متن پرسش
سلام علیکم استاد:
امیدوارم خبط و خطای بنده را پیشاپیش ببخشید.
استاد بنده با اعتراف به این که تمام چهارچوب های دین فهمی خود را مدیون شما هستم، ولی چه سود که از چهارچوب های اساسی شما پاسداشت تفکر است و مقلد نساخته اید تا به به بگوییم و رد شویم. حقیر نوع نگاه تاریخی شما به مسائل را درک نمی کنم. به بیانی اساسا نگاه فلسفی نهفته در تحلیل های سیاسی شما که تاریخ را مدام رو به جلو می دانید را به هیچ عنوان قابل پذیرش نمی دانم. می خواهم مثال های نوع مواجهه این چنینی شما را عرض کنم.
روشن ترین مثال بحث آقای سید محمد خاتمی رییس جمهور پیشین است. شما مدام سعی دارید بفرمایید ایشان یک گام رو به جلو نسبت به دولت موقت بوده و نباید او را با موسوی هم طراز دانست. مثال روشن این مسئله این است که شما هم حتما مستحضر شده اید که رهبر انقلاب اجازه عیادت خاتمی از ایشان را در بیمارستان را با این استدلال که «خاتمی باغی بر نظام است» نفرموده اند. امری که بنده حقیر تصور می کنم شما صرفا بنا به دلایل فلسفی تان به تاریخ حاضر به پذیرش آن نبوده اید. تاریخ می تواند در صورت عدم حضور مومنان و پرداخت هزینه های پیشرفت آن به عقب گردی های مبهوت کننده ای دچار شود. احساس می کنم (تنها احساس) شما ابتدا تاریخ را رو به جلو می دانید و با این پیش فرض وقایع را بر آن منطبق می کنید و این قابل پذیرش نیست.
خاتمی را رهبر انقلاب سعی داشتند نجات دهند؛ اما آن چه حاصل شد نقش اساسی ایشان در سردمداری فتنه بود. اینکه دیگر قابل کتمان نیست. نمونه واضح آن پیشنهاد رفراندوم انتخابات 88 بود که طرحی کاملا واضح برای نابودی قانون اساسی بود و رهبر انقلاب هوشمندانه آن را به طور کامل نادیده گرفتند.
نوع نگاه شما به توافق ژنو و لوزان نیز از همین سنخ است. بگذارید از جایی شروع کنم که سخنان صریح رهبر انقلاب به عنوان قاضی موجود باشد؛ شما توافق سعدآباد، بروکسل و پاریس را چگونه ارزیابی می فرمایید؟ توافقاتی سراسر عقب نشینی های بی مورد که انقلاب اسلامی را به مدت دو سال گیر انداختند و رهبر انقلاب از آن به عنوان تجربه تاریخی ذکر کردند. می خواهیم منظورم را بیشتر روشن کنم؛ یک موقع است فردی تهدیدی را تولید می کند و فرد دیگر آن تهدید را تبدیل به فرصتی عظیم می کند، ساده لوحانه نیست دست کسی که تهدید را تولید کرده است ببوسیم و بگوییم جنابعالی علت مادی این فرصت عظیم بوده اید؟ توافقات سه گانه روحانی در زمان اصلاحات یک اشتباه استراتژیک بود که یکی از عوامل مهم کش دار شدن مسئله هسته ای شد که نیاز به توضیح دارد و رهبر انقلاب برای اولین بار در سیاست خارجی وارد شد و از خودش برای این کار هزینه کرد. هزینه کرد رهبر انقلاب خوب بود یا بد؟ قطعا نباید رهبر انقلاب را وارد این مسائل کرد و ایشان باید کل امت اسلام را در بعد کلان هدایت فرماید. همان روز امثال «ویلیام کریستول» این توافقات را پیروزی دیپلماتیک ایران می خواندند و اسراییل ضجه می زد که اروپا به ایران باج داد، ایران پیروز شد ولی حقیقت ماجرا چه بود؟ به قول رهبر انقلاب جز یک سری عقب نشینی مداوم حاصلی برای ملت ایران نداشت.
