بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معرفت نفس

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6416
متن پرسش
با سلام الف)منظور از روایاتی که میگوید ارواح بشر دوهزار سال قبل از آمدن به این دنیا آفریده شدند چیست؟آیا صحتی دارند؟ب)منظور از روایتی که میفرماید حضرت آدم نسلش را به صورت ذره دید چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ارواح انسان‌ها قبل از آن‌که خلق شوند در علم خداوند موجود بودند 2- آیت اللّه جوادی می‌فرمودند عموماً روایاتی که بحث ذره‌بودن انسان‌ها را قبل از خلقت مطرح می‌کند آب زیرش می‌شود یعنی قابل اعتماد نیست. موفق باشید
6417
متن پرسش
با سلام با توجه به تفسیر انفسی حضرت امام از کوه که آنرا به انانیت تفسیر کرده اند و یا تفاسیر انفسی از این دست،آیا حمل آیه بر معنای واقعی جبل که وجود کوهی است که حضرت موسی در آنجا تجلی حضرت حق را دیدند اشکالی دارد؟اگر واقعا به معنای کوه گرفته شود چرا از دیدن تجلی کوه بیهوش شدند یا شاید هم از دنیا رفتند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر تفسیر انفسی باید در عین نظر به ظاهر آیه به جبنه دیگر آیه تظر داشته باشد. بدین معنا که نور حق بر کوه تجلی کرد و حضرت موسی«علیه‌السلام» منتقل شدند به تجلی حق به درون خود و به اصطلاح مدهوش شدند. موفق باشید
6423
متن پرسش
سلام الف) با توجه به گفتار شما در کتاب انسان از تنگنای بدن...میتوان به این نتیجه رسید که روح همان حقیقت محمدیه است که با توجه به قید من در من روحی هریک از ما توسط آن مقام والا خلق شده ایم و به جهت همین مطلب است که بقول شما هر انسانی در جانش حضرات معصومین را میطلبد که در واقع نازله آن حقیقت محمدیه هستند؟ب)آیا علامه طباطبایی در تفسیر المیزان مصداقی برای روح تعیین نکرده اندو به صورت کلی ویژگیهای آنرا بررسی کرده اند و ظاهرا شما موضوع روح را واضح تر بیان کرده اید؟در کتاب انسان قبل و در دنیا و بعد از دنیای علامه روح را با توجه به آیات قرآنی به چند دسته مانند روح ایمان که در مومنین هست تقسیم بندی کرده اند،آیا اگر روح همان حقیقت محمدیه است میتوان برای آن مراتب قائل شده که یک مرتبه از آن در مومنین ظهور پیدا کرده که مصداق آن این روایت است که شیعیان ما از باقیمانده طینت ما خلق شده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم در هر دو مورد درست می‌فرمایند. موفق باشید
6390
متن پرسش
باعرض سلام وارادت خدمت استاد درادامه سیرمطالعاتی ودربخش پایانی کتاب خویشتن پنهان جایی که فرموده بودیدنزدیک ترین راه برای تجردبیشترعبودیت است وعبودیت هم اعم ازریاضات شرعیست وهدف مهارقوای نفس درتحت بندگی اوست بنده به این نتیجه رسیدم که بااین همه تاکیدجنابعلی برمعرفت نفس ودرک حضوری موضوع برای سیری بهتروبنوعی روش جدیدونوی درسلوک الی الله به همان روش قدمارسیدیم که علما اخلاق فرمودند(درمهارنفس وقوای ان) وبه تعبیربنده علم حضوری معرفت النفس مانندعلم پزشک به فیزیولوژی بدن یا بیماری است که پزشک داردومکانسیم تاثیردارو را می داندکه تاثیری دردرمان مرض ندارد یعنی یک دکترمریض هم بایستی همان دارو را بخورد که یک بیمارمی خوردمنتهادکترمکانیسم درمان راهم می داندپس به زعم بنده معرفت نفس دردی را دوانمی کندفقط اگاهی می دهد لطفاراهنمایی بفرماییدوتاثیرعملی معرفت نفس رادرسیر(کاربردآن)راروشن فرماییدباتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. در معرفت نفس تا حدّی جایگاه دستورات دینی روشن می‌شود تا در عبودیت خود رویکرد مناسبی داشته باشیم. همین‌طور که علم توحید به ما کمک می‌کند که در عبودیت خود رویکرد درستی داشته باشیم. موفق باشید
6395
متن پرسش
