بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: مقام علم وعصمت معصومین«علیهم السلام»

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3870
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد عزیزم ، مدت هاست که سوالی فکرم را مشغول کرده ، با وجود مطالعات فراوان و پرسش از اساتید باز هم به یقین نرسیده ام. می ترسم دلم مریض شده باشد ... خواهشمندم جواب مرا مفصل پاسخ دهید : استاد بزرگوارم ، من وقتی خطاهای پیامبران را مطالعه می کنم با وجودی که می دانم خطا نیست و ترک اولی است ، باز هم نسبت به معصوم بودن آنها تردید پیدا می کنم گویا انتظارم نسبت به رفتار یک فرد معصوم براورده نمی شود.... علاوه بر این وقتی زندگینامه ی حضرات معصوم را مطالعه می کنم نسبت به داشتن علم غیب آنها تردید پیدا می کنم، و همیشه برایم این سوال مطرح بوده که اگر ایشان اول صادر از مصدر وجود هستند(مانند اول شعاع خورشید) و همانطور که در ادعیه می خوانیم که فرقی بین آنها و خداوند نیست جز آنکه آنها ممکن هستند و خداوند واجب ، پس چطور می شود که گاها نیاز به دانستن دارند؟؟ و اگر در جواب من خواهید گفت که از علم (ستون نوری) بهره مند هستند که گاهی از آن استفاده می کنند ، باید بپرسم که اگر علم به عنوان یک حقیقت بسیط در وجود آدمی است ، مگر می شود گاهی علم داشت و گاهی به صورت ارادی علم نداشت؟؟ مثلا در روایتی از امام معصوم داریم که به دنبال کنیز خود می گشتند و چون نیافتند فرمودند: " تعجب می کنم از مردمی که ما را صاحب علم غیب می دانند در حالی که من از یافتن کنیز خود درمانده ام" که اگر منظور ایشان وجه الخلقی خود بوده ، چرا اصلا اینطور بیان کرده اند؟؟ یا مثلا وقتی حضرت زهرا پرده زینتی آویخته بودند و پیامبر از این امر ناراحت شدند، آیا حضرت زهرا که ام وجود هستند نباید خودشان از ابتدا اینطور عمل نمی کردند؟؟ استاد بزرگوار ، از این مثال ها در ذهن زیاد پیدا می شود ، آیا دل من مرض دارد؟ گاهی تصور می کنم که ائمه بشر فوق العاده بوده اند و نه فوق بشر ،چه کنم به یقین برسم ؟ من کتاب های فلسفی شما را در مورد معرفت نفس و حقیقت نوری ائمه خوانده ام ، آیا حضرات هم مباحث حرکت حبی ، حرکت جوهری و وحدت وجود را تایید کرده اند ؟ یا اینکه این مباحث را صرفا دانشمندان اسلامی طرح کرده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد سؤالاتی که نسبت به علم ائمه«علیهم‌السلام» دارید سعی بفرمایید بین علم حضوری و علم حصولی و اقتضائات هرکدام مطالعاتی انجام دهید و از طرفی پیشنهاد می‌کنم کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را که همین روزها از چاپ خارج می‌شود بررسی بفرمایید تا بین حالت حضوری ائمه و نسبت آن‌ها با غیب در حقیقت نوری خودشان و با نفس ناطقه و جنبه‌هایی که باید در امور شخصی به آن بپردازند تفکیک بفرمایید. و این‌که از این جهت یک بشر فوق‌العاده‌ای بوده‌اند را غیر از آن جنبه‌ای بدانید که فوق بشرند و هنوز آدم خلق نشده که حقیقت نوری آن‌ها در عالم بوده. در همین مورد آن پرده‌ی زینتی را ارزیابی کنید که زهرای مرضیه«سلام‌الله‌علیها» در شرایط بشری خود به چنین کاری اقدام فرموده‌اند و رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» تشخیص می‌دهند ممکن است این اقدام مانع تجلی حقیقت نوری آن ذوات مقدسه بر جانشان شود 2- با تدبّر در عالم متوجه حرکت حبّی و حرکت جوهری و وحدت وجود می‌شویم، در یک بحث علمی باید به دلایل آن موضوع رجوع کرد. موفق باشید
3776
متن پرسش
باسلام 1.در مناظره ایت الله جوادی و ایت الله سیدان در مبحث معاد شما کدام سخن را می پذیرید؟ 2.آیا شعار ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند با اینکه معصومین فرمودند کسی را با ما مقایسه نکنید این شعار درست است که خطاب به مقام معظم رهبری می گویند؟ 3. آیا قبل از شروع بدایه الحکمه باید جوهر النضید را بخوانیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- روش و برخورد آیت‌الله جوادی بسیار حکیمانه بود و در آخر با طرح روایتی که از رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» آوردند معلوم کردند لازم نیست بدن قیامتی ما مادی باشد 2- ما نباید کسی را در مقام با اهل‌البیت«علیهم‌السلام» مقایسه کنیم 3- امروزه به‌حمدالله فلسفه‌ی اسلامی خیلی به کلام اسلامی نزدیک شده لذا فکر می‌کنم با تفکر فلسفی که در اسلام به‌خصوص در شیعه مطرح است بسیاری از موضوعات کلامی به نحو بهتری حل می‌شود. موفق باشید
