بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شخصیت‌ها

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
جستجو در کتاب ها نتیجه ای نداشت
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33416
متن پرسش

با سلام: من یک گل زیبا می‌بینم. در این حالت زیبایی را به گل نسبت می‌دهم. اما اگر این زیبایی مرا به یاد خدا انداخت، سوالی از این گل دارم، که ای گل زیبا چه کس تو را اینچنین زیبا نمود؟ آیا می توان زیبایی آن زیبا آفرین را مشاهده کرد؟ راهش چیست؟ لطفاً به سوالات پاسخ دهید. ممنون!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عالَم مظهر اسمای الهی است و اسماء الهی همان ذات می‌باشد در صفت خاص. درک عمیق این مسائل نیاز به دنبال‌کردن عرفان نظری دارد که جناب ابن عربی به خوبی آن را با ما در میان گذارده است. موفق باشید

33412
متن پرسش

سلام: تعداد موجودات عالم به نظر می رسد کم است آنهایی که هم هستند چندان چنگی به دل نمی زنند به غیر از انسان بقیه که زندگی یکنواختی برای حفظ بقا دارند اکثر انسان ها هم همین طور. در متون دینی گویا علاوه بر این سخن از جن و ملک آمده است (چون محسوس نیستند چندان در دسترس نیستند) پس دسته بندی بکنیم شش دسته می شود جماد، نبات، حیوان، جن، ملک، انسان انصافا شش دسته کم نیست؟ خداوند که خلاق است نمی توانست هزاران هزار دسته خلق کند؟ آیا پوچ گرایان تا حدودی حق ندارند پس از چندی از بودن درین دنیا ملول شوند حتی مرحوم حافظ می فرماید من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان. بله حتم دارم مصاحبت با فرشتگان هم ملال آور است چون انسان ها که اشرف هستند شاید همه شان ملال آورند حتی اگر خدا خلاقیت بیش تری به خرج می داد و موجودات متنوع تری خلق می کرد باز جهان بی نهایت متنوع هم ملال آورست. عوالم دیگری هم باشد حال و روز بهتری شاید نداشته باشد بالاتر از بهشت که نداریم تار و پودش ملال آور نیست؟ می ماند خدا کفر نباشد خوف آن دارم او نیز بری از ملال نباشد کلا گویا هستی مساوق با ملال است فرمود مطلبی‌ گر بود از هستی همین آزار بود / ورنه در کنج عدم آسودگی بسیار بود.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب مولوی: «بی‌نهایت حضرت است این بارگاه / صدر را بگذار، صدرِ توست راه». آری! ای برادر راه به سوی حقیقت و قدم‌گذاشتن در عوالم متعالی هر اندازه طی شود باز عالمی بس گشوده‌تر و متعالی‌تر در مقابل ما است.

آن‌که جناب حافظ می‌فرمایند: «از نفس فرشتگان ملول شدم» در نسبت حضوری است که در انس با حضرت حق برایشان پیش می‌آید و نه‌تنها جهان مادی موجود بلکه جهان فرشتگان نیز در جوابگویی به وسعت انسان کم است. موفق باشید

33407
متن پرسش

سلام: دکتر سروش قائل به وحدت وجود گویا هستند. پس چگونه است که کسی که در توحید مشکل ندارد گرفتار پوچی باشد بخصوص با آن انسی که با حضرت مولانا قدس سره دارند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل ایشان در عدم درک درست «وَحیِ» الهی است. در این مورد عرایضی در جزوه «غفلت از مقام نبوت در پوشش تمجید از حضرت محمد صلی الله علیه و آله» شده است. موفق باشید

https://lobolmizan.ir/leaflet/219?mark=%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1%20%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4

33396
متن پرسش

با سلام: پیامبر (ص) با بدن مادی به معراج رفت یا بدن مثالی؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش آیت الله جوادی، مگر می‌شود در آن مقام که همه‌چیز در هویت معنوی هستند، بدنِ مادی حاضر شود؟ آری! بدن هست و معراج هم جسمانی است ولی نه آن‌که از جنسِ ماده باشد. موفق باشید

33383
متن پرسش

با سلام: بهترین شخصی که کتاب حافظ و کتاب مثنوی معنوی مولانا را شرح ساده و روان داده چه کسیست؟ دوست دارم در این زمینه من نیز متبحر شوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت متأسفانه هنوز شرحی مناسب آن دو کتاب شریف در میان نیامده است. شرح آقای کریم زمانی برای مثنوی نسبتاً خوب است و کتاب «حافظ معنوی» تألیف آقای کریم فیضی بد نیست. موفق باشید

33381
متن پرسش

سلام استاد: وحدت وجود را روان و کوتاه توضیح دهید. شما کتابی ندارید که اصطلاحات عرفانی را یکجا داشته باشد و روان و مختصر توضیح دهد؟ آیا داستان انالحق گفتن حلاج درست است؟ دکتر عبدالکریم سروش و استاد ملکیان مورد تایید شما هستند، حداقل برای توضیحاتی که از اصطلاحات عرفانی می‌دهند؟ دیگه کم کم ناامید میشم از جستجو من پای رفتن به کلاس و درسی در بیرون از منزل ندارم وسالهاست خانه نشین شده ام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. موضوع، موضوع ساده‌ای نیست که بتوان به راحتی بدان دست یابید. پیشنهاد می‌شود با سیر مطالعاتی روی سایت کار را جلو ببرید، إن‌شاءالله آن مباحث در فهم «وحدت وجود» کمک می‌کند. ۲. خودتان را مشغول افرادی که نام بردید، نکنید زیرا عملاً گرفتار نوعی پوچی و سرگردانی می‌شوید. موفق باشید

