بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شخصیت‌ها

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
جستجو در کتاب ها نتیجه ای نداشت
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26670
متن پرسش
سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد ارجمند: ۱. به نظرتان بهترین کتاب برای تاریخ اسلام تا غیبت صغری چیست که سلیس هم باشد؟ ۲. با توجه به اشتیاق زیادم به سلوک، مطالب زیادی در لابلای کتب شرح حال اولیا خوانده ام از جمله دستوالعمل ها و تاکیدات روی بعضی ادعیه و اذکار و اعمال. به همین جهت، مدت مدیدی است که به اعمال مستحبی به صورت افسارگسیخته چنگ می زنم و معمولا با نشاط انجام داده ام. ولی به شدت پراکنده و بی تداوم است. لازمه ی تداوم را تقلیل کمیت می دانم ولی دل‌کندن از بعضی مستحبات بسیار برایم سخت است و از طرفی هم نمی توانم اولویت بندی کنم یا برنامه ی عبادی بچینم. چه کنم؟ ۳. بهترین مصداق یا مثال برای شاد کردن مومن که سفارش شده چیست؟ یا شما نظرتان چیست؟ ۴. اینکه از بعضی متفکرین یا خود مقام معظم رهبری می‌شنویم که از ایشان نقد شود و نقد یا اختلاف سلیقه با رهبری ایراد ندارد، چطور نقدی؟ و آیا نقدها اثر مثبت داشته است و اصلا به جایی رسیده است؟ و آیا یک نقد منصفانه در مورد رهبری از حضرتعالی یا دیگران سراغ دارید؟ یا مثلا نقدی از جانب مجلس خبرگان؟ واقعیت امر، در جوابتان می خواهم به مسئله ای از نقدهای بجا اشاره کنید زیرا کمی دور از ذهن است که حتی یک اشتباه سهوی در این ۳۰ سال از ایشان دیده نشود. (این اصرار بنده همچنین برای جواب دادن به عده ای است که گمان می کنند ما ایشان را معصوم می دانیم.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مباحث جناب حجت‌الاسلام غنوی در این مورد نکات خوبی دارد. خلاصه‌ی آن را در جزوات «شیعه و هویت گمشده» که بر روی سایت هست می‌توانید دنبال کنید. ۲. سیر مطالعاتی سایت إن‌شاءاللّه می‌تواند مفید باشد. ۳. موارد فرق می‌کند یکی را با اطعام یکی را با محبت و یکی را با تعلیم علم ۴. در هر حال فقیه مطابق حکم خدا عمل می‌کند و این فرق می‌کند با یک مسئول که مجبور است به نظر خود مسائلی که پیش می‌آید را جبران نماید. خود مقام معظم رهبری در مورد «کنترل جمعیت» نقدی از خود را به میان آوردند. فراموش نکنید چون نیّت رهبر انقلاب خیر و الهی است و خودشان در این موارد مطرح نیستند، خداوند به ایشان کمک می‌کند و از این جهت اصولاً آن نقدهایی که می‌توان به سایرین داشت، در ایشان پیش نمی‌آید. موفق باشید

26664
متن پرسش

سلام استاد عزیزم: مقاله ی «در جستجوی عشق در محضر شهدای هویزه» را داشتم مطالعه می کردم. از اولش که شروع کردم، یه حس گنگی به من دست داد، یعنی با خوندن هر کلمه، انگار تمام کلمات در وجودم بود و برام آشنا؛ اما نمیدونم چی هست! چی بود! گنگ بودم. انگار یه چیزی رو می شناسم، اما یادم نمیاد که چی، و هرچه جلو می رفتم، دلم بیشتر آشوب می شد. تا اینکه رسیدم به این جمله «این آن وقتی است که انسان محو جلوات الهی در آینه‌ی انقلاب اسلامی می‌شود و احساس می‌کند در تمام حالات، این خداست که دارد خدایی می‌کند.» که در این هنگام یکباره قفل دلم باز شد. و حقیقتا حس کردم که این کلمات شما رو انگار از دل خودم دارم میخونم. خیلی به وجد اومدم. مدت هاست که دلم خیلی روشنه. و اکثر دوستانم نسبت به رهبری و انقلاب جبهه گرفتن؛ اما همیشه بهشون میگم که تمام این مسائل در محضر خدا و امام زمان علیه السلام هست. حال دیدم که رنگ اعتقاد دلم، همرنگ هست با این گفته های شما الحمدلله. شبی خواب دیدم که در لشکر هستم در دوران دفاع مقدس، فرمانده ما شهید قاسم سلیمانی بود، در بین سربازها، شهید چمران هم حضور داشتن. و برام تعجب آور بود که چرا شهید چمران جزو سرباز معمولی هست و با ما نشسته! شهید سلیمانی فرمانده بودن و داشتن ماموریت رو شرح میدادن، حقیر به شهید سلیمانی و شهید چمران نگاه می کردم اما شهید چمران، بیشتر دلم رو می بُرد و دیدن چهره اش خیلی منو منقلب می کرد. ببخشید خیلی دارم در نوشتار زیاده روی می کنم، اما با اجازه از این هم بگم که یک ارتباط و وصل شدن به شهید، میتونه آدمی رو از هرچه دنیا هست بکنه و ببره به جایی که فقط میشه حسش کرد و اصلا قابل شرح نیست، حالی که آدم احساس میکنه از همه چیز فارغ و جداست و خودش هیچ یک از این چیزایی که می بینه نیست؛ بلکه خودش چیزی هست که فقط میتونه با اون حس و حال زیبا، بچشه و احساسش بکنه اون حالی که احساس میکنه انگار به حقیقت الان پیش شهید هست. و تمام وجودش از دنیا کنده میشه. انگار دیگه به هیچ چیزی تعلق نداره. و علامتش سوز شدید و بُغضی بسیار و سیل اشک هست که فقط باید چشید. به حقیقت اگر هنگام مرگِ من، یک شهید بیاد کنارم و این حال به من دست بده، خدایی دوست دارم هر لحظه جان بدم و مدام این حال رو بچشم. حال، این فقط چشیده ای بود از این روسیاه و جاهل... و چه چیزی چشیدند اصحاب عاشورا. ببخشید ؛ قصد این همه مزاحمت نداشتم. اما احساس کردم که شما بر دل این حقیر می خوانید؛ و این حقیر از دل شما می خوانم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه این هم از برکت شهداء است که ما بیش از پیش با حقایق تاریخیِ خود آشنا می‌شویم. موفق باشید

