بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: رسول اکرم«صلوات الله علیه و آله السلام»

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15965
متن پرسش
با عرض سلام: ببخشید چند تا سوال در دو قسمت غیرمرتبط به هم دارم: قسمت اول: 1. چرا در آیه 58 سوره نور خدا میگه افرادی که به سن بلوغ «نرسیدن» موقع ورود به منزل اجازه بگیرن؟ درسته که افرادی که به سن بلوغ «رسیدن» نیازی به اجازه نیست؟ اگه حکم هردو علی السویه است، قید آیه برای سن بلوغ از چه جهت است؟ قسمت دوم: 2. چرا شیطانی که در رأس است و بقیه شیاطین سربازان او محسوب می شوند، از «جن» است؟ در حالی که شیاطین انسی که در قرآن هم آمده، پست تر از شیاطین جنی هستن، چطور شرهای عالَم را به یک شیطان انسی ثابت برنمی گردانند؟ 3. تکلیف این شیاطین انسی (مثل بوش و اوباما و جان کری و وندی شرمن و اشتون.....) چیست؟ آیا «خلود» در جهنم دارند؟ یا پس از میلیاردها میلیارد سال نوری عذاب و فشار، سرانجام راحت می شوند؟ (مثل بقیه جهنمی ها) 4. آیا همانطور که شیطان (از جن) علم دارد به اینکه خداوند حق است و صراط مستقیم چیست، آیا شیاطین انسی هم علم دارند به حقانیت خدا و بطلان خودشون؟ و آیا همانطور که شیطان (از جن) علم دارد در قیامت ازش کاری برنمیاد و علم دارد که خلود در جهنم داره و مأیوس ترین موجود هست و از روی یأس و تکبر به خدا باز نمی گردد ، آیا «شیاطین انسی» هم به این مسائل «علم» دارند ولی از بازگشت به سمت خدا مأیوسند؟ 5. آیا امکان امید دادن به شیاطین برای بازگشت به سمت خدا وجود ندارد؟ آیا امکان دارد که شیطان توبه کند با توجه به اینکه هنوز هم فرصت دارد؟ ( مباحث معرفتی شما را گوش کرده ام، معاد را کامل گوش دادم و مباحث دیگه ...)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آیه‌ی مذکور می‌فرماید آن‌هایی که به سن بلوغ نرسیده‌اند، ولی آن اندازه هم کودک نیستند که نزد شما باشند – یعنی قدرت تمیز دارند – در مواقعی که خلوت دارید و زمان‌های «عوراتند» که پوشش عموی ندارید، بدون اجازه وارد نشوند 2- نمی‌دانم، ولی قدرت حضور شیطان در خیال، بیشتر از انسان است به همان معنایی که قرآن در وصف آن می‌فرماید: «إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُم‏»(اعراف/27) او و قبیله‌ی او شما را از جایی که شما آن‌ها را نمی‌بینید زیر نظر دارند 3-  در مورد خلودِ در جهنم، بین شیاطین جنّ و انس فرقی نمی‌کند. اگر کسی در هیچ‌یک از وجوه شخصیت خود، هیچ رجوعی را نسبت به حضرت حق اراده نکرده باشد و تماماً در حاکمیت نفس امّاره، اراده‌های خود را شکل داده باشد، در جهنم مخلّد خواهد بود 4- فرق نمی‌کند، شیاطین انسی هم به حکم فطرت متوجه خالقیت حق هستند ولی روح استکباری آن‌ها مانع اراده‌ی صحیح می‌باشد و در همین فضا از رحمت خدا مأیوسند 5- اساساً کسی که در مقابل حضرت حق کبر پیشه کند و تمام عمر در این فضا شخصیت خود را بسازد نسبت به هر حقیقت معنوی کینه‌مند است. در آن حدّ که در روایت داریم در قیامت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از کنار جهنم رد می‌شوند و نسیم خنکی به جهنمیان می‌رسد. ابوجهل می‌پرسد علت آن نسیم چیست؟ وقتی می‌فهمد به جهت وجود مقدس حضرت است، می‌گوید: در جهنم را ببندید که به من چیزی از آن مرد نرسد. تا این حدّ نسبت به حق و حقیقت، کینه دارد. موفق باشید

15944
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز اجتماع نقیضین را فهمیده ام اما ارتفاع نقیضین به چه معناست؟ با توجه به اینکه نوشتن اعمال انسانها در نامه اعمالشان توسط فرشتگان همان ملکه سازی است، حال آنجایی که می فرمایند بزودی در نامه اعمالشان ثبت خواهد شد به چه معناست؟ فیلسوفی را دیدم که در مورد آیه «انک لعلی خلق عظیم» فرمود که یعنی نه تنها پیامبر دارای ملکات و اخلاق عظیم است بلکه از بالا به خلق عظیم می نگرد و یک تسلطی به این خلق عظیم دارد اگر امکان دارد کمی این را توضیح دهید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «نقیضین» مربوط به مفاهیمی است که پایِ عدم و وجود در میان باشد. لذا نه می‌توان گفت هم هستِ این لیوان در میان باشد و هم نیستِ آن. همچنان که نمی‌توان گفت نه نیستِ آن در میان باشد و نه هستِ آن؛ که به دومی، رفعِ نقیضین می‌گویند. – چون این موارد مربوط به علم منطق است و از موضوعاتی است که هرکس باید با رجوع به آن علوم، بیاموزد سعی کنید بنده را مشغول چنین مواردی ننمایید- 2- آیه‌ی مربوطه در مدح رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و در مورد خُلق و خویِ آن حضرت است و ربطی به خَلق و مخلوقات ندارد! موفق باشید