33376
متن پرسش

سلام استاد: من پرسشگر شماره 33342 هستم. من در ایام جوانی خوابی دیدم که من مردم. و جمعیت بسیار زیادی تابوتی روی دست، باشکوه می‌بردند و حس درونم این بود که مرده ی داخل آن تابوت می‌توانم من باشم! و به آنها از دور نگاه می‌کردم. ولی من راهی دیگررا انتخاب کرده و رفتم که ابتدا خانه های خرابه بود و در همین حین احساس کردم شخصی که اسمش هادیست، بسیار مهربان پشت سرم همراهم است. بعد یهو هادی رفت و روبرویم هیچ و هیچ و هیچ شد و تاریکی محض. فقط به سمت جلو برده می‌شدم. وهیچ می‌دیدم و تاریکی! که انگار می‌خواست تمام هم نشود! هیچی ادامه داشت تا وحشت زده از خواب پریدم. -آن موقع آن خواب را جدی نگرفتم. الان به این سن فکر می‌کنم نکنه راه را واقعا دارم اشتباه انتخاب می‌کنم و واقعا درهیچ درجا می‌زنم و می‌روم. بنده به شدت به عرفان و عارف شدن از کودکی، علاقه مند بوده و هستم و دوست داشتم همچون مولانا باشم! برای همین لحظه ای از مطالعه و تحقیق از نوجوانی دست برنداشتم. شاید بهتر بود از همان اول با شما آشنا می‌شدم و این همه سال (تقریبا هفده سال) را هدر نمی‌دادم. البته خوبی که داشت حداقل این بود که الان به پوچی تمامی مکاتب غرب و عرفانهای آنها پی برده ام. البته ناگفته نماند با توجه به روحیه ای که از خودسراغ دارم. اتفاقاهمین جا و همین اکنون باید با شما و کتابها و سخنرانیهای شما آشنا می‌شدم. جسارتا اگر قبلا شما را هم می‌شناختم حتی یک کتاب هم از شما نمی‌خواندم. چون در آن دوران، غرق در نوع تفکر و سخنان روشنفکران و روانشناسان غربی و عرفان اوشو و نیچه و امثال او و فروید و کلا مطالعه و حتی پخش آثار آنها بودم و برایم بزرگ و دانشمند می‌نمودند!! البته هدفم ابدا تقابل و جنگ با دین اسلام نبود! به اصطلاح دوست داشتم همه ی گزینه ها را روی میز انتخابم برای دین و سبک زندگی، داشته باشم نه فقط گزینه ی اسلام را! خلاصه شبانه روز مطالعه داشتم ولی نه کتب نویسندگان اسلامی! حال استاد بعد از این همه سال بنده به چنین عقیده و افکار و برداشتی رسیده ام. و اعتقاد کامل به اسلام عزیز آورده ام. و می‌خواهم مطمئن شوم که سر عقیده ی درستم. چون ذهنم قبل از این بسیار آشفته و بی تمرکز، شده بود با توجه به مباحثی که اینگونه عرفانها دارند که کلا با دین در تضاد است یا بعضا با دین اصلا نمی‌خواند، بسیاربسیار گیج شده بودم و حتی تارک نماز و سردرگمی و حیرانی همیشگی داشتم!! یک سال پیش، فردی مومن دو کتاب از شما را به من معرفی کرد. کتاب فرهنگ مدرنتیته و توهم شما و گزینش تکنولوژی از دریچه ی توحیدیتان، که بسیار بنده را تکان داد و نگاهی نو برای من بود! اکنون در این سن، درکی که از این راه زندگی ام، که طی کردم و داشته ام را برای شما مکتوب می‌کنم. لطفا بیان کنید کجا اشتباه فکر می‌کنم. چون واقعا دوست دارم عارف بشوم و قصدم فقط سوالی گذرا و یا انباشت علم از اولم نبود! می‌توان اینگونه فکر کرد؟ -ن ماز: هدفش ریشه کن کردن کامل ناپاکی های ذهن و رسیدن به بالاترین میزان شادی برآمده از رهایی است؟ البته نماز با حضور ذهن واقعی! - ومراقبه شبانه ی اعمال توصیه شده توسط علمای دین: راهی برای تغییر خود از طریق خودنگریست. - ذکرگویی مدام توصیه شده از ائمه اطهار، مثل گفتن زیاد لا اله الا الله: این راه متمرکز بر ارتباط عمیق دو جانبه بین ذهن و قلب است. این روش که به همراه مراقبه که گفته شد، که بر مبنای مشاهده و کاوش توسط خود، به ریشه ی ذهن و بدن سفر می کند، ناپاکی های ذهنی را به مرور از بین می برد و در نهایت با کسب آگاهی و تهذیب نفس. مجموعا تمام این سه گزینه، به داشتن ذهنی متعادل و پر از عشق و شفقت در پایان زندگی فرد می انجامد. می‌توان گفت سبک زندگی دیندارانه از همان کودکی، به مثابه علمیست که افکار، احساسات، قضاوت ها و حس های فرد را هدف می‌دهند. چگونگی اینکه فرد چگونه رشد کند، چگونه تولید رنج کند یا خود را از رنج رهایی بخشد، چگونه قضاوت کند، چگونه احساس و حتی خیال کند. همه را آن علم و جهان بینی، مشخص می‌کند. در حقیقت این نوع علم زندگی را با آگاهی فزاینده، جدایی از پندار، تسلط بر خویش و صلح همراه می گرداند. البته شرکت در این دوره ی علمی که می‌توان گفت از سن بلوغ هر فرد شروع می‌شود به کار سخت و جدی نیازمند است. کسب این علم، دارای سه مرحله است. ۱. مرحله ی اول این است که در طی این دوره از زندگی از کشتن، دزدی، فعالیت جنسی خلاف شرع، گفتن سخنان بیهوده و مصرف مواد مخدر و کلا هر چیزی موافق با هوای نفس و دین است خودداری شود. انجام این اصول اخلاقی ساده، ذهن پریشان را آرام می سازد تا بتواند وظیفه ی دشوار خودنگری را انجام دهد. ۲. مرحله ی دوم، کسب تسلط بر ذهن است که فرد، تمرکز و توجه بر روی واقعیت زندگی را پیدا و درک کند که از جمله مفاهیم اصلی که باید انسان در حین روبرو شدن با واقعیات زندگی بیاموزد: رفتار، کنترل برخود، مسئولیت پذیری و واقعیت پذیری و حضور در لحظه است. در این مرحله انسان باید یاد بگیرد که در نهایت جز خودش هیچ کس مسئول وضعیت زندگی خود او نیست و افراد خودشان هستند که انتخاب می‌کنند در کدام یک از مسیرهای سلامت یا بیماری روانشان گام بردارند.  بنده در جوانی دو کتاب در این زمینه مطالعه کردم از دکتر گلاسر بنام واقعیت درمانی و تئوری انتخاب که بسیار کمک کننده بود: دو هسته اصلی توصیه شده در کتاب واقعیت درمانی، مسئولیت و انتخاب است. این رویکرد روانشناسی به زمان حال بیشتر از گذشته اهمیت می‌دهد. خودآگاهی را به ناخودآگاهی ارجح می‌داند. بیماری روحی را یک فرایند فرار از مسئولیت فرد می‌داند و به اهمیت بالا بردن بینش، برای تغییر رفتار او تکیه می‌کند. هدف واقعیت درمانی، جایگزین کردن انتخاب‌های موثر به جای انتخاب‌های ناموثر و تبدیل سبک زندگی رضایتمند به جای زندگی غیررضایتمند است. و تئوری انتخاب در محتوای خود فلسفه کنترل بیرونی را به چالش می‌کشد و در مورد انتخاب فاعل بودن به جای مفعول بودن انسان سخن می‌گوید. آقای گلاسر تئوری انتخاب و واقعیت درمانی را در واقع روانشناسی کنترل درونی می‌‌نامد. از دیدگاه گلاسر انسان‌ها اکثرا از تلاش برای کنترل بیرونی استفاده می‌کنند و خیلی از افراد به نوعی یا در معرض کنترل بیرونی قرار دارند و یا در حال تلاش برای رهایی از این کنترل و رساندن خود به جایگاهی که خودشان بتوانند دیگران را تحت کنترل در آورند هستند و به همین دلیل شادکامی ‌و احساس سعادت موضوعی دست نیافتنی برای انسان به شمار می‌رود. درواقع گلاسر این‌گونه بیان می‌کند که اگر رفتارهای ما به جای نیازهای درونی توسط موقعیت یا محیط بیرونی هدایت شود، ما مشکلات و نارضایتی‌های روانی را تجربه می‌کنیم. در واقعیت درمانی به حضور در لحظه بسیار تأکید می‌شود. گلاسر معتقد است که اعمال و رفتارهای ما توسط رویدادهای گذشته کنترل نمی‌شوند بلکه تحت تأثیر نیازهای برآورده نشده ما در حال حاضر قرار دارند. در این نظریه تا حد زیادی بر مفهوم بودن در «اینجا» و «اکنون» تأکید می‌شود تا افراد بتوانند رفتارهای کارآمد همراه با مسئولیت‌پذیری بیشتر را تجربه کنند. و خلاصه ی کلام اینکه: در جلسات روان درمانی به افراد کمک می‌کنند تا بدانند تنها در صورتی می‌توانند در جهت مثبت حرکت کنند که کنترل زندگی خویش را دست بگیرند و توسط نیروها و انگیزه‌های درونی خود هدایت شوند، نه نیروها و انگیزه های بیرونی. ودر این بین به کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید از جفری یانگ برخورد کردم، مفهوم طرح‌واره ها برای اولین بار توسط دکتر جفری یانگ مطرح شد. وی این مفهوم را اینگونه تعریف کرد: تله های شخصیتی یا همان طرحــــواره ها ساختار روانی و چهارچوب فکری هر انسان است. که در زمان قرار گرفتن در موقعیت های مختلف باتوجه به آن افکار و احساسات خاصی به سراغش آمده و در نهایت رفتار خاصی از وی سر میزند. اجازه دهید برایتان یک مثال بزنم. سخنرانی در جمع ممکن است فردی را مضطرب و فرد دیگری را به هیجان آورد هر کدام از این افراد طرحواره هایی دارند که زمانی که در این وضعیت قرار میگیرند، یعنی از آنها خواسته میشود که در جمع سخنرانی کنند فعال میشود و در نهایت فردی را مضطرب کرده و فرد دیگری را به وجد می آورد. طرح واره ها عموما در زمان کودکی شکل گرفته و در ابتدای نوجوانی خود را نشان داده و عمولا تا کهنسالی همراه فرد است .و تجربیات زندگی فرد در کودکی موجب شکل گیری آنها میشود. به طور مثال بزرگسالی که در زمان کودکی با والدینی زندگی میکرده که عادت داشتند تمام کارهای او را انجام دهند و به وی اجازه نمیدادند مستق عمل کند، با طرحواره ی وابستگی بزرگ شده است و احتمالا همچنان در دنیا به دنبال افرادی میگردد تا کارهای او را انجام دهند.  هر فردی از کودکی دارای چندین طرحواره شده، که باعث اختلالات در شخصیت او ورفتار بد الان او بصورت ناخودآگاه شده است. . معرفی انواع طرحواره ها:  طرحواره های حوزه طرد و بریدگی: . تله رها شدگی . تله بی اعتمادی . تله محرومیت هیجانی . تله نقص و شرم  طرحواره های حوزه خودگردانی و عملکرد مختل شده: . تله وابستگی و بی کفایتی . تله آسیب پذیری . تله شکست طرحواره های حوزه محدودیت های مختل شده: . تله بزرگمنشی و احساس استحقاق . تله خویشتن داری ناکافی. طرحواره های حوزه دیگر جهت مندی:  . تله ایثار  . طرحواره های حوزه گوش بزنگی  . تله جلب توجه . تله منفی نگری . تله بازداری هیجانی . تله معیارهای سخت گیرانه که البته بسیار سخنانم طولانی میشود برای توضیح دادن بیشتر که هر بند بالا توضیح خود را دارد که البته در کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید از جفری یانگ نوشته شده است.استاد تمام این حرفها در سر من هست .و شبانه روز فکر میکنم نکند من به اصطلاح درگیر پوسته هستم و از چیزهای مهمتر عرفان اسلامی غافلم! 3-وبالاخره در مرحله سوم و پایانی ،زندگی فرد ،در طی سالیان مراقبه و نماز و خودنگری و درک واقعیت ومطالعه و رسیدن به این آگاهی ها و پذیرش واقعیت و کسب مقام توکل ورضا و تسلیم درونی، ذهن سالک، آرامتر و متمرکزتر شده است و به مقصد نزدیکترشده است. وسرانجام در روزهای پایانی زندگیشان، افراد ، اگر راه را گم نکرده باشند یا درجا نزده باشند.و راه را طی کرده باشند. عشق و شفقت و خیرخواهی برای همگان را فرا گرفته اند چون درون خود را از ناخالصیها پاک کرده اند!و طریق عشق ورزی به خلق و دیگران را در درون خود دارند. اکنون آن فرد به مقام رضا.توکل.تسلیم .در کنار حب خدا و اهل بیت ..در وجود خود رسیده است. ومیتواندعشق بورزد و میداند که عشق چیست. برخلاف ابتدا که نفس بود و بر اصل لذت طلبی و خودخواهیها تصمیم میگرفت.و از عشق و عقیده وعمل بویی نبرده بود! (در واقع اکنون با درمان و آگاهی حس درون او عشق و خداگونه شده است!)وفقط در این زمان است که میتواند پاکی و خلوص به دست آمده در وجودش را با تمام موجودات تقسیم کند. استاد این همان کمال انسان و با خدا یکی شدن اوست که مد نظر دین است؟و یا باید حتما چشم برزخی در همین جهان باز شود؟وچیزی غیر این مد نظر شماست؟بایدحتما شهود داشت؟یا چی؟این فکر و خیالات مرا راحت نمیگذارد.چه کنم؟البته با توجه به سنم زمان دیگری ندارم و اضطرابم و اضطراب که ایا راه را درست رفته ام؟ استاد الان با توجه به اطلاعات بنده سیر مطالعاتی بعدی من از چه فردی باشد؟من در مطالعه سیری ناپذیرم .تمام کتب و سخنرانیهای شما را گوش کرده و خوانده ام و کتب شهیداستاد مطهری،پناهیان ،استادشجاعی و... الان سیر مطالعاتی جدیدی میخواهم.راه جدیدی روبروی خود گشاده میخواهم.چه کنم کدام راه بروم؟ این سوال هم برایم مطرح است.آیا اصلا چیزی به اسم ذهن داریم. و یا اینکه بجای ذهن در دین به ذهن چی میگن،همون قوه ی خیال میشه ذهن؟؟ اگر بطور مداوم سیرمطالعاتی جدیدی نداشته باشم شبانه روز در این افکار غوطه ورم و آنها را نشخوار میکنم.من خودمو میشناسم دست وردار نیستم.وبه نظرم این درجا زدن است!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که بنده علم تعبیر خواب ندارم و فکر هم نمی‌کنم نیاز است که جنابعالی خود را در خوابی که دیده‌اید دنبال کنید؛ حرفی نیست. حرف بر سر یافتن «خود» است و حضور بیکرانه در ابعادی بیکران. از نظر بنده در مقایسه آنچه افراد مذکور فرموده‌اند و هر کدام نیز بُعدی از ابعاد انسان را مدّ نظر دارند، همه و همه در آخرین دین، از طریق آخرین پیامبر به عالی‌ترین شکل به میان آمده است. تأسف بنده در این‌جا است که می‌بینم چگونه بعضی از عزیزان بدون تأمّل و تعمّق بر آموزه‌های دینی و مباحث «معرفت نفس» و وسعت و حضور نفس در عوالم دیگر و ابدیت، وقت خود را مشغول اموری می‌کنند که هرچه هست اگر غلط نباشد، که عموماً غلط نیست؛ ناقص است.