3621
متن پرسش
باعرض سلام استاد جوادی املی در رحیق هر گونه عشقی جز عشق حق را مجازی دانسته اند ودر صورت استقلالی نگاه کردن به عشقی که پلی است به سوی حق ان را سراب دانسته اند ایا این مطلب شامل عشق ا به مامان نیز میشود؟ صدرادر همان بحث راه رسیدن به حق را از دنیا می دانند ایا این با برهان صدیقین تغاییر ندارد؟ این سخن در جلد دو در بحث مثل امده است ونیز شش رحیق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید محبت به امامان پلی است به سوی محبت به خدا و از این جهت می‌فرمایند عشق به آن‌ها عشق مجاز یا عبورگاه است و برهان صدیقین نیز روشن می‌کند هر کمالی که هر موجودی دارد باید به وجود مطلق ختم شود. موفق باشید
3572
متن پرسش
با سلام .فرق بین مقربین و ابرار چیست؟چون جمله ای است که میگوید حسنات الابرار سیات المقربین.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مقربین یعنی کسانی که بی‌واسطه با خداوند مرتبط هستند مثل ائمه«علیهم‌السلام»، ولی ابرار یعنی انسان‌هایی که تلاش دارند با رعایت دستورات الهی خود را پاک و نیکوکار گردانند. در این روایت می‌فرماید چیزهایی که ممکن است برای ابرار خوب و حسنه باشد برای مقربین سیئه است مثل این‌که ممکن است تفریح‌رفتن و بگو و بخند برای انسان‌های معمولی چیز خوبی باشد ولی برای مقربین که یک لحظه نمی‌خواهند توجه خود را از خداوند به چیز دیگری بیندازند، همین‌کار سیئه به حساب می‌آید. موفق باشید
3549
متن پرسش
با سلام. شما در کتاب "مبانی نظری و عملی حب اهل بیت "در جواب این سوال که اگر خدا در شخصیت ائمه تصرف کرده پس کمال شان به چه چیزی است فرمودید:آن ها باید عصمت موهبتی را با انواع عبادت ها و مراقبت ها نگه دارند چون به آن ها عصمت کامل داده شده بدون اینکه سائر صفات انسانی مثل شهوت وغضب و اختیار گرفته شود. یکی از دوستانم دادن عصمت کامل به اهل بیت را (بلاتشبیه) به برنامه کامپپیوتری تشبیه میکند که در صورت دادن آن به کامپیوتر هیچ تخلفی از آن سر نمی زند.یعنی طبق آیه ای در قران خظاب به پیغمبر که ظاهرا میگوید در صورت تخلف رگ تو را میزنیم ائمه امکان هیچ تخلفی ندارند.واگر امکان ارتکاب ذره ای خطا داشتند چگونه می شد به آن ها اعتماد کامل کرد و بدون احتمال خطا از آن ها پیروی کرد.؟ لطفا ما را راه نمایی بفرمایید با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: غفلت نفرمائید که ائمه«علیهم‌السلام» انسان هستند و لذا تمام امکانات انسانی از جمله اختیار را دارند پس نمی‌توان آن‌ها را به کامپیوتر تشیه کرد که یک برنامه به او می‌دهند و آن فقط آن برنامه را اجرا می‌کند. موقعیت ائمه«علیهم‌السلام» مثل موقعیت یک انسانی است که عقل او موضوعات را می‌شناسد و می‌تواند مطابق آن عمل کند و می‌تواند عمل نکند. منتها آن‌ها دقیقاً مطابق آن نور الهی عمل می‌کنند و چون خداوند می‌دانسته آن‌ها چنین انسان‌هایی هستند مقام عصمت را به آن‌ها داده تا بشریت از الگوهای کامل محروم نباشد. موفق باشید
3456
متن پرسش
سلام علیکم آیا اگر خداوند امتحاناتی که برای اهل بیت علیهم السلام لحاظ میکند را بسیار سخت کند آیا باز ایشان از این امتحانات سربلند و معصوم بیرون می آیند؟ یعنی هر قدر هم خداوند امتخاناتش را مشکلتر نماید باز ائمه بزرگوار ، معصوم باقی میمانند؟ (به شوخی:خداوند نمیتواند امتخاناتی بگیرد که اهل بیت نتوانند از پس آن برآیند؟)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چون اهل‌البیت«علیهم‌السلام» متوجه حکمت و رحمت حضرت حق هستند می‌دانند هرچه از طرف حضرت رب برسد موجب کمال و تعالی آن‌ها است تا آن‌جایی که حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» وقتی با حنجره‌ی بریده‌ی حضرت علی اصغر روبه‌رو می‌شوند عرض می‌کنند خدایا چون زیر نظر تو است تحمل آن برایم آسان است. موفق باشید
