بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شرح تفسیر المیزان

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29480
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: منظور از انس با قرآن کریم چیست؟ دقیقا چه کاری باید صورت گیرد؟ به چه کتبی برای فهم دقیق این موضوع مراجعه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از فهم ظاهری آیات به کمک ادبیات عرب، از تفسیری مثل تفسیر «المیزان»، کار می‌آید. موفق باشید

28972
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام: استاد از چه موقعی و با چه پشتوانه ای برای ما که طلبه هستیم المیزان را شروع کنیم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: هر زمانی که فشار درس‌های اولیه، کمی کم شود مثلاً بعد از خواندن ادبیات و تا حدّی فقه و اصول؛ خوب است که به المیزان با دقت کامل به همان صورتی که در جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» عرض شده، رجوع شود. موفق باشید

28948
متن پرسش
سلام مجدد خدمت حضرت استاد: پیرو پاسخ حضرتعالی پیرامون سؤال شماره 28941 استدعا دارم کمی بیشتر راهنمایی بفرمایید. حقیقتا درمانده شده ایم و نمی دانیم چه کنیم. حداقل بفرمایید درخصوص این موضوع، بیشتر روی کدام سوره های مبارکه قرآن تمرکز کنیم؟ با تشکر و عذرخواهی بابت مزاحمت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی بعد از سوره‌ی روم، سوره‌ی آل عمران. البته اگر با دنبال‌کردن شرح صوتی آن سوره‌ها کا را جلو ببرید، إن‌شاءالله نتایج خوبی خواهید گرفت. موفق باشید

28941
متن پرسش
باسمه تعالی محضر استاد گرانقدر: سلام علیکم. حقیقت این است که بدنه دستگاه های متولی فرهنگ در جمهوری اسلامی یا اساساً اعتقادی به فرهنگ توحیدی ندارند و یا علیرغم دغدغه و اعتقاد به فرهنگ ناب توحیدی، دچار حیرت و سرگشتگی هستند. امثال بنده نمونه ای از این بدنه هستم. به لطف خدا حدود ۱۰ سال است که با نظام فکری حضرتعالی مأنوس هستم، اما در حوزه فرهنگ پس از مطالعه و تفکر فراوان هنوز در حیرت هستیم که چه باید کرد؟ تا الان به این نتیجه رسیدیم که قبل از ورود به مسائل فرهنگی و اساساً برای کشف مسائل حقیقی فرهنگی و کشف راه حل آن، ابتدائاً باید ارکان و ستون های فرهنگ توحیدی و نیز ارکان تهدیدات فرهنگ توحیدی را کشف کنیم تا بتوانیم در گام بعد به راهکار حفظ ستون های فرهنگ توحیدی و راهکار مقابله با ارکان تهدیدات فرهنگی بپردازیم. به نظرمان رسید که مبنا را روایات ارکان ایمان، کفر، شک و نفاق به ویژه در اصول کافی قرار دهیم. گرچه روایات مربوطه خیلی سنگینه برای ما. اما آنقدر این روایات را بخوانیم و تکرار کنیم تا بعد از مدتی شاید چیزی در کاسه مان بیندازند. نظر حضرتعالی چیست؟ آیا این مسیر را برویم؟ استدعا دارم گِرایی به ما بدهید. چه بکنیم استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر خوبی است ولی به نظر بنده اگر با رجوع به قرآن، ذیل تفسیر المیزان آن جدّیت را دنبال بفرمایید إن‌شاءالله نتیجه‌ی خوبی خواهید گرفت. موفق باشید

28843
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد من پیش از این در خصوص آیهء «کونوا مع الصادقین» از شما سوالاتی کردم. علت این پرسش این بود که در تفاسیر به نتیجهء واحدی دست پیدا نکردم؛ البته نه تنها حقیر, بلکه استادانی هم که در جلسه حضور داشتند دربارهء این آیه به نتیجهء نهایی نرسیدند. علامه طباطبایی فقط به چند روایت استناد کرده بودند و آیت الله جوادی به قطع فرموده بودند منظور از صادقین فقط معصوم نیست؛ اما فخر رازی و آقای مکارم با استناد به سخن فخر و تکمیل آن گفته اند منظور فقط معصوم است. دایرهء صادقین که بر اساس یافته های حقیر گسترده است. مشکل در عبارت «کونوا مع» است. آیا امر به «کونوا مع» امر به تبعیت مطلق است که لازمهء آن عصمت باشد؟ آیا خود واژهء صادقین می تواند شرط و قید تبعیت باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال وجهِ تامّ صادقین که شأن آن‌ها طبق آیه‌ی مذکور، تبعیتِ محض است جز معصوم نمی‌تواند باشد. موفق باشید   

