بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معرفت نفس

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24396
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ۱. جایگاه و نقش مزاج در سیر و سلوک کجاست؟ ۲. تا چه اندازه باید روی آن کار کرد و اهمیت داد؟ (مثلا صفراوی مزاج ها زود عصبانی می شوند) اینها را می توان تا چه حد موثر دانست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد نتوانستم به نتیجه‌ی روشنی برسم از آن جهت که حضرت ربّ العالمین با فطرت الهی که به انسان‌ها عطا فرموده و گفته است: «لا تبدیل لخلق اللّه» تمام انسان‌ها در نسبت با سلوک إلی اللّه شرایط مساوی باید داشته باشند. موفق باشید

24398
متن پرسش
استاد عزیز سلام: آیا می توان گفت چون نفس از نظر وجودی شدیدتر از اشیا مادی هست و اشیا مادی از نظر وجودی ضعیف تر از نفس هستند نفس می تواند بر آن اشیا تسلط و تصرف داشته باشد و لذا توان ادراک اشیا مادی توسط نفس به دلیل همین شدت وجودی نفس نسبت به اشیا می باشد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم نفس ناطقه از نظر وجودی شدیدتر از اشیاء مادی است ولی بحث بر چگونگی ادراک اشیاء خارجی است. موفق باشید

24392
متن پرسش
سلام علیکم استاد: ۱. استاد جان اگر علوم معرفت بخش و حقیقی با نیت غیر الهی کسب شوند آیا منجر به شدیت نفس نمی شوند یا موجب شدیت نفس در جهت قهقرایی می شوند؟ ۲- استاد جان به لطف خدا فایل های معرفت نفس و حرکت جوهری تمام شد و فایل های معاد نیز در حال اتمام است می خواستم لطف بفرمایید و منابعی را برای مطالعه بیشتر در موضوع معاد و برزخ معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. دقت شود که علوم معرفت‌بخش اساساً به ظهور نمی‌آید مگر با صدق نیّت، وگرنه در حدّ محفوظات می‌ماند و شخصیتی به انسان عطا نمی‌کند. ۲. فکر می‌کنم کتاب «معرفتِ نفس و حشر» ظرائف و نکات خفیّه‌ی فراوانی را با شما در میان می‌گذارد. کتاب بر وری سایت هست. موفق باشید

24390
متن پرسش
سلام و ارادت محضر استاد فاضل و مهربان: وقتی قرآن می‌فرماید: «بهشت به اندازه همه آسمان‌ها و زمین است»، یعنی این بهشت برای نفس انسان است. آن قاعده همیشگی‌مان یادمان نرود که این بهشت و جهنمی که در نفس ماست، در همینجا و همین دنیا است، نه نفس ما در بهشت و جهنم. چون نفس وسعتش از بهشت بیشتر است و جایگاهش از بهشت بالاتر. بهشت و جهنم، شئونات و باطن نفس خود انسان هستند. هر چه که انسان در حیات ملکوتی خودش و نیز حیات قیامتی و ابدی خودش می‌بیند، ظهورات و جلوه‌های نفس خودش است. حتی آنچه که انسان در زندگی دنیایی خودش می‌بیند، باز از ظهورات نفس خودش است. لطف بفرمایید ۱. لطفا مطلب فوق را مبسوط توضیح فرمایید. ۲. هربلا یا شادی که سراغ انسان در دنیا می آید ظهورات نفس خودش است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حرف درستی است. بیش از آن را باید به کتاب «معاد» رجوع فرمایید ۲. بهتر است این‌طور بگوییم که هر بلا و شادی که سراغ انسان می‌آید، نفس انسان در به‌وجودآمدنِ آن نقش دارد. آری! در این حالت این نفس انسان است که بالاخره با هویت‌های مختلف با خودش به‌سر می‌برد. موفق باشید

24388
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: طبق نظر ملاصدرا این چیزهایی که ما احساس می کنیم و چیزهایی که می بینیم، ساخته نفس است مطابق با شی خارجی، لطفا در مورد مثلا ادراک و دیدن خودکار روبروی شما یا بنده بفرمایید چه سیری طی می شود تا نفس تصویر خودکار را بسازد مطابق با خود خودکار، لطفا برای بنده این اتفاقی که می افتد و سیری که طی می شود تا این شی روبروی بنده که مثلا خودکار است ادراک شود و دیده شود را توضیح دهید به قول معروف از صفر تا صد ماجرا را توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «معرفتِ نفس و حشر» بحمداللّه در این مورد نکات ارزشمندی را به میان آورده است. کلیّت این مباحث را باید در آن‌جا دنبال کرد. در این‌جا در حدّ جواب یک سؤال ما می‌توانیم وارد شویم. موفق باشید