3421
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر و بزرگوار، آیا نفس ناطقه رسول اکرم صلی الله علیه و آله از زمان تولد با مقام نوری ایشان که مقام «اوّل ما خلق الله» است متحد بوده است یا پس از گذشت سالیانی از عمر ایشان و عبادت و تزکیه، شایستگی اتحاد با آن مقام را پیدا کرده اند؟ اگر اینچنین است آیا امکان داشت که هیچ انسانی بر روی زمین شایستگی اتحاد با آن مقام را پیدا نکند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فکر می‌کنم همواره رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» در عین ثابته‌شان با آن حقیقت مرتبط بوده‌اند و در دنیا در عین تشکیکی‌بودن آن ارتباط هرگز از آن منقطع نبوده‌اند. تزکیه‌ی ایشان برای حفظ و شدیت‌بخشیدن به آن ارتباط و اتحاد است. موفق باشید
3304
متن پرسش
با سلام خدمت استاد استاد بنده از ارادتمندان شما هستم و در جلسات دوشنبه ها هم حضور دارم ولی خود را معرفی نمی کنم چون می خواهم گناهی که مرتکب شدم را بیان کنم ملتمسانه خواهش می کنم به این سوالم قبل از سفرتان پاسخ دهید چون ذهنم را مشغول کرده. بنده برای ازدواج دختری را در نظر داشتم و پدرم با این که می دانست وشرایطش را داشت که اقدام کندولی اقدام نمی کرد . برای پدرم سفر مشهد پیش آمد و من عصبانی شدم و به امام رضا اهانت کردم که چرا او را راه می دهد من با این که مقام امام معصوم را می شناختم اهانت کردم ولی قصدم از اهانت -اهانت به مقام امام نبود بلکه می خواستم پدرم را سررنش کنم وبگویم که ازدواج من مهمتر از سفر مشهد است .ولی بلافاصله توبه کردم . حال سوال این است که آیا بنده در ان لحظه حکم ارتداد داشتم؟ درست است که مرجع من میفرماید اگر حالت عادی نبود مرتد نیست و مرتد کسی است که از روی علم و عمد اهانت کند ولی نکته این است که من در قسمتی که اهانت می کردم درست است که عصبانی بودم ولی نه آنقدر که حالتم غیر عادی شده باشد وعلم به مقام امام داشتم. خواهشا با این اوصاف بفرمایید که بنده درست است که گناه کبیره مرتکب شدم و همچنین پدرمرا آزردم (استغفرالله )ولی آیا بنده گناه ارتداد مرتکب شده ام و اکنون که توبه کردم مسلمان حقیقی هستم ؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: مطمئن باشید امام رضای رئوف من و شما از عصبانیت شما هم خوشش می‌آید و لبخند بر لب می‌آورند که این شیعه‌ی ما انتظار دارد ما رأفت خود را از پدرش دریغ بداریم در حالی‌که ما پدر او را راه دادیم تا قلبش را نرم کنیم که این‌قدر به فرزندش سخت‌گیری نکند و برای پسرش دست و آستین را بالا بزند. امام عزیز من و شما نه از این عصبانیت‌ها می‌رنجد و نه با این حرف‌ها شما مرتد می‌شوید، زیرا در عین داد و فریاد ،امامت آن عزیز را در جان خودتان دارید و به زبان بی‌زبانی می‌گویید شما که امام‌اید چرا کار ما را لنگ گذاشته‌اید غافل از این‌که چون می‌خواهد کار شما لنگ نماند آن‌طوری می‌کند که کرد. موفق باشید
3288
متن پرسش
سلام استاد عزیز تر از جانم. باتشکر از حضرتعالی که درشت خویی های امثال ما را تحمل می کنید. استاد عزیز بفرمایید آیا علم ائمه(علیهم السلام) نامحدود بوده یااین که بنابرخواست خدا بر بعضی علوم و حوادث آگاهی داشته اند. دوم این که آیا حضرت ولی عصر(عج) بر همه ی امور ما واقف هستند مثلا آیا آن حضرت شاهد جزیی ترین کارهای ما هستند مثلا همبسترشدن زن و شوهر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در مورد حدّ نصاب علم امام، پیشنهاد می‌کنم بحث علم امام در جزوه‌ی کلام2 را مطالعه فرمایید و یا منتظر بمانید این روزها به صورت کتاب تحت عنوان «مبانی نظری نبوت و امامت» خدمتتان عرضه می‌شود. البته عنایت داشته باشید که در روایت داریم که امامان می‌فرمایند: «هرچه را ما بخواهیم خداوند علم آن را به ما می‌دهد» و مسلّم وجود مقدّس حضرت چنین طلبی را ندارند تا خداوند علم آن را به حضرت بدهد. موفق باشید.