28718
متن پرسش
سلام و عرض ادب: ۱. آیا تعمق در قرآن به ترتیب نزول سوره ها، آیا تاثیری در فهم قرآن دارد؟ یا اینکه چون آیات آیینه یکدیگرند و مسأله شان نزول آنچنان معنایی پیدا نمی‌کند، می‌شود از هر قسمت که گرفت به همه آن رسید؟ اصلا اساسا با پذیرش گزینه دوم که نظرات مرحوم علامه هم هستند، گزینه اول نفی میشود یا خیر؟ ۲. ترتیب سور قرآن به ترتیب نزول، جایگاهشان چقدر حائز اهمیت است؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظرم بد نیست سری به جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» بزنید. ۲. ترتیب نزول سوره‌ها نه چندان مهم است و نه ممکن است زیرا بعضی از آیات در سوره‌های دیگری است که سال‌های قبل آمده است. کتاب «قرآن هرگز تحریف نشده» از آیت اللّه حسن‌زاده در این مورد نکات خوبی دارد. موفق باشید

28639
متن پرسش
سلام و عرض ادب: آیا ارزش دارد که ابتدا زبان عربی را یاد بگیریم و سپس المیزان را به زبان اصلی بخوانیم؟ یا اینکه یکراست سراغ ترجمه برویم و ظاهراً هم خیلی جلو بیفتیم. به عبارت دیگر بین المیزان متن اصلی و به قلم علامه و المیزان ترجمه شده چقدر تفاوت هست؟ اینقدر هست که ارزش داشته باشد ابتدا فهم متن عربی را یاد بگیریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی ترجمه‌ی مرحوم موسوی همدانی را تأیید کرده‌اند. با این‌همه متن عربی چیز دیگری است ولی نباید معطل شد. موفق باشید

28394
متن پرسش
سلام استاد عزیز: میگم یک سوال: مگه حضرت آدم و حوا علیهما السلام توبه نکردند؟ مگه خدا با اون قسم های ۵ گانه توبشون رو نپذیرفت؟ پس چرا به زمین مهبوط شون کرد؟ این یعنی توبه اگر هم پذیرفته بشه عواقب عمل گریبان انسان رو حداقل در دنیا خواهد گرفت، درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن را مرحوم علامه‌ی طباطبایی به طور مفصل ذیل آیه‌ی «فعصی آدم ربّه فغوی» آورده‌اند که آن حکم، حکمِ ارشادی بود و حکم ارشادی مثل آن است که کسی به کودک خود بگوید مواظب بخاری باشد، ولی چنانچه نزدیک شد و دست او سوخت، هر اندازه هم بگوید اشتباه کردم، مشکل او از این جهت رفع نمی‌شود. کلیّت این بحث را می‌توانید در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» که روی سایت هست، دنبال بفرمایید. موفق باشید

