بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: معرفت نفس

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2147
متن پرسش
5- از نظر حضرتعالی دوستانی که به این مباحث می‌پردازند چه افقی را باید در نظر داشته باشند و چه نقش تاریخی می‌توانند برای خود در نظر بگیرند؟
متن پاسخ
ما همگی مأمورِ نظر به توحید حضرت حق هستیم و هرگونه حجابی را که مانع تجلی حضرت حق باشد بر نمی‌تابیم، چه آن حجاب ابوسفیان باشد و فرهنگ جاهلیت و چه فرهنگ مدرنیته باشد. در راستای نظر به حق و انصراف از شرک، زندگی خود را معنا می‌کنیم و عملاً تاریخ خود را می‌سازیم و نقش تاریخی خود را ایفاء می‌کنیم. به حکم رجوع به حق با مباحث معرفت نفس به حضور خداوند در عالم اشاره می‌کنیم تا قلب خود و دیگران را از حضرت معبود بر نداریم و به حکم پشت‌کردن به جاهلیت مدرن و شرک، فرهنگ مدرنیته را نقد می‌کنیم که صورت لعنت الهی بر قوم ظالم است و با این کار زندگی خود را معنا می‌کنیم و نقش تاریخی خود را ایفا می‌نماییم. بنابراین ما از طریق این مباحث، سلوکی را اراده کرده‌ایم که آن را به سلوک انبیاء و اولیاء(ع) نزدیک‌تر از سلوک فردی می‌دانیم که بعضی از اهل دل در تاریخ گذشته - که امکان چنین سلوکی نبود- به آن پرداخته‌اند و آن را نهادینه کرده‌اند به طوری‌که گویا تنها سلوک همان سلوک معهودی است که قبلاً بوده و گویا قدیسان تنها کسانی هستند که به حضور اجتماعی دیانت کمتر پرداخته‌اند.
2096
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد گرامی1- اینکه گفته میشود مباحث معرفت نفس چنین جایگاهی دارد که انسان متوجه میشود هرچه میبیند در نفس اوست یعنی چه؟ 2-اینکه انسان هرچه خیال میکند و میبیند خودش است و از خودش خارج نیست یعنی چه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1ـ یعنی می‌تواند در خودش تجربه کند. 2ـ تجربه کنید ببینید این‌طور هست یا نه. موفق باشید.
2093
متن پرسش
سلام علیکم 1- در کتاب معرفت النفس گفتید که زن و مرد بودن مربوط به تن است نه من پس تفاوتهای انها مثل احساساتی بودن زن اقتدار مرد و نیازهای روحی متفاوت آنها مربوط به کجاست؟2-هنگام خواب گاهی انسان اراده میکند که بخوابد و خوابش میبرد پس این چه جان گرفتنی است؟3-نظر کردن یعنی چه؟ و فرقش با نگاه کردن چیست؟4-فرق عقل عملی و عقل نظری چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1ـ از آن‌جایی که هر کس بدون بدنش خودش است و بدن انسان زن یا مرد است،‌ پس زن و مرد بودن مربوط به بدن است اما این بدین معنی نیست که روح او گرایشی به زن بودن و یا مرد بودن نداشته. از آن‌جایی که روح او بدنی را برای خود شکل داده که یا زن و یا مرد است پس از این جهت نمی‌توان گفت که روح زن و مرد نسبت به هر بدنی بی‌تفاوت است که در کتاب «خویشتن پنهان» به این نکته اشاره شده. 2ـ انسان اراده می‌کند که بخوابد و دراز می‌کشد تا زمینه‌ی خوابیدن را فراهم کند و از این به بعد نفس انسان از طریق عالم بالا جذب می‌شود، زیرا اگر در این حالت هم اراده‌ای داشته باشد، هنوز بیدار است. 3ـ نظر کردن در این نوع مباحث مربوط به توجه قلب است به موضوعاتی که به صورت وجودی می‌خواهیم مورد توجه قراردهیم. 4ـ عقل نظری توجه به هست‌ها و نیست‌ها دارد و عقل عملی نظر به باید‌ها ونباید‌ها دارد. مفصل آن‌را باید در کتاب‌های فلسفی بخوانید. موفق باشید.
