بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: مرگ - برزخ - معاد

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10357
متن پرسش
با عرض سلام: در سوالات قبلی شما، یکی از کاربران نسبت به کتاب حیات برتر آقای صفایی(عین صاد) مطالبی نوشته بودند. جناب استاد بنده آن کتاب را مطالعه کرده ام و دوست داشتم چند نکته ای را اضافه کنم. آقای صفایی اصلا در مقام توضیح معاد جسمانی یا غیر جسمانی نیستند و اصلا روی سخن ایشان با کسانی است که معاد را انکار می کنند، اتفاقا مباحث مطرح شده در کتاب ایشان بسیار عمیق و دقیق است، و نکاتی را بیان می دارند که عمق زیادی دارند، ایشان طرح موضوع معاد را از دیدگاه قرآن بررسی می کنند که قرآن منکرین معاد را چگونه تذکر می دهند، مومنین را چگونه و لجبازها را چگونه و غافلها را چگونه و هرکدام را باز می کنند و شرح می دهند و نگاه خاص و ویژه ای را به انسان می دهد، و برای عظمت قیامت و اینکه بهشت درجاتی متفاوت و عجیب دارد و بهشت لقا را با دقتی قشنگ از قرآن مطرح می فرمایند، در هر حال کلام استاد صفایی بیان خاص و ویژه ای دارد و ایشان در مقام جواب به همه ی شبهات پیرامون معاد هستند نه تبیین معاد جسمانی یا روحانی. من یک متن کوتاه از کتاب ایشان را خدمت دوستان بیان می کنم تا عمق نگاه ایشان را درک کنند. ( استاد صفایی: قرآن نمی گوید معاد هست پس انسان برانگیخته می شود، بلکه می گوید انسان ادامه دارد پس معادی هست، معاد در قرآن نتیجه ی ادامه ی انسان و ایمان به آن هم نتیجه ی ایمان به انسان است، آنچه در قرآن مطرح می شود بحث عشق به معاد است نه علم به معاد...)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند شما را در زمره‌ی دلسوزان نسبت به دین و دیانت قرار دهد که متذکر این نکته شدید. موفق باشید
10297
متن پرسش
سلام: شما در کتاب مبانی معرفت مهدویت این بحث را مطرح فرمودید که حقیقت غایت هر شیئی بالفعل موجود است. بر این فرض اگر با حضرت حجت (عج) به عنوان غایت هستی به این دلیل که موجود هستند بشود صحبت کرد، پس علی القاعده باید از میوه ای که هنوز به ظهور نیامده (ولی موجود هست) نیز بشود استفاده کرد و تناول نمود. و حال آنکه اینگونه نیست. زیرا هر دو (بلا تشبیه) موجود هستند ولی ظهور ندارند. پس اگر می شود از یکی از این دو استفاده نمود از دیگری نیز می شود. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نحوه‌ی وجود غایت هرچیز با صورت بالفعل آن در عالم ماده یک جنس نیست. آری حتماً کسی که با نحوه‌ی غایی میوه‌ها مأنوس است، روحاً از آ‌ن‌ها بهره می‌برد مثل بهره‌مندی مؤمنین در بهشت. موفق باشید
10299
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و عرض خدا قوت. لطفا به طور کامل توضیح بفرمایید که منظور از مشرکین در جمله «سپس به او ضربتی می زنند که اهل آسمان ها و زمین جز مشرکین می شنوند.» چیست؟ کتاب «معاد» صفحه 84. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً مشرک در این روایت بسیاری از مردم می‌باشند زیرا قرآن می‌فرماید: « وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ ». موفق باشید
10279
متن پرسش
با سلام: با ده نکته از معرفت النفس شروع کردم و وارد مباحث معاد شما شدم. هر چند بعضی از مسائل برایم مبهم بود در کل حس حضور نسبت به معاد و برزخ را در وجودم حس می کردم و روز به روز شیفته تر نسبت به معاد شما می شدم و عاشقانه معاد را دنبال می کردم. وقتی شما حالات خواب را بیان می کردید همه را در وجود خودم حس می کردم. آن روز متوجه حرفهای شما نبودم که می فرمودید بعضی ها ممکن است مجتهد باشند ولی در بحث معاد عوام باشند، استاد آن روز فکر نمی کردم این تفکر ملاصدرا مخالف داشته باشد ولی الان چند وقتی است که با چند مدل تفکر روبروی ملاصدرا هم آشنا شده ام! تفکری که اصلا مجرد بودن را رد می کند! اصلا تمام فلسفه را رد می کند! همه ی آیاتی که شما در مورد معاد ذکر می کنید مثل «یوم تبدل الارض غیر الارض» را جور دیگر معنا می کنند! استاد دچار یک بهم ریختگی فکری شده ام. وقتی می بینم تمام مبانی فکریم که در این یکی دو سال با آنها انس گرفته ام همه زیر سوال می رود، وقتی به علامه طباطبایی بدبین می شوم که نکند نظرات خودش را به قرآن تحمیل کرده باشد بهم می ریزم. استاد از کوچکی ظرفیت خودم بسیار ناراحتم، از اینکه نمی توانم درست را از غلط تشخیص بدهم از خودم ناراحت می شوم. استاد چگونه بتوانم بهتر بفهمم، چگونه معاد دقیق و بدون شبهه را بفهمم، استاد خواهشا مبسوط برایم بگویید تا اینقده بین دو راهی نمانم. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در میدان تقابل افکار می‌تواند فکر کند و رشد نماید. مگر به ما توصیه نشده است در قرآن تدبر کنیم؟ پس معلوم است با برخورد سطحی با قرآن حرف اصلی قرآن ظهور نمی‌کند. عجله نکنید در قرآن تدبّر کنید تا حقایق برایتان روشن شود. علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در قرآن تدبر کرده‌اند. موفق باشید
10281
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد گرامی: اینجانب در گروه مطالعاتی هستم که پس از مطالعه کتب ده نکته از معرفت نفس و برهان صدیقین و حرکت جوهری در حال مطالعه کتاب معاد جنابعالی هستیم که سوالات زیر برایم پیش آمده که به ترتیب در زیر مطرح می کنم، متشکر می شوم اگر پاسخ بفرمایید و بنده را در فهم بهتر این مطالب یاری کنید: 1- با توجه به جمله «نفس انسان صورت اخیر اوست و شیئیت انسان به آن است، اگر انسان در عالم طبیعت مسیر کمالی خود را طی کند به جایی می رسد که از ماندن در عالم طبیعت مستغنی است و جسم طبیعی را پشت سر گذاشته و در اثر حرکت جوهری به جسم مثالی که حاصل حرکت آن جسم طبیعی است نایل می شود و از طبیعت بیرون می رود و به مرگ طبیعی از دنیا می رود. » (معاد ص 50). سوال اینجاست که افرادی که در اوایل کودکی و جوانی به دلیل مرگ غیر طبیعی مانند تصادف از دنیا می روند و هنوز بسیاری از قوه‌ها به فعل نرسیده و جسم مثالی به آن حد که باید نرسیده تا روح از بدن خارج شود، در برزخ چگونه و با چه جسم مثالی و برزخی خواهند بود؟ 2- با توجه به جمله نفس انسان صورت اخیر اوست، افراد مسن که صورت اخیر آنها با محدودیتهایی رو بروست در برزخ چگونه خواهند بود با توجه به این مطلب که در بهشت پیری وجود ندارد. 3- با توجه به جمله «در نشئه آخرت بدن خود را خودش ایجاد می کند، بلکه آن بدن، بدنی است که نفس، خود آن بدن است.» (معاد ص 51) چگونه می توان نفسی که در قالب مکان و زمان نمی گنجد را دارای جسمی دانست که خود آن نفس است در حالی که هر صورت و جسمی که قابل مشاهده است باید حدی داشته باشد تا قابل مشاهده باشد و اگر جسمی مشاهده نشود چگونه هر کس از صورتش شناخته حواهد شد؟ 4- این نکته که قیامت لا جرم و لا جسم است پس اینکه در قرآن کریم از درخت و باغ و حور و... که ظهورات الطاف حضرت حق هستند، سخن می گوید چگونه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- افرادی که در سیر تکوینی خود در دنیا جسم مثالی خود را به ظاهر شکل نداده‌اند، جسم مثالی آن‌ها مطابق اعمالی که انجام داده‌اند و نیتی که داشته‌اند خواهد بود. از طرفی شخصیت آن‌ها چنین زندگی را انتخاب کرده و لذا مطابق انتخابی که در عین ثابته‌ی خود کرده‌اند در برزخ با خود روبه‌رو می‌شوند 2- صورت اخیر هرکس همان شخصیتی است که با انتخاب‌های خود ساخته، نه صورت جسم او که بحث پیری و جوانی پیش ‌آید 3- جسم قیامتی شبیه صورت‌های ذهنی است که در عین شکل‌داشتن، محدود به مکان و جرم نیست و شما می‌توانید صدها پرتغال را در ذهن خود جای دهید 4- جرم و جسم نداشتن، غیر از آن است که شکل نداشته باشد. صورت‌های قیامتی به جهت شدت وجود از محدودیت‌های جرم و جسم به معنای مکان‌مندی آزاد‌اند. در کتاب «معرفتِ نفس و حشر» این موضوعات بیشتر روشن می‌شود. موفق باشید
10233
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: درباره آیه 63 و 64 احزاب سوال داشتم، اگر کسی روحش به آن لطافتی نرسیده باشد که مثلا متوجه شود بخاطر یک غیبت قیامت از منظرش رفته و یا بر اثر عمل صالحی به قیامت نزدیک شده ولی بر اساس اعتقاد به قبامت عمل صالحی انجام دهد یا از عمل حرامی دوری کند آیا چنین شخصی از عتاب آیه خارج است؟ حضرتعالی فرمودید باید بر اساس قیامت عمل کنیم و دیگران را به این نحوه رجوع به قیمت دعوت کنیم. اگر طبق روایت با عمل خود مردم را به عمل صالح دعوت کنیم و امر به معروف و نهی منکر کنیم هرچند شرحی درباره نحوه رجوع به معاد ندهیم به وظیفه خود عمل کرده ایم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که حرکات و سکنات ما ناشی از خداترسی و نظر به قیامت باشد، خود به خود نتایج زیادی به همراه دارد. از طرفی با توجه ممتد به قیامت اعمال صالح ما نورانیت بیشتری می‌گیرد و در ساختن جامعه‌ی سالم مؤثرتر خواهد بود. موفق باشید
