بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شخصیت‌ها

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
جستجو در کتاب ها نتیجه ای نداشت
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32043
متن پرسش

سلام استاد: قبلا فرموده بودید تفسیر المیزان را دنبال کنم اگر ممکن هست اساتید و برنامه هایی که تفسیر المیزان را تدریس می‌کنند معرفی فرمایید. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً اساتید بزرگواری هر کدام به شکلی به این امر اختصاص دارند. پیشنهاد اولیه بنده آن است که سری به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» به آدرس زیر بزنید.

https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=

در ضمن، استاد عابدینی و استاد یزدان‌پناه از جمله اساتیدی هستند که در این رابطه تلاش‌های خوبی داشته‌اند. موفق باشید

32036
متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: آیا پنج روز قبل از شهادت اول خانم فاطمه زهرا روضه گرفتن اشکال داره؟ دهه سازی محسوب میشه؟ میشه دهه سازی که اشکال داره رو دقیق توضیح بدید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که ممکن است نباید طوری ما را تصور کنند که تنها دنبال عزاگرفتن برای اولیای معصوم هستیم. در حالی‌که هزاران عظمت در شخصیت آن‌ها است که ابداً منحصر به دهه‌های فاطمی نمی‌شود. چه شده است که شاعران و مداحان ما تنها نگاه خود را به مصیبت‌های اولیای الهی می‌اندازند؟! ملاحظه نکردید که اخیراً رهبر حکیم انقلاب «حفظه‌الله‌تعالی» به مناسبت تولد حضرت زینب «سلام‌الله‌علیها» چه اندازه زیبا توجه ما را به ظرفیت زن و خردمندیِ او در جمال آن بانوی محترم متذکر شدند؟!

موفق باشید

32033
متن پرسش

عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیزتر از جانم: حضرت استاد در رابطه با پرسش و پاسخ شماره ۳۲۰۰۴ نکاتی مانده که خدمتون باید عرض کنم. در حقیقت قصد نداشتم که پیگیر این موضوع بشم اما وقتی سخنرانی امروز حضرت آقا رو که در دیدار با جامعه پرستاری تاکید به جهاد روایت و تبیین داشتند دیدم تصمیم گرفتم یکبار دیگر مزاحم شما شوم. بنده قریب به ۱۰۰۰ ساعت از سخنرانی های زنده و ضبط شده شما رو گوش داده و بالای ده جلد از کتب شما را خوانده ام به عنوان یکی از شاگردان شما تنها یک خواهش دارم که این صوت یک ساعته را گوش دهید، همانطور که عرض شد مهندس شکوهیان راد متخصص علوم سایبرنتیک و هوش مصنوعی هستند و چندین جلسه علمی تحت عنوان کرونا ایکس پلاس هم برگزار کرده اند. در این سخنرانی تنها به جایگاه موضوع کرونا در منطق دشمن طبق تخصص خودشون پرداخته شده و موضوع اصلا موافقت یا مخالفت با واکسن نیست، این نخبه علاوه بر بار علمی فراوان، در ضمن فردی بسیار متعهد به اسلام و انقلاب و ولایتمدار نیز هستند پس خواهشا به "روایت" ایشان هم گوش دهید قول شرف می‌دهم وقتی از شما گرفته و تلف نخواهد شد پیشاپیش از اینکه به بنده حقیر منت می‌گذارید و این صوت را گوش می‌دهید از شما تشکر می‌کنم. https://eitaa.com/joinchat/2793996420C418ac5a508

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این‌که با حساسیت و تعهد مسائل جامعه را دنبال می‌فرمایید خدا را شاکر هستم. ولی اتفاقاً آن مباحث را دنبال کردم در عین آن‌که تقریباً از قبل نیز در جریان آن مباحث بودم. ملاحظه می‌کنید که با همه این حرف‌ها و دلسوزی‌ها و تحقیقات، به راحتی نمی‌توان یک نظر را اثبات و نظر دیگری را نفی نمود. و به همین جهت عرض شد جمع‌بندی رهبر معظم انقلاب که در جریان همه این نظریات هستند، برای ما بهتر می‌تواند حجّت باشد. والله اعلم! موفق باشید

32031
متن پرسش

با سلام: بعضی از دوستانی که با گروه فرهنگی المیزان به کمک کانال های مختلف کار می کنند لینکی را در گوکل گذاشته اند که خوب است کاربران محترم را با آن آشنا بفرمایید تا بهتر در جریان کارها قرار گیرند و ان شاء الله سبب استفاده بهتر شود. به آدرس https://zil.ink/ostadtaherzadeh

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقا آن کار را دیدم کار بسیار خوبی بود . امید دارم کاربران محترم بتوانند بهترین استفاده را ببرند. ان شاء الله . موفق باشید

32024
متن پرسش

بسمه تعالی. بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و احترام: آیا بر اساس این دو آیه از قرآن که می فرماید «الذی خلق فسوی» و «الذی قدر فهدی» نمی‌توان نتیجه گرفت نظر جناب شیخ الرئیس که عالم، موجودی است که وجود دارد، و نه وجودی که این چنین موجودیت یافته است، صحیح می‌باشد؟ اگر طبق آیه خداوند خلق کرده و سپس هماهنگی بخشیده و یا تقدیر و اندازه گیری کرده و سپس هدایت کرده پس نظر جناب صدرا مبتنی بر نحوه وجود غلط و نظر جناب شیخ صحیح می‌باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در آیه «الّذی خلق فسوّی» هم نظر در حضور خداوند است که به مخلوقات «وجود» می‌دهد. و جناب شیخ‌الرئیس هم از این جهت منکر اصالت وجود نیست. آقای دکتر غلامحسین دینانی با اشاره به کلام مشهور ابن سینا که می‌فرماید: «ما جعل الله المشمشه مشمشه بل اوجدها» گوید: این کلام نشان دهنده این است که وی معتقد به اصالت وجود بوده است؛ اگرچه آن را به صراحت اعلام نکرده است. موفق باشید.