2088
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی : مدت تقریبا دوساله که به یک حالتی در روحم دچار شدم. خیلی از ضعف ان در رنجم و به ادعیه ها و قران پناه بردم. دانشجوی رشته معارف قرانیم..ومشکلی در اعتقاداتم ندارم بلکه بسیار به انها پایبندم وبه انها عشق میورزم.....بااین وجود نمیدانم چرایه حسه تکراری بودن روی زندگیم سایه افکنده...که هیچ چیزی برا التیام ان در دنیا نمیبینم. ....اگرچه گذران زندگی می کنم اما متاع های دنیا اگر هم یک شبه برای من مهیا شود التیامی برای این حس من نیست....بسیار عذاب میکشم و میدانم مشکل من یک مشکل روحی است....امابه هر دری زدم تا حال موفق به مهار این حس ناخوشایند نشدم ....نمیدانم چکار کنم....خواهش میکنم ازسوالم سرسری گذر نکنید ومرادر یافتن به ارامش روحیم یاری فرمایید....(حسی راکه میگویم در صورتی است که اعتقاد به معاد دارم نه مثل بعضی ها که فکر می کنندشاید هم خبری بعد این دنیا نباشد ...امامن به لطف خدا این اعتقاداتم راقبول دارم...میدانم هرروزکه میگذرد اگر با خداباشیم به کمالمان نزدیکتر میشویم اما باز این حس مدام عذابم می دهد)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: سعی بفرمایید اعتقاداتتان را از حالت حصولی به حضوری تبدیل کنید. مباحث معرفت النفسی اگر به روش حضوری دنبال شود خوب است. بعد از بحث معرفت نفس کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» انشاء الله مفید خواهد بود. موفق باشید.
2065
متن پرسش
با سلام استاد گرامی- آیا خداوند می تواند روح انسان را معدوم نماید - تشکر
متن پاسخ
بسمه تعالی . علیکم السلام .به همان معنایی که تو انسته است ایجاد کند معدوم می کند. موفق باشید.
2039
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار : 1-آیا روح تا زمانی که فقط به بدن متصل است بالقوه و بالفعل دارد . 2-چگونه وقتی روح در برزخ اراده ندارد برای اهل دنیا می توانند دعا کنند . 3-آیا تعلق خاطره ای همان تعلق تکوینی است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- آری.2- به جهت ملکاتی که انسان مؤمن در برزخ دارد نور رحمانی او بر قلب مستعد کسی که به زیارت او رفته تجلی می‌کند به این معنا که ما یک نحو سنخیتی با روح متوفا پیدا می‌کنیم تا در معرض بصیرت و کمال او قرار گیریم 3- تعلق خاطره‌ای مربوط به یک نوع از ملکات انسان است که ریشه در تکوینیات او دارد و نه در اختیار او. موفق باشید
2045
متن پرسش
سلام علیکم و افاضاته و علمه و حکمته وجمیع برکاته. استاد عزیزم در حدیث قدسی داریم انا عند ظن عبدی المومن بی فلیظن بی ماشاء. یا انا عند ظن عبدی بی ان خیرا فخیر و ان شر فشر یا ان ظن بی خیرا فله و ان ظن شرا فله. علم ثابت کرده انسان در وجودش چیزی به نام ضمیر ناخودآگاه است که راست و دروغ برایش معنا ندارد و منعکس کننده ی هردو است یعنی اگر به خود تلقین کنی که من ثروتمندترین انسانم به زودی ثروتمند ترین میشود و ازهمه طرف ثروت به سویش میجهد یا اگر سرطانی باشد و به خود تلقین کند من سالمم و هرروز این جمله راتکرار کند و بر آن متمرکز شود بسیار زود علائم بیماری از وجودش محو میشود و انسنی سالم میشود آیا میشود این موضوع را با حدیث قدسی بالا تطبیق داد و گفت اگر انسان هر اندیشه ای را در سر بپروراند در جهان بیرون ایجاد میشود چون انسان بالقوه قدرت خلق و ایجاد همه چیز رادر جان بیرون یا ماده دارد و حتی میتواند بگوید بشو و بشود. آیا منظور حدیث این میباشد و با علم امروز هم مطابقت دارد باتوجه به گفته ی دانشمندی که انسان بپذیرد فقیر است فقیر میشود واگر بپذیرد ثروتمند ثروتمند میشود. یا در حدیثی داریم اگر باورشان بیشتر بود روی هوا هم راه میرفتند آیا اینها با این موضوع که انسان هرچه را به ضمیر ناخودآگاه تلقین کند در جهان بیرون خلق میشود. ایا دعلت اینکه خیلیها فقیرند اینست که اندیشه ی فقر تمام ضمیر ناخوداگاهشان را احاطه کرده البته طبق حدیث انا عند ظن عبدی...