26611
متن پرسش

سلام علیکم: استاد عزیز، امروز ویژه با رویکرد دولت و مجلس کنونی نوعی بی هویتی و بی گفتمانی یا حتی به تعبیر من بی شخصیتی در جامعه ما در حال شکل گیری است. همان دولتها و مجالس قبلی گفتمان مشخصی را دنبال می کردند و مشخص بود در چه مسیری گام می زنند، دولت آقای هاشمی آرمان امیرکبیری مستحل در عقاید تکنوکراتی را داشت و رویکردش واضح بود، دولت اصلاحات با گفتمان پلورالیستی و اندیشه های اصلاحات و توسعه سیاسی با مدل غربی در صحنه بود و دهه هفتاد، نیروهای انقلابی با محوریت آیت الله مصباح یزدی و طرفداران لیبرالیسم و توسعه غربی به محوریت آقای خاتمی گفتمان های روشنی را پیگیری می کردند. دولت آقای احمدی نژاد هم باز شعائرش معلوم بود و حتی حوادث ۸۸ با هدفمندی و رهبری معیّن و صف آرایی قابل مشاهده ای در صحنه بود. اما گویی بی هویتی و بی گفتمانی جریان تدبیر و امید در دولت و مجلس فعلی، وضعیت را بجایی برده که حوادث اعتراضی آبان ۹۸ و زمستان ۹۶، آشوب های کوری شدند که دغدغه و وضعیت مشخصی نداشتند و بیشتر رویکردی تخریبی بی حد و حصر بدون سناریو و رهبری سازمان یافته بودند. امروز انقلابیون هم حتی گفتمان مشخص با محوریت واضحی را دنبال نمی کنند و ظرفیت های انقلابی ها رسماً در راه مفروضی قرار نگرفته است و جامعه در حال مشغول شدن به همین زندگی روزمره و درک بسیط و غیر کارآمد از سیاست است در حالیکه حضرت آقا به کرات فرمودند جامعه باید سیاسی و مطالبه گر آرمان های انقلاب بماند. به نظرم ما گفتمانی رفتار نمی کنیم و مرز خود را گفتمان نمی دانیم و بر اساس گفتمان انقلاب مشغول گفتگو نشده ایم. خیلی جوانان و افراد علی الظاهر مختلف و منتقد در تشییع پیکر حاج قاسم سلیمانی و شهید حججی می آیند اما همچنان متحیر و مبهوت اند که این گفتمان انقلاب به کجا می خواهد ما را برد و این انقلابیون چرا علاقه ای به گفتگو و صحبت از منظومه فکری این نهضت با ما ندارند. ما در همین انتخابات هم برخی ها را واقعاً بر معیار گفتمانی و مبانی انقلابیگری گزینش نکردیم و ثمرش عدم رای آوری چند جوان مومن و انقلابی در تهران شد که در لیست ائتلاف نبودند و فقط بخاطر اینکه مبادا جریان اصلاحات و اعتدال صاحب رای شود، به تمام لیست وحدت رای دادیم و تعریف دقیقی از هویت انقلابی برای فعالیت سیاسی در مجلس ارائه نشد. خب اگر افراد را بخواهیم از این بی شخصیتی و سردرگمی خارج کنیم واقعاً نیاز داریم گفتمان خود را اعتلا ببخشیم تا مردم ببینند گفتمان انقلابی، حدود مشخصی دارد و اسلام انقلابی بشارت دهنده چه افقی مقابل بشریت است تا خود را با نظر به عالم قدس تعریف کنند و ببینند ما در حال گذار از دسته بندی های مرسوم گروهی در کشور که برخاسته از جایگاه احزاب در فرهنگ غربی هستند، می باشیم و دقیقاً بدنبال احیاء تفکر ناب شیعی ایرانی هستیم و مشکلات و اعتراضات اگر در پرتو تفکر انقلابی قرار گیرد، می تواند مایه نجات و صلاح شود. عذر می خواهم سرتون رو درد آوردم امیدوارم موفق و موید باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز مطلب همین‌طور است که می‌فرمایید؛ ما هنوز در تراز حضور تاریخی خود اهداف‌مان را نمی‌شناسیم تا آدم‌هایی مناسب آن اهداف را به صحنه آوریم؛ هنوز می‌خواهیم با برادری مثل آقای میرسلیم مسائل خود را حل کنیم در حالی که در حال حاضر انقلاب در حد فهمی است که امثال آقای یامین پور ها می‌توانند تصمیمات اصلی را برای آن بگیرند «ان وعد الله حق» مطمئناً قدم‌های بعدی انقلاب به سوی مردان دیگری است. موفق باشید

26596
متن پرسش
سلام خدمت استاد: دوستان به این استفتاء هنگام رای ارجاع می دهند. استفتاء از دفتر مقام معظم رهبری: آیا با وجود کاندیدای اصلح، برای ما جایز است که به خاطر جهاتی، به کاندیدای صالح رای بدهیم؟ مقام معظم رهبری: مجرد آنچه گفته شده است، مجوّز رأی به غیر اصلح نیست. مقبول جامعه بودن يا نبودن از همان رأي مردم مشخص مي شود كه آيا مقبول هست يا خير. شهرت افراد دليل اصلح بودن ايشان نمي شود، ممكن است كسي مشهور باشد ولي اصلح نباشد، يا يك كسي مشهور نباشد ولي اصلح باشد. سعي كنيد به اصلح رأي بدهيد ولو آنكه آن فرد، شهرتي بين مردم نداشته باشد. شماره استفتاء: ۸۳۷۵۶۸). حالا سوال اینه اگه واقعاً با اینکه میدونیم فرد رای نداره و ما باز با این وجود رای بدیم و جریان دیگه وارد مجلس بشه آیا درسته؟ یا باید اهم و مهم و... انجام داد. برخی از رفقا میگن ما به اصلح رای میدیم حالا اگه غیر صالح هم رای بیاره مهم نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دو بحث در میان است یکی در موضوع آن سؤال که جواب همان است که داده شده. ولی بحثِ دیگر در مورد قسمت دوم سؤال است که به یک معنا بلاتشبیه، بحثِ بد و بدتر است که حکم آن معلوم است. موفق باشید

26595
متن پرسش
سلام علیکم استاد: خدا قوت. می خواستم نظر جنابعالی را درباره ی مباحث جناب آقای دخاچی بدانم ما که از فراز و فرود مباحث ایشان و جنبش و تلاش ها و کوشش های ایشا چیزی متوجه نشدیم از سخنانش که ناملموس و نامفهوم و از فعالیت هایی که نمی دانیم از این جلسه به آن جلسه بر اساس کدام اصول و مبنا؟ استاد اگر شما به عنوان یک متفکر متوجه شدید به ما هم بفرمایید تا استفاده کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بد نیست مطالب ایشان را اگر بتوانید دنبال کنید. ایشان تلاش دارند کاری را انجام دهند، ولی به گفته‌ی خودشان، در ابتدای راه هستند. موفق باشید

26578
متن پرسش
سلام: خیلی ارادت مندیم. ۱. استاد ما می خواهیم سلوک الی الله کنیم، خسته شدم از این جور زندگی کردن، میخوام روحیه رزمندگان و شهدا و سردار سلیمانی رو داشته باشم. میخوام جور دیگر بشم. نمیدونم باید چی کار کنم، باید نمازم رو اول وقت بخونم، باید کتاب بخونم، باید چی کار کنم؟ من خودمم نفهمیدم چ مرگمه به شما گفتم شاید بدانید. ۲. استاد هر چی میخوام نماز بخونم پیش خودم میگم این دولا راست شدن چجور میتونه آخه تو رو درست کنه، به ولله نمیخوام به نماز توهین کنم. من نماز رو جدیدا به این شکل می بینم که یک سری حرکات با خوندن یک سری حرف ها، تو رو خدا کمکم کنید نمیدونم مشکلم چیه.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. گفت: «ره چنان رو که رهروان رفتند». همین‌که جامعه‌ی شیعه در صفا و صمیمت نسبت به همدیگر به‌سر ببرند، موجب عزّت اهل‌البیت «علیهم‌السلام» می‌شوند و ما باید فضای اجتماعی خود را در چنین شرایطی قرار دهیم، نه افراط و نه تفریط. به عنوان سرباز ولایت، در تعادلِ کامل. و در عین ورود به زندگی و کسب و کار، در کنار نایب امام، حضرت امام خامنه‌ای «حفظه‌اللّه» و در زیر سایه‌ی ایشان بتوانید رفقا و آشنایان خود را با اخلاق خوب و معارف عالیه، متذکر شوید. ۲. آثار تکوینی نماز مهم است که به دستور رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در این هستی وارد نماز می‌شوید یعنی وارد عالَمی که پیامبر خدا در آن وارد شده‌اند، وارد می‌گردید و این یک نوع هماهنگی با آن حضرت است. موفق باشید

26572
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: سخنرانی حضرت آقا در ۲۹ بهمن ۹۸ با مردم آذربایجان قسمتی از آن رو گوش می کردم که ایشون آمریکا رو سرزمین ظلم می خواندن با اختلاف طبقاتی جامعه از نظر مالی و.... سوال بنده این است که در حال حاضر با اتفاقات اخیر و دزدی دولت از جیب مردم و حمایت های رهبری که به اختلاف طبقاتی کمک کرده در ایران و این چه مثالی است که حضرت آقا استفاده کردن که مشابه همان ظلم در کشور اسلامی هست و آیا این رفتار از حضرت آقا نشان دهنده دیپلمات بودن و سیاسی کاری ایشون نیست! دیپلمات منظورم از این است که ایشون فرمودند من دیپلمات نیستم انقلابی ام. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکلات ما نیز ریشه در همان فرهنگ سرمایه‌داری دارد که توسط افرادی که گرایش به آن فرهنگ دارند، در جامعه‌ی ما به‌وجود آمده. با غرق‌شدن آمریکا و افولِ آن فرهنگ، بسیاری از مشکلات جهان رفع می‌شود و در همین رابطه رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» متذکر ریشه‌ی فساد شده‌اند. موفق باشید

