بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معرفت نفس

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29733
متن پرسش
سلام و عرض ادب: تشکر از زحماتتون. استاد بزرگوار بنده مدرس حوزه هستم، دیدم که دختران جوان به امید رسیدن به خدا و معنویات به حوزه اومدن ولی خب با حجم درسها و... مواجه شدن و حاصل چندانی براشون نداشته. امروز یکی از طلبه های ترم یک از بنده پرسید «من دلم میخاد به خدا برسم، حجابهام کنار بره، تا الان کاری برای رسیدن به این هدف نکردم و بخاطر این هدف اومدم حوزه اگر شما میدونین که به هدفم نمی‌رسم و اشتباه اومدم بهم بگید تا رها کنم تحصیل در حوزه را» واقعا نمیدونم باید بهشون چی بگم. کمی توضیح دادم ولی شناخت کافی ازشون ندارم نمیدونم در مقام مشورت چی بهشون بگم. لطفا شما راهنمایی بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این نسل باید در حضور تاریخی که با حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» ظهور کرده است، خود را احساس کند. در این رابطه خوب است در کنار دروس رسمی، بحث «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» با آن‌ها در میان گذاشته شود. کتاب اخیر «انقلاب اسلامی و جهان گمشده» می‌تواند تذکراتی برای این نسل باشد. موفق باشید

29720
متن پرسش
سلام استاد: اگر وحدت هویت و ثبات روح وجود دارد چطور باور و علایق ما تغییر می‌کند و بعد از سال ها ممکن است یک انسان دیگری شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در معرفت نفس این نکته روشن می‌شود که نفس در ذات خود یگانه است و این یکی‌بودن را احساس می‌کند به طوری که می‌فهمد او همان کودک ۲۰ سال پیش است، ولی تعلق او به بدن موجب می‌شود که در عین یگانگی، تغییراتی را در خود حس کند. ولی بعد از انقطاع از بدن، دیگر آن تغییرات را ندارد. لذا در روایت داریم: «الیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب». موفق باشید

29730
متن پرسش
سلام: در عالم جبروت تفاوت عقل اول و زوج آن یعنی نفس کلیه در چیست؟ آیا در رتبه متفاوتند؟! همچنین در عالم ملکوت تفاوت نفس کلی و طبیعت کلیه؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عقل اول در مقام صدور است و نفس، در مقامِ قبول. و مسلّم مقام قبول ذیل مقام صدور است. ۲. نمی‌دانم تفاوت نفس کلی و طبیعت کلیه در چیست. موفق باشید

29709
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: بنده طلبه ای هستم محصل در حوزه علمیه مشهد و سال دوم طلبگی رو می گذرانم و ان شاءالله قصد دارم یک دور خودشناسی رو انجام بدم چه مطالعاتی و چه به صورت شفاهی، خواستم لطف کنید یک سیر مطالعاتی در این باره چه از کتب با ناشران دیگر و چه به نشر استاد که خیلی بهتر راهنمایی کنید. بسیار بسیار ممنون می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن و سپس با مطالعه‌ی کتاب «خویشتن پنهان» که هر دو روی سایت هست، شروع کنید إن‌شاءالله بعداً با کتاب «عیون نفس» از آیت الله حسن‌زاده ادامه دهید. موفق باشید

29705
متن پرسش
سلام: وقت بخیر. ان شاءالله طاعات و عبادات شما قبول باشه. بحث بنده راجع به «فطرت» است الحمدلله دلایل نقلی و شهودی وجود فطرت در انسان رو تا حدودی خوندم. بیشتر جاها تا از فطرت میخونم می نویسه فلان عالم بزرگوار یا فلان عارف و فیلسوف اسلامی با دلایل عقلی محض وجود فطرت و ویژگی های فطرت رو ذکر کرده. ولی یا منبع معرفی شده گیرم نمیاد یا اینکه دلایل رو خیلی عقلی نمی بینم. توی کتاب فطرت شهید مطهری هم جواب خودمو بصورت دقیق پیدا نکردم البته دلایلش برای تفکیک غریزه و طبیعت و فطرت جالب و خوندنی بودن. در صورت امکان لطف کنید و دلایل عقلی بر وجود فطرت رو بیان بفرمایید؟ البته اگه فرصت پاسخ ندارید هم اگه سخنرانی خودتون یا یک استاد دیگه یا جزوه ای یا کتابی از حضرتعالی یا اساتید دیگه هست معرفی بفرمایید تا دلایل عقلی محض بر وجود فطرت در انسان رو مطالعه کنم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که سری به جزوه‌ی «معارف ۱» که در قسمت نوشتارهای سایت هست فصلی که مربوط به «فطرت» است بزنید. موفق باشید

