بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: مرگ - برزخ - معاد

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7444
متن پرسش
حضور محترم استاد طاهرزاده با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات بنده چند سالی است که توفیق داشتم که با مباحث ارزشمند جنابعالی آشنا شوم و استفاده بسیاری ببرم. بعد از گذشت این مدت، احساس کردم که از باب زکات علم در نشر آن است، تلاش کنم که سایر دوستان و برادران دینم را به دیگران ادا کنم. به همین دلیل به تدریج مباحث شما را در فضای مسجد محله‌مان و بچه‌های دانشجوی مسجد در میان گذاشتم و در مورد آنها به مباحثه و گفت و گو پرداختیم. تا کنون چهار جلسه از کتاب ده نکته از معرفت نفس- خویشتن پنهان- را با بچه‌ها مباحثه کرده‌ایم. و استقبال خوبی هم از این مباحث شده. اما یک مشکل جدی از همان ابتدای مباحث مان وجود داشته و تاکنون به مطالب لطمه زده است و آن حضوری نبودن برخی مباحث است. به این معنا که وقتی با دوستان در مطالبی که حضرت‌عالی مطرح فرموده اید، دقت کردیم متوجه شدیم بخش زیادی از فرمایشات حضرت عالی، اگر چه از نظر فلسفی درست هستند و خصوصاً‌ در دستگاه حکمت متعالیه اثبات شده اند، اما به شکل حضوری قابل درک نیستند. مثلا در نکته اول مطرح می‌شود که انسان یک تن دارد و یک من. البته این بحث در فلسفه اسلامی مطرح شده و اثبات شده. اما مشکل ما این بوده است که نمی‌توانیم به شکل حضوری خودمان را جدای از تن‌مان احساس کنیم. و همه دوستان حاضر در جلسه ما، این اشکال را بیان می‌کردند که تفاوت تن و من، از نظر حضوری قابل درک و اثبات نیست. و حتی بیاناتی هم که حضرت عالی از آیات شریفه سوره زمر داشتید، مشکل را حل نکرد. چرا که باز هم بحث صبغه منطقی و صغری و کبری و استدلال پیدا می کند و از حالت حضوری خارج می‌شود. هم انگار داریم بحث را حصولی می کنیم. و یا مثلاً در نکته دوم که بحث رویای صادقه را مطرح می‌فرمایید، با این مشکل مواجه شدیم که برخی دوستان تا کنون تجربه رویای صادقه را نداشته اند و از نظر حضوری درک نمی‌کنند که چطور می‌شود که روح و نفس انسان بتواند به آینده سیر کند. و مشکل ما وقتی بیشتر شد که یکی دو نفر از دوستان حاضر در جلسه بیان می‌کردند که اصلاً‌ چندان در خواب رؤیا نمی‌بییند تا چه رسد به رؤیای صادقه! و یا مثلاً در نکته چهارم بیان می‌شود که تن انسان در حقیقت وجودی انسان دخالتی ندارد و همان طور که اگر بخشی از بدن انسان به هر دلیلی قطع بشود، آن فرد احساس نمی‌کند که چیزی از منش کم شده، نتیجه می‌گیریم که مکانیسم مرگ هم به همین شکل است و انسان می‌بیند که می‌میرد. اما در این نکته هم با دو مشکل مواجه شدیم. مشکل اول این بود که هیچ کدام از اعضای حاضر در جمع ما مقوله «قطع عضو» را تجربه نکرده بودند و نمی‌تواستند مطلب را به شکل حضوری تصدیق کنند که با قطع بخشی از بدن، از من انسان چیزی کم نمی‌شود. حتی بنده تلاش کردم برای حضوری‌ شدن بحث، مثال چیدن ناخن و گرفتن مو را بزنم، اما دوستان اشکال می‌کردند که ناخن و مو چون جز‌ء بافت‌های به اصطلاح روح‌دار نیستند، نمی‌توان به آنها تمسک کرد. مشکل دومی که با آن مواجه شدیم این بود که حتی در صورتی که از مشکل قطع عضو چشم بپوشیم، توجیه مرگ با کمک مسأله قطع عضو،‌ یک روش حضوری نیست. بلکه ما در این روش از تمثیل استفاده کرده‌ایم و نه این که خودمان مطلب را به شکل حضوری درک کرده باشیم. استاد بسیار از شما ممنون می‌شویم اگر بزرگواری بفرمایید و اشکال روش بحث ما را به ما متذکر شوید تا به خطری که خود شما همواره ما را از آن بر حذر داشته اید، یعنی غفلت از روح حضوری حاکم در مباحث، دچار نشویم و اثبات‌های استدلالی و حصولی‌ که خودمان انجام می دهیم، ما را دچار توهم حضور نکند. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً معرفت نفس ناخودآگاه ما را متوجه خودمان می‌کند، چه ما بخواهیم و چه نخواهیم همین‌که خود را احساس می‌کنیم حالت حضوری پیدا می‌کند. بنده معتقدم در ابتدای امر تنها روشن کنید که تن انسان غیر از من انسان است، حتی اگر با اعتماد به آیه‌ی 42 سوره‌ی زمر باشد، بعداً هر اندازه که مخاطب نفس خود را احساس کرد و با بحث همراهی نمود چه بهتر و هراندازه که هنوز نمی‌تواند تصدیق کند به حال خودش واگذارید تا با تجربه‌هایی که برایش پیش می‌آید متذکر موضوع شود. چون موضوع نفس موضوعی است که دائماً خود را در جلو ما می‌نمایاند. به همین جهت بعد از برهان صدیقین که وارد بحث معاد شدید مطلب بهتر جا می‌افتد. پیشنهادم آن است که در ابتدا در حدّ کتاب «ده نکته» بحث شود و نه در حدّ کتاب «خویشتن پنهان». موفق باشید
7394
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . .1- حدود 4 سال است روی مباحث شما وقت میگذارم،و الان حدود 1 سال است که روی مباحث معاد هستم،هنوز این سوال برایم حل نشده که چگونه از بهشتی که تجلی اسماء الهی است میشود گذشت؟قبل که معارف نادرستی به خوردمان داده بودند،راحت تحلیل میکردیم،حال که حور و قصور را تجلی اسماء الهی آن هم با اسم لطیف میدانیم،آن هم متحد با خودمان به نحوی که لا خطر فی قلب بشر،هر چقدر فکر میکنیم اصلا برایمان قابل هضم نیست.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید اگر خداوند به اهل ایمان بهشت را وعده می‌دهد به چیز کمی وعده نداده است، می‌ماند که هستند اولیائی که از مقام تجلی اسماء الهی که اصطلاحاً مقام واحدیت است می‌گذرند تا به مقام تعیّن اولی که مقام فناء فی اللّه است برسند. اینان آن کسانی هستند که از بهشت می‌گذرند و لذا همه‌چیز را در فنای به حق می‌بینند و اظهار می‌دارند: «ما رَأیْتُ‏ شَیْئاً إلّا وَ رَأیْتُ اللّهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَه» یعنی هرچیزی را به جنبه‌ی حقانی‌اش می‌بینند. همین‌ها هم نظر به بهشت را به‌کلی منتفی نمی‌دانند چون بهشت محل تفصیل نور تعیّن اوّل است. آری این‌ها به بالاتر از بهشت هم نظر دارند. موفق باشید
7385
متن پرسش
سلام علیکم استاد ما میگفتند درست است که در قیامت زمان وجود ندارد اما دهر هست.تفاوت زمان و دهر چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع دهر یک موضوع تخصصی است. معتقدین به آن از جمله میرداماد، «دهر» را حدّ زمان و حقیقت آن می‌دانند، مثل ماهیت که حدّ وجود است. موفق باشید
7231
متن پرسش
سلام علیکم . حنابعالی در شرح کتاب معاد قسمت اول فرمودید در سوره ی زمر آیه ی 42 آمده است که ما همه ی شما را میگیریم و بعد به این نتیجه رسیدیم که همه ی ما غیر از تن ماست . حال فکر کنید نفس من را در خواب گرفتند و نفس شما را هم گرفتند . من قرار است که از این دنیا بروم و شما قرار است در این دنیا بمانید . بالاخره نفس هر دو را از بدن جدا کردند . چه میشود که قلب شما میزند ولی قلب من دیگر نمیزند . آیا نزدن قلب به این دلیل است که دیگر نفس نظرش را از تن برداشته است ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: طبق آیه‌ی قرآن در خواب و در مرگ همه‌ی ما که همان نفس ناطقه‌ی ما است را از ما می‌گیرند، حال یک وقت نفس ناطقه در عین ان‌که تماماً در عالم دیگری است نظر به این عالم و بدن خود دارد که در آن صورت بدن را تدبیر می‌کند و یا در عین آن‌که در عالم دیگری است نظر و توجهش را نیز حضرت عزرائیل از این عالم می‌گیرد، در آن صورت دیگر نفس ناطقه بدن خود را تدبیر نمی‌کند. موفق باشید