32022
متن پرسش

بسمه تعالی. بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام علیکم: تفاوت ساحت وجود در دیدگاهی که جناب مارتین هایدگر متذکر آن می‌شوند با آنچه صدرای جان بشر، صدرالمتالهین متذکر آن می‌گردند در چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألّهین از «وجود» شروع می‌کند و حقیقت «وجود» را در مظاهرِ آن دنبال می‌نماید. و جناب هایدگر در دازاین یا انسان به معنای خاصِ آن، به «وجود» نظر دارد و اساساً سراغ «وجود» به معنای مطلق آن نمی‌رود و بلکه «وجود» را در نسبت انسان با سایر مخلوقات دنبال می‌کند. که البته هر دو نگاه به «وجود»، لازم است و حکایت از دو وجه از وجوه فلسفیِ انسان دارد. موفق باشید

32010
متن پرسش

سلام استاد عزیز: استاد عزیز شخصیت حقیر طوری است که در کنار بحثهای فکری به کارهای اجرایی فرهنگی هم می پردازم ولی گاهی انسان با کوه مشکلات و موانع روبرو می‌شود که آدم کم می آورد از طرفی به حضرت آقا نگاه می کنیم می بینیم با این اطلاعات وسیعی که از مشکلات دارند خود را نمی بازند و به اصطلاح کم نمی آورند این رویکرد از چه طریقی حاصل می شود و چه باید کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بسی مهم است که انسان وسعت خود را بشناسد بخصوص در این تاریخ که انسان، جهانی شده است و اگر به حضور جهانی خود فکر کند، می‌تواند در همه آن‌جاهایی که باید حاضر شود، حاضر گردد بدون آن‌که کاری او را از کاری باز دارد. گویا اگر تا دیروز ۵ پیامبر اولی‌العزم داشتیم، امروز بسیاری از انسان‌ها می‌توانند اولی‌العزم باشند. آیا به قول خودتان به رهبر انقلاب و حضرت امام و علامه طباطبایی نظر نکرده‌ایم که چگونه در جهان خود حاضر بودند؟ موفق باشید      

32004
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: ابتدا توجه شما رو به این متن جلب می‌کنم والله و بالله که مسأله‌ی کرونا، این دوگانه‌ی دشمن‌شاد کن واکسنی نیست. تمام منازعه بر سر این است که از بین هفت مکتب بزرگ جهانی، فقط دو مکتب دارای ایدئولوژی برای اداره‌ی آینده‌ی جهان باقی مانده است: ۱. لیبرالیسم با محوریت آمریکای شمالی و اروپای غربی که مدعی نظم نوین جهانی باقی مانده است؛ ۲. تشیع با محوریت ولایت در جمهوری اسلامی ایران که طرح تمدن نوین اسلامی را معرفی نموده؛ جنگ، بر سر بریدن آخرین نفس‌های نحس شیطان است که سعی دارد #وقت_معلوم را کمی به تعویق بیندازد. جنگ بر سر تحقق هر چه سریع‌تر والعاقبة للمتقین است. 🔶 تاریخ! تو شاهد باش که قریب به دو سال، سعی شب و روزمان میان مردم و مسئولان چه بود. بیدار شویم! همه بیدار شویم و این خانه‌ی صاحب‌الامر (عج) را از اختلافات کاذب پاک کنیم. بیدار شویم و باور کنیم نسل ما، نسل ظهور است اگر برخیزیم. مهندس شکوهیان‌راد جناب استاد ایشون استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر آزمایشگاه فضای سایبر هستند، وقتی این متن رو از ایشون دیدم قلبم به درد اومد چرا که هرچه فریاد می‌زند صدایش به جایی نمی‌رسد و درست تر اینکه نمی‌گذارند که شنیده شود فضای سنگین جو روانی جامعه طوری شده که تا از نحوه برخورد ستاد کرونا انتقاد می‌کنی یه سری ها با چوب علم که شما ضد علم هستید ما رو می‌زنند یه سری ها با چوب ولایت که شما ضد ولایت فقیه هستین! یه سری هم که میگن شما حرف عطاری سر کوچتون رو گوش میدین و واکسن نمیزنین!! ولی جناب استاد من از خود شما یاد گرفتم که هر کاری رو با تحقیق وارد شوم کما اینکه توصیه رهبری هم همیشه همین بوده شما بارها بیان داشتید که ائمه فرمودند ان امرنا صعب مستصعب آیا از این سخن نمی‌شود نتیجه گرفت که فهم امر ولی فقیه هم در ذیل ائمه کار آسونی نخواهد بود؟؟ که براحتی بگوییم ولی فقیه فلان کار را انجام داده پس بر ما واجب خواهد بود بدون چون و چرا آن را انجام دهیم اون هم زمانی که به گفته خود ایشان این اقدامشان رجوع به متخصص بوده است. استاد ما هم به متخصص رجوع کردیم و به یقین رسیدیم که با توجه به جو روانی جامعه و کرونا هراسی که ایجاد شده اگر رهبری از زدن واکسن امتناع می‌کردن مفسده بسیار بزرگتری ایجاد می‌شد و با توجه به اینکه حفظ نظام از اوجب واجبات است تن به این کار داده اند در واقع رهبری با زدن واکسن کاری ابراهیمی کردند آنجا که خطاب به کواکب گفتند هذا ربی و بزودی پس از افول واکسن و مشخص شدن بی اثر بودن آن و حتی عوارض آن خواهند گفت لا احب الافلین در آخر از خدا برای خود و همه دوستان طلب بصیرتی می‌کنم که از این گرداب فتنه های آخرالزمانی سربلند بیرون بیاییم ، آمین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است به این سخن امام رضا «علیه‌السلام» توجه کنیم كه حضرت مى‌‏فرمايند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‏ اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب كرد، سينه‏ ى او را گشاده مى‏ گرداند. تا در مديريت خود كوچك‏ترين لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مى‏ شود كه در جواب‏گويى به هيچ نيازى در نمى‏ ماند و غير از صواب از او نخواهى يافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مى‏‌گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در كار خود موفق و محكم و مورد تأييد الهى است.

