بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شخصیت‌ها

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
جستجو در کتاب ها نتیجه ای نداشت
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23464
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: ببخشید ارتباط بین کتاب «رساله الولایه» و «مصباح الهدایه» امام خمینی چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ورود کنید تا مزه‌ی آن‌ها را بچشید. هرکدام، نوری هستند برای زندگی در این دنیایِ پر از ظلمات. موفق باشید

23404
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: استاد سال هاست که از مباحثتان استفاده می کنم. الان در حال تدوین موضوع و طرح پایان نامه هستم و موضوعم «تعلیم آموزه های دینی با رویکرد معرفت نفس» است. می خواستم در این زمینه به بنده کمک کنید تا ان شاءالله منجر به تدوین «نظام تعلیم و تربیت با رویکرد معرفت النفس» شود. متن طرح: یکی از مباحث اصولی و بنیادین در فلسفه و عرفان اسلامی «معرفت نفس» و به تعبیر دیگر «معرفت شهودی نفس» است که در آیات و روایات متعددی به این مهم اشاره شده است. در معرفت آفاقی که بر مبنای علم حصولی صورت می گیرد، پایه و اساس مفاهیمی هستند که در ذهن شکل می گیرند و بر اساس آن برهان های مختلفی برای اهداف مورد نظر صورت بندی می شود. در این نوع معرفت انسان به وجود حقایق و خدا آگاه می شود ولی لزوماً این نوع معرفت سبب ارتباط با حقایق و حضرت حق و بندگی نمی شود. لذا پایه و اساس در معرفت انفسی «شهود» و «درک حضوری» است به این معنا که انسان همه چیز را در وجود و نفس خود مشاهده و کشف می کند و از این نظر تاثیر عمیق تری بر جان و دلش می گذارد. معرفت انفسی بر خلاف آفاقی نتیجه و محصول فکر و اندیشه و مفاهیم ذهنی نیست بلکه از نوع سلوک و عرفان عملی و فاصله گرفتن از کامجویی های حیوانی است که با ریاضت و مراقبت و مجاهدت میسر می شود. در اثر همین مجاهدت ها و مراقبت ها، نفس به جایگاه و مرتبه‌ای از ظهور می‌رسد که فقر وجـودی و عـین‌الربط بـودن خود را به حضرت حق، شهود می‌کند و در‌ پرتو‌ شهود فقر‌ و نیاز خود، حق‌تعالی را به شهود می‌نشیند و این همان معنای حدیث پیامبر اعظم است که فرمودند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه». علامه طباطبایی نیز ذیل آیه ۱۰۵ سوره مائده «یـَا‌ أَیـُّهَا‌ الَّذِیـنَ آمَنُواْ عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ لاَ یـَضُرُّکُم مِن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَی اللّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ» اینگونه به معرفت نفس اشاره می کنند: از آن‌رو که خداوند به مؤمنان دستور‌ می‌دهد‌ ملازم‌ و مراقب نـفس خـویش باشید دانسته می‌شود که منظور‌ از‌ «راه و طریقی» که به پیمودن آن امر شده، همان «نفس» انسان است. بنابراین‌، راه‌ هدایت‌ که انسان را به سرمنزل مقصود می‌رساند، همان «نفس» آدمی است؛ «فـنفس المـؤمن هو طریقه‌ الّذی‌ یسلکه الی ربّه و هو طریق هداه و هوالمنتهی به الی سعادته». از طرفی دیگر سالک و رهپوی این طریق نیز همان «نفس» انسان است و چون انسان در بستر نفس خـویش در‌ حرکت‌ است تا به غایت و کمال خود که پروردگار است دست یابد، لذا اینجاست که «وحدت سالک‌ و مسلک‌ و مسلوکٌ‌الیه‌» مـعنا می‌یابد؛ از ایـن‌رو، اهل معرفت گفته‌اند: «آنکه خود را‌ زرع‌ و زارع و مزرعه خویش نداند، از سعادت جاودانی بماند». لذا در مواجهه با کسب معرفت دو راه پیش رو داریم: یکی معرفت آفاقی و دیگری معرفت انفسی که البته معرفت آفاقی مقدمه ای است برای رسیدن به معرفت انفسی. حال در مواجهه با کسب معارف و آموزه های دینی نیز با همین دو رویکرد مواجه هستیم که به نظر می رسد تا کنون برای انتقال و آموزش معارف دینی، بیشتر از سیر آفاقی بهره جسته ایم. نوشتار پیش رو سعی دارد که نشان دهد تعلیم آموزه های دینی به متربیان با رویکرد معرفت انفسی اولاً به لحاظ کمی تاثیر بیشتری دارد ثانیاً به لحاظ کیفی این اثر ماندگاری بیشتری دارد ثالثاً بر عمق و جان متربی به گونه ای اثر می گذارد که آموزه های دینی را صرفاً یاد نمی گیرد بلکه در خودش کشف می کند. از این رو احساس می شود که تعلیم و تربیت به یک تغییر نگرش و رویکرد نیاز دارد تا به جای اینکه ذهن مخاطب و متربی را مملو از داده ها و مفاهیم مختلف کند و او را فقط از وجود حقایق «آگاه» کند، دست او را بگیرد و حقایق عالم را به او نشان دهد و به تعبیر دقیق تر خود متربی حقایق عالم را که در ابتدا خارج از خود می پنداشت، به تدریج ذیل وجود خود شهود کند و بین خودش و حقایق عالم «ارتباط» برقرار کند و این همان معنای حدیث شریف امیرالمومنین علیه السلام است که می فرمایند: «معرفت النفس أنفع المعرفتَینِ». نسل کنونی و جامعه قرن ۲۱ تشنه معارفی است که جانشان را سیراب کند و نه اینکه صرفاً با استدلال های خشک و بی روحی مواجه شوند که شاید بتواند مرهمی برای برخی از سوالات عقلی شان باشد. نسل کنونی خدا را به عنوان حقیقی ترین حقایق پذیرفته است ولی هنوز نتوانسته است که این خدا را وارد زندگی روزمره خود کند و بدین ترتیب از ارتباط با او لذت ببرد و بفهمد که همه چیز به دست اوست. اصلا با حذف خدا از چنین جامعه ای مشکلی پیش نمی آید چون از یک خدای مفهومی که توسط عقل و استدلال به اثبات رسیده است کاری برنمی آید. خدای قادر عالم رزاق خدایی است که لحظه به لحظه باید از طریق قلب و جان با او ارتباط برقرار کرد به گونه ای که یافتن او همه چیز خواهد بود و به فرموده سیدالشهداء علیه السلام: «ماذا فقد من وجدک و ماذا وجد من فقدک؟». جوان امروز مطمئن است که روزی همچون دیگران از این دنیا خواهد رفت چون همه روزه این واقعیت را در بیرون از خود مشاهده می کند ولی اگر اثری بر روی او ندارد برای این است که هیچگاه مرگ و معاد و قیامت را از درون خود و لایه های عمیق نفس خود مشاهده نکرده است و اصلا احتمال نمی دهد همچین راه ژرف و شگرفی به نام معرفت نفس وجود دارد. لذا حاصل این تحقیق می تواند اولاً منجر به تغییر نگاه برای نظریه پردازان فلسفه و تعلیم و تربیت باشد تا افق جدیدی را برای مخاطبان و متربیان ترسیم کنند و ثانیاً گامی باشد برای حرکت به سوی تدوین نظام تعلیم و تربیت با رویکرد انفسی که منجر به درونی و حضوری شدن مفاهیم دینی شود. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطلب درست و ارزشمندی است امید است با پشتکارتان بتوانید هرکدام از موضوعات را در بابی مجزا تدوین کنید. از نکات مطرح‌شده در «رسالة الولایه» علامه غفلت نشود. موفق باشید