10181
متن پرسش
با سلام: بنده کتاب «حیات برتر» از آقای صفایی(عین.صاد) را مطالعه کردم. برداشتی که از کتاب کردم این بود که آقای صفایی نوع نگاهشان به معاد فرق دارد و در جاهایی معاد جسمانی مادی را شرح می دهند و حتی در قسمتی از کتاب شبهه اکل و ماکول را جواب می دادند البته در مقام جواب به منکرین معاد هستند. در هر حال نمی دانم که نگاه آقای حائری به معاد چگونه است؟ از آنجایی که بسیاری از نکات ناب در کتاب ایشان وجود دارد نکاتی که ملموس و عمیق است، خیلی دوست داشتم نظر ایشان را نسبت به معاد ملاصدرا بدانم. ایشان در قسمتی از کتاب که در مورد آتش جهنم است، خواننده را ارجاع به بعضی مباحث فیزیک می دهند مثلا می گوید: «یک بحث هم وجود دارد که می گویند اصطکاک به وجود می آید و در آن ضربان شدیدی به وجود می آید آن صدای مهیب آن سوختن آن انفجار بزرگ که اذا البحار سجرت... کسانی که می گویند ستاره ها به هم می خورند و منظومه به هم می خورد می گویند تسجیر و انفجار آب بدترین نوع انفجار است دریا تسجیر می شود و آب آتش می گیرد می توانید بروید بحث های علمی اش را ببینید» استاد بنده تصور می کنم نگاه فرق دارد و اینها شرح معاد مادی است. استاد جمع این مطالب با شرح معاد شما برایم مشکل است. اگر صلاح می دانید نوع نگاه آقای صفایی و تحلیل ایشان را بیان فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال سخن ملاصدرا را فراموش نفرمایید که فرمود: بعضی عقاید نسبت به معاد سالم است ولی صحیح نیست و خودش دلایل نظر خود را می‌آورد و حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در تقریراتشان به‌خوبی آن را می‌پرورانند و یا حضرت علامه«رحمة‌اللّه‌علیه» در حدّ آمادگی مخاطب نکات ظریفی را در ذیل آیات مربوط به معاد مطرح می‌کنند. حال یا مرحوم صفائی بنا بر فهم مخاطب خود سخن گفته‌اند، و یا واقعاً معاد جسمانی را مطابق معاد مادی گرفته‌اند. مهم اعتقاد به چنین معادی است که انسان را از گناه باز می‌دارد. موفق باشید
10153
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر از اینکه زود پاسخ می دهید. می خواستم بپرسم با توجه به اینکه انسان به هر حال بدون اختیار قدم به دنیا گذاشته و بار سنگین امانت بر دوشش گذاشته می شود و گذشتن از موانع این دنیا و مهم تر از آن مراحل برزخی و اخروی سخت است چرا این همه عذاب باید ببیند؟ و چرا این همه عذاب بیشتر به صورت آتش مطرح می شود؟ در ضمن اگر در این زمینه کتاب یا جزوه ای دارید معرفی نمایید تا استفاده بیشتری ببرم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» داشته‌ ام. عنایت داشته باشید هیچ وقت در قیامت عذابی به انسان نمی‌دهند بلکه قرآن در آیه52 سوره‌ی یونس(علیه‌السلام) می‌فرماید: «ثُمَّ قیلَ لِلَّذینَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ بِما کُنْتُمْ تَکْسِبُون‏» به آن‌هایی که در دنیا ظلم کردند گفته‌ می‌شود بچشید عذاب جاودانه را، جز آن‌چه خودتان برای خودتان کسب کردید جزا داده شدید؟ در واقع ما را خلق کردند برای این که ما آینه‌ی نمایش کمالات الهی باشیم و از کمالات الهی برخوردار شویم؛ حال اگر خودمان به خودمان ظلم کردیم و چیزهای دیگر را انتخاب کردیم، تنها آثار همان اعمال‌مان را به ما می‌دهند که چون آن اعمال با فطرت ما نمی‌خواند و مطابق حقیقت خود عمل نکردیم، عذاب آور است. موفق باشید
10159
متن پرسش
سلام جنابعالی قرمودید کسانی که در خانه زور گویی می کنند با چنگیز محشور می شوند. در معارفی که از حضرتعالی آموختیم شیعه گناه بهش نمی ماند و اگر جهت گیری اش درست باشد حتی در برزخ پاک می شوند و در کتاب معاد فرمودید کسانی که در دنیا موفق به توبه نشدند پاک می شوند پس چگونه شخص مورد با چنگیز محشور می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این صفت، صفت چنگیز است. حال اگر کسی به نور اهل البیت علیهم‌السلام مواظب بود این رذائل در جانش نهادینه نشود و در اسرع وقت توبه کرد و ملاک عمل را حرکات و سکنات و گفتار اهل بیت علیهم‌السلام قرار داد و از این که با شخصیت اهل البیت هماهنگی ندارد دوری کرد، آری او شیعه است و همانطور که می‌فرمایند، گناه در او نهادینه نمی‌شود. موفق باشید
