بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معرفت نفس

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21163
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد محترم: سوالی برایم پیش آمده است که در هیچ جایی جواب کاملی برایش نیافتم. دوران دانشجویی کاملا اتفاقی به قرآن علاقه مند شدم و نور بودن این کتاب و معجزه بودن آن بسیار برایم جالب شد. حفظ قرآن را شروع کردم و آز آن زمان اتفاقاتی برایم رخ می دهد که نمی فهممشان. مثلا یک بار نزدیک فرد مومنی ایستاده بودم قلبم منقلب شد و آرامش عجیبی در آن نشست. برایم سوال شد مگر قلب انسان می تواند از قلب دیگری تاثیر بگیر آن هم به این شدت. یک موقعیت دیگر بود که معنویت اون فرد را کاملا حس کردم. چگونه ممکن است که ما معنویت یک فرد دیگر را حس کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح انسان محدود به بدن آن نیست. در این موارد می‌توانید به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» که همراه با شرح صوتی آن بر روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید

21152
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت خدمت استاد ارجمند: استاد می خواستم از حضورتون خواهش کنم چنانچه خود حضرتعالی تالیفاتی در خصوص عرفان نظری دارید معرفی بفرمایید و چند کتاب مفید دیگر و البته مناسب با سطح بنده که در این امر نوسفرم! توصیه بفرمایید. بی نهایت سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوه‌ی «عرفان نظری» که به آدرس http://lobolmizan.ir/leaflet/1344 بر روی سایت هست و کتاب «عرفان نظری» آقای یزدان‌پناه هر دو خوب است به شرطی که ابتدا کتاب‌های «ده نکته در معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» و «معاد» را همراه با شرح صوتی آن‌هایی که شرح دارد مطالعه فرمایید. موفق باشید

21145
متن پرسش
با سلام: مشکلی که اکنون بدان دچار شدم اینست که بداهت خواب برایم بیش از بیداری شده با این توضیح که در حال بیداری در وجود دیگران جهان خارج و ... (هر چیز به جز وجود احساسات و ادراکات در زمان حال کما قال علامه هیوم) تردید دارم اما در خواب این تردیدها زائل می شود 1. چرا تردیدها در خواب ادامه نمی یابند؟ 2. راهکار چیست که این تردیدها در خواب هم تداوم یابند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در خواب با «خودش» روبه‌روست که تردید معنا نمی‌دهد. ولی در بیداری با پدیده‌های خارج از ذهن روبه‌رو می‌باشد. موفق باشید                   

21135
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد در فصل چهار نآشتی با خدا» بحث تعلق روح به تن، می فرمایید که چه «دردها و ناراحتی ها اعم از آنکه در اثر ضرباتی باشه که به بدن وارد می شود و یا در اثر فشارهایی باشه که به روح وارد می گردد و در بدن سرایت میکنه، همه و همه مربوط به روح است.» اخر چطور وقتی مثلا ویروسی توی هوا هست و این ویروس وارد بدن میشه و مثلا دستگاه تنفسی را درگیر میکنه و یا فرد دچار سرماخوردگی میشهف این موضوع مربوط به روح میشه؟ این تاثیر محیط بر جسمه که ربطی به روح نداره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع به طور گسترده در کتاب «خویشتن پنهان» مطرح شده است بدین معنا که:  آنچه نقش اصلى را در بيمارى دارد زمينه‏ ى روحى انسان‏ها است، زيرا بسيارى از ميكروب‏هايى كه در بدنِ افرادِ بيمار هست، در بدن افراد سالم نيز وجود دارند ولى در بدن افراد سالم شرايط آماده‏ ى تأثير ميكروب‏ها نيست. آقاى دكتر «ام. بدو. بيلى» در سال 1928 در مجمع ضد مايه كوبى مى‏ گويد: «حاضرم قاطعانه بگويم كه اولًا: حتى يك مورد هم ثابت نشده كه ميكروب علت اصلى بيمارى باشد. ثانياً: در هيچ موردى سِرمى پيدا نشده كه در درمان يا جلوگيرى از بيمارى موفقيت كامل حاصل كرده باشد»[1] پروفسور پيتنكو براى آن كه فرضيه‏ ى ميكروبى را مورد بحث قرار دهد، محتواى يك لوله آزمايشِ پر از ميكروب وَبا را كه براى يك هنگ سرباز كافى بود، بلعيد و هيچ اتفاقى رخ نداد و گفت: ميكروب‏ها در ايجاد بيمارى «وبا» هيچ نقشى ندارند، موضوع مربوط به استعداد افراد است.[2] اين تجربيات مى ‏رساند كه اگر رابطه‏ ى بين نفس و بدن درست برقرار شود، نفس مى ‏تواند به خوبى بدن خود را در راستاى اهدافى كه به آن بدن نياز دارد تدبير كند. موفق باشید