آیا رهبر معظم انقلاب مصداق این روایت نمی‌توانند باشند که خداوند برای کمک به مردم بخصوص مردمی که در طوفان نظرهای مختلف، متوجه حقّانیت ایشان شده‌اند، ایشان در مسیر صحیح قرار می‌دهند؟ آری! اگر ائمه «علیهم‌السلام» فرمودند امر ما صعب مستصعب است یعنی به راحتی نمی‌توان آن‌ها را در طوفان نظرها پیدا کرد. ولی چرا وقتی خداوند رهبری این‌چنین بصیر را به ما عطا کرده، خود را در جای دیگر تعریف کنیم. رهبری که مسلّم ده‌ها و صدها مشاور دارند که از جمله آن‌ها امثال مهندس شکوهیان راد به عنوان کسانی‌که نسبت به واکسن آن نوع نگاه را دارند، هم می‌باشند. موفق باشید

[1] ( 1)- تحف العقول، ص 443

32003
متن پرسش

با عرض سلام و ادب: از متن زیر، جنابعالی چه برداشتی دارید؟ هایدگر و کتاب مشاعر ملاصدرا دکتر دینانی در زمینه نسبت ملاصدرا و هایدگر، البته به امری تاریخی نیز اشاره می‌کند: «دکتر شرف خراسانی تنها ایرانی بود که هایدگر را در منزل خودش دیده بود. ایشان می‌گفتند که وقتی به منزل هایدگر رفته بودند، کتاب مشاعر ملاصدرا - ترجمه هانری کربن فرانسوی - را در طاقچه منزل او مشاهده کردند. بعد از ایشان پرسیده بود: آقای هایدگر شما با صاحب این کتاب - یعنی ملاصدرا - ارتباطی دارید؟  گفت: «خیر ندارم..»» (ص ۴۹) سایت دایره المعارف بزرگ اسلامی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان این قضیه بودم. فلسفه هایدگر با صدرا در دو ساحت‌اند و هایدگر در ساحت فلسفه خود می‌تواند و بنا دارد خود را ادامه دهد. موفق باشید

31991
متن پرسش

سلام علیکم: استاد کتابی هست که آرای ملاصدرا و ابن عربی رو بصورت روان و قابل فهم برای مایی که فلسفه و عرفان نخوندیم باشه یعنی تخصصی نباشه بفهمیم حرف این دو دانشمند رو.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و مباحث کتاب «از برهان تا عرفان» و مباحث کتاب «معاد» که همه با شرح صوتی آن در سایت هست، بتواند راه را در این امری که بنا دارید در آن قدم بگذارید، برایتان بگشاید. موفق باشید

31986
متن پرسش

سلام علیکم استاد: وقت بخیر می‌خواستم بپرسم برای اینکه نیهیلیسم زمانه ما رو در برنگیره چاره ای جز وارد شدن به عالم علما داریم؟ یعنی ما خودمون نمیتونیم عالمی داشته باشیم که از این جو پوچی بیرون بیاییم. این نوع نگاه و حسی که الان جهان داره به ما میده کاملا ضد اون احساسی هست که عالمان دین میدند. میشه خودمون این عالم و این بهشت رو برا خودمون بسازیم به نوع نگاهمون به جهان بستگی داره یا تصدیق قلبیمون مربوطه یا اقناع عقل؟ اون چیزی که اون عالم رو میسازه چیه؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! عالَمِ علمای وارسته چون حضرت امام و آیت الله طباطبایی بهترین عالَم برای جهت عبور از انواع پوچی‌ها است و این با حضور در راهی که شهدا مقابل ما قرار دادند به خوبی قابل دریافت است. راستی! شهید محمد معماریان چه دید که در عطش شهادت خود خواست بفهماند در این دوران تا کجا می‌توان به ملکوت عالَم نزدیک شد؟! چگونه متوجه شد که آن سفر، آخرین سفر او است و با اصرار زیاد به مادر بزرگوارش فهماند که بعد از آن دیدار به قیامت است؟!! آیا این حکایت از آن ندارد که در صفای انقلاب اسلامی همه آینده در مقابل او گشوده شده بود و در راستای حفظ عزت اسلام به مادرش توصیه کرد: «تنها گریه کند»؟ موفق باشید      

31984
متن پرسش

سلام استاد عزیز: در مورد سوال ۳۱۹۸۳ خواستم بگویم که مضمون کلیپ اینست: «علامه حسن زاده به آن عالمی که به دیدارش رفت فرمود می‌خواهم در گوشتان چیزی بگویم که اطرافیان شما نفهمند. آن عالم هم گفت باشد و گوشش را جلو اورد تا حضرت علامه در گوششان چیزی بگوید. ولی حضرت علامه بجای حرف زدن در گوش آن عالم، صورتشان را بوسیدند و اطرافیان از اینکه حضرت علامه این کَلَکِ شیرین را سوار کرد تا صورت آن عالم را ببوسد خندیدند و لذت بردند.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «کار نیکان را قیاس از خود مگیر». صفای کار را ببینید و فضایی که ایجاد شده. در آن فضا قضیه متفاوت خواهد بود. خدا رحمت‌شان کند که چقدر دلْ زنده بودند. موفق باشید

