بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انسان‌شناسی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13701
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید ان شاءالله سوالی دیگر از محضرتان دارم. جناب شیخ اکبر که بر این عقیده بودند که آنهایی که جهنمی می شوند به آن عادت می کنند یا به عبارتی اگر آنها را از آنجا بیرون ببرند اذیت می شوند. این را شما در معرفت نفس و حشر در پاورقی آوردید ولی متاسفانه در تایپ اشتباه شده. در جلد 9 اسفار است. در آنجا فرمودید علامه بر این عقیده بودند که ایشان از نظرشان برگشتند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً متوجه فرمایش شما نشدم. ملاصدرا در جلد 9 اسفار، صفحه‌ی 346 به استقبال سخن محی‌الدین رفته و معتقد می‌شود عذاب، دائمی نمی‌باشد و معتقد است از آن‌جایی که قرآن می‌فرماید: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» (اعراف/179) به یقین عده‌ی زیادی را برای جهنم آفریدیم. پس ذات عده‌ای برای جهنم است و از این جهت که ذات آن‌ها با جهنم مناسبت دارد نباید جهنم برای آن‌ها آزاردهنده باشد و به همین جهت از درخت زقّوم با ولع می‌خورند. البته ملاصدرا در کتاب «عرشیه» که از آخرین آثار اوست از عقیده‌ی قبلی برمی‌گردد و معتقد می‌شود دار جهنم دار آلام و رنجِ ابدی است. در کتاب «عرشیه» این طور شروع می‌کند: صاحب فتوحات مکیه، ابن عربی، در این باب امعان نظر کرد و در آن کتاب، بحث فراوان نمود و در فصوص گفت: اما دوزخیان، فرجام کار آن‌ها به سوی نعمت است؛ زیرا صورت آتش برای دوزخیان پس از سپری شدن مدت عقوبت، سرد و سلامت می‌شود. «و اما انا و الّذي لاح لى بما انا مشتغل به من الرياضات العلميّة و العمليّة ان دار الجحيم، ليست بدار النعيم و انما هى موضع الألم و المحن و فيها العذاب الدائم، لكن آلامها متفننة متجددة على الاستمرار بلا انقطاع و الجلود فيها متبدلةامّا من، آنچه که برایم با اشتغال به ریاضت‌های علمی و عملی، ظاهر و آشکار شده، این است که دوزخ و سرای جحیم جای نعمت نیست بلکه جای درد و رنج است و در آن، عذاب دائم و همیشگی وجود دارد امّا رنج‌ها و دردهایش گوناگون و نو به نو و در عین حال پیوسته و بدون پایان است. پوست‌ها در آن دگرگون می‌شوند. آن‌جا جای راحتی و آسودگی و رحمت و آرامش نیست؛ زیرا منزلت دوزخ و دار جحیم در آن سرای، همانند منزلت عالم کون و فساد، از این عالم دنیاست.(ملا صدرا، عرشیه، انتشارات مولى، 1361، ص 282.) موفق باشید

13688
متن پرسش
سلام استاد عزیز: سوال من اینه که علت عقب افتادگی و منگولیسم چیست و به چه مرحله ای مربوط می شود؟ و آیا پدر و مادر در این بین مقصرند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مسئله مربوط به روح طرف است، منتها بعضاً شرایط والدین، زمینه را شدت می‌بخشد. موفق باشید

