بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انسان‌شناسی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6468
متن پرسش
سلام.با توجه به این که فرمودید درپاسخ یکی از پرسش ها که بعد از بالا رفتن این عالم ماده طبق حرکت جوهری وبرپایی قیامت بازهم خداوند بنا بر اقتضای فیاضیت وخلاقیت شان باز عالم ماده ای برپا می کنند واین سیر ادامه دارد! چند سوال برای بنده پیش آمد. 1.اگراین طورباشد عالم ماده ای که قرار است خلق شوند چه فرقی با این عالم می کنند؟ومگر این عالم ماده احسن نیست واگر قرار باشد عالم ماده ی دیگری برپا شود از این عالم بهتر است که با احسن بودن تناقض دارد؟ویا مانند همین است که چه فایده ای مترتب است وتکرار پیش می آید .واگر فیض خدا ونور حضرت حق همواره می تابد بر ظرف مستعد پس چرا همین جا این افراد عالم ماده ظهور نمی کنند ومتجلی نمی شوند؟ 2.با فرض اینکه عالم ماده ای جدید برپا می شود آیا عوالم غیب هم به تناسب تغییرمی کنند؟وحقایق متفاوت است؟ومثلا وسیله هدایت موجودات غیر قرآن است ؟ومثلا پیامبران وائمه غیر اینانند؟ 3.عالم ماده فعلی اولین عالم است آخرین عالم است یا نه؟اصلا ممکن است درعرض این عالم ماده عوالم ماده دیگر تابی نهایت موجود باشند چون تقدم وتاخر که برای خدا وجود ندارد وبرای ایجاد این عالم ماده هم ترجیحی حداقل نمی بینیم چون با دیگر عالم ماده ای که قرار است تشکیل شود آشنایی لازم را نداریم؟ کلا با این موضوع خیلی کلنجار رفتم وچه بسیار متحیر شدم. متشکرم که جوابی بدهید تا کمی از تحیرم کم شود. موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مطلب را باید در مباحث برهان صدیقین دنبال کنید که حضرت حق، فیاض علی الاطلاق است و تجلی تعطیل‌بردار نیست به‌خصوص که در روایت داریم . ابو حمزه ثمالى گفت از حضرت زین العابدین علیه السّلام شنیدم میفرمود خداوند محمّد و علی و پاک فرزندانش را از نور عظمت خود آفرید و آنها را بصورت شبح قرار داد قبل از آفرینش مخلوقات سپس فرمود تو خیال میکنى خداوند جز شما چیزى نیافریده بخدا سوگند هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفرید که تو در آخرین عالم قرار گرفته‏اى. « ُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً وَ الطَّیِّبِینَ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ أَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً قَبْلَ الْمَخْلُوقَاتِ ثُمَّ قَالَ أَ تَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً سِوَاکُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ فِی آخِرِ تِلْکَ الْعَوَالِم‏ »، بدین معنا که با هر آدمی عالمی شروع شده و بعد به انتها رسیده و باز عالمی دیگر و آدمی دیگر. با دنبال‌کردن مباحث برهان صدیقین همه‌ی بندهای سؤال‌تان برایتان روشن می‌شود. إن‌شاءاللّه دنبال‌کردن این مباحث نه‌تنها از حیرتتان بکاهد بلکه وارد عالَمی از معرفت بکند که به دنبالش بوده‌اید. موفق باشید
6444
متن پرسش