31975
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز وقت بخیر: عذر خواهم ببخشید میشه گفت که برای کار بر روی موضوع امام شناسی (مهدویت) پیش زمینه و شرط لازم قبل از ورود به این موضوع ابتدا خودشناسی (معرفت النفس) هست؟ و در این رابطه دشمن شناسی هم ملازم امام شناسی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! معرفت نفس بسیار در امر امام‌شناسی مهم است. آیت الله حسینی تهرانی در مورد امام‌شناسی ۱۷ جلد  کتاب دارند که در کتابخانه «جامعة المهدی» که یکشنبه‌ها تشریف می‌آورید هست و می‌توانید امانت بگیرید. در مورد شعر بابا طاهر می‌فرماید:

مو از قالوا بلی تشویش دیرم

گنه از برگ و باران بیش دیرم

اگر لاتقنطوا دستم نگیرد

مو از یاویلنا اندیش دیرم

موفق باشید

31970
متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد ارجمند: استاد سوالی ذهنم را مشغول کرده و بدنبال آن می‌خواهم نظر شما را بدانم. پیشاپیش بگم صفحاتی که ابن عربی را جست و جو کردم بسیار بود و من وقت بررسی همه را نداشتم پس همه پرسش ها را بررسی نکردم. ۱. آیا امکان دارد از زمان جناب ابن عربی تابحال عرفایی بوده باشند که چه بسا خیلی بیشتر و بهتر از او معارف توحیدی و اسرارش را گرفته باشند اما در پی انتشار آن برنیامده باشند. برای مثال اگر صفت علم خدا در آنها تجلی کرده باشد چه بسا بتوانند علوم مختلف را هم یکجا ثبت کنند چه برسد به عرفان و اسرارش. ۲. بطور کلی چرا عرفا با اینکه احتمالا در بخشی از عمر خود علم الهی را درک کردند، اما در پی انتشار بر نمی آیند؟ ۳. بنظر شما آنچه در فصوص یا فتوحات آمده چند درصد اسرار توحیدی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه می‌توانیم در این رابطه بگوییم سنت حضرت حق است که در هر دوره تاریخی آنچه بشریت ظرفیت آن را دارد در بستر اسلام از طریق قلب‌های آماده به بشریت می‌رساند و محال است اگر بشریت ظرفیت درک امری از انوار قدسی و توحید ربّانی و علم حقیقی را داشته باشد، از آن دریغ شود به همان معنایی که حضرت حق در قرآن می‌فرماید: «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» الرحمن/ (29) خداوند شأن مناسب آن طلب و تقاضا را در مظهور یا مظاهری به ظهور می‌آورد. موفق باشید

31954
متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد معظم و عزیز؛ سؤالی پیرامون مطالب ابن عربی از خدمتتان داشتم: آیا این مطلب صحیح است که محیی الدین در صفحه ۱۷۸ جلد اول فتوحات مکیه، در تفسیر آیات ۶ و ۷ سوره بقره، مي‌گويد که خطاب خداوند به حضرت رسول (ص) این است که کسانیکه کافر شده اند، محبت من را در خود خلاصه نموده اند و بدین علت تفاوتی نمی‌کند که تو آنها را بیم دهی از عذابهایی که من تو را مأمور ابلاغ آن عذابها کرده ام یا بیم ندهی. آنها به غیر از تو ایمان نمی آوردند چون غیر مرا درک نمی‌کنند و بر دلهای آنان مهر زده ام و بدین علت جایگاهی جز برای من در دل آنان نیست و آنها عذاب عظیمى نزد من دارند و آن اینکه آنها را بعد از این مشاهده نورانى به انذار تو باز می‌گردانم و ایشان را از خودم محجوب می‌سازم؟ چنین مطلبی آیا با آیات کلام الله مجید و روایات اهل البیت (ع) در تعارض نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حضرت امام در نامه به گورباچف در توصیف جملات ابن عربی فرمودند «مطالبی که از مو باریک‌تر است» باید به جملات او در فضای خاص نظر کرد. آن مطلب را ندیده‌ام. ولی مسلّم در فضای خود نه‌تنها امری جدای از قرآن نیست بلکه ما را به عمقی می‌برد که در ابتدا تصور آن را نمی‌کردیم مگر در جاهایی که به گفته جناب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای فاطمی‌نیا دست تحریف بدان ورود کرده است. موفق باشید