7166
متن پرسش
با سلام الف)اگر برزخ باطنی بنام قیامت دارد پس نکیر و منکر هم باید نازله ملک یا ملایکه قیامتی باشند.اگر چنین است پس نازله کدام ملائکه اند؟ب)آیا همه ملائکه نازله 4ملک مقرب الهیند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن است. موفق باشید
7167
متن پرسش
با سلام استادمان میگفتند پاسخ به سوالات شب اول قبر بستگی دارد به اینکه چقدر در دنیا در مشکلات زندگی یاد خدا بوده ایم،اگر چنین است شخصی که همیشه در مشکلات استرس پیدا میکند در واقع به همان میزان استرسش خدا را فراموش کرده،پس چطور جواب سولات شب اول قبر را بدهد؟اگر چنین است انسانی مثل من که زندگی پرتنش و پرمشکلی داشته و همیشه وقت مشکلات نمیتواند به خدا توکل کند و آرامشش را حفظ کند و حتا گاهی از فشار ناراحتیها مرتکب گناهانی میشود چه کار باید بکند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: استادتان حرف بسیار درستی فرموده‌اند. اگر انسان به مرور در طول زندگی یاد خدا را ملکه‌ی جان خود نکرد در ابتدای برزخ بسیار مضطرب می‌شود و در جواب ملکین به زحمت می‌افتد تا آن‌که به‌خود آید. موفق باشید
7141
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز 1- شما در جلسه‌ی 35 معرفت النفس والحشر فرمودیدکه روح همیشه احتیاج به یک "بدن مبهم" یا «بدنٌ مّا» دارد. آیا این همیشه، همیشه‌ی ابد است یا همیشه‌ی دنیا؟ یعنی بدن اخروی ما هم بدنی مبهم است؟ این مبهم بودن یعنی چه؟ 2- آیا عوالمی غیر از ماده هم هر لحظه ایجاد می‌شوند، یا فقط عالم ماده به دلیل عین حرکت بودنش هر لحظه ایجاد می‌شود؟ اگر عوالم غیب هر لحظه ایجاد نمی‌شوند، بودنشان چه طور است؟ ممنون حلال کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- روح در مرتبه‌ی خودش به صورت بدن ظهور دارد چه در دنیا و چه در قیامت، منتها در دنیا بدن او که غیر از جسم مادی‌اش می‌باشد، با انتخاب‌ها و اراده‌هایش همواره در حال تغییر و یا تکمیل است و بدین لحاظ گفته می‌شود «بدنٌ مّا» 2- آری از آن‌جایی که جز خدا همه‌چیز در ذات خودشان در مقام امکان هستند چنانچه موجود شوند و وجوب بالغیر یابند همواره باید برای باقی‌ماندن در وجوب بالغیر ایجاد شوند وگرنه در حالت امکان ذاتی خود می‌مانند که وجود خارجی ندارند. پس اگر هر عالَمی اعم از عالم غیب و یا شهادت به تجلی الهی ایجاد نشوند وجود ندارند. موفق باشید
6940
متن پرسش
ضمن عرض سلام ، نظر حضرتعالی درباره اظهارات آیت الله سیدحسن مصطفوی درباره ی ملاصدرا در پیش همایش حکیم تهران چیست ؟ که می فرمایند : "یعنی در واقع ملاصدرا حیات برزخی را اثبات کرده است، اما معاد جسمانی را اثبات نکرده است. ملاصدرا علی رغم همه زحمتی که کشیده و برهانهایی که اقامه کرده است نتوانسته حیات دنیوی معاد جسمانی را ثابت کند."با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید اقایان انتظار دارند ملاصدرا ثابت کند در قیامت همین گوشت و استخوان مادی باید عود کند که این اثبات‌کردنی نیست، کافی است انسان بدون فکر در ظاهر آیات متوقف شود. ولی با تدبّر در قرآن نکاتی به‌دست می‌آید که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در مورد ملاصدرا فرمودند: «و ما ادراک ما الملاصدرا ملا صدر مسائلی از معاد را حل کرد که شیخ الرئیس حل نکرد!». موفق باشید
