بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انسان‌شناسی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25537
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، آیا اینکه نفس انسان که در دنیا قرار گرفته و مدتی در کالبد جسم قرار گرفته و به فضائل یا رذائل آراسته شده و نهایتاً در روز قیامت هم بصورت حقیقی پرده از این نفس کنار می رود تا محاسبه شود و ببیند آیا اشرف مخلوقات است یا گمراه تر از چارپایان، می تواند مصداقی از مصادیق حرکت جوهری جناب ملاصدرا (ره) محسوب شود که علاوه بر عوارضی مثل قد و وزن و رنگ مو، جوهر انسانی یا همان نفس هم در حرکت جوهری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور  است که می‌فرمایید. بحث آن در «حرکت جوهری» شده است. موفق باشید

25517
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله استاد عزیز لطفا یک سیر جامع و کامل برای مباحث معرفت نفس بفرمائید که شامل کتب همه ی صاحب نظران این مبحث باشد و با اتمام این سیر بتوان حقیقتا نسبت به این معرفت، شناختی کامل و ذو ابعاد پیدا کرد! دیگر اینکه متاسفانه بعضا در مطالعات و پیگیری مباحث علمی دچار کاهلی و اتلاف وقت می شوم؛ توصیه شما چیست که بتوانم خودم را همیشه با انگیزه و با عزم فراوان در مسیر تحصیل علم نگه دارم و خسته نشوم؟ سپاس بیکران از پاسخگویی شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جلد هفتم و هشتم اسفار تقریباً همه‌ی مطالب را جمع‌آوری کرده است. ۲. در این مورد خوب است به قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع فرمایید. موفق باشید

25497
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علکیم استاد: ان شاءلله که سلامت باشید. بنده، در یک کانون تربیتی در مسجد الکوثر تهران، با تعدادی نوجوان ۱۶ ساله به عنوان مربی ارتباط دارم. نزدیک به ۶ سال است که این نوجوانان، در کانون الکوثر با معارف دین مبین اسلام و اهل بیت علیهم السلام آشنا می شوند. این نوجوانان، تعدادی از کتاب های سطح یک بینش مطهر (آثار استاد مطهری) را مطالعه نموده اند. با قرائت و ترجمه ی قرآن آشنا شده اند. همچنین نزدیک به سه سال است که با احکام عبادی آشنا می شوند. در حال حاضر، سطح معرفتی نسبتا خوبی در این گروه که اعضای آن اکنون در پایه ی دهم متوسطه مشغول به تحصیل هستند، وجود دارد. در مورد مباحث اعتقادی، تا کنون کتابی به صورت مستقل مطالعه نکرده اند. اما به صورت ضمنی در آثار شهید مطهری، به برخی مباحث پرداخته شده است. همچنین به سوالات این نوجوانان در مورد عقاید، پاسخ هایی داده شده است. تا کنون سعی شده است که معرفت این عزیزان نسبت به عقاید اسلام، به صورت درونی برای آن ها شکل بگیرد و بتوانند توحید و معاد را به صورت جوشش درونی درک کنند. برای امسال، قصد داشتیم کتابی مانند کتاب ۴۰ درس اعتقادی آقای اصغر قائمی را با این نوجوانان مطالعه و مباحثه کنیم. به نظر شما، آیا لازم است با این شرایط و در این رده ی سنی، این عزیزان به صورت کلامی هم با عقاید اسلامی آشنا شوند؟ اگر لازم هست، لطف بفرمایید و منبع و یا منابعی متناسب معرفی بفرمایید. اگر هم لازم نیست، لطف بفرمایید و راهنمایی کنید که در ادامه چگونه عقاید اسلامی برای این نوجوانان تبیین شود مفید تر خواهد بود. باتشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب‌هایی مثل «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی؟» آن‌ها را در حالتی از احساسِ حضوری قرار دهد که بتوانند ماورای باورهای عقلی و استدلالی با خود زندگی کنند. آری! بعداً اگر شبهه‌ای برایشان پیش آمد، بد نیست به استدلال‌های کلامی رجوع نمایند. ولی هیچ‌کس با دلایل عقلی و کلامی مؤمن نشد. ولی برای دفاع از ایمانش، استدلال‌های کلامی به‌کارش می‌آید. موفق باشید