31949
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: در پاسخ سوال 31935 مطالبی رو عنوان کردین، هنوز اون اشکال از ذهن من برطرف نشد - جزوه شما و مطالب پرسش و پاسخ های قبلی در مورد رجعت رو خونده بودم، بعضی مواقع بسیاری از بزرگان مطالبی رو از راه غیر استدلال متوجه می شوند و درک می کنند و برای انتقال اون دلیل می تراشند، که ممکنه دلیل برای ما منطقی نباشه ولی با عظمت شخصیت اون شخص موضوع رو می پذیریم، گاهی هم دلیل ها رساست ولی ایراد عدم درک صحیح از طرف ماست. به هرحال تو این موضوع من دقیق متوجه نشدم چرا حتما رجعت باید مادی و فیزیکی باشد، دو تا ابهام برای این مسئله داشتم اول اینکه رجعت مومنین نظام طبیعی عالم رو به هم می ریزه، در همین نزدیکی ها ظهور واقع بشود برای مثال فرض بفرمایید سردار بزرگ اسلام شهید قاسم سلیمانی به دنیا رجوع فرمایند، امام خمینی رجوع فرمایند، نظام دنیا کلا به هم می خوره، خدا اگر می خواست با معجزه های در این سطح مردم ایمان بیارن که ... به راحتی این امر میسر بود مورد دوم هم که مقداری ذهنم رو مشغول کرده، خب چه ایرادی داره با بازگشت روح تکامل افراد رخ بده چیزی شبیه همون مطالب که در شرح فصوص بیان کرده اید من مطلب رو از کتاب شما نقل می کنم : " در مورد راز قتل کودکان، شیخ اکبر معتقد است تا این ابناء به قتل نمی‌رسیدند حضرت موسی پدید نمی‌آمد. لذا ارواح مقتولین دست به دست هم دادند تا روح حضرت موسى از طريق والدین متكوّن شد و مقدمات تقدير الهی چنین باید می‌بود که علاوه بر والدین حضرت، امداد ارواحِ ابناءِ به قتل رسیده هم باید در میان می‌آمد. اما حکمت قتل أبناء به دست فرعون برای آن بود که حیات و روحانیت همه‌ی مقتولین که به خاطر موسی کشته شدند، به سمت حضرت موسى جهت امداد، عود و برگشت نماید. زیرا هر طفلی به امید این که موسی است به قتل رسید و آن قتل‌ها این جا از سر جهل نبود. - بلکه به یک معنا هر کدام موسایی بودند - پس ناچار باید حيات و روح مقتول، به موسی برگشت کند. حیات مقتولی که به جهت موسی به قتل رسید و آن حیات مقتول به جهت موسی، حیاتی طاهر بر اساس فطرت است که أغراض نفسانی آن را آلوده نکرده است. بلکه، بر فطرت «بلی» است. و موسی مجموع حیات کسانی بود که به عنوان موسی بودن کشته شدند و همه‌ی آن‌چه به عنوان استعداد و توانایی برای مقتول مهیا بود در حضرت موسى جمع شده است، مثل شجاعت و تدبیر و غیره. اول چیزی که در مکاشفه‌ی حضرت محمدیّه که از این باب یعنی باب فصّ موسوی به طور شفاهی مخاطب شدم اتحاد أرواح أبناء به قتل رسیده و عود آن أرواح در ماده‌ی موسویّه بوده است. پس موسی متولد نشد مگر این که او مجموع أرواح كثيره و قوای فعّاله بود. به همان معنایی که عقل کلی همه‌ی عقول جزئی را به صورت جامع در خود دارد، مثل مدد به مؤمنین توسط فرشتگان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید باید بحث «رجعت» را در آمادگی شرایطی دانست برای بالفعل‌شدنِ روح‌هایی که به کمال خود نرسیده‌اند. حال با توجه به این امر چرا می‌فرمایید با این رجعت نظام عالَم به هم می‌خورد؟ از طرفی شرایط حضرت موسی «علیه‌السلام» هنوز شرایط بلوغ عالَم که با حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» به ظهور می‌آید، نمی‌باشد بلکه مقدمه ظهور آن بلوغ است ولی شرایط حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» شرایطی است تا همه ابعاد انسانی اعم از ابعاد غضبیه و شهویه از یک طرف، و ابعاد الهی از طرف دیگر به ظهور آیند. و در همین رابطه حتی بحث رجعت همه انبیاء و امامان در میان است. این‌جا است که می‌توان گفت خود آن‌ها باید به میان آیند تا فعلیتِ خود را در خود احساس کنند. می‌ماند که آیا می‌شود آن‌ها فعلیت خود را در شخصیت حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» دریابند؟ والله اعلم. ظاهراً در این حالت شاید برای بعضی از آن‌ها اجمال‌شان به تفصیل در نیاید و اصرارِ بر رجعت حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» گویا از این جنس است. موفق باشید  

31939
متن پرسش

سلام علیکم: اگر امکان دارد منابعی برای مطالعه عمیق تر در زمینه «خرد خسروانی» معرفی کنید. وجه تمایز مباحثی که در این زمینه مطرح کرده اید با آنهایی که شیعه را محصول برداشت ایرانی از اسلام می‌دانند چیست؟ این موضوع چه ارتباطی با بحث «هویت» ملی که آقا مطرح کرده اند می‌تواند داشته باشد؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد آثار پروفسور هانری کربن مطالب ارزنده‌ای را با شما در میان می‌گذارد. آثار مرحوم شایگان نیز بعضاً متذکر این امور هست. بد نیست سری هم به کتاب «انقلاب اسلامی و جهان گمشده» بزنید. موفق باشید