29690
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: ببخشید استاد اگر ما بخواهیم روی تن و جسممان حاکم باشیم و آنچه را که ما به جسممان می‌گوییم جسممان اطاعت کند نه آنچه جسم می‌گوید ما اطاعت کنیم باید چه کنیم؟ و کدام از صوتی ها شما را باید گوش دهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد مباحث «معرفت نفس» کمک می‌کند. ابتدا سری به کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» بزنید خوب است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

29661
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: ۱. استاد در بحث معاد ما به این رسیدیم که نفس انتخابگر است و بر اساس همین انتخاب گری بدنی برای خود می یابد. بجز اون گفتیم که هر چیزی که در عالم ماده هست قبلا در عالم غیب وجود داشته حال این مطالب با نظر ملاصدرا که اینچنین است چرا تفاوت دارد: نظريه ملاصدرا درباره نفس انساني نيز نظريه اي تازه و راهگشا و کاملترين نظريه هاست پيش از او دو نظريه از قديم باقي مانده بود، يکي نظريه افلاطوني که معتقد بود که نفس انسان پيش از بدن آفريده شده و پس از آفرينش بدن به آن ملحق مي‌شود. نظريه ديگر نظريه مشائي که مي‌گفت نفس انسان موازي با آفرينش بدن آفريده شده و با آن آميخته مي‌گردد. ملاصدرا اثبات کرد که نفس انسان پس از آفرينش بدن و بر اثر سير و حرکت تکاملي ماده بدن حاصل مي‌شود و بتدريج با نوعي ديگر از تکامل وجودي راه خود را طي نموده و سرانجام در هنگامي که خود را از ماده بي نياز ببيند بصورت مرگ از بدن خارج و از جهان ماده بيرون رفته و قادر به زندگي در عالم مثال مي‌گردد. و به‌تعبير معروف آن؛ نفس انسان در حدوث خود، مادي و جسماني است ولي در بقاء و ادامه حيات خود غير مادي و مستقل. چون هر جا که تکامل هست پاي وجود در ميان است بنابر اين، بدون اصل اصالت وجود حل مسئله نفس انساني قابل حل نمي بود و ملاصدرا آن‌را حل نمود. ۲. الف: در بحث میزان گفته شد که هر ذره ای از اخلاق و عقاید و اعمال نقش دارند. آیا پس از آن که شخص در برزخ مدتی را برای اعمال خود در جهنم برزخی گذراند و پاک شد دوباره در قیامت و در میزان با آن اعمال مواجه می شود؟ ب: آیا جهت گیری کلی انسان فقط به نیت الهی داشتن است این که کسی نیتش الهی بود اما اعمالش خلاف آن بود جهتش غیر الهی محسوب می شود؟ ۳. در بحث مهدویت صحبت هایی در خصوص این هست که بزرگانی فرموده اند پرچم از دست رهبر معظم انقلاب به دست ولیعصر (عج) می رسد، صحت و سقم این صحبت ها چگونه است. جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سخن عزیزالقدرِ جناب صدرالمتألّهین در رابطه با «النّفس جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» در رابطه با حضور نفس است در این دنیا که تحقق خاص جزیی فردیِ او از طریق همین بدن جزئی به ظهور می‌آید و شکل می‌گیرد. ولی آن‌جا که در روایت گفته می‌شود: «خلق الأرواح قبل الأبدان» نظر به وضع ارواح در علم خدا دارد و این دو با هم متنافی نیستند. ۲. خیر! سیر کلّی انسان به حالت اجمالیِ در برزخ معلوم می‌شود و پس از آن همان سیر در قیامت به تفصیل ظاهر می‌گردد. ۳. إن‌شاءالله که چنین باشد، ولی نمی‌توان به پای خدا و اولیای الهی چنین گذاشت. موفق باشید