13682
متن پرسش
سلام استاد عزیز: من وارد گروه ده نکته از معرفت از نفس شدم که استادش یکی از شاگردان به نام شماست (حاج آقا حسینی) هدفم یادآوری مباحث بود اما 3 جلسه که ادامه دادم دچار سوالاتی شدم از خواب و برزخ و ... که جواب قانع کننده دریافت نکردم و حسابی پشیمون شدم که وارد چنین گروهی شدم اشکال از طرف حاج آقا نیست اشکال از طرف من هستش که نتونستم حرفها و مباحث ایشون را درک کنم حالا لطفا شما منو راهنمایی کنید کل سوال و جواب ها را می نویسم. سوال: 1. سلام استاد شما می فرمایید اگر مسيري براي ما بسيار مهم بشود و جديت در راه پيدا كنيم خواب ها شروع مي شوند تا شما در آن راه راسخ شويد (و استاد طاهر زاده می فرمایند بعدا خواب برداشته می شود و اما شما می فرمایید ما همچنان خواب می بینیم) از طرفی هم می فرمایید که چون اصولا خوابهاي ما مخلوط از دروغ و راسته اعتنا كردن و جدي دانستن اين خواب ها بيشتر دردسر سازه. ما مثل اولياي الهي نيستيم كه خوابمان عين حق باشد پس زياد جدي نيستند به آنها اعتنا نکنیم این مطالب را چطور با هم جمع می شود؟ 2. اصولا در خواب نفس با عالم برزخ ارتباط برقرار مي کند اما چون نفس های ما خيلي ضعيفند چيزی از عالم برزخ بدستش نمي آید اگر نکته ارتباط با برزخ را بپذیریم با این توضیح شما روبرو می شویم که اکثر خوابهای ما تکرار روزمان هستند لذا بي اهميتند؛ و ما وقتي از خواب بيدار مي شویم؛ چيزی بياد نمي آوریم پس این ارتباط با برزخ نیست هر نفسی بر اساس شدت و ضعف باید با برزخ ارتباط داشته باشه یعنی وارد عالم دیگر شده باشه ولی روزمرگی ها یادآور ورود به عالم دیگه نیست. 3. وقتی دوره برزخ تمام می شود از فرد می پرسند چقدر در این دوران بودی میگ وید نصف روز یا شاید کمتر آیا این هم مثل عالم خواب است و ما به یاد نمی آوریم یا برای ما مهمترینش تو یادمان هست و یا........؟ به این اعتقاد هستم که آنجا زمان و مکان ندارد. متشکرم جواب ایشان این بود خوابها جدی نیستند صرفا مشخص کننده راه هستند آن هم در صورتی که راهی شروع شده باشد و گرنه اصلا در همین حد هم مهم نیستند پس به آنها زیاد اهمیت ندهید. هر خوابی از دریچه خیال است و خیال هر کس کانالی است به عالم خیال که همان برزخ می باشد و این برزخ مقید مختص به خودتان می باشد. علت ندانستنش نه بخاطر بیاد نیاوردن است بلکه بخاطر بی زمانی عالم خواب و برزخ است. سوال: لطفا رابطه بین عالم برزخ و خیال را توضیح دهید؟ 2. بعد از برزخ قیامت هست در قیامت هم بی زمانی وجود داره توضیح شما فقط منوط شده به عالم خواب و برزخ این را هم توضیح بفرمایید. جواب: برزخ و خیال یک چیزند خیال منفصل را عالم برزخ می گویند وخیال متصل را همان خیال خودمان می گویند. در برزخ و قیامت هر دو تجرد وجود دارد و لذا هر دو بی زمانند. خواب بهترین نمونه ای است که همه آن را تجربه کرده اند و لذا اگر تجربه دیگری سراغ دارید شما بفرمایید. سوال: من تجربه بهتر ندارم اما پاسختون منو توجیه نمیکنه هرچند قبول دارم. جواب: اگر از این طریق نمی توانید با این مبحث ارتباط بگیرید می توانید با مباحث عقلی این بحث مرتبط بشوید تا با استدلالهای عقلی مساله برایتان حل گردد و گرنه یا باید به تجربه عام همگی تکیه کنید یا خودتان اهل کشف و شهود باشید.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خواب؛ صورت خیال در مقام مرتبه‌ی برزخی انسان است. اگر خیال پاک باشد، خواب‌های انسان قدسی است، مثل خواب اولیاء. و اگر در مسیر صحیح قرار گیریم آن نوع خواب‌ها که صورت توهّمات است، برداشته می‌شود 2- اکثر خواب‌ها به جهت منتقل‌شدن از عالَم حسّ به عالَم مثال یا مرتبه‌ی برزخیِ انسان است، صورت‌های محسوسات اوست که در آن عالَم ظاهر می‌شود. ولی اگر کسی از غلبه‌ی صورت‌های حسّی خود آزاد باشد، در عالَم برزخی خود و یا عالَم مثال، با صورت هایی روبه‌رو می‌شود که نازله‌ی حقایق عقلی می‌باشند 3- مکان و زمان در برزخ نیست لذا این‌که می‌گوییم یک‌روز و یا نصفه روز در دنیا بوده‌ایم، به جهت عادت‌های فکری است که این مفاهیم را در خود داریم. عالَم خیال و عالَم برزخ از نظر مرتبه‌ی وجودی فرق نمی‌کند. آن‌جا عالمی است که صورت دارد ولی آن صورت‌ها جرم ندارند. با کمی توجه به خود و احوالات خود می‌توانید عالَمی را غیر از عالَم مادی در خود حسّ کنید. موفق باشید

13677
متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم: 1. آیا یک صورت خیالی (مثلا صورت خیالی یک درخت) علاوه بر اینکه یک وجود ذهنی است، وجودی علمی نیز هست؟ 2. آیا یک صورت خیالی شهوانی (مثلا صورت خیالی یک زن) نیز وجودی علمی است؟ 3. با توجه به اینکه وجود های علمی، نور هستند، چگونه یک صورت خیالی شهوانی، نور است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صور ذهنی یک نوع وجود علمی است، ولی یا علمی است که اشاره به واقعیات دارد و یا علمی است که تحت عنوان «وَهم» اشاره به حقیقتی در خارج ندارد بلکه قوه‌ی واهمه بر اساس امیال خودش ساخته است و از این جهت نه‌تنها آن صورت علمی نور نیست بلکه ظلمات است. موفق باشید

