بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: رسول اکرم«صلوات الله علیه و آله السلام»

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34181
متن پرسش

با سلام:جناب استاد طاهرزاده بنده از شما یک سوال مشخص دارم و آن این سوال می باشد که آیا شما یا شاید بهتر بخواهم بگویم مبنای شما موقعیتی را قابل تصور می‌داند که در آن فرض و موقعیت شما از نظام جمهوری اسلامی دل بریده باشید و آن را باطل بپندارید و حتی معارض آن شوید؟ در واقع آیا طرفداری شما از جمهوری اسلامی ابطال پذیر است؟ چه بشود یا چه پیش بیاید یا چه کسی در این نظام چه کار انجام بدهد یا چیزی بگوید شما حساب خود را نظام جدا خواهید کرد و آن را باطل خواهید پنداشت؟ ممنون

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ذات اسلام توسط رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به نور ربوبیت به بشریت عطا شد تا انسان‌های حق‌طلب در مسیر انسانیت خود راه گشوده‌ای در مقابل خود بیابند؛ ذیل اسلام و تشیع، انقلاب اسلامی راه هدایت بشر جدید است که به نور الهی بر قلب سالک واصلی همچون حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به ظهور آمده است و در ذات خود تماماً راه توحید و مسیر سعادت بشریت است. و همان‌طور که اگر سقیفه‌ای خواست حجابی شود برای نور اسلام، این تشیع است که متوجه می‌شود به جای عدول از اسلام، مسیر عدالت و معنویت اسلام را با علی «علیه‌السلام» ادامه دهد؛ در این زمانه نیز تنها راه سعادت و نجات از پوچی و سرگردانی و سرخوردگی، راهی است که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تحت عنوان انقلاب اسلامی در مقابل جهان استکباری جلو راه بشر امروز گشوده است و هنر ما آن است که مواظب باشیم سقیفه‌سازانِ این انقلاب نیز ما را از اصل آن که ذیل ولایت حضرت امام خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» است، جدا نکنند و با فریب‌های پایگاه‌های دروغ‌پراکنی جبهه کفر و استکبار، صحنه را به غلط تفسیر کنند. البته از این نباید غفلت کرد که برای حقّانیت یک جبهه همین بس که دشمنانی این اندازه فاسد و کذّاب دارد، موفق باشید    

34111
متن پرسش

سلام استاد گرانقدر: چرا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خالد بن ولید را با وجود آنکه عده‌ای از مسلمانان قبیله جذیمه را کشته بود کیفر نداد؟ (اهل سنت، جنایات خالد را در قضیه کشتن مالک بن نویره در زمان ابوبکر، و قصاص نشدن وی را با این مساله قیاس و توجیه می‌کنند) چرا امیرالمومنین اینقدر با برخی یارانشان مدارا می‌کردند؟ (مثلا با اشعث) همین امام جای دیگر مثلا در موضوع ولید حاکم کوفه در زمان عثمان به اون‌صورت قاطع عمل می‌کنند؟ اشعثی که بقول آقای پناهیان: خوارج به علی (ع) اعتراض می‌کردند و می‌گفتند که اشعث پای رکاب تو چه‌کار می‌کند؟! این اشعث را دور بینداز! یا امیرالمومنین سر موضوع خواستگاری جعده از امام حسن راحت مقابل اشعث کوتاه میاد. یا مثلا گفته می‌شود امام حسن یکی از دلایل صلحش با معاویه حفظ جان یاران مخلص و تربیت یاران جدید بود. خب این یاران که ۱۰ سال بعد همگی اشان به راحتی توسط حاکم جور کشته شدند. در واقع ظاهرا به عقل ناقص من اینکار عجیبی می‌نماید؟ من به این موضوع واقفم که باید شرایط زمان و مکان رو لحاظ کرد اما واقعا گاهی دوگانگی هایی می‌بینم که برایم اصلا قابل حل نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید برای باقی‌ماندن اصل اسلام و کم‌کردن انگیزه مخالفت با آن، جهت به فعلیت‌آمدن ظرفیت تاریخی اسلام، که بنا بر آن است تا آن ظرفیت به ظهور آید؛ حرکات پیامبر و ائمه حکایت از بصیرت آن‌ها دارد. در این رابطه به همان صورتی که رهبر معظم انقلاب با آقای هاشمی در عین آن‌که خودشان فرمودند در بعضی موارد نگاه‌شان با آقای هاشمی متفاوت است، مقابله مستقیم نکردند تا انقلاب دو تکه شود. ولی در مورد خالد بن ولید و ظلم‌های وی در نبرد با بنی جذیمه و نیز مجازات نشدنش از طرف پیامبر(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) باید گفت: ۱. بخشیدن خون مقتول و یا قصاص قاتل، در اختیار ولیّ مقتول است و اگر او بخواهد قاتل را قصاص نماید، حاکم اسلامی وظیفه دارد که قاتل را قصاص و حکم اسلامی را اجرا نماید؛ اما اگر او بخواهد با گرفتن دیه، از کشتن و قصاص قاتل بگذرد، حکومت اسلامی نیز نظر او را محترم خواهد شمرد. اگرچه حکومت در صورت صلاحدید، می‌تواند مستقلاً متخلف را به دلیل نقض قانون، مورد مجازاتی هرچند خفیفتر قرار دهد.
2- در قضیه بنی جذیمه نیز چنین بوده است؛ یعنی رسول خدا (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) بعد از اطلاع و آگاهی از بروز چنین حادثه تلخی، امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) را برای جبران خسارات وارده و نوعی پوزش‌طلبی به آن منطقه اعزام کرد و تمام خسارات؛ حتی قیمت کاسه آبخوری سگ‌های آن قبیله را نیز پرداخت نمود:
وقتی خبر به پیامبر (ص) رسید، دست‌هایش را به آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا! من از آنچه خالد انجام داده بیزارم». سپس علی (ع) را خواست و به او فرمود: «ای علی! بدانجا برو و حالشان را بپرس و روش جاهلیت را زیر پا بگذار.
علی (علیه‌السلام) با اموالی فراوان به طرف آن قبیله رفت، خون‌بها، خسارت اموال و حتی قیمت کاسه‌های سگان آنها را نیز پرداخت نمود و سپس از آنان پرسید: «آیا خون‌بها و یا مالی مانده که به شما نپرداخته باشم؟!» همگی گفتند: خیر. علی (علیه‌السلام) فرمود: «باقی مانده اموالی را که به همراه‌ آورده بودم  را نیز به خاطر رعایت احتیاط کامل از جانب پیامبر (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) به شما می‌پردازم». سپس به مدینه بازگشت و آنچه انجام داده بود را به رسول خدا گزارش کرد. حضرتشان فرمود: کار درست و زیبایی انجام دادی». سپس رو به قبله ایستاد، و دست‌ها را بلند کرد ... و سه بار فرمود: «خدایا من از آنچه خالد انجام داده بود، بیزارم. ولی در مورد جنایاتی که خالد بن ولید با مالک بن نویره و همسر او انجام داد؛ صاحبان قتل از او نگذشتند . متأسفانه خود خلیفه او را معاف کرد. در حالی‌که جناب عمر در این مورد به خلیفه یعنی جناب ابابکر اعتراض نمود. موفق باشید

34078
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: استاد بعضی افراد می‌گویند هر کس با صلاحی که بقیه را کشته؛ کشته خواهد شد مثل حضرت علی که با شمشیر کشته شدن ولی حضرت عیسی اصلا از شمشیر. استفاده نکردن و بعد هم عروج کردن. می‌گویند دین حضرت عیسی بهتر است که اصلا جنگ و قتل در آن نبوده و لی دین اسلام همش با جنگ و قتل بوده و امروز تعداد مسیحیان بیشتر از مسلمانان هستند به خاطر اینکه اونا دستشون بهتر از ماست. باید چی بگیم به این افرادی که از این حرفا میزنن؟ ممنون استاد جان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در حق و باطل‌بودنِ عمل است در زمان و زمانه خود. آری! حضرت عیسی «علیه‌السلام» در آن شرایطی که بنی‌اسرائیل در اوج خشم و سنگدلی بودند، با سیره و روش خود تلاش کردند آن قوم را به تعادل برگردانند و متأسفانه به قول قرآن با انکار و کفر آن‌ها روبه‌رو شدند و نتیجه‌اش آن شد که در جنگ جهانی اول و دوم همان‌هایی که به ظاهر مسیحی بودند، بیش از ۶۰ میلیون از افراد خود را به قتل رساندند. و اسلام به عنوان آخرین دین، در تعادل کامل بین رحمت تامّه نبوی و غضب حکیمانه آن حضرت، در قرآن جمع کرد. لذا یک جا در خطاب به پیامبر خود می‌فرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» (آل‌عمران/159)  به مرحمت خدا بود که با خلق مهربان گشتی و اگر تندخو و سخت‌دل بودی مردم از گِرد تو متفرق می‌شدند، پس از (بدیِ) آنان درگذر و برای آنها طلب آمرزش کن و (برای دلجویی آنها) در کارِ (جنگ) با آنها مشورت نما، لیکن آنچه تصمیم گرفتی با توکل به خدا انجام ده، که خدا آنان را که بر او اعتماد کنند دوست دارد. و در جای دیگر به رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» امر می‌کند:

«فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّىٰ...»(محمد/4) چون با کافران رو به رو شوید باید شجاعانه آنها را گردن زنید.