15925
متن پرسش
با سلام استاد گرامي چند سوال در مورد قرآن كريم دارم خواهشمندم مبسوط پاسخ دهيد. 1- نظر مستدل و قطعي در مورد قديم يا حادث بودن قرآن وجود دارد. نظرتان در مور مطلب ذيل از دكتر سروش چيست؟ «... مشکل می‌توان پذیرفت که برای تک تک این احوالات و سوالات، آیاتی از ازل معین و مکتوب بوده، و خداوند جبرئیل را می‌گماشته تا از مخزن آیات، یکی را به مناسبت بر گیرد و نزد پیامبر ببرد تا بر امت خود فرو خواند... نیز باطل است اگر گمان کنیم که با حدوث هر حادثه‌یی، اراده تازه‌یی در ذات باری پدید می‌آمده و آیه‌یی ساخته می‌شده و بر جبرئیل القاء می‌شده تا به پیامبر القا کند... تجدد ارادات هم در مورد باری تعالی فرض محالی است. خداوند چون معرض حوادث واقع نمی‌شود و تغییر نمی‌کند، نمی‌تواند هر دم اراده‌یی بکند و تصمیمی بگیرد. لذا رفت و آمد جبرئیل میان خدا و رسول، و پیام آوردن و پیام بردن و برای هر حادثه‌یی آیه‌یی دریافت کردن و به زمین آوردن، مطلقا با متافیزیک فیلسوفان و متکلمان مسلمان موافقت ندارد و بهیچ رو معقول و موجه نیست... نیز می‌افزایم که بنا بر حکمت اسلامی افعال الهی مسبوق و معلل به اغراض نیست، و در جای خود مدلل شده است که محال است باری تعالی برای رسیدن به غرضی و هدفی کاری بکند. او فاعل بالقصد نیست. اینکه گاهگاه اراده تازه‌یی بکند و آیه تازه‌یی را برای تحصیل غرضی و توضیح مطلبی یا ایجاب و تحریمی نازل کند، از اشد محالات است. گرچه همه چیز به اذن و علم و اراده باری است اما این اراده ورزی به شیوه انسانی نیست...» 2- از آنجا كه بخشي از آيات قرآن سخن خدا نيست بلكه پرسشها يا جملاتي از جانب اطرافيان پيامبر است كه توسط خدا به پيامبر وحي شده و پاسخ داده شده است اگر مثلا ما هم در زمان ايشان بوديم و سوالي مي پرسيديم ممكن بود به قرآن اضافه شود. 3- از آنجا كه وحي تا پايان عمر رسول الله لاينقطع بود اگر ايشان بيشتر عمر مي كرد بر قرآن افزوده مي شد؟ 4- مخاطب قرآن كيست؟ در آغاز سوره‌ی روم، قرآن از شکست روم در سرزمینی نزدیک خبر داده است و پیش‌بینی کرده است که روم ظرف چند سال آینده پیروز خواهد شد. این خبر به همین صورت در قرآن باقی مانده است، یعنی بعد از گذشت نزدیک به هزار و چهارصد سال، همچنان در قرآن می‌خوانیم که روم در چند سال آینده‌ پیروز خواهد شد. اخبار روم که زمانی برای مخاطبان قرآن تازه بوده است، برای خوانندگان امروزی قرآن به گذشته‌ای دور تعلق دارد. در قرآن تصریح شده است که «رسول خدا در میان شماست»: واعلموا أن فیکم رسول الله. این سخن قرآن زمانی بیان شده است که پیامبر در میان مؤمنان حضور داشته است. امروزه نمی‌توانیم به مردم اعلام کنیم که «پیامبر در میان شماست». اگر گزاره‌های صحیح قرآن را از زمان و مکان نزولشان خارج کنیم، به گزاره‌هایی غلط تبدیل می‌شوند. قرآن تصريح مي كند كه "به زبان عربي مبين نازل شده چرا كه بر قومي عرب زبان نازل شده و اگر اعجمي بود مي گفتند قرآني اعجمي براي قوم عرب؟" خب ما و تمام انسانهاي غيرعرب هم مي توانيم بگوييم اين قرآن فقط براي عربها مبين است تازه آن هم نه براي عرب امروز بلكه با توجه به تغييرات زباني و اصطلاحات خاص قرآني با ادبيات هزار و چهارصد سال پبش فقط عربهاي آن روز. واقعا مخاطب قرآن كيست. چطور همه انبيا فقط براي هدايت قوم خودشان با زبان قوم خودشان مبعوث شده اند اما حضرت محمد براي هدايت همه جهانيان تا پايان عالم آمده آن هم با زبان قوم خود در هزار و چهارصد سال پيش. از اين يك ميليارد و اندي مسلمان فعلي دنيا چند نفر از قرآن آگاهند. در قرآن مطالب بسیار متنوعی بیان شده است. بخشی از مطالب قرآن حاشیه‌های تعالیم اصلی این کتاب است و بخشی هم موضوعات خاصی است که تنها برای مخاطبان عرب اهمیت داشته است. طالوت، جالوت، یأجوج، مأجوج، هاروت، ماروت، ذوالقرنین، یعوق، سواع، بحیرة، سائبة، نسیء، ظهار، ایلاء و دیگر موارد مشابه از کلمات و موضوعاتی هستند که در قرآن به آنها اشاره شده است. چه بسيار مطالبي در قرآن كه مسلمانها از آن هيچ اطلاعي ندارند و اين بي اطلاعي هيچ تاثيري در باور و رفتار آنها ندارد. بسیاری از اهل قرآن با اسامی و اصطلاحات قرآنی آشنایی ندارند و این ناآشنایی هم اختلالی بنیادی در دین و ایمانشان به وجود نمی‌آورد.چند نفر مثلا به اين نكته توجه كرده اند كه در قرآن آمده برخي فرشتگان دو يا سه يا چهار بال دارند يا مثلا عرش خدا بر دوش هشت ملك است اصلا اينها چه تاثيري در هدايت انسان امروز دارد. 5- قرآن از مردم خواسته است که هنگامی که قرائت می‌شود به آن گوش دهند: فإذا قریء القرآن فاستمعوا له. منظور قرآن این نیست که مردم به آواز قاری گوش دهند بدون اینکه متوجه شوند چه می‌گوید، چون قرآن چنین استماعی را سرزنش کرده است: مثل الذین کفروا کمثل الذی ینعق بما لایسمع إلا الدعاء و نداء. با این حال در مجلسی که قرآن قرائت می‌شود، شنوندگان عجم‌زبان فقط آواز قاری را می‌شنوند و متوجه نمی‌شوند او چه می‌گوید. ناتوانی در درک صحیح زبان عربی می‌تواند به ایرادات شرعی منجر ‌شود. قرآن از نمازگزاران خواسته است که در نماز مست نباشند تا بدانند چه می‌گویند: یا أیها الذین آمنوا لا تقربوا الصلوة وأنتم سکاری حتی تعلموا ما تقولون. نمازگزاران باید بدانند در نماز چه می‌گویند. بسیاری از نمازگزاران عجم‌زبان که نماز را به زبان عربی می‌خوانند، نمی‌دانند در نماز چه می‌گویند، بدون اینکه مست باشند. برای اینکه قرآن را به روشنی درک کنیم باید با زبان عربی آشنا شویم، آن هم نه زبان عربی مصر و عراق معاصر، بلکه زبان عربی حجازِ هزار و چهارصد سال پیش. بعضی از کلمات و اصطلاحات قرآن به مرور زمان و در عبور از سرزمینها و فرهنگهای مختلف تغییر معنی داده‌اند و بعضی از کلمات هم منسوخ شده‌اند.(به نقل از سايت نيلوفر)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آقای دکتر سروش همان‌طور که در مصاحبه‌ی با میشل‌هوبینگ خبرنگار بخش عربی رادیو جهانی هلند، مطرح می‌کند، تصور بسیار غلطی است که از وَحی دارد و متوجه نیستند که حقیقت وحی به شکل حصولی و مفهومی بر قلب مبارک پیامبر خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» شکل نگرفته است، بلکه یک کشف وجودی و حضوری است. از این جهت در هر صحنه‌ای آن حقیقت وجودی، ظهور خاص خود را آشکار می‌کند. در حالی‌که به شکل جامع در شب قدر آن حقیقت بر قلب مبارک پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نازل شده است. پس اشکالی پیش نمی‌آید که از یک طرف وجهِ جامع آن در نزد پیامبر وَحی شده و در هر صحنه‌ای به نور حضرت جبرائیل، آن حقیقت جامع، مطابق شرایط زمانی و مکانی، نمایانده شود و بشریت در متن آن شرایط زمانی و مکانی، متوجه‌ی سنن و قواعد کلّی عالم بگردد. مثل آن‌که وقتی شما قاعده‌ی 2+2 را برابر 4 دانستید، دیگر شمائید که متوجه می‌شوید هم 2 گردو با 2 گردو می‌شود 4 گردو، و هم 2 انسان با 2 انسان می‌شود 4 انسان. آری! متکلمانِ مسلمان هرگز خدا را محل حوادث نمی‌دانند، ولی در راستای ظهور حقایق عالم کثرت، حضرت حق حقایقی در «لوح محفوظ» متجلی نموده است که سیر رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به نور جبرائیل برای تطبیق عالم کثرت، مطابق عالم وحدانی صورت می‌گیرد. و بنابراین ظهور گاه‌گاهِ احکام الهی به معنای تغییر اراده‌ی الهی نیست.

