بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انسان‌شناسی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13153
متن پرسش
سلام: خدا قوت. استاد همانطور که فرمودید بنده زنگ زدم که با پست، برایم شرح مقالات رو بفرستند. فقط بی زحمت بفرمایید راهنمایی کنید که 1. چطور استفاده کنم تا ان شاء الله بهره بیشتری ببرم؟ ۲. پیش نیازش کدام کتب شماست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین همراه با شرح صوتی آن را مقدمتاً باید داشته باشید. و پس از آن هفته‌ای یک‌جلسه را با مطابقت با کتاب استماع فرمایید و در آن تأمل کنید. موفق باشید

13151
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام و عرض خسته نباشید در پاسخ به سوال 13112 جایگاه کتاب ها را در هندسه فکری مشخص فرمودید. حقیر با استفاده از این بحث و مطالبی که در سایت وجود داشت به سیری که در ادامه می آید رسیدم می خواستم بدانم آیا مقصود شما را درست دریافت کردم؟ و اگر کتابی پس و پیش است جاگاه درست آن کجاست ؟ با تشکر. خواهشمندم راهنمایی بفرمایید. عناوین کلی: مباحث معرفت نفس، مباحث سلوکی و اخلاقی، رجوع به حق و نظربه اسماءالهی، اهل بیت (ع) مظهر کامل اسماء الهی و رجوع به حضرت مهدی (عج)، انقلاب اسلامی و نفی تمدن غرب نفس: «معرفت نفس و حشر» «خویشتن پنهان» «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» «آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین» «ده نکته از معرفت نفس» مباحث سلوکی و اخلاقی: «ادب خيال، عقل و قلب» «هنر مُردن» «جایگاه رزق انسان در هستی» «فرزندم این‌چنین باید بود/ جلد 1 و 2» «روزه؛ دریچه‌ای به عالم معنا» «رمضان؛ دریچه‌ی رؤیت» «ماه رجب؛ ماه یگانه ‌شدن با خدا» «صلوات بر پيامبر(صلی الله علیه وآله)؛ عامل قدسي ‌شدن روح») رجوع به حق و نظر به اسماءالهی: «از برهان تا عرفان» «آن‌گاه که فعاليت‌هاي فرهنگي پوچ مي‌شود» و «اسماء حسنا؛ دريچه‌ها‌ي نظر به حق» اهل بیت (ع) مظهر کامل اسماءالهی و رجوع به حضرت مهدی (عج): «مباني نظري و روش‌هاي عملي حبّ اهل‌البيت (علیهم السلام)» «حقیقت نوری اهل البیت (علیهم السلام)» «امام و مقام تعلیم به ملائکه» «امام و امامت در تکوین و تشریع» «فاطمه سلام الله علیها مظهر عبوديت» «مقام ليلة‌القدري حضرت فاطمه (سلام الله علیها)» «مباني معرفتي مهدويت» و «جايگاه واسطه‌ي فيض در هستي» و «بصيرت و انتظار فرج» و «عوامل ورود به عالم بقيت اللهي» و «آخرالزمان، شرايط ظهور باطني‌ترين بُعد هستي» «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» «زیارت آل یس، نظر به مقصد جان هر انسان» «فلسفه‌ی حضور تاریخی حضرت حجت عج الله تعالی فرجه») انقلاب اسلامی و نفی تمدن غرب «گزينش تکنولوژي از دريچه‌ي بينش توحيدي» «فرهنگ مدرنيته و توهم» و و «علل تزلزل تمدن غرب» «تمدن‌زايي شيعه» «خطر مادی‌شدن دین» «عالَم انسان ديني» «کربلا؛ مبارزه با پوچي‌ها» و «زن؛ آن‌گونه که بايد باشد» «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (رضوان‌الله‌تعالی‌‌علیه)» «امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌‌علیه) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» «انقلاب اسلامی؛ بازگشت به عهد قدسی» «جایگاه إشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم» «امام‌خميني(رضوان‌الله‌تعالی‌‌علیه) و خودآگاهي تاريخي» «انقلاب اسلامی؛ برون‌رفت از عالَم غربی» نتوانستم جایگاه این کتاب ها را پیدا کنم: «هدف حيات زميني آدم» «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی»، همراه با سی‌دی کتاب «جایگاه جنّ، شیطان و جادوگر در عالم» «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» همراه با سی‌دی «زيارت عاشورا؛ اتحادي روحاني با امام‌حسين (سلام الله علیه)» «بصیرت حضرت فاطمه (سلام الله علیها)» «راز شادی امام حسین سلام الله علیه در قتلگاه» «جایگاه تاریخی حادثه‌ها و هنر اصحاب کربلا در فهم آن» «جوان و انتخاب بزرگ»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی کرده‌اید ولی در هر حال اولاً بعضی کتاب‌ها مثلاً برای ماه رمضان باید رجوع شود و یا بعضی از آن‌ها یک دستورالعمل روحی درازمدت است. مثل نامه‌ی 31 که باید بعد از معرفتی مختصر به توحید و معاد دست به دامن آن زد و در مدتی طولانی با آن مأنوس بود و از همه مهم‌تر مباحث قرآنی است که یک روحانیت فعّال و به روز را در ما شکل می‌دهد. موفق باشید