آیا کوتاه‌آمدن در مقابل چنگیزها و هیتلرها، بی‌تفاوتی نسبت به مظلومان نیست؟! موفق باشید

33876
متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: یک کارشناس دینی سخنی فرمودند، لطفا نظر خودتان را در این باره بفرمایید. ایشان فرمودند که از نظر فقهی برای نماز واجب خواندن، حتما باید به طرف قبله باشیم اما از نظر عرفانی لازم نیست موقع نماز واجب خواندن روبه قبله باشیم. از کارشناس پرسیدم چرا از نظر عرفانی اشکالی ندارد، گفت عرفان می‌گویند «فاینما تولوا فثم وجه الله» .ترجمه: «به هر سو نظر کنی خدا را می‌بینی.» لطفاً نظرتان را در این باره بفرمایید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما در نمازمان به سیره رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نماز می‌خوانیم و این‌که قرآن می‌فرماید: «فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۚ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ...» در نماز، جهت و وجه خود را به سوی مسجدالحرام بینداز و البته این غیر از آن است که جلوات حضرت حق را در هر منظری مدّ نظر داشته باشیم. موفق باشید

33770
متن پرسش

عرض سلام خدمت استاد عزیز: آیا نبوت اصلی عقلایی است؟ در این صورت استدلال عقلی آن چیست؟ استدلالی که در مقدمه خداوند و قائده ها لطف و حکمت و ..... در نظر گرفته نشود چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در ابتدا باید عقل انسان متوجه ربّ انسان شود که انسان را تنها رها نمی‌کند. ولی پس از آن باید بتوانیم نسبتی با وجه انسانی خود با انسانیت رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه وآله» از طریق رعایت شریعت محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» بیابیم. کتاب «مبانی معرفتی نبوت و امامت» که روی سایت هست، در مورد این سؤال إن‌شاءالله کمک خواهد کرد. موفق باشید

33670
متن پرسش

سلام علیکم: جمله ای از استاد مطهری در ذهن دارم (متاسفانه منبع رو نمی دونم) به این مضمون که ملتی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه رو یاری می کنند الزاما مردم ایران نیستند و ممکن است مردم کشور دیگری باشند.[چرا که وعده الهی حتمیست] از سوی دیگر شما در پاسخ به این سوال به شماره 32266 که آیا جمهوری اسلامی ایران باعث تضعیف اسلام می شود با استناد به این جمله از شهید سلیمانی که جمهوری اسلامی حرم است فرمودید جمهوری اسلامی ایران عامل تضعیف اسلام نیست. ممنون میشم این تناقض رو با توجه به عملکرد ضعیف و ریاکارانه بسیاری از مسوولین و جایگاه این دو بزرگوار توضیح بفرمایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که تنها یاران حضرت منحصر به ایرانی‌ها و اهل فارس نیستند، ولی با تأکیدات پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نسبت به اهل فارس می‌فهمیم که گویا مسئولیت خاصی بر مردم ایران بخصوص در آخرالزمان هست. در روايات متعدد از رسول خدا (ص) در رابطه با شرافت قوم فارس يعني ايرانيان داريم که از آن جمله حضرت مي‌فرمايند: «اَعظمُ النّاسِ نصيباً فِي الاسلامِ اهلُ الفارسِ» برترين مردم از جهت بهره‌مندي از اسلام، اهل فارس‌اند. يا مي‌فرمايند: «لَوْ كَانَ الْعِلْمُ مَنُوطاً بِالثُّرَيَّا لَتَنَاوَلَتْهُ رِجَالٌ مِنْ فَارِس‏» (بحار الانوار، ج1، ص195) اگر دين در ثريا و آسمان باشد، مرداني از فرزندان خطّه‌ي فارس به آن دسترسي خواهند داشت. موفق باشید

33647
متن پرسش

سلام استاد: اگر برایتان امکان هست و فرصت دارید مقداری دستنوشته هست برایتان ارسال کنم که بفرمایید چه کنم، اگر نه هم که ممنون. استاد یک مشکل خطرناکی هم که دارم اینست که بعضی اوقات فکر می کنم ایمان خوبی دارم و به خودم مطمئن می شوم و از خودم راضی؛ مگر اینکه گناهی که می کنم به خودم می توانم نهیب بزنم که چه زشتی هایی در ایمانم هست وگرنه اکثراً نمی توانم عیب ایمان خودم را ببینم و از این بابت در خطرم. لطفا مرا فرو بریزید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمی‌دانم آن دست‌نوشته‌ها در باره چیست و چه نسبتی می‌تواند با بنده داشته باشد که بنده نظر بدهم. ۲. هرکس باید اندازه ایمان خود را در نسبت با انس با حضرت حق و انوار اسمای الهی او در نظر بگیرد و این‌جا است که حتی پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» عرضه می‌دارند: «مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ.» یعنی نه آن اندازه که شأن تو بود، تو را عبادت کردیم و نه آن اندازه که شأن تو بود، تو را شناختیم. موفق باشید

33642
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. استاد عزیزم برخی از دوستان ما اینطور فکر می‌کنند که فقط شیعه اثنی عشری مومن محسوب می‌شود و اهل سعادت و نجات است و منظورشان از شیعه، اطاعت از ائمه اثنی عشر نیست بلکه مقصودشان، محبت و اعتقاد به ولایت و امامت و خلافت بلافصل امیرالمومنین علی علیه السلام و یازده امام بعد از ایشان و بغض نسبت به خلفاء ثلاثه و سایر دشمنان آن حضرات است. و پیروان سایر ادیان و مذاهب و مکاتب را یا منکر و معاند می‌دانند که فرجامشان شقاوت و عذاب الهی است یا مستضعفینی می‌دانند که فرجامشان با خداست و سعادت و نجاتشان معلوم نیست. اما بنده فکر می‌کنم معصومین علیهم السلام در قله ایمان و سعادت هستند و سایر انسان‌ها به اندازه‌ای که از لحاظ فکری و عملی به آنان نزدیکتر باشند از ایمان و سعادت بهره‌مند خواهند بود. چه بسا کسی در ظاهر شیعه باشد یعنی اذعان به امامت ائمه اثنی عشر و بغض غاصبین حق آنان را داشته باشد ولی فرسنگ‌ها از خط فکری و عملی معصومین علیهم السلام فاصله داشته باشد یا حتی در تقابل با خط فکری آنان باشد مانند امثال شیرازی و یاسر الحبیب و غیره و چه بسا کسی شیعه نباشد اما از نظر خط فکری و عملی به معصومین علیهم السلام نزدیک باشد مانند شهدای غیر شیعه انقلاب اسلامی. البته مومن‌ترین و سعادتمندترین انسان‌ها بعد از معصومین علیهم السلام، شیعیان واقعی آن حضرات هستند همچون حضرت سلمان و امام خمینی رضوان الله تعالی علیهما لکن سایر انسان‌ها از هر دین و مذهب و مکتبی که باشند اگر نسبت به آنچه از حقیقت و آیات الهی که در زندگی برایش آشکار می‌شود، انکار و استکبار و تکذیب نداشته باشند و با جان و دل آن را بپذیرد و به آن پایبند باشند، اهل ایمان و سعادت و نجات خواهند بود اگرچه در پاره‌ای از مسائل مستضعف باشند. این فکر بنده است که دوستان آن را انحراف می‌دانند و اکنون که دستم از دامان پر مهر امام زمانم عجل الله تعالی فرجه الشریف به ظاهر کوتاه است و نمی‌توانم همچون اصحاب عصر ائمه علیهم السلام عقیده ام را بر آنان عرضه کنم و صحت و سقم آن را بفهمم خواهشم از شما که عمر خود را در تعلم و تعلیم معارف اهل بیت علیهم السلام گذرانده‌اید این است که نظر خود را نسبت به ایمان و سعادت و نجات اخروی غیر شیعه با اشاره به ادله‌ای که در خاطر شریف دارید بفرمایید و اگر اشتباه و انحرافی در فکر بنده ملاحظه فرمودید اصلاح بفرمایید. همواره ارادتمند و دعاگوی شما هستم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که جنابعالی متوجه شده‌اید. عنایت داشته باشید که ۴ امامِ اهل سنت در آموزه‌های خود تحت تعلیم حضرت امام باقر و امام صادق «علیهماالسلام» بوده‌اند و به‌جز وهّابی‌ها بقیه اهل سنت عملاً شیعه و محبّ اهل بیت‌اند. از طرفی وقتی رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «اطلبوا العلم ولو بالصين» علم را طلب کنید ولو این‌که در دورترین مناطق یعنی در چین باشد. و این نشان می‌دهد که تا این اندازه باید اندیشه و فهم سایر ملل و ادیان و فرق دیگر را مدّ نظر داشت و قابل استفاده دانست. موفق باشید