2 و 3-  بشریت در حیات زمینی خود قواعدی دارد و برای آن‌که آن قواعد، جهت الهیِ خود را حفظ کند، باید مطابق حقایق عالم وجود که به صورت جامع و وجودی در عالم «امر» محقق شده است، شکل بگیرد و حیات رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در آن حدّ است که در متن سال‌های نبوت خود در ظرف حوادث مختلف، آن سنن را متذکر شود تا بشر در هر حادثه‌ی جدیدی نیز بتواند مطابق آن سنن عمل نماید. لذا است که جبرائیل در آخرین سفر حج رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» خبر اتمام این مأموریت را به حضرت داد. همچنان‌که قرآن نیز فرمود: «وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ (115)/انعام» ای پیامبر! کلمات پروردگار تو که در اوج صدق و عدل قرار دارد به انتها رسید و این کلمات، حقایق پایداری است که تغییرپذیر نیست و خدایی که تقاضای انسان‌ها را می‌شنود و عالِم است به آن‌چه آن‌ها نیاز دارند، این قرآن را به انتها رساند. بنابراین جایی ندارد که بگوییم اگر عمر رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بیشتر می‌شد بر قرآن افزوده می‌گشت؛ این سخنان حکایت از تصور غلط دکتر سروش دارد. 4- تعجب بعدی از این سخن آقای سروش است که می‌پرسد مخاطب قرآن کیست و می‌گوید خبری که قرآن از پیروزی بر رومی‌ها در سوره‌ی روم داده است، ربطی به امروزِ تاریخ ما ندارد. غافل از این‌که خداوند با این نوع اخبار اولاً: در صدر اسلام، حقانیت سخن پیامبر را اثبات می‌نماید تا معلوم شود رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مأمور پروردگاری است که عالَم را مدیریت می‌کند ثانیاً: برای این تاریخ، این پیام را دارد که با واقع‌شدنِ خبری که قرآن داد ما اطمینانی کامل به صدق سخن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» پیدا می‌کنیم.

می‌گوید اگر به زبان عربی مبین نازل شده، چه ربطی به بقیه‌ی ملت‌ها دارد. غافل از آن‌که بالاخره پیام خدا باید به زبان بشر نازل شود. حال اگر زبانی با توجه به نظر زبان‌شناسان، ظرفیت پیام‌هایی را دارد که ماوراء زبان‌های رسمیِ گرفتار مفهوم‌زدگی است و بیشتر به زبان شعر نزدیک‌ است، بهترین راه گفتگو با بشر نیست؟! مگر همین امروز امثال هایدگر برای عبور از افکار متافیزیکی، زبان شعر را توصیه نمی‌کند؟ و منظورشان البته از زبان شعر، کلمات دارای قافیه در شعر مصطلح نیست، بلکه کلماتی است که با آهنگ خود اشاراتی حضوری را در مخاطب ایجاد می‌کند.

می‌گوید: همه‌ی مسلمانان قرآن را نمی‌فهمند؛ غافل از آن‌که قرآن بنا است فرهنگی را بیاورد که بشریت در زیر سایه‌ی آن فرهنگ زندگی خود را معنا بخشد. مگر در فرهنگ‌های دیگر که مردم مطابق آن فرهنگ‌ها عمل می‌کنند، همه متوجه‌ی مبانیِ آن فرهنگ‌ها هستند؟! آری! توصیه‌ی قرآن آن است که مردم، فهم قرآنی پیدا کنند و جامعه‌ی اسلامی بستری را فراهم نماید تا هرکس در کنار زبان مادری خود، زبان قرآن را نیز متوجه شود چیزی که در بعضی از مراحل تاریخی واقع شده است ولی جنبه‌ی تمدن‌سازیِ قرآن را که موجب می‌شود در زیر سایه‌ی آن سخنانی همچون سخن مولوی ظهور کند که به تعبیر او: «هذا كِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيقين». آیا این هنر قرآن نیست که به زبان قرآن‌شناسانِ دلشیفته‌ی همچون محمد بلخی با زبان قرآن با فارسی‌زبانان سخن می‌گویند؟ ملاحظه می‌کنید که مشکلات آقای سروش نه‌تنها در نفهمیدن معنای وَحی است، حتی نسبت به جایگاه تاریخی قرآن به عنوان وحی الهی چشم برهم گذاشته و این‌همه تأثیر کتاب وحی را بر همه‌ی ملت‌های مسلمان با هر قوم و قبیله و زبانی، نادیده می‌گیرد! و در این فرصت کم بیش از آن نمی‌توان به ضعف‌های تصور غلط ایشان از وحی بپردازیم. در ضمن عرایضی در جزوه‌ی «غفلت از مقام نبوت در پوشش تمجید از حضرت محمد صلی الله علیه و آله» در نقد مصاحبه‌ی آقای سروش با میشل‌هوبینگ خبرنگار بخش عربی رادیو جهانی هلند، شده است که می‌توانید آن را در قسمت جزوات همین سایت مطالعه فرمایید. موفق باشید