13138
متن پرسش
با سلام: دو پیشنهاد داشتم: 1. با توجه به این که سعی و هدف شما فراهم کردن زیرساختهای فرهنگی مورد نیاز برای تربیت یک نیروی فرهنگی در طراز انقلاب هست لطف کنید یک سیر در حوزه فلسفه برای کسی که قصد دارد در این حوزه مطالعه و فعالیت کند مبتنی بر هدف فوق در سایت خود قرار دهید. 2. اگر می شود کتاب «معرفت نفس و حشر» را دوباره درس بدهید. قطعا یک حفره مهم پر می شود زیرا این شروح یا با زبان مخصوصی گفته می شود و یا برخی از این صوتها را انسان حس می کند در افق صدرا بیان نمی شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر بنده اگر کسی بخواهد به طور جدّی مطالعه‌ی فلسفه را دنبال کند همین سیری که امروزه در حوزه‌ها جاری است، خوب است که پس از بدایه و نهایه، سراغ اسفار بروند 2- شرح مجدد کتاب «معرفتِ نفس و حشر» بسیار پیشنهاد خوبی است خدا توفیقش را به بنده بدهد. موفق باشید

13134
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: با توجه به «ده نکته در معرفت النفس» سئوالاتی پیش می آید که: 1. اینکه می گویند نفس مرده جسد خود را می بیند، تا وقتی آخرین سحر را بگذراند آیا این رویت مثل رویت دنیوی است که با چشم می بیند و در ذهن تصویر می سازد یا رویت از نسخ دیگری است؟ یا اینکه می گوید مرده هر هفته یا ماهی به خانواده سر می زند اگر آنها را ناراحت دید ناراحت می شود، آیا منظور رویت بدن جزئی افراد خانواده است و تصویر می بیند یا رویت باطنی افراد خانواده است؟ 2. اینکه می گویند قلب امام (ع) در تمام هستی حاضر و ناظر است آیا نظارت بر باطن عالم است یا ظاهر عالم؟ 3. اینکه می گویند ملائکه در ضریح امام حسین (ع) چهار هزار ملکه هست که بر حسین گریه می کنند به جنبه باطنی مرقد مبارک اشاره دارد یا همان جنبه ی مادی؟ 4. اینکه مرتاض 400 کیلومتر را می بیند می گوید، دیدن با چشم بدنی است یا دین نفس است بدون چشم بدن؟ آیا دیدن نفس بدون چشم بدنی تصویر می سازد و جزئیات را به شکل مادی می بیند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رؤیت متوفی با قوه‌ی بینایی‌اش انجام می‌گیرد؛ مثل این‌که شما در خواب می‌بینید 2- امام تمام عالَم را از جهت وجودی یعنی ظاهر و باطن عالم را ناظر هستند ولی نظارت آن‌ها بودن با وجود هر مخلوقی است که مسئله بسیار بالاتر از این نوع رؤیت‌ها است که ما در خواب و بیداری داریم 3- ملاک، وجود مقدس حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» است و ضریح به تبع نور حضرت مقدس است 4- مرتاض‌ها باز با قوه‌ی بینایی نفس ناطقه می‌بینند، مثل رؤیتی که شما در خواب دارید. موفق باشید