28183
متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده سالهاست مشغول تبلیغ دین هستم. احساس می‌کنم در عرصه تبلیغ دین به هیچ وجه مؤثر نبوده ام. جملاتی می نویسم ، شما منو در این جملات و مطالب یاری کنید! استاد بنده احساس می‌کنم زمانه خود را نمی‌شناسم ، و تاریخ جدیدی که با انقلاب اسلامی گشوده شده است را درک نمی‌کنم و به همین علت خارج از زمانه و تاریخ خود افتاده ام و همه فعالیت های خود را پوچ می‌بینم. احساس می‌کنم اهداف تبلیغی ما در عرصه دین مبهم است، اگر نگویم هدف خاصی را دنبال نمی‌کنیم! در کل نمی‌دونیم قرار است با تبلیغ دین به چه آفاقی برسیم تا بتوانیم بر اساس همان افق ها برنامه ریزی داشته باشیم! نمی‌دونم تا چه اندازه این حرفی که می‌زنم صحیح است ، بنده احساس می‌کنم ما باید اهداف تبلیغی خود را تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی خصوصا مسأله تمدن اسلامی قرار بدیم و در راستای رسیدن به همین اهداف تفکر و برنامه ریزی کنیم! احساس می‌کنم باید در این مسیر با تکیه بر محور ولایت فقیه و اندیشه های ناب آقا که در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی گوشه هایی از آن نیز آشکار است ، حرکت کنیم. اما اگر بخواهیم به این نحو ذیل انقلاب اسلامی قرار بگیریم تا در درون تاریخ جدید قرار بگیریم، نیاز به معارف بلند و مهارت های خاصی داریم که فقط با تفقه و تفکر و بصیرت می توان به آن دست یافت! حال اگر ما اهداف را جامعه توحیدی و تمدن اسلامی قرار بدیم و با محور بیانیه گام دوم انقلاب بخواهیم حرکتی را آغاز کنیم مثلا در مسأله سبک زندگی اسلامی اگر بخواهیم فعالیت هایی داشته باشیم نیاز به دانش عمیق و تفکری سلیم داریم. به نظرم لازمه ی فعالیت در این عرصه، شناخت صحیح تمدن اسلامی ، سبک زندگی اسلامی و از آنطرف شناخت رقبایی چون تمدن غرب و سبک زندگی غربی است که این مسائل دانش و تفکری اساسی را می طلبد. مثلا در منطقه تبلیغی ما در ایام کرونا مشغول تعمیرات مسجد شدند ، مسجد ما تا حدودی نسبت خودش را با معماری اسلامی حفظ کرده بود ، اما بعد از این تعمیرات و تغییر و تحول های جدید ، احساس می‌کنم این مسجد فاصله زیادی با معماری اسلامی پیدا کرده و اصلا اون حال و هوا و انسی را که قبلاً داشت دیگه نداره! احساس می‌کنم این مسجد نمیتونه ما را در دل خود آرام کنه و ما را به یاد عالم قدس و معنویت بندازه ، و عجیب این است که محرک این کار امام جمعه و طلاب محل بوده اند و اندک ارزشی به حرف های حقیر در این زمینه ندادن! احساس می‌کنم در دل این مسجد دیگر نمی‌توان افراد را متذکر و متوجه حقایق دین کرد! چون کسانی که هنوز فرق بین تالار و مسجد را درک و فهم نمی‌کنند ، چگونه میتونن بین تمدن غرب و تمدن اسلامی فرقی قائل بشن ، اونم وقتی که تمدن غرب همه را درگیر خود کرده است! به هر حال بنده به این نتیجه رسیده ام که اگر مبلغان مردم را با معارف ناب توحیدی آشنا نکنند و نگاه تمدنی نداشته باشد و خود را ذیل انقلاب اسلامی معنا نکنند و در ذیل شخصیت نورانی امام خامنه ای تفکر و تعمق نکنند نمی توانند تبلیغ دین را به صورت صحیح انجام دهند! به نظر شما تا چه اندازه می توان گفت این نگاه به تبلیغ دین درست و صحیح است؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده متوجه‌ی نکات خوبی هستید. ولی از آن طرف هم متوجه باشید اسلام قدرت تصرف حتی در زمان و مکان را دارد و از این جهت می‌توانیم مثل شهید آوینی دوربین را هم در اختیار اهداف خود قرار دهیم به شرطی که از یک طرف اسلام را به نور قرآن بشناسیم و از طرف دیگر جهان غرب را. فکر می‌کنم با تأمّل در تفسیر المیزان جلو بروید، مؤثر خواهید شد. موفق باشید

28172
متن پرسش
سلام و خسته نباشید: چرا از تفسیر های قرآنی ملاصدرا چیزی نمی‌گویید؟ نظر شما در مورد کتابهای تفسیری ملاصدرا چیست؟ نشر عروج کتابی دارد به نام تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امام خمینی ۵. جلدی نظرتون در مورد این کتابها هم بگویید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه جناب صدرا به قرآن، نگاه بسیار زنده و عمیق و متعالی است و رویهمرفته مبانیِ امثال بنده در نسبت با المیزان بر همان اساس است. به نظر بنده امروز، تفکر قرآنی بدون زیربناهای فکریِ صدرایی جوابگوی عقلِ این دوران نیست و حضرت امام نیز کاملاً در همان دستگاه به آیات و روایات نظر دارند. موفق باشید

28042
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد بزرگوار: بنده طلبه هستم. ۱. اگر ما بخواهیم تفسیر بخوانیم به نظر شما بین تفسیر تسنیم آقای جوادی آملی و المیزان علامه طباطبایی کدوم را انتخاب کنیم؟ ۲. نظر شما در مورد تفسیر مجمع البیان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. امروز در تاریخی هستیم که تفسیر المیزان بیشتر جواب می‌دهد و در کنار المیزان، از تسنیم کمک باید گرفت. ۲. مجمع‌البیان همان‌طور که از اسم آن مشخص است به واقع، تفسیر نیست تا تکلیف ما را در نسبت با آیات و سور، مشخص کند بلکه جناب طبرسی زحمت زیاد کشیده‌اند و نظرات مختلف را ذیل آیات به میان آورده‌اند که کار با ارزشی است و چنانچه ملاحظه کنید مرحوم علامه طباطبایی در این رابطه از آن اثر، استفاده کرده‌اند. موفق باشید

27991
متن پرسش
سلام: صوت های تفسیر سوره بقره در سایت نبود. کجا باید گیر بیارم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن زمان که سوره‌ی بقره بحث شد، مباحث ضبط نمی‌ شد.