15906
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم و تبریک یوم الله مبعث: آیا بعثت پیامبر (ص) مربوط به مقام نفس ناطقه ی پیامبر است که حقیقت بعثت که در مقام نوری شان به اجمالی است به تفصیل در مقام نفس ناطقه رسانده اند؟ اگر این صحبت درست است می شود گفت اهل بیت (ع) تمام کارهایشان در میادین امتحانات در واقع نمایش و ظهور و تفصیل حقیقت نوری شان است و نه اینکه این امتحانات برای ترفیع درجه شان باشد؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بعثت، بعثتِ مقام کلیه‌ی حضرت در مقامِ تعیّنِ خلقی یا نفس ناطقه‌ی حضرت است و حفظ این حالت و پشت‌کردن به جذبه‌های نفس امّاره که برای آن بزرگان هم مطرح است، موجب کمال و تکامل آن‌ها می‌شود. موفق باشید

15766
متن پرسش
با سلام: ببخشید آقای طاهرزاده یک سوال ازتون داشتم و آن اینکه شما می گویید بنیانگزار انقلاب حضرت آیت الله خمینی عارف کامل و مکمل است. در صورتی که در همایش نور مجرد حدود 3 سال پیش که بزرگداشت علامه طهرانی بود، در آن همایش یکی از سخنرانان که فکر کنم حضرت حجت الاسلام آقای وکیلی بود سخنی را از رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای نقل کرد، بدین صورت که آقای خامنه ای گفتند من یک روز از آقای خمینی پرسیدم که آیا شما از مرحوم ملکی تبریزی استفاده کردید؟ گفت ایشون با یک تاسف و حسرت گفتند نه. چون من در آن موقع در خدمت آقای شاه آبادی در عرفان نظری کار می کردیم و الفاظ پر طمطراق عرفان نظری ذهن مرا گرفته بود و یک جلسه به درس مرحوم ملکی تبریزی رفتم ولی اون جلسه به من ننشست و من رو نگرفت و من دیگه نرفتم. با توجه به این سخن اگر ایشون کامل بود دیگه جای تاسف و ناراحتی نداره که از مرحوم ملکی تبریزی استفاده نکرده اند. مهم این است که انسان به مقصد برسد چه حالا از مرحوم ملکی تبریزی استفاده کند چه از غیره و ذلک. در پیش مرحوم شاه آبادی هم که حدود 7 سال عرفان نظری خوانده اند. پس چگونه ایشان کامل بودند؟ و استادشان که بوده؟ چطور حرف شما و حرف ایشان را می شود با هم جمع کرد. بعد در ضمن در آخر وصیت نامه آقای خمینی آمده که: (من در طول نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلام نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده ام که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شده ام. آن تمجید ها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفا دار می نمایاندند.) در صورتی که ایشان به کمال رسیده بودند نباید از دغل بعضی ها اغفال می شدند و از آنان تعریف می کردند چون پسر علامه طهرانی در یکی از کتابهایش درباره انسان کامل توضیح داده و می گوید انسان کامل در سه جا معصوم و بدون خطاست. ا. تربیت افراد. یعنی اگر مشکلی هم پیش بیاید نقص مربوط به شاگرد است و استاد در ادا کردن وظیفه اش کوتاهی نمی کند. 2. در مسایل اجتماعی 3. اوامر و نواهی و احکام و مبادی و ملاکات شرعی. بنابر این اگر آقای خمینی کامل بودند در این موضوع یعنی فریب خوردن از بعضی افراد و متعهد نمایان حکومت که جزو بخش مسایل اجتماعی است اشتباه نمی کردند. کما اینکه حکایتی از علامه طهرانی در نوشتجات پسرشان آمده که اتقان مطالب گفته شده را بیشتر می کند. و آن اینکه: بیاد دارم که در اواخر سلطنت پهلوی و دوران شور و هیجان مبارزات و مجاهدت های مردم ایران شبی به اتفاق مرحوم والد (ره) از مسجد قائم به سمت منزل پیاده حرکت می کردیم. در بین راه چشم ایشان به دکه روزنامه فروشی افتاد که عکس یکی از افرادی را که در خارج با مرحوم آیت الله خمینی (ره) بسیار نزدیک و از زمره تعداد قلیل مرتبطین مورد اعتماد و وثوق ایشان به شمار می رفت، در روزنامه چاپ کرده بودند. ایشان ایستادند و از بنده سوال کردند که این شخص کیست که عکس او را در اینجا انداخته اند؟ عرض کردم فلان شخص است و از نزدیکان آیت الله خمینی به شمار می رود. ایشان پس از نگاهی عمیق رو کردند به من و فرمودند: عن قریب است که از این مرد بلائی بر سر ایران بیاید که دیگر جبران نخواهد شد.) پاورقی کتاب: این شخص سید ابوالحسن بنی صدر بود که با رأیی حدود یازده میلیون به عنوان اولین رئیس جمهور انتخاب شد و با حکم آیت الله خمینی (ره) به عنوان رئیس شورای انقلاب و فرمانده کل قوا منصوب شد و در نهایت بعد از جنایت و خیانت های فراوان در سی و یک خرداد 1360 توسط مجلس شورای اسلامی و امضا آن توسط رهبری وقت عزل شد. کتاب اسرار ملکوت. جلد 2 ص 27. پایان مطلب) همانطور که دیدید در این مورد علامه طهرانی که از کملین عرفا و نوادر اولیا الهی و به شهادت آقای حداد که بعد از معصومین کسی را مانند آقای قاضی و بعد از مرحوم قاضی کسی را مانند آ سید محمد حسین (علامه طهرانی) ندیدم؛ مورد اغفال و فریب وفا داری و تعهد ظاهری بنی صدرقرار نگرفت و به محض برخورد با این موضوع حقیقت را آشکار کردند. علی کل حال اینطور که از این قرائن و شواهد ناگفته دیگر بر می آید گویا رهبر کبیر انقلاب حضرت آقای خمینی رضوان الله علیه در عین مقام والا و ارزشمندشان به کمال نرسیده بودند ولی به عکس در عرفان نظری بی شک ایشان از بزرگترین های اهل این رشته در طول تاریخ بودند. حال آقای طاهرزاده از شما خواهشمندم که نظر واقعیتان که از ته دل است را بفرمایید و بگویید که آیا به نظر شما ممکن است ایشان کامل نباشند یا حداقل در حد احتمال. آخر به خصوص از جمله خودشان در وصیت نامه مبنی بر اغفال شدن و فریب خوردنشان از وفاداری ظاهری بعضی افراد و تمجید کردن از آن ها می شود گفت تا حدودی عدم کمال ایشان را ثابت می کند یا تاسف و حیرتی که از استفاده نکردن از مرحوم ملکی تبریزی خورده اند و شواهد دیگر. ببخشید از طولانی شدن نوشتار. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روی‌هم‌رفته در جریان این مسائل و مطالب هستم. فراموش نفرمایید که سالک إلی اللّه دائماً نسبت به کمالات برتر در تأسف است تا آن‌جایی که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» در محضر حق عرضه می‌دارند: «مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك‏». از طرفی مگر حضرت امام وقتی عارف کاملِ مکمل باشند، معصوم به حساب می‌آیند؟ تازه مگر امام علی«علیه‌السلام» به آن فرمانداری که به خطا رفته بود، نفرمودند خوبیِ پدرت مرا به تو خوش‌بین کرد؟ آیا می‌توان این موضوع را دلیلِ عدم عصمت امام دانست؟ در رابطه با عارفِ کامل مکمل‌بودن حضرت امام باید به نقش تاریخیِ ایشان نظر نمود. موفق باشید 