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- همین‌طور که ملاحظه می‌فرمایید در حدیث می‌فرماید: من در گمان بنده‌ی مؤمن به خودم هستم. در این حدیث بر نگاه انسان مؤمن توجه شده چون انسان مومن نظر به سنت‌های الهی دارد و در راستای حکمت الهی از خداوند انتظاراتی را دنبال می‌کند. خداوند می‌فرماید اگر در راستای ایمانی که به من داری، گمان تو به من آن بود که من به تو در اموراتت کمک می‌کنم، من نیز به تو کمک می‌کنم و اگر گمان تو آن بود که من تو را یاری نمی‌کنم من نیز تو را یاری نخواهم کرد. 2- موضوع تلقینی که انسان جهت رفع بیماری‌اش می‌توان به خود بکند و خود را درمان کند مربوط به قدرت نفس ناطقه است که می‌تواند با عالم عقل مرتبط شود و مطابق عالم عقل بدن خود را تدبیر کند و درمان نماید. 3- در مورد فقیر و ثروتمندشدن افراد در عین آن‌که انسان همواره باید نسبت به پروردگار خود گمان نیک داشته باشد و مطمئن باشد خداوند انسان را از رزق مورد نیازش محروم نمی‌کند متوجه باشد گاهی مصلحت او در آن است که رزق او وسیع نباشد و سعی کند به همان راضی باشد زیرا از این طریق رضوان الهی را برای خود شکل می‌دهد. قرآن می فرماید« اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاع‏» خدا روزى را براى هر کس بخواهد(و شایسته بداند) وسیع، براى هر کس بخواهد(و مصلحت بداند،) تنگ قرار مى‏دهد؛ ولى آنها[ کافران‏] به زندگى دنیا، شاد(و خوشحال) شدند؛ در حالى که زندگى دنیا در برابر آخرت، متاع ناچیزى است!. موفق باشید
2021
متن پرسش
با سلام استاد بزرگوار چندی است که به اتفاق دوست عزیزی منتظر فرصتی برای مطالعه اثار شما بودیم. هردو کتب گوناگونی را از شما مطالعه کرده و فایل صوتی چندید اثر از شما را گوش داده بودیم، اما با دریافت سیر مطالعاتی که بر سایت هست تصمیم گرفتیم دراین مسیر حرکت کنیم و چند کتاب را هم مطالعهه کرده ایم ضمن مرور اثار متوجه مطابقت کامل تیتر های کتاب مجمل ده نکته با کتاب خویشتن پنهان که شرح همین نکات است شدیم به نظر شما خواندن ده نکته جدای از خویشتن پنهان ضروری است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به جواب شماره‌ی 2016 رجوع فرمایید. موفق باشید
2016
متن پرسش
با سلام باتوجه به اینکه کتاب خویشتن پنهان شرح ده نکته است، لزوم به خواندن ده نکته قبل از خویشتن پنهان هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بعد از ده نکته لازم است بحث برهان صدیقین و معاد را دنبال کنید و پس از مدتی که آماده شدید به کتاب «خویشتن پنهان» بپردازید. موفق باشید
1969
متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم. . . استاد عزیز،با توجه به مطالعه مباحث معرفتی حب اهل البیت علیهم آلاف تحیه و الثناء به قسمت عالم خیال رسیدیم. . . خواستم بپرسم ویژگی این عالم یه چه صورت است؟. . . هر چه میخواهم در موردش فکر کنم میترسم با ندانستن اصول این عالم،معارف اشتباهی را مد نظر قرار دهم،اگر میشود توضیحی جامع بفرمایید تا مشکلاتمان در مورد تعریف این عالم و شناخت آن حل شود،یا اگر مجالش نیست کتابی معرفی بفرمایید،یا مثالی بزنید. . . هر طور صلاح میدانید. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فکر می‌کنم اگر سی دی شرح کتاب «حب اهل البیت علیهم السلام» را گوش بدهید تا حدی موضوع خیال و جایگاه آن روشن شود. کتاب «عوالم خیال» از ویلیام چیتیک کمک می کند. موفق باشید
1952