33630
متن پرسش

با سلام: استاد عزیز درطول تاریخ اگر مقاطع خاص ظهور اسلام و پیامبر (ص) و حکومت امیرالمومنین (ع) و انقلاب اسلامی را بررسی کنیم، اگرچه اینها مانند نوری در تاریخ تابیده و قصد روشن کردن زمین و زمان را داشته اما در هر سه مقطع غالب سبک زندگی و اجتماع و فرهنگ اگر چه در مقطعی تحت تاثیر قرار گرفته ولی چون مدت طولانی تحت آن نبودن غالبا نوع سبک زندگی حکومت ها یا زندگی های فاسد قبل شان مثل زندگی زمان جاهلیت و حکومت معاویه و... ادامه یافت هرچند حاکمان فاسد در تاریخ محو شدند و نور اسلام ادامه پیدا کرد. با این وصف چقدر ایجاد تمدن اسلامی توسط انقلاب اسلامی قبل از ظهور امام عصر عج متصور است؟ آیا صرف ایجاد یارانی خاص و اضطرارِ وضعیت برای ظهور حضرت کافی نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شواهد نشان می‌دهد که زمینه حضور دین به صورت عمیق‌تر در بشر امروز بر عکسِ صدر اسلام، بیشتر است و در همین راستا ملاحظه می‌کنید بعد از رحلت رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» جریانی انحرافی، کار را در دست گرفت. ولی بعد از رحلت حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» همان جریان حضرت امام، کار توسط رهبری انقلاب ادامه یافت و إن‌شاءالله با بلوغِ همین جریان زمینه ظهور حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» فراهم می‌شود. موفق باشید

33568
متن پرسش

سلام استاد گرامی که خدا را شکر می‌کنم سر راهم قرار داد. در مورد تفاوت نحوه دریافت وحی پیامبر خاتم (ص) و پیامبران پیشین چه تمایزی است؟ آیا وحی پیامبران پیش هم لفظ و معنا از خدا بوده؟ آیا در المیزان اشاره ای شده است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به یاد دارم که جناب علامه طباطبایی در المیزان در جایی متذکر این امر مهم هستند که پیامبر آخرالزمان «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در مواجهه با وَحیِ الهی از یک طرف قلب مبارک آن حضرت متذکر حقایق آن وحی می‌شد و در همان حال عقل ایشان مفاهیم آن را درک می‌کرد و گوش ایشان عیناً همان کلماتی که حاوی آن حقایق بود، می‌شنید و ظاهراً سایر پیامبران مرحله آخر را نداشتند. در این مورد در کتاب «زبان قرآن، اصیل‌ترین زبان» عرایضی شده است. موفق باشید

33503
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و آرزوی قبولی طاعات و عبادات. بشخصه خود بنده در این چند روز این سوال مدام ذهنم را مشغول نموده بود و شاید نکاتی هم به نظرم رسید ولی یقینا با افقی که حضرتعالی در بیانات و اشارات تان در برابر مخاطب می گشایید، می‌توانید کمکی به دغدغه بنده هم بفرمایید. بشخصه در طی این یک هفته شاهد بودیم حتی بعض لوکوموتیورانان اصلی و گفتمان ساز تفکر انقلابی و به اصطلاح جبهه فکری فرهنگی انقلاب، در تحلیل و اتخاذ موضع و تبیین عرصه چه میزان گنگ و گیج و حتی عجیب اظهار موضع کردند و زاویه سنگینی با منظومه فکری رهبر فرزانه انقلاب گرفتند تا جایی که واقعا باید به آنان بقول آقای محسن مهدیان می‌گفتیم، لگد زدن به نظام صله ندارد و چرا اینقدر احساس عقب ماندگی از قافله را دارید؟ علی الخصوص بنده در حد بضاعت خویش هر چه بیشتر روش تحلیل اجتماعی سیاسی و بینش تحلیلی نائب الامام را مورد بررسی قرار می‌دهم، می بینم چه میزان ویژه در عرصه های فتنه گون و غبارآلود، فاصله جدی بین اندیشه ولایت و بدنه گفتمان ساز انقلاب پیدا می‌شود. صورت و محتوای تحلیل بسیاری از عزیزان حقیقتا حتی چندان تفاوتی با تحلیلها و نگرش بسیاری از معاندین نداشت و حتی با اطلاعات ناقص و ادبیات بدور از خرد انقلابی کلان نگر و عمق نگری لازم در اینکه در این برهه، اقدام و عملی در جهت تقویت جبهه تمدنی حق و ولی آن و رفع نقایص و خلل ها در بستر همان اندیشه تمدنی حق صورت بگیرد، هیجانی و بی عقبه مبنایی و تعجب برانگیز اظهار موضع می‌کنند؛ بماند که حتی در حادثه اخیر حتی روح کلی بسیاری از همین مواضع تخطئه کلی دستاوردها و ارمغان ها و افق های تاریخی انقلاب بود و صریحا علیرغم تذکر حضرت آقا، نقدها را بسمت نظام اسلامی می بردند (حال آنکه در اردیبهشت ۹۹ رهبری فرمودند مراقب باشید نقد شما به نظام و چارچوب انقلاب نباشد بلکه نقد دولت و جامعه باشد چون ما هنوز دولت و جامعه اسلامی نداریم و نقدتان هم همراه راهکار و امیدآفرین باشد) و حتی با مواضع شبه روشنفکرانه و یا تجدد پیچیده شده در ظاهر اسلامی، در باب حجاب و پوشش و لزوم فعالیت اجرایی حکومت اسلامی در عرصه پوشش اظهار نظر کردند و گوی سبقت را شاید به نظر من، حتی از خود روشنفکرمآب ها و سکولاریست های فرهنگی ربودند. جالبست که اگر حتی یک درصد همین حجم اظهارات و تحلیل های عجیب و فاقد عمق و پر از خطا و نقصان، به مطالبه گری جدی بر اجرای مصوبه ۴۲۷ شورایعالی انقلاب فرهنگی که بحق از زمره متقن ترین و حکیمانه ترین تقنین های سالهای کنونی بوده است و مع الاسف بشدت مورد اجحاف و تخطی اکثر دستگاه های متولی آن قرار گرفته و چنانچه به دقت اجرا می‌گشت حتی نياز به مداخله مستقیم نیروی انتظامی جز در حیطه باندهای اشاعه دهنده فساد و فحشا و شکایات از هنجارشکنی های تند نبود، بمراتب وضعیت متعالی تر و با نگرانی کمتری در صیانت از نهاد مقدس خانواده و حفاظت از گوهر عفت و حیاء داشتیم. حتی در ایام اخیر آقای دکتر هاشمی گلپایگانی بعنوان دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر برای تحقق راهبردهای مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی، طرحی را ارائه داده بودند که در اثنای حوادث اخیر حتی توجهی به آن نشد و جمعی از دوستان انقلابی گویا دغدغه مندی مهمتری از مطالبه سياست‌ ها و راهبردهای کلان فرهنگی که مقام معظم رهبری بارها بر آن تاکید فرموده بودند، داشتند و باید از حرکت قافله نمی مانند. گویا در بحبوحه ای که جهاد تببین بصورت عمومی منزلت خود را در خنثی سازی بلوا طلبی جبهه ابلیس نشان داد، خود نیروهای گفتمان انقلاب بیشتر نیازمند تببین و فهم منطق ولی خویش را داشتند و گویا باید برای خود ایشان در وهله نخست تبیین می‌گشت و الزامات این عرصه و مهار احساسات و عدم توجه به داده های ناقص و ابهام آور گوشزد می‌شد. واقعا برایم دغدغه است چرا ما که خود داعیه دار بستر سازی و گفتمان سازی برای انقلابی که هویت و بنیاد حضور تاریخی مان است، بعضا اینگونه از منطق رهبر و قائدمان فاصله می‌گیریم و حتی برچسب‌ توجیه گر جنایات و نقایص و تلخی های موجود زده می‌شود و نمی‌توانیم با پرچمدار این حرکت قدسی همدلی و همراهی کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف همین است که می‌فرمایید. هنوز حتی نتوانسته‌ایم خود را در این انقلاب و در این تاریخ به درستی برای خود معنا کنیم تا معلوممان شود که چه کسی هستیم و کجا ایستاده‌ایم! در این صورت است که از یک طرف نسبت خود را با رهبری انقلاب به صورت ایجابی می‌توانیم معلوم کنیم و از طرف دیگر نسبت خود را با جریان‌های شبه روشنفکری و به گفته شما تجددِ پیچیده‌شده در ظاهر اسلامی به صورت سلبی معلوم نماییم، حتی متوجه عقب‌ماندگی‌های تاریخی خود نیستیم تا به جای عبور از آن‌ها، یقه همدیگر را نگیریم. به گمان بنده شاید بتوان گفت آنچه بعد از حرکت اربعینی با فوت خانم مهسا امینی پیش آمد با همه زحماتی که داشت، تذکر اساسی به ما بود تا از گذشته خود برای حضور در آینده‌ای بزرگ عبرت بگیریم و متوجه باشیم در کجا هستیم و در کجا باید باشیم. در این رابطه در جلسه دیشب به نور شخصیت متعالی رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» تذکراتی بس اجمالی داده شد. امید است فتح بابی باشد در به میان‌آمدنِ روحیه‌ای که «سلحشوری» و «عطوفت» را مایه ادامه انقلاب گرداند تا نه، عنانِ نظام در دست لیبرال‌های ترسو بیفتد و نه، گرفتار متحجّرینی شویم که به تعبیر حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» آبروی اسلام را می‌برند. موفق باشید