[1] ( 1)- هارى بنجامين، راهنماى همگان براى درمان طبيعى، شركت انتشارات علمى و فرهنگى ص 43.

[2] ( 2)- همان، ص 44.

21126
متن پرسش
به نام خدا سلام و خدا قوت: نظر شما را در رابطه با شخصیت شناسی با روش ایناگرام می خواستم جویا شوم؟ لطفا توضیح دهید خوب است و یا خیر و آیا قابل استفاده هست یا ابدا نمی توان بر آن تکیه کرد؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آن‌که تخصصی در این مورد ندارم، اطمینانی هم به این نحوه ارزیابیِ انسان‌ها در من نیست. زیرا این احتمال را بدهید که با پیش‌فرض‌های قبلی، از انسان‌ها تصوری را در نظر بگیریم و سپس در جستجویِ آن تصور باشیم با این گمان که فکر می‌کنیم آن را یافته‌ایم، غافل از آن‌که آن را ساخته‌ایم. موفق باشید

21100
متن پرسش
با سلام: سئوالی در باره ی عرض ذاتی پرسیده بودم ممنون از پاسخ. طبق برداشتهای گذشته تصور می کردم معنای عرض در عرض لازم مقابل جوهر است اما عرضی ذاتی در مقابل مثلا جوهر ذاتی، جوهر عرضی و عرض عرضی است و اصلا از نظر تقسیمات مباحث منطقی جایگاه متفاوت دارند. اگر در خطا هستم لطفا اصلاح کنید و اگر آنطور که شما تعریف کردید آیا صفات انسانی مثل رحمت، جود، علم و ... را جزء این صفات می توان دسته بندی کرد؟ بیشتر صفات مطرح شده در این مبحث ناطقیت و ضاحکیت و ماشی بودن و... است که جز ناطقیت باقی واضح نیستند در تعریف.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صفاتی که مربوط به نفس ناطقه است به جهت تجرّدی که دارند عین ذاتش می‌باشند. به همان معنایی که برای خداوند قائلیم که صفات او عین ذات اوست. این که گفته می‌شود اتحاد بین عالم و معلوم هست در همین رابطه می‌باشد که نمی‌توان علم را به معنای حقیقی عارض بر نفس یا ذات انسان دانست. هر چند در مباحث منطقی این کار را می‌کنیم. موفق باشید

21099
متن پرسش
سلام: در مفاهیم شما می خوانیم که انسان جهان کوچک است یعنی برزخ، باطن عالم ماده و عقل، باطن عالم برزخ و ... است و هرچه موجود مجرد به مراتب بالاتر نائل می شود جامع تر می شود یعنی من ما باطن تن ما است و.... یعنی سیر انسان از خود مادون به خود عالی است یعنی سیر از خود در خود به خود و این هم بدون تزکیه پیش نمی آید. حال سوال من این است که جنیان شرور که تزکیه ای نکرده اند و این مراتب را پشت سر نگذاشته اند چه طور پیش از تولد پیامبر وارد باطن عالم می شدند و می توانستند اخبار کسب کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌جایی که جنیان صعود می‌کنند مراتب مثالیِ عالَم است و نه مراتب عقلی. و نوع خلقت آن‌ها طوری است که بدون تزکیه می‌توانند چنین حضوری در عالَم مثال و خیال داشته باشند و این به خودی خود برای آن‌ها کمال نیست، مثل کاری که مرتاض‌ها می‌کنند. آری! اگر انسان با نیّت عبور از عالم ماده و سیر به سوی حقیقت به عالَمِ مثال برسد و عالم مثال برای او آینه‌ی نمایش عالم عقل شود، برایش کمال خواهد بود. موفق باشید

