بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شخصیت‌ها

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
جستجو در کتاب ها نتیجه ای نداشت
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39420
متن پرسش

سلام وقت بخیر استاد گرامی: درخواست دارم لطف کنید و نظرتون رو در مورد صحبت های آقای یامین پور که درباره نحوه ی انجام کار فرهنگی بیان کرده اند و در صوتی به آدرس زیر آمده ، بفرمائید. با تشکر. https://eitaa.com/varastegi_ir/1077

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله جناب آقای دکتر وحید یامین‌پور با نظر به جهانی که در آن هستیم و با نظر به بشر جدید و انسانی که به نهایت‌ها می‌اندیشد، با مخاطبان خود سخن‌ها دارند و مسلّماً اهل فکر و اندیشه، نمی‌توانند او را نبینند وگرنه باید به خرد چنین افرادی شک کرد. زیرا بحث بر قبول و یا ردّ افراد در میان نیست، بلکه بحث در رابطه با مواجهۀ اندیشمندان با اهل اندیشه است. موفق باشید 

39403
متن پرسش

سلام و عرض ارادت خدمت حضرت استاد عزیزم: امیدوارم در پناه امام عصر علیه السلام محفوظ باشید. غرض از مزاحمت چند سوال بود که ترجیح دادم در سایت مطرح کنم که کاربران عزیز سایت هم استفاده لازم را از فرمایشات حضرتعالی در این باره ببرند. ۱. در مقدمه تفاسیر «لب المبزان» اینگونه می‌فرمایید: علامه با توجه به روایات، طوری به آن نظر انداخته اند که عملا از چشم روایات قرآن را نگریسته اند. آیا می‌توانیم بگوییم بر خلاف مشهور و رایج در مورد تفسیر المیزان، این تفسیر تفسیری روایی است ولی به همراه باز تعریف از تفسیر روایی؟ ۲. آیا با توجه به این که علامه طبا طبایی متوجه این شان شده بودند که حوصله بشر جدید در حد بحثهای طولانی سر مرجع ضمیرهای آیات نیست می‌توان نتیجه گرفت که اگر بخواهیم با بشر جدید ارتباط رشد دهنده بگیریم، باید اولا مطالب را تا جایی که دست و پای مطلب نشکند خلاصه کنیم. ثانیا، اجازه دهیم هرکسی مسائل خود را از قرآن برداشت کند، شاید مسئله یک دهه هشتادی با مساله من طلبه متفاوت باشد! ثالثا، جایی که دغدغه و مساله آن بشر جدید بود به سراغ تفصیل آن هم خواهد رفت... آیا این نتایج طبق دو صفحه اول جزوه حضرتعالی صحیح است؟ ۳. در مورد الحمدلله: ستایش خلق خدا ستایش موجوداتی است که خلق خدایند آن هم «الذی احسن کل شی خلقه» و همین خلق خدا که به بهترین وجه آفریده شده اند، «انتم الفقرا الی الله» نیز هستند، فلذا ستایش خلق خدا نیز در اصل ستایش خداوند است (از جهت هویت تعلقی) در قالب المیزان این متن هم صحیح است؟ ۴. علامه از چه جهت آیه «الذی احسن کل شی خلقه» را آورده اند؟ جهت اول را متوجه شدم بخاطر کلمه خلق و خلقت و ارتباط تعلقی است، ولی کلمه احسن آیا می‌تواند ارتباطی با حمد داشته باشد؟ ملتمس دعایتانم- یا علی مدد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حقیقتاً همین‌طور است ولی با همان روحیۀ تدبّر در روایات که علامه طباطبایی در این رابطه هم توانایی‌های خاصی از خود نشان داده‌اند. ۲. به نظر بنده کاملاً همین‌طور است که می‌فرمایید و اتفاقاً اگر افرادی که به تفسیر قیّم المیزان رجوع می‌کنند متوجه این امر باشند، بهتر می‌توانند از آن تفسیر استفاده نمایند. ۳. آری! همین‌طور است آن‌گاه که متوجه شویم همۀ مخلوقات به حکم «فقیر الی الله» بودن رو به سوی او دارند. ۴. به حکم آن‌که در جواب امکان ذاتی هر مخلوق، حضرت حق آن مخلوق را منوّر به «وجود» که همان کمال است؛ کرده، در نتیجه آن مخلوق را زیبا آراسته و مظهر جلوۀ اسماء خود نموده. موفق باشید    

39400
متن پرسش

سلام استاد: نظرتون درباره کار کردن روی مسائل آقای امینی خواه چیست؟ (مثل آن سوی مرگ)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به شخصیت علمی که از ایشان سراغ دارم، فکر می‌کنم می‌توانند در معارف عمیق‌تری نیز ورود پیدا کنند. موفق باشید

39399
متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار: سوالی ذهن بنده رو درگیر کرده خواستم نظرتون رو در این خصوص بپرسم، قطعا در مقام بالای معنوی و عرفانی مولوی تردیدی نیست در کتاب مثنوی معنوی و آثار دیگرش معارف عمیقی از اسلام را به زیبایی به تصویر کشیده، اما در ابیات آخر عمرش در برخی از اشعار از عباراتی استفاده کرده که بعضا کلمات نامناسب و دارای معانی غیر اخلاقی هستند، به نظر شما مولانا با آن عرفان عمیق چرا باید از بعضی از کلمات زشت در بعضی از ابیاتش که عمدتا در اواخر عمرش سروده، استفاده کند؟ البته بعضی ها نظرشان اینست ایشان جز ملامتیه بودند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم آیت الله محمد تقی جعفری آن شارح بزرگ نهج البلاغه می‌فرمودند در مورد چنین کلماتی نسبت به جناب مولوی گِله‌مند هستند و البته بنا نداشتند به جهت چنین کلماتی از کتاب «مثنوی» منصرف شوند. بعضی از عزیزان می‌فرمودند این نوع گفتگوها در آن زمان حالت عادی و عرفی داشته است، برعکسِ این زمان که تکرار آن‌ها از ادب دور است. موفق باشید

39345
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: شخصی بنام سروش دباغ که مدعی است که تبحر زیادی در فلسفه ی غرب و فلسفه ی اسلامی داره در جاهای مختلف شبهه ای را بیان می کنه که علامه طباطبائی و استاد مطهری ایده الیسم غربی را بدلیل عدم تسط به زبان انگلیسی و کمبود منایع در آن زمان به درستی متوجه نشده اند و مثلا در فهم فرق بین ایده الیسم هگل و کانت با ایده الیسم بارکلی کاملا دچار سوء تفاهم شده اند و ایده الیسمی را که در مقالات اصول فلسفه و رئالیسم از این دو بزرگوار مطرح شده ایده الیسم بارکلی است نه ایده الیسم کانت و هگل. خواستم نظر شما رو در این خصوص بدونم و سوال بعدیم اینه آیا کلا کانت و هگل و نیچه اعتقاد به وجود خداوند که دارای تعیین خارجی باشه و مستقل از ذهن باشه دارند یا خیر؟ و اگر اعتقاد ندارند پس چه تفاوتی بین بارکلی با کانت و هگل در خصوص خداوند متعال وجود داره که سروش دباغ فرزند عبدالکریم سروش دائما در جاهای مختلف بین می کنه که علامه طباطبایی و استاد مطهری علی رقم تسلط عظیم بر فلسفه و عرفان اسلامی در درک ایده الیسم هگل و کانت با ایده الیسم بارکلی به خطا رفته اند. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بر فرض هم که چنین باشد و انتقاد مرحوم شهید مطهری و علامه طباطبایی از ایده‌آلیسم، انتقاد از ایده‌آلیسم بارکلی باشد که سرایت داده‌اند به هگل و کانت. این از شخصیت علمی شهید مطهری و علامه که نظر به واقعیت عالم دارند؛ نمی کاهد. ۲. تمام تلاش کانت و هگل و بارکلی و حتی نیچه آن است که به نحوی متذکر ایمان به خدا باشند. موفق باشید