6950
متن پرسش
سلام علیکم لطفاکمی درمورد برزخ شارون بفرمایید باشدکه مرحمی باشدبر زخم جگرمان و کمی نیشمان شل شود هلاکتش مبارکتان ومبارکمان باشد.التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عدالت خدا آن‌چنان است که عذاب همه‌ی ظلم‌هایی که آن دیو خونخوار انجام داده است را، یک‌جا و برای همیشه به او می‌رساند و فریادهایش روح اطرافیانش که از او متنفر نیستند را نیز آزار می‌دهد، درست برعکس آن طوری که عذاب او جان ما را خنک می‌کند. لعنت خدا بر همه‌ی آن‌هایی که در مراسم دفن آن ملعون شرکت می‌کنند. موفق باشید
6900
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم. مطلبی را از شما نقل به مضمون می‌کنم. درباره‌ی این‌که اگر در مسیر کسب معارف الهی و علاقمند به عمل به آن ها باشیم ولی موفق به عمل نشویم و در ابتلائات شکست بخوریم و بمیریم در برزخ سیر تکاملی مان ادامه می یابد و آن جا یاد میگیریم. حال سوال من این است که این‌که شنیدن مکرر علم و عمل‌نکردن به آن قساوت قلب می‌آورد چه می‌شود؟ این‌که حجت برایمان تمام شده و مسئولیت ما خیلی بیشتر است چه؟ با وجود این‌که می‌بینم عمل به بسیاری از توصیه‌ها در کلاس درس شما برایم پیش نیامده باز علاقمند به شنیدن هستم و ناتوان در عمل. باتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان قصد و عزم عمل به کاری را در مسیر فطرتش داشته باشد، در برزخ با شخصیتی از خود روبه‌رو می‌شود که آن عمل را انجام داده و از این جهت در روایات داریم نیّت‌ همان عمل است. ولی اگر انسان قصد عمل‌کردن به آنچه باید عمل کند را نداشته باشد گرفتار قساوت قلب می‌شود. موفق باشید
6896
متن پرسش
بنام حق و با سلام حضور استاد گرامی عطف به سوال 6731 جواب شما به سوال دوم در مورد عرفا و غیر معصومین به راحتی قابل پذیرش است اما راجع به انبیاء و اولیاء معصوم که مدار و قطب زمانه خویشند و دنیا و آخرت که همان ظاهر و باطن است، برای آنان ظاهر است و شهود آنان بنحو ( أنّ ) است نه ( کأنّ ) چگونه می تواند وجهی داشته باشد و چگونه می توان فشار مرگ را برای آنان توجیه کرد. لطفا از این زاویه توضیح بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرقی نمی‌کند همین‌که انسان در این دنیا است و بخواهد از این ساحت به آن ساحت برود از جهتی همان‌طور که حضرت یحیی«علیه‌السلام» فرمودند با فشار انتقال از مرحله‌ی مادون به مرحله‌ی مافوق روبه‌رو هستند و این خود یک نحوه سلوک است و ربطی به آن افق «إنَّ» آن‌ها که همواره در دنیا بدان نظر دارند، ندارد. موفق باشید
6828
متن پرسش
با سلام منظور از نامه عمل و داده شدن آن به دست راست و چپ چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمل در قیامت صورت پیدا می‌کند و اگر آن عمل دارای میمنت باشد به وَجه یمین انسان می‌رسد – مطالب را در کتاب معاد دنبال بفرمایید- موفق باشید
6731
متن پرسش