بنده انقلاب اسلامی را راهی می‌دانم به سوی «یوم الفصل» که از یک طرف افرادِ معتقد به انقلاب، انقلاب اسلامی به عنوان تاریخی که در آن قرار دارند، آن‌ها را در بر گرفته و نوعی حضور را به آن‌ها عطا کرده، و از طرف دیگر بسیاری از ابعاد آن انقلاب همچنان نهفته و پنهان است و هر اندازه در تقوای الهی نسبت به پاس‌داشت آن کوشش کنیم، به همان اندازه احساس حضورِ تاریخی ما شدت می‌یابد و بیشتر احساس می‌کنید ذیل اراده الهی نسبت به اهدافی که در پیش است حاضرید و در شعف حضور قرار می‌گیرید، امری که در نسبت با شهید حججی و شهید حاج قاسم سلیمانی برای رفقا پیش آمد. چه اندازه خوب است که رفقا جهت درک هرچه بیشتر «خود»‌ متوجه حضور تاریخی خود و تاریخی که آن‌ها را در برگرفته است؛ باشند. در این صورت در شعف حضور ذیل اراده الهی، خود را خواهند یافت. موفق باشید

33372
متن پرسش

سلام: در بیانیه کناره گیری آیت الله حائری از مرجعیت آمده است على جميع المؤمنين إطاعة الوليّ قائد الثورة الإسلاميّة سماحة‌ آية الله العظمى السيّد عليّ الخامنئي (دام ظلّه)، فإنّ سماحته هو الأجدر والأكفأ على قيادة الاُمّة وإدارة الصراع مع قوى الظلم والاستكبار في هذه الظروف التي تكالبت فيها قوى الكفر والشرّ ضدّ الإسلام المحمّدي الأصيل یک) آیا حوزه ولایت رهبری محصور در ایران است یا جهانی است؟ دو) به نظر می رسد آیت الله سیستانی در عراق ولی فقیه نباشند بلکه شان مرجعیت دارند و ولی قائد آیت الله خامنه ای است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. البته مستحضر هستید که این نظر و پیشنهاد حکیمانه آیت الله حائری مربوط به مقلدین خود ایشان می‌باشد و موجب دفع فتنه بزرگی در عراق شد. ۲. همین‌طور است که می‌فرمایید و آیت الله سیستانی خودشان هم ادعای ولایت فقیه به آن معنا که برای مردم عراق بخواهند إعمال ولایت بکنند؛ ندارند. موفق باشید

33363
متن پرسش

سلام استاد: نظرتون راجع به مصاحبه دکتر فیاض پیرو صحبت‌هایی که در برنامه سوره شد رو می‌خواستم بدونم. ممنون. https://farhikhtegandaily.com/news/73997/عدالت-اجتماعی-در-فلسفه-ملاصدرا-وجود-ندارد/