13090
متن پرسش
سلام علیکم: من به توفیق الهی دروس عقیدتی شما را تمام کرده ام و این دروس در منظرم هست. اما به تازگی اتفاقی افتاده که فکر می کنم به صورت عمیق این دروس را کار نکرده ام. من دچار حادثه ای شده ام که بدنم آسیب دیده و عضوی از بدنم برای همیشه معلول شده و در پی این آسیب دیدگی به هیچ وجه نتوانستم بحث من مجرد فارق از بدنم را تفکیک کنم و دروس از منظرم می رفت و دچار بی حوصله ای می شدم در صورتی که در ابتدای شروع دروس با خود عهد کرده بودم به بدنم اصالت ندهم. اشکال کار را در کجا می بینید آیا خدا دانیم با خدا داریم متفاوت بوده؟ آیا نیاز به بازنگری در دروس دارم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته طول می‌کشد که انسان از اعضایی که مدت‌ها بدان عادت کرده است و نفس ناطقه‌ی او مبتنی بر آن اعضاء تصور هر عملی را داشته است، آرام‌آرام در حیطه‌ای فوق اعضاء مطلوبات خود را شکل دهد. در این راستا تمرکز و توجه کارساز است. مباحث «رسالة الولایة» إن‌شاءاللّه راه‌گشاست. موفق باشید

13078
متن پرسش
سلام خدمت جناب استاد: ادراکات ما به وسیله خود ما است. سوال من این است که این همه دستگاه های پیسرفته در بدن انسان برای چیست یعنی نمی شد به جای نورون ها که سلول هایی پیچیده هستند وسیله ای ساده تر می بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه‌ی انسانی به عنوان موجوی مجرد خودش خود را و قوای خود را ادراک می‌کند ولی وقتی بخواهد آن را در موطن بدن و عالَم ماده ظهور دهد در دوره‌ی جنینی به ساختن ابزارهای مناسب جهت این ظهور اقدام می‌نماید. موفق باشید

13082
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم: استاد عزیز آیا آیات و روایتی در مورد این موضوع که موجوداتی در کرات دیگر در حال زندگی هستند و یا انسان های دیگری در این دنیا هستند وجود دارد؟ و نظر خودتون هم لطفا در مورد این موجودات بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاهدی که حکایت از موجوداتی مثل موجودات زمینی در کرات دیگر باشد، نه از نظر علمی و نه از نظر روایی به‌چشم نمی‌خورد. منتها بحث عوالم دیگر به معنای عوالم معنوی و حضور فرشتگان در آن عوالم مثل حضور فرشتگان در آسمان اول، بحث دیگری است که در تبیین سوره‌ی «ق» عرایضی شده است. موفق باشید

13033
متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخير: استاد عزيز لطفا منبع منسجمى پيرامون فهم بحٽ تجلى معرفى بفرماييد؟ هرچه از ابعاد مختلف بررسى مى کنم باز هم بخش هاى نامفهومى برايم وجود دارد. با تشکر از شما در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعه‌ی بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» إن‌شاءاللّه موضوع برایتان قابل تصدیق می‌گردد. موفق باشید

13023
متن پرسش
با سلام: سوالی داشتم از محضر استاد گرامی در باب خواب و رویا. چند سال اخیر خواب دیدم که از دنبا رفته ام و خودم را در قبر دیدم و بعد آن دچار فشار و عذاب قبر شدم. راستش این فشار و عذاب خیلی خاص بود، طوری که خودم احساس کردم این فشار جسمی نبود و روحم متالم شد و الان هم هر طور که می خوام بیان کنم اصلا قابل بیان نیست و تا بدین روز چنین دردی را احساس نکرده ام. بعد از خواب وقتی چهره خود را در آیینه دیدم، دو رگ گیجگاه سرم متورم شده بود و از آن موقع تا الان یک احساس درد و ناراحتی روحی در من پیدا شده که زیاد خوشایند نیست. خلاصه فکر می کنم به این اتفاق به خاطر این بود که من قبلش دچار یک خطا شده بودم. با توجه به سر رشته ای که استاد عزیز در بحث معاد و روح دارند، نظرتان درباره این خواب و پیامش چیست؟ یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع تأثیرات نشان از نقش و تأثیر روح در خواب بر بدن دارد به جهت آن‌که در خواب حواس پنجگانه‌ی انسان مشغولیت کم‌تری برای روح ایجاد می‌کند، بعضاً تأثیر روح بر بدن بیشتر است و در همین رابطه گفته می‌شود بیش از 90٪ سکته‌های قلبی در خواب است زیرا روح در آن شرایط، با صورتِ خاصی روبه‌رو می‌شود و به حالتی گرفتار می‌گردد که منجر به فشار بر روی قلب می‌گردد. موفق باشید