10130
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: با توجه به آثار حضرت استاد، سیر مطالعاتی برای تفکر فلسفی چگونه باید باشد؟ به بیان واضح تر مطالعه را از کدام کتاب و منبع استاد باید شروع کنیم تا مطالب را بصورت منظم و مدون در ذهن و فکر خود هضم کنیم؟؟؟ لطفا پاسخ اینجانب را در اسرع وقت بدهید چون مدتی است که از مباحث جا مانده ام. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان سیر مطالعاتی که روی سایت هست کمک می‌کند. رویهم‌رفته باید معرفت نفس را در خود بیابید و سپس به برهان صدیقین بپردازید و در بحث معاد، بحث معرفت نفس و برهان صدیقین به صورت قوی‌تری جمع شده. موفق باشید
10093
متن پرسش
سلام علیکم: فرموده اید: «بعضی از انسان‌ها از نظر طینت و شخصیت عموماً امور الهی را انتخاب می‌کنند و شخصیتاً خود را در انتخاب‌های معنوی می‌پرورانند با این‌که می‌توانند انتخاب‌های غیر الهی داشته باشند و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» نمونه‌ی کامل چنین شخصیتی هستند» گناه شخصی که شخصیتش اینچنین نیست چیست؟ اگر عین ثابته فردی تمایل به بدی دارد چرا خدا عقابش می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این دیگر مربوط به خود شخص است که آیا مطابق عهد الهی‌اش که در فطرت خود دارد انتخاب کند و یا نه، به همین جهت آن‌هایی که مطابق عهد الهی‌شان عمل نکنند فردای قیامت خود را ملامت می کنند. موفق باشید
10048
متن پرسش
سلام حضرت استاد: در کتاب «معاد بازگشت به جدی ترین زندگی» صفحه 62 در پاراگراف آخر شما جهت توضیح بیشتر درباره نحوه حضور مومنان در برزخ داستان مومن آل یاسین را مطرح فرموده اید اما به اشتباه نام مومن آل فرعون و همراهی او با حضرت موسی علیه السلام ذکر شده است. شهید مطهری هم در کتاب معادشان توضیح می دهند دلیل اینکه به آن شخص یاری دهنده آیین رسولان فرستاده شده مومن آل یاسین می گویند این است که داستان این مومن در سوره یس آمده و بنا بر سیاق مومن آل فرعون و این دو مومن دو فرد متفاوتند و آنی که شما بنا بر آیه 27 سوره یس در مقام توضیح هستید مومن آل یاسین است نه مومن آل فرعون. جسارت بنده را ببخشید. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این اشکال از آن جهت که شما می‌فرمایید وارد است ولی از آن جهت که جریان بحث این مؤمن در سوره‌ی یاسین آمده عرض شد مؤمن آل یاسین. باید گفته می‌شد مؤمن سوره‌ی یاسین تا با حبیب نجّار اشتباه نشود. موفق باشید
10051
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: چند هفته پیش این سوال را پرسیدم ولی هر چه به سایت مراجعه می کنم پاسخ را مشاهده نمی کنم. پاسخ نقل قول زیر که در شبکه های اجتماعی منتشر می شود چیست؟ «جرم جهنمیان سکس و مشروب بود و پاداش بهشتیان نیز سکس و مشروب. ما در روزگارمان چقدر به سادگی نیاکان خودمان خندیدیم و روزی خواهد آمد که آیندگان به خرافات ما بخندند.» صادق هدایت
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که همه‌ی فکر و ذکرشان امور شهوانی است حتی سخنان قرآن را در همان فضای ذهنی خود می‌فهمند، در حالی‌که وقتی قرآن می‌فرماید: «وَ حُورٌ عینٌ، کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ»، در آیه‌ی بعد می‌فرماید: «جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُون‏» یعنی آن حوریان جزای زندگی توحیدی آن‌ها است و صورت انوار الهی است تا جانشان به آرامش لازم برسد. آیا این موضوع که هر عقلی می‌فهمد نفس ناطقه‌ی انسان جاودانه است و هرکس با احوالات و روحیاتی که در این دنیا به‌دست آورده در زندگی جاودانه‌ی خود به‌سر می‌برد خرافه است و یا خرافه تفکرات روشنفکران غرب‌زده است که تا آن حدّ خود را در مقابل غرب باخته‌اند که میراث الهی و حکیمانه‌ی نیاکان خود را خرافه می‌پندارند؟! موفق باشید
10054
متن پرسش