23403
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار: در همه کتب و مدارک اسلامی یکی از مهمترین نکاتی که برای سیر و سلوک عنوان شده است کم خوراک بودن و کم خوابیدن است، ولی در مورد میزان آن هیچ صحبتی نشده است. و با توجه به اینکه در رسانه های جمعی در باب نخوردن و زیاد خوردن هر میوه و خوراکی و یا کم خوابی می تواند چه مضراتی داشته باشد صحبت های فراوان شده است، آیا امکان دارد در مورد این مقوله ما را راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی در مورد خواب می‌فرمایند بین یک‌سوم تا یک‌چهارم از ۲۴ ساعت یعنی نه کم‌تر از ۶ ساعت و نه بیشتر از ۸ ساعت خوب است. در مورد حجم غذا، همان که به ما فرموده‌اند تا گرسنه نباشیم شروع به خوردن نکنیم و قبل از این‌که سیر شویم و دست بکشیم و بین آن تنقلات‌خور نباشیم و از سه روز روزه در ماه غفلت نکنیم؛ خوب است. موفق باشید  

23364
متن پرسش
با عرض سلام و احترام. خواهش می کنم هر کمکی دارید از بنده دریغ نکنید. ببخشید استاد مشکلی که بنده دارم اینه که اختیار بدنم دست هوای نفس و شیطان هست و اختيار بدنم دست خودم نیست. از طرفی هم سرم به شدت شلوغه و برای اینکه به کارهام که بیشتر جنبه عقلانی دارن برسم نیاز دارم کاملا خودم به بدنم حکم رانی کنم ولی بدن همراهی نمیکنه و مثل الاغی که جفتک ميندازه، بی قراری میکنه و مانع از این میشه که به کارهام برسم. بنده با جستجو راهی جز «دعا برای رهایی از کسل و فشل (دعای ابوحمزه ثمالي)، و تلاش» پیدا نکردم، تو کتابهای شما هم مطلبی خاص این موضوع پیدا نکردم، و چون سطحم بسیار پایینه با دعا حل نميشه و نمیدونم باید چه کار کنم و چه تلاشی کنم چون وضعیتم به شدت اضطراریه از طرفی هم سطح وجودی ام پایینه. خواهش می کنم یه دستور العمل عملیاتی و زودبازده بگین که بتونم به بدنم برای مقاصد خودم نه مقاصد نفس اماره و شیطان، امر و نهی کنم و بدنم همراهی کنه و اینقد بی تابی نکنه. هر دستوری بگید هرچند سخت باشه انجام میدم، چون برام خیلی مهمه و به لحاظ زمانی در مضیقه ام، لطفا راهکاری ارایه دهید که همراستا با کمبود وقت باشه. لطفا بنده رو تنها نذاريد، خواهش مندم هر راهی به ذهنتون میرسه بفرمایید بلکه خدا بواسطه شما کاری کنه بتونم به زندگیم برسم و نجات پیدا کنم. خیلی ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً می‌دانید که روش حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به جای ذکر، متذکرکردنِ روح است به معارف عالیه. تا در بسترِ گشودگی آن معارف، انسان خود را بیابد و جلو ببرد. حضرت آیت اللّه حسن‌زاده می‌فرمودند: «دیدم اگر خود را با معارف عالیه مشغول نکنم، ذهنم مرا مشغول خود می‌کند». در این رابطه می‌توانید فکر کنید که چه مأوا و محفلی را برای خود تشکیل دهید که با گشودگی رحمت الهی روبه‌رو شوید. از زیارت شهدا و زیارت حضرت روح اللّه و تواضع و صدق غفلت نکنید. موفق باشید

23362
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر: چگونه می شود برای درس خواندن در حوزه ی علوم تجربی مانند علوم آزمایشگاهی و.... که به دور از معنویات است نیت خدایی کرد؟! درحین مطالعه برای کنکور دچار این ترس می شوم که لحظات عمرم را تلف می کنم و در قبر و قیامت باید پاسخگوی آن باشم! با توجه به اینکه ممکن است اصلا نتیجه ای از این مطالعه در زمان آزمون نگیرم! با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که به پیام رهبر معظم انقلاب به نشست اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا، که اخیراً فرمودند توجه فرمایید. موفق باشید

عین پیام این است:

 بسم الله الرحمن الرحیم

جوانان عزیز

همه می دانیم که شما دانشجویان در شمار برترین امیدهای آینده‌ی کشورید. آنچه همه باید بدانند این است که به توفیق الهی هم اکنون خیل عظیمی از دانشجویان دیروز، در کشور به کارهای بزرگ سرگرمند و لذت خدمت به پیشرفت دانش و فناوری در میهن خود را با همه‌ی وجود حس می کنند. دانشجویان امروز ما -در هر نقطه‌ی جهان- این فرصت را خواهند داشت که به این مجموعه‌های مؤمن و خدوم بپیوندند و کشور را از بیگانگان کاملاً بی‌نیاز کنند. این حرکت آنگاه که با نیت صادقانه و خدایی انجام گیرد، جهاد فی سبیل الله است. شما جوانان انجمن‌های اسلامی می توانید پیش‌گامان و راهبران این جهاد باشید. توفیق روزافزون شما را از خداوند خواهانم. سیّدعلی خامنه‌ای۲۰ دی

23340
متن پرسش
سلام و عرض ادب و احترام: بنده کتاب معاد شما رو کامل مطالعه کردم. در کتاب معاد شما آمده فشار قبر و عذاب فقط مختص به روح است و به جسم دنیایی که لاشه ای بیش نیست مربوط نمی شود و سوال و جواب مربوط به روح است نه بدن. در کتاب معاد آیت الله دستغیب بخش سوال و جواب قبر آمده که علامه مجلسی در جلد سوم بحار و حق الیقین طبق احادیث معتبره فرموده سوال و فشار قبر در بدن اصلی است و روح به تمام یا بعض بدن برمی گردد یعنی تا سینه یا کمر که قدرت بر فهم خطاب سوال و جواب داشته باشد. عذر میخوام استاد اگر میشه توضیح بدین برای بنده چون مدرس هستم و باید این بحث رو توضیح بدم. ضمن اینکه چرا در قبر هنگام دفن قسمت صورت را از کفن باز می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب مبتنی بر دلایل عقلی و اندیشه‌ی امثال حضرت امام و علامه طباطبایی عرض شده است؛ بالاخره فشار قبر مربوط به روح و افکار و ملکات غیر الهی است. موفق باشید.

23317
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. استاد گرانقدرم اول از همه بگویم به واسطه شاگردی معارف شما در طی پنج شش سال احساس حیاتی در خود دارم که قبلا اصلا احساس چنین حیاتی نمی کردم. خدا خیر دنیا و آخرت به شما عنایت کند. مادر سوالم اینست که چرا به حاج احمد کاظمی شهید می گویند؟ ایشون که در جبهه کشته نشدند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بشود این‌طور روی این موضوع فکر کرد که آن سردار بزرگ علاوه بر آن‌که سختْ شیمیایی بود و خود بنده در جلسه‌ای که در خدمت‌شان بودم، می‌دیدم چگونه بعضاً آثار شیمیایی ایشان را به لرز می‌آورد. و از آن مهم‌تر سرداری که تمام وجودش در تمام طول عمر حتی بعد از دفاع مقدس در خدمت حضور حماسیِ انقلاب در عالَم بود و در همین راستا هواپیمای‌شان سقوط کرد، چه نامی جز شهید برای او برازنده است؟!! کسی که از قبل جایِ مرقد شریف خود را در کنار شهید خرازی تعیین کرده بود. سری به مزار شریف او بزنید و ببینید چه غوغایی بر احوالات‌تان جاری می‌شود و این جمله‌ی نایب‌الإمام را در آن‌جا حسّ کنید که فرمودند: «شهیدان عزیز در زمان حیات‌شان با جان خود وارد میدان دفاع شدند و امروز با هویت معنوی خود از کشور و اسلام دفاع می‌کنند، بنابراین دفاع مقدس تمام‌شدنی نیست و یک حقیقتِ در حال پیشرفت است.»  موفق باشید  

23303
متن پرسش
با سلام و درود خدمت استاد بزرگوار: استنباط اینجانب از فرمایشات جنابعالی درباره نحوه زندگی و گذراندن عمر در این دنیا به این صورت می باشد که برای خودمان به گوشه ای برویم و به عبادت و حمد و ستایش خدا بپردازیم و هیچ کاری به مسائل سیاسی و اجتماعی و... نداشته باشیم و دنیا را برای دنیا خواهان بگذاریم، دقیقا مثل کسی که به زندان افتاده است و هیچ راه گریزی تا تمام شدن محکومیت ندارد، نتیجتا بدون آزار بقیه زندانیان زمان سپری می کند و هیچ کاری به کار بقیه زندانیان و روابط سیاسی و ... آنها ندارد. در این مورد که بطور کلی چطور زتدگی کنیم مرا راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده خودم چنین برداشتی ندارم و الگوی ما حضرت امام و مقام معظم رهبری می‌باشند. آری! اگر زندگی عبارت است از این نوع اشرافیت‌ها و غرب‌زدگی‌ها، حتماً ما چنین ورودی نخواهیم داشت. موفق باشید

23280
متن پرسش
سلام استاد: در یکی از دروس صوتی تون شنیده بودم که می فرمودید کتاب «این است مذهب من» از گاندی، که کتاب خوبی بود و ازش تعریف کردید ولی گفتید که حیف دیگه چاپ نمیشه... خواستم عرض کنم که در آدرس زیر کتاب الکترونیکی اش با قیمت 4000 تومان موجود است. https://www.ketabrah.ir/کتاب-این-است-مذهب-من/book/30442 همچنین یک سوال هم داشتم بیزحمت: کتاب بهاگاواد گیتا رو خواندید یا شنیدید؟ خود گاندی این کتاب رو مرجع روحانیش میدونه. منم یکم خوندمش. به نظر خوب و کاربردی میاد و جمله معصوم (ع) رو یادم می اندازه که می فرمود: حکمت رو یاد بگیرید حتی از منافق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از آدرسی که برای کتاب مذکور ارائه فرمودید. در مورد کتاب‌های فرهنگ شرق، آقای دکتر شایگان می‌فرمایند من و آقای دکتر حسین نصر، کتاب‌های حکمت هندی را ترجمه می‌کردیم و برای علامه‌ی طباطبایی می‌خواندیم و ایشان سختْ علاقه‌مند به آن‌ها بودند و در بسیاری موارد آن را تأیید می‌کردند. بنده هم بعضاً از آن کتاب‌ها از جمله «اوپانیشادها» استفاده کرده‌ام. موفق باشید

