بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبوت و امامت

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
658
متن پرسش
با سلام استاد گرامی اینکه فرمودید در قبر میپرسند " نظرتان راجع به این شخصی که در بین شما آمد ومیگفت پیغمبرم" چیست؟ این در بین شما بودن یعنی فقط از اعراب میپرسند؟ یا پیامبر در بین فارسها هم آمد؟ پس چرا در قرآن آمده دررهر قومی پیغمبری از خودشون آمد؟ یعنی پیغمبر فارسها کیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: به‌جز پیامبران اوالعزم که «نذیراً للعالمین» هستند و برای هدایت همه‌ی مردم آمده‌اند، سایر پیامبران مأمور هدایت قوم خود بودند. لذا در قبر در مورد پیامبر اسلام«صلی‌الله‌علیه‌وآله» از همه‌ی مردم می‌پرسند. موفق باشید
645
متن پرسش
ضمن سلام و تفدیم احترام به استاد بزرگوار. لطفا درصورت امکان سؤال بنده را هر چه سریع تر جواب بفرمایید. بنده در محیطی بزرگ شدم که اعتقادی به ... نداشتند. اما از بچگی همواره با خود می اندیشیدم که نکند این ها اشتباه می کنند و رهبری به حق است. بالاخره در سال دوم دانشگاه در آشنایی با مسائلی عمیقا به ایشون معتقد و علاقه مند شدم . اما هر بار که به خانه می آمدم باز همان آش و همان کاسه و صحبت های ناروا و انواع مسائل من را تحت تاثیر قرار می داد تا این که ضمن مشورت با شما برای تعویض مرجع تقلید ، از مقام معظم رهبری تقلید کردم. و این بسیار کمک می کرد که هر گاه زیراب رهبری را دیگران در ذهنم می زنند من خودم را هم نابود شده می دیدم چون ایشان مرجع تفلید من بودند لذا سعی در استحکام اعتقاد خودم می کردم . سپس باز برای استحکام اعتقادم ، سعی داشتم ولی فقیه را به دیگران اثبات کنم و مخالفت های خانواده و ... در این زمینه به من کمک کرد. اما باز هم وقتی با افراد مذهبی فامیل که بسیار بسیار هم با سواد بودند صحبت می کردم ، اعتقادم خدشه دار می شد . به هر حال بنده تمام تلاشم را برای این کار کردم و نهایتا هم به گوش دادن به انواع آهنگ ها و مداحی ها برای رهبر متوسل شدم تا از طریق احساسات به بنده کمک کند تا علاقه ایشان زیاد شود چون از نظر معرفتی و عقلی پذیرفته بودم هر چند تحت هیچ شرایط دیگری حاضر به گوش دادن آهنگ نبودم . اما ما یک فامیل بسیار بی سر و پا داریم . عذر می خواهم که این گونه صحبت می کنم . ولی واقعا بی سروپا هستند . در دوران انتخابات یک سری صحبت هایی شد ( از طریق ایمیل) و نهایتا بزرگ فامیل از من خواست که عذر خواهی کنم از دیگران در حالی که به نظرم آن ها به دلیل نداشتن منطق باید عذرخواهی می کردند اما برای احترام ، عذرخواهی کردم و از آن ها خواهش کردم که دیگر برای من میل های سیاسی و بحث های سیاسی نفرستند. خلاصه ماجرا گذشت تا هم اکنون . و روابط در این مدت با تلاش بنده و لطف خدا دوباره جوش خورد و کدورت ها برطرف شد. اما دوباره آن ها چند سری است که میل های ناجور می زنند که حال بنده را به شدت به هم می ریزند و من نمی دانم چه کار کنم . آیا تکلیف سلوکی بنده این است که دوباره از آنها بخواهم که به من میل نزنند ؟ هر نامه ای که هر کس به رهبری نوشته آن هم نامه هایی که من از خواندنش هم شرم دارم به من میل می زنند. چه باید کرد ؟ آیا عکس العمل لازم است؟ آیا سکوت عکس العمل است؟ اگر چیزی نگویم نمی گویند چی شده که فلانی اینقدر بی غیرت شده؟ دیگر این فامیل دارند حال من را به هم می زنند . ای خداااااااااااااااااااااااا. یکی به داد من برسد. به نظرتان خوب است که با لحنی نرم و دوستانه به آن ها بگویم ایمیل های ناجورشان را برای خودشان نگه دارند ؟ . از طرفی گاها فکر می کنم که توهین شده یعنی چی ؟ مگر با گفتن آن ها به کسی توهین می شود؟ این کار برای خودشان مضر است . اگر آن ها هم نگویند باز هم محیط بنده ناسالم است. هر چند 90 درصد مسائل حل می شود. 2) عذر می خواهم که لحن سوال اولم کمی خشن بود . سوال دیگر این حقیر این است که فرمودید مقام معظم رهبری فرمودند آن چه که موجب فساد و فهشا شود حرام است. دقیقا تعریف شما از فساد و فحشا چیست؟ چیزی که بنده احساس می کنم و دلیلی برایش ندارم و آن را از " ظهر الفساد و فی البرّ و البحر" درک کرده ام، آن پای کوبی هایی که همراه آهنگ و سایر مفاسد می شود ، فساد محسوب می شود. پس موسیقی اگر همراه با پای کوبی باشد حرام و در غیر این صورت حلال است !!! نظر شما چیست ؟ 3) از آن جا که مسئله ولی فقیه از اصول دین نیست آیا اگر کسی آن را به خاطر این که عرفا مد نظر دارند قلبا بپذیرد ، اشکالی دارد؟ یعنی قلبی شدن آن به خاطر برخورد بزرگان با این مسئله باشد . از این که مزاحم اوقات شریفتان شدم عذر خواهی می کنم. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: 1- کار خوبی است که از آشنایان خواهش کنید ایمیل‌های ناجور برایتان نفرستند. 2- هر موسیقی که همراه با رقص باشد حرام است، هرچند ممکن است خودش به تنهایی حرام نباشد. 3- اعتقاد به ولایت فقیه، اعتقاد به حاکمیت خدا در زمان غیبت امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» است ولی نباید با کسانی که آن را قبول ندارند جدال کرد. موفق باشید
622
متن پرسش
با سلام و ادب. چگونه می توانم مطمئن باشم که از مدافعان مقام معظم رهبری محشور خواهم شد؟ در حالی که وقتی با افراد بی اعتقاد با این امر و امواج تهمت ها و ناروا گفتن های آنان به ایشان مواجه میشوم ، زبانم لال می شود ؟ اما بعد تا ساعت ها برای این که مبادا با آنان محشور شوم گریه می کنم .چه کار کنم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اگر شرایط مناسب بود و افراد آمادگی سخن حق را داشتند وظیفه است که از رهبری دفاع کرد، ولی اگر چنین نیست به این جمله در جواب این افراد اکتفا کنید: «آیا جواب این حرف‌ها را در قیامت دارید، آیا نگران قیامت خود نیستید؟» اگر شرایط گفتن این جمله هم نبود آن‌ها را همراهی نکردید إن‌شاءالله وظیفه‌ی خود را انجام داده‌اید. موفق باشید
331
متن پرسش
سلام.شنیده ام بعضی از مراجع عظام تقلید تبعیت از ولایت فقیه را بر خود واجب دانسته اند اما ولایت فقیه را ولایت مطلقه نمیدانند.آیا این موضوع درست است. آیا ولایت فقیه مطلق هست یا نه. چه تفاوتهایی دارد. ممنون.التماس دعا...
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام فقیه انسان کارشناسی است که توان کشف حکم خدا را از متون دین دارد، حال اگر آن حکم در امور فردی باشد به آن «فتوا» می‌گویند و اگر در امور اجتماعی باشد به آن «حکم حکومتی» می‌گویند. پس در هرحال فقیه حکم خدا را استخراج نموده و تبعیت از آن حکم، مطلق است و نمی‌شود مقداری از حکم خدا را عمل کند. در همین راستا ولایت فقیه فقط به معنی مطلقه‌ی آن معنی می‌دهد و بر همه‌ی مسلمانان واجب است وقتی فقیهی که حاکم جامعه است حکم خدا را در اموری از امورات جامعه مطرح فرمود تبعیت کنند، منتها همان‌طور که حضرت آیت‌الله‌ خامنه‌ای«حفظه‌الله‌تعالی» در جمع دانشجویان فرمودند، همه‌ی نظرات ایشان حکم حکومتی نیست و لذا فرمودند شما می‌توانید به رهبری هم انتقاد کنید. حکم حکومتی آقا در سال‌های اخیر حکمی بود که به آقای کروبی در مجلس هشتم کردند که لایه‌ی مربوط به مطبوعات را از دستور مجلس خارج کنند ولی پیشنهادهایی امثال توصیه‌ای که در رابطه با عدم معاونت اوّلیِ آقای مشائی به آقای احمدی‌نژاد کردند هرگز در زمره‌ی حکم حکومتی نبود.
314
متن پرسش
در شب قدر رمضان 39سالگی حضرت محمد (ص) قران دفعن به ایشان نازل شد یا 40سالگی اگر39سالگی بود وقتی به ایشان گفتند قران رادر رسالتشان بخوانند بدنشان می لرزید و اگر در40سالگی به ایشان نازل شده پس رمضان که بعد از رجب است چطور در ماه رجب تدریجی به ایشان نازل میشده است در صورتی که همه قران را نمی دانستند
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام هرچه هست باید حقیقت قران ابتدا به صورت دفعی در شب قدری بر قلب مبارک پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» نازل شده باشد و حضرت حقیقت قرآن نازل‌شده به صورت تدریج را ؛ بشناسند. حال چه اشکال دارد که قبل از آن‌که نزول قرآن به صورت تدریجی شروع شده باشد در زمانی که ماه رمضان هم نباشد به صورت دفعی و اجمالی بر حضرت نازل شده باشد، نمی‌توان نزول دفعی قرآن در غیر ماه رمضان بر پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» را نفی کرد. چنانچه در روایت داریم: در سال آخر عمر پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» دوبار قرآن بر حضرت نازل شد و در سال‌های قبل هر سال یک‌بار بر آن حضرت عرضه می‌شده. موفق باشید
32
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم آقای دکتر نصر در بعضی از آثار خود از جمله در جستجوی امر قدسی بیان می کند که لازم نیست بودایی مسیحی شود یا یهودی مسلمان بلکه همه این ادیان راهی به حقیقت دارند و باید میراث خود را حفظ نمایند و اینکه ما اصرار داشته باشیم همه مسلمان شوند نه لازم است نه صحیح(البته به این مضمون). ایرادی به این حرف وارد است به این صورت که این حرف زمانی درست است که تمام این ادیان و مکاتب دارای یک انسان کاملی که جامع اسماء و صفات الهی باشد ،باشند و به وسیله آن کامل بتوانند در تمام ابعاد خود به کمال برسند طبق فرمایش شما در سوره ق . ولی اگر ما معتقد باشیم که در هر زمانی فقط یک نفر دارای چنین مقامی است و آن کامل هم به شریعت خاصی منتسب است پس لازم می آید تمام انسانها متوجه آن کامل شوند و به شریعت مورد رضای او روی آورند.به نظر جنابعالی این حرف تا چه حد درست است ؟
متن پاسخ
جواب: به نظر این‌جانب فرمایش شما درست است. بنده در شرح کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهّم» در جلسه‌ای که پاورقی صفحه 114 را بحث کردم و بحث خرد جاودان مطرح شد، عرایضی در تأیید سخن جنابعالی داشته‌ام که چرا با عنوان خرد جاودان نمی‌توان تمام مناسبات جهان بشری را تحت حاکمیت انسان کامل یعنی حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در آورد، مگر آن‌که خرد جاودان را طوری معنی کنیم که همه‌ی حکمت‌های خالده را سیر به سوی حاکمیت انسان کامل بدانیم.
