات» منوّر به اعمال عبادی شویم تا همان عبادات، معارف حقه ما را نهادینه کند و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «وَ اتَقُوا اللهَ وَ يُعَلّمُكُمُ الله» تقواى الهى پيشه كنيد و خدا شما را تعليم مى‏‌دهد. هركس به اندازه‏ اى كه تقوا پيشه كند و جان خود را از غير خدا منصرف كند و به آداب شريعت الهى مؤدب شود، عالم است‏. شاید از این جهت فرموده‌اند در ماه رجب که شهر الله است، سعی شود از عبادات بهره کافی ببریم. موفق باشید

36317
متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: با توجه به اینکه نماز یک امر حضوری است و نمازهای پنج گانه برای به یاد خدا بودن است چرا قضای نماز ترک شده را باید به جا آورد؟ همچنین در مورد روزه. البته در مورد روزه صراحتا در قرآن آمده که اگه در ماه مبارک نتوانستید بعدا بجا بیاورید ولی در مورد نماز نه. در این رابطه غیر قابل درک تر در خصوص نماز و روزه متوفی است که اگر ما آن را بجا بیاوریم چه سودی برای متوفی دارد در صورتیکه هدف از نماز و روزه قرب به خدا در زمان حیات فرد است. با تشکر .

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته بحث آن مفصل است. آری! حقیقت نماز با حضور قلب محقق می‌شود ولی شریعت الهی با تکالیفی که بر بندگان تعیین کرده است، بندگی آن‌ها را شکل می‌دهد و این‌جا است که حتی اگر فردی اراده مثلاً انجام نماز صبح را بکند و نماز را شروع کند و هیچ حضور قلبی نداشته باشد؛ در تکلیفی که خداوند به عهده او گذاشته است، وارد شده است. در مورد نماز میت نیز به این معناست که وقتی برای او و به نیت او نماز خوانده شود، تأثیر روحی و روحانی خاص خود را خواهد گذاشت. موفق باشید

36257
متن پرسش

مگر قرار نبود نماز ما را از فحشا باز نگه دارد، مگر روزه نبود برای اینکه از لقمه بگذریم و به لقمان برسیم، پس کو؟ چرا هرچه رکوع و سجود بجا می آوریم چرا در مسیر اربعین که قرار می‌گیریم چرا روزه که می‌گیریم، تغییر حس نمی شود؟ و الله این درد کجا برم که نمازم بجا و روزه ام بجا و گناهانم نیز بجا!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که احساس می‌کنید باید در جای دیگری باشید و گناهان را تأیید نمی‌کنید را، ساده نگیرید. حتماً داستان دلسوخته اى که هر شب خدا را مى خواند و ذکر الله از دهان او نمى افتاد. در همه حال لفظ الله بر زبان داشت و یک دم از این ذکر، نمى آسود. شنیده‌اید که شبى شیطان به سراغش آمد و گفت: این همه الله را لبیک کو؟ چگونه او را این همه مى خوانى و هیچ پاسخ نمى شنوى؟ اگر در این ذکر، سودى بود، باید ندایى مى شنیدى و لبیکى مى آمد. مرد، شکسته دل شد و به خواب رفت. در خواب حضرت خضر را دید که به او مى گوید: چه شد که از ذکر بازماندى؟ گفت: همه عمر او را خواندم، هیچ پاسخ نشنیدم. اگر بر در کسى چند بار بکوبند، پاسخى شنوند. من سال ها است که الله مى گویم و لبیک نمى شنوم. ترسم که مرا از خود رانده باشد و سزاوار لبیک نباشم. خضر گفت: هرگاه که او را خواندى، او تو را پاسخ گفته است. گفت: چگونه؟ گفت: همین که او را مى خوانى، او تو را حال و توفیق داده است که باز بیایى و الله بگویى. آن الله گفتن هاى تو، لبیک هاى خدا است. اگر رد باب بودى، آن توفیق نمى یافتى که باز آیى و باز او را بخوانى. بدان که اگر در دل تو سوز و دردى است، آن سوز و گدازها، همان فرستادگان خدا هستند که از جانب خدا تو را پاسخ مى گویند و به درگاه او مى کشانند. و جناب مولوی آن مطلب را به این صورت مطرح کرده است:
گفت آن الله تو لبیک ماست /  آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست
ترس و عشق تو کمند لطف ماست /  زیر هر یا رب تو لبیک هاست
موفق باشید

 

35994
متن پرسش

ما خانواده مذهبی هستیم و همیشه خیلی دوست داشتم که بچه های مذهبی داشته باشم. دختر ۱۲ ساله ای دارم که تا امسال تمام روزه هایش را گرفته بود امسال که می‌خواست به کلاس هفتم برود خودش از پارسال تصمیم گرفته بود که در امتحان ورودی مدارس تیزهوشان شرکت کند من هم برای تشویق بیشتر به او گفتم که اگر قبول بشی جایزه خوبی برات می‌گیرم چند بار به صورت مقدمه به من گفته بود که یک جایزه می‌خواهد که نمیتونه به من بگه می‌گفت اصلا براتون هزینه نداره و من هر چی فکر می‌کردم و حدس می‌زدم اشتباه بود تا اینکه یک شب بالاخره هدیه اش را به من گفت به این شرط که من اصلا هیچ بحثی باهاش نکنم من هم قبول کردم در کمال ناباوری به من گفت که اگر قبول شد دیگه نه نماز و نه روزه و نه حجاب را نمی‌خواد داشته باشه و سریع هم رفت توی اتاقش. من بهت زده شده بودم تا صبح اصلا نخوابیدم و خیلی گریه کردم. من خیلی بیشتر ترجیح می‌دادم که دخترم در راه دین باشه تا اینکه تیزهوشان بره وقتی نتایج اومد تیزهوشان هم قبول شد البته من از فردای اون شب دیگه بهش نگفتم نماز خوندی یا نه فقط بهش گفتم هر وقت دلت برای خدا تنگ شد میتونی نماز بخونی حالا شما به من کمک کنید که من باید چکار کنم؟ میدونم که اصرار و زور هیچ فایده ای نداره ولی هر چه هم بگذره و اون از نماز دورتر بشه برگردوندنش به این مسیر سخت تر میشه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زمان زمانه‌ای است که انسان، خودش برای خودش مسئله شده است و در این رابطه مباحث معرفت نفس نکاتی را به میان می‌آورد. پیشنهاد می‌شود مباحث کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را به او پیشنهاد و یا با او در میان بگذارید و حرفتان پس از طرح موضوعات فصل اول آن کتاب، این باشد که به هر حال، برای ترک دستورات دین باید دلایلی داشته باشد. در حالی‌که برای بندگی خدا به عنوان ارتباط با خالقی که همه ابعاد ما را می‌شناسد، ما دلیل داریم. و چنانچه باز بر حرف خود تأکید دارد باید بداند که به عنوان یک انسان غیر منطقی او را مدّ نظر دارید. موفق باشید