26574
متن پرسش
سلام علیکم: جناب استاد طاهرزاده: شما در سایت فرموده بودید هیچ کدام از نامزدهای جریان‌های انقلابی و ولایی را به طور مستقیم معرفی نمی‌نمایید و گفته بودید بحمداللّه آنقدر نیروی خوب به صحنه آمده است که تأیید یک جریان یا یک نفر ممکن است منجر به عدم تأیید دیگری باشد، ولی در بعضی از کانال‌ها دیده شده است که از قول شما نوشته اند «اعلام حمایت استاد طاهرزاده از لیست مجمع نیروهای انقلاب». و نام ۵ نفر از نامزدهای آن لیست را مطرح کرده اند. نظرتان تغییر کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شدید در عین احترام به عزیزانِ جوان و متدینی که خود را در انتخابات عرضه کرده‌اند، و با قدردانی از زحمات بزرگان شهر که سعی بر اتحاد هرچه بیشتر جبهه‌های متدیّن و انقلابی داشتند؛ در هر حال بنده به طور مستقیم از هیچ لیستی حمایت نکرده‌ام. ولی از این‌که نیروهای متدین و انقلابی و ولایی در لیست‌های متفاوت هست، اظهار مسرّت می‌کنم و بسیار امیدوارم که بحمداللّه مردم ما در این زمانه به همین عزیزان رجوع خواهند نمود. إن‌شاءاللّه.

البته همه‌ی ما متوجه هستیم وقتی دشمن اسلام و حقیقت به طور مستقیم تشویق به عدم شرکت در انتخابات می‌کند و همراهی با دشمن، گناه کبیره می‌باشد، به هر دلیلی شرکت در انتخابات واجب می‌شود به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در این دوره به صراحت، شرکت در انتخابات را واجب شرعی نمودند. موفق باشید

26554
متن پرسش

سلام استاد: ببخشید ناظر به سوال ۲۶۵۴۴ بنده صوت این جلسه رو گوش دادم ولی زیاد متوجه نشدم. اینکه شهادت حججی ۱۵ خرداد انقلاب و شهادت حاج قاسم ۲۲ بهمن انقلاب بود رو میشه بیشتر توضیح بدین؟! ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهید حججی عزیز، وَجهِ فردی ما را در نسبت به تاریخ انقلاب اسلامی متذکر شد و دیدید چه اندازه از طریق او احساس کردیم جان و روان‌مان متعلقِ به انقلاب اسلامی است، حتی در بیرونِ مرزها. و حاج قاسم سلیمانی، وجوهِ جمعی ما را در نسبت با انقلاب اسلامی متذکر شد. با حاج قاسم متوجه شدیم چه اندازه در هویت انقلاب اسلامی، در جهان حاضریم. موفق باشید    

26536
متن پرسش
سلام علیکم: به عقیده حضرتعالی مهمترین علت سستی در عبادات و طاعات چیست و چگونه بروز می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون اهداف بلند در نظر نباشد، راهِ رسیدن به آن‌ها که عبادات و طاعات است جدّی گرفته نمی‌شود. از پیامبر خدا و فاطمه‌ی زهرا و ائمه‌ی هدی «علیهم‌السلام» که بگذریم، خود رهبر معظم انقلاب چون متوجه‌ی اهداف بزرگی در این تاریخ هستند، نسبت به عبادات جدّی می‌باشند. موفق باشید

26529
متن پرسش

سلام استاد: درد دلی داشتم خواستم اینجا مطرح کنم. آن روز جمعه صبح رفته بودم نانوایی شخصی بهم گفت سردارمون رو زدن کاملا شکه شدم. اومدم خونه پیام رهبر رو دیدم ولی اروم نشدم دو روز تمام گریه کردم اروم نشدم. استقبال با شکوه خوزسنان رو دیدم مقداری تسلی دل بود ولی اروم نشدم دل فقط یک چیز می خواست من هم برم گفتم میرم تشییع سردار اونجا رهبری چیزی میگه اروم میشیم ولی رهبری گفت «الحقنا بهم» حالمون بدتر شد. رفتیم تشییع ولی اروم نشدم. قید کارم رو زدم دیدم دیگه نمی تونم ادامه بدم. بیست و دو بهمن شد رفتیم جشن سالگرد پیروزی و ... امیدهایی که برای امسال آدم تو اون جشن حس می کرد ولی ارامش و قرار نیومد. استاد شما می دونید آرامش را کجا میشه پیدا کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آرامش در همان اشکی است که بدون اختیار با یاد حاج قاسم عزیز جاری می‌شود. مگر نخوانده‌ای که آن مردِ بی‌قرار که بعد از ملاقات شمس تبریزی، ۳۰ سال بی‌قرار بود، فرمود:

جملة بی‌قراری‌ات از طلب قرار توست                   طالبِ بی‌قرار شو تا که قرار آیدت

جملة نامرادی‌ات از طلب مراد توست                    ورنه همه مرادها جمله نثار آیدت

آن نفسی که با خودی بسته ابر غصه‌ای               آن نفسی که بی‌خودی مه به کنار آیدت

آن نفسی که با خودی یارکناره می‌کند                وآن نفسی که بی‌خودی باده یار آیدت

آن نفسی که با خودی همچو خزان فسرده‌ای         وآن نفسی که بی‌خودی دی چو بهار آیدت

حاج قاسم تجربه‌ی بی‌قراری در این دنیا را به ما عطا فرمود، حالا می‌خواهی هم یاد حاج قاسم را داشته باشی و هم با قرار باشی؟!! چرا بی‌قراری را در این تاریخ، عین زندگی ندانیم؟ مگر رهبر معظم ما که حاج قاسم جانش را فدای او می‌کند؛ یک لحظه قرار دارند که ما به دنبال قرار باشیم؟!! موفق باشید  