15695
متن پرسش
سلام حضرت استاد: خسته نباشید. آیا برداشتهای بنده در دو حدیث (مباتی معرفتی مهدویت) صحیح است؟ 1. با توجه به حدیث کنت نبیا و... نبوت یک مقام است که ممکن است مانعی در ظهور بیرونی آن وجود داشته باشد مثل حیات مادی نداشتن (تاخر زمانی بعد زمینی) در حضرت رسول (ص) پس الف) اهل البیت (علیهم السلام) مقام نبوت دارند اما امکان ظهور آن که اینجا مانع عامل ختم نبوت است نیست. ب) و با توجه به مقام علمای امت حضرت رسول (ص) و پیامبران بنی اسرائیل بزرگانی چون حضرت امام، ملاصدرا، بانو امین و... مقام نبوت دارند و به ایشان کتاب و حکم داده شده اما ظهور آن به شکل دیگری است اما مقام امامت خاص انسان کامل و در حصر انسانهای خاصی است. ج) پس راه تحصیل این مقام به روی انسانهای عادی باز است و با صفای درون و تحصیل معارف می توان آن را به دست آورد. د) ارسال رسل رتبه ای نبوده اما میان انبیاء بزرگ رتبه ای است تا می رسیم به حضرت رسول (ص) (یعنی حضرت آدم (ع)، نوح (ع) ابراهیم (ع) موسی(ع) عیسی (ع) و...)2. مقام کن فیکون شامل ایجاد فضایل اخلاقی مثل علم، شجاعت و...می شود ما زمینه ایجاد می کنیم اما غیرمنتظره می بینیم از صفتی بد رها شدیم یا متصف به صفتی یا حصول معرفتی شدیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نبوت در رابطه با ربوبیت الهی است و خداوند در هرزمانی که بخواهد، انسان شایسته‌ای را جهت آن امر می‌پروراند و لذا قابل تأخیر نیست. و در مورد خاتم رسولان«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» قابل تجدید هم نیست. و امامت نیز امری است که خداوند آن کسی را که شایسته است جهت این امر می‌پروراند و آن نیز قابل تأخیر نیست، هرچند ظهور اهداف امام به عهده‌ی مردم است و اگر مردم آمادگی نداشته باشند، امام غیبت خواهند داشت 2- حرف خوبی است. موفق باشید

15652
متن پرسش
سلام: در مورد مقام حضرت زینب (سلام الله علیها) سوال داشتم. بارها در سخنرانی های مختلف از بزرگان شنیدیم که مقام ایشان بسیار بالاست و حتی اگه اشتباه نکنم حاج آقا پناهیان تو یه سخنرانی میگفتن که از قتلگاه تا خیمه که ایشان راز امامت را برای امام سجاد (علیه السلام) می اوردن امام بودن، حالا نه اینکه مقام امامت داشتن ولی کلا از شان بالای ایشان میگفتن حالا اینجا برای من سوال شده که حدیثی مستند از پیامبر (سلام الله علیه و آله) دیدم که فرمودن برترین زنان بهشت خدیجه، فاطمه، آسیه و مریم هستن!!! فکر کنم سوالم رو فهمیدین، ممنون میشم پاسخ بدید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زینب کبری«سلام‌اللّه‌علیها» به دلیل توصیفی که حضرت سجاد«علیه‌السلام» در موردشان فرمودند که: «عالمه‌ی غیر معلَّمه» هستند که حکایت از علم لدنّی و قلبی و شهودی آن حضرت دارد و با توجه به مدیریت فوق‌العاده‌ی ایشان در کربلا و کوفه و شام، نشان می‌دهد حقیقت مدیریت آسمانی امام حسین«علیه‌السلام» را درک کردند. ولی آن‌که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در آن زمان به ایشان اشاره نکرده‌اند، به جهت آن است که آن حدیث وقتی گفته شده که یا حضرت متولد نشده بودند و یا کودک بودند. موفق باشید

15641
متن پرسش
سلام علیکم استاد: خدا قوت. استاد در بحث وحی اینکه حضرت آیت الله جوادی آملی فرمودند باید واسطه ای در میان باشد و اینکه فرشته وحی از شئون وجودی انسان کامل می باشد خوب استاد چه اشکالی دارد که این وحی را انسان کامل که کون جامع و خودش در تمام مراتب وجودی حاضر است بدون واسطه درک کند بدوت نیاز به ملک؟ آیا منظورشان این است آنچه که واسطه می شوند بین مقام تام انسان کامل و مقام مکتفی او همو هم که می گوییم ملک همان پیامبر است در آن رتبه و یک از شئون اوست که واسطه شده است؟ یعنی حضرت عین وحی است؟ استاد می خواستم این فقره از کلام ایشان را توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موطن قلبی، همین‌طور است. ولی در موطنِ خلقی و فیض اقدس، رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» وحی را از حضرت جبرائیل می‌گیرند. یعنی جنبه‌ای از آن حضرت که با خلق روبه‌رو است از طریق جنبه‌ی باطنیِ خود که مقامِ ملک وحی است، وحی را نازل می‌کند. بدین لحاظ نمی‌توان گفت حضرت عین وَحی می‌باشند، ولی در یکی از مراتب باطنیِ وجودیِ خود، از ملک وحی جهت تفصیلِ حقیقت اجمالی وحی، به اراده‌ی الهی بهره‌مند می‌گردند. موفق باشید