  https://eitaa.com/matalebevijeh/11556

33500
متن پرسش

سلام استاد: وقت شما بخیر. یکی از دوستان می گه داشتم به سمت شرکت میومدم دیدم زن و شوهری داخل ماشین در حال فیلم برداری با دوربین از کارهای این افراد یگان ویژه هستند، در یک لحظه چند نفر از افراد یگان ویژه به سمت ماشین حمله کردند، همه شیشه های ماشین را با باتوم پایین آوردند و زن و شوهر را با شکل بسیار زننده و تحقیر آمیزی بازداشت کردند و منتقل کردند. (نمونه ای از صدها جنایتی که انجام می دهند و فقط از موج افکار عمومی ترس دارند) . سوال؟ هممون می دونیم این رویه ثابت حاکمیت ایران شده، به هیچ وجه به مخالف اجازه و فضا برای اظهار نظر و دفاع از خودش نمی دهند. همیشه فقط باید یک روایت مطرح باشد روایت حاکمیت اگر کسی را کشته اند، خانواده اش کشته شده، اقوام - دوستان - به هیچ وجه حق اظهار نظر ندارند، تنها یک روایت از ماجرا حق بیان شدن داره و اون روایت حاکمیت است. می توانی صد نفر را با بدترین شکل بکشی و آخرسر چند تصویر مظلومیت از خودت را به همه نشان دهی و طبق معمول بگویی اینها به پرچم ایران، عکس قاسم سلیمانی، تصویر رهبر، و به قرآن اهانت کردن و قرآن سوزاندند این مورد نه یک خطا و اشتباه، رفتار ثابت حاکمیت است. اگر اعتراضی صورت گرفت، افرادی رو داخل جمعیت معترض می فرستن، حرکت هایی اونجا انجام میشه، همون رفتار به عنوان رفتار جمعیت معترض معرفی میشه، و همین ماجراها سوال؟ سوال؟ سوال؟ چرا در حاکمیتی که از اون دفاع می کنید هیچ کس حق اظهار نظر و صحبت کردن نداره؟ چرا اینها از خدا نمی ترسن و فقط افکار عمومی براشون مساله هست؟ هیچ اصولی ندارن به اون پایبند باشن؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: داشتن اطلاعات صحیح از یک رخداد تاریخی و درک جوانب حضور تاریخی آن، وقتی ممکن است که ذات آن رخداد، فهم شود. و در همین رابطه جناب آقای رئیسی می‌فرمایند ذات انقلاب اسلامی، احترام به حقوق بشر است. وگرنه ملاحظه می‌کنید که ما هنوز در مواردی آن‌طور که شایسته انقلاب اسلامی است، عمل نمی‌کنیم. ولی آنچه در مسیر تاریخی خود در آن قرار داریم چیزی است که امثال آقای رئیسی و به‌خصوص رهبر معظم انقلاب متوجه آن هستند. مواظب باید بود مسائل و مشکلات خود را با نگاه امپراطوریِ غربی تحلیل نکنیم. پیشنهاد می‌شود بحث اخیری که در رابطه با مسائل اخیر و نگاه به آن‌ها، شده است تحت عنوان «حضرت محمد «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» آخرین پیامبر، نماد آخرین انسان» را دنبال بفرمایید. موفق باشید. https://eitaa.com/matalebevijeh/11556

 

33407
متن پرسش

سلام: دکتر سروش قائل به وحدت وجود گویا هستند. پس چگونه است که کسی که در توحید مشکل ندارد گرفتار پوچی باشد بخصوص با آن انسی که با حضرت مولانا قدس سره دارند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل ایشان در عدم درک درست «وَحیِ» الهی است. در این مورد عرایضی در جزوه «غفلت از مقام نبوت در پوشش تمجید از حضرت محمد صلی الله علیه و آله» شده است. موفق باشید

https://lobolmizan.ir/leaflet/219?mark=%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1%20%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4

33397
متن پرسش

اگر درباره مسئله توحید، بر سر دوراهی قرار گرفتم که عقل چیزی می گوید و نقل (حدیث) چیز دیگری می‌گوید و با هم قابل جمع نیستند، من باید عقل را انتخاب کنم یا نقل را؟ ممنونم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ما دین خدا را بر اساس عقل‌مان می‌فهمیم و رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» مقامشان مقامِ عقل است، مگر می‌شود در چنین دینی، امری مقابل عقل در میان باشد؟ موفق باشید

33396
متن پرسش

با سلام: پیامبر (ص) با بدن مادی به معراج رفت یا بدن مثالی؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش آیت الله جوادی، مگر می‌شود در آن مقام که همه‌چیز در هویت معنوی هستند، بدنِ مادی حاضر شود؟ آری! بدن هست و معراج هم جسمانی است ولی نه آن‌که از جنسِ ماده باشد. موفق باشید

33310
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: استاد رجبی دوانی در مباحث مربوط به بررسی حوادث قبل و بعد از بعثت نکته ای رو میگن و اون اینکه بعد از هجوم سپاه ابرهه وی سنتهای نیکی از خود به جا گذاشت که این سنتها با ظهور اسلام جزو احکام اسلام شد, مانند بریدن دست دزد, حرام دانستن زنا و شراب و... حال سوال اینحاست که اگر ما میگیم همه احکام اسلام ریشه در باطن عالم داره و همگی وحی بر پیامبره و پیامبر هیچ سخنی رو از خودشون به نام اسلام مطرح نکردن, چطور قواعدی که حضرت عبدالمطلب قبلا گذاشته میتونه جزو احکام اسلام باشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بعضی از احکام و معارف پیامبران قبلی در اقوام قبل از اسلام به صورت عادت و یا فرهنگ باقی مانده بود و اسلام و پیامبر اسلام از این جهت آن احکام را امضاء فرموده‌اند به آن معنا که عملاً جزو اسلام به حساب می‌آید. موفق باشید

33274
متن پرسش

با سلام محضر استاد طاهرزاده عزیز:

استاد بنده پرسش و پاسخهای شما را درباره آقای امید دانا در سایت مجددا مطالعه کردم و دیدم در انتقادهایی که به شخص شما می شد {که بعضا متاسفانه توهین آمیز بود} شما این چند پاسخ را فرموده بودید:

«بنده همین اندازه جای برای ایشان قائل هستم که انقلاب اسلامی کاری کرده تا چنین افرادی هم بر اساس عُلقه و گرایش خود، به انقلاب اسلامی و بخصوص شخص مقام معظم رهبری گرایش پیدا کنند. ولی مگر می‌شود کسی دین خود را از امثال آقای امید دانا بگیرد؟! و مگر خود ایشان چنین ادعایی دارد؟! در این مورد بیشتر به سعه‌ی انقلاب باید توجه داشت.»

