بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شهید قاسم سلیمانی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
جستجو در کتاب ها نتیجه ای نداشت
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31059
متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: استاد جانم با اینکه من می دانستم دکتر جلیلی عزیز، برنامه و انگیزه های لازم رو دارند، منتهی حسم می‌گفت که هنوز جامعه ما، حتی طبقه حزب الهی، آمادگی ریاست جمهوری امثال جلیلی رو ندارند، فلذا تصمیم رأی دادن به آقای رئیسی بود چون انگار موعد، موعد تبلور گفتمان انقلاب اسلامی با این شخص است. اما هنگامی که آقای جلیلی انصراف دادن، دلم گرفت! انگار خبر شهادتش رو بهم دادن! و حتما ایشون با قربانی کردن اهداف و آرمانهاشون در جهت تحقق آرمانهای بزرگتر، به مقام شهادت هم دست یافتند. استاد جان نظر شما چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در انتخاب بزرگ ایشان بود که حاکی از خلوص و تقوا و زمان‌شناسیِ ایشان به حساب می‌‌آید و در همین رابطه بنده عرایضی ذیل بیانیه‌ی جناب آقای جلیلی داشتم که عینا خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

بسمه تغالی
آری! فرزندان انقلاب هرگز به خود و نمایش‌دادن خود فکر نمی‌کنند. چه کسی از چنین تصمیم بزرگی می‌تواند غافل باشد؟ خدا می‌داند این مرد بزرگ هزاربرابرِ آن‌که پایش را در جبهه حق مقابل باطل از دست داد، در این صحنه بزرگ مقابل با خود، خود را فدای انقلاب کرد تا معلوم شود فرزندان انقلاب چه کسانی‌اند و انقلاب، تنها و تنها با چه کسانی ادامه می‌یابد. دیدید که تنها یک حاج قاسم نداریم، هزاران حاج قاسم سلیمانی توسط مکتب حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» پروریده شده‌اند تا هرگاه میدانی برای ظهورشان باشد، خود را در آن میدان فدای حقیقت انقلاب اسلامی بنمایند که تنها آینه حقیقتِ آن دوران است. خوشا به حال سعید جلیلی‌ها و خوشا به حال آن‌هایی که تصمیم گرفته بودند به او رأی دهند و حال، حاضرند تسلیم آن چیزی شوند که آن مرد بزرگ تسلیم آن شد.
فراموش نکنیم که جناب آقای دکتر جلیلی خود به خود نه‌تنها دارای وزنه رأی آوری زیادی بودند که قابل مقایسه با سایر نامزدهایی که منصرف شدند، نیست. عده زیادی از افراد نیز تعلق خاطر زیادی به ایشان داشتند و ایشان خود را وامدارِ آن افراد می‌دانستند و از همه مهم‌تر به خوبی معلوم بود که برای ریاست جمهوری برنامه‌هایی اساسی و زنده و فعّال داشتند و با این‌همه حاضر شدند این‌چنین عمل کنند در آن حدّ که می‌توان گفت کار بزرگ ایشان از بزرگی انتخابات سال ۱۴۰۰ کمتر نبود. 
طاهرزاده 

30979
متن پرسش

عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیز: به نظر شما شهید سلیمانی از چه راهی خودشون رو ذیل شخصیت حضرت امام رشد دادن؟ آیا شروع این سلوک فوق‌العاده از مطالعه بوده؟ یا ایشون راهی غیر از مطالعه رو در پیش گرفتن؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی در کنار مطالعه متونی که منجر به معارف خوبی برایش شده بود به قول خودش متوجه شد جمهوری اسلامی حرم است و لذا همه همت خود را در حفظ جمهوری اسلامی گذاشت یعنی نظامی که مردم و اسلام هر دو در کنار هم مهم و محترمند. موفق باشید

30946
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم بنده احساس می کنم هر اندازه انسان‌ با نظر به انقلاب اسلامی موحدتر باشد؛ به همان اندازه تاثیر گسترده و عمیقی در بسط حقیقت اسلام در افراد جامعه دارد و به عبارتی انقلاب اسلامی سریع تر به اهداف متعالی خود نائل می آید. به طور مشخص می خواهم بگویم که چه بسا به زودی افرادی در انقلاب ظهور نمایند که شخصیت توحیدی آنها از شهید حاج قاسم سلیمانی افزون و به مراتب تاثیر گسترده و عمیقی در جامعه ایرانی و جهانی داشته باشند. لطفا نظر مبارک خویش را در مورد احساس فوق بفرمایید. استاد جان! بنده الحمدلله چندین سال هست که با آثار شما مانوس هستم؛ که در حال‌ حاضر به مطالعه کتاب گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی می پردازم، که در آخرین اوراق آن هستم. استاد طبق گزاره های جنابعالی در آن کتاب؛ ما باید زبان خدا در این تاریخ باشیم و این یعنی هیچ شدن ما...! لذا احساس می‌کنم باید در عین تفکر در گزارش های حقیقی شما در آثار ارزشمندتان، باید از مباحث جنابعالی هم عبور کنم تا خدا به وسیله بنده عامل بسط حقیقت اسلام و انقلاب گردد. لطفا نظر مبارک خویش را هم در مورد احساس بالا بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً با هر دو نکته‌ای که می‌فرمایید موافق هستم. آری! انقلاب اسلامی مابه‌القوه‌هایی دارد که هنوز فعلیت نیافته‌اند و آری! باید با چشم‌اندازی که انقلاب مقدس اسلامی مقابل ما می‌گشاید به حقیقت این تاریخ نظر کنیم. موفق باشید

30565
متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: متن زیر را در اینترنت خواندم: با بررسی تأثیر عشق در مراحل مختلف سلوک عرفانی به این نتیجه می رسد که بر اساس دیدگاه کارکردگرایانه، عشق مجازی سبب لطافت درون و آن نیز عامل ورود به سلوک عرفانی است؛ در اوایل سلوک، عشق مجازی آزمونی برای سنجش میزان پایبندی سالک به شریعت است؛ شریعتی که شاهراه طریقت است. در اواسط سلوک، عشق مجازی سبب گذر سالک از کثرات به وحدت است. برای عارف واصلی که به مقام جمع الجمعی رسیده، عشق مجازی سبب تعدیل عشق ربانی و آنگاه راه یابی او از مقام فنا به مقام بقاست. در نهایت سالک می تواند در هر مرحله از مراحل سلوک عرفانی عشق مجازی را تجربه کند که به لحاظ ماهوی و دلیل ظهور متمایز از مقامات مافوق و مادون است. سوالم اینجاست که دیده ام افرادی را که بسیار ایمان و اخلاص بالایی دارند، و احتمالا در موقعیت عشق حقیقی باید باشند، چون نور ایمان حاصل عشق حقیقی است، ولی باز هم عشق مجازی در مسیر آزمایش های آنها قرار می‌گیرد. آیا علتش همان توضیحات بالا هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عشق مجازی یعنی دل‌دادگی به زیبایی‌ها و خوبی‌ها در مظاهر عالم، که نمونه‌ی آن را در مردم نسبت به شهید حاج قاسم سلیمانی ملاحظه کردید. و در همین رابطه از جناب مولوی داریم: «مهر خوبان در میان جان نشان / جان مده إلاّ به مهر دل‌خوشان».