29614
متن پرسش
با سلام: متاسفانه سالهاست که ایمان مستحکمی ندارم زمانی تا حدودی مذهبی بودم ولی پس از مدتی در اینکه دین و مذهب حقه کدامست دچار تردید شدم هر چه مطالعه و تحقیق کردم سوالات بسیاری در سایت شما و دیگر سایتها مطرح کردم با علما حتی از بعض ادیان دیگر بحث کردم نتیجه ای حاصل نشد به مرور تردیدهایم افزوده شد کم کم رنگ فلسفی گرفت و در نهایت به شکاکیت محض رسیدم و از آن پس عقل در محاق محض است و در قبل شبهات مندک شده است. مدتها در آن فضای تیره زیستم و از آنجا که جز انتحار در مقابل خویش رهی گشوده نمی‌دیدم در فضای پست مدرنیته روزنی برای خود گشودم و رجوع مجددی به ادیان متعدد پیدا کردم البته درین فضا انتخابها احساسیست و با توجه به روح سوبژیکتیویته ای که بر من مسیطرست حال خوش هرجا هویدا شد خوشست بنابرین گاه بودایی بودم گاه مسیحی مسلمان چندی پیش هندو اخیرا به عرفا متمایل شدم دوباره تردید حاصل شد خلاصه سرگشته ام و در غاری از شبهات مدفونم سوالاتی از محضر شما دارم: ۱. چه راهی برای یافتن دین برحق وجود دارد؟ ۲. چرا خداوند دین بر حق را سهولتا در اختیار بشر قرار نداد هزاران دین، ده ها هزار فرقه، هر فرقه خود عالمانش قرائتهای مختلفی از آن فرقه دارند. شما قرائت طباطبایی و مجلسی را کنار هم قرار دهید و قس علی هذا ۳. آخرت من چه می‌شود من چه گناهی کردم که ادیان هزاران سال پیش آمدند من نه معجزه ای دیدم و نه با این نقل ها می‌توان به یقین رسید و از یمین و یسار ادیان شبهه می بارد. ۴. تا کی باید به تحقیق ادامه دهم سالها کوشیدم و زندگیم درین راه نابود شد و مرارتها کشیدم از لحاظ روحی تضعیف شدم تا کی آیا تا لحظه مرگ که هر لحظه منتظر قدومش هستم باید تحقیق کرد؟ شاید برای شما مطالعه و تحقیق مفرح باشد و لذت عقلی ببرید اما من که تکلیفا و تکلفا مجبور شدم طبق فتوای علما تحقیق کنم و متاسفانه نتیجه ای نگرفتم جز تلخکامی ازین زندگی کامی نگرفتم. ۵. با توجه به تزلزل فکری ازدواج را چکنم از طرفی به گناه آلوده ام و با این ایمان سست که همین اندک باقی مانده هم ناشی از رسوبات فرهنگیست نمی‌توانم شهوت را مهار کنم و از طرفی ازدواج را جایز نمی‌دانم چون خوف ارتداد دارم. کما اینکه مکررا به سایر ادیان گرایش یافتم یا پارسال دو سه روز کاملا کافر شدم باز شیعه شدم. تابستان امسال هندو شدم، دوباره به تشیع عرفانی گرایش یافتم و اکنون در بی هویتی مطلقم. با این احوال اگر ازدواج کنم و چندی بعد باز مرتد شوم و عقدمان باطل شود حال در حال ارتداد را بگوییم بی خیال به روی خود نیاور تو که به چیزی معتقد نیستی به زندگیت ادامه بده اما چون بارها از شیعه گسستم و بازگشتم و گویی کبوتر جلد این مکتبم چندی کافر می‌شوم و جلدی بازمی‌گردم درین رجوع مجددست که چون عقد ایمانی گسسته عقد ما نیز خواهد گسست، درین صورت باید به همسرم بگویم که کافر شده بودم و درین صورت سودی ندارد چون توبه مرتد فطری مرگست و افشای این سر سر را به باد می‌دهد و به داد عقد منفسخ من نمی‌رسد و جز سلاخی صلاحی درو نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این دوران باید از مرحله‌ی «باور» به هرچیز بخصوص به امور مقدس به مرحله‌ی یافتِ وجودی و اگزیستانس خود نسبت به حقایق برسیم وگرنه برای شما و برای بسیاری همین آش است و همین کاسه. و در همین رابطه سال‌ها پیش کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» تدوین شد. بدین لحاظ «معرفت نفس» کارساز است به شرطی که با آن هم به عنوان «باور» و اُبژه‌کردنِ موضوع برخورد نشود. موفق باشید