25495
متن پرسش
سلام استاد: شبتون بخير استاد بنده كتب انسان شناسي شما (٦جلد) و معرفت النفس علامه حسن زاده و انسان از آغاز تا انجام علامه جوادي و انسان شناسي در قرآن علامه را مصباح خواندم. هنوز هم خيلي سوال دارم. راجع به نفس و روح - نظر ابن سينا و ملاصدرا. اگر امكانش هست لطف كنين سير مطالعاتي پيشرفته تري معرفي كنين.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بعد از مطالعه‌ی کتاب «خویشتن پنهان» و مطالعه‌ی کتاب «معاد» همراه با ۷۵ جلسه‌ی صوتی آن در این مورد آن‌چه باید بدانید، را یافته‌اید. خواستید هم سری به کتاب «معرفتِ نفس و حشر» بزنید، ولی بیش از این وسواس به خود راه ندهید. موفق باشید

25487
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر. ۱. دروس معرفت النفس جوادی املی صوت ها رو دقیقا از چه سایتی بگیریم و یا حسن زاده املی هر کدوم که در اولویت هست بعد از گذراندن معرفت النفس شما؟ البته اگر شرح دروس صمدی املی کفایت نمی کند. ۲. راستی استاد اگر از سعادت ما خانمها در بالاترین درجه ی تقوا این باشه که نه ما هیچ مردی رو ببینیم و نه هیچ مردی ما رو ببینه در آموزش چه باید کرد؟ حتی با رعایت مطلق حد و مرزها با توجه به جزوه ارتباط زن و مرد؟ در مهمانی ها چطور؟ نامحرم میاد خونمون موقع غذا خوردن چطور؟ ۳. گاهی یک کار عرفانی انجام میدیم نمیخوایم کسی بفهمه و میپرسن در همون مورد چی بگیم که دروغ نگفته باشیم مثلا میگه دعا عهد رو خواندی؟ خوانده ایم. چی جواب بدیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شرح آقای صمدی کفایت می‌کند. ۲. همچنان که قبلاً نیز عرض شد بعضی روایات اشاره به تاریخ خاص خود دارد. نکاتی را در متن اخیری که تحت عنوان «زن دین‌دار در نسبتی جدید با عالَم» عرض شده است در  ذیل خدمتتان ارسال می‌دارم: موفق باشید

آنچه بنده می‌توانم ادعا کنم آن است که تاریخ برای ظهور اندیشه های بزرگ در زنان به‌وجود آمده است، مشروط بر آن‌که آن‌ها به میدان بیایند و از خطاهایی که در ابتدای امر ممکن است پیش ‌آید نگران نباشند. البته که اگر یک استاد نجّار به شاگردش فقط بگوید مغازه را آب و جارو کن و بعد از ۱۰ سال به او بگوید چرا نمی‌توانی یک صندلی بسازی؟ جواب شاگرد آن است مرا وارد میدان نکردی! آیا انصاف است که استاد نجار ضعف شاگرد خود را به رُخ او بکشد؟ مشکلی که ما امروز داریم «مرد بودن»ِ تاریخ است. تاریخ را مردانه تعریف کرده‌ایم و جایی برای زنان نگذاشته‌ایم، بعد می‌گوییم آن‌ها بیایند تا پا به پای مردان امور را به‌دست بگیرند. بزرگی حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» این بود که زنان را وارد تاریخ کردند، آن‌جایی هم که زنان وارد تاریخ شدند به گفته‌ی حضرت امام جلوتر از مردان عمل کردند.