3258
متن پرسش
سلام علیکم.1:استاد شما در جایی فرمودید که برای اینکه انسان رجوع حضوری به حقیقت داشته باشد باید رجوع خود را به انسان کامل قرار دهد و در جای دیگر بحث از رجوع به نفس و از دریچه ی آن به معاد کردید و آن را مقدمه خواندید می خواستم در این رابطه که جایگاه معاد را و همچنین نسبتی که این بحث در رجوع به انسان کامل دارد بفرمائید؟2:به نظر شما آیا این مباحثتان در کتاب آشتی با خدا به نحوی خود محوری در انسان به وجود نمی آورد؟منظورم این است که این نوع ورود به دین که انسان را از پوچی نجات دهد( و نه اینکه ابتدا انسان خدا را ببیند و بعد از آن به خود نگاه کند و تکالیف و نسبت خود با خدا را بفهمد)یک زبان حد واسط برای شروع و بیرون آوردن کسانی که در دام دنیا اند نیست؟آیا نباید زبان دیگری به صحنه بیاید که یک مرحله بالاتر از زبان آشتی با خدا و دیگر کتب شما که می خواهد از خود انسان شروع کند و از آن دریچه به خدا برسد بوجود بیاید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- انسان کامل به عنوان واسطه‌ی فیض الهی، شدیدترین وجود در عالم مخلوقات است و تا انسان وجود را نشناسد نمی‌تواند به آن مقام رجوع کند. مباحث معرفت‌النفس و معاد ، نگاه ما را «وجودی» می‌کند و مسیر رجوع به انسان کامل را فراهم می‌نماید 2- نمی‌دانم منظورتان چیست. در روایات به ما توصیه شده از طریق شناخت خود بهتر می‌توانید حقایق عالم را بشناسید. موفق باشید
3217
متن پرسش
آیا کسی که غیرصواب از او صادرنمی‌شود، معصوم نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به اندازه‌ای که غیرصواب از او صادر نمی‌شود در آن جهت معصوم است ولی مقام عصمت ائمه«علیهم‌السلام» مقامی است که در فهم و عمل تماماً در عصمت هستند. موفق باشید
3218
متن پرسش
ما برای اثبات لزوم وجود پیامبر و امام، استدلال عقلی داریم. این استدلالِ عقلی‌ای که لزوم وجود پیامبر و امام را ثابت می‌کند، آیا لزوم وجود پیامبر یا امامی که باید زنده باشد را ثابت می‌کند؟ یا ثابت می‌کند باید امام و پیامبری بیایند اعم از این که الآن هم مصداق زنده‌اش لازم است باشد، یا این که لازم نبوده و همان پیامبر یا امام هزار سال قبل هم کافی است و ما می‌توانیم به سیرة همان موقع از او تمسک کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حجت خدا به اعتبار آن که حجت خداوند است باید همیشه باشد ولی سیره‌ی امام و نبی بدون آن‌که لازم باشد خودشان زنده باشند در تاریخ جاری است. مثل آن‌که شما در مبادی فقه به سنت رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» استناد می‌کنید در حالی‌که رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌و‌آله» در حال حاضر رحلت کرده‌اند. موفق باشید
3167
متن پرسش
سلام و آرزوی توفیق روزافزون سایت خبرآنلاین مصاحبه ای با شخصی به نام دکتر مهدی جعفری داشته اند و در آن تلویحا تایید کرده اند که امام حسین علیه السلام در زمان صلح امام حسن علیه السلام به ایشان فرموده اند :« پناه می‌برم به خدا! مبادا با پسر «ابوسفیان» مصالحه نمایی، که در این صورت، از راه پدرت دور شده‌ای!» :َآیا این نظرات و سخنان بطور کلی با اعتقادات شیعه سازگار است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چون ما در روایات داریم که حضرت امام حسین«علیه‌السلام» فرموده‌اند برادرم حسن«علیه‌السلام» در زمان خود بهترین کار را کرد و چون می‌دانیم امام معصوم جز آن‌چه خدا اراده می‌کند را انجام نمی‌دهد باید چنین روایاتی را جعلی دانست.آری نه امام حسن و نه امام حسین از این صلح راضی نبودند ولی در عین حال همان کاری که مصلحت بود را انجام دادند مثل قبول قطعنامه توسط حضرت امام خمینی .موفق باشید
3136
متن پرسش
با عرض سلام چند سوال رو مطرح میکنم لطفا پاسخ کاملی عنایت بفرمایید : 1.اینکه گفته میشه وقتی حضرت ظهور میکنن ایشون برای همه آشناست در چا دستگاهی میگنجه؟(یعنی مردم سابقا چهره ایشون رو دیدن؟) 2.در یه حدیثی شما فرمودید بهترین عبادت "ادمان تفکر فی الله در یه حدیث دیگه گفتین که بهترین عمل عبادی " عفت شکم و شهوت است این دو چگونه جمع میشن ؟ 3.محدوده علم امام تا کجاست؟(گاهی شده امام از داخل خونه فلانی خبر دادن و گاهی ازش سوال پرسیدن صبر کرده یا مثل موضوع کربلا هرچی به واقعه نزدیکتر میشدن ظهور اون خبر به قلب امام بیشتر میشد (طبق گفته خودتون) 4.اگه ما در دعایی خدا رو واسطه قرار میدیم تا قلب امام زمان رو از ما شاد کنه پس چه نیازی اصلا به امام هست؟(چون در حقیقت امام واسطه بین ما و خداست) 5.این عورت انسان که بعد از نزدیکی به شجره طیبه نمایان شد چیه؟ 6.