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند مدت زیادی سرگردان بودم و مباحث دینی هیچ کدام پاسخ سوال مرا نداشت تا اینکه جوان و 10 نکته را کار کردم و اکنون هم برهان را با استاد کار میکنم. عاشق هنر بودم و با اینکه در کنکور رتبه بالایی نداشتم ولی فرصت پیام نور هم کافی بود تا به آنچه می خواهم برسم. (تحول در هنر به سوی هنر اسلامی) اما فتوای مرجعم و فضای آکادمیک دانشگاه مرا به حوزه کشاند. وقتی آمدم کاملا میدانستم بخاطر یک تکلیف آمدم و شروع علمی عالی داشتم اما بعد از مدتی مثل آنکه گم کردم چرا باید اینطور درس بخوانم. شما در آشتی با خدا می گویید علم اعتبار است و افتخار به آن ما را به پوچی می یکشاند حال باید چکار کنم و چه چیزی را نمیدانم که دیگر نمیتوانم آنطور درسبخوانم؟ چه چیزی عامل مجاهدتهای علمی بزرگان حوزه است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: علم جنبه‌ی طریقیت دارد و راهی است که ما را متوجه هدف می‌کند تا آن‌جایی که مرحوم ملاصدرا می‌فرماید: «المعرفة بذر المشاهده» معرفت به حقایق بذری می‌شود که آرام‌آرام قلب متوجه خودِ حقایق می‌شود. علوم اعتباری مثل ادبیات عرب نیز جنبه‌ی طریقیت دارد و ما را در راهی قرار می‌دهد که با زبان حقیقت یعنی قرآن و روایت آشنا می‌شویم همچنان که علم فقه ما را از احکامی آگاه می‌کند که شرط رسیدن به محبوبمان در رعایت آن احکام است. وقتی جایگاه هر علمی را بشناسیم إن‌شاءالله مجاهدت علمی ما شروع می‌شود و آگاهانه و عالمانه وارد بندگی پروردگارمان خواهیم شد. موفق باشید
1916
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگ. دلایل عقلی وجود روح وماورای الطبیعه چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کتاب ده نکته در معرفت نفس را همراه با سی‌دی آن مطالعه فرمایید. موفق باشید.
1912
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز 2 سوال خدمتتان داشتم: - اول اینکه چرا هر چه برنامه ریزی می کنیم آن که می خواهیم نمی شود و پس از مدتی عمل به آن انسان را خسته می کند و منجر به ترک برنامه می شود و از طرفی هم احساس نیاز به برنامه شدیدا" وجود دارد؟ - دوم اینکه در بحث انسان شناسی و در قسمت رویای صادقه درست است که انسان فوق زمان و مکان است و می تواند بر فرض مثال 2 سال بعد را حاضر بیابد ولی در عین حال شخص که با توجه به بدن استکمال نیافته، چطور می تواند در صحنه ای حاضر شود که فیض آن مرحله را از خداوند نگرفته است؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1ـ دوباره برنامه‌ریزی کنید و با توجه به عدم موفقیت در برنامه‌ی قبلی واقع‌بینانه برنامه‌ریزی کنید و در برنامه‌ی خود جایی هم برای ورزش بگذارید تا در تصمیم‌گیری محکم‌تر شوید. 2ـ حضور تکوینی نفس ناطقه در صحنه‌‌های آینده غیر از حضور تشریعی اوست که باید با اراده و انتخاب به آن‌جا برسد. موفق باشید.
1875
متن پرسش
سلام.آیا انسان در برزخ اراده و اختیار دارد؟ این اراده و اختیار چه تفاوتی با اختیار انسان در زندگی این دنیا دارد؟کسی که در برزخ از خودش در عذاب است و راه فراری نیز از خودش ندارد چگونه این عذاب و سختی به تدریج رفع میشود؟چگونه مومن پاک می شود؟باید عاملی وجود داشته باشد که عذاب را رفع کند،خود انسان که نمی تواند،می تواند؟یا با تداوم عذاب که اتفاقی نمی افند،می افتد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در برزخ و قیامت انسان در قبضه‌ی ملکاتی است که در دنیا در خود ایجاد کرده ،در مورد رفع عذاب مؤمنین و پاک‌شدن آن‌ها به طور نسبتاً مبسوط در کتاب «معاد؛ جدّی‌ترن زندگی» بحث شده به آن‌جا رجوع فرمایید. موفق باشید
1882
متن پرسش
سلام.تفاوت ذهن و نفس چیست؟ما در متون دینی و یا فلسفه صدرایی چیزی به نام ذهن داریم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بلی، حتی ابن‌سینا می‌فرماید تا کسی ذهن و قواعد آن را نشناسد نمی‌تواند از فلسفه چیزی بداند. موفق باشید