21070
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: ببخشید من چنتا سوال داشتم در خصوص کتاب آشتی با خدا که به صورت مختصر سعی می کنم بنویسم: 1. اینکه جایگاه فکر در خداشناسی کجاست (فکر فقط پله ی اول است برای پذیرفتن خدا و بعد ارتباط با خدا و گذر از فکر یا نیاز به فکر در ابتدای کار هم نیست)؟ 2. فرمودین که من انسان محدودیت ندارد خب این من تا کجا محدودیت ندارد و تا کجا می تواند سیر کند؟ آیا در عالم برزخ و بهشت هم انسان سیر و حرکت دارد اگر دارد تا کجا و این حد داشتن محدودیت نیس؟ آیا انسان می تواند هنوز هم به مقام پیامبری برسد که اگر خیر آیا این محدودیت نیست؟ 3. فرمودین که مخلوقات جلوه ی تنزل یافته ی خداوندند اما خب برای اشیا چیستی تعریف می شود و برای انسان فقط هستی مگر هر دو از یک جنس نیستند پس چرا انسان چیستی ندارد و آن شی دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور است که می‌فرمایید 2- ذیل ولایت الهی قرارگرفتن، محدود نیست و تا آخر می‌توان جلو رفت. آری! نبوت و امامت که دو مأموریت خاص‌ برای بشریت‌اند، چیزی نیست که هرکس بتواند به‌دست آورد و اساساً به‌دست‌آوردنی نیست 3- هرموجودی غیر از خدا، از آن جهت که عین هستی نیست، چیستی دارد و در نسبت با حضرت حق، وجودشان نازله است که آن را می‌توانید در بحث «برهان صدیقین» پس از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» دنبال فرمایید. موفق باشید

21031
متن پرسش
در سوال قبلیم فرمودید انسان هرگونه که خود را حس می‌کند، همان‌گونه است. پاسختان برایم مبهم است من هرچه می نگرم فقط وجود دارم موجودات دیگر هم شاید همینطور باشند آیا جن اینگونه نیست؟ پس باید استدلالی آورد که درک حضوری فرد از وجودش منطبق بر ماهیت انسانیش هست. فرض کنید من جنی باشم که توسط قدرتی مافوق به انسان مبدل شدم و همانگونه که بر اساس نظر مرحوم افلاطون در بدو تولد همه چیز را آدمی فراموش می کند من هم همه سابقه جن بودن خود را فراموش کردم و حال فکر می کنم انسانم ولی جن هستم. البته جن مثالست و من می توانم چیزهای دیگری چون هوش مصنوعی، ملائکه و ...باشم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک بحث عمیق معرفت نفسی است که عرض شد بر این مبنا که روح هر موجودی در دوره‌ی جنینی بدنِ مناسب خود را می‌سازد. گرگ که روحِ دریدن دارد، بدنی دارای چنگال برای خود می‌سازد و انسان بدنی مناسبِ روح خود را می‌سازد و در این دنیا مطابق همان احساسی که از خود دارد خود را می‌شناسد. موفق باشید

20969
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد گرامی مرز جهان ماده کجاست؟ با آنکه گفته می شود مجردات محدودیت ندارند ولی در جهان ماده نیز چه در بحث ابعاد نجومی و چه در بحث ابعاد اتمی انتهای آن مشخص نیست. منجمین با وجود اینکه با تخمین می‌توانند تا فاصله 9 میلیارد سال نوری، چیزهایی را تشخیص دهند، ولی هنوز هم نشانه‌ای از پایان جهان پیدا نکرده‌اند. در ابعاد اتمی نیز اگر طبق نظام علت و معلولی پیش برویم با توجه به دانش امروز بشر نهایتا به الکترون ها می رسیم که مشخص نیست خود آن ها از چه درست شده اند و عملا به بن بست می خوریم همانگونه که خداوند در خصوص آسمان ها می فرماید «ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَ هُوَ حَسِيرٌ» در خصوص اتم ها و ذرات تشکیل دهنده آن نیز همین حالت پیش می آید. آیا همانند پرتقالی که انسان در ذهن ایجاد می کند جهان ماده نیز خیالی بیش نیست؟ (البته کلمه خیال در مورد خداوند کلمه مناسبی نیست.) آیا همانگونه که گفته می شود در ذات خدا نباید تفکر نمود در این مورد نیز نباید فکر کرد؟ لطفا راهنمایی بفرمایید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا زمانی که در عالم ماده هم‌چنان سیر کنید، تنها با ماده روبه‌روئیم. این‌طور نیست که یک‌جایی ماده تمام شود و از آن به بعد مجرد باشد، زیرا همان‌جا هم باز ماده است. عالم مجردات در ساحت دیگری قرار دارد، نه در عرض عالم ماده. مثل نفس ناطقه‌ی شما که در ساحتی غیر از ساحت بدن شما مستقر است. در این مورد با مطالعه‌ی مباحث «معرفت نفس» می‌توانید بهتر این نکات را دنبال کنید. موفق باشید