15611
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: سفر اول از اسفار اربعه مربوط به قوس نزول است یا صعود؟ آیا این برداشت صحیح است مقام ماه رجب مقام فیض اقدس (ماه ولایت) است و شعبان مقام فیض مقدس (اولین تجلی فیض اقدس) و رمضان مقام تجلی ثانی فیض اقدس و ظهور اعیان می باشد چون روایت می فرماید رمضان ماه امت من است که ناظر به ظهور اعیان است و روایت دیگری رمضان را ماه خدا می داند که می شود همان علم حق که اجمال در عین تفصیل است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تمام اسفار اربعه مربوط به قوس صعود است و در رابطه با اختیار انسان می‌باشد 2- فیض اقدس از شئون الهی است و تجلی حق است برای خودِ حق. ولی فیض مقدس، مقامِ اولین مخلوق یعنی عقل اول یا مقام محمد و آل محمد«علیهم‌السلام» می‌باشد که به یک معنا، مظهر مقام خلیفة‌اللهی است. بدین جهت فکر می‌کنم تطبیقی که می‌فرمایید مشکل باشد. موفق باشید

15608
متن پرسش
با سلام:ببخشید سوالاتم زیاد شد. در تفسیر آیات در مورد معراج پیامبر (ص) تفاسیر گوناگون و کتابهایی از شما را خواندم، اینکه پیامبر (ص) در آن شب به اصل خود نزدیک شد و علمه شدید القوی کیست؟ و.... لطفا به من بگویید حکیمانه ترین تفسیر در این باره چیست؟ سوالی برایم پیش آمده در مورد قیامت برای نوزادانی که تولد یافته یا بعد از تولد فوت می کنند، آیا به چه صورتی در صحنه قیامت حضور یافته و چگونه حسابرسی می شوند؟ بعد اینکه آیا زلزله قیامت به همین شکل زلزله این دنیایی است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شدیدالقوی مقامِ وجود حضرت جبرائیل«علیه‌السلام» است که وَحی الهی را به پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» می‌آموزد. ولی موضوع معراج، مقام بالاتر از ارتباط پیامبر با حضرت جبرائیل است. تفسیر مشهور به تأویلاتِ محی‌الدین که انتشارات بیدار چاپ کرده‌اند، نکاتی در این مورد دارد 2- در مورد فرزندانی که بعد از تولد فوت می‌کنند، چه نحوه زندگی باید داشته باشند؛ بحث زیاد شده است. همین اندازه بدانید که یا به قول ملاصدرا در همان احساس وجودیِ خود تا ابد به‌سر می‌برد و یا بنا به بعضی روایات، در قیامت برای آن‌ها صحنه‌ای امتحانی فراهم می‌کنند تا شخصیت آن‌ها روشن شود 3- همان‌طور که علامه طباطبایی در تفسیر سوره‌ی حشر می‌فرمایند؛ زلزله‌ی قیامت گرفتنِ هر موجودی است از خودش و این با زلزله‌های معمولی متفاوت است. موفق باشید

15597
متن پرسش
با عرض سلام: در جایی خواندم: «درباره «ياسين» در روايتي از امام باقر يا امام صادق (عليهماالسلام) نقل شده كه فرموده اند: "هَذَا مُحَمَّدٌ قَدْ أُذِنَ لَهُمْ فِي التَّسْمِيَةِ بِهِ، فَمَنْ أُذِنَ لَهُمْ فِي يس"؛ محمد نامي است كه اجازه نامگذاري به آن داده شده، اما چه كسي به آن ها اجازه داده كه به ياسين نام گذاري نمايند؟ (1) اين روايت دلالت بر اين دارد كه ياسين يكي از اسامي پيامبر (ص) است. نام گذاري به نام محمد جايز، و به نام ياسين مكروه است. علامه مجلسي در شرح اين روايت متذكر شده اند: ممكن است گفته شود كه نام گذاري به اسامي انبيا جايز و مستحب، ولي نام گذاري به القاب انبيا كه براي تعظيم و بزرگداشت آن ها اطلاق شده، مانند رسول و نذير و بشير و طه و يس مكروه مي باشد. (2) (1) فروع كافي، ج 6، ص 20. (2) مرآة العقول، ج‌، ص 36.» نظر شما چیه؟ با توجه به اینکه الآن اسم محمدطه خیلی زیاد شده، نظر شما چیه و چقد مطلب فوق رو تأیید می کنید برای کراهت نامگذاری به اسم طه و یسین؟ محمد طه چطور؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درک درست جایگاه این نوع روایات و فهم تخصیص‌داشتنِ آن‌ها توسط دیگر روایات؛ یک کارِ اجتهادی است و به نظر بنده این موارد را باید از مجتهدین سؤال نمود. موفق باشید

15520
متن پرسش
با سلام و نهایت تشکر: استاد بزرگوار آیا این مطلب صحیح است که ما انسانیم، انسان هم ذهن دارد، ذهن سالم هم تولید کننده انواع فکر هاست مانند قضاوت و مقایسه و گذشته و آینده و آمد و رفت فکر ها دست انسان نیست فقط عمل کردن بر طبق آن ها در دست انسان است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذهن ما می‌تواند تحت تأثیر انوار الهی و نفحات ربانی باشد، چنان‌چه بر فطرت اصلی خود قرار داشته باشد و می‌تواند تحت تأثیر القائات شیطانی قرار گیرد چنان‌چه از شریعت الهی فاصله بگیریم. رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند: «الا انَّ فى ايّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحاتٌ‏ الا فَتَعَرَّضُوا لَها» در زندگى شما گاهى يك نفحه ‏هايى به قلبتان مى‏ رسد خودتان را در معرض اين نفحه‏ هاى غيبى قرار دهيد تا بشنويد. موفق باشید