چطوره که تو برخی موارد مثل خورده شدن اون نامه توسط موریانه یا الهامات دیگه ای که به قلب امام میشد , امام (ع) دفع خطر و بلا مینمودند اما در قضایای زیاد دیگه ای مثل قضیه جنگ صفین یا قضیه سقیفه امام مجبور به تن دادن به شرایط میشه در حالیکه امام میتونه با اندک عنایتی ورق رو برگردونه؟ 7. شنیدن صدای آه و ناله عذاب شوندگان زمانیکه حضرت علی(ع) از قبرستان رد میشدن یعنی چی؟(بحث معرفت النفسی اش رو عرض میکنم) 8.1.در کل اقدامات "اقتصادی" دولت رو در چند ماهه اخیر و در کل دوران زمامداری چطور ارزیابی میکنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- فکر می‌کنم از آن‌جهت که حضرت با فطرت مردم سخن می‌گویند همه احساس آشنایی با حضرت را دارند 2- از جهت عقیده حدیث اول مدّ نظر است و از نظر عمل موضوع دوم. و از این نمونه در احادیث زیاد داریم که از یک جهت افضل عبادات یک چیز است و از جهت دیگر، عمل دیگری افضل عبادات است 3- در جزوه‌ی کلام 2 حدّ نصاب علم امام بحث شده به آن‌جا رجوع فرمایید 4- از آن جهت که سیر ما به سوی خدا باید از طریق انسان کامل یعنی امام زمان باشد باید امام به ما نظر کنند و تا امام از ما راضی نباشند ما به قرب الهی نمی‌رسیم ولی نزدیکی خدا به ما، به واسطه نیاز ندارد و از این جهت که خدا به ما نزدیک است از خدا می‌خواهیم که قلب امام را از ما راضی کند. گفت: «یار نزدیک‌تر از من به من است .... این عجب‌بین که من از وی دورم» این بحث را در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» می‌توانید دنبال کنید 5- در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» یا در تفسیر سوره‌ی اعراف که هم‌اکنون بر روی سایت هست موضوع را دنبال کنید 6- این به مصلحت ادامه‌ی دین مربوط است که در کدام شرایط دین بهتر ادامه می‌یابد 7- مربوط به خودشان است 8- در سؤالات قبلی در رابطه با حیله‌های دشمن در مورد موضوعات اقتصادی عرایضی مطرح شده است. موفق باشید
3058
متن پرسش
با سلام و عرض خدا قوت. ایا تفاوت رتبه پیغمبر با سایر معصومین نشانه تفاوت درجه تقرب انهاست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به دلیل سخن خود ائمه«علیهم‌السلام» که برای رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» ارزش بیشتری قائل بودند و به دلیل آن‌که طبق روایات در نظام تکوین نور سایر ائمه«علیهم‌السلام» از نور رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» بوده باید مقام قرب رسول الله«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» بیشتر باشد ولی از نظر فهم شریعت و اظهار آن همه دارای چنین مقامی هستند. موفق باشید
2999
متن پرسش
با عرض سلام خدمت حضرت استاد،با توجه به سوال 2780 اینکه جنابعالی فرمودید حضرت علی (ع) از قبل می دانست که ابن ملجم قاتل اوست(باتوجه به ویژگی خلقت ابن ملجم )آیا با این وجود ابن ملجم می توانست قاتل حضرت علی(ع) نباشد؟(چون در کتاب یکی از علما خواندم صرف علم داشتن موجب سلب اختیار نمی شود مثل اینکه من علم دارم 2 ساعت دیگر می خواهم به مغازه بروم اما میتوانم که در آن موقع نروم)با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین طور است که می‌فرمایید چون علم ائمه«علیهم‌السلام» علم به واقعه است آن طور که واقع می‌شود. یعنی چون ابن ملجم قاتل حضرت علی«علیه‌السلام» است، حضرت به آن واقعه علم دارند. در این مورد می‌توانید جزوه‌ی «جبر و اختیار» که در سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید
2959
متن پرسش
سلام (غیر از چهارده معصوم )آیا در نهایت سیر و سلوک کسی می تواند به مقام امامت برسد ؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هرگز.در این رابطه به کتاب «امامت در تکوین و تشریع» رجوع فرمایید. موفق باشید
2922
متن پرسش
سلام علیکم! در وجه چرائی استغفار معصومین (ع) معمولا در کتابها و سایتها دلایلی ذکر می شود که چندان قانع کننده نیست. مثلا می گویند استغفار همیشه برای آمرزش گناهان نیست بلکه برای نیفتادن در ورطه گناه هم هست. یا اینکه مثلا می گویند این استغفارات برای تعلیم ما است و خودشان نیز نیازی به استغفار ندارند. و دلایلی شبیه به این. اما همانطور که گفتم این توجیهات چندان قانع کننده نیست و اگر هم این توجیهات درست باشد در مورد استغفارات کلی است. اما خوب برخی عبارات معصومین ع نعوذبالله صراحت در گناه دارد. هر چند که آن استغفارات کلی نیز اینطور است. مثلا پیامبر ص فرمودند:«إِنَّهُ لَیُغَانُ عَلَى قَلْبِی وَ إِنِّی لَأَسْتَغْفِرُ بِالنَّهَارِ سَبْعِینَ مَرَّة.»