24380
متن پرسش
استاد گرامی با سلام: با چه استدلالی طبق حکمت متعالیه قائل بودن به ابداع و ساخت صورت محسوس توسط نفس یا همان ایجاد وجود ذهنی توسط نفس برای ادراک به سوفسطایی گری و آیده آلیست منتهی نمی شود؟ آیا خطر ذهن گرایی این تفکر را تهدید نمی کند؟ آیا قائلین به این عقیده و تفکر ناخواسته به دام ایده آلیست نمی افتند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم منظور شما از سوفسطایی‌گری و ایده‌آلیست چیست؟ به هر حال انسان متوجه می‌شود معرفت او از خارج، معرفتی لغو و بیهوده نیست و به دنبال آن است که مبنای آن معرفت را بیابد. به نظر می‌رسد بهترین نگاه برای یافتن آن معرفت چیزی است که جناب صدرالمتألهین فرموده است. آیا  کسی را می شناسید که سخن دیگری در این رابطه داشته باشد تا ما را نسبت به ارتباط وجود ذهنی و وجود خارجی و ارتباط با «واهب الصور» آگاه کند؟ موفق باشید

24372
متن پرسش
سلام علیکم استاد: ۱. استاد با توجه به اینکه علم و عمل صالح سبب وسعت نفس می شود سوالم این است که علومی که بعد از مدتی انسان آنها را فراموش می کند چگونه تحلیل می شوند؟ آیا زمانی که انسان آنها را فرا می گیرد نفسش توسعه می یابد و زمانی که آن علم را فراموش می کند نفسش تضییق می شود؟ ۲. با توجه به وجودی بودن علم و تشکیکی بودن وجود آیا می توان گفت علوم از نظر شدت و ضعف با یکدیگر متفاوت هستند؟ مثلا علوم الهی و دینی از مرتبه شدیدتری نسبت به سایر علوم برخوردار هستند؟ به این معنا که مثلا اگر کسی یک ساعت علم توحید و فقه بیاموزد نفسش بیشتر توسعه می یابد تا اینکه یک ساعت مثلا علم شیمی بیاموزد؟ ۳. استاد جان اگر شخصی به کسب علم روی بیاورد با این هدف که توسعه وجودی پیدا کند تا بهتر بتواند خدا را که نهایت وجود است بیابد، آیا این هدف برای کسب علم خالصانه و قربت الی الله محسوب می شود؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که علومی موجب شدیت نفس ناطقه می‌گردد که علوم معرفت‌بخش و علوم حقیقی باشد. ولی علوم اعتباری به خودی خود موجب شدیت نفس نمی‌گردد مگر آن‌که نیّت و قصد انسان جهت کسب آن‌ها قربت إلی اللّه باشد که ارزش خاص خود را دارد. علوم حقیقی اگر هم به یک معنا مفهوم و تصور آن از حیطه‌ی نفس و حافظه‌ی انسان خارج شود به جهت شدیّت نفس و شخصیتی که برای انسان به‌وجود آورده است، همواره تأثیر خود را باقی می‌گذارد. موفق باشید

24359
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: درباره بحث نفس٬ براهین مختلف و واضحی وجود دارد بر این که نفس ما اعضای ظاهری بدن یا کل بدن نمی باشد. اما اینکه نفس غیر از مغز می باشد٬ برای بنده واضح نیست. در اشارات نمط سوم٬ ابن سینا بیان می نماید که اگر نفس همان مغز نیست چون انسان از آن غافل است مگر به تشریح. اما انصافا این مطلب برای من قابل قبول و اثبات کننده نیست. ممکن است دلایل متقن تری در این باره بفرمایید؟ متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که ما در علمِ به خود، خود را بدن نمی‌دانیم طبق مغایرت بین عالِم و معلوم پس باید ما بدن خود نباشیم اعم از دست و پا یا مغز و نخاع. موفق باشید