26527
متن پرسش

سلام علیکم: استاد عزیز من به خودم و نحوه مطالعه خودم شک دارم. چند وقتی است مصباح الهدایه را از طریق شرح شما در حال مطالعه هستم اما به راحتی تمام صحبتها و توضیحات شما را تایید می کنم و جای شک و شبه یا انکاری برای من باقی نمی مونه و از طرفی در شروع مباحث سوال برام پیش می آمد اما به مرور رفع می شد و تمام مطالب از لحاظ عقلی و قلبی فقط ناخواسته تایید می کردم و می کنم (حقیقتش از همان ابتدای آشنایی با شما راجع به همه مطالب و سیر مطالعاتی شما اینگونه بودم) اما اگر کسی سوالی در این باب از من بپرسه اصلا توانایی توضیح ندارم فقط قلبم میدونه جواب چیه تازه اگر بخواهم توضیح بدم نه تنها جواب دقیق و کامل نمیتونم بدم بلکه بیشتر موجب ایجاد سوال و شبه برای طرف مقابلم میشم با همه این احوالات از این وضعیت ناراحت نیستم به خودم میگم من در جایگاه تدریس یا تفهیم موضوع برای شخص دیگر نیستم لزومی هم نداره خودم بتونم برای خودم این را مطالب شرح بدم همین که تایید قلبی دارم که منجر به اعتقادم میشه کافیست اما به تازگی نگران شدم که آیا این واقعا برای آخرتم کافیست؟ یا شیوه مطالعه من از همان ابتدا (طی این ۱۵ سال تا کنون) ایراد داره یا خیر؟ چون واقعا از همه لحاظ تایید می کنم گاهی حتی در برخی مباحث شما مثل مصباح الهدایه به خودم میگم خوب این توضیحات که واضح هستش و قابل فهم چرا اینقدر تفسیر میشه هرچند با تفسیر بیشتر تاییدیه من بیشتر میشه و اصلا در خصوص هیچ یک از مباحث شما تا کنون نیاز به فکر کردن نداشتم و شاید باور نکنید گاهی به خودم میگه این مباحث فقط جنبه یاداوری و تذکر داره انگار میدونم با اینکه بار اول است که به آن مواجه شدم. ۲. یکی از اساتید معارف ما می فرمود روح اموات با شخص آشنای خودشون در عالم دنیا میتونند ارتباط داشته باشن و با خیرات آنها دعای خیرشان را شامل آن فرد میکنن ولی عموما برای ارتباط با ارواح طیبه مثل شهدا و امام خمینی (ره) و غیره از طریق شخص ناآشنا ارتباط تقریبا مشکل یا ناممکن است. در پاسخ به یکی از سوالات دوستان شما در این سایت فرمودید از طریق خیرات می شود با روح امام خمینی ارتباط برقرار کرد و همچون استاد کاملی در عرفان از امام بهره گرفت من سالهاست که بدنبال استاد عرفان می گردم اما هر شخصی که در مسیرم قرار گرفت کامل نبود و من اصلا وارد عرفان و آنچه آنها میگفتن نشدم یا بعد از مدتی کنار گذاشتم چون روحم احساس اغنا نداشت. قاعدتا من جدا از تمام مباحث و نقدهای سیاسی که فعلا در جامعه وجود داره شخص امام خمینی (ره) را از لحاظ توحیدی کامل می دانم و کسی را همپای ایشون نمی دانم. اما اگر توضیح استاد ما کاملا درست باشه پس من نمی تونم در خصوص عرفان از امام خمینی مدد بگیرم ناگفته نماند من همیشه فاتحه و اعمال خیری را نثار امام کردم و می کنم ولی احساس می کنم بی نتیجه بوده خلاصه اگر قرار است این مدد گرفتن از امام با دعا و خیرات بنده برای ایشون باشه نحوه راهنمایی ایشون به عنوان یک استاد عرفان برای منی که نمیشناسه چگونه صورت میگره (علت سول بخاطر فرمایشات آن استاد محترم می باشد) و از چه طریق متوجه باشم آن امداد غیبی یا هرچه هست از سمت امام خمینی است؟ ۳. استاد معارف ما معتقد است روزی در زمین هیچ یک از امامان زنده نیستن و انقدر اعتقادات مردم سست می شود که بجز پیران کسی یاد خدا نمی کند به گونه ای که آن پیران هم می گویند شاید خدا باشد وقتی به ایشون گفتم این قضیه با واسطه فیض بودن ائمه بر روی زمین منافات دارد ایشون گفت تو فکری می کنی تا کی قراره ائمه رجعت کنن و یا بمیرن و مجدد زنده شوند؟ نکنه قصد تو این است که آنها مدام بیایند و بمیرن درحالی‌که من تنها جوابم این بود که زمین از حجت خدا و خلیفه اش هرگز خالی نخواهد ماند ولی با انتقاد ایشون مواجه شدم و من پاسخ شفاهی نداشتم اما اصلا سخن ایشون را قبول نکردم نظر شما در این رابطه چیست؟ بخاطر صبر و حوصله و وقتی که برای همه ما می گذارید متشکرم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین حالت خوب است. زیرا بعد از مدتی برای شما شخصیت می‌شود و دیگر  بر اساس شخصیتِ خود سخن می‌گویید، نه بر اساس محفوظاتتان. ۲. مگر این ملت به روح حضرت امام و شهداء به جهت حضور در تاریخی که هستند، نزدیک نمی‌باشند؟ ندیدید که مردم چه اندازه حاج قاسم سلیمانی را از خود دیدند! آری! مثلاً اگر می‌خواهید با سید حیدر آملی مرتبط شویدبا روح او از طریق معارفی که مطرح کرده، یا توصیه‌هایی که نموده آشنا گردید. ۳. عرایضی در کتاب «مبانی نظری مهدویت» در رابطه با حضور انسان کامل مبنی بر آن‌که انسان کامل همواره در صحنه است، شده است. خوب است که به آن کتاب که بر روی سایت است، رجوع شود. موفق باشید  

26484
متن پرسش
باسمه تعالی استاد اصغر طاهرزاده ایدهم الله تعالی سلام علیکم: الله اکبر خامنه ای رهبر مرگ بر ضد ولایت فقیه درود بر رزمندگان اسلام سلام بر شهیدان مرگ بر آمریکا مرگ بر انگلیس مرگ بر منافقین و کفار مرگ بر اسرائیل خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما خامنه ای امام رهبر عالیمقام برای نصر اسلام محافظت بفرما رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما دیدار روی مهدی نصیب ما بفرما آمین یا رب العالمین شعار فوق الذکر را ما می خواهیم بلافاصله بعد از اتمام نماز تلاوت کنیم و بعد تسبیحات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و بعد تعقیبات نماز را بخوانیم ولی بعضی از مومنین به ما ایراد می گیرند که اینها سندیت ندارد و مانع می شوند. لطفا در صورت امکان بصورت مشروح یا هر طور که شما صلاح بدانید اولا جای این شعارها را بعد از نماز مشخص کنید. ثانیا اگر آیه یا حدیثی یا کلام حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری حفظه الله در این رابطه وجود دارد بیان بفرمائید. قبلا از بذل عنایت و توجه شما تشکر و قدردانی می نمایم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب فرموده بودند اگر گفتن آن شعارها مانع اتحاد بین نمازگزاران می‌شود، بر آن‌ها اصرار نکنید. لااقل همان اندازه که نمازگزاران همراهی می‌کنند؛ شما بگویید. موفق باشید

26447
متن پرسش
با سلام و عرض ادب، خدمت استاد ارجمند و مخاطبان محترم: چند روز پیش خبر شهادت شهید والامقام اصغر پاشاپور (آقای اصغر) رسید، و وجود سراپا تقصیرم را غرق در اندوه و درد کرد، و هنوز هم اآرام نمی گیرد، همواره فکرم مشغول است و سوالاتی ذهنم را درگیر کرده، و گفتم، مصدع اوقات شریف حضرتعالی شوم. به امید مرحمتی. ۱. چگونه است که فردی حدود ۸ سال در بدترین شرایط، در میان آتش و خون زندگی کند، و در چهل سالگی حتی یک موی سفید هم نداشته باشد؟ مگر در این کارزار چه می بیند؟ این چه چشمی است؟ ۲. این شهید بزرگوار شاگرد درس کدام استاد بوده؟ شرح فصوص را نزد چه کسی خوانده؟جنود عقل و جهل را با کدام استاد کار کرده؟ چگونه بدون استاد، می شود مظهر آیات الهی، تفسیر کتاب منطق الطیر، و آنچه در ادبیات عرفا هست را به ظهور می آورد؟ این چه قلبی است؟ ۳. این شهید عزیز چه چیز در کلام رهبر و پیر و مرادش می شنود، که اینگونه شیدایی در وجودش موج می زند، و می شود تفسیر آفاق و انفس «ففروا الی الله»؟ و بنده ناچیز، که تقریبا سایت رهبری عزیز را از حفظم، می شوم، همه ی آنچه از (بل هم اضل) می شود تفسیر کرد، و می شوم «کمثل الحمار یحمل اسفارا»؟ این گوش از کدام جنس است؟ ۴. هر چند نمی خواهم سوالاتم بوی سیاست بدهد، ولی چگونه است که گاهی اصغرها، اکبر می شوند، و اکبرها، اصغر؟ التمس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. برای تحقق عزّت اسلام. ۲. در منظر خود، حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را به عنوان استاد راه یافتند. ۳. رهبر معظم انقلاب را مافوقِ آن‌که بخواهند از رهنمودهای ایشان تبعیت کنند، تصدیق کرده‌اند و خود را با آهنگِ این مرد الهی هماهنگ نموده‌اند. ۴. باید خود را توانسته‌ باشند در جهانِ پر از بی‌معنایی درست معنا کرده باشند. عرایضی در جزوه‌ی «در جستجوی عشق گمشده در محضر شهدای هویزه» شده است که إن‌شاءاللّه این روزها بر روی سایت قرار می‌گیرد. موفق باشید