سلام.بحمدالله چند وقتی می باشد بحث معرفت النفس را به صورت ارائه وبحث با حدود10نفرآغازکرده ایم.برکات زیادی داشته وبرخی از خلا ها حس می شود که هربار از روزنه ای به این مطلب برخورد می کنیم که مغز و ذهن انسان به هر نحو حقیقت انسان است بنده هم تذکراتی را که شما برای جواب به این سوال در کتاب شرح10 نکته مطرح کرده بودید بارها مطرح کردم از جمله جواب اینکه شما فرمودید که انسان همین نسبت دادن حقیقت نفس به مغز را به منتان نسبت می دهید یا اینکه ما شخصی هستیم که مغزهم داریم ومغایرت مردک ومدرک ومثالهایی که زدید و...اما به گمانم دوستان با این تذکرات هنوز برایشان خلا معرفتی ایجاد شده وجلوی سیرشان را می گیرد .به عنوان مثال جای سوا برایشان است که شما فرمودید اگر دست انسان قطع شود از من اش کم نمی شود ولی می گویند اگر مغز ما را بردارند چی ؟یا سرمان قطع شود؟می توان رابطه ی ویژه وخاصی را به مغز وذهن با نفس ناطقه نسبت داد؟ ممنون از راهنمایی هایتان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان بدن خود با تمام اعضایش احساس می‌کند دلیل بر آن است که خودش غیر از بدنش است، حال چه این بدن دست باشد و چه مغز، هرچند بعضی قسمت‌های بدن طوری است که اگر از بین برود دیگر نفس نمی‌تواند به تدبیر خود ادامه دهد، مثل قطع سر، ولی این دلیل بر آن نیست که سر یا مغز ما خودمان هستیم. موفق باشید
6410
متن پرسش
با سلام بزرگی میگفت بر طبق حدیثی که در من لا یحضره الفقیه است وقتییک پیغمبر یا وصی پیغمبر از دنیا میرود خداوند متعال بدنشان را به آسمان می برد حتی گوشت و استخوان و پوستش را،اگر این روایت درست است به چه معناست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم روح بزرگ اولیاء در عالی‌ترین درجات عالم اعلاء برده می‌شود ولی نمی‌دانم گوشت و استخوان آن‌ها را هم می‌برند یا نه. حدیث را بفرمایید تا روی آن فکر کنم. موفق باشید
6412
متن پرسش
سلام علیکم اینکه ملاصدرا میفرماید انسان جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاست پشتوانه قرآنی یا روایی هم دارد؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به دلایل ملاصدرا به دقت توجه شود می‌بینیم در واقع خواسته آنچه قرآن و روایت می‌گوید را ثابت کند که انسان در ابتدای خلقت نطفه است و سپس مضغه می‌شود تا آن‌جایی که زمینه‌ی تجلی روح فراهم می‌گردد ولی در نهایت خداوند «توفی الانفس» جان‌ها را می‌گیرد بدون آن‌که آن جان‌ها از بین بروند. پس انسان جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء است. موفق باشید
6416
متن پرسش
با سلام الف)منظور از روایاتی که میگوید ارواح بشر دوهزار سال قبل از آمدن به این دنیا آفریده شدند چیست؟آیا صحتی دارند؟ب)منظور از روایتی که میفرماید حضرت آدم نسلش را به صورت ذره دید چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ارواح انسان‌ها قبل از آن‌که خلق شوند در علم خداوند موجود بودند 2- آیت اللّه جوادی می‌فرمودند عموماً روایاتی که بحث ذره‌بودن انسان‌ها را قبل از خلقت مطرح می‌کند آب زیرش می‌شود یعنی قابل اعتماد نیست. موفق باشید
6417
متن پرسش
با سلام با توجه به تفسیر انفسی حضرت امام از کوه که آنرا به انانیت تفسیر کرده اند و یا تفاسیر انفسی از این دست،آیا حمل آیه بر معنای واقعی جبل که وجود کوهی است که حضرت موسی در آنجا تجلی حضرت حق را دیدند اشکالی دارد؟اگر واقعا به معنای کوه گرفته شود چرا از دیدن تجلی کوه بیهوش شدند یا شاید هم از دنیا رفتند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر تفسیر انفسی باید در عین نظر به ظاهر آیه به جبنه دیگر آیه تظر داشته باشد. بدین معنا که نور حق بر کوه تجلی کرد و حضرت موسی«علیه‌السلام» منتقل شدند به تجلی حق به درون خود و به اصطلاح مدهوش شدند. موفق باشید
6423
متن پرسش