1866
متن پرسش
منظور از معاد جسمانی چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: به جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اُخروی» رجوع فرمایید. موفق باشید
1843
متن پرسش
سلام استاد گرامی. خداوند به شما توفیق روزافزون عنایت کند. استاد"صمت و سکوت" در روایات اسلامی به شدت مورد توجه و تاکید قرار گرفته است منتهی در آیات قرآن اشاره ای به این امر نشده، آیا اهمیت سکوت بقدری نبوده که در آیات بدان اشاره شود؟سوال دومم این است که در مقاله ایی در خصوص سکوت در عرفان اسلامی بخشی را مطالعه کردم و مایل بودم این بخش را شما بخوانید و نظرتان را در این خصوص اعلام کنید که فرق سکوت در عرفان اسلامی و غیر اسلامی چیست؟ این بخش بدین گونه است: «یکی از خصوصیات انسانی این است که با آن که ساکت و خاموش است سخن می گوید و با خود حرف می زند. انسان همواره با خود سخن می گوید. این سخنگوئی، ذاتی انسان است و نمی توان دمی را در سکوت مطلق بگذراند. آن چه مساله است این که این سخنان درونی از راه زبان منتقل می گردد؛ زیرا بسیاری از گفت وگوهای درونی و سخنانی که درجان آدمی است قابل گفتن نیست. اصولا انسان با سخن گفتن تفکر می کند و سخن ذاتی و درونی است که به او کمک می کند تا تفکر و تدبر کند و راه و چاه را بشناسد و علم درونی بیابد. ولی این سخن درون است که می بایست کنترل و مدیریت شود و بیراهه نرود. این مرحله نخست است و آن گاه نیز می بایست بهترین سخنان درون را بر زبان جاری ساخت. انسان باید از بسیاری تفکر و سخن گفتن درونی، تنها سخنانی را بر زبان جاری می کند که برای خود و دیگری مفید و سازنده باشد. درعرفان های غیر اسلامی، راهکاری برای تعالی به دست می دهند و آن این که مدیریت سخن ذاتی و درونی را به دست گیرد. البته این امر، بسیار دشوار و گاه ناشدنی است؛ زیرا اصولا تفکر و اندیشه بدان انجام می شود ولی مساله ای که هست اصل این مطلب است که سخن گفتن تا چه اندازه می تواند درکمال و یا سقوط انسان موثر باشد از این رو در عرفان های غیر اسلامی سخن از سکوت درونی است و این که ذهن به گونه ای تربیت شود تا حتی سخنگوی درونی ساکت وخاموش شود. روش اسلام برای ترتیب قوه ناطقه در اسلام روش دیگری برای مدیریت سخنگوی درونی بیان شده و آن این که اذکار خاص را در درون بخواند و آن را تکرار کند تا سخن گوی درونی در هنگامی که درحال تفکر نیست به بیراهه نرود. این که در اسلام و قرآن به ذکر و یادکرد، بسیار خدا توجه داده شده برای هنگامی است که شخص در گوشه ای نشسته و سخنگوی درون، مدیریت او را در دست گرفته و او را به هر سوی و سخنی می برد. دراین جاست که با ذکر و دعا او را به مسیر خاص هدایت می کنند. اما بهترین کار آن است که از این سخنگوی درونی برای تفکر و اندیشه در هستی و کمال استفاده شود. براین اساس تفکر یک ساعت، از عبادت هفتاد سال برتر دانسته شده است. این بدان معنا نیست که شخص درگوشه ای بنشیند و ذکری را بگوید بلکه باید همانند متفکران و فلاسفه و دانشمندان درموضوعی تفکر کند و سخن گوی درون را در مسیر کمالی و برای آن استفاده کند. مسئله تفکر و تدبر، از اصول اساسی در راه و روش قرآنی برای رسیدن به کمالات است. تفکر در انسان تدبر درکائنات، اصلی است که قرآن بارها و بارها بر آن تاکید داشته است. انسان سالک کسی است که در آفاق ( بیرون) و انفس (درون) خود تفکر می کند. اما در زمانی که انسان بی کار است ومشغول تفکر نیست می بایست خود را به ذکر مشغول دارد تا سخن گوی درونی بیراهه نرود. این گونه سکوت و خاموشی است که کمالی است نه هرگونه خاموشی دیگر؛ زیرا گوشه ای نشستن و درخود فرو رفتن و زمام امور را به سخنگویی سپردن که وی را به هر بیراهه ای می برد عین گناه است. بنابر این انسان بهتر است تا زمانی که خاموشی را برگزیده، به تفکر بپردازد در غیر این صورت به سخنگوی درون خویش ذکری را بیاموزد تا بیراهه نرود. »