20963
متن پرسش
با سلام: استاد چند سوال داشتم 1. برای آغاز سلوک چه کار هایی باید بکنیم و چگونه؟ 2. آیا مدد خواستن از غیر خدا کار صحیحی است؟ برای مثال می گوییم یا علی مددی. آیا این کار صحیح است و چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با معرفت نفس شروع کنید، خوب است  2- توسل به اولیاء معصوم، توسل به غیر خدا نیست، بلکه توسل به نور خداست که در آن‌ها ظهور کرده است. موفق باشید

20958
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید وقتتون رو میگیرم. جزوه انسان در اسلام رو در سایت پیدا نکردم. چه طور میتونم این جزوه رو تهیه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن کتاب تحت عنوان «انسان از تنگنایِ بدن تا فراخنای قرب الهی» بر روی سایت هست. آدرس: 

http://lobolmizan.ir/book/1380/%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%86%DA%AF%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%AF%D9%86-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%AE%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D9%82%D8%B1%D8%A8-%D8%A7%D9%84%D9%87%DB%8C    . موفق باشید

20952
متن پرسش
ضمن عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد گرامی: شما در فایل صوتی مربوط به مبحث حرکت جوهری فرموده اید که: «جسم مثالی حاصل حرکت جسم طبیعی است» یعنی جسم مادی در اثر حرکت جوهری به جسم مثالی تبدیل می شود. این در حالی است که انسانها در خواب هم دارای جسم مادی هستند و هم جسم مثالی و جسم مادی به مثالی تبدیل نشده! یا وقتی کسی می میرد جسم مادی هنوز ماده است و به جسم مثالی تبدیل نشده ولی متوفی در برزخ جسم مثالی خود را داراست. استدعا دارم این ابهام ذهنی بنده را روشن بفرمایید. بی نهایت از الطافتان سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جسم مثالی که حاصل حرکت جسمِ طبیعی است، آن جسمی است که انسان پس از مرگ با خودش در قوس صعود دارد و مربوط به خود اوست. ولی آن‌چه فعلاً به‌عنوان جسم مثالی دارد، مربوط به قوس نزول است و بعد از مرگ، مثل همین جسم که برای او از بین می‌رود، جسم مثالی قوس نزول هم از بین می‌رود و خودش می‌ماند و اعمال او و جسمی که حاصل اعمال و عقاید اوست. موفق باشید 

20943
متن پرسش
سلام استاد گرامی: با وجود اینکه مدتی است جدی روی معرفت نفس کار می کنم و سعی کردم توجهم به این موضوع اساسی باشه نمی دونم چرا یه سری گره هایی تو امور زندگیم پیش میاد. مگر نه اینکه خدا خودش کفیل امور ما هست و وعده داده که روزی با خودش هست. البته تلاش ما سر جاش هست. ولی من انتظار گشایش دارم. اتفاقا مشاهده میشه تمام برنامه ریزیها به هم می ریزه. این انسان رو نگران می کنه که آیا من در راه درستی رفتم؟ این تزلزل و وحشتی که ناگهان برای انسان پیش میاد رو چه طور مدیریت کنم؟ چه بسا کسانی که رو غیر حساب باز کردن در کوتاه مدت جواب سریع تر گرفتند. فکر من این بوده که خدا بهترین پناهگاه هست. آیا این خوش خیالی من بوده؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بخواهند متذکر شوید که در کنار مباحث معرفتی، با عقل معاش به امور زندگی نیز بپردازید، تا یک بُعدی نشوید. موفق باشید

20930
متن پرسش
سلام: برای افزایش هوش (نه حافظه) چه راهکارهای علمی و نقلی و عقلی و تجربی پیشنهاد می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً «هوش» یک امر موهبی است که به بعضی داده می‌شود. آری! اگر انسان ذهن خود را مشغول امور بیهوده نکند، از هوشی که دارد می‌تواند بهره ببرد، وگرنه همان اندک هوشِ موهبی را هم بی‌نتیجه می‌گذارد. موفق باشید