پاسخی دیگر از شما: «ظاهراً آقای امید دانا زردتشتی بوده است و سابقه‌ی خوبی هم ندارد. حتی در جوانی به پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» توهین کرده. ولی به هر حال به جهت تعلّقی که به ملّیّت ایرانی و ایران دارد، و متوجه شده از طریق انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب، این کار به خوبی محقق شده؛ از این جهت، تعلقی به انقلاب و رهبر انقلاب پیدا کرده است و شرط عقل آن است حال که او چنین گرایشی پیدا کرده است، او را طرد ننماییم.»

و باز در جایی دیگر فرموده بودید:

«آن کلیپ را که آن طلبه‌ی عزیز مطرح می‌کنند، دیدم. عنایت داشته باشید آن سخنان مربوط به دوره‌ی جوانی ایشان می‌باشد که در عکس نیز مشخص است. و اگر متوجه‌ی موضع‌گیری‌های اخیر ایشان نسبت به رهبر معظم انقلاب و جایگاه انقلاب اسلامی بشویم، روشن می‌شود که تحول عظیمی در ایشان به‌وجود آمده است، نه از آن جهت که ایشان مسلمان شده باشد و یا ادعاهای مقدس‌مآبانه داشته باشد؛ از آن جهت که قبلاً گمان می‌کرده عامل سقوط ایران، اسلام بوده است و بعد با همان روحیه‌ی ایران‌پرستی‌اش متوجه می‌شود انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب به گفته‌ی خودش موجب شکوه ملی و احترام به ایران و ایرانی شده. و در این رابطه می‌توان گفت به یک معنا «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد». از طرفی معلوم نیست چرا آن طلبه‌ی محترم ایشان را با سلمان رشدی مقایسه می‌کند؟! سلمان رشدی از آن جهت که ادعای مسلمانی می‌کرده و سپس توهین به پیامبر خدا کرده است، مرتد و مهدورالدّم است. ولی آقای امید دانا اساساً ادعای مسلمانی نکرده. به هر حال موضوعاتی که بعد از تحول فکری آقای امید دانا ،ایشان مطرح می‌کنند موضوعاتی است که موجب تقویت نظام اسلامی می‌گردد و بدین لحاظ مورد استقبال است و با این هوشیاری می‌توان سخنان ایشان را مطرح کرد و این به معنای تأیید شخص ایشان نیست، بلکه به معنای تأیید نظام اسلامی است. مگر علی «علیه‌السلام» نفرمودند «خذوا الحكمة ولو من المشركين» حکمت را بیابید حتی از مشرکین؟ آیا این به معنای تأیید شرک آنان است؟»

حال استاد عزیز با توجه به صحبتهای اخیر امید دانا درباره سلمان رشدی و اینکه او صحبت سلمان رشدی در بحث القای شیطان به پیامبر در جریان وحی را پذیرفته و نحوه حرف زدن امید دانا درباره امام خمینی که حالت تمسخر دارد، آیا باز هم می توان از صحبتهای این فرد در جاهایی که از انقلاب و رهبری دفاع می کند استفاده کرد؟! چون قبلا چنین کاری می کردم و کلیپ های او را در حمایت از رهبری مثلا همین جدیدترین صحبتهایش بعد از دیدار پوتین با رهبر را که اتفاقا شما در کانال مطالب ویژه هم گذاشته بودید باز نشر می کردم. ولی حالا بعد از دیدن تازه ترین حرفهایش درباره سلمان رشدی کاملا دچار تردید شده ام که نکند داریم اشتباه می کنیم و در زمین دشمن بازی می کنیم و این فرد واقعا نفوذی دشمن برای حزب اللهی هاست. و دیگه نباید هیچ حرفی از این فرد در حمایت از رهبر و انقلاب را نشر بدهیم؟؟!! ممنون می شوم اگر راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً کلیپ آخر را بنده نیز گوش دادم و مشخص شد که قضیه نوعی تقابل و تضاد با اصل نظام اسلامی و حضرت امام «رضوان الله تعالی علیه» به عنوان نماد اصلی انقلاب است و عملاً ایشان با سخنان اخیرش نشان داد هیچ تعلقی به ملیت ایران که با دیانت و تشیع یگانه است؛ ندارد و به جای اینکه روز به روز متوجه اصالتهای خرد خسروانی در تجلی تشیع بشود, خواسته یا ناخواسته به بهانه آزادی بیان هرگونه تهمت ناروا را به عواطف مقدس ملت ایران می پذیرد و دیگر جایی برای امید به ایشان در راستای نزدیک کردن جریانهای  خاکستری به نظام نمی ماند؛ بلکه بر عکس جبهه ای می‌شود تا جریان خاکستری را مقابل کلیت نظام قرار دهد و بنده خوشبینی به ایشان را اگر کسی دقیقاً صحبتهای ایشان را دنبال کند نوعی خوش باوری غیر منطقی می‌دانم. در حالیکه اسلام عزیز ما به ما توصیه می فرماید تحمل «دیگری» را داشته باشیم. ولی همان اسلام می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ» (ممتحنه/1) ای مسلمانان کسانی که دشمن حکم خدا هستند و دشمنان انسانیت شما می‌باشند را دوست مگیرید. آیا سخنان اخیر امید دانا مصداق دشمنی با حکم خدا و دشمنی با انسانیت نیست؟ انسانیتی که بهترین انسانها را یعنی حضرت رسول خدا و حضرت علی «علیهماالسلام» را دوست گرفته اند. موفق باشید 

33194
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: طبق گفته عرفا انسان تا ۲ سالگی در حالت فنای فی الله به سر می برد و پس از آن تعداد انگشت شماری از انسان ها به غیر از معصومین هیچ گاه معصیت خدا را انجام نمی دهند و برخی نیز انجام می دهند. آن انسان که گناهی مرتکب نشده است به مقاماتی می‌رسد. حال سوال این است که انسان گناه کار بعد از توبه آیا با مجاهدت و مراقبت می تواند حتی به مقامات بالاتری نسبت به انسانی که هیچ گناهی نکرده است دست پیدا کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم از کجا می‌فرمایید «طبق گفته عرفا انسان تا ۲ سالگی در حالت فنای فی الله به سر می برد»؟ لازمه فنای فی الله اراده‌های ممتد و عبور از امیال نفسانی است. در مورد نکته دوم به سخن رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» بیندیشید که می‌فرمایند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ‏ لَا ذَنْبَ لَه» توبه ‏كننده از گناه مثل آن است كه گناهى براى او نيست. موفق باشید

33182
متن پرسش

آفاق را گردیده‌ام مهر بتان سنجیده‌ام بسیار خوبان دیده‌ام اما تو چیز دیگری. سلام محضر استاد بزرگوار: بحمدلله بنده را نمی‌شناسید و این عرض بنده شائبه‌ای ندارد، واقعا در ساحت تفکر و بین معاصران، حضرتعالی برای بنده چنین جایگاهی دارید. با آثار بسیاری از متفکران معاصر آشنا هستم اما افقی از دینداری که جستجو می‌کردم در آثار حضرتعالی یافتم. ولی گاهی ابهاماتی برایم رخ می‌دهد. در آخرین جلسه مردمی سازی به گونه‌ای درباره بشر امروز و تمایل او به اعمال اراده صحبت می‌کردید که به نظرم با آنچه در آثار قبلی شما درباره غرب دیده بودم متفاوت شده بود. متوجه هستم که ساحت تفکر ساحت تجویز یا ارزش‌گذاری اخلاقی نیست، اما آیا هر آنچه ما از تمایل آزادی بدون حد در بشر امروز و حتی هموطنان خود می‌بینیم به جاست؟ آیا آنچنان که قبلا بشر مدرن را ظهور نفس اماره می‌دانستید، این افرادی که زیر بار امر خداوند در امور مختلف زندگی نمی‌روند، دچار نفس اماره نیستند؟ آیا باید برای تمایل بانوان به کشف حجاب جایی بازکرد و به اصطلاح از جهتی به آنها حق داد؟! ای کاش می‌شد بین رهنمودهای سلوکی که از زبان اهل بیت مطرح می‌کنید و مباحثی مثل مساله حجاب و آزادی که همین هفته مطرح کردید پیوستگی بیشتری برقرار شود. گاهی چنان در اینگونه جلسات از ارزش‌گذاری اخلاقی احتراز می‌شود که گویی اخلاق با همه انحاء و مدخلهایی که دارد (اخلاق عرفانی، اخلاق ماثور از اهل بیت) همه به یکباره امری قلمداد می‌شود که باید از آن گریخت. امیدوارم توانسته باشم پرسش را به گونه‌ای مطرح کنم که خودم و دوستانی که پیگیر مباحث حضرتعالی هستند، به فهم بهتری از دیدگاه شما برسیم. با احترام و سپاس