موفق باشید

27966
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: تقریبا دو سال سیر مطالعاتی شما را دنبال کردم و تا اندازه ای خودم نیز با مطالب جلو می رفتم. الان که تصمیم به مطالعه تفسیر های قرآن روی سایت دارم نمی دانم چگونه شروع کنم که سیر باشد، کاربردی باشد و خود نیز با مطالب جلو روم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از صوت همان سوره‌هایی که در سایت پیشنهاد شده، استفاده شود تا آرام‌آرام روح انس با قرآن شکل بگیرد. موفق باشید

27969
متن پرسش
با سلام و احترام: راهنمایی می‌خواستم درباره پایان نامم. کارشناسی ارشد مدرسی معارف موضوع: زمینه های اعطای حکمت و آثار آن از منظر قرآن و روایات
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مشخص در این رابطه فکر نکرده‌ام. تفسیر المیزان را ورق بزنید، مطالب خوبی می‌یابید. موفق باشید

27737
متن پرسش
سلام: چرا شما اینقدر بر تفسیر المیزان تأکید دارید در حالی که بعضی ها معتقدند تسنیم همان المیزان معاصر است که هم با استنادات بیشتر نوشته شده و هم مسائل جدید که در زمان علامه نبودند را نیز مطرح کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب شریف «تسنیم» از آیت اللّه جوادی «حفظه‌اللّه» سعی دارد با دقت زیاد، ابعادی از تفسیر شریف «المیزان» را تبیین کند و در این کار بحمداللّه موفق بوده‌اند. ولی در هر حال کتابِ مادر در تفسیر «تسنیم»، تفسیر «المیزان» است با جامعیت خاص خود. به همین جهت بنده همیشه به رفقا پیشنهاد می‌کنم در کنار تفسیر المیزان، از تفسیر تسنیم غفلت نشود. موفق باشید

27593
متن پرسش
سلام علیکم: استاد برای اینکه نگاه تمدنی و تمدن سازانه به کلام الله مجید پیدا کنیم و بتونیم قرآن را کتاب زندگی و کتاب تمدن سازی الهی ببینیم چه کتابی را پیشنهاد می‌فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته در این تاریخ، المیزان را افقی جهت حضور قرآنیِ ملت‌ها در این تاریخ می‌توان در نظر گرفت. موفق باشید

27491
متن پرسش
سلام علیکم: آیا تفسیر المیزان مرحوم علامه طباطبایی (ره) تفسیری هرمنوتیک محسوب می شود و می توان قلمداد کرد؟ من نظرم به شخصه این است علامه باور دارند حقیقت و سنن الهی و تجلیات حضرت الله در اعصار و زمان ها و تواریخ مختلف متناسب آن زمانه و ظرفیت و تغییر انفسی و عزم راسخ ملتها حاضر می شود کما اینکه در زمان امام رضا (ع) پس از سالها حصر و خانه نشین کردن ائمه تجلی الهی به میان آمد و نشان داده شد اگر جهت جامعه مسلمین و تمدن اسلامی با مکتب اهل بیت (ع) و امام هشتم باشد چگونه مسلمین به اعتلا می رسند و در زمان صفویه با وجود مسائل و نشیبهای آن زمان با تجلی حکمت شیعه و اینکه با تدبیر و هدایت شیخ بهایی و میرداماد و محقق کرکی بستر تحقق شریعت و تبدیل فرهنگ شیعه به ابزار و تمدن به صحنه آمد و در شرایط کنونی در بستر انقلاب اسلامی و سیره شهدا و ولایت دو فقیه جامع الشرایط تجلی یافته است. ولی علامه، پلورالیسم و تکثر در تفسیر قرآن که رویکرد اسحاق کندی هم به آن سمت و سو رفت و مورد انتقاد جدی امام حسن عسکری (ع) واقع شد، باور ندارند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:چرا که نه! مگر علمای ما در هر زمانی مطابق روح آن زمان، حقیقت را به میان نمی‌آوردند؟ علامه‌ی طباطبایی «رحمت‌اللّه‌علیه» در مواجهه با دنیای جدید و موضوعاتی که بعد از مشروطه به میان آمد، قرآن را مطابق چنین شرایطی به نطق آوردند و حقیقت را مطابق روح این زمان ظاهر کردند. موفق باشید  

