بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: هنر(شعر و شاعر ، موسیقی ، سینما و ...)

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16662
متن پرسش
با توجه به اینکه در خواب کاملا من انسان از تن جدا می شود چطور بعضی افراد در خواب حرف می زنند و راه می روند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث معرفت نفس عرض شد که در عین توفّی و جداییِ نفس از بدن در هنگام خواب، تدبیرِ نفس بدون حضور در بدن، محقق است. به همان معنایی که در هنگام خواب، قلب و معده در فعالیت می‌باشند. و سخن‌گفتن و راه‌رفتنِ بعضی از افراد در خواب به جهت آن است که نفس، در این موارد بهره‌ای از تدبیر خود را إعمال می‌کند. موفق باشید

16645
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما: با توجه به دو حدیث «الاعمال بنیاتها» و «العمل هو نیت» و با توجه به مشاهده اتفاقات و شنیدن مطالبی در مورد تروریستهایی همچون داعش که با هدف پیوستن به پیامبر (ص) در بهشت و رواج اسلام حقیقی و اینکه تا آخرین لحظه بر این هدف خود مانده و یا خود را منفجر می کنند یا تا لحظه مرگ نبرد می کنند آیا می توان این عمل آنها را با توجه به نیتی که بیان می کنند جهاد دانست؟ چون مسلما نمی توان گفت کسی که این گونه خود را منفجر می کند به خاطر دنیا این عمل را انجام داده!!! البته خودم هم احساس می کنم یک جای کار این سوال می لنگد چون همین سوال را می توان در مورد لشگریان یزید که بعضی تا آخر جان در مقابل امام حسین (ع) ایستادتد هم پرسید!! ولی به نظر می رسد بعضی از این افراد را بشود در دسته مستضعفین فکری قرار داد!!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که تعقل و تفکر در دین، شرط دینداری است و لذا در روایت از حضرت امام رضا«علیه‌السلام» داریم: «لَيْسَ الْعِبَادَةُ كَثْرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ التَّفَكُّرُ فِي أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل». عبادت، زیادیِ نماز و روزه نیست. عبادت، تفکرِ در امر الهی است. در این رابطه عین سؤال و جواب یکی از کاربران را به شماره‌ی 16146 خدمتتان ارسال می‌دارم.‏ سلام علیکم استاد: بنده مدتی است دچار این توهم شده ام که همه ی انسان ها بهشتی اند. آنهایی هم که به ظاهر اهل مراعات شرعی نیستند جاهل قاصر هستند زیرا هنوز توفیق الهی شامل حالشان نشده تا به مسیر بیایند، حتی داعشی های آدمکش را نیز جوری می بینم که برای رضای خدا خود را منفجر می کند. بخودم می گویم اگر از بچگی این جور از لحاظ روانی روی من هم کار کرده بودند من هم الان مانند انان بودم. به خودم می گویم این بندگان خدا و انسان های به ظاهر غیرمذهبی و یا کسانی که در غرب غرق گناه هستند، هنوز طعم و لذت انس با خدا را نچشیده اند پس حرجی بر آنان نیست، بدبخت منم که به اندازه ی که می دانم عمل نمی کنم. خلاصه همه رو اهل نجات می بینم چون فکر می کنم هنوز یقظه و انتباه برای آنان روی نداده. استاد لطفا کمکم کنید.

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن مى ‏فرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا»[1] خدا آن گاه كه بنى‏ آدم در پشت پدرانشان بودند از آن‏ها اقرار به ربوبيتش گرفت و آن‏ها تصديق كردند و بلى گفتند. بديهى است كه اين رويارويى و اخذ پيمان دلالت بر وجود انسان و ادراك او در نشئه ه‏اى قبل از دنيا دارد. بنابراین هرکس با فطرت خود می‌تواند متوجه باشد چه کاری حق است و چه کاری باطل است و در واقع پیامبران متذکر همان چیزی هستند که فطرت انسان‌ها بر اساس آن سرشته شده است. قرآن در تذكرى بسيار عميق و عالمانه مى‏ فرمايد: «فَاقِمْ وَجْهَكَ لِلدّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ‏ اللَهِ‏ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لَا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدّينُ الْقَيّمُ وَ لَكِنَّ اكْثَرَ النَاسِ لَايَعْلَمُونَ»[2] پس به‏ پا خيز و جهت خود را در جهت دينِ حنيف قرار ده كه آن همان سرشت و فطرتى است كه خداوند انسان‏ها را بر اساس آن خلق نموده، اين فطرت در بين انسان‏ها يكسان است، اين دين و راه پايدارى است ولى اكثر مردم متوجه اين موضوع نيستند. درنتيجه به زندگى خيالى و كارهاى ناپايدار خود را مشغول مى‏ كنند و با پوچى و بى ‏ثمرى زندگى روبه‏ رو مى‏ شوند. انسان بايد به‏ پا خيزد و جهتش را جهت پيامبران بزرگ قرار دهد. چون جهت آن‏ها بر اساس دين خدايى است كه سرشت آدميان را نيز بر آن اساس  سرشته‏ اند. اين‏كه مى‏ گويد سرشت انسانى به دست خدا سرشته شده يعنى‏ گرايش «جان» انسان به سوى خداست. به عبارت ديگر بنيان «جانِ» انسان‏ها الهى است. پس كسى كه به خدا رجوع كند به بنيان جان خودش رجوع كرده است و كسى كه از خدا دور شود از «جانِ» خودش دور شده است. موفق باشید 