13665
متن پرسش
سلام علیکم: با آرزوی طول عمر برای حضرتعالی. استاد خاضعانه، خاشعانه و ذلیلانه از شما در خواست داریم مجددا شرحی بر معرفت النفس و الحشر بدهید. التماس داریم این تقاضا را رد نکنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود بنده نیز مایل هستم که چنین کاری را خداوند به عهده‌ام بگذارد و معتقدم جلد هشتم و نهم اسفار، افقی بس بالاتر از فلسفه‌ی معمولی به روی ما می‌گشاید. دعا کنید امکان آن برای بنده محقق شود. موفق باشید

13661
متن پرسش
سلام علیکم بر استاد عزیز: خسته نباشید. ایام تسلیت. استاد بنده توفیق دارم مباحث شما را کار می کنم. یک سوال دارم و یک راهنمایی می خواهم. 1. شما فرموده یودید حضرت امام با دیدن فضای جامعه تفسیر سوره حمد را فرمودند. مگر آن تفسیر چه ویژگی خاصی داشت؟ می دانم تفسیری عرفانی بود. ولی قبل آن هم تفسیر عرفانی داشتیم. دیگر اینکه مبانی تربیتی با مبانی تفسیر مگر دو مقوله جدا نیستند؟ 2. استاد، بنده مقالات و شرح صوتی آن را کار کردم و به نتیجه رسیدم. حال چه صلاح می دانید تا آن کار را کنم؟ لطفا بر روی سایت قرار دهید چون بنده ایمیلم حذف شده. خیلی ممنونم استاد عزیز. التماس دعا. یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- قبلاً چنین مباحثی به طور علنی مطرح نبود. اگر قرآن درست طرح شود بار تربیتی آن کاملاً در دل آن نهفته است 2- کتاب «معرفتِ نفس و حشر» و شرح تفسیر سوره‌ی حمد و شرح کتاب «مصباح الهدایه» افق خوبی را در جلوی شما می‌گشاید. موفق باشید

13643
متن پرسش
سلام استاد: جواب شما در سوال ۱۳۶۳۵ رو تا حدودی متوجه شدم اما در زمینه نفس در آیه وارد شده (لاتکونوا کالذین نسوا الله....) یعنی اگر خدا را فراموش کنیم خودمان را از یاد بردیم اما در حدیث آمده (من عرف نفسه عرف ربه) یعنی اگر خودمان را فراموش کنیم خدا را فراموش کردیم این اختلاف چگونه قابل حل است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند در آیه‌ی مذکور می‌فرماید: اگر خدا را فراموش کنید خودتان را و موضوعات مهم خود را فراموش می‌کنید و به امور فرعی می‌پردازید، لذا از آن‌هایی نباشید که خدا را فراموش کردند. و روایت مذکور می‌فرماید: حال که نباید خدا را در امور خود فراموش کنید، اگر می‌خواهید ربوبیت ربّ را بشناسید، خود را باید بشناسید. موفق باشید

13635
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در خطبه ای از امام حسین علیه السلام آمده که شناخت امام شناخت خدا است و در روایاتی دیگر هم راه شناخت خدا شناخت امام است اما در دعایی معروف وارد شده که شناخت خدا مقدمه شناخت امام است (اللهم عرفنی نفسک...) حال سوالم این است آیا مقدمه شناخت خدا شناخت امام است یا بر عکس؟ در زمینه معرفت نفس هم همین سوال مطرح است که آیا شناخت نفس مقدمه شناخت خدا است یا برعکس؟ لازم به ذکر است مطالب معرفت نفس شما مورد مطالعه قرار گرفته شده فقط می خوام بدانم این تناقض ظاهری چگونه حل می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا این خداوند است که شناخت خود را به ما مرحمت می‌کند و ما در آن راستا چنین تقاضایی داریم که خدایا خودت را به ما بشناسان. ولی در متن آن شناخت اجمالی طلبِ شناخت تفصیلی را داریم که آن در مظاهر حق یافت می‌شود و با نظر به شخصیت قدسی امام، به عنوان مظاهر تامّ و تمام اسماء الهی محقق می‌شود. در مورد معرفت نفس نیز همین قاعده در میان است که با شناخت نفس به معرفت تفصیلی توحید می‌توان رسید. موفق باشید

13607
متن پرسش
با سلام: بنده می خواهم یک راه درست و صحیح رو برای زندگیم در پیش بگیرم و ان شاءلله برسم به مقامی که خواست خدا هست و جای واقعی هر انسانیه مثل آیت الله قاضی و آیت الله انصاری و... اگر بخواهم از صفر شروع کنم و مثل کسی که اصلا اطلاع زیادی از دین نداره از کجا باید شروع کنم و با چه برنامه ای جلو برم که مطمئن باشم به مقصد می رسم و اول از لحاظ عقلی کاملا همه اصول و فروع دین برام اثبات بشه و بعد ان شاءلله پا به مرحله عرفانی بگذارم؟ و چه کتابهایی رو بخونم؟ البته سیر مطالعاتی سایت رو مطالعه کرده ام و کتاب آشتی با خدا رو هم تقریبا خونده ام ولی ممنون میشم در این زمینه بیشتر راهنماییم کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر سیر مطالعاتی سایت را دنبال بفرمایید و بعد از دنبال‌کردن بحث معاد و شرح آن و بحث «خویشتن پنهان» با کتاب‌های «مقالات» آیت اللّه شجاعی کار را دنبال کنید از آن به بعد «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