27309
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام و تشکر فراوان: ۱. در یکی از سئوالات اشاره به دوره خودسازی از جانب شما شده بود منظور چیست؟ ۲. مباحثی از شما که موجب افزایش محبت به خداوند متعال می شود را معرفی بفرمائید. خیلی ممنون از لطف شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده چیزی از جانب خود ندارم، بیشتر به تفسیر المیزان و روایات «اصول کافی» و «تحف‌العقول» ارجاع می‌دهم. ۲. کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» آن‌شاءاللّه کمک می‌کند. موفق باشید

27134
متن پرسش
با سلام و احترام: در یکی از سوالات ۲۷۱۱۱ در خصوص اجل صحبت فرموده اید، به نظر می رسد اینجور تصور در خصوص اجل هر چند در کتاب های مختلف ذکر شده است نگاه کاملی به اجل انسان نباشد. ما اگر یک اجل قطعی داریم که زمان آن را خداوند متعال دقیق اطلاع دارد اینکه بگوییم این زمان عقب و جلو می شود این یعنی اینکه خداوند که عالم و قادر متعال است نمی دانسته است که مثلا بنده یک کار خوب یا صدقه می دهم و عمرم طولانی می شود. به نظر می رسد باید پذیرفت که ما یک زمان قطعی برای مرگمان داریم که اون زمان قطعی همان است که برای همگان به وقوع می پیوندد. به این معنی که خداوند قادر متعال خود علم دارد که بنده اش با تمام اختیارات و اعمالش در تاریخ مشخص شده از این دنیا می رود و زمان از آنچه که خداوند متعال تعیین کرده است عقب و جلوتر نخواهد شد. با این نگاه باید گفت اینکه فرموده اند مثلا صدقه عمر را طولانی می کند نیز چنین تعبیر می شود که بله صدقه عمر را طولانی می کند و خداوند هم آن را می دانست که مثلا بنده صدقه می دهم و این مدت طولانی شدن را هم در تعیین اجل در نظر گرفته است. بنابراین ما یک اجل بیشتر نمی توانیم تصور کنیم که بر بنده زمانش مشخص نیست اما نزد خداوند متعال این کاملا مشخص است و در همان زمان عمر انسان به پایان می رسد. خداوند متعال می داند مثلا بنده در رانندگی بی احتیاطی می کنم و خلاف عقل همزمان با موبایل صحبت می کنم و همین منجر به مرگ بنده می شود و اینجور نیست که خداوند تعیین کرده باشد عمر مرا ده سال دیگر بعد یکدفعه بنده بی احتیاطی کنم و تصادف کنم و امروز از دنیا بروم. خداوند علم داشت که بنده با اختیار و بر خلاف عقل این بی احتیاطی را می کنم و عمرم همین لحظه به پایان می رسد. در مجموع آنچه که به نظر می رسد هر فرد یک زمان قطعی مرگ دارند که به وقوع می پیوندد و خداوند این تاریخ را با توجه به همه اشرافی که به بنده اش دارد و می داند این بنده با اختیار چه کارهایی می کند و چه کارهای نمی کند تعیین نموده است. در غیر این صورت باید پذیرفت که خداوند از یک چیزهای بنده بی اطلاع بوده است و اجازه داده است که کارهایی بکند و یا نکند و عمرش کم و زیاد شود. مگر می شود خداوند اطلاع نداشته باشد از تمام اعمال اختیاری خوب و بد انسان و نتوانسته باشد زمان قطعی مرگ را تعیین کند. در چنین نگاهی بله اعمال خوب کمک به ایتام، صدقه، انفاق، قرض و ... همگی منجر به طولانی تر شدن عمر انسان می شود و این از منظر خداوند متعال هم دیده شده است منتهی زمانش نزد ما مشخص نیست. نکته دیگر اینکه با این نگاه دو اجل مسمی و معلق باید پذیرفت که وقتی انسان از دنیا می رود این زمان مرگش بر اساس آنچه خداوند متعال تقدیر کرده است نبوده است و می توانست بیشتر از این زندگی کند. در حالی که زمان مرگ همان است که اتفاق می افتد و این از دید خداوند قادر متعال پوشیده و پنهان نبوده و نیست. به نظر می رسد این نگاه دو اجلی وقتی بوجود آمده است که روایات متعدد بر طولانی یا کوتاه شدن عمر انسان در اثر یکسری اعمال تاکید داشته اند و چون جمع بین این دو ممکن نبوده است این نگاه شکل گرفته است و اگر بپذیریم که بله این روایات کاملا دقیق هستند و خداوند هم با علم به اینکه بنده چه اعمال اختیاری خیر و شری انجام می دهد دقیقاً همان زمان را برای مرگش تعیین کرده است هم قطعی بودن زمان مرگ زیر سوال نمی رود (اینکه پرسیده شود مگر خدا نمی دانست که بنده این کار خوب را می کند و عمر را تعیین کرد؟) هم اینکه تاثیر اعمال انسان در زمان مرگ مورد توجه و دقت قرار گرفته است و واقعیت خواهد داشت. اگر این استدلال اشتباه می باشد لطفا نکته مشکل در نگاه به اجل را از منظر این نوشته راهنمایی فرمایید تا اصلاح شود. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب مذکور عرض شد اجل هرکس دقیقاً در علم خداوند است که به چه نحوی و در چه زمانی فرا می‌رسد. ولی وقتی به آیه‌ی: «هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ طينٍ ثُمَّ قَضى‏ أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ (۲/ انعام) نظر کنیم و بحث اجل مسمی را که بعد از اجل آورده است را به تدبّر بنشینیم، سخن بزرگان تفسیر قابل توجه می‌شود که قبل از آن به سخن حضرت جواد (ع) نظر می‌کنیم که می‌فرمایند: ««مَوْتُ‏ الْإِنْسَانِ‏ بِالذُّنُوبِ‏ أَكْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالْأَجَلِ وَ حَيَاتُهُ بِالْبِرِّ أَكْثَرُ مِنْ حَيَاتِهِ بِالْعُمُرِ» مرگ آدمی به سبب گناهان بیشتر از مرگ به واسطه‌ی اَجَل است، و ادامه‌ی حیاتش به سبب نیکوکاری بیشتر از حیاتش به واسطه‌ی عمر طبیعی است.

علامه‌ی طباطبایی این‌طور می‌فرمایند: اجل دو گونه است: يكى" اجل مبهم"، و يكى" اجل مسمى"، يعنى معين در نزد خداى تعالى، و اين همان اجل محتومى است كه تغيير نمى پذيرد. و به همين جهت آن را مقيد كرده به" عنده نزد خدا" و معلوم است چيزى كه نزد خدا است دستخوش تغيير نمى شود، به دليل اينكه فرمود: «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ» و اين همان اجل محتومى است كه تغيير و تبديل برنمى دارد. خداى متعال مى فرمايد: «إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ». پس نسبت اجل مسمى به اجل غير مسمى نسبت مطلق و منجز است به مشروط و معلق، به اين معنا كه ممكن است اجل غير مسمى به خاطر تحقق نيافتن شرطى كه اجل معلق بر آن شرط شده تخلف كند و در موعد مقرر فرا نرسد، و ليكن اجل حتمى و مطلق راهى براى عدم تحقق آن نيست، و به هيچ وجه نمى توان از رسيدن و تحقق آن جلوگيرى نمود.

و اگر آيات سابق به ضميمه آيه شريفه «لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ، يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ» مورد دقت قرار گيرند بدست مى آيد كه اجل مسمى همان اجل محتومى است كه در «أُمُّ الْكِتابِ» ثبت شده، و اجل غير مسمى آن اجلى است كه در «لوح محو و اثبات» نوشته شده است،- و ان شاء اللَّه- بزودى خواهد آمد كه ام الكتاب قابل انطباق است بر حوادثى كه در خارج ثابت است، يعنى حوادثى كه مستندند به اسباب عامى كه تخلف از تاثير ندارد، و لوح محو و اثبات قابل انطباق بر همان حوادث است، ليكن نه از جهت استناد به اسباب عامه بلكه از نظر استناد به اسباب ناقصى كه در خيلى از موارد از آنها به" مقتضى" تعبير مى كنيم، كه ممكن است برخورد با موانعى بكند و از تاثير باز بماند و ممكن است باز نماند.

مثالى كه با در نظر گرفتن آن، اين دو قسم سبب يعنى" سبب تام" و" سبب ناقص" روشن مى شود نور خورشيد است، زيرا ما در شب اطمينان داريم كه بعد از گذشتن چند ساعت آفتاب طلوع خواهد كرد و روى زمين را روشن خواهد نمود، ليكن ممكن است مقارن طلوع آفتاب كره ماه و يا ابر و يا چيز ديگرى بين آن و كره زمين حائل شده و از روشن شدن روى  زمين جلوگيرى كند، هم چنان كه ممكن هم هست كه چنين مانعى پيش نيايد كه در اين صورت قطعا روى زمين روشن خواهد بود.

پس طلوع آفتاب به تنهايى نسبت به روشن كردن زمين" سبب ناقص" و به منزله" لوح محو و اثبات" در بحث ما است و همين طلوع به ضميمه نبود مانعى از موانع، نسبت به روشن كردن زمين" علت تامه" و به منزله " أُمُّ الْكِتابِ" و" لَوْحٍ مَحْفُوظٍ" در بحث ما است.

همچنين است اجل آدمى، زيرا تركيب خاصى كه ساختمان بدن آدمى را تشكيل مى دهد با همه اقتضاءات محدودى كه در اركان آن هست اقتضا مى كند كه اين ساختمان عمر طبيعى خود را كه چه بسا به صد و يا صد و بيست سال تحديدش كرده اند بكند. اين است آن اجلى كه مى توان گفت در لوح محو و اثبات ثبت شده، ليكن اين نيز هست كه تمامى اجزاى هستى با اين ساختمان ارتباط و در آن تاثير دارند، و چه بسا اسباب و موانعى كه در اين اجزاى كون از حيطه شمارش بيرون است با يكديگر برخورد نموده و همين اصطكاك و برخورد باعث شود كه اجل انسان قبل از رسيدن به حد طبيعى خود، منقضى گردد، و اين همان" مرگ ناگهانى" است.

با اين بيان تصور و فرض اينكه نظام كون محتاج به هر دو قسم اجل، يعنى مسمى و غير مسمى باشد آسان مى شود. و نيز روشن مى شود كه منافاتى بين ابهام در اجل غير مسمى و تعيين آن در مسمى نيست، چه بسا اين دو اجل در موردى در يك زمان توافق كنند و چه بسا نكنند، و البته در صورت تخالف آن، اجل مسمى تحقق مى پذيرد نه غير مسمى. ترجمه تفسير الميزان، ج 7، ص: 10

به‌گفته علامه طباطبایی اجل مُسَمّیٰ، زمان حتمی یعنی تغییرناپذیر مرگ انسان است که تنها خدا آن را می‌داند. اجل مُعَلَّق در برابر آن قرار دارد و به‌معنای زمان طبیعی مرگ انسان است که تغییر می‌پذیرد. به‌باور وی اجل معلق، زمان مرگ فرد براساس شرایط بدنی اوست؛ یعنی فردی که براساس شرایط بدنی‌اش، مثلاً می‌تواند صد سال عمر کند، اجل معلق او (یعنی زمان مرگش) در صدسالگی است؛ اما ممکن است همین فرد بر اثر عواملی، مرگش زودتر یا دیرتر روی دهد و این اجل مسمای او است. موفق باشید   

27122
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد آقای قرائتی میگفتن علامه طباطبایی فرمودن که تفسیر قرآن هر دو سال باید جدید بشه. من معنی این حرف رو نمی فهمم. یعنی بعد المیزان چرا دیگه تفسیری نوشته نشده ظاهرا؟ و آیا رجوع به المیزان با این حرف جور درمیاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفسیر قیّمِ المیزان، اصول کلّیِ تفکر در قرآن را در مقابل ما قرار می‌دهد تا راه رجوع به قرآن در مقابل‌مان گشوده شود. تازه با درکِ روحی که تفسیر المیزان مقابل ما می‌گذارد، اگر با قرآن مرتبط شویم می‌یابیم که آری! این کتاب هر روز برای ما حرف‌های تازه دارد. زبان قرآن، زبانی است که انسان می‌تواند به کمک آن زبان با حضور خدا در عالم نسبت برقرار کند و این، وقتی صورت می‌گیرد که با تدبّر در قرآن، به لایه‌ها‌ی زیرینِ زبان قرآن نزدیک شویم که آن نزدیکی به بنیاد روحی است که این زبان از آن برآمده‌است و از آن گزارش می‌دهد و ما را متذکرِ نسبتِ خود با سایر چیزها می‌کند.