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه آقای دکتر فیاض با توجه به شخصیت مذهبی و انقلابی‌شان در جمع اساتید جامعه‌شناسی دانشگاه، نسبت به فلسفه و عرفان بسیار کم اطلاع‌اند و چقدر خوب بود در این مورد نظر نمی‌دادند. مرحوم شهید مطهری در کتاب ارزشمند «انسان و سرنوشت» بین جبری که امویان دامن می‌زدند تا به جامعه القاء کنند این تقدیر خداست که آن‌ها بر مردم حاکم شده‌اند؛ و بین تقدیر الهی که نکته‌ای است قرآنی و معارف بسیاری را در خود نهفته دارد، به خوبی در آن کتاب تفکیک می‌کنند. ولی متأسفانه آقای دکتر فیاض بین جبر اُموی که معاویه بدان دامن می‌زد و دقت‌های امثال ابن‌عربی نسبت به تقدیر الهی، نتوانسته‌اند تفکیک کنند و در آن برنامه معاویه و ابن‌عربی را در عرض هم قرار دادند و یا انتظار دارند که فلسفه اسلامی که از «وجود» سخن می‌گوید، در موضوع عدالت که امر دیگری است در حوزه دیگر، ورود کند و چون ورود نکرده است، پس فلسفه ارزش ندارد! در این صورت باید بسیاری از آیات توحیدی قرآن را هم بی‌ارزش قلمداد کرد. موفق باشید

33359
متن پرسش

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرانقدر طاهرزاده: و تشکر و قدردانی می‌کنم از اینکه به ما وقت می‌دهید و جواب های ما را می‌دهید. بر حسب اطلاعی که دارم حضرتعالی به تفسیر المیزان خیلی علاقه دارید بنده هم برنامه مطالعه آن تفسیر را دارم ولی به دلیل عبارات سخت تفسیر نیاز به شرح و تدریس داره. می‌توانید یک مدرس و سایتی و یا دوره ای برای بنده معرفی کنید؟ مطلب دوم به کتب آیت الله مصباح یزدی علاقه دارم و از کتاب فلسفه و خداشناسی شروع کردم می‌خواستم بدونم از این کتابها اطلاع دارید و می‌توانید یک مدرس برامون معرفی کنید البته اگر کسی رو سراغ دارید؟ البته خیلی ضروری و لازم دارم با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را باید شکر کنید که علاقه شما را به نوشته‌هایی مثل المیزان و آثار آیت الله مصباح انداخته است. به نظر می‌آید اگر سیر مطالعاتی سایت را دنبال بفرمایید، مقدمه‌ای خواهد شد برای درک بهتر المیزان. و برای فهم آثار آیت الله مصباح، همان پشتکارتان کافی است. موفق باشید

33355
متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: بنده ۱ سال است مغزم درگیر این موضوع هست که چرا فردی نابغه مثل آقای جلیلی نباید در شاکله دولت بوده و تحقق تحول بنیادین نظام اداره کشور را سرعت به سزایی ببخشد. آیا خود ایشان حاضر نبوده پستی از معاونت اول گرفته تا پایین تر را بپذیرد یا دولت انقلابی حاضر به استفاده موثری از ایشان نبوده که هر دوی این دلایل برای جبهه حزب الله افت و آفت و قُبح است، هر چند نمی‌دانم دلیلی سوم و دیگری دارد یا خیر... حالا استاد بزرگوار شما فانظر ماذا تری

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید خود جناب آقای دکتر جلیلی صلاح نمی‌دانند که به عنوان عضوی از دولت وارد هیئت دولت شوند از آن جهت که ممکن است رئیس دولت مأخوذ به حیاء گردد و عملاً نظریات‌شان به ظهور نیاید. بهترین راه همین است که جناب آقای جلیلی به عنوان دولت در سایه، رهنمودها و پیشنهادهای خود را ارائه دهند و بحمدلله کارها به خوبی جلو می‌رود. موفق باشید

33354
متن پرسش

سلام علیکم: استاد سوالی برای من پیش آمده خواستم شما راهنمایی بفرمایید: کتابی است به اسم تکلیف بندگان نسبت به حضرت ولیعصر (عج). استاد در این کتاب اینگونه نوشته شده: هر گونه بیعتی پیش از ظهور حضرت قائم (عج) بیعت کفر و نفاق و نیرنگ است خداوند کسی را که این بیعت را انجام دهد و کسی را که با او بیعت شود را لعنت کند. بعد سندش رو هم زده بحار الانوار. استاد یکی از دوستان من این سوال را پرسیده که آیا باید رهبری را به عنوان نائب امام زمان (عج) قبول داشت که چنین پاسخی بهش دادند. بعد استاد از اون طرف هم یه فرقه ای پیش آمده به اسم فدایی رهبری یعنی اینها در مجالسشان بیشتر از اینکه از امام زمان (عج) صحبت کنند از رهبر صحبت می‌کنند. استاد من واقعا گیج شدم واقعا مسیر درست کدام هست؟ ما فرقه ها را چگونه می‌توانیم تشخیص دهیم که خدایی نکرده وارد گرداب آنها نشویم؟ بعد آیا این پاسخ درست بوده؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: روایاتی که متذکر هستید، می‌فرماید هرکس به عنوان امام زمان قبل از ظهور حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» به میان آید، طاغوت است و بیعت با او در حکم بیعت با طاغوت می‌باشد. ولی ارادت به رهبر معظم انقلاب به عنوان نایب امام زمان در آن حدّ است که حتماً ملاحظه فرمودید آیت الله ناصری به طلاب می‌فرمایند گوش‌تان به دهان رهبر انقلاب باشد به عنوان نایب امام زمان «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه». موفق باشید

33349
متن پرسش

با عرض سلام و احترام: 🌹 استاد ببخشید یک سوال در رابطه با انقلاب اسلامی داشتم. درسته که روح انقلاب، روح بزرگی است و باید از ابعاد بلند تری به اون نظر کرد، ولی خب در بعضی مواقع کارها و گفته هایی انجام میشه که واقعا در دل انقلاب نمی گُنجه. گاها پیش میاد که با افرادی برخورد می‌کنیم که برخورد درستی از برخی ارگان ها ندیدن و یا خب کوتاهی هایی می بینیم که پذیرشش سخته. (از خود انقلابیون) به این قضیه چه جوری باید بهش نگاه کرد؟ با تشکر و التماس دعای فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید ما در تنگنای تاریخیِ سیصدساله خود هستیم و هنوز میراث‌دارِ قاجار و پهلوی در نظام فرهنگی و اداری و حتی آموزشی خود هستیم و تنها با چشم‌اندازی که انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده است و با روحیه جهادی می‌توانیم به مرور از آن تنگناها عبور کنیم و با توجه به چنین نکاتی است که  نایب الإمام در توصیه خود به دانشجویان می‌فرمایند:

«توصیه اول من پرهیز از انفعال و ناامیدی است؛ مواظب باشید؛ یعنی مواظب خودتان باشید، مواظب دل‌تان باشید، مواظب باشید دچار انفعال نشوید، دچار ناامیدی نشوید. شما باید کانون تزریق امید به بخش‌های دیگر باشید... مواظب باشید به افق پشت نکنید، به قلّه پشت نکنید، همیشه به سمت قلّه و به سمت افق روشن حرکت کنید.» (11/2/1401)

موفق باشید

33347
متن پرسش

سلام و احترام: ببخشید درباره سوال ۳۳۳۴۱ فکر می کنم اولا آقای امید دانا تقابل مستقیم با امام خمینی نکرده و دوما حتی رهبری فرمودند اگر کسی من را قبول ندارد ولی انقلاب را قبول دارد جزو جبهه انقلاب است. خود رهبر اینطور فرمودند آن وقت شما می گید اگه کسی رهبر انقلاب رو قبول نداشته باشه ضد انقلابه؟ ببخشید این اظهار نظرتون کاملا مخالف حضرت آقاست.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده اصراری ندارم که ایشان در نزد رفقا قبول و یا ردّ شوند. به نظر می‌آید خوب است صوت مورد بحث را دقیقاً استماع فرمایید و بعد به هر نتیجه‌ای رسیدید، مربوط به خود شما است. نکته دیگر این‌که عنایت بفرمایید حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» آغاز تاریخی است که برای ما شروع شده است و این‌طور مناقشه در شخصیت ایشان، بنیانی برای ادامه این تاریخ نمی‌گذارد. عنایت داشته باشید که بحث در شخص آقای هادی مطر و تأیید و یا ردّ ایشان توسط مثلاً سید حسن نصرالله نیست. اگر صوت ایشان را در این رابطه با دقت استماع فرمایید، بحث در اصل موضوع برخورد حضرت امام با سلمان رشدی است و تقابل ایشان با حضرت امام به جهت آن فتوا است. در حالی‌که به گفته مقام معظم رهبری آن فتوا از متن قرآن است و تعطیل‌بردار نیست. موفق باشید