13008
متن پرسش
سلام: آیا می توان گفت علت بیماریهای روحی و روانی و شک و تردید در امور مختلف و خارج شدن از اعتدال ارتکاب گناه می باشد؟ و راه حل این مشکل و درمان آن، گناه نکردن و انجام دستورات شرع مقدس است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم اساس همه‌ی انحرافات روحی، تغییر جهت از حضرت حق به سوی غیر حق است و جبران آن توبه و برگشت به سوی حق است، منتها بعضاً آن‌چنان روح گرفتار انحراف می‌شود و در تدبیر اعضای بدن ناتوان می‌گردد که شما باید به کمک اعضاء بدن بیایید که این‌جا نقش پزشک ظهور می‌کند و تازه مسئله‌ی اختلالات روانی در جای خود قابل بحث است. موفق باشید

12979
متن پرسش
سلام: طبق جواب سوال 12942 که فرمودید: «قبلاً عرایضی در این مورد شده است که چگونه انسان از طریق این‌گونه رذیله‌ها از سیر به سوی حق و حقیقت عقب می‌افتد. لذا وقتی همین موضوع را مدّ نظر قرار دهیم شوق چنین گناهانی در ما ضعیف شده و جای آن را شوق رجوع الی اللّه می‌گیرد.» این جواب شما خیلی کلی هست. سوال اینه که چگونه می توان اوج و کمال خسارتی را که از این رذائل به روح و جسم و دنیا و آخرت ما وارد می شود را با تمام وجود درک کرد که با این درک، غم و ترس از دست دادن لقاء الی الله باعث شود تن به این رذائل ندهیم؟ چگونه می توان لذت و امید سیر بسوی حق را تا آخر با این همه قبض و بسط روحی حفظ کرد به گونه ای که هیچ لذت زود گذری جای آن را نگیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این را با رجوع به معارف الهی مثل معرفت نفس و معاد متوجه می‌شویم که جان انسان چه وسعتی دارد و به طور حضوری و قلبی تا کجاها می‌تواند سیر کند و بعد از آن است که می‌فهمید گناهان چگونه ما را از این حضورها محروم می‌کند. موفق باشید

12967
متن پرسش
سلام علیکم: جمع بین دو مطلب جسمانیه الحدوث بودن با خلق ارواح دو هزار سال قبل از ابدان و عوالم قبلی که به مقتضای انتخاب در آنها مراتب امکانی (به معنای امکانت اعم از ادوار زمانی و..) قابل جمع است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح هرکس در علم خدا به صورت علمی از ازل بوده است ولی ظهور خاص آن به عنوان یک موجود بر اساس حرکت جوهری، از جسم شروع می‌شود. موفق باشید

12971
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: در مورد معرفت النفس در نکته اول خواندیم که فرمودید ما یک تن داریم و یک من. و آن را پذیرفتیم. اما در جایی دیگر از مطالب دیدیم که فرموده بودید (نقل به مضمون) بین تن و من دوگانگی وجود ندارد و هر کس دوگانه ببیند به دوگانگی عین و ذهن دچار است. (اگر مطلب را درست ذکر کرده باشم) لطفا این تناقض را برایمان برطرف کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو درست است. آن‌جا که گفته می‌شود بین تن و نفس، دوگانگی نیست، بدین‌معنا است که نفس از طریق بدن ظهور می‌کند و شما عملاً وقتی به تن انسان زنده‌ای اشاره می‌کنید، با نفس روبه‌روئید و آن‌جایی که گفته می‌شود نفس، غیر از تن است، نظر به حقیقت نفس دارد خارج از آن‌که به مظهریت بدن توجه شود. موفق باشید

12975
متن پرسش
سلام: من ان شاءالله امسال وارد حوزه می شوم. آیا سیر مطالعاتی شما را ادامه دهم یا سیر شهید مطهری را یا هر دو را با هم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل برای یک طلبه ممحض شدن در دروس حوزوی است و دیگر هیچ و پس از مدتی که سوار کار شدید و مباحث، ملکه‌ی شما شد، بد نیست مباحث ده نکته و برهان صدیقین را دنبال کنید و سپس با یک برنامه‌ریزی دقیق تقریباً همه‌ی کتاب‌های مرحوم شهید مطهری را مطالعه و یادداشت‌برداری کنید. موفق باشید