زبان قرآن از آن جهت که زبان فطرت است، جایگاه وجود ما است و می‌توانیم بودنِ خود را در آن جستجو کنیم و در رجوع به قرآن به کمتر از آن قانع نباشیم و بتوانیم همواره بین خود و آن‌چه قرآن در مقابل ما می‌گشاید، در رفت و آمد باشیم که این نحوه‌ای از انس و نزدیکی با خود و با حقیقت است، از آن جهت که زبان قرآن موجب بسط وجودِ انسان می‌گردد تا خود را نسبت به همه چیز گشوده نگه دارد و این چیزی است که امکان تحقق آن با اُنس با قرآن فراهم می‌شود و در آن صورت نحوه‌ی زیست ما را شکل می‌دهد. موفق باشید 

27084
متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد عزیز: در رابطه با شروع مطالعه تفسیر المیزان بنا به نیاز به شرح تفسیر و با مشورت حضرتعالی که فرمودید از سوره رمز و عنکبوت و آل عمران شروع کنم، مطلبی باعث سوال برایم شده و آن اینکه ترتیب گوش کردن یا مطالعه به ترتیب سوره ها و ترتیب کتاب المیزان باشد بهتر نیست، و اینکه اگر بهتر است شرح حضرتعالی در سوره های ابتدایی موجود هست؟ ببخشید مزاحم زمانتان می شوم (یخورده وسواس نظم در مطالعه دارم، پیوسته ترجیح دارم که از ابتدا هر موضوعی را مورد مطالعه قرار بدهم و نمی دانم این خوب است یا وسواس بی مورد)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً می‌دانید که ترتیب امروزین قرآن، ربطی به ترتیب نزول آن ندارد ولی وقتی بخواهید به تفسیر المیزان رجوع کنید، خوب است از ابتدا شروع نمایید. زیرا مرحوم علامه آنچه از ابتدا فرموده‌اند را ملاک قرار داده‌اند برای تفسیر آیات بعدی. موفق باشید

27063
متن پرسش
سلام: ما یک جلسه هفتگی ۵ نفره داریم که حدود ۱۰ در حال برگزاری می باشد و در حال حاضر مباحث ذیل رو کار می کنیم: ۱. خواندن صحیفه سجادیه. ۲. نهج البلاغه. ۳. جدیدترین سخنان امام خامنه ای. ۴. تحلیل اخبار. ۵. مباحثه کتب سیر استاد طاهرزاده لطفا راهنمایی کنید ۱. به نظرتان تفسیر المیزان را اضافه کنیم؟ ۲. پیشنهادتان برای اضافه کردن یا حذف موضوعاتی که کار می کنیم چیست؟ ۳. برای مطالعه کتب استاد چه سیری را پیشنهاد می دهید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شماره‌ی ۱ و ۲ را بگذارید بعد از مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کار کنید. ۲. بعد از شروع سیر مطالعاتی و در ادامه با استماع شرح چند سوره مثل سوره‌ی زمر و آل‌عمران؛ با توجه به جزوه‌ی «روش کار با المیزان» که بر روی سایت هست، وارد تفسیر المیزان شوید. ۳. همان سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست را می‌توانید دنبال بفرمایید. موفق باشید

26993
متن پرسش
سلام استاد: آیا به نظر شما سیر مطالعه المیزان را از ابتدا شروع کنیم تا آخر یا سیر تفسیر شما که از سوره زمر شروع می شود را ابتدا کار کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا خوب است «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کار شود. موفق باشید

26998
متن پرسش
سلام استاد: پیرو سوال ۲۶۹۹۳ می خواستم عرض کنم بنده تمام آن مباحث رو کار کردم ۸ ماهه به لطف خدا در ذیل اشارات و مباحث عالی شما قرار گرفته ام‌. الان تفسیر المیزان و روزی یک آیه می خواستم کار کنم بعد دیدم خودتان در سایت سیر قرآن و نهج البلاغه هم دارید. گفتم بپرسم از حضورتان کدام بهتر است از اول المیزان رو شروع کنم یا سیر تفسیر سوره های زمر تا آخر رو با شما شروع کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم برای آشنایی با زبان المیزان، خوب است که آن چند سوره، ابتدا کار شود و با صوت آن متوجه‌ی زبان المیزان بشوید و سپس إن‌شاءاللّه با المیزان کار را جلو ببرید و بحث نهج‌البلاغه را به بعد موکول کنید. موفق باشید

26943
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد جان اگر بخواهیم تفسیر المیزان را جزء برنامه های مطالعاتی قرار دهیم، آیا شرحی بصورت مکتوب یا صوتی پیشنهاد می‌فرمایید، که بیان علامه را با توضیحات لازم برای مبتدیان بیان فرموده باشند. تشکر فراوان از شما و دوستان زحمت کش لب المیزان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده این است که اولاً: جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» مطالعه شود. ثانیاً: صوت شرح چند سوره مثل سوره‌ی عنکبوت و زمر و آل عمران دنبال گردد. ثالثاً: به همان روشی که در آن جزوه گفته شده، سراغ تفسیر المیزان بروید. إن‌شاءاللّه نتیجه خواهید گرفت. موفق باشید

نمایش چاپی