26434
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: متن زیر مقاله ای مختصر به نام صور اسرافیل است که در مورد شهادت شهید سلیمانی می باشد که در آن ادعاهایی شده است که تمایل دارم نظر حضرتعالی را در مورد آن جویا شوم. از صبر و لطف شما سپاسگزارم. باسمه تعالی صور اسرافیل افراد جامعه به گونه‌‌های مختلفی هستند. برخی در زندگی‌شان برای دیگران آورده‌ای دارند و برخی ندارند. برخی اطرافیان خود را رشد می‌دهند و برخی نه و برخی بعد از مردن خود نیز می‌توانند به بقیه خیری برسانند و برخی اینچنین نیستند. اما واقعه شهادت حاج قاسم سلیمانی از سنخ هیچ کدام از این موارد نیست! شهادت این فرد با شهادت کلیه شهدای انقلاب اسلامی متفاوت است. اینکه بیان می‌شود جنس شهادت جنس دیگری می‌باشد، به همان معنی است که جنس شهادت یاران اباعبدالله (ع) نیز با شهادت‌های پیش از خود فرق داشت. با شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) فرق داشت. هیچ‌کس نمی‌تواند شهادت شهید حججی را با شهادت شهید همت و امثالهم مقایسه کند. لازمه قیاس، سنخیت در نوع است. البته توجه داشته باشید این ادعا به هیچ معنا تلقی کننده‌ پایین بودن و کم ارزش بودن شهادت‌های آن بزرگواران نیست؛ بلکه نشان دهنده اهمیت و ارزش شهادت‌های شهید حججی و سلیمانی است. مگر شهادت سلیمانی با شهادت کاظمی‌ها و خرازی‌ها چه تفاوتی دارد؟ چه چیزی باعث شده است که ما جنس شهادت‌های آنها را جدای از هم بدانیم؟ آیا علت آن در نحوه شهادت آن‌ها است؟ آیا در زمان و مکان شهادت است؟ آیا علت آن مصالح امنیتی و سیاسی کشور است؟ بدیهی است که پاسخ تمامی این سوالات منفی است. سوالاتی که برخی با پاسخ مثبت، آن‌ را هنر شهادت شهید سلیمانی معرفی می‌کنند و به بیراهه می‌روند. باید در این دقت کرد که آنچه در این شهادت تمایز ایجاد کرده است و این شهادت را در ادامه شهادت شهید حججی قرار داده است، «رشد تکوینی انسان‌ها» در اثر این شهادت بوده است. شاید به کار بردن این عبارت برای برخی بسیار محل اعراض و مناقشه باشد و آن را بی‌مبنا و ابتر تلقی کنند. اما باید دانست که آنچه پس از شهادت شهید سلیمانی رخ داد، دقیقا نشانه‌هایی از همان رشد تکوینی و بیداری در مردمان بود. شهادت شهید سلیمانی نه در ابتدای انقلاب بلکه در سال ۲۰۲۰ اتفاق افتاده است. در این زمان، بلوغی به صحنه آمده است که ابتدای انقلاب هم شاهد آن نبوده‌ایم. این اتفاق در زمانه کنونی که مدرنیته و تکنیک جولان می‌دهند رقم خورده است و نه در فضای نابالغ تکنیکی ابتدای انقلاب و با این همه، انسان‌هایی که در این فضا زیست کرده‌اند چنین تشییع جنازه‌ای را رقم زده‌اند. این برخورد و بازتاب‌های حسی و عقلی مردم را در نظر بگیرید، اگر همین برخوردها عینا و دقیقا در زمان انقلاب یا اصلا در دوران ائمه اطهار اتفاق می‌افتاد، جای شگفتی داشت اما اکنون که این حادثه در چنین شرایطی و در این زمانه رخ داده است، جای بسیار بسیار شگفتی دارد! از خودتان سوال بپرسید! این انسان‌هایی که در تشییع جنازه چنین کردند، از کجا آمده‌اند؟ این انسان‌هایی که از شهرهای خودشان به تهران رفتند، از کجا آمده‌اند؟ آری این ملت در گذشته نیز برای رحلت پیشوای خود حضرت روح‌الله (ره) چنین رفتار مشابهی را بروز دادند اما رخ‌ دادن بسیار کمی‌تر و کیفی‌تر آن برای یک سردار جنگی که هر لحظه در میدان‌های جنگ انتظار شهادت‌اش می‌رود، توسط این انسان‌ها، مدهوش کننده است. انسان‌هایی که هر یک خودشان و با دعوت خودشان به صحنه آمده‌اند و بدون اختیار عقل معاش خود، خود را به صحنه می‌رسانند، آیا چیزی جز لبیک به ندای اصرافیلی حقیقت است؟ چیزی جز شوق برای رویت حقیقت و لمس آن است؟ آیا این انسان‌هایی که چنین عظمتی را رقم زدند، غیر از انسان‌های امروزی و غیر از من و شما بودیم؟ آیا ما باید خودمان را گول بزنیم و بگوییم این انسان‌ِ در بند توهم و غرب‌گرای امروزی که در تشییع جنازه آنچنان وارد می‌شود، انسان امروزی نیست و آنها را از دل تاریخ هزاران هزار سال پیش و از میان عمارها و سلمان‌ها بیرون کشیده‌ایم و برای مدتی به تاریخ امروزی چسبانده‌ایم تا نمایشی را اجرا کنند و سپس در گذر زمان متوقف شوند؟ یا باید با عینکی دیگر و به دور از تعصبات ذهنی تحلیل کنیم؟! به همین خاطر است که شما باید برای تحلیل این ماجرا فقط به درون خودتان رجوع داشته باشید تا از گزند این تعصبات رهایی یابید و صرفا آنچه را که دریافت کرده‌اید را به زبان بیاورید و نقش ببندید. از خودتان سوال بپرسید چرا خبر شهادت در دل شما انقلابی ایجاد کرد؟ آیا شما چیزی به غیر از چند خط متعارف از آقای سلیمانی شناخت داشتید؟ چرا با وجود این شناخت بسیار کم و اندک، این شهادت در درون شما تاثیرگذار شد؟ تاثیرگذاری که تاثّر آن به اختیار شما نبود و ناخوانده بر درون شما وارد شد و هرکسی که توانسته باشد حدی از غل و غش را در وجود خود زدائیده باشد، این ورود تکوینی را نیز یافته است و به استقبال آن رفته است. اینگونه و با طرح این سوالات خواهید فهمید که جنس این شهادت با شهادت‌های اول انقلاب فرق می‌کند. در واقع این همان جنس غلیظ شده شهادت شهید حججی است. شهادتی که فرای از قبل و بعد از شهادت، خودِ شهادت موجب رشد تکوینی می‌شود. این رشد است که موجب تکاپوی انسانِ تحت سلطه عقل غربی می‌شود و اینچنین بی‌گدارانه و با اشتیاق خاصی حرکت می‌کند و گریه می‌کند و می‌لرزد. رشدی که بسیاری را در برگرفت، بدون آنکه آنها طلبی از آن داشته باشند. مائده‌ای ناخوانده‌ای بود که بر دل‌های ما نازل شد. از خودتان سوال بپرسید آیا این اتفاق جز وعده نزدیکی ظهور چه خبر دیگری دارد؟ ظهوری که وقتی اتفاق بیفتد انقلابی در قلوب می‌شود و تصعیدی در علوم می‌شود که شواهد آن در روایات ما فقط خاک می‌خورد. باید دانست در عصر کنونی یک اتفاقی که توانسته است حیات غربی انسان کنونی را اینچنین به مخاطره اندازد، قطعا در زمان ظهور نیز به همین نحو تقلب قلوب خواهیم داشت و انسان‌ها از نوعی به نوع دیگر به پا خواهند خواست و این اتفاق آنقدر سریع است که می‌توانیم آن را دفعی و لحظه‌ای قلمداد کنیم و در این تقلب لحظه‌ای، انسان‌ها رشد می‌کنند و مهیای رکاب موعود می‌شوند. همانگونه که در این ایام نیز مزه‌ای از آن را چشیدیم و بدون آنکه به اختیار کام خود را باز کرده باشیم. همین مزه است که سنخ متفاوتی را رقم زده است. مزه‌ای که از آن بوی ظهور استشمام می‌شود و مزه‌ای که انتظار چشیدن آن را در آن ایام داریم. از خودتان بپرسید آیا وقوع چنین سنخ از اتفاق‌ها، غیر از زائیدگی در عقل اربعینی است؟ آیا چیزی جز مسخ قلوب و عقولی که در اربعین رخ می‌دهد را در اینجا می‌بینیم؟ و اگر صادقانه به خودتان رجوع کنید، این تاثیر را می‌یابید و بدانید که هر چقدر این تاثیر را بتوانید بیشتر ادراک کنید، می‌توانید ظهور مهدی موعود (عج) را بهتر ادراک کنید. چرا که این اتفاقات همه آمادگی برای انسان‌هاست تا بتوانند زمینه مقلب القلوب شدن در زمان ظهور را در خودشان ایجاد کنند. «همه هستی همگام با انسانی است که در راه هدایت گام بر می‌دارد» امام موسی صدر. حدیث سحرگاهان، ص ۲۸۴