13600
متن پرسش
سلام: 1. لطفا در مورد عالم قلب اگر امکان دارد توضیح بدید یا بفرمایید در کدام یک از کتابهاتون می تونیم شناخت پیدا کنیم. اینکه قرآن می فرماید «لهم قلوب لا یفقهون بها» منظور چی هست؟ 2. آیا مراتب قلب همان مراتب ایمان است که مثلا از مراتب ایمان توکل و یقین است و هر چه ایمان درجه بالاتری پیدا کند وارد این عوالم می شود. اگر این نیست پس مراتب قلب چی هست؟ 3. عقل قدسی کدام عقل است، همان عقلی که در حدیث امام صادق (ع) دارای 75 جنود است را عقل قدسی می گویند؟ 4-عقل قدسی چه نسبتی با قلب دارد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام قلب مقام فوق نفس است و مقام اُنس با حق می‌باشد و چنان‌چه کسی به نور قلب در عالَم تفقه کند، با انوار الهی مأنوس می‌گردد و نه با مفاهیم قدسی. و به همین جهت می‌توان گفت که انسان در مقام قلب به ایمان می‌رسد، یعنی مقامی که قلب، حقایق جاری در عالم را حس می‌کند و معلوم است که این حالت با شدت و ضعف همراه است و می‌توان به همان معنای مراتب قلبی اشاره کرد. شاید بتوان گفت عقل قدسی همان قلبِ دارای تفقه است. موفق باشید

13578
متن پرسش
سلام عليکم استاد: غرض از مزاحمت در مورد رابطه بين روح انسان با تن انسان اينکه گفته مى شود روح انسان نظر مى کند به تن و تن را در اختيار مى گيرد و وقتی نظرش را بر می دارد آزادتر مى شود مانند رویای صادقه. براى نظر کردن که گفته مى شود مٽال ملموس مى زنيد و معنى اين واژه نظر کردن يعنى چه؟ يعنى همان اراده کردن؟ و اینکه گفته می شود نظر امام مبانی میل را عوض می کند این نظر کردن یعنی چه مدل در بر گرفتنی؟ در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که موضوع، موضوعی است تکوینی، خوب است بحث «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح آن را دنبال فرمایید. کتاب و بحث بر روی سایت هست. موفق باشید

13583
متن پرسش
ما تجلیات و پرتوهای وجود امام و ظهورات اوییم که او در هر مظهری به شکلی خود را می نمایاند امام خود برتر ماست یعنی حقیقت امام است که در آینه های مختلف صور مختلف به خود گرفته و همه اوست و نمایش اوست مانند نفس انسان و حالات او و صفات او که هر صفتی خود انسان است و حقیقت او نفس ناطقه است... این مبنا در مورد رابطه همه ائمه با ما صادق است چون در مقام تجرد محض همه آنها یک حقیقت واحد اند .... صوت شما رو هم در مورد اعیان تدریس مصباح امام شنیدم بسیار نافع بود اما رابطه عین ثابت پیامبر (ص) و ائمه (ع) چطوره چه نسبتی هست؟ من این مبنا رو از کتابی ک در مورد زیارت عاشورا داشتین برداشت کردم آیا درست فهمیدم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت غیبی و نوری ائمه و پیامبر یک حقیقت است و لذا عین ثابته‌ی آن‌ها، همه محل تجلی اسم اللّه اعظم است. نور تشیع مظهر حقیقت نور ائمه‌ی معصوم است. به اندازه‌ای که هرکس توانسته باشد آن نور را بگیرد، ولی از نظر تکوین وجود همه‌ی مخلوقات پرتو وجودی واسطه‌ی فیض است. لذا لازم است بین جایگاه تکوینی و تشریعی آن عزیزان خلط نشود. موفق باشید   

13572
متن پرسش
با عرض سلام: آیا تناسخ یعنی خارج شدن روح از یک بدن و رفتن در یک بدن دیگر محال می باشد. چرا؟ لطفا اگر منابعی برای مطالعه بیشتر و عمیق تر در این مساله هست اعلام بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاصدرا در ابتدای کتاب «معرفت نفس و حشر»، دلایل غلط‌بودن نظریه‌ی تناسخ را با همین عنوان مطرح می‌کند. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