همین دستاوردها را می توان برای آن توافقات ننگین هم بر شمرد. آن روز هم از جمله دستاوردهای توافق را عدم تحریم ایران و عدم حمله آمریکا به ایران!!! برشمردند و متاسفانه در مناظرات هم تکرار شد که ما مرد خاتمه جنگیم!!! به عبارتی استاد نمی دانم شما آن روز چه موضعی گرفته اید ولی با این نگاه می توانستید بگویید؛ به به ما خودمان را تصمیم گیر جهان معرفی کرده ایم؛(از مردی پرسیدند تصمیم گیری خانه شما چگونه است؟ گفته بود حرف آخر را من می زنم و می گویم « چشم») ما در جهان غرب حضور یافتیم؛ انقلاب وارد جهان جدید شد، ما ایران هراسی را شکستیم و به مخالفان حمله کنید که چرا جوانب موضوع را در نظر نمی گیرد و محذورات دولت را درک نمی کنید. اینها ذهنیاتی که بیش از آنکه بویی از واقعیت داشته باشد برای مانور سیاسی خوب است.
جالب است بدانید ظریف در اوایل و قبل از توافق ژنو در پاسخ به پرسشی مبنی بر این که چارچوب توافق شما چیست؟ فرموده بودند همان ها که در بروکسل و پاریس گفتیم. این محل تامل نیست، حالا شما «همدلی و همزبانی» را پتک کرده اید و بر سر شاگردان خود می کوبید؟ همدلی مگر امر دستوری است، ما را در جریان جزئیات قرار دادند و یا پاسخ سوالات ما را داده اند و یا مدام فحش و بد و بیراه نشنیده ایم که حالا شما می فرمایید همدل باشید. همدلیم که می گوییم آقایان حقوقدان باسواد شجاع و شیردل این راه حل هایی که به آن دست یافته اید نابوده کننده بسیاری از ظرفیت های انقلاب است. آمریکا در اوج استیصال است؛ شما به راهبرد آینده وست پوینت اوباما مراجعه بفرمایید، یک تمدن در زمان زوال باید چنین راهبردی را تدوین کند. بعد می گویند دنیا، جامعه جهانی، قدرت های بزرگ و ...
استاد بنده نه فکت شیت آمریکایی و نه سخنان ظریف را مورد استناد قرار نمی دهم ولی خود بیانیه لوزان هیچ حق غنی سازی را برای ایران در نظر نمی گیرد مگر در حد نمایشی، سمبلیک، به شدت محدود و بدون هیچ گونه صرفه اقتصادی و بدون هیچ گونه افق روشن
هیچ حق تحقیق و توسعه ای برای ایران در نظر گرفته نشده است، چرا که قرار است کارخانه تولید سانتریفوژ ایران تعطیل شود و این بدان معناست که عملا ما فقط حق طراحی مفهومی داریم و گرنه کارخانه ای نیست که بتوان آن طراحی مفهومی را در عالم واقع در سطح صنعتی نشان دهیم و این همان معنای قید «تعیین سطح تحقیقات» توسط 5+1 است.