39319
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد عزیز و فرزانه که تلاش بسیاری در زمینه روشنگری و‌ آگاهی به جان های تشنه ی معرفت می نمایید و حقیقتا خلا پاسخگویی به انبوه سؤالات ذهن های جستجوگر را تا حدی مطلوب اما با حداکثر توان خود پر نموده و می نمایید و این بسیار ارزشمند است و اجر آن نزد خداوند محفوظ می باشد. استاد عزیز لطفاً درباره نظرات و سخنان و‌ منش و‌روش استاد حمید رضا مروجی سبزواری (علامه مروجی سبزواری) اگه امکان دارد نظرتان را بیان بفرمایید. با بررسی سؤالات متوجه شدم که چندین سؤال درباره ایشان شده و شما فرمودین فرصت مطالعه نظرات ایشون رو نداشتین، اگه برای شما استاد عزیز مقدور است و می دانم که چقدر وقت شما گرانبها بوده و فرصت ندارین اما حتی الامکان با بررسی گوشه هایی از نظرات ایشون ممنون میشم پاسخی اطمینان بخش و‌روشنگر برای پاسخگویی به این تردید ذهنی ما بفرمایید چرا که ایشان مطالب بسیاری در زمینه های عرفانی و شرح های زیبا و شیرین و روشنگری در زمینه مفاهیم قرآنی، اخلاقی دینی و مثنوی و منطق الطیر و ... و اسرار نماز و ... دارن که متاسفانه با تردیدی که یکی از عزیزان روحانی نسبت به ایشون بیان داشتن ما را دچار سرگردانی و‌تردید نمودن، به همین خاطر به استاد و مرجعی مطمئن چون شما رجوع نمودیم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این کار مشکلی است. زیرا لازم است فرصت زیادی صرف شود. خود عزیزان با تأمّل در نظرات ایشان ان شاءالله با حجّت‌قرار دادن سیرۀ حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و رهبر معظم انقلاب می‌توانند به جمع‌بندی لازم برسند. موفق باشید

39312
متن پرسش

عرض سلام خدمت استاد محترم و تبریک به مناسبت حلول ماه رجب: استاد امسال ان اشالله قرار است اعتکاف مادر و کودک که پارسال پا گرفت، دوباره برقرار گردد: ۱. پیشنهادتان در گفتگویی که قرار است با خانم ها به سبک دیالوگ داشته باشیم چیست؟ ۲. ممکن است پیامی مثل پیام پارسال برای مادران مرقوم بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مهم توجه عمیق و دقیق به آخرین بیانات رهبر معظم انقلاب است که با فرازهای دقیقی که دارد می‌توانیم نسبت به آن فکر و گفتگو کنیم. در این مورد در رابطه حضور در تاریخ جدید، کتاب اخیر«بشر جدید و آیندۀ قدسی پیش رو» می‌تواند میدانی برای تفکر باشد. ۲. چه اندازه زیباست که انسان در خانۀ خدا به امید بهره‌مندشدن از رحمت واسعۀ او که ما را متوجۀ آیندۀ توحیدی بشر می‌کند، چند روزی معتکف باشیم و مطمئن گردیم از طرف حضرت معبود، بخلی نیست. موفق باشید

39311
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: سخت ترین کار دنیا! حال که فکر می کنم و اندکی تلاش، می یابم که سخت تر از زندگی در زمان اکنون، چیزی وجود ندارد! زندگی در اکنون یعنی؛ بودنی فارغ از آینده و گذشته؛ بودنی تحت تأثیر گذشته و تحت فرمان آینده، در قوام وجودیت اکنون؛ بودنی همراه با فهم اکنون؛ با درک ارادة الهی، در پی تحقق بخشیدن اراده الهی؛ إراده ای که غیر از إراده دیروزین و غیر از حد نهایی آن، که آن برای حضور حضرت مهدی علیه السلام است، بل إراده ای که جز با نفحات بر انسان روشن نخواهد گشت... وا مصیبتا از این زندگی! از من بخواهید تا از شدت کار و بیخوابی و گرسنگی و تشنگی بمیرم اما هرگز لحظه ای در اکنون نباشم...! وای من از رجبی که همان رجب سال پیش باشد! وای من از نگاهی که نگاه سال پیش باشد!؛ طبیعتی که ادعا می کنیم شعور ندارد هرسال خود را تازه و در وسعت گستردگی تازه ای با بهار و پائیزش حاضر می گردد اما من همچنان در تفکری بسر می برم که نه تنها در این ۲۳ سال زندگی جسمی ام، بلکه در قدمتی چند صد ساله که از أجداد فسیل گشته بمن رسیده إدّعاء هویت و زنده بودن دارم! وای من از روزی که همان روز گذشته باشد وای من از لحظه ای که همان لحظه گذشته باشد. بعد هم انتظار دارم حس نشاط و جوانی در منی که در اوان جوانی بسر می‌برم همچون آتش فشان فوران کند، تمام مرا جاری کند! بعد هم انتظار دارم که انقلاب اسلامی را ببینم، حال یا در آن تنفس کنم و از آن رنگ گیرم و یا حتی جزء کسانی باشم که آن را نقد می‌کند (با فرض محالش...)!!!! بعد هم انتظار دارم در نسبتی بی پایان با خلائق باشم!! بعد هم تمام انتظاراتی را دارم که داشتنش جز تمسخر نیست و جز به بن بست نمی رسد!!!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که شب گذشته عرض شد مهم رویکردی است که باید در این ماه با شرایط بسیار حساس و ارزشمندی که پیش آمده به استقبال ماه رجب رفت. عرایضی شب گذشته تحت عنوان «ماه رجب، ماه اخلاص و درک امکانات تاریخی» شد امید است مفید افتد. 
ماه رجب، ماه اخلاص و درک امکانات تاریخی 
بسم الله الرّحمن الرّحیم
۱. پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «إِنَّ هَذَا شَهْرٌ قَدْ فَضَّلَهُ اللَّهُ وَ عَظَّمَ حُرْمَتَهُ وَ أَوْجَبَ لِلصَّائِمِينَ فِيهِ كَرَامَتَه‏.» اين ماهي است كه خدا او را فضيلت داده و احترامش را عظيم كرده و كرامت خود را براى روزه ‏دارانش ارزانی داشته است.
۲. ماهی که پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودی خدا می‌شود و غضب الهی از او دور می‌گردد و دری از درهای جهنم بر روی او بسته می‌شود. زیرا ظرفیت ظهور و حضورِ الطاف الهی را به صورت خاص دارا می‌باشد تا آن‌جایی که انسان به هویتی نایل می‌گردد که در ابدیت، آن هویت، هویتِ «رجبیون» است و به طور خاص، آنان به عنوان «این الرّجبیون» مورد خطاب قرار می‌گیرند.
۳. ماهی که رهبر معظم انقلاب در وصف آن فرمودند: «ماه دعا، ماه عبادت، ماه توسّل الی‌الله. از فرصت این ماه استفاده کنیم، دل‌هایمان را، جان‌هایمان را، نیّت‌هایمان را وصل کنیم به دریای بی‌کرانۀ رحمت الهی. کارها دست خدا است؛ از خدا همّت بخواهیم، از خدا توان بخواهیم، از خدا توفیق بندگی بخواهیم. و این یعنی منوّرشدن به روحیۀ اخلاص، اخلاصی که انسان متوجه شود خداوند چه راه‌های مهمی را در مقابلش گشوده است تا قدمی بس جلوتر برای حاضرشدن در راه‌های پیشِ رو که تاریخِ توحیدی گشوده است؛ بردارد.