20924
متن پرسش
با سلام: لطفا راهنمایی بفرمایید که آیا ایرادی دارد که برای رفع بیماری های ذهنی مثل ترس های خیالی و توهم از تمریناتی استفاده کنیم که با عنوان تمرینات پاکسازی و آمادگی برای آزادسازی کندالینی نام برده میشه و بصورت آنلاین و بدون حضور استاد هم انجام میشه. و کلا میتونیم از آزادسازی کندالینی استفاده کنیم؟ چون تاثیرش گویا خیلی سریع هست اگر در کنارش عبادت هم داشته باشیم. البته نماز هم بجا می آورم. سالهاست نماز می خوانم. ولی تحولی در خودم ندیدم. ممنون میشم. اگر در سایت جواب نمی دهید حداقل ایمیل بزنید. تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن حدّ که بنده اطلاع دارم این روش‌ها در رابطه با آزادکردنِ نفس است تا وجهِ تجردِ آن با شدت بیشتر عمل کند که کلاً مرتاض‌ها نیز در همین مسیر عمل می‌کنند. ولی روش توحیدی مسیری است که انسان به‌جایِ آزادکردنِ قدرت نفس، سعی می‌کند با منبعِ لایزالِ هستی مرتبط شود. و این غیر از آن است که نفس را آزاد کنیم تا مثلاً قوای خود را تا مراحل فوق کیهانی سیر دهد. در این حالت، هنوز در محدوده‌ی تجرد نفس از نفس بهره می‌بریم. در این مورد کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» و شرح صوتی 17 جلسه‌ی آن به نظرم بتواند کمک کند. موفق باشید

20922
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در بحث روانشناسی ما شاهد این هستیم که استاد روانشناس سرکلاس وقتی از تغییر جنسیت صحبت می کند آن را صرفا یک گرایش و یک نیاز عادی در انسان هایی معرفی می کند که این کشش نسبت به رفتار های جنس مخالف در او هست و این را کاملا عادی می دانند و رفتار جامعه را از بسته بودن ذهن معرفی می کند و آن را یک حق انسانی معرفی می کنند حداقل در مورد اساتید بنده اینگونه هست. نظرتون رو لطف بفرمایید در مورد این موضوع. استاد من یه مدتی کتب جنابعالی رو کار می کردم در حد چند کتاب نخست اما بعد از مدتی جذب فلسفه و فلسفه اسلامی شدم و اون زمان اختصاص داده شده رو با فلسفه جایگزین کردم خواستم راهنمایی کنین بنده رو که آیا اون روند قدمی رو ادامه بدم و به خودشناسی و سایر مباحث بپردازم یا روند فلسفه را که تازه شروع کرده ام ادامه بدم؟ خودم حس کردم مطالعات قبلی به عنوان یک پایه و اساس احتیاج دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خداوند میل به جنس مخالف را در انسان قرار داد جهت بقای نسل، و لذت‌بردن، فرعِ آن است و موضوع گرایش به تغییر جنسیت به دلایل واهی مثل این‌که از جنس دیگر لذت می‌برد، کافی نیست برای به رسمیت‌شناختن آن الااین‌که واقعاً از نظر فیزیولوژیک مانعی در میان باشد که مانع ظهور جنسیتِ واقعی طرف شده است که موضوع آن متفاوت است 2- به نظرم مقدمات فلسفی حداقل در حدّ «بدایة الحکمه» کار را جلو می‌برد. موفق باشید

20921
متن پرسش
سلام: با توجه به مطالب صفحه 58 کتاب «ده نکته از معرفت نفس» که میگه «اصل اساسی انسان همین روح است که فوق ملائکه است ........ و همان وجه الله است.» و طبق روایات هم که وجه الله اهل بیت هستند پس روح همان مقام اهل بیت است؟ یا خود اهل بیت هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. زیرا در روایت داریم: «اول ما خلق اللّه» حضرت محمد و آل او «علیهم‌السلام» است. از طرفی داریم که روح، بالاترین مخلوق یعنی همان اولین مخلوق است. موفق