توافق لوزان از باب عقب نشینی های راهبردی از مسائل کلیدی هسته ای به شدت بغرنج تر از ژنو است و از باب ابهام آلودگی، قابلیت تفسیر های متفاوت و عدم شفافیت در تکالیف آمریکا بسیار وضع اسفناک تری نسبت به ژنو دارد. ادعای شما نسبت به این که تیم مذاکرهکننده با فرض عدم اعتماد به آمریکا جلو رفتند و در نتیجه «خطاهایی که در قرارداد ژنو به جهت اعتماد به آمریکا پیش آمد در این قرارداد جلویش تا حدّی گرفته شده است» کاملا بی مبناست و یک خوش خیالی است. اوج اعتماد به آمریکا را می توان در عدم همزمانی انجام تعهدات – برخلاف تاکید رهبری - و موکول کردن جزای تعلیق اجرای تحریم ها به شرط محال تایید راستی آزمایی های آژانس دانست. البته اگر این اتفاق افتاده بود و با فرض عدم اعتماد قرارداد بسته بودند فوق العاده بود و دلواپسان همایش «ظریف دلاور هسته ای» را برگزار می کردند ولی نمی توانیم چشمان را به روی واقعیات ببندیم و بخواهیم با انگاره های فلسفه تاریخی ساده لوح باشیم. بگذاریم و بگذریم استاد ولی ما از شما آموخته ایم که «ذات انقلاب اراده الهی است که می خواهد تاریخ جدید محمدی را شروع کند و در این راه باید جماعتی حاضر شوند تا دست الهی با آن پیچ تاریخی را به سمت کوچه های مدینه برگرداند.»
استاد ما از آرمانها کوتاه نمی آییم؛ حتی اگر مجبورمان کنند برای نفس کشیدن هم هزینه دهیم و مگر این راهی نیست که در هم عهدی با انقلاب آدرس آن را فرموده بودید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «چه خوش سید دلم کردی بنازم چشم مستت را / که کس آهوی وحشی را از این خوشتر نمیگیرد». قسمتهای آخر نوشتهتان که متوجهاید انقلاب اسلامی ارادهی الهی است در این تاریخ که میخواهد توحید محمدی«صلواتاللّهعلیهوآله» را بر عالم حاکم کند؛ تمام امید من و شما و عامل همزبانی و همدلی واقعی من و شما است و اصل نوشتهتان صورت آزاداندیشی زیبایی است که هرگز نمیخواهم با سخنان خود بر نظر آن جنابعالی غالب شوم. بنده معتقدم زمان ما شبیه زمان سقراط است که باید با گفتمانها و دایلوگهای طولانی مطلب را از اجمال به تفصیل آوریم. در مورد رابطه با به تفصیلآوردن عرایضام: 1- بنده هرگز معتقد به خطیبودن تاریخ نیستم و در این مورد عرایضی داشتهام ولی معتقدم حال که انقلاب اسلامی یعنی توحید محمدی«صلواتاللّهعلیهوآله» در این تاریخ ظهور کرده، دشمنان توحید نمیتوانند آن را به حاشیه ببرند، آنها عِرض خود را میبرند و زحمت ما میدارند و این به معنای آن نیست که جریانهای مخالف انقلاب را تطهیر کنیم، بلکه متوجه حضور انقلاب در صحنه صحنهی تاریخی شویم که در آن قرار داریم تا دچار افراط و تفریط نشویم. در این مورد رهبری عزیز را حجت میدانم و لذا وقتی میفرمایند باید همدلی و همزبانی بین دولت و مردم انجام گیرد؛ نمیگویم این تنها وظیفهی دولت است، بلکه برای خودم وظیفهای را ترسیم میکنم و دولت هم اگر بخواهد در ذیل نور حجت دوران قرار گیرد باید برای خود وظیفهای در این رابطه تعیین کند. نمیدانم چرا میفرمایید بنده «همدلی و همزبانی» را پتک کردهام بر سر رفقا؟!! چرا نمیگویید طاهرزاده متذکر این توصیهی مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» است تا ما روی موضوع فکر کنیم؟! سعی بنده آن بوده که صورتهایی که باید روی این