24356
متن پرسش
جناب استاد سلام: چرا شخصی مثل جورج بارکلی که کشیش بوده در فلسفه دچار انحراف شده و در باتلاق ایده آلیست دچار شده که به عقیده بنده اصلا لزومی به این طرز تفکر هم نبوده چون هم می‌توانسته پیشرفت علوم را ببیند و هم زمان تبلیغ دین کند، در آن زمان مگر چگونه بوده که قبول پیشرفت علوم مادی را هم ردیف با بی دینی می‌دیده که برای تخریب آن علوم و پیشرفت آنها لاجرم خود را به باتلاق ایده آلیست گرفتار کرده تا آن علوم را بی ارزش جلوه دهد؟ آیا در آن زمان کسی نبوده تا در مقام رد نظرات و تفکر او بر آید؟ آیا در رد نظریه و تفکر او کتاب یا جزوه و یا متنی هست؟ البته نوشته ی شما را خواندم و حتی سوالی که از او کرده بودید، اما بنده دنبال یک رد و نقد مفصل می باشم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر روی سخن بارکلی باید تأمل کرد. حرف ساده‌ای نیست از آن جهت که متوجه شده است آن‌چه از اشیاء خارج در ذهن ما است نمی‌تواند معلولِ پدیده‌های خارج از ذهن باشد زیرا معلول، باید از علتیِ برتر به‌وجود آید. در حالی‌که معلومات ذهنی ما از جنس علم‌اند و پدیده‌های خارجی از جنس ماده. جناب صدرالمتألهین این مشکل را این‌طور حل کرده است که معلول خارجی معّداتی هستند که نفس ناطقه‌ی انسان آماده شود و صورتی متناسب با شیئ خارجی را با ارتباطی که با «واهب الصور» پیدا می‌کند در خود إبداع نماید. موفق باشید   

24344
متن پرسش
با عرض سلام: با توجه به مشاهداتى كه در حالت كما (به دليل تصادف) داشتم و مطابق قرآن بود جذب اسلام شدم و تحقيق هاى زيادى كردم، لذا با صحنه هايى روئيت كردم متوجه عجيب بودن عوالم شدم! حال سوالى كه ذهن بنده را درگير كرده عوالم قبل از خلقت آدم ابوالبشر است، آيا امكان توضيح در ارتباط با سرگذشت ارواح قبل از خلقت هست؟ ممنونم از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیات ۱۷۲ و ۱۷۳ سوره‌ی اعراف به طور کلی بحث روبه‌رویی انسان با حضرت رب‌العالمین را قبل از خلقت انسان به میان آورده است به این معنا که انسان مشاهده کرد حضرت رب‌العالمین چگونه در ابعاد زندگیِ انسان‌ها حضور دارد. که البته بسیار به صورت اجمال بیان شده است در ضمن علامه‌ی طباطبایی سخنانی در کتاب «انسان از آغاز تا انجام» دارند که می‌تواند نکاتی را متذکر شود. موفق باشید

24328
متن پرسش
با سلام: ربط بین منِ انسان و تشخص انسان و روح و قلب و تن و... او چیست؟ آیا اینها به منزله جسم های مختلفی برای آن تشخص هستند یا اینکه همان من است که به شکل های مختلف ظاهر می شود؟ و اینکه تفاوت نفس و قلب و سر و خفی و اخفی و... با هم و تعابیر نفس اماره و مطمئنه و لوامه چگونه است و ربطشان به دسته بندی اول چیست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه مراتب و شئوناتی دارد که در هر مرتبه خصوصیاتی خاص به خود می‌گیرد. در این مورد پیشنهاد می‌شود کتاب ده نکته را همراه با شرح صوتی آن و سپس کتاب «خویشتن پنهان» را دنبال بفرمایید. موفق باشید

24327
متن پرسش
با سلام: اگر من ما در خواب به نحو اجمالی از بدن جدا می شود و مستقل از بدن در عالم خیال به حرکت در میاد ربط بین این حرکت مستقل و به خاطر داشتن خواب ها در چیست؟ اگر خواب دیدن فرایندی غیر از فرایندهای تند خاکی دارد، چگونه در حافظه که مربوط به تن است، می نشیند و می ماند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حافظه نیز یکی از شئونات نفس ناطقه است. موفق باشید

24317
متن پرسش
سلام: تفاوت یهود که می گفتند خداوند در مسیح حلول کرد و ما که می گوییم خداوند در جمال علی (ع) به ظهور آمد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حلول کردن خدا در یک شخص به معنای مکانی دانستنِ وجود خداوند است ولی ظهور اسماء الهی در افراد و در مخلوقات به معنای حضور خدا در همه‌ی عالم است با تجلیات متفاوت. آری حضرت رب العالمین از طریق انوار اسماء خود در بعضی مخلوقات ظهور بیشتری دارد مثل حالات نفس ناطقه‌ی شما که در صورت شما بیشتر نمایان می‌شود تا در دست و پای شما. موفق باشید