سلام الف) با توجه به گفتار شما در کتاب انسان از تنگنای بدن...میتوان به این نتیجه رسید که روح همان حقیقت محمدیه است که با توجه به قید من در من روحی هریک از ما توسط آن مقام والا خلق شده ایم و به جهت همین مطلب است که بقول شما هر انسانی در جانش حضرات معصومین را میطلبد که در واقع نازله آن حقیقت محمدیه هستند؟ب)آیا علامه طباطبایی در تفسیر المیزان مصداقی برای روح تعیین نکرده اندو به صورت کلی ویژگیهای آنرا بررسی کرده اند و ظاهرا شما موضوع روح را واضح تر بیان کرده اید؟در کتاب انسان قبل و در دنیا و بعد از دنیای علامه روح را با توجه به آیات قرآنی به چند دسته مانند روح ایمان که در مومنین هست تقسیم بندی کرده اند،آیا اگر روح همان حقیقت محمدیه است میتوان برای آن مراتب قائل شده که یک مرتبه از آن در مومنین ظهور پیدا کرده که مصداق آن این روایت است که شیعیان ما از باقیمانده طینت ما خلق شده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم در هر دو مورد درست می‌فرمایند. موفق باشید
6390
متن پرسش
باعرض سلام وارادت خدمت استاد درادامه سیرمطالعاتی ودربخش پایانی کتاب خویشتن پنهان جایی که فرموده بودیدنزدیک ترین راه برای تجردبیشترعبودیت است وعبودیت هم اعم ازریاضات شرعیست وهدف مهارقوای نفس درتحت بندگی اوست بنده به این نتیجه رسیدم که بااین همه تاکیدجنابعلی برمعرفت نفس ودرک حضوری موضوع برای سیری بهتروبنوعی روش جدیدونوی درسلوک الی الله به همان روش قدمارسیدیم که علما اخلاق فرمودند(درمهارنفس وقوای ان) وبه تعبیربنده علم حضوری معرفت النفس مانندعلم پزشک به فیزیولوژی بدن یا بیماری است که پزشک داردومکانسیم تاثیردارو را می داندکه تاثیری دردرمان مرض ندارد یعنی یک دکترمریض هم بایستی همان دارو را بخورد که یک بیمارمی خوردمنتهادکترمکانیسم درمان راهم می داندپس به زعم بنده معرفت نفس دردی را دوانمی کندفقط اگاهی می دهد لطفاراهنمایی بفرماییدوتاثیرعملی معرفت نفس رادرسیر(کاربردآن)راروشن فرماییدباتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. در معرفت نفس تا حدّی جایگاه دستورات دینی روشن می‌شود تا در عبودیت خود رویکرد مناسبی داشته باشیم. همین‌طور که علم توحید به ما کمک می‌کند که در عبودیت خود رویکرد درستی داشته باشیم. موفق باشید
6395
متن پرسش
سلام.حضرت استاد در باب دیدن خواب برای افراد نابینای مادرزاد سوال داشتم که آیا آنها هم خواب می بینند ویا خیر ؟واگرمی بینند محدوده ی خواب آنها چه مقداراست وآیا رویای صادقه هم می بینند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در خواب هرکس با صورت‌هایی که در خیال خود دارد مرتبط می‌شود و شخص نابینا نیز با سایر حواس خود صورت‌هایی را در خیال ایجاد کرده و در رؤیای صادقانه نفس انسان با عالم بالا مرتبط می‌شود و مطابق صُور مأنوسی که دارد آنچه از عالم بالا به‌دست آورده است را صورت می‌دهد. موفق باشید
6396
متن پرسش
سلام علیکم در جواب سوال 6322 فرموده اید که روح باید به اعتدال برسد که با اعضای خودش هم درگیر نشود،چگونه روح به اعتدال برسد؟(راستش یکی از نزدیکان من به نوعی بیماری خودایمنی مبتلاست که سیستم ایمنی بدن به سلولهای روده بزرگ حمله کرده و باعث خونریزی میشوند و اگر داروهای مربوط به این بیماری را که از جمله آنها داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی است مصرف نکنند،بیماری ایشان کنترل نمیشود.)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی روح از اعتدال خود در مدتی طولانی به مرور خارج شد آن عدم تعادل چیزی نیست که مثل پدیده‌های مادی و فیزیکی به‌راحتی جبران شود و به تعادل خود برگردد. بهترین راه آن است که در کنار مصرف داروها سعی شود آرام‌آرام از اضطراب‌ها کاسته شود و با رعایت پرهیزی که اطبای سنتی پیشنهاد می‌کنند، روح به تعادل خود برگردد. موفق باشید