20912
متن پرسش
سلام علیکم: در جواب برخی از سوالاتم حواله به مباحث معرفت نفس کردید شروع کردم ولی در گامهای نخستین باز ماندم و آن استفاده شما از خواب به عنوان پشتوانه ای برای تمایز بین من و تن. استاد اگر دقت کنید تن فقط دست و پا نیست و ما ارگانی به نام مغز هم داریم که تمامی ادراکات تمام احساسات، درد، لذات و ... همه در آن صورت می گیرد. پس اگر بخواهیم بگوییم که تن و من جدای از هم اند باید حالتی را متصور شد که در آن ادراک من وجود داشته باشد ولی مغز فعالیتی نداشته باشد تحقیقات علوم اعصاب نشان می دهد که در حالت خواب مغز فعال است و در حین دیدن رویا قسمت مخصوص دیداری مغز که در قسمت پشت سر است شدیدا فعال است پس نمی توان از خواب برای بحث من و تن استفاده کرد مگر اینکه شواهدی بیاورید که دانشمندان با اینکه فعالیت مغز را به حداقل ممکن رسانده اند باز فرد ادراک من داشته است اگر شما چنین تحقیقاتی را مشاهده کرده اید متذکر شوید تا مثل همیشه از شما مستفیض شویم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا شد چنین بحث‌هایی را تا آخر بروید تا سؤالاتتان برایتان حل شود زیرا با یک «علم» روبروئید به نام «معرفت نفس» و نه یک خبر، به همین جهت در این رابطه به ما فرموده‌اند: «گر نپرسی زودتر کشفت شود / مرغ صبر از جمله پرّان‌تر بود» بعد از «ده نکته» و بعد از مطالعه‌ی کتاب «آشتی با خدا» و سپس در حین مطالعه‌ی کتاب «خویشتن پنهان»، معارفِ ارزشمندی نصیب شما می‌شود که البته چنین سؤالاتی نیز به راحتی حلّ خواهد شد. موفق باشید

20818
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد ما تازه سیر مطالعاتیتون را شروع کردیم و از اونجایی که کیلومترها از اصفهان دور هستیم امکانش نیست که حتی از شاگردانتون سوالاتمون را بپرسیم و راحتترین راه برامون از طریق همین سایتتون هست، خدا خیر بده شما و دست اندرکاران این امر را. اما سوالاتمون: توی فصل ۲ از آشتی با خدا ۱. بحثی در مورد فیاض مطلق بودن خدا میفرمایین و میگین چون خدا فیاض مطلقه پس همواره فیض میده. اصلا چرا فیاض مطلقه؟ منظور از فیض مطلق چیه؟ چرا خدا وجود مطلق و هستی محض است؟ ۲. چرا خدا انسان را از اول کامل نیافرید؟ آیا امکانش هست که اگر سوال دیگه ای برایمان پیش آمد باز هم از همین طریق از شما بپرسیم؟ بسیار سپاسگزارم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شما سؤالاتتان را بفرمایید مشروط بر آن‌که آن‌چه بنده عرض می‌کنم را دنبال کنید: اولین عرض بنده آن است که این سؤالات را فعلاً نگه دارید تا با دنبال‌کردن مباحث کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن و بحث «برهان صدیقین» در کتاب «از برهان تا عرفان» به‌خوبی به جواب آن‌ها برسید. موفق باشید

20808
متن پرسش
سلام استاد: پیرو مطالعه مباحث معرفت نفس این موضوع را کامل دریافتم که گم شدم و الان هر چند سخت است ولی سعی در بازیافتن خود دارم. می خواستم بدانم آیا مثلا اعتماد به نفس کم و یا زیاد در میزان گم شدن نقش دارد؟ یعنی کسی که به هر دلیلی اعتماد به نفس بالایی دارد آیا احتمال گم شدن نفسش بعیدتر است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اعتماد به حق موجب یافتن هر چه بیشتر خودمان می‌شود. موفق باشید

20796
متن پرسش
با سلام: بنده عباراتی را در آثار شما می بینم که به علت کم سوادی، دقیقاً نمی دانم یعنی چه. این که انسان برای نظر به حق، باید از کثرات منصرف شود یعنی چه؟ دقیقاً باید چه کار کند؟ نظر به جنبه وجودی عالم دقیقاً چگونه میسر است؟ در صورت امکان ساده و قابل فهم توضیح فرمایید، و به صورت دستورات عملی و قابل اجرا. یعنی اگر بخواهیم به جنبه وجودی عالم نظر کنیم دقیقاً بایستی چه رفتارهایی را انجام بدهیم و چه رفتارهایی را انجام ندهیم. آیا لذت بردن از لذات حلال با این امر منافاتی دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن کمک می‌کند. از طرفی در روایت داریم: لذّات حلال عامل شوق در عبادات خواهد بود. موفق باشید 