33341
متن پرسش

سلام و عرض احترام و ادب: پیام آخرتان بسیار تند بود و متأسفانه اولین بار نیست که افرادی را با یک اشتباه کوچک به کلی طرد می کنید و به جبهه مقابل می فرستید. از آن فیلم سخنرانی امید دانا مشخص است حرف او برای حفظ منافع جمهوری اسلامی است. همانطور که خودش چندین بار به این موضوع اشاره کرد. آیا بهتر نیست به جای تکرار فتوای امام در این باره، تحلیل هایی ارائه دهیم که حکم ایشان را مربوط به شرایط خاصی بدانیم و در چنین مقطع حساسی برای جمهوری اسلامی، هزینه برای کشور درست نکنیم؟ کاری که امید دانا می کند ولی عده ای ناخواسته متوجه جهت گیری او نمی شوند و با ساده لوحی در زمین مخالفین انقلاب بازی می کنند. ممنون و ببخشید از صراحت در کلام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با دقت آن سخنان را دنبال فرموده باشید عنایت خواهید کرد که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» محور انقلاب اسلامی و عامل موجودیتِ ما می‌باشند و تقابل مستقیم و اعلان تضاد با حضرت امام، یعنی مقابله با کلیّت نظام اسلامی. این‌جا است که دیگر تعریف‌های ایشان از بعضی از ابعاد نظام و حتی مقام معظم رهبری، جایگاهی نخواهد داشت. این مثل انجام بعضی امور اخلاقی است همراه با شرک کامل. موفق باشید

33336
متن پرسش

سلام استاد: خیلی ممنون میشم پیرامون بازیگری و هنر سینما راهنمایی بفرمایید. بازیگری و حضور در نقشِ دیگری به غیر از خود، به توانایی انسان در چند رویی و ایجاد فاصله بین ظاهر و باطن یعنی شخصیت داستانی و شخصیت حقیقی بازیگر اشاره دارد. تا جایی که این قدرت استتار و توانایی ایجاد فاصله بین ظاهر و باطن، هنرمندی تلقی می شود. و البته دوربین در برجسته سازی ظاهر، به این توانایی، اعتبار می بخشد. دوربین نحوه ایی از حضور نزد دیگران را رقم می‌زند. دوربین امتداد وجودیِ امکان شخصیت است و بازیگر استعداد دوربین را به خوبی می شناسد. ببینیم دوربین برای شخصیت بازیگر چه معنایی دارد. وقتی خارج از صحنه ی بازی، بازیگری در حالی سریع از میان هوادارانش عبور می‌کند، که معطل آنها نشود و وقتی دوربین را می بیند دستش را به طرف دست هوادارش می آورد تا در نزدیک ترین حالت به دوربین تصویری از ارادت خودش به هواداری ها را ثبت کند و بعد دوباره سریع به راهش ادامه می دهد. و بیننده ی تصویر، دست گرمی را می بیند که با حالتی از گشودگی تحویل می گیرد. و بدین صورت دوربین، بازیگر را به چهره ایی محبوب تبدیل می کند. بازیگر دستش را به طرف دوربین نزدیک می آورد ولی در امتداد این لحظه، دست بازیگر است که از طریق تصویر به طرف بیننده ها می آید. دوربین به کوچکترین رفتارها عمومیت می بخشد. و محبوبیت بازیگر بیشتر می شود. فرش قرمز جشنواره ها، صورتی زیبا از این محبوبیت می سازد. و بازیگر فرصتی می یابد که بگوید این همه ظاهر که دیدید و به باطن ها اشاره دارد من نیستم، ظاهر و باطنِ من چیز دیگری است. و این صداقت، خاطر بازیگر را آرام و خوشحال می سازد. و در حقیقت جشنواره و یا روز جشن برای بازیگر، روز خروج از نقش ها و روز عید و بازگشت به خودش است. هر چند اثری که بازیگر از نقش بر لوح وجودش می پذیرد صفتی را در او تقویت می کند و ملکه می سازد. به هر صورت هوشِ چند رویی، که در تمدن مدرن راهی برای بهتر زندگی کردن شمرده می شود، ممکن است نفاق ایجاد کند و نفاق هم ایمان را فاسد می کند. وقتی می بینیم بازیگرانی که به جای افراد معنوی و مقدس ایفای نقش می کنند، در ادامه ی زندگی خود از نور آن نقش بی بهره می مانند و جهت گیری هایی غیر از نور حقیقتِ زمان در پیش می گیرند. و پاکی نقش ها را برای مخاطبان نیز بی اعتبار می کنند. وقتی می بینیم رهبر انقلاب به آقای جواد هاشمی که در فیلم های دفاع مقدس بازی کرده است و سپس در نقش یک تعزیه خوان رباخوار بازی می‌کند، می‌گویند: «شما دیگر این نقش ها را بازی نکنید.» از طرفی آیا حضور در نقش می تواند حضور در خودِ راستین باشد؟ و نقش ها ارزش حقیقی داشته باشند؟ در شرایطی خاص بازیگر متوجه می شود خودش نیست که بازی می‌کند، و «ما رمیت اذ رمیت» می شود. و اگر صحنه ایی تحققِ حالتِ آن زمان که بازی می کردی تو نبودی که بازی می کردی بشود، دوربین چگونه می تواند حتی کوچکترین و ظریفترین حالات و رفتار ها را از دست بدهد. دوربین در هماهنگی با ظرائف صحنه است که می‌خواهد اِمکانی را برای شخصیت فراهم کند. بنابراین حرکت دوربین، تلاش می‌کند در هماهنگی با حرکت بازیگر بماند و به مخاطب احساس وجودی آن را القا کند. و از طرفی هنرمند بازیگر که می‌خواهد آئینه ی حقیقت باشد، می‌داند حقیقت لطیف و نافذ است، حکم و دستوراتش بر اجزاء تکنیک کن فیکون است. اوست که رام می‌کند و در اختیار انسان قرار می دهد. شهدا هم که هنرمندانه و زیبایی شناسانه نقش آفرینی کردند غرق در کار با تکنیک نبودند، ولی فراست عالم با آنها بود زیرا غرق در حقیقتِ زمان بودند. تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافری است راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش زیرا سینمای انقلاب اسلامی، انسانیتی از جنس سلام است که با رؤیت انسان آغاز می‌شود. در بخش هایی از زیارت امام زمان (عج) با عنوان زیارت آل یاسین می‌خوانیم «السلام علیک حین تقوم السلام علیک حین تقعد»، سلام برتو هنگامی که می نشینی سلام برتو هنگامی که برمی‌خیزی. سلام بر همه ی تو که همه ی توحید هستی. سلام بر نشستن و برخاستنِ امام، رؤیت توحید است و انسان را از کثرت عبور می دهد و به وحدت می برد. سلام بر توحید، سلام بر حقیقتِ انسانیت در زمان، سلام بر زیبایی معقول، سلام بر زیبایی مکارم اخلاق. و دوربین سلام می کند تا از پرتوی صفات توحیدی بهره مند شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که جنابعالی متوجه هستید این مسئله، مسئله ساده‌ای نیست زیرا به گفته خودتان نه می‌توان از بی‌اعتبارکردنِ پاکی نقش‌ها به راحتی گذشت، و نه می‌توان آن نقش‌ها را در صحنه سینما نیاورد. آیا می‌توان نقش‌های منفی را به افراد بی‌نام و نشان داد؟ زیرا از هنر سینما و فیلم که هنر خاصی قلمداد می‌شود و در این زمانه نوعی تفکرآفرینی را به عهده دارد، به بهانه دوگانگیِ بین شخصیت اصلی بازیگر و شخصیتی که در آن بازیگری می‌کند؛ نمی‌توان به راحتی از هنر سینما عدول کرد. خودآگاهی نسبت به توانایی‌های سینما از یک طرف، و ضعف‌هایی که در دل این صنعت نهفته است از طرف دیگر، موجب می‌شود که راه سومی را مدّ نظر قرار داد. شاید جمع بین بازیگری و گفتار، آن‌جایی که صلاح نیست شخصیتی در میان باشد تا حدّی راه‌گشا گردد. انسان‌ها بعضاً در نقش‌های اصیلی که انجام می‌دهند عملاً در خودِ راستین خود مستقر می‌شوند مثل جناب آقای آنتونی کوئین در نقش عمر مختار و حضرت حمزه. موفق باشید