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نکات دقیقی را در این نگاه دیدم. عرایضی نیز تحت عنوان «آیا همه‌ی ما قاسم سلیمانی بودیم؟» شده است که متن آن را این روزها إن‌شاءاللّه بر روی سایت خواهید دید. آری! همین‌طور که نویسنده‌ی محترم مقاله‌ی فوق می‌گوید انقلاب اسلامی ظرفیت‌هایی دارد که روز به روز بیش از پیش به ظهور می‌آید و ما باید منتظر ابعادی از انقلاب اسلامی باشیم که هنوز به ظهور نیامده است، إن‌شاءاللّه. موفق باشید 

26436
متن پرسش
سلام علیکم: مرحوم علامه طباطبایی (ره) مشارطه، مراقبه و محاسبه را شاهراه سلوک می دانند و فرمایشاتی هم در این باب داشتند. در مبحث مراقبه یک مطلبی برام پیش اومد و می خواستم ازتون هم این رو بپرسم. آیا در مراقبه، می توان گفت این امر یک امر دو جانبه است به این معنی که هم ما باید مراقب باشیم تا با تقوا از حدود الهی خارج نشویم و هم باید از خدا بخواهیم که ما را حفظ کند؛ یعنی هم ما مراقب خدا باشیم هم او مراقب ما؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار نکته‌ی دقیقی را مدّ نظر دارید زیرا «بی‌عنایت حق و الطاف حق / گر مَلک باشد سیه باشد ورق». موفق باشید

26412
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به شرح‌هایی که بر آثار بزرگانی همچون امام خمینی (ره) ارائه داده‌اید این سوال برایم پیش آمده که چرا کتابهای مبنایی رهبر انقلاب مثل طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ولایت و حکومت، انسان ۲۵۰ ساله و... را شرح نمی دهید؟ در بین آثارتان فقط تعدادی یادداشت و شرح کوتاهی بر کتاب قرارگاه فرهنگی را یافتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمدتاً نوشته‌های عرفانی حضرت امام نیاز به آن نوع شرح مفصل و طولانی دارد وگرنه بقیه‌ی صحبت‌های امام و یا رهبر معظم انقلاب آنچنان تخصصی نیست که نیاز به آن نوع شرح‌ها داشته باشد. موفق باشید

26411
متن پرسش
با عرض سلام: در پاسخ به یکی از سوالات فرموده اید: «همه‌چیز حکایت از آن دارد که خداوند اراده کرده است تاریخی غیر از تاریخ مدرن به وقوع بپیوندد.» مقام معظم رهبری نیز مکرر در این زمینه اشاره فرموده اند که آینده ای متفاوت در نزدیکی ما است از جمله «بنده می دانم که خدای متعال اراده فرموده است که این ملّت را به متعالی‌ترین درجات برساند» سوالی که دارم این است که نشانه‌هایی که حضرتعالی می فرمایید حکایت از تاریخ جدید دارد را اگر مقداری بخواهیم مشروح تر توضیح بدهیم کدامند و نحوه حکایتگری آن چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مختصر این‌طور می‌توان گفت که این یک قاعده در این عالم است که وقتی هر ملتی با فرهنگ ایثار و شهادت به صحنه آمد، آن ملت صاحب سرنوشت خود می‌شود. مقام معظم رهبری«حفظه­الله» فرمودند: شما فشار را از مردم بردارید ببینید چگونه همه به حاکمیت حق رجوع می‌کنند. این را یک قاعده بدانید اگر حقی آمد، حتماً باطل می­ رود، این قاعده لایتغیر است. قرآن می‌فرماید وقتی مؤمنین صدر اسلام با احزاب یعنی اتحاد کفر جهانی روبه‌رو شدند که بنا داشتند ریشه‌ی اسلام را بکنند؛ گفتند: «هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» (احزاب/۲۲) این است آن وعده‌ی خدا و رسول خدا (ص)، و خدا و رسول‌اش وعده‌ی صادقی دادند، و در مسیر مقابله با جمعِ کفار متحد، نه‌تنها خود را نباختند، بلکه ایمان و دل‌سپردگی‌شان به اسلام افزون شد. زیرا متوجه بودند وقتی همه‌ی کفر به میان می‌آید، با شکستی که می‌خورد هویت تاریخی‌اش را از دست می‌دهد و تاریخ دیگری ظهور می‌کند. آن مؤمنین با نظر به چنین آینده‌ای، توانستند امروزِ خود را درست تحلیل کنند و در آن مأوا گزینند. موفق باشید

26389
متن پرسش

با عرض سلام و تحیت: استاد بزرگوار مدتها بود که در قصه عاشورا سوال بود برایم اینکه کار اباعبدلله به سختی می افتد را چطور با مجیب بودن پروردگار می شود جمع بست؟ چرا حضرت زینب سلام الله علیها حتی لحظه ای که حضرت را در گودی قتلگاه می بینند رو به مدینه می کنند و با حضرت رسول سخن می گویند چرا از خداوند نمی خواهند فرجی رخ بدهد؟ این ادب است؟ یا تقدیر حتمی است امکان تغییرش نیست و خدا اینطور می خواهد؟ «ان الله شاء أن یراک قتیلا»؟ این رویه در زندگی دیگر افراد هم رایج است؟ اینکه گاهی کاملا کاری که می کنی در مسیر حق است ظاهرا ولی موانع متعدد، گرفتار شدن ... با همه سختی ها راه را ادامه می دهی اما از زمین و زمان هم می بارد چرا؟ این تصویری نیست که از خداوند در ذهن ما ایجاد شده خدا را دستگیر و اجابت کننده معرفی کردند بهمان، نه خدایی که سختی و فشار بنده ای که در راه خودش هست می بیند ولی تغییری گشایشی نمی دهد. پس کجا اگر یک قدم برداریم ده قدم می آید. شاید خیلی ها بگویند حسین (ع) باید اینطور شهید می شد تا اسلام احیا شود. اما عقل ناقص امثال من بر نمی تابد اگر خدا خداست و رحمانیتش و رحیمیتش پا برجاست چرا مداخله ای نکرد. عاشورا که هیچ در حد و اندازه تفکر امثال بنده نیست در زندگی خودمان هم گاهی سختی پشت سختی، منظورم سختی دنیایی است، رشد معنوی که الحمدلله هست. ولی چطور فقط غیر دنیایی ها را ببینیم مگر خدای ما فقط خدای آخرت است؟ برای دنیای مان عنایتی ندارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود اولیاء الهی به این نتیجه می‌رسند که بهترین بودن در دنیا، مقابله با استکبار است. ملاحظه کردید که ماه‌های اخیر جناب شهید حاج قاسم چه اندازه به دنبال شهادت بود به جهت آن‌که می‌دانست برکاتی در شهادت او برای خودش و جامعه رقم خورده است و دیدید که یکی از مسئولان آمریکایی گفته بود قاسم سلیمانی شهید برای آمریکا از قاسم سلیمانی زنده، خطرناک‌تر است.