23234
متن پرسش
بسم رب المهدی با سلام خدمت استاد عزیز: شما در مقاله ی پاسداشت آزادی بیان کردید، بشر کنونی خواستار آزادای است حتی اگر بروز های آن در جامعه در سطح آزادی قدسی نباشد و به همین جهت، دشمن از این خواستگاه آزادی سوءاستفاده کرد و ضد آزادی را به عنوان آزادی نمایش داد. از طرفی جامعه روز به روز دین گریز تر شده و به عبارتی زبان دین متناسب با جامعه ی کنونی نیست؛ هنوز هم همان تعبیر ها و همان روش های 30-40 سال پیش برای بیان دین از سوی تعریف کنندگان دین به گوش می رسد. حال چگونه می شود که دین را با آزادی بیان کرد؟ چگونه یا حداقل تحت چه موضوعی می توان طلب آزادی همراه با دین را در مردم زنده کرد؟ چه موضوعی حول مفهوم درست آزادی و زبان دین(زبانی که بیانگر حال امروز جامعه باشد، زبانی که جامعه پذیرای آن باشد که از نظر بنده چیزی جز آزادی نیست اما چگونه در جامعه ای که آزادی واقعی برایش تعریف نشده، دین و آزادی را با هم بیان کنیم؟) اشتراک زبان دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد در این تاریخ مصداق آزادی همان آزاداندیشی است که حضرت امام و رهبری بر آن تأکید دارند تا جایگاه سایر اندیشه‌ها و سلائق دیده شود. در همین جلسه‌ی اخیر روز چهارشنبه عرایضی در معنای درک آزادی در تاریخ پیش آمد. عنوان جلسه «باتلاق آرمان‌های کوتاه و غفلت از جریان تاریخی انقلاب اسلامی» هست. موفق باشید

23240
متن پرسش
سلام: ۱. آیا حقیقت خداوند همان الله است؟ یعنی بالاترین مرتبه خدا همان ذات است؟ از ذات فراتر هم داریم؟ ۲. اینکه ائمه از شرک و گناهان به درگاه الهی استغفار می کنند به چه دلیل است؟ همچنین منظور از گناه گذشته و آینده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سوره فتح چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ذات هرچیزی همه‌ی آن چیز است، دیگر بالاتر معنا نمی‌دهد. ۲. استغفار اولیاء الهی به تعبیر اساتید بزرگ «للدفع» است یعنی آن‌که گناه سراغ‌شان نیاید و نه «للرفع» که بخواهند گناهِ انجام‌شده را رفع کنند ۳. علامه طباطبایی در تفسیر آیه‌ی «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقيماً» (2)/فتح) نکات ظریفی دارند که خوب است به تفسیر قیّم المیزان رجوع شود تا معلوم گردد «ذنب» در این آیه به معنای گناه نیست که بحث آن مفصل است. موفق باشید

23238
متن پرسش
بسمه تعالی سلام استاد بزرگوار: نمیدونم چقدر از فضای تهران خبر دارید متاستفانه فضای فساد و بدحجابی در تهران هر روز بدتر از دیروز می شود و یک سری ها بدون هیچ ترسی سر لخت در خیابان ها ظاهر می شوند و چیزی سر نمی کنند. وظیفه ما در قبال این موارد چیست؟ اگر امر به معروف است در این موارد نه احتمال تاثیر وجود دارد و حتی احتمال درگیری وجود دارد بعضا هم شده که کسی تذکر دهد و تعداد زیادی از مردم همراه آن بدحجاب شوند و از این صحنه فیلم برداری بشود و برای شبکه های مجازی و ماهواره ای فرستاده شود و پخش شود استاد به نظر شما انتهای این جریان فساد و غرب دوستی چه خواهد شد؟ وظیفه ما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن به پیامبر خود می‌فرماید: «وَ لا يَحْزُنْكَ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً يُريدُ اللَّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ» (176)/آل‌عمران) آن‌هایی که با حضور اسلام و با روبه‌روشدن با حقیقت توحید پشت به آن می‌کنند و سعی می‌کنند در فضای دنیای کفر ادغام شوند، تو را نگران نکند، اینان هیچ ضرری به حرکت بزرگی که پیش آمده است نمی‌زنند، بلکه موجب تصفیه‌شدن حرکتی می‌گردند که بنا است به ظهور آید. حضرت حق همین امر را به نحوی مفصل‌تر و با نظر به تحریکاتی که عنصر یهودیت پیش می‌آورند در آیه‌ی 41 سوره‌ی مبارک مائده مطرح می‌فرمایند که اگر عمری باقی بود در هفته‌ی آینده عرایضی در این مورد خواهد شد. مطمئن باشید وقتی با هرچه بیشتر روشن‌شدنِ ناتوانی غرب، جهت‌ها تغییر کرد همه‌چیز عوض خواهد شد. لذا باید همه‌ی همت خود را در راهی که نایب امام زمان «حفظه‌اللّه» در مقابل ما گشوده‌اند و آن، عبور از فرهنگ استکباری است؛ گذاشت. موفق باشید  

23161
متن پرسش
سلام: بنده شرح خطبه ۸۳ نهج البلاغه از شما رو گوش دادم و بعد از آن اصلا متوجه نمی شوم چرا امام خمینی به آبگوشت علاقه داشتند! بعد از شنیدن این خطبه اصلا علاقه عرفایی مانند امام خمینی به غذای خاصی برایم مفهوم ندارد و نمی دانم چرا باید اینگونه باشد. لطفا توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک نوع طبیعت ثانیه است که عرفا برای خود ایجاد می‌کنند و با آن کنار می‌آیند. یک نوع بستر است برای آن‌که نه به نفس خود سخت‌گیری کنند و همواره مشغول سخت‌گیری‌های اصلاح نفس باشد، و نه نفس را به‌کلی رها کنند. برای کارهای بزرگ چنین شرایطی، سخت نیست. جریان سیگارکشیدن علامه طباطبایی و آیت اللّه بهاءالدینی را در همین رابطه فکر کنید. موفق باشید