عرض بنده آن است که اگر ملاحظه کردید در جایی میدان فعالیت ندارید، اول سؤال کنید در مقایسه با مردان حضور زنان در این میدان چقدر بوده است؟ چقدر به زنان جرأت دادند بیایند تا با حفظ حیا و عفاف، سخنرانی کنند و مردها پای سخنرانی آن‌ها بنشینند؟ چه اشکال داشت اگر این کار را می‌کردیم، تا معلوم شود زنان هم برای مردان حرف دارند؟ می‌پرسند آیا ضرورت دارد زنان برای مردان صحبت کنند؟ ضرورتش به این است که فکرها باید مبادله شود، همین بحث ضرورت را با کدام دید نگاه می‌کنید؟ بیایید همین ضرورت را در تاریخی که امام و رهبری مطرح می‌کنند، معنا کنید.

اگر صد سال پیش یک زن به جای آن‌که در خانه باشد وارد کوچه و بازار می‌شد معنا نداشت زیرا همه نیازهای زندگی او در همان خانه قرار داشتید، گاو و گوسفند و تنور نان در خانه بود. بنده به دختر خودم وقتی در دوره راهنمایی بود، گفتم می‌خواستی در این دوره به دنیا نیایی، در این دوره بسیاری از نیازهایت در خیابان و بازار و اداره است و خودت باید وارد این میدان‌ها بگردی و برای رفتن به مدرسه سوار اتوبوس شوی. قبلاً خانم ها خودشان شیر می‌دوشیدند و ماست تهیه می‌کردند و مردها هم به دنبال کارهای خودشان بودند، ولی در حال حاضر آن شیر و ماست و نان در خارج از خانه‌هاست، آیا باید خرید این اقلام به کارهای مردان اضافه شود، یا باید زنان تهیه‌ی چنین خریدهایی را به عهده بگیرند؟

پیامبر خدا (ص) در ابتدای زندگی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) تقسیم کار کردند. آسیاب‌کردن و نان‌پختن را به عهده‌ی حضرت زهرای مرضیه (س) قرار دادند و حضرت علی (ع) اگر فرصت می‌کردند کمک می‌کردند ولی حضرت علی (ع) کارهای خودشان را داشتند. مرحوم شهید مطهری در کتاب «تعلیم و تربیت» می فرمایند یکی از مشکلاتی که ما تحت تأثیر زندگی مدرن پیدا کردیم این است که زنانِ ما در خانه کارهای جدّی ندارند، مشکل غیبت و کارهای تجمّلی به همین جهت زیاد شده است.  یکی از شهردارهای شهرهای کانادا برای حل این مشکل مقداری کاموا به طور مجانی در اختیار زنان گذاشت و بعد کالاهای‌شان را که بافته بودند خریداری کرد و بعضی از آن‌ مشکلات مرتفع گردید. ما باید بر روی شرایط جدیدی که پیش آمده است فکر کنیم. 

25486
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر: وقت بخیر ۱. بعد از گذراندن معرفت النفس شما ۸۰۰ صوت شرح دروس معرفت النفس جوادی املی از صمدی املی کفایت می کند یا سراغ کتب اصلی برویم؟ ۲. با توجه به مستحب بودن ازدواج ایرادی داره یه نفر کلا منصرف بشه از ازدواج؟ حتی در صورت داشتن زیبایی و داشتن روحیه مدیریت توحیدی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر نمی‌کنم با دقت بر روی مباحث آقای صمدی در مورد «معرفت نفس» نیاز به مطالب دیگری در این مورد باشد. ۲. به هر صورت بهتر است انسان بدون دلیل ترک همسر نکند ولی اگر تقدیر او طوری بود که رجوع مناسبی برایش پیش نیامد، قصه‌ی تقدیرِ دیگری است که آن نیز در جای خود نوعی زندگی است. موفق باشید

25471
متن پرسش
با سلام: فرق معرفت نفس با عرفان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان، یافتنِ حقایق است به صورت حضوری و وجودی، و معرفت نفس، درورازه‌ی خوبی است جهت عرفان. موفق باشید