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در مراحلی توصیه به صمت و سکوت می‌شود که قلب انسان منوّر به معارف الهیه شده است و حالا آماده می‌شود که آن معارف بر قلب تجلی کند در این موارد سخن‌گفتن حجاب است و لذا در سلوکی که حضرت موسی«علیه‌السلام» باید در ذیل شخصیت حضرت خضر به‌دست ‌آوردند شرط اولیه‌ی حضرت خضر آن بود که «قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِی فَلَا تَسْأَلْنِی عَن شَیْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْرًا» یعنی یک کلمه هم نباید بپرسی. در عرفان می‌گویند همان‌طور که زبان داری که سخن بگویی، گوش داری که بشنوی، پس یک دمی هم گوش بده، ملکوتیان ندا می‌کنند: «گوش دل را یک دمی این سو بیار.... تا بگویم با تو از اسرار یار» در هر حال هرگونه سکوتی مبتنی بر معرفتی است وگرنه سکوت محض معنا نمی‌دهد و نکته‌ی دوم سخن‌تان نکته‌ی خوبی است که تحت عنوان «روش اسلام برای قوه‌ی ناطقه» مطرح کرده‌اید. موفق باشید
1824
متن پرسش
با سلام خدمت دوست و برادر و استاد خوبم؛ از ارادتمندان جنابعالی هستم که مدتی است در لباس سربازی هستم.با توجه به ضعف آموزش های عقیدتی و در جهت ارتقاء آموزش های عقیدتی - سیاسی ناجا طرحی را بر اساس منویات معرفت نفس شما آماده کرده ام که علارقم تلاش چندباره تاکنون موفق به شور با شما نشده ام.از شما می خواستم بنده را در این باب راهنمایی کنید با پاسخ به چند سوال : 1- به نظر جانبعالی بهترین موضوع برای بحث در مراکز آموزش نیروهای مسلح (که سربازان با عقاید متفاوتی مثبت و منفی متفاوتی وجود دارد از شیعه و سنی و الحق و ...) در دوران آموزشی چیست؟ 2- با توجه به اینکه در حال حاضر 36 ساعت به آموزش های عقیدتی - سیاسی زمان داده شده است چگونه می توان این زمان را بخوبی سازماندهی کرد که هم اعتقادات به خوبی بیان شود و هم احکام و ظواهر دین. 3- طی صحبتی که با معاونت تربیت و آموزش مرزبانی ناجا و واحد عقیدتی - سیاسی انجام گرفته ممکن است نیاز به تحقیقات میدانی در این زمینه باشد. آیا از گروه فرهنگی المیزان, عزیزانی هستند که در لباس سربازی بتوان از کمک آنها استفاده کرد؟ 4- شما چه شیوه ای را در دوران خدمت برای انتقال مفاهیم دینی موثر می دانید؟ از هرگونه طرح و پیشنهاد شما در این زمینه کمال استقبال و تشکر را دارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام همین‌طور که تشخیص داده‌اید مباحث ده نکته در معرفت نفس برای همه مفید است و تجربه نیز نشان داد که شیعه و سنی و اهل حق از آن استقبال می‌کنند. علاوه بر مباحث معرفت نفس، مباحث مربوط به ولایت فقیه تحت عنوان مبانی حکومت دینی جواب می‌دهد چون هرکس می‌پذیرد اگر حکم خدا بر جامعه حاکم باشد بهتر است تا آنچه انسان‌ها به فکرشان رسیده. در ضمن بحث انقلاب اسلامی و مقایسه‌ی آن با آنچه تمدن غرب به بشریت تحمیل کرده است جواب می‌دهد و جوانانی که به خدمت سربازی آمده‌اند کمک می‌کند. وقتی انسان علاقمند به دینداری شد آماده می‌شود تا احکام دین را بپذیرد و عمل کند. موفق باشید
1830
متن پرسش
با سلام و احترام ما داریم سیر مطالعاتی شما را کار می کنیم می خواهیم در دانشگاه هم ادامه تحصیل بدهیم چه رشته دانشگاهی را پیشنهاد می کنید که متمم و کمک کننده این سیر باشد . ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام روش معرفت النفس با روح هرکس در هر رشته‌ای سازگار است چون انسان را با خودش روبه‌رو می‌کند و نه با رشته و یا جنسیت‌اش. موفق باشید
1834
متن پرسش