سلام: در اینکه حضرت ابراهیم (ع) از خداوند تقاضا می کند بخاطر بیشتر شدن یقینش زنده شدن مردگان پس از مرگ را به او نشان دهد دو حالت وجود دارد: یا حضرت ابراهیم (ع) نمی دانسته اند که زنده شدن مردگان پس از مرگ با بدن دنیوی نیست بلکه با بدن برزخی است که چنین چیزی بعید است یا اینکه می دانسته اند و اگر می دانسته چرا خداوند جسم های پرندگان را به همان صورت اولیه در آورد و این چه ربطی به زنده شدن پس از مرگ دارد؟ مگر زنده شدن پس از مرگ اینگونه است؟ و این اینگونه زنده کردن چگونه یقین حضرت را بیشتر کرد؟ و آیا این که خداوند جسم پرندگان دنیا را بعد از متلاشی شدن دوباره احیا کرد و گفت «اینگونه مردگان زنده می شوند» نمی توان این برداشت را کرد که انسانها پس از مرگ در مقطعی با همین بدن دنیوی زنده می شوند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقت کنید به سخن حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» که کیفیت زنده‌کردن را از حضرت حق تقاضا کرد و این مقام فوق‌العاده متعالی است و خدا هم همان را به حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» داد که با یک اراده پرندگان تکه‌تکه‌شده به حالت اول برگردند، آری با یک اراده که حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» کرد. موفق باشید
10018
متن پرسش
سلام علیکم: شما فرمودید هر انسانی حب ذات دارد. خواستم بپرسم شیطان پرستان که علاقه به جهنم رفتن دارند، مگر حب ذات ندارند؟ پس چرا آرزوی جهنم رفتن دارند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این بدبخت‌ها تصور درستی از جهنم ندارند، همان‌طور که تصور درستی از نور ایمان ندارند. موفق باشید
9973
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: در خصوص حدیثی که از امام صادق علیه السلام نقل است که تلاش برای دنیایی که برای رفاه خود و عیال و استفاده از آن برای صدقه و حج باشد آخرت است نه دنیا، چطور می شود انسان بدون تزکیه خودش را گرفتار دنیا به امید کسب آخرت بکند؟ برای امثال ما که نفس و شیطانی سرکش داریم آیا این حدیث مصداق دارد و این فرمایش حضرت برای مومن واقعی نمی باشد؟ راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مخاطب این حدیث کسانی‌اند که بنای خودسازی دارند و گمان می‌کنند تلاش اقتصادی مانع خودسازی است. حضرت تذکر می‌دهند آن نوع تلاش اقتصادی هم نوعی تلاش برای آبادانی آخرت است. موفق باشید
9975
متن پرسش
به نام خدا با سلام و ارادت خدمت استاد عزیز در قرآن دو نوع نگاه به انسان وجود دارد و در واقع دو تعریف متفاوت از انسان داریم: برخی آیات الهی، انسان را برتر از دیگر موجودات (انعام: 165)، خلیفه خدا روی زمین و دارای بالاترین ظرفیتها و قابلیتهای علمی و آشنا به همة حقایق هستی(بقره: 33-31)، مسجود ملائکه (بقره: 34)، برخوردار از فطرت خدا آشنا (اعراف: 172)، بهره مند از عنصری ملکوتی و الهی در سرشت خود و آراسته با روح خداوند (سجده: 9)، موجودی آزاد، مستقل، انتخاب گر امانتدار خداوند در روی زمین (احزاب: 72)، بهره مند از وجدان اخلاقی و ملهم به خیر و شر و دارای قدرت درک زشتی ها و زیبایی ها (شمس: 8 و9)، مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان و نیز هدف نهایی خلقت بودن (بقره: 22 و 29/ ابراهیم: 33)، و برخوردار از شرافت و کرامت ذاتی (اسراء: 70) معرفی می کند. اما قرآن کریم در کنار این ستایشها و تجلیلها، بدترین مذمت ها و نکوهش ها را نیز دربارة انسان بیان می کند. بر اساس برخی آیات، انسان، دوستدار مال دنیا (عادیات: 8)، حیله گر (یونس: 21)، طغیانگر (علق: 6 و 7)، ناسپاس و ستمگر (ابراهیم: 34)، جدال پیشه (کهف: 54)، مأیوس (اسراء: 83)، بخیل (اسراء: 100)، ضعیف (نساء: 28)، حریص (معارج: 19)، شتابگر (اسراء: 11)، تابع هوی و هوس (قیامت: 5)، خودبین و فخرفروش (یونس: 12)، معرفی می شود. لذا می خواستم دلیل تفاوت این دو نوع نگاه به انسان را برایمان بیان فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «آدمی‌زاده طرفه معجونی است/ کز فرشته سرشته و ز حیوان. گر کند میل این، شود پس از این / وار کند میل آن شود به از آن». آیات الهی که به جنبه‌ی الهی انسان نظر دارد ما را متذکر گوهر گرانمایه‌ی پاک انسان می‌کند و آیاتی که به جنبه‌ی نفس امّاره‌ی انسان نظر دارد ما را متوجه جنبه‌ی خاکی ما می‌نماید و می‌گوید: «پیکر خاک طلسم است و تو گنج» و آن گنج درون ما «خوش کمندی است به سوی مقصود». ما باید از این نوع تذکرات قرآنی به‌خود آییم که: «ما کشته‌ی نفسیم و بس آوخ که برآید/ از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم» و تا دیر نشده چون مولایمان حضرت زین‌العابدین«صلوات‌اللّه‌علیه» در مناجات الشاکین ناله سر دهیم: «إِلَهِی إِلَیْکَ أَشْکُو نَفْساً بِالسُّوءِ أَمَّارَةً» و مواظب باشیم آن وجه منفی شخصیت ما، ما را احاطه نکند. موفق باشید