12950
متن پرسش
سلام: در نکته پنجم معرفت نفس می فرمایید که چون نفس به جهت ذات مجردش نظر و آگاهی به آینده دارد و وقتی متوجه شد در آینده کمالی بر کمالاتش افزوده نمی شود دچار یاس شده و دیگر بدن را تدبیر نمی کند. خوب حالا سوال من این است که اکثر مردم نه به کمال انسانی در حد بالا می رسند و نه به کمال حیوانی پس چرا همان موقع که به دنیا می آیند و یا قبل آن از تدبیر بدن انصراف نمی دهند؟ اصلا چرا بدن خود را می سازند وقتی به این موضوع آگاهی دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «خویشتن پنهان» مکرر تأکید شد که این موضوع یک امر تکوینی است و نه اختیاری، و نفس ناطقه در درک تکوینی خود به آن نتیجه می‌رسد که بدن خود را رها کند. این کاری به جنبه‌ی اختیاری ما ندارد. موفق باشید

12925
متن پرسش
سلام علیکم: استاد می خواستم نظرتون رو نسبت به چله گرفتن بدونم؟ با توجه به اینکه شنیدم باید زیر نظر استاد انجام بشه. بنده متوجه نمیشم اینکه مثلا آدم بخواد 40 روز گناهاش رو کمتر کنه یا زیارت عاشورا بخونه و یا هر قرار دیگه ای چه نیازی به استاد داره؟ در ضمن کتاب منازل السائرین رو برای سلوک عرفانی معرفی کردید می خواستم بدونم در چه سطحی میشه به این کتاب مراجعه کرد؟ یه آدم معمولی بدون استاد هم میتونه این کتاب رو مطالعه کنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موقعی که انسان از همه‌چیز بخواهد منقطع شود و از طریق وجه روحانی خود به حضرت حق وصل شود، تازه خطورات و افکار باطله ظهور خواهد کرد. به همان معنا که «آب گِل خواهد که در دریا رود / گِل گرفته پای او را می‌کشد». این گِلی که پای سالک را می‌کشد، همان خطورات و تعلقاتی است که در پنهان وجود او رسوب کرده بود و استادِ ره‌رفته می‌داند که چگونه سالک مبتدی را از این رسوبات عبور دهد. در هر صورت مقدماتی مثل معرفت نفس بسیار ضرروی است و لاأقل در این چهل ‌روز اُنس با مطالبی مثل آن‌چه حضرت مولا با فرزندشان در نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در میان می‌گذارند، لازم است. «منازل‌السائرین» را باید بعد از داشتن معارفی مثل معرفت نفس و برهان صدیقین و معاد، شروع کرد آن‌هم با شرح استاد. موفق باشید

12906
متن پرسش
سلام: نمی خواهم مزاحم شوم ولی در شرح کتاب ده نکته در نکته ی چهار و پنج از قول خودتان می گویید که وقتی امام (ره) رحلت کردند با یک روح برخی ارتباط برقرار کردم. راه این کار چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده احضار روح نکرده‌ام و این کار را هم قبول ندارم. موضوع آن جلسه از این نوع کارها نبود، بلکه آن روح برزخی بنا به مأموریتی که برایش تعیین کرده بودند، مأمور بود تذکراتی از طریق زبان آن جوان به جمع برساند و بنده نیز در آن جلسه دعوت شده بودم. و این‌طور نیست که راه‌کار خاصی برای این امور در میان باشد. موفق باشید

12891
متن پرسش
سلام عرض مي كنم خدمت استاد بزرگوار: در پاسخ به سوال 12870 فرموديد كه بدي و ميل به فساد جزء طبيعت انسان است نه سرشت. حال لطفا فرق سرشت و فطرت را تبيين كنيد چنان چه در روایت هم آمده (الشر كان في طبيعة كل واحد...) و سپس اثبات كنيد كه جزء فطرت نمي باشد و ثانيا مگر بدي از عدم نمي باشد و به این اعتبار پس چگونه می توان بدی را به سرشت نسبت داد و به نظر بنده اين همان كمال طلبي فطري است كه مصداقش مشتبه شده و اشخاصي كه ظلم مي كنند چون فکر می کنند دارند به كمال و فطرت خود باز مي گردند در حالي كه بر آنها مشتبه شده است و علت اهتمام انبيا بر هدايت اين افراد اين بوده كه اين افراد مصداق كمال و فطرتشان برايشان مشتبه شده و نمي خواهند كسي آنها را از اين راه باز دارد تا به هدف كمال طلبي شان برسند و انبيا مي خواستند آنها را از اين حجاب برهانند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است، ولی عنایت داشته باشید آن احساسی که در ارضای امیالی مثل گرسنگی و شهوت در انسان پیش می‌آید غیر از احساسی است که با مناجات با حضرت حق و یا راستگویی پیش می‌آید، به همین جهت آن وجه اول را به طبع، نسبت می‌دهند و وَجه دوم را به فطرت. یعنی ما در مناجات با خدا فطرت‌مان ارضاء می‌شود نه طبع‌مان. موفق باشید