24309
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در بحث معرفت نفس ذیل نکته پنجم، در مورد حضور قلب در نماز فرموده اید ما هرچه در این جهت سعی کنیم، خود این تلاش حجابی برای نفس ایجاد می کند و برای داشتن حضور قلب باید آمادگی ای در ما شکل بگیرد و آن وقت ملکی ما را به آنجا که باید برویم می اید و می برد. آنچه از اوایل کتاب آداب الصلوه امام خمینی بیاد دارم اینست که ایشان از اولین گامهای رسیدن به حضور قلب را «استرجاع» فرموده بودند و از بقیه هم توصیه هایی با همین مضمون شنیده ایم. لطفا مضمون صحبت خود را در صورت امکان برایمان بازتر بفرمایید و توصیه خود را در این زمینه به ماهایی که هنوز اول راهیم بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در استرجاع و رجوع به حق در ذکر «انا لله و انا الیه راجعون» عملا انسان خود را در محضر حق قرار می دهد تا خداوند به نور فرشتگان قلب او را به سوی خود بکشاند ولی اگر مثلا در نماز بخواهیم با اراده‌های جزئی خود تلاش کنیم تا حضور قلب پیش بیاید همان تلاش ما نوعی حجاب برای ما می‌شود. موفق باشید

24286
متن پرسش
سلام علیکم: در جواب یکی از سوالات اینطور فرموده اید: «اساساً هیچ خوابی حجت نیست مگر آنکه خود فرد از آن اشاراتی برای خودش بگیرد.» تعجب می‌کنم که شما با سابقه سالها تفسیر قرآن آیا تا بحال سوره یوسف را دقت نکرده اید؟ سوره ای که از جانب خداوند متعال احسن القصص نامیده شده؟ حضرت یعقوب چطور پی به جایگاه بالای یوسف و نبوت او برد؟ غیر از رویای سجده ماه و خورشيد و ستارگان بود؟ چرا گفت که رویایت را برای برادرانت تعریف نکن؟ برادران یوسف همه پیغمبرزاده بودند و جایگاه رویا در دین را می‌دانستند! اگر خواب حجت نبود آیا به او حسادت می کردند؟ اگر خواب حجت نبود اصلا چه دلیلی داشت قرآن یک مساله لغو و بی ارزشی را بازگو کند؟ شاید بگویید یوسف پیامبر بود! خب خواب زندانی هم بند او چه؟ چرا یوسف برمبنای آن خواب گفت مرا نزد پادشاه یاد کن؟ و چرا اصلا قرآن این ماجرا را گفته؟ رویای فرعون کافر چه؟ حجت نبود؟ یعنی پیامبر خدا حضرت یوسف علیه السلام بر اساس خواب بی ارزش یک کافر برنامه اقتصادی هفت ساله می چیند؟ مادر حضرت موسی (ع) و جریان به آب انداختن نوزاد، وحی بر حواریون عیسی (ع)، رویای سربریدن حضرت اسماعیل (ع) و... همه باد هوا؟ امام حسين (ع) که در جواب اصرار بر نرفتن کربلا فرمود رسول‌ الله را در خواب دیدم که گفت خدا می خواهد تو را کشته و اهل بیت ات را اسیر ببیند، نعوذ بالله اشتباه کرد و آن خواب حجت نبود؟ این حجم عظیم از روایاتی که رویای صالحه را جزئی از اجزای نبوت معرفی می‌کنند (نه فقط مختص معصومین) بی ارزش است؟ اینطور با ثقلین برخورد می کنید؟ خدا عاقبت مان را ختم بخیر کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر رسید تا آن‌چه در کتاب «ده نکته از معرفت نفس» در پاورقی نکته‌ی دوم عرض شده است را عیناً خدمتتان ارسال دارم: موفق باشید

در قرآن از خواب‌هايي نام برده است كه از رابطه‌اي بين آنچه شخص در خواب با آن روبه‌رو مي‌شود و بين عالَم خارج حكايت دارد. مثل خواب حضرت ابراهيم «عليه‌السلام» نسبت به ذبح فرزندشان (105/صافات)، و يا رؤياي حضرت يوسف «عليه‌السلام»، و يا رؤياي دو رفيق هم‌زنداني حضرت يوسف «عليه‌السلام»، و يا رؤياي پادشاه مصر، و يا رؤياي رسول‌خدا «صلواة‌الله‌عليه‌وآله» در رابطه با فتح مكه (27/فتح)؛ كه تمامي اين رؤياها چنانچه مستحضريد رابطه‌اي با عالَم خارج دارد و صرف خيالات افراد نيست.