۴. باید از خود پرسید حاج قاسم سلیمانی چگونه نسبت خود را با خدا شکل داده بود که نماد بزرگ اخلاص شد و رهبر معظم انقلاب در وصف او به خانواده آن شهید فرمودند: «می‌بینید مردم چه کار دارند می‌کنند برای حاج قاسم؛ این برای شما تسلّا است... بدانید که مردم قدر پدر شما را دانستند و این ناشی از «اخلاص» است؛ این «اخلاص»است. اگر «اخلاص» نباشد، این جور دل‌های مردم متوجّه نمی‌شود؛ دل‌ها دست خدا است؛ این‌که دل‌ها این جور همه متوجّه می‌شوند، نشان‌دهندۀ این است که یک «اخلاص بزرگی» در آن مرد وجود داشت.»
راستی! آن مرد الهی چه نسبتی در راستای درک «اخلاص» با خدا داشت که ما در نسبت با او راهِ ورود به «اخلاص» را مدّ نظر آوریم؟ آیا این همان درک امکاناتی نبود که در دل انقلاب اسلامی در مقابلش گشوده شده بود؟
۵. اگر عبادت حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» عبادتی بود به سوی نهایتِ نهایت‌ها و هرچه بیشتر حاضرشدن به آن نهایتی که در متن اسلام نهفته است و بدین سبب آن حضرت آنچه بعد از رحلت پیامبر «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» پیش آمد را نپذیرفتند؛ پس باید رازِ عبادت‌های آن حضرت را در «اخلاص» به معنی واقعی آن دنبال کرد. اخلاصی که آن حضرت متوجه بودند در اسلام امکاناتی برای تعالی بشر هست بیش از آنچه در سقیفه شکل گرفت.
۶. آری ! اگر عبادت حقیقی، عبادتی است که خداوند راهی را  به سوی کبریایی‌اش مقابل انسان بگشاید تا انسان متوجه تاریخی شود که در اسلام پیش آمده  و حقیقتِ آن راه  با عبادات تفصیل می‌یابد؛ این حاج قاسم سلیمانی است که با درک مکتب فاطمی در عبادات خود متوجه بوده است چگونه نسبت خود را با خداوند برقرار کند تا افق آیندۀ توحیدی و امکان حضور در آن افق را خداوند برایش بگشاید. این است معنای اخلاصی که امروز هرکس با درک آیندۀ انقلاب اسلامی می‌تواند همچون شهید حاج قاسم سلیمانی در ماه رجب به دست آورد و ما را دعوت می‌کند که در این ماه با اعمال مربوطه به دنبال چه حضوری باشیم که منجر به آن «خلوص» شود.
۷. ماه رجبی که از خداوند انتظار دارید تا همه خیرها و خوبی‌هایش را به شما عطا فرماید به همان معنایی که تقاضا می‌کنید: «یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ» و این حکایت از آن دارد که این ماه ظرفیتش چه اندازه گسترده است تا آن‌جایی که حتی اظهار می‌دارید: «يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً» به این معنا که حتی امیدوار هستید خداوند شما را به احوالاتی و حضوری نایل گرداند که حتی تصوری از آن نداشته‌اید.
۸. اینجاست که باید معنای «مراقبه» در ماه رجب را مدّ نظر قرار دهید، به معنای توجه و انتظار نسبت به آینده‌ای که در پیش است و خداوند می‌تواند ما را نیز مانند حاج قاسم متوجه امکاناتی گرداند که این تاریخ با انقلاب اسلامی برای عبور از نظم استکباری پیش آورده و این یعنی «اخلاص» و این یعنی امیدواری به «مقاومت» و توجه به فرصتی که ما را متوجه نهایی‌ترین حضور برای آخرالزمان می‌کند. آری!  ماه رجب «شهر اللّه الأصب» ماه سرازیر شدن آبشار رحمت الهی است برای کسانی که متوجه چنین امری شده‌اند.
۹. ماهی که رسول خدا «صلى‌الله‌عليه‌وآله» فرمودند: «إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ»  از سوى پروردگار شما در طول عمرتان نسيم هايى مى‌وزد، پس خود را در معرض آن‌ها قرار دهيد، و مسلماً ماه رجب یکی از آن موقعیت‌ها می‌باشد، به عنوان یکی از ماه‌های حرام که قرق‌گاه کنترل خود از گناه است و این یعنی شرایطی حساس برای تعالی انسان.
۱۰. شرایط حساسی که با ماه رجب میدان حضور خالصانه در این تاریخ در مقابل ما گشوده شده است تا متوجه امکاناتی شویم که در این تاریخ برایمان پیش آمده، برای حضور در آینده‌ای که حاج قاسم سلیمانی با درک امکانات تاریخ انقلاب اسلامی متوجه  آن شده بود و هیچ مانعی برای به فعلیت‌رساندن آن آینده  برای او معنا نداشت و این یعنی باز «اخلاص» و درک امکاناتی که در این تاریخ برای تحقق نظام توحیدی پیش آمده است.  شرایطی که جوانان ما چون در آن قرار گرفتند با خلوص خود ره صد ساله را یک شب طی کردند و مورد حسرت شب زنده‌داران و اهل عرفان شدند و امام شهیدان در مورد آن‌ها فرمودند: «همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت، مزار عاشقان و عارفان و دل سوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.»
والسلام

 

 

39286
متن پرسش

سلام: سوالی همیشه با خوندن و شنیدن زندگینامه شهدا ذهنم رو درگیرمیکنه اما جوابی براش ندارم و همسر شهیدی هم کنارم نیست که ازش بپرسم یا مردهای زمان جنگ. اینکه ماه ها در جبهه بودن. یا همسرانشون تعریف میکنن هروقت از جبهه برمیگشتن مدام دور کارای دیگه بودن نهایت ۴ روز میموندن. میتونم بنویسم چکارایی ولی طولانی میشه. بعد سریع می‌رفتن و دو سه ماه دیگه برمیگشتن. می‌خواستم بدونم مگه اینها مرد نبودن و غریزه نداشتن؟ پس این‌همه روایات راجع به غریزه جنسی و سفارش بهش. چرا اصلا در شهدا وجود نداشت؟ آیا گناهی بر گردنشون نبوده که از این زنها اینقدر دوری می‌کردن؟ اون خانمها چطور سر می‌کردن این‌همه نبودن رو؟ یعنی اون شهدا خیال پردازی از همسرشون در جبهه نداشتن؟ که خب بُعدِ اصلی یاد زن و شوهر خلوت های دو نفره شونه دیگه. یا برعکس همسراشون نداشتن؟ یا مردهای اطلاعاتی که تا چندماه ماموریت دارن کشورهای دیگه. اینکه این مردهای جنگ و شهدا اینجوری بودن باعث میشه فکر کنیم پس چرا اینقدر مبلغین و روایات تاکید داره روی ازدواج و غریزه. اتفاقا اگر مثل همین کتابهای شهدا که هیچ ردی از غریزه و شهوت نیست توی کتابها و گفته های مبلغین نباشه این غریزه تاثیرشو درونِ آدم یا از دست میده یا خیلی کم میشه و باعث میشه تو فکر مسائل مهمتری باشه. ولی از بس زیاد از ازدواج میگن تبدیل به یه آرزوی دست نیافتنی میشه. وقتی هم ازدواج می‌کنی از بس سفارش شده همش تو فکر رابطه ای و نمیتونی به مسائل بزرگتر فکر کنی که مثلا مدت طولانی بری شهر دیگه برای خدمت. فکر میکنی زندگی فقط همینه. اون روایت ائمه که میگن زندگیت به ۴ بخش در طول روز باشه و یک بخشش به کار شخصی و رسیدگی به لذت حلال. آدم دیگه مگه فکر سوریه رفتن به سرش میزنه. میگه هر روز باید تو فکر زنت باشی. نمیدونم این شهدا و مردهای جنگ و زنهای این مردها چطور اسلام رو فهمیدن که ما نفهمیدیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جایی که بنده با آن عزیزان آشنا بودم، آن‌ها در عین حضور در جبهه و جنگ، زندگی را رها نمی‌کردند و دلیل آن هم وجود فرزندان‌شان است. آری! شرایط آنچنان حساس بود که زن و شوهر هر دو پذیرفته بودند باید خود را با آن شرایط تطبیق دهند. شرایطی که هرچه بیشتر در فضای دفاع از اسلام و مسلمین، خود را حاضر کنند زندگی خود را زیبا و زیباتر و لطیف و لطیف‌تر کرده‌اند که نمونۀ آن را شما در سرداردل‌ها حاج قاسم شهید می‌یابید. موفق باشید

39275
متن پرسش

سلام علیکم و عرض ادب: آقا خیلی از اقبال لاهوری تعریف کرده اند. آیا شرحی بر آثار ایشان هست که مناسب باشد؟ مدتی است علاقه به آشنایی با ایشان پیدا کرده ام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده آثار خوب جناب اقبال لاهوری اعم از شعر و نثر، نیاز چندانی به شرح آن نیست و البته اطلاعی از اینکه سخنان ایشان را کسی شرح کرده باشد، ندارم. موفق باشید

39271
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: با توجه به فرمایشات شما در جلسه بشنو از زن، اگر دو انسان یکی در دنیای نیهیلیسم؛ درست کردن وضع موجود و کلا تفکر دنیای غرب را داشته باشد و دیگری علاقمند به انقلاب اسلامی و آن افق بی نهایتی که انقلاب مقابلش گشوده باشد. چگونه می‌توان با وفقی که حاج قاسم داشت به دنیای این انسانها نزدیک شد؟ (انسانهایی با تفکرات غربی) و آیا باید ما انقلابی بودن خود را به خاطر آن افق پنهان کنیم؟ استاد گاهی خیلی در فشار بین این دو دنیا و این دو نگاه قرار می‌گیرم و بسیار اذیت میشم و اینکه نمی‌دونم باید چیکار کنم بیشتر اذیتم می‌کند. اگر این افراد از نزدیکترین افراد ما باشند وظیفه ما چیست؟ هم نگران و ناراحتم برایشان هم نمی‌دانم چه کنم و وظیفه ام چیست!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همان‌طور که در آن جلسه عرض شد باید به همان صورتی که شهید حاج قاسم با افراد مدارا می‌کرد، با آن‌ها مدارا نمود از آن جهت که بالاخره همان‌طور که حاج قاسم شهید متوجه شده بود و در آن جلسه عرض شد؛ آینده‌ای در پیش است که نباید این افراد را مزاحم حضور در آن آینده تصور کرد. بر عکسِ متحجّرین و غرب‌زدگان که آینده‌ای ندارند و لذا مخالفان خود را مزاحم اکنونِ خود می‌پندارند. موفق باشید