سلام.حضرت استاد در باب دیدن خواب برای افراد نابینای مادرزاد سوال داشتم که آیا آنها هم خواب می بینند ویا خیر ؟واگرمی بینند محدوده ی خواب آنها چه مقداراست وآیا رویای صادقه هم می بینند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در خواب هرکس با صورت‌هایی که در خیال خود دارد مرتبط می‌شود و شخص نابینا نیز با سایر حواس خود صورت‌هایی را در خیال ایجاد کرده و در رؤیای صادقانه نفس انسان با عالم بالا مرتبط می‌شود و مطابق صُور مأنوسی که دارد آنچه از عالم بالا به‌دست آورده است را صورت می‌دهد. موفق باشید
6396
متن پرسش
سلام علیکم در جواب سوال 6322 فرموده اید که روح باید به اعتدال برسد که با اعضای خودش هم درگیر نشود،چگونه روح به اعتدال برسد؟(راستش یکی از نزدیکان من به نوعی بیماری خودایمنی مبتلاست که سیستم ایمنی بدن به سلولهای روده بزرگ حمله کرده و باعث خونریزی میشوند و اگر داروهای مربوط به این بیماری را که از جمله آنها داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی است مصرف نکنند،بیماری ایشان کنترل نمیشود.)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی روح از اعتدال خود در مدتی طولانی به مرور خارج شد آن عدم تعادل چیزی نیست که مثل پدیده‌های مادی و فیزیکی به‌راحتی جبران شود و به تعادل خود برگردد. بهترین راه آن است که در کنار مصرف داروها سعی شود آرام‌آرام از اضطراب‌ها کاسته شود و با رعایت پرهیزی که اطبای سنتی پیشنهاد می‌کنند، روح به تعادل خود برگردد. موفق باشید
6377
متن پرسش
سلام استاد در کتاب آشتی به خدا سوالی داشتم موضوع:یا ایها الذین امنوا انتم الفقراء الی الله والله غنی الحمید آیا ماهمه درپوچی مشتریکم فقط کسانی رهایی پیدا می کنند که الی الله بشوند؟ یعنی انتم الفقراء مگر اینکه الفقراء الی الله بشویند دیگر وصل به عین هستی وغنی هستید و به پوچی واحساس پوچی نمی کنید؟ باتشکرفراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین است . إن‌شاءاللّه با مطالعه‌ی برهان صدیقین در کتاب «از برهان تا عرفان» این موضوع روشن می‌شود. موفق باشید
6384
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی ، استاد چرا مدتی است جواب سوالاتم را نمیدهید؟ ممنون میشوم اگر جوابم را بفرستید ! برای اصلاح اندیشه چه کنیم؟ تغییر فکر به چه کیفیت است ؟ در جایی شنیدم روزی 20 تا 30 هزار فکر به ذهن انسان می آید چگونه میشود افکار را کنترل کرد؟ برای نفی خواطر چه کنیم؟ اجرکم عند الله-یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در همین رابطه کمک می‌کند و این بهتر از آن است که در جواب سؤالاتی این‌چنین مهم چند سطر خدمت‌تان بنویسم. موفق باشید
6334
متن پرسش
ایا وقتی ما از دنیا به برزخ منتقل می شویم مردی و زن بودن ما از بین می رود؟ یعنی آیا زن و مرد بودن ما مربوط به عالم ماده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت‌اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» در کتاب «زن در آینه‌ی جمال و جلال» این را خوب روشن می‌کنند که مردبودن و زن‌بودن مربوط به بدن است و روح انسان‌ها ماوراء بدنشان قرار دارد و در برزخ و قیامت که انسان‌ها با بدنی مطابق عقاید و اعمالشان روبه‌رو هستند دیگر زن و مردبودن معنا ندارد. موفق باشید
6321
متن پرسش