بنام خدا و با سلام 1- منظور از بزاق (تف) انداختن شیطان به روی کافر چیست؟ 2- حضرت یحیی از اولیاء خدا بوده و قبل از فوت به اراده خود مرده بوده پس چرا مرگ اینچنین برایش پر حرارت و سخت بوده است؟ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ثُمّ یَسُلُّ نَفْسَهُ ( ای الْکَافِرُ ) سَلّاً عَنِیفاً ثُمَّ یُوَکِّلُ بِرُوحِهِ ثَلَاثَمِائَةِ شَیْطَانٍ کُلُّهُمْ یَبْزُقُ فِی وَجْهِهِ وَ یَتَأَذَّى بِرُوحِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ جَاءَ إِلَى قَبْرِ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا وَ کَانَ سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ یُحْیِیَهُ لَهُ فَدَعَاهُ فَأَجَابَهُ وَ خَرَجَ إِلَیْهِ مِنَ الْقَبْرِ فَقَالَ لَهُ مَا تُرِیدُ مِنِّی فَقَالَ لَهُ أُرِیدُ أَنْ تُؤْنِسَنِی کَمَا کُنْتَ فِی الدُّنْیَا فَقَالَ لَهُ یَا عِیسَى مَا سَکَنَتْ عَنِّی حَرَارَةُ الْمَوْتِ وَ أَنْتَ تُرِیدُ أَنْ تُعِیدَنِی إِلَى الدُّنْیَا وَ تَعُودَ عَلَیَّ حَرَارَةُ الْمَوْتِ فَتَرَکَهُ فَعَادَ إِلَى قَبْرِهِ
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید منظور از این‌که می‌فر ماید سیصد شیطان بر صورت او آب دهان پرتاب می‌کنند، حکایت تأثیرات تحقیرآمیزی باشد که جلوات شیطانی در دنیا او را تحت تاثیر قرار می‌دادند و حالا ظهور کرده 2- در هر سلوکی که انسان بخواهد از عالمی به عالم دیگر منتقل شود اگر سالک واقعی باشد و عزم سیر از مادون به مافوق در او شدید باشد، با فشاری روبه‌رو می‌شود که ناگریز است آن فشار را تحمل کند تا از گذشته‌ی خود کنده شود و در عالم بالاتر حاضر گردد و از این جهت حضرت یحیی«علیه‌السلام» که از گردنه‌ی مرگ از دنیا و سیر به عقبی گذشته‌اند، به حضرت عیسی«علیه‌السلام» می‌گویند مایل نیستم به دنیا برگردم. موفق باشید
6705
متن پرسش
باسلام 1.اینکه شما سر وجود بحث می کنید و می فرمایید انسان فقط هست می خواستم ببینم در کل نظام هستی یک وجود است یا نه انسان یک وجود دارد خدایک وجود دارد و...؟ 2.سهروردی قائل به اصالت نور است و می گوید وجود اعتباری است و خود وجود هم ظهور است این یعنی چه؟ 3.آیا ائمه(علیهم السلام) به مرگ اخترامی شهید می شوند؟ 4.در روایتی از امام رضا(علیه السلام)داریم که بهشت و جهنم هم اکنون خلق شده اند این روایت چگونه با فرمایش شما جمع می شود که فرمودید بهشت و جهنم ایجاد شده قلب انسان است ما که هنوز آن دنیا نرفتیم تا اعمال ما ظهور بشود؟ 5.بنده کتابهای خویشتن و معاد با صوت و برهان صدیقین را کار کردم حالا می خواهم وارد فلسفه شوم به نظر شما قبل از بدایه الحکمه فلسفه مقدماتی آقای عبودیت و آموزش فلسفه آقای مصباح را بخوانم یانه؟ 6.بسیج حوزه علمیه ما یک کاری را شروع کرده که بر روی تابلوی اعلانات بسیج هر هفته روزنامه کیهان و هفته نامه نه دی و پرتو را و مباحثی پیرامون نقد آقای هاشمی می زند و این کار بامخالفت بعضی از اساتید و طلاب قرار می گیرد حال سئوال اینجاست:آیا کنار این روزنامه ها روزنامه جمهوری و برخی از روزنامه های اصلاح طلب را بزنند یا نه؟2.اصل این کا از ریشه خوب است یانه
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این را باید در مباحث برهان صدیقین دنبال کنید زیرا وقتی وجود تشکیکی شد که دیگر وجودهای متباین معنا ندارد 2- شاید جواب همین سؤال را نیز در مباحث برهان صدیقین بتوانید بیابید چون در آن‌جا عرض می‌شود اصالت ماهیتی که امثال سهروردی و میرداماد معتقدند مغایرتی با اصالت وجود صدرایی ندارد . اصالت وجود صدرا مقابل اصالت ماهیتی که نظر به صورت اشیاء در علم خدا دارد نیست 3.- ائمه«علیهم‌السلام» از اول کامل‌اند و وظیفه‌ی آن‌ها حفظ عصمت است، پس برای آن‌ها مرگ اخترامی به آن معنا که نفس آن‌ها هنوز نیاز به بدن داشته باشد معنا نمی‌دهد 4- در کتاب معاد مفصلاً در این مورد بحث شده. چرا که وجود مراتب عالی مقدم بر مراتب دانی است ولی انسان باید به آن‌جا برسد و در آن حال از آن مرتبه از وجود عالی می‌تواند بهشت و جهنم خود را برای خود ایجاد کند که مفصل آن را باید در مباحث معاد دنبال کنید 5- شاید بدایة الحکمه و نهایة الحکمه جواب‌گو باشند 6- خوب است که طلاب در جریان زمانه‌ی خود در حدّ کلی باشند و به نظرم باید نگاه و جریان مقابل کیهان هم در میان باشد تا طلاب خودشان فکر کنند. موفق باشید