(بحار الأنوار ، ج‏25،ص 204 ) خوب اینجا رسول الله ص می فرمایند ابر و غباری بر دلم می نشیند. پس واقعا ابر و غباری است. یا مثلا عبارات امیرالمومنین ع در دعای کمیل. مانند این عبارات:«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا» در اینجا صراحتا امیرالمومنین ع می فرمایند:«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا» خوب این «کُلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا» یعنی چه؟؟؟!!! نعوذبالله این عبارات صراحت در گناه دارد. همچنین بقیه عبارات. یا اینکه این عبارت که دیگر از این عبارات دعای کمیل نیز صریحتر است.:«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: خَرَجْتُ مَعَ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع إِلَى بَعْضِ أَمْوَالِهِ فَقَامَ إِلَى صَلَاةِ الظُّهْرِ فَلَمَّا فَرَغَ خَرَّ لِلَّهِ سَاجِداً فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ بِصَوْتٍ حَزِینٍ وَ تَغَرْغَرُ دُمُوعُهُ - رَبِّ عَصَیْتُکَ بِلِسَانِی وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِکَ لَأَخْرَسْتَنِی وَ عَصَیْتُکَ بِبَصَرِی وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِکَ لَأَکْمَهْتَنِی وَ عَصَیْتُکَ بِسَمْعِی وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِکَ لَأَصْمَمْتَنِی وَ عَصَیْتُکَ بِیَدِی وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِکَ لَکَنَّعْتَنِی وَ عَصَیْتُکَ بِرِجْلِی وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِکَ لَجَذَمْتَنِی وَ عَصَیْتُکَ بِفَرْجِی وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِکَ لَعَقَمْتَنِی وَ عَصَیْتُکَ بِجَمِیعِ جَوَارِحِی الَّتِی أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ وَ لَیْسَ هَذَا جَزَاءَکَ مِنِّی قَالَ ثُمَّ أَحْصَیْتُ لَهُ أَلْفَ مَرَّةٍ وَ هُوَ یَقُولُ الْعَفْوَ الْعَفْوَ قَالَ ثُمَّ أَلْصَقَ خَدَّهُ الْأَیْمَنَ بِالْأَرْضِ فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ یَقُولُ بِصَوْتٍ حَزِینٍ بُؤْتُ إِلَیْکَ بِذَنْبِی عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَإِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ غَیْرُکَ یَا مَوْلَایَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ أَلْصَقَ خَدَّهُ الْأَیْسَرَ بِالْأَرْضِ فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ ارْحَمْ مَنْ أَسَاءَ وَ اقْتَرَفَ وَ اسْتَکَانَ وَ اعْتَرَفَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَه‏» امام معصوم(ع) چه عصیانی را با پایش، دستش، گوشش، زبانش، چشمش و فرجش انجام داده؟!!! یا بخش هائی از دعای عرفه مانند: 1- «اللَّهُمَّ اکْشِفْ کُرْبَتِی وَ اسْتُرْ عَوْرَتِی وَ اغْفِرْ لِی خَطِیئَتِی وَ اخْسَأْ شَیْطَانِی» در اینجا نیز مانند مورد قبل. همچنین شیطان امام معصوم(ع) چیست؟!!! 2- « وَ عَظُمَتْ [عِنْدِی‏] خَطِیئَتِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی وَ رَآنِی عَلَى الْمَعَاصِی فَلَمْ یَخْذُلْنِی [فَلَمْ یُخْزِنِی‏]» 3- «ثُمَّ أَنَا یَا إِلَهِی الْمُعْتَرِفُ بِذُنُوبِی فَاغْفِرْهَا لِی أَنَا الَّذِی أَخْطَأْتُ أَنَا الَّذِی أَغْفَلْتُ أَنَا الَّذِی جَهِلْتُ أَنَا الَّذِی هَمَمْتُ أَنَا الَّذِی سَهَوْتُ أَنَا الَّذِی اعْتَمَدْتُ أَنَا الَّذِی تَعَمَّدْتُ أَنَا الَّذِی وَعَدْتُ أَنَا الَّذِی أَخْلَفْتُ أَنَا الَّذِی نَکَثْتُ‏ أَنَا الَّذِی أَقْرَرْتُ» امام معصوم(ع) دچار چه غفلتی شده اند؟!!! دچار چه جهلی شده اند؟!!! دچار چه سهوی شده اند؟!!! امام معصوم(ع) از کدام وعده خویش تخلف کرده؟!!! چه نقض پیمانی کرده اند که می فرمایند«نکثت»؟!!! 4- «إِلَهِی أَمَرْتَنِی فَعَصَیْتُکَ وَ نَهَیْتَنِی فَارْتَکَبْتُ نَهْیَکَ فَأَصْبَحْتُ لَا ذَا بَرَاءَةٍ فَأَعْتَذِرَ وَ لَا ذَا قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ فَبِأَیِّ شَیْ‏ءٍ أَسْتَقِیلُکَ یَا مَوْلَایَ أَ بِسَمْعِی أَمْ بِبَصَرِی أَمْ بِلِسَانِی أَمْ بِیَدِی أَمْ بِرِجْلِی أَ لَیْسَ کُلُّهَا نِعَمُکَ عِنْدِی وَ بِکُلِّهَا عَصَیْتُکَ یَا مَوْلَایَ فَلَکَ الْحُجَّةُ وَ السَّبِیلُ عَلَیَّ» امام معصوم(ع) کدام امر پروردگار را انجام نداده؟!!! کدام نهی پروردگار را انجام داده؟!!! 5- «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» امام معصوم(ع) چه ظلمی را مرتکب شده اند که فرموده اند إنی کنت من الظالمین؟! البته خوب از آن طرف با توجه به ادله عصمت مطمئنیم امام ع قطعا هیچ گناهی نکرده است. پس این عبارات را باید چطور فهمید!؟ و اینکه فهم صحیح از این روایات چیست!؟ البته در جواب شما هم بصورت کلی وجه استغفار معصوم ع را بیان کنید هم خاصتا عبارات بالا را که صراحت در گناه است توضیح دهید. اگر بتوانید به تک تک عبارات بصورت موردی جواب دهید ممنون می شوم. البته یک جواب عمیق و جامع و کامل و فلسفی عرفانی بدهید و یک جواب سطحی مانند بقیه جواب های دیگر کتب ندهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با توجه به این‌که در سؤال و جواب‌های معمول در این سایت مجبوریم رعایت اختصار را بنماییم تا امکان جواب‌دادن به همه‌ی سؤالات باشد در جواب جنابعالی به صورت کلی باید عرض کنم عنایت داشته باشید که قلب امام معصوم که شأن اصلی‌اش در مقام بی‌واسطه با حق است اگر به جهت داشتن بدن و نیازهای بدن در حدّ نظر به رفع نیازهای بدنشان از آن حضور مطلق عدول کند برای رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و امام معصوم«علیه‌السلام» قابل تحمل نیست و لذا رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: هر روز غباری بر دلم می‌نشیند که با هفتاد استغفار آن را برطرف می‌کنم. معلوم است که این استغفار از گناه نیست زیرا کسی که در مقام «ما ینطق عن الهوی» است و میل خود را زیر پا گذارده کاری در مقابل فرمان الهی انجام نمی‌دهد که عصیانی و معصیتی واقع شود بلکه همان احساس عدول از حضور مطلق برای آن‌ها سنگین است و در همین رابطه است که حضرت امام حسین«علیه‌السلام» در دعای عرفه عرضه می‌دارند: « إِلَهِی تَرَدُّدِی فِی الْآثَارِ یُوجِبُ بُعْدَ الْمَزَارِ » یعنی نظر به آثار تو مرا از نظر به تو باز می‌دارد. زیرا فرق است بین آن‌که با نور خدا به آیات الهی بنگرند تا این‌که در محدوده‌ی آیات الهی بر خدا نظر کنند. حالت دوم برای آن‌ها یک نحوه دوری از خدا است و گناهی محسوب می‌شود که عصمت آن‌ها را تهدید می‌کند و لذا از خدا می‌خواهند این نوع گناه را که موجب می‌شود پرده‌ی عصمت پاره شود را بپوشاند تا حجابی بین آن حضرت و خدا در میان نباشد، حتی حجاب‌های نوری را. عمده آن است که متوجه مقام قرب اولیاء الهی باشید و در آن فضا معنای استغفار آن‌ها را درک کنید. علاوه بر آن ابن‌سینا نکته‌ی ظریفی در این رابطه دارد که در جای خود سخن عالمانه‌ای است . او می‌فرماید استغفار اولیاء الهی «لِلْدَفع» است بر عکس استغفار ما که «لِلْرَفع» است. ما استغفار می‌کنیم که خدایا آلودگی‌هایی که مرتکب شده‌ایم را رفع کن ولی آن‌ها از خدا طلب دفع گناه می‌کنند که خداوند مانع نزدیکی گناه به آنان شود و از این طریق مقام عصمت خود را حفظ می کنند. موفق باشید
2863
متن پرسش
سلام علیکم ایا میشود خداوند امتحاناتی داشته باشند که ائمه معصومین (ع) نیز نتوانند سربلند و موفق از آنها بیرون بیایند ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: معنا نمی‌دهد که انسان‌های معصوم از امتحان الهی سربلند بیرون نیایند؟ آیا امتحانی به عظمت کربلا می‌توان تصور کرد؟
2850
متن پرسش
دلایل ضروری بودن وجود امام در جامعه پس از پیامبر (ص) را یک بار مرور کنید چرا به همین دلایل در زمان غیبت دست ما از معصوم کوتاه است اگر بگویید مجتهدین چرا بعد از پیامبر مجتهدین نتوانند این وظیفه را به عهده بگیرند با توجه به این همه مسائل جدید که پیدا شده و اسلام ادعای دستگیری دارد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آنچه خداوند بعد از اسلام برای بشریت جهت هدایت او اراده کرده بود، حضور امام معصوم بود ولی جامعه‌ی اسلامی در صدر اسلام متوجه ضرورت وجود امام نشد و در نهایت کار به غیبت امام کشیده شد. در این فضا است که ما اضطراراً به کمک مجتهدین باید برای عدم انقطاع از شریعت در دین، اجتهاد داشته باشیم و این کامل‌ترین رجوع به اسلام نیست تا بگوییم چرا بعد از پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌واله» مجتهدین ادامه‌ی اسلام را به عهده نگیرند. کامل‌ترین رجوع به اسلام وقتی حاصل می شود که امامی معصوم در صحنه باشد. موفق باشید
2825
متن پرسش
سلام علیکم.علم ائمه(سلام الله علیهم) به چه اموری تعلق میگیرد؟اموری که در حوزه ی تعالی بخشیدن به زندگی انسان و وظایف آنان است؟ائمه به ژنتیک فیزیک موسیقی مهندسی الکترونیک و... نیز علم دارند؟و یا باید داشته باشند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی حقیقت عالم و آدم در نزد ائمه«علیهم‌السلام» است، به جنبه‌ی وجودی هر موجودی علم دارند. اگر علم ژنتیک و فیزیک و موسیقی به جنبه‌ی وجودی پدیده‌ها نظر دارند، ائمه دارای آن علم هستند ولی اگر موضوع مورد بحث یک موضوع وَهمی است، معلوم است که حقیقتی در میان نیست که علم به آن معنا داشته باشد. در موضوع علوم تجربی باید بین آنچه تجربه می‌شود و بین آن‌که دانشمندان از تجربه نتیجه می‌گیرند تفکیک کرد. آنچه مورد بحث است و خطا در آن راه دارد قسمت دوم است که در جلسات آخر کتاب «تمدن‌زایی شیعه» به آن پرداخته شده است. موفق باشید
2839