سلام علیکم در مورد ویژگی اماته اول توسط اسرافیل در سوال( 6176 )فرموده اید:موجودیتی برای هیچ موجودی باقی نمی‌ماند و همه از وجود خود فانی و به وجود حقانی حق باقی می‌شوند.حال سوال این است که چه فرقی بین اماته اول با احیا دوم وجود دارد؟(با توجه به اینکه همینکه موجودی از خود فانی شود،به خدا باقی خواهد ماند.) و آیا در همین دنیا چنین نیست که همه موجودات از خود موجودیتی ندارند و به وجود حق باقیند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق، مخلوقات را در این دنیا در منظر انسان‌ها قرار داد. در عین آن‌که سالک در سیر توحیدی می‌تواند جان خود را تحت تجلیات نفخه‌ی اسرافیلی قرار دهد تا در همین دنیا حقیقت مخلوقات را که وجود حقانی آن‌ها است بنگرد، چیزی که در قیامت برای همه محقق می‌شود. اماته‌ی اول، اماته از دنیا و حیات برزخی است و احیاء دوم با اماته‌ی برزخی و حضور در قیامت محقق می‌شود. موفق باشید
6322
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر در درس معرفت نفس آموختم که روح چون با بدن احساس وحدت میکند نمی تواند عضو پیوندی را بپذیرد و آنرا پس میزند،در مورد بیماریهایی که سیستم ایمنی بدن نسبت به عضوی از اعضای بدن واکنش نشان میدهد این موضوع چطور صورت میگیرد؟به عنوان مثال سیستم ایمنی بدن در بیماری ام اس نسبت به سیستم عصبی واکنش نشان داده و شروع به تخریب آن میکند،چطور است که روح نسبت به تنی که خودش ساخته احساس وحدتش را از دست میدهد؟آیا از بعد معرفت نفسی میتوان راهی برای درمان این بیماریها یا حداقل جلوگیری از عود آنها پیشنهاد کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرقی نمی‌کند وقتی روح مختل شد با اعضاء خودش هم درگیر می‌شود باید کاری کرد که اگر ممکن است روح انسان به تعادل برسد تا همه‌ی اعضاء خود را تدبیر کند. موفق باشید
6266
متن پرسش
سلام علیکم این که میبینیم درآزمایشگاهها حیوان شبیه سازی میشود یا انسان تولید میشود بااین که می گوییم انسان ذاتا ابزار ساز است منافات ندارد>؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس در هرجا زمینه‌ی ظهور دید در آن‌جا تجلی می‌کند و آن زمینه‌ی فیزیولوژیک را به عنوان بدن خود انتخاب می‌کند و چشم و گوش و دست خود را به کمک آن زمینه می‌سازد. البته آیا می‌توانند زمینه‌ای آنچنان ظریف و همه‌جانبه فراهم کنند که روح انسان در آن زمینه تجلی کند؟ معلوم نیست چون بسیار فرق می‌کند زمینه‌ای که روح حیوان در آن زمینه‌ تجلی کند تا آن‌که روح انسان در آن زمینه تجلی نماید. موفق باشید
6272
متن پرسش
با سلام وقتی کسی سیلی بر صورت ما می زند. این یک عمل مادی است ولی حالتی مجرد بر ما عارض می شود. علت خشمگین شدن ما چیست؟ ان امر مادی که نمی تواند باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون نفس ما تعلق به بدن دارد و از این جهت بدن خود را از خود می‌داند نفس خشمگین می‌شود به همین جهت اگر به کسی که بیهوش است و نفس در صحنه‌ی بدنش نیست سیلی بزنید خشم مطرح نمی‌شود. در بحث ده نکته در معرفت نفس بحث تعلق نفس به بدن شده است. موفق باشید
6221
متن پرسش
بسم اله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار سئو الم این بود که دقیقا معنای جسمانیه الحدوث بودن نفس به چه معناست؟ ایا نفس پس از اماده شدن جسم از عالم غیب به او افاضه می شود و تدبیر بدن را بدست می گیرد و با این تدبیر روز به روز از قوه به فعل تبدیل و کامل می شود و یا این که اساسا از دل ماده و جسم بوجود می اید شهید مطهری در کتاب مقالات فلسفی می نویسد مبدا تکون نفس ماده جسمانی است ماده این استعداد را دارد که در دامن خود موجودی را بپروراند که با ما وراء الطبیعه هم افق باشد....در جهتی که به کلی خاصیت ماده بودن را از دست بدهد این سخنان به چه معنا است منظور چیست اگر منشاء نفس در ابتدا ماده است چگونه فاقد شی می تواند معطی شی باشد و اگر قراراست همین ماده بر اثر حرکت جوهری مجرد شود در بدو تولد که ماده صرف است چگونه بدن را تدبیر می کند ملاصدرا در اسفار می گوید نفس باید بدن را نگه دارد حال نفسی با این خصوصیت که قوه صرف است خودش را نمی تواند نگه دارد چگو نه بدن را نگه می دارد ؟ و اساسا یعنی چه موجودی که در ذات خود بسیط است از ماد ه تکون پیدا کند شما می فرمودید نفس است که بدن را بر اساس نیازهایش در دوران جنینی می سازد و جهازات و ان چه را بعدا در دنیا احتیاج دارد می سازد چگونه نفسی که از دل ماده تکون می یابد و انگار در ابتدا ماده ای بیش نیست چنین کاری را می کند ایا این که نفس به جایی می رسد که به کلی خاصیت ماده بودن را از دست می دهد یعنی برای تکامل نیاز به ابزار مادی ندارد و یا این که مادی است و موجد نفس ماده است ولی به مرور از ماده بودن خارج می شود ؟ لطفا خلا صه و گذار پاسخ ندهید اجازه بدهید انتقادی را هم به شما مطرح کنم شما بعضا در مسایل سیاسی بسیار مطول و با بسط مطلب را باز می نمایید که البته خوب است ولی بسیاری از سوالات اعتقادی را خیلی خلاصه و بعضا مبهم جواب می فرمایید با توجه به ا ین که خیلی وقتها کسی که سوالی فلسفی یا اعتقادی می پرسد در این باره پاسخهایی را دیده کتابهایی را خوانده و مطلب برایش روشن نشده و نیاز است شما با شرح و بسط بیشتری مثل بعضی مسایل سیاسی جواب بفرمایید البته پر واضح است این مطلب کلیت ندارد با کمال تشکر خداوند سایه شما را بر سر ما مستدام بدارد و از این که وقت بسیاری از خود را برای پاسخ می گذارید خداوند به شما اجر عظیم عطا فرماید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سخنان امثال شهید مطهری را با توجه به مبانی علمی آن‌ها معنا کرد. یکی از مبانی علمی این بزرگان حرکت جوهری است و در حرکت جوهری روشن می‌شود دائماً فیضی از عالم مافوق، ماده را از قوه به فعلیت می‌برد و هراندازه ماده آماده‌ی فیض برتری شود، فیضی مناسب آمادگی ماده تجلی می‌کند تا آن‌جایی که ماده در بستری قرار گیرد که آماده‌ی تجلی نفس گردد، از این جهت گفته می‌شود نفس در دامن ماده پروریده می‌شود، زیرا ماده است که به جهت حرکت جوهری به مرحله‌ی جذب و پذیرش نفس می‌گردد. با توجه به این امر اشکالات بعدی شما جواب داده می‌شود و به قول خودتان معلوم می‌شود «فاقد شیئ نمی‌تواند معطی شیئ باشد».می فرمائید سوالات اعتقادی را خیلی خلاصه و بعضا مبهم جواب می دهم، اتفاقاً این اندازه که بنده آمادگی دارم مباحث اعتقادی را جواب دهم خیلی مایل نیستم به مسائل سیاسی بپردازم ولی وقتی می‌توان مسائل عقیدتی را درست جواب داد که مثل شما، موضوع مورد بحث را بررسی کرده باشند و بعد بر آن اساس سؤال کنند. ولی بعضاً دوستان طوری سؤال می‌کنند که عملاً باید یک دور حرکت جوهری را برای ان‌ها درس بدهیم، این دیگر سؤال و جواب نخواهد بود. موفق باشید
6201
متن پرسش
سلام مگر انسان عین اختیار نیست؟ و حقیقت انسان هم نفس اوست پس چرا موقع خواب یا موقع مرگ که با خود حقیقی مان روبه روییمو اختیار نداریم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس انسان تا وقتی دارای جنبه‌های بالقوه است عین اختیار است بین انتخاب جنبه‌های مختلفِ امکانی که در مقابل او است، ولی در خواب و مرگ که تنها با ملکات خود روبه‌رو است دیگر اختیار و انتخاب معنا نمی‌دهد بلکه با آنچه انتخاب کرده است به‌سر می‌برد. موفق باشید
6191
متن پرسش
به نام خدا.باسلام خدمت استاد عزیز در جواب سوال قبل مربوط به چگونگی زنده شدن دوباره انسان با توجه به حدیثی دز اصول کافی خواسته بودید متن عربی آنرا برای جنابعالی ارسال کنم. امام صادق(ع): قال سئل عن المیت یبلی جسده قال نعم حتی لا یبقی له لحم ولا عظم الا طینته التی خلق منها فاءنها لا تبلی تبقی فی القبر مستدیره حتی یخلق منها کما خلق اول مره (اصول کافی ج3 ص 250باب النوادر...حدیث7)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌فرمایید که حضرت می‌فرمایند گوشت و استخوان متوفی باقی نمی‌ماند مگر طینتی که از آن خلق شده، که مسلّم آن طینت از جنس گوشت و استخوان نیست بلکه مستدیره‌ای در قبر باقی می‌ماند که خداوند وجه قیامتی آن شخص را از آن خلق می‌کند که آن مستدیره هرچه باشد مسلّم گوشت و استخوان نیست. شاید این‌که فرموده‌اند چیزی است دایره‌ای شکل اشاره به حالت بی‌بُعدبودن آن دارند و همان جنبه‌ی مجرد انسان باشد. موفق باشید