13530
متن پرسش
با سلام و ادب: استاد بنده ۵۵ سال سن دارم و تحصیلاتم سطح ۲حوزه می باشد. خواستم راهنماییم کنید که در شرایط سنی من آیا ادامه تحصیل در سطح سه حوزه برایم بهتر است یا مطالعه غیر کلاسیک را توصیه می فرمایید و به نظرتان چه منابعی را مطالعه کنم که برایم بهت باشد؟ از راهنماییتان ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید این بهتر باشد که با طی مقدمات لازم، فرصت زیادی در تأمل و تدبر در المیزان صرف کنید. مقدماتی مثل مباحث معرفت نفسی و برهان صدیقین و شرح رسالة الولایة کمک می‌کند تا المیزان حرف‌های خود را با ما بزند. موفق باشید

13497
متن پرسش
به نام خدا سلام خدمت استاد عزیز: ان شاءالله سلامت باشید اگر این نکته که هر عملی بهره ای خاص برای نفس دارد (هر عمل یا فعلی، قوه ای خاص را در نفس به فعلیت تبدیل می نماید) درست باشد، خواستم بدانم وجه تناسب هر عمل با نتیجه آن عمل در چیست؟ چرا مثلا بخشیدن مال تاثیر «الف» را برای نفس دارد و کمک به همسر تاثیر «ب» را؟ وجه تناسب برای فعلیت یافتن صفات کمالی و یا ضد کمالی در نفس (با هر عمل) چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صورت عمل با هویت غیر مادی آن در نفس ما ثبت می‌شود. حال اگر آن صورت مطابق فطرت ما باشد، برای ما مطلوب است، وگرنه آزاردهنده است و نحوه‌ای از عذاب را در قیامت با خود دارد. موفق باشید

13490
متن پرسش
سلام استاد: 1. در مباحث شما به این نکته پی بردیم که اهل بیت (ع) به صورت بالفعل همه ی اسما الهی را دارا هستند. اگر مثل همه انسان های دیگر اسماء الهی را بصورت بالقوه داشتند، عصمت آنها زیر سوال می رفت. برای همین به محض تولد، همه ی مقامات را بصورت بالفعل داشتند. سوال من این است که با اینکه پیامبر (ص) بصورت بالفعل دارای مقامات و اسماء الهی بود چرا بعد از 40 سال عبادت معراج برایشان پیش آمد؟ این قسمت از مباحث صوتی کربلا از شماست جدا کردم: «در روایت داریم که پیامبر (ص) فرمود: «أول ما خلق الله نوری» اولین چیزی که خدا خلق کرد، نور محمدی بود. پس این محمد (ص) به عنوان فرزند عبدالله کیه؟ این محمد فرزند عبدلله اینقدر روحش را وسعت داده که به مقام تجلی اون حقیقت محمدی رسیده است. وقتی پیامبر بعد از 40 روز خلوت نشینی و اعتکاف، به معراج رفتند، اونجا سُلب پیامبر (ص) را شایسته دیدند که حقیقت فاطمه (س) که «منصوره» نام داشت را در سُلب پیامبر بگذارند. حضرت فاطمه زهرا (س) ظهور آن حقیقت است.» استاد سوال من این است که اگر پیامبر (ص) بصورت بالفعل، روحشان وسعت داشته است پس چرا در این فایل صوتی گفتید که پیامبر روحش را آنقدر وسعت داد که مظهر آن حقیقت شد؟ آیا این امکان هست که بگوییم چون خداوند علم داشت به اینکه پیامبر روزی با عبادت و بندگی به این مقام می رسد، آن مقام را از قبل به ایشان داده بود؟ در این صورت بالفعل بودن اسماء الهی در ایشان چه می شود؟ 2. در جزوه «نگرشی به کربلا با چشم عقل و عاطفه» در صفحه 27 در مورد سوال حضرت سجاد (ع) در مورد نشسته نماز شب خواندن از حضرت زینب (س)، تاریخ چیزی در مورد جواب حضرت زینب (س) ثبت نکرده است. ولی در جزوه «کربلا سریان عشق الهی» در صفحه 23 آورده اید که حضرت زینب (س) پاسخ می دهد که چون سه شب است بسیار گرسنه بوده و ضعف و سستی مرا فرا گرفته است. می شود در این مورد توضیحی بدهید؟ 3. به غیر از کتاب «فروغ شهادت» از مرحوم سعادت پرور و «جلوه های عرفانی در نهضت عاشورا» از محمد امین ارزگانی، کتاب دیگری سراغ دارید که از لحاظ عرفانی به کربلا پرداخته باشد؟ ممنون یاعلی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرض شده است که ما انسان‌ها دارای دو بُعد جسم و نفس ناطقه هستیم که تلاش می‌کنیم در این دنیا با به‌کاربردن جسم خود نفس ناطقه‌ی خود را به فعلیت لازم برسانیم. ولی پیامبر و امامان«علیهم‌السلام» دارای سه بُعد جسم و نفس ناطقه و نور عظمت هستند. در بُعد جسمانی مثل ما غذا می‌خورند و می‌خوابند و بیدار می‌شوند و در بعد نفس ناطقه، عبادت می‌کنند و اشک و ناله دارند تا خود را همچنان با حقیقت نوری‌شان متحد نگه دارند. و در این رابطه هست که حضرت که باید با جسم خود با همسرشان همبستر شوند و از طریق نفس ناطقه‌شان امورات تولد فرزند را شکل دهند، در خلوت‌نشینیِ خاصی قرار می‌گیرند تا با اتحاد کامل با نور عظمت، تولد زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» محقق شود 2- علت نشسته نمازخواندن حضرت زینب«سلام‌اللّه‌علیها» در پشت دروازه‌ی شام، همان‌طور که خودتان متوجه‌اید، صراحتاً معلوم نیست. باید به ظواهر موضوع حکم کرد. حتی بعضی گفته‌اند بار سنگین رساندن پیام کربلا برای حضرت آن‌چنان سنگین بود 3- کتاب «گنجینة الأسرار» عمان سامانی نکات عرفانی ظریفی در مورد کربلا دارد. کتاب «عنصر شجاعت» آیت اللّه کمره‌ای نیز به ظرایف خوبی اشاره کرده است. موفق باشید

