بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: هنر(شعر و شاعر ، موسیقی ، سینما و ...)

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21351
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و خدا قوت: استاد من که بلد نیستم براتون توی اینجا یه کلیپ ارسال کنم اما به این کانال تلگرامی سری بزنید @ale_kasa کلیپی تاثیر گذار از استاد غفاری هست که غزلی از علامه طباطبائی میخونند (تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت....) و مستمعان به گریه افتاده اند. می خواستم بگم واقعا این طور جلسات و اشعار و این گریه کردن پای این اشعار بلند عرفانی برای امثال بنده که هنوز پله های سلوک رو هم ندیدیم چه برسه به طی کردنش‌، اشکالی داره؟ اگر نداره چرا عارف بزرگ‌ ما آیت الله بهجت این جلسات رو نداشت؟ آدم تحت تاثیر این صدا و الفاظ قرار میگیره چه بخواد چه نخواد اشکش درمیاد. نظرتون (یا نظر افراد دیگه اخه گفتید زیاد در باب موسیقی نظر ندارید) راجع به اینا چیه؟ سوال دومم اینه که نظرتان راجع به این افرادی ک میگم مثبته؟ آیت الله غفاری (کانالشو بالا فرستادم) آیت الله صمدی آملی و یک شخصیت مشکوک تاریخی، حسین بن منصور حلاج، ممنونم ازتون. التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که ذات موسیقی حرام نیست و حتی سروردِ «ای مطهر» را که به ظاهر موسیقی غلیظی هم داشت، امام چندین بار تأیید کردند. می‌ماند که این مسیر تا کجا ما را سیر می‌دهد. آیا از مرتبه‌ی خیال می‌توان از طریق موسیقی به بالاتر سیر کرد؟ موفق باشید

21271
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام: جناب استاد در باره کشتی مطلا سوالی پرسیدم جواب نشنیدم ایمیلم هم خراب است استاد حتما سخنان و مقالات را در سایتها خوانده اید حال فحشها و توهینها در گروههای تلگرامی و اینستاگرامها بماند. آنچه مسئله پیچیده تر می کند حضور آیت الله جوادی در این مراسم است از ایشان انتظار می رفت به عنوان مفسر بزرگ نه تنها به این مراسم نمی رفت بلکه بر آن می شورید. راستی کشتی مطلا در این بحران اقتصادی چه نفعی دارد جز بدبینی به قرآن، علما و فحش و توهین به نظام تا جایی که کسی بنویسد مردم از فقر و درد و گرسنگی می میرد علمای ما کشتی مطلا می سازند این کار اگر خیانت نباشد حتما حماقت است. استاد نکند این کار آیت جوادی ریشه در قرابت فکری آیت الله جوادی با هاشمی دارد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت حفظ حرمت آیت اللّه جوادی، به صورت خصوصی جواب داده شد و ملاحظه کردید که اولاً طلای مصرفی در کشتی مذکور 140 گرم آن‌هم جهت آب‌کاریِ طلا بر روی فلزات تشکیل‌دهنده‌ی بدنه‌ی کشتی بوده است که تمام قرآن را سازنده‌ی کشتی با خط خوش خود بر بدنه‌ی کشتی نوشته است، جهت هدیه به حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام». و تنها در آن مرکز به نمایش گذاشته شده است و تمام هزینه‌ی آن از امور شخصی سازنده‌ی آن بوده است. این موارد را می‌توان نوعی تجلیل به حساب آورد. نمی‌توان به طرف که تنها همین اندازه توان و وسع دارد تا هنر خود را تقدیم کند، بگوییم برود المیزان بخواند؟! موفق باشید

21165
متن پرسش
با سلام و دعای خیر خدمت استاد عزیز طاهرزاده سؤال: بعضی وقتها باورم هست که هرگونه خلق با من رفتار می کنند خواست خداست و احساس راحتی می کنم. ولی بعضی وقتها این گونه نیست و احساس می کنم این مطالب (خواست خدا، برگرداندن این احکام تکثیر به توحید و ... توجیه کارهای غلط دیگران است و دارم خودم را گول می زنم و بسیار غمگین و افسرده می شوم.) لطفاً راهنمائیم بفرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بین قضا و مقضی باید فرق گذاشت. آری! قضای الهی بود که انقلاب اسلامی در دفاع مقدس 8 ساله به رشد خوبی برسد که امروز هیچ دولتی نتواند به آن حمله کند. ولی مقضی که تجاوز صدام باشد، مورد رضایت ما نیست که با تجاوز خود فرزندان ما را به قتل رساند. لذا در مورد سؤال جنابعالی از آن جهت که موضوع به خدا مربوط است، باید راضی به اراده‌ی الهی بود و آن قسمت که به اراده‌ی افراد مربوط است، باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد. موفق باشید

21162
متن پرسش
با سلام: بنده وقت نکردم آثار شما را مطالعه کنم. البته در قسمت پرسش و پاسخ برخی سوالات و پاسخهای جنابعالی را خواندم. تا آنجا که متوجه شدم حضرتعالی نگاهی عمیق به مسئله تمدن اسلامی دارید و انقلاب اسلامی را هم مقدمه ای برای شکل گیری آن تمدن الهی می دانید. می خواستم بپرسم آیا نظری هم به موسیقی و جایگاه آن در این تمدن مد نظرتان دارید؟ بنده وقتی آثار برخی مشاهیر موسیقی سنتی (تولید شده در دهه اول انقلاب) را با آثار قبل و بعد ایشان مقایسه می کنم نوعی عرفان و رسوخ روح الهی در آنها را کاملا مشهود می بینم. حتی از آثار کسانی که بعدا دیدگاه های ضد انقلاب گرفتند. حقیقتا (به اعتراف نزدیکان خودشان) بهترین آثار ایشان در همان سال های 60 تولید شد (در اوج دفاع مقدس). بعد از آن انگار با به اضمحلال رفتن روحیه جهاد و شهادت (با روی کار آمدن دولت سازندگی) ما شاهد بودیم حتی روح عرفانی و آن نوای ملکوتی از جامعه موسیقی ما هم رخت بربست. با این مقدمه، می خواستم بدانم نظر حضرتعالی در مورد موسیقی و جایگاهش در تمدن اسلامی چیست؟ آیا موسیقی بالکل نفی و محو خواهد شد یا آنگونه که نمونه کوتاهی از آن را در دوران ده ساله اول نقلاب شاهد بودیم موسیقی نیز دچار دگرگونی می شود و روح اسلام آن را تسخیر خواهد کرد؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در امر موسیقی صاحب‌نظر نیستم. ولی به هیچ‌وجه معتقد نیستم ما باید موسیقی را بالکل نفی کنیم. همان‌طور که متوجه‌ای ما امروز می‌توانیم با موسیقی کارهایی بکنیم که با 100 کتاب نمی‌توان آن‌ کارها را کرد. مثل کارهای آقایان میثم مطیعی و حامد زمانی. موفق باشید