6708
متن پرسش
سلام علیکم. ببخشید چند سوال متفرقه داشتم. 1-آیا این عالم ماده با این وسعت که دانشمندان عدد کهکشان هایش را بی نهایت شمرده اند می تواند بیهوده خلق شود و ما صرف نظر به آخرت از این عالم غافل شویم و توجهی به ان نداشته باشیم؟ به نظر شما آیا همین عالم نشان از اسرار آفرینش ندارد که خدای متعال ما را با همین عالم محشور می کند(مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَفِیهَا نُعِیدُکُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُکُمْ تَارَةً أُخْرَى) 2-اگر حورالعین مجردند و ما که با همین جسمانیت محشور شویم پس آن تلذذ جسمانی را چگونه توجیه می کنند؟ 3-چرا باید چشم باطن بین ما از اول حیات دنیوی بسته باشد و به امید اینکه روزی مجرد از جسم شویم و آن مناظر حقیقی عالم را ببینیم عمریحسرت بکشیم. مگر چه اشکالی داشت که از اول تولد با خدای خود و امام با صورت های حقیقی رابطه برقرار کنیم؟ 4-بنده با مداحی شور در هیئت و حروله حس حضور در محضر امام حسین(ع)به من دست می دهد.آیا این احساس واقعی است یا وهم است؟ 5-خواندم که برای ارتباط با حقیقت هستی ابتدا باید اوهام و خیالات خود را الهی کنیم. مثلا هنگام زیارت امام معصوم(ع) حضرت را آنطور که وصف شده اند تصور کنیم. ولی تا کجا این راه ادامه دارد تا اینکه بتوانیم صدای حضرت را بشنویم. حقیقتا از خیالات نورانی گرچه لذت بخش است اما خسته شده ام. 6-اصلا درک صداها و بوها و صحنه های حقیقی عالم با همین اندام های جسمانی صورت می گیرد؟ 7-آیا واقعا به ظهور امام زمان (عج) نزدیک شده ایم. بیانات بزرگان در این رابطه را چطور تفسیر می کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این عالم خلق شده تا بستری باشد برای تعالی انسان در دنیا و روبه‌روشدن با تعالی کسب‌شده در ابدیت 2- حورالعین وجودشان مثالی است و از این لحاظ دارای وجود شدیدتری هستند و با جسمانیتی کامل‌تر که نقص جسمانیت ماده را ندارند در آن عالم حضور دارند3- انسان باید برای به‌دست‌آوردن کمالات، خودش زحمت بکشد 4- نمی‌دانم چون چنین تجربه‌ای نداشتم. باید روح عبودیت را در ما بیفزاید 5- زیارت جامعه‌ی کبیره معرفت درستی در مورد جایگاه امامان معصوم«علیهم‌السلام» به ما می‌دهد 6- خیر 7- نمی‌دانم. موفق باشید
6684
متن پرسش
با سلام گویا نظر علامه طباطبایی این است که همین بدن دنیوی با حرکت جوهری تبدیل به بدن مثالی می شود ولی حضرت امام خمینی این نظر را صحیح نمی دانند. قضیه چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده تفاوتی در نظر این بزرگان ندیدم شاید تعبیرات چنین باشد. همه متوجه‌اند که باید بدن برزخی و قیامتی از طریق اراده‌های ما ایجاد شود. موفق باشید
6579
متن پرسش
