بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: رسول اکرم«صلوات الله علیه و آله السلام»

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26229
متن پرسش
سلام علیکم: منظور از آسمان های هفت گانه معنوی که پیامبر در شب معراج عروج کردند چیست؟ لاهوت، ملکوت، جبروت و ناسوت که چهارتاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً منظور از هفت آسمان، مراتبِ عالیه‌ی وجود می‌باشد و حکایت از کثرت آن مراتب دارد. موفق باشید

26201
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ به تعبیر «صهیونیسم اسلامی» و اشاره ای که به سخنان دختر شهید حاج قاسم سلیمانی (رضوان الله علیه) داشتید، نکات مهمی بود. اما برای شخص من که در کار فرهنگی مشغولم همچنان ابهاماتی وجود دارد. ما برای جذب مع الاسف خیلی اوقات حاضر می شویم به طبع و ذائقه افراد هر چند غلط بیشتر از اصول بنیادین اعتقادی توجه کنیم و به خاطر همین خیلی اوقات بجای اینکه سخن زیبا بگوییم، زیبا سخن می گوییم که خب محتوای کلام در تعارض با همان اصول است. بهتر بگویم، خیلی از ما بخاطر جذب حاضریم به تهمت زدن و مرور گذشته با بدبینی و به تضعیف بسیاری از مباحث معرفتی رو بیاریم و اصول مان را کمرنگ یا بصورت زیادی به محاق ببریم. اما بلای دیگر این است که گاهی بدون نظم و انسجام و سناریو همچنین درک و استفاده درست از ابزاری مثل فضای مجازی، قصد داریم افراد را جذب کرده و حتی گاهی به نحوی سخن می گوییم و می خواهیم در عین جذب روی اصول پافشاری کنیم که ظرفیت سوء استفاده و تقطیع و استفاده علیه معارف اهل بیت و انقلاب پیش بیاید و جوی ضد جبهه وسیع و با آغوش باز نهضت مان شکل بگیرد. اما ایراد اساسی به نظرم این است که ما علیرغم تاکید مداوم به گفتمان رهبری و ارادت به ایشان، واقعاً روی منظومه فکری آقا تمرکز نکردیم و فعالیت های فرهنگی ما مبتنی بر سیر مورد اشاره ولی فقیه در بیانات و آثارشون نیست و حتی گام دوم را هم آنچنان که هست گاهی نمی بینیم بلکه آنچه برای دعواهای داخلی یا همان روند ماضی می خواهیم، تحلیل می کنیم و آن وقت به جان هم می افتیم که تو به اصول در جذب توجه نداری و کم توجه به اعتقادات ریشه ای هستی یا بگوییم تو نمی دانی باید چگونه از اصول دفاع کنی و به افراط می رسی و هزینه ساز می شوی و ... .این چیزی است که با تجارب خودم و درکی که از پاسخ شما و مطالب تان در کتاب عقل و ادب داشتم، بدست آمده و امیدوارم بتوانیم در شان گام دوم انقلاب، به نحوی کار فرهنگی کنیم که در عین تقویت پایه های معرفتی و توجه به عالم انسان موحد، با انسجام و طراحی گام به گام و استفاده بجا از ابزارهای مقتضی، یاور جبهه فرهنگی انقلاب و رهبر عزیز باشیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند: «بُعِثْتُ بِالْحَنِیفِیةِ السمْحَةِ السهْلَةِ؛» من به آیین استوار و بدون انحراف و راحت و آسان مبعوث شده‌ام. پس باید بدون نفی اصول توحیدی، باید با مردم مدارا کرد به همان روشی که رهبر معظم انقلاب پیشه کرده‌اند واخیرا در حکم خود به امام جمعه‌ی بندرعباس فرمودند: تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن و رویِ گشاده و دست مهربان با عموم طبقات؛ توصیه‌ی مؤکد اینجانب است. توفیقات شما را از خداوند متعال مسألت می‌کنم. سیّد علی خامنه‌ای۲۶ تیرماه ۱۳۹۸.

موفق باشید

26080
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز جناب آقای طاهر زاده: غرض، یکی از مفسرین عزیز اخیرا طی تفسیری که در ذیل آیه «ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» در سوره نجم تفسیر فرمودند، اشاره کردند که معنی «ما ینطق عن الهوی» مربوط به مباحث اخذ وحی و ارتباطشان با خداست و نه در حالت عادی؛ و مثال می زدند که مثلا وقتی جناب رسول الله، وقتی از همسرشان غذا می خواستند شامل «ما ینطق ....» نمی‌شود؛ سوال این است که اگر این نظریه را بپذیریم، پس یعنی جناب رسول الله می‌توانند در حالت غیر وحی، رفتار عادی از ایشان سر بزند، و در این حال شاید بتوان گفت که رفتارش با هوا عجین باشد! لطفا تبیین بفرمایید که آیا چنین است یا خیر یعنی اینکه «ماینطق ... » برای پیامبر مطلق مطرح است یا نسبی؟ و آیا اگر نسبیت را بپذیریم خیلی از اعوجات در مورد پیامبر از جمله دیدگاه مثلا امثال سروش به اثبات نمی رسد؟! توضیح بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم وقتی قرآن به قلب پیامبر خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نازل شده و با توجه به این‌که قلب انسان تمام وجودِ انسان است؛ شخصیت پیامبر، قرآنی می‌شود و تمام حرکات و افکار آن حضرت مطابق نور قرآن می‌گردد و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «نَزَل به الرّوح الامین علی قلبک» یعنی آن قرآن بر قلب تو ای پیامبر توسط روح الامین نازل می‌شود. موفق باشید    

26027
متن پرسش
سلام: در ادامه پرسش شماره ۲۶۰۲۰ شما در جلسه ۲۲ مبانی نظری عرفان فرمودید جبرائیل با ششصد بال در خیال حضرت ظاهر شدند و این نشان می دهد انسان کامل از عالم خیال بیرون نیست و این دیگر برایتان حل می شود که چرا از یه جا دیگر جبرائیل نمی تواند جلوتر برود زیرا پیامبر می خواهند از مقام خیال جلوتر روند و به مقام وحدانی نائل شوند جایی که «دیگر مرتبه خیال نباشد » و توحید به عالی ترین شکل ظهور کند طبق فرمایش شما پیامبر جایی رفت که دیگر مرتبه خیال نیست، حال چگونه در این مرتبه که خیال نیست حقایق را مشاهده می کردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر این حقیر در آن روایت و جریان نظر به ششصدبالِ حضرت جبرائیل، منظور مرتبه‌ای از حضور است که خیال، قوت بیشتری دارد و از این مرحله عبورکردن، به معنای عبور کلی از خیال نیست از آن جهت که خیال، بُعدی از ابعاد انسان است. موفق باشید

26020
متن پرسش
سلام: آنجایی که پیامبر از خیال هم عبور کردند و جبرائیل نتوانست جلوتر برود، پیامبر چگونه حقایق را مشاهده می کردند؟ با توجه به اینکه از خیال عبور کردند آیا بدون صورت می دیدند؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از ابعاد وجودی پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» یکی هم رؤیت حقایق در موطن خیال است و با عبور از جبرائیل از موطن خیال عبور نکرده‌اند، بلکه همواره با قلب و عقل و خیال خود هستند. موفق باشید

25784
متن پرسش
سلام علیکم: استاد اینکه فرمودید حضرت رسول (ص) بوسیله نماز و روزه برای قوت نفس ناطقه، نیازمند مدد ملائکه هستند آیا برای وجود آن حضرت عیب و نقص محسوب نمی شود؟ اساساً قوت نفس ناطقه برای شخصی در مقام نبوت با فرد عادی فرق دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به اعتبار «خلق الانسان ضعیفا» هرکس در ذات انسانی‌اش ضعیف است. ولی اولیاء معصوم در هدایت الهی، مؤید به تأییدات حضرت حق می‌باشند. موفق باشید

25764
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در کتاب صلوات بر پیامبر عامل قدسی شدن روح، نوشتید: «صلوة» در اصل به معناي انعطاف بوده، و صلوات خدا بر پيامبر به معناي انعطاف او به وي است به وسيلة رحمتش، البته انعطافي مطلق، چون در آيه شريفه صلوات را مقيد به قيدي نکرده و همچنين صلاة ملائکه او به آن جناب، انعطاف ايشان است بر وي، به اين که او را تزکيه نموده و برايش استغفار کنند، و صلاة مؤمنين بر او انعطاف ايشان است به وسيلة درخواست رحمت براي او. سوالم اینجاست که با وجود اینکه حضرت رسول، در علی ترین رتبه و مقام اشرف مخلوقاتی و انسان کامل است و از ملائکه هم درجه والاتر دارد و حتی شب معراج جناب جبراییل به ایشان فرمودند راهیابی به مقامات عالیه و قاب قوسین در سعه وجودی من نیست، پس چگونه صلوات ملائکه موجب تزکیه و استغفار برای حضرت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیامبر خدا «صلی‌‌اللّه‌علیه‌وآله» در مقام ِ عقل اول که مقامِ هدایت بشر است، فوق ملائکه‌اند ولی در مقام نفس ناطقه که نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند، نیازمند مدد فرشتگان می‌باشند. موفق باشید

25726
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: دو سوال دارم که فکر کنم به گونه ای با هم ارتباط دارند اول اینکه در قرآن سه گونه اندیشدن داریم تفکر، تعقل، تدبر. تفاوت هر یک در چیست؟ (همه را به اندیشیدن ترجمه کرده اند)؟ و سوال دوم اینکه تفاوت قلب، صدر، فواد، چیست؟ استاد عزیز برای سوال خودم پاسخی دارم که در ذیل می آورم منت می گذارید اگر صلاح بدانید تصحیح بفرمایید. تفکر اندیشیدن بدون تزکیه نفس ولی تعقل اندیشدن همراه با تزکیه نفس است انسان در ابتدا با فطرت پاکش می اندیشد و می فهمد با تزکیه از عقل اش بهتر بهره می برد و اینگونه اندیشیدن در قرآن شاید تعقل نامیده می شود. حدیثی از امام علی (ع) که می فرماید: «من لم یهذب نفسه لم ینتفع بالعقل» یعنی هرکس خود را تزکیه نکند از عقل اش بهره نمی برد. تزکیه سبب حضور قلب و ارتباط با عوالم عالیه می شود و از این طریق عقل نوری می گیرد که بهتر می فهمد پس یک رابطه ای بین عقل و قلب که با تزکیه بدست می آید وجود دارد که آن درست فهمیدن و درست اندیشیدن از طریق قلب مطرح می شود و شاید قلوب یعقلون (قلوبی که با آن بیندیشند) در آیه ۴۶ حج معنا پیدا می کند. عقل مثل ماشین حساب می ماند که سازنده بمب اتمی در محاسباتش برای کشتن مردم از آن استفاده می کند یا برای ساخت وسیله مفید برای نیازمندان نیز بکار می رود. اگر عقل را در راستای دنیا طلبی صرف بکار ببریم در همان راستا اندیشه می کند ولی اگر به قلب هم میدان بدهیم می توانیم با عقل مفاهیم معنوی را خوب استدلال کرده و بفهمیم. اما قلب کار مهم دیگری نیز می کند که از عهده عقل ساخته نیست و آن درک و رسیدن به آن مفاهیم است و شما در کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود بخوبی تشریح کردید مثلا بوی گل که اصلا با عقل نمی توان فهمید یا شادی که عقل نمی فهمد ولی قلب توان درک آن را دارد یعنی از خدا دانی به خداداری رسیدن است. به‌عبارتی با تفکر به اسلام می رسیم و با تعقل به ایمان. و تدبر یعنی باطن هرچیزی را با اندیشه پی بردن است. اما هر یک از تعابیر دل ویژگی قلب را بیان می کند دل را از این لحاظ قلب گویند که دائم در حال دگرگونی و تقلب است. فواد گفته می شود که محل حب، بغض، خوف، رجا، اظطراب است. صدر گفته می شود که شاید مهمترین بعد وجودی نفس است یعنی قلب در صدر ابعاد وجودی نفس است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه بسیار خوبی در این نوشتار مطرح فرموده‌اید. با این‌همه عنایت داشته باشید که بعضاً از خود جمله یا آیه و روایت می‌توان فهمید با به‌کاربردنِ هر کدام از این واژه‌ها، گوینده به کجا اشاره دارد. بعضاً حتی «تفکر» بالاتر از «تعقل» به‌کار می‌آید آن‌جایی که به پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرماید: «لتبیّن للنّاس ما نُزل الیهم لعلهم یتفکرون» تفکر در این‌جا یعنی توجه به ابعاد روحانی که خداوند در جان افراد نازل کرده. در هر حال نکات خوبی را مطرح کرده‌اید. موفق باشید

25651
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، با توجه به مباحث سوره منافقون و سیره نبوی و علوی (علیهما السلام)، شیوه ما امروز در مواجهه و مقابله با جریان نفاق و پیمان شکنان که قصد استحاله انقلاب را دارند و دست از آرمان های بلند آن برداشته اند و پاسدار ارزشهای انقلابی نیستند چگونه باید باشد؟ اینکه رئیس جمهور فعلی از اسلام رحمانی سخن به میان می آورند و اینکه پیامبر (ص) با گروه های پیمان شکن پس از پیمان شکنی از سر رافت دوباره پیمان می بستند، چه مشکل اساسی با سیره اخلاق اسلام در مقابله با جریان نفاق و عهد شکن دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند به پیامبر خود می‌فرماید اگر آن‌ها پیمان خود را شکستند، پیمان‌شان در نزدشان بینداز و کار خود را ادامه بده. بد نیست در این مورد به آیات ۵۵ به بعد سوره‌ی انفال رجوع فرمایید. موفق باشید

25637
متن پرسش
سلام: با توجه به سوال ۲۵۳۰ می خواستم بدانم قیامت کبری با توجه به نشانه هایی در جهان ماده رخ می دهد و هنوز اتفاق نیفتاده پس هنوز این چنین جهانی نیست که پیامبر در آن باشد!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قیامت کبری هم‌اکنون در مقام خود به عنوان یکی از عوالم وجود، موجود است. این انسان است که باید تلاش کند در سیر تشریعی خود به آن‌جا برسد وگرنه در سیر تکوینیِ خود همه به آن‌جا می‌رسند. موفق باشید

25630
متن پرسش
با سلام: آیا پیامبر به قیامت کبری رفته است یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت سعه‌ی وجودی‌شان در آن‌جا حاضرند. موفق باشید

25558
متن پرسش
سلام و ادب محضر شما استاد بزرگوار: از حضرت ابي الحسن عسكري ـ عليه السّلام ـ نقل شده است كه فرمود: «انما اتخذ الله ابراهيم خليلاً لكثرة صلاته علي محمد و اهل بيته کافی:قَالَ: «مَا فِی الْمِیزَانِ شَیْءٌ أَثْقَلَ مِنَ الصَّلاَةِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ إِنَّ الرَّجُلَ لَتُوضَعُ أَعْمَالُهُ فِی الْمِیزَانِ، فَتَمِیلُ بِهِ ، فَیُخْرِجُ صلی الله علیه و آله الصَّلاَةَ عَلَیْهِ، فَیَضَعُهَا فِی مِیزَانِهِ، فَیَرْجَحُ بِهِ ---------- رسول الله صلی الله علیه و آله: «أنا عند المیزان یوم القیامة، فمن ثقلت سیّئاته علی حسناته جئت بالصلاة علیّ حتّی اُثقّل بها حسناته عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ صَلّی عَلَیَّ، صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ مَلاَئِکَتُهُ؛ فَمَنْ شَاءَ فَلْیُقِلَّ، وَ مَنْ شَاءَ فَلْیُکْثِرْ». ---------- +من صلی علیّ مرة لم یبق من ذنوبه ذرة طبق این روایات و روایات و جریانات عینی زیاد و توصیه بزرگان، به نظر می رسد بالاترین عمل و ذکر صلوات فرستادن بر اهل بیت است آن هم صلواتی که همگان از پس او بر می آیند نه صلواتی با مثلا معرفت تام و امثال اینها که قطعا از ظاهر روایات بر نمی آید و دیگر کسی مخاطب روایات نمی شود. +صلوات از سنخ دعاست و بالاترین دعا. سوال این است: ما اعمالی داریم که به لحاظ سختی و جهادی که در آن است یا مثلا از جهت برکت اجتماعی و فرهنگی بسیار برد دارد و امثال این صفات (مثل اردوهای جهادی، کارهای فرهنگی بسیار تاثیر گذار و پیاده روی اربعین و..) که حقیقتا هرکسی لایق ورود در این عرصه ها نیست و مبارزه با نفس شدیدی می خواهد، حال آیا باز هم صلوات سنگینی اش بیشتر از این اعمالِ اینگونه است (حتی صلوات با خلوص و معرفت بالا..)؟ (مخصوصا با روایاتی نظیر: افضل الاعمال احمزها) تبیین آن چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال بدون آن‌که نفیِ سایر اعمال و ارزش آن‌ها بشود، صلواتْ برکاتِ خاص خود را دارد. عرایضی در کتاب «صلوات بر پیامبر (ص) عامل قدسی‌شدن روح» در این مورد شده است. کتاب بر روی سایت است. موفق باشید

25560
متن پرسش
سلام علیکم: در نخستین آیات وحی در سوره علق، تاکید بر مسئله علم و قلم شده است و بلافاصله بعد از نعمت بزرگ خلقت و آفرینش در این آیات ذکر شده است، چگونه ممکن است معجزه دین اسلام، قرآن باشد که از نوع علم و کتابت و قلم است اما پیامبر اسلام، «امی» باشد و سواد خواندن و نوشتن نداشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علم، نور است و خداوند بر قلب هرکس خواست می‌اندازد و این ربطی به باسوادبودن و بی‌سوادبودنِ افراد ندارد. به گفته‌ی حافظ: «نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مسئله‌آموزِ صد مدرس شد». موفق باشید

25510
متن پرسش
با سلام: 1. در روایات هست که نور حضرت محمد (ص) بسیار قبل تر از جسم ایشان نزد خدا خلق شده و این موضوع مشخص است که ایشان هم دارای روح انسانی بوده اند. چطور قبل از داشتن جسم و حرکت جوهری جسم روح کامل ایشان خلق شده؟ ۲. فرمودید که بعد از مرگ به علت قطع ارتباط روح از جسم مادی کمال دیگر ممکن نیست و هر چه هست کشف حجاب است؟ پس چگونه خدا در قرآن وعده داده که حضرت ابراهیم (ع) در آخرت به صالحان ملحق می شود و یا به شیعیان در برزخ قرآن می آموزند و یا اینکه عرفا گفته اند اگر سالک قبل از کمال بمیرد بعد از مرگ به سلوکش ادامه می دهد؟ ۳. اگر در آخرت دیگر حرکت وجود ندارد پس حرکت های عرضی بهشتیان مانند رفت و آمدنشان چگونه توجیح می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. قاعده‌ی «اولُ ما خلق اللّه من روحی» که مقام قدسیِ پیامبر می‌باشد، غیر از موضوع «النفس جسمانیت الحدوث» است که مربوط به شخص پیامبر است که سعی می‌کنند با عبادات خود، نفسِ خود را به حقیقت نوری خود متصل نگه دارند. ۲. همه‌ی این موارد به هر صورت باید با موضوع رفعِ حجاب حل کرد تا با قاعده‌ی «الیوم، یوم العمل و غداً یوم الحساب» به تنافی نیفتیم. ۳. ظاهراً به جای تغییر مکان، تغییرِ منظر وسط است. موفق باشید

25427
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. نظرتون راجع به این متن چیه؟ از آقای محمد مجتهد شبستری است. به نظرم درست نمی آید. حضرت محمد (ص) بر اثر بعثت به فهم تفسیری نبوی از جهان نائل گشت و توانایی پیدا کرد موجودات را آیات (نمودها) خدا ببیند. او تسبیح موجودات را می­ شنید. وی به این تجربه دست یافت که پدیدارهای جهان اشارات پنهانیِ شتاب­دار خدا (=وحی) و به تعبیری زیباتر و جذاب­ تر، سخنان خدا هستند. در اینجا می­ گویم این تجربه­ های اگزیستانسیال همان زیست جهانی است که حضرت محمد خود را در آن و با آن می­ فهمید و در آن جهان روایت می کرد. این زیست جهان «وحیانی» است. وحیانی به این معنا که در آن فهم راوی از خود، از فهم وی از نمودها و سخنان خدا جدا نیست. وی در این جهان، فهم­ نامه­ ای روایت سرشت پدید می­ آورد که نام آن قرآن است. او با روایت نبوی خود هشدار می­ دهد که ای انسان! بیدار شو و دست از طغیان و سرکشی و جدال بردار که در این دِرام جهانی، آن که عاقبت پیروز می­ شود خدا است و نه تو! با اراده شکست ناپذیر خدا در صحنه نمایش­ جهانی همراه شو تا به آرامش جاودانه برسی. این، پیام جاودانی قرآن به بشریت است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکالات اساسی به نگاه آقای شبستری و سروش هست که این‌جا با واژه‌های ادبی آن را پنهان می‌کنند. بر روی سایت جزوه‌ای در رابطه با اشکالات سخنان آقای شبستری هست، می‌توانید به آن‌جا رجوع کنید. ایشان به صراحت «وحی» را به عنوان سخن خداوند نفی می‌کند. موفق باشید

25412
متن پرسش
به نام خدا با سلام و ارادت: عارف گرانقدر آقای دولابی در کتاب طوبای محبت در باره حضرت زهرا سلام الله علیها چنین جمله ای دارند : نور فاطمه مشکل گشای اهل زمین و آسمان، حتی ملائک و شوهرش علی علیه السلام و پدرش، است. مبنای معرفتی این جمله نورانی و بهجت بخش، بویژه در خصوص مشکل گشایی ازحضرت علی و پیامبر چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا نور حضرت زهرا «سلام‌اللّه‌علیها» به عنوان «امّ ابیها» برای پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» هم در عالم جایگاه خاص منحصر به خود را دارد و هرکس حتی پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در بعضی از امور از افق حضور حضرت زهرا «سلام‌اللّه‌علیها» در عالم حاضر می‌شدند همان‌طور که شما می‌توانید در افق حضور حضرت علی «علیه‌السلام» در عبادات خود حاضر شوید و برکات خاصی را بیابید. در این مورد عرایضی در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» شده است. موفق باشید  

25403
متن پرسش
با سلام: آیا می توان گفت که در قیامت فقط با حضرت الله که با مظاهرش بر من تجلی می کند و این وجود های جدا از هم مانند زن، فرزند، حضرت محمد (ص)، برداشته می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قیامت، نسبت‌ها تغییر می‌کند به همان معنایی که قرآن می‌فرمایدک «والأمرُ یؤمئذ للّه» در آن روز تنها نسبت انسان با خدا معنا پیدا می‌کند حال به همان اندازه که سایر امور، خدایی‌اند با آن‌ها رابطه خواهیم داشت به‌خصوص با پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله». موفق باشید

25341
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در کتاب امام و مقام تعلیم به ملائکه آمده که پیامبر می فرماید اولین چیزی که خدا خلق کرد نور من بود که از نور خودش بیرون آورد و از جلال عظمتش جدا نمود. بعد می فرمایید حضرت در ادامه می‌فرمایند: نور مرا از نور خودش ظاهر کرد و از جلال عظمتش جدا نمود. توضیح فرمودید که حضرت رب العالمین تجلیات متعددی دارد، مثلا برای کسی‌که به نور اسم رزاق جلوه می‌کند، او دیگر نگران رزقش نیست. این تجلی اندکی است. یک وقت برای انسان به اسم جمال تجلی می‌کند. در آن حالت انسان در شعف و شیدایی و اُنس با حق قرار می‌گیرد. «اسم جلال» از همه‌ی اسماء به حضرت رب العالمین نزدیک‌تر است. نور رسول خدا (ص) از اسم جلال حضرت حق متجلی گشته و نمایش جلال و عظمت حق است. به همین جهت رسول خدا (ص) در طول تاریخ - از حضرت آدم (ع) تا امروز- نمایش جلال الهی‌ می‌باشند و اگر کسی به آخرین پیامبر نظر کند، متذکر جلال خداوند می‌شود. هیبت و بزرگی حضرتِ حق با ظهور رسول خدا (ص) بر قلب‌ها متجلی می شود. در ادامه می‌فرمایند: سپس آن نور، بدون آن‌که از جلال عظمت حق جدا شود، شروع کرد به طواف حول قدرت الهی تا این که در طول هشتاد هزار سال به جلال و عظمت رسید و سپس از روی تعظیم، به خدا سجده نمود. رسول خدا (ص) در ادامه‌ی روایت مورد بحث می‌فرمایند: پس نور من عظمت را فرا گرفته بود و نور علی (ع) قدرت را. این تعبیر حکایت از نحوه‌ی وجود آن دو نور دارد که یکی با عظمت الهی و دیگری با قدرت او مرتبط بوده‌ و با چنین صفاتی ظهور کرده‌اند. آیا طواف حول قدرت الهی همان طوات نور قدرتی است که از امام علی (ع) یاد شده؟ ببخشید این کتاب برای اولین بار هستش که مطالعه می کنم ولی درک درستی ندارم چون یک جا می فرمایید از نور جلالش جدا کرد و از طرفی فرمودید بدون آنکه از نور جلال جدا شود. لطفا کل این نوشتار را با یک مثال ملموس تر توضیح بفرمایید. اصلا متوجه این توضیحات نشدم. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به نظر بنده خوب است به سیرِ از اجمال به تفصیل فکر کنید. مثل آن‌که در شب قدر همه‌ی قرآن اجمالاً بر قلب پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» نازل شد ولی در سیرِ ۲۳ سال، آن اجمال به صورت تفصیل در آمد. موفق باشید.

25301
متن پرسش
سلام: بعد از جلسه سه شنبه سوالی کردم و گفتید امیرالمومنین (ع) و پیامبر (ص) همین الان در یوم الفصل هستند و بود خود را آنگونه که باید، می یابند و احساس می کنند حال اگر اینگونه هست پس چرا خداوند فرمود و ما ادراک یوم الفصل؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا وقتی که در ساحت سیر إلی اللّه هستند تا مقام فنا، هنوز مورد خطاب «و ما ادراک یوم الفصل» هستند و چون حضرت رب‌العالمین آن‌ها را بعد از فنا به بقای خود باقی نمود، دیگر در مقامِ درک یوم الفصل می‌باشند. و این مقام منحصر به قیامت نیست، آن ذوات مقدس، هم اکنون در قیامت‌اند. موفق باشید

25296
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: با عرض پوزش منظور آیت الله بهجت از صلوات عاشقانه که باعث افزایش محبت به خدا می شود چیست؟ خداوند عمر طولانی و با عزت توفیقتان کند خیلی ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «صلوات بر پیامبر «ص»؛ عامل قدسی‌شدن روح» شده است. آری! وقتی انسان متوجه شود زیباترین زندگی آن نوع زندگی است که اولیاء الهی نمونه‌های آن هستند، به عشق آن‌ها برای آن‌ها صلوات می‌فرستد با نظر به آن معانی که در کتاب مذکور مطرح شده است. موفق باشید

25203
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب جایگاه و معنی واسطه فیض به یک ماجرای واقعی اشاره کردید پیامبر (ص) می دانستند که باید رمز نجات امت را به یک نحوی به امت بفهمانند در حال احتضار حضرت فرمودند که یک قلم و کاغذ بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از مرگ من گمراه نشوید این شبهه من قطعا خیلی کودکانه است و بابت مطرح آن پوزش می طلبم ولی بفرمایید چطور ممکن است پیامبری که از نظر ما سواد خواندن و نوشتن نداشته تقاضای کاغذ و قلم برای نوشتن می کند؟ آیا بعد از نزول قرآن با سواد شدن؟ و هزاران سوال مشابه همین موضوع که بهتره ننویسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه کسانی در کنار پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بوده‌اند که فرمایشات ایشان را می‌نوشتند و منظور ایشان در همین رابطه است، مثل جریان صلح حدیبیه. موفق باشید

25146
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خسته نباشید فراوان خدمت حضرت استاد. سوالاتی داشتم که برایم شبهه است و حل نمی شود: ۱. در احادیث زیادی داریم که پیامبر ختمی مرتبت و اهل بیت ایشان افضل ترین انسانها خلق شده اند و شیعه های ایشان و افراد دیگر نیز مرتبه وجودی پست تری دارند. آیا این قضیه جبر نیست؟ ۲. اولین مخلوق خداوند متعال جل جلاله نور حضرت ختمی مرتبت است. (و ایشان به روایاتی برگزیده اند) حال این سوال باقیست که چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیامبر و اولین مخلوق است ولی بقیه انسانها اینگونه نیستند و پست ترند. والسلام علیکم و هو الله الرحمن الرحیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد نکاتی در مقدمه‌ی کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرض شده است که شاید کمک کند. موفق باشید

عنايت داشته باشيد که كمك‌ها و مددهايي كه به پيامبر مي‌شود تا در مأموريتش موفق شود، رحمتي است به مردم زيرا مردم از طريق همين كمك‌ها است كه متوجه حقانيت نبي مي‌شوند و از هدايت الهي بهره‌مند مي‌گردند. در همين راستا مددهايي را که به رسول خدا (ص) مي‌شود مي‌توان به مددهاي قبل از بعثت و مددهاي بعد از بعثت تقسيم کرد.

الف- مددهاي قبل از بعثت: مددهاي قبل از بعثت موجب مي‌شود تا اولاً: با حفظ رسول خدا - از هرگونه لغزشي که عرف جامعه از پيامبر خدا انتظار ندارند - در قبل از بعثت، كارنامه‌ي نبي جهت انجام مأموريتش از هرگونه ضعفي پاك باشد و در مأموريتي كه بناست به عهده‌ي آن حضرت گذاشته شود به بهترين نحو موفق شود. و چون خدا مي‌داند اين شخص با پاي خود و با انتخاب خود - در عين اين که مسير ولايت را طي مي‌كند - شايسته‌ي ابلاغ دين مي‌گردد، مواظبت‌هايي را قبل از بعثت نسبت به او اِعمال مي‌کند تا در تحقق نبوتش به كارش آيد و موانع راه از قبل برطرف شده باشد. ثانياً: از طريق آن مددها که قبل از بعثت به پيامبر خدا مي‌شود، نفس آن حضرت ظرفيت پذيرش حقايق عظيم موجود در وَحي را پيدا مي‌كند تا وَحي را كامل بگيرد و کامل برساند. در همين رابطه حضرت علي(ع) مي‌فرمايند: «...وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ مِنْ لَدُنْ اَنْ كانَ فَطيماً اَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَريقَ الْمَكارِم و مَحاسِنَ اخلاقِ العالَمِ، لَيْلَهُ وَ نهارَهُ»[1] از همان لحظه‌اي كه پيامبر (ص) را از شير گرفتند، خداوند بزرگ‌ترين فرشته‌ي خود را مأمور تربيت آن حضرت كرد تا شب و روز، او را به راه‌هاي بزرگواري و راستي و اخلاق نيكو راهنمايي كند.

پس نتيجه مي‌گيريم خداوند با علم به شايستگي‌هاي پيامبر (ص) از ابتدا پيامبر خود را پرورانده تا مستعد دريافت بزرگترين پيام براي بندگانش بشود و از طريق نفس مقدس آن حضرت ما بتوانيم به دين خدا دست يابيم.

ب- مددهاي بعد از نبوت: مددهاي بعد از نبوت عبارت است از كمك‌هاي خاصي که به پيامبر مي‌شود جهت حفظ او و موفقيت او تا مردم از پيامبري پيامبر محروم نشوند. اگر این مددها نبود هدايت بشر مختل يا منقطع مي‌گشت و در همين راستا خداوند جان پيامبر (ص) را از خطرات حفظ مي‌كند و يا توطئه‌ها را خنثي و يا شايعات را به آن حضرت خبر مي‌دهد ولي در همه‌ي اين احوالات وظيفه‌اي را که به عهده‌ي مسلمانان و يا شخص پيامبر است به خود آن‌ها واگذار مي‌کند.

بر اساس همان مبنايي که خداوند براي انسان‌ها پيامبر مي‌فرستد، جهت تبيين و ادامه‌ي دين، امامان را مأمور مي‌کند، در اين حالت هم فقط کسي را که به مقام قرب الهي رسيده است براي امامت تجهيز مي‌نمايد.


[1]- نهج البلاغه، خطبه‌ي ۱۹۳ (خطبه قاصعه - ۲۳۴)

25104
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: در کتاب حقیقت نوری اهل البیت ص ۳۰۰ امام صادق (ع) می فرمایند فرشته ای که با ما ارتباط دارد فوق جبرائیل و میکائیل است. مگر ما غیر از این ۴ ملائک مقرب ملک دیگر داریم؟ لطفا در خصوص فرمایش امام توضیح بفرمایید چون در کتاب توضیح داده نشده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زیرا از یک طرف در قرآن داریم که خداوند به شیطان می‌فرماید چرا به آدم سجده نکردی؟ استکبار ورزیدی، یا از عالین بودی؟ یعنی از آن ملائکه‌ای که مورد خطابِ حضرت حق نبودند. می‌فرماید: «قالَ یا إِبْلیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ» (ص/75)

صاحب المیزان چنین آورده است: «جمله «أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالِینَ» استفهامی است توبیخی، معنایش این است که: آیا سجده نکردنت از این بابت است که عارت می‏ شد، و خود را از این کار بزرگتر می‏ دانستی؟ و یا اینکه به راستی شان تو اجل از این عمل بود و تو از کسانی بودی که قدر و منزلتشان بالاتر از آن است که مامور به سجده بر آدم شوند؟ و از همین جا بعضی  از مفسرین استفاده کرده‏ اند که: معلوم می‏ شود خدای تعالی مخلوقاتی عالی دارد که مقامشان اجل از آن است که برای آدم سجده کنند، بندگانی هستند مستغرق در توجه به سوی پروردگارشان، و هیچ چیزی را به جز او درک نمی‏ کنند.» و در حدیثی از رسول اکرم (ص) نقل شده که فرموده: عالین «من و علی و فاطمه و حسن و حسین می ­باشیم»   موفق باشید

25088
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: ببخشید مجبورم شبهاتم را مطرح کنم ولی این شبهات دلیل بر انکارم نیست شما در صفحه ۱۴۴ کتاب حقیقت نوری اهل البیت چاپ ۸۹ - فرمودید خداوند ابتدا به رسول خدا (ص) دستور داده بود که این پیام برائت را به مشرکان برسان بعد با نزول جبرائیل یک نکته ای به موضوع اضافه شد مبنی بر اینکه اینجا باید آن کسی که پیام را می رساند باطنا هم با ارائه این آیات را دفع کند- سوال من اینجاست چرا خداوند از ابتدا پیام را به گونه ای نداده که از همان اول امام علی به جای ابوبکر برود؟ مگر نمی دانسته که باطنا هم باید پیام برسد؟ در این نوع نوشتار اینطور تصور می شود یا باید پیامبر (ص) امتحان شود که ببیند چه کسی را می فرستد؟ که بعید می بینم با توجه جایگاه امام علی (ع) پیامبر (ص) بخواهد کسی را جایگزین امام علی (ع) کند یا اینطور به آدم القا میشه پیامبر (ص) تصور نکرده اطلاع رسانی این پیام باید از طریق فرد خاصی صورت بگیرد یا نعوذبالله خداوند بعدا به این نتیجه رسیده که فرد خاص چون امام علی (ع) باید بره عذر میخوام من بابت حدیث مشکلی ندارم اما نوع فرمایش شما برای من ایجاد شبه کرده لطفا توضیح بفرمایید چرا در طی دو پیام وحی موضوع برائت مطرح شدکه سبب شد پیام از ابوبکر گرفته شود و به امام علی (ع) انتقال داده شود البته بر اساس شبهات بنده. سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه واقع شده آن بود که عرض شد. شاید بتوان گفت در ابتدای امر، تنها یک اراده‌ی کلّی تحت عنوان «برائة من اللّه» به میان آمد و وقتی ظرفیت لازم فراهم شد قدمی بیشتر مطرح گشت که آن پیام به کمک حضرت علی «علیه‌السلام» اعلام شود. شاید هم خداوند می‌خواست نشان دهد که به هر صورت نسبت به نزدیکی امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» به پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نظر خاصی دارد. موفق باشید

25071
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: شما در بحث خلیفه اللهی می فرمایید هیچ وقت نمی شود صادره اول و اولین مخلوق یک ملک باشد حتما باید صادره اول یک انسان کامل باشد (کتاب حقیقت نوری اهل البیت تاریخ انتشار ۸۹- ص ۹۲) قبل از آفرینش انسان خداوند جن و ملک را خلق کرده بود اگر از این باب نگاه کنیم اولین مخلوق انسان نیست پس این شبهه در سخن شما ایجاد می شود و نمی توان آن را پذیرفت مگر انکه از جهت آفرینش نور اهل البیت باشه ولی بحث خلقتی که در ایات ۳۰ و ۳۳ سوره بقره هست صحبت نور نمیکنه بلکه خلقت انسان را مطرح می کند علت اینکه فرمودید صادره اول و اولین انسان است پس خلقت قبل خداوند مثل ملک و جن چه چایگاهی دارند آنها اولین خلقت محسوب نمی شوند؟ پس این مفهوم صادر شدن قطعا منظور خلقت نیست میشه لطفا در خصوص کلمه صادر شدن توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که علی‌القاعده اولین مخلوق، کامل‌ترین مخلوق است و در قربِ خود نسبت به حق، حاملِ جامعِ انوار الهی می‌باشد؛ شاید بتوان گفت اشارات آیات ۳۰ و ۳۳ سوره‌ی بقره به اعتبار انسان کامل به عنوان خلیفه‌ی الهی در زمین و در بهشتْ که برزخِ نزولی است می‌باشد و از این جهت فرشتگان و جنّ قبل از خلیفه‌ی الهی در زمین مطرح‌اند و حضرت آدم مظهر صادره‌ی اول‌اند که قبل از هر چیز خلق شده‌اند و پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در این رابطه و با نظر به این مقام در وصف خود فرمودند: «اولُ ما خلق اللّه نوری». موفق باشید

نمایش چاپی