23129
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم «سیدجمال الدین اسدآبادی» «امام خمینی(ره) در مصاحبه با ریچارد کاتم» ریچارد کاتم در پایان دیدار خود با امام خمینی گفت: سؤالی درباره شخصیت سید جمال الدین اسدآبادى دارم؛ آیا شما او را شخصیت برجسته‏ اى مى‏ دانید؟ امام خمینی در پاسخ وی فرمود: «سید جمال الدین مرد لایقى بوده است، لکن نقاط ضعفى هم داشته است؛ و چون پایگاه ملى و مذهبى در بین مردم نداشته، از آن جهت زحمات او با همه کوششها، به نتیجه نرسید؛ و دلیل بر اینکه پایگاه مذهبى نداشته است، اینکه شاه وقت، او را گرفت و با وضع فجیع، تبعید کرد؛ عکس العملى نشان داده نشد؛ و زحمات او، چون این پایگاه را فاقد بود، به نتیجه نرسید». پس از پایان گفتگو، امام مجدداً کاتم را تشویق کرد که مطالعات خود را در مورد جنبش اسلامى ایران ادامه دهد و حقایق را منتشر سازد. منبع: صحیفه امام ، ج‏5 ، ص286 مقام معظم رهبری در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه جمهوری اسلامی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ در مورد سید جمال الدین اسدآبادی فرمودند: «سید جمال کسی بود که برای اولین بار بازگشت به اسلام را مطرح کرد کسی بود که مسئله حاکمیت را و خیزش و بعثت جدید اسلام را اولین بار در فضای عالم به وجود آورد. او مطرح کننده، به وجود آورنده و آغازگر بازگشت به حاکمیت اسلام و نظام اسلام است. این را نمی‌شود دست کم گرفت و سید جمال را نمی‌شود با کس دیگری مقایسه کرد. در عالم مبارزات سیاسی، او اولین کسی است که سلطه استعماری را برای مردم مسلمان آن زمان معنا کرد قبل از سید جمال چیزی به نام سلطه استعماری برای مردم مسلمان حتی شناخته‌ شده نبود. او کسی بود که در ایران، در مصر، در ترکیه، در هند، در اروپا کلاً در خاورمیانه در آسیا و در آفریقا سلطه سیاسی مغرب زمین را مطرح کرد و معنا کرد و مردم را به این فکر انداخت که چنین واقعیتی وجود دارد و شما می‌دانید آن زمان، آغاز عمر استعمار بود چون استعمار در اول نشرش در این منطقه اصلاً شناخته‌شده نبود و سید جمال اولین کسی بود که آن را شناساند. این‌ها را نمی‌شود دست کم گرفت. مبارزات سیاسی سید جمال چیزی است که قابل‌مقایسه با هیچ یک از مبارزات سیاسی افرادی که حول‌وحوش کار سید جمال حرکت کردند نیست.» مقام معظم رهبری در سخنرانی خود در ۳ خرداد سال ۱۳۶۹ در خصوص سید جمال‌الدین اسدآبادی چنین فرمودند: «مصلحان اسلامی و متفکرانی که در ۱۵۰ سال گذشته، تحت تأثیر عوامل گوناگون قیام کرده و پرچم دعوت اسلامی و احیا و تفکر اسلامی را بر دوش گرفتند؛ از قبیل سید جمال‌الدین و محمد اقبال و دیگران. با همهٔ خدمات ارجمند و گران‌بهایشان، همگی این نقص بزرگ را در کار خود داشتند که به جای برپا کردن یک انقلاب اسلامی، به یک دعوت اسلامی اکتفا کردند و اصلاح جوامع مسلمان را نه با قوت و قدرت انقلاب که با تلاش روشنفکرانه و فقط با ابزار قلم و زبان جست‌وجو کردند. این شیوه، البته ممدوح و مأجور بوده و هست؛ اما هرگز از آن، توقع نتایجی همچون نتیجهٔ عمل پیامبران اولوالعزم را کـه سازندگان مقاطع اصلی تاریخ بوده‌اند نبایـد داشت. کـار آنان، در صورت صحت و مبرا ماندن از عیوب سیاسی و نفسانی، تنها می‌توانست زمینه‌ساز یک حرکت انقلابی باشد و نه بیشتر؛ و لذا مشاهده می‌شود که سعی و تلاش بی‌حد و حصر مخلصان این گروه، هرگز نتوانسته حرکت معکوس و روبه انحطاط ملل مسلمان را متوقف کند، یا عزت و عظمتی را که آنان از آن نام می‌آورده و در آرزویش آه و اشک می‌افشانده‌اند، به مسلمانان برگرداند و یا حتی اعتقاد و باور اسلامی را در توده‌های مردم مسلمان تقویت کرده و نیروی آنان را در خدمت آن به کار گیرد و یا دامنهٔ جغرافیایی اسلام را گسترش دهد؛ و این، به کلی از روش پیامبر عظیم‌الشأن اسلام (ص) جدا است و این بر هر کس که اندکی تاریخ بعثت و هجرت رسول معظم (ص) را بداند، آشکار است.» مقام معظم رهبری در خطبه دوم نماز جمعه 15 بهمن 89 نیز به نقش بزرگ سید اشاره کردند و فرمودند: «سيد جمال‌الدين بزرگ، آن مرد اسلام‌خواه، شجاع، مبارز، بزرگ، بهترين جائى را که براى مبارزات خود توانست پيدا کند، مصر بود؛ بعد هم شاگردان او، محمد عبده و ديگران و ديگران. حرکات اسلام‌خواهى در مصر يک چنين سابقه‌اى دارد.» شهید مطهری نیز درباره سید در کتاب بررسی نهضت های اسلامی در صد ساله ی اخیر می فرمایند: «بدون تردید سلسله جنبان نهضت های اصلاحی صد ساله ی اخیر، سید جمال الدین اسد آبادی معروف به افغانی است. او بود که بیدار سازی را در کشورهای اسلامی آغاز کرد، دردهای اجتماعی مسلمین را با واقع بینی خاصی بازگو نمود، راه اصلاح و چاره جویی را نشان داد. نهضت سید جمال، هم فکری بود و هم اجتماعی. او می خواست رستاخیزی هم در اندیشه ی مسلمانان به وجود آورد و هم در نظامات زندگی آنها. سید جمال در نتیجه ی تحرک و پویایی، هم زمان و جهان خود را شناخت و هم به دردهای کشورهای اسلامی – که داعیه ی علاج آنها را داشت دقیقا آشنا شد. سید جمال مهمترین و مزمن ترین درد جامعه ی اسلامی را استبداد داخلی و استعمار خارجی تشخیص داد و با این دو به شدت مبارزه کرد. آخر کار هم جان خود را در همین راه از دست داد. او برای مبارزه با این دو عامل فلج کننده، آگاهی سیاسی و شرکت فعالانه ی مسلمانان را در سیاست واجب و لازم شمرد و برای تحصیل مجدد عظمت از دست رفته ی مسلمانان و به دست آوردن مقامی در جهان که شایسته ی آن هستند، بازگشت به اسلام نخستین و در حقیقت حلول مجدد روح اسلام واقعی را در کالبد نیمه مرده ی مسلمانان، فوری و حیاتی می دانست. بدعت زدایی و خرافه شویی را شرط آن بازگشت می شمرد، اتحاد اسلام را تبلیغ می کرد و دست های مرئی و نامرئی استعمارگران را در نفاق افکنی های مذهبی و غیر مذهبی می دید و رو می کرد.» {پنج شنبه یک تیر 91) در حسینیه سیدالشهدای خیابان ملک الشعرای بهار تهران مراسم شب هفت مرحوم حاج احمد قدیریان} علیرضا پناهیان : «.....یه آدم ندید بدید هم مثل سید جمال الدین اسدآبادی پیدا میشه میگه من تو غرب اسلام دیدم مسلمون ندیدم تو شرق مسلمون دیدم اسلام ندیدم....» چون سید جمال را یک فرد غرب زده می دانم رسالت خود می دانم که به او توهین کنم!! چندی پیش دکتر فیاض استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران در برنامه زنده تلویزیونی «زاویه» که از شبکه 4 پخش می شود در خصوص این جمله چنین گفت: این بدترین نوع تعبیر غرب گرایی است که یک نفر «سید جمال اسد آبادی» می تواند داشته باشد _______________________________________ سلام علیکم.استاد جآن؛ سخنرانی استاد رحیم پور ازغدی در اسدآباد همدان سال ۱۳۹۰"دیده بانی در شهر کوران" که مفصل است و بیان کردن تمام آن خارج از حوصله است می فرمایند:{سیدجمال الدین حسینی اسد آبادی پدر بیداری اسلامی است و به نحوی بر تمام جنبش های اصلی اسلامی تاثیر گذاشته اند} بنظر استاد عزیزم، این کلام صحیح است؟ به نحوی که ایشان بیان می دارند حتی امام (ره) از ایشان تاثیر پذیرفته اند! خداوند خیرتان بدهد بخاطر این حوصله و صبر. و ان شاءالله روز افزون گردد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امثال حضرت امام و مقام معظم رهبری نظر به جایگاه تاریخی جناب سیدجمال‌الدین اسدآبادی دارند، چیزی که جناب آقای دکتر مهدی امامی‌جمعه در سلسله بحث‌های «تفکر معاصر در ایران» به نحو شایسته‌ای به آن پرداخته‌اند. لذا اگر در این نگاه به آن سخنِ مشهور جناب سیدجمال‌الدین نظر کنیم، معنای آن با آن‌چه عزیزانی مثل آقای پناهیان در نظر گرفته‌اند، متفاوت خواهد شد. زیرا سید در آن جمله می‌خواهد جهان اسلام را متذکر کند که چه نشسته‌اید که سختْ خطرِ عقب‌افتادن از غرب شما را تهدید می‌کند و به هیچ‌وجه نمی‌خواهد ارزش‌های غربی را اصالت دهد، بلکه می‌خواهد ما با عقلِ غربی و عقل تکنیکی در حوزه‌ی اسلامی خودمان به امورات خود بپردازیم و اهداف متعالی خود را شکل دهیم. این‌جا است که می‌بینید ما همواره نیاز داریم که هر سخنی و هر حرکتی را در جایگاه تاریخی آن در نظر بگیریم. موفق باشید