39269
متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و آرزوی توفیقات روزافزون برای حضرتعالی: هرچند پیش از این هم حداقل در این چند ساله اخیر، حضرتعالی بسیار در باب این امر سخن گفتید و بنده نیز توسط همین پرسش و پاسخ‌ها، عرایضی خدمتتان کرده بودم و بسیار از پاسخ‌های تان استفاده برده بودم، اما حیفم آمد به جهت پرسش ۳۹۲۵۴، باز هم از این مسئله حیاتی امروزمان، سخن نگوییم. آن پرسش، نمونه‌ای از دغدغه و دلهره‌ای در سطح بسیاری از مردم دلسوز ما، در جریان این حجم سنگین آتش توپخانه‌ خصم دین و ملت علیه اذهان و قلوب آحاد جامعه بود که انصافاً هم انسان ممکن است با دیدن بسیاری از مطالبی که از حنجره‌های مختلفی در فضای حقیقی و مجازی اشاعه داده شود [حتی چه بسا از سوی برخی افراد ظاهرالصلاح] و ایضاً کاستی‌ها و چالش‌هایی که علی الارض هم وجود دارند، در خود فرو رود و بگوید «واقعاً گویا شرایط، تیره و تباه است و به بن بست خورده‌ایم!». قصد نوشتن این وجیزه هم این نبود که بنویسم در باب ارمغان‌های مادی و معنوی این مسیر عظیمی که در طی ۴۶ سال گذشته آمده‌ایم [ولو به استناد مراجع و داده‌های مراکز جهانی‌ای که دل خوشی هم از ما و انقلاب مان ندارند و عزیزانی هم مثل حجت الاسلام راجی در کتبی نظیر دو جلد صعود چهل ساله به آن پرداخته‌اند] و ظرفیت‌های معتنابه کشور و وجود عناصری مانند آیت الله رئیسی (ره) که مشی و عزم شان، تبلور بسیج گری این ظرفیت‌ها و عبور از چالش‌ها و تنگناهایی بود که از آن به فشار حداکثری تعبیر می‌شد و نه تنها به شکست انجامید بلکه امروز حتی وزیر خارجه آمریکا نیز از پیچیدگی و پویایی مرموز جامعه ایرانی و بی ثمری امتداد سیاست دهه‌ها تلاش برای تغییر نظام در ایران می‌گوید: https://eitaa.com/IMANI_mohammad/5576 غرض اصلی اطاله کلام حقیر، این بود که به بهانه آن پرسش، غُرری از بیانات بسیار مهم دیده بان حکیم انقلاب در ۲۷ مهر ۱۴۰۱ را مرور کنیم که متاسفانه غالباً زود از کنار سخنان این عزیز بدون تدبر لازم، گذر می‌کنیم و حتی گاهی اوقات، بعنوان جملاتی انگیزشی به آنها می‌نگریم:
 «من درباره‌ همین افق دید و اینکه حالا چگونه بایستی افق دید را تصحیح کرد، عرض بکنم. از اوایل انقلاب اسلامی، غربی‌ها در تبلیغات‌شان این‌جور وانمود می‌کردند که نظام جمهوری اسلامیِ بر اثر انقلاب به‌وجودآمده، رو به زوال است؛ از همان روزهای اول [می‌گفتند] رو به زوال است. گاهی می‌گفتند دو ماه دیگر، گاهی می‌گفتند یک سال دیگر، گاهی می‌گفتند پنج سال دیگر؛ زمان معین می‌کردند! یک عده‌ای هم متأسفانه در داخل -حالا یا از روی غفلت، بعضی‌ها هم از روی بدخواهی- همین را ترویج می‌کردند. زمان امام، یک روزنامه‌ای برداشت یک مقاله‌ مفصلی نوشت، به نظرم تیتر هم زدند -از آن تیترهای درشت صفحه‌ اولی- که مضمونش این بود، حالا عینش یادم نیست که خلاصه نظام در حال فروپاشی است! امام آن‌وقت جواب دادند، گفتند: شما خودتان در حال فروپاشی هستید؛ نظام، محکم و مستحکم ایستاده. نه اینکه حالا چون امام بود و هیبت امام مانع می‌شد. نه خیر! زمان امام هم می‌گفتند. بعد از رحلت امام، در سال ۶۹، بعضی از موجهین -آدم‌های موجهی هم بین شان بودند؛ چهره‌های معروف نظام و موجه که سابقه‌ی کاری هم در نظام داشتند- یک اعلامیه‌ای دادند که نظام در لبه‌ پرتگاه است؛ یعنی همین روزها است که خلاصه قضیّه تمام بشود! کِی؟ سال ۶۹. در سال ۸۲ یک عده از نمایندگان مجلس، نامه نوشتند به بنده؛ یک نامه‌ واقعاً غیر منصفانه‌ای بود، خیلی غیر منصفانه بود. یک چیزهایی را گفتند، یک سؤال‌هایی از ما کردند که جوابش را خودشان باید می‌دادند؛ چون هم مجلس دست خودشان بود، هم دولت دست خودشان بود؛ باید آنها جواب می‌دادند، از من سؤال کرده بودند! آن وقت مضمون آن نامه و خلاصه‌اش این بود که باید تسلیم بشوید و الا کارتان تمام است! مال سال ۸۲ است. تسلیم نشدیم، ایستادیم و ان‌ شاء الله باز هم خواهیم ایستاد. خب، این کار دشمنان ما بود که مکرر این کار را انجام دادند. آنچه به نظر من در این زمینه ما بایستی نگاه کنیم، این است که ببینیم تحلیل مان از اوضاع چیست؛ تحلیل درست کنیم. دو نظام تحلیلی وجود دارد: یک نظام تحلیلی این است که کار در مقابل هنجارهای همه‌گیر جهانی، بی‌فایده است؛ فایده‌ای ندارد. یک هنجارهای بین‌المللی وجود دارد، دولت‌ها بر اساس این هنجارها شکل گرفته‌اند، قدرت گرفته‌اند؛ آمریکای مقتدر و ثروتمند بر اساس این هنجارها [شکل گرفته]، اروپا همین جور، دیگران همین ‌جور؛ در مقابل این هنجارها بی‌خود نایستید! از بین می‌روید. این یک تحلیل. [فقط] امروز هم این را نمی‌گویند؛ همین طور که عرض کردم، چهل سال است همین حرفها را مرتب دارند می‌گویند. آن وقت آن کسانی که این تحلیل را می‌کنند، دیگران را متوهم تصور می‌کنند! می‌گویند اینها دچار توهم اند -مثلاً بنده‌ی حقیر؛ در رأس شان خود من-. [می‌گویند] اینها دچار توهم اند خیال می‌کنند دارد کار پیش [می‌رود]. این یک تحلیل. یک تحلیل هم نه؛ تحلیل واقع‌ بینانه است. این تحلیل، واقعیات را می‌بیند؛ نه فقط واقعیات خوب را، واقعیات بد را هم می‌بیند. ما هرگز نقاط منفی را انکار نکرده‌ایم. بنده در ملاقات‌های مسئولان، در این جلساتی که ماه رمضان‌ها هست که همه‌ آنها را [دعوت می‌کنیم]، بیشترین نقاط ضعف را تذکر می‌دهم؛ در جلسات خصوصی خیلی بیشتر. و توجه به این نقاط ضعف وجود دارد، نه اینکه نیست؛‌ من بارها گفته‌ام ما عقبیم؛ در این شکی نیست، اما آن طرف قضیه این است که ما از انتهای قافله، یک حرکت پرشتابی را شروع کرده‌ایم حالا به نزدیک‌های جلو رسیده‌ایم؛ این یک واقعیت است. هنوز به آن جلو نرسیده‌ایم اما خیلی پیش رفته‌ایم، باز هم پیش خواهیم رفت. ما در مسائل گوناگون کشور پیشرفت کرده‌ایم؛ در دانش پیشرفت کرده‌ایم، در مدیریت‌ها پیشرفت کرده‌ایم. ضعف‌ها هست؛ بعضی از مسئولین ما،‌ بعضی از دولت‌های ما کوتاهی‌هایی داشته‌اند؛ اینها وجود دارد اما حرکت، حرکت انقلاب است؛ پیشرفت انقلاب است. شما نگاه کنید ببینید جمهوری اسلامی چهل سال پیش کجا بود، امروز کجا است؛ بیست سال پیش کجا بود، امروز کجا است. با گذشت چهار دهه می‌توان فهمید که کدام یک از این دو تحلیل، واقع‌ بینانه است؛ تحلیل غربگراها و غربی‌ها واقع‌ بینانه است و ما متوهم ایم یا نه، تحلیل انقلاب، واقع‌ بینانه است؛ [و] آنها متوهم اند. واقع قضیه، این است. حرکت انقلاب، حرکت محکمی است؛ شما جوان‌ها یکی از بزرگترین نشانه‌هایش هستید. بعد از گذشت چهار دهه و بعد از این همه دشمنی و بعد از این همه تبلیغات؛ دلیل بهتری از این وجود دارد برای اینکه نشان بدهد آن تحلیل، تحلیل غلطی است و تحلیل درست، تحلیل انقلاب است؟»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متذکر سخنان رهبر بصیر و زمان‌شناسِ انقلاب شده‌اید، آری! دو تحلیل در میان بوده و هست. و همان‌طور که در جواب کاربر محترم سؤال شماره 39268 عرض شد بالاخره با انقلاب اسلامی ذیل تاریخی که در مواجهه با جاهلیت مدرن آغاز شده، جریان‌های شیفتۀ غرب این حضور را برنمی‌تابند. ولی به گفتۀ رهبر معظم انقلاب که شما نیز متذکر شده‌اید «با گذشت چهار دهه می‌توان فهمید که کدام‌یک از این دو تحلیل، واقع‌بینانه است». راستی! چرا غرب در نسبت با انقلاب اسلامی، نگران آیندۀ خویش است؟ مگر حضور انقلاب اسلامی چه نوع حضوری است که فرهنگ مدرنیته تحمل حضور آن را ندارد؟ این‌جا است که متوجه می‌شویم به لطف الهی با حضور در انقلاب اسلامی در راهی حاضر شده‌ایم که نظر به آینده‌ای ارزشمند و متعالی دارد که همان صراط مستقیم است. صراطی که هر اندازه بیشتر در آن حاضر شویم و ادامه دهیم، بیشتر به آن آیندۀ متعالی که در منظر حضرت زهرای مرضیه«سلام‌الله‌علیها» بود؛ نزدیک می‌شویم. بر عکسِ حضور در تاریخی که با فرهنگ مدرنیته پیش آمده که به گفتۀ آقای دکتر رضا داوری اردکانی در کتاب خوب «بلای بی‌تاریخی و جهان بی‌آینده» فرهنگ غرب عین بی‌آیندگی است. موفق باشید  