25465
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: در تفسیر سوره حمد از حضرت امام داریم که می فرمایند، صراط مستقیم یک سرش در طبیعت و سر دیگرش در عالم لاهوت و الوهیت است؛ از علق تا افلاک و عالم قدس مسیر و سیر والا هست. در عین حال در مباحث شما در کتاب «عالم انسان دینی» مطالعه کردم که انسان موحد، عالَم دار است و نظر به مبادی وحدت دارد لذا واقعی ترین عالم است. چگونه میشه در عالم دینی انسان موحد وارد شد و به تعبیری عالَم دار شد و به تعبیر امام از علق تا افلاک و عالم قدس جلو رفت؟ آیا این مورد در راستای دو آیه شریفه «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم الی سبلنا» و «اهدنا الصراط المستقیم» هم هست که اشاره به عالم انسان موحد دارد که در همین راستا سبل را می پیماید تا در عالم بزرگ و همان صراط مستقیم وارد شود؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان خود را به وسعتی که حضرت امام مطرح می‌کنند، احساس کند؛ عملاً انسانی عالَم‌دار می‌شود. موفق باشید

25463
متن پرسش
با سلام: شما نمی دانم منظور مرا درک کردید یا نه که پاسخ من را با سوال دادید (شماره سوال: ۲۵۴۵۰ تاریخ ارسال: چهارشنبه ۸ آبان ۹۸ آخرین تغییر: پنجشنبه ۹ آبان ۹۸ موضوع: پرسش و پاسخ، با سلام چرا در خواب با وجودی که معرفت ما حضوری است حضور حضرت حق را در صورت های خواب شهود نمی کنیم؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا اگر معرفت، حضوری شد باید حضور حق مشاهده شود؟ موفق باشید) شما می فرمایید: از طیق معرفت نفس به معرفت الله می رسیم. می فرمایید: از درک وجودی خودم به درک وجود (الله) می رسم. حال که در خواب من بنا بر نقل شما که با وجودم سروکار دارم چرا این وجود (الله) را درک (شهود- حضور) برایم انجام نمی شود؟ چرا در خواب حس توحیدی در صورت های خواب ندارم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد مگر با درک وجودِ خود به صورت حضوری، باید درک وجودیِ حضرت حق به صورت حضوری در میان آید؟! آری! همان‌طور که در مباحث «صرف‌الوجود» سال‌های پیش بحث شد اگر این درک وجودی از خود را کامل کنیم و به صورت حضوری و قلبی متوجه‌ی عین ربط‌بودنِ خود نسبت به حضرت حق بگردیم، آن وقت است که در منظر جان خود نورِ حضرت حق را می‌یابیم. این فرق می‌کند که در محدوده‌ی معرفت نفس، که خود را به عنوان موجودی مجرد احساس می‌کنیم؛ آن حالت پیش آید. این اولِ کار است. موفق باشید 

25454
متن پرسش
با سلام: اکر همه نفس همه جا حضور دارد پس چه فرقی بین نفس ابوسفیان و پیامبرصلی الله علیه و اله و سلم می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ابوسفیان از نظر تکوینی از آن جهت که مجرد است در همه‌ی عوالم حاضر است ولی گرفتار خودش و توهّمات خودش می‌باشد. در حالی‌که نفس اولیاء الهی به نور الهی نظر دارند و به نور الهی در همه‌ی عوالم حاضرند و به زائر خود نیز نظر دارند و از برکات خود زائرشان را بهره‌مند می‌کنند. موفق باشید