16630
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد گرامي. پس از بارها خواندن قرآن به همراه ترجمه و بعضا تفسير آن به اين برداشت رسيده ام كه برخي از باورهاي ما چندان مطابق با قرآن نيست. چند مورد را ذكر مي كنم لطفا به تفصيل پاسخ دهيد. 1. فكر مي كنم خدا در قرآن هيچ فردي را مانند حضرت ابراهيم (ع) ستايش نكرده است. ايشان با صفات بسيار نيكو توصيف شده و در چند جا به همه انسانها سفارش شده از مرام ايشان پيروي كنند. يا آيات بسياري به زندگي حضرت موسي (ع) پرداخته و از ايشان به بزرگي ياد شده است. با اين حال مقام ايشان در جان و دل يك شيعه نسبت به مقام ائمه (ع) كه مستقيما اشاره اي به آنها نشده چقدر است. چرا به ما به اين پيامبران الهي كه اينچنين مورد توجه پروردگارند توسل نمي كنيم و سراغي از مزارشان نمي گيريم و به زيارتشان نمي رويم و گنبد و گلدسته درست نمي كنيم؟ من احساس مي كنم نظر شيعيان نسبت به ائمه (ع) با نوعي مبالغه همراه است و با روح حاكم بر قرآن سازگار نيست. مگر اصل دين را نبايد از كتاب آسماني آن گرفت اين مقامي كه ما براي ائمه (ع) متصوريم از كجا نشات گرفته و تا چه حد معتبر است. ادله قرآني ما چيست؟ 2. در بسياري از آيات قرآن هر جا به اقامه نماز سفارش شده بلافاصله ايتاء زكات هم آمده است اما فقه شيعي زكات را در برخي اقلام محدود نموده كه اكثريت مسلمانان در طول عمر خود يك بار هم زكات نمي دهند. چطور مي شود كه انجام يك عمل واجب در قرآن موكدا سفارش شده و در بسياري موارد در كنار فريضه مهمي مانند نماز قرار گرفته اما مسلمانان بسياري با اولي هر روز سروكار دارند و با دومي اصلا نه. از آن طرف وجوب خمس تنها در يك آيه از قرآن آمده اما فقه شيعي دستگاه عريض و طويلي براي آن درست و همه انسانهاي صاحب درآمد را ملزم به پرداخت آن كرده و سهم امام و سهم سادات تعيين كرده است و نيمي از خمس را به جيب روحانيون ريخته است و قس عليهذا. 3. اين نظام توزيع خمس از كجا آمده است. ذي القربي در آيه مربوط به خمس در سوره انفال شده اند همه انسانهايي كه از نسل پيامبر خواهند بود. يعني خداوند براي همه انسانهاي از نسل پيامبر تا قيامت سهم ويژه اي در نظر گرفته است. اينگونه توجيه مي كنند كه زكات بر سادات حرام شده و در عوض خمس به آنها مي رسد. اصلا چرا بين سادات و غيرسادات تفاوت قائل شده اند. در جامعه كنوني چه فرقي بين آنها وجود دارد چرا سادات خمس بگيرند و غيرسادات زكات. آن نيم ديگر خمس كه به روحانيون مي رسد به چه دليل است؟ در زمان ائمه (ع) هم به اين شكل بوده است؟ ائمه (ع) به سادات و مبلغين خمس مي دادند و به بقيه زكات؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد قسمت 1؛ خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» به قسمتِ «امامت در قرآن» رجوع فرمایید تا إن‌شاءاللّه دقت‌های قرآنی شما نسبت به جایگاه اهل البیت و مقام امامت بیشتر شود تا آن‌جا که متوجه خواهید شد چرا حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» در دعای خود تقاضا می‌کنند به صالحین ملحق شوند. راستی صالحین جز کسانی‌اند که به تعبیر قرآن از هرگونه آلودگی پاک شده‌اند، آن‌هم به همان معنایی که در آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب متذکر است که به تعبیر علامه طباطبایی اگر دقت کنید آن اراده‌ای که در آیه‌ی مذکور مطرح است، غیر از اراده‌ی عمومی است که برای پاک‌کردن همه‌ی انسان‌ها از طریق شریعت اراده فرموده است؟ زیرا می‌فرماید: خداوند اراده کرده است فقط شما اهل‌البیت را از هرگونه رجسی پاک کند. 2- خود قرآن در تبیین آیات الهی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را مأمور کرده و می‌فرماید: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» (44/ نحل) ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم آن‌چه به سویشان آمد را تبیین کنی. و لذا مصداق‌های زکات در زمان خود رسول‌اللّه «صلوات‌اللّه‌علیه» مشخص گردیده، می‌ماند که فکر کنیم آیا امروز که منابع تولید تغییر کرده نباید مصداق‌های زکات تغییر کند؟ 3- در همان کتاب روشن می‌شود که ما در کنار اطاعت از خدا، مأمور به اطاعت از رسول خدا و اولی‌الامر هستیم و مسلّم اولی‌الامر باید انسان‌های معصومی باشند که خداوند ما را به اطاعت از آن‌ها دستور داده است، وگرنه ما را به اطاعت از کسانی دستور داده است که امکان گمراهی ما در آن‌ها هست که مسلّم خدای هدایت‌گر چنین کاری را نمی‌کند و از طرفی در قرآن اهل‌البیت را به عنوان انسان‌های معصوم معرفی نموده است تا ما در فهم قرآن و فهم مصداق‌های خمس به آن‌ها رجوع کنیم تا در مدیریت جامعه‌ی اسلامی سرگردان نباشیم. حال اهل‌البیت در روایات متعدد، جایگاه خمس را مشخص کرده‌اند و این به معنای قراردادنِ سهمی برای مدیریت علمی و اجرایی جامعه‌ی اسلامی است و در مباحث فقهی بررسی‌های مفصلی در این مورد شده است. موفق باشید