موضوع فکر کرد را نشان دهم. بحث بر سر ضعفهای گذشته که آقای روحانی هم در آن شرکت داشتند و خودشان هم معتقدند کلاه سرشان رفته، نیست. بحث بر سر تأکید مقام معظم رهبری است که تیم مذاکرهکننده را درست ببینیم. شما ملاحظه کنید رهبری عزیز در صحبت اخیرشان در مورد بیانیهی لوزان دوبار بر قابل اعتمادبودن تیم مذاکرهکننده تأکید کردند. فرمودند: «از مذاکرهکنندگان هم با همهی وجود حمایت کردم، الآن هم حمایت میکنم». سپس در نکتهی سوم سخنان خود باز میفرمایند: «همانطور که عرض کردم بنده به مجریان اعتماد دارم، این را شما بدانید، این آقایانی که مشغول کار هستند، اینها افرادی هستند مورد اعتماد ما، من در مورد آنها هیچ تردیدی ندارم ...». آیا به این سخنان رهبری عزیز فکر کردهاید تا در ذیل آن به موضوع نگاه شود؟ در مورد قرارداد یا بیانیهی لوزان نظر رهبری آن است که نباید مبالغه کرد. فرمودند: «بعضی ستایش میکنند، بعضی هم مخالفت میکنند، به اعتقاد بنده مبالغه نباید کرد» در حالیکه فضای سخن نیروهای اصولگرا از جمله سخن شما فضای مخالفتِ شدید است و این آن نیست که به ما کمک کند و همدلی را چون گل رشد دهد! در حالیکه مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» فرمودند: «همدلی را باید رشد داد». آری سخن به درازا کشید، به فهم و بصیرت شما اطمینان دارم که متوجه هستید بنده چه میگویم و این عرایض بنده را حمل بر تطهیرکردن دولت قلمداد نمیکنید، در حالیکه امثال بنده در رابطه با اهدافی که انقلاب اسلامی به دنبال آن است، با نگاه دولت تفاوت اصولی داریم. با توجه به اینکه یکی از کابران که همچون شما دلسوختهی انقلاب است در سؤال شمارهی 11852 از وجوه دیگر از دست بنده عصبانی است وجهی دیگر از تفصیل عرایض خودم را در جواب آن سؤال مطرح میکنم و در اینجا نظر عزیزان را به خلاصهی سخن جناب آقای دکتر مهدی فضائلی و خلاصهی مقالهای که در سایت رجانیوز مطرح شده است، جلب مینمایم: دکتر فضائلی میفرماید: « چنین به نظر میرسد که شعار سال ٩٤ در همین آغاز سال، تحتالشعاع مذاکرات لوزان و بیانیه سوئیس قرار گرفت و آنگونه که شایسته بود مورد توجه و تبیین واقع نشد؛ البته از سوی دیگر ضرورت و تا حدودی چرایی انتخاب آن در همین ماجرا تا حدودی آشکار گردید.
نخستین سؤالی که به ذهن خطور می کند فلسفه و چرایی انتخاب این شعار برای سال جاری است، بخصوص که شاید در وهله اول و برای برخی این انتخاب قدری دور از انتظار بود چرا که نتیجه این شعار را بیشتر در سبد دولت می دیدند! غافل از این که رهبری نظام فارغ از گرایش ها و دسته بندی های رایج سیاسی و صرفا مبتنی بر مصالح و منافع ملی گام برمی دارد و همگان را نیز به همین نگاه فرامی خواند، در این جملات رهبری که در یکم فروردین امسال و در جوار ملکوتی حضرت ثامن الحجج(ع) بیان شد، دقت کنید: «در جامعه ما، در کشور عزیز و پهناور ما، اسلام با هر منشأ اجتماعی افراد و با هر سلیقه اجتماعی، از همه ما انسجام، هم افزایی و به یکدیگر کمک کردن را می خواهد.
دولت ها در نظام اسلامی باید مورد حمایت مردم قرار بگیرند؛ حتّی از سوی آن کسانی که به این شخص خاص در دولت رأی ندادند هم باید مورد پشتیبانی و حمایت قرار بگیرند؛ این حرفِ حقیقی و چکیده معنای انسجام اجتماعی و ملّی در کشور اسلامی ماست.