23101
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: خدا ان شاءالله به شما خیر کثیر عنایت کنه، بنده به عنوان یک پزشک توصیه ای به دوستان عزیز داشتم که تصمیم گرفتم اینجا مطرح کنم. اینکه در کنار انجام عبادات، مطالعه و هر انجام هر راه و روشی که به دنبالش هستیم برای آبادانی دنیا و آخرت از ورزش غافل نشوید. استاد بهتر بگم ورزش میتونه معجزه کنه، بنده اگر در مقامی بودم که مجوز فتوا دادن داشتم ورزش رو واجب می کردم بسیاری از حالات سخت و تنگ روحی که نسبتش میدیم به شرایط جامعه و غیره و غیره با یک ورزش روزانه کاهش پیدا میکنه بماند که بر جسم چه اثرات مفیدی دارد که سلامتی روح و جسم هر دو در گرو هم هستن. حتما همه دوستان به این امر واقفند اما عاجزانه در خواست می کنم از همه کسانی که این متن رو میخونن از ورزش غافل نشوید روزانه ۳۰ دقیقه در هوای آزاد راه رفتن متعادل حداقل و مفید کاری است که یک فرد در جهت سلامت روح و جسم خودش میتونه انجام بده به دنبال مداومت ان شاءالله نتیجه حاصل میشه و خودتون بهره مند میشید. به امید موفقیت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً تأکید جنابعالی بسیار دلسوزانه است. و در همین رابطه مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» می‌فرمایند:

- ورزش همگانی برای همه لازم است.

- نشاط، سلامت، آمادگی جسمانی، حوصله کار در سایه ورزش عمومی و همگانی تامین می شود .

- ورزش قهرمانی موتور محرک ورزش همگانی است.

- ورزش همگانی ضرورت زندگی است مانند غذا خوردن که باید به آن توجه کرد.

- روی آوردن به ورزش بسیاری از معضلات اجتماعی را حل می کند.

- ورزش به صورت همگانی امروز از گذشته بهتر است و تلاش بیشتری را می طلبد.

- فراگیر شدن ورزش همگانی نیاز اساسی کشور است.

- امر به ورزش امر به معروف است.

- اگر بخواهید جسم را به قدرت، به زیبایی، به توانایی، به بروز قدرتها و استعدادهای گوناگون برسانید باید ورزش کنید.

- اگر در یک جمله کوتاه از من بپرسند که شما از جوان چه می خواهید، خواهم گفت تحصیل، تهذیب و ورزش.

- ورزش برای سلامت و حفظ نشاط است، سرمایه ای است که تا اواخر عمر برای شما می ماند.

 موفق باشید

23044
متن پرسش
باسمه تعالی استاد طاهرزاده سلام علیکم فیلم سخنرانی حجت الاسلام دکتر سید محسن میرباقری در مورد مرحوم مولوی (ره) را خدمتتان ارسال می کنم توسط آقای نظری متاسفانه ایشان گفته کتاب مولوی را کنار قرآن نگذارید و با انبر بگیرید لطفا گوش بدهید و نظرتان را اعلام کنید قبلا از بذل عنایت شما تشکر و قدردانی می نمایم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان فرمایشات ایشان هستم. مقام معظم رهبرى «حفظه ‏الله ‏تعالى» در جلسه ‏اى كه با شعرا داشتند فرمودند: مثنوى همان طور كه مولوى مى‏ گويد: «هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين»[1] و گفتند مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود.

 


[1] ( 1)- مقام معظم رهبرى« حفظه ‏الله‏ تعالى» در ديدار با شعراء در سال 1387- مولوى در ديباچه‏ ى دفتر اول مى‏ گويد: هذا كِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيقين

23038
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب: بنده کتاب «ادب خیال عقل و قلب» شما را خوانده ام و تصمیم گرفته ام که ان شاء الله به عالم علامه طباطبایی (رحمه الله علیه) وارد شوم. ۱. برای ورود به عالم ایشان چه کار باید کرد؟ ۲. سیر مطالعاتی کتب شان به چه شکل می باشد؟ ۳. آیا باید به روش خاصی کتب شان را مطالعه کرد؟ چه روشی؟ اگر نکته ای لازم است و در این سوال ها نمی گنجد خودتان ذکر کنید لطفا. (باید عرض کنم که بنده کتاب معرفت النفس شما را با صوت تا معرفت ۴ گوش کرده و چون خیلی سوال برایم پیش آمد الان در حال مطالعه کتاب خویشتن پنهان شما می باشم. اما نکته ای که هست خیلی کند جلو می روم. چه کاری باید انجام دهم که سریع تر جلو بروم و به زمانه الان برسم؟ خود بنده احساس می کنم عنایت هایی که بهم می شود را زود از دست می دهم؟ اگر ممکن است بفرمایید چگونه باید حفظ شان کرد؟ و چگونه باید وارد مراقبه و حالت ورع شد؟) تشکر و سپاس برای کتاب های خوبتان که راهگشا هست. ان شا الله خدا به شما توفیق روز افزون دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تفسیر شریف «المیزان» راهِ ورود به عالَم حضرت علامه طباطبایی «رحمت‌اللّه‌علیه» است. ۲. سیر مطالعاتیِ خاصی نمی‌توان برای کتاب‌های ایشان در نظر گرفت. ۳. در مورد تفسیر المیزان، فکر می‌کنم جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» که بر روی سایت هست، مؤثر باشد. ۴. پیشنهاد بنده آن است که مباحث «ده نکته در معرفت نفس» را تا آخر دنبال بفرمایید و سپس به کتاب «خویشتن پنهان» بپردازید. نگران فراموشیِ مباحث نباشید. آن مباحث، خود به خود جزء شما خواهد شد. موفق باشید

23030
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: این سبک و شیوه ی ارائه مطالب که در آثار ارزشمند تان متبلور هست، که به تعبیر حضرتعالی حضوری می باشد، آیا چارچوب و تکنیک خاصی را اتخاذ می کنید؟ اگر کسی بخواهد آن را در حلقات تربیتی و آموزشی مثل حلقه ی صالحین پیاده کند، بایستی چه مقدماتی را فراهم کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که علامه‌ی طباطبایی در کتاب ارزشمند «رسالة الولایه» می‌فرمایند روش ما معرفت نفس است و فکر می‌کنم با این روش و با این زبان بتوان این نسل را مورد خطاب قرار داد. موفق باشید

23029
متن پرسش
سلام خدمت استاد ارجمند: استاد جان! به نظر حضرتعالی چرا رهبر انقلاب «حفظه الله تعالی» آنقدر به ادبیات و هنر تأکید دارند؟ مگر هنر چه آثاری در قرب الهی دارد؟ ایشان فرمودند «رساترین و موجزترین ابزار تمدن اسلامی هنر است»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زبانی که بتوان در این تاریخ به حقایق اشاره کرد هنوز درست ظهور نکرده، زبان موجود، زبان ناتوانی است. زیرا بیشتر با مفاهیم سخن می‌گوید به جای آن‌که به حقایق اشاره کند. موفق باشید

23027
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در دیدار رهبر با مدال آوران مسابقات پاراآسیایی شاهد بودیم که ایشان در بخشی از سخنان خود به حضور بانوان چادری اشاره کردند و این حرکت را ارج نهادند و آن را قدرت نمایی فرهنگی خواندند و حرکتی در جهت جنگ اراده ها دانستند. سوال اینجاست که چرا با وجود اینکه در سال های گذشته نیز بانوان چادری در این مسابقات حضور داشتند به این شکل مستقیم خطاب نشدند، چه تحلیلی در پس این حرف رهبری و خطاب مستقیمشان وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. شاید پیش نیامده و شاید احساس کردند باید در حال حاضر بر این امر تأکید شود تا از آن غفلت نگردد. موفق باشید

23001
متن پرسش
استاد عزیز سلام: با توجه به حضور همه جانبه‌ی حق در صحنه‌ی زندگی انسان‌ها توسط راهی که ذیل حضرت امام و مسیر انقلاب باز شد و توحید معنای کامل‌تری از آن به صحنه آمد که حضرت آقا می فرمایند: «توحید به آن حاد معنای توحید عبارت از این است که در جامعه حاکمیت خدا باشد.» پس می توان گفت آن توحیدی که امثال عرفای حوزه نجف مثل آیت الله قاضی یا سیدهاشم حداد به آن دست یافته بودند و در آن عالم زندگی می کردند تام‌ترین و حادترین وجوه توحید نبوده؟ «البته با تمام عظمتی که برای سلوک بزرگ آنان قائلیم و بحق هم هست.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید می‌توان این‌طور فکر کرد که آن بزرگان هم در راستای ایجاد جامعه‌ی توحیدی تلاش می‌کردند و فعالیت آن‌ها مقدمه‌ی شکل‌گرفتنِ انقلاب اسلامی شد. موفق باشید

22987
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد از جنابعالی دو سوال داشتم: ۱. در بند هفتم خطبه ۱ از نهج البلاغه آورده شده که [قسمتی از احکام دینی در قرآن واجب شمرده شد که ناسخ آن در سنت پیامبر (ص) آمده است] و مثالی برای آن آورده شده آیه ۱۵ سوره نساء [فامسکوهن فی البیوت حتی یتوفیهن الموت (زنان بد کاره را در خانه ها زندانی کنید تا بمیرند)] که این حکم برداشته شده و طلاق و رجم جای آن را گرفته است. ابهامی که برای بنده پیش آمده اینست که آیا در قرآن حکم هایی وجود دارد ‌که بعدا تغییر کرده است؟ آیا این بهانه ای برای کافران به این‌کتاب نیست که جامعیت آن را زیر سوال ببرند؟ و سوال دیگر اینکه حال اینگونه آیات و موارد را از کجا تشخیص دهیم؟ لطفا راهنمایی کنید. ۲. مرجع تقلید بنده آیت الله ... است. طی دو سه سال اخیر بنده طبق استدلال های بدست آمده خودم و راهنمایی ها و روشنگری های افرادی چون شما مقام معظم رهبری را مرجع اعلم می دانم. البته مقام نیابت امام زمان (عج) و عنایاتی که بواسطه آن به ایشان می شود هم بسیار موثر است. حال آیا جنابعالی صلاح می دانید که بنده مرجع تقلیدم را تغییر دهم. در ضمن التماس دعای بسیار زیاد از شما دارم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن پس از مدتی شرایط تحقق احکام نهایی خود را فراهم کرد و دیگر دلیلی نداریم که احکام موجود، موقتی باشد به‌خصوص که خود آیاتی که بعداً نسخ می‌شوند موقتی‌بودنِ خود را متذکر می‌گردد 2- اگر مرجع دیگری را اعلم می‌دانید، مگر می‌شود به مرجع قبلی باقی بود؟ موفق باشید

22973
متن پرسش
سلام: در تفسیر المیزان در تفسیر آیات ۱۵ تا ۱۹ مائده بحث مفصلی با موضوع «قرآن چه طریق ای را برای تفکر پیشنهاد کرده» دارد که در این نوع تفکر اثری از تفکری که در جلسات یکشنبه و چهارشنبه بحث می شود نیست و بیشتر تفکر فلسفی استدلالی برهانی عقلی و... می باشد. چرا در چنین بحث مفصلی هیچ حرفی از تفکر تاریخی و تفکر حقیقی حرفی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا علامه‌ی طباطبایی آن عارفِ زمان‌شناس را رحمت کند که متوجه بودند در آن زمان باید متذکر ابعاد استدلالی و عقلانیِ اسلام شد. زیرا شرایط طوری بود که می‌خواستند اسلام را متهم کنند که دین عقلانی و استدلالی نیست. بنده موقعی که آن سطور را که جنابعالی متذکر آن هستید مطالعه می‌کردم، از عمقِ جان برای ایشان طلب رحمت کردم. آری! بعد از آن‌که مبنای استدلالیِ اندیشه‌ی اسلامی روشن شد حال می‌توان از تفکر تاریخی سخن گفت، وگرنه ما متهم می‌شویم که مبنای عقلی برای سخن خود نداریم. موفق باشید

22940
متن پرسش
سلام علیکم استاد: اینکه می گویید جن از جنس انرژی است. سوالاتی برایم به وجود آمده است. خواهش می کنم به آنها پاسخ بدهید. ۱. آیا منظورتان از اینکه می گویید یکی از انواع انرژی است همان انرژی های نورانی و گرمایی و جنبشی و....است؟ ۲. اگر از جنس انرژی باشد و انرژی هم یکی از خواص ماده است پس باید بگوییم تکنولوژی توانایی کشف این نوع انرژی یعنی دیدن جن را دارد؟ ۳. از کجا معلوم روح انسان هم از جنس انرژی نباشد؟ تشکر استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با توجه به این‌که جنّیان نیز مانند انسان‌ها روحی و جسمی دارند، مرحوم مطهری احتمال داده‌اند که جسم آن‌ها از جنس انرژی باشد. مگر ماده به خودی خود انرژیِ متراکم نیست؟ ۲. نمی‌دانم ولی فکر نمی‌کنم مهم باشد. ۳. روح، از جنس دیگری است و به‌کلّی فوق زمان و مکان است ولی انرژی از جنس ماده است و محدود به زمان و مکان می‌باشد. موفق باشید

22926
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده در زمینه ی کار تشکیلاتی سوالهایی از جنابتان دارم: ۱. بارها شده که نیروها از کار فصلی و پروژه ای زیاد که از پسشان هم برآمدند تشکیلات را به دلیل عمل زدگی و خستگی رها کردند؛ چگونه گرفتار این مشکل نشویم و اگر شدیم چگونه به تشکیلات برگردیم؟ ۲. جلسات درون تشکیلاتی زیادی گرفته می شود اما نتیجه ای جز جمع شدن واحدها ندارد؛ می خواستم بدانم چه کار کنیم که جلسات پربارتر شود و اعضا با شور و شوق در جلسات حاضر شوند؟ ۳. چه کار کنیم که اعضا دغدغه مند شوند و از حالت خمودگی و بی حالی برون بیایند؟ متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر محور کار اعضای تشکیلات تلاش برای هر چه بیشتر فهمیدن رهنمودهای رهبری باشد، جواب هر سه قسمت سوالاتتان داده خواهد شد. موفق باشید

نمایش چاپی