39267
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: بحث تفسیر این هفته را گوش جان کردم؛ اطمینان ندارم که نکاتتان از قرآن باشد! وای من! این قرآن است با این‌همه نور و این‌همه وسعت که چشمان کورم هیچ هیچ هیچ نمی‌بیند! مرا به تآمل در آن فرا می‌خوانید! آخر من کجا و آن کجا! چه کنم با این ذهن در ظلمات تپیده ام؟ ۲. در رابطه با بحثی که نسبت به حضرت آقا فرمودید که ایشان تفصیل حضرت امامند. فدایتان بشوم؛ من هفته پیش چنین پرسشی در فکر داشتم اما امتناع از پرسش کردم. و حال که شما قبل از این که مسئلت کنم عطا کردید، بمن بگویید بیش از آن، که چرا حضرت آقا رویکرد عرفانی از خود نشان نمی دهند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث هفتۀ گذشته با مقدماتی که در جلسات قبل عرض شده؛ جای خود را باز می‌کند. عرض بنده آن است که با اُنس مستمر با قرآن، خودِ قرآن اشارات خود را به ما نشان می‌دهد. ۲. شاید ممکن بود بعضی از جریان‌هایی که تصور خوبی از عرفان ندارند، در مقابل مقام معظم رهبری موضع بگیرند در حالی‌که آن موضع‌گیری‌ها در مقابل حضرت امام به جهت آن نوع رجوعی که مردم به امام داشتند، چندان مؤثر نبود. موفق باشید

39254
متن پرسش

با سلام و احترام: امروز ایران عزیز در شرایط خاصی به سر می‌برد شرایطی که دکتر مسعود نیلی در یادداشت اخیرشان: https://shorturl.at/6DWdU (در تلگرام مشاهده شود.) به خوبی به آن اشاره کردند. اما برای من واقعا عجیب است که چگونه رهبری و افرادی چون شما انقدر امیدوارنه به آینده نگاه می‌کنند. هرچند همچنان احساسم بر عقلم غلبه می‌کند و باعث می شود با رهبری همراهی کنم و با منویات ایشان خوشبین باشم اما این خوشبینی برای من دیگر عقلانی نیست. مواردی که تنها برخی از آنها را دکتر نیلی به آن اشاره کردند به علاوه سایر بحران ها مثل صندوق های بازنشستگی، از دست رفتن سوریه و... بحران هایی هستند که ممکن از یک جایی به بعد کمر جمهوری اسلامی زیر آنها راست نشود. متاسفانه چه بخواهیم چه نخواهیم مردم بسیار زیر فشار هستند و دیگر جمهوری اسلامی برای آنها اهمیتی ندارد و منتظر فرصتی هستند برای تغییر نظام ولو با وعده وعیدهای صد من یه غاز دشمن. ترسناک تر از همه آنچه که نشد بگویم ایران بعد از رهبری است که مطمئنم ایران روز خوش نخواهد دید. لطفا در خصوص این دلهره ها توضیح دهید و بگویید چگونه می‌شود از آنها رهایی جست و همچنان ادامه داد. گرچه سخت است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که نمی‌خواهم از آقای نیلی و نیلی‌ها که حرف بسیار است؛ سخن بگویم، آری! همیشه دشمنان این راه توحیدی با تنگناهایی که ایجاد کردند و سپس آن تنگناها را بزرگ می‌کنند، بنا دارند آیندۀ انقلاب اسلامی را که تاریخی است غیر از حضور در تاریخ جهان مدرن، تیره و تار کنند. غافل از آن‌که از طریق انقلاب اسلامی راهی در مقابل بشریت گشوده شده تا از انحرافات هلاکت‌باری که جهان استکبار برای بشریت شکل داده، رها شوند و مسلّم تنگناهای تاریخِ دیروز و ضعف بعضی از مردم در این امر بی‌تأثیر نیست. ولی مسلّماً این راه، یعنی راه انقلاب اسلامی به جهت نورانیتی که در ذات خود دارد و مردمی که کنار حاج قاسم سلیمانی‌ها ماورای سختی‌ها متوجه ارزش و جایگاه انقلاب شده‌اند؛ روز به روز جلو و جلوتر می‌رود و جایگاه تذکر مقام معظم رهبری به مدّاحان این‌جا است که فرمودند: «اوّل آگاهی، بعد امیدآفرین باشد، [یعنی] مأیوس‌کننده نباشد، و هم حرکت‌دهنده باشد، آن وقت یک کار اساسی و بزرگ را شما انجام داده‌اید». باید متوجه بود برای حضور در آینده دو نگاه در صحنه است جریانی که مانند ترکیه، خود را ذیل نظم جهانی مطرح کرده و با بزرگ‌کردن مشکلات بنا دارد این راه را که راهِ قرارگرفتن ذیل نظم جهانی است برای ما زیبا جلوه دهد؛ و نگاهی که با نور ایمان خود متوجه آینده‌ای است که بشریت در حیات قدسی و اجتماعی خود، خود را دنبال می‌کند. در این رابطه نیز عرایضی تحت عنوان: «ما و آینده در پیش رو» https://eitaa.com/matalebevijeh/18360 شده است به همان معنایی که بصیرت فاطمی اقتضاء می‌کند که ماورای جریان پیش‌آمده بعد از رحلت پیامبر «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» متذکر افقی باشد که از طریق اسلام، ما را از جاهلیت دوران آزاد خواهد نمود. خدا را شکر که متوجه حضور نورانی و ایمانیِ رهبر معظم انقلاب هستید که این بزرگ‌ترین عطای الهی به ما می‌باشد. در ضمن بد نیست در مورد مسعود نیلی به این مقاله نظری بیندازید. https://www.mashreghnews.ir/news/1615498/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%AE%D8%B4%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D8%AD%D8%A7%D9%84%D8%A7-%DA%98%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
موفق باشید  
 