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم علم غیبی ائمه برای آنها تکلیفی را ثابت یا ساقط نمی کند با توجه به این نکته که از شما واز آیت الله جوادی شنیده ام پس اینکه امیر المومنین علیه السلام بر اساس علم غیب قضاوت می کردند ویا جنگ بر اساس تأویل در مورد امام زمان علیه السلام چگونه جمع می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه ائمه«علیهم السلام» مأمور بودند بر اساس ظاهر قضاوت کنند و این که گفته شده حضرت علی«علیه السلام» جهت تأویل قرآن جهاد می کردند به آن معنا است که می خواستند قرآن را در مسیر اصلی و اولیه ی خود برگردانند و این غیر از آن است که بخواهند با جنبه ی باطنی علم خود عمل کنند. در این مورد به بحث »علم امام» در جزوه ی کلام 2 رجوع فرمایید. موفق باشید
2798
متن پرسش
بسمه تعالی باعرض سلام و ضمن تبریک اعیاد سعید قربان و غدیر خدمت محضر شما استاد عزیزم اینکه خدا جیزی را برای انسان خواسته باشد برای انسان خیلی شیرین و قابل تحمل است هرجند که سخت ترین ها و تلخ ترین ها باشد، اما انسان یقین کند که این خواست خداست اما گاهی میشود که در مصایب و گرفتاری ها این مساله بشدت انسان را آزار می دهد که این گرفتاری بدلیل انتخاب و یارفتار اشتباه خود انسان بوده که اکنون گریبانگیر انسان شده و خدا هم دوست نداشت اینگونه شود و خود انسان با نداشتن ایمان خودش را گرفتار کرده و لذا هیچ اجر و پاداششی هم ندارد و یا می توان آن را عذابی جهت آن انتخاب و یا رفتار اشتباه در نظر گرفت مثال بارز این موضوع را می توان کسی را در نظر گرفت که روزی عاشق یک دختر از روی احساسات شده که او با دین و مذهب خیلی عمیق رابطه نداشته و حال مجبور است یک عمر با او با کراهت و سختی زندگی کند و مدام آرمانهایش را زیر پا بگذارد و یا کسی که سیگار می کشد و دجار بیماری سرطان می شود و... سوال دوم اینکه ما در روایات و کتب شما به این نتیجه رسیدیم که مقام همه اهل بیت مقام اول ما خلق اللهی است و همه یک مقام دارند اما روایات دیکری هستند که اولویت امیرالمومنین یا فاطمه زهرا یا حتی امام حسین و گاهی هم پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین را مطرح می کنند چگونه باید این دو را باهم جمع کرد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- قرآن می‌فرماید حتی اگر انسان گرفتار گناهان و سیئات شد و پیرو آن مشکلاتی برایش پیش آمد، اگر در جهت الهی قدم بگذارد نه‌تنها آثار آن گناهان را مرتفع می‌کند حتی جای آن گناهان را حسنه می‌نشاند. می‌فرماید: «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً» با این وصف چه جای نگرانی است. وقتی انسان در شرایط پیش‌آمده نیز با ادامه‌ی دینداری آن خطاها را تبدیل به نردبانی نماید برای صعود بیشتر. 2- همان امامانی که می‌فرمایند همه‌ی آن‌ها در مقام اصلی خود دارای حقیقت واحدی هستند معتقدند بعضی از ائمه«علیهم‌السلام» در مقام ظهور در دنیا امکان بیشتری جهت ظهور آن حقیقت داشته‌اند و از این جهت در مقایسه با ظهور نسبت به سایر امامان، بعضی افضل‌اند. موفق باشید
2768
متن پرسش
سلام.اینکه ائمه سلام الله علیهم قبل از آفرینش عالم خلق شده اند به چه معناست.بینید ما در احادیث داریم که نور آن ها خلق شده است نه خود آن ها(اعم از نفس یا جسم).من نمی دانم این نور چیست؟اما آیا آن ها از خود آگاهی داشته اند؟یعنی در مرتبه خودآگاهی و شعور نسبت به خود بوده اند؟آیا ادراک تعقل و تخیل داشته اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نور عظمت ائمه«علیهم‌السلام» مثل نور فطرت ما است که در واقع فطرت هرکس حقیقت او‌ است، منتها آن‌ها آن نور فطری را بالفعل داشته‌اند و باید آن را حفظ می‌کردند، ما آن را بالقوه داریم و باید به آن برسیم و از این جهت می‌توان گفت وقتی آن‌ها با حقیقت خود باشند نسبت به تمام لوازم خود، خودآگاهی دارند و مراتب مادون خود را نیز احساس می‌کنند و از تعقل و تخیل لازم بهره‌منداند. موفق باشید
2755
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز اقای طاهرزاده و همه اداره کنندگان این سایت که حقیقتایک سایت اسلامی ناب است وخداوندراسپاسگزارم که مرا بااین استادعزیزکه انسان را به حضور می برد اشنا کرداماسئوال اینجانب ایا نفوس ائمه بعد ازشهادتشان درتکوین ویا تشریع همان نقش درزمان حیاتشان را دارد با سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مقام اصلی ائمه«علیهم‌السلام» فوق جسم آن‌ها است و لذا همیشه در عالم حاضرند و در همین رابطه شما در زیارت آن‌ها اظهار می‌دارید: «اشهد انک تشهد مقامی و تسمع کلامی و ترد سلامی» سلامم را جواب می‌دهی، حرفهایم را می‌شنوی (اصلاً داری مرا می‌بینی) می‌ماند که مسئولیت اصلی اداره‌ی جهان امروز به عهده‌ی حضرت صاحب‌الزمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» است ولی همه‌ی امامان از کسی که به آن‌ها متوسل شود دستگیری می‌کنند. موفق باشید
نمایش چاپی