سلام علیکم 1-تکامل برزخی داریم؟ اگر بله با چه توجیه فلسفی ای. 2- ماهیت علم و آگاهی چیست؟آیا حضور شی یا صورت آن نزد عالم دلیل لازم است یا کافی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تکامل در برزخ در حدّ رفع حجاب است ولی این‌که در آن‌جا نیز اراده‌ای باشد که انسان بتواند شخصیت جدیدی برای خود شکل بدهد، نه 2- علم یا آگاهی یک موضوع وجودی است که تعریف‌بردار نیست، خودش در نزد شما خود را معنا می‌کند. حضور شیئ نزد ما همان علم ما است، در واقع صورت علمی شیئ نزد عالم است و نه چیز دیگر. پس همان صورت دلیل کافی علم ما است. موفق باشید
6484
متن پرسش
سلام خسته نباشید . ببخشید دو سوال داشتم و آن این که 1. سه موضوع (خداشناسی ، امام شناسی ، معاد شناسی) برای مطالعه و شناخت این موضوعات آیا ترتیب خاصی را باید رعایت کرد یا نه هر سه در عرض هم هستند هر کدام را شروع کنیم مشکلی نیست ؟ و همچنین من در این سه موضوع کتاب های آقای طهرانی را تهیه نمودم ، از نظر شما کتاب جامعی می باشد و اگر در این زمینه کتاب های دیگری می شناسید لطفا معرفی نمایید . 2. در مورد اسلام شناسی اگر کتاب های جامع و کاملی می شناسید لطف می کنید و معرفی نمایید ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» فرموده بودند با فهم معاد، زمینه‌ی ضرورت نبوت بهتر فراهم می‌شود و لذا خوب است که بعد از خداشناسی از معاد شروع کنید و بعد به بحث نبوت و امامت بپردازید. آیت‌اللّه طهرانی نکات خوبی در کتاب‌های خود متذکر می‌شوند. موفق باشید
6454
متن پرسش
سلام بر استاد ارجمند - با توجه به علقه ای که بین روح و جسم حتی پس از مرگ وجود دارد و روح حالات جسم را درک می کند آیا اهدا اعضا افرادی که مرگ مغزی شد ه اند، به روح آنان فشار وار نمی کند ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً نیز عرایضی در این مورد داشته‌ام. بنده با نظر شما موافقم. موفق باشید
6408
متن پرسش
با سلام شما در جواب سوالی فرموده اید:با همان اراده‌ی الهی که شکل موز و خرمای این دنیا شکل گرفته مؤمنین در بهشت به اراده‌ی الهی و با همان تصور متعالی خداوند که منجر به ایجاد موز و خرما شده، آن‌ها در بهشت میوه‌های بهشتی خود را ایجاد می‌کنند.منظور از تصور متعالی خداوند چیست؟با سپاس فراوان از محضر استاد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر عملی مبتنی بر تصوری است و عمل ایجاد موجوداتِ کامل مبتنی بر تصور کامل و متعالی است. این میوه‌هایی که شما در اوج نظم و زیبایی ملاحظه می‌کنید توسط خداوند خلق شده، حال مؤمنین در بهشت که دارای عالی‌ترین تصور هستند میوه‌های بهشتی را مطابق آن تصور خلق می‌کنند با این تفاوت که آن میوه‌ها لازم نیست تا ضعف مادی‌بودن همراه گردد. موفق باشید
6410
متن پرسش
با سلام بزرگی میگفت بر طبق حدیثی که در من لا یحضره الفقیه است وقتییک پیغمبر یا وصی پیغمبر از دنیا میرود خداوند متعال بدنشان را به آسمان می برد حتی گوشت و استخوان و پوستش را،اگر این روایت درست است به چه معناست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم روح بزرگ اولیاء در عالی‌ترین درجات عالم اعلاء برده می‌شود ولی نمی‌دانم گوشت و استخوان آن‌ها را هم می‌برند یا نه. حدیث را بفرمایید تا روی آن فکر کنم. موفق باشید
6415
متن پرسش
با سلام منظور از روایتی که میفرماید غیر از مومنین محض و کافرین محض سوال و جواب قبر ندارند چیست؟گویا اعتقاد بعضی علما عکس این مسئله است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها مؤمن محض که انسان های معصوم باشند و کافر محض سؤال و جواب ندارند، زیرا کافر محض که تکلیفش معلوم است دیگر سؤال و جوابی ندارد برای آن‌که تکلیفش معلوم شود همان‌طور مؤمن محض که هیچ کوتاهی نداشته که با سؤال و جواب بخواهد کوتاهی خود را توجیه کند و پنهانِ شخصیت خود را آشکار کند. موفق باشید