با سلام واحترام استاد عزیز در بحث به فعلیت در آوردن آزادی از ذات زمان را برای حضور قلب در عبادات مطرح کردید در عمل به این فرمایش هنگامی که به عنوان نمونه در سر نماز دقت میکنم که به گذشته و آینده توجه نکنم قاعدتا حواسم متوجه زمان حال میشه(کاری را که دارم انجام میدم ) از اینجا به بعد را نمیدانم چکار کنم توجهم را صرف معنای ذکرم بکنم یا غیر این است ضمنا در کارهای روزمره هم همینطور با این دستورالعمل وقتی در زمان حال قرار میگیرم نمیدانم چکار کنم البته یکبار خدمت آیت ا.. جوادی مشرف شدم فرمودند ذکر لااله الا الله را در زندگیت زیاد بگو که فعلا در کارهای روزمره هنگامی که در زمان حال قرار میگیرم این ذکر را میگم ضمنا لطف کنید اگر معیاری در این زمینه است ذکر کنید که بدانیم آیا داریم مسیر را درست می رویم یا نه ( یک از اثرات این آزادی این بوده که باعث شده از سرعت نمازم کاسته شود ). خیلی ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام اگر إن‌شاءالله به مرور از گذشته و آینده آزاد شدید و در حضور قرار ‌گرفتید،در آن صورت این سؤال که می فرمائید برایتان پیش نمی‌آید، مثل وقتی که به زیبایی یک گُل می‌نگرید. نفس آن حضور، یک نحوه به مقصدرسیدن است. سعی کنید با عدم توجه به افکار گذشته و آرزوهای آینده آرام‌آرام در حضوررفتن را احساس کنید در آن حال فکر نمی‌ماند که بخواهید فکر کنید. مباحت خویشتن پنهان کمک می کند موفق باشید
1788
متن پرسش
سلام استاد عزیز : با احترام استاد گرامی آیا قبل از اینکه سیر شما را شروع کنیم باید به دنبال ترک گناه و مسائل اخلاقی رفت به عنوان مثال اگر به پدر و مادرش بی احترامی می کند یا احترامی که شایسته انهاست و خدا خواسته نمی گذارد باید اول برود این را حل کند بعد بنشیند پای سیر شما یا همه این موارد(اخلاق ، احکام و ... ) در خلال معرفت نفس جای خود را باز میکنند و انسان نیاز خود می بیند به آنها عمل کند . (البته در بحث رابطه معرفت با شریعت در کتاب شما برداشت ما از نظر شما در این قضیه مورد دوم می باشد ولی مرددیم ) تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام دنبال‌کردن مباحث معرفت نفس علاوه بر آن که یک موضوع علمی است یک نوع سلوک روحانی نیز هست و در طی مسیر آرام‌آرام میل به گناه می‌رود و شعف بندگی بیش از بیش ظهور می‌کند، إن‌شا‌‌‌‌ءالله. موفق باشید
1779
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار--در یکی از سوال هایم مورد زیر را پرسیدم جواب ندادید ، توضیح و تعبیرتان را بگویید ممنون می شویم : چند سال پیش خدمت علامه حسن زاده مشرف شدیم در خصوص شکم و وسواسم و راهکار از ایشان سوال کردم فرمودند : من و شما دوستیم - نطفه بودی این شدی ، من پرسیدم باید چکار کنم منطق بخوانم ، هندسه و... جمله ای فرموند درست نشنیدم که دوباره تکرار کردند نشنیدم ( روم نشد بگم دوباره تکرار کنند ) ، پرسیدم خوب نمی توانم عقاید و ... را درک کنم ، درکم ضعیف است فرمودند کسی کار کنه خوب میشه در آخر چون دنبال راهکارعملی بودم دوباره سوالم رابرای برطرفی شک پرسیدم که فرمودند یه چک بخوری خوب میشی- که بعد از این قضیه خیلی ناامید شدم چون برداشت کردم اگر آینده ای داشتیم واهل عمل بودیم حتما درست توجیه و نصیحتمان می کردند و راهکار میدادند ضمن تعبیرتان از این رخداد بفرمایید این برداشتمان صحیح است یا نه - تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام سعی کردم با جوابی که دادم راه‌کارِ لازم را بنمایم. چون ایشان وقتی می‌فرمایند: «یک چک بخوری خوب میشی» می‌خواهند بفرمایند راه بیفت. با مشکلات عقلی و قلبی که برخورد کردید آماده می‌شوید تا عقاید اصلی را بفهمید. از معرفت نفس شروع کنید. موفق باشید
1701
متن پرسش