9967
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد: 1) نگرش ما راجع به همسران حضرت رسول صل اله وعلیه واله چگونه باید باشد با توجه به اینکه بنظرم در قرآن هم از مسلمانان خواسته شده احترام نگه دارند و فقط عایشه مشکل داشته اند آیا باید همین جا حضرت عایشه گفت یا تا این حد احترام لازم نیست؟ لطفا توضیح فرمایید. 2) با توجه به تعالیمی که ما در مدرسه آموختیم بما گفته اند دنیا دار تغییر است و بعد از آن شما نان عملتان را می خورید و همه چیز ثابت می شود و دار مجازات شروع می شود در صورتیکه جنابعالی در بحث معاد تاکید بر ادامه سیر انسان تا قیامت را دارید و دربرزخ نوعی پاک شدن اجباری را برای مومنین قائل هستید لطفا توضیح بفرمایید. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده در شرح آیه‌ی 6 سوره‌ی احزاب عرض کردم از آن جهت که قرآن می‌فرماید همسران پیامیر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مادر شما به حساب می‌آیند به تعبیر علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» احترام به آن‌ها واجب است. ولی همان‌طور که مقام معظم رهبری در سخنانشان لغت «جناب» را برای آن‌ها به‌کار می‌برند کافی است 2- پس از این دنیا دیگر ما با نتایج اعمال‌مان روبه‌روئیم، منتها برای رسیدن به نتایج کامل اعمال، برزخ مقدمه است و زمینه‌ی رفع حجاب است نه آن‌که چیزی علاوه بر آنچه در دنیا انجام داده‌ایم در برزخ و قیامت به ما بدهند. موفق باشید
9941
متن پرسش
سلام حضرت استاد: خسته نباشید. یکی از خواسته های فطری ما کسب علم و دانش است. کسی که خداوند به او استعدادهای زیادی داده اعم از هنر و حافظه قوی و فهم فلسفی و عرفانی و ریاضی و... و می تواند با برنامه ریزی و وصل به حق، ذوالفنون شود (مثل علامه حسن زاده) ولی با بطالت و بی برنامگی و تنبلی فقط در یک حوزه متخصص شود یا در هیچ حوزه ای نشود، دیر یا زود فریاد نارضایتی فطرت در دنیا بلند می شود و منشا برخی افسردگی ها، همین جواب ندادن به استعدادهاست و در قیامت هم مثل استعداهای عرفانی جای خالی این استعدادها ولو دانشمندی در علوم پایه باشد را می بیند و حسرت می خورد و حسرت نداشتن مقامات علمی را می خورد. درست است در آنجا شیمی و خطاطی و زبان انکلیسی و... به درد نمی خورد ولی ملکه اینها را با خود آنجا می برد و از این ملکه خیلی کار برمی آید. (همانطور که علامه مجتهد در طب قدیم و ریاضی و نجوم و...هستند) ولی این نارضایتی صادق فطرت با نارضایتی کاذب غریزه که طلب علم برای مدرک و شهرت و مقام و ثروت باشد خیلی متفاوت است و شما، غصه نخوردن برای مدرک و اینکه آن را دنیا می دانید قسم دوم است نه اول و باید دقت کرد. اگر این استنباط من از فرمایشات شما درست باشد خیلی ها با کوتاهی در استعدادها، قیامت حسرت خواهند خورد. درست فهمیده ام درس را استاد؟ می خواهم مقاله ای تنظیم کنم ببخشید استاد که همه نوع سوال ساده ای می پرسم. سپاس بسیار از این همه لطف شما در تحمل من.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی می‌فرمایید. منتها عنایت بفرمایید در قیامت که شرایط «اِلَیْهِ راجِعُون» است و رجوع إلی اللّه در میان است، ما از نداشتن علوم و ملکاتی در حسرت هستیم که در این رجوع باید به ما کمک ‌کند و از نوع علم و عمل را کم داریم. موفق باشید
9936
متن پرسش
سلام استاد: تا حالا از اهمیت معرفت نفس در کتاب های خودتان و دیگران و در پاسخ در سوالات سایت گفتید،شنیده و واقعا مثل نیاز هوا اولویت آن را درک کردم می خواستم سیری از کتب در این بخش به من بدهید؟ فقط از کتبتان خیلی استفاده بردم ولی نیاز بیشتری احساس می کنم و کتب دیگری مثل آقایان حسن زاده و شجاعی خیلی زمان می برد و مفصل است و استادی می خواد شرح دهد و صبر و زمان طولانی. مثل ترجمه اسفار حضرت عالی که فعلا از لحاظ روحیم شرایط آن را مناسب نمی دانم. می خواستم منظم مطالعه کنم در این مورد و از اول تا آخر و خیلی تخصصی نباشد چه پیشنهادی می دهید؟ (بنده ده نکته و شرح آن و آشتی با خدا را کار کردم که خدا خیرتان بده) معذرت طولانی شد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا از شرح کتاب «معاد» و شرح کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شوند» غافلید تا إن‌شاءاللّه به شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» برسید. موفق باشید