35449
متن پرسش

سلام استاد: من قریب ۱۰ سال با ی گناه درگیرم و هنوز نتونستم توبه کنم. تصمیم گرفتم برای غلبه بر قوه ی شهویه تمام سال بغیر ازروزهای حرام روزه بگیرم می‌خواستم ببینم این ریاضت کمکم میکنه ترک گناه کنم و مقرب درگاه حضرت حق بشم؟یا با مخاطراتی همراهه؟ بقولی از چاله در نیام بیوفتم تو چاه. ممنونتم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! می‌توانید از روزه‌داری در روزهای خاص مثل پنجشنبه اول ماه و آخر ماه و چهارشنبه وسط ماه، بهره‌مند شوید و از آن مهم‌تر سعی در تعمق در معارفی مثل «معرفت نفس» و قرآن را مدّ نظر داشته باشید. موفق باشید

34944
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: به یاد ندارم که در ماه رمضان های سال های گذشته، این همه به اندازه امسال بد عمل کرده باشم. امسال وضعم خیلی خراب بود. خدا می داند که چه اندازه شرمگین و شرمسارم. هیچ امیدی به جز لطف و رحمت و رأفت کریمانه ی او ندارم. دستم واقعاً خالی است. احساس می کنم همه دست پر دارن از سر این سفره بلند میشن و بارشون رو بستن. ولی این حقیر روسیاه چیزی جز سرافکندگی و خجلت ندارم. متأسفانه به توصیه‌های شما گوش ندادم و شیطان منو به بیراهه ها برد. حالا چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! قضیه چیز دیگری است و آن، حضور در سکراتی است برای حضور در ساحتی دیگر و ایمانی نو. در این ماه، نور جلال حق وزیدن گرفته، به همان معنایی که در مقدمه جلسه دوم شرح غزل ۱۲۳ عرایضی شد. https://eitaa.com/matalebevijeh/13533 موفق باشید

34932
متن پرسش

سلام و ادب خدمت استاد محترم: اگر شخصی از فرصت شب‌های قدر بسیار کم بهره برده باشد، آیا فرصت دیگری تا پایان ماه مبارک یا ایام دیگری برای رشد وجود ندارد؟ فرصتی که جایگزین لیله القدر باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهره‌بردن از شب قدر امری نیست که کسی بتواند خودش آن را درک کند، امری است وجودی. پس جای ملامت نیست که کسی خود را ملامت کند که فرصت را از دست داده است، همین‌که قصد کرده بوده‌ایم بندگی خدا را در آن شب به هر بهانه‌ای ارائه دهیم، کافی است حتی اگر غفلتاً خواب‌مان برد. موفق باشید

34924
متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد طاهرزاده، استاد بنده ماه رجب و شعبان را روزه گرفتم، و صحبت های شما بسیار در من انگیزه برای گرسنگی کشیدن ایجاد کرد، طوری بودم که شبها با گرسنگی نه شدید، و صبح ها با ضعف بیدار می‌شدم، غذامو بسیار کم کردم، ولی متاسفانه چند وقتیه معده ام دچار مشکل شده، و یک توده هم در بدنم ایجاد شده و درگیر دکتر رفتن هستم، مرا راهنمایی بفرمایید لطفا، آیا افراط کردم؟ برخی اساتید و سخنرانان حوزه، می‌فرمایند، ناهار را حذف کنید، صبحانه را باید کامل بخورید حتی اگر ۳ ۴ لقمه اضافه تر خوردید، هیچ مشکلی پیش نمی آید، و شام را سبک بخورید، و همچنین می فرمودند که برخی آنقدر کم میخورن که بیمار می‌شوند، دچار افراط می‌شوند، حالا شما بفرمایید باید چه کنم؟ لطفا خصوصی جوابم رو بدید ممنونم. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که باید در حدّ نیاز بدن، غذا خورد و از آن طرف باید متوجه آثارِ منفیِ پرخوری بود و به تعادل در این مورد فکر کرد؛ حرفی نیست. و از آن طرف البته اگر بدن مشکلی دارد معلوم است که باید به راه‌کارهای پزشکان جهت رفع آن مشکل توجه نمود. موفق باشید

