بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شریعت و احکام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9940
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: من سؤال آنچنانی ندارم اما چیزی هست که مطمئنم برای کاربرای سایت بسیار مفیده خواهش می کنم روی سایت قرار بدید اگه خودتون هم مطلبی به عنوان تقریظ بنویسید ممنون میشم. من جوانی بودم که تا همین چند روز پیش سرمایه جوانی رو به باد دادم و تحت ولایت شیطان زندگی می کردم و سراسر زندگیم شده بود گناهان کبیره و صغیره تا این‌که موقعیت گناه پر لذتی نصیبم شد. اما صدایی درونی به من گفت تا کی گناه و توبه الکی؟! تا کی لذّات زود گذر و محرومیت از زندگی حقیقی؟! تا کی دوری از انس و رحمت حضرت خدا؟! آیا وقت آن نرسیده که دلت با یاد خدا خاضع شود؟ با خودم گفتم یک عمر با امیال شیطانی و نفسانی سرکردیم چه شد زندگی پر از نکبت و خفت و خواری و دل خوش به لذاتی پست بیا و یک شب برای خدا برای احترام به مقام خلیفه اللهی از این گناه بگذر و گذشتم به لطف خدا. قسم به شکاف خانه کعبه از فردای اون روز به قول ما اصفهانیا ما یه پل به خدا نشون دادیم خدا سی و سه پل را بهم نشون داد و خدا گواهه هم در عرصه مادی و هم در عرصه معنوی داره روز به روز برام فرج فراهم میشه و دیگه دارم ربوبیت خدا را در زندگیم می بینم نه اینکه فقط بدانم به خدا قسم بهشت و جهنم اینجاست در همین دنیا در همین درون ما، وای بر چشمی که درک نکنه! جوونای عزیز باور کنید تمام حرفایی که می‌گویند با خدا آشتی کنید، درسته، در آن صورت همه‌چیز برات حقیر و پوچ میشه، لذتی که اکنون دارم از انس با خدا می برم و داره روز به روز بیشتر میشه رو با همه لذت‌هایِ آشغال دنیایی عوض نمی‌کنم. جوونا: جوونی رو جز با انس با حق بگذرونید، باختید، هر چند سکندر زمان باشید، هر چند قارون باشید. به گفته‌ی امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه»: غم دلدار فکنده است به جانم شررى / که به ‏جان آمدم و شهره‏ى بازار شدم‏ / در میخانه گشایید به رویم شب و روز / که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم‏ / جامه‏‌ى زهد و ریا کندم و بر تن کردم/ خرقه‌ى پیر خراباتى و هشیار شدم‏ / واعظ شهر که از پند خود آزارم داد / از دم رند می‌آلوده مددکار شدم‏ / از غم دوست در این میکده فریاد کشم / دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم. چه کنم تا این دری که به رویم گشوده شده همچنان باز بماند؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است، اگر ما یک قدم به سوی حضرت حق برداریم، حضرت حق قدم‌ها به سوی ما برمی‌دارد. در حدیث قدسی داریم: « «مَنْ تَقَرَّبَ إلىَّ شَبْراً تَقَرّبْتُ إلیه ذراعا، و مَنْ تَقَرَّبَ إلىّ ذراعاً تَقَرَّبْتُ إلَیْه باعاً، و مَنْ أتانى یَسَعى أتَیْتُه هَرولة» ؛گر بنده‏ى من یک وجب به من نزدیک شود، من یک ذراع به او نزدیک مى‏شوم و اگر یک ذراع به من نزدیک شود، من به اندازه‏ى فاصله‏ى دو دستِ باز به او نزدیک مى‏شوم. و اگر آهسته به سوى من آید، من شتابان به سوى او مى‏آیم.». ولی فراموش نکنید که امیال گذشته به‌راحتی دست از سر شما برنمی‌دارد و بعضاً به سراغ شما می‌آید و عنصر صبر در اطاعت و پایداری با عهدی که با خدا بسته‌اید در این‌جا بسیار کارساز است. به همین جهت جناب حافظ می‌گوید: «چه عشق آسان نمود اول .... ولی افتاد مشکل‌ها». حال گیرم که با تلاش شیطان یک لحظه به‌خود آمدید و خود را در اعمال خلاف گذشته یافتید، دیدید که برگشت به خدا چه اندازه لذّت معنوی به همراه دارد. پس دوباره توبه کنید و مطمئن باشید این مرتبه با مقاومت بیشتر دینداری را ادامه می‌دهید، حتی اگر باز شیطان کار خود را کرد، باز توبه کنید و این مرتبه سوم خیلی فرق می‌کند و آرام‌آرام روحانیت بقاءِ بر حکم الهی، بر شما حاکم می‌شود. موفق باشید
9924
متن پرسش
با سلام: استاد یه سوالی که فکرمو درگیر کرده این‌که آیا ما باید در مواجهه با افراد بدحجاب امر به معروف کنیم یا نه؟ افرادی که با بدحجابی خود پرده دری می‌کنند. استاد مدت‌ها بود که فکر می‌کردم با اخلاق خوش میتونم این کار را انجام بدم، با پوشش مناسب تمیز و اسلامی خود، می‌گفتم چیزی نگم نکنه که از اسلام زده شوند، ولی سکوت ما وضع را داره بدتر می‌کنه. استاد وظیفه‌ام را نمیدونم. درضمن آیا حضور در مکان‌هایی که این‌گونه افراد زیاد رفت و آمد می‌کنند، درسته؟ آیا حضور یه اکیپ خانم محجبه کنار ساحل یا بولینگ یا در رستوران خودش کار فرهنگی نیست حتی اگه احتمال گناه داده بشه؟ چون قطعا نگاه ناپاک به ما افتاده میشه. آیا نبود ما باعث نمیشه وضع بدتر بشه و آروم آروم جبهه را به مقابل بدیم و ما گوشه‌گیر بشیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک بحث ساده‌ای نیست و مسلّم فرهنگ غرب هویت خود را از طریق همین بی‌بند و باری‌ها حفظ می‌کند ولی این بدین معنا نیست که افراد بی‌حجاب بخواهند کارگزار غرب باشند. در هر حال ما از یک طرف باید با مباحث فرهنگی ضعف‌های تمدنی غرب را به‌خوبی روشن کنیم تا غرب از الگوبودن در آید و از طرف دیگر تا آن‌جا که ممکن است فضا را جهت تبرج و خودنمایی افراد بی‌بند و بار تنک کنیم بدون آن‌که خودمان را مستقیم و به صورت فردی درگیر نمائیم مگر آن‌که زمینه‌ی ارتباط مستقیم ما وجود داشته باشد. از جهت کار عمیق تاریخی باید بدانیم که ما برای حضور در آینده‌ی انقلاب به پرورشی نیاز داریم که جایگاه افراد و افکار و جریان‌ها را در تمدن اسلامی تعیین می‌کند و نه در تاریخ محدود و در جزیره‌ای جدا از همه‌ی ملت‌ها. عادات و ملکاتی که قبلاً با آن زندگی می‌کردیم برای ادامه‌ی کار کافی نیست، شخصیت‌هایی را باید مدّ نظر آورد که آن‌ها از یک طرف بر نفس خود مسلط بوده‌اند و تحمل رقبای خود را داشتند و تنها ایده‌های ایمانی را مدّ نظر قرار دهند و از طرف دیگر به وسعت حضور انقلاب اسلامی در آینده‌ی جهان فکر کنند. آن کسی‌که این حرف‌ها را با برنامه‌های سفارشی و رسمی یکی می‌گیرد ابداً متوجه سخن ما نیست و هنوز متوجه پرورشی که باید آغاز کند، نشده است. ابتدا باید جایگاه تاریخی و قدسی انقلاب را بفهمند تا سجیه و خصلتی را که برای ادامه‌ی انقلاب نیاز داریم در خود بپرورانند. باید دورتر از امروز را دید تا در امروز به درستی تصمیم بگیریم و عمل کنیم. این است عبور از بلای اکنون‌زدگی. موفق باشید
9930
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت شما: در جواب جوانانی که از ما می پرسند چرا باید حجاب داشت چه بگوییم؟ می گویند خدا این جسم را آفریده چرا ما باید آن را پنهان کنیم چه بگویم تا نه از دین دلزده شوند و هم اینکه به حجاب روی آورند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی از احکام برای اثبات بندگی است. صراحت آیات قرآن آن است که زنان باید خود را از نامحرم بپوشانند تا بندگی خود را اثبات کرده باشند و در زیر ولایت الهی قرار گیرند و از ظلمات خارج و به سوی نور سیر کنند. در مورد آیات و روایات حجاب می‌توانید به سایت‌های مربوطه رجوع کنید. موفق باشید
9933
متن پرسش
سلام: 1. می خواستم در مورد تاثیر ناخودآگاه بر نفس توضیحی بدهید؟ 2. از کجا بفهمیم مطلبی تاثیر ناخودآگاه می گذارد یا نه؟ 3. در مورد تاثیر موسیقی مثلا می گویند اگر هر آهنگی رو با علم ریورسینگ معکوس کنی پیام های شیطانی که مثلا در آهنگ است برتو تاثیر می گذارد؟! چه تاثیری من اصلا نمی دونم. مثلا عکس هایی است که خیلی ساده است و می گویند این فلان پیام منفی را دارد اما اصلا ما که نمی فهمیم؟ (البته استاد قبول دارم مثلا در مورد پیام هایی که در فیلم های هالیود هست و مثلا موضوعاتی که در مورد شیطان و نقش آن در عالم است که فرد با چند تا فیلم نگاه کردن به راحتی فکر می کنه استغفرلله شیطان اکبر است از خدا) با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هراندازه روح انسان با نظر به نور توحید لطیف شود می‌فهمد چه‌چیز او را از آن لطافت خارج می‌کند و چون امامان معصوم«علیهم‌السلام» در کمال لطافت روح هستند نقش آثار منفی اشیاء را به ما متذکر می‌شوند تا آرام‌آرام خودمان هم تا حدّی آن آثار را تصدیق می‌کنیم. موفق باشید
9937
متن پرسش
سلام استاد: حضرت آقا: «وظیفه امر به معروف لسانی بر همه واجب است.» حالا سوالی داشتم: ما در جامعه دقیقا چه کار می توانیم بکنیم؟ (البته اگر نخواهیم فقط ذهنی نباشد) به هر کی می گویم می گه که کار فرهنگی و.... با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جایی که امکان امر به معروف زبانی هست و طوری می‌توان ارتباط برقرار کرد که طرف مقابل آن تذکر را حمل بر صمیمیت نماید، نباید کوتاهی کرد. موفق باشید
9913
متن پرسش
سلام استاد: آلوده به گناه چشم شده و اعتیاد به نگاه به نامحرم پیدا کرده ام. هرچه می خواهم خلاص شوم نمی توانم. تو رو خدا به حق این شب عزیز به دادم برسید و راهی نشانم بدهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکن ما برای لذت‌بردن از امور محدود دنیا در این دنیا نیامده‌ایم. ما برای اُنس با حضرت حق در این دنیا آمده‌ایم و برای آن‌که بشر در دنیا از بین نرود و تولید مثل کند، لذّتی جهت تولید مثل در او گذاشته‌اند، حالا ما آن لذّت را اصل گرفته‌ایم و کار اصلی خود را که اُنس با حضرت حق بود فراموش کرده‌ایم. لذتِ گرمی زندگی دنیا کار اصلی ما نیست. موفق باشید
9910
متن پرسش
سلام حضرت استاد وقتتان بخیر: 1. فرمودید نشاط حقیقی پایدار است و بعد از چند سال همچنان در جان انسان شعله می کشد، چون این نشاط به خاطر تجلی حضرت حق بر قلب انسان است و خدا هم پایدار است پس نشاط هم پایدار است و میزان پایداری آن به میزان حضور خدا در اعمالمان بستگی دارد ولی استاد اگر کسی اشکال گرفت پس چرا نشاط زیارت نماند چه؟ اگر بگوییم به خاطر گناه، ممکن است بگویند این هم مثل نشاط مجلس لهو ناپایدار شد، پس از کجا معلوم که آن نشاط حقیقی است؟ یعنی نشاط حقیقی هم دارای ناپایداری هست؟ در عین اینکه 10 سال بعد از یاد آن به شعف آییم. اگر هم از مسیر مستقیم منحرف شویم که بکلی می رود و چیزی نمی ماند پس از کجا معلوم حقیقی است؟ 2- انسان چون مظهر اسماء الله بود شیطان به آن سجده نکرد، آیا شیطان علاوه بر انسان مانع به نتیجه رسیدن گیاه و جماد و نبات هم می شود؟ بالاخره اینها هم مظهر خدایند و به مقصد رسیدنشان یعنی ظهور کامل خدا (با شدت وجودی پیدا کردن) 3- مشکل دوستم که 15 سال بود به پسری علاقه دارد و نشاط از او گرفته شده و مبارزه با خیال را آنقدر سخت می بیند که فکر می کند غیر ممکن است چکار کنند استاد؟ سپاس بسیار
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- انسان‌ها یک حقیقت اصلی دارند به نام فطرت و هر آنچه در مسیر فطرت خود انجام دهند حقیقت شان آن‌اعمال را تصدیق می‌کند ولی اگر اعمالی خلاف فطرت و مطابق نفس امّاره انجام دهند، حقیقت آن‌ها از آن گریزان است و به همین جهت اگر به زیارت امام معصوم رفتید که انعکاس فطرت شما است و بعد امورات روزمرّه صفای آن زیارت را به حاشیه برد، همواره به دنبال آن هستید. بر عکس اعمال نفس امّاره که وقتی به خود آیید می‌خواهید از آن اعمال فرار کنید 2- إن‌شاءاللّه مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک می‌کند. موفق باشید
9894
متن پرسش
سلام استاد عزیز: خیلی زیاد اتفاق افتاده که ما از اعمال و رفتارمون مراقبت می کنیم و یه حال معنوی بدست می آوریم ولی ناگهان بخاطر غفلت و فشار شهوت دوران جوانی دچار گناه می شویم و همه چیز رو از دست رفته می بینیم. خیلی حس آزار دهنده ای داره. با این روحیه و اعمال چطور می تونیم در آینده راهنمای دیگران بسوی خیر باشیم... لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده آن است که اولاً: باید متوجه حیله‌ی شیطان شد که می‌خواهد پایداری ما را در عبادت و رعایت دستورات الهی از ما بگیرد و ثانیاً: وقتی کار خودش را کرد ما را مأیوس کند که دیگر فایده ندارد اگر هم توبه کنی دوباره منحرف می‌شوی. در هر دو حال مواظب نقش شیطان باشید و تا آن‌جا که ممکن است وقتی وسوسه‌ای به سراغ شما آمد متوجه باشید می‌خواهد با شما چه کار کند و وقتی هم گرفتار گناه شدید با امیدواری کامل توبه کنید تا پوزه‌ی شیطان به خاک مالیده شود و إن‌شاءاللّه در امر اصلاح دیگران با قوت کامل جلو بروید. موفق باشید
9886
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و ارجمند: سوال من درباره خواهرزاده ام هست و نیازمند راهنمایی شما هستم. او از کودکی بسیار به فیلم علاقه داشت و تمام اوقات فزاغت، اوقاتی که ناراحت بود و ... را به فیلم دیدن می پرداخت. این فیلم ها اکثرا سریالها و فیلمهای ساخت کشور آمریکا بود. در کودکی بازه ای را در خارج از کشور بود خانواده اش نیز برای اینکه زبان را فراموش نکند با این فیلم دیدن زیاد مخالفت نداشتند، و حتی گاهی دوست داشتند بیشتر فیلم ببیند. چون کودک شلوغ و کنجکاو و پر دردسری بود و وقتی فیلم می دید دیگر اینطور نبود. فیلمها به هیچ وجه جنگی و اکشن نبود و بیشتر فیلمهای خانوادگی و کمدی بود. ساختار ذهن او اینطور شکل گرفت. همیشه درباره اسلام و افراد مذهبی مشکل داشت. تا اینکه در 14سالگی دوباره به ماموریت رفتند و بعد از چهار سال برگشتند. اکنون که برگشته اند می بینم که او اصلا اعتقادی به وجود خدا ندارد. ذهن فوق العاده فعالی دارد و بارها در ماموریت با معلمان دینی اش بحث می کرده، اما نتیجه برایش قبل قبول نبوده. در استدلالهایش دنبال روش منطقی اثبات خداست ولی چون هیچ یک از اطرافیان اینطور نبوده اند به نتیجه نرسیده. چیزهایی که خوانده و معتقد است خلاف این باورهاست. خود من هم هیچگاه دنبال اثبات منطقی و ریاضی وار خدا نبوده ام و حتی برهان صدیقین را برای فهم نحوه ارتباط خدا و مخلوقات خوانده ام و سوالات کوچکی که در ذهنم بوده را مانع پذیرش نمی دیدم. پاسخ به آن سوالات را همیشه به وقتی دیگر موکول می کردم. اثبات خدا برایم هیچ وقت سوال نبوده. برایش برهان علیت را بیان می کنم، می رسیم به اینکه برای قطع این سلسله علت و معلولی یک علت العلل باشد و این خداست. می گوید این تعریف خداست نه اثبات خدا، من از این سلسله فقط به نقطه ای می رسم که می گویم نمی فهمم. از کجا به این نتیجه رسیدی که این خداست، تازه اگر هم باشد از کجا معلوم که این همان خدای شماست؟ شاید خدای شما ساخته ذهن شماست. امکان دارد دوباره برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود، حتی اگر خانواده اش را راضی کنم که درست نیست (که این خودش کار بس دشوار و سختی است) خودش راضی نمی شود و اگر بخواهد بزور خواهد رفت. ضمن اینکه خیلی هم امید ندارم که با بودن در ایران به منطق و منش درست برسد از شما می خواهم مرا راهنمایی کنید که چطور می توانم به او کمک کنم؟ خود من هیچ وقت زمان اینکه مباحث را اینطور اثباتی و استدلالی دنبال کنم نداشته ام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت همان برهان علیت آن اشکالاتی که به ظاهر به آن می‌گیرد را جواب می‌دهد و به مباحث معرفت نفس هم کمک می‌کند. بنا نیست شما برای او به دنبال خدا باشید، اگر خودش به دنبال خدا باشد رسیدن به خدا از نظر عقلی کار مشکلی نیست. این حرفش منطقی نیست که می‌گوید؛ «اگر هم خدا را در برهان علیّت ثابت کنیم معلوم نیست خدای ما باشد». ما در برهان علیّت ثابت می‌کنیم واجب الوجودی هست که عین وجود است و همه‌ی وجودها از اوست، حال باید با نظر به آن حقیقتی که علت اصلی همه‌ی مخلوقات است بقیه‌ی مخلوقات را مدّ نظر قرار داد و جهت نجات از توهّمات باید نسبت خود را با آن حقیقتی که عین کمال است تعریف کنیم. موفق باشید
9890
متن پرسش
سلام علیکم! ما که الان مسلمان هستیم، وقتی به برخی ادیان انحرافی نگاه می کنیم، می بینیم که خیلی دین احمقانه ای است. مثلاً تثلیثی که مسیحیت بدان معتقد است؛ اگر تثلیث همان چیزی باشد که ما می گوئیم(خدا در عین اینکه یکی است؛ 3 تا است و در عین اینکه 3 تا است یکی است) این تثلیث خلاف عقل و بدیهی البطلان است. یعنی این تثلیث را به قول معروف بچه 4 ساله هم می فهمد که باطل است. حال چگونه می شود همچین مطلبی که ظاهراً بدیهی البطلان است؛ چند صد میلیون نفر و حتی شاید بالغ بر یک میلیارد نفر در دنیا بدان اعتقاد دارند؟! که در این بین؛ قطعاً افراد زیادی اندیشمند و تحصیلکرده و عاقل(عاقل به معنای عرفی نه به معنای دقیق دینی و فلسفی) هستند. چطور این همه آدم متوجه بطلان همچین مطلبی نمی شوند؟! یا برای مثال گاو پرستی که در شرق آسیا رایج است؛ وقتی آدم می نگرد می بیند فوق العاده عقیده احمقانه ای است که آدم یک گاوی را که اگر یک چاقو در شکمش فرو کنیم می میرد؛ مثل همه حیوانات و مثل ما آدمیان می خورد؛ می آشامد؛ وقتی خورد و آشامید فضولات غذایش را از بدن خارج می کند؛ راه می رود؛ می خوابد و ... را عده ی زیادی بپرستند. واقعاً چگونه می شود؟؟؟!!! آیا آنها برای همچین عقایدی توجیهاتی ولو غلط برای خود دارند یا خیر؟! برای مثال در غیر از اعتقادات بطلان گزاره 5=2*2 آنچنان بدیهی و واضح است که نیاز به هیچ استدلالی ندارد و هیچکس در این دنیا نیست که بطلان این گزاره را قبول نداشته باشد. اگر هم کسی در دنیا پیدا شد که گفت از نظر من 5=2*2 است همه به او می خندند و می گویند خدا شفایت دهد. حال آیا بطلان تثلیث یا بطلان گاو پرستی به اندازه بطلان 5=2*2 واضح و بدیهی نیست که عده ی زیادی در دنیا بدین امور اعتقاد دارند؟! یا نه واقعا بدیهی البطلان است اما باز هم عده ی زیادی به این امر اعتقاد دارند؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امروزه بسیاری از مسیحیان موضوع فرزند خدا بودن حضرت مسیح«علیه‌السلام» را نمی‌پذیرند و توجیهات کلیسا را قبول ندارند، چون کلیسا در این موارد می‌گوید: «ایمان بیاور تا قبول کنی». ولی فراموش نکنید که آن‌ها بین حضرت مسیح و عیسی فرق می‌گذارند و مسیح را روح خدا در کالبد عیسی می‌دانند که بحث حلول پیش می‌آید و بطلان آن. دانشمندان مسیحیت طور دیگری توجیه می‌کنند تحت عنوان مظهریت حضرت عیسی«علیه‌السلام» که او مظهر انوار الهی است و حرف درستی است که البته این منحصر به حضرت عیسی«علیه‌السلام» نیست که بحث أبْ و إبن و روح القدس را پیش می‌کشند. در مورد گاوپرستان هم عنایت داشته باشید که آن‌ها معتقد به روحی خاص در گاو هستند و گاو را مظهر آن روح می‌دانند، که البته بیشتر با توهّمات خود به گاو نظر دارند. اگر توحید را به معنایی که عرفا می‌گویند می‌فهمیدند، به این مشکلات گرفتار نمی‌شدند. موفق باشید
9878
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقتتان بخیر. در مورد بحث انتخابگری: تفاوت پیامبر (ص) با انسان خوب و انسان نامشروع این است که پیامبر (ص) بین حجاب نورانی باید انتخاب کند و دومی بین شبهات و سومی بین واجب و حرام، به عبارتی خداوند سرمایه بیشتری به پیامبر (ص) داده و قرار نیست مثل من بین گناه و غیر گناه انتخاب کند پیامبر (ص) در درجه وجودی بالاتری خلق شده مثل انسان نابغه که برایش هنر نیست مسائلی را که انسان باهوش متوسط حل می کند بتواند حل کند، ولی همه ما بین آنچه باید انتخاب کنیم با هر سطحی، کشش یکسان داریم. پدر و مادر صالح و رعایت آداب بارداری باعث می شود سطح انتخاب بالا رود و بجای گناه و غیر گناه سطح به سمت ترک اولی برای فرزند صعود کند همین! نه اینکه باعث شوند گرایش به سمت خوبی بیشتر شود خدا هم انتظار بیشتری از این فرزند دارد. بعد از تولد هم فقط علت معده اند و انتخاب را جهت می دهند کما اینکه فرزند حضرت نوح (ع) بد از آب درآمد درست فهمیدم بحث را؟ (کتاب هدف حیات زمینی آدم)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» نیز نکاتی هست که بحث را کامل می‌کند. موفق باشید
9863
متن پرسش
سلام حضرت استاد اوقتتان بخیر: علامه حسن زاده در مورد علوم یا خط فرموده اند که وقتی ملکه شد نفس دارا می شود. پس چرا با کنار گذاشتن آن علم یادمان می رود در صورتیکه ملکه راستگویی یا سایر صفات اخلاقی همیشه با ما هست؟ 2- اینکه در ابتدای فراگیری علمی مطالب را فراموش می کنیم یعنی به مرحله ملکه نرسیده و باید با تکرار ملکه شود درست است استاد؟ 3- اگر کسی با حرفهایش باعث شود اعتماد به نفس ما پایین بیایید و برنامه ریزی های چند ساله ما به هم بریزد و مدتی صرف بازسازی خودمان بکنیم و هزار مشکل دیگر، این تاثیر هم برایش به عنوان ظلم محاسبه می شود یا فقط همان حرف؟ اگر این گونه باشد که آثارحرفهاهم محاسبه شوند پس ما باید خیلی مراقب حرف زدنهایمان باشیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تا چیزی ملکه نشده است اگر ترک کنیم از یادمان می‌رود 2- همین‌طور است. وقتی نفس توانست به‌راحتی با مبادی آن علم ارتباط برقرار کند دیگر فراموشی برایش معنا ندارد 3- همین‌طور است، ما باید مواظب لوازم حرف خودمان هم باشیم. موفق باشید
9871
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: سؤالی به ذهن بنده رسیده در رابطه با اخلاق جنسی در عرفان که برای آن مبتنی بر بصیرت‌های معرفت نفس و عرفان ابن عربی پاسخی یافته‌ام که می‌خواستم به تأیید حضرت عالی برسانم. در گذشته برای بنده عجیب بود که با توجه به مهذب بودن کامل ائمه معصومین (ع) و اولیاء الهی آن ها این قدر در بحث روابط با نامحرم احتیاط می‌کنند. به عنوان مثال در روایات آمده که حضرت علی (ع) با آن مقام زهد و عصمت ملکوتی در خیابان به زنان جوان سلام نمی‌کردند که مبادا به گناه بیفتند. از طرف دیگر از عرفای کامل مثل آیت‌الله بهجت که مطمئنا مراتب تخلیه و تحلیه و فراتر از آن را به طور کامل طی کرده‌اند و کنترل عجیبی نیز بر خیال و هوس‌های خود دارند نقل است که ایشان حتی به بدن برهنه‌ی عروسک نگاه نمی‌کردند مبادا که وسوسه شوند! در قرآن کریم نیز آمده که حضرت یوسف (ع) در مواجهه با زلیخا اگر «برهان ربّه» نبود لغزیده بود! برای بنده مدت‌ها این همه ترس و احتیاط و یا علی الظاهر به ذهن ناقص من متزلزل بودن این قله‌های انسانیت در برابر جلوه‌های جنس مخالف عجیب می‌نمود. تا این که اخیرا شاید بنا بر نگاه ابن عربی به زنان و تجربه‌ی شخصی خودم نکته‌ای به ذهنم رسید که شاید پاسخ این مسئله باشد. این که وقتی انسان به وحدت شهود می‌رسد و تمام هستی را آیات حق می‌بیند آن طور که با کوچک‌ترین نشانه‌ای مجذوب حق می‌شود و به اصطلاح قدرت سیر و انتقال سریع بین آیات و اسماء می‌یابد، آنگاه مواجهه با زنان آن طور که ابن عربی آنان را بالاترین جلوه‌ی جمالی الهی در ملک می‌داند ممکن است آن‌ها را چنان شیفته ظهور جمال الهی در مرآت زنان کند که یک لحظه در اثر غلبه‌ی نفس مسوله (که اسماء حق را در مرآت وهم و خیال حصر و نازل می‌کند و بدین ترتیب منشأ تمام گناهان می‌شود) یک آن نتوانند بین آن مرآت و اصل اسم تفکیک کنند و در نتیجه به سمت آن صورت و جلوه متمایل شوند و همین باعث گناه شود یعنی ادراک جمال بی‌صورت حق که در آن صورت جسمی ظهور کرده یک آن امر را بر ولی یا عارف مشتبه کند و خیال او را به سمت آن صورت برانگیزد به جای اصل اسم. اگر تحلیل بالا درست باشد یعنی نفس مسوله در عارف قوی‌تر باشد آنگاه نظر جناب صدرا که نگاه به زیبارویان از کودکان و حتی جنس مخالف را با نظر عقلی و قلبی برای عارف مجاز می‌شمارد باید مورد تأمل قرار گیرد. می‌خواستم در مورد تحلیل و گمانه‌ی بالا نظر حضرت عالی را جویا شوم. آیا نتیجه‌گیری من صحیح است که نفس مسوله در هنگام مشاهده‌ی زنان در عارف فریباتر و خطرناک‌تر از انسان‌های معمولی که به ندرت قادر به نظر عقلی و قلبی به جمال زنان هستند عمل می‌کند؟ و آیا بر همین مبنا نظر جناب صدرا که ظاهر آن مخالف نظر شریعت نیز هست رد نمی‌شود؟ تا باز به این نتیجه برسیم که زنده باد شریعت محمدی که ورای جهدهای عقلی و سلوکی حکماء و عرفاء تا چه ظرائف و دقایقی را مد نظر قرار داده؟ با تشکر از حسن امتنان استاد فرهیخته
متن پاسخ
سمه تعالی: سلام علیکم. بر روی قدرت انتقال جنس زن هم فکر کنید که چگونه اگر انسان احتیاط نکند خداوند استعدادی در زنان گذاشته که مرد را به امور جنسی منتقل می‌کنند و باید سالک عارف جهت باقی‌ماندن در فضای اتصال و شهود، مواظب باشد با نامحرم مرتبط نباشد. ولی بحث ملاصدرا سختْ تخصصی است و اگر کسی از ابتدا تا انتهای سخن او را دنبال کند هرگز مباحث جنسی به ذهنش نمی‌اید. بحث شمایل محبوب همراه با عشق عفیف که ملاصدرا می گوید، غیر از صورت جنسی و میل نفس امّاره است. موفق باشید
9853
متن پرسش
با سلام: پدری دارم که گاهی غیبت می کند، اگر با زبان خوش و در غالب شوخی بگویم که اینها غیبت است یا از فرد غایب دفاع کنم خیلی بد عصبانی می شود اگر بخواهم محل را ترک کنم آن را بی احترامی به خود می داند چکار می توانم بکنم؟ با تشکر و محتاج دعای خیر شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره با او مدارا کنید. آنچه حرام است استماع غیبت است به این معنا که به سخنان غیبت‌کننده توجه نمایید. سعی کنید توجه به چنین سخنانی نکنید. موفق باشید
9858
متن پرسش
سلام حضرت استاد. فرمودید خواری خلل درونی آردی کی از ابعادش این نیست که وقتی کسی به ما برچسب ناحق می زند در عین اینکه از خودمان دفاع باید کنیم از خدا به عنوان وظیفه و به صورت جدی بخواهیم از ما دفاع کند درست است استاد؟ اینکه نخواهیم دفاع کند یا فکر کنیم لازم نیست بیراهه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً باید از حضرت حق تقاضا کنیم که خودش آبروی ما را حفظ کند زیرا می‌دانیم آن آبروی ارزشمندی که هرکس بدان نیاز دارد آن آبرویی است که خدا مرحمت می‌کند وگرنه شهرت که آبرو نیست، دردسر است. موفق باشید
9799
متن پرسش
سلام علیکم: گناهان آثار دنیوی و اخروی سوء دارند اگر گناهان آمرزیده شوند اثر سوء دنیوی و اخروی آن هم برداشته می شود؟ 2. در روایات داریم که اگر کسی به کسی ظلم کرد آثار سوء دنیوی دارد اگر چنین کسی توبه کرد و از مظلوم حلالیت گرفت اثر سوء دنیوی ظلم برداشته می شود؟ 3. با توجه به بحث دیشب و با توجه به آیه ان الله لا یهدی القوم الظالمین. همان طور که فرمودید بالاخره مومنین کم و بیش ظلم مرتکب می شوند. آیا این برداشت درست است که هرکس به اندازه ای که ظالم است از هدایت کمتر (قرب کمتر) برخوردار است نه اینکه اصلا مورد هدایت الهی قرار نگیرد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: کسی که از گناهی توبه کند مانند کسی است که آن گناه را نکرده، پس آثاری از آن نمی‌ماند 2- مثل کسی است که توبه کرده است 3- همین‌طور است. موفق باشید
9806
متن پرسش
با سلام: استاد چند وقتیه که احساس می کنم داره مال شبهه ناک وارد مالمان می شود البته مطمئن نیستم و وقتی با خانواده مطرح می کنم انکار می کنند هر چند به نظر من آن حساسیت را ندارند، خیلی نگران و ناراحت هستم از اثراتی که این مالها بر روحمان ایجاد کند تکلیف چیست؟ چه کار کنم که این اثر به حداقل برسد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما نباید در این موارد شک به خود راه دهید، مسئولیت این کار به عهده ی همسرتان است. موفق باشید
9793
متن پرسش
سلام: می خواستم بدونم آیا این درسته که پدر و یا مادر گناهی می کنند و فرزند آنها به گرفتاری مبتلا می شود و ناراحتی والدین جهت این گرفتاری بابت همان گناهان است؟ تکلیف فرزند این وسط چه می شود؟ به دعای خیرتان احتیاج مبرم دارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که والدین تعلقی به فرزند دارند گناهان آن‌ها مسائلی را برای فرزندشان پیش می‌آورد که مربوط به والدین است وگرنه آن مسائل نقشی در سرنوشت فرزندشان ندارد. موفق باشید
9786
متن پرسش
سلام علیکم: استاد جنابعالی همیشه توصیه می فرمایید به حرفهایی که مردم پشت سر شما می زنند اعتنا نکنید چرا که خدا همه کاره است؛ خدا خیر حافظا هستش، عزت برای خدا و رسول و مومنین هستش و ... استاد آیا این موضوع برای مواقعی که شخصی با دادن اطلاعات و یا خبر غلطی حقی را در موردمان ضایع کرده هم شامل می شود؟ آیا این بدین معنی است نباید هیچ کاری کرد؟ بنده اخیرا درگیر چنین موضوعی شده بودم از یک طرف خیلی ناراحت بدم که چرا این شخص این ناحقی را در حق بنده کرده و شیطان شدیدا وسوسه می کرد که برو این کارو بکن، برو اون کارو بکن. اما هر بار به یاد توصیه های شما افتادم و بالاخره هیچ کاری نکردم ام از طزف دیگه عقلم (نمی دانم یا شاید همان شیطان) بهم می گفت که حقی ذایل شده و باید برای احقاق حق به پا خیزی. استاد ممنون میشم اگه راهنمایی بفرمایید اینجور مواقع چکار باید کرد؟ آیا نباید هیچ کاری کرد؟ سوال دوم بنده اینه که با این که به ظاهر بنده آگاهانه هیچ کاری در مقابل این ناحقی انجام ندادم اما تمام قلبم مشغول بود و در پایان کار احساسم این بود که تو این آزمایش شکست خوردم چرا که این کار کل روز تمام ذهن و قلبم را مشغول کرده بود. استاد توصیه تان برای اینکه اگه با این که یک کاری را به دستور شریعت انجام می دهیم چطوری این کار را با طیب خاطر انجم دهیم و حاشیه های این کار تمام ذهن و قلبمونو اشغال نکنه چیه؟ شاگرد ارادتمند و دعاگویتان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما همیشه باید نظرمان به خدا باشد منتها اگر شرایطی پیش آمد که حقوقی از ما ضایع شد وظیفه داریم در آن حدّ که می‌توانیم از حق خود دفاع کنیم بدون آن‌که در این امر حریص باشیم. وقتی به حکم وظیفه و با آرامش کامل از حق خود دفاع کردیم دیگر جایی برای مشغول‌شدن ذهن نمی‌ماند چون در نزد خود می‌گویید من آنچه باید انجام دهم انجام دادم. موفق باشید
9772
متن پرسش
سلام علیکم: در فقه مطرح می شود اگر قسمتی از پوست بدن را طوری جدا کنی که سوزش داشته باشد چون روح ندارد آن قسمت نجس می شود و باید تطهیر کرد. بنده از استادم سوال کردم حال اگر پوست بدن توسط ماده ی بی حسی نیز بی حس شده باشد جدا کردن پوست دیگر درد ندارد آیا باز هم باید آن قسمت را تطهیر کرد؟ ایشان فرمود بله. اما بنده با خودم فکر کردم وقتی بدن بی حس می شود روح و نفس دیگر آن قسمت را تدبیر نمی کند پس جدا کردن پوست را بریدن آن قسمت از بدن دیگر جزو نجاسات محسوب نمی شود. به نظر شما استنباط بنده درست بوده یا خیر؟ آیا این مبحث در فقه بیان می شود یا خیر. البته این نظر بنده و یک کنجکاوی بود و خدای ناکرده قصد اظهار نظر در برابر حکم فقها را نداشتم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید تطبیق نکات فقهی با مباحث معرفت نفس در این کار مشکل باشد. موفق باشید
9752
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی نظر به سوال 9727 آیا 7 بار سوره قدر خواندن برای دعای اموات در روایت آمده یا 7 بار آیه الکرسی؟ چون در مباحث شما بنده 7 بار سوره قدر خواندن را هم شنیده ام. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید از امام رضا«علیه‌السلام» هست: هیچ بنده‌ی مؤمنی نیست که قبر مؤمنین را زیارت کند و سوره‌ی قدر را 7 مرتبه بخواند، مگر این‌که خداوند گناهان او و صاحب قبر را می‌بخشد. و در ضمن در مورد خواندن آیت الکرسی نیز روایت شده است. موفق باشید
9735
متن پرسش
با عرض سلام استاد گرامی: خدا قوت. سوالی که برایم پیش آمده این است که حد صله رحم چیست؟ بعضی خانواده ها فکر می کنند که باید حتما جمع بشوند شام یا ناهار دور هم باشند. برای بنده بسیار خسته کننده شده. چون در خانواده ای بزرگ شدم که در حد یک الی دو ساعتی به بستگان سر می زدیم اونم در حد چایی و میوه ساده. اما الان متاسفانه خانواده شوهرم روش ما را ندارند. نمی دانم چرا فکر می کنم وقتم تلف می شود در این رفت و آمدها. عقیده من اینه که در حد یک الی دو ساعت بسه. نمی دانم مشکل از من هست یا نه؟ راه درست چیست؟ نمی شود که دور هم خیلی جمع بشویم و بگوییم صله رحم است؟ من خودم فکر می کنم مقداری از آن صله رحم است بقیش هدر دادن وقت. لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین‌طور است که می‌گویید. بنا شد از حال همدیگر با خبر باشیم، نه این‌که وقت همدیگر را بگیریم. ولی سعی کنید تا آن‌جا که ممکن است با همسرتان همراهی کنید. موفق باشید
9736
متن پرسش
سلام علیکم! در ابتدا پوزش می خواهم که سوالم طولانی است و البته از شما تقاضا دارم در حد امکان یک جواب کامل و جامع به بنده بدهید و از همه ابعاد مسأله را بررسی بفرمائید و در صورت امکان به تک تک روایات نیز پاسخ دهید. غریزه جنسی نیز مانند سایر غرایز یکی از غرایز انسانی است که مربوط به جنبه حیوانی بشر است. اما ظاهراً این غریزه در ادبیات دینی ما از یک قداست و احترام ویژه ای برخوردار است. می خواستم بدانم دلیل این امر چیست؟! در توضیح این سوال باید گفت ظاهر غریزه جنسی این است که با یک عملی که بطور عادی ممکن است بین 10 تا 20 دقیقه طول بکشد و در نهایت چند قطره یا چند سی سی منی از انسان خارج می شود این غریزه ارضا می شود. اما روایات عجیبی در این باب داریم. برای مثال روایت داریم: «عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَهْوُ الْمُؤْمِنِ فِی ثَلَاثَةِ أَشْیَاءَ التَّمَتُّعِ بِالنِّسَاءِ وَ مُفَاکَهَةِ الْإِخْوَانِ وَ الصَّلَاةِ بِاللَّیْل » (الخصال ج1 ص161) حال در اینجا «التَّمَتُّعِ بِالنِّسَاءِ» که مربوط به غریزه جنسی است و مربوط به بعد حیوانی است؛ در کنار عمل عظیمی مانند نماز شب به عنوان سرگرمی مومن ذکر شده است. نماز شبی که آنهمه روایات در فضلیتش داریم و آنهمه ثواب برایش ذکر شده است که خودتان بیشتر از بنده می دانید. حتی خیلی از اولیاءالله و عرفا فرموده اند که ما در نماز شب پرده ها از جلوی چشممان کنار رفت و مثلاً آغاز سیر و سلوکمان در نماز شب بود. حال همچین عملی در کنار یک عمل که مربوط به جنبه حیوانی آدمی است که لذتی حیوانی نیز دارد و در اکثریت قریب به اتفاق مردم این عمل بدون نیت قربت و بدون نیت خاصی و صرفاً بخاطر لذتش انجام می گیرد (مگر در معدودی از اولیاءالله که عمل جنسی را به نیت قربت انجام دهند.) در کنار این عمل که مخصوص مقربین است و شامل قرب نوافل می شود به عنوان لهو مومن ذکر می شود. حال واقعاً دلیل این امر چیست؟! چرا مثلاً غذا خوردن که آنهم مربوط به غریزه و جنبه حیوانی ماست در اینجا ذکر نمی شود؟! چرا مثلاً بازی کردن که آنهم مربوط به جنبه حیوانی ماست در اینجا ذکر نمی شود؟! یا برای مثال به این روایت توجه بفرمائید: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ هَلْ لَکَ مِنْ زَوْجَةٍ فَقَالَ لَا فَقَالَ أَبِی وَ مَا أُحِبُّ أَنَّ لِیَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا وَ أَنِّی بِتُّ لَیْلَةً وَ لَیْسَتْ لِی زَوْجَةٌ ثُمَّ قَالَ الرَّکْعَتَانِ یُصَلِّیهِمَا رَجُلٌ مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ رَجُلٍ أَعْزَبَ یَقُومُ لَیْلَهُ وَ یَصُومُ نَهَارَهُ ثُمَّ أَعْطَاهُ أَبِی سَبْعَةَ دَنَانِیرَ ثُمَّ قَالَ لَهُ تَزَوَّجْ بِهَذِهِ ثُمَّ قَالَ أَبِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَکُمْ.» (الکافی ج5 ص329) خوب در اینجا طبق فرموده امام باقر(ع) یک دنیا به یک شب بدون زن خوابیدن نمی ارزد. یعنی واقعاً این مسأله اینقدر مهم است که یک دنیا به یک شب بدون زن خوابیدن نیرزد؟!!! چرا اینطور است؟!!! چرا مثلاً یک دنیا به یک روز بدون تلویزیون تماشا کردن (البته نفرمائید تلویزیون آن موقع نبوده. صرفاً دارم مثال می زنم.) می ارزد اما به یک شب بدون زن خوابیدن خیر؟! چرا مثلاً حدیث نداریم دوست نداشتم کل دنیا را داشتم اما یک روز را بدون مثلاً گوشت خوردن سر می کردم؟!!! با توجه به اینکه هم بحث خوردن هم بحث جنسی هر دو از غرایز است و مربوط به جنبه حیوانی بشر. واقعاً فرق غریزه جنسی با باقی غرایز چیست؟! یا مثلاً طبق ادامه این روایت و روایات دیگر نماز متأهل 70 برابر نماز مجرد ثواب دارد. واقعاً دلیل این امر چیست؟! آیا همه اینها به غریزه جنسی برمی گردد یا مسأله دیگری است؟! یا مثلاً این روایت: «وَ قَالَ ص الْمُتَزَوِّجُ النَّائِمُ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الصَّائِمِ الْقَائِمِ الْعَزَب » اینهم خیلی عجیب است. یعنی اگر متأهلی فقط خوابیده باشد از مجردی که صبح مثلاً تاسبتان در آن هوای گرم و روز طولانی روزه بگیره و شب نیز به عبادت و تهجد بپردازد؛ باز هم آن متأهلی که هیچ کاری نمی کند و فقط خوابیده است نزد خدا افضل است. چرا واقعاً اینطور است؟!!! یا برای مثال این روایت که دیگر صریح و واضح است مربوط به غریزه جنسی است: «عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع یَقُولُ ثَلَاثٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلِینَ الْعِطْرُ وَ أَخْذُ الشَّعْرِ وَ کَثْرَةُ الطَّرُوقَةِ.»(الکافی ج5 ص320) البته در روایات دیگری نیز از «کَثْرَةُ الطَّرُوقَةِ» به عنوان یکی از خصال انبیاء(ع) نام برده شده است. حال چرا از بین اینهمه غریزه و امیال غریزی و حیوانی آمیزش جنسی زیاد یکی خصال انبیاء(ع) گفته شده است؟!!! چرا مثلاً خوردن زیاد یا مثلاً خوابیدن زیاد یا مثلاً تفریح زیاد و ... از خصال انبیاء(ع) نیست؟!!! نه تنها زیادی این مسائل از خصائل انبیاء(ع) نیست؛ بلکه برای مثال زیادی خوردن و خوابیدن در روایات نکوهش شده است. اما از آنجائیکه کثره الطروقه یکی از خصال انبیاء(ع) ذکر شده است معلوم می شود زیادی آمیزش نه تنها نکوهیده نیست؛ بلکه یک امر حسن و پسندیده است. واقعاً چرا این غریزه اینگونه است و فرقش با سایر غرایز چیست؟! آیا این غریزه همان چیزی است که در ابتدا گفتم با یک عمل 10 تا 20 دقیقه ای و خارج شدن چند سی سی منی از بدن ارضاء می شود یا واقعاً مسأله فراتر از این حرفها است؟ یا مثلا به این دو روایت توجه بفرمائید: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِیَاءِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمْ حُبُّ النِّسَاءِ.» و «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا أَظُنُّ رَجُلًا یَزْدَادُ فِی الْإِیمَانِ خَیْراً إِلَّا ازْدَادَ حُبّاً لِلنِّسَاءِ.» خب در اینجا می فرماید ازدیاد ایمان موجب ازدیاد حب نسبت به نساء می شود. اما مثلاً نداریم که ازدیاد ایمان موجب ازدیاد حب نسبت به غذاها بشود یا موجب ازدیاد حب نسبت به خواب بشود یا مثلاً موجب ازدیاد حب نسبت به تفریح و بازی بشود و ... . نه تنها نداریم بلکه در نمونه های عینی مشاهده می شود هر چه فرد با ایمان تر و با تقواتر باشد میل کمتری به شکم درانی و خوابیدن زیاد و تفریح دارد. اما به زنان که می رسیم دقیقاً اوضاع بالعکس می شود. یا برای مثال این روایت: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ عَلِیّاً صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ: یُسْتَحَبُّ لِلرَّجُلِ أَنْ یَأْتِیَ أَهْلَهُ- أَوَّلَ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلى نِسائِکُمْ وَ الرَّفَثُ الْمُجَامَعَة» (الکافی ج4 ص180) در اینجا آمیزش جنسی در شب اول ماه دعا و نیایش و معنویت در کنار آنهمه ادعیه و اذکار و اوارد به عنوان یک عمل مستحب ذکر می شود. واقعاً دلیل این امر چیست؟!!! واقعا این غریزه با سایر غرایز چه تفاوتی دارد؟!!! یا برای مثال این روایت: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا مِنْ رَجُلٍ تَمَتَّعَ ثُمَّ اغْتَسَلَ إِلَّا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ کُلِّ قَطْرَةٍ تَقْطُرُ مِنْهُ سَبْعِینَ مَلَکاً یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ یَلْعَنُونَ مُتَجَنِّبَهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ.» (وسائل الشیعة ج21 ص16) البته در این روایت چون بحث متعه مطرح است شاید نهی عمر بن خطاب نیز در تأکید شدید ائمه(ع) روی متعه تأثیر گذاشته باشد و این عمل علاوه بر خود عمل متعه از باب مخالفت با ثانی و مخالفت با بدعت ایجاد شده نیز ثواب داشته باشد. اما به هر حال این عمل نیز یک عمل مربوط به جنبه حیوانی ماست که این روایت در موردش آمده است. البته در مورد حدیث افزایش حب به نساء با افزایش ایمان سوالی جدا نیز داشتم: ظاهراً این روایت خطاب به مردها است نه زنها. چرا عکس این مطلب را نداریم؟! به مردها می گوید ازدیاد ایمان موجب ازدیاد حب نسبت به نساء می شود اما خطاب به زنها نداریم که ازدیاد ایمان موجب ازدیاد حب نسبت به رجال بشود. دلیلش چیست؟ یا مثلاً در روایت می فرماید کل دنیا به یک شب خوابیدن بدون زن نمی ارزد. اما خطاب به خانمها نداریم کل دنیا به یک شب خوابیدن بدون شوهر نمی ارزد. دلیلش چیست!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که جوانان مجرد با رعایت عفت خود و صبرِ بر معصیت و رضایت به آنچه حضرت حق تقدیر فرموده، به نحوه‌ای از تجرد روحی می‌رسند که پیران طریقت حسرت آن‌ها را می‌خورند، موضوع لذات جنسی نیز اگر درست دیده شود یک نحوه آمادگی روحی برای بندگی بهتر می‌گردد. حضرت صادق«علیه‌السلام» راز این مسئله را تا حدّی باز کرده‌اند. آن‌جا که می‌فرمایند: «إِنَّ فِی حِکْمَةِ آلِ دَاوُدَ یَنْبَغِی لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ لَا یُرَى ظَاعِناً إِلَّا فِی ثَلَاثٍ؛ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ، أَوْ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ، أَوْ لَذَّةٍ فِی غَیْرِ ذَاتِ مُحَرَّمٍ، وَ یَنْبَغِی لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ لَهُ سَاعَةٌ یُفْضِی بِهَا إِلَى عَمَلِهِ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ سَاعَةٌ یُلَاقِی إِخْوَانَهُ الَّذِینَ یُفَاوِضُهُمْ وَ یُفَاوِضُونَهُ فِی أَمْرِ آخِرَتِهِ، وَ سَاعَةٌ یُخَلِّی بَیْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّاتِهَا فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ، فَإِنَّهَا عَوْنٌ عَلَى تِلْکَ السَّاعَتَیْنِ». در حکمت‏ آل‏ داود چنین است که شایسته است مسلمانِ عاقل، زمانى از روزِ خود را براى کارهائى که بین او و خداوند انجام مى‏گیرد، اختصاص دهد، و زمانى دیگر برادران ایمانى خود را که با همدیگر در امر آخرت مشارکت دارند ملاقات کند، و زمانى نفس خود را با لذائذ و مشتهیاتش که گناه نباشد آزاد بگذارد. زیرا این زمان؛ آدمى را در انجام وظائف دو امر دیگرش کمک مى‏کند. حضرت می‌فرمایند: این نوع لذت، شوق عبادت را بیشتر می‌کند. زیرا لذت جنسی از آن جهت که ماده‌ای مثل طعام در غذاخوردن در میان ندارد، شبیه لذت لقاء الهی است و عزم سالک را که لذت لقاء را می‌شناسد تشدید می‌کند به همین جهت در روایت «کثره الطروقه» را به انبیاء نسبت داد. یا حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «لَهْوُ الْمُؤْمِنِ فِی ثَلَاثَةِ أَشْیَاءَ التَّمَتُّعِ بِالنِّسَاءِ وَ مُفَاکَهَةِ الْإِخْوَانِ وَ الصَّلَاةِ بِاللَّیْل‏» و مصداق کامل مؤمن ، اولیاء معصوم هستند. چون این بزرگان جنس لذت لقاء را می‌شناسند و در همین راستا از طریق لذات جنسی حلال به آن لذت منتقل می‌شوند و از آن جهت در شروع ماه رمضان که زمینه‌ی انتقال به لذت لقاء فراهم است روح‌های مؤمنین با لذت جنسی با سرعت بیشتری به لقاء می‌رسند. همان چیزی که حضرت صادق«علیه‌السلام» در روایتی که در ابتدا عرض کردم متذکر شدند. البته این‌ها همه مبتنی بر سایر شرایط است که باید مؤمنین فراهم کنند وگرنه نفس امّاره در این موارد حاکم می‌شود و موضوع، تغییر می‌کند. موفق باشید
9706
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد این یک روز سوالات زیادی پرسیدم. مدت طولانی و چند ماهه ای بود که سوال نپرسیده بودم. استاد بحث تکوین و تشریع را در کدام اثر شما می توان مورد بررسی قرار داد؟ بعضی از اساتید هم سعی دارند برای اعمال عبادی و شرعی ما دلیل پزشکی بیاورند و بگویند اگر اسلام گفته فلان کار را نکنید چون دلیل پزشکی داشته. اما بحث تکوینی بودن دستورات دین برای این دوستان پوشید است. بنده جسته گریخته مطالبی را ازتان شنیده ام ولی می خواستم من باب جمع بندی و کلی نگری هم به مسأله واقف شوم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث تکوین و تشریع تا حدّی در کتاب «خویشتن پنهان» صفحات 151 و 152 آمده. اگر بعد از مطالعه‌ی آن قسمت باز سؤالی باقی می‌ماند در خدمت شما هستم. موفق باشید
9708
متن پرسش
1- معنی تکوین و تشریع چیست؟ 2- آیا مقام حضرت موسی (ع) از حضرت خضر (ع) بالاتر است؟ از چه جهت؟ 3- ولایت تکوینی یعنی چه؟ 4- آیا حضرت خضر (ع) ولایت تکوینی داشتند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید اگر مباحث مطرح‌شده در کتاب «خویشتن پنهان» صفحات 151 و 152 را مطالعه کنید جواب سؤال‌تان را بگیرید، بعد از مطالعه‌ی آن صفحات اگر سؤال باقی مانده باشد خدمتتان هستم. موفق باشید
نمایش چاپی