9896
متن پرسش
سلام: با عرض خسته نباشید. بنده مناظره ی آیت الله سیدان و آیت الله جوادی را مطالعه کرده با این که از بسیاری از مطالب سر درنمی آوردم ولی از آنجایی که ده نکته و معاد شما را گوش داده ام اصول کلی مطالب را می فهمیدم. استاد من که یک طلبه ساده و معمولی هستم این نکته برایم حاصل شد که آقای سیدان اصلا به حرفهای آقای جوادی گوش نمی دهد و فقط حرف خودش را تکرار می کند!!! و اینکه اصلا موضوع را بکلی قاطی می کرد. و آقای جوادی چند بار نکته ای را تکرار می کردند و ایشان دوباره حرف اول خودش را می زد. استاد روایات و آیاتی که آقای جوادی اشاره می کردند همگی متقن بودند ولی آقای سیدان بی تفاوت از کنار آن می گذشتند!!!! و اگر نگاهی ساده به مناظره بکنیم می فهمیم که شاهد مثال های قرآنی آقای جوادی بسیار بیشتر از آقای سیدان است و آقای جوادی بحث را بی حاشیه و دقیق باز کردند. من از بسیاری از حرفهای سیدان چیزی نفهمیدم جز اصرار بر مادی بودن معاد و اینکه ایشان اصلا درباره معاد تامل نداشته اند و با این که همه ی حرفهای آقای جوادی را تایید می کردند باز مادی بودن را اصرار می کردند. استاد دوست داشتم چند خطی پیرامون مناظره بیان کنید و علت حرفهای آقای سیدان را بیان نمایید و آیا برداشتهای من صحیح بوده است یا نه.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌که آقای مهدی مروارید که مناظره را تنظیم کرده‌اند جانب آقای سیدان را گرفته‌اند در حدّی که آیت اللّه جوادی از این طرز جمع‌آوری مطالب ناراحت شده بودند، بنده با خواندن این کتاب؛ عظمت حکمت آیت‌اللّه جوادی را دیدم که چگونه مثل یک کوه حرف خود را بدون هرگونه اضطرابی می‌زنند و مسئول عدم توجه به آن حرف‌ها را، طرف مقابل می‌کنند و چگونه آقای سیدان با یک نوع سطحی‌نگری حاضر نیستند به عمق آیات و روایات توجه کنند و در آخر آیت‌اللّه جوادی با آوردن روایت معراج نشان دادند چه اندازه سخنان آقای سیدان از معارف بلند اهل‌البیت«علیهم‌السلام» فاصله دارد. موفق باشید
9875
متن پرسش
سلام علیکم: با احترام محضر مبارک استاد طاهرزاده: یکی از موضوعاتی که در خصوص شهدا مورد پرسش اقشار مختلف مردم خصوصا علاقمندان به فرهنگ ایثار و شهادت است، عبارتست از اصل و کیفیت حیات شهید بعد از شهادت و به تعبیر دیگر اینکه آیا شهید بعد از شهادت - آنگونه که قرآن اشاره فرموده است - حیّ است؟ این حیات آیا بقای روح او در عالم برزخ است؟ که در اینصورت همه اموات هم چنین اند و معنا ندارد که خداوند بفرماید: ولاتحسبنّ ... امواتا! و یا حیات مادی و استمرار حضور و تاثیرگذاری و تاثر از امور دنیاست؟ نوع و کیفیت این حیات از نظر جنابعالی چگونه است؟ خداوند بر توفیقات شما و همه مرزداران اندیشه و حکمت اسلامی بیافزاید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که خود حضرتعالی مستحضرید حیات بعد از مرگ تنها منحصر به شهداء نیست و قرآن هم از این جهت در مورد شهداء سخن نمی‌گوید، بلکه در دو آیه‌ای که بحث حیات شهداء را مطرح می‌کند نظر به حیات خاصی دارد. در آیه‌ی 154 سوره‌ی بقره می‌فرماید: «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ» نگویید آن‌کسی که در راه خدا کشته شده به آن صورت که همه می‌میرند، مرده است بلکه نوعی از حیات دارند که شماها متوجه‌ی آن حیات نیستید. در حالی‌که عموماً متوجه حیات بعد از مرگ هستند. و در آیه‌ی 169 سوره‌ی آل‌عمران نوع حیاتی را که شهداء دارند تبیین می‌کند و می‌فرماید: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون‏» آن حیات طوری است که در نزد پرودگارشان مرزوق هستند و روزی داده می‌شوند، مثل آن‌که یک انسان زنده روزی داده می‌شود، با این تفاوت که شهداء جسمی ندارند که برای ادامه‌ی حیات رزق جسمانی به آن‌ها داده شود، بلکه برای ادامه‌ی برنامه‌هایی که در دنیا داشته‌اند مثل یک انسان زنده روزی داده می‌شوند تا بتوانند آن برنامه‌ها را به ثمر برسانند و تا آن‌جایی دست آن‌ها در حیات دنیایی باز است که در آیات بعدی یعنی آیات 170 و 171 سوره‌ی آل‌عمران نوع حضور آن ها را در ادامه‌ی کارشان روشن می‌کند که چگونه همچون سرداری خط‌شکن به سایر رفقایشان که هنوز شهید نشده‌اند خبر می‌دهند، بدون خستگی راه را ادامه دهید که این راه، راه بدون شکست است و راهی است که نه‌تنها انواع نعمت‌های الهی در آن هست بلکه نتیجه‌ی این مبارزه‌ی توحیدی بیش از آن‌که شما تصور می‌کردید خواهد بود «آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏». و شما امروز با حضور انقلاب اسلامی در معادلات جهانی صدق بشارت آن‌ها را ملاحظه می‌کنید. خدا کند یک لحظه از اُنس دائم با این سرداران جهاد و شهادت که در حیات برزخی خود نیز در حال گشودن راهی هستند که ما باید در آن وارد شویم فاصله نگیریم. موفق باشید