34917
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد: طاعاتتون قبول حق ان شاءلله. بنده به تازگی و با دیدن برنامه ی «کلمه» با شما آشنا شدم، حرف هایی که زده شد عجیب بر جانم نشست. انگار قسمت خدا این بوده که با شما آشنا بشم تا بتونم این درد تازه ی دلم رو با کسی که اهل معناست در میون بذارم... استاد، دیشب که شب ۲۳ ام ماه رمضون بود از درون تُهی شدم. به هیچ رسیدم... فاقد ارزش شدم. بنده ی بی مقدار، مدتی بود که عجیب حال خوبی با خدا داشتم و طوری شده بود که اگه لحظه ای فکر خطا یا ذره ای غفلت بهم دست می‌داد حالم خیلی بد می‌شد و سراسیمه مثل یه بچه ی بی پناه خودم رو می رسوندم به آغوش خدا. با یه سبحان الله جانم انگار تازه می‌شد و با یه صلوات محبت و شوق زیادی بهم دست می‌داد. و همه ی اینا رو دیشب که شب قدر بود از دست دادم. دیشب سعی کردم به اینکه چطور باطن شب قدر رو کمی هم که شده درک کنم و چطور به خدا نزدیک تر بشم فکر کنم. حال خیلی خوبی هم داشتم… ثلت آخر شب به دلم افتاد که نماز امام زمان عجل الله تعالی فرجه بخونم، و تا حالا هم ازینجور نماز های مستحبی مخصوص ائمه نخونده بودم. دو رکعت، حمد و توحید، هر رکعت آیه ی «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» صد بار. به خیال خودم گفتم نماز راحتی هست و حداقل یه عمل عبادیِ اینجوری انجام داده باشم شب قدر! آماده شدم و قبل اینکه اقامه ببندم دلم یه شور عجیبی افتاد که اینکارو نکنم.. نمیدونم چرا! انگار همه چی بهم می‌گفت نمازو شروع نکن، حس قوی ای بود. استاد، تا بنده این آیه رو شروع کردم به تکرار کردن وجودم شروع کرد به ترسیدن.. حتی فکر کنم به پنج بار گفتن هم نرسیده بودم که حس خوف بدی بهم دست داد. یهو ذهنم پر شد از اینکه «تو اصن در حدی نیستی که بخوای روی این حرف تاکید و تکرار کنی » ، « گفتن این حرف اصلا لقمه ی دهن تو نیست» ، «داری چیزی رو میگی که ظرفیتشو نداری» یعنی اگه یه شخص حقیقی اونجا باهام حرف می‌زد اونقدر برام واضح نبود که این فکرها برام صاف و واضح بود. با خودم گفتم بهتره این آیه رو بیشتر ازین نگم و نماز رو تموم کنم، انگار برام خوب نیست. باز ولی گفتم همین یه کار عبادی رو هم نصفه نیمه انجام بدم امشب؟! بذار ادامه بدم. کاش این کار رو نمی‌کردم. انقدر بهم سخت گذشت که قابل توصیف نیست. انقدر برام طول کشید این نماز، نه از نظر زمانی… انگار هر ثانیه ش روحم خالی تر می‌شد. هی از خدا توی دلم ملتمسانه کمک می‌خواستم ولی همچنان خالی می‌شدم. استاد، وقتی سلام آخر رو گفتم باورتون میشه به پوچی رسیده بودم؟ گفتن «پوچ» هم توصیف نمیکنه میزان خالی بودن وجودم رو… قبل شروع نماز حضور خدا رو انقدر عاشقانه حس می‌کردم، ولی حالا بعد از اتمام نماز با خودم بگم نعوذبالله خدا اصلا هست؟! همینقدر ناگهانی و ترسناک. وجودم پر شد از شک. کل وجودم میلرزید. از اواسط نماز بدنم شروع کرده بود به خشک شدن و لرزیدن. انگار توی یه بشکه یخ من رو گذاشتن… انقدر حالم بد بود و به خودم می پیچیدم که فکر کردم در حال احتضارم و جون داره از بدنم میره. نمیدونم چطوری توصیف کنم… گریه می‌کردم، زجه می‌زدم .. مثل بید می‌لرزیدم… بدترین عذاب عمرم رو تجربه کردم. اگه خدا بهم می‌گفت قعر جهنم بسوز برام راحت تر بود حداقلش خدا رو داشتم هرچند ازم راضی نباشه. ولی اون لحظه خدا خودشو ازم گرفته بود. دیگه هیچی نداشتم. دلم می‌خواست نباشم فقط. برای منِ بی مقداری که وقتی چند لحظه حضور خدا برام کمرنگ می‌شد انقد بی قرار و آشفته می‌شدم، حالا دیگه این عذاب واقعا غیرقابل تحمل بود. مرگ روحم بود… هر چی خدا رو صدا زدم، هر چی به حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه، به فاطمه ی زهرا سلام الله علیها، به امیرالمؤمنین علیه السلام متوسل شدم… هیچ! انگار مثل یه لاشه ی گندیده من رو بندازن یه گوشه و دیگه کسی نگاهمم نکنه. هیشکی رو نداشتم. نماز شبم رو با همون حال خوندم، همچنان هیچی… نماز صبحم رو خوندم ، حیران و بی پناه… هیچی. دیدم دیگه هیچی حالم رو خوب نمیکنه … با همون حال خرابم خوابیدم. امروز هم همچنان به خودم می پیچم، هم جسمی هم روحی. انگار سوخته شدم.. پودر شدم. چیزی ازم نمونده. با مخ سقوط کردم به قعر تباهی. با تمام وجودم این جملات رو مزه مزه کردم: خدایا آن که تو را ندارد، چه دارد؟ و آن که تو را دارد، چه ندارد؟ ببخشید استاد که مثنویِ هفتاد مَن نوشتم، به نظر شما چه کنم؟ چه شد که این شد… حالم خیلی خرابه لطفاً لطف کنید و برام دعا کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حالتِ پیش‌آمده را به فال نیک بگیرید و آن را از برکات سکراتیِ شب قدر بدانید، سکراتی که ایمان انسان را که در دنیا بدان مأنوس بوده است، به لرزه می‌اندازد.  همه عرض بنده آن است که «گاه به گاه باید خود را گم کنیم تا دوباره از نو بازیابی شویم»

به آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا...» فکر کنید که ایمانِ دیروزین برای حضور در امروزِ این تاریخ کافی نیست. همان‌طور که اگر مار نتواند پوست بیندازد می‌میرد، اگر ذهن انسان برای تغییر دچار مانع باشد، دیگر ذهن نیست، انبار اطلاعات است. اگر خود را در آینده‌ تاریخ خود حاضر نکنیم و همچنان در گذشته متوقف باشیم، عملاً گور خود را پیشاپیش کنده‌ایم، زیرا در برابر آنچه در حال رشد و بالندگی است، کور و نابینا شده‌ایم. انسان‌‌هایی می‌خواهیم که نه‌تنها در نسبت با درک وجودی خود تامل کافی داشته باشند، بلکه معنای سعه‌ توحیدیِ انقلاب اسلامی را بفهمند که چگونه انقلاب، در این زمانه همچون اقیانوس شده است و دوره‌ دریاچه‌ بودنش به‌سر آمده. زیرا وقتی خود را در مرحله‌ای از تاریخ پیدا می‌کنیم باید سعی کنیم «گاه به گاه خود را گم کنیم» تا دوباره از نو بازیابی شویم. این است آن شدنِ ابدی که بودنی خشک و ساکن نمی‌باشد. و حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌

تعالی‌علیه» در غزل مشهور خود متذکر آن «بودنِ دوباره» می‌شوند و اظهار می‌دارند:

در میخانه گشایی به رویم شب و روز        که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم

زمانه، زمانه حضورِ وجودی نسبت به حقایق شده است. اخیراً در این رابطه عرایضی تحت عنوان «نگاهی پدیدارشناسانه به شخصیت شهید آوینی» https://eitaa.com/matalebevijeh/13463 شده است که خوب است به آن رجوع شود. از نو شروع‌کردن را می‌توانید با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن که روی سایت هست، شروع کنید.

34902
متن پرسش

سلام و ارادت: مطلبی درباره‌ی امیرالمومنین«علیه‌السلام» از کتاب «کشف الیقین» هست که ضرار بن ضمره می‌گويد؛ بعد از شهادت اميرالمؤمنین عليه‌السّلام راهى شام شدم و بر معاويه وارد شدم. [او كه مى‌دانست من يكى از دلباختگان آن جناب هستم] گفت: على را برايم توصيف كن. گفتم: مرا معذور دار، چرا كه زبانم ياراى بيان اوصاف او را ندارد. معاویه گفت: عذرت پذيرفته نيست و حتما بايد او را برايم تعريف كنى، گفتم اكنون كه از پذيرش عذر امتناع دارى، بشنو تا براى تو بگويم: او در راه رضاى حق تيزبين، دورانديش، نيرومند و پر قدرت بود. سخنانش فاصل بين حق و باطل و آن دو را از هم جدا مى‌نمود. داوری‌هايش عادلانه بود و علم از چشمه پرفيض وجودش فوران داشت و از تمام جوانبش مى‌جوشيد و حكمت از هر ناحيۀ شخصيت و ابعاد وجوديش به سخن آمده و سيلاب عرفان از مبدأ فيّاض هستيش جارى و دلهاى حكمت‌پذير را سيراب مى‌نمود. از دنياى پر زرق و برق و فريبنده وحشت داشت، به تاريكى شب و وحشتش در جهت نيايش و تضرّع به خدا الفت گرفته و با دقّت جوانب امور را مى‌نگريست. تفكّر و انديشه‌اش درباره‌ی آيند‌ه‌ی پر آشوب و نامعلوم طولانى، و دانه‌هاى پياپى اشكش از ديده بر محاسن مباركش مى‌ريخت، لباس خشن و زبر برايش اعجاب‌انگيز و خوش آيند بود، و غذاى بى‌خورش را دوست مى‌داشت. او در بين ما ياران به مثابۀ يكى از خود ما بود [يعنى سطوت حاكمان براى خود نمى‌پسنديد و دايره‌وار در كنار او مى‌نشستيم] اگر پرسش داشتيم، بى‌محابا مطرح نموده و به پاسخ نائل مى‌شديم و اگر او را مى‌خوانديم ما را اجابت مى‌نمود. و اگر در كارى از او مدد مى‌خواستيم به يارى ما مى‌شتافت و ما را امداد مى‌نمود، امّا به خدا سوگند با آن همه انس و الفت و زندگى دسته‌جمعى و بى‌آلايش، آن چنان در چشم ما هيبت داشت كه مجالى براى صحبت كردن و سخن گفتن با او نداشتيم و از كثرت وقار و شخصيّتى كه داشت هيچ گاه ديده را به روى او باز نمى‌كرديم. اهل دين را تعظيم و احترام مى‌نمود و بينوايان و مساكين را با نزديك كردن به خودش خرسند مى‌ساخت و نوازش مى‌داد، هيچ گاه صاحب قدرتى در محضر او از قدرتش سوء استفاده نمى‌كرد تا در باطلش مورد تأييد قرار گيرد و نيز فرد فاقد اقتدارى از عدل و داد او مأيوس نمى‌گرديد و تصور نمى‌كرد كه چون فاقد قدرت است از عدالت او بهره‌مند نخواهد شد. سپس گفت: خداى را گواه مى‌گيرم كه در بعضى مواقفش و در دل شبها در حالى كه شب، پردۀ تاريک خود را فرو آويخته و ستارگان به نشيب غروب نزديک مى‌شدند و از پايان شب خبر مى‌دادند، او را مى‌ديدم كه محاسن مبارک را به دست گرفته و مانند مار گزيده به خود مى‌پيچد و مانند محزونى كه از سوز دل بگريد، مى‌گريست و دنيا را مخاطب نموده مى‌فرمود: (ديگرى را به دام فريبت بينداز و او را به خود مغرور كن، چرا كه من خريدار كالاى تو نبوده و نيستم، با اين حال اگر خود را به من عرضه نموده‌اى و يا به من رغبت و اشتياق نشان مى‌دهى، سخت در اشتباهى، هر چه سريعتر سيرت خود را عوض كن، زيرا من تو را از خود دور ساخته و تو را سه طلاقه كرده‌ام كه رجوعى در آن نيست، اى دنيا بدان كه عمرت كوتاه و ارزشت اندک و خوش و لذتت ناچيز است. آن‌گاه آهى از دل بركشيد و فرمود: آه از توشۀ كم، سفر طولانى و راه پروحشت) معاويه با شنيدن سخنان ضرار كه هاله‌اى از اندوه بر دلهاى جمع حاضر كشيده بود، شديدا متأثر گرديد و گريست و حاضران نيز بغض گلويشان را به شدت گرفته و فريادشان بلند شد. معاويه گفت: خدا رحمت كند ابوالحسن على بن ابى طالب را، او همان است كه تو گفتى؛ امّا ضرار، اندوه تو در فقدان على در چه حد است‌؟ گفت: اندوه آن زنى كه فرزندش در دامنش سر بريده شود! نه ديده‌اش از گريه خشک گردد و نه حزنش به پايان خواهد رسيد. -کشف الیقین/ جلد ۱ / صفحه ۱۱۶-

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً هر آن‌کس که بخواهد نسبتی حقیقی با اسلام در خود پدید آورد، به چنین شخصیتی یعنی شخصیت مولای متقیان «علیه‌السلام» نزدیک می‌شود تا معنای انسانیت خود را در شخصیت آن حضرت تجربه کند، امری که امروز - یعنی تاریخی که انسان، سوبژه خود شده است و می‌خواهد خود را و حقیقت را در خود بیابد- بیشتر از دیروز و دیروزها بدان نیاز داریم تا با چنین نسبتی با انسانیت خود روبه‌رو شویم. با نظر به سیره و سخنان حضرت مولی‌الموحدین «علیه‌السلام» می‌توانیم در حضوری قرار گیریم که آن حضرت نمادِ آن حضور در انسانیت انسان‌هایی است که دیر یا زود با خود، مسئله‌دار خواهند شد. در آن صورت با نظر به سیره و سخنان آن حضرت، گمشده خود را که خودشان باشد؛ می‌یابند. چقدر خوب است در این شب‌های قدر و با خواندن مناجات جوشن کبیر، همواره شخصیت آن حضرت مدّ نظر باشد و در نسبت با نزدیکی به آن حضرت، فرازهای آن مناجات خوانده شود. موفق باشید      

34892
متن پرسش

سلام استاد ارجمند، خداوند بر بنده حقیر توفیق دادند ماه رجب و ماه شعبان را روزه گرفتم، استاد فایل های صوتی گرسنگی و اثر آن بر روح، خیلی روم تاثیر گذاشت، طوری که خورد و خوراکم رو خییلی کم کردم شبها گرسنه صبح ها هم گرسنه بودم، ولی سعی داشتم به حرفهای شما عمل کنم، ولی متاسفانه چندروزی بیمار شدم، دکتر گفت که روزه نباید بگیری. حال بنده چه کنم این روزه ها هم انگار در ملکوتی شدنم اثر نداشت، انگار کوه گناه پشتم را خمیده، چکارکنم استاد خدا رو میخوام، از کری و کوری ام عذاب می‌کشم، این فراق و دوری ام از خدا دلمو سوزونده، هیچی حالم رو خوب نمی‌کنه سرگشته و حیرانم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید در هر کاری جانب تعادل را محفوظ بداریم و خداوند به همان اندازه که روزه‌داران را در این ماه مورد لطف قرار می‌دهد از آن جهت که به وظایف خود عمل کرده‌اند؛ آنانی که نمی‌توانند روزه‌دار باشند و غمِ چنین حالتی را در دل دارند، مورد محبت قرار می‌دهد. زیرا او می‌داند که اینان نیز در شرایط مناسب، اهل روزه و روزه‌داری هستند. موفق باشید

34883
متن پرسش

با سلام و ارادت و ضمن قبولی طاعات: با توجه به احادیثی مثل «اول ما خلق الله روحی» آیا این روح همان حیقیقت نوری اهل بیت (ع) و پیامبر(ص) می باشد؟ و اینکه اگر این روح همان حقیقت ست چرا در شب قدر نازل می شود؟ منظور از نازل شدن چیست؟ مگر همیشه این حقیقت موجود نیست چرا باید بر قلب پیامبر نازل شود؟ مگر همیشه پیامبر (ص) در اتصال با حق (واسطه فیضی) نیست؟ و اینکه نسبت حقیقت نوری اهل بیت (ع) با این روح در آیات و روایات چیست؟ چرا در سوره قدر می فرماید ملائکه و روح (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ) نازل می شود ولی در سوره نحل می فرماید ملائکه به وسیله روح (يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ...) نازل می شوند؟ تفاوت و جدایی این دو مسئله در چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در شب قدر، اولیای الهی با نزول ملائکه و روح در نزد خود و در باطن خود، بیشتر و بیشتر حاضر می‌شوند و این در واقع، نوعی نزول یا سیر به باطن به حساب می‌آید. ۲.  شب قدر دارای ظرفیت فوق‌العاده‌ای است که حتی روح هم نازل می‌شود، روحی که از سایر فرشتگان برتر است حتی به نعبیری فرموده‌اند: اعظم فرشتگان است. و لذا در آیه  (يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ) متذکر این امر است که در غیر از شب قدر، بعضاً به نورِ روح، سایر فرشتگان نازل می‌گردند. موفق باشید

34881
متن پرسش

با عرض سلام و ادب: بنده دو تا سوال خدمت شما داشتم: ۱. ماه رمضان که ماه عبودیت است و قرار است با روزه گرفتن به خدا بیشتر نزدیک شویم حالا منی که جوان هستم ولی مریضم و نمی توانم روزه بگیریم چگونه میشه باب هایی که به روی روزه داران باز می شود به روی من هم باز بشه (به هر حال من امساک از خوردن و نوشیدن ندارم) و چگونه می توانم شب‌های قدر به همان مرحله ای برسم که روزه داران می رسند؟ ۲. فرزند آوری دستور بزرگان است اما به هر حال داشتن فرزند بیشتر محدودیت می آورد چون نه می توان عبادت کرد نه می توان نماز و روزه حتی واجبات را با توجه انجام داد یعنی تا فرزند بزرگ بشه و حتی زمانی که بزرگ شد باز ما هم گرفتار کثرتها می شویم. من برای فرزند اولم هم حس می کنم فراغت ندارم چه برسد به فرزند دوم راه حل چیست؟ می‌دانم بارداری عبادت است و شیر دادن موجب بخشیدن گناهان است ولی چرا من حس نمی کنم. آیا دیدگاه من اشتباه است و راه های وصل شدن به حضرت حق را نمی دانم چون فکر می کنم عبودیت فقط سر سجاده نشستن و خواندن اذکار و ادعیه است. بلاخره راه عرفان همین ذکرها بوده یعنی سیره عرفا این بود که اذکار و اوراد و چهل نشینی داشتند. ببخشید سوالم طولانی شد. لطفا راهنمایی بفرمائید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ماه رمضان، ماه رجوع خاص خداوند است به بندگانش، و بنده‌ای که تسلیم خداوند باشد چه با روزه‌داری و چه بدون روزه، باید با تمام امید به عبادات مربوطه به این ماه مبادرت ورزد و امیدوار باشد که رحمت واسعه خدا، تماماً او را در بر می‌گیرد و مانند روزه‌داران، از بهره‌های شب قدر بهره‌مند می‌شود. ۲. هر فرزندی که وارد زندگی شود خود به خود فرشته‌هایی را با خود به همراه می‌آورد که انسان در آن رابطه، بیشتر احساس زندگی‌کردن خواهد داشت.  موفق باشید

34880
متن پرسش

و سلام... نمی دانم چه ام شده که از چیزهایی که اینقدر دوستشان دارم اینقدر گریز دارم، اینقدر فراری ام!! خدا، کتاب،... ماه رمضان شده ایام الحسرت هر ساله ی من، اصلا چه ام شده را هم نمی دانم؛ از طرفی بسیار بی حوصله برای مطالعه و از طرفی در عطش یاد گرفتن، باور کنید نمی خواهم تنبلی کنم ولی وقتی به این در و آن در زدم، و از این استاد به استادی دیگر، همه برای حل مسئله دائم کتاب معرفی کردند، کلی اسم کتاب نوشته ام که بخوانم ولی انگار روحم دنبال دوای دیگری است و با من نمی سازد، چه کنم؛ از طرفی روحم سرکشی می کند و از طرفی خودم هم با من کنار نمی آید، کدام را آرام کنم؟ زاری قلبم را یا فریاد روحم را؟ هیچکدام هم سر سازگاری با من ندارند، با خودشان هم حتی نمی سازند، من چه کنم؟ من اصلا نمی توانم کتاب بخوانم و دائم به کتاب حواله می شوم، من چه کنم با وحشت از عقوبتهایی که در برم گرفته، با روحی که نه با خودش می سازد و نه با من، با قلبی که سر سازش جلوی کتاب فرود نمی آورد، با وجدانی که از دست من خسته شده ولی دست از سرم بر نمی دارد! (این وجدان هم برای خودش چیز عجیبی است، یک موجود آزاردهنده ولی دوست داشتنی؛ لازمتر از آب و غذا و هوا)... چه کنم با خدایی که از اکسیژن لازمترم هست و تنفسش نمی کنم، دم و بازدمم نیست، من چه کنم با زمانی که برای من متوقف نمی شود، با «وقتی» که «اهل» آن نیستم و بی جانم کرده، این بن بست مرا بشکنید تا کمی در صحن خدا قدم بزنم، با خودش قدم بزنم، حوصله ام سر رفته، گوشت تنم گاهی انگار از ناکامی می‌خواهد از هم بپاشد! کتابهایی که می گویید از کتابخانه می گیرم ولی روح خواندن ندارم، رمان را خب بهتر می شود خواند شاید که جنس آن هم جنس هجرت است وگرنه ‌کتابهای دیگر هم خیلی خوبند ولی عین وزنه ای سنگین روی قلبم هستند که نمی توانم ورقشان بزنم شاید هم خود قلبم است که ورق نمی خورد و دربند وزنه های سنگین است... از امام مهدی که مدتهاست بی خبرم؛ خواب و شکم که لعنت بر هر دوشان نسبت به من باد، جای خودم و امام مهدی را برایم پر کرده، گاهی می خوابم تا فقط بیدار نباشم، انقدر که می گویند "بیداری" خوب است و آرزویش می کنند ولی وقتی بیدار بودن بخواهد فقط دردهایت را حس ‌کنی دیگر شاید آرزوی بیداری نکنی! خواب گاهی مسکّن خوبی است! حال کسی را دارم که در مسابقه ی دو عقبِ عقب مانده، رسیدن و نرسیدنش خیلی فرقی ندارد، کی رسیدنش هم خیلی فرقی ندارد، خب گاهی حس می کنی بی خیالش... ولی مگر دلت دست از سرت بر می دارد... ...ناکامی ماه رمضان امسال کاری با من کرده که دلم می خواهد دستم به این خودم می رسید و از پا درش می آوردم، حسرت و ناکامی، بیشترین مونس تنهایی های چهار فصل من است، یکی به خدا بگوید به فریاد من برسد، بیچاره خدا هرچقدر تلاش می کند از این باتلاق نجاتم بدهد باز خودم خودم را گرفتار می کنم، فقط خوب است که خداست! بی قرآنی به این حالم انداخته و اینقدر دیوانه ام کرده که می بینید، حالا کتابهای دیگر اصلا به کناری، بی قرآنی را چه کنم، و ناتوانی در خواندن را، من خیلی خسته ام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالت را باید نوعی مژده به حساب آورید به امید آن‌که بنا بر آن است تا با حضوری دیگر، نزد خود حاضر باشید. حضوری که در آن همه‌چیز معنای دیگری پیدا کند و ما در نزد خود با معارف دینی مأنوس باشیم و در عمیق‌ترین نوع حضور که همان انسانیتِ انسانی خودمان است با خدایی روبه‌رو شویم که آن‌قدر در نزد ما است که خودمان نزد خودمان نیستیم. با این دید، ماه رمضان، ماهِ بیشتر نزدیک‌ترشدن به خودمان است و قرآن نیز کتاب انسان‌شناسی خواهد بود در رابطه با نظر به انسان است که می فرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فيهِ ذِكْرُكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» (10)/ انبیاء» اخیراً عرایضی تحت عنوان «باز آوینی و وسعت روزه داری پس از فتنه این روزها» شد. امید است که افقی را در مقابل عزیزان گشوده باشد.        https://eitaa.com/sabbar_ir/1933 آری! هنوز قصه ما قصه چنین سخنی است که گفت:

«اگر دیر آمدم مجروح بودم/ اسیر قبض و بسط روح بودم» یعنی به این راحتی‌ها آن حضوری که در پیش است، پیش نمی‌آید، ولی همچنان باید ماند و در انتظاری که با پایداری همراه است، خود را نگه داشت. موفق باشید                                                  

34825
متن پرسش

مانده‌ام خدایا! شهر الرّمضان است؟! پس چرا هنوز قلبم هنوز همان خانه مکدّر است که بوده؟ همان تاریک‌خانه که جز غفلت چیزی در آن لانه نکرده!! خدایا! در شبانگاه شب است "من خلوت کرده، در سوسوی سیاهی شب، پایان ضیف تو را می‌بینم، با خود می‌گویم تمام شد؟» آری! تمام شد و من هنوز نشسته‌ام و ره توشه‌ای بر نداشتم! راستی خدایا! چگونه چشمانم را ببندم و گوش به ندایِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ: إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ& وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ» قرآن تو  ندهم؟!! راستی! چگونه قلبم را در آسمان ابر باران آیات قرآن تو  سیراب نکنم؟ در ماهی که تو میزبانی و پذیراییت، شیرینی سخن توست؟! پس چگونه دست ردً به پذیرایی دلکش‌ات بزنم و با سخن‌ات به استقبال تو نیایم؟ می‌گویند: «شرف المکان بالمکین» پس خانه  «رمضان» خانه توست و حرمش قرآنِ تو، و تو به یُمن مبارکی تنزیل سخن‌ات در این خانه؛ در شهر الرمضان، آب و نان بر ما حرام کردی تا گوش‌های‌مان یک‌بار دیگر گوشِ قلب به آیات تو بسپارد و تو را بار دیگر بیابد و در گرمای خانه تو، ماهی آسوده از هر غیری باشد.

 امان و درد!! که هنوز در شک تردید دارم می‌نویسم و باری به میهمانی تو نمی‌آیم و کمی قلب خود را خالی از میهمان‌های ناخوانده نمی‌کنم؛ و پا درین خانه نمی‌گذارم....

ای دل به کوی عشق گذاری نمی‌کنی / اسباب جمع داری و کاری نمی‌کنی 

 ترسم کز این چمن نبری آستین گل / کز گلشنش تحمل خاری نمی‌کنی

 حافظ برو که بندگی پادشاه وقت /  گر جمله می‌کنند تو باری نمی‌کنی       

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. باید به دل خطاب کرد که ماه رمضان، وقتِ حضور است و توجه‌دادنِ «جان» به «حضوری لیلة‌القدری»، که در واقع همه قرآن است بدون آن‌که آیه‌ای خاص و یا آیاتی خاص مدّ نظر باشد و این‌جا است که فکر می‌کنیم در ماه رمضان برای‌مان خبری نشده. زیرا این اندازه که به تک‌تکِ آیات نظر داریم و به آن صورت عادت به رابطه با قرآن کرده‌ایم؛ نظر به قرآن به عنوان یک حقیقت کلی، نظر نداریم. در حالی‌که همه تلاش ما باید آن باشد تا با رعایت آنچه در این ماه باید رعایت کرد، به هویت کلیِ ایمانی خود نزدیک شویم و آن احساس حضوری است جامع. و معلوم است که در این حالت با این آیه روبه‌رو می‌شویم که: «وَ مَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ» یعنی مگر «لیلة‌القدر» امری است درک‌شدنی؟ آن‌طور که مثلاً راستگویی خود را درک می‌کنیم؟ نه! نوعی از «حضور» است که از هزار ماه عبادت بالاتر است، مثل حضور ذیل ولایت علی «علیه‌السلام» است و یا مثل حضور در تاریخ انقلاب اسلامی است که ظاهراً هیچ‌چیز قابل درکی نیست، ولی همه اعمال و رفتار ما را همین نوع حضور، معنا می‌بخشد. و چه خوب است که به این مژده الهی بیندیشیم که خبر می‌دهد در ماه رمضان «لیلة‌القدری» نهفته است به همان معنایی که شما به حضوری غیر قابل درک ولی در عین «حضور» نایل خواهید شد. موفق باشید        

34822
متن پرسش

سلام استاد عزیز: جنابعالی در کتاب «رمضان دریچه رؤیت» در صفحه ۷۱ به بعد می فرمایید:«در اين ماه گنا‌هان و حتی استحقاق‌ها را در نظر ندارند، بدون در نظر گرفتن این موانع شروع می‌کنند تا انسان‌ها را متوجه حقایق عالم بنمایند. ثالثاً: این ماه داراي «مغفرت» است. به طوری که گذشته‌ها را می‌بخشند تا انسان‌ها سبک‌بال بتوانند به سیر خود ادامه دهند. گاهی تجربه کرده‌اید که در تاريكي هستيد، هيچ حال معنوي در خود احساس نمی‌کنید طالب حالتی هستید که شرایط را عوض کنید، پیش خود می‌گوئید: بُوَد آيا كه درِ ميكده‌ها بگشايند؟! گره از كار فرو بسته‌ی ما بگشايند؟! گشودن درِ میکده به معنی بازكردن درِ مغفرت است. ما در اين دنيا گير افتاده‌ايم، بايد درِ ميكده‌ها را بگشايند تا گره از كار فروبسته ما باز بشود. مغفرت الهی موجب می‌شود که افق جان انسان آن‌چنان متوجه حق ‌شود كه گناهان، مزاحم ارتباط او با حق نگردد و حجاب گناه را از سر راه انسان برمی‌دارند. در مناجات معجزه‌آساي ابوحمزه از خداوند تقاضا مي‌كنيد: «فَرِّقْ بَيْنِي وَ بَيْنَ ذَنْبِيَ الْمانِعِ» خدايا بين من و بين گناهی که مانع ارتباط بين من و خودت هست، جدایی بینداز. مغفرت، رفعِ آن ذنبِ مانع است، و با رفع حجاب بين عبد و ربّ از طريق «مغفرت»، مانع از ميان برداشته مي‌شود و ماوراء گناهان، مسیر ارتباط با حق را براي ما باز مي‌كنند. آری این‌طور نیست که فكر مي‌كنيد بناست ما تا آخر همين‌طور در تاريكي زندگي كنيم، مغفرت او می‌آید و راه را روشن می‌کند تا بتوانیم با نشاط و سرور جلو برویم، گفت: اين‌كه بيني مرده و افسرده‌اي زان بُوَد كه ترك سَرْوَر كرده‌اي سَروَر را با اسمِ غفّار بخوان و بگو «يا غفّار» زیرا او در اين ماه با غفّاريتش به‌ميدان آمده است تا ما را از تاريكي‌های روحمان نجات دهد. وقتی حضرت ‌پيامبر(ص) مي‌فرمايند: در اين ماه بركت، رحمت و مغفرت به سراغ شما می‌آید باید آماده بود که بیشترین بهره را در آن راستا ببریم. سعي كنيد به نتایج بسنده نکنید. گفت: هرچه در اين راه نشانت دهند گر نستاني، بِه از آنت دهند. از خدا مغفرت بخواهید تا حضرت ربّ هم با غفاریتش با شما برخورد ‌کند، خداوند به دنبال بهانه است که رحمت و مغفرت و برکتِ خود را سرازیر نماید. بچّه وقتي بهانه مي‌گيرد و هر اسباب‌بازي که به او بدهند رد می‌کند، آخرش بابا خودِ بچه را بغل مي‌كند، در اين ماه می‌توان تا مقام قرب الهی پیش رفت، کمتر از قرب الهی طلب نکنید تا رحمت و برکت و مغفرتِ او به نتیجه‌ی نهایی برسد. مغفرتِ خدا را از آن جهت بخواهيد تا حجاب بين شما و خودش را برطرف كند و در مقام قربِ با حضرت حق قرار گيريد. آري: از جمع كتب نمي‌شود رفع حُجُب در رفع حجب‌كوش، نه در جمع كتب» پایان مطلب پرسش بنده فقط در اینجاست که «تا چه اندازه» موانع را از سر راه ما بر می‌دارند؟ آیا به طور کامل گناهان و موانع را برمی‌دارند؟ نادیده گرفتن گناهان و موانع به معنای محو است یا گناهان در شخصیت ما هست ولی موقتاً نادیده می گیرند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بحرِ رحمت حق به جوش آمده تا انسان را به میهمانی‌اش وارد کند، چرا امیدوار نباشیم که او با مغفرت خود، قصه: «شتر دیدی، ندیدی» را به میان نیاورد؟ و برای همیشه آن را نادیده نگیرد؟ مگر حقّ الناس را که آن نیز به عهده خود ما می‌باشد که زمینه رفع آن را فراهم نماییم. در کتاب «رمضان؛ دریچه رؤیت» همه سخن آن است که متوجه رحمت واسعه باشیم. و به گفته جناب مولوی: «چون تقاضا می‌کند دریا تو را ... پس چه استادی و واماندی هلا؟» موفق باشید  

34820
متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: با عرض پوزش: ۱. جنابعالی چه اندازه مباحثه و مذاکره با افراد و افکار ضددین و ضدانقلاب را در فضاهای مجازی توصیه می فرمایید؟ ۲. در این ماه رمضان صرفاً به تعالی خودمان بپردازیم یا وارد گفت و گو با افراد و افکار فوق الذکر هم بشویم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید برای امثال بنده تا اندازه‌ای لازم باشد که بدانم در جهان آن افراد که مقابله با دین و انقلاب را پیشه کرده‌اند، چه می‌گذرد؟ هرچند که در ماه مبارک رمضان نباید دل را چندان مشغول آن امور کرد، ولی به گمان بنده جوانان عزیز تا آن‌جا که می‌توانند سعی کنند ماهی را که به عنوان ماهی عظیم و کریم و با فضیلت و با شرافت عنوان شده، به راحتی از دست ندهند. پیشنهاد می‌شود سری به سؤال و جواب شماره 34811 بزنید. موفق باشید

نمایش چاپی