33316
متن پرسش

سلام بر استاد عزیز: سخنرانی ای از شهید حاج قاسم سلیمانی وجود دارد که ایشان می فرمایند: در جمهوری اسلامی هیچ اقدامی و تصمیمی به منصه ظهور نمی‌رسد مگر اینکه منافع ملی ایران مدنظر قرار می‌گیرد. هیچ تصمیمی از نظام بدون منافع ملی در هیچ‌کجا به اجرا گذاشته نمی‌شود مگر اینکه منافع ملی در صدر آن هست - «اسلام و حمایت از اسلام هم جزء منافع ملی است» ما بدون اتکا به اسلام نمی‌توانستیم این قدرت مقاومت را داشته باشیم. چه تحلیلی از این کلام دارید؟ آیا اسلام وسیله ای است برای رسیدن به منافع ملی؟ با توجه به اینکه در برنامه سوره فرمودید که ایران توهمی بیش نیست و در گذشته با حکمت خسروانی و بعد از تشیع با تشیع هویت پیدا کردیم. این پدیده را چگونه بررسی کنیم؟ بالاخره کدام اصل است و کدام وسیله ای برای رسیدن به آن اصل؟ جمعِ بین این دو یعنی: ایرانی بودن و مسلمان بودن قطعا امکان پذیر هست؛ چگونگی این ارتباط چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نگاه آن شهید عزیز به ایران به عنوان امّ القرای اسلامی باید فکر کرد و این‌جا است که مناقع ایران و ایرانی به معنای حضور در آرمان‌های الهی و انسانی به حساب می‌آید. آرمان‌هایی که ما با نسبت با انقلاب اسلامی برای خود تعریف کرده‌ایم. و از این جهت منافع ملی معنای خاصی پیدا می‌کند که همان روح استکبارستیزی است. و این غیر از ایران است به صرف ایرانی، که بعضی از روشنفکران مدّ نظر دارند. موفق باشید

33305
متن پرسش

سلام و درود بر شما استاد گرامی: آیا برای کتب استاد مطهری رحمه الله علیه سیر مطالعاتی پیشنهادی دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم برای مطالعه آثار عمومی ایشان دیگر نیاز به سیر مطالعاتی نباشد، مگر مباحث فلسفی ایشان که استاد مربوطه خودشان تقدم و تأخّر آن را مشخص می‌کنند. موفق باشید

33293
متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام: جناب استاد بنده قصد دارم صحیفه امام و مجموعه بیانات رهبر انقلاب را به طور کامل مطالعه کنم. به نظر جنابعالی ابتدا کدام را مطالعه کنم؟ البته با هر یک که شروع کنم، سخنرانی‌های کنونی رهبری را از دست نخواهم داد. اما برای مطالعه کامل، مجموعه بیانات ایشان را قبل از بیانات امام بخوانم یا بعد از آن؟ این مطلب را هم عرض کنم که فعلا در حال مطالعه کتب شهید مطهری هستم و بیانات امام یا رهبری را - هر کدام که شما مقدّم بدانید- تدریجاً و آرام آرام در کنار آن پیش خواهم برد ان‌شاءالله.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله کار خوبی را در مطالعه کتب شهید مطهری عزیز شروع کرده‌اید. به نظرم اگر با صحیفه امام خمینی شروع کنید، متوجه زیربناهای خوبی خواهید شد که در فهم سخنان رهبر معظم انقلاب نیز به شما کمک می کند. موفق باشید

33291
متن پرسش

سلام و عرض ارادت و توفیق روز افزون برای استاد گرامی و همه ی کسانی که در این جبهه فرهنگی فعالیت دارند. استاد دو سوال دارم اول اینکه نظرتان در مورد سخنران انقلابی (استاد احسان عبادی) چیه؟ و آیا اینکه در سخنرانی هایش بعضی از اساتید را تعریف و تمجید می‌کنند مثل رحیم پور ازغدی و بعضی اساتید را همینجور عیب و نقص هایشان را می‌گویند. مثل استاد پناهیان و رائفی پور و همیشه هم می‌گویند مبنای فکرتان را روی این اساتید نگذارید آیا این توصیه ها که میگن درسته؟ با تشکر دعای امام زمان بدرقه راهتان باشد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد که می‌فرمایید اطلاعی ندارم ولی آنچه برای ما مسلّم است همه عزیزانی که در بستر اسلام و تشیع ذیل انقلاب و ولایت فقیه قرار دارند با همه تفاوت‌هایی که در بین‌شان هست، برای ما محترمند و وجود آن‌ها حکایت از سعه انقلاب دارد در چهره‌های مختلف. فراموش نفرمایید که انقلاب اسلامی راهی است به سوی اهدافی بلند و قدسی، حال هرکس در منزلی از منازل این راه حاضر است و در حال پیمودن بقیه راه است. بنده در عین ارادت بسیار به جناب استاد رحیم‌پور، در چهره اساتیدی همچون استاد پناهیان و استاد رائفی‌پور می‌بینم که به سوی کمالاتِ نهفته در انقلاب اسلامی در حرکت‌اند. چرا ما در امروزِ این عزیزان، فرداهایی که طلوع می‌کند را ننگریم؟ نظر شما را ذیلاً به روایت مشهور جناب مسروق جلب می‌کنم . موفق باشید

مَسْرُوقٍ قَالَ: دَخَلْتُ يَوْمَ عَرَفَةَ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع وَ أَقْدَاحُ السَّوِيقِ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ بَيْنَ يَدَيْ أَصْحَابِهِ وَ الْمَصَاحِفُ فِي حُجُورِهِمْ وَ هُمْ يَنْتَظِرُونَ الْإِفْطَارَ فَسَأَلْتُهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَأَجَابَنِي فَخَرَجْتُ فَدَخَلْتُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ع وَ النَّاسُ يَدْخُلُونَ عَلَى مَوَائِدَ مَوْضُوعَةٍ عَلَيْهَا طَعَامٌ عَتِيدٌ [طعام عتيد: معدّ حاضر (لسان العرب- عتد- ج ۳ ص ۲۷۹)] فَيَأْكُلُونَ وَ يَحْمِلُونَ فَرَآنِي وَ قَدْ تَغَيَّرْتُ فَقَالَ يَا مَسْرُوقُ لِمَ لَا تَأْكُلُ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي أَنَا صَائِمٌ وَ أَنَا أَذْكُرُ شَيْئاً فَقَالَ اذْكُرْ مَا بَدَا لَكَ فَقُلْتُ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ تَكُونُوا مُخْتَلِفِينَ دَخَلْتُ عَلَى الْحُسَيْنِ ع فَرَأَيْتُهُ يَنْتَظِرُ الْإِفْطَارَ وَ دَخَلْتُ عَلَيْكَ وَ أَنْتَ عَلَى هَذِهِ الصِّفَةِ وَ الْحَالِ فَضَمَّنِي إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ الْأَشْرَسِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَدَبَنَا لِسِيَاسَةِ الْأُمَّةِ وَ لَوِ اجْتَمَعْنَا عَلَى شَيْ‏ءٍ مَا وَسِعَكُمْ غَيْرُهُ إِنِّي أَفْطَرْتُ لِمُفْطِرِكُمْ وَ صَامَ أَخِي لِصُوَّامِكُم‏» در روز عرفه بر امام حسین علیه السلام وارد شدم در حالیکه کاسه هایی از سَویق (غذایی خاص) در محضر امام و اصحاب ایشان بود و قرآن ها در منازلشان بود و منتظر افطار بودند پس، در رابطه با مسأله ای از امام سؤال کردم و امام جوابم را دادند سپس خارج شدم و بر امام حسن علیه السلام وارد شدم درحالیکه در منزل ایشان سفرهایی که غذای آماده بر روی آنها گذاشته شده بود قرار داشت که مردم می آمدند و از این غذا می خوردند و با خود می بردند پس امام علیه السلام مرا دید و من دگرگون شدم سپس امام فرمودند ای مسروق چرا از غذا نمی خوری پس من گفتم ای آقای من، روزه هستم و من چیزی را به یاد می آورم پس امام فرمودند آنچه را که برایت ظاهر شده بیاد آور پس گفتم پناه می برم به خدا از اینکه شما مذهب و عقیده دیگری را اختیار کرده باشید.  یعنی امام حسین (ع) روزه بود و شما مفطر هستی. امام حسن (ع) می‌فرماید: آیا نمی‌دانی که خدای متعال ما را برای تدبیر امور امت فراخوانده است؟ اگر ما یک روش را در پیش گیریم، آنگاه راه و روش دیگری برای شما جایز نخواهد بود. من افطار می کنم تا هر که خواست افطار کند و برادرم روزه می گیرد، تا هر کدامتان خواستید روزه بگیرید.