13443
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر و عرض تبریک به مناسبت عید غدیر: حضرتعالی در کتاب خویشتن پنهان می فرمایید: «حضور مطلق خدا چيزي است بالاتر از حضور حضرت جبرائيل و عزرائيل؛ چون آن‌ها بر اساس استعداد ما بر ما تجلي مي‌کنند امّا حضرت حق با حضور مطلق خود در صحنه است، کافي است متوجه چنين حضوري باشيم و جهت جان خود را به او بيندازيم، او به جهت رحمت واسعه‌اش بر ما تجلي مي‌کند.» آیا این درک حضور مطلق خداوند و ارتباط حضوری با خداوند بی واسطه صورت می گیرد یا از طریق ارتباط و رجوع به مظاهر جامع خداوند که همان ائمه (ع) و در مرتبه پایین تر ولی فقیه است، متذکر حضور خداوند می شویم؟ همانطور که حضرتعالی در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) می فرمایید: «اگر بخواهيم به خدا رجوع کنيم به مظهر تامّ حضرت حق بايد رجوع کنيم که همان خليفه‌ي الهي است.» با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد نسبت خدا با ما بدون حجاب و بدون واسطه است که در این رابطه فرمود: «إنّی قریب»، ولی نسبت ما با خدا از طریق مظاهر و واسطه‌ها ممکن است. موفق باشید

13438
متن پرسش
با سلام: به لطف و هبه الهی دو سه سالی هست که صبح ها نیم ساعت قبل از اذان صبح بیدار می شوم. اوایل با نماز سه رکعتی شروع کردم (شفع و وتر) می گفتم کم کم که آمادگی پیدا کنم 11 رکعتی می خوانم اما متاسفانه هنوز موفق نشده ام. چگونه آمادگی روحی ام را افزایش دهم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید در طول روز، روح خود را آرام نگاه دارید، وارد درگیری‌های جزیی نشوید و آرزوهای بلند دنیایی را در ذهن خود بزرگ نکنید تا إن‌شاءاللّه نفس ناطقه‌ی شما قدرت لازم را جهت نفوذ اراده‌اش در بدن شما داشته باشد. موفق باشید

13431
متن پرسش
سلام علیکم: استاد دروس معرفت النفس آقای صمدی املی را مفید می دانید که برایش وقت بگذاریم؟ آیا نماز شب های قبلی مثلا ماه ها و سال های پیش را به جا بیاوریم این اثرات را دارد یا منصرف شویم. خیلی عذر می خواهم مزاحم شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مباحث معرفت نفس جناب آقای صمدی آملی نکات خوب و ارزشمندی را متذکر می‌شود 2- آیت اللّه شجاعی برای جبران نوافلی که نخوانده‌ایم توصیه می‌کنند در هر فرصتی نافله بخوانید تا جبران آن‌ها بشود. موفق باشید   

13433
متن پرسش
سلام استاد گرامی: ببخشید وقت شریفتون رو می گیرم. سوال من اینه، فرض بگیرید جوانی رو که اصول دینش رو با تحقیق قبول کرده و اعتقادی بدون شک در دل دارد و در مسایل حرام و حلال الهی هم در حد وسعش رعایت میکنه و همچنین در تزکیه نفس تلاش داره و در حد وسعش به فضایل اخلاقی مزین و از رذایل تخلیه میکنه خودش رو و همچین دلداده اهل بیت علیهم السلام می باشد و متوسل به ایشان و با قرآن مانوس و از خرمن معارف قرآن و اهل بیت از طریق علمای ربانی استفاده میکنه و همه اعمال ظاهری و باطنی رو با اخلاص انجام میده و هدفش از عبودیت رضای حق تعالی و خوشنودی و در رکاب بودن با اهل بیت است و به دنبال کشف و کرامت هم نیست با این اوصاف آیا این جوان به مسایل معرفت نفس به طریقی که شما دنبال می کنید آیا نیازمند هست یا نه؟ منظورم اینه که معرفت نفس اون به اینصورت باشه که خودش رو اینجور شناخته بر اساس قرآن و روایات که مخلوق خداست که چند صباحی با این بدن خاکی که شرافتش به روحشه در دنیا مورد آزمایش الهی قرار میگیره و تنها راه سعادت دنیوی و اخروی رو در اطاعت عاشقانه از خداوند میدونه که اوامر خداوند رو هم از طریق قرآن و اهل بیت علیهم السلام دریافت میکنه که البته حلقه کامل کننده این اتصال علمای ربانی هستند؟ با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنین فردی که توصیف می‌فرمایید بحمداللّه می‌تواند با اُنس با خدا به همه‌چیز برسد. مباحث معرفت نفس مقدمه است برای معرفت بیشتر به خدا و اُنس بیشتر با حضرت رب‌العالمین. این‌طور نیست که حتماً به روشی که امثال بنده، مباحث معرفت نفس را مطرح می‌کنیم باید کار جلو رود! مسیرهای رسیدن به خدا به عدد انفاس خلایق است. موفق باشید