15373
متن پرسش
بسمه تعالی سلام: 1. شما در بحث نبوت فرمودید: مقام عصمت پیامبر موهبتی است به خاطر لیاقت این موهبت به او شده است. سوال اینجاست همان امکان ذاتی و عین ثابته پیامبر در عین ثابته ی خود طلب چنین مقامی کرده و حضرت رب برای او قرار داده است یا ناشی از رعایتهای پدر و مادر پیامبر بوده و لایق دریافت چنین فرزندی از طرف خدا شده اند چگونه بحث عین ثابته با معداتی که ما فراهم می کنیم جمع می شود از یک طرف می گوییم هر نفسی در عین ثابته طلب چنین بودنی داشته است و می بینیم در یک خانواده خوب یک فرزند بد متولد می شود و برعکس مثلا امام زاده، آدم بدی می شود در حالی که پدرش امام است و معداتی که امام برای دریافت فرزند صالح فراهم کرده نقصی ندارد که بگوییم مشکل از طرف امام بود که صاحب چنین فرزندی شد یا برعکس، در یک خانواده نامناسب بچه ی متولد می شود که در آینده انسانی متعالی می شود در حالی که این خانواده لایق دریافت چنین فرزندی نیستند توضیح فرمایید؟ 2. حال که فرزند امام معصوم در عین ثابته بد بودن خود را انتخاب کرده و در عالم ماده بروز داده است اما بالاخره فرزند امام شده یعنی امام هم در عین ثابته خود صاحب چنین فرزند شدنی را انتخاب کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت آیت اللّه حائری شیرازی در کتاب «تربیت اسلامی»شان نکاتی در مورد نقش شرایط دارند مبنی بر این‌که شرایط یا معدّات، تنها در آن حدّ مؤثرند که انسان‌ها بخواهند از آن استفاده کنند. در موضوع رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» باید بین ولایت آن حضرت و مقام قربی که دارند، با مقام نبوت آن حضرت که مربوط به نیاز زمان خاصی است که حضرت در آن زمان متولد شده‌اند، تفکیک کرد 2- چه مشکلی پیش می‌آید که شخصی در عین آن‌که فرزند امام است نتواند از شرایط خود استفاده کند؟ شاید حکمتی هم در این موضوع باشد که صرف محیط و شرایط، تعالی و کمال محقق نمی‌شود. موفق باشید

15317
متن پرسش
با سلام: اولین تجلی مقام ذات (مقام احدیت) اسم الله است یا نور پیامبر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولین تجلی به یک اعتبار فیض مقدس نامیده می‌شود و به یک اعتبار، اسم‌ «الله» است که جامع همه‌ی اسماء الهی می‌باشد و به اعتبار تعیّن اسم «الله» انسان کامل مطرح است که قرآن در موردش فرمود «علم آدم الاسماء کلها» که این همان نور پیامبر خاتم می‌باشد. موفق باشید

15149
متن پرسش
سلام استاد گرامی: خسته نباشید. برخی سعی دارند جمله ی علامه حسن زاده را به مبحث قرائت نبوی مرتبط کنند این جمله را: به جانم قسم! آن که از کتب عقلی و صحف عرفانی یعنی مطالعه ی کتاب هایی همچون تمهیدالقواعد - شرح قیصری بر فصوص الحکم - و شرح العیون فی شرح العیون - و مصباح الانس - و شرح محقق طوسی بر اشارات - و اسفار - و شفا - و فتوحات مکیه خود را دور کند همانا خود را از فهم «خطاب محمدی (ص) یعنی قرآن» دور کرده است و جان خود را از نیل به سعادت قصوایش محروم ساخته است. می گویند علامه هم قبول دارد که قرآن خطاب محمدی است نه وحی!!! توضیحی می فرمایید استاد. معذرت می خواهم که مزاحم اوقاتتان شدم. نمی خواستم ولی چون شبهه شد ترسیدم ذهنم را کِدِر کند. التماس دعای فراوان دارم. خدا بر توفیقاتتان بیافزاید ان شاءالله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرهنگی که این سخن در آن گفته شده است، باید مورد نظر قرار گیرد. معنای سخن استاد آن است که قرآن، خطابی است از طرف خدا بر محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله». موفق باشید

15093
متن پرسش
بسمه تعالی سلام: الف) جادوگران و مرتاضان تا چه حدی با غیب مرتبط می شوند مثلا شما می فرمایید پیش گویی می کنند اینده را. پس با ملائکه باید مرتبط بشوند این در چه حد است؟ نفس با روشهای غلط تا چه حد از غیب مرتبط می شود؟ ب) شما می فرمایید روح های سرگردان را می شود احضار کرد مگر روح در عالم برزخ نیست و گرفتار گناهان خود نیست چگونه می شود احضارش کرد؟ ج) این استراق سمع که جنیان قبل از وحی بر پیامبر (ص) داشتند از عالم غیب. یعنی چه؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: جادوگران با شیاطین جنّ مرتبط‌اند و تنها در حدّ حضور در آینده‌ی زمانی غیب می‌دانند، نه این‌که آن‌ها را به عالم غیب راه دهند 2- در مورد روح‌های سرگردان، حرف شما درست است. بیشتر همان شیاطین هستند که خود را به اسم افراد معرفی می‌کنند 3- ظاهراً قبل از وَحی محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» شیاطین به کمک کاهنان می‌آمده‌اند و راهنمایی‌های شبه قدسی در میان بوده است که با وحیِ محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» این فصل از تاریخ، برچیده می‌شود. موفق باشید

15024
متن پرسش
با عرض سلام خمت استاد گرامی: آیا سفر معراج پیامبر (ص) مربوط به سفر سوم می شود و آیا می شود گفت در سفر دوم علم به اعیان ثابته حاصل می شود و بعد در سفر سوم اعیان خارجی متناسب با اعیان ثابته ای که علم به آنها حاصل شده رویت می شود که ملکوت اشیا را شامل شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف خوبی است. باید تفصیل داده شود. موفق باشید

15023
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: 1. با توجه به اینکه می گوییم در عالم غیب گذشته و آینده یک جا جمع است در خصوص بدن برزخی و قیامتی کسی که هنوز در دنیاست می گوییم الان هست منتها کامل نیست این چگونه قابل توجیه است؟ 2. در رویای صادقه که فرد آینده را می بیند مربوط به قوس نزول است؟ اگر چنین است این با اینکه می گوییم در قوس نزول تعین نیست چگونه قابل جمع است؟ 3. در معراج پیامبر (ص) اوصاف بهشتیان و جهنمیان را که می بینند اوصاف کلی را می بینند و یا بهشت و جهنم شخص خاص را می بینند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تمام گذشته و آینده‌ی انسان در عالم برزخ در نفس او جمع است 2- انسان در خواب با خودش روبه‌رو است که قوس نزول را پشت سر گذاشته است 3- برای رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» کثرت و وحدت یک‌جا جمع است و لذا تک‌تک افراد در آن‌جا برای حضرت مشخص‌اند. موفق باشید