 

33278
متن پرسش

با سلام و خدا قوت: استاد نظرتون برای رفتن خانمها به کربلا در اربعین با ۲،۳ تا بچه و کودک شیری و هوای گرم و پیش بینی شلوغی زیاد امسال چیه؟ سخن بزرگواری در کانالشون: «با توجه به اینکه امسال هوا خیلی گرمه و در عراق شاهد گرمای شدیدی هستیم و همچنین شلوغی بیش از حد مرزها و مسیر پیاده روی، بهتره که خانم ها به این سفر نرن. بالاخره دو سال میشه مردم کربلا نرفتن و امسال دیگه میخوان چند برابر برن استاد پناهیان هم در روز عاشورا توی سخنرانی شون این مطلب رو فرمودند. خدای نکرده اگه یه تعداد از خانم ها و بچه ها زیر دست و پا بشن و از دنیا برن دیگه دستگاه نفوذ و دشمن شروع به بمباران تبلیغاتی علیه پیاده روی اربعین می‌کنند و حتی ممکنه در سال های بعد اصلا اجازه پیاده روی رو ندن.» استاد یه دلمون کنید. خیلی دلمون می‌خواد بریم و حتی سختی مسافرت و گرما رو هم با جون و دل می‌خریم ولی نمی‌خوایم آتو به دست مریض دلان بدیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر در این سفر روحانی به زحمت غیر قابل تحمل بیفتید روح تان آن نتایج معنوی و عرشی را نمی تواند بگیرد مثل آن است که به ما می‌فرمایند روزه وقتی برای ما ضرر دارد و روح و روان ما را مضطر می‌کند واجب نیست. این طور که می‌فرمایید شرایط شما شرایطی نیست که بتوانید نتیجه لازم را اخذ کنید. ان شاء الله نتایج آن نصیبتان خواهد شد. موفق باشید

33274
متن پرسش

با سلام محضر استاد طاهرزاده عزیز:

استاد بنده پرسش و پاسخهای شما را درباره آقای امید دانا در سایت مجددا مطالعه کردم و دیدم در انتقادهایی که به شخص شما می شد {که بعضا متاسفانه توهین آمیز بود} شما این چند پاسخ را فرموده بودید:

«بنده همین اندازه جای برای ایشان قائل هستم که انقلاب اسلامی کاری کرده تا چنین افرادی هم بر اساس عُلقه و گرایش خود، به انقلاب اسلامی و بخصوص شخص مقام معظم رهبری گرایش پیدا کنند. ولی مگر می‌شود کسی دین خود را از امثال آقای امید دانا بگیرد؟! و مگر خود ایشان چنین ادعایی دارد؟! در این مورد بیشتر به سعه‌ی انقلاب باید توجه داشت.»

پاسخی دیگر از شما: «ظاهراً آقای امید دانا زردتشتی بوده است و سابقه‌ی خوبی هم ندارد. حتی در جوانی به پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» توهین کرده. ولی به هر حال به جهت تعلّقی که به ملّیّت ایرانی و ایران دارد، و متوجه شده از طریق انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب، این کار به خوبی محقق شده؛ از این جهت، تعلقی به انقلاب و رهبر انقلاب پیدا کرده است و شرط عقل آن است حال که او چنین گرایشی پیدا کرده است، او را طرد ننماییم.»

و باز در جایی دیگر فرموده بودید:

«آن کلیپ را که آن طلبه‌ی عزیز مطرح می‌کنند، دیدم. عنایت داشته باشید آن سخنان مربوط به دوره‌ی جوانی ایشان می‌باشد که در عکس نیز مشخص است. و اگر متوجه‌ی موضع‌گیری‌های اخیر ایشان نسبت به رهبر معظم انقلاب و جایگاه انقلاب اسلامی بشویم، روشن می‌شود که تحول عظیمی در ایشان به‌وجود آمده است، نه از آن جهت که ایشان مسلمان شده باشد و یا ادعاهای مقدس‌مآبانه داشته باشد؛ از آن جهت که قبلاً گمان می‌کرده عامل سقوط ایران، اسلام بوده است و بعد با همان روحیه‌ی ایران‌پرستی‌اش متوجه می‌شود انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب به گفته‌ی خودش موجب شکوه ملی و احترام به ایران و ایرانی شده. و در این رابطه می‌توان گفت به یک معنا «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد». از طرفی معلوم نیست چرا آن طلبه‌ی محترم ایشان را با سلمان رشدی مقایسه می‌کند؟! سلمان رشدی از آن جهت که ادعای مسلمانی می‌کرده و سپس توهین به پیامبر خدا کرده است، مرتد و مهدورالدّم است. ولی آقای امید دانا اساساً ادعای مسلمانی نکرده. به هر حال موضوعاتی که بعد از تحول فکری آقای امید دانا ،ایشان مطرح می‌کنند موضوعاتی است که موجب تقویت نظام اسلامی می‌گردد و بدین لحاظ مورد استقبال است و با این هوشیاری می‌توان سخنان ایشان را مطرح کرد و این به معنای تأیید شخص ایشان نیست، بلکه به معنای تأیید نظام اسلامی است. مگر علی «علیه‌السلام» نفرمودند «خذوا الحكمة ولو من المشركين» حکمت را بیابید حتی از مشرکین؟ آیا این به معنای تأیید شرک آنان است؟»

حال استاد عزیز با توجه به صحبتهای اخیر امید دانا درباره سلمان رشدی و اینکه او صحبت سلمان رشدی در بحث القای شیطان به پیامبر در جریان وحی را پذیرفته و نحوه حرف زدن امید دانا درباره امام خمینی که حالت تمسخر دارد، آیا باز هم می توان از صحبتهای این فرد در جاهایی که از انقلاب و رهبری دفاع می کند استفاده کرد؟! چون قبلا چنین کاری می کردم و کلیپ های او را در حمایت از رهبری مثلا همین جدیدترین صحبتهایش بعد از دیدار پوتین با رهبر را که اتفاقا شما در کانال مطالب ویژه هم گذاشته بودید باز نشر می کردم. ولی حالا بعد از دیدن تازه ترین حرفهایش درباره سلمان رشدی کاملا دچار تردید شده ام که نکند داریم اشتباه می کنیم و در زمین دشمن بازی می کنیم و این فرد واقعا نفوذی دشمن برای حزب اللهی هاست. و دیگه نباید هیچ حرفی از این فرد در حمایت از رهبر و انقلاب را نشر بدهیم؟؟!! ممنون می شوم اگر راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً کلیپ آخر را بنده نیز گوش دادم و مشخص شد که قضیه نوعی تقابل و تضاد با اصل نظام اسلامی و حضرت امام «رضوان الله تعالی علیه» به عنوان نماد اصلی انقلاب است و عملاً ایشان با سخنان اخیرش نشان داد هیچ تعلقی به ملیت ایران که با دیانت و تشیع یگانه است؛ ندارد و به جای اینکه روز به روز متوجه اصالتهای خرد خسروانی در تجلی تشیع بشود, خواسته یا ناخواسته به بهانه آزادی بیان هرگونه تهمت ناروا را به عواطف مقدس ملت ایران می پذیرد و دیگر جایی برای امید به ایشان در راستای نزدیک کردن جریانهای  خاکستری به نظام نمی ماند؛ بلکه بر عکس جبهه ای می‌شود تا جریان خاکستری را مقابل کلیت نظام قرار دهد و بنده خوشبینی به ایشان را اگر کسی دقیقاً صحبتهای ایشان را دنبال کند نوعی خوش باوری غیر منطقی می‌دانم. در حالیکه اسلام عزیز ما به ما توصیه می فرماید تحمل «دیگری» را داشته باشیم. ولی همان اسلام می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ» (ممتحنه/1) ای مسلمانان کسانی که دشمن حکم خدا هستند و دشمنان انسانیت شما می‌باشند را دوست مگیرید. آیا سخنان اخیر امید دانا مصداق دشمنی با حکم خدا و دشمنی با انسانیت نیست؟ انسانیتی که بهترین انسانها را یعنی حضرت رسول خدا و حضرت علی «علیهماالسلام» را دوست گرفته اند. موفق باشید 