25424
متن پرسش
سلام: ببخشید مزاحم شدم. دانشجوی رشته دکتری در رشته مهندسی برق هستم. یه سوالی برای بنده پیش اومده که خیلی در موردش در احادیث، روایات، قرآن، احکام و حتی سخنرانی های دکتر رائفی پور تحقیق کردم، اما متاسفانه خیلی کم بهش پرداخته شده و من نتونستم جواب سوالم رو بگیرم، به همین دلیل مزاحم شما شدم. با توجه به تحقیقاتی که بنده داشتم یک مسئله به اسم موت ارادی (که به اسمهای مختلفی مثل مرگ اختیاری، قیامت انفسی، خلع روح) وجود داره که انسانهای والایی به این قدرت دست پیدا کرده بودند با توجه به محدودیتهای بسیار کمتر کالبد اختری انسان، اگه ما بتونیم این کالبد رو از بدنمون با آگاهی خارج کنیم، میتونیم به علوم بسیار بیشتری دست پیدا کنیم و نشانه های الهی رو به وضوح در جهان هستی ببینیم که برای افراد حق جو میتونه زمینه بسیار مناسبی رو ایجاد کنه. با تحقیقات ناچیزی که بنده داشتم به این مطلب رسیدم که در میان ائمه اطهار پدیده رایجی بوده (هر چند که احادیث بسیار کمی تونستم در موردش پیدا کنم) ولی مشخصا خیلی از این قدرت استفاده می کردند. به علاوه، بعضی از علمای قوی اسلام هم به این قدرت (که بیشتر به اسم خلع روح شناخته می شوند) دست پیدا کرده بودند. همانطور که میدونید، ما علمای قوی ای در اسلام داریم که برخی از اونها درگیر عرفان اسلامی هم بودن و بعضیشون نبودن. از طرفی، بیشتر علمایی که به این قدرت دسترسی داشتند از عرفان اسلامی هم بهره بردند (مثل آیت الله بهجت یا آیت الله قاضی) و علمایی که از عرفان بهره نبردند تقریبا از این قدرت بی بهره اند. این میتونه نمایانگر این حقیقت باشه که دستیابی به این توان، علاوه بر تزکیه نفس نیاز به برخی تمرینات و اصول داره. از طرف دیگه، این پدیده جدیدا از لحاظ علمی مورد مطالعه قرار گرفته و مطالعات نشون میدن که وقتی امواج مغزی در فرکانس الفا قرار میگیرن، و خاصیت تلقین پذیری در انسان بالا میره، با استفاده از یک سری تمرین (البته ریاضت نه، صرفا یک سری تمرین و تمرکز) میشه به خلع روح (یا به اصطلاح امروزی برونفکنی کالبد اختری) دست پیدا کرد. هرچند بنده خودم آدم معتقدیم و نماز و روزه ام سرجاشه و حتی سعی می کنم که نماز اول وقت رو از دست ندم، ولی اعتقاد دارم که برای یه آدمی که واقعا دنبال خدا و حقیقته، این پدیده میتونه یک ابزار بسیار قوی و خب مورد استفاده قرار بگیره (همونطور که برای ائمه اطهار و علمای بزرگمون مفید بوده) خیلی ببخشید سرتون رو درد آوردم: حالا می خواستم ببینم که مشکلی داره که مثلا ما با استفاده از روشهای علمی که پیدا شدن به همراه عبادت و تزکیه نفس، به این پدیده دست پیدا کنیم و از اون برای رسیدن به علم واقعی و ایمان بیشتر استفاده کنیم؟ اگه بتونین جواب بدین خیلی ممنون میشم. چون واقعا خیلی دنبالش گشتم ولی خیلی کم بهش پرداخته شده و تقریبا چیزی برای ارزیابی در دسترس نیست. البته بنده در مورد این پدیده و برخی از عرفانها مطالعات نسبی داشتم که اگه بشه با شما در موردش یه ۱۰ دقیقه مکالمه داشتم باشم هم خیلی خوشحال میشم و اگر هم نشه که خیلی ممنون میشم جواب سوالم رو بدید. خیلی ممنون. بازم ببخشید که مزاحمتون شدم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع نفس ناطقه‌ی انسانی که به جهت مجردبودنش امکانِ حضور در همه‌ی عوالم را دارا می‌باشد، ربطی به جسم انسان ندارد که ابزاری است در اختیار نفس ناطقه‌ی او. اگر رسیدید سری به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