16606
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن عرض قبولی طاعات و عبادات، جناب استاد مدتیه مطلبی ذهنم را مشغول کرده که اگر لطف بفرمائید و پاسخ بدهید ممنون شما می شوم. بنده مطالعاتی در خصوص تجربیات نزدیک مرگ و همچنین احضار ارواح داشته ام. در خصوص تجربیات نزدیک مرگ غالب افراد از ادیان و ملیت های مختلف، تجربیات نزدیک به همی داشته اند. این امور در ابتدا حس تمایل به معنویت را در درون انسان زنده می کنه ولی باعث می شه که انسان به نوعی کثرت ادیان را قبول کنه. چرا که اولا نسبت به حقانیت دین اسلام و یا لزوم اطاعت از اهل بیت (ع) هیچ گونه آگاهی به این افراد که متدین به دین ها و مذاهب دیگری هستند داده نمیشه. و ثانیا به عکس در مواردی به اون ها توصیه می شه به همان دینی که دارند متدین بشند. از طرفی نحوه تجربیات ذکر شده به گونه ای که احتمال شیطانی بودن این تجربه را به حداقل می رسونه. چرا که همه این افراد از هر دین و مذهبی از ملاقات با نور خدا و عشق بی اندازه او خبر داده اند. بسیاری در این تجربیات همه زندگی خودشون را به عینه مشاهده کرده اند. در واقع آن چیزی که به اونها توصیه می شه اینه که به یاد خدا باشند با هر مذهبی که دارند. حتی در مواردی این جور از سخنان این افراد برداشت می شه که هر اتفاقی در زندگی انسان نشانه و مرحله ای است که خدا برای اون بنده مقدر کرده و نبایست از اون رو گردون باشه که این جوری خیلی از چیزهائی که ما اون ها را حرام می دونیم برای شخص تجویز میشه. سوال من اینه که چطور می تونیم اولا این امور را با حقانیت مذهب و آئین خودمان جمع کنیم. و ثانیا چطور می شه با لزوم التزام به حرام و حلال های شرعی این موارد را توجیه کرد؟ در خصوص احضار اوراح و مواردی از آگاهی ها و اطلاعاتی که بعضا از این طریق به دست اومده هم سوالاتی داشتم که جهت اطاله کلام از اون ها صرف نظر می کنم فقط در همین حد که این مطالب به سختی با تصور دینی ما از عالم برزخ و حساب و کتاب و شب اول قبر قابل تطبیقه. لطفا اگه میشه در این خصوص بنده را راهنمائی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها اگر تعلق چندانی به دنیا نداشته باشند، در ابتدای سکرات خود با وجهِ تجردی‌شان روبه‌رو می‌شوند. در این حالت به هر مذهبی که باشند آن حالات و صورت‌هایی که برای آن‌ها پیش می‌آید، شیرین است. ولی چون در برزخ، به درون خود کشیده می‌شود و با نکیر و منکر اعمال آن‌ها بر اساس فطرت و شریعت بررسی می‌شود حقیقت هرکس برایش در نسبت به خدا معلوم می‌گردد که این حالت، حالتی نیست که افراد توانسته باشند گزارش بدهند. موفق باشید

16533
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: امروز داشتم روایتهای باب طینت را در «اصول کافی» مطالعه می کردم. در روایتی می فرمایند که مومنین و اصحاب یمین از خاک بهشت خلق شده اند و اصحاب شمال از خاک دوزخ، و در روایتی آفرینش آنها از خاک و آب گوارا و خاک و آب تلخ و شور و در روایتی از خاکهای آسمان و خاکهای زمین و در جایی دیگر به گل پاک و گل متعفن و بدبو تعبیر شده است. این اختلاف تعابیر در روایات از کجا ناشی می شود؟ آیا همه ی این روایات صحیح السند است؟ یا هر روایت مخاطب خاصی داشته که تعابیر متفاوت بوده است؟ آیا کتابی هست که در خصوص روایات باب طینت بحث کرده باشد؟ چون حقیقتا روایات دشواری است. آیا تعابیر موجود در این روایات که هر کسی از ابتدا شقی و سعید است همان چیزی است که در بحث اعیان ثابته مطرح می شود؟ چون ظاهرا اگر غیر از این باشد جبر می شود. از طرفی در اعیان ثابته گفته می شود که در آنجا اعیان در علم خدا موجودند ولی ظاهرا روایات طینت از خلق آنها در عالم عین حکایت دارد. از طرفی در بحث اعیان ثابته فرمودید که خداوند وجود دهنده به آن عین ثابته ای است که در علم خدا حاضر است و امکان آن ذاتی خودش است و اینطور نیست که خدا آن امکان را به او داده باشد اما ظاهر روایات چنین چیزی را نمی شود برداشت کرد چون خود خدا مومنین و کافرین را از گل های متفاوت بهشتی و جهنمی خلق می کند که این هم جبر پیش می آورد و با عدل خدا ناسازگار است! لطفا اگر امکان هست تبیین بفرمایید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- روایات طینت، تأویل‌بردار است و این تعابیر بیشتر حالت نمادین دارد. حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌علیه» در ابتدای کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» نکاتی دارند که بنده نیز شرح مختصری در آن مورد داشته‌ام 2- آری! بحث «اشقی شقیٌ فی بطن امه» با نظر به عین ثابته‌ی افراد و انتخابی که داشته‌اند، شقاوت آن‌ها از آن‌جا شروع شده است. و وقتی حضرت می‌فرمایند کافرین را از آب تلخ و شور خلق کرده‌اند؛ به این معنا اشاره دارند که حضرت حق، مطابق امکان ذاتیِ آن‌ها وجودِ آن‌ها را به آن‌ها داده است. موفق باشید

16466
متن پرسش
سلام استاد عزیز: 1. آیا در عصر حاضر نیز شعرای عرفانی و روحانی چون (مولوی، حافظ، عطار، جامی و.....) هستند؟ شاعرانی که به مقام فنای ذاتی رسیده باشند و گزارش رویت بدهند؟ 2. آیا این زمانه، زمانه شعرای عرفانی و روحانی هست یا زمانه عوض شده و شاعران با رویکرد و نظر دیگر در صحنه هستند؟ (شعرای این تاریخ در عسرت هستند یا نه؟)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به یک معنا عموماً شاعران در عسرت‌اند زیرا بیشتر زمانه‌ها ظرفیت درک اشارات آن‌ها را ندارند. لذا شاعر به زبان شعر که دارای جامعیت لازم است سخن می‌گوید و تنها شاعرانی می‌توانند چنین کار مهمی را انجام دهند که با خلوص لازم، نیوشایِ اشارات روح زمانه‌ی خود شده باشند که مرحوم سبزواری با خلوصی که در عهد خود نسبت به انقلاب اسلامی ایجاد کرد، فضای عطرآگین اشارات روحِ تاریخ انقلاب اسلامی را به مشام مستمعین خود رساند. موفق باشید

