بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انسان‌شناسی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7189
متن پرسش
باسلام وخداقوت دوستی دارم که ادعامیکند برخی ازمسائل به اوالهام میشود ومیتواندتاحدکمی ذهن دیگران رابخواندومیتواندشخصیتهایی که مثل اوهستندرابشناسدومیگویدموردی درموردآینده به اوالهام شده است که فکرمیکندوقوع پیداخواهدکرد.لطفاراهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه خودش به این حالاتش اعتماد کند و نه شما، زیرا خطر ورود شیطان در این خطورات بسیار زیاد است. موفق باشید
7176
متن پرسش
سلام استاد.من و دوستام در خوابگاه دانشگاه قصد داریم فلسفه و عقل رو بین بچه ها افزایش بدیم.این بچه از متدین و غیر متدین تشکیل شدن.کناب خون و کتاب نخون.شما چه راه کاری رو پیشنهاد می کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در یک محفل دوستانه بحث‌های معرفت نفسی شروع خوبی باشد. چون افرادی هم که علاقه‌مند به مطالعه نیستند آمادگی دنبال‌کردن این نوع بحث‌ها را دارند. موفق باشید
7179
متن پرسش
با سلام با توجه به اینکه فرشتگان موجوداتی مجرد هستند و جسمی برای آنها تصور نمیشود تا بالی هم داشته باشند،الف)منظور از بال داشتن فرشتگان چیست؟ب)منظور از حدیثی که میفرماید برای طالبان علم بالشان را پهن میکنند،چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر موجود مجردی وقتی در موطن مثال نازل شود صورتی مناسب حقیقتش دارد و برای طالبان علم، فرشتگان صورتی در قوه‌ی خیال آن‌ها ایجاد می‌کنند که راه را بهتر طی کنند و به همین جهت طلاب، دارای تصورات معنوی خوبی هستند و با همان تصورات، انگیزه‌ی ادامه‌ی تحقیق دینی در آن‌ها شدت دارد. موفق باشید
7158
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام محضر استاد عزیز در بخشی از مستند سفر به ماورائ نشان می دهد که شیطان به درون دختری نفوذ کرده و افعال او را در اختیار خود می گیرد. آیا همچین چیزی امکان دارد؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شرح آن فیلم داشته‌ام که چگونه شیطان قوه‌ی واهمه‌ی انسان‌ها را در اختیار می‌گیرد و از آن طریق بدن انسان را تسخیر می‌کند. موفق باشید
7141
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز 1- شما در جلسه‌ی 35 معرفت النفس والحشر فرمودیدکه روح همیشه احتیاج به یک "بدن مبهم" یا «بدنٌ مّا» دارد. آیا این همیشه، همیشه‌ی ابد است یا همیشه‌ی دنیا؟ یعنی بدن اخروی ما هم بدنی مبهم است؟ این مبهم بودن یعنی چه؟ 2- آیا عوالمی غیر از ماده هم هر لحظه ایجاد می‌شوند، یا فقط عالم ماده به دلیل عین حرکت بودنش هر لحظه ایجاد می‌شود؟ اگر عوالم غیب هر لحظه ایجاد نمی‌شوند، بودنشان چه طور است؟ ممنون حلال کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- روح در مرتبه‌ی خودش به صورت بدن ظهور دارد چه در دنیا و چه در قیامت، منتها در دنیا بدن او که غیر از جسم مادی‌اش می‌باشد، با انتخاب‌ها و اراده‌هایش همواره در حال تغییر و یا تکمیل است و بدین لحاظ گفته می‌شود «بدنٌ مّا» 2- آری از آن‌جایی که جز خدا همه‌چیز در ذات خودشان در مقام امکان هستند چنانچه موجود شوند و وجوب بالغیر یابند همواره باید برای باقی‌ماندن در وجوب بالغیر ایجاد شوند وگرنه در حالت امکان ذاتی خود می‌مانند که وجود خارجی ندارند. پس اگر هر عالَمی اعم از عالم غیب و یا شهادت به تجلی الهی ایجاد نشوند وجود ندارند. موفق باشید
7143
متن پرسش
با سلام واحترام خدمت استاد عزیز ضمن عذر خواهی بابت تصد یع اوقات شریف:1- وجه تمایز وجود ذهنی با علم درچیست؟(مثال؟)2- صورت خیالی و وجود ذهنی چه رابطه ایی با یکدیگر دارند؟3- وجود ذهنی با صورت ذهنی چه تفاوتی دارد؟ از لطف شما ممنونم-
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وجود ذهنی همان علم است، مثل علم شما به دیوار که همان وجود ذهنی شما است 2- صورت خیالی موجودات همان وجود ذهنی آن‌ها است 3- وجود ذهنی نظر به مرتبه‌ی وجود معلومات ما دارد و صورت ذهنی نظر به نحوه‌ی حضور معلومات ما. موفق باشید
7116
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز. بنده طلبه ای هستم که در زمینه طب سنتی و اسلامی تحقیق و تدریس میکنم.با توجه به این که از طرفی روح درمان در طب اسلامی توام با متانت و صبر است و ازطرف دیگر مدرنیته باهجمه ای که وارد میکند(که توام با عجله وسرعت است)در تقابل با درمان به روش سنتی-اسلامی است؛ 1-این تقابل چگونه ازبین میرود؟ 2-آیا انتظار حاکمیت طب اسلامی در این عصر انتظار گزافیست؟ 3-وظیفه بنده به عنوان کسی که با بضاعت اندک خود بیماران که عمدتا مشکل روحی داشته اند را با این روش درمان کرده ام چیست؟نکند عمر تلف میکنم؟ با آرزوی سلامتی برای حضرت عالی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نفسِ توجه به طب سنتی حکایت از آن دارد که بشر در درمان خود طالب متانت است پس نیاز نیست کاری بکنیم، باید از فضای حوصله‌ی طب سنتی خود را خارج نکنیم 2- حتماً با تاریخی که شروع شده طب اسلامی نیز ظهور می‌کند، موانعی که در راه است قدرت مقاومت ندارند 3- از اول همین طور بوده که اطبای ما از طبقه‌ی روحانیون بوده‌اند تا درمان واقعی که جمع بین جسم و روح است انجام شود. موفق باشید
7101
متن پرسش
باعرض سلام حضرت امام خمینی درکتاب شرح جنود عقل وجهل درقسمت ایمان میفرمایند باید قلب رامثل طفلی درنظر گرفت و معارف در دهانش گذاشت شما استاد درشرح این قسمت می فرمایید قدم اول این است که ماقلب داشته باشیم و فرمودید بامراقبه می توان قلبدار شد سوا ل بنده این است چه طور می توان فهمید قلبدار شده ایم ودر ثانی این قلب که باید تلقینش کنیم چیست ثالثا درتعا رض قلب باعقل چه کنیم به عنوان نمونه بنده برهان صدیقین علامه طباطبایی را خیلی خوب یاد گرفتم ولی وقتی که میخواهم روی برهان فکر کنم روی مقدمه اول که می گوید کافی است سوفیست نباشیم باصطلاح قفل می کنم ویک حسی می گوید شاید حق باسوفیست باشد لطفا اگر کتابی هم مدنظر دارید بیان فرمائید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه قدم‌هایی در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در جهت کشف قلب می‌توانید بردارید. با ادامه‌ی مطالعه به‌خصوص در مباحث معرفت نفس عبور از سوفیست راحت‌تر می‌شود. موفق باشید
7094
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر میدانیم که همه ائمه تجلی یک حقیقتند تفاوت این دیدگاه صحیح را با حلول یا اعتقاد مسیحیان راجع به خداوند و حضرت عیسی بیان بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام از ائمه«علیهم‌السلام» از جهت نفس ناطقه، خودشان هستند که در عین حال با نور عظمت الهی ارتباط دارند ولی حلول حرف عجیبی است که می‌گوید روح خدا در جسم حضرت عیسی حلول کرد! موفق باشید
7082
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی، 1به چه دلیل روح بدون بدن، ابزار، رشد و یا استعدادش شکوفا نمیشود! 2 چرا اعمالی که در خواب انجام میدهیم، مانند قراءت قرآن ، کمک به دیگران ثوابی عایدآن روح یا نفس ناطقه نمیشود?، 3 آیا روح لزوما به ابزار مانند بدن احتیاج دارد? و تا روح در بدن است، به آن جزاء مترتب است? مگر روح عین حیات نیست?، وروح در بدن نباشد، حیات آن شدیدتر است ، تا دربدن.،
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم ده نکته در معرفت نفس را با سی‌دی شرح آن کار نکرده‌اید. کارکنید اگر باز این سؤالات پیش آمد من در خدمتتان هستم. موفق باشید
6976
متن پرسش
باسلام. بنده سالهاست به سبب عدم اعتماد به نفس کافی و استرس های بی مورد بخش زیادی از توانایی خود را معطل گذاشته ام و از این بابت رنج می برم .نداشتن قدرت ریسک و عدم ابراز نظرات در جمع و گوشه گیری و افسردگی نتایج حالات بنده بوده و این حالات سبب مشکلات گوارشی نیز برای اینجانب گردیده ،با عنایت به اینکه جنابعالی روانشناسان را مراجع خوبی برای حل مشکلات روحی نمی دانید،لطفا توصیه های لازم را جهت حل مشکلات بنده بفرمایید.لازم به ذکر است بنده باورهای خوبی دارم،اهل روضه ومنبر وجلسات مذهبی بوده و هستم ولیکن در عمل برای فعلیت بخشیدن به باور دینی خود در عمل دچارضعف هستم.بنده عمده کتابهای جنابعالی ازجمله چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی را مطالعه نموده ام ولی هنوز این باورها برای بنده یقینی نشده و از این بابت رنج میبرم.لطفا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک قاعده است که اگر علم و اندیشه‌ی کافی در خود ایجاد کنید به اقتضای آن علم و اندیشه به وقت‌اش سخن می‌گویید و عمل می‌کنید. سعی بفرمایید مبانی علمی خود را محکم کنید و در این رابطه کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» خوب است به‌خصوص اگر سعی کنید با مباحثه همراه باشد. در ضمن از ورزش و اُنس با رفقای ایمانی نیز غافل نباشید و برای درمان گوارشی خود از رجوع به پزشک کوتاهی نکنید. موفق باشید
6940
متن پرسش
ضمن عرض سلام ، نظر حضرتعالی درباره اظهارات آیت الله سیدحسن مصطفوی درباره ی ملاصدرا در پیش همایش حکیم تهران چیست ؟ که می فرمایند : "یعنی در واقع ملاصدرا حیات برزخی را اثبات کرده است، اما معاد جسمانی را اثبات نکرده است. ملاصدرا علی رغم همه زحمتی که کشیده و برهانهایی که اقامه کرده است نتوانسته حیات دنیوی معاد جسمانی را ثابت کند."با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید اقایان انتظار دارند ملاصدرا ثابت کند در قیامت همین گوشت و استخوان مادی باید عود کند که این اثبات‌کردنی نیست، کافی است انسان بدون فکر در ظاهر آیات متوقف شود. ولی با تدبّر در قرآن نکاتی به‌دست می‌آید که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در مورد ملاصدرا فرمودند: «و ما ادراک ما الملاصدرا ملا صدر مسائلی از معاد را حل کرد که شیخ الرئیس حل نکرد!». موفق باشید
6896
متن پرسش
بنام حق و با سلام حضور استاد گرامی عطف به سوال 6731 جواب شما به سوال دوم در مورد عرفا و غیر معصومین به راحتی قابل پذیرش است اما راجع به انبیاء و اولیاء معصوم که مدار و قطب زمانه خویشند و دنیا و آخرت که همان ظاهر و باطن است، برای آنان ظاهر است و شهود آنان بنحو ( أنّ ) است نه ( کأنّ ) چگونه می تواند وجهی داشته باشد و چگونه می توان فشار مرگ را برای آنان توجیه کرد. لطفا از این زاویه توضیح بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرقی نمی‌کند همین‌که انسان در این دنیا است و بخواهد از این ساحت به آن ساحت برود از جهتی همان‌طور که حضرت یحیی«علیه‌السلام» فرمودند با فشار انتقال از مرحله‌ی مادون به مرحله‌ی مافوق روبه‌رو هستند و این خود یک نحوه سلوک است و ربطی به آن افق «إنَّ» آن‌ها که همواره در دنیا بدان نظر دارند، ندارد. موفق باشید
6854
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم ببخشید اگر ممکن است اینجانب در رابطه با اینکه بدن ابزاری برای نفس است مثلا دیدن کار نفس و چشم ابزاری است برای آن واینکه افرادی که مادر زاد از بعضی از ابزار مثلا نابینا هستند چگونه میتوانند خدا را بشناسند ؟ و آیا واقعا بدن در شناخت خدا نقش دارد یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در علم به وجود خداوند دو روش هست؛ یکی از اثر و آثار و آیات متوجه خدا شویم و یکی با تعقل متوجه شویم مخلوقات نیاز به خالقی دارند که آن خالق مخلوق نیست و برای فرد نابینا جهت علم به وجود خدا هر دو روش ممکن است، و در نهایت متوجه وجود مخلوقات می‌شود و به خالقی پی می‌برد که مخلوق نیست. موفق باشید
6798
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی، با توجه به اینکه جناب عالی در کتاب آشتی با خدا عرض فرمودید که "من" انسان مجزا از تن انسان است و ما به وضوح می توانیم این جدایی آن را به زمانی که "سرکلاس" در افکار خود غوطه ور می شویم و فرضا حرف خنده دار استاد متوجه نمی شویم یا به" خواب" و اینکه می گوییم خودم دیدم که فرضا در فلان مکان بودم تلفیق بدهیم. چند سوال در ذهن من بود که البته جهت روشن شدن بیشتر موضوع آن را می پرسم: 1- اگر در هنگام خواب "خود" انسان دخیل است پس چرا بعضی مواقع خواب هایی می بینیم که هیچ حالت خارجی نمی توانیم برای آن تعریف کنیم حال آنکه من انسان در آن محل حاضر است و باید یک حالت کامل از آن محل یا صحنه ببیند یا بهتر بگویم خواب های پریشان را چگونه تفسیر می کنید؟ 2- زمانی که ما شخصی رادر خواب می بینیم آیا هم زمان آن شخص نیز مارا در خواب می بیند؟ مگر نه آن است که "من "هر دو در آن لحظه و مکان حاضر است.اگر غیر از این است پس خیال آن شخص است یا چیز دیگریست؟ 3- زمانی که سر کلاس در خیالات خود غرقیم پس چرا بعضی مواقع به مکان یا زمانی که سیر میکنیم هر چه به ذهنمان فشار می آوریم نمی توانیم شکل دقیقی از آن مکان یا زمان در ذهنمان به وجود آوریم طبق کتاب این گونه است که" من انسان سیر کرده ". پس باید آن محل را جامع و شامل ببینیم در صورتی که اینگونه نیست 4- زمانی که ما به مکان یا زمان خاصی فکر میکنیم اگر" خود" ما در آن محل حاضر است مگر میشود که همزمان در تنمان نیز حاضر باشد چون همزمان پلک یا پای ما هم دارد تکان می خورد و این حرکات اثر روح است . آیا حضور روح به طور همزمان در تن و خارج امکان پذیر است؟ به نظر جناب عالی آیا نمی شود از این دو مورد به عنوان خیال یا فکر بجای" من "یاد کرد : همانگونه که در عامیانه "خواب دیدن" یا "فکر و خیال کردن" گفته می شود. پیشاپیش از توجه جناب عالی تشکر میکنم.خدا حفظتون کنه
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خواب‌های غیر صادق تکرار حالات نفسانی خود انسان است و آن خواب‌ها غیر از رؤیای صادقه است که می‌تواند راهنمای ما باشد 2- عموماً ما وقتی خواب افراد را می‌بینیم با صورت خیالیه‌ای که در پیش خود داریم مرتبط هستیم مگر موارد استثنائی که در کتاب «خویشتن پنهان» به آن نوع ارتباط پرداخته شد 3- ارتباط با صورت‌های ذهنی غیر از حضور در صحنه‌هایی است که نفس در آن حاضر می‌شود. بعضاً صورت‌های ذهنی در پوشش صورت‌های ذهنی دیگر قرار می‌گیرد و از روشنی می‌افتد 4- خیال و فکر مصداق خارجی ندارد مواردی مورد بحث ما است که انسان خود را در آن زمان و مکان احساس می‌کند و سپس با آن روبه‌رو می‌شود که البته با ادامه‌ی بحث در ده نکته که همراه با ده جلسه صوت است إن‌شاءاللّه موضوع برایتان روشن‌تر می‌شود. موفق باشید
6775
متن پرسش
سلام استادی در دانشگاه این سوال را مطرح کرد: آیا انسان میتواند رباتی بسازد که از خود انسان باهوش تر باشد؟؟ آیا زمانی میرسد که رباتی بسازد که از انسان بالاترباشد؟؟ باتوجه به نکات معرفت نفس انسان از لحاظ روحی اینقدر بزرگ است که هیچ انسانی نمیتونه این کار را بکنه.ولی سوال من اینجاست. در کتاب"ازتنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی" در مورد انسان کامل گفته بودید که انسان کامل تمام اسماء الهی را داراست.حال یکی از اسماء الهی خالق بودن است.پس میتواند خلق کند. همانطور که امام علی(ع) در آن واحد چهل بدن خلق میکرد. در جای دیگر ذکر کرده بودید که امام معصوم فرموده اند که ما از خداییم و شما از مایید. حال چون امام زمان واسطه فیض هستند پس همه وجود ما از امام زمان است. سوال من این است که آیا انسان کامل میتواند انسانی با روح مجزا خلق کند؟؟ ممنون یا علی مدد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم انسان کامل واسطه‌ی فیض است پس متوجه‌ایم او از خود هیچ‌چیز ندارد و تنها مجرای تجلی اسماء الهی است واو آنچه را خداوند تقدیر کرده است را بما می رساند. موفق باشید
6709
متن پرسش
با سلام. خواستم کتاب "معرفت النفس و الحشر " شما را در یک خبرگزاری درج کنم ، دیدم به نقل از خبرگزاری کتاب ایران ، شما را ""مترجم"" کتاب "معرفت النفس و الحشر " معرفی کردند ! یعنی واقعا شما این کتاب را " ترجمه " کرده اید ؟؟ چون من فکر می کردم تألیف خودتان هست و در آن اسفار را شرح داده اید اما در این خبرگزاری نوشته : "مترجم کتاب «معرفت‌‌النفس و الحشر» از ویرایش جدید این اثر با شرح و اضافاتی مفید خبر داد" .... باتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که نوشته‌اند. بنده ابتدا آن را ترجمه کردم و سپس در 75 جلسه شرح دادم. موفق باشید
6695
متن پرسش
به نام حق و با سلام عطف به پرسش 6528 می دانم که نفس به عنوان حقیقتی ذات مشکک اگر در مرتبه‌ای از مراتب نازله‌ی وجود ظهور یابد از حقیقت خود خارج نمی‌شود و در واقع سقوط نمی کند بلکه نازل می شود. سوال این است که مرتبه ی عالیه ی عقلانی باید احکام عالم عقل را داشته باشد و وقتی نازل شد، مرتبه ی نازل شده به عالم مثال هم باید احکام عالم مثال را داشته باشد یعنی شکل و اندازه مثالی داشته باشد پس چرا نفس به عالم مثال نازل میشود اما خود نفس مثالی نمیشود ؟ البته نگویید در مثال، بدن مثالی دارد زیرا میدانیم که بدن مثالی به ایجاد نفس در خیال نفس متمثل میشود واین خیال از قوای نفس است و نازل از آن
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باز باید بر روی وجودی‌بودن نفس دقت شود که یک عین واحدی است با ظهورات و حضورات مختلف، در معرفت نفس دارید حضور نفس بخودش است و ظهورش به قوایش می باشد، بدین معنا که در هر حالی که باشد از حقیقت خود خارج نمی‌شود و عالٍ فی دنوهِ است ،. مثل نور بی‌رنگ که هراندازه هم نازل شود از جامعیت خود خارج نمی‌گردد. موفق باشید
6681
متن پرسش
سلام استاد بنده کارشناس ارشد فلسفه اسلامی هستم و به فلسفه علاقه ویژه دارم. مدتی است توجه بنده به مقوله وهم، قوه واهمه و ... و همچنین تأثیرات مثبت و منفی وهم در زندگی انسان مخصوصا در اخلاق فردی و اجتماعی، آثار مخرب توهم بر تفکر عقلانی، میزان کارایی پدیده هایی که در مرتبه وهم انسان قرار دارند مثل موسیقی، بازی و ... جلب شده است. از آنجا که حضرتعالی در این مباحث و کلا مسائل معرفت النفس به صورت تخصصی مطالعه و تحقیق کرده اید، می خواستم نظر حضرتعالی را در باره اصل یک تحقیق در سطح علمی پژوهشی در این باره، همچنین منابع و مآخذی که در این باره می توان استفاده کرد، جویا شوم. با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار خوبی است. فکر می‌کنم کتاب «ادب عقل و خیال و قلب» و یا کتاب «مدرنیته و توهّم» به کارتان آید. موفق باشید
6679
متن پرسش
سلام.استاد آیا فرشتگان هم جسم متناسب باخود دارند مانند نفس ناطقه که در هیچ عالمی بدون بدن نیست ودرهرعالم بدن مناسب با خود را دارد با این که خود مجرد است.واگر جسم دارند جنس آن از چیست؟ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: موقعیت فرشتگانم به عنوان مظاهر اسماء الهی شبیه موقعیت قوای نفس‌اند، که در هر موطنی به آن موطن ظهور دارند. مثل آن‌که قوه‌ی بینایی در چشم به بینایی ظهور دارد در حالی‌که نفس ناطقه به خودی خود یک چیز است ولی قوای نفس به نفس است که در اعضاء ظاهر می‌شوند و فرشتتگان نیز در مواطن مختلف ظهور خاص خود را دارند. موفق باشید
6649
متن پرسش
استاد با سلام و احترام فراوان بنده خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران هستم که خواستار اطلاعات بیشتر درباره کتاب تحت چاپ شما با عنوان معرفت النفس و الحشر هستم که خبر آن را از آقای اصفا گرفتم. قصد من این است که قبل از انتشار کتاب پیش خبر آن را تهیه کنم. اگر با بنده همکاری بفرمایید بسیار ممنونتان می شوم. در صورت تمایل توضیحاتی درباره موضوع و محتوای کتاب بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جلد 8 و 9 اسفار معارف ارزنده‌ای از الهیات به بمعنالاخص و معرفت نفس در اختیار فرهنگ بشری ‌گذارده که سال‌های سال بشر نیاز دارد اندیشه‌ی خود را از آن طریق بارور نماید و از آن‌جایی که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جهت ورود به عرفان بر همین دو جلد تأکید داشتند لازم بود که جلسه‌ی 8 و 9 اسفار در اختیار فارسی‌زبان قرار گیرد و از آن‌جایی که چاپ اول کتاب معرفت‌النفس و الحشر در سال‌های گذشته نایاب شده بود و از طرفی نیاز بود که با ویرایش جدید در اختیار عزیزان قرار گیرد بر آن شدیم که آن کتاب را با ویرایش جدید و با شرح و اضافاتی مفید تجدید چاپ نماییم. به‌خصوص که احساس می‌شود نسلی به صحنه آمده است که طالب معارف متعالی است و می‌تواند مطلوب خود را از دریای بیکران حکمت متعالیه‌ی ملاصدرا به‌دست آورد. ملاصدرایی که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در وصف او فرموده‌اند: «و ما ادراک ماالملاصدرا» زیرا عظمت روح اندیشه‌ی حکمت متعالی انسان را حیران می‌کند که چگونه خداوند آن مرد را و اندیشه‌‌ی او را پرورانده که در این زمان می‌تواند برای عبور از ظلمات سوبژکتیویته‌ی غرب به کمک آید. موفق باشید
6634
متن پرسش
سلام راه های رسیدن به وحدت درونی چیست؟؟ اگه میشه چند مورد تیتر وار بگید ممنون میشم.مباحث شمارا دنبال میکنم،اشاره کنید در کتاب های مربوطه دنبال میکنم. یا علی مدد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بخواهیم خیلی مختصر عرض کنم مختصرتر از توصیه‌های علی«علیه‌السلام» به فرزندشان در نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه نمی‌شناسم که در دو جلد کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» آن نامه را شرح مختصری داده‌ام که چگونه حضرت ما را از توقف بر عالَم کثرت‌‌ها به حقیقت وحدانی درونی که پنجره‌ی اتصال به حضرت اَحد است راهنمایی می‌کنند. إن‌شاءاللّه مطالب آن دو کتاب را دنبال بفرمایید به حکمتی که گمشده‌ی مؤمن است می‌رسید. موفق باشید
6640
متن پرسش
باعرض سلام ادامه سخنرانی های مباحث کتاب انسان در مورد اختیار را در کجا دنبال کنیم؟ جلسات مربوط به شرح دعای مکارم اخلاق را درسایت قرار نمی دهید؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» بحثی تحت عنوان انسان فقط اختیار است، بد نیست 2- مباحث صوتی دعای مکارم‌الأخلاق در قسمت فایل های صوتی هست. موفق باشید
6611
متن پرسش
سلام.حضرت استاد در حال مباحثه درس 10 نکته از معرفت نفس می باشیم ودر حال حاضر درنکته شمار5 به سرمی بریم.درحین پرسش هایی مطرح شد که لازم می دانم عرض کنم.1.دربحث مرگ طبیعی وکمال نفس انسان این پرسش مطرح است که حد کمال چیست مگر کمال انتها دارد ؟وآیا انسان ها ظرف وجودی شان با هم متفاوت است ؟ووکسی کمالش نصف دیگری است؟ واین را چگونه می توان تبیین کرد؟2.آیا تعدد وکثرت عمل را نمی توان به عنوان کمال گرفت یعنی اگر نفسی 10 سال دیگر زندگی کند در حیوانیت یا انسانیت به هرحال عملی انجام می دهد وآنرا می توان کمال آن محسوب کرد ویا نه کمال کیفی است وکمی نمی باشد؟3.آیا می توان مرگ از یاس را بدین معنا گرفت که اراده ی انسان وقتی با عملش مغایر باشد بعد از مدتی نفس ناامید از این می شود که در افقی که برایش تعیین کرده به کمال قابل توجهی نمی رسد؟4.نظر مرحوم ابن سینا با نظر جناب ملاصدرا چه تفاوتی باهم در رابطه موضوع مرگ ونزع روح از بدن داردونظر ملاصدرا چه ترجیحی دارد که شما آن رامبنای بحث قرار داده اید .تقریبا تا نکته4 وقسمت اول همین نکته بحث بنا بر فرموده شما تجربی بود ودر خود احساس می کردیم ولی درموضوع انواع مرگ این مساله تجربی نیست که ما بتوانیم دلیل نزع روح از بدن را کمال آن ببینیم ویا پیری وبیماری! ممنون از زحمات شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «خویشتن پنهان» روشن می‌شود تقدیری که خداوند برای هرکس معلوم کرده، حدّ کمال او است. مثل تقدیری که برای زن‌بودن زنان یا مردبودن مردان تعیین فرموده 2- کمال کیفی است و به اراده و رویکرد افراد مربوط است 3- حرف درستی است 4- جناب ابن‌سینا به این صورت در رابطه با علت مرگ وارد نشده است. همین‌طور است که می‌فرمایید ما کمال و نقص یا یأس خود را تا حدّی احساس می‌کنیم ولی علت مرگ خود را خودمان احساس نمی‌کنیم. موفق باشید
6555
متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد درادامه سیروسلوک فردی دومقوله می باشدکه گریبان گیربنده شده است یکی فکرمشغول ودیگری خیال مغشوش که اگرچه خاستگاه انان نفس ناطقه می باشدولی فکرازعقل است وخیال از دل (به نظر بنده)باتوجه به مباحث معرفت نفس چگونه مشوددرطهارت انان کوشیدضمناازاینکه امکانی برای برقراری ارتباط با شمابرای ماشهرستانی ها فراهم اورده اید کمال تشکررادارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که نفس ناطقه یک وجه به سوی حق دارد – با توجه به این‌که حق عین وحدت و یگانگی است – و یک وجه به سوی بدن و امور مادی دارد که عین حرکت و کثرت است و لذا هراندازه حجاب‌های بین انسان و پروردگارش برطرف شود از اغتشاش فکری و خیالی آزاد می‌شود. عمده آن است که با رویکرد عبور از کثرت به وحدت عبادات خود را انجام دهیم. موفق باشید
نمایش چاپی