     با اين‌همه رؤيا؛ امري است ادراكي كه قوه خيال در آن مؤثر است و اگر قوه خيال تحت تأثير شديد عالَم خارج باشد، آن خيالات در رؤيا دخالت‌هاي شديد مي‌كند. همچنان‌كه صفات روحي شخص مثل عداوت و عجب و تكبر و حرص‌ و طمع در خيالاتش تأثير مي‌گذارد. لذا اكثر رؤياها؛ تحت تأثير تخيلات نفساني است. تخيلات نفساني نيز تحت تأثير همين عوامل طبيعي يا اخلاقي است كه نفس را به تصور آنها واداشته است. پس در حقيقت نفس همان تأثيرات را در خودش حكايت مي‌كند و حقيقت ديگري ندارد. بنابراين هر رؤيايي، حقيقت نيست هرچند هر رؤيايي تعبيري داردكه تعبير آن، عوامل طبيعي و يا عوامل اخلاقي هستند. ولي رؤياهايي هم هست كه با حوادث خارجي و حقايق عالَم وجود ارتباط دارند.

    رؤياها، يا خواب‌هاي حق: عبارت است از ارتباط نفس با سبب غيبي حادثه‌اي كه بعداً در ظرف مكان و زمان خاص محقق مي‌شود. نفس به علت تجردش با وجود برزخي يا عقليِ يك حادثه در خواب ارتباط پيدا مي‌كند و بعداً آن حادثه در عالَم ماده حادث مي‌شود. البته نفس پاره‌اي از حقايق آن عالَم را به مقدار استعدادش دريافت مي‌كند. حال اگر نفس، كامل باشد و گرفتار وَهميّات و آرزوها نباشد، حقايق عالَم غيب را آنطور كه هست به طور كليّت و نورانيت در خواب پيش رويش حاضر مي‌بيند، ولي اگر نفس كامل نبود آن حقايق را به نحو حكايت خيالي و در صورت‌هاي جزيي كه با آنها مأنوس است مي‌يابد. مثل اين‌كه وقتي با معني «عظمت» در آن عالم, روبه‌رو مي‌شود، در خيالش صورت «كوه» ايجاد مي‌شود، و يا معني «مكر» در خيالش صورت «روباه» به‌خود مي‌گيرد، چون عظمت را به كوه، و مكر را به روباه مي‌شناسد. يا معني «افتخار» را به صورت «تاج» و «علم» را به صورت «نور» و «جهل» را به صورت «ظلمت» مي‌بيند. و يا مثلاً چون رابطه‌اي بين اذان صبح در ماه رمضان با شروع روزه هست، با ديدن معني «مؤذن بودن» در آن عالم، صورت «مهركردن دهان» مردم براي خود مي‌سازد. كه البته اين موضوع؛ رقايق و ظرايفي مخصوص به خود دارد به‌طوري كه گاهي از يك معني كه در خواب مي‌يابد صورت عكس آن را در خود مي‌سازد. مثل اين‌كه در بيداري گاهي با شنيدن لغت ثروت به معني فقر فقرا منتقل مي‌شود.

    پس گاهي خواب «صريح و بدون تصرف» است و يا «متمثل معنايي است كه نفس با آن روبه‌رو شده، در عين تصرف نفس» و يا «انتقال به چيزي است مناسب آن معني يا ضد آن معني» و گاهي آنچنان با تصورات شخص مخلوط شده كه اصلاً نمي‌توان فهميد از كدام‌يك از مباني مأنوس شخصِ خواب بيننده تأثير گرفته، كه در اين حالت به اين رؤياها «اضغاث احلام» گويند.

    در رؤياهايي كه نفس با اصل موضوع روبه‌رو مي‌شود و به صورت مناسب آن منتقل مي‌شود، در واقع انسان به اصل موضوعات آگاه شده، به‌طوري كه اگر ملاحظه كرد در حال جمع‌كردن كثافت است، در واقع صورت به‌دست آوردن مال زياد دنيا را به او نشان مي‌دهند، در عين آگاهي دادن به او كه اين مال سرگين و كثافت است. و يا وقتي روبه‌رو مي‌شود بر اين‌كه بدنش ورم كرده‌است، با صورت به‌دست آوردن مال زياد روبه‌رو مي‌شود در عين آگاهي دادن به او كه بدان! آن چرك و آلودگي است. همچنان‌كه اگر در خواب ديد در زندان است، در واقع با صورت شهرت‌يابي‌اش روبه‌رو شده در عين آگاهي دادن به او كه اين شهرت زندان است، همچنان‌كه اگر ديد در زنجير است، با صورت خوشي و خوش‌گذراني دنيايي‌اش روبه‌رو شده در عين آگاهي دادن به او كه آن گناه است و گرفتاري و زنجير.