16362
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: با توجه به اشعار بلند عرفانی و گزارش رویت عطار ره میخانه و مسجد کدام است / که هر دو بر من مسکین حرام است. نه در مسجد گذارندم که رند است / نه در میخانه کین خمار خام است میان مسجد و میخانه راهی است / بجوئید ای عزیزان کین کدام است به میخانه امامی مست خفته است / نمی‌دانم که آن بت را چه نام است مرا کعبه خرابات است امروز / حریفم قاضی و ساقی امام است برو عطار کو خود می‌شناسد. که سرور کیست سرگردان کدام است 1. مقام سکون و مسکینی چه مقامی است که به اعتباری از میخانه که خود تجلی انوار الهی است بالاتر است؟ و خامی مسکین در میخانه به چه معناست؟ 2. تعبیر به «بت» که امام مست در آن خفته است به چه معناست؟ و به کجا نظر دارد؟ 3. مقام تحیر و سرگردانی چه مقامی است؟ و چگونه باید به آن رسید؟ لطف کمی شرح دهید. و کمی از اسرار این شعر روحانی را بازگو کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب عطار گزارش سلوکی را می‌دهد که از هرگونه تعیّن و ظهوری آزاد است. لذا با نظر به فقرِ ذاتی خویش و مسکین‌بودنش، نه نظر به مسجد دارد و نه به میخانه. زیرا به طور معمول اصحاب این دو عبادتگاه به نحوه‌ای از رسومِ خلقی محدود می‌شود و این با وحدت شخصی وجود ناسازگار است و راهی ماوراء چنین رسوماتی را طلب می‌کند. به همین جهت حتی برای میخانه واژه‌ی «بت» را به‌کار می‌برد که یک نحوه محصورشدن در میان است. در حالی‌که در فضای وحدت شخصی وجود با خدایی روبه‌رو هستیم که نه این است و نه آن است و این همان مقام تحیر است. موفق باشید

16355
متن پرسش
استاد عزیز سلام: استادی داشتیم که در جواب دانشجویی که در مورد چگونگی ازدواج فرزندان حضرت آدم و حوا و اینکه آیا خواهر و برادران در آن تک مورد فقط با هم از دواج کرده اند، جواب داد که ادیان در هر دوره از زمان حضرت آدم (ع) تا پیامبر اسلام (ص) تکامل یافته و زدواج برادر و خواهر با ازدیاد جمعیت و انسانهای بعدی حرام شده. استاد آیا ازدواج فرزندان حضرت آدم (ع) و حوا (ع) اصلا صحت دارد؟ و دوم اینکه آیا پاسخ استادمان صحیح است یا نه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به نظر علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» می‌توان گفت که حرمت ازدواج با خواهر یک موضوعِ تشریعی است و نه تکوینی. و به همین جهت در آن زمان این حرمت، تشریع نشده بود. ولی این حرف که آن استاد در رابطه با حرمت ازدواج برادر و خواهر زده است، کاملاً حرف بی‌مورد غلطی است و عملاً نظر خود را بر دینِ خدا تحمیل کردن است. موفق باشید

16322
متن پرسش
رابطه خواب و تقوا س 132: آيا اينكه كسي هيچ خواب معنوي نمي‌بيند دليل بر ضعف تقواي اوست؟ ج: بله. حتماً. س 133: چرا حتماً؟ ج: ضعف تقوا اثر دارد. خواب شب تابع اعمال روز انسان است. اگر روز تمام كارها را بر طبق تقوا انجام دهيم شب عكس العمل نشان مي ­دهد، آدم زيارت مكه و مدينه مي­ رود؛ پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله را در خواب مي­ بيند، بنابراين درست نيست، اینکه آدم هیچِ هيچ نبيند و اهل تقوا باشد. س 134: یعنی انسان با تقوا هر شب خواب خوب می‌بیند؟ ج: بله، اجمالاً. حالا هر شب هم نه يك شب در ميان، دو شب در ميان مي ­بیند. س 135: به اين مضمون روايت داريم كه كسي كه ايمانش بالا باشد ديگر خواب نمی ­بیند؟ ج: روايت اينجوري نیست، روایت فرموده است كسي كه عقلش قوي باشد اينگونه است، نه ايمانش. كساني كه عقلشان زياد است خواب نمي ­بينند یا كم مي بينند. س 136: یعنی تقوايشان مشكل دارد؟ ج: مشكل نیست، خود عقل زياد مانع بروز خواب است، اما ايمان زیاد نه، بلکه انسان خواب‌هاي خوب مي ­بيند. س 137: تقوايي كه مي‌فرماييد با خواب خوب ملازم است تقواي درجه بالا است؟ ج: نه همينکه تقوا شروع شود كافي است، انسان گناه نكند واجبات را انجام دهد ايمانش بالا مي­ رود خواب‌هاي خوب شروع مي ­شود. سلام استاد: وقتتون بخیر و خسته نباشید و تشکر از وقتی که در اختیار ما میذارید. استاد این متن سوال و جواب از مرحوم آیت الله خوشوقت هست که در سایتشون منتشر شده. استاد بنده بندرت خواب می بینم و خواب معنوی هم کلا شاید در چند ماه یکی یا دو تا ببینم که شایدم توهمات باشه و در طول روز هم سعی در مراقبه و گناه نکردن دارم در حد توان خودم و خیلی هم دوس دارم از این خوابا ببینم چون حس می کنم شاید بهم آرامش بده اما خبری نیست. شنیدم که میگن به خواب اهمیت ندین اما فرمایشات ایشون منو به فکر واداشته که شاید یه جای کار من میلنگه. استاد آیا واقعا خواب خوب ندیدن دلیلش نداشتن تقوی است؟ خیلی عذر میخوام که طولانی شد. ببخشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حوزه‌ی خواب حوزه‌ی بسیار وسیعی است و به راحتی نمی‌توان در مورد آن سخن گفت. فرمایشاتی مرحوم آیت اللّه شجاعی داشته‌اند که بنده در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» از صفحه‌ی 86 به بعد آن مطالب را آورده‌ام. در ضمن نکاتی در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» به‌خصوص در یک پاورقی طولانی عرض شده است. خوب است که به آن‌جا رجوع فرمایید. موفق باشید