6377
متن پرسش
سلام استاد در کتاب آشتی به خدا سوالی داشتم موضوع:یا ایها الذین امنوا انتم الفقراء الی الله والله غنی الحمید آیا ماهمه درپوچی مشتریکم فقط کسانی رهایی پیدا می کنند که الی الله بشوند؟ یعنی انتم الفقراء مگر اینکه الفقراء الی الله بشویند دیگر وصل به عین هستی وغنی هستید و به پوچی واحساس پوچی نمی کنید؟ باتشکرفراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین است . إن‌شاءاللّه با مطالعه‌ی برهان صدیقین در کتاب «از برهان تا عرفان» این موضوع روشن می‌شود. موفق باشید
6384
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی ، استاد چرا مدتی است جواب سوالاتم را نمیدهید؟ ممنون میشوم اگر جوابم را بفرستید ! برای اصلاح اندیشه چه کنیم؟ تغییر فکر به چه کیفیت است ؟ در جایی شنیدم روزی 20 تا 30 هزار فکر به ذهن انسان می آید چگونه میشود افکار را کنترل کرد؟ برای نفی خواطر چه کنیم؟ اجرکم عند الله-یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در همین رابطه کمک می‌کند و این بهتر از آن است که در جواب سؤالاتی این‌چنین مهم چند سطر خدمت‌تان بنویسم. موفق باشید
6334
متن پرسش
ایا وقتی ما از دنیا به برزخ منتقل می شویم مردی و زن بودن ما از بین می رود؟ یعنی آیا زن و مرد بودن ما مربوط به عالم ماده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت‌اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» در کتاب «زن در آینه‌ی جمال و جلال» این را خوب روشن می‌کنند که مردبودن و زن‌بودن مربوط به بدن است و روح انسان‌ها ماوراء بدنشان قرار دارد و در برزخ و قیامت که انسان‌ها با بدنی مطابق عقاید و اعمالشان روبه‌رو هستند دیگر زن و مردبودن معنا ندارد. موفق باشید
6321
متن پرسش
سلام علیکم در مورد ویژگی اماته اول توسط اسرافیل در سوال( 6176 )فرموده اید:موجودیتی برای هیچ موجودی باقی نمی‌ماند و همه از وجود خود فانی و به وجود حقانی حق باقی می‌شوند.حال سوال این است که چه فرقی بین اماته اول با احیا دوم وجود دارد؟(با توجه به اینکه همینکه موجودی از خود فانی شود،به خدا باقی خواهد ماند.) و آیا در همین دنیا چنین نیست که همه موجودات از خود موجودیتی ندارند و به وجود حق باقیند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق، مخلوقات را در این دنیا در منظر انسان‌ها قرار داد. در عین آن‌که سالک در سیر توحیدی می‌تواند جان خود را تحت تجلیات نفخه‌ی اسرافیلی قرار دهد تا در همین دنیا حقیقت مخلوقات را که وجود حقانی آن‌ها است بنگرد، چیزی که در قیامت برای همه محقق می‌شود. اماته‌ی اول، اماته از دنیا و حیات برزخی است و احیاء دوم با اماته‌ی برزخی و حضور در قیامت محقق می‌شود. موفق باشید
6322