    در هر صورت با اين احوال نمي‌توان به رؤيا اعتماد كـرد، چون در حال خواب؛ صورت خياليه نفس آن‌قدر جولان دارد كه با ميل خود صورت‌ها را تغيير مي‌دهد و از جايگاه خود خارج مي‌كند.

    صاحب كتاب «تحف‌العقول» از قول پيامبر «صلواة‌الله‌عليه‌وآله» آورده كه حضرت فرمودند: اگر رؤيا از كسي برداشته شد نبايد نگران باشد زيرا وقتي كسي راسخ در علم شود، رؤيا از او برداشته مي‌شود.

    اين‌كه دستور داده‌اند انسان دائم در حال طهارت باشد و نيز با وضو بخوابد، به سبب آن است كه اين طهارت موجب طهارت باطن و آزادشدن از خواب‌هاي بي‌خود و باطل مي‌گردد.

    مرحوم محدث‌نوري در جلد ۴ كتاب دارالسلام مي‌فرمايد: اگر انسان نسبت به خوراكش مواظبت داشته باشد و دقت كند كه چه چيز بخورد و چه مقدار بخورد، روح او قدرت سير در اكناف آسمان‌ها را مي‌يابد وگرنه برعكس، پرخوري موجب جولان شيطان در قلب و خيالش در خواب و بيداري مي‌شود.

    قال رسول‌الله «صلواة‌الله‌عليه‌وآله»: « الرُّؤْيا ثَلاثٌ: مِنْها اَهاويلُ الشَّيْطان لِيَحْزَنَ بِها ابْنَ ادَمَ وَ مِنْها ما يَهُمُّ بِهِ الرَّجُلُ في يَقْظَتِهِ فَيَراهُ في مَنامِهِ وَ مِنْها جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَ اَرْبَعينَ جُزْءً مِنَ النُّبُوَّةِ. يعني خواب سه گونه‌ است: يكي القائاتي كه شيطان مي‌كند تا فرزندان آدم را بترساند و نگران كند و يكي اين‌كه آنچه را در بيداري مورد توجه قرار داده در خوابش آن را مي‌بيند(با تغييراتي از طريق صورت خياليه) و يكي هم خواب‌هايي است كه جزيي است از چهل و شش جزء نبوت.

    امام‌صادق «عليه‌السلام» مي‌فرمايند: در مورد رؤيا فكر كن كه چگونه خداوند در مورد آنها تدبير به‌كار گرفته و راست و دروغ آن را به هم در آميخته، اگر همه رؤياها راست بود، مردم همه پيامبر بودند، و اگر همه دروغ بود، در رؤيا فايده‌اي نبود.

   در فرمايش امام‌محمدباقر «عليه‌السلام» داريم كه: « رؤياي مؤمن بين زمين و آسمان در گردش است تا آن‌كه خودش آن را براي خود تعبير كند، يا ديگري براي او تعبير نمايد، پس آنگاه كه تعبير كرد به زمين مي‌آيد و قطعي مي‌شود» (كافي ج8ص336).                    

24277
متن پرسش
سلام استاد: یک سیر مطالعاتی جداگانه برای فلسفه و عرفان (البته عرفان نظری) می خواستم ممنون میشم به ترتیب مشخص کنید باید چه بخوانم. طلبه هستم. سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها و مطالعه‌ی کتاب‌های «بدایة الحکمه» و نهایة الحکمه» و «اسفار» جناب صدرالمتألهین و سپس «فصوص الحکم» ابن عربی بتوان این راهِ بسی با برکت را طی کرد. موفق باشید

24281
متن پرسش
سلام علیکم: فردی هست که حدود یکماه به علت سرطان بدخیم در کما بسر می برد و با دستگاه زنده است حال با توجه به اینکه اگر بدن به اندازه ای خراب شود که دیگر توسط نفس قابل استفاده نباشد، نفس بدن را رها می کند. حال اگر خانواده این بیمار رضایت دهند که دستگاه رو جدا کنند آیا شرعا اشکالی دارد؟ لازم به ذکر است این خانواده از نظر اقتصادی نیز در وضعیت بدی هستند و هزینه دستگاه و یا نماز و روزه قضا را به سختی تهیه می کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً باید به نفس ناطقه‌ی آن فرد اجازه بدهند تا خودش بدن خود را تدبیر کند و اگر احساس کرد آن بدن قابل تدبیر نیست آن را رها کند و راحت شود. موفق باشید