31937
متن پرسش

سلام بر استاد عزیز و تشکر از اینکه فرصت داده و پاسخ گوی سوالات ما هستید. با توجه به سوال و جواب 31906 سوالاتی برای بنده راجع به مرحوم علامه طهرانی و رهبر انقلاب پیش آمده که درخواست دارم پاسخ بفرمائید: اینکه در سوال شماره 31906 عنوان شده: اینطور برداشت می شود که گویا تنها و تنها در این زمان ایشان بودند که به درجات عالی توحیدی رسیدند و... سوال اول: آیا در پیام ها و بیانات و... که رهبر معظم انقلاب داشته اند، آیا شخصیتی وجود دارد که رهبرمعظم به ایشان کلماتی مانند شهود، رسیدن به فقه الله الاکبر و رسیدن به درجات والای معنویت و سلوک و... نسبت داده باشند؟ البته منظورم این نیست که مثلا در صد سال اخیر تنها ایشان به این مراتب والا رسیده اند اما منظور این است که رسیدن به قله های توحید و معرفت و سلوک طبق فرمایش رهبر انقلاب برای معدودی از فرزانگان اتفاق میفتد. هرچند عده ای هم بوده اند طبق پیام های رهبرمعظم که درمسیر سلوک و سالک بودن، بوده اند اما درجات والا را رهبرانقلاب برای آنها ذکر نفرموده اند. سوال دوم: رهبر انقلاب در فرمایشی در خصوص مکتب عرفانی نجف می فرمایند: ما در بین سلسله‌ی علمی فقهی و حِكمی خودمان در حوزه‌های علمیه - در این صراط مستقیم - یك گذرگاه و جریان خاص‌الخاص داریم كه می‌تواند برای همه الگو باشد، هم برای علما الگو باشد - علمای بزرگ و كوچك - هم برای آحاد مردم و هم برای جوانها؛ می‌توانند واقعاً الگو باشند... خیلی مهم است که شخصیتهای این جوری احیا بشوند، شناخته بشوند معرفی بشوند. حال در پاسخ 31906 آمده است: برایشان احترام قائل هستیم. بسیار تفاوت است بین اینکه رهبرانقلاب جریانی را الگو معرفی نموده اند و اینکه باید اینها احیا شوند با پاسخ سوال که فقط می‌فرمائید احترام قائلیم. بنده نسبت به اسامی اشخاص چه از عرفا یا علما یا.... کاری ندارم اما وقتی رهبری جریانی را الگو و اسوه و غایت یک امری معرفی می کنند (عین بیانات رهبر معظم انقلاب : ... در طریق معرفت و طریق سلوك و طریق توحید تلاش كردند مجاهدت كردند كار كردند، و به مقامات عالیه رسیدند.) نباید ما دنبال کننده و ترویج و احیا کننده و مطالبه گر فرمایشات صریح ایشان باشیم؟ سوال سوم : اگر عارفی واقعا عارف باشد و به توحید حقیقی رسیده باشد طبیعتا دیدگاه ها و سیره و روش زندگی و مواضعش هم حول محور توحید است. حالا این برداشتها (چه درست یا اشتباه) در سوال 31906 راجع به حیات سلوکی و حیات سیاسی معنیش چیست؟ اگر مورد قبول باشد با این وضعیت باید ادامه داد حیات اقتصادی، حیات اجتماعی، حیات پزشکی، حیات تربیتی و .... ضمنا آیا برداشتهای مذکور مستند قابل ارائه ای دارد؟ ببخشید طولانی شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید بحثی در حضور توحیدی علامه طهرانی نیست، بحث در انحصار و منحصربودن سلوک از طریق ایشان است که البته بنده «سلوک ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی» را ترجیح می‌دهم و فکر نمی‌کنم رهبر معظم انقلاب هم بخواهند با تأیید مسیر توحیدیِ علامه طهرانی، سلوک إلی الله به روش حضرت امام را که بسیجیان ره صدساله از آن طریق را یک‌ شبه طی کرده‌اند؛ نفی کنند و مقام حق‌الیقینی که جناب شهید حاج قاسم سلیمانی از طریق روش سلوکی حضرت امام به دست آورد را نادیده بگیرند. موفق باشید

31929
متن پرسش

سلام علیکم استاد: در روایات که تاکید بسیاری بر رو به قبله خوابیدن شده است منظور چه حالتی هست؟ ۱. حالتی که فرد محتضر را رو به قبله می کنند در حالی که کف پای فرد به سمت قبله است ۲. حالتی که فرد میت را درون قبر می گذارند و صورت او را به سمت راست و قبله می چرخانند در روایات هم بارها آمده است که فرد مومن به سمت راست می خوابد آیا به همین حالت دوم اشاره دارد؟ لطفاً استنباط خود را از احادیث ذیل این موضوع بیان بفرمائید. یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم آیت الله ملکی تبریزی حالت دوم را توصیه می‌فرمایند که صورت رو به قبله باشد. موفق باشید