16295
متن پرسش
با سلام و ارادت: کانالی تحت عنوان داروخانه معنوی، اذکاری با منبع و نیز جداولی رمزی جهت رفع مشکل معرفی می نماید لطفا صحت و سقم چنین مطالبی که باعث عضو شدن بیش از 200000 نفر در کانال مذکور شده را عنایت فرمایید. با تشکر آدرس کانال تلگرام: https://telegram.me/goshayeshe
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم‌رفته کار خوبی است ولی عنایت فرمایید که تأثیر اذکار با معرفت به محتوای آن‌ها و رجوع قلبی، تأثیر اساسی خود را دارد. موفق باشید

16229
متن پرسش
استاد عزیز سلام: از شما بسیار متشکرم که سعی بر انس هرچه بیشتر ما با قرآن این کتاب عظیم و پر برکت آسمانی دارید. به اذن خدا در مورد آیه مبارکه ۲۴ سوره نسا من تفسیر المیزان را مطالعه کرده ام. در آنجا و آیه قبل ازدواج با اشخاصی مثل مادر و عمه و خاله و... را منع می کند لطفا در مورد تفسیر آیه 24 و ابتدای آیه که می فرماید و زنان شوهردار مگر کنیزانی از شما که شوهر دارند، ازدواج با آنان حرام است. لطفا کمی توضیحی بفرمایید. منظور از کنیزان شوهردار چیست؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مباحث «آیات الاحکام» که مربوط به فقها است، بنده تخصص ندارم و علامه‌ی طباطبایی نیز در همان ابتدای المیزان می‌فرمایند که در این آیات، ورود نمی‌کنند زیرا این آیات باید ذیل روایات فقهی معنای خود را ظهور دهد و نه در یک بحثِ تفسیری صِرف. موفق باشید

16192
متن پرسش
با سلام: استاد بفرمایید با توجه به سه نوع تفسیر از یک بیت در زیر به این نتیجه می رسیم که مولانا در عرفان درجاتش عالی تر است یا برداشت دیگری دارید؟ ‌ ✨سه نگاه به یک واقعه ⚡️موسی خطاب به خداوند در کوه طور عرضه داشت: اَرَنی ( خود را به من نشان بده) خداوند فرمود: لن ترانی (هرگز مرا نخواهی دید) ✅سعدی: چو رسی به کوه سینا اَرَنی مگو و بگذر که نیرزد این تمنا به جواب "لن ترانی" ✅حافظ: چو رسی به طور سینا اَرَنی بگو و بگذر تو صدای دوست بشنو، نه جواب "لن ترانی" ✅مولانا: اَرَنی کسی بگوید که ترا ندیده باشد تو که با منی همیشه، چه "تری" چه " لن ترانی"
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر سه بزرگوار با نظر به ذوق روحانی که داشتند بهره‌ی خود را از آیه‌ی مذکور گزارش می‌دهند. با این حال اشکال ندارد که بگوییم مولانا از جهتی در مقام رؤیت حق است و در شعر خود آن رؤیت را گزارش می‌دهد. ولی حافظ هم در این شعر خود حرف‌ها دارد در آن حدّ که به رؤیت هم قانع نیست، می‌گوید طلب رؤیت بکن ولی تا فنایی باید جلو رفت که از دوگانگی بین شاهد و مشهود حتی اگر مشهود، حضرت حق باشد باید گذشت و لذا با شنیدن صدای دوست، راه را ادامه بده. موفق باشید  

16187
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد گرانمایه و عزیز: در موضوع دعا و تغیر مقدرات در سوال 16178 گفتم بسیاری از بزرگان تصریح به تغییر مقدرات با دعا و صدقه و... دارند که سه نمونه آن در ذیل آمده است استاد عزیز لطف فرموده توضیح فرمایند: آیت الله مصباح می فرمایند: «هر چند اقتضای تقدیرات در شب قدر محکم و غیر قابل تغیر بودن است اما اگر انسان دعای جدی داشته باشد می تواند این تقدیر را تغییر دهد.» آیت الله صمدی آملی می فرماید: «قضای الهی قابل تغییر نیست اما قدر با صدقه و دعا و... قابل تغیییر است.» آیت الله جوادی آملی می فرماید: «در عالم حرکت که عالم دگرگونی، تغییر و تبدیل است، «بداء» راه دارد. بداء در تکوینیات همانند نسخ در تشریعیات است.» در محدوده عالم طبیعت، تحول و دگرگونی راه دارد و خدای سبحان این چنین مقدر کرده که صدقه یا صله‌رحم یا دعا انجام گیرد تا فلان کار عملی شود و اگر چنانچه این امور صورت نگرفت فلان امر هم حاصل نشود. و از سوی دیگر خدای سبحان هم می‌داند، که فلان شخص دعا می‌کند و بهره می‌‌گیرد و دیگری دعا نمی‌کند و بهره‌ نمی‌برد. پس در علم خدا جهلی نبوده و در جهان هستی ابهامی نیست. به ما راهنمایی کردند که اگر خواستیم از خیر بیشتری برخوردار باشیم دعا، صدقه، صله‌رحم و مانند آن راه‌گشاست؛ وگرنه محروم خواهیم شد. پس دو مطلب، مورد نظر است: یکی اینکه گر چه در ازل همه امور تنظیم شده، ولی هر امری با علل و اسباب آن تنظیم شده است و یکی از علل و اسباب در محدوده حرکت و عالم تحول همان صدقه و صله‌رحم و دعا و مانند آن است. وقتی از محدوده تحول و لوح محو و اثبات گذشتیم و به عالم قضای محض رسیدیم، آنجا دیگر صدقه و صله‌رحم و دعا و ... معنا ندارد. گر چه عبادی بودن دعا مسئله جداگانه است؛ اما دعا برای تغییر و تبدیل، لزوماً در قلمرو لوح محو و اثبات به پایین است نه در محدوده لوح محفوظ. مطلب دیگر آن است که خدای سبحان می‌داند که فلان شخص صله رحم می‌کند در نتیجه از عمر طولانی برخوردار می‌شود و دیگری قطع رحم می‌کند و از عمر طولانی محروم می‌شود، پس نه در علم خدا تردید و ابهام است، نه در واقع امر، و نباید گفت: قضا و قدر حق است، چرا دعا کنیم؟ زیرا که خود دعا جزء قدر است؛ یعنی خدا مقدر کرده که در صورت دعا فلان حادثه که حادثه خیر است واقع شود؛ و فلان حادثه شر پیش نیاید. از این جهت دعا اثر دارد و جزء قضا و قدر عالم است. فرمود: «وَسْئلُواْ اللهَ مِن فَضْلِهِ»، از خداوند فضل او را طلب کنید. همان که قضا و قدر را مشخص کرد و فرمود: «وَکُلُّ شَیْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ» یا: «إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ» همان فرمود: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ». با تشکر از استاد عزیز و التماس دعای فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه در مجموعه‌ی جواب‌های سؤالات مربوط به «دعا» عرض شد، نظر به معارفی است که اساتید عزیز متذکر آن هستند. به نظرم خوب است که به عنوان یک مجموعه با زوایایِ مختلف همه‌ی سؤال و جواب‌ها جمع‌آوری شود. موفق باشید