15031
متن پرسش
سلام: فرمودین مولای ما در مقام ولایی خود در تمام زمان ها حاضر بوده اند مساله بر من مشتبه شد. آیا منظورتون اینه که نفس ناطقه حضرت رسول (ص) یا مولا علی (ع) در اتحاد با اون مقام عالیه... ساری در همه مواطن حتی گدشته و آینده میشه؟ یا اون مقام رو فقط منظورتون هست که در همه زمان ها حاضره بدون اینکه نفس ناطقه معصومین هم در همه زمان ها حاضر باشه و آیا انسان های دیگر هم میتونن در اتحاد با اون مقام به این درجه برسن؟ که حاضر در ازمنه و امکنه بشن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صاحب اصلی مقام ولایت و نبوت، رسول خدا و علی مرتضی«علیماالسلام» هستند و حتی انبیاء، مقام ولایت و نبوت خود را از خزینه‌ی نبوت و ولایت آن دو بزرگوار دارند. عنایت داشته باشید نفس ناطقه‌ی آن دو که از مادرشان شروع شده است، مظهر کامل حقیقتِ ولایت و نبوت است. مفصلِ این بحث را محی‌الدین با دلایل بسیار خوبی در فصوص مطرح کرده است. موفق باشید

14836
متن پرسش
با سلام: در مورد سوالم در مورد تفاوت اصالت نور سهروردی و اصالت وجود ملاصدرا توضیح فرمودید ممنون اما کدامیک را باید ارجح دانست؟ در مورد حضرت محمد (ص) در سراسر قرآن داریم که حضرت جبرییل (ع) قرآن را به ایشان نازل کردند و در کتاب «خویشتن پنهان» و انسان تا فراخنا و... را که مطالعه کردم طبق آن کتب پیامبر (ص) به مقام فوق فرشتگان رسید که خود پیامبر علت وجودی جبرییل شده اند. لطفا این مطلب را کمی توضیح بفرمایید. و در آخر اینکه آیا وجود در هر مرتبه ای از عوالم وجود حرکت دارد که در غیر ماده حرکت تکاملی و در بالای عالم ماده حرکت ظهوری است؟ آیا وجود در کدام مرتبه عین شدت و ضعف است. خواهشا خواهشا خواهشا، به همه ی سوالاتم پاسخ دهید. بی نهایت ممنون.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در اصالت وجودِ ملاصدرا راحت‌تر می‌توان فکر کرد و جوانب امر را بررسی نمود 2- این مطلب را از طریق مباحث شرح کتاب «مصباح الهدایه» حضرت امام می‌توانید دنبال کنید که پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از چه جهت خلیفة اللّه است در همه‌ی عوالم، و از چه جهت پیامبر است و حکم عالم غیب را به عالم شهادت می‌رساند 3- حرکت به معنای تبدیل قوه به فعل صِرفاً مربوط به عالم ماده است ولی حرکت به معنای سیر إلی اللّه که اشتداد وجود سالک را به همراه دارد، مربوط به انسان‌ها است 4- در نگاه حکمت متعالیه ذاتِ وجود عین شدت و ضعف است و در این مورد فصول اول حکمت متعالیه کمک می‌کند. موفق باشید

14820
متن پرسش
با عرض سلام: این حدیث از حضرت محمد (ص) که نقل شده «هر کسی عاشق شود و عفت بورزد، آنگاه بمیرد، به مرگ شهید مرده است» آیا سندیت دارد؟ اگر دارد لطفا ذکر کنید؟ باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که بنده می‌دانم این روایت را ابوحیّان توحیدی آورده است. فکر نمی‌کنم دارای سلسله سند معتبر باشد و اساساً حساسیتی نسبت به سند این نوع روایات در بین علماء نبوده است. موفق باشید

14723
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد با توجه به این مبنا که فرمودین که عین ثابت حضرت رسول به اعتبار اتحاد با اسم جامع الله حقیقت محمدیه نامیده میشه که این در حضرت واحدیت هست البته. حالا تصور من اینه که در مقام تجلیات خلقی و برون صقعی هم موضوع اینطور باید باشه که اولین تجلی خلقی خداوند باید روح باشه با این تعریف که روحی هست که تجلی عین ثابت رسول الله هست که در این مقام همه اهل بیت و همه عالم مادون به وجود جمعی موجود هست و از این حقیقت عقول و بعد مثال و بعد ماده ایجاد میشه. اینو من به صورت بحث مستقلی نخوندم ولی از برخی کدهایی که در کتبی که خوندم دادید اینو فهمیدم آیا درست گفتم؟ و اینکه این روح همان بحثی هست که در کتاب مبانی مهدویت در جلسه اول طرح کردین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف بسیار خوبی است بعداً هم إن‌شاءاللّه روی آن بحث می‌شود. موفق باشید

14710
متن پرسش
با سلام: اینکه گویند روح مخلوق بی واسطه است به چه معناست؟ روح را می دانم اما این بی واسطه بودن را نفهمیدم. آیا مقام اسماء بالاتر از مقام عقل است؟ آیا مقام فرشتگان است و نسبت آن با روح؟ آیا روح جمیع اسماء است؟ و سوال آخر در مورد مقام محمود پیامبر (ص) است که خداوند قول اعطای آن را به پیامبر دادند. می خواستم جایگاه این سخن را نسبت به «الحمدلله رب العالمین» بدانم که مقام محمود بودن پیامبر (ص) در چه درجه ای است؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با توجه به بی‌واسطه‌بودنِ مخلوقیت روح، باید مقام روح را مقام جامعِ احدی اسماء دانست که واسطه‌ی بین تعیّن اول و تعیّن ثانی است 2- مقام محمود یعنی مقامی که کاملاً مورد پسند حق است. موفق باشید

14708
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: در مورد حقیقت محمدیه من از مصباح الهدایه اینطور فهمیدم که این حقیقت همون عین ثابت حضرت رسول هست به اعتبار اینکه متحد با اسم جامع الله هست و سایر اعیان ممکنات از این عین ثابت ظهور پیدا میکنن همینطوره آیا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید

14654
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: ضمیر «ه» در «اشهد ان محمدا عبده و رسوله» آیا به هویت غیبیه اشاره دارد؟ اگر چنین است مگر در مصباح اول کتاب مصباح الانس نگفتیم هویت غیبیه معبود هیچ عابد و سالک راه یافته ای نیست. لطفا توضیح فرمایید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در این دنیا در مقابل این‌همه کثرات، تماماً نظر به حق و بندگی او دارند کافی است که ما بندگی او را در همین رابطه و در دنیا مدّ نظر قرار دهیم. موفق باشید

نمایش چاپی