24262
متن پرسش
سلام: در ادامه پرسش ۲۴۲۱۳ پس باید نتیجه بگیریم عین ثابته و بعدا جنین بالاخره آن زندگی و صورتی را می خواهند که اراده خداوند است یعنی در کل اراده خداوند محقق می شود و نه جنین؟ درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا؟ روح انسان است که طلب می‌کند و خداوند مطابق آن طلب او را در شرایط خاصی که او طلب کرده‌است خلق می‌نماید. موفق باشید

24257
متن پرسش
سلام علیکم: علم نفس به بدن چه نوع علمی است، آیا علم نفس به بدن حصولی هست یا حضوری؟ کمی توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس از جهت درک بدن خود علمش حضوری است ولی از آن جهت که به دست خود نگاه می‌کند و به دست خود علم دارد علمش حصولی است.

24255
متن پرسش
سلام استاد عزیز طاعات قبول. چند تا سوال داشتم ممنون میشم جواب بدین. چون درگیر ازمون برای دکترا هستم زیاد نمیتونم برای سیر مطالعاتی تان فعلا وقت بزارم ولی نمیخوام کامل محروم شم، میتونم روزی در حد نیم ساعت وقت بزارم و دوس دارم برای قران و نهج بلاغه باشه سوره هایی رو که در سیر مطالعاتی برای تفسیر فرمودین رو میتونم دنبال کنم؟ یا با این وقت کم بحثها ابتر میمونه؟ تا چن ماه فقط میتونم روزی نیم ساعت وقت بزارم پیشنهاتون چیه؟ استاد پارسال جوابی به بحثهای دکتر عبدالکریمی داشتین و خیلی تند بهشون حمله کرده بودین برام عجیب بود واکنشتون به مواضع عبدالکریمی دلیلش چیه؟ و کلا دلیل این همه تفاوت فکری شما با ایشون در حالی که هر دو مخاطبتون رو به تفکرات استاد داوری ارحاع میدین و شاگردیه ایشون کردین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. پیشنهاد بنده دنبال کردن مباحث معرفت نفس و معاد است هر اندازه که می‌توانید. ۲. اگر مباحث آقای عبدالکریمی را دنبال بفرمایید سخنان بسیار خطرناکی در بین سخنان ایشان به چشم می‌خورد در آن حدّ که اساساً نه برای دین اسلام جایگاه اجتماعی قائل است و نه احکامی که مربوط به هویت اجتماعی دین است را می‌پذیرد گذشته از آن که اساسا معتقد است جبهه‌ی آن‌ها نه تنها در فتنه‌ی ۸۸ شکست خورده‌اند بلکه معتقد است اساساً در سال ۵۷ شکست خورده‌اند و جالب است بدانید توصیه‌ی او به جبهه‌ی اپوزوسیون معتقد به براندازی آن است که چون آن‌ها در آن دو حرکت شکست خورده‌اند پس باید تغییر از درون را پیشه کرد و در این راه به قول خودش نظر برادرش آقای شبستری را درست می‌داند و از طرفی به جبهه‌ی اپوزوسیون برانداز توصیه می‌کند ارزش انقلاب همین اندازه است که به ما نیروی دفاعی مقابل دشمن را داده است و متأسفانه بعضی از افراد که متوجه‌ی عمق خطر افکار آقای عبدالکریمی نیستند ذوق زده می‌شوند که نکند به نحوی با انقلاب همراهی دارد. کافی است مطالب ایشان را با دقت دنبال کنید و ابداً ایشان قابل مقایسه با جناب آقای دکتر داوری نیستند. به نظر بنده وظیفه‌ی هر متفکری که می‌خواهد در امروز از تاریخ تفکر خود بیرون نباشد، آن است که با دکتر داوری در مقاله‌ی «ایران و مسائل و مشکلات» همراهی کند. زیرا وظیفه‌ی فلسفه و فیلسوف آن است که وضع کنونی ما را روشن کند و تا ما به وضع کنونی خود التفات نداشته باشیم، امکان گذار از آن را پیدا نمی‌کنیم و معنی «آری‌گویی به زندگی» جز این نیست.