16179
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با توجه به کتاب «صلوات بر پیامبر (ص) عامل قدسی شدن روح» و کتاب «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی در این تاریخ» اینکه ما با گفتن اسم حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و مقام معظم رهبری صلوات می فرستیم چه جایگاهی دارد؟ این صلوات ما را به کجا سیر می دهد و ما را متوجه چه چیزی می کند؟ آیا می توان گفت با صلوات در ذیل شخصیت این بزرگواران سلوک پیدا می کنیم و از کثرت به عالم معنا سیر پیدا می کنیم. لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ذکر صلوات، همیشه متوجه‌ی نقش عظیم رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» می‌باشیم. حتی آن وقتی که با آوردن اسم امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» صلوات می‌فرستیم، باز متوجه‌ی نقش ائمه و پیامبر هستیم که چگونه راهی را گشوده‌اند که چنین افرادی در آن راه پرورده شده‌اند. موفق باشید

16178
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام خدمت استاد عزيزمان: از اين كه وقت گرانبهای شما را می گیرم عذر خواهی می کنیم خدا به شما خیر کثیر عنایت فرماید. جناب استاد در رابطه با دعا و مقدرات نظر شما برایمان روشن و قابل قبول نیست و با آنچه بزرگان می فرمایند و حتی دریافت و برداشت و عمل عامه مسلمانان انگار همخوانی ندارد البته به فهم ناقص من. چه اشکالی دارد دعا باعث تغییر تقدیر شود. چنانچه امام موسی ابن جعفر علیه السلام می فرماید: «ان الدعا یرد ما قدر و ما لم یقدر قال قلت ما قدر فقد عرفته فما لم یقدر قال حتی لا یکون» (عده الداعی) حضرت در این روایت تصریح دارند دعا باعث تغیر تقدیر می شوند چرا که وقتی تقدیری بر گردانده شود به طور طبیعی تقدیر جدیدی جایگزین خواهد شد. و یا حضرت صادق علیه السلام به میسر می فرماید: «یا میسر ادع الله و لاتقل ان الامر قد فرغ منه....» (همان) و یا روایت دیگر امام کاظم علیه السلام که فرمودند: «علیکم بالدعاء فان الدعاء و الطلب الی الله یردالبلاءو قد قدر و قضی فلم یبق الا امضاءوها فاذا دعی الله و سئل صرفه صرفه» (همان) در این روایت نیز حضرت می فرمایند دعا قدر و قضا را تغیر می دهد زیرا وقتی بلایی طبق این روایت مقدر شده باشد و با دعا صرفه شود یعنی تغییر مقدر با دعا. یا روایتی که امام صادق علیه السلام می فرمایند: «من تخوف من بلاءیصیبه فتقدم فیه بالدعاء لم یره الله ذلک البلاء ابدا» (همان) این روایت هم می فرماید با دعا می توانی بلایی که نگرانی در تقدیر تو باشد و بر تو نازل شود را به عافیت از آن بلاء تغیر دهی و موارد بسیار دیگر از روایات و داستانهای بزرگان. حال چه اشکالی دارد بگوییم خداوند در شرایط عادی فلان تقدیر را برای فلان شخص رقم زده است و در همان علم الهی نیز ثبت است که با دعا یا صدقه یا..... تقدیر او از آن حالت اول بدون دعا و صدقه و.... به حالت دوم تبدیل خواهد شد، یعنی اولی محو و با قدرت دعا دومی ثبت خواهد شد چنانچه ابن فهد حلی در پاسخ به اشکال فوق و نقش دعا می فرماید ممکن است آنچه مصلحت گردیده و ذات اقدس الهه آن را انجام خواهد داد بعد از دعا مصلحت شده باشد. با این نگاه آیه 22 سوره مبارکه حدید را نیز می توان اینچنین گفت که در کتاب الهی ثبت است که فلان شخص با دعای اختیاری خود شایسته دریافت فلان نعمت می شود یا فلان بلاء از او رفع می شود و در عین این که جایگاه قضا و قدر الهی حفظ می شود نقش دعا هم بر جا می ماند البته آنجا که قضای حتمی الهی همچون وجود مرگ و رفتن حتمی از این دنیا و از این قبیل باشد که محل پرسش نیست با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار خوبی را متذکر شده‌اید و واقعاً بحثی بر روی نقش دعا و تغییر تقدیرها نیست تا آن‌جایی که قرآن می‌فرماید: «قُلْ ما یَعْبَؤُاْ بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ»؛ اگر دعای شما نبود، خداوند به شما اعتنا و توجهی نداشت. دعا "بهترین و برترین عبادت"، "مغز عبادت"، "کلید رستگاری"، "گشاینده درِ رحمت" و "سلاح مؤمن و ستون دین و نور آسمان‏ها و زمین" است. می‌ماند که آیا قضا و قدرهای ثابتی هست که با دعا قابل تغییر نباشد؟ در جواب آن سؤال‌کننده‌ی محترم که سؤال کرده بود، چرا با این‌همه دعا آن‌چه می‌خواستم محقق نشد؛ عرض شد متوجه قضا و قدرهای ثابتی که به مصلحت بندگان است نیز باشند. و روایاتی که جنابعالی متذکر شدید برای آن است که بفهمیم نقش دعا چه اندازه در تغییر سرنوشت انسان‌ها موثر است ولی نه به آن معنا که هرچه ما بخواهیم باید با دعا محقق شود و به قول اساتید محترم؛ خدا در اختیار ما باشد و ما فرمانده‌ی همه‌چیز. موفق باشید 