13422
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب خدمت حضرت استاد: احتراماً، پیرو سوال 13408 و جواب جنابعالی در خصوص نسبت خداوند با مخلوقات، چون حضرت امام (ره) در تفسیر سوره حمد می فرمایند که نسبت خداوند با مخلوقات حتی مانند نسبت نفس با قوای نفس نیست و بالاتر از این حرفهاست. به همین دلیل مزاحم شدم که راهنمائی بفرمائید منظور امام چیست؟ با تشکر و آرزوی سلامتی حضرت استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح آن فراز از سخنان حضرت امام، عرض شد که در هرحال در نسبت بین قوا و نفس یک نحوه دوگانگی در میان است. در حالی‌که مطابق وحدت شخصیه‌ی وجود، بین خالق و مخلوق دوگانگی نیست. به همین جهت فرمودند: مثل موج و دریا بهتر است چون در عین آن‌که موج؛ غیر دریا است ولی بیرون دریا هم نیست بلکه مظهری از دریا است. موفق باشید   

13420
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در سال های اخیر تعدادیی از دوستان قدیمی من از دین برگشته اند و حتی یکی از آنها کاملا به خداوند کافر شده و آتئیست شده است. بابت این دوستانم ناراحتم بابت اینکه دوست ندارم این شرایط را داشته باشند، بابت خودم هم نگرانم که نکند دیدار این دوستان منجر به بی ایمانی من شود و از طرفی سردرگم هستم که من در این دوستان چه وظیفه ای دارم؟ و چگونه می توانم ایمان خود را به اصول دین تقویت کنم تا خود به مشکل برنخورم. یکی دوبار سعی در توجیه یکی از دوستانم کرده ام ولی همانطور که در تفسیر سوره آل یس فرمودید ممکن است که بخواهم حرف حق بزنم ولی مطمئن نیستم که حرف حق را بتوانم خوب بزنم بنابراین تصمیم گرفتم با شما مشورت کنم. حال سوالات اصلی من شامل موارد زیر است: 1. چه کنم که ایمان خودم به گونه ای شود که در برخورد با این دوستانم آنها را تحت تاثیر تفکر توحیدی قرار دهم و خود تحت تاثیر آنها قرار نگیرم؟ 2. اصلاً من در برابر این دوستانم چه وظیفه ای دارم؟ با توجه به اینکه این دوستانم حتی نماز می خوانده اند و بعضاً خانواده های مذهبی دارند. 3. آیا ارجاع دادن دوستانم به خود شما، استاد عزیز، برای ملاقات حضوری ممکن است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی انسان ایمان خود را نسبت به حضرت حق وجودی و حضوری کرد دیگر به همان معنایی که خود را احساس می‌کند، خالق خود را و سیر ابدی خود را احساس می‌نماید. در این مورد شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح «رسالة الولایه» که هر دو بر روی سایت هست، إن‌شاءاللّه کمک می‌کند 2- وظیفه‌ی شما نسبت به دوستتان در آن حدّ است که به آن‌ها تذکر دهید تحقیق لازم در این مورد بکند، اگر آماده بود شرح «برهان صدیقین» را دنبال کند، در تهیه‌ی کتاب و شرح کمکش کنید 3- به شکل ملاقات حضوری نمی‌توانم خدمت عزیزان باشم. موفق باشید

13408
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب خدمت حضرت استاد احتراماً، چرا نسبت خداوند با مخلوقات همانند نسبت نفس با قوای نفس نیست؟ با تشکر و آرزوی سلامتی برای استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نزدیک‌ترین مثال در فهم تصور نسبت حضرت حق با مخلوقات، همین نظر به نسبت نفس با قوای نفس است. موفق باشید