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: با تشکر فراوان از تذکرات دلسوزانه و عاقلانه‌ای که به میان آوردید. ثانیاً: عنایت داشته باشید که خرد بشر مدرن و درک او از خودش، ربطی به اروپائیان ندارد، یک فرآیندِ تاریخی است. و در جلسه اول شاهدی از سخنان حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در این امر آورده شد و یا در همین رابطه اخیراً در جزوه «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» عرایضی در این رابطه شد. ثالثاً: اتفاقاً در آن جلسه که می‌فرمایید بحث در آن بود که چه شد که بین حجاب و آزادی دوگانگی و تقابل پیش آمد و راز این تنگنای تاریخی را در کجا باید جستجو کرد. چرا نتوانستیم طوری آزادی را تبیین کنیم که در دل آزادی، بهترین انتخاب، حجابی است که اسلام پیشنهاد کرده است. رابعاً: آری! در ساحتی از حضور ما در نزد خود بحثِ اخلاق موجب غفلت از حضوری می‌شود که باید در ساحت وجودی خود حاضر شد. ولی در ساحتی دیگر که انسان بنا دارد برای هرچه بیشتر از اجمال ساحت وجودی خود به تفصیل حاضر شود، آن‌چنان بحث اخلاق مهم است که انگیزه رسالت نبیّ اکرم «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» قرار می‌گیرد و حضرت می فرمایند: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاقِ» به راستی که من برای به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شده‌ام. خامساً: همه تلاش بنده آن است که با افق آخرالزمانیِ مربوط به خرد بشر جدید وارد تاریخ خود شویم و قرائت‌های خود از دین مبین اسلام را مطابق طلب بشر جدید که طلبی است بسی بیکرانه، بازخوانی کنیم. در این صورت است که ابعاد متعالی شریعت آخرالزمان هرچه بیشتر ظهور می‌کند. موفق باشید      

32983
متن پرسش

سلام و عرض ادب محضر مبارک استاد محترم: ۱. در یکی از سخنرانی ها فرمودید که بین خدا با ما حجابی نیست، اما از جانب ما برای ارتباط با خدا حجابهای ظلمانی و نورانی هست که باید خرق شود؛ اما درباره ی اهل بیت (ع) نه بین آنها با ما حجاب است و نه ما برای ارتباط با آنها حجابی داریم. این که ما و اعمالمان پیش ائمه حاضر هستیم قابل درک هست اما در قسمت بعد که اگر از جانب ما هم حجابی نیست پس چرا درک نمی‌کنیم که در محضرشون هستیم و آیا گناهان ما حجاب برای ارتباط با این ذوات مقدسه نیست؟ (در واقع علت تفاوت وجود حجاب بین ما و خدا، و نبودن حجاب بین ما و ائمه رو درست متوجه نمیشم.) ۲. طبق برداشتی که از فصل های آخر کتاب صلوات داشتم و همچنین معنای آیه ی شریفه ی «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوات علیه و سلموا تسلیما»، در رابطه با صلوات اینطور به ذهن می رسد: ؟ صلوات خداوند بر نبی اکرم (ص) در مقام واسطه ی فیض، موجب دوام فیض بر حضرت ختمی مرتبت ص می شود و ثنای الهی و تزکیه ایشان است. _ در رابطه با اینکه صلوات فرستادن خداوند بر پیامبر (ص)، برای خود خداوند چه فایده ای می تواند داشته باشد در کتاب چیزی گفته نشده ولی طبق مباحثی در تفسیر سوره ی حمد از امام (ره) بیان شده، چون حمد فقط مخصوص خداوند متعال است، صلوات خدا به گونه ای تسبیح کمالات خداوند، توسط خودش می باشد. _فایده ی صلوات فرستادن انسان برنبی اکرم (ص)، به خود انسان بر می گردد و به حضرتش چیزی اضافه نمی شود، ولی به خاطر این ادب، انسان به مقاماتی می رسد و سیر می کند و در واقع به جان اصیل خودمان نظر می کند و آن را به انسانیت می کشاند. در کتاب صلوات فواید دیگری نیز برای صلوات برای انسان ذکر شده مانند: تقرب الی الله، رسیدن به مقام عبد شکور، پاک شدن آثار ظلمانی گناهان و .... _ همچنین فایده ی صلوات فرستادن ملائکه بر نبی اکرم (ص) در کتاب گفته نشده ، به زعم بنده مانند انسان این فایده به خود ملائکه بر می گردد و نوعی ادب در مقام اونها محسوب می شود مانند زمانی که به مقام خلیفه اللهی سجده کردند که موجب تقرب خودشون شد. با تشکر از استاد محترم و بزرگوار.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. می‌توان گفت بین ما و ائمه «علیهم‌السلام» از نظر درکِ سیره آن‌ها که در تاریخ ثبت شده، حجابی نیست. ولی بالاخره نسبت به درک مقام قدسی آن ذوات مقدسه بین ما و آن‌ها حجاب هست و هر اندازه با معارف عمیق توحیدی و دستورات شرع مقدس به عصمت نزدیک شویم، حجاب بین ما و ائمه «علیهم‌السلام» کم و کم‌تر می‌شود. ۲. در ضمن خوب است به این نکته هم فکر کنید که صلوات بر پیامبر «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» توسط ما موجب بسط حضور آن حضرت بشود و آن حضرت خود را از این جهت بیشتر در عالَم احساس کنند همان‌طور که خداوند عالم را خلق کرد تا خود را در مخلوقات بچشد. موفق باشید        

32919
متن پرسش

با سلام و عرض ادب: جناب استاد نظر شما درباره ترک ازدواج با هدف فعالیت جدی و تمام‌وقت در حوزه مهدویت چیست؟ با سپاس فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شنیده‌ام که شخصی از حضرت علی «علیه‌السلام» می‌پرسد که ازدواج بکنم یا نه؟ و حضرت فرموده باشند اگر بخواهی به سیره حبیبم محمد «صلوات‌الله‌علیهّ‌وآله» عمل کنی، ازدواج کن. و اگر مایلی به سیره برادرم عیسی «علیه‌السلام» عمل کنی، ازدواج نکن. با توجه به این امر شاید بتوان گفت که ازدواج، از جهتی به روحیه افراد بستگی دارد و البته اگر چنانچه خطر به گناه‌افتادن برای انسان باشد، بر او واجب است در حدّ امکان ازدواج کند. موفق باشید

32911
متن پرسش

سلام خدمت استاد محترم: طاعاتتون قبول درگاه حق. دلیل سوال ملائکه پس از آفرینش حضرت آدم (ع) چه بوده است، با توجه به اینکه ادوار آفرینش متعددی وجود داشته و حقیقت محمدیه یا حقیقت انسان کامل با توجه به ظرفیت هر دور از آفرینش بروز و ظهور داشته؟ و چون خداوند متعال اول و آخر و ظاهر و باطن است بنابراین صفات و افعال او نیز ازلی است و آفرينش انسان و زمین هم از ازل بوده بنابراین باید این حقیقت، یعنی مسئله ی خلیفه اللهی و ظهور همه ی اسما در انسان، از ازل که آفرينش انسان بوده منکشف شده باشد؟ یا اینکه این پرسش تکوینی و ازلی باشد؟ ۲. آیا تنها در این دور از آفرینش حقیقت محمدیه با تمام جلوات به صورت ۱۴ معصوم (ع) ظهور کردند؟ اگر آری دلیلش چیست؟ زیرا به نظر می رسد با توجه به روایاتی که می فرمایند اگر یک روز تا قیامت مانده باشد ابتدا ظهور انجام می‌گیرد و....، در بقیه ادوار آفرینش هم همینطور باشد و باید خلقت به هدف نهای اون برسد؟ و اگر در ادوار دیگر هم امکان بروز این حقیقت با تمام جلوات بوده، بنا براین بی نهایت ظهور حقیقت محمدیه محتمل است که بهترین ظهور اون حقیقت، ۱۴ معصوم (ع) هستند به همین صورتی که برای ما ظاهر شدند، یعنی بی نهایت آدم (ع)، بی نهایت حضرت محمد (ع) ،بی نهایت علی (ع) ،بی نهایت فاطمه ی زهرا (س) و ..... که با توجه به حضور ایشان در همه ی زمان‌ها و مکان ها، ایشان یک وجود پیوسته در عالم غیب و شهادت از ازل تا ابد دارند و در این وجود در تمام ادوار آفرينش به اولیت و آخریت و ظاهریت و باطنیت حاضر هستند؟ (در حدیثی منسوب حضرت علی (ع) می فرمایند، انا الاول و الآخره و ظاهر و الباطن) بقیه انسان های کامل یا پیامبران الهی نیز همین طور هستند‌؟ مثلا اولین انسان در هر دور از آفرینش حضرت آدم (ع) هستند و خاتم آنها حضرت محمد (ص) و ام ابیهای ایشان فاطمه (س) و نفس ایشان علی (ع) هستند و.....