9861
متن پرسش
سلام علیکم: شما در برهان صدیقین فرمودید رابطه عالم به خدا رابطه ای وجودی است، بنابراین به محض اینکه خدا توجهش را از عالم منصرف کند عالم از بین می رود. سوالم این جاست وصفی که از قیامت در قرآن و روایات است یک وصفی تدریجی است، مثلا کوه ها متلاشی می شوند، خورشید روی زمین می ریزد و... در صورتی که اگر خدا توجهش را بردارد خورشید در جا باید عدم شود نه اینکه روی زمین بریزد و... آیا در قیامت، عدم شدن به گونه ای دیگر است یا ازنوع انصراف توجه خداوند متعال از عالم ماده است؟ اگر از نوع انصراف است چرا تدریجی است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت مخلوقات با خدا از آن جهت که خداوند به آن‌ها وجود می‌دهد یک بحث است، نسبت مخلوقات با همدیگر در نظامی که دارای حرکت است بحث دیگر. نظام عالم ماده بر اساس تبدیل قوه به فعل تدریجی است ولی همین نظام در رابطه با خدا یک وجود است که اگر حضرت حق آن را متجلی ننماید، به‌کلّی معدوم می‌شود. در مورد قیامت هم بحث نسبت ما با آثار اعمال‌مان مطرح است که هر عملی مقدمه‌ی عمل دیگر و هر جزایی مقدمه‌ی جزای دیگر است. موفق باشید
9822
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده در حال تنظیم یک جزوه در خصوص حرکت جوهری هستم. سوالاتی از حضورتان داشتم. اگر می شود لطفا کمی مفصل توضیح دهید یا اینکه بنده را به کتابهایتان ارجاع دهید. سوال اول: شما فرمودید حرکت در مجردات راه ندارد چون فعلیت محض هستند، پس تکامل برزخیان در عالم مثال چگونه قابل توجیه است؟ سوال دوم: چرا بعضی از اعراض نفس مثل خشم می تواند در جوارح حسی ظهور کند ولی بعضی از اعراض مثل حسادت و یا صدق و دروغ نمی تواند ظهور کند؟ آیا این به خاطر محدود بودن بدن مادی است یا دلیلی دیگر دارد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب معاد روشن شد که تکامل برزخیان به رفع حجاب از آن‌ها است و نه تبدیل قوه به فعل 2- صفاتی مثل خشم تا حدّ بدن می‌تواند نزول کند ولی بعضی از صفات صرفاً در محدوده‌ی نفس حضور دارند. موفق باشید
9817
متن پرسش
سلام استاد: اینکه می فرمایید کار باید مخلصانه برای خدا باشد؛ آیا صرف کسب رزق حلال کافی نیست؟ با توجه به اینکه خداوند اجر کسی که دنبال رزق حلال است را با مجاهدان فی سبیل الله یکی دانسته؟ صرف اینکه روزی حلال کسب کنم و بارم روی دوش خانواده ام نباشد؟ استاد سوال دومم این است که: طی سوالاتی از حضرتعالی در خصوص اموات و یاد ایشان و گریه برای آنها، شما فرمودید ما یاد خاطرات این دنیای آنها می افتیم حال آنکه ایشان وارد نشئه دیگری شده اند، لذا من زیاد گریه برای پدر متوفای تازه درگذشته ام نمی کردم و هر وقت هم گریه می کردم حس بدی داشتم ولی وقتی برایش دعا می خواندم احساس خوبی داشتم؛ گذشت تا در اصول کافی فکر کنم در باب دعا بود که بحث گریه مطرح شده بود و شخصی از امام صادق علیه السلام پرسیده بود: اگر اشک چشمم خشک بود و نمی آمد با یاد اموات گریه کنم و دعا کنم اشکالی دارد و امام فرمودند نه اشکالی ندارد. استاد از آن موقع هر وقت دلم هوای گریه می کند یاد پدرم می افتم و گریه می کنم با نظر به اجازه امام صادق و دعا می کنم ؛ بسیار حس خوبی دارم. استاد چرا قبلا که گریه می کردم برای پدرم با الان که گریه می کنم فرق دارد؟ فی امان الله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کسب رزق حلال به خودی خود یک سلوک است زیرا در این رابطه حقوق افراد رعایت شده و این فوق العاده ارزشمند است 2- به هرحال اذن امام برای گریه‌ی وابستگان یک بحث است که حکایت از عاطفه‌ی انسان دارد و دعا برای آن‌ها یک بحث دیگری است و ارزش خود را دارد. موفق باشید
نمایش چاپی