20779
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت، می‌شود در باب این که ماده مانع حضور مجرد نیست روایاتی بیاورید؟ و سوال بعدی من این است که: انسان مثل اعلی خدا است یا مثل اسفل، در ۱۰ نکته از معرفت النفس گفتید انسان مثل خداوند است و آیه آوردید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر در اصول دین هم باید به دنبال روایت بود؟!! مثل آن است که بخواهید برای حقانیت اسلام و قرآن، از روایت استفاده کنید؛ در حالی‌که اعتبار روایات بعد از حقانیت دین مطرح است 2- چرا انسان مثل اعلای خداوند نباشد به همان معنایی که می‌فرماید: «علّم آدم الاسماء کلّها». موفق باشید

20771
متن پرسش
با سلام: 1. آیا هیپنوتیزم می تواند اختیار فرد را سلب کند؟ 2. چه دلیلی وجود دارد که ما توسط دیگری هیپنوتیزم نشده ایم بدون اینکه خود متوجه باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هیپنوتیزم ابتدا خود انسان خود را در اختیار آن فرد قرار می‌دهد و به همین جهت شرط تأثیر، موافقت سوژه است. موفق باشید

20743
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده 24 سال دارم و تقریبا ده سالی هست که طعم آرامش را نچشیدم و دچار سردرگمی و کلافگی شدید ذهنی هستم. در ذهنم در گیر و دار دائم شبهات و اشکالات اعتقادی هستم که مخصوصا وقتی می خواهم عمل عبادی یا کار خیری انجام بدم یا زیارتی بروم نمازی بخوانم و...این افکار حتما می آیند در ذهنم و تمام حال معنوی من رو می گیرند. در ظاهر اعمال عبادی خود رو انجام می دهم و هرکس مرا ببیند فکر می کند یک شخص مذهبی حزب اللهی هستم اما از درون دچار آشوب زیادی هستم و یقین و ثبات فکری و قلبی ندارم. بنده استعداد های زیادی دارم و بهره هوشی بالایی هم دارم و این را افراد زیادی و اساتیدی هم که باشون در ارتباط بودم هم گفتن. از سن 12 سالگی تقریبا کشش و تحول مذهبی در من رخ داد و به دین علاقه مند شدم و از همان موقع تقریبا نیز این افکار به سمتم روی آوردند. من توانایی های زیادی دارم و اگر این افکار نبودن چه در زمینه رشد معنوی خودم و چه در زمینه کارهای فرهنگی برای اجتماع خیلی می توانستم مفید باشم ولی این افکار دائما ذهن من را مشغول می کنند و تمام انرژی من را می گیرند. و الان بعد ده سال واقعا از این وضعیت خسته شدم. و دچار اضطراب درونی و تشویش قلبی شدم و حتی وضعیت جسمانی من رو هم تحت تاثیر قرار داده و خیلی حالم بد هست. با افراد مختلفی هم صحبت کردم و نتیجه نگرفتم. به حدی درگیر هستم که دیگه هیچ لذت معنوی نمی چشم. مثلا می روم روضه یا رفتم کربلا زیارت امام حسین ولی هیچ چیزی رو قلبم حس نکرد و کاملا قلبم بی تفاوت شده و از این خیلی زجر می برم. از جمله فکری که همیشه در ذهنم هست این است که من تمام اندیشه های کسانی که منکر خدا و باور های ما هستند را نمی دانم و شاید آن ها حرفی و ادله محکمی دارند و من بی اطلاعم. و خیلی فکر های دیگر. خواهش می کنم مرا کمک کنید. در وضعیت بسیار بدی به سر می برم. حالم خیلی بد هست. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید سعی بفرمایید باورهای دینی شما برای شما یقینی گردد تا نور اعمال عبادیِ شما، شما را جلو ببرد. پیشنهاد بنده سیر مطالعاتیِ بر روی سایت هست که با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که هر دو بر روی سایت هست، شروع کنید. موفق باشید

نمایش چاپی