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر در درس معرفت نفس آموختم که روح چون با بدن احساس وحدت میکند نمی تواند عضو پیوندی را بپذیرد و آنرا پس میزند،در مورد بیماریهایی که سیستم ایمنی بدن نسبت به عضوی از اعضای بدن واکنش نشان میدهد این موضوع چطور صورت میگیرد؟به عنوان مثال سیستم ایمنی بدن در بیماری ام اس نسبت به سیستم عصبی واکنش نشان داده و شروع به تخریب آن میکند،چطور است که روح نسبت به تنی که خودش ساخته احساس وحدتش را از دست میدهد؟آیا از بعد معرفت نفسی میتوان راهی برای درمان این بیماریها یا حداقل جلوگیری از عود آنها پیشنهاد کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرقی نمی‌کند وقتی روح مختل شد با اعضاء خودش هم درگیر می‌شود باید کاری کرد که اگر ممکن است روح انسان به تعادل برسد تا همه‌ی اعضاء خود را تدبیر کند. موفق باشید
6266
متن پرسش
سلام علیکم این که میبینیم درآزمایشگاهها حیوان شبیه سازی میشود یا انسان تولید میشود بااین که می گوییم انسان ذاتا ابزار ساز است منافات ندارد>؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس در هرجا زمینه‌ی ظهور دید در آن‌جا تجلی می‌کند و آن زمینه‌ی فیزیولوژیک را به عنوان بدن خود انتخاب می‌کند و چشم و گوش و دست خود را به کمک آن زمینه می‌سازد. البته آیا می‌توانند زمینه‌ای آنچنان ظریف و همه‌جانبه فراهم کنند که روح انسان در آن زمینه تجلی کند؟ معلوم نیست چون بسیار فرق می‌کند زمینه‌ای که روح حیوان در آن زمینه‌ تجلی کند تا آن‌که روح انسان در آن زمینه تجلی نماید. موفق باشید
6272
متن پرسش
با سلام وقتی کسی سیلی بر صورت ما می زند. این یک عمل مادی است ولی حالتی مجرد بر ما عارض می شود. علت خشمگین شدن ما چیست؟ ان امر مادی که نمی تواند باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون نفس ما تعلق به بدن دارد و از این جهت بدن خود را از خود می‌داند نفس خشمگین می‌شود به همین جهت اگر به کسی که بیهوش است و نفس در صحنه‌ی بدنش نیست سیلی بزنید خشم مطرح نمی‌شود. در بحث ده نکته در معرفت نفس بحث تعلق نفس به بدن شده است. موفق باشید
6221
متن پرسش
بسم اله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار سئو الم این بود که دقیقا معنای جسمانیه الحدوث بودن نفس به چه معناست؟ ایا نفس پس از اماده شدن جسم از عالم غیب به او افاضه می شود و تدبیر بدن را بدست می گیرد و با این تدبیر روز به روز از قوه به فعل تبدیل و کامل می شود و یا این که اساسا از دل ماده و جسم بوجود می اید شهید مطهری در کتاب مقالات فلسفی می نویسد مبدا تکون نفس ماده جسمانی است ماده این استعداد را دارد که در دامن خود موجودی را بپروراند که با ما وراء الطبیعه هم افق باشد....در جهتی که به کلی خاصیت ماده بودن را از دست بدهد این سخنان به چه معنا است منظور چیست اگر منشاء نفس در ابتدا ماده است چگونه فاقد شی می تواند معطی شی باشد و اگر قراراست همین ماده بر اثر حرکت جوهری مجرد شود در بدو تولد که ماده صرف است چگونه بدن را تدبیر می کند ملاصدرا در اسفار می گوید نفس باید بدن را نگه دارد حال نفسی با این خصوصیت که قوه صرف است خودش را نمی تواند نگه دارد چگو نه بدن را نگه می دارد ؟ و اساسا یعنی چه موجودی که در ذات خود بسیط است از ماد ه تکون پیدا کند شما می فرمودید نفس است که بدن را بر اساس نیازهایش در دوران جنینی می سازد و جهازات و ان چه را بعدا در دنیا احتیاج دارد می سازد چگونه نفسی که از دل ماده تکون می یابد و انگار در ابتدا ماده ای بیش نیست چنین کاری را می کند ایا این که نفس به جایی می رسد که به کلی خاصیت ماده بودن را از دست می دهد یعنی برای تکامل نیاز به ابزار مادی ندارد و یا این که مادی است و موجد نفس ماده است ولی به مرور از ماده بودن خارج می شود ؟ لطفا خلا صه و گذار پاسخ ندهید اجازه بدهید انتقادی را هم به شما مطرح کنم شما بعضا در مسایل سیاسی بسیار مطول و با بسط مطلب را باز می نمایید که البته خوب است ولی بسیاری از سوالات اعتقادی را خیلی خلاصه و بعضا مبهم جواب می فرمایید با توجه به ا ین که خیلی وقتها کسی که سوالی فلسفی یا اعتقادی می پرسد در این باره پاسخهایی را دیده کتابهایی را خوانده و مطلب برایش روشن نشده و نیاز است شما با شرح و بسط بیشتری مثل بعضی مسایل سیاسی جواب بفرمایید البته پر واضح است این مطلب کلیت ندارد با کمال تشکر خداوند سایه شما را بر سر ما مستدام بدارد و از این که وقت بسیاری از خود را برای پاسخ می گذارید خداوند به شما اجر عظیم عطا فرماید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سخنان امثال شهید مطهری را با توجه به مبانی علمی آن‌ها معنا کرد. یکی از مبانی علمی این بزرگان حرکت جوهری است و در حرکت جوهری روشن می‌شود دائماً فیضی از عالم مافوق، ماده را از قوه به فعلیت می‌برد و هراندازه ماده آماده‌ی فیض برتری شود، فیضی مناسب آمادگی ماده تجلی می‌کند تا آن‌جایی که ماده در بستری قرار گیرد که آماده‌ی تجلی نفس گردد، از این جهت گفته می‌شود نفس در دامن ماده پروریده می‌شود، زیرا ماده است که به جهت حرکت جوهری به مرحله‌ی جذب و پذیرش نفس می‌گردد. با توجه به این امر اشکالات بعدی شما جواب داده می‌شود و به قول خودتان معلوم می‌شود «فاقد شیئ نمی‌تواند معطی شیئ باشد».می فرمائید سوالات اعتقادی را خیلی خلاصه و بعضا مبهم جواب می دهم، اتفاقاً این اندازه که بنده آمادگی دارم مباحث اعتقادی را جواب دهم خیلی مایل نیستم به مسائل سیاسی بپردازم ولی وقتی می‌توان مسائل عقیدتی را درست جواب داد که مثل شما، موضوع مورد بحث را بررسی کرده باشند و بعد بر آن اساس سؤال کنند. ولی بعضاً دوستان طوری سؤال می‌کنند که عملاً باید یک دور حرکت جوهری را برای ان‌ها درس بدهیم، این دیگر سؤال و جواب نخواهد بود. موفق باشید
6201
متن پرسش
سلام مگر انسان عین اختیار نیست؟ و حقیقت انسان هم نفس اوست پس چرا موقع خواب یا موقع مرگ که با خود حقیقی مان روبه روییمو اختیار نداریم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس انسان تا وقتی دارای جنبه‌های بالقوه است عین اختیار است بین انتخاب جنبه‌های مختلفِ امکانی که در مقابل او است، ولی در خواب و مرگ که تنها با ملکات خود روبه‌رو است دیگر اختیار و انتخاب معنا نمی‌دهد بلکه با آنچه انتخاب کرده است به‌سر می‌برد. موفق باشید
6191
متن پرسش
به نام خدا.باسلام خدمت استاد عزیز در جواب سوال قبل مربوط به چگونگی زنده شدن دوباره انسان با توجه به حدیثی دز اصول کافی خواسته بودید متن عربی آنرا برای جنابعالی ارسال کنم. امام صادق(ع): قال سئل عن المیت یبلی جسده قال نعم حتی لا یبقی له لحم ولا عظم الا طینته التی خلق منها فاءنها لا تبلی تبقی فی القبر مستدیره حتی یخلق منها کما خلق اول مره (اصول کافی ج3 ص 250باب النوادر...حدیث7)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌فرمایید که حضرت می‌فرمایند گوشت و استخوان متوفی باقی نمی‌ماند مگر طینتی که از آن خلق شده، که مسلّم آن طینت از جنس گوشت و استخوان نیست بلکه مستدیره‌ای در قبر باقی می‌ماند که خداوند وجه قیامتی آن شخص را از آن خلق می‌کند که آن مستدیره هرچه باشد مسلّم گوشت و استخوان نیست. شاید این‌که فرموده‌اند چیزی است دایره‌ای شکل اشاره به حالت بی‌بُعدبودن آن دارند و همان جنبه‌ی مجرد انسان باشد. موفق باشید