سلام استاد عزیز!در کتاب گرانقدر فرزندم این چنین بایدبود در بحث یقین وخلوص ایجادمطلوب بحث جمله زیبای امیرمومنان رافرمودید(فرزندم ازخدا بخواه!) ولی جناب استاد من واقعا مانده ام امیرمومنان اطمینان که به خدا داشته اند چگونه دقیقا خودرا میدیدند؟این راحواسمان باشد او انسان کامل است وبه راحتی میتواند به خدا اطمینان کند!!! بنده که ناقصم وگرد پای ایشان هم نیستم باید چه کنم؟استاد گرامی!برای امام علی ع کاری ندارد که با اطمینان به خدا درخیبر را ازجا بکند! او انسان کامل است وبه راحتی به قول شما بایک سوره اخلاص این کاررامیکند،به قول بزرگی امیرمومنان فکرنمیکند،امیرمومنان نظر میکند!من چگونه نظرکنم وآیا مانند امام میتوانم نظر کنم؟lمن هرگاه بخواهم نظر کنم این سوال رانفسم دروجودم میپرسد ازکجا معلوم خدا کمکت کند؟وته دلم نامیدی کوچکی فرامیگیرد!باید چه کنم؟ممنون میشوم دراسرع وقت پاسخ دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده فکر می‌کنم اگر به جواب سؤال 1700 توجه فرمایید راه‌کار خود را می‌یابید. باید نسبت به خدا و معاد معرفت حضوری پیدا کرد و معرفت‌النفس در این مسیر کمک کار خوبی است. آیا این‌همه کمکی که خداوند در امور مختلف به شما کرده است کافی نیست که به خدا اعتماد کنید؟ موفق باشید
1700
متن پرسش
باسلام واحترام. استاد محترم چندی پیش در ارتباط با چگونگی داشتن اراده ای مصمم برای سیر الی الله درخواست کمک نمودم فرمودید معرفتم را نسبت به توحید و معاد و مقام نبی و امام افزایش دهم. اما نفرمودید چگونه. من کلی کتابهای مذهبی خریدم حتی کتاب جهاد با نفس شیخ حر عاملی را مطالعه کردم و سخنرانی های مذهبی منجمله فایلهای صوتی خودتان را گوش دادم، ولی این مطالب بنده را اغنا ننمود و از گذشته بی خیال‌تر شدم. به هر حال قرار گرفتن در محیط مذهبی همیشه برای انسان مهیا نیست، امکان دارد لطفاً بفرمایید چه کار کنم. بنده یک زمانی توفیق داشتم در برخی اردوها تألیفات جنابعالی را که مطابق فطرت تشنه‌ام بود مرور کنم و احساس رضایت شدیدی از زندگی داشتم. خوب الآن که غلظت اینگونه تزریقات مذهبی به وجودم کم شده و رنگ ایمانم هم به تبع آن و به دلیل مشغله‌های کاری و تحصیلی کمتر شده چکار کنم. فرد که نمیتواند همیشه امیدوار باشد دائم به لحاظ ایمانی از محیط خارج تغذیه شود (متأسفانه بنده از نوعی احساس پوچی و سرخوردگی و شاید بی‌انگیزگی رنج میبرم و کام تشنه‌ام هر روز تشنه‌تر از قبل است). والسلام، تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام گفت: «اول قدم آن است که او را یابی.... آخر قدم آن است که با او باشی» وقتی انسان نسبت به خدا و معاد، معرفتی حضوری پیدا نمود پس از آن باید سعی کند از طریق عبادات با خدایی که پیدا کرده است زندگی کند و خود را در ابدیت خود بیابد. مشغله‌هایتان را کم کنید تا بتوانید از معارف خود راهی به سوی مبدء و معاد پیدا کنید. موفق باشید
667
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی سوالی در مورد مطلبی که یکی از دوستان در رابطه با ارتباطشان با جنیان نوشته بودند (سوال 631) داشتم مگر شما نگفتید که انسان تا روحش را خیلی پایین نیاورد نمی تواند با آنها ارتباط برقرار کند پس این مورد چگونه پیش آمده است؟ مدتی است که احساس می کنم در توهم سیر می کنم یعنی اینکه کارهایی انجام می دهم که احساس می کنم تنها توهم است و حقیقتی ندارد و اصلا ارزشی هم ندارد زیرا نتیجه ای هم نمی بینتم و گاهی احساس نا امیدی می کنم.اصلا مرز بین توهم و واقعیت را گم کرده ام و سرگردان مانده ام. خواهشمندم مرا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: همین طور است که به نحوی شرایط روحی از جهت اصلی که باید به آن بپردازد غافل شده. فکر می کنم کتاب «ادب خیل و عقل و قلب » کمکتان کند موفق باشید
نمایش چاپی