12880
متن پرسش
سلام حضرت استاد خسته نباشید: 1. چرا برای علامه محمد حسن الهی برای پاسخ به شبهات‌شان کشفی مثل شیخ اشراق یعنی بدون واسطه شخص احضار ارواح اتفاق نیافتاد 2. اینکه در کشف میزان هوشیاری این قدر بالاست که سوالات پرسیده می شود و سالک قدرت سخن گفتن دارد این همان معنی جمله انسان با تمام وجود تعقل می کند نیست؟ 3. در مقام کدام یک از کشف ها انسان قدرت بر نطق دارد؟ 4. ببخشید معنای این جملات را نتوانستم درست بفهمم: الف) غیریت و کثرت بین خود انسان و بین عقل و چشم و گوش او وجود ندارد؟ ب) و نیز به هیچ وجه غیریت و کثرت بین عقل و چشم و گوش او وجود ندارد؟ 5. این یعنی در مراحل اولیه مکاشفات غیریت و کثرت وجود دارد درست است استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هیچ‌وجه حضرت آیت اللّه محمد حسن الهی کم‌تر از مرحوم شیخ اشراق نیست! آن احضار روح یک تفریح روحانی بود وگرنه آن مرد الهی در مقامی است که قدرت جذب مرحوم قاضی از برزخ را هم در چنته دارد 2- آری! در آن صحنه، هوشیاری قلبی و قدسی، جنبه‌ی عقلانی نیز به خود می‌گیرد و از هر ساحتی که سؤال شود نفس ناطقه مطابق آن ساحت ظهور می‌کند، چه ظهور عقلی و چه ظهور قلبی. ولی هوشیار باشد که آن‌جا جای مفهوم نیست 3- هرجا اذن نطق باشد نفس ناطقه آن استعداد را ظهور می‌دهد، ربطی به کشف‌ها ندارد 4- این مسئله‌ی توحید بین عقل و چشم و گوش نکته‌ی بسیار ظریفی است که باید با حوصله در کتاب «معرفتِ نفس و حشر» آن‌جایی که ملاصدرا کشفِ افلوطین را تبیین می‌کند، دنبال فرمایید 5- آری! ولی در هرصورت وقتی ما از بدن عبور کنیم و با نفس از نظر وجودی، آزاد از کثرت بدنی، مرتبط باشیم با چشم می‌شنویم و با گوش می‌بینیم و از این نوع حضورها که گفتنی نیست. امیدوارم بنده و جنابعالی توفیق چشیدنش را پیدا کنیم. موفق باشید

12887
متن پرسش
با سلام: خسته نباشید. من چند روزی شبهات زیادی برام به وجود آماده نظیر علت وجود خدا و این که به چه علتی ما نیاز به خدا داریم؟ در واقع به معبود چه نیازی داریم مگه کومونیست بودن چه اشکالی دارد و سوالاتی نظیر اینکه به چه علت باید دین داشته باشیم؟ اصلا چرا دین اسلام باید باشد و همچنین از کجا معلوم ائمه اطهار (ع) وجود داشتن و سوالات دیگر. من دختری محجبه هستم در خانواده ای مذهبی ولی اصلا دلایل عبادت و حجابم را نمی دانم و در دلم قبول ندارم. لطفا با پاسخ به سوالم من رو از این سردرگمی نجات دهید قبل از دیر شدن. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون بدون دلیل عمل کرده‌اید، برایتان این شبهات پیش می‌آید. اگر جواب عقل و اندیشه‌ی خود را در راستای اعمال دینی خود نداشته باشید، در برزخ گرفتار مشکل می‌شوید. این لطف خدا بوده است که فرشتگانی مأمور شده‌اند تا این شبهات را در شما ایجاد کنند و شما با جواب‌گویی به این شبهات سیر خود را حتی تا برزخ و قیامت، به‌خوبی ادامه دهید. مطالعه‌ی کتاب‌های «آشتی با خدا» و «ده نکته از معرفت نفس» و «مبانی نظری نبوت و امامت» را پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید

12885
متن پرسش
سلام: استاد بنده چند وقت است که از طریق یکی از دوستان با برون فکنی روح آشنا شدم. دوستم خودشون این تجربه رو داشتن چند سوال دارم: 1. به نظر شما برون فکنی تجربه ی خوبی نیست که با بعد غیر مادیمون ارتباط داشته باشیم؟ آیا شما توصیه به این کار می کنید؟ 2. آیا روشی می شناسید که بتوان این کار را انجام داد؟ 3. آیا با برون فکنی ما وارد عالم مثال می شویم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان برون‌فکنیِ روح به این معنا نیستم. پیشنهاد می‌کنم شرح صوتی کتاب «ده نکته از معرفت نفس» را مطالعه بفرمایید، شاید خودتان در جواب‌گویی به این سؤالات صاحب‌نظر شوید. موفق باشید

12871
متن پرسش
سلام: میشه لطف کنید اندکی در مورد تجرد در برزخ و ابعاد آن توضیح دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته» و شرح صوتی آن به شرح کتاب معاد رجوع فرمایید، موضوع مورد سؤال به‌خوبی برایتان حلّ می‌شود. موفق باشید

12870
متن پرسش
سلام بر استاد بزرگوار: سوالاتی را می خواستم به عرضتان برسانم: 1. اینکه آیا میل به فساد جزء فطرت آدمی است؟ (چنان چه دکتر سروش در کتاب حکمت و معیشت دفتر اول با استفاده از آیه و روایت و عقل و تاریخ دست به اثبات آن می زند و منافاتش را با اختیار بر طرف می کنند و فلسفه صبر نبی بر مصایب را به علت دانستن این سرشت معرفی می کنند تا به اینجا رسند که این صفات که حضرت در ابتدای نامه بیان می دارند جز سرشت آدمی است و به هستی شناسی وا دارد) 2. اگر می شود اين تاجر غرور را توضيح دهيد و در كتاب خود به آن صورت توضيح نداده ايد. 3. اينكه افرادي از طريق علومي به عمر انسان خبر دهند حقيقت دارد و حتمي الوقوع است و از راه دعا نمي توان جلو آن را گرفت؟ 4. براي سير مطالعاتي ابتدا سير خودتان را مطالعه كنيم يا شهيد مطهري؟ 5. براي مطالعه بيش تر در نامه 31 چه کتابی پیش نهاد می کنید (لطفا اگر مي شود توضيح بيشتري در كتابتان بر مقدمه نامه 31 بزنيد و حق مطلب بيان نشده) 6. براي فلسفه چه سیری پیشنهاد می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: میل به فسادکردن مربوط به طبع آدمی است و نه فطرت او، و لذا وقتی انسان در متن طبع خود قرار داشته باشد آن مشکلات که حضرت مولا علی«علیه‌السلام» می‌فرمایند روی می‌دهد. _ پیشگویی‌ها اولاً معلوم نیست درست باشد، ثانیاً از طریق دعا و صدقه و صله‌ی رحم عمر انسان حتی اگر مقدّر هم شده باشد تغییر می‌کند _ بعد از ده نکته و آشتی با خدا، مطالعه‌ی کتاب‌های مرحوم شهید مطهری کمک زیادی به شما برای رجوع به حقیقت می‌کند. _ مباحث صوتی «یابن جندب» که شرح روایت حضرت صادق«علیه‌السلام» به یکی از اصحاب آن حضرت است، کمک‌کار خوبی است. موفق باشید

12859
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامى و عزيزمان: بنده در سوال به شماره 12829 سوالى از شما پرسيدم که متن سوال و پاسخى که شما داديد به شرح زير است و در ادامه سوال ديگرى داشتم که مطرح مى کنم: استاد بنده تن انسان و نفس و روح و فطرت و غریزه و رابطه اینها را با هم فهمیدم، اما وقتی می خواهم انسانیت و مقام امام (که انسان کل است) را وارد این مجموعه کنم جایگاهش را نمی فهمم. شما می فرمایید فطرت یک سرمایه در روح است، بعد می فرمایید نفس جان ما و فطرت جان جان ما است، پس یعنی برای فطرت مقام در نظر می گیرید؟ و اینکه می فرمایید امام جان جان انسان است، پس یعنی فطرت همان مقام انسانیت است و فطرت همان نور مقدس امام است و بعد مسئله بعدی اینکه در مورد مقام روح می فرمایید اول خلق خدا و جامع تمامی اسما خداوند است با این فرق که از خودش نیست و بعد هم می فرمایید که نور وجودی حضرت محمد (ص) اولین خلق خداوند و جامع تمامی صفات خداوند است پس یعنی این روح همان وجود مقدس پیامبر است؟ پس اینکه گفتید پیامبر یک تن دارد مثل ما یک نفس دارد مثل ما و یک وجود مقدس دارد پس یعنی در پیامبر نفس و آن نور وجودی حضرت هر دو در مقام روح هستند؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: فطرت در انسان بالقوه است و امام معصوم تجلیِ بالفعلِ انسانیت و فطرت انسانی است و در مورد مقام نوری پیامبر می‌توان گفت که همان مقام «اول ما خلق اللّه» یعنی مقام روح باشد و در عین این‌که در وجود مقدس پیامبر، نفس پیامبر با آن مقام متحد است، ولی در هرحال مقام روح یا مقام نوری پیامبر یک مقام تکوینی است و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با تلاش و عبادات ممتد، نفس مقدس خود را با آن مقام متحد می‌کند. موفق باشید سوال بنده: به اين ترتيب آيا وجود قدسى پيامبر (ص) همان انسانيت است؟ پس هم انسانيت در وجود ما هست هم فطرت داريم که با اطاعت از آن به اصل خود که همان مقام روح که تمام انسانيت است وصل مى شويم. پس در نتيجه مى شود گفت ما آن قدر که از اصل خود دور شده ايم و اون را ديگر به ياد نداريم خدا امده فطرت را به عنوان چراغى در سر راه ما قرار داده و اگر از اين تن مادى خارج شويم ديگر فطرت را نداريم، پس يعنى مقام امام همان وجود مقدس پيامبر (ص) است. و اينکه بگيم فطرت مقام است اشتباه است بلکه فطرت پرتويى است از آن انسانيت کاملى که در وجود ما هست. در نتيجه مقامات ما مى شود تن و نفس و روح که روح مقام همان انسانيت کل است که همان مقام امام است پس جان جان ما روح است نه فطرت؟ در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فطرت در عموم انسان‌ها به صورت بالقوه است و گرایش به خوبی‌ها در انسان مطرح است ولی فطرت در امام به فعلیت تبدیل شده و لذا مقام امام عین کمال و خوبی و پاکی است. و روح باطنِ فطرت است که اولیاء الهی از انوار و تشعشعات آن بهره‌مند می‌شوند. عرایضی در جلسات پنجاهم به بعد شرح کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل‌البیت علیهم‌السلام» در این مورد شده. موفق باشید

12840
متن پرسش
سلام و تحیت خدمت استاد محترم: 1. آیا به نظر شما بین فطرت و غریزه تفاوت وجود داره؟ 2. اگه وجود داره چطور میشه نیازهای غریزی رو برآورده کرد که مشکل نباشه، مثلا طبق حدیث شریف «کل مولود یولد علی الفطره» همه براساس فطرت پاک الهی متولد میشن حالا وقتی فطرت صحیح باشه بچه وقتی غذا می خوره که گرسنش باشه و وقتی دست از غذا میکشه که سیر شده باشه. اونوقت آیا توجه به فطرت باعث میشه انسان غرایزش رو هم کنترل کنه یا با کنترل غرایزه که انسان به فطرت می رسه؟ این موضوع در راستای تمدن سازی مطرح میشه. البته ممکنه بفرمایید که رابطه دو طرفه اس. خوب اونوقت سوال مطرح میشه که اولویت با کدوم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نیازهای فطری مربوط به ابعاد روحانی و قدسیِ روح ماست و نیازهای غریضی، مربوط به ابعاد جسم ما می‌باشد و از آن جهت که در هر حالت جسم ابزار است و اصالت ندارد، نیازهای غریضی آن‌چنان نیست که در عرض نیازهای فطری قرار بگیرد و اولویت مسلم با نیازهای فطری است ولی تعادل در آن است که در آن‌جایی که فطرت در صحنه است از کشش های غریضی نیز استفاده‌ی منطقی بشود. و تمدن اسلامی از این جهت نسبت به غرایز بی تفاوت نیست. موفق باشید

نمایش چاپی