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در فصّ «آدمی» عرض شد که به هر حال فرشتگان در محدوده ذات وجودی خود متوجه حقیقت اسماء شدند و لذا جامعیت اسماء را که مقام انسان کامل و خلیفة الله است، نمی‌توانستند درک کنند. و این مشکل به جهت غفلت از محدودیت‌شان بود که منجر به آن نوع اعتراض شد. ۲. حقیقت اسماء، از همان ابتدا در مقام حقیقت محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در عالم احدی حاضر است ولی مظاهرِ آن حقیقت در آخرین مرحله آفرینش عالم به ظهور می‌آید و هرکس نمی‌تواند متوجه حقیقت پنهانی آن باشد همان‌طور که انقلاب اسلامی در مسیر توحیدی‌اش همواره و به مرور ابعاد نهفته آن به ظهور می‌آید و هرکسی متوجه آینده این حرکت توحیدی نیست، مگر امثال رهبر معظم انقلاب که تأکید دارند نباید به هیچ وجه در این مسیر نا امید شد و احساس وجود بن‌بست کرد. موفق باشید

32702
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار طاعات قبول: در کتاب امام ذکر شده «مثل الولایه المطلقه کمثل الهیولی من الاحمدی من العلویه البیظاء» سوالم اینه بالاترین مقام ولایت ذات هویت غیبی یا روح ولایت محمدی صلوات الله علیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید همین‌طور باشد. و حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کتاب «مصباح‌الهدایه» به خوبی به این امر پرداخته‌اند. موفق باشید

32638
متن پرسش

سلام خدمت استاد: در حال خواندن کتاب سر صلات امام این حدیث از پیغمبر اکرم در کتاب آمده بود که فرمودند: ‏‏کٰانَ اَخی مُوسیٰ عَیْنُهُ الْیُمْنیٰ عَمْیٰاءَ وَ اَخی عیسیٰ عَیْنُهُ‏‎ ‎‏الْیُسْریٰ عَمْیٰاءَ وَ اَنَا ذُوالْعَیْنَیْن. و امام در تفسیر این حدیث شریف آورده اند: جناب موسی را کثرت غلبه بر وحدت‏‎ ‎‏داشت، و جناب عیسی را وحدت غالب بر کثرت بود؛ و رسول ختمی را مقام ‏‎ ‎‏برزخیت کبری، که حد وسط و صراط مستقیم است، بود.‏ می خواستم بدانم معنای غلبه کثرت بر وحدت یا غلبه وحدت بر کثرت چیست و چگونه حد وسط و صراط مستقیم حاصل می شود؟ البته اگر وقت شما ضیغ است بنده پیگیر سخنرانی هایتان هستم و در صحبت هایتان به نوعی پاسخ به این مسئله را نیز لحاظ بفرمائید. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مفصل این موضوع در «فصوص‌الحکم» جناب ابن عربی مطرح است. آری! جناب حضرت موسی «علیه‌السلام» به میان آمدند تا به حکم نبوت تکلیف کثرات و نسبت انسان را با عالَم کثرت معلوم کنند و عملاً فقه در جهان یهودیت غلبه یافت و حضرت عیسی «علیه‌السلام» به عنوان ادامه دین حضرت موسی «علیه‌السلام» آمدند تا در کنار دیانت حضرت موسی «علیه‌السلام» متذکر بواطن عالم شوند و محبّت در کنار تکلیف به میان آید و به همین جهت عیسویان در کنار عهد جدید که حضرت عیسی «علیه‌السلام» آوردند، مقیّد به عهد عتیق یعنی تورات نیز می‌باشند و دیانت حضرت محمد «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» جمعِ بین «تکلیف» و «حضور» در بواطن عالم است و نماد آن را در ائمه «علیهم‌السلام» ملاحظه می‌کنید که در عین رعایت تمام دستورات شرع، دارای قدسی‌ترین حضور در عالم غیب و معانی هستند. و این سیره همه محمّدیین است. موفق باشید

32616
متن پرسش

مدرک قرآنی که ثابت می کند اسلام نه برای ما و نه برای هیچ کشوری نیامده است، جز عربستان این نه توهین به پیغمبر است و نه بقرآن، یک نفر خدمتی به ایران و ملت ایران کرد و کارهای قبلیش را جبران کرد که آن شخص دکتر قمشه‌ای بود و هست که قرآن فارسی را چاپ کرد ولی متاسفانه چون حقیقت را روشن کرد، رژیم چاپ مجدد را ممنوع کرد ، ( چون دیدند که باید بروند سراغ الاغ سواریشون و دیگر دکانی ندارند) چرا؟ مگر هر آنچه در کتاب قرآن بوده نگفته؟ حقیقت تلخ است؟ ﺍﮔﺮ ﻗﺮﺁﻥ را ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ خدا ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ. ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ بر اساس گفته ﺍﻟﻠﻪ ما ایرانی ها و دیگر کشور ها بجز عربستان ﺑﺎﯾﺪ ﺯﺭﺗﺸﺘﯽ بمانیم و دیگر کشورها به آیین خود، یهود و عیسی و... باقی بمانند. ﺍﯾﻦ گفتهء آشکار ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺟﺎﯼ ﻫﯿﭻ تردیدی ﻧﺒﺎﺷﺪ: ﮐﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﮐﻪ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺍﺳﺖ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻨﻨﺪ. ﺩﺭ زیر ﺁﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﻗﺮﺁﻥ با آدرس ﺑﺮﺍی شما آورده شده تا باور کنید👇👇👇 ﺳﻮﺭﻩ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ، ﺁﯾﻪ ۴ «ﻭَﻣَﺎ ﺃَﺭْﺳَﻠْﻨَﺎ ﻣِﻦ ﺭَّﺳُﻮﻝٍ ﺇِﻟَّﺎ ﺑِﻠِﺴَﺎﻥِ ﻗَﻮْﻣِﻪِ ﻟِﻴُﺒَﻴِّﻦَ ﻟَﻬُﻢْ ۖ ﻓَﻴُﻀِﻞُّ ﺍﻟﻠَّـﻪُ ﻣَﻦ ﻳَﺸَﺎﺀُ ﻭَﻳَﻬْﺪِﻱ ﻣَﻦ ﻳَﺸَﺎﺀُ ۚ ﻭَﻫُﻮَ ﺍﻟْﻌَﺰِﻳﺰُ ﺍﻟْﺤَﻜِﻴﻢُ.» (ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﯿﭻ ﻗﻮﻣﯽ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩﯾﻢ ﺑﻐﯿﺮ ﺍﺯ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ خودشان ﺳﺨﻦ ﺑﮕﻮﯾﺪ.) ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺯﺑﺎﻧﺎﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺯﺑﺎﻥ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺑﻮﺩ. ﺳﻮﺭﻩ ﺍﻟﻨﺤﻞ ( ﺯﻧﺒﻮﺭ) ﺁﯾﻪ ۳۶: «ﻭَﻟَﻘَﺪْ ﺑَﻌَﺜْﻨَﺎ ﻓِﻲ ﻛُﻞِّ ﺃُﻣَّﺔٍ ﺭَّﺳُﻮﻟًﺎ ﺃَﻥِ ﺍﻋْﺒُﺪُﻭﺍ ﺍﻟﻠَّـﻪَ ﻭَﺍﺟْﺘَﻨِﺒُﻮﺍ ﺍﻟﻄَّﺎﻏُﻮﺕَ.» ( ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﯼ ﺭﺳﻮﻟﯽ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ که می‌گفت: ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺘﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺑﺘﯽ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﮐﻨﻴﺪ.) ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﻡ ﯾﮑﺘﺎ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﺭﺍ هماهنگ ﺑﺎ ﺧﻮﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺁﻭﺭﺩ. ﺳﻮﺭﻩ ﯾﻮﻧس ﺁﯾﻪ ۴۷: «ﻭَﻟِﻜُﻞِّ ﺃُﻣَّﺔٍ ﺭَّﺳُﻮﻝٌ ۖ ﻓَﺈِﺫَﺍ ﺟَﺎﺀَ ﺭَﺳُﻮﻟُﻬُﻢْ ﻗُﻀِﻲَ ﺑَﻴْﻨَﻬُﻢ ﺑِﺎﻟْﻘِﺴْﻂِ ﻭَﻫُﻢْ ﻟَﺎ ﻳُﻈْﻠَﻤُﻮﻥَ» ( ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﺍُﻣﺘﯽ ﺭﺳﻮﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺁﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺁﯾﺪ ﻭ ﺣﺠﺖ ﮐﻨﺪ، ﺣﮑﻢ ﺑﻪ ﻋﺪﻝ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺳﺘﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﯾﺪ.) ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍن، ﺯﺭﺗﺸﺖ بود. ﺳﻮﺭﻩ ﺍﻟﺸﻌﺮﺍﺀ (ﺷﺎﻋﺮﺍﻥ) ﺁﯾﻪ ۱۹۵، ۱۹۸ ، ۱۹۹ «ﺑِﻠِﺴَﺎﻥٍ ﻋَﺮَﺑِﻲٍّ ﻣُّﺒِﻴﻦٍ، ﻭَﻟَﻮْ ﻧَﺰَّﻟْﻨَﺎﻩُ ﻋَﻠَﻰٰ ﺑَﻌْﺾِ ﺍﻟْﺄَﻋْﺠَﻤِﻴﻦَ، ﻓَﻘَﺮَﺃَﻩُ ﻋَﻠَﻴْﻬِﻢ ﻣَّﺎ ﻛَﺎﻧُﻮﺍ ﺑِﻪِ ﻣُﺆْﻣِﻨِﻴﻦَ» ۱۹۵ ﻭ ﺁﻥ (ﻗﺮﺁﻥ) ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻋﺮﺑﯽ ﺁﻣﺪ ۱۹۸ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻋﺮﺑﯽ نمی‌دانند ﻧﺎﺯﻝ می کردیم ، ۱۹۹ ﻣﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ. ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ آشکارا می گوید : ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺮﺏ ﺯﺑﺎﻧﻬﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺯﺑﺎﻧﻬﺎ. ﺳﻮﺭﻩ ﺳﺠﺪﻩ ، ﺁﯾﻪ ۳: «ﺃَﻡْ ﻳَﻘُﻮﻟُﻮﻥَ ﺍﻓْﺘَﺮَﺍﻩُ ۚ ﺑَﻞْ ﻫُﻮَ ﺍﻟْﺤَﻖُّ ﻣِﻦ ﺭَّﺑِّﻚَ ﻟِﺘُﻨﺬِﺭَ ﻗَﻮْﻣًﺎ ﻣَّﺎ ﺃَﺗَﺎﻫُﻢ ﻣِّﻦ ﻧَّﺬِﻳﺮٍ ﻣِّﻦ ﻗَﺒْﻠِﻚَ ﻟَﻌَﻠَّﻬُﻢْ ﻳَﻬْﺘَﺪُﻭﻥَ» (ﺍﯼ ﻣﺤﻤﺪ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﻮﻡ ﺗﻮ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﯾﻢ ﭼﻮﻥ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺭﺳﻮﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺳاﻟﺖ ﮐﻨﯽ، ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺷﻮﻧﺪ.) ﻣﺎ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﮐﺘﺎﺑﺪﺍﺭ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﻗﺒﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻫﯿﭻ ﻟﺰﻭﻣﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺁﻥ کشتارها ﻭ ﻏﺎﺭﺕ ﻭ ﺑﺮﺩﻩ ﮔﯿﺮﯼ ﺭﺍ انجام دهند و ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ این داستان ادامه دارد. ﺳﻮﺭﻩ ﺍﻧﻌﺎﻡ (ﭼﻬﺎﺭﭘﺎﯾﺎﻥ) ﺁﯾﻪ ۹۲ «ﻭَﻫَـٰﺬَﺍ ﻛِﺘَﺎﺏٌ ﺃَﻧﺰَﻟْﻨَﺎﻩُ ﻣُﺒَﺎﺭَﻙٌ ﻣُّﺼَﺪِّﻕُ ﺍﻟَّﺬِﻱ ﺑَﻴْﻦَ ﻳَﺪَﻳْﻪِ ﻭَﻟِﺘُﻨﺬِﺭَ ﺃُﻡَّ ﺍﻟْﻘُﺮَﻯٰ ﻭَﻣَﻦْ ﺣَﻮْﻟَﻬَﺎ ۚ ﻭَﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻳُﺆْﻣِﻨُﻮﻥَ ﺑِﺎﻟْﺂﺧِﺮَﺓِ ﻳُﺆْﻣِﻨُﻮﻥَ ﺑِﻪِ ۖ ﻭَﻫُﻢْ ﻋَﻠَﻰٰ ﺻَﻠَﺎﺗِﻬِﻢْ ﻳُﺤَﺎﻓِﻈُﻮﻥَ.» ﺍﻳﻦ ﻧﯿﺰ ﻛﺘﺎﺏ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﻣﺒﺎﺭﻛﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻳﻢ و ﺗﺼﺪﯾﻖ ﮐﻨﻨﺪﻩء ﻛﺘﺐ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﭘﻴﺸﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻬمترﻳﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ (ﻣﮑﻪ) ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺁﻥ (ام القرا) ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺩﻫﯽ: ﺁﻧﺎنکه ﺑﻪ ﺁﺧﺮﺕ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ (ﻛﺘﺎﺏ) ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎ (ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ) ﺭﺍ بجا ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ، ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﺛﺎﺑﺖ می کند ﮐﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﯼ ﻣﮑﻪ ﻭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺁﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺣﺘﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻋﺮﺏ ﺯﺑﺎﻥ می دانند ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻨﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ می کنند ﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﻭ ﺣﻮﺍﻟﯽ آن. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که واژه‌های قرآنی را باید مطابق همان قرآن معنا کرد و نه با معانی عرفی و روزمرّه. قرآن در خطاب به رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه وآله» می‌فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (سبأ/28) یعنی ای پیامبر! ما تو را نفرستادیم مگر برای همه بشریت تا آن‌ها را بشارت دهی که راه‌های سعادت کدام است و از راه‌های هلاکت آن‌ها را حذر دهی و مشکل آن است که اکثر مردم متوجه چنین رسالتی و بهره‌های فراوان آن نیستند. و یا می‌فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»(بقره/ (21) هان ای همه مردمان! پروردگار خود را عبادت کنید که شما را و قبل از شما را خلق کرد، امید است که در مسیر بندگی خداوند اگر درست عمل کنید به تقوای لازم که موجب سعادت دنیایی و آخرتی شما است برسید.

حال با توجه به این نوع آیات باید پرسید آن‌گاه که خداوند می‌فرماید پیامبر را به سوی قوم خودش فرستاده، منظور مردم شهر و قبیله‌اش می‌باشد یا قوم هر پیامبری در هر تاریخی همه انسان‌هایی هستند که در آن تاریخ حاضرند؟ و امروزه با حضور اسلام به عنوان آخرین دین، همه بشریت از صدر اسلام تا قیام قیامت قومِ آخرین پیامبر هستند و به همین جهت هرگز ایرانیان در مواجهه با اسلام احساس نکردند که اسلام دین قوم عرب می‌باشد و در نتیجه با حضور فعّال خود توانستند نقش عظیمی در به ظهورآوردن ابعاد متعالی اسلام داشته باشند و اگر فرمود: «و لکل امة رسول» خواست بفرماید برای امت‌های گذشته نیز پیامبرانی بوده‌اند مثل حضرت عیسی «علیه‌السلام» که در زمان خود رسولِ همه بشریت بودند و آن‌چنان نبود که مسیحیان غیر اورشلیم بگویند او مربوط به مردم اورشلیم است. موفق باشید   

نمایش چاپی