39243
متن پرسش

سلام به استاد گرامی: حتماً در جریان موضعگیری‌های اخیر آقای دکتر بیژن عبدالکریمی هستید و همان‌طور که فرموده بودید و بنده نیز دنبال کردم، حقیقتاً ایشان هیچ ارزشی برای انقلاب اسلامی قائل نبودند، ولی ملاحظه می کنید ایشان بعد از شهادت سید حسن نصرالله سخن از احترام به گفتمان انقلاب به میان آورده اند و می‌فرمایند این دفاع من از گفتمان انقلاب برایمان هزینه ی بسیار ایجاد می‌کند و نسبت به جبهه ی مقاومت اعلان وفاداری دارند و در مناظره با آقای مهدی نصیری متذکر می شوند که جریانِ برانداز، جایگاهی جز در کنار آمریکا و اسرائیل ندارد. آنچه برای بنده موجب سؤال شده آن است که به نظر شما علت این جهت گیری از آقای دکتر عبدالکریمی را چه می دانید؟ با تشکر 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز در جریان سخنان و موضع‌گیریهای اخیر ایشان هستم. و بحمدالله همین‌که مرز خود را از جریانِ برانداز و از روشنفکرانی که هیچ فهمی از انقلاب ندارند، جدا کرده‌اند؛ جای خوشبختی است، و حقیقتش علت آن را روش حکیمانه و روشنگرانۀ رهبر معظم انقلاب می‌دانم. مردی که به خوبی متذکر تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده، می‌باشد و این‌جا است که هرکس در میدان تفکر حاضر باشد نمی‌تواند آن نوع موضع‌گیری که آقای عبدالکریمی به دو جریان فوق دارند، را نداشته باشند. البته عنایت داشته باشید ما نیز مانند آقای دکتر عبدالکریمی نسبت به بعضی از جریان‌ها و افکار داخلی انتقاد داریم ولی با دقت در سخنان ایشان، این به معنای آن نیست که موضوع انتقادها یکسان باشد. با این‌همه نباید از شخصیت‌هایی که تفکر را مدّ نظر دارند؛ بی‌توجه بود. موفق باشید

39242
متن پرسش

صحبتی است میان من و حاج قاسم از افق هایی که به روزنه بدل شد، اشک هایی که به قندیل هایی یخ زده و چرکین بدل شد، آه هایی که به باد های سرد زمستان بدل شد، حال به او می‌گویم سردار دلم! کجایی؟ دلم برایت تنگ شده. بگویم «بادۀ اَلَسْت‏. ‏‏هُشیاری من بگیر و مستم بنما‏. ‏‏سرمست ز بادۀ الستم بنما‏. ‏‏بر نیستیم فزون کن از راه کَرم‏. ‏‏دَر دیدۀ خود هر آنچه هستم بنما‏» و به خود بگویم «فنا‏. ‏‏صوفی! به رَه عشق صفا باید کرد‏. ‏‏عهدی که نموده ای وفا باید کرد‏. ‏‏تا خویشتنی، به وصل جانان نرسی‏. ‏‏خود را به رَهِ دوست فنا باید کرد‏» خدایا مرا ببخش اگر لحظه ای هم غُر زدم خلاصه که «بسم الله الرحمن الرحیم» همین کافیست برای این که بگویم همه چیز فدایت ای خدا آری! «بسم الله الرحمن الرحیم» ببخش اگر که دل نسپردم به تو، ببخش رهایی خودت را به من، ببخش و دلم را سپرده خودت کن. «رَها باید شد!‏ ‏‏از هستی خویشتن رها باید شُد‏. ‏‏از دیو خودیِّ خود جُدا باید شُد‏. ‏‏آن کس که به شیطان دَرون سرگرم است‏. ‏‏کی راهیِ راه انبیا خواهد شُد‏»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از حاج قاسم عزیز گفتید و روحی که جان‌ها را متذکر راهی کرد که تنها راهِ سعادت در این زمانه است و زیبایی قضیه آن‌جا است که هرکس به دشمنان انسانیت بخصوص به آمریکا و اسرائیل نزدیک شود، بیش از پیش از حاج قاسم دور و دورتر می‌شود و این‌جا است که می‌توان گفت شهید حاج قاسم سلیمانی ما رازی شده است برای تشخیص حق از باطل. و دیدید که جان مردم چه اندازه در نسبت با او به خود آمدند و می‌بینیم که چه اندازه بعضی‌ها با دوری از ایشان آنچنان از خود بیگانه می‌شوند که آرزوی آن‌ها حاکمیت اسرائیل است بر ملت ما. اینجا است که می‌فهمیم اگر نسبت خود را با این مرد با جدیّت تمام معنا نکنیم، بی‌معناترین انسان‌ها خواهیم شد به همان معنایی که در آخرین بیت متذکر شدید: « آن کس که به شیطان دَرون سرگرم است‏ . ‏‏کی راهیِ راه انبیا خواهد شُد‏». امروز شیطان درون همان امیدواری به وعده‌های دشمن است و راهِ انبیاء، امیدواریِ هرچه بیشتر به آیندۀ انقلاب اسلامی می‌باشد که در منظر ایمانیِ رهبر معظم انقلاب به ظهور آمده است. موفق باشید  

39232
متن پرسش

🌷 به یاد امام عزیز. «روبروی دشمنان با عقل و دل سنگر کشید / با بسیجی‌های خود تا جبهه‌ها لشکر کشید» «او خمینی بود، روحی از خدا در جسم‌ها / خون دلها خورد و با خون مرزی از باور کشید» «مرزی از ایمان و شور و فکر و عشق و انقلاب / مرزی از اسلام در سرتاسر کشور کشید» «گفت: باید طرحی از غیرت رقم زد در جهان / در پس هر نقشه‌ باید نقشه‌ای دیگر کشید» «با خمینی می‌شود ویرانه را آباد کرد / عشق پیش از زایش ققنوس، خاکستر کشید» «چهره‌پردازان چین از نقش او در حیرتند / نقش دل را در جهان از هر کسی بهتر کشید» «جای اندیشیدنی از جنس شیطان رجیم / باده‌ی دیوانگی را زود باید سر کشید» «پرکشیدن ویژه‌ی مرغان افلاکی که نیست / با خمینی می‌توان تا بی‌نهایت پر کشید» ۶ دیماه ۱۴۰۳ علی رفیعی وردنجانی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است. حضرت روح الله «رضوان ‌الله‌تعالی‌علیه» یک راه بود نه یک شخص. امری که رهبر معظم انقلاب به خوبی متوجۀ آن می‌باشند و دولت شهید رئیسی با جدّیت تمام بر این باور بود که به گفتۀ شما: «با خمینی می‌شود ویرانه را آباد کرد». موفق باشید

39220
متن پرسش

سلام بر همه یاران و منتظران آقا امام زمان و زنده کنندگان امر دین. استاد، اخیرا مناظره ای بین جناب بیژن عبدالکریمی و مهدی نصیری انجام شد احتمالا ملاحظه کرده اید خواستم نظرتون درباره این مناظره رو جویا شوم با اجازه من این نکته و احساس خودم رو اضافه کنم جایی که جناب نصیری گفت در مورد واقعیت میدانی غزه، حماس یک گروه تروریستی بود و اسرائیل خدمتش رسید (یعنی اونهمه جنایت با این دو کلمه توجیه کرد متاسف شدم) و اینکه با اون خضوع. بزرگداشت اسم شاهزاده رضا پهلوی رو می آورد و به جناب عبدالکریمی توصیه کرد به تیم ایشان بپیوندد (مشمز کننده بود)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان حرف‌های مهدی نصیری هستم و مناظره‌ای که با آقای زیباکلام داشت. ولی این مناظره‌ای را که می‌فرمایید ندیدم. همین‌طور که متوجه شده‌اید به نظر بنده وقتی کسی از یک طرف بخواهد وارد مسائل جهان بشود و از حکمت فاصله بگیرد، حتماً گرفتار اکنون‌زدگی می‌شود. موفق باشید