33270
متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: علی رغم نظر مقام معظم رهبری و تعبیرات ایشان درباره عرفان نظری (که خودتان بهتر از بنده متوجه هستید) گاهی دیده می‌شود که شما هم آثاری مثل فصوص الحکم و کتب و مباحثی از این قبیل را توصیه و مدنظر دارید. می‌خواستم اگر میشه در این باره توضیحی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر می‌شود مقام معظم رهبری «حفظه‌الله‌تعالی» نسبت به آثار ابن عربی نگاهی غیر از نگاه حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی داشته باشند در حالی‌که علامه طباطبایی می‌فرمایند آنچه ابن عربی در «فصوص‌الحکم» مشت‌مشت در اختیار انسان می‌گذارد، در «فتوحات»، دامن‌دامن ارائه می‌دهد. آری! همان‌طور که در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» عرض شد مشکل آن‌جا است که ما گرفتار مفاهیم بشویم و عرفان را که راه شهود حقیقت است در محدوده «عرفان نظری» متوقف کنیم، همان بلایی که بر سر قرآن آوردیم و کتابی که «ذکرٌ للعالمین» بود به کتاب خواندنی تبدیل کردیم. موفق باشید

33269
متن پرسش

با عرض سلام و ادب: تأملی در جریان فکری خودم داشتم متوجه شدم فهم بنده از قرآن به تناسب سوالات و سابقه ذهنی من متفاوت است خب شرایط زندگی و مطالعه نظرات اندیشمندان مختلف غربی و شرقی و ... باعث شکل گیری این سوالات و سیاق ذهن بنده می‌شود خب منطقی است که جواب خود را بخواهم از وحی دریافت کنم اما نکته ای که ذهن من را به خود متوجه خود کرده اینست که همین شکل گیری سوالات که از منابع نامعتبری هستند ممکن است خودش منجر به انحراف فکری و شکل گیری دیدگاه های غیرواقع شود چون در ضمن هر سوال ما یک زاویه دید و فرض را برای خود مورد پذیرش قرار می‌دهیم از طرفی هم تا انسان جولان فکری پیدا نکند و با مسائل مختلف رو به رو نشود نمی‌تواند به فهم زوایای جدید و کنه وحی دست پیدا کند حتی شاید طرح برخی سوالات ما را از الویت ها باز دارد پس ما برای داشتن ذهنیت صحیح و حرکت فکری‌، سوالات خود را چگونه بیابیم؟ سوال های ما از کجا باید شکل بگیرد؟ 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما هر اندازه متوجه مسائل خود و مسائل بشریت بشویم وعمیقاً به آن امور فکر کنیم و سپس به سوی قرآن آییم، ملاحظه خواهیم کرد چه اندازه کلام الهی برای ما، برای جوابگویی به همه ابعاد بشر حرف دارد. اتفاقاً مشکل ما آن است که عمیقاً متوجه مسائل بشر امروز نیستیم وگرنه مانند امثال هانری کربن‌ها می‌دیدیم که آخرین سخن برای رفع مشکلات بشر، قرآن است و علامه طباطبایی با توجه به همین امر تفسیر شریف المیزان را تدوین کردند. موفق باشید

33264
متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: این خبر که در یکی از کانالها هست صحت داره؟ هادی_مطر از که دستور گرفته بود؟ این سوالی است که مطبوعات و رسانه ها به دنبال کشف آن و اثرش بر برجام و حوادث منطقه هستند! اما هادی نشان داده است که او به یک وظیفه شرعی اش عمل کرده است و از جا و فرد خاصی دستور نگرفته! توسط دوست ایرانی اش از استاد اصغر طاهرزاده سوال کرده و راهنمایی خواسته و در گفتگو با دوستش می‌گوید خدایی که به #امام_علی علیه السلام کمک کرد که در خیبر را از جا بکند می‌تواند به او کمک کند که از بادی گاردها عبور کند! هادی در عمق آمریکا آن زمان که شهروند آنجاست با پروفایل حضرت آقا به حکم #امام و #آقا عمل می‌کند. این قدرت فرهنگی و نفوذ منطق و عقلانیت انقلاب است است که آن را نگه داشته. روی دیگری از این مسئله که فی الواقع حد نصابی از یاران و دوستان #انقلاب که بارش را به دوش می‌کشند در جغرافیای جهان پراکنده اند و رویش ها پنهان تر از ریزش ها اما مستحکم تر و عریق ترند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً دوستِ ایرانیِ ایشان از بنده سؤالی کرده‌اند و بنده به جهت آن‌که تصور می‌کردم شاید عملی نباشد، عرض شد: ((باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید موضوع به این سادگی‌ها نباشد. البته بنده در این موارد صاحب‌نظر نیستم. موفق باشید )). و این در جواب سؤال زیر بود که از بنده سؤال می‌کنند:

بسمه تعالی سلام علیکم یکی از آشنایان بنده که در آمریکا زندگی می کند در یک موضوعی درخواست راهنمایی داشتند که خواستم نظر شما را در این باره جویا شوم. مسئله این است که در آینده ای نزدیک سلمان رشدی در یکی از مناطق نزدیک زندگی این دوست ما برنامه ای (سخنرانی یا هر چیز دیگری) دارد، حال سوال دوست ما این است که آیا واجب است که به محل این برنامه برود تا او را بکشد و به سزای عملش برساند؟ این در حالی است که طبیعتا او (سلمان رشدی) تحت محافظت ویژه ای خواهد بود. با تشکر

البته خدا را شکر می‌کنم به دست مجاهدی غیور آن حکم الهی اجرا شد. مهم این نیست که سلمان رشدی سقط کند یا چون حیوانی زبون چند روزی دیگر بماند. مهم آن است که حکم الهی حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مدّ نظرها قرار گرفت و سلمان رشدی ملعون به خوبی تحقیر شد و مطمئن باشید جناب عزیزِ دل‌مان آقای هادی مطر به نور مجاهدان کربلا به عزّتی و عزمی نایل می‌شود که هیچ سختی و فشاری به هر شکلی که باشد، روح او را کوچک‌ترین آزار نمی‌دهد. به همان معنایی که امام محمد باقر (ع) در روایتی فرمودند: «حسین‌بن علی (ع) قبل از اینکه کشته شود به اصحابش فرمود: همانا رسول خدا به من فرمود: اى فرزندم، همانا تو به‌زودى به‌سوى عراق سوق داده خواهى شد. و همانا تو و جماعتی از اصحاب تو در آن سرزمین شهید خواهید شد که (آنان) درد آهن (نیزه و شمشیر) را حس نمى‏‌کنند؛ وَإِنَّكَ تُسْتَشْهَدُ بِهَا وَ یُسْتَشْهَدُ مَعَكَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِكَ لَا یَجِدُونَ‏ أَلَمَ مَسِّ الْحَدِیدِ. و بعد حضرت استناد به آیه 69 سورۀ انبیاء کرد و فرمودند: «قُلْنا یا نارُكُونی ‏بَرْداً وَ سَلاماً عَلى ‏إِبْراهیمَ» گفتیم:  ای آتش سرد و سلامت باش بر ابراهیم»، جنگ براى تو و برهمراهانت سرد و سلامت خواهد شد؛ «تَكُونُ الْحَرْبُ عَلَیْكَ وَ عَلَیْهِمْ بَرْداً وَ سَلَاماً» (مختصرالبصائر، ص139)

در جواب یکی از افراد که نسبت به آن متنی که جنابعالی نوشته‌اید عرض شد: ((سلام علیکم: الحمدلله که در این مجاهده بزرگ نام بنده هم در میان است. آری! همین‌طور که در نوشته مشخص است جناب عزیزِ دل‌مان هادی مطر خودشان با بنده رابطه‌ای نداشته‌اند، از طریق دوست ایرانی‌شان گویا رابطه‌ای پیش آمده. بنده آرزو داشتم که من جای آقای هادی مطر بودم، هر چند به قیمت تکه‌تکه‌شدن خودم تمام می‌شد، ولی آن حکم الهی به هر شکل که ممکن بود اجرا می‌گشت؛ خدا را شکر.)) موفق باشید   

نمایش چاپی