13407
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: با توجه به دو سوالی که در قسمت پرسش ها توسط شما جواب داده شده در موضوع جسمانیه الحدوث بون نفس سوالی داشتم ابتدا دو سوال مورد نظر رو عینا میزارم بعد سوال میک نم شماره سوال: 11492 تاریخ ارسال: چهارشنبه ۱۳ اسفند ۹۳ آخرین تغییر: چهارشنبه ۱۳ اسفند ۹۳ موضوع: حدیث، حضرت علی(ع)، توحید، اسماءالهی، انسان شناسی، معرفت نفس، اصطلاحات، شبهات دینی، فلسفه، با سلام خدمت استاد گرامی: چند سوال ازخدمتتان داشتم: 1- با توجه به این‌که شما به «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» روح معتقدید، نظرتان در مورد عالم «ذر» یا عالم «ارواح» چیست؟ (امام علی«علیه‌السلام» در حدیثی می‌فرمایند: خداوند ارواح را دو هزار سال قبل از بدن‌ها آفرید). 2- منظور از لقاءالله چیست؟ پیوستن وجود به وجود خدا و وحدت‌یافتن با خداست؟ 3- آیا مشیت ازلی و ابدی است؟ با تشکر فراوان باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر شخصی به عنوان یک شخص خاص بر اساس جسمانیة الحدوث‌بودنِ نفس از رحم مادرش شروع می‌شود، ولی وجود علمیِ همان شخص قبل از بدن در علم خداوند هست و اولیاء الهی قبل از آن‌که آن افراد خلق شوند، آن روح‌ها را می‌شناسند. 2 - وقتی انسان به مخلوقات رجوعِ وجودی کرد و با وجود روبه‌رو شد لقاء الهیِ او شروع می‌شود، می‌ماند هر اندازه که عمیق‌تر سلوک کند و به فناء از خود و باقی‌شدن به بقاء الهی نزدیک شود لقاء او مصفاتر می‌شود 3- آری هر آن‌چه خدا اراده فرموده از ازل تا ابد ثابت است، می‌ماند که خود او اراده فرموده ما با تلاش، خود را بسازیم. موفق باشید شماره سوال: 9833 تاریخ ارسال: جمعه ۷ شهریور ۹۳ آخرین تغییر: سه‌شنبه ۱۱ شهریور ۹۳ موضوع: انسان شناسی، معرفت نفس، فلسفه، حکمت متعالیه، با سلام: با توجه به اینکه انسان جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا است چرا می گویند انسان در قوس نزول از عوالم مختلف عبور کرده است؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهت روحی تا بیاید در مرحله‌ی جسم و حدوث واقع شود، از بالا نزول کرده است. در حرکت جوهری روشن شد که نفس، جسمانیة الحدوث است نه این‌که علت نفس جسم باشد. موفق باشید استاد عزیز شما فرمودید نفس از جهت روحی از بالا نزول کرده تا در مرحله جسم و حدوث قرار بگیره سوال من اینه با این وضعیت باید نفس قبل از رسیدن به مرحله جسم و حدوث وجود داشته باشه اگر وجود داشته جسمانیه الحدوث بودن معنا نداره و اگر بفرمایید وجود نداشته پس شما از تنزل چه موجودی صحبت می کنید. سوال بعد اینه که شما روایت خلقت ارواح قبل از ابدان رو در حد علم خداوند و یا شناخت اولیا الهی توجیه کردید در صورتیکه در روایت صحبت از آفرینش ارواحه. اگه ممکنه بیشتر توضیح بدید. با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت وجودِ علمی هر مخلوقی غیر از وجودِ عینی او است. به همین جهت قرآن می‌فرماید: «اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون» یعنی اگر خداوند چیزی را اراده کرد به آن چیز می‌گوید بشو و می‌شود. پس معلوم است که یک وجودِ قبل از خلقت داشته است که به آن خطاب می‌کند. در حالی‌که طبق همین آیه هنوز خلق نشده است. از این جهت گفته می‌شود انسان یک وجود علمی در نزد خدا دارد که حضرت حق با نظر به آن وجود علمی، مخلوق را ایجاد می‌کند. موفق باشید

13402
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: بنده کتاب ده نکته را کار کردم و کتاب خویشتن پنهان را هم در نکته آخرم تمنا می کنم این سوال بنده را جواب دهید، این پرسش ها برای من باید حل شود و همینطور بگویید به کدام نکته مراجعه کنم. 1. می خواستم بدانم وقتی انسان به حالت مجردش نزدیک می شود چگونه مثل آیت الله بهاءالدینی رحمه الله علیه یک کاری را در جای دیگر انجام می دهد در حالی که جسم و حواس جای دیگر است. و اینکه امیر المومنین صلی الله علیه وآله چگونه هم با پیامبر صلی الله علیه وآله سر سفره بوده اند و همزمان با آن سر سفره ظاهرا شام چند تن دیگر حاضر بوده اند؟ آیا نفس قادر است چند بدن ایجاد کند یا چطور است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان مطالب ده نکته اگر با دقت دنبال کنید، جواب خود را می‌یابید. تفصیل آن را در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» مطالعه نمایید. موفق باشید

نمایش چاپی