39208
متن پرسش

 سلام استاد: در واقع باید بگم که حرفی برای گفتن ندارم و همین مرا در گیر کرده است تا کمی به خودم فکر کنم و در نتیجه منجر شد به این که قرآن بخوانم. میدونم که همینه و معنی کردن همینه در این متن حداقل از زبان و قلم من ساقط است، قبلا به شما هم عرض کردم که یا باید مُرد یا باید علی «علیه‌السلام» بود. اما مسائل غرب و کنونی همچون سخن حضرت آقا ابزار عمده دشمن ترس افکنی است یعنی می‌گوید که شما دستتان خالی است و پوچ هستید در حالی که بر عکس این است، یادم می آید یکی از دوستانم گفت اگر پوچ انگاری نبود حاج قاسم شهید نمی شد، سخنان حضرت آقا چقدر به دلم نشست! راسیاتش حال که فکر می‌کنم می‌بینم که خب ما چگونه می‌توانیم در واقع حسن باقری باشیم چرا حسن باقری بعلت این که بالاخره او هم می‌توانست مثل بقیه جهاد کند اما راه خودش را شناخت و فهمید و فهماند که خط مقدم و پشت خاکریز کجاست، همین جا بگم که ما هم می توانیم همچین جایگاهی را در نسبت با کاری که می کنیم داشته باشیم، چگونه می‌توان در وضع کنونی حضرت امام وار بود، که آن هم کار خداست. و آری! حقیقتاً کار خداست و از یک جایی به بعد اگر خودم حواسم نباشد می شوم کسی که به علت فکر کردن به نابودی اسرائیل نا امید شده و خدا را مقصر می‌داند در رابطه با مسئله و نا توانی‌اش، دوباره می گویم که همینه! پس چگونه می شود ساخت، در همین رابطه خودم روزی چندین بار می‌گویم که اسرائیل را نابود خواهم کرد (ان‌شاء الله) و برای محقق شدنش همان طور که ما از خداییم و اوست که روحش را در ما دمیده است، من این موضوع را بر دوش خدا می‌بینم و به همین علت دلم قرص است. خلاصه که این روزها برایم درد وار شده و به این فکر می‌کنم که کسی که بیمار است در واقع درمانش را یافته است چون بالاخره پایان بیماری درمان است یا مرگ که آن هم یک درمان است. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای دلِ قرص شما شوم. آری! مهم ایمانی است که انسان به نور آن ایمان متوجه می‌شود «إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوّانٍ كَفورٍ» خداوند از کسانی که ایمان آورده‌اند دفاع می‌کند؛ خداوند هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست ندارد! و این‌جا است که می‌دانیم وقتی ملتی تن به ذلت نداد و با نور ایمان در مقابل ظلم و تجاوز، مقاومت پیشه کرد، حتماً پیروز است به همان معنایی که حماس و جهاد اسلامی در باریکه غزه نشان دادند چگونه رژیم صهیون به اهداف خود نرسید. به این جملۀ رهبر معظم انقلاب زیاد فکر کنید که می‌فرمایند: 
«عنصر صهیونی تظاهر به پیروزی می کند، چهره‌ی آدم های پیروز را به خودش می گیرد و می‌آید حرف های گزاف می زند و رجزخوانی می کند. بدبخت! شما کجا پیروز شدید؟ در غزّه پیروز شدید؟ آدم، چهل و چند هزار نفر زن و بچّه و کودک را با بمب بکشد و نتواند یک دانه‌ از مقاصدی را که اوّل اعلام کرده، تحقّق ببخشد، پیروز است؟ شما حماس را نابود کردید؟ شما اسرای خودتان را در غزّه آزاد کردید؟ شما گفتید می خواهید حزب‌الله را از بین ببرید، شخصی مثل سیّدحسن نصرالله با آن عظمت را شهید کردید، توانستید حزب‌الله را از بین ببرید؟ حزب‌الله زنده است، مقاومت فلسطین زنده است، حماس زنده است، جهاد زنده است؛ شما پیروز نیستید، شما شکست خورده‌اید. بله، در سوریه جلوی شما باز بود، یک سرباز با یک تفنگ هم جلویتان نبود و توانستید چند کیلومتر با تانک و ابزارهای نظامی جلو بیایید، [امّا] این پیروزی نیست؛ مانعی در مقابل شما نبود، این پیروزی نیست. البتّه جوان های غیورِ شجاعِ سوری هم بلاشک شما را از اینجا بیرون خواهند کرد.»
این است آن ایمانی که در مواجهه با کفر به میدان می‌آید و آیندۀ دیگری را که حضور جهانیِ انسان است با هویت قدسی؛ شکل می‌دهد، آزاد از غرب‌زدگی و تحجّر. موفق باشید.   
 

39193
متن پرسش

استاد جان با مبانی شما اساسا ساختار فعلی جمهوری اسلامی در بحث رهبری یا غلط و مخدوش است و یا به بیانی دیگر ظاهر و باطنش متفاوت است، شما معتقدید رهبری به محض نصب (اختیار شدن توسط خداوند به مرتبه ای پایین تر از معصوم) دارای بصیرت و علم و الهام و نوری می شود که چنین و چنان، از طرفی دیگر علما (حتی مراجع) چنین توفیقی ندارند چون مصداق اختاره الله لامور عباده نیستند، چه برسد به فقهای مجلس خبرگان، و معتقدید رهبری زبان خداوند است (چنانچه هر روز بارها می‌فرمایید، حال بفرمایید چگونه عالِمی که زبان وجود و زبان خداست، و دارای علومی فرای علوم دیگر علما و توفیقاتی فرای توفیقات دیگران، چگونه این شخص توسط افراد دیگر نظارت می‌شود؟ آیا چنین فردی که به محض نصب و اختیار دارای آن مراتب می‌شود، نباید رهبر بعدی را اختیار کند؟ مگر عقل و علم و بصیرت و الهامات او فوق همه ی علمای دیگر نیست؟ چرا نباید او جانشینش را معرفی کند؟ بلکه همان علمای مرتبه چندم (پس از ولی فقیه و پس از مراجع و... ، آن هم با نظر مردم) در مجلس خبرگان باید اختیار کنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در توفیقی است که خداوند برای هدایت مردم به ولیّ فقیه می‌دهد و این غیر از معصوم‌دانستنِ ایشان است. به گفته مرحوم آیت الله مشکینی در جزوه «ولایت فقیه»شان ولیِ فقیه با توجه به موقعیتی که دارند، قلیل الخطاء می‌باشند و نه ممنوع الخطاء. و به همین جهت مجلس خبرگان با نظر به ملاک‌های اصیلی که صادره از وحی الهی و یا اولیای معصوم است، بر اعمال و رفتار ولیّ فقیه نظارت دارند. با این‌همه چرا به آن طرف قضیه فکر نکنیم که به لطف الهی خداوند مددهای خاصی به ولیّ فقیه کرده است و نتیجه آن بصیرت خاص حضرت آقا می‌باشد که متفکران دنیا را به حیرت آورده. چه اندازه شایسته است که  جمع آوری استاد راجی را در رابطه با رهبر انقلاب از زبان متفکرانه دنیا مد نظر قرار دهیم و به این فکر باشیم چگونه خداوند چنین توفیقاتی را به رهبر انقلاب عطا فرموده است و چرا؟ https://www.aparat.com/v/h0105ziموفق باشید

39185
متن پرسش

سلام و احترام: با آرزوی سلامتی. در این یک سال و خورده ای که از جنگ می‌گذره و با تجربه التهابات و اتفاقات مختلف یه حالت بی قرار و بی ثباتی پیدا کردیم. دیگه نمی‌توانیم مثل سابق به برنامه ها و پروژه های علمی و کاری خود برسیم. تمرکز و قرار نداریم. چه کنیم؟ چکار کنیم که وظایف اصلی و برنامه هایی که برای دراز مدت تعیین کرده بودیم تحت الشعاع قرار نگیره؟ این حالت جنگی و ملتهب را چطور میشه با حالت قرار و ثبات جمع کرد؟ یاد فرمایش پیامبر صلوات الله علیه افتادم که فرمود: براى دنيايت چنان كار كن كه گويى تا ابد زنده خواهى ماند، و براى آخرتت چنان كار كن كه گويى همين فردا مى ميرى.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است که انسان با نوعی حیرت در درون خود روبرو می‌شود. ولی اولاً: نکاتی که رهبر معظم انقلاب در این مدت در رابطه با مکتب مقاومت فرمودند؛ نکاتی است که باید با دقت مدّ نظر قرار داد. نکاتی است برآمده از ایمان و بصیرت. ثانیاً: اگر در معارف الهی و عقلانی تعمق نکنیم نمی‌توانیم نسبت به آینده‌ای که رهبر معظم انقلاب متذکر آن هستند؛ موضع‌گیری دقیقی داشته باشیم. موفق باشید