31918
متن پرسش

سلام محضر استاد: دومین بار اخیراً مزاحم می‌شوم و این بار می‌خواهم از خان دانش‌تان بعد از مدت‌ها بهره بگریم. سؤالی که ذهنم را مشغول کرده در مورد جناب حافظ و اشعار او است. اخیراً به تفسیر غزل ۷۳ «حاصل کار گه کون و مکان این‌همه نیست» رجوع کردم و مسئله‌ای که از قدیم داشتم برای زنده شد. در سایت گنجور این غزل با شماره ۷۴ آمده و به برداشت‌های مخاطب عام که نگاه می‌کنیم می‌بینیم برداشت غالب این است که دین و دین داری که این قدر رنج و سختی دارد مهم نیست مهم آسایش در دنیا است و همین که دلت صاف باشد و حتی سدرة المنتهی هم به آن عظمتش در برابر خوشی دنیا چیزی نیست! اما تفسیر شما خیلی متفاوت است. تأکید افراطی بر ظواهر نباید باشد و اگر عشق الهی باشد انسان دین را در آغوش می‌گیرد و برای دیگر ادیان نیز سهمی از حقیقت قائل است. تفسیر صحیح هم البته همین است. اما اشکالی که من به جناب حافظ دارم این است که چرا این حرفهای خوب را در زبانی زده که این قدر برای عوام شبهه انگیز است؟ چه طور می‌شود یک ظاهراً عارف عملاً از زبان فسق و فجور دارد برای بیان معارف عالی استفاده می‌کند؟ شایع است که در دوره شیوع تصوف در قرون میانه برخی فسق و فجورها در بین صوفی‌های منحرف زیاد شده بوده از شرب خمر و حتی ملاعبه و معاشقه و حتی لواط با کودکان و بی توجهی به شریعت. حالا به ظاهر ادبیات جناب حافظ که نگاه می‌کنیم ظاهراً انعکاس دقیقا همین فرهنگ سخیفی است که در بین صوفیه منحرف شایع بوده. صحبت از شراب و مغ بچه و میخوانه و مستی است. می‌دانم همه اینها تمثیل از عشق الهی است ولی به نظر شما این که خیل زیادی در تاریخ اشعار حافظ را حمل به لا ابالی گری می‌کنند به گردن جناب حافظ نیست؟ آیا قابل تصور است که مثلاً خداوند در قران با همچین زبانی بخواهد دیگران را به معارف هدایت کند؟ منکر جذابیت شعر و بیان حافظ نیستم منتها برایم سوال بود که چه طور مثلاً علامه طهرانی رضوان الله علیه که موسیقی را هم مطلق حرام کرده اند (حتی موسیقی با مضمون سالم و مذهبی) به خواندن اشعار حافظ توصیه می‌کنند که ظاهرش از موسیقی‌های سالم این زمانه هم به مراتب شبهه‌ناک‌تر و غلط‌اندازتر است. البته این اشکال آخر را باید از محضر شاگردان ایشان بپرسیم. عذرخواه از تصدیع و تشکر از عنایت

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله را از چند جهات باید بررسی کرد یکی عُرف زمانه حافظ و کلماتی که حتی به نحوی جنابعالی در مثنوی هم ملاحظه می‌کنید که در زبان محاوره بعضاً این کلمات ردّ و بدل می‌شده است. ولی مسئله مهم‌تر گرفتاریِ حافظ است نسبت به کلمات دینی که به جهت سطحی استفاده‌شدن از آن‌ها به نحوی مندرس شده است. در حالی‌که آن کلمات در بدو پیدایشش در صدر اسلام، قدسی‌ترین کلمات بوده. و این‌جا است که حافظ برای مدّ نظر آوردنِ آنچه که باید مدّ نظر آورد باید عملاً کلماتی اختراع کند. کاری که هایدگر نیز در زبان آلمانی کرد. و معلوم است که آن کلمات در فضای شخصیت حافظ، معانی خاص خود را به میان می‌آورد همان‌طور که کلمات حضرت امام بر اساس شخصیت حضرت امام، معانیِ خاص خود را داراست. و اتفاقاً بنده مکرر عرض کردم ما در این زمانه نیز یک «حافظ» کم داریم تا آزاد از واژه‌های متافیزیکی که ما را گرفتار مفاهیم منجمد می‌کند، ما را متوجه «بودنِ» خود و شرف حضورمان بگرداند. موفق باشید  

31907
متن پرسش

سلام: جسارتا حقیر که آن شعر( به خاطر برخی تعابیرش برای بی صبران نسبت به دولت جناب رییسی) را چندان نپسندیدم ادبیات نسبت به مخالفین بهتر نیست شایسته تر باشد تا موجب نشود از ما رمیده شوند بالاخره آنها نیز تا حدودی حق دارند چند ماه پیش در سوالات مینوشتم ده روز گذشت حال استاد گرانقدر باید بنویسم صد روز گذشت و روزی نیز شاید خواهم نوشت 1460 روز و ای بسا 2920 روز گذشت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که قبلاً عرض شد بحث در جهت‌گیری دولت آقای رئیسی است که آن جهت‌گیری در راستای اهداف انقلاب می‌باشد و این ذاتیِ انقلاب اسلامی است که دیر یا زود، خود را می‌یافت در مقابل دولت‌هایی که در راستای تحقق ژاپن اسلامی و یا بگو کره جنوبی بودند، وگرنه هرگز ضعف‌هایی که هست و پیش خواهد آمد؛ مورد تأیید نیست. به نظر بنده خوب است که سری به «یادداشت روز» امروز کیهان تحت عنوان «امیدها و الزاماتِ اصلاحات اقتصادی هوشمند» بزنید. موفق باشید

31906
متن پرسش

سلام استاد عزیز: راجع به آیت الله حسینی تهرانی می‌خواستم نکته‌ای را خدمت شما عرض کنم. احساس می کنم حتی آقای محمدصادق تهرانی یعنی فرزند ایشان نیز به گونه ای که مطالب را در کتاب نور مجرد درباره ایشان گفته‌اند که اینطور برداشت می شود که گویا تنها و تنها در این زمان ایشان بودند که به درجات عالی توحیدی رسیدند و هر کدام از علما بالاخره در زندگیشان یک اشکالی پیدا می‌شود. و تنها کسی که به مقام توحید مطلق رسیده است ایشان می‌باشند یا حداقل به جامعیت ایشان کسی نیست. من کاری به عقاید آقای محمد محسن طهرانی ندارم که معلوم الحال است بلکه بحثم با آقای محمد صادق است. استاد در نور مجرد ایشان را خیلی بزرگ نمایی کرده اند بگذارید یک مطلب جالب خدمت شما بگویم همانطور که می دانید حتی آقای محمد صادق تهرانی که میانه ای خوبی با انقلاب دارد قائل به جدایی حیات سلوکی و حیات سیاسی شاگردان آقای تهرانی است. یعنی آنها حیات سلوکی خود را ذیل ایشان تعریف می‌کنند و حیات سیاسی خود را ذیل امام و رهبری. استاد عزیز بنده از یکی از شاگردان آیت الله سعادت پرور پرسیدم که آیا شما چنین عقیده ای دارید و آیا آیت الله سعادت پرور اینگونه فکر می کردند؟ البته اسمی از آقای علامه طهرانی نبردم. ایشان به شدت موضوع را رد کردند و فرمودند مرحوم استاد سعادت پرور به هیچ عنوان حیات سلوکی خود را جدایی از حیات سیاسی نمی دانستند و خود را ذیل امام در زمان حیاتشان و ذیل رهبری در بعد از حیات امام قرار داده بودند. والسلام علی من اتبع الهدی. امید که دل در گرو انقلاب و رهبری و امام داشته باشیم به جای بزرگان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان این امر هستم. می‌ماند که ما چه وظیفه‌ای داریم؟ به نظر بنده در عین احترام به علامه طهرانی به عنوان دانشمندی ارزشمند، برای افرادی که حضرت امام و رهبری را تنها در امر سیاسی محترم می‌شمارند، مانند خود مقام معظم رهبری، برایشان احترام قائل هستیم. در حالی‌‌که سلوک ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام «رضوان‌الله‌ تعالی‌علیه» سلوکی است که ما را در هویتِ «حق الیقینی» مستقر می‌کند و در دل آن حاج قاسم‌ها ساخته می‌شود. زیرا اینان افق شخصیت خود را حضرت امام و رهبری قرار داده‌اند. موفق باشید