25429
متن پرسش
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد ارجمند: روح انسان کامل اشرف مخلوقات و بدن مادی آن بهترین مرکب است. به چه علت حیوانات که دارای روحی به مراتب پایین تر هستند سریع تر با ابدان مادی خود ارتباط برقرار کرده و امور آن را بدست می گرند نظیر یک آهو که چند دقیقه بعد از تولد به راحتی می دود اما انسان اینگونه نیست. به عبارت دیگر چرا روح انسانی در ارتباط با مرکب مادی ضعف دارد. اشکال در مرکب است یا عوامل دیگر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. موفق باشید

25407
متن پرسش
با سلام: فرق بدن مادی ما با بدن مادی که امام إنشا می کند چیست؟ آیا حر کت جوهری در بدن إنشایی امام هست یا نه؟ چون می گویند امام می تواند چندین بدن مادی ایجاد کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدنی که امام، إنشاء می‌کنند غیر از بدنی است که روح‌شان با تدبیر آن بدن در طول زندگی به کمالات خاص خود می‌رسد، هرچند که آن بدن هم به عنوان هویت مادی خود حرکت جوهری خود را دارا است. ولی نفس امام نسبت به آن بدن، غیر از رابطه‌ای است که با بدنی دارند که از مادر متولد شده است. موفق باشید

25403
متن پرسش
با سلام: آیا می توان گفت که در قیامت فقط با حضرت الله که با مظاهرش بر من تجلی می کند و این وجود های جدا از هم مانند زن، فرزند، حضرت محمد (ص)، برداشته می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قیامت، نسبت‌ها تغییر می‌کند به همان معنایی که قرآن می‌فرمایدک «والأمرُ یؤمئذ للّه» در آن روز تنها نسبت انسان با خدا معنا پیدا می‌کند حال به همان اندازه که سایر امور، خدایی‌اند با آن‌ها رابطه خواهیم داشت به‌خصوص با پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله». موفق باشید

25402
متن پرسش
با سلام: آیا می شود گفت که در دنیا افعال نفس ناطقه با این بدن دنیوی انجام می شود اما در آخرت توسط ملکات نفسانی خودش که کسب کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید همین‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید

25387
متن پرسش
با سلام: شما می فرمایید که عین وجود عین هستی فقط حضرت الله است. اما در کتاب خویشتن پنهان می فرمایید که بدن عین وجود نیست بلکه روح انسان عین وجود است. تفاوت دو عین وجود بالا در چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح انسان چیزی جز «وجود» نیست ولی نسبت به وجود مطلق در مرتبه‌ی نازله است ولی «عین‌الوجود» به معنایِ حقیقی آن در مرتبه‌ی مطلقِ وجود می‌باشد. موفق باشید

25391
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: بنده در حال نگارش پایان نامه ای با عنوان بررسی فقهی حقوقی تکالیف حکومت اسلامی در حفظ امنیت روانی شهروندان می باشم. در برخی کتب فقهی از جمله وظایف حاکم اسلامی حفظ ارواح و اجسام مردم ذکر شده است. حال سوال بنده این است آیا جسم و روان و روح در طول یکدیگرند و در واقع روح حد اعلی این سیر است؟ تفاوت روح و روان چیست؟ منظور از روح در اینجا روح غیر روح حیوانی است؟ لطفا کتاب و یا مباحثی که برای مطالعه و اشاره گذرا و مستند کردن می تواند به بنده کمک کند معرفی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واژه‌ی «روح» عربی و واژه‌ی «روان» فارسی است. در رابطه با معرفت روح یا نفس و یا روان، کتاب «ده نکته در معرفت نفس» بر روی سایت هست، ولی فکر نمی‌کنم ربطی به موضوع پایان‌نامه‌ی شما داشته باشد. موفق باشید