39163
متن پرسش

با سلام و احترام: جناب پزشکیان چندین بار گفته است که در انتخابات مجلس، احراز صلاحیت نشده بودم و با مراجعه به رهبری تایید صلاحیت شدم. سوال بنده این است که: ۱. آیا رهبری در فعالیت‌های سازمان‌ها و مسئولین به صورت مستقیم دخالت می‌کنند و در صورت تصمیم نظر کارشناسی شده آن‌ها، نظرات را به اصطلاح وتو می‌کنند؟ ۲. آیا رهبری روی شخص جناب پزشکیان نظر مثبتی دارند و او را مناسب کرسی مجلس می‌دانستند؟ ۳. چنانچه رهبری نظر شورای نگهبان را برای احراز صلاحیت جناب پزشکیان در انتخابات مجلس تغییر نمی‌دادند به طریق اولی انتظار می‌رفت برای ریاست جمهوری احراز صلاحیت نشود. به نظر شما ریاست‌جمهوری جناب پزشکیان با توجه به گذشت بیش از ۱۰۰ روز از مسئولیتش خسارات جبران ناپذیری برای کشور و جبهه مقاومت نداشته و آیا بی‌اثر کردن نظرات شورای نگهبان از طرف رهبری کار درستی بود؟ با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً توصیۀ مقام معظم رهبری به شورای نگهبان کلی بوده و نه آن‌که به صرف آقای پزشکیان توصیۀ خاصی کرده باشند. و در مورد نوع مدیریت آقای پزشکیان و تیم همراه ایشان سخن بسیار است امری که نمی‌توان در محدودۀ سؤال و جواب از مصلحت آن سخن گفت. امیدوارِ آینده‌ای هستیم که شهید رئیسی‌ها به میان می‌آیند. موفق باشید

39149
متن پرسش

سلام استاد: چند سال قبل در محفلی دانشگاهی در جلسات محرم، استاد پناهیان حدیث «ان العبد اذا اختاره الله ... » را بیان فرمودند و بر ولی فقیه تطبیق دادند و بحث مفصلی کردند که ولی فقیه هم اختیار شده است و آن اثرات را از جانب خداوند می‌گیرد، در آن جلسه که بنده حاضر بودم یکی از فضلا با ایشان مباحثه ای کردند که این حدیث به فلان دلایل تطبیق بر معصوم دارد فقط، شب بعد آقای پناهیان روی منبر عذرخواهی کردند و اشتباه خود را پذیرفتند و اصلاح کردند، به نظرتان چرا امثال ایشان هم در برابر تحجر و اخباری گری شکست می‌خورند اما متفکرانی چون شما اینگونه از این موانع عبور کرده و سربلند می‌شوید؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید به اندازه کافی در این مورد بحث شد بخصوص با طرح نکته‌ای که در جوامع رواییِ ما مطرح است تحت عنوان: «علینا بالقاءالاصول و علیکم بالتفریع» به آن معنا که ما باید در برخورد با روایات اولیای معصوم مبنا و اصولی را بیابیم و آن را تعمیم دهیم. و به همین جهت برای بنده جای تعجب است که چه جریانی باید در میان باشد که نمی‌تواند این نکته را برتابد که وقتی حضرت رضا «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ الله - عَزَّ وَ جَلَّ - لِأُمُورِ عباده، شَرَحَ صَدْرَهُ لِذلِكَ‌، وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ‌، وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً.» هرگاه خداوند، بنده اى را براى امور بندگانش برگزيند، براى اين كار سينه اش را گشاده گرداند و چشمه هاى حكمت به دل او سپارد و علم را به كمال بر او الهام كند و از اين پس ديگر در پاسخى درمانده نگردد و در (تشخيص) صواب، سرگشته نشود. نمی‌تواند در جای خود و با حفظ مراتب؛ آن را برای شخصیت‌هایی همچون حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و رهبر معظم انقلاب تعمیم دهند! آیا حکایت این روایت، حکایت اعتماد به سخن و پیشنهادات کسانی نیست که خداوند «لِأُمُورِ عباده» برای اصلاح امور بندگانش انتخاب کرده؟ آیا به عظمت بصیرت رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیرشان در جریان سوریه؛ نبایداعتماد کرد؟ آیا به این سخن حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که سال‌ها قبل فرمودند؛ نباید اعتماد کرد؟ که می‌گویند: « مكرر اين مسئله ذكر شده است كه اسرائيل قناعت نمى‏‌كند به آنجايى كه هست؛ قدم قدم پيش مى‏‌رود و هر قدمى كه رفت، هى مى‌‏گويد ما كارى نداريم، همين است، فردا قدم بالاترى برمى‏‌دارد؛ امروز لبنان است، فردا -‌ خداى نخواسته- سوريه، پس فردا عراق است و همين‏طور.» (صحیفه امام؛ ج16؛ ص461 ). آیا این همان معنای «شَرَحَ لِذلِكَ صَدرَهُ ، وأودَعَ قَلبَهُ يَنابيعَ الحِكمَةِ ، وألهَمَهُ العِلمَ إلهامًا ، فَلَم يَعيَ بَعدَهُ بِجَوابٍ» براى اين كار سينه اش را گشاده گرداند و چشمه هاى حكمت به دل او سپارد و علم را به كمال بر او الهام كند و از اين پس ديگر در پاسخى درمانده نگردد و در (تشخيص) صواب، سرگشته نشود. امری که مکرراً ما در حضرت امام و رهبر معظم انقلاب می‌یابیم. این‌جا است که انسان تأسف می‌خورد از کسانی که ادعای تفکر در دین دارند و تا این اندازه در ظاهر متوقف‌اند و چه توهین‌ها که در نوشته‌هایشان اعمال کردند که ما از طرح آن‌ها در قسمت سؤال و جواب‌ها إبا کردیم. چگونه می‌توان با چنین افرادی به تمدن نوین اسلامی اندیشید که کوچک‌ترین تفکر تاریخی در روایات ما ندارند؟! موفق باشید          

39120
متن پرسش

با سلام خدمت شما: رهبری در چند سال اخیر در موضوع امر به معروف و نهی از منکر و حجاب و عفاف توصیه های اساسی فرمودند و آن را واجب فراموش شده و... خواندند. سوال بنده این است که چرا رهبری در مواجهه با بدحجاب ها مانند نمایشگاه کتاب و... نهی از منکر نکردند؟ یا بعضا در جلساتی که در حسینیه امام خمینی برگزار می‌شود، مشاهده می‌شود افراد بدحجابی هستند و کسی به آن ها تذکر نمی‌دهد. مضافاً بر این‌که این رفتارها توسط برخی افراد مذهبی و انقلابی به عنوان روشنفکری و تألیف قلوب توسط رهبری و محبت اقشار مختلف مردم حتی بدحجاب و بی‌حجاب ها تلقی شده و به عنوان یک روش در جامعه انتشار داده می‌شود. لطفا این مورد را توضیح دهید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره 39095 در این مورد شد. موفق باشید

39101
متن پرسش

سلام استاد عزیز: ۳ سوال دارم ۱. انتظار شما در این برهه تاریخی از شاگردانتان چیست؟ ۲. استاد ماها چقدر باید پیگیر اخبار سیاسی باشیم؟ ۳. استاد برای تقویت اطلاعات تاریخی بویژه تاریخ معاصر و اطلاعات سیاسی چه کتب یا منابعی را پیشنهاد می‌کنید؟ با آرزوی بهترینها

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده حضوری برای خود به عنوان استادی که شاگرد داشته باشد؛ قائل نیستم. وظیفه خود می‌دانم که به عنوان معلم ِمعارف اسلامی متذکر معارفی باشم که بحمدالله از طریق علمایی مانند حضرت امام و علامه طباطبایی در این زمانه رجوع به آن‌ها ضروری است. و به همین جهت مکرر در جواب کاربران محترم عرض می شود: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس». ۲. باید در جریان کلی حضورِ در انقلاب اسلامی در مقابل استکبار و جبهه‌هایی که در میادنِ این حضور می‌باشند؛ حاضر بود. زیرا معنای ما در رابطه با توجه کلی به این حضور است که موجب می‌گردد تا در تاریخ خود حاضر باشیم وگرنه ورود در امور جرئی آن مربوط به افراد خاص است. ۳. خوب است که با جزوه «ریشه‌های انقلاب» که روی سایت هست شروع شود و کتاب‌های آقای دکتر موسی حقانی و آقای دکتر موسی نجفی در رابطه با تاریخ معاصر را کتاب‌‌های خوبی می‌دانم. ولی اگر در ده ساله اخیر کتاب‌هایی در این مورد تألیف و تدوین شده است، از آن اطلاع ندارم. موفق باشید

نمایش چاپی