فرعون نمونه فرهنگی است که میگوید زندگی فرصتی برای «زنده بودن» است و موسی(ع) نمونه فرهنگی است که می گوید زندگی فرصتی است برای «حرکت» و اینکه انسان از لاک خودش خارج شود، پوست بیندازد، آزاد شود و چهره حقیقی او که پشت این شرایط پنهان شده، ظاهر گردد.
وقتی یکی از آنها می گوید پیروزی، آن یکی چیز دیگری می فهمد. هرلفظی که این می گوید، در فرهنگ خودش و در قاموس خودش یک معنا دارد و دیگری از آن چیز دیگری و معنای دیگری درک می‌کند.
طبق فرهنگ موسوی، اصل بر زنده ماندن نیست؛ بلکه اصل، نتیجه گرفتن از زندگی است؛ یعنی در فرهنگ موسوی اگر با زنده بودن نتیجه گرفته می‌شود، زندگی خوب است و اگر با دادن زندگی نتیجه به دست می آید، باید زندگی را داد. 
فرهنگ موسوی می گوید پیروزی در رهاکردن زندگی است؛ اگر با رها کردن زندگی نتیجه به دست می‌آید.

موفق باشید

26382
متن پرسش
استاد گرامی سلام: بنده از بعد از افزایش قیمت بنزین حال روحی بدی دارم و بر ارادتم به رهبر انقلاب و اعتقادم به نظام خدشه وارد شده است. معیار بنده در قضاوت افراد و جریان ها محبت است مثلا یک قانونی که تصویب می شود نگاه می کنم ببینم به چه میزان اصل مهرورزی و دوست داشتن نوع بشر در آن رعایت شده است. در ماجرای بنزین به رغم توصیه های رهبری و قول های دولت قیمت اجناس به شدت بالا رفت و مجلس هم اخیرا گفته که قصد یکپارچه کردن یارانه ها و کاهش آن را دارد. بنده در این قضیه نگران رزقم نیستم و معتقدم تا زنده ام رزقم می رسد همچنین قبول دارم که مصرف بنزین زیاد بود و باید کنترل می شد ولی در این جریانات نوعی بی مهری ملاحظه می شود. وقتی قیمت همه اجناس نسبت به ۲ سال پیش سه برابر شده انتظار می رفت که بنزین هم سه برابر بشود ولی چرا حقوق ها سه برابر نمی شود؟ چرا هر سال اول سال ۱۰ درصد به حقوق ها اضافه می شود ولی تا سال بیاید تمام شود چندین بار اجناس گران می شود؟ اگر قیمت ها بصورت تدریجی و متناسب با افزایش دستمزدها اضافه می شد این همه شوک به جامعه وارد نمی شد. در زمان اعتراضات بنزینی یکی از نمایندگان معمم مجلس گفته بود ما قصد داشتیم بعد از انتخابات بنزین را گران کنیم (به زبان خودمانی یعنی زمانی که خرمان از پل گذشت ) چرا آقای رئیسی که در انتخابات ۹۶ امید مردم مستضعف بود در جلسه سران قوا همسو با آن دو فرد دیگر عمل کرد؟ با توجه به مطالبی که عرض شد جهت شرکت در انتخابات مردد شده ام. احتمالا شرکت می کنم ولی رای سفید می دهم چون هیچ فرد دلسوزی را نمی شناسم و کلا این مجلس چه کارایی دارد وقتی چهار نوع غذا هنگام نهار به نمایندگان ارائه می شود آیا از این نمایندگان شکم سیر و سلفی بگیر با موگرینی می توان انتظار داشت قوانینی به نفع مستضعفین تصویب کنند؟ در حالت دیگر فرض کنیم تمام نمایندگان مجلس افراد انقلابی و متدین باشند وقتی نهادهای تصمیم گیرنده دیگری مثل جلسات سران قوا وجود دارد عملا مجلس در حاشیه قرار می گیرد و بود و نبودش فرقی نمی کند. لطفا راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» به مدد الهی، فتنه‌ی بزرگی که دولت، خواسته یا ناخواسته در آن می‌افتاد، کشور را حفظ کردند و انقلاب اسلامی توان عبور از این مشکلات را به‌خوبی در خود دارد. بحث در مقابله‌ی ذات توحیدی انقلاب اسلامی در مقابل ذات شرکِ استکبار است و مسلّم افق، در این مقابله روشن است. موفق باشید

26360
متن پرسش
سلام علیکم جناب استاد: توسلات مقبول حضرت زهرا (س). حاج آقا یک سوال صادقانه می خواستم بپرسم و انتظار دارم بدون مصلحت سنجی پاسخ دهید ولو به صورت خصوصی. مجموعه ای از اسناد و شواهد از فعالیت های پیش از انقلاب آقای روحانی تا نقش ایشان در ماجرای مک فارلین و برخی شواهد و قرائن جدی در این ۶ سال برای من تردیدی باقی نگذاشته که ایشان جاسوس ام آی سیکس و سرویس های جاسوسی غربی است. عنایت فرمایید اینها را روی خامی یا تندروی عرض نمی کنم. شواهد بسیار معنا دار و غیر قابل انکار است. برخی از اینها را جناب آقای کامران غضنفری در سایت خود منتشر کرده اند و همگی مستند است. گویاترین و اخیرترین سند آن نحوه طرح سهمیه بندی بنزنین بود. می دانیم تمام متحدین ایران به ما هشدار داده بودند که دشمن افرادی را آموزش داده و مسلح کرده و قرار است در شب میلاد پیامبر (ص) اغتشاش راه بیاندازند. نهادهای اطلاعاتی کشور هم از این ماجرا مطع بودند و لذا سپاه بخش زیادی از اینها را قبل از اغتشاشات دستگیر کرده بود. با این حال طبق گزارش ها آقای روحانی اصرار داد حتی با وجود مخالفت کابینه خودش که دقیقا همین شب سهمیه بندی بنزین انجام شود و گفته شده حتی در برابر هشدار وزیر اطلاعات هم به او ریشخند می زند! در ماجرای روح الله زم هم می دانیم شخص ایشان متهم است! می دانیم در برجام به طور سری داشتند برنامه موشکی را هم کاهش می دادند. همچنین می دانیم ایشان با اصرار زیاد دستور به حراج ذخایر ارزی و طلای کشور داده بود در حالی که هدف امریکا به اذعان خودشان به صفر رساندن ذخایر کشور بوده است! ایشان در این فقره هم برغم هشدار جدی کارشناسان در دولت نسبت به خطرات حراج ذخایر کشور دستور به این کار می دهد و اصرار عجیبی به آن دارد! از نظر شخصی هم می دانیم ایشان بسیار بی اخلاق و دروغ گو است. در ماجرای سهمیه بندی خیلی راحت گفت من خبر نداشتم. همچنین ایشان از سال ۵۶ با عنوان دکتر سخنرانی می کرده در حالی که سال ۷۹ مدرک دکتری گرفته است. سرقت علمی ایشان در رساله دکتری هم محرز است. نفس ۹ سال رفت و آمد به انگلیس برای تحصیل در حالی که اینجا مناصب حساس داشتند هم خودش خیلی عجیب و مشکوک است. سکوت عجیب غرب که یک سره دنبال موچ گیری از ایران است در برابر جعل عنوان و تقلب علمی ایشان هم باز بسیار عجیب است در حالی که سر مدرک آقای کردان که خیلی خفیف تر بود یک جنجال بزرگی درست کردند. دیدار ایشان با معاون اسرائیل آن هم ۳ ماه بعد از سفر مک فارلین در حالی که امام از ماجرای مک فارلین به شدت ناراحت و معترض بودند هم نشان از گستاخی عجیب ایشان و آقای هاشمی داشته است و صحبت هایی که ایشان در آن دیدار دارد جای هیچ شک و شبهه ای باقی نمی گذارد که به دنبال نابودی انقلاب بوده است. می دانیم ایشان مصر هست به هر قیمیتی شده ایران تسلیم امریکا شود. می دانیم صریحا صحبت از برجام های یک و دو و سه می کرد و هنوز هم دست بردار نیست. از طرفی می دانیم ملاقات با ترامپ یعنی حرکت به سمت تسلیم کامل انقلاب و ظاهرا ایشان همین برنامه را دارد. بنده همچنین از برخی مرتبطین آقای احمدی نژاد شنیدم که دولت ایشان هکرهایی که در جنگ سایبری علیه امریکا و اسرائیل و عربستان کار می کردند را یا کشته یا به آمریکا فراری داده تا برای آمریکا کار کنند. خبر کشته شدن یکی از این هکرها در ترکیه اخیرا در رسانه های داخلی هم منتشر شد. مجموع این شواهد و مستندات تردیدی باقی نمی گذارد. به نظرم مقام معظم رهبری چون می دانند ایشان مهره خطرناکی است با ایشان مماشات می کنند و سعی در کنترل ایشان دارند ولی خوب کشور هزینه های هنگفتی دارد می دهد. نمی دانم اگر تقدیر باشد که ایشان کاملا افشاء شود مثل بنی صدر احتمال در ۲ سال باقیمانده این اتفاق بیافتد خصوصا اگر ایشان مصر باشد در این ۲ سال کشور را تسلیم ترامپ کند. فراموش نکنیم زمینه ترور سردار سلیمانی را هم طرح ضد امینیتی سهمیه بندی بنزین ایشان ایجاد کرد! خدا را چه دیدید! ۲ سال دیگر را می بینم که ایشان به انگلیس پناهنده شده و ما در نماز جمعه داریم می گویم مرگ بر روحانی!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در جریان آنچه فرموده‌اید هستم. البته نتیجه‌هایی که آقای غضنفری می‌گیرند را نمی‌توانم بپذیرم. در این مورد معتقدم آگاه‌ترین و دقیق‌ترین شخص در این زمانه، رهبر معظم انقلاب هستند که چندین بار فرموده‌اند به دولت انتقاد هست، و نباید از  انتقادکردن خودداری نمود، ولی ویروسِ بدبینی را توصیه می‌کنند از ذهن بیرون کنیم. موفق باشید