25380
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر ۱. صبح تا شب و شب تا صبح رو چگونه میشه به حقیقی ترین نوع ممکن گذراند. در هر سن و شرایط و شغل و شهر و کشور و موقعیت؟ ۲. اینکه کسی هدفش رواج فرهنگ قرآن و اهل بیت (ع) هست اول فلسفه و حکمت و عرفان بگذرونه یا یک راست بره سراغ خود قرآن و روایات؟ مثلا میخوایم علم آموزی رو برای کنکوری ها جا بیندازیم تا عمرشون بیهوده در سیستم آموزشی پر از مشکل از بین نره. آیا میشه کتاب فضل علم از اصول کافی رو براشون شرح داد؟ یا باید اول مقدمه چینی کرد با توجه به کتاب جوان و انتخاب بزرگ.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان احکام شریعت در امور فردی و اجتماعی و رعایت حقوق افراد کم ندارد؟ ۲. به نظر می‌آید مقدمات معرفت النفسی نیاز باشد. موفق باشید

25352
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده در حال نگارش پایان نامه با موضوع بررسی فقهی حقوقی تکالیف حکومت اسلامی در حفظ امنیت روانی شهروندان می باشم. در مورد وظایف حاکم اسلامی عناوینی تحت عنوان حفظ اجسام و ارواح ذکر شده است؛ حال بنده در خصوص وحدت روح و روان و یا تفکیک آن ها و یا در طول یکدیگر بودن آن ها توضیحاتی را در حد اشاره مختصر از جنابعالی خواستارم. و کتب و یا آیات و روایاتی که ارتباط به این بحث دارد و می تواند به بنده کمک کند مرقوم فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کمک بکند. موفق باشید

25315
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده سوال و جواب شماره ۲۵۳۰۶ را که فرمودید خواندم،بنده اصلا مشکلم و دردم امور دنیایی مثل تنگدستی و ... نیست، طبق سوال ۲۵۳۰۹ بنده مشکل و دردم درد روحی و مشکل نفس است، بنده مشکلم مشکل معنویست و فقط برای رفع این مشکل است که دعا می کنم آن هم چون می دانم سعادت بنده در رفع این مشکل است، و گلایه بنده این است که چرا با توجه به این همه دعا و توسل و توکل مشکلم حل نمی شود و خداوند و ائمه معصومین مشکل معنوی و روحی و نفسی بنده را برطرف نمی کند؟ چه کار باید بکنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید باید در معارف دینی تدبّر بیشتری بکنید مثل «معرفت نفس». موفق باشید

25257
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. ۱. منظور حضرتعالی از «نسبت» و «کشف خود و دیگران در نسبت با خود» در فرمایشاتتان چیست؟ در جای خاصی از آثارتان از آن بحث شده؟ ۲. چگونه می توان به فطرت و خودپذیرندگی مقبول خودمان همراه با طول توجه به آن برسیم؟ ۳. منظور از اینکه من فقط هست و چیست ندارد چیست؟ در فضای حسی و حضوری منظورتان هست؟ ۳. چگونه می توان سریع تر رشد کرد؟ آیا اصلا رشد سریع تر از حد عادی امکان دارد (بیش از حال و هوا و ظرفیت حالایمان) و چگونه ظرفیت وسعه مان زیادتر می گردد؟ ۴. نظرتان در مورد مقایسه کردن خود با دیگران چیست؟ چرا و چگونه می توان از مضرات مقایسه با دیگران به صورت واقعی آزاد شد؟ از رذائل اخلاقی در ابتدی مسیر سلوکی که قرار داریم چگونه می توان آزاد شد با اینکه هنوز عاشق نشده ایم؟ ۵. نظرتان در مورد موسیقی و استفاده مثبت سلوکی از آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد بد نیست سری به بحث «ده نکته در معرفت نفس» بزنید. ۲. با رعایت دستورات شرع، زیرا آن دستورات مبتنی بر فطرت است و عملاً استعدادهای فطرت را به فعل می‌آورد. ۳. در این مورد با «برهان صدیقین» مطلب را حل کنید. ۴. کتاب «آشتی با خدا» کمک می‌کند. ۵. در مسیر توحید به مرور به لطف الهی مشکل حل می‌شود. ۶. فکر نمی‌کنم بالذات، موسیقی مانعِ سلوک باشد، مگر این‌که انسان دچار لغو و یا افراط شود. موفق باشید

25240
متن پرسش
سلام: در بحث حرