بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انسان‌شناسی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26967
متن پرسش
سلام علیکم: سال نو را خدمت استاد عزیز تبریک عرض می کنم: با توجه با شناختی که استاد از بنده و سطح علمی ام دارید آیا برای بنده قبل از ورود به عرفان فلسفه هم نیاز هست کار کنم؟ اگر نیاز نیست چرا؟ یعنی برای بنده نیاز نیست یا برای همه فلسفه پیش نیاز فصوص نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته اگر کلیّاتی از فلسفه در حدّ مباحث «معرفت نفس» و آنچه در شرح کتاب «از برهان تا عرفان» بدانید، راحت‌تر جلو می‌روید. موفق باشید

26951
متن پرسش
با سلام و احترام: اگر معتقدیم که هر گیاهی یک نفس نباتی دارد، فرض کنید که یک درختچه را دقیقا از وسط با ریشه و خاکش نصف کنیم به گونه ای که هر دو نیمه بتوانند به ادامه حیات خود ادامه دهند. خب در این حالت نفس نباتی اول چه می شود؟ آیا نفس اول نابود شده و دو نفس جدید افاضه می شود؟ آیا نفس اول به یکی از نیمه ها تعلق پیدا می کند و فقط یک نفس اضافه به آن نیمه دیگر می دهیم؟ آیا نفس اول به دو نیمه تقسیم می شود؟! به هر حال این نیمه گیاه ها چه می شوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مباحث را خوب است با دقت کامل در شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «خویشتن پنهان» دنبال بفرمایید که چگونه نفس نباتی مناسب شرایطی که آماده‌ی پذیرش آن است، تجلی می‌کند و لذا در شرایط جدید، نفسی که مناسب آن شرایط است متجلی می‌شود مثل آن‌که نفسِ یک جوان پس از مدتی به جایِ نفس کودکیِ آن فرد برای جسم او متجلی می‌شود. موفق باشید

26914
متن پرسش
با سلام: لطفا برای کسی که می خواهد روانشناسی اسلامی را خوب بخواند و واقعا به معناي حقیقی کلمه روانشناسی اسلامی را بخواند نه اینکه همان حرف های غربی ها را بر احادیث و قرآن تحميل کنیم. لطفا سیری را معرفی کنید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در اسلام، بیشتر بر روی «معرفت نفس» و تعلیم و تربیت تأکید داریم. روان‌شناسی یک علم تجربی است در نسبت بین عکس‌العمل‌های روان با بدن. موفق باشید

26901
متن پرسش
سلام علیکم: در باب «النفس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» مطلبی رو در پاسختون به سوالی خوندم ولی مسئله هنوز برام مبهمه. نقل قولی از امیرالمومنین (ع) کردید که خداوند روح‌ها را دو هزار سال قبل از ابدان خلق کرد ولی همان روح، در صورتی برای بدن ظهور می‌کند و به عنوان شخص خاص، شکل می‌گیرد که جسم انسان مطابق حرکتِ جوهری‌اش آماده‌ی پذیرش تجلیات آن روح بشود. از طرفی فرمودید که روح انسان در جنینی قبل از ۴ ماهگی، روح نباتی است و پس از آن به فعلیت روح انسانی می رسد. آیا درست فهمیدم که هم روح و هم جسم حرکت جوهری دارند؟ چون بنظرم وقتی جسم آماده افاضه روح به اون میشه خب حرکت جوهری رو طی کرده و جنینی در اثر آمادگی جسم برای تجلی روح، شکل میگیره؛ و از اون طرف خود این روح هم ابتدا جنبه نباتی داره و پس از چهار ماهگی روح انسانی بالفعل میشه پس روح هم حرکت جوهری داره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! روح، تا زمانی که به جسم تعلق دارد پیرو حرکت جوهری جسم دارای حرکت جوهری است و از حالت نباتی به حیوانی و از روح حیوانی به روح انسانی سیر می‌کند. این مطلب را باید در بحث حرکت جوهری دنبال کنید که چگونه فیض دائمی حق، مابالقوه‌ها را به مابالفعل تبدیل می‌کند. موفق باشید

26892
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: از منظر اندیشه اسلامی آیا روح جدای از بدن و ما قبل بدن خلق شده یا روح از بدن و مقارن با خلق بدن، بوجود آمده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود هرکس قبل از بدن در علم خدا بوده است به همان معنایی که از قول امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» داریم: «إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ اَلْأَرْوَاحَ قَبْلَ اَلْأَبْدَانِ بِأَلْفَيْ عَامٍ» خداوند روح‌ها را دو هزارسال قبل از ابدان خلق کرد ولی همان روح، در صورتی برای بدن ظهور می‌کند و به عنوان شخص خاص، شکل می‌گیرد که جسم انسان مطابق حرکتِ جوهری‌اش آماده‌ی پذیرش تجلیات آن روح بشود به معنای «النّفس جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» که در حرکت جوهری مورد بحث قرار می‌گیرد. موفق باشید

26884
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی در باب حکمت تولد و وجود افراد ناقص الخلقه و معلول از بدو تولد یا افرادی با اختلال های نظیر اوتیسم و شش انگشتی شدن، معتقدند که اگر دنیا را محل آزمایش و هم چنین معبری برای معاد بدانیم، پس وجود این افراد آزمایشی است برای خودشان و ما که برای خود افراد مبتلا و درگیر این مشکلات، آزمایش صبر است و برای ما آزمایش محبت و رحمت. آیا چنین دیدگاه در این باب مبنای صحیح و درستی دارد یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف در جای خود درست است ولی نباید ما را از وظیفه‌ای که نسبت به جنین به عهده داریم، غافل کند و در دوره‌ی جنینی از مواظبت‌های لازم جنین غفلت نماییم. موفق باشید

26882
متن پرسش
سلام علیکم: در مباحث معرفت النفس فرمودید که روح جنین زمانی زمانی که در شکم مادر هست، باید بدنی متناسب با خود بسازد و انتخاب کند. در همین باره داریم که روح در چهار ماهگی و پس از تکمیل بدن افاضه می شود پس چگونه روح به تدبیر و انتخاب و ساختن بدن مشغول می شود وقتی پس از تکمیل آن افاضه شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «معرفت نفس» روشن می‌شود که روح، از همان ابتدا در جنین دمیده می‌شود؛ ولی در ابتدا روحِ نباتی، بالفعل است و روحِ انسانی، بالقوه. و جنین سعی دارد بالقوه‌گی‌های خود را بالفعل کند و در ۴ ماهگی روحِ نباتی شدت یافته و به روحِ انسانی تبدیل می‌شود که بحث آن مفصل است. موفق باشید

26852
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ به پرسش ۲۶۸۴۰ فرمودید که مثل نفس ناطقه که در عین تجرد و ثبات، در حالِ تغییر است و این قاعده در مورد اصل اسلام نیز صدق می‌کند. منظور حضرتعالی از اینکه نفس ناطقه در عین تجرد و ثبات، در حال تغییر هست یعنی چه؟ به چه معنی نفس هم ثابت است هم متغیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» در این مورد شده است که چگونه از ابتدای کودکی تا حال، متوجه‌اید که خودتان، خودتان هستید و در عین حال، تغییر کرده‌اید. موفق باشید

26832
متن پرسش
سلام علیکم: در حال مطالعه کتاب جوان و انتخاب بزرگ حضرتعالی هستم که در یک بخشی برام مسئله پیش اومد. شما ذیل بحث مغایرت مُدرِک با مُدرَک می فرمایید مثلاً شما به دیوار علم دارید پس می یابید غیر از آن دیوار هستید و در باب بدن هم چنین است، شما به بدن علم دارید پس خودتان غیر از بدن تان هستید و حقیقتی متعالی بنام روح دارید. آیا نمیشه گفت خب پس ما به روح هم که علم داریم و می فهمیم روح و خود ثابت و حقیقی وجود دارد، پس خودمان غیر از روح مان هستیم و آن روح را هم درک می کنیم و نسبت به آن عالم هستیم. آیا این اشکال وارد هست یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به روح هم علم داریم ولی با خودِ روح، و به صورت علمِ حضوری. و در اینجاست که مغایرت مدرِک و مدرَک پیش نمی‌آید. موفق باشید

26840
متن پرسش
سلام علیکم: اسلام به حکم اینکه دینی است تغییرناپذیر و مقتضیات زمان به حکم اینکه در زمان قرار گرفته و متغیر است، در این صورت دو چیز که یکی خاصیتش ثبات است و دیگری تغییر و تحول، چگونه می توانند با یکدیگر هماهنگی داشته باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل نفس ناطقه که در عین تجرد و ثبات، در حالِ تغییر است و این قاعده در مورد اصل اسلام نیز صدق می‌کند. موفق باشید

26814
متن پرسش
سلام: خدا قوت: چطوری میشه اثبات کرد که خدا انسان را از سر لطف و دوست داشتن خلق کرده و هیچ نیازی نداشته؟ اگه از سر لطف و دوست داشتن هست نمی‌شود انسان ها از اول توی کمال باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در اوایل کتاب «آشتی با خدا» بحثی تحت عنوان «خدا چرا ما را خلق کرد؟» مطرح شده است. إن‌شاءاللّه جواب سؤال خود را در آن‌جا می‌یابید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

26788
متن پرسش
سلام: در کتاب ده نکته فرمودید طبق نظر زیست شناسان بدن انسان چند وقت یکبار دیگه بدن قبلی نیست. همون زیست شناسان میگن مغز تا آخر عمر حتی بعد از مردن هم تا یه مدت تغییر نمیکنه. این شبهه میاد ذهن ما که: خب شاید من همون مغز باشه! این شبهه رو چجوری حل کنیم؟ ممنون استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه‌ی تجرد نفس و بی‌زمان و بی‌مکانی آن باشیم، دیگر نمی‌توانیم پدیده‌ی مادی مثل مغز را به عنوان نفس ناطقه‌ی انسان قلمداد کنیم. موفق باشید

26714
متن پرسش
با سلام: با توجه به اینکه فرموده اید روح انسان در بطن مادر جسم را مدیریت می کند و نحوه ی ساخت و شکل دهی آن را تنظیم می کند پس چرا بعضی رنگ چشم ها متفاوت است و یا بعضی ها معلول و .... آیا روح برای جسمی که با آن می خواهد به کمال برسد نقصان می پسندد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «خویشتن پنهان» در این مورد عرایضی شده است که چگونه شرایط تدبیر جسم توسط روح، اگر در دوره‌ی جنینی به دلایلی مختل شود، این مشکلات پیش می‌آید. موفق باشید

26690
متن پرسش
با سلام: مباحث معرفت نفس و الحشر فایل صوتی ندارد و چون اینجانب برخی از مفاهیم آن کتاب را نمی فهمم و آیا برای فهم بهتر آن کتابی یا منبع دیگری را باید بررسی نمایم قبل از این کتاب مهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کیفیت فایل‌های صوتی آن چندان خوب نیست ولی نزد حاج‌آقا نظری هست. شرح صوتی کتاب معاد تا حدی مطلب را جبران می‌کند. موفق باشید

26683
متن پرسش
سلام استاد وقت بخیر: این عبارت صحیح است؟ حرکات و سکنات انسان حقیقت جو و خواهان کمال، می بایست با تدبیر نفس او مطابقت داشته باشد و آن یعنی عمل دقیق به امور شرعیه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و لذا باید سعی کرد در راستای جستجوی حقیقت دستورات شریعت الهی را دنبال نمود. موفق باشید

26682
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی: مثالی در کتاب ده نکته از معرفت نفس را به شکل زیر نوشتم آیا درست نوشتم؟ با تشکر فراوان. مثال: از دور سگی را دیدم و از ترس قلبم لرزید و می خواستم پا به فرار بگذارم اما انگار چیزی به من الهام شد که نترس و فرار نکن، خودم را کنترل کردم و بر وسوسه غلبه کردم با دقت دیدم و مطمئن شدم آن سگ نیست بلکه سنگ بزرگی است شبیه به سگ و خیال می کردم آن سگ هست و بدین ترتیب قلبم آرام شد. در تمام این حالات که دیدم، ترسیدم، خیال کردم و نیز به من الهام و وسوسه می شد خودم بودم یعنی یک نفس که همه اش یک جا بود. یعنی عقل و خیال و قلب یکجا بود. یعنی نفس عزم می کرد به عقل یا قلب یا خیال میدان می داد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. موفق باشید

26667
متن پرسش
استاد گرامی سلام: اگر روح انسان در ۴ ماهگی در بدنی که ساخته شده حلول می کند نحوه حلول در بدن برزخی و حلول در بدن قیامتی چگونه است؟ التماس دعا و با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدنِ برزخی و قیامتی، صورتِ روح و اخلاق انسان است و بحث دوگانگی بین روح و بدن در آن‌جا مطرح نیست. موفق باشید

26659
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد عزیز: می خواستم ببینم آدم وقتی بخواد خودش رو بشناسه باید از کجا و چه طور شروع کنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید دنبال‌کردن مباحث «معرفت نفس» جهت تذکر به این امر، شروع خوبی باشد. موفق باشید

26633
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: با توجه به اینکه من انسان مجرد است و من انسان نه زن است و نه مرد و جنسیت ندارد پس خصوصیات مردانه و زنانه مربوط به تن انسان است، آیا جنسیت انسان کاملا جسمانی است؟ در مبحث هماهنگی تکوین و تشریع، شما فرموده بودید که انسان تکوینا زن یا مرد است و باید با تشریع این زن بودن یا مرد بودن به تکامل برسد. در حالی که زن بودن یا مرد بودن به تن انسان مربوط است و با بلوغ جنسی رشد می‌کند و با یائسگی و پیری ضعیف می شود. منظور شما از این تکامل چیست؟ با توجه به اینکه این حقیر یک طلبه فیزیولوژیست هستم، با استفاده از دروس شما نتیجه گرفتم که چون جنسیت انسان به تن انسان مربوط است و اکثر رفتار های جنسی (مانند غرور، اقتدار، غیرت، رقابت، ایجاد قلمرو و تامین کنندگی در جنس نر و ناز، حیا، لطافت و نیاز به تامین شدن در جنس ماده) بین انسان و حیوان مشترک است، پس ما انسان را از ۲ دیدگاه باید بررسی کنیم یکی از منظر روح و عالم ملکوت که انسان حی متاله است و دیگری از دیدگاه فیزیولوژیک و زیستی که انسان حیوان ناطق است. بر همین اساس رشته جدید به نام مشاوره فیزیولوژیک بنیان‌گذاری کردم که در این روش با استفاده از رفتار های حیوانات و آزمایشاتی که بر روی سیستم نورو آندوکرینولوژی آنها انجام شده توانستم به خانواده ها آموزش دهم که زن با استفاده از ناز و لطافت خود و تحریک محرکهای الکترونیکی یا الکتروفیزیولوژیکی مرد مانند گیرنده‌های بینایی، بویایی، شنوایی و لامسه بتواند توجه مرد را به خود جلب کند و عشق و محبت را در خانواده ایجاد کند. این روش برگرفته از احادیث پیغمبر صلوات الله علیه مبنی بر استفاده از لباس و آرایش و عطر و زیورآلات برای همسر می باشد. این روش تا کنون بر روی بیش از چند صد نفر آزمایش شده و نتایج بسیار خوب و جالبی داشته است. هم اکنون تصمیم داریم این آزمایشات را به صورت الکترونیکی با تحریک هسته های مغزی انجام دهیم زیرا می دانیم سیستم بدن انسان مانند یک ربات می تواند از طریق گیرنده های حسی تحریک شود و پاسخ دهد. حال برای اینکه معلوم شود که آیا این علم صحیح است یا نه و ابعاد مختلف آن را بررسی کنم لازم است یک هم اندیشی با شما استاد عزیز داشته باشم در حال حاضر سوالات بسیاری مطرح است از جمله سوالات زیر: رفتار های جنسی در حیوانات مانند رقابت، غیرت و ایجاد قلمرو چگونه ایج انجام می شود آیا نفس حیوانی با نفس انسانی متفاوت است یا این رفتارها منشأیی غیر نفسانی دارد؟ تشابه اثر تستوسترون بر روی ایجاد بلوغ جنسی در حیوان و انسان و ایجاد رفتارهای مانند رقابت نرها با یکدیگر و غیرت روی همسر و ایجاد قلمروی برای خود و همسر و فرزندان چگونه انجام می شود؟ آیا از طریق تن است یا من؟ یک روبات چگونه می‌تواند این رفتارها را یاد بگیرد و تکرار کند؟ چرا رفتار یک مرد مانند یک ربات می تواند ناخودآگاه باشد یعنی در نهایت خشم و نفرت و عصبانیت با تکنیک ناز و لطافت زن یا با کلمات تحسین کننده ناگهان تمام خشم و نفرت خود را فراموش می‌کند و مهربان می شود؟ لطفاً در صورت امکان سوال مرا پاسخ دهید و اگر مقدور است یک وقت حضوری برای بحث و تبادل نظر بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری ذات نفس ناطقه، نه زن است و نه مرد ولی روح و روحیه‌‌ای در جنین هست که بدنِ مناسب روح خود را در همان دوره‌ی جنینی شکل می‌دهد. مسلّما نفس حیوانی با نفس انسانی متفاوت است و به همین جهت بدنی مناسب روح و روحیه‌ی خودشان را می‌سازند. روح گرگی، بدنی که دارای چنگال است برای خود می‌سازد. با توجه به آن‌چه عرض شد، ان‌شاءالله می‌ توانید کار خود را ادامه دهید. عرایضی در کتاب «خویشتن پنهان» هست و یا در آرشیو سوالات در قسمت معرفت نفس نکاتی هست که می‌تواند در این امر کمک کند ولی متأسفانه شرایط بنده طوری نیست که بتوانم به طور حضوری در خدمت عزیزان باشم. موفق باشید

26603
متن پرسش
‏با سلام خدمت استاد عزیز: اکثر افرادی که تجربه نزدیک به مرگ داشته اند از هم نشینی و مانوس بودن با یک فرد بسیار دوست داشتنی صحبت می کنند. در آموزه های دینی ما این فرد کیست و یا که چیست؟ با تشکر ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً با صور ذهنی خود که در حالِ خوشِ احساس روح برایشان پیش می‌آید، روبه‌رو می‌شوند. موفق باشید   

26601
متن پرسش
سلام استاد گرامی: دعا گوی شما هستم، از خدا برای شما عمری پر از برکت، عاقبتی زیبا و ختم به خیر می خواهم. چند وقتی است که در کنار کتاب «ده نکته معرفت نفس» و «آشتی با خدا»، کتاب نیروی حال اکهارت توله را می خوانم کمی از تمرین هایش را انجام می دهم، یوگا را هم در برنامه های خود دارم برای آگاهی از جسم، چند سوال دارم: ۱. در حالت بی ذهنی تکلیف نفس اماره چه می شود؟ آیا می توان گفت که در این حالت یعنی وقتی از صحبت های درون ذهن رها می شویم، نفس اماره هم ساکت می شود؟ من در این حالت هیچ حس بد و یا شادی ندارم، هیچ قضاوتی ندارم فقط آرام هستم بی نهایت، از طرفی حس گناه کار بودن و قصور هم ندارم و این حالت برایم زیبا نیست، چرا که کمی شبیه سر زیر برف فرو کردن می شود. ۲. این حالت بی ذهنی آیا به ترک گناه کمکی می‌کند؟ آیا فضیلتی به انسان می افزاید؟ اگر حالت بی ذهنی همان مدیتیشن باشد به معنای امروزی اش، انسان هایی را می شناسم که سال ها مدیتیشن انجام داده اند اما اضطراب و نگرانی آنها کم از بقیه نیست، صفات بدشان هم برخلاف تصورشان خیلی کم نیست. ۳. موقعیت حالت بی ذهنی در دین و سلوک چیست؟ آیا از مقدمات است؟ اگر آری تا چه اندازه باید برای آن وقت گذاشت و در چه جاهایی؟ ۴. در این حالت برخی صفات بد من ناپدید می شوند، مثل ریا، کبر، بدبینی، حسادت، خشم و... آیا بی ذهنی به رهایی از این صفات کمکی می‌کند یا صرفا لحظاتی نفس اماره ساکت شده است؟ سالها به دنبال کنترل خشم بودم، در بی ذهنی می توانم کنترل کنم و حکومت کردن خود را بر حالات بدم می بینم. ۵. در این حالت بی ذهنی وقتی که نماز می‌خوانم بسیار حال خوبی پیدا می کنم، تمرکزم در نماز خیلی خوب می‌شود و توجه ام به کلمات هست و انگار با او گفتگو می کنم بدون هیچ مزاحمی اما نمی‌دانم در واقع این حالت درست است یا نه؟ ۶. چه کنم که در دام افراط این حالت قرار نگیرم؟ ۷. آیا می‌توان فضای بعد از مرگ را به بی ذهنی تشبیه کرد؟ ببخشید اگر سوالات زیاد شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این حالت به «بودنِ» خود توجه کنید فقط به «بودن» ۲. اگر با درکِ «بودن»، خود را درست درک کنید، احساس اتصال به بودن حقیقی که همان حضرت حق است در شما ظهور می‌کند. ۳. بعد از این مرحله، به افقی فکر کنید که عبادات دینی متذکر صورت اصلی آن افقی است که در چشم‌اندازِ شما در حالِ ظهور است. ۴ و ۵. همین طور است این نوعی اتصال به بودِ مطلق است. ۶. رعایت تقوای الهی ۷. تا حدّی، ولی فضای بعد از مرگ، بودنی است همراه با درکِ حقیقت و غیر حقیقی اعمال. موفق باشید

26591
متن پرسش
با سلام: اینکه می گویند هر علم حصولی به علم حضوری بر می گردد منظور چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است کتاب «معرفت نفس و حشر» را دنبال بفرمایید.

26584
متن پرسش
با سلام: منظور از اینکه انسان کامل عین انسان است مانند آب که عین تری است چیست؟ لطفا این جمله را توضیح دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در مقدمه‌ی کتاب «مبانی نظری مهدویت» عرض شد، مقدمه‌ی فهم این امور، مطالعه‌ی مباحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین همراه با شرح صوتی آن‌ها است. موفق باشید.

26546
متن پرسش
با سلام: آیا درست است بگوییم که فرشتگان همان قوای عقلی هستند؟ سوال دوم: آیا می توان گفت که مثلا تصور عقلی درخت یک فرشته است؟ و آیا می توان گفت که مفاهیم کلی عقلی مانند مفهوم درخت جزو شخصیت انسان (همان من) است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه. در مثال می‌توان گفت نسبت به انسان قوای عقلی مانند فرشتگان‌اند ولی موضوع در دو جایگاه مختلف است ۲. نه. صورتِ ذهنیِ درخت، نظر به یک امر خارجی است، چه ربطی به فرشته دارد؟! ۳. نه. موفق باشید

26533
متن پرسش
با سلام: با توجه به جواب سوال ۲۶۵۱۸ شماره سوال: ۲۶۵۱۸ تاریخ ارسال: جمعه ۲۵ بهمن ۹۸ آخرین تغییر: شنبه ۲۶ بهمن ۹۸ موضوع: پرسش و پاسخ، با سلام (حل جسم حضرت عیسی) شماره سوال: ۲۲۰۸ تاریخ ارسال: پنجشنبه ۱۲ مرداد ۹۱ آخرین تغییر: پنجشنبه ۱۲ مرداد ۹۱ موضوع: معارف قرآنی، حرکت جوهری، برهان صدیقین، با عرض سلام. سوالی که از حضرتعالی داشتم اینکه حضرت مسیح که به آسمان خدا رفتند و نه اینکه کشته شدند جسمشان الان کجاست در همین راستا جسم امام زمان (عج) که از نظرها غایب شدند کجاست؟ آیا بحث کن فیکونی در میان است که ایشان جسم خود را ایجاد یا نیست می کنند؟ باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین طور که در برهان صدیقین روشن شد، وجود هر اندازه که نازل شود، احکام کثرت و جسمیت را پیدا می‌کند و همان اندازه که شدید و متعالی شود، از حالت جسمانیت در می‌آید، بنابر این چون وجود مقدس حضرت عیسی«علیه‌السلام» به تعبیر قرآن بالا برده‌شده‌اند، جسمشان از حالت جسم مادی به جسم نوری شدت می‌یابد و دیگر مشکل آن که باید در جای خاصی باشد در میان نمی‌ماند. موفق باشید.) منظورتان ازجسم نوری چیست؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: جسم چنانچه از نظر وجودی شدید شود از جسمانیت و از شکل، خارج نمی‌شود ولی حالت مثالی پیدا می‌کند مثل جسم مثالی در برزخ. موفق باشید) در جواب فرموده اید جسم از نظر وجودی شدت می یابد و مثالی می شود. خوب چه عیب دارد که در قضیه جسمانیـه الحدوث بودن نفس بگوییم که نفس در ابتدا جسم مادی است که می شود مثالی. در صورتی که شما در جایی دیگر فرموده اید که جسم مادی معد است نه اینکه این بدن مادی مثالی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماده که نمی‌تواند علتِ چیزی بشود که درجه‌ی وجودی‌اش شدیدتر از علت اش است. موفق باشید

نمایش چاپی