26359
متن پرسش
یا الله سلام علیکم: استاد محترم بنده حدود ۳۰ سال هست که سه ماه رجب و شعبان و رمضان روزه گرفتم نماز شب خوندم و کارهای دیگر ولی هیچ وقت نتوانستم اتصالم را با الله عزیز برقرار نمایم استدعا دارم راهنمایی بفرمایید که چکار باید بکنم؟ در ضمن اگر ذکر و یا دستور خواستی هم ارائه بفرمایید ممنون خواهم بود. لازم به یادآوری است که بنده از محضر مرحوم بهجت و مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی و آقای محمد پور نیز بهرمند بوده و کسب فیض کرده ام، احساس می کنم که گمشده ای دارم ولی نمی دانم چطور اون رو پیدا کنم. یا ارحم الرحمین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر همین توفیق روزه‌داری در این ماه‌ها موجب نشد تا نتیجه‌ی سلوکی آن، محبت به رهبر انقلاب و حاج قاسم گردد؟! سلوک حقیقی و اتصال به حضرت ربّ العالمین در این عالَم، محبت به اولیاء الهی است. موفق باشید

26342
متن پرسش
سلام علیکم: در پرسخ و پاسخ شماره ۲۶۳۳۷ فرمودید ما سیاستمدار طراز سیاست متعالیه که تجلی سیاسی حکمت متعالیه است را هنوز در صحنه نداریم یا اندک هستند. واقعاً نمی دانم این تناقض است یا حکمتی در آن است که علیرغم این مطلب، ما در جایگاه ولایت فقیه نظام و انقلاب، دو عالم و انسان رهیافته به مقامات والای معرفتی و تعبدی نظیر امام و آقا را داریم که همین دو تن در عرصه مدیریت، تئوری سیاست دینی و ظهور تمدن اسلامی و مکتب مقاومت را دنبال می کنند و بعنوان مدیر طراز جهانی شناخته می شوند و قرن های ۲۰ و ۲۱ را متحول و حتی گره خورده به نام خویش می سازند و چنین سردمداران بزرگ مدرنیته و لیبرال_دموکراسی از شناختشان حیران و مقابلشان سرگردان و شکست خورده شده اند تا آنجا که شواردنازه وقتی پیام گورباچف را تسلیم امام کرد و عکس العمل قاطعانه ای را دید آنچنان در حیرت فرو رفت و امسال هم شینزو آبه مقابل خود رهبری را دید که در چنین عصری که رهبران جهانی مقابل ترامپ خاضع و محتاط اند، می گوید من حتی او را شایسته مبادله پیام هم نمی دانم و روابط ایران و ژاپن بحثش جداست و خود او فصل نوینی از روابط بین الملل در اندیشه اسلامی را طرح می کند. حالا این بحث هم که جای خود دارد چه بسیار افرادی که در سطح جهان مجذوبشان شده اند و آنها را مقتدای خویش می دانند و به تدابیرشان مطمئن اند. واقعاً علت اینگونه تناقضی چیست و چه حکمتی است تفاوت دو رهبر حکیم و متعبد با دیگران در نظام؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن عزیزان یعنی حضرت امام و رهبر معظم انقلاب نشان دادند اگر به نور حکمت متعالیه، مسئولانِ ما منوّر شوند آن می‌شود که آن دو عزیز شدند. پس باید به نوعی از خودآگاهی برسیم که حدّ اقل از معارفی که در تفسیر قیّم المیزان به ظهور آمده است؛ سیاستمداران ما غفلت نکنند تا سیاستمدارانی در ترازِ انقلاب باشند. موفق باشید

26322
متن پرسش
سلام و عرض ادب: با توجه به اینکه متفکری مثل شهید مطهری اشاره می کنند اجازه مطرح شدن حرفهای دیگر را هم در جامعه اسلامی بدهید زیرا منطق اسلام بشدت قوی است و می تواند پاسخ آنها را بدهد و راه حفظ اسلام این نیست که جلوی طرح افکار و عقاید مختلف را بگیریم و هم چنین آیه «الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه»، آیا اینکه امروز در کشور اسلامی ما، برخی ها بعنوان فعال اجتماعی حق نوشتن کتاب ندارند یا سلب از برنامه های اجتماعی یا تبلیغی در سطح عموم ندارند یا برخی کتبشان ممیزی می خورد، در تضاد با این فرمایش شهید و آیه شریفه نیست و باعث کانالیزه شدن فضای عمومی نمی گردد؟ بهتر نیست با این افراد مناظره گذاشت تا هم سطح فکر مردم بالا برود و هم نفی اجبار و سلب آزادی شود مثل مناظرات اول انقلاب خود متفکرین انقلابی با کمونیستها؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها باید مانع تهمت و دروغ شد وگرنه هرگز نباید مانع اظهار نظر و اظهار عقیده باشیم. ممیزیِ کتاب هم تنها به آن صورت قابل قبول است، وگرنه پس از مدتی جامعه از نظر اندیشه افول می‌کند زیرا رشد جامعه به تضارب آراء است. موفق باشید 

26317
متن پرسش
سلام علیکم: چرا شهید مطهری معتقد است: «اساسا اگر عصر ما را از نظر انسانی بخواهند ارزیابی کنند -نه از نظر صنعتی- اگر یک جنبه انسانی را بخواهند مالک و مشخصه عصر و زمان ما قرار دهند باید بگویم عصر نفاق.»؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید از آن جهت که درون مردم به معنویت گرایش دارد ولی ظاهرشان تحت تأثیر فرهنگ غرب است، آن‌طور فرموده‌اند. موفق باشید

نمایش چاپی