6172
متن پرسش
سلام.ارزش یک عمل نزد خداوند به میزان خلوص عمل کننده است یا معرفت او؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقدمه‌ی خلوص معرفت است و هرچه معرفتِ حضوری بیشتر باشد خلوص بیشتر است و هرچه انسان انانیت‌اش شدید باشد معرفت او به حقیقت ضعیف‌تر است و به همان اندازه خلوص‌اش کم‌تر است. موفق باشید
6160
متن پرسش
سلام علیکم بنده صوت معرفت نفس را گوش کردم (همان ده یازده جلسه را)احساس میکنم مباحث باید خیلی مبسوط تر باشدومن از آن بی خبرم..یعنی چه صوت ویا کتاب دیگری را پیشنهاد می فرمایید برای عمق واحاطه بیشتر در بحث معرفت نفس از آنجا که فرمودید فقه اکبر است پس باید وقت زیادی برایش صرف کنیم تاان شاالله برایمان ملکه شود . التماس دعا .وفقکم الله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از ده نکته در معرفت نفس، خوب است برهان صدیقین با شرح آن کار شود و سپس مباحث معاد را با شرح آن دنبال بفرمایید تا خویشتن پنهان را مطالعه کنیدکه إن‌شاءاللّه با لایه‌های عمیق‌تر نفس مرتبط می‌شوید. موفق باشید
6153
متن پرسش
رابطه اخلاق با معرفت نفس چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدای کتاب «انسان از تنگنای زمین تا فراخنای قرب الهی» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
6145
متن پرسش
سلام . ایا کتابهای محمدجعفر مصفا را تایید می کنید؟ در خصوص خودشناسی ایت.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای مصفا تحت تأثیر کریشنامورتی و کلاً نگاه بودائی‌ها روش‌های خوبی را پیشنهاد می‌کنند، بنده هم از چند کتاب ایشان استفاده کرده‌ام ولی در معارفی مثل خودشناسی از امثال علامه حسن زاده بهتر می توان استفاده کرد. موفق باشید
6139
متن پرسش
باعرض سلام وخسته نباشیدخدمت استادمعظم درادامه سیرودربخش تاثیرروح برحرکات ورزشی ا زکتاب جوان وانتخاب بزرگ عبارت"اگرروح بربدنش حکومت نکندروح اواسیربدن است ومیلهای بدن تکلیف روح را تعیین می کنند"سوالی که برای بنده پیش امداین است که اگرمابه ابزاربودن جسم قائل هستیم وازطرفی امیال انسان را دونوع می دانیم یکی امیال غریزی ودیگری امیال فطری که منشاءهردورا من واقعی وروح میدانیم ومثلا دربحث شهوت جنسی بدن ابزاربروز این میل را که الات واحوالات جنسی است داردواصل میل ازروح است لذابرای شناخت بهترموضوع ومعرفت النفس این ابهام راکه فرمودیدمیلهای بدن تکلیف ...توضیح فرماییدودرادامه با عرض پوزش سوال دیگری دارم که ازناحیه دوستی مطرح شدبرای رفع شبه جواب فرماییدوان اینکه مطالعه مبحث وجودوفصولی از اسفاراربعه حکیم متالهه ملاصدرابرای ما مبتدیان چهل ساله بقول دوستم مثل خواندن تانژانت وکتانژانت مثلثات است برای بچه ابتدایی ومطلب ثقیل است بایستی ازاول پله پله شروع کردیاسیردیگری را پیمودایا این ایرادرا قبول داریدتوضیح بفرمایید(حساسیت بنده راببخشیدچون می خواهم سیری را شروع کنم که به نتیجه اش امیدوارباشم دست کوتاه است وخرما برنخیل)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بدن ابزار است تا ما در آن تصرف کنیم و به کمال برسیم حال اگر تصرف لازم را در بدن خود نکنیم به این معنا است که عملاً بدن و امیال آن بر ما حکومت می‌کند 2- به نظرم اگر با معرفت نفس شروع کنید خوب است و به مرور معنای وجود را از طریق درک حضوری خود احساس می‌کنید. موفق باشید
نمایش چاپی