البته باید بین عشق مجازی و موضوعات جنسی تفاوت قائل شد در آن صورت، دل‌دادگی به جنس مخالف هم مسیری می‌شود برای اُنس با حقیقت و جناب مولوی در این رابطه این‌چنین می‌فرماید: عاشقی گر زین سر و گر زان سر است / عاقبت ما را بدان سو رهبر است. موفق باشید 

30509
متن پرسش

با سلام استاد: قبلا که مطالب کمتری نمیدونستم خیلی با بحث عشق به حق جلو میرفت حتی تو آرزوهام همش بود عاشق و واله خدا و اهل بیت باشم. گاه هم از پیاله این مستی چیزی می‌رسید ولی خیلی وقته نمیتونم با خدا عشق بازی کنم. دعا و اینا رو میخونم ولی عاشقانه نیست، وله ندارم چکار کنم اون محبت و عشق دوباره برگرده؟ مسیر محبت سرعتش برای من که خانم هم بودم سرعت عجیبی داشت و با توجه به اینکه مباحث عقلانی هم یه چیزهایی می‌فهمیدم شخصیت دوست داشتنی داشتم ولی مدتیه اونطور نیستم گاه از شدت عشق دلم میخاست سر به بیابانها بگذارم پدر مادر اذیت می‌شدن. نمیدونم بخاطر ناراحتی اونها دور شدم یا مسئله چیز دیگه است. استاد آدم تا در خانه پدر و مادر اذیت که اینطور بعد هم اگر وارد زندگی با همسر شود نمیشه اونطور که دلش میخاد با خدای خودش مانوس شه شرایط اقتصادی هم که برای مجردها نیست بخان مستقل باشن. در این دو مورد لطفا راهنمایی کنید با توجه به اینکه آدم تا با خودم کنار نیاد نمیتونه افراد دیگه را وارد زندگی خودش کنه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز و در این تاریخ مسیر عشق حقیقی را در شهدا و رهبر معظم انقلاب می‌توان دنبال کرد و دل را باید به این مسیرها کشاند. عشق حقیقی و نورانی در این مسیرها تجربه می‌شود همچنان‌که با شهید حججی و شهید حاج قاسم سلیمانی تجربه شد.

شهداء در افسون گل سرخ شناور شدند، به جای آن‌که کارشان شناختن گل سرخ شود. سمینار آفتاب‌شناسی نگذاشتند، به سوی آفتاب رفتند. فرق است بین آفتاب‌شناسی و به سوی آفتاب‌رفتن. من و شما آمده ایم به زیارت شهدا تا به سوی آفتابِ زمانه آمده باشیم و حالات و احوالات خدای شهداء را احساس کنیم. این نوع «بودن»، شناورشدن در افسونِ گل سرخ است تا به زیبایی‌هایی که حضرت روح اللّه «رضوان­ الله­ تعالی­ علیه» در این عالم گشوده نظر کنیم و تماشاگرانه محو آن شویم و این یعنی قصّه‌ی شهادتِ این شهداء. این یعنی در افسون گل سرخِ این دوران، شناورشدن. حال هرچه می‌خواهد بشود، باداباد!

 2- در کنار سایر انسان‌ها می‌توان مطابق تکالیف شرعی عمل کرد و نگران نبود. موفق باشید.

30450
متن پرسش

سلام علیکم: احتراما توجه شود که امید دانا مسلمان بوده و سپس زرتشتی شده و در واقع مرتد است. از طرفی کسی که زشت ترین هتاکی ها را نسبت به وجود مقدس رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امام حسین علیه السلام داشته حمایتش از نظام اسلامی یا شهید حاج قاسم سلیمانی و مقام معظم رهبری هیچ فضیلتی برای او ندارد و هیچ خیر و برکتی نیز برای انقلاب ما ندارد. از سویی ما در کشورمان کم عالم و مرد خدا داریم که معارف زیادی برای ارائه کردن دارند که حمایتهای امید دانا که مرتد و مهدور الدم است مورد توجه ما و به نفع نظام اسلامی ما باشد؟ آیا تایید چنین فرد کافر و خبیثی گرفتن حکمت است ولو از مشرکین؟ این چه قیاسی است که می‌فرمایید؟ فرمودند حکمت را ولو از یک مشرک باشد فرابگیرید در مقام علم و نظر نه اینکه اگر به مقدسات شما زشت ترین اهانت ها را کرد در مقابل او سکوت کنید. بنده شما را نمی شناسم و خیلی با نظرات و آثار شما انسی ندارم. اما آیا واقعا خودتان این نظرات را در سایت قرار دادید یا به یکی از شاگردانتان واگذار کردید؟ فرض کنید موضع گیری های اخیر وی در تایید نظام اسلامی باشد ثم ماذا؟ نه سرم را بشکن نه گردو توی دامنم بریز! نه مسلمان است؛ نه توبه و اظهار پشیمانی کرده، مرتد شده، زشت ترین حرفها را به مقدسات زده و حالا... شما را به خدا کمی دقت کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً آقای امید دانا زردتشتی بوده است و سابقه‌ی خوبی هم ندارد. حتی در جوانی به پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» توهین کرده. ولی به هر حال به جهت تعلّقی که به ملّیّت ایرانی و ایران دارد، و متوجه شده از طریق انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب، این کار به خوبی محقق شده؛ از این جهت، تعلقی به انقلاب و رهبر انقلاب پیدا کرده است و شرط عقل آن است حال که او چنین گرایشی پیدا کرده است، او را طرد ننماییم. موفق باشید

30300
متن پرسش

سلام: دوستی از من پرسیده از نظر معرفتی و بر اساس شناختی که از ساختار وجود انسان دارید، احساس ممتد، شدید و غیرمغلوب ِ پوچی به طور ملموس و مشخص از چه چیزی ناشی می شود؟ آیا در برزخ هم احساس پوچی وجود دارد؟ می پرسند احساس برزخی ِ عمیق و ممتد و وحشتناکِ پوچی در یک فردِ واقعا آگاه و مومن به حقیقت، ناشی از چیست و چگونه می توان به طور دایمی یا موقتی، قلب و وجود را از این احساس عجیب و شدید و غریب رهانید یا بار آن را از روی دوش انسانی که کمرش از این احساس خمیده شده و سالهاست خواب و خوراک را از او سلب کرده، سبک کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان به اندازه‌ای که از طریق سلوک ذیل اراده‌ی الهی قرار گیرد، شور ایمان به سراغ او می‌آید و حاج قاسم سلیمانی نمودی از این نحوه شور ایمان را برای ما گشود. موفق باشید

30175
متن پرسش

سلام محضر حضرت استاد طاهرزاده عزیز: حاج آقا بنده یک دانشجو معلمی هستم که به تازگی وارد دانشگاه فرهنگیان شده و خواستار این هستم حاج قاسم سلیمانی و علامه مصباح شغل خودم بشوم و مصباح ها و سیلمانی ها و فخری زاده ها تربیت کنم و دانش آموزانی آشنا با اکنون تاریخ خود تقدیم جامعه کنم و با تبعیت محض از ولی فقیه زمان حضرت امام خامنه ای، ایشان را برای اداره ی این کشور یاری کنم تا ایشان مسیر هدایت جامعه به جامعه مهدوی و وصل به ظهور ولایت عظمی را سرعت بشوند. لطفا یک مسیر روشنی را برایم بیان فرمایید و ملزومات چنین افق روشنی را برایم ذکر کنید و هادی این حقیر به این آرمان (تبدیل خودم به آوینی ها و سلیمانی ها و تربیت مصباح ها و سلیمانی ها) باشید. (اعم از سیر مطالعاتی، برنامه عبادی، بیان حوزه های فعالیتی و . . . .) با تشکر از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از سیر مطالعاتی سایت شروع کنید خوب است. ۲. به بحث «انقلاب اسلامی و دوران نهضت نرم‌افزاری» که صوت آن در کانال مطالب ویژه به آدرس @matalebevije هست.  رجوع فرمایید. موفق باشید

30144
متن پرسش

با سلام و عرض ادب: استاد در شرح انفسی سوره مبارکه نباء جلسه اول اینطور فرمودید: ‹‹در نباء عظیم با هم اختلاف پیدا کردند گویا دعوایشان شده است، بعضی ها می گویند که نخیر نیست و بعضی ها می گویند خیلی بعید است که باشد بعضی ها می گویند می شود که باشد ولی ما تردید داریم» آیا از واژه کلاّ در آیات ۴ و ۵ سوره چنین یافتی را خواهیم داشت؟ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ ﴿۴﴾ ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ ﴿۵} منظور این است که از یک منظر آیا می توان گفت «کلاّ» در ابتدای آیه چهارم به این معنی باشد که بعضی می گویند می شود که باشد ولی ما تردید داریم. و«کلاّ» در ابتدای آیه پنجم به این معنا باشد که بعض ها می گویند خیلی بعید است که باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «کلاّ» در آیه‌ی 5 را می‌توان مژده‌ای دانست که دیر یا زود آن نبأ عظیم ظهور می‌کند که در اسلام، مصداق کامل آن مولایمان علی «علیه‌السلام» هستند، و در انقلاب اسلامی حاج قاسم سلیمانی‌ها. موفق باشید

30097
متن پرسش

بسم الله قاصم الجبارین. دیو چو بیرون رود فرشته در آید. با عرض سلام و تبریک پایان دولت منحوس ترامپ لعنت الله علیه خدمت استاد عرض می‌شود نظر حضرتتان در مورد این سیاهه را خواستارم پس از ماه ها خوف و رجا امشب پس از مراسم تحلیف آرامش یافتم باور کنید من یکی که تا لحظه تحلیف خوف آن داشتم که با طرق قانونی یا کودتا مانع رسیدن بایدن به حقش شود اما ظاهرا بنای دمکراسی در آمریکا آنچنان مستحکم است که از طوفان حوادث سترگی همچون ترامپ ذره ای خم به ابرو نمی آورد مقایسه شود با ۸۸. باری یک لبه گازانبر به توفیق حق کند و بگو کنده شد اما امان از گازانبران داخلی استاد با آنها چه کنیم؟ آخر زمان نشناسی. الان چه موقع سوال از وزیر است 6 7 ماه مجلس را با آن آرای اندک به دست گرفتی معلوم نیست درین مدت چه گلی به سر کشور زدید الان به فکر سوال افتادید؟ حال که ملت پس از سالها صبر بر جور آن ملعون در شرف دستیابی به حقوق خویش است این سنگ اندازی ها و آن مصوبات کذایی برای چیست؟ آیا اینها مقدمه مایوس کردن ملت و کسب قدرت با مشارکت نازل مردم در انتخابات است؟ مجلس اگر مجلس بود باید سوال را از ظریف این قرار می‌داد که چگونه ازین فرصت پیش آمده می‌خواهد استفاده کند و این ظرفیت را بالفعل نماید استاد از خارج آسوده خاطر شدیم اما چّه‌کنیم با خوارج داخل. امید که این انتخاب مبارک زمینه رفع کدورتهای دو کشور و دفع آمریکا ستیزی شود و به یاری حق در نهایت شاهد اتحاد ایران و ایالات متحده باشیم تا شاهد جهانی عاری از خشونت و سرشار از مهر باشیم به امید آن روز.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور جهانی ما با نور توحید و مقابله‌ی هرچه بیشتر با استکبار ممکن است. بحمدلله آینده‌ی ما آینده‌ی عبور از استکباری است که به خود اجازه می‌دهد خود را قیّم جهان بداند و وزیر امور خارجه‌ی آقای بایدن بگوید ما از به قتل‌رساندن شهید حاج قاسم سلیمانی پشیمان نیستیم! موفق باشید

30058
متن پرسش

سلام استاد عزیز: منظور از جنگ نرمی که اخیرا رهبر معظم انقلاب در سالگرد شهید سلیمانی مطرح فرمودند چیست و شما نیز و همچنین همفکران شما به آن اشاره ای داشتید. آیا منظورشان این بود که با جریان غربگرا نرمش نشان داده تا مثلا تحریمها رفع شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است و در این رابطه یادداشت‌هایی شده است که بناست در جمع رفقا مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. در این رابطه صرفاً آن یادداشت‌ها را خدمتتان ارسال می‌کنم ولی به نظر بنده نیاز به شرح و بسط دارد. موفق باشید

نهضت نرم‌افزاری

نسبت «حقیقت» و «قدرت» و یا «خشونت» و «ذلّت»

باسمه تعالی

نکات مربوط به بیانات رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» در سالگرد شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی در موضوع «غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار» عبارتند از:

الف- این تشییع میلیونی ژنرال‌های جنگ نرمِ استکبار را متحیّر کرد که این چه حرکت عظیمی است که آن‌ها را شکست داد.

ب – سیلی سخت به آمریکا، غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار است.

ج- مهم‌ترین سیلی به آمریکا همین حرکت مردمی عظیمی بود که انجام گرفت.

د- برادرها یک سیلی‌ای زدند، لکن سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار. این سیلیِ سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن با همّت، هیمنه‌ی استکباری را بشکنند.

با توجه به نکات فوق می توان گفت:

1- اگر متوجه‌ی حرکت نرم‌افزاری نباشیم، نمی‌فهمیم چرا در جنگ با صدام، شهادت را امری اساسی برای حضور در جهانی می‌دانیم که جهان «انقلاب اسلامی» است. یعنی اگر جایگاه حرکت نرم‌افزاری را نفهمیم، از عصری که در آن قرار گرفته‌ایم، آگاهی کاملی به‌دست نمی‌آوریم و ناخودآگاه در جهان خشونت و یا قدرت، جدای از حقیقت قرار می‌گیریم.

2- جنگیدن برای نجنگیدن، غیر از جنگیدن برای جنگیدن است و غیر از جستجوی معنای خود در جنگیدن است که در بستر شهادت‌طلبی شکل می‌گیرد.

3- ژنرال‌های جنگ نرم به دنبال چه هستند و ما در جنگ نرم به دنبال چه چیزی باید باشیم که در عین آن‌که جنگ است، ولی حضوری نرم دارد و به جای خشونتِ صِرف در مقابل خشونت صرف، تقابلی دیگر را جهت غلبه می‌خواهیم دنبال کنیم؟

4- غرب‌زدگی، عین خشونت و داعشی‌گری است، و حاج قاسم نه‌تنها غربِ خشونت نیست بلکه انسانی است که از غربی که عین تصرف است فاصله دارد. چون حاج قاسم خشونت در مقابل خشونت نبود، انسان‌ها حقیقت خود را در او احساس کردند.

5- در حرکت غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی استکبار، بحث، بحث انتقام است و نه مصالحه، ولی راهی که باید در آن راه، آن انتقام انجام گیرد، کدام راه است؟ مسلّم آن راه، راهی نیست که اراده‌ی معطوف به قدرت بتواند آن را درک کند.

6- هرگز هیچ مصالحه‌ای بین ما و قاتلان ما صورت نخواهد گرفت، ولی چه چیزی در حرکت مردمی، در شهادت حاج قاسم سلیمانی صورت گرفت که رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» آن را مهم‌ترین سیلی به آمریکا دانستند و سیلی سخت‌تر که غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار است و باید زده شود؛ چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟

7- آیا می‌توان قرآن و روایات و متون متفکران را در راستای حضور نرم‌افزاری همراه با انتقام خوانده شود، ولی نه آن‌طور که از آن‌ها خشونت به ظهور آید؟  

8- انتقام آری! ولی خشونت نه. مثل اشعاری که در جای خود انتقام است و شمشیر تیزی هستندکه بدون خونریزی دشمن را می‌کُشد.

9- دفاع از حقیقت، با خودِ حقیقت ممکن است و نه با خشونت. ما در کجا باید باشیم که بتوانیم استکبار را بی‌معنا و بی‌هویت کنیم؟ بستر حضور تاریخیِ حاج قاسم راهی شد جهت این امر، امری که در ذات انقلاب اسلامی نهفته است و همان ذات بود که مردم فهمیدند با آن حضور میلیونی کنشی مناسب مقابله با استکبار را به میان آوردند و رهبر معظم انقلاب در موضوع غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی استکبار، متذکر این امر می‌شوند. 

10- آقای دکتر قاسم پورحسن می‌فرمایند: فارابی معتقد است سعادت حقیقی در بیرون از قدرت شکل می‌گیرد. معنای حقیقی قدرت باید وجودی باشد.

11- آیا با تفکر به هویت حرکت نرم‌افزاری می‌توان در اکنونِ تاریخی خود بهتر حاضر شد، آن هم با رویکرد سیلی سخت به آمریکا در بستر انتقام از آمریکا جهت به شهادت‌رساندن حاج قاسم؟ انتقامی در بستر حقیقت و قدرت و نه در بستر خشونت و ذلّت.

12- در نسبت بین حقیقت و قدرت می‌توان به کربلا فکر کرد و شب عاشورا، که از یک طرف حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» فرمودند: همه فردا شهید خواهید شد. زیرا خود را در بستر حقیقتی یافتند که شهادت آن را معنا می‌کرد و از طرف دیگر فردا با تمام نیرو جنگیدند و نشان دادند دارای قدرت روحی بزرگی هستند که ترس در آن راه ندارد. راستی! بین شهادتِ حتمیِ حضرت ابالفضل«علیه‌السلام» که از قبل می‌دانستند و آن‌همه دلاوری و قدرت‌نمایی، پیچیده‌ترین رازی نیست که می‌تواند مرز بین قدرت و خشونت را از هم جدا کند تا معلوم شود چگونه خشونت با ترس همراه است ولی قدرت، با پشتوانه‌ی حقیقت، شجاعت‌آفرین است؟

13- ما در دعای شریف «ندبه» از عهدِ حضوری که حقیقت باید به صحنه آید، یک لحظه غفلت نمی‌کنیم و لذا قصه‌ی دعای «ندبه»، پایداری بر حقیقت است و نه ندبه‌ای که حکایت از ذلّت و ترس باشد.

14- انتقام سخت که انتقامی است پایدار و موجودیتِ دشمن را نشانه می‌گیرد، حتماً انتقامی است که در بستر حرکتی نرم محقق می‌شود تا هویت تاریخی دشمن استکباری بی‌معنا گردد. مانند حرکت حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» به‌خصوص آن‌جایی که حضرت وصیت فرمودند مرا شبانه غسل دهید و کفن و دفن کنید. تا جریان مقابل هیچ کاری نتواند بکند، مگر آن‌که ناظر آب‌شدن و تبخیرِ به مرورِ خود در تاریخ باشد. «امّ ابیها» بودنِ حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» یعنی بعد از رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌واله» نیز باید این نهضت با روحِ مادرانه‌ی آن حضرت ادامه و پایدار بماند. لذا یک طرف خشونت است و جسارت به آستانه‌ی آن حضرت، و یک طرف حقیقت است و شجاعت، و این است که شیعه در ذکر مصائب آن حضرت متوجه‌ی رنجی می‌باشد که در مسیر به‌ظهورآوردنِ حقیقت در مقابل خشونت باید تحمل کرد تا معلوم شود پیروزی اصلی و انتقام سخت در حرکات نرم‌افزارانه نهفته است و هرکس باید در هر زمان مطابق دشمنی که در مقابل خود دارد، آن حرکت را به میان آورد.

15- فاطمه«سلام‌الله‌علیها» و تاریخِ آینده‌ی ما

هم او که «امّ ابیها» بود تا رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در تأسیس تاریخ اسلام بدون هویت نرم‌افزارانه، آن تاریخ را بنا نکنند و آن تاریخ، عقیم بماند؛ مهدی «صلوات‌الله علیه» نیز که بناست در مواجه با، نه‌تنها با جاهلیت، که با همه‌ی فکرها و فرهنگ‌ها، تاریخِ قدسی خود را بنا کند؛ مسلّم بدون به میان‌آوردن سیره‌ی زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» هیچ افقی در مقابل بشر نخواهد گشود، و لذا آن حضرت فرمودند: «إنَّ لِي في إبنَةِ رَسولِ اللّه ِ اُسوَةٌ حَسَنةٌ» از آن جهت که در شخصیت حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها»، حقیقت و حماسه، منجر به عبودیتی شده است که به حکمِ «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» تمامِ مقصد خلقت است. و این‌جا است که می‌بینیم هر روز بیشتر از روزهای گذشته‌ی تاریخ، فاطمه «سلام‌الله‌علیها» ظهور می‌کند تا معلوم شود مهدی «صلوات‌الله‌علیه» چه تاریخی را بنا است با مردم در میان بگذارد. آیا تاریخ آینده، تاریخی است که باید با فاطمه «سلام‌الله‌علیها» شروع شود و معنا پیدا کند؟ تاریخی که به جای حاکمیت اسلحه‌ها، حقیقت است که انسان‌ها را جلو می‌برد.

 

30039
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ورحمة الله: در جایی خواندم از قول جنابعالی که فرموده بودید: شهید حاج قاسم سلیمانی، بر مالک اشتر نخعی افضل است. اگر این نقل قول صحیح است، ادله تان چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث سوره‌ی «نبأ» عرایضی شد از آن جهت که در جناب مالک، بعضاً پیش آمده که در کنار نظر حضرت مولی «علیه‌السلام» نظر می‌داده‌اند مثل آن‌که نظر حضرت آن بود که از اول ابومسی اشعری از حاکمیت کوفه عزل شود؛ ولی مالک تا حدّی نظر خود را داشت و بعد به آن نتیجه رسید که خودش ابوموسی را از کوفه اخراج کند. در حالی‌که حاج قاسم نسبت به مقام معظم رهبری با بصیرتی که پیدا کرده بود، اطاعت کامل داشت. موفق باشید

29980
متن پرسش

سلام آقای طاهرزاده عزیز: سوالی برایم پیش آمده و آن اینست که چرا با وجود اینکه مذهبی ها خودشان را کشتند برای درگذشت آیت الله مصباح یزدی (ره) شما هیچ واکنشی ولو به صورت یه جمله کوتاه به مناسبت درگذشت ایشان در سایت نگذاشتید؟ ببخشید استاد. جسارت کردم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً در جلسه‌ای که در رابطه با بحث حاج قاسم سلیمانی در مرکز «سها» بود یادی از تقوا و دلسوزی و احساس مسئولیت آیت الله مصباح شد و دو سالی که بنده هر هفته یک‌بار بعد از نماز مغرب و عشاء جمعه‌ها همراه با بعضی از رفقا در خدمتشون بودیم. موفق باشید

29961
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ورحمة الله فرمایشاتی داشتید پیرامون «شورمندی شهید حاج قاسم سلیمانی» مبنی بر این که: «حقیقت؛ منشأ شورمندی است و حقیقتاً شورمندی در قالب نظر به حقیقت بروز می‌کند و چون شورمندی در شخصیت انسان‌ها به ظهور آید، به صورت ایثار و فداکاری و شهادت خود را می‌نمایاند.» سوال بنده این است که، بالاخره در طریقت و راه حقیقت، چه از نوع سلوک علامه قاضی ها و چه در تاریخ معاصر ما سلوک حاج قاسم ها، باید به اسم یا اسمائی از اسماءالله چنگ زد تا در جان سالک متجلی شود، حال سوال من این است که، نزدیک ترین اسم از اسماء الله به مؤلفه «شورمندی» کدام است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد حقیقت این دوران، انقلاب اسلامی است که مظهر همه‌ی اسمائی می‌باشد که انسان‌ها باید در این زمانه به آن اسماء رجوع کند. فراموش نکنید هر اسمی، مظهری دارد و با آن مظهر باید به آن اسم نظر کرد و جان خود را محلِ تجلی آن اسم قرار داد. موفق باشید

29959
متن پرسش

استاد عزیزم سلام: خداوند شما رو برای جوانها حفظ کنه. استاد جان در جلسه ای بودیم یکی از مسئولین کشور استان داشتن مثالی میزدن در خصوص سرمایه اجتماعی، گفتن ببینید همین حاج قاسم سلیمانی، چرا بلند میشه پته میبره پیش آیت الله مصباح یزدی که امضاء کنه ایشون آدم خوبیه؟ چون فردا روز که کارش بهش گیر کرد به آقای مصباح، ایشون هواشو داشته باشه، وگرنه مگر خدا نمی دونه یک بنده خوبه یا بد؟ چرا آدم بره پته از علما بگیره. ما گفتیم آقای فلانی اینطور نیست، و ایشون میخواستن شهادت نامه علما رو در کفن بگذارند، چون بهرحال شهادت عالم اثربخشه. ولیکن اون آقا اصرار داشتن که نه، چرا باید حاج قاسم وقت بگذارد بره دونه به دونه با علما مذاکره کنه و پته بگیره در حالی که خداوند خودش عالم بالسر و الخفیاته و نیاز نیست کسی بنویسه که کسی چکاره اس، خودش می دونه.... و این بخاطر همراه کردن علما با اقدامات خود_ که البته همه، اقدامات خوبی بوده_ می باشد. خلاصه من نتونستم این رو بپذیرم. رفتم تحقیق کردم دیدم به جز همون حدیث شهادت ۴۰ مومن بالا سر جنازه، چیز دیگه ای نیومده. مایلم نظر حضرتعالی رو در خصوص اقدام شهید سلیمانی در امضاء و شهادت گرفتن از افراد در مورد خوب بودن خودشون رو بدونم. سپاسگزارم از لطف شما. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده آن آقای مسئول که می‌فرمایید متوجه‌ی ظرائف این نوع امور نیستند و نقش تعلق روح‌ها نسبت به همدیگر را که امثال شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی با آن روح لطیف عرشی‌اش می‌فهمد؛ نمی‌فهمد. یکی از عظمت‌های روحی حاج قاسم را باید در درک چنین ظرایفی دانست که فردای قیامت چه بهره‌هایی از آن می‌برد که روح پاک چنین علمایی را با خود همراه دارد. در این مورد به مولای خود علی«علیه‌السلام» نزدیک است که آن حضرت هم چنین حساسیت‌هایی داشتند. موفق باشید  

29950
متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله: استاد عزیز آیا این سخن درست است که برای بررسی تعالی روحی؛همانا شخص باید به میزان رشد فکری در عقایدش و پیاده سازی آن در تاریخی که در آن قرار دارد بیاندیشد؛ نه اینکه دنبال حالاتی چون مکاشفه و خواب و از این دست حالاتی که بعضا در وصف علمای پیشین به کرات می خوانیم باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همین‌طور است. نمونه‌اش شهید حاج قاسم سلیمانی که خودِ عرفا اقرار دارند که حسرت سلوک آن مرد الهی را می‌خورند. موفق باشید

29934
متن پرسش

با سلام استاد: خیلی دوست دارم ریاضت بکشم یکم سجده طولانی یا رکوع طولانی و ... داشته باشم نمی توانم! روحم موافقت نمی کنه چه کنم استاد؟ برای نجاتم از بی عزمی چه کنم؟ تا کی امروز و فردا؟ آثار شما را بعضا مطالعه کردم جسارتا اگر بشه ارجاع ندهید. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به افقی نظر کنید که در پیشِ رو دارید. نوشته‌ای که در مورد حاج قاسم تحت عنوان « حاج قاسم سلیمانی و ایمانِ شورمندانه» عرض شد خدمتتان ارسال می‌شود. در موردآن  فکر بفرمایید. موفق باشید

حاج قاسم سلیمانی و ایمانِ شورمندانه

باسمه تعالی

مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً (۲۳/ احزاب)

۱. حقیقت؛ منشأ شورمندی است و حقیقتاً شورمندی در قالب نظر به حقیقت بروز می‌کند و چون شورمندی در شخصیت انسان‌ها به ظهور آید، به صورت ایثار و فداکاری و شهادت خود را می‌نمایاند.

۲. ایمان، شأنی از حقیقت است و کسی که به راستی نظر به حقیقت دارد و در انس با آن زندگی می‌کند، به راحتی حاضر است به خاطر هرچه بیشتر در آغوش حقیقت جای بگیرد، از همه‌چیز و حتی از خود بگذرد و دست‌شستن از زندگی، تنها از عهده‌ی کسی برمی‌آید که در راستای ایمان به امری والا به شورمندی رسیده باشد. مؤمن در لحظه‌ی شورمندی اتحاد وجود خویش با حضرت معبود را تجربه می‌کند چیزی که شهید حاج قاسم سلیمانی در نظر به امر والای انقلاب اسلامی بدان دست یافت. و لذا شورمندی را تا انتهای آن که همان رسیدن به شهادت است در خود به فعلیت رساند. و این درست بر عکسِ آن نوع شورمندی است که اهل ثروت و شهرت به دنبال آنند تا یکنواختیِ زندگی را در تاریخی که یکنواختی، ریشه‌ی انسان را خواهد خشکاند؛ به دنبال آن می‌باشند.

۳. حاج قاسم به خوبی فهمید اگر بعد از دفاع مقدس در شورمندیِ ایمان خود، خود را ادامه ندهد و انقلاب اسلامی را مأوا و بستر آن شورمندی نکند، هرجا که باشد با هر درجه و عنوانی، اژدهای یکنواختیِ این دوران او را خواهد بلعید. و این عجیب‌ترین قدمی است که تنها با حاج قاسم‌ها به ظهور می‌آید. آیا ما در بنیاد خود چنین حاج قاسمی را نهفته نداریم؟ 

۴. این نکته‌ی بسیار مهمی است که وقتی انسان نداند آرمان‌ حقیقی‌اش چه باید باشد، سرگردان اهداف تهی می‌شود و عملاً خود را در امورِ پراکنده، پراکنده می‌کند و برای نجات از این پراکندگیِ شخصیت، حضرت احدیت جان و قلب انسان را به سوی خود جلب میکند، تا انسان از پراکندگی شخصیت نجات یابد و به خود آید. به خودآمدن، همان احیاء و زنده‌شدن قلب است. زیرا در آن صورت توجه جان انسان به حقیقتِ یگانه‌ی عالم می‌افتد و احساس زنده بودن قلب، در خود انسان پیش می‌آید و در این حال چشم انداز و میدان دید انسان تنها حقیفت خواهد شد و هرجا آن را بیابد می شناسد.

۵. مهم آن‌جا است که هرکدام سعی کنیم تکلیف‌مان را نسبت به حقیقت بدانیم و دائم به این فکر باشیم که خودمان حجاب حقیقت نباشیم تا از تجلیات انوار الهی که ما را متوجه چشم اندازی می‌کند که در پیش روست، استفاده کنیم و افق عالم را صبح طلوع حقیقت در نظر بگیریم و هم‌اکنون از آن بهره‌مند شویم. در آن صورت خدا را در تاریخ‌های مختلف و در مناظر مختلف نظاره خواهیم کرد

۶. فهمِ شأن خدا در هستی به این معنا است که انسان به اقتضای ذاتش که وجودی است گشوده، می‌تواند تجلیّات انوار الهی را در خود احساس کند و با همه‌ی موجودات که بهره‌ای از وجود دارند رابطه برقرار کند و آن‌ها را بفهمد و نسبت به وجودِ آن‌ها فکر کند و با موجودات گفتگو نماید. در این حالت است که انسان می‌یابد چگونه تشییع‌کنندگانِ سردار، مظهر انوار الهی بودند.

۷. ما انسان‌ها هر بار حینِ رو برو شدن با یک رخداد تاریخی و یا انسانی بزرگ، چیزی متفاوت را می فهمیم. تعدد دلالت‌ها هر بار یک تعدد تاریخی است. این تعدد از این‌جا ناشی می‌شود که هر بار به گونه‌ای متفاوت از سوی تجلیات الهی مورد خطاب قرار می‌گیریم و این است که باید بدانیم از حاج قاسم سخن گفتن تمام شدنی نیست.

29906
متن پرسش

سلام علیکم: من ندیدم امام را ولی خوشا به حال شما که درک کردیدش، فقط متن کتاب هایش آدم را از خود بی خود می‌کند دانشجویان فرانسوی فارسی بلد نبودن ولی می‌گفتن ما پیش این آقا احساس معنوی... کتابهایش را بخوانی تازه می‌فهمی چرا می‌گویند اینور فیضیه حاج آقا روح الله ست که تا ازش نپرسی یه کلمه حرف نمی‌زند اون طرف فیضیه علامه طباطبایی است که نگاه تو صورت کسی نمی‌کند، خدای حفظ تجرد و ساکنان ظاهری دنیا ولی در اصل ساکنان باطنی آخرت «لیس فی الدار غیره دیار» از شاگردان حضوری صدرا همچین کارهایی برمی آید با این عظمت روح آیا حضرت امام به تجرد عقلانی رسید؟ آیا با این روح عظیم امام که حتی حاضر نشد برای مرگ فرزندش گریه کند چون برای غیر خدا بود وفنای فی الله بود و می‌گفت مهم نیس در این انقلاب پیروز شویم مهم این است خدا از ما راضی باشد آیا این شخص عالم برزخ دارد یا نه مستقیم وارد عالم عقل می‌شود؟ با خواندن کتاب هایش ما را تشنه تجرد عقلانی کرده و لقا الهی برای رسیدن به همچین تجردی سلوک ذیل امام در این زمانه کافی است؟ آقای طاهرزاده طلبه ها را حیف است در آوینی و سلیمانی متوقفشان کنیم باید راه سرچشمه را نشانشان دهیم همه آنها خمینی بالقوند و صاحب اشراق و دست خدا شدن در زمین برای آمورش در این زمین در آینده «والسلام علی عبادالله الصالحین»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ای در رابطه با شهید سلیمانی عرض شد که شاید جایگاه حضرت امام را روشن کند و ما را متوجه‌ی راهی کند که حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» گشودند. موفق باشید و آن نکته این است:

حاج قاسم سلیمانی و ظهور صورت حقیقت نهفته‌ در انقلاب اسلامی

باسمه تعالی

حضرت علی «علیه‌السلام» صورتِ به ظهورآمده‌ی سرّ ولایت نبیّ اکرم «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است[1] و ائمه‌ی معصومین «علیهم‌السلام» نیز صورت‌های حقایق نهفته و متنوع ولایت علی «علیه‌السلام» هستند،- که در شرایط مختلف به ظهور آمدند- و زینب کبری «سلام‌الله‌علیها» به عنوان صورت حقیقت اسرارآمیز زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» می باشند، تا بشریت تا حدّی متوجه‌ی اسرار نهفته‌ی اولیای الهی بشود.

در راستای به ظهور آمدن اسرار نهفته‌ای که در قلب اولیا همواره جاری می باشد و «پری روی تاب مستوری ندارد» است که می توان گفت:

انوار نهفته‌‌ای که بر قلب حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» اشراق شد و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» ذیل آن اشراق قرار گرفتند، شخصیت برجسته‌ی حاج قاسم در ارتباط با آن عارفِ واصل و آن تابعِ صادق، به ظهور آمد تا همه متوجه شوند نسبت به آن رازی که بر قلب آن عارف واصل اشراق شد، بیگانه نیستند.

مواجهه مردم با آن شهید نشان داد که حاج قاسم را نمودِ رازی از شخصیت خود یافتند، زیرا او صورت نازل‌شده و ملموس حقیقتی بود که بر قلب حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» اشراق شد، تا انسان‌ها معنای حضور تاریخیِ حق‌الیقینیِ خود را درک کنند و متوجه شوند چگونه اراده‌ی خداوند تمام وجود آن‌ها را در برگرفته و حاج قاسم متذکر چنین حضوری بود که حضور همه‌ی ما در آغوش اراده‌ی خداوندی است که بنا بر نفی استکبار دارد.

آری! به اندازه‌ای که ما چشم بر افقِ آینده‌ی تاریخ انقلاب اسلامی بگشاییم عطایای الهی در این رابطه به سراغ ما می‌آید تا هر کدام سیلی سختی شویم جهت غلبه‌ی نرم‌افزارگونه‌ای در راستای نابودی هیمنه‌ی پوچ استکبار. به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در رابطه با انتقامی که باید از استکبار نسبت به شهادت حاج قاسم سلیمانی گرفته شود، فرمودند: «سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار؛ این سیلی سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن ما [با] همّت، این هیمنه‌ی استکباری را بشکنند و این سیلی سخت را به آمریکا بزنند.»

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته


[1] - پیامبر خدا می فرمایند: «يَا عَلِي! كُنْتَ مَعَ الْانْبِيَاءِ سِرّاً وَ مَعِيَ جَهْراً» اى على! تو با بقيه انبياء در باطن و سرّ آن‏ها بودى و براى من در ظاهر هستى و در كنار من، و يا مى‌‏فرمايند: «لِكُلِّ نَبِيٍّ صَاحِبُ سِرٍّ وَ صَاحِبُ سِرّي عَلِيِ‏بْنِ ‏ابيطالِب» براى هر پيامبرى صاحب سرّى است و صاحب سرّ من على‏ بن‏ ابى‏طالب است.

 

29901
متن پرسش

استاد گرامی، با اهدای سلام و دعای خیر: احتراماً با عنایت به زحمات حضرتعالی که در راستای تبیین دین متحمل می شوید بنده عرضی داشتم: یک مثلث را تصور فرمایید که یک نوکی دارد و یک قاعده، هر چه از قاعده که جمعیت کثیری می توانستند بهره ببرند به سمت نوک حرکت می کنید زاویه بسته می شود و افراد کمتری می توانند با شما همراه باشند، منظورم این است که بجای اینکه افراد کمتری را به قله ببرید افراد بیشتری مخصوصاٌ جوانان را تا دامنه کوه ببرید. به عبارت دیگر برای مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین و حرکت جوهری و انقلاب اسلامی و معاد و مهدویت بیشتر وقت و انرژی بگذارید هنوز به تعداد انگشتان یک دست در این خصوص هنوز شاگرد تربیت نفرموده اید و این خیلی حیف است به قول یکی از دوستان اصفهانی به مزاح می گفت خدا هم یک دوره ده نکته باید بگذراند! ما باید کاری کنیم این مباحث عمومی شود و همه آحاد جامعه بهره ببرند. این سلسله مباحث اولیه می توانند جوانان ما را بیمه کنند تا با کوچکترین بادی اعتقادشان را به باد نبرد. از اینکه سلامت هستید خوشحالم و آرزوی توفیق روزافزون برای شما سرور گرامی دارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله با استعدادی که در این نسل شکل گرفته، دیگر به کم‌تر از معرفت نفس و امثال این معارف تا رسیدن به عرفان و حضوری همچون حاج قاسم، قانع نمی‌شوند. بحث در ایمانِ شورمندانه است. آخرین نوشته‌ در مورد حاج قاسم را که هنوز آفتابی‌اش نکرده‌ام، خدمتتان ارسال می‌کنم. موفق باشید بفرمایید

حاج قاسم سلیمانی و ایمانِ شورمندانه

باسمه تعالی

حقیقت؛ منشأ شورمندی است و حقیقتاً شورمندی در قالب نظر به حقیقت بروز می‌کند و چون شورمندی در شخصیت انسان‌ها به ظهور آید، به صورت ایثار و فداکاری و شهادت خود را می‌نمایاند.

ایمان، شأنی از حقیقت است و کسی که به راستی نظر به حقیقت دارد و در انس با آن زندگی می‌کند، به راحتی حاضر است به خاطر هرچه بیشتر در آغوش حقیقت جای بگیرد، از همه‌چیز و حتی از خود بگذرد و دست‌شستن از زندگی، تنها از عهده‌ی کسی برمی‌آید که در راستای ایمان به امری والا به شورمندی رسیده باشد. مؤمن در لحظه‌ی شورمندی اتحاد وجود خویش با حضرت معبود را تجربه می‌کند چیزی که شهید حاج قاسم سلیمانی در نظر به امر والای انقلاب اسلامی بدان دست یافت. و لذا شورمندی را تا انتهای آن که همان رسیدن به شهادت است در خود به فعلیت رساند. و این درست بر عکسِ آن نوع شورمندی است که اهل ثروت و شهرت به دنبال آنند تا یکنواختیِ زندگی را در تاریخی که یکنواختی، ریشه‌ی انسان را خواهد خشکاند؛ به دنبال آن می‌باشند.

حاج قاسم به خوبی فهمید اگر بعد از دفاع مقدس در شورمندیِ ایمان خود، خود را ادامه ندهد و انقلاب اسلامی را مأوا و بستر آن شورمندی نکند، هرجا که باشد با هر درجه و عنوانی، اژدهای یکنواختیِ این دوران او را خواهد بلعید. و این عجیب‌ترین قدمی است که تنها با حاج قاسم‌ها به ظهور می‌آید. آیا ما در بنیاد خود چنین حاج قاسمی را نهفته نداریم؟ 

والسلام: طاهرزاده

29888
متن پرسش

سلام استاد: آیا شخصیت هایی مثل مالک اشتر مثل معصومین هستند که اگر در هر زمانی حاضر باشند به نحو احسن کارایی و کارآمدی داشته باشند؟! مثلا آیا اگر الان مالک را با همون فعلیتی که در قرن خود داشته در این قرن حاضر کنیم کارآمد خواهد بود؟! در این شکی نیست که اگر مالک در قرن فعلی متولد می‌شد قطعا ابر مردی بود برای خودش و مثل امام و رهبری بودن و حتی بالاتر. اما ما داریم از یک چیز بدیهی حرف می‌زنیم مبنی بر اینکه مالک با همان فعلیتی که در تاریخ خود دارد قطعا با قرن فعلی بیگانه است و نمی‌تواند کارآمد باشد! هر چند باید گفت مبنای کارآمدی جناب مالک در همان تاریخ باید مبنای کارآمدی الان هم قرار گیرد، ولی بحث ما در مورد تخصص ها و آگاهی های مورد نیاز فعلی است! مثلا قطعا علامه حلی نمی تواند جای رهبری را در زمان فعلی بگیرد و اگر علامه حلی با همان نصاب های زمان خودش را اینجا بیاریم و در جایگاه رهبری بزاریم قطعا کارآمد نخواهد بود! چون اون نه مدرنیته را درک کرده نه بایسته های زندگی در قرن فعلی را و.... لطفاً منو روشن کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا جناب مالک اشتر را رحمت کند، مرد بزرگی بود، ولی وقتی او را با حاج قاسم سلیمانی مقایسه می‌کنیم، با توجه به اطلاعاتی که بنده از آن دو بزرگوار دارم. حاج قاسم از مالک اشتر بزرگ‌تر بود حتی اگر در این تاریخ مالک اشتر حاضر می‌شد. موفق باشید

29860
متن پرسش

سلام: برای پیشرفت علمی اقتصادی و غیره انگار که هر چه بخواهیم برای رشد در این موارد تلاش کنیم مدام در جستجوی هدفی الهی برای حضور در این موارد هستیم ولی پیدا نمی‌کنم و انگار حسی به من می‌گوید که همانطور که کار و زندگیم همه اینها به وقتش فراهم شد بقیه زندگی هم به وقتش فراهم می‌شود و فقط من باید نسبت به شرایطی که در آن قرار می‌گیرم فقط وظیفه ام تلاش در درست انجام دادن و حفظ خود، متناسب با تکلیف دینی ام هست که البته آرامش بیشتری هم در این نوع زندگی دارم و خدا می‌داند همه چیز رو هم انگار که شاید به سختی بوده ولی با آرامش خود و خانواده ام بودم / ولی این حس که چرا به دنبال رشد و کار بیشتر نیستم مرا هم دچار تردید کرده که آیا واقعا تنبلی می‌کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقا درست می‌فرمایید؛ آری باید پای در راه نهاد، خود راه بگویدت که چون باید کرد. نکاتی در یادداشت ویژه «حاج قاسم سلیمانی و ظهور صورت حقیقت نهفته‌ در انقلاب اسلامی» مطرح شده‌است. شاید به کار آید. موفق باشید

29854
متن پرسش

سلام و درود: آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند این روزها که قدم به قدم با (بنیان های حکمت حضور در جهانی بین دو جهان) حضرتعالی جلو می آیم و لحظه لحظه به آن فکر می‌کنم و تمام لحظاتم را پر کرده است؛ هر کاری که می‌خواهم بکنم آن افق گشوده را جایی جز شهدا و مکتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پیدا کنم؛ نمی توانم که نمی توانم. و اینجاست که این روزها به این می اندیشم که زبان انقلاب اسلامی جز شهادت و جز حاج قاسم کجا می تواند باشد؟ که آن هم در وصیت نامه ایشان به ظهور کامل می رسد. حال با پذیرش اینکه وصیت نامه سردار شهید در قله تفکر زمانه جهان بین دو جهان قرار دارد و زبان گم شده انقلاب است باید پرسید حاج قاسم را چه شده که به این زبان رسیده است که این چنین شیوا و بلیغ اشارات را بازگو می کند؟ آیا حاج قاسم در استقرار صدرا و ابن عربی با دیالوگ با متفکرینی چون هایدگر و گادامر دارای زبان شده یا نه؟ این لسان الغیبی حاج قاسم که امام جامعه تعبیر به مکتب می‌کنند ناشی از مسیر دیگری است که هر کسی که هم هایدگر و صدرا را نمی‌فهمد و با زبان آنها مرتبط نیست اما می تواند با زبان سردار شهید و افق گشوده سردار شهید همراه شود و خود را در مسکن تفکر انقلاب مستقر کند و مستقر بیابد؟ اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی وآنگه به یک پیمانه می با من وفاداری کند

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است که در این تاریخ یا باید حاج قاسم شد به همان معنایی که او در جای خود مکتبی است برای حضور در این تاریخ و یا باید آوینی بود و گرنه هیچ چیز نیستیم. در مباحث «جهان بین دو جهان» عرض شد اگر متوجه حضور تاریخی خود نباشیم نه حاج قاسم خواهیم بود و نه آوینی بلکه یا کدیور می‌شویم و یا امجد زیرا اولی خود را در جهان غرب معنا کرد و دومی در اخلاق فردی. آری در اخلاق فردی، آن‌که محکوم است ولیّ فقیه است زیرا او متوجه حضور تاریخی ما می‌باشد ولی در اخلاق فردی به مسائل جزئیِ فردی توجه می‌شود نه به حضوری که باید با حیات قدسی در این تاریخ داشت. این همان اشکالی است که آقای منتظری نیز گرفتار آن شد و آن نامه‌ها را به حضرت امام نوشت و عملاً حضرت امام را مقصّر آن ضعف‌ها دانست غافل از آن‌که برای آبادکردن دهی نباید از آباد کردن شهری غافل بود. موفق باشید