اما چرایی این نامگذاری؛ رهبر انقلاب در همین سخنرانی اول فروردین در حرم رضوی به نوعی پاسخ این پرسش را این گونه دادند: «همه باید به عنوان یک واحد، با دولتی که مسئول کار و بر سر کار است اتحاد کلمه نشان بدهند و به آن کمک کنند؛ مخصوصا در آن مواردی که کشور با مسائل مهم و چالش های مهمی روبه روست.»
و در بخش دیگر همین بیانات مجددا فرمودند: «عرض کردیم این وقتی اهمیت پیدا می کند که فرصت های بزرگی در اختیار است و چالش های بزرگی را انسان انتظار می برد؛ امروز از همین روزها است. امروز، هم فرصت های بسیار بزرگی داریم، هم چالش هایی در پیش روی ماست که بایستی با این چالش ها برخورد کنیم و با کمک این فرصت ها، بر این چالش ها به توفیق الهی پیروز بشویم.» بنابراین علت انتخاب این عنوان برای سال جاری، در پیش بودن فرصت ها و چالش های بزرگ است.
اقتصاد ملی که دشمن چند سالی است با تمرکز و ایجاد اخلال در آن در پی اهداف سیاسی خود و تحریک مردم و ایجاد آشوب است، موضوع هسته ای که باز هم دشمن، متجاوز از یک دهه است آن را بهانه قرار داده و می کوشد تا هم ما را از این فناوری محروم سازد و هم در استقلال سیاسی و غرور ملی ما خلل وارد کند، انتخابات مجالس خبرگان رهبری و شورای اسلامی که همچون همیشه حساس و تعیین کننده خواهند بود و دشمن کوشش خواهد کرد تا آن را به چالش و تهدید تبدیل کند و سرانجام برنامه ششم توسعه، مهم ترین موضوعات و رویدادهای سال جاری هستند که فرصت ها و چالش های پیش رو متناسب با رفتار ما از دل آنها سر برمی آورد و همه آنها نیازمند همدلی و همزبانی اند تا بتوانیم از فرصت آنها حداکثر استفاده را ببریم و بر بعد چالشی آنها با حداقل هزینه تفوق یابیم.
پرسش دوم، چگونگی تحقق این شعار است. طبیعتا راهکارهای متفاوتی متناسب با موضوعات برای تحقق همدلی و همزبانی دولت و ملت وجود دارد که هر کدام در جای خود باید مورد بررسی قرار گیرد، اما به طور مثال، در عرصه اقتصاد می توان با همدلی با مردم به توانمندی ها و استعدادهای درونی نظام و مردم اتکا و آن را به یک فرصت بی نظیر تبدیل کرد و می توان علاوه بر پذیرش خفت و زیرپا گذاشتن عزت و غرور ملی، همواره کشور را در معرض تهدید تحریم دشمن قرار داد.
منتقدان دولت و دولت یا می توانند نگاه خصم آلود به یکدیگر داشته باشند و یکی در جهت تخریب دولت و بی اعتماد کردن مردم به دولت گام بردارد و آن دیگری هم منتقدانش را آماج تعابیر زشت و اهانت آمیز قرار دهد و به گونه ای رفتار کند که این احساس تقویت شود که دولت با دشمنان این ملت تعامل سازنده در پیش گرفته است و با منتقدان دلسوز داخلی به تخاصم روی آورده است یا هردو با حفظ موضع اما با رعایت اخلاق و جوانمردی و انصاف، تعامل با هم را در دستور کار قرار دهند.