6172
متن پرسش
سلام.ارزش یک عمل نزد خداوند به میزان خلوص عمل کننده است یا معرفت او؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقدمه‌ی خلوص معرفت است و هرچه معرفتِ حضوری بیشتر باشد خلوص بیشتر است و هرچه انسان انانیت‌اش شدید باشد معرفت او به حقیقت ضعیف‌تر است و به همان اندازه خلوص‌اش کم‌تر است. موفق باشید
6160
متن پرسش
سلام علیکم بنده صوت معرفت نفس را گوش کردم (همان ده یازده جلسه را)احساس میکنم مباحث باید خیلی مبسوط تر باشدومن از آن بی خبرم..یعنی چه صوت ویا کتاب دیگری را پیشنهاد می فرمایید برای عمق واحاطه بیشتر در بحث معرفت نفس از آنجا که فرمودید فقه اکبر است پس باید وقت زیادی برایش صرف کنیم تاان شاالله برایمان ملکه شود . التماس دعا .وفقکم الله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از ده نکته در معرفت نفس، خوب است برهان صدیقین با شرح آن کار شود و سپس مباحث معاد را با شرح آن دنبال بفرمایید تا خویشتن پنهان را مطالعه کنیدکه إن‌شاءاللّه با لایه‌های عمیق‌تر نفس مرتبط می‌شوید. موفق باشید
6153
متن پرسش
رابطه اخلاق با معرفت نفس چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدای کتاب «انسان از تنگنای زمین تا فراخنای قرب الهی» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
6145
متن پرسش
سلام . ایا کتابهای محمدجعفر مصفا را تایید می کنید؟ در خصوص خودشناسی ایت.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای مصفا تحت تأثیر کریشنامورتی و کلاً نگاه بودائی‌ها روش‌های خوبی را پیشنهاد می‌کنند، بنده هم از چند کتاب ایشان استفاده کرده‌ام ولی در معارفی مثل خودشناسی از امثال علامه حسن زاده بهتر می توان استفاده کرد. موفق باشید
6139
متن پرسش
باعرض سلام وخسته نباشیدخدمت استادمعظم درادامه سیرودربخش تاثیرروح برحرکات ورزشی ا زکتاب جوان وانتخاب بزرگ عبارت"اگرروح بربدنش حکومت نکندروح اواسیربدن است ومیلهای بدن تکلیف روح را تعیین می کنند"سوالی که برای بنده پیش امداین است که اگرمابه ابزاربودن جسم قائل هستیم وازطرفی امیال انسان را دونوع می دانیم یکی امیال غریزی ودیگری امیال فطری که منشاءهردورا من واقعی وروح میدانیم ومثلا دربحث شهوت جنسی بدن ابزاربروز این میل را که الات واحوالات جنسی است داردواصل میل ازروح است لذابرای شناخت بهترموضوع ومعرفت النفس این ابهام راکه فرمودیدمیلهای بدن تکلیف ...توضیح فرماییدودرادامه با عرض پوزش سوال دیگری دارم که ازناحیه دوستی مطرح شدبرای رفع شبه جواب فرماییدوان اینکه مطالعه مبحث وجودوفصولی از اسفاراربعه حکیم متالهه ملاصدرابرای ما مبتدیان چهل ساله بقول دوستم مثل خواندن تانژانت وکتانژانت مثلثات است برای بچه ابتدایی ومطلب ثقیل است بایستی ازاول پله پله شروع کردیاسیردیگری را پیمودایا این ایرادرا قبول داریدتوضیح بفرمایید(حساسیت بنده راببخشیدچون می خواهم سیری را شروع کنم که به نتیجه اش امیدوارباشم دست کوتاه است وخرما برنخیل)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بدن ابزار است تا ما در آن تصرف کنیم و به کمال برسیم حال اگر تصرف لازم را در بدن خود نکنیم به این معنا است که عملاً بدن و امیال آن بر ما حکومت می‌کند 2- به نظرم اگر با معرفت نفس شروع کنید خوب است و به مرور معنای وجود را از طریق درک حضوری خود احساس می‌کنید. موفق باشید
6121