31902
متن پرسش

سلام علیکم: در صحبت‌های اخیری که در رابطه با علامه حسن‌زاده کرده‌اید مقایسه‌ای بین ایشان و شهید حاج قاسم سلیمانی می‌نمایید. برای بنده این سؤال پیش آمده که چگونه این دو بزرگوار را در یک جایگاه جای می‌دهید؟ در حالی‌که یکی از آن‌ها عارفی است در کسوت روحانیت و دیگری مبارز سلحشوری است در کسوت نیروهای نظامی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر این دو بزرگوار در این است که هر دو متوجه تاریخی هستند که در آن قرار دارند و توجه به جایگاه رهبر معظم انقلاب گواه این ادعا است به طوری که حاج قاسم سلیمانی در جمع رزمندگان، رمز عاقبت به خیری را اینگونه بیان می‌کند: رزمنده‌ها! یادگاران جنگ! یکی از شئون عاقبت بخیری، نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری این است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی {رهبر معظم انقلاب} است که امروز سکّان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است.

و علامه حسن‌زاده در وصف رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «رهبر عظیم الشأنتان دوست بدارید، عالِمی، رهبری، مؤمنی، موحدی، سیّاسی، دینداری، انسانِ ربّانی، پاک و منزه، کسی که دنیا شکارش نکرده؛ خدایا! به حق پیامبر سایه این رهبر عظیم الشأن حضرت آیت الله معظم خامنه‌ای عزیز را مستدام بدار.

حال مقایسه کنید آیا این دو بزرگوار هر دو در یک افق و یک جایگاه در این تاریخ که تاریخ ظهور توحید است، قرار ندارند؟ موفق باشید

31900
متن پرسش

سلام استاد: در رابطه با سؤال 31871 شما اختیار دارید. اگر آن مطالب می‌تواند برای کاربران عزیز مفید باشد، بسیار خوشحال می‌شوم که در اختیار آنان قرار گیرد. فقط دعا کنید آنچه نوشته ام در قلبم حیات پیدا کند و اگر در این حد نشود دست‌کم سقوط نکنم، که من از عاقبتم می‌ترسم و در اینباره شدیدا و عمیقا به دعا محتاجم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که عرض شد صفای خاصی در تک‌تکِ آن نوشته هست که توصیه می‌کنم کاربران عزیز هر نکته‌ای را به صورت عکس‌نوشته در آورند و در اختیار رفقا در فضای مجازی قرار دهند.

فرشتگان همه دست به دست هم داده‌اند که شما و امثال شما را بپرورانند. گوش سپردن به ندایِ بی‌صدایِ فرشتگان از طریق انقلاب اسلامی و صحنه‌های بس عظیم آن در جلوه رهبر معظم انقلاب، راهِ گشوده‌ای است که به گفته جناب حافظ:  

در مکتب حقایق پیش ادیب عشق                     هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی           

            دست از مس وجود چو مردان ره بشوی                        تا کیمیای عشق بیابیّ و زر شوی           

            گر نور عشق حق بدل و جانت اوفتد                  بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی          

            از پای تا سرت همه نور خدا شود                      در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی  

            وجه خدا اگر شودت منظر نظر              زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی       

            بنیاد هستی تو چو زیر و زبر شود                        در دل مدار هیچ که زیر و زبر شوی     

            گر در سرت هوای وصالست حافظا             باید که خاک درگه اهل هنر شوی

موفق باشید

31889
متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: من شنیدم که افراد بزرگ جهان اسلام مثل علامه جعفری یا حضرت آقا رمان‌های خارجی خوانده‌اند. خواندن این ها چه کمکی به این اشخاص می‌کنه؟ البته که این اشخاص کار درست را انجام می‌دهند اما می‌خواستم از حکمت این کار مطلع شوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رمان‌هایی که در جهان غرب تدوین می‌شود مربوط به متفکران بزرگ آن خطه است برای طرح تنگناها و راه‌های عبور از آن تنگناها. و اگر کسی واقعاً بخواهد روح جهان غرب را درست بشناسد، ناگزیر است از مطالعه رمان‌های بزرگ آن خطه بخصوص که امروز روحِ بشر این دوران تحت تأثیر روح بشر غربی است. موفق باشید       

نمایش چاپی