به هر حال، نخستین روزهای سال ٩٤ را می گذرانیم و اگر چه با سرعت سپری خواهد شد اما هنوز تا پایان سال روزهای زیادی مانده است، امید آن که هم دولت و هم ملت بویژه جریان های سیاسی و خواص، ضمن بی تفاوت نبودن، نظارت کردن، انتقاد کردن و تذکر دادن در چارچوب منطقی و با اهتمام در مسائل اساسی کشور، خشم مقدس خود را در مقابل دشمن به کار گیرند و در داخل همدل و همزبان باشند تا رهنمود قرآنی «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» نمود عینی پیدا کند. «مهدی فضائلی»
رجا نیوز در مقاله ای تحت عنوان: «نظامسازی اجتماعی، نتیجهی ارتباط دوسویهی دولت و ملت » می گوید: نظام سازی گوهری است که از دل دریای جامعه بیرون کشیده میشود و صیاد ماهری میخواهد که بتواند آن را بیرون بکشد. نظام انقلاب اسلامی که با وجود موانع سیاسی و نظامی بسیار، تا امروز بر ثبات و کارایی خود افزوده است، به بازآفرینی خویش در نسلهای آینده نیاز دارد و این مهم، در سخنان رهبر معظم نظام در آغاز سال ۱۳۹۴ در مشهد، مورد تأکید قرار گرفته است و این نشان میدهد تحولی درونی در جریان است. تحولی که مقصود آن، بازآفرینی و در صورت لزوم، واسازی نقشها و کارکردهای نظام اجتماعی بهمنظور تداوم و بهبود عملکرد نظام است. نصرت الهی در متن نظام اجتماعی اسلامی تحقق یابد و به افزایش انسجام اجتماعی معطوف است و این انسجام در حمایت مردم از دولت و خدمت دولت به مردم یا همان همدلی و همزبانی این دو دیده شده است که با یکپارچگی مردم و پشتیبانی آنان از دولت قانونی و نیز انتقاد برپایهی منطق و نه اهانت و تحقیر، ممکن میگردد. رویهمرفته، انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان آحاد مردم، نقطهی اتکای نظام اسلامی دانسته شده است. نه همان اندازه که نظامسازی ضرورت دارد؛ انسجام بین نیروهای انقلاب نیز ضرورت دارد، اگر انسجام اجتماعی کافی نباشد، اگر در میان مردم و یا در رابطهی میان مردم و دولت، فضای تنشآلود، اعم از استبداد، تهدید، توهین، تحقیر یا بیتفاوتی برقرار باشد، راهی به عدالت و پیشرفت نخواهیم یافت. اینک باید ببینیم که نظام اجتماعی چیست و چگونه ممکن است نسلبهنسل تداوم و بهبود یابد، بدون آنکه درگیر خشونت و فروپاشی شود.
ارزشها، گرایشهای مشترک و عنصری اخلاقی و سببساز همبستگی جامعهاند، از مهمترین آسیبها برای انسجام نظام اجتماعی این است که ارزشهای آن تضعیف شوند. مسئولانی که وظیفهی حفظ ارزشها را برعهده دارند، میبایست هنر آفرینش هنجارهای متناسب با محیط را داشته باشند. ارزشها روح قوانین اجتماعیاند. هرچه این اهداف بیشتر مورد پذیرش افراد جامعه باشند و وسایل رسیدن به این اهداف نیز بیشتر مورد توافق باشند، افراد جامعه همنواتر و انسجام نظام اجتماعی بیشتر و سطح تنش در جامعه کمتر است. معنای همدلی و همزبانی نیز جز این نیست. همدلی حکایت از ارزشهای مشترک و خواست درونی دارد.
رهبری اشاره نمودند. بزرگترین معروفها عبارت هستند از: نظامسازی، اعتلای فرهنگی، سلامت اخلاقی، سلامت محیط خانواده، فرزندآوری به شرط تربیت درست و فراهم آوردن امکانات برای نسل بعد، رونق دادن اقتصاد و تولید و ایجاد عدالت اقتصادی، گسترش علم و فناوری، ایجاد عدالت قضایی، وحدتآفرینی در ملت، اقتدارآفرینی برای کشور و از این قبیل امور. موفق باشید.