دکتر داوری از ما می‌خواهد زندگی خود را با چشم‌اندازی واقع‌بینانه بیابیم تا مسئولیت حفظ و ادامه‌ی چنین زندگی را به عهده بگیریم. او چون پیری راهنما، دغدغه‌های خود را با مخاطبانش در میان می‌گذارد و بدین لحاظ به کارهای بزرگی از جمله نوشتن چنین مقاله‌ای در این سنّ از کهولت، دست می‌زند تا ما را به اندیشه وا دارد. حق او آن است که نسبت به سخنانش سرسری برخورد نکنیم و پس از آن هرطور خواستیم قوام زندگی را بیابیم و خودمان زندگی را انتخاب کنیم. موفق باشید

24252
متن پرسش
به نام خدا با سلام: ان شاء الله که طاعاتتان مورد قبول حق واقع شده باشد. ببخشید استاد بنده ان شاء الله تصمیم دارم که نظام فکریم را سازماندهی کنم و با مباحث اسلام و انقلاب به طور عمیق تری آشنا شوم. به نظرتون سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری خوب هست؟ اگر پیشنهاد بهتری دارید بفرمایید؟ بر چه اساسی مطالعه کنیم؟ (خیلی سیر وجود داره مثلا بینش مطهر هست، سیر موضوعی هم هست (تقوا و توحید ....هست) شما خودتان سیری دارید که معرفی کنید؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مباحث ده نکته و شرح آن،‌ به هر بهانه‌ای که با کتاب‌های استاد شهید مطهری مرتبط شوید نتیجه می‌گیرید. موفق باشید

24248
متن پرسش
سلام علیکم: چرا از نظر شما طلبه باید از بحث معرفت النفس شروع کند؟ و برای شروع چه کتاب و فایلهایی را پیشنهاد می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معرفت نفس راه شناخت به سایر مجردات نیز می‌شود. فکر می‌کنم سیر مطالعاتی روی سایت کمک کند. موفق باشید

24250
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما: کتاب ادب خیال عقل و قلب رو مطالعه کردم حالا خواستم از شما بپرسم که نقش کنترل خیال های بیهوده در کیفت زندگی برزخی ما چه تاثیری دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما را متوجه‌ی عالم گشوده‌ی غیب و معنویت می‌کند. آن‌چه در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» مطرح است. موفق باشید

24240
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار لطفا بفرمایید: ۱. بنده به لطف خدا کشش و علاقه ای به پروردگار دارم که اغلب در توسلات و توجهات به خداوند به زبانم جاری می شود که «خدایا دوستت دارم و نحن الیک راغبون و...» ولی وقتی از حالت اتصال و خلوت با خدا خارج می شوم و مثلا آماده خواب می شوم هراسی به ذهنم می آید که این لاف عشق که می زنی تاوان دارد و نکند که از پس امتحان الهی برنیایم و در واقع آن طور که ادعا کردم رفتار نکنم. اگر ممکن است راهنمایی ای بفرمایید. ۲. استاد بزرگوار مسائلی مثل معرفت النفس و معاد و امام شناسی در همان فضایی که شما تدریس فرمودید در حد مخاطب لازم است مطرح شود؟ منظورم این است که باید دنبال مخاطب خاص با علاقه خاص گشت یا باید مخاطبان را متوجه اهمیت این مسائل کرد و بحث را مطرح کرد ( شما در درسهای مصباح الهدایه جایی فرمودید کسی که جانش این مسائل را تصدیق نمی کند در واقع رزقش جای دیگری است و نباید وارد این مسائل شود. آیا مسائل معرفت النفس و معاد و کلا اعتقادات هم از همین سنخ است یا باید همت کرد و به جامعه کمک کرد تا عقایدش را اصلاح کند)؟ متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با کریمان کارها دشوار نیست؛ ‌به خودتان سخت‌گیری نکنید. ۲. به نظرم روح‌ها روی هم رفته طالب مباحث معرفت نفس و معاد هستند اگر حالت آموختنی نباشد و حضوری باشد. موفق باشید

24217
متن پرسش
سلام علیکم: اصولا خواب های صادقه چیست؟ خواب صادقه حجت است؟
متن پاسخ

رباسمه تعالی: سلام علیکم: خواب صادقه یعنی خوابی که بعداً انسان ها با آن روبه رو می شوند و اساساً هیچ خوابی حجت نیست مگر آنکه خود فرد از آن اشاراتی برای خودش بگیرد. در این مورد خوب است به کتاب ده نکته در معرفت نفس رجوع فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی