بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معرفت نفس

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9700
متن پرسش
با عرض سلام و توفیق روز افزون برای استاد: در بحث جهاد اکبر و جهاد جدی با نفس برای جلوگیری از سرخوردگی و سرباز زدن نفس از آن که تن هم همراهی می کند مثلا تن را به خواب می برد تا در فرمان جهاد نباشد و... چه باید کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال این نفس ناطقه‌ی انسان است که باید بین گرایش نفس امّاره و فطرت خود یکی را انتخاب کند و انسان به اندازه‌ی انتخاب‌های مثبتی که داشته است بزرگ است. موفق باشید
9706
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد این یک روز سوالات زیادی پرسیدم. مدت طولانی و چند ماهه ای بود که سوال نپرسیده بودم. استاد بحث تکوین و تشریع را در کدام اثر شما می توان مورد بررسی قرار داد؟ بعضی از اساتید هم سعی دارند برای اعمال عبادی و شرعی ما دلیل پزشکی بیاورند و بگویند اگر اسلام گفته فلان کار را نکنید چون دلیل پزشکی داشته. اما بحث تکوینی بودن دستورات دین برای این دوستان پوشید است. بنده جسته گریخته مطالبی را ازتان شنیده ام ولی می خواستم من باب جمع بندی و کلی نگری هم به مسأله واقف شوم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث تکوین و تشریع تا حدّی در کتاب «خویشتن پنهان» صفحات 151 و 152 آمده. اگر بعد از مطالعه‌ی آن قسمت باز سؤالی باقی می‌ماند در خدمت شما هستم. موفق باشید
9690
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد عزیز: بنده مباحث عرفانی را تا حدودی دنبال کردم و همینطور مباحث اخلاقی شما بزرگوار را، ولی استاد عزیز نم یدانم چرا اصلا گنجایش و فهم عرفان را ندارم و مرا خیلی ناامید می کند بطوری که مباحث اخلاقی رو هم کار نمی کنم آیا نمی توانم بدون عرفان جلو برم و آیا برای دنبال کردن تفاسیر شما عرفان لازم است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این بصیرت خوبی است که متوجه‌اید روح شما از طریق عرفان جلو نمی‌رود. بحمداللّه با روایاتی مثل «یابن‌الجندب» و «نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه» بار خود را ببندید و إن‌شاءاللّه زودتر از بقیه به مقصد برسید. البته مباحث معرفت نفس را از دست ندهید. برای دنبال کردن تفاسیر بعضا نیاز به مباحث معرفت نفس هست. موفق باشید
9691
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز 1) تقویت انگیزه ها و معارف که در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود» ذکر فرمودید چگونه انجام می گیرد؟ 2) قوای نفس چه تعداد می باشند اگه می شود نام ببرید ؟ (جهت شناخت بیشتر از خود)با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر اندازه انسان با عبور از مفاهیم به «وجود» نظر کند جان انسان نشاط لازم را جهت سیر بیشتر به‌دست می‌آورد 2- در چهار جزوه‌ی شرح کتاب «معرفتِ نفس و حشر» بحث قوای نفس به صورت مکفی شده است به آن‌جزوات رجوع فرمایید. موفق باشید
9692
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت شما استاد بزرگوار: من کتاب «جن و جادوگر در اسلام » را خواندم و با خواندن این کتاب قلبم از بسیاری نگرانی ها آرام گرفت؛ اما چند سؤال از خدمتتان داشتم: 1ـ آیا ممکن است حسادت و تنگ نظری ‍‍ژنتیکی باشد؟ و اگر تعداد زیادی از اطرافیان ما دچار چنین مشکلی هستند چه باید کرد؟ آیا راهی، ذکری وجود دارد که اگر شخص من انجام دهم به کاهش حسادت در اطرافیانم منجر شود؟ آیا وقتی کسی ذاتا حسود است آیا از اطرافیان برای کاهش این حالت در او کاری بر می آید؟ 2ـ آیا اگر مثلا در اطراف ما 80 در صد افراد حسود هستند، آیا ممکن است چنین خصوصیتی به طور ژنتیکی به نسل خود ما هم راه پیدا کند؟ 3ـ اگر کسی در اقوام درجه یک (مثلا دخترعمو ، زن عمو و...) وجود داشته باشد که مرتب زندگی ما را رصد می کند و هر گونه موفقیت ما را، شکست خود تلقی می کند و باعث سرشکستگی خود می داند چه باید کنیم؟ در حالی که از طرفی نمی شود روابط را قطع کرد و از طرف دیگر، دیدار و تماس تلفنی با وی، بیشتر شبیه شرکت در جلسه بازپرسی است. 4ـ شما فرموده بودید که اگر همیشه توکل داشته باشید و مرتب سوره هایی مثل «آیة الکرسی» را بخوانید هیچ کس به شما نمی تواند ضربه بزند؛ اما متأسفانه من تا کنون هیچ گاه نتوانسته ام به طور دائم بر چیزی مداومت کنم، مثلا یک ماه، هر روز آیة الکرسی می خوانم ولی ناگاه این عادت را ترک می کنم و مدت زیادی طول می کشد که متوجه این ترک عادت می شوم؛ آیا راهی برای افزایش دوام ذکرها وجود دارد؟ 5ـ چه کنم که هوشیاری بیشتری نسبت به خودم پیدا کنم و کمتر دچار غفلت شوم؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حسادت و یا هر صفتی که بار ارزشی داشته باشد موروثی و ژنتیکی نیست، ولی حالاتی هست که اگر درست مدیریت و هدایت نشود منجر به حسادت می‌شود. مثل روحیه‌‌هایی که خداوند جهت تصمیمات بزرگ در بعضی می‌گذارد حال اگر این‌ها به جای آن‌که خودشان را رشد ندهند برایشان رشد مادی بقیه سخت می‌شود. در جلسات 47 و 48 شرح دعای مکارم الأخلاق بحثی در مورد جایگاه حسد و روش درمان آن عرض شد. خوب است آن را از روی سایت بگیرید 3- تا آن‌جا که ممکن است ما نباید امکانات دنیایی خود را به رخ بقیه بکشیم، بیشتر با روحیه‌ی تواضع باید با بقیه روبه‌رو شد 4- باید زندگی را طوری تعریف کرد که این‌گونه وظایف در آن جای گیرد. مثلاً همیشه بعد از نماز صبح 21 مرتبه آیت‌الکرسی را جزو تعقیبات خود قرار دهید 5- مباحث ده نکته معرفت نفس شروع خوبی است. تدبّر در قرآن فوق‌العاده است. موفق باشید
9694
متن پرسش
سلام علیکم: آیا تاثیر پذیری نفوس از همدیگر را بطور برهانی می توان استدلال کرد؟ مثلا وقتی یک نفس سلیم و پاک در مقابل یک نفس رذیله قرار می گیرد آن نفس رذیله بر نفس سلیم می تواند تاثیر بگذارد و در نتیجه سالک یا تحمل گفتگو با آن شخص را ندارد و یا در صورت گفتگو برایش حجاب پیش می آید. البته این تا مرحله ای است که عارف هنوز باقی به بقای بالله نشده است و هنوز در حال فنا است. استاد ما می گفت قاعده ی پیوستگی به این قضیه اشاره دارد. من تا به حال این قضیه را نشنیده ام. در حکمت صدرایی و عرفان محی الدینی چیزی از این قضیه صحبت شده است یا خیر؟ چطوری می توانم اطلاعات کامل بدست بیاورم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه در شرح کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» این بحث با مبانی معرفت‌النفسی طرح شده است و این بحث از زوایای مختلف دارای اهمیت است. موفق باشید
9695
متن پرسش
سلام علیکم: استاد معرفت نفس و الحشر خیلی جاهاش تخصصی است و عبارات ثقیل دارد. در مقدمه اش هم فرموده بودید که این کتاب را مباحثه کنید. به نظرم کتاب خیلی عالی بود. فقط خیلی از عبارات و بندهاش رو متوجه نمی شدم. شرح ج 8 و 9 اسفار آیت الله جوادی را کمی گوش دادم اون باز خیلی خیلی سخت بود. استاد برای فهم کتابتون چه چیزی پیشنهاد می کنید؟ چکار کنم که بتونیم مباحثه ی خوبی داشته باشیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه با طی مقدمات، کتاب قابل فهم می‌شود و شما با معارف بی‌نظیری روبه‌‌رو می‌شوید. اگر بتوانید کسی را پیدا کنید که یک‌بار از همین متن فارسی‌اش آن را در ویرایش جدید تدریس کند، به جمع‌بندی خوبی می‌رسید. چند جزوه در شرح ابتدای کتاب هست مطالعه‌ی آن‌ها کمک می‌کند. موفق باشید
9683
متن پرسش
سلام علیکم: شما در تفسیر آیه «و نفخت فیه من روحی...» گفته اید که منزلت و خلیفه اللهی انسان به همین روح است که جامع اسماء الهی است. بعضی می گویند این روح مخصوص انبیا و امامان می باشد و بعضی از شیعیان به نسبت مقامشان از این روح بهره برده اند و بقیه زیاد دل خوش نباشند که از این روح خداوند در آن ها دمیده است. آیا این حرف درست است که تعبیر «من روحی» عام نیست و خاص است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: «مِن روحی» از یک جهت عام است و هرکسی بهره از آن دارد و حقیقت آن مخصوص انبیاء و اولیاء معصوم است و هرکس به اندازه‌ای که در زیر سایه‌ی طاعت انبیاء و اولیاء قرار گرفت به نور روح الهی نزدیک می‌شود و عملاً به حقیقت خود نزدیک شده. در نکته‌ی دهم از کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و در صفحه ، ص: 308 از کتاب «خویشتن پنهان» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
9685
متن پرسش
سلام علیکم: این که گفته می شود نفس در حالت عادی صفات الهی را به صورت مبهم در خود دارد به چه معناست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی هر انسانی به حکم فطرت الهی‌اش دارای نور اسماء الهی هست، باید با رعایت دستورات الهی آن را از حالت بالقوه به حالت بالفعل در آورد. موفق باشید
9630
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: قصد انجام فعالیتهای فرهنگی و سیاسی و آموزشی در دانشگاه داریم. با توجه به اینکه شما با جوانان ارتباط دارید و به نیازهای قشر جوان دانشجو آگاهی دارید، اولا اینکه چه فعالیتهایی را پیشنهاد می کنید؟ ثانیا در رابطه با سیر مطالعاتی و مسابقات کتابخوانی چه کتابهایی را شما پیشنهاد می کنید؟ اگر در قم در رابطه با بحثهای عفاف و حجاب و امر به معروف و نهی از منکر و ازدواج و روابط دختر و پسر و خودشناسی سخنران و استاد و یا موسساتی که در این زمینه ها فعالیت دارند می شناسید لطفا معرفی کنید و همچنین اگر در این موارد کتابی می شناسید لطفا معرفی کنید. من و جمعی از دوستانم دغدغه ی فعالیتهای فرهنگی برای دانشجویان دانشگاهمان داریم ولی نمی دانیم چگونه و از کجا شروع کنیم چون فعالیتهای زیادی در نظر داریم ولی با توجه به محدودیت زمان و بودجه ای که دانشگاه در اختیار می گذارد به دنبال بهترین گزینه ها برای فعالیت در شرایط کنونی دانشگاهها از لحاظ مذهبی و فرهنگی و سیاسی هستیم. لطفا ما را راهنمایی بفرمایید. با تشکر از لطف شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجربه نشان داده اگر مباحث معرفت نفس و مباحث انقلاب اسلامی را با دانشجویان در میان بگذاریم جواب می دهد و هویتی را که باید در پرتو ارادت و اطاعت از ولایت امر به‌دست آوردند ظهور می‌کند. موفق باشید
9633
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد: در ادامه سیر و سلوک خودشناسی همراه خودسازی است و چه بسا که خودسازی مقدم بر خودشناسی است و چه انسانهایی که بدون معرفت النفس آنچنانی خود را ساخته اند و به مراتبی واصل شده اند مثل میرزا کربلایی بی سواد که با طهارت نفس حافظ کل قرآن گردید، همان علم و عمل است که علم بدون عمل مثل زنبور بی عسل است، لذا اگر تقدم خودسازی را برخودشناسی قبول دارید توصیه تان برای خودسازی چه می باشد و چه برنامه هایی را پیشنهادمی فرمایید؟ (با توجه به تاکیدحضرتعالی بر معرفت النفس و کتب مربوطه به جای تزکیه نفس)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما هیچ راهی را بهتر از رعایت حرام و حلال الهی در عمل و رعایت اخلاق در روح نمی‌شناسیم، عمده در رویکردی است که در نسبت خود با خدا باید داشته باشیم و معارف الهی در این قسمت به ما کمک می‌کند تا با معرفت دقیق‌تری دستورات الهی را انجام دهیم و رجوع بهتری داشته باشیم. موفق باشید
9603
متن پرسش
سلام علیکم و خدا قوت خدمت استاد گرامی: در مورد سیر مطالعاتی فرموده بودید که صوت کتاب ده نکته از معرفت نفس را گوش دهیم به همراه خواندن کتابش. بنده چون صوت این مجالس در روی سایت نبود فقط کتابش را خواندم. آیا کفایت می کند؟ اگر ممکن است صوت این جلسات را روی سایت قرار دهید. در جای دیگر فرموده بودید چاپ جدید جلد اول کتاب فرزندم اینچنین باید بود خوانده شود. بنده چاپ قدیم را تهیه و مطالعه کرده ام آیا چاپ قدیم و جدید خیلی فرق دارد؟ نیاز به مطالعه چاپ جدید هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب ده نکته متنی است که با شرح آن کامل می‌شود. با سایت تماس بگیرید که اگر نمی‌توانند روی سایت بگذارند، برایتان پست کنند یا با گروه فرهنگی المیزان تماس بگیرید تا برایتان پست کنند. تلفن حاج آقا نظری 09136032342). 2- چاپ جدید فرزندم با جنبه‌ی سلوکیِ دقیق‌تری تنظیم شده و خوب است دوستان با دقت مطالب آن را دنبال کنند. موفق باشید
9574
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام استاد عزیز: 1- چه کنم که از این عدم مدیریت وقت خلاص شوم؟ بعضا می بینم مسائل سیاسی مشغولم کرد، یا کار فرهنگی در فضای مجازی وقت زیادی گرفت که می بینم حدود 4 ساعت وقت گرفته، از طرفی مشاهده می کنم این همه کتاب هست که من در برنامه دارم اما نخوانده ام، از مابقی آثار شما بگیر تا آثار شهید مطهری، ادامه المیزان و صحبت های حضرت آقا و ... . 2- کتاب «معرف النفس و الحشر» در لیست کتب سایت قرار داده شده ظاهرا، ولی وقتی روش کلیک میکنیم کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» باز میشود. اگر بفرمایید تا اصلاح کنند. ممنون می شویم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خوب است برنامه‌ای را برای خود به صورت مکتوب و هفتگی تنظیم کنید و کارها را در آن جای دهید 2-درسایت صفحه ای را که برای کتب انسان شناسی باز میشود تمام کتب این موضوع موجود است که باکتاب" انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی شروع شده وبا کتاب" معرفت النفس و الحشر "وکتاب"ده نکته از معرفت نفس "ختم میشود. موفق باشید
9548
متن پرسش
سلام خدمت استاد: همانطور که احیانا مستحضر هستید، یکی دو سالی است سوالات و شبهاتی پیرامون وجود نفس انسانی در رسانه ها، کلاسها و بالتبع در اذهان برخی دانش آموزان و دانشجوها می گذرد. لب سوالاتی که در این زمنیه مطرح است رو شاید بشود در این خلاصه کرد که: از کجا معلوم که این مغز انسانی نباشد که مدرک، مدیر و اصل اساسی انسان است و چرا باید به یک من خارج از تن، لزوما قائل شویم؟ اینها استدلالها یا رجوع به وجدانهایی که امثال حضرتعالی در کتب تان می آوردید را شنیده اند، ولی می گویند وقتی مغز برود، دیگر نمی گوییم : «من»! و می گویند برای یک ملحد که قائل به حیات پس از مرگ نیست چطور می توان ثابت کرد که واقعا نفس، من و روحی خارج از تن وجود دارد که اصل اساسی و حقیقی انسان، آن است؟ شما در کتب تان (که انصافا در زمینه معرفت به نفس، قوت زیادی داشته و دارد) به طور مستقیم اشاره ای به این شبهه نداشته اید و شاید بشود غیر مستقیم مطالبی رو در پاسخ به این شبهه، پیدا کرد. حال خواهشمندم که راهنمایی بفرمایید. البته ناگفته نماند، که این سوال، سوال جدیدی نیست و از سالها و چه بسا قرن ها پیش مطرح بوده. اخیرا به دو دلیل طرح آن همگانی تر شده: 1) خو گرفتن به فضاهای علوم فنی مهندسی و حتی پزشکی (که در نگاه خوگرفته با این علوم، انسان رو می توان به یک کامپیوتر هوشمند تقلیل داد) و 2) طرح این گونه پرسشها در فضاهای مجازی و رسانه ها و ... ممنون و متشکر منتظر راهنمایی استاد هستیم. (که حقیقتا این مساله، مساله مبتلا به و پر دردی ست)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما بحث معرفت نفس را با نظر به همین شبهات مطرح کردیم، اگر به همان روشی که انسان را به احساس خودش از خودش رجوع می‌دهیم، جلو رویم همه‌ی این مشکلات رفع می‌شود و در قسمت آرشیو مباحث در قسمت معرفت نفس این‌گونه سؤالات جواب داده شده. موفق باشید
9559
متن پرسش
با سلام: اینکه ما هر چقدر جنبه تجردمان بیشتر شود، وجودمان شدید تر می شود دقیقا به چه معناست؟ یعنی ما علم، حیات و قدرتمان بیشتر می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه میل های غریزی که مربوط به بدن است در ذیل شریعت الهی بیشتر کنترل شود، به همان اندازه جنبه‌ی تجرد ما بیشتر ظهور میکند و نحوه‌ای خاص از حقیقت و قدرت و علم را در خود احساس میکنیم که قبلاً نداشتیم. موفق باشید
9534
متن پرسش
سلام بر استاد: 1. ویرایش جدید کتاب فرزندم اینچنین باید بود (جلد اول) در سایت نیست هنوز چاپ هم نشده؟ 2. به عنوان مقدمات برای خواندن کتاب «معرفت النفس و الحشر» این سیر خوب است یا ناقص است: «جوان و انتخاب بزرگ» ، «آشتی با خدا صوت» ، «10 نکته کتاب» ، «خویستن پنهان» ، «معاد صوت»)؟ با تشکر فراوان و خدا قوت
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب در صحافی است إن‌شاءاللّه همین روزها سر و کله‌اش پیدا می‌شود 2- بله همین سیر که می‌فرمایید خوب است ولی سعی کنید با دقت هرچه تمام‌تر با کتاب «معرفتِ نفس و حشر» برخورد کنید. موفق باشید
9506
متن پرسش
سلام علیکم: شما فرمودید اگر روح شخص حاضر نباشد، هنگام صدان زدن شخص خوابیده نباید او بیدار شود، چون گوش هایش نمیشنود، ولی چون روحش حاضر است با صدا زدن ما متوجه میشود و شخص بیدار میشود. این سوال برام بوجود آمد که اگر اینگونه باشد، پس مسلما برای روح مجرد مکان معنایی ندارد، ولی اگر ما برویم اتاق کناری یا تو خیابون یا جایی دورتر از بدن فرد خوابیده و او را صدا بزنیم، آن شخص بیدار نمیشود، در صورتی که روح او حاضر است و برای مجرد مکان معنی ندارد. چرا در جایی دورتر از جسم فرد خوابیده که او را صدا میزنیم تا بیدار شود نتیجه ای نمیگیریم؟ ( البته بنده این کار را تا به حال امتحان نکرده ام)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح مکان ندارد ولی توجه و تعلقش به بدنش محفوظ است و به همین جهت هم حتی اگر فرد خواب را صدا هم نزنید ولی او را حرکت دهید روح او در بدن او حاضر می‌شود. موفق باشید
9507
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و آرزوی قبولی طاعات و عبادات در ماه رمضان: یک طبیب طب اسلامی ادعا میکرد علت تمام بیماریها یکی از سه مورد چشم زخم، ارواح، و اجنه می باشد نظر شما در این خصوص چیست؟ ادعای دیگر ایشان این بود که چون شافی یعنی خدا یکی است پس در طب اسلامی ما چیزی به عنوان بیماری صعب العلاج و سهل العلاج نداریم نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیماری‌های بدن یا به جهت عوامل بیرونی است مثل آن‌که سمّی وارد بدن شود و روح نتواند تدبیر خود را نسبت به بدن انجام دهد، و یا به جهت ناتوانی روح است که بدن را نمی‌تواند تدبیر کند. حال به هر دلیل روح نتواند بدن را تدبیر کند، بدن دچار بیماری می‌شود و هرچه انسان از نظر ایمانی قوی‌تر باشد و تحت تأثیر خیالات وَهمی قرار نگیرد روح، بهتر بدن را تدبیر می‌کند ولی اگر از نظر ایمانی و اتصال به حضرت حق ضعیف شد، خیالات او بیشتر تحت تأثیر قرار می‌گیرد. از جمله عواملی که خیالات را تحت تأثیر قرار می‌دهد حبّ دنیا و تکبّر است و از همین طریق روح‌های تنگ‌نظر، چشم‌زخمِ خود را إعمال می‌کنند و یا شیاطین بدن را را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهند. مسلّم شافی خدا است، ولی با نور ایمان به خدا است که حضرت شافی نور خود را ظاهر می‌کند نه این که با جن گیر بخواهیم کارها را سامان بدهیم . موفق باشید
9497
متن پرسش
سلام: در پاسخ به سوال 9480 درباره اسلام شناسی فرمودید کتب ادبیات عرب باید مطالعه شود من کسی را ندارم در این زمینه راهنماییم کند لطفا بفرمایید عنوان اولین کتابی که مربوط به ادبیات عرب است چیست؟ آیا جامع المقدمات است؟ بی شک به تنهایی توان تسلط پیدا کردن به این مباحث را ندارم استاد یا دوستی که مسلط باشد هم ندارم راهکار چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین را دنبال بفرمایید سپس یا روش آموزش عربی که در کتاب‌های دبیرستانی تدوین شده است را، دنبال کنید و یا با مشورت با طلّابی که در این امر کار کرده‌اند مشکل را حل بفرمایید. موفق باشید
9437
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی ها در مورد کتاب سیاحت غرب اینگونه استدلال میکنند که: ایشان (آیت الله قوچانی) خود در مقدمه کتاب سیاحت غرب، تصریح کرده اند که این مضامین را با توجه به آیات و روایات، ترسیم و تجسم کرده اند؛ نه این که به آن عالم رفته و از آن جا خبر آورده باشند. یعنی ایشان مطالبی را که از آیات و روایات در مورد حیات پس از مرگ، استفاده کرده است، در قالب بیانی خاصی تبیین کرده است و مطالب آن عمدتا مستند به آیات و روایات است هر چند در ترسیم و تبیین آن هم در قالب بیانی همچون نمایشنامه و فیلمنامه، جزئیاتی را افزوده اند. نظر شما چیست؟ آیا آیت الله قوچانی مکاشفه را در مقدمه کتاب تکذیب کرده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک حضور است که برای ایشان پیش آمده که نمونه‌هایی از آن برایشان در سیاحت شرق هم هست. بنده یک جزوه‌ای در شرح کتاب سیاحت غرب دارم، شاید روشن کند که موضوع از چه قرار است. موفق باشید
9417
متن پرسش
سلام علیکم: 1) آیا به جز شما، اشخاص دیگری هم از عبارت «القواطعِ القسریه» ی ملاصدرا، تعبیر به مرگ از یاس کرده اند؟ اگر جزوه یا کتابی از صاحب فکران دیگر در این زمینه (مرگ از یاس) میشناسید لطفا معرفی کنید. 2) حدیث امام صادق علیه السلام که می فرماید کسانی که به حهت گناهنشان میمیرند بیشتر از کسانی هستند که از سر آمدن اجلشان میمیرند.... آیا به این معنی نیستش که گناهان باعث حوادثی میشود که باعث قطع عمر یا کوتاه شدن آن میگردد مثلا به دلیل یک گناه انسان تصادف میکند و میمیرد یا بیماری لا علاج میگیرد و میمیرد نه اینکه، به دلیل کامل شدن نفس در جنبه حیوانیش باشد. بنده نفهمیدم از کجای حدیث امام صادق علیه السلام چنین برداشتی (مرگ از یاس) را کردید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده با دقت در دلایل مرگ از نظر ملاصدرا و با توجه به این‌که بعضی از نفس‌ها نه در حیوانیت کامل شده‌اند و نه در انسانیت و نه به جهت عوامل خارجی، بدن را ترک می‌کنند؛ به این نتیجه رسیدم و تعبیر به مرگ از یاس را برای چنین مرگی انتخاب کردم 2- روایت حضرت صادق«علیه‌السلام» از جهتی با چنین مرگی تطبیق دارد زیرا حضرت موضوع را محدود به این نفرمودند که مرگ در اثر گناه صرفاً باید ریشه‌ی بیرونی داشته باشد. مضافاً این‌که برهان کمک می‌کند تا بفهمیم بالاخره نفس ناطقه بعضاً چون افق آینده را به جهت گناه‌آلودگی‌اش تاریک می‌بیند، امید ادامه‌ی تدبیر بدن را از دست بدهد. موفق باشید
9409
متن پرسش
پس طبق همین استدلال، ملک بودن هم باید تشکیکی باشد؛ چون باید ذاتی باشد که با علم متحد شود، و چون علمْ تشکیکی است، پس آن ذات هم باید تشکیکی باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است و عنایت داشته باشید هر فرشته‌ای صورت اسمی از اسماء الهی است مثل علم یا قبض یا حیات، پس ذاتی نیستند که این صفات با آن‌ها متحد باشد بلکه ذات آن‌ها همان اسماء است. البته عنایت دارید که مفهوم ملائکه تشکیکی نیست، بلکه ملائکه به اعتبار ذاتش که عین اسمی از اسماء الهی است تشکیکی است و برای افراد مختلف ظهورات مختلف دارند، بر عکس انسان که به اعتبار انسانیت، تشکیکی است و آن ذات با علم و حیات اتحاد دارند. موفق باشید
9410
متن پرسش
ببخشید، من از آن جمله تان جواب این سؤالم را نگرفتم؛ آیا این حرف درست است که بگوییم: «آن پدیدهای که نفسْ علت تامة آن است (مثل صورتهای ذهنی)، اینطور نیست که لزوماً مظهر نفس (مثل خشم) هم علت تامة آن پدیده باشد.»؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث مظهر و ظاهر فکر نمی‌کنم بتوان صورت‌های ذهنی را جای داد، آن را باید در یک تقسیم‌بندی دیگری قرار داد. مظهر محل ظهور باطن است و جنبه‌ی محلیت آن باید حفظ شود. موفق باشید
9411
متن پرسش
سلام علیکم. شما در پاسخ به این سوال که اگر مرگ غیر طبیعی بر اثر گناهان، به خاطر آینده نگری نفس است چرا که در همان دوران جوانی آینده ی خود را نمی بیند و از اصلاح خود ناامید نمی شود تا بمیرد؟! فرمودید: «نفس در ابتدای امر امید دارد استعدادهایش به فعلیت برسد و در به کارگیری بدن بی وقفه تلاش می کند و هیچ تصوری جز به فعلیت رساندن استعدادهایش در خود ندارد و ابداً به آینده ی دور خود توجه نمی کند، تا آن که با بدنی روبه رو می گردد که دیگر امکان به فعلیت درآوردن استعدادهایی که مد نظر نفس است در آن نیست و از اعمال فرمان به آن بدن جهت به فعلیت آوردن استعدادها مأیوس می گردد، در چنین حالتی است که آرام آرام یأسِ مورد بحث ظهور می کند و در نهایت منجر به انصراف نفس از بدن میگردد.» سوالم این است که اگر نفس در ابتدا به آینده دور خود توجه ندارد، چطور در دوره ی جنینی آینده نگری میکند و میداند در دنیا به چه بدنی نیاز دارد، لذا مژه و دست و ابرو ... همه را میسازد؟! آیا این تناقض با فرمایشات شما نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن است نفس از بعضی جهات متوجه نیازهای خود باشد و اعضاء مناسب آن نیاز را در دوره‌ی جنینی بسازد، ولی این غیر از آن است که عدم کمال خود را احساس کند و از تغییر آن مأیوس شود. موفق باشید
9399
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: پس میشود بگوییم: «فرق ابوسفیان و پیامبر، در این است که مصادیق کمالشان مثل علم و حیات، در حوزة انسانی، شدت و ضعف دارد.»، و لذا پذیرفتن اختلاف پیامبر و ابوسفیان، ما را نمیرساند به این که پس حتماً باید در انسانیتشان با هم فرق داشته باشند. دلیل شما برای تشکیکی بودن انسانیت چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این را باید در بحث اتحاد عاقل و معقول حل کرده ‌باشید به این معنی که باید ذاتی باشد که با علم متحد می‌شود و مسلّم ذات پیامبر«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» با ذات ابوسفیان متفاوت است و از آن‌جهت که آن ذات با علم متحد است و علم، تشکیکی است، ذوات انسانی تشکیکی است. دو سوال بعدی هم با فهم این نکته مرتفع خواهد بود. موفق باشید
نمایش چاپی