21145
متن پرسش
با سلام: مشکلی که اکنون بدان دچار شدم اینست که بداهت خواب برایم بیش از بیداری شده با این توضیح که در حال بیداری در وجود دیگران جهان خارج و ... (هر چیز به جز وجود احساسات و ادراکات در زمان حال کما قال علامه هیوم) تردید دارم اما در خواب این تردیدها زائل می شود 1. چرا تردیدها در خواب ادامه نمی یابند؟ 2. راهکار چیست که این تردیدها در خواب هم تداوم یابند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در خواب با «خودش» روبه‌روست که تردید معنا نمی‌دهد. ولی در بیداری با پدیده‌های خارج از ذهن روبه‌رو می‌باشد. موفق باشید                   

21099
متن پرسش
سلام: در مفاهیم شما می خوانیم که انسان جهان کوچک است یعنی برزخ، باطن عالم ماده و عقل، باطن عالم برزخ و ... است و هرچه موجود مجرد به مراتب بالاتر نائل می شود جامع تر می شود یعنی من ما باطن تن ما است و.... یعنی سیر انسان از خود مادون به خود عالی است یعنی سیر از خود در خود به خود و این هم بدون تزکیه پیش نمی آید. حال سوال من این است که جنیان شرور که تزکیه ای نکرده اند و این مراتب را پشت سر نگذاشته اند چه طور پیش از تولد پیامبر وارد باطن عالم می شدند و می توانستند اخبار کسب کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌جایی که جنیان صعود می‌کنند مراتب مثالیِ عالَم است و نه مراتب عقلی. و نوع خلقت آن‌ها طوری است که بدون تزکیه می‌توانند چنین حضوری در عالَم مثال و خیال داشته باشند و این به خودی خود برای آن‌ها کمال نیست، مثل کاری که مرتاض‌ها می‌کنند. آری! اگر انسان با نیّت عبور از عالم ماده و سیر به سوی حقیقت به عالَمِ مثال برسد و عالم مثال برای او آینه‌ی نمایش عالم عقل شود، برایش کمال خواهد بود. موفق باشید

21089
متن پرسش
با سلام: چند وقت پیش با عده ای از دوستان در مورد هنر اسلامی بحث کردیم. سوالی که برای ما ایجاد شد این بود که یا هنر اسلامی داریم؟ یعنی هنری که توسط اسلام تولید شده باشه هست؟ مثلا سینما و عکاسی ساخته ی تمدن مدرن هستن و نقاشی و شعر و موسیقی و نمایش و... قبل اسلام هم بودند. کسی منکر هنر مسلمانان نیست ولی هنر اسلامی به نظرتون ساختگی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که هنر، ظهورِ حالات روحانی یک قوم است، اعم از هنرِ یونانی یا رومی و یا هنر مدرن، روحی که منجر به معماری اسلامی شده خبر از هنر اسلامی می‌دهد. در این رابطه جناب آقای دکتر شهرام پازوکی سخنانی تحت عنوان هنر و هنرهای اسلامی دارد. اگر بتوانید به‌دست آورید، تذکرات خوبی در آن هست. فراموش کردم آن صوت را از چه کانالی گرفتم. موفق باشید

21054
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی: در بحث یوگا و ایجاد تمرکز بر روی شی خاصی فکر کنم آنها از این قاعده استفاده می کنند که در حکمت متعالیه بیان می شود نفس به خودی خود به شی مادی علم پیدا نمی کند بلکه از طریق حواس مستعد می شود با حقیقت مثالی یا عقلی آن شی مرتبط شود و صورت و مفهوم لازم را اخذ کند یا انشاء نماید. در تمرکز بر اشیا فکر کنم زمینه اتصال بیشتر با حقیقت مثالی آن شی پیدا می شود تا جایی که نفس را کم کم از انصراف و ساخت مفهوم مانع می شویم تا اتصالش به ملکوت شی شدیدتر شود و کم کم حقیقت مثالی آن برای ما مشهود شود به جای صورت مفهومی و با ادامه کم کم انس ما با عالم مثال و نظر به آن بیشتر می شود. نمی دانم آیا درست است این مطلب یا نه چون جایی ارتباط این دو را ندیده ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم با مختصر مطالعه‌ای که بر روی مکتب یوگا دارم، معتقدم یوگا به عنوان یک مکتب چنین توانایی‌هایی را که بر شمردید را دارد. البته نه به آن شکل که به صورت حرفه‌ای یا به صورت صرفاً حرکات ورزشی در آمده. موفق باشید

21035
متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهرزاده: در پاسخ هایی که به کاربران در مورد موسیقی ارائه کردید شاهدیم که حضرتعالی دید مثبتی نسبت به موسیقی ندارید لکن از طرفی اشتغال بزرگانی چون مرحوم سید عباس معارف ما را متذکر می کند که نباید از موسیقی غافل بود در شرح حال آن بزرگ آمده «ردیف موسیقی ایرانی و موسیقی مقامی را به خوبی می‌شناخت و بسیار خوب دوتار می‌نواخت. شیوه خاصی از مضراب زدن که به «پنجه شکسته» یا «پنجه معارف» معروف است، از ابداعات اوست» می بنید حسب این نقل حتی صاحب ابتکار در موسیقیست این هم لینک دوتار نوازی آن مرحوم و تعریف حکمت انسی https://www.youtube.com/watch?v=eV0FT5lqXEM
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بنده هم معتقدم نمی‌توان از موسیقی چشم برداشت. می‌ماند که یکی بد سلیقگیِ من است که از طریق موسیقی جذب نمی‌شوم و به آن دل نمی‌دهم؛ دیگر فرمایش رهبری است که فرمودند سیاست نظام، ترویج موسیقی نیست. موفق باشید

21034
متن پرسش
با سلام: من به این ایمان دارم ولی یقین ندارم، که زلزله ای که بخاد تهران را خراب کنه نمیاد. دلیلم اینه که دشمنان انقلاب یعنی آمریکا و اسراییل و.... آرزو شون اینه که یه روز بتونن تهران را ویران کنن با موشک و جنگ حالا خدا خودش با دست خودش آرزوی اینها را برآورده نمی کنه، خدایی که توی طبس طوفان می فرسته و توی یمن اونطور عربستان را تو کودتا شکست میده نمیاد با زلزله اینطوری ضربه بزنه هرچند که شاید این حرف را نشه برای همه و همه جا زد.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: گاهی مصالحی از طرف حضرت حق هست که ما در درازمدت به آن می‌رسیم به همین جهت نمی‌دانیم خدا چه مصلحتی در موضوع فوق دارد. عمده آن است که ما وظیفه‌ی خود را درست انجام دهیم، تا قصه‌ی ما قصه‌ی کسی شود که فرمود: «در بلا هم می‌چشم الطاف او/ مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید

21022
متن پرسش
با سلام خدمت استاد : در دوران و عصر ما بعضی از اشخاص یا فرقه هایی پیدا شده اند که دارای ادعاهایی هستند و برای اثبات ادعای خود به خواب متوسل می شوند. یعنی به شخصی که در حال جذب او هستند می گویند فلان کارها را انجام بده و بعد در خواب چنین اتفاقی برای تو می افتد. حال می خواستم نظر اسلام رو در مورد خواب و حجیت خواب بدونم؟ در اسلام خواب اصلا حجت هست؟ اگر نیست چگونه رد می شود؟ اگر حجت هست برای چه کسانی حجت هست؟ آیا علما اگر خوابی دیدند برای آنها حجت هست و ما می توانیم به خوابشان استناد کنیم در حالی که دیگران را از توجه به چنین خواب هایی نهی می کنیم؟ با تشکر. اگر مقدور است مفصلا جواب بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ده  نکته از معرفت نفس» نکاتی در این مورد عرض شده که عیناً خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

 در قرآن از خواب هايى نام برده است كه از رابطه اى بين آنچه شخص در خواب با آن روبه رو مى شود و بين عالَم خارج حكايت دارد. مثل خواب حضرت ابراهيم «عليه السلام» نسبت به ذبح فرزندشان (105/ صافات)، و يا رؤياى حضرت يوسف «عليه السلام»، و يا رؤياى دو رفيق هم زندانى حضرت يوسف «عليه السلام»، و يا رؤياى پادشاه مصر، و يا رؤياى رسول خدا «صلواة الله عليه وآله» در رابطه با فتح مكه (27/ فتح)؛ كه تمامى اين رؤياها چنانچه مستحضريد رابطه اى با عالَم خارج دارد و صرف خيالات افراد نيست.

با اين همه رؤيا؛ امرى است ادراكى كه قوه خيال در آن مؤثر است و اگر قوه خيال تحت تأثير شديد عالَم خارج باشد، آن خيالات در رؤيا دخالت هاى شديد مى كند. همچنان كه صفات روحى شخص مثل عداوت و عجب و تكبر و حرص و طمع در خيالاتش تأثير مى گذارد. لذا اكثر رؤياها؛ تحت تأثير تخيلات نفسانى است. تخيلات نفسانى نيز تحت تأثير همين عوامل طبيعى يا اخلاقى است كه نفس را به تصور آنها واداشته است. پس در حقيقت نفس همان تأثيرات را در خودش حكايت مى كند و حقيقت ديگرى ندارد. بنابراين هر رؤيايى، حقيقت نيست هرچند هر رؤيايى تعبيرى داردكه تعبير آن، عوامل طبيعى و يا عوامل اخلاقى هستند. ولى رؤياهايى هم هست كه با حوادث خارجى و حقايق عالَم وجود ارتباط دارند.

رؤياها، يا خواب هاى حق: عبارت است از ارتباط نفس با سبب غيبى حادثه اى كه بعداً در ظرف مكان و زمان خاص محقق مى شود. نفس به علت تجردش با وجود برزخى يا عقلى يك حادثه در خواب ارتباط پيدا مى كند و بعداً آن حادثه در عالَم ماده حادث مى شود. البته نفس پاره اى از حقايق آن عالَم را به مقدار استعدادش دريافت مى كند. حال اگر نفس، كامل باشد و گرفتار وَهميات و آرزوها نباشد، حقايق عالَم غيب را آنطور كه هست به طور كليت و نورانيت در خواب پيش رويش حاضر مى بيند، ولى اگر نفس كامل نبود آن حقايق را به نحو حكايت خيالى و در صورت هاى جزيى كه با آنها مأنوس است مى يابد. مثل اين كه وقتى با معنى «عظمت» در آن عالم، روبه رو مى شود، در خيالش صورت «كوه» ايجاد مى شود، و يا معنى «مكر» در خيالش صورت «روباه» به خود مى گيرد، چون عظمت را به كوه، و مكر را به روباه مى شناسد. يا معنى «افتخار» را به صورت «تاج» و «علم» را به صورت «نور» و «جهل» را به صورت «ظلمت» مى بيند. و يا مثلًا چون رابطه اى بين اذان صبح در ماه رمضان با شروع روزه هست، با ديدن معنى «مؤذن بودن» در آن عالم، صورت «مهركردن دهان» مردم براى خود مى سازد. كه البته اين موضوع؛ رقايق و ظرايفى مخصوص به خود دارد به طورى كه گاهى از يك معنى كه در خواب مى يابد صورت عكس آن را در خود مى سازد. مثل اين كه در بيدارى گاهى با شنيدن لغت ثروت به معنى فقر فقرا منتقل مى شود.

پس گاهى خواب «صريح و بدون تصرف» است و يا «متمثل معنايى است كه نفس با آن روبه رو شده، در عين تصرف نفس» و يا «انتقال به چيزى است مناسب آن معنى يا ضد آن معنى» و گاهى آنچنان با تصورات شخص مخلوط شده كه اصلًا نمى توان فهميد از كدام يك از مبانى مأنوس شخصِ خواب بيننده تأثير گرفته، كه در اين حالت به اين رؤياها «اضغاث احلام» گويند.

در رؤياهايى كه نفس با اصل موضوع روبه رو مى شود و به صورت مناسب آن منتقل مى شود، در واقع انسان به اصل موضوعات آگاه شده، به طورى كه اگر ملاحظه كرد در حال جمع كردن كثافت است، در واقع صورت به دست آوردن مال زياد دنيا را به او نشان مى دهند، در عين آگاهى دادن به او كه اين مال سرگين و كثافت است. و يا وقتى روبه رو مى شود بر اين كه بدنش ورم كرده است، با صورت به دست آوردن مال زياد روبه رو مى شود در عين آگاهى دادن به او كه بدان! آن چرك و آلودگى است. همچنان كه اگر در خواب ديد در زندان است، در واقع با صورت شهرت يابى اش روبه رو شده در عين آگاهى دادن به او كه اين شهرت زندان است، همچنان كه اگر ديد در زنجير است، با صورت خوشى و خوش گذرانى دنيايى اش روبه رو شده در عين آگاهى دادن به او كه آن گناه است و گرفتارى و زنجير.

در هر صورت با اين احوال نمى توان به رؤيا اعتماد كرد، چون در حال خواب؛ صورت خياليه نفس آن قدر جولان دارد كه با ميل خود صورت ها را تغيير مى دهد و از جايگاه خود خارج مى كند.

صاحب كتاب «تحف العقول» از قول پيامبر «صلواة الله عليه وآله» آورده كه حضرت فرمودند: اگر رؤيا از كسى برداشته شد نبايد نگران باشد زيرا وقتى كسى راسخ در علم شود، رؤيا از او برداشته مى شود.

اين كه دستور داده اند انسان دائم در حال طهارت باشد و نيز با وضو بخوابد، به سبب آن است كه اين طهارت موجب طهارت باطن و آزادشدن از خواب هاى بى خود و باطل مى گردد.

مرحوم محدث نورى در جلد 4 كتاب دارالسلام مى فرمايد: اگر انسان نسبت به خوراكش مواظبت داشته باشد و دقت كند كه چه چيز بخورد و چه مقدار بخورد، روح او قدرت سير در اكناف آسمان ها را مي يابد وگرنه برعكس، پرخوري موجب جولان شيطان در قلب و خيالش در خواب و بيداري مي شود.

قال رسول الله «صلواة الله عليه وآله»: «الرُّؤْيا ثَلاثٌ: مِنْها اهاويلُ الشَّيطان لِيحْزَنَ بِها ابْنَ ادَمَ وَ مِنْها ما يهُمُّ بِهِ الرَّجُلُ فى يقْظَتِهِ فَيراهُ فى مَنامِهِ وَ مِنْها جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَ ارْبَعينَ جُزْءً مِنَ النُّبُوَّةِ. يعنى خواب سه گونه است: يكى القائاتى كه شيطان مى كند تا فرزندان آدم را بترساند و نگران كند و يكى اين كه آنچه را در بيدارى مورد توجه قرار داده در خوابش آن را مى بيند (با تغييراتي از طريق صورت خياليه) و يكى هم خواب هايى است كه جزيى است از چهل و شش جزء نبوت.

امام صادق «عليه السلام» مى فرمايند: در مورد رؤيا فكر كن كه چگونه خداوند در مورد آنها تدبير به كار گرفته و راست و دروغ آن را به هم در آميخته، اگر همه رؤياها راست بود، مردم همه پيامبر بودند، و اگر همه دروغ بود، در رؤيا فايده اى نبود.

در فرمايش امام محمدباقر «عليه السلام» داريم كه: «رؤياى مؤمن بين زمين و آسمان در گردش است تا آن كه خودش آن را براى خود تعبير كند، يا ديگرى براى او تعبير نمايد، پس آنگاه كه تعبير كرد به زمين مى آيد و قطعى مى شود» (كافي ج 8 ص 336).

اين بود مختصري از بحث رؤيا كه شرح بيشتر آن را در بحث آيه 42 سوره زمر عرض كرده ايم و چون عموماً در حين بحث در مورد رؤياى صادقه سؤال مى شد، آن را در اين قسمت خدمت عزيزان عرضه كرديم.

 

21017
متن پرسش
سلام: احساسی در وجودم شکل گرفته که نمی دانم درست است یا نه و آن این است که از بلا که بر مردم نازل شود چندان ناراحت نمی شوم از بس گناه می کنند و از انقلاب فاصله گرفتند در ویکی پدیا آمده که «بر مبنای پژوهشی که توسط امیر رستگار خالد استاد دانشگاه شاهد تهران و میثم محمدی انجام شده و نتایج آن در شمارهٔ ۵۸ (تابستان ۱۳۹۴) مجلهٔ علمی-پژوهشی جامعه‌شناسی کاربردی چاپ اصفهان منتشر شده‌است، مردم شهر کرمانشاه پس از شهرهای رشت، تهران و اهواز کمترین گرایش را به دین دارند. همچنین بر مبنای این آمار، شهر کرمانشاه در باور به سکولاریسم پس از شهرهای شیراز، اهواز، تهران، رشت، سنندج، همدان، ارومیه سکولارترین شهر ایران به شمار می‌رود.» همچنین آمار نتایج انتخابات 96 را در همان سایت می دیدم چهارمین استان کشور در رای دادن به روحانی بود. حتی از استان تهران بالاتر. پس می بینید که فعال شدن گسل در کرمانشاه بی حکمت نیست تهران هم الحمدالله به آلودگی و ترافیک و.. مبتلایند البته آژیر زلزله تهران هم به گوش می رسد . راه علاج این قوم فقط داغ است. آخر الدواء الکی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع قضاوت‌کردن به هرحال کار آسانی نیست زیرا مواردی داریم که بلاهایی بر سر افرادی آمده که نمی‌توان آن‌ها را متهم به گناهکاری کرد، بگو گویا خدا خواسته تا مردم بلادیده را بیدار کند و راه دیگری را انتخاب کنند و ما را هم امتحان کند که چه برخوردی با انسان‌های بلادیده انجام داده‌ایم؛ که رویهمرفته بحمداللّه مردم ما در این مورد سرافراز شدند و زیبایی‌های فوق‌العاده‌ای خودِ مردم از نحوه‌ی ایثار خود نشان دادند که انسان می‌تواند در این ایثارها، خدا را ببیند و این اشک شوق لقاء الهی است که در این ایثارها از چشمان شما جاری می‌شود. موفق باشید

21020
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدمت حضرتعالی: سوالی در خصوص قوه خیال داشتم، می گویند قوه خیال انسان با هر چیزی انس داشته باشد معمولا آن چیزها را در خواب می بیند. من از زمانی که یادم می آید از دوران کودکی بر سر قبور شهدا می رفتم و در دوران جوانی و نوجوانی هم زیاد کتاب ها و زندگی نامه شهدا را مطالعه کرده ام و به آنها اندیشیده ام اما آنقدر که در خواب چیزهایی که در خصوص آنها بسیار کمتر اندیشیده ام به خواب می بینم، در این سالها شاید به تعداد انگشتان یک دست هم خواب شهدا را ندیده ام چرا؟ جزاکم الله خیرا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه مهم است نظر به عقاید پاک است و بسیار حوصله می‌خواهد تا انسان آرام‌آرام به نور عقاید پاک و با مؤثردانستنِ حضرت معبود، خیالات خود را پاک کند تا خواب‌های خوب ببیند و این‌هم چندان آسان نیست. من که نتوانسته ام! موفق باشید

20971
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. دو تا سوال داشتم: اول فرمودید وقتی ما متواضع میشیم اون حقیقت غیبی به ما نظر کرده، یعنی هر صفت اخلاقی نیکو یک حقیقت غیبی داره که باید نظر کنه مثل نماز که باید نظر کنه تا حضور قلب به وجود بیاد؟ دوم: آیا کسی که می میرد و زنده میشه بعد از چند روز که خودم یکی رو از نزدیک دیدم، واقعا مرده؟ آیا با این حرف که مرده نمیتونه برگرده در تناقض نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حالت اغماء و روبه‌روشدن با عالم غیب به آن معنا که حضرت جبرائیل انسان را قبض روح کند و مرگ او فرا برسد، نیست. آن حالتی که می‌فرمایید حالتی است که افراد با وجه مجرد خود روبه‌رو می‌شوند و اگر ادامه یابد و مرگ آن‌ها را فرا گیرد به همان معنایی که عرض شد، تازه اولِ حساب و کتاب است و ظهور ملکین نکیر و منکر. موفق باشید   

20942
متن پرسش
به نام الله استاد طاهرزاده سلام: در سوال 20919 من به معنای معجزه کار نداشتم بلکه بحث معرفت شناسی بود و ارتباط معجزه و شکاکیت مدنظر بود. امید که این مسئله را برایمان حل نمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه شوید پیامبر خدا با معجزه ما را به این نتیجه می‌رساند که او از طرف خداوند برای ما راه‌کار آورده است، دیگر نسبت ما با خدا روشن می‌شود و جایی برای شک و شکاکیت نمی‌ماند. موفق باشید

20923
متن پرسش
استاد عزیزم سلام: یکی از شاگردان تان هستم. البته با یک واسطه. مدتی است فوق العاده ذهنم را درگیر کرده است. اوایل مسائل بنیادین خیلی درگیرم می کرد مثل اصل وجود خدا و ... می دانید، رفتار و گفتار خیلی از آنها که منتسب به دین بودند به دلم نمی نشست. همانند مسئله ای چون قتل که با وجودم سازگار نبود، این تنها مشکل خودم نبود. می توان گفت ۹۹ درصد جامعه به همین مشکلات گرفتار اند که من هم جز آنها بودم. بعضا حرف ها و دستور العمل های شخصیت های لیبرال و تمدن مدرن بهتر به دلم می نشست و جریان منتسب به توحید را وجدم قبول نمی کرد. چه از حرف هایی که از عرفان می زدند و طوری لیدر های خود را معرفی می کردند که چون کاهنان معابد از آنها و هر چه منتسب به آنها بود بدم می آمد. تنها چیز خوب شان اصل خود توحید بود. آن هم نه تمام توصیفاتی که از توحید ارائه می کردند. ائمه را هم جوری توصیف می کردند که انسان با مقایسه ی با ملحدان، ملحدان را به خد نزدیک تر می یافت. اما هیچ گاه کامل دلم با جریان مدرن و امانیسم پاک نمی شد تا اینکه بالاخره به درس های معرفت النفس و برهان صدیقین شما رسیدم. گویا آن وقت محبوب حقیقی خود را یافتم. دیگر سر از پا نمی شناختم. بنده که تا مدت ها به فردی لیبرال شناخته می شدم، زیبایی توحید تمام جذابیت لیبرالیسم را برد. حال سالها می گذرد. تا مسئله ی تمدن نیز رسیدم و خیلی خوب بسیاری از اهدافم مشخص شد در زندگی و هویتی پیدا کردم. اما هنوز در ارتباط با جریان خودی و رجوع به منابع زدگی هایی برایم حاصل می شود که گاهی آنقدر سخت است که این ظن به ذهنم می رسد که همه چیز را کنتر بگذارم و همان زندگی قبلی خودم بهتر بود، اما در این مواقع همه چیز را کنار می گذارم و با دلم پیش مبدا عالم می روم و مستقیم بدون در نظر گرفتن همه ی حرف هایی که می زنند پیش خودش می روم و خیلی خودمانی با او صحبت می کنم. آخر گاهی برخی برداشت ها آنقدر سنگین است که انسان می ترسد حتی با او صحبت کند. فکر می کند بنده هایش مهربان تر از اویند. آنوقت تکیه ام را می گذارم بر وجود خودم. آنوقت می بینم که نه آنها غلط بود ولی باز نمی توانم درست برخی برداشت ها را درست هضم کنم. رفتار برخی از بزرگان را آنطور که دیگران می گویند اصلا درک نمی کنم اما با خودشان مستقیم که مرتبط می شوم اصلا شخصیت دیگری از آنها می بینم. مثلا تا مدتی پیش از علامه حسن زاده اصلا تصور خوبی نداشتم تا آنکه تعدادی از صوت هایشان را گوش کردم. فوق العاده بودند. یا مثلا علامه طباطبایی. تا آنکه با آثارشان مستقیما ارتباط گرفتم. خیلی فرق می کردند. تعریف دیگران همانند کاهنان بود و ارتباط مستقیم همچون آب زلال. یک بار هم با علامه مصباح ارتباط مستقیمی داشتم. خیلی خودمانی. خیلی عالی بود. اما نمی توانم خیلی چیز ها را درست درک کنم. مثلا یکی در مسائل اجتماعی، در ارتباط با دیگران و‌ مسئله ی عذاب و گناه، اینکه می بینم خوب همه تقریبا گناه کم و زیاد دارند اما اینکه آیا وارد عذاب می شوند؟ اینکه مغضوب خدایند؟ و اینکه نباید با مغضوب خدا انس گرفت؟ همه چیز می پاشد. از خانواده کمی ترس دارم. و هزاران مشکل از این دست. سر کلاس های معارف هم عمده ی دوستانم از آنطور خدا برایشان با دین معرفی شده که الحاد را بهتر می دانند. نه اینکه مسائل برایشان حل شده باشد و طغیان کنند. خوب بعضا با نگاهی که به دین دارند حق را به آنها می دهم. هفته ی پیش هم یکی از دوستانم چون نتوانست درست مشکلات فکری خود را در ارتباط با خدا حل کند در حمام خوابگاه خودکشی کرد. می دانید این مشکلات دارد خفه مان می کند و هیچ کس را هم نداریم. تنها چیزی که داریم در نهایت عمق دلمان تکیه به وجودی است مهربان که بعضا با آنچه از خدا برداشت می شود خیلی متفاوت است. این سردرگمی ها و این مشکلات دارد خفه ام می کند. و هیچ کس را جز همان مهربان ندارم.می دانید بعضی وقت ها حتی نمی توانم به قرآن هم رجوع کنم چون آنچه برداشت می کنم خیلی بد است. اگر می شود کمکم کنید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:چرا باید از روح و روحیه‌ای که نمی‌خواهد با بازی‌های زمانه خود را فریب دهد؛ گله‌مند باشید؟ نهیبی که در درون شما هست، نهیبی است به سوی سعادت ولی همین راهی را که شروع کرده‌اید را آرام‌آرام ادامه دهید، مطمئن باشیدآن زمانی که گذرتان به روایات و آیات افتاد صدبرابرِ زمانی که با آثار مستقیم آن عالمان بزرگ روبه‌رو شدید، روحیه می‌گیرید و متوجه می‌شوید معنایِ خلقت شما چه اندازه دقیق و حساب‌شده و حکیمانه و عالمانه بوده است. فراموش نکنید بعضی از این مطالب که فعلاً شما از آن‌ها سرخورده‌اید، مربوط به تاریخِ خودش بوده است و در آن زمان، معنای خوبی داشته است. اشکال ما در آن است که متوجه نیستیم تفکر، تاریخی است هرچند متون مقدس، ماوراء تاریخ است. موفق باشید

20874
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده فرمایشات شما در باب خردسیاسی و همچنین راهی که پیش رو داریم که خارج از توسعه یافتگی و نیافتگی است را شنیده ام و بر نظرات غرب شناسی شما هم تاحدودی مطلعم. اما در بعض موارد و هنگامی که وارد میدان می شویم عرصه بسیار تنگ است. برای مثال من بعنوان یک کارگردان جوان همیشه در سر داشته ام مسئله های مثل بررسی تطبیقی وجود در منظر هایدگر و جناب صدرالمتالهین را در قالب یک روایت ساده و همه فهم بیان کنم ولی باز می بینم روح این سینما و تصویر مستطیلش در نهایت بر بی خردی غربی انسان استوار است تا فطرت. به صورتی که اگر شهیدی هم در فیلمی به تصویر کشیده شود می بینم که این صورتِ غرب فهم و غرب پسند شهید ما است که با مظلومیت سلاخی شده و مخاطب هم با همین جسم بی جان دارد ارتباط برقرار می کند. با این توضیحاتی که عرض کردم از طرفی خوف حق الناس را دارم به جهت تقویت روحیه غربی مخاطب و از جهتی هم کارهایی زیاد پیش رو مانده و احساس مسئولیت نسبت به آنها. لطفا راهنمایی بفرمائید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با مباحثی که گذرانده‌اید در بستر سنتی که حضرت روح اللّه در این تاریخ گشوده است، روحی شما را در بر می‌گیرد که ناخودآگاه متذکر چیزی بیرون از غرب خواهید بود. نباید نگران باشید و اصلاً نباید بحث حق النّاس در این موضوعات برای شما دغدغه شود، خود به خود آن می‌شود که می‌خواهید. موفق باشید

20771
متن پرسش
با سلام: 1. آیا هیپنوتیزم می تواند اختیار فرد را سلب کند؟ 2. چه دلیلی وجود دارد که ما توسط دیگری هیپنوتیزم نشده ایم بدون اینکه خود متوجه باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هیپنوتیزم ابتدا خود انسان خود را در اختیار آن فرد قرار می‌دهد و به همین جهت شرط تأثیر، موافقت سوژه است. موفق باشید

20755
متن پرسش
درود محضر استاد طاهرزاده: مساله ای برایم پدید آمده و آن این است که از کجا بدانیم انسانهایی که می بینیم واقعا انسانند چون همانطور که مستحضر هستید موجودات دیگر چون اجنه و ملائکه نیز می توانند به صورت انسان درآیند کما اینکه جبرئیل به صورت دحیه کلبی مشاهده می شد یا حضرت مریم تصور کرد که با بشری روبرو شده و قطعا در آن حالت یقین داشت که انسانی روبروی اوست یا شیطان در یکی از جنگ های صدر اسلام به صورت بشر درآمد و نیز در موارد متعدد دیگر در تمامی این موارد افرادی که ملائکه یا اجنه را می دیدند یقین داشتند با انسان روبرو هستند ولی اینطور نبود و ما نیز ممکن است در موارد مشابه آنها قرار بگیریم پس یا باید ملاکی برای تمایز قائل شد یا در تمامی موارد که انسانهایی را مشاهده می کنیم این امکان است که بشرنما باشند نه بشر حتی مساله بالاتر از این حرفهاست و معصومین نیز ازین شبهه خلاصی ندارند کما اینکه حضرت لوط یقین داشت آن افراد بشرند ولی نبودند حتی حضرت ابراهیم برای ملائکه گوساله ای بریان می کند و قطعا در آن حال یقین داشت آنها بشرند می بینید این شبهه گریبان معصومین نیز گرفته چه رسد به ما. جزاکم الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه مشکلی برای ما خواهد بود. ما به حکم وظیفه و مطابق ظاهر عمل می‌کنیم، حال اگر معلوم شد آن‌ها انسان نیستند، تکلیف ما متفاوت می‌شود. به همین جهت به ما فرموده‌اند مطابق ظاهر عمل کنید. موفق باشید

20686
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار: ببخشید بنده سوالی داشتم در خصوص اینکه با توجه اینکه ورزش یک امر بسیار ضروری و واجب برای هر شخصی است می خواستم بدانم با توجه به محیط های ورزشی و باشگاه های الان که دائم در آن موسیقی پخش می کنند ما برای ورزش کردن باید چکار کنیم؟ تمامی باشگاه ها و محیط های ورزشی موسیقی پخش می کنند و انسان خواه و یا ناخواه به اون موسیقی گوش میده. میخوام بدونم با توجه به این شرایط ورزش کردن را چکار کنیم؟ آیا درست است که با این شرایط به باشگاه برویم؟ و اگر نرویم لطفا راهنمایی کنید که چطور ورزش کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر است موسیقی نباشد ولی این نوع موسیقی‌ها هم که برای نظم حرکات ورزشی است، حکم موسیقی مطرب را ندارد. موفق باشید

20663
متن پرسش
استاد عزیز سلام: همه می دانیم هنگام خواب نفس ما یا در اصل خود ما به عالم دیگر می رویم و در موقع بیداری به اذن خدا به همین عالم باز می گردیم، که این موضوع را با علم حضوری درک می کنیم، اما سوال بنده این است که نفس ما که نمی خوابد و همیشه بیدار است و این جسم است که خواب می رود، چرا با وجود بیداری نفس اما هنگام بیداری از خواب در اکثر مواقع چیزی از عالم دیگر و جاهایی که نفس بود در خاطرمان نیست، نفس که خواب نبوده، پس باید تمام خاطرات موقع خواب بدن را در عالم دیگر به یاد داشته باشیم؟ چرا به یاد نداریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در کتاب «خویشتن پنهان» عرض شد آن‌چه در حافظه می‌ماند، چیزهایی است که به صورت علم حصولی و با اراده‌های جزئی ما انجام می‌شود، وگرنه چه در حالت بیداری و چه در حالتِ خواب، آن‌چیزی که صرفاً حضوری باشد در یاد و خاطره نمی‌ماند. آری! تنها انسان به جهت جنبه‌ی وجودی‌اش احساسی نسبت به آن امر در خود دارد. موفق باشید

20627
متن پرسش
با سلام: فرمودید خواب حجت نیست. پس چرا ائمه به ما دستور العمل برای دیدن خوابشان را داده اند؟ مگر نه این است که ارتباط با عالم غیب ابتدا از طریق خواب و سپس از طریق شهود است؟ اگر امیدوار به رد و بدل اطلاعات با عالم غیب نباشیم دینداری خسته کننده می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در كتاب «شرح ده ‏نكته از معرفت‏ نفس» و نيز در تفسير آيه 42 سوره زمر بحث شده است، اگر به آن مباحث رجوع بفرماييد ملاحظه مى‏ كنيد اساساً نبايد براى خواب زاويه‏ اى اساسى در زندگى و در تجزيه و تحليل‏ هاى خود باز كنيد. قصّه‏ اى خدمتتان عرض كنم شايد تا حدّى به جواب سؤالتان نزديك شويد: متوكّل عباسى، تعبيركنندگان خواب و كاهن‏ هاى دربار را جمع كرده بود و با تهديد گفته بود بايد بگوييد: «من چند سال ديگر حكومت مى‏ كنم؟» اين بيچاره ‏ها از كجا بدانند؟! يكى از آنها با اطمينان كامل گفته بود: قربان! 33 سال ديگر حكومت مى ‏كنيد. متوكّل از او مى‏ پرسد از كجا مى‏ گويى؟ گفته بود: چون شما امشب 33 دُرّ را در خواب مى ‏بينيد. همه معبّرين از جواب قاطع او خيلى تعجب كردند كه چطور مى‏ شود با توجّه به علم تعبير خواب، چنين چيزى گفت. فردا صبح كه متوكل از خواب بيدار شده ‏بود به آن شخص گفته ‏بود: بارك‏ الله! تو راست گفتى من 33 دُرّ را خواب ديدم، پس حتماً 33 سال ديگر حكومت مى‏ كنم. بعداً معبّرين از همكار خود پرسيدند: از كجا گفتى؟ گفت: من به او القا كردم كه 33 دُرّ خواب مى ‏بينى، روحش 33 دُرّ را در حالت خواب در خيال خود ايجاد كرد، و هيچ‏ خبرى هم از ادامه حكومت 33 ساله او نيست. به همين ترتيب اگر كسى خيلى به خودش القا كند كه امام زمان (ع) را در خواب مى‏ بيند، ممكن است واقعاً در خواب ببيند. امّا چه كسى را در خواب ديده ‏است؟ آن امام زمان ساخته ذهن خودش را كه در بيدارى تصور مى‏ كرد و دوست مى‏ داشت كه در خواب هم ببيند.

بر روى چگونگى «خواب‏» وقت بگذاريد، اين همه روايت داريم كه خواب‏ حجّت‏ نيست. نمى‏ خواهم بگويم كه ممكن نيست درِ غيب در خواب به روى شما باز شود، آرى؛ گاهى ممكن است در منظر صورت خياليه شما، يك نور بَصَرى از امام (ع) براى شما ظاهر شود، ولى مى ‏خواهم بگويم: خود امام به ما ياد داده ‏اند كه خواب حجت‏ نيست. و شما حق نداريد براى خوابتان در تصميم‏ گيرى‏ هايتان زاويه بازكنيد. بايد متوجه باشيد كه خيالات رهزن است و ما را بازى مى ‏دهد، به طورى كه واقعاً خيالاتمان را مى ‏شنويم و فكر مى‏ كنيم از خارج صدايى شنيده ‏ايم و يا خيالاتمان را مى ‏بينيم و فكر مى ‏كنيم در بيرون داريم مى‏ بينيم، چون اگر كسى خود را در اين وادى‏ ها انداخت و مسير طبيعى را رها كرد، خيالاتش‏ آنقدر قوى مى‏ شود كه نمى‏ تواند بين بيرون و درون را تفكيك كند، حتى براى عزيزانى كه در صدق و صفا هستند چنين خطر و اشتباهاتى هست.

در مقدمه كتاب «آيةالحق» مرحوم حسين غفارى از قول حاج شيخ عباس قوچانى (وصى مرحوم سيد على ‏آقا قاضى (ره)) نقل مى ‏كنند كه يكى از افراد مشهور به كرامت به در منزل مرحوم قاضى آمد و گفت: من حالى داشتم كه تمام گياهان، خواص و آثار خود را به من نشان مى‏ دادند، مدتى است حجابى حاصل شده و ديگر به من نمى ‏نمايانند، از شما تقاضا دارم كه عنايتى بفرماييد تا آن حال به من بازگردد. مرحوم قاضى (ره) به او فرمود: دست من خالى است. او رفت و پس از زيارت عتبات، به نجف برگشت، يك روز كه جميع شاگردان نزد مرحوم قاضى گرد آمده بودند، در منزل ايشان آمد و از بيرون در، سرش را داخل نموده، گفت: آنچه را كه از شما مى‏ خواستم و به من نداديد، از حضرت صاحب‏ الأمر گرفتم و حضرت فرمود: به قاضى بگو بيايد نزد من، با او كارى دارم. مرحوم قاضى سر خود را بلند كرد و گفت: بگو قاضى نمى ‏آيد.

نويسنده در ادامه مى‏ گويد: اوّلًا ميان راه توحيد و طريق معرفت نفس كه روش تربيتى عرفاى بالله است با راه تقويت نفس كه شيوه ارباب رياضات و اصحاب مكاشفات و كرامات است، فرق هست. وقتى گفته مى ‏شود كه اصحاب كرامات و مكاشفات و رياضات به دنبال تقويت نفس هستند و نه عبور از آن، چه بسا به ذهن افرادِ خام، از كلمه تقويت نفس، خداى ناكرده اشتغال به امور لهو و لعب متبادر شده و از اين جهت انتساب بسيارى از بزرگانِ صاحب كرامت و دعاوى باطنى را به اين طريقه، غيرقابل قبول بشمارند، ولى خوب نظر كن كه فرد مذكور يكى از اصحاب مكاشفه بوده و در چاره ‏گشايى امور مادى و معنوى خلايق اشتهار داشته و حتى در اين سال‏هاى اخير، بعضى وى را در زمره عرفاى عظام شمرده، و عبرت بگير كه چنين شخصى غايت خواسته ‏اش كه عمر گرانبها را صرف آن كرده و از اين شهر به آن شهر و از اين امام به آن امام و از مرحوم قاضى تا صاحب‏ الأمر را مورد سؤال قرار داده، بازگشت حالى است از حالات نفس و قوايى از قواى باطن كه مثلًا بتواند كشف خواص دارويى گياهان بكند. و بدان كه لذّت بهره ‏مندى از اين قواى نفسانى و لذت استفاده و بروز كرامات، گاه آنچنان قوى است كه صدها برابر لذّات ظاهرى حسّى است و شخص واجد اين حالات ابداً نمى‏ تواند از آن‏ها عبور نمايد و البته با محمل‏ هاى كمك به خلق و دستگيرى و غيره، آن‏ها را براى خود توجيه مى ‏كند، ولى مهم اين است كه همه اين‏ها كمالات و آثار نفس است و هدف عرفان، فناى تمامى آثار و شوائب نفسانى از پايين ‏ترين درجات تا بالاترين مراحل آن، كه با نورانيت بسيار شديد توأم است.

ثانياً؛ بنگر به كلام قاضى كه به آسانى و سردى مى‏ گويد: دست ما خالى است، آرى نه دست او كه دل و جان او از هر گونه خواست و قواى منتسب به انّيَت نفس خالى است. ثالثاً؛ بنگر به گفتار آن شخص در اخذ خواست خود از امام زمان (ع) و پيام معاتبه ‏آميز از جانب حضرت به مرحوم قاضى كه به قاضى بگو: بيايد با او كار دارم، كه حكايت دارد كه آن شخص به زعم خود به شرف ملاقات امام عصر (ع) نائل شده و حضرت خواسته او را برآورده ساخته ‏اند و گفته‏ اند به قاضى هم بگو بيايد. و ديدى كه قاضى هم گفت: بگو قاضى نمى‏ آيد! كه اين جواب قاضى، نشان تشخيص قاضى است از سستى توهمات و دعاوى كثيره مدعيان ملاقات با امام زمان (ع). اين پاسخ قاضى يعنى امامِ زمان مورد ادعاى شما، چيزى جز امر خيالى و نفسانى و توهّمى و ساخته نفس شما يا شيطان نيست.

در ادامه مى‏ فرمايد: در محضر آيت‏الله‏ طهرانى (ره) به مناسبتى سخن از همين دعاوى مربوط به رؤيت حضرت صاحب‏ الأمر (ع) شد. ايشان از قول حضرت آقاى هاشم حدّاد مستقلًا يا از ايشان به نقل از حضرت آقاى قاضى (قدس‏سرهما). فرمودند كه «غالب اين ادعاهاى رؤيت در طول تاريخ به جز چند موردِ محدود و معدود، امور خيالى و نفسانى بوده و حداكثر از قبيل مكاشفات روحيه است كه صاحب آن‏ها آن را امر عينى و حقيقى مى‏ پندارد. مؤلف محترم از قول مرحوم آيت‏ الله قاضى نقل مى ‏كند كه شيخ احمد احسايى روزى به شاگردان خود گفت: من هر وقت به حرم مشرف مى ‏شوم به حضرت سلام مى‏ كنم، حضرت بلند جواب مى‏ دهند، به طورى ‏كه اگر شما هم آنجا باشيد مى‏ شنويد، يك‏ مرتبه با من بياييد تا بفهميد. روزى شاگردان وى به حرم مشرف شدند، شيخ سلام كرد، بعد رو كرد به شاگردان و گفت: جواب شنيديد؟ گفتند: نه! دومرتبه سلام كرد و گفت: شنيديد؟ گفتند: نه! پس شاگردان و خود او دانستند كه شيخ در اين موضوع اشتباه كرده است (صدايى را كه نفس خودش ايجاد كرده است، مى‏ شنيده و تصور مى ‏كرده آن صدا از خارج است)» نقل از كتاب آيةالحق، تأليف سيد محمد حسن قاضى، صفحات 100- 102. موفق باشید

20622
متن پرسش
با سلام: در حدیثی از امام صادق (ع) دستورالعملی برای دیدن رویای ائمه ذکر شده است. بنده آن را اجرا کردم. با اینکه مدتی است در حال تزکیه و خواندن نوافل و... هستم نیت کرده بودم امام زمان (عج) را ببینم اما ندیدم. اما خواب حضرت خضر (ع) را به صورتی که مانند رویاهای ساخته ی نفس و مبهم بود دیدم. به نظر جنابعالی ایراد از کجا بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد بنده ورودی ندارم زیرا اولاً: ائمه به ما فرموده‌اند که خواب، حجّت نیست. ثانیاً: مگر سخنان آن بزرگان، بهترین ارتباط با آن‌ها نیست، که به دنبال ارتباط با آن‌ها در خواب باشیم؟!! موفق باشید

20621
متن پرسش
سلام علیکم استاد: داشتم از یک منبعی شرح غزلیات حافظ را می خواندم که دیدم هر کدام از غزلیات حافظ متناسب با دستگاه خلافت آن زمان بوده و هر کدام از ابیات آن را دقیقا مطابق با اتفاقات آن زمان شرح می داد و در شرح هیچ کدام از غزل ها اصلا خبری از عشق و مطالب عرفانی نبود. مثلا جایی که دارد از دوری معشوق حرف می زند منظورش دوری از شاه آن زمان بوده. (عشق به خدا کیلویی چند!) حال سوال من اینجاست که اگر حافظ متناسب با دستگاه خلافت آن زمان صحبت می کرده پس ببخشید ما سر کاریم بیاییم از اشعار حافظ برداشت عرفانی کنیم؟ در حالی اصلا مقصود حافظ این نبوده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حافظ در زمانه‌ای به صحنه آمد که تحجر و سطحی‌نگری، اسلام را گرفتار زاهدانِ تنگ‌نظر کرده بود و بدین لحاظ سعی در مبارزه با آن‌ها را شروع کرد و بدین لحاظ آنان نیز مقابله با او را با انواع تهمت‌ها و تحریف‌ها به‌خصوص به دستِ نویسندگان درباریِ دیروز و روشنفکرانِ سطحی امروز بر او نثار کردند در آن حدّ که که در این اواخر در زمان شاه پهلوی شایع کردند بیت اولِ غزل اولِ دیوانِ او که می‌گوید: «الا یا ایّها الساقی، ادرکأساً و ناولها» از یزید است. علامه قزوینی می‌فرماید تمام اشعاری که مربوط به یزید بود حتی آن‌هایی که منسوب به یزید بود را بررسی کردم، ابداً چنین بیتی در آن‌ها یافت نشد. بهترین نگاه به حافظ مربوط به کسانی است که زبان عرفانی او را درک می‌کنند مثل نگاه به مولوی و سایر عرفا. موفق باشید

20591
متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم: سیر مطالعاتی را تا معاد دنبال کرده ام ولی هضم بعضی مطالب برایم مشکل است: 1. چرا من انسان که از نظر وجودی برتر از تن انسان و جهان مادی است برای ارتباط با جهان مادی نیاز به ابزار مادی دارد؟ 2. چرا من انسان که از تن به عنوان ابزار استفاده می کند هنگامی که تن دچار آسیب های شدید می شود و دیگر آن کارایی لازم را ندارد آن را رها نمی کند به عنوان مثال افرادی چندین سال در حال اغما به سر می برند و یا افرادی چنان دچار کهولت سن می شوند که حتی اختیار نگهداری مواد زائد بدن را از دست می دهند بطوریکه اطرافیان شخص دچار زحمات زیادی می شوند؟ البته رسیدگی به سالمندان ثواب دارد ولی منظورم اینست که خود شخص از زنده بودن در این حالت چه هدفی را دنبال می کند که از بدن منصرف نمی شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ در حرکت جوهری بحث شد که برای تبدیل قوه به فعل باید به چیزی که عین حرکت یعنی عین تبدیل قوه به فعل است نظر کرد تا در آن سیر کمال انسان صورت گیرد. 2ـ اگر بگذارند آن شخص بیمار در بستر طبیعی خود جلو برود نفسِ ناطقه‌ی او به وقتش بدنش را ترک می‌کند ولی متأسفانه با تنفس‌ توسط دستگاه و یا انواع داروها نفس ناطقه‌ی او را معطّل می‌کنند. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!