16161
متن پرسش
با سلام حضور استاد عزیز: استاد فرمودید با دعا آن‌چه مقدّر است به راحتی به ما می‌رسد، این سخن چگونه با آن داستان جمع می شود که حضرت عیسی به یارانش فرموده بود این جوان فردا می میرد (یعنی تقدیرش این است) ولی نمرد. و شما در پاسخ فرمودید حضرت عیسی«علیه‌السلام» در آن مقام، با نظر به لوح «محو و اثبات» هر آن‌چه در عالَم واقع می‌شود را می‌بینند و می‌یابند. منتهی وقتی آن جوان با نیّتی جدا از شخصیت قبلی خود عمل می‌کند، در واقع بَداء حاصل می‌شود و از عالَمِ «لوح محفوظ» قاعده‌ی دیگری جاری می‌گردد که آن مربوط به علم خدا است و نه علم انبیاء. یعنی دعا می تواند تقدیر را تغییر دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت تقدیر اصلی آن جوان و اجل مُسمّایش، نمردن بوده ولی به جهت کارهایی که کرده بود عمرش کوتاه شده بود - مثل آن‌که می‌گوییم قطع رحم، عمر را کوتاه می‌کند - ولی چون با دعا، دفع آن بلیه را انجام داد به همان تقدیر اصلی‌اش برگشت نمود. موفق باشید

16150
متن پرسش
سلام: همانطور که استاد می دانند: پیوندی بین معماری اصیل اسلامی و آموزه های عرفانی وجود دارد، این پیوند را در کدام اثر و یا در آثار کدام نویسنده می توان یافت؟ ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاع چندانی ندارم. کتاب «هنر مقدس» از «بوکهارت» نکات خوبی دارد. موفق باشید

16127
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام خدمت استاد عزيز: جناب استاد با توجه به سوال 16057 و جواب حضرتعالي، من جواب سوالم را نگرفتم و احساس کردم پاسخ شما بیشتر ناظر به مقام رضا و حکمت است، ولی سوال اين است با توجه به روايات فراوان که مثلا امام کاظم می فرماید دعا برمی گرداند آنچه مقدر شده و آنچه نشده .... و یا روایت «لا یرد القضا الا الدعا» و یا روایت زیاد دعا کن که دعا کلید رحمت و رسیدن به هر حاجت است و جملات بزرگانی چون شهید مطهری که می فرماید دعا قضا و قدر را عوض می کند. یا پاسخ که در سایت اساتید و طلاب آمده که دعا و توسل و شفاعت در رتبه بالاتر از مقدرات قرار داشته و بر آنها احاطه دارد و آنها را تغییر می دهد. حال با توجه به این مطلاب آیا شما معتقدید چیزی که مقدر نشده می شود با دعا مقدر شود و یا فقط کارکرد دعا در این حوزه این است که ظهور آنچه مقدر شده را خوب می کند؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با نظر به همان نکات که جنابعالی می‌فرمایید و با نظر به مباحث «قضا و قدر» و با نظر به آیه‌ی 22 سوره‌ی حدید که می‌فرماید: «ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في‏ أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرٌ» هيچ مصيبتى در زمين و نه در وجود شما روى نمى‏ دهد مگر اينكه همه آنها قبل از آنكه زمين را بيافرينيم در لوح محفوظ ثبت است؛ و اين امر براى خدا آسان است‏. عرض خود را خدمت‌تان نوشتم. لذا با توجه به این موارد می‌توان گفت امثال روایات «الدّعا یردّ القضاء و لو ابرم ابراما» می‌خواهد بگوید آن قضایی که شما را از تقدیر شما محروم می‌کند، از طریق دعا می‌توانید دفع کنید، نه آن‌که تقدیر الهی را تغییر دهید. موفق باشید

16102
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: 1. جناب استاد آیا دعا باعث نمی شود آنچه بدون دعا مقدر نیست مقدر شود؟ 2. آنچه جنابعالی در سوال 16039 فرمودید بیشتر ناظر به تعداد اندکی از اهل معرفت است که در مراحل عشق و عرفان مسیر می پیمایند و به مقام رضا رسیده اند که بعضا اساسا دعا هم نمی کنند. توده های مسلمان از دعا انتظار ایجاد شرایط جدید را دارد. مثلا کسی که رزقش تنگ است می خواهد با دعا رزقش وسیع شود و اساسا عامل و انگیزه او برای دعا همین مقدرات جدید است و اگر بداند با دعا همان است که هست ذوق و شوق اکثری مردم از میان می رود. از طرفی این همه ادعیه که از معصومین علیه السلام رسیده که فلان دعا عامل فلان چیز می شود پس به چه معناست؟ با تشکر از استاد عزیز و التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با دعا آن‌چه مقدّر است به راحتی به ما می‌رسد 2- اگر مردم بدانند با دعا تقدیرات الهی که بهترین تقدیرات است، به راحتی به آن‌ها می‌رسد؛ به زیباترین شکل دعا می‌کنند تا از سرگردانی نسبت به مقدّرات‌شان نجات یابند. موفق باشید 