29607
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم: بنده از دوران کودکی علاقه زیادی به نویسندگی داشته ام و خب فکر می‌کنم تا اندازه ای طبع آن را نیز دارم. چند وقتی است به این فکر می‌کنم که نوجوانان و جوانان ما با دیدن فیلم ها و انیمیشن ها و آثار غربی در حال ورود به عالَم غرب هستند و این استمرار پیدا می‌کند و ما نیز اصلا تغذیه مناسبی برای نسل جدید نداریم و ارائه نمی‌دهیم. البته کارهایی شده است، یا از لحاظ کیفی به درجه مطلوب نمی‌رسند و یا صرفا محتوای ظاهری اسلامی دارند و نه باطنی. اینجانب به این فکر می‌کنم که آیا بنده صلاحیت نوشتن فیلم نامه ی انیمیشن را دارم یا خیر؟ از کجا باید بدانم که ایده را حیف نمی‌کنم؟ آیا برای این‌کار باید درجات معرفت و عرفانی بالایی داشته باشم تا دست به قلم ببرم؟ دوستم که مباحث معرفت نفس را پیگیر است می‌گوید اگر وارد عالم نویسندگیِ فیلم نامه ای شوی، وارد عالم خیال شده ای و ممکن است قوه ی استدلالت ضعیف شود و به من توصیه می‌کند که رها کنم و به بقیه بسپارم. اما بنده درد این کار دارم. فکر ها و ایده های نابی (به دید خودم) به ذهنم خطور میکنه و بعضی وقت ها ایده را در حد یکی دو خط می‌نویسم تا فراموش نکنم. البته این ایده ها فقط در حوزه نویسندگی نیست بلکه بنده فکر می‌کنم که باید در هرجایی که کم گذاشته شده که می‌توانم و کار فکری و خلاق می‌طلبد می‌توانم ورود کنم. (منظورم ورود موثر است و نه هر کاری - نمی‌دانم منظور را رساندم یا نه) بنده مباحث انسان شناسی و مدرنیته را دنبال کردم و ادامه دارد. الحمدلله حال دلم خوب است ولی نمی‌دانم چه کنم. دلم برای جوانانی که از این معارف دورند می‌شکند. لطفا مرحمت کنید و به بنده بفرمایید این کار را انجام دهم یا خیر و چرا؟ خداوند شما رو برای ما حفظ کنه ان شاءالله و از اینکه وقت گذاشتید و خواندید سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع هر دو خوب است. هم با مباحث «انسان‌شناسی» و تدبّر در قرآن و هم با به میدان‌آرودنِ خیال، وجوه ملکوتی انسان قوت می‌گیرد. مگر به ما خبر نداده‌اند: «آن خیالاتی که دام اولیاست / عکس مه رویان بستان خداست». موفق باشید

29562
متن پرسش
سلام علیکم: آیا ارتقا دایمی مقام پیامبر (ص) طبق حرکت جوهری است؟ مگر حضرتش به تجرد تام و ثبات نرسیده اند که حرکت محال باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مقام نور عظمت، پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» تامّ و تمام می‌باشند ولی در مقام نفس ناطقه همچنان کمالی بعد از کمالی را پشت سر می‌گذارند. به همین جهت به عبادات الهی مشغول می‌شوند. موفق باشید