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد، می‌خواستم بدونم که علت بالا پایین شدن روحیه توکل انسان چیه؟ چه چیز میتونه باعث بشه که شب هنگام یا یه مدت انسان روحیه خیلی‌ خوب توکل و توحیدی داشته باشه، اما صبح وقتی‌ از خواب پا می‌شه این روحیه از بین بره و انسان دچار نکند‌ها بشه. چکار باید کرد که این روحیه دائمی بشه؟ ارادتمند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند در قرآن می‌فرماید: «اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ» یعنی وسعت و تنگی رزق مادی و معنوی شما در دست حضرت حق است و در دل همین قبض و بسط‌ها است که سالک به نور توحید نزدیک می‌شود. وظیفه‌ی ما است در هر حال وظیفه‌ی خود را انجام دهیم تا در هر قبض و بسطی با چهره‌ای از اسماء نورانی حضرت حق روبه‌رو گردیم و در نهایت بگوییم: «به هر شکلی که خواهی جامه می‌پوش.... که من آن قد رعنا می‌شناسم». موفق باشید
6128
متن پرسش
به نام خدا و با عرض سلام استاد این که می فرمایید شخص در عین ثا بته اش که در علم خداست شخصیت خود را انتخاب کرده و در عین ثا بته اش اراده کرده است یعنی چه مگر علم خدا جای اراده کردن ماست بله می توان گفت که خدا در علمش می داند این شخص چه انتخابهای در دنیا می کند و لی این که مثلا شخص در علم خدا انتخاب کرده زنا زاده با شد اصلا مفهوم نیست مگر انجا ما وجود تعین یافته شخصیه خارجیه داریم اگر طرفی بر چه اساسی شخص انتخاب می کند زنازا ده باشد مگر نتیجه ای نفعی یا لذتی از این انتخاب می برد که چنین انتخاب شومی که در دنیا سر افکنده و در اخرت عموما گرفتار عذاب باشدرا بکند و اساسا اگر کسی انجا که نه پیامبر و هادی است و نه دار امتحان است انتخاب کند اگر بتوانیم چنین انتخابی را بپذیریم چه ارزشی دارد ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر در قرآن نداریم: «إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون‏» چون خدا چیزی را اراده کرد که خلق کند به آن چیز می‌گوید بشو و آن چیز موجود می‌شود. پس معلوم است آن شیئ در آن حدّ که مورد خطاب الهی قرار گیرد در علم خدا موجود بوده، از طرفی خداوند خلق هرچیزی را به آن چیز می‌دهد و در این رابطه حضرت موسی و هارون«علیهماالسلام» در معرفی خداوند می‌فرمایند: «رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏» پروردگارمان آن کسی است که خلقت مخصوص به هرچیزی را به آن چیز می‌دهد و سپس آن چیز را پس از آن‌که خلقت‌اش را به آن داد، هدایت می‌کند. از این لحاظ خلقت آن کسی که می‌خواهد مرد باشد و مثلاً در چنین شرایطی مثلاً در تهران به دنیا بیاید را به او می‌دهد و با این مبنا باید متوجه بود اگر کسی زنازاده شد، خداوند خلقت او را به او داده است و این‌که چرا چنین انتخابی را کرده مربوط به خودش می‌شود مثل انتخاب‌های شومی که سایر انسان‌ها در این دنیا می‌کنند. در هر صورت چون انسان‌ها در آن مقام، در مقام امکان هستند جهت رجحان یک طرفِ امکان دارای انتخاب می‌باشند و چون این انتخاب و اختیار همچنان ادامه دارد هرلحظه می‌توانند خود را تغییر دهند. موفق باشید
6112
متن پرسش
سلام . من مباحث معرفت نفس شما را بسیار دوست دارم ولی یک تعداد سوال هم پیش آمده بود که در سوالات قبل برایتان فرستادم . اما یک سوال دیگر : اگر من بخواهم بر روی علم النفس مسلط بشوم همین مباحث شما مانند خویشتن پنهان و معاد و حرکت جوهری و برهان صدیقین و... کافیست ؟ یا باید شرح العیون فی سرح العیون یا عیون مسایل نفس از علامه حسن زاده یا برهان و الهیات و اشارات ابن سینا را هم بخوانم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعه‌ی کتاب‌هایی که می‌فرمایید ،خوب است نظری هم به شرح‌العیون بیندازید، البته بنده سعی کرده‌ام آن نکاتی که در آن کتاب لازم است عزیزان مدّ نظر داشته باشند را در «خویشتن پنهان» بیاورم. موفق باشید