16095
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: در جایی بحث از این بود که استفاده از کفار و روسی ها علیه مسلمان ها حتی داعشی هم باشند جایز نیست. طبق قاعده نفی سبیل آیا چنین چیزی جایز هست؟ بنده هم گفتم همین که آقا اجازه دادن خودش یعنی یک دلیل فقهی، اما اون بنده خدا می گفت دلیل فقهمی میخوام. جنابعالی میتونین کمک کنین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قاعده‌ی نفی السبیل، حاکمیت کفار بر مسلمین را نفی می‌کند و این ربطی به کارِ روسیه در سوریه ندارد که آن به دنبال حفظ منافع خود در مقابل تکفیری‌ها قرار گرفته است. موفق باشید

16055
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: من حدودا یک ماهی با کتابهای شما آشنا شده ام ضمن تشکر بی دریغ از زحمات شما استاد گرامی و دعای خالصانه برای شما واقعا زندگی و افکارم متحول شده است. خیلی علاقمند شده ام کل کتابهای شما رو مطالعه کنم ولی از طرفی دغدغه هایی نیز برایم ایجاد شده است. اولا شنیده ام برای تزکیه نفس انسان باید استاد داشته باشد موندم چطوری بتونم استاد مورد نظر را پیدا کنم. از طرفی 10 سال است که کارمند بانک هستم با توجه به مسائلی که از طرف بعضی علما من جمله آیت اله جوادی آملی در رابطه با مسائل ربوی بودن بانک مطرح می شود به شدت نگران شده ام که وضعیت آخرتم چگونه خواهد شد. بعضی موقعه ها به سر می زنه از بانک استعفا بدهم ولی موندم با این سن با توجه به وضعیت اشتغال کجا می تونم کار پیدا کنم و ضعیت زن و بچه چی می شود؟ از طرفی اگر بانک زیر سوال باشد متاسفانه خیلی جاهای دیگر نیز زیر سوال می رود پس چطور می توان به روزی حلال دست یافت؟ خیلی دوست داشتم کسی رو پیدا می کردم که قاطعانه به من می گفت مثلا اگر بانک کار کنی می ری جهنم همین الان استعفا می دادم. خواهشا استاد بفرمایید من چکار کنم از این وضعیت شک و تردید خارج بشم؟ چون واقعا دنبال این هستم که به دنبال مسائل تزکیه نفس و آدم شدن حرکت کنم. ممنون از زحمات شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد استاد، عرایضی در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» شده است 2- در مورد مشکل بانک‌ها با استعفایِ شما، مشکل حل نمی‌شود. منظور آیت اللّه جوادی آن است که کارمندان متدین بانک‌ها به ادارات خود فشار بیاورند که این مسیر انحرافی را اصلاح کنند. موفق باشید

15929
متن پرسش
سلام علیکم: 1. راسته که میگن علامه قمشه ای یه کتاب راجبه موسیقی نوشتن بعد آتیش زدن؟ بعدا پرسیدن چرا آتیش زدید گفتن: به حقایقی رسیدم که میشه با اون به بشر حکومت کرد! 2. موسیقی بالاخره خوبه یا بده؟ فقها بد میگن. علمای اخلاق تعریف میکنن! منظور کدوم موسیقیه؟ یا علی استاد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع را در مورد برادر علامه‌ی طباطبایی می گویند و سخن ایشان این بوده که ممکن است از آن سوء استفاده شود. آری! آن نوع موسیقی که امثال فارابی می‌توانند به وسیله‌ی آن در یک جلسه حضار را به خنده وادارد و سپس همه را خواب کند، چیز عجیبی است و ربطی به موسیقی‌های مطرح در این دوران ندارد. در رابطه با این نوع موسیقی‌ها می‌توانید به جواب سؤال‌های شماره‌ی 14950 و 15052 و 15079 رجوع فرمایید. موفق باشید

15904
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر از پاسخگویی شما: استاد اینکه بعضی می گویند در هنگام احتضار و عارض شدن سکرات مرگ دیگر توبه پذیرفته نیست آیا صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌گویند. زیرا «توبه» باید در مقابل جذبه‌های نفس امّاره باشد تا با عبور از آن جذبه‌ها و رجوع به حق، «توبه» صورت بگیرد. در سکرات مرگ، دیگر نفس امّاره‌ای در میان نیست تا عبور از آن معنا دهد. موفق باشید

15866
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: در مورد خواب و رویا صادقه چند سوال داشتم. خواهشمندم به همه سوالات پاسخ دهید. ۱. زیاد خواب دیدن در شب خوب است؟ نشانه چیست و راهکار آن چیست؟ ۲. در خواب می توان با ارواح اولیا و علما و بزرگان رابطه برقرار کرد و از اراوح آنها تغذیه کرد؟ چگونه ۳. از کجا باید فهمید خواب صحت و تعبیر دارد؟ ‌ ۴. کشفیات یا شهود در خواب را چگونه باید تشخیص داد که واقعا کشف هستند؟ ۵. اصلا چرا خواب می‌بینیم. فلسفه خواب چیست؟ لطفا کمی توضیح دهید. می خواهم از زبان شما استاد بزرگوار بشنوم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای جوابگویی به این سؤالات اساسی‌تان حداقل نیاز است که دو کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» را همراه با شرح صوتی آن دو کتاب دنبال کنید. إن‌شاءاللّه نتایج خوبی برایتان خواهد داشت. موفق باشید

15833
متن پرسش
سلام: چه می شه آقای محمد رضا شجریان که ربنا می خونده الان این قدر تغییر کنه شعار مرگ بر دیکتاتور سر بده و 180 درجه برگرده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر «ربّنا» را برای خدا خواند؟!! این‌ها روح‌شان برای نمایش است؛ حتی ربّناهایشان و حتی مثنوی‌خواندشان. اگر یکی از آن ربّناهایی که فریاد زده بود، خالصانه بود و مزه‌ی اُنس با خدا را شنیده بود؛ این اندازه دنیای ظلمانیِ استکبار بر قلب او شیرین نمی‌‌آمد! تأسف ما از آن‌جا است که عده‌ای صوت او را می‌شنوند، ولی زشتیِ اعمال او را که پشت‌کردنِ کامل به حقیقت است، نمی‌بینند!! آیا می‌توان گفت احترام به هنر باید در حدّ ندیدنِ حقیقت ارزشمند باشد؟ موفق باشید 

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!