6421
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر الف)عالم برزخ عالمیست که به ماننند عالم خواب شکل و صورت در آن وجود دارد آیا عالم قیامت که عالمی مافوق برزخ هم هست شکل و صورتی هست یا شبیه درک عقلی است که فقط صور کلیه موجود است که شکل و اندازه هم ندارد؟اگر این مطلب صحیح است پس توصیفاتی که از بهشت در قیامت داده شده یا صورت محشور شدن انسانها به صورت حیوانات چه میشود؟تفاوت آن بهشتها با مقام عند ملیک مقتدر که صورتی ندارد چیست؟ ب)آیا ملائکه ای هستند که حد وجود آنها قیامتی نباشد یا چون عالم قیامت عالم عقل است و ملائکه هم عقل محضند نمیشود حد وجودآنها برزخ باشد اما میتوانند جلوه برزخی و حتی دنیایی هم داشته باشند؟ ج)تجرد ملائکه ای که هر قطره باران به تجلی آنها نازل میشود با تجرد جبرئیل تفاوت دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم قیامت مراتب مختلف دارد بدین معنا که در یک مرتبه صورت‌های متعالی هست که در عین آن‌که مانند برزخ صورت در میان است ولی صورت‌هایی بسی زلال‌تر و شدیدتر از صورت‌های برزخی، چه برای اهل بهشت و چه برای اهل جهنم، ولی مقامات بالاتر از صورت که همان مقامات عقلی باشد نیز در قیامت هست که مؤمنین در یک لحظه در عین آن‌که در بهشت هستند در عوالم بالاتر نیز بدون هرگونه حجابی حاضرند که همان مقام «عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِر» است. ملائکه‌ی برزخی همان نکیر و منکرند و یا اعمال حسنه‌ی شما که به صورت ملک در برزخ به سراغ شما می‌آیند. پس ملائکه؛ جلوه‌ی برزخی دارند و دنیا نیز مظاهری دارد که ملائکه از آن مظاهر ظاهر می‌شوند مثل قوه‌ی بینایی شما که در چشم ظاهر می‌شود ملائکه در حرم ائمه«علیهم‌السلام» ظاهر می‌شوند. آری تجرد ملائکه شدت و ضعف دارد. موفق باشید
6354
متن پرسش
سلام.با توجه به این که زمان مربوطبه عالم ماده می باشد وبعد از مرگ ودربرزخ زمان موجود نیست وهرکس هم با توجه به امیال وتعلقاتی که به عالم برزخ داشته درآن می ماند ومثلا برخی 70هزارسال یا بیشتر.با این مقدمات حضرات معصومین(ع)بعداز شهادتشان به برزخ می روند ودرآنجا توقفی دارند ویا یک سره به قیامت می روند ویا فوق این حرفها می باشند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «اَلآنَ قیامتی قائم» و همین حالا آن حضرت از برزخ گذشته‌اند، می‌توان گفت حضرات معصومین به یک معنا خودشان صاحب قیامت‌اند که در سوره‌ی اعراف تعبیر «وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجال‏» را کرده که امام صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: مائیم آن‌هایی که بر اعراف‌اند. زیرا رجالی که بر اعراف‌اند اذن می‌دهند چه کسی به بهشت برود و چه کسی به بهشت نرود. موفق باشید
6334
متن پرسش
ایا وقتی ما از دنیا به برزخ منتقل می شویم مردی و زن بودن ما از بین می رود؟ یعنی آیا زن و مرد بودن ما مربوط به عالم ماده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت‌اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» در کتاب «زن در آینه‌ی جمال و جلال» این را خوب روشن می‌کنند که مردبودن و زن‌بودن مربوط به بدن است و روح انسان‌ها ماوراء بدنشان قرار دارد و در برزخ و قیامت که انسان‌ها با بدنی مطابق عقاید و اعمالشان روبه‌رو هستند دیگر زن و مردبودن معنا ندارد. موفق باشید
نمایش چاپی