6095
متن پرسش
سلام علیکم .عید سعید غدیر را به شما استاد گرامی تبریک عرض مینمایم سوال اول : من با علاقه ی بسیار زیادی که به کتاب و مباحث ده نکته در معرفت نفس داشتم به احادیث زیر برخود کردم که نظرم کمی سست شده است اگر میشود کمی برایم توضیح دهید الامام‌ الجواد علیه السلام: ان‌ّ ماسوی‌ الواحد متجزّی‌، و الله‌ واحد أحد لامتجزی‌، ولا متوهم‌ بالقلّة و الکثرة ـ جز خدای‌ یگانه‌ و واحد، همه‌چیز دارای‌ جزء است‌ و تنها خداوند یکتا و یگانه‌ است‌ که‌ نه‌ جزء دارد و نه‌ قابل‌ توهم‌ به‌ کمی‌ و زیادی‌ است‌. کافی‌۱/ ۱۱۶، بحار الانوار ۴/ ۱۵۳ از امام‌ کاظم علیه السلام روایت‌ شده‌ است‌ که‌ فرمود: شخص‌ وقتی‌ به‌ خواب‌ می‌رود، روح‌ حیوانی‌ در بدن‌ او باقی‌ است‌ اما روح‌ عقلی‌ از بدن‌ او خارج‌ می‌شود. عبدالغفار اسلمی‌ از امام علیه السلام درباره آیه‌ «الله‌ یتوفی‌ الانفس‌ حین‌ موتها…» می‌پرسد، مگر آیه‌ بیانگر این‌ امر نیست‌ که‌ ارواح‌ همگی‌ هنگام‌ خواب‌ توسط‌ خداوند توفی‌ و نگاه‌ داشته‌ می‌شوند، آن‌ را که‌ بخواهد، نگاه‌ می‌دارد و آن‌ را نخواهد، باز می‌گرداند؟ امام علیه السلام فرمود: آن‌که‌ هنگام‌ خواب‌ نزد خداوند برده‌ می‌شود، ارواح‌ عقول‌ است‌ اما ارواح‌ حیات‌ در ابدان‌ باقی‌ مانده‌ و جز با مرگ‌ از بدن‌ خارج‌ نمی‌شوند… اصحاب‌ کهف‌ مثالی‌ از این‌ مسأله‌ هستند که‌ هنگام‌ خوابشان‌ روح‌ حیات‌ در بدن‌ آن‌ها باقی‌ بود و از همین‌ رو به‌ طرف‌ راست‌ و چپ‌ گردانیده‌ می‌شدند. بحارالانوار ۵۸/۴۳ الامام‌ الصادق علیه السلام: والروح‌ جسم‌ رقیق‌ قد البس‌ قالبا کثیفاً ـ روح‌ جسمی‌ رقیق‌ و لطیف‌ است‌ که‌ در قالبی‌ ضخیم‌ و غلیظ‌ (بدن‌) قرار گرفته‌ است‌. بحارالانوار 185/10 1 الامام‌ الباقر علیه السلام: ان‌ العباد اذا ناموا خرجت‌ ارواحهم‌ الی‌ السماء فما رأت‌ الروح‌ فی‌ السماء فهوالحق‌ و مارأت‌ فی‌ الهواء فهو الاضغاث[۱۴] ـ وقتی‌ که‌ بندگان‌ خدا به‌ خواب‌ می‌روند، ارواح‌ آن‌ها به‌ سوی‌ آسمان‌ صعود می‌کند؛ پس‌ آنچه‌ روح‌ (از رویا و خواب‌) در آسمان‌ ببیند، رؤیایی‌ صادق‌ است‌ و آنچه‌ در هوا می‌بیند، خواب‌ آشفته‌ و بدون‌ تعبیر است‌. بحارالانوار 61/31 ۵ـ الامام‌ علی علیه السلام: ان‌ الله‌ خلق‌ الارواح‌ قبل‌ الاجساد بالفی‌ عام‌، فاسکنها الهواء فمهما تعارف‌ هناک‌ ائتلف‌ هیهنا و مهما تناکر هناک‌ اختلف‌ هیهنا ـ خداوند ارواح‌ آدمیان‌ را دو هزار سال‌ قبل‌ از اجساد آن‌ها آفرید و آن‌ها را در هوا جای‌ داد؛ پس‌ ارواحی‌ که‌ در آنجا به‌ یکدیگر انس‌ گرفتند، در اینجا نیز انس‌ می‌گیرند و دوست‌ می‌شوند و ارواحی‌ که‌ در آنجا از هم‌ فاصله‌ گرفتند، در اینجا نیز با هم‌ دشمن‌ می‌شوند. بحارالانوار 61/41 ۶٫ ان‌ الله‌ خلق‌ الروح‌ و جعل‌ لها سلطاناً فسلطانها النفس‌ فاذا نام‌ العبد خرج‌ الروح‌ و بقی‌ سلطانه‌ فیمر به‌ جیل‌ من‌ الملائکة و جیل‌ من‌ الجن‌، فمهما کان‌ من‌ الرؤیا الصادقة فمن‌ الملائکة و مهما کان‌ من‌ الرؤیا الکاذبة فمن‌ الجن‌ ـ خداوند متعال‌ روح‌ را آفرید و برای‌ او سلطان‌ و اقتداری‌ قرار داد که‌ عبارت‌ است‌ از نفس‌. پس‌ هرگاه‌ بنده‌ به‌ خواب‌ می‌رود، روح‌ از بدن‌ او خارج‌ می‌شود و سلطنتش‌ [بر بدن‌] باقی‌ می‌ماند؛ در این‌ هنگام‌ روح‌ با فوجی‌ از فرشتگان‌ روبرو می‌شود و با فوجی‌ از جنیان‌؛ پس‌ آنچه‌ رؤیای‌ صادقه‌ است‌، از جانب‌ فرشتگان‌ [به‌ او القاء شده‌] است‌ و رؤیای‌ کاذبه‌ از جانب‌ جنیان‌ است‌. سوال دوم : استاد اگر به احادیث بالا و مخصوصا حدیث امام جواد دقت کنید میگوید جز خدای یگانه همه چیز دارای جزء است پس چطور میتوان گفت که نفس ناطقه لیس کمثله شی است ؟ و با چه منطقی میتوان کلام یکی از عرفا که اخیرا گفته بود لاتاخذنی سنه ولانوم را توجیه کرد؟اینکه برخلاف حرف امام میشود . سوال سوم : در احادیث به وفور دیده میشود که اهل بیت از تفکر در ذات خدا نهی کرده اند و فرموده اند هرکس به ذات فکر و اندیشید هلاک میشود . حال چرا فلسفه اسلامی نقطه ی تکیه اش و تمام حرف اش صحبت از ذات است ؟ سوال چهارم : و اما در احادیث دیگر به چشم میخورد که پیامبر خصوصیت جسمی جبرئیل را هم ذکر کرده و حتی تعداد بال های او را هم گفته است و از این دست احادیث زیاد است که خصوصیت جسمی ملائک ذکر میشود . وقی پیغمبر میگوید جبرئیل نزدیک به سیصد تا یا سیصد هزار تا ( دقیق یادم نیست ) پز داشت آیا بازهم میتوان گفت جبرئیل مجرد است؟ سوال پنجم : در خصوص اینکه خداوند در تمام مکان ها و زمان هاست . من هرچه فکر کردم نمیتوانم قبول کنم . زمان و مکان خلق شده به دست خداوند است پس محدود است و خدا در محدود نمیگنجد . پس اینکه خداوند فرموده است همه جا با شما هستم فکر کنم یعنی اینکه خداوند با قدرت و تسلطی که دارد بر همه چیز احاطه دارد نه اینکه همه جا با شخص باشد . چطور نامتناهی ( خداوند ) در متناهی ( زمان و مکان ) جای میگرد ؟ سوال ششم : خداوند خود خالق وجود است پس چطور میتوان خود واژه وجود را برای خداوند به کار برد؟ و به نظرم یک مشکل فلسفه اسلامی همین است که خواست خدا را زیرواژه وجود تعریف کند . چون وجود لایتناهی ( خدا ) را ذیل متناهی( وجود) رسم کردن جالب نیست . چطور میتوان کوزه را از دریا پر کرد . حال واژه وجود به مثابه کوزه و بلاتشبیه خداوند به مثابه دریا . به نظر من این جمله بهتر است که" وجود خدا دارد" , نه اینکه "خدا وجود دارد" .خدا قطعا وجود دارد . چون خود وجود را خدا بوجود آورده است . مثلا خداوند خود خالق مکان است .مگر میتوان گفت مکان خدا کجاست ؟ و خود خالق زمان است مگر میتوان گفت از چه زمانی بوده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیاری از سؤالاتتان در صورتی که بحث معرفت نفس را ادامه می‌دادید حل می‌شد. زیرا در بحث معرفت نفس، نظر به جنبه‌ی مجرد انسان می‌شود بدون آن‌که در آن بحث به جنبه‌های دیگر آن نظر شود، در حالی‌که انسان در روایات از جنبه‌های مختلف مدّ نظر قرار می‌گیرد و این‌که حضرت جواد«علیه‌السلام» می‌فرمایند: حضرت اللّه «واحدٌ اَحَدٌ لا متجزی» یعنی حضرت اللّه، یگانه‌ای هستند که هیچ موجودی در کنار آن نمی‌تواند وجود داشته باشد و او جزءپذیر نیست و به زیادی و کم توهم نمی‌شود. در حالی‌که وقتی بحث نفس ناطقه یا هر مجرد دیگری مثل ملائکه می‌شود همین‌که هرکدام غیر دیگری هستند نشان می‌دهد که هرکدام جنبه‌هایی دارند که دیگری ندارد و از این جهت در یگانگی مطلق نیستند که نفی غیر کنند ولی اَحدبودن خداوند به تعبیر علی«علیه‌السلام» یعنی یکی که دومی در کنارش نیست. به هرحال این روایات هرکدام نوری از انوار توحید را در مقابل ما می‌گشاید که برای فهم آن‌ها نه‌تنها فلسفه‌ حجاب نیست بلکه کمک‌کننده است. به‌خصوص که در نتیجه‌گیری‌هایی که کرده‌اید یک خطای بزرگ را متوجه نشده‌اید. آن‌جایی که می‌گویند خداوند با قدرت و تسلط‌اش همه‌جا هست نه این‌که همه‌جا با شخص باشد. این حرف شما به این معنا است که ذات خدا از صفات او جدا است که در فلسفه و کلام به این نگاه اشکال اساسی دارند چون معنای این حرف آن است که ذات خدا از کمالاتش خالی است. در ضمن این در مباحث معرفت نفس بحث می شود که باید بین مزاجی که در حین خواب بدن را تدبیر می کند با روحی که در حین خواب از بدن جدا می شود فرق گذاشت که این موضوع در زبان روایات به صورتی دیگر مطرح است که جای بحث آن در این جا نیست .موفق باشید
نمایش چاپی