29561
متن پرسش
سلام و ادب استاد عزیز: گویا ملاصدرا تن را جزو نفس می داند. آیا با فرمایش حضرت عالی که به تن در مقابل من معتقدید منافات ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ملاصدرا در رابطه با نفس می‌فرمایند: «النّفس جسم آلی ذی حیات» و این یعنی مقام نفس به اعتبار آن‌که جسم را تدبیر می‌کند باید دنبال شود و در این نگاه، اساساً دوگانگی بین نفس و جسم نیست، بلکه حضور نفس در جسم و تدبیر جسم مدّ نظر باید باشد. پس بحث نفس است و وسعت آن. در این مورد خوب است کتاب «معرفت نفس و حشر» که روی سایت هست، مطالعه شود. موفق باشید

29547
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: استاد اگه میشه درباره اصول مطالعه کردن توضیح بدید طبق تجارب خودتون. مثلا اگه در حال مطالعه مباحث انسان شناسی باشم اشکالی داره همزمان کتب تاریخی بخونم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرایضی در رابطه با «نحوه‌ی مطالعه» شده است. لذا چنانچه مبانی خود را با مباحثی مثل «معرفت نفس» محکم کنید در هر موضوعی که جهت مطالعه وارد شوید در افق آن مبانی، آن موضوعات را درک می‌کنید و این، انسجام خوبی جهت تفکر می‌باشد. موفق باشید

29554
متن پرسش
سلام استاد گرامی: صدرا انسان را نامحدود می داند. نامحدود بودن ممکن الوجود یعنی چه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان به اعتبار مجردبودن و جامع اسماء الهی‌بودنش، وجودی «لایقف» دارد و در همه‌ی عوالِم وجود حاضر است. و این غیر از نامحدودبودنی است که برای خداوند مطرح است. موفق باشید

29551
متن پرسش
با سلام: در خواب و با توجه به خواب به دو نکته رهنمون شدم ملاحظه فرمایید مورد تاییدتان است: ۱. قلب یا هرچه که هسته حقیقی و لب وجودی آدمیست دارای لایه هاییست حال در عرض هم باشند یا در طول و آدمی در لایه هایی در آن واحد می‌تواند مومن باشد و در لایه هایی کافر. حقیر درین خواب احساس کردم در عمیق‌ترین لایه ها کافرم این لایه ها هرکدام ظهوراتی دارند با توجه به اینکه اهل نماز هستم و با عرفان انس دارم سخن درینست که در قیامت بر اساس ژرفای وجودی انسان حق حکم می‌نماید یا لایه های سطحی تر هم می‌تواند در سعادت دخیل باشد؟ ۲. با توجه به اینکه در خواب انسانست و ملکاتش پس از مرگ هم وضع مشابه آنست که در عین اینکه احساس وجود داریم لکن ملکات حاکمند و اختیار منداست و آدمی تماشاگرست. البته بعضا برایم پیش آمده که در خواب اختیار خواب به دستم بوده است و می‌توانستم با اراده ی خویش رویاهایم را به منصه ظهور برسانم حال پس از مرگ همچون حالت اول منفعلیم یا چون دومی فاعل یا حالت سومیست که ساحت آن متفاوت از این دو است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال نباید به خواب اطمینان کرد به‌خصوص که بعضاً شیطان ورود می‌کند و القائات خطرناکی برای ما پیش می‌آید. ۲. آری! در برزخ و قیامت بر اساس ملکات‌مان عمل می‌کنیم، ولی در شرایطی فوق‌العاده متفاوت از شرایطی که در خواب داریم از آن جهت که در خواب هنوز، روح انسان تحت تأثیر بدن او می‌باشد. موفق باشید

29538
متن پرسش
سلام: در قسمتی از فص آدمی نوشته است همین که خدا را دیدیم، خودمان را می‌بینیم «فاذا شهدناه شهدنا نفوسنا» حال دو سوال دارم: ۱. یعنی ابتدا باید نظر به حق کنیم بعد خود را می‌بینیم ولی در روایت «من عرف نفسه فقد عرف ربه» برعکس هست یعنی اول نظر به خود، در حالی که خود نباید در میان باشد. ۲. با توجه به این قسمت، جایگاه دیدن خدا در رخدادهای تاریخی مثل انقلاب اسلامی کجاست؟ یعنی اول باید نظر به نفس مطهر حضرت امام بندازیم سپس انقلاب را ببینیم؟! لطفا توضیح فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات ما هر دو وجه هست. هم آن‌جایی که داریم: «من عرف نفسه فقد عرفه ربّه» و هم آن‌جایی که می‌فرمایند: «اللّهم عرّفنی نفسک....»؛ به همین جهت سالک هم در آینه‌ی نفس خود متوجه‌ی ربوبیت ربّ می‌شود و هم با نظر به حضرت «الله» متوجه‌ی مظاهر او می‌گردد. لذا در روایت دوم می‌فرماید: اگر خود را به من نشناسانی، نمی‌توانم رسول تو را بشناسم. ۲. آری! این راه خوبی است که انقلاب اسلامی را، إشراقی بدانیم که بر قلب امام به ظهور آمده و از طریق نظر به شخصیت حضرت امام، متوجه‌ی حقیقت انقلاب اسلامی بشویم. در این رابطه عرایضی در کتاب «سلوک ... » شده است. موفق باشید

29520
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: سوال اول اینکه در بحث مدرنیته از تفکر حجتیه صحبت کردید، برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با این طرز فکر آیا کتاب یا جزوه و... را میشه پیشنهاد کنید؟ دوم اینکه در رابطه با انتخابگری انسان پیش از ورود به عالم ماده، اگر ما همه یک روح واحد بوده ایم و این روح یک مقام است و درجه وجودی خاصی دارد، پس چطور میتوان انتخابگری را توجیه کرد؟ اینکه یک فرد انتخاب می‌کند امام حسین شود و دیگری یزید این یعنی باید در آن مقام تفاوت درجه هم می‌بوده که نتیجه اش بشود فلان انتخاب و هم اینکه ما واقعا به عنوان اشخاص بوده ایم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در جریان کتاب‌های جدید نیستم. سال‌های پیش کتاب «حزب قاعدین» اسناد خوبی را در رابطه با انجمن حجتیه مطرح کرده بود. ۲. از نظر دینی روح انسان‌ها قبل از بدن‌شان خلق شده و هرکدام، خودشان هستند. این‌که می‌فرمایند روحِ واحد، به معنی فطرت یگانه‌ی آن‌ها است نه این‌که همه یک شخص بوده‌اند. موفق باشید

29502
متن پرسش
سلام استاد عزیز: دو سوال دارم : ۱. آیا ممکن است انسان به گذشته سفر کند؟ چون طبق نظریه انیشتین چنین چیزی امکان دارد. اخیرا یه جوانی کشف کرده میشه به گذشته سفر کرد ولی نمی‌توان فعالیتی در گذشته انجام داد البته چون میدونید علم روزانه در حال پیشرفت هست، چندان این مطلب صدا نکرده. خواستم نظر شما رو بدونم. ۲. آیا طی الارض با کشف مکانیزم های مادی طبیعت ممکن است؟ در جایی فرمودید قدیم ها بدون اینکه تلفن باشد دختر و مادر در دو شهر مختلف از حال هم باخبر بودند. میشه کمی این رو توضیح بدید به چه صورت هست و چگونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مگر تجرد نفس به خودی خود موجب حضور در گذشته نمی‌شود وقتی خود را در آن مسیر حضور در گذشته قرار دهیم؟ همان‌طور که علی «علیه‌السلام» در نامه‌ی ۳۱ می‌فرمایند: گویا با گذشتگان زندگی می‌کردم. ۲. هیچ‌وقت طیّ الارض به معنای حرکتی ماورای زمان با پدیده‌های مادی که اسیر زمانند، ممکن نیست ولی روح‌ها به نحوی در حوزه‌های حضور همدیگر حاضر می‌شوند. برای دوستی که نوشته بود کرونا ما را از هم دور کرد؛ نوشتم:

با سلام: به ما گفته بودند در بهشت، همه نزد یکدیگرند و ما را که گمان می‌کردیم قصه‌ی این نزدیکی، قصه‌ی نزدیکی جسم‌هاست، غافل از آن‌که بهشت، فوقِ جسم‌ها برای خود جهانی است که روح‌ها آن‌جا حاضرند بیش از آن‌که جسم‌ها کنار هم باشند که هر اندازه هم کنار هم باشند، پیشِ هم نیستند. و امروز فهمیدیم که قصه‌ی نزدیکی‌ها قصه‌ی پیشِ هم بودن‌هاست در جهانی واحد. گویا اگر هرکس جهانی دارد برای خود، ولی چنانچه جهانی به زیبایی جهان انقلاب اسلامی و جهان شهدا در مقابل ما گشوده شود، همه در جهان همدیگر با همدیگر و پیش همدیگر، با همدیگر یک فضا و یک هوا و یک نفحه که مربوط به نفحه‌ی قدسی این دوران است را تنفس می‌کنیم. آیا در چنین جهانی مگر می‌تواند دوری و جدایی و دوگانگی در میان باشد؟!!

موفق باشید  

29477
متن پرسش
سلام مجدد: کتابهای جوان و انتخاب بزرگ، ده نکته، آشتی با خدا، معاد بازگشت به، از برهان تا عرفان، واسطه ی فیض رو با مباحثش دنبال کردم، برای مبحث بعدی چی پیشنهادی میدین؟ خودم علاقه دارم معرفت نفس والحشرو که تدریس کردین دنبال کنم. چه مباحثی باید دنبال کنم تا مقدمه بشه؟ آیا همین ها که دنبال کردم کافیه و اگر کافیه کجا میتونم تدریس معرفت نفس والحشرتون رو گیر بیارم؟ خدا قوتتون بده سایتون مستدام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با مطالعه‌ی کتاب «معاد» اگر با صوت، مطلب را دنبال کرده باشید بسیاری از مباحث «معرفت نفس و حشر» را یافته‌اید. سی‌دی‌ کتاب «معرفت نفس و حسر» را می‌توانید از جناب حاج آقا نظری بگیرید. در ضمن با حاج آقا نظری در مورد ادامه‌ی فصوص هم می‌توانید فکرکنید. موفق باشید

29472
متن پرسش
سلام: خسته نباشید. برای تحقیق در مورد «صراط و ظهور باطن افراد» چه منبعی را معرفی می‌کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید مباحث «معرفت نفس» راه‌گشا باشد. موفق باشید

29475
متن پرسش
سلام استاد: درک ابدیت برایم سخت است و بعضی از اوقات این سوال برایم پیش می آید که ابدیت یک رنج طولانی برای انسان است که نعوذبالله از سر اشتباه خداوند متعال برای انسان به وجود آمده است و تمام مسائلی که درباره خلد جنت گفته می‌شود به نوعی مرهمی است بر این زخم البته ظاهرا این درد بعد از دوران مدرن آمده است زیرا اینگونه مسائلی در زمان پیامبر اکرم و حضرات معصومین مطرح نبوده است که ایشان به آن جوابی بدهند. شیطان هم که هیزم کشی می‌کند برای این رنج.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «معرفت نفس» چنانچه وارد شوید می‌یابید بودنِ انسان به خودی خود همانی است که ما می‌خواهیم و ابدیت یعنی همان بودن. به ما خبر داده‌اند برای آن‌که آن «بودن» را به‌خوبی احساس کنیم باید موانع آن را که همان معصیت خدا باشد؛ انجام ندهیم. موفق باشید

29428
متن پرسش
با سلام: اگر امکان دارد محل صحیح بروز حسی لطایف نفس و قلب و روح و سر و خفی و اخفی رو در بدن بفرمایید. (مثلا برخی اخفی را در محل مسح سر و برخی وسط سینه معرفی می‌کنند و هندوها آن را کندالینی یا هندوها مرکز پیشانی و بین دو ابرو را چشم سوم می‌خوانند و مسلمانان برخی محل بروز نفس و برخی محل بروز خفی)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن‌که در مباحث معرفت نفس روشن می‌شود نفس، مجرد است؛ ورود به این نوع مطالب، به‌کلّی منتفی است. موفق باشید

29418
متن پرسش
سلام و عرض ادب: ۱. در مورد سوره بقره، صوتهای حضرتعالی در دسترس نیست و ظاهرا بسیار قدیمی بوده آن جلسات و صوت وجود ندارد. آیا جزوه یا خلاصه ای از آن مطالب جلسات در دسترس هست؟ ۲. آیا در مورد تفسیر سوره بقره برنامه ای در نظر دارید؟ ۳. در مورد کتاب معرفت نفس و حشر هم بسیار می‌پرسند که استاد آن را شرح نمی‌دهند‍؟ صوتهای قدیمی اذیت می‌کند دوستان را، درست است که جزوه وحود دارد، ولیکن دوستان با شرح صوتی ارتباط عجیبی بر قرار می‌کنند که آن حالت حضوری صوتهاست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر چند مورد، ضعف هست. فکر می کنم خود رفقا باید دست به کار شوند. اتفاقاً علاقه‌مند به رجوع مجدد به سوره‌ی بقره و شروع شرح کتاب «معرفت نفس و حشر» هستم ولی گویا فرصت آن پیش نیاید. موفق باشید

29372
متن پرسش
سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: قبلا که مباحث معرفت النفس شما را دنبال می‌کردم در صوت‌های شرح کتاب ۱۰ نکته معرفت النفس، فرمودید که در مورد نفس هم مانند خداوند سوال از چیستی معنا ندارد. (شاید این استظهار من اشتباه باشد!) این چند سال که مشغول به فلسفه شده‌ام، در مباحث ماهیت، ظاهرا می‌گویند نفس ماهیت دارد. این تناقض رو چه گونه باید حل کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مفهوم نفس غیر از علم حضوری نفس به خودش است. آری! نفس به اعتبار یک موجود کنار سایر موجودات، مثل سایر موجودات دارای ماهیت است. ولی با نگاه وجودی به نفس، نفس مرتبه‌ای از وجود است و وجود در هیچ مرتبه‌ای دارای ماهیت نیست بلکه یک حقیقت «ذاتَ مشکک» است. موفق باشید

29346
متن پرسش
با سلام محضر استاد: بنظر می‌رسد نسبت به جایگاه «کون جامع» در عرفان اغراق شده است اولا به هیچ وجه جامع نیست در همین عالم مادی انسان برخی حواس سایر حیوانات را ندارد مثلا حس ردیابی که خفاش دارد در انسان موجود نیست یا بسیاری از خواص که در جمادات و نباتات است و در انسان نیست از طرف دیگر قدما زمین را مرکز عالم می‌دانستند و با ظهور علوم جدیده و مشخص شدن این حقیقت که زمین کره بسیار کوچکی است بالتبع این سوال پیش می آید که وقتی انسان محور هستی است چرا خدا عالم را بنحوی طراحی نکرد که زمین مرکز عالم باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که انسان به اعتبار «علّم الادم اسماء کلّها» بالقوه، مقامش مقامِ جامعیت اسماء است، غیر از آن است که آن را بالفعل داشته باشد. «کَون جامع» برای انسان، نظر به آن مقام دارد و استعدادی که در انسان هست. موفق باشید

29341
متن پرسش
سلام خسته نباشید دو تا سوال داشتم: ۱. اگر ممکنه می‌توانید سخنرانی درباره ی عدل الهی معرفی کنید؟ ۲. سیر مطالعاتی که در سایت پیشنهاد شده است ابتدا یک موضوع را کامل تمام کنیم مثلا بحث اخلاق رو کامل تمام کنیم بعد بریم سراغ موضوع دیگه یا کنار هم چند موضوع مثل اخلاق و انقلاب رو می‌توانیم با هم گوش بدیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سخنران خاصی را در نظر ندارم ولی در دی‌وی‌دی شماره ۱ ، حدود ۶ جلسه در رابطه با «عدل الهی» و مباحث مربوط به آن عرایضی شده است و می‌توانید آن دی‌وی‌دی را از جناب آقای نظری تهیه فرمایید. ۲. بعد از «ده نکته در معرفت نفس» و مطالعه‌ی «برهان صدیقین» آری! می‌توان بعضی از مباحث را در کنار هم دنبال کرد. موفق باشید

نمایش چاپی