25
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی سوالاتی داشتم دررابطه با بحث هایی که اخیرا داشته اید. 1-اگر احد همان واحد قهار باشدودرمقام ظهورقهاریت واحد هیچ اسمیظهورندارد که جواب لمن الملک رابدهد چگونه الله که جامع اسما است اسم احد میشود صفت او(قل هوالله احد). 2-با این مقدمه که"وقتی احد ظاهر میشود هیچ اسمی ظهور ندارد"میشود این نتیجه راگرفت که اسم احد ام الاسما است. 3-اگر اسم احد که ظاهر میشود هیچ اسمی نمی ماند .رابطه این اسم واول ما خلق الله چیست؟آیا مقام نوری اهل البیت همان مقام احد است؟اگر چنین است آیا میشود گفت که وقتی واحد قهار ظهور میکند این ظهور همان ظهور مقام غیبی ائمه اطهار است؟ 4-منظوراز قطب عالم امکان وواسطه فیض برای حضرت مهدی(عج)یعنی چه؟اگر عالم امکان یعنی کل ممکن الوجود پس فرق امام حاضر بامقام پیامبر(ص)وبقیه ائمه(ع)چیست؟آیا بودن درعالم ماده شرط جامعیت است برای امام حاضر؟آیا برای توجیه "قطب عالم امکان "میشود این راگفت که همه ائمه(ع)در تمام هستی حضور دارندولی فقط امام حاضر است که در عالم ماده میباشد(مردم اورا میبینند یا مثل امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اورا نمی بینند)
متن پاسخ
1- «الله» صفت اسمِ واحد قهار نمی باشد، بلکه به معنی معبود است. لذا در سوره توحید می فرماید: ای پیامبر بگو آن معبودی که من معرفی می‌کنم «احد» است. 2- در مقامی که اَحد ظهور کند دیگر هیچ مخلوقی در صحنه نیست، حتی مقام «اول ما خلق الله»، منتها در نفخه‌ی اول با ظهور اسم احد همه‌چیز از خود فانی می‌شود، و در نفخه دوم به حق باز می‌گردند. حال اگر کسانی در شخصیت خود چنین مراحلی را طی کرده باشند و از خود فانی و به حق باقی باشند و همه‌ی جنبه‌ی وجودی آن‌ها وجه‌الحقی باشد دیگر چیزی ندارند که با نفخه‌ی اول فانی شوند و ائمه معصومین«علیهم‌السلام» در این مقام می‌باشند. 3- در مورد تفاوت سایر ائمه«علیهم‌السلام» با حضرت صاحب‌الامر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» نسبت به مقام واسطه‌ی فیض، باید به طور مختصر عرض کنم؛ به اعتبار مقام واسطه فیض هیچ تفاوتی بین آن ذوات مقدسه وجود ندارد، ولی به اعتبار آن‌که نفس ناطقه آن ذوات مقدسه که مثل همه نفوس «جسمانیت‌الحدوث و روحانیت‌البقاء» است، توسط حضرت عزرائیل«علیه‌السلام» قبض شده ولی نفس ناطقه حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» قبض نشده، و لذا آن حضرت یک نحوه حضوری دارند که این حضور مخصوص آن حضرت است، همان حضورِ خاصی که هر امامی در زمان حیات خود داشتند.
24
متن پرسش
سلام علیکم سوالی داشتم راجع به رابطه مولوی و امام زمان«علیه السلام» با توجه به مطالبی که مولوی در مثنوی و دیوان شمس راجع به انسان کاملی که سلیمان زمان است و واسطه فیض می باشد بیان می کند (که اغلب آن اشعارتوسط جنابعالی در جلسات و جزوات مربوطه مطرح گردیده است) آیا مولوی فقط با مقام آن انسان کامل آشنا بوده است یا در کنار آن ،آن مقام را در مصداقش هم یافته است یعنی آن‌جائی‌که می گوید «ای غائبِ بس حاضر»، آیا به آن مقام اشاره می کند یا به شخصی که آن مقام را دارد و آیا آن شخص را مانند شیعه امام زمان«علیه‌السلام» می داند؟
متن پاسخ
علیکم السلام همین طور که مستحضرید عرفای واقعی به‌خوبی متوجه حقیقت انسان کامل هستند، زیرا غایت هر انسانی، انسانِ کامل است و غایت مفقود محال است همچنان‌که «پری‌روی تاب مستوری ندارد» پس مسلم به مصداق آن‌ حقیقت در جمال انبیاء و اولیاء توجه دارند منتها بیشتر از جنبه‌ی باطنی به آن بزرگواران می‌نگرند و چندان به مدیریت آن‌ها در مناسبات اجتماعی نظر نمی‌کنند و به همین جهت وقتی نظر به امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» دارند عملاً همه‌ی اهل‌البیت را در جمال آن حضرت می‌نگرند و شواهدی که به روایات ائمه«علیهم‌السلام» نظر خاص دارند در سخنان و کلمات آن‌ها زیاد به چشم می‌خورد. مشکل اصلی عرفای اهل سنت عدم تحقیق در روایاتی است که در رابطه با فضائل خلفا جعل شده است و بعضاً نیز مجبور به تقیه بوده‌اند و از طرفی طوری معارف خود را طرح می‌کردند که شیعه و سنی بتوانند از آن معارف استفاده‌ی لازم را بکنند.
نمایش چاپی