29832
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: شعری از فخرالدین عراقی دیدم که ناخودآگاه همه آن‌را در شهیدان دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم بخصو ص در سید شهیدان شهید خوشبختمان شهید قاسم سلیمانی رضوان الله تعالی علیه متبلور دیدم. شهدا مصادیق بارز و کامل این اشعار هستند، در صحنه و در میدان کار تماما حاضر و در قطع تعلقات و کوی بیخودی تماما از پا فتاده اند. خوشا بحالشان که در این عرصه بهترین بازیگری را انتخاب کردند و به بهترین مآوا رسیدند. آنانکه کوی عشق ز میدان ربوده اند بنگر که وقت کار جه جولان نموده اند خود را چو گوی خم چوگان فکنده اند گوی مراد از خم چوگان ربوده اند تا سر نهاده اند چو پا در ره طلب پس مرحبا که از لب جانان شنوده اند آندم که گفته اند انالحق زبیخودی آندم بدانکه ایشان ایشان نبوده اند در کوی بیخودی نه کنون پا فتاده اند کز مادر عدم همه خود مست زاده اند

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است. شهدای ما با فانی‌شدن در اراده‌ی الهی در این تاریخ به حقْ باقی شدند تا خدا را به میدان آورند و در وصف آن‌ها همان‌طور که فرمودید باید گفت: «آنان‌که گوی عشق ز میدان ربوده اند». موفق باشید

29831
متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: رهبر انقلاب فرمودند سیلی سخت‌تر در پاسخ به شهادت حاج قاسم، همون غلبه بر هیمنه‌ی پوچ استکبار است. در این مورد یک مقدار توضیح می‌فرمایید؟ چرا حضرت آقا روی انتقام نظامی مثل این نوع از انتقام تاکید نمی‌کنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انتقام نظامی را که نفی نکردند، ما را متذکر نمودند که سیلی سخت باید حالت نرم‌افزاری داشته باشد تا حیات فرهنگیِ استکبار از بین برود. در این رابطه یادداشتی شده است که در عین آن‌که در بنر سایت هست، عیناً خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

حاج قاسم سلیمانی و ظهور صورت حقیقت نهفته‌ در انقلاب اسلامی

باسمه تعالی

حضرت علی «علیه‌السلام» صورتِ به ظهورآمده‌ی سرّ ولایت نبیّ اکرم «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است[1] و ائمه‌ی معصومین «علیهم‌السلام» نیز صورت‌های حقایق نهفته و متنوع ولایت علی «علیه‌السلام» هستند،- که در شرایط مختلف به ظهور آمدند- و زینب کبری «سلام‌الله‌علیها» به عنوان صورت حقیقت اسرارآمیز زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» می باشند، تا بشریت تا حدّی متوجه‌ی اسرار نهفته‌ی اولیای الهی بشود.

در راستای به ظهور آمدن اسرار نهفته‌ای که در قلب اولیا همواره جاری می باشد و «پری روی تاب مستوری ندارد» است که می توان گفت:

انوار نهفته‌‌ای که بر قلب حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» اشراق شد و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» ذیل آن اشراق قرار گرفتند، شخصیت برجسته‌ی حاج قاسم در ارتباط با آن عارفِ واصل و آن تابعِ صادق، به ظهور آمد تا همه متوجه شوند نسبت به آن رازی که بر قلب آن عارف واصل اشراق شد، بیگانه نیستند.

مواجهه مردم با آن شهید نشان داد که حاج قاسم را نمودِ رازی از شخصیت خود یافتند، زیرا او صورت نازل‌شده و ملموس حقیقتی بود که بر قلب حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» اشراق شد، تا انسان‌ها معنای حضور تاریخیِ حق‌الیقینیِ خود را درک کنند و متوجه شوند چگونه اراده‌ی خداوند تمام وجود آن‌ها را در برگرفته و حاج قاسم متذکر چنین حضوری بود که حضور همه‌ی ما در آغوش اراده‌ی خداوندی است که بنا بر نفی استکبار دارد.

آری! به اندازه‌ای که ما چشم بر افقِ آینده‌ی تاریخ انقلاب اسلامی بگشاییم عطایای الهی در این رابطه به سراغ ما می‌آید تا هر کدام سیلی سختی شویم جهت غلبه‌ی نرم‌افزارگونه‌ای در راستای نابودی هیمنه‌ی پوچ استکبار. به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در رابطه با انتقامی که باید از استکبار نسبت به شهادت حاج قاسم سلیمانی گرفته شود، فرمودند: «سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار؛ این سیلی سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن ما [با] همّت، این هیمنه‌ی استکباری را بشکنند و این سیلی سخت را به آمریکا بزنند.»

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

[1] - پیامبر خدا می فرمایند: «يَا عَلِي! كُنْتَ مَعَ الْانْبِيَاءِ سِرّاً وَ مَعِيَ جَهْراً» اى على! تو با بقيه انبياء در باطن و سرّ آن‏ها بودى و براى من در ظاهر هستى و در كنار من، و يا مى‏فرمايند: «لِكُلِّ نَبِيٍّ صَاحِبُ سِرٍّ وَ صَاحِبُ سِرّي عَلِيِ‏بْنِ ‏ابيطالِب» براى هر پيامبرى صاحب سرّى است و صاحب سرّ من على‏بن‏ابى‏طالب است.

 

29712
متن پرسش

سلام و وقت بخیر: در مورد شهید عزیز فخری زاده. یک نکته اینکه ایشان را به عنوان دانشمند مطرح می کنند. کشور ما بشکر خدا در جایگاهی نیست که محتاج دانشمند های خاصی باشد، دانشمندان و محققین زیادی در کشور وجود دارند، مشکل کشور ما مشکل مدیریت مجموعه های مختلف است، و شهید بزرگوار از این جنبه که مدیر بزرگ و توانمندی بودند خار چشم دشمنان بودند. کاری که یک مدیر انجام میده شاید صدتا دانشمند نتونن انجام بدن. تا حدودی که آشنایی داریم می بینیم معمولا کارها از این بُعد مشکل دارند «کمبود مدیران توانمند، با اخلاص، مجاهد، انقلابی» نکته دوم زمان ترور شهید بزرگوار هست: اول از نگاه دشمنان، که گمان می کنند می توانند با یک ترور حساسیت بر انگیز و با یک تهییج رسانه ای (رسانه ها بودند که برای شخصی که برای اغلب ما ناشناخته بود لقب معادل سردار سلیمانی در امور هسته ای می دادند و اتفاقا این هماهنگی زیاد و بافاصله زمانی کم خبر از یک کار مشترک می داد) باعث تهییج مردم انقلابی شوند، که نتیجه آن تصمیم و اقدامی از سوی ایران انجام بشه که بتونن از اون سوء استفاده کنند. غافل از اینکه این کشتی را نوح است کشتیبان و ان شاء الله برسیم به آن جایی که فرمود: «وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَ كَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا» و نکته دوم که بنظرم می رسه اینکه، گویا چنین انسانهای بزرگی، در سطحی فراتر از زندگی ما، خود تصمیم می گیرند که خودشان را در این شرایط فدای انقلاب کنند. نه اینکه بگوییم دشمن آمد ترور کرد. نه اینکه با پهباد هدف حمله قرار گرفت. در مورد این دو مورد که عرض شد نظر شریفتون رو خواست جویا شوم. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وقتی راهی از طرف خداوند به سوی بشر در تاریخی گشوده شود، اگر انسان‌ها در آن راه قدم بگذارند، این خداوند است که مسیر را برای آن‌ها می‌گشاید تا در همه‌ی ابعادی که نیاز آن تاریخ است، رشد کنند و قصه‌ی شهید حاج محسن فخری‌زاده و شهید حاج قاسم سلیمانی قصه‌ی به ظهورآمدن انسان‌هایی است که در همه‌ی ابعاد مناسب این تاریخ و از جمله در مدیریت رشد لازم را داشته‌اند، اینان پروریده‌های دست خداوند هستند. ۲. آری! قبلاً هم عرض شد وقتی ما متوجه باشیم دشمن این انقلاب به تعبیر حضرت سجاد «علیه‌السلام» احمق و جاهل است، حتماً انسان‌های احمق و جاهل نمی‌توانند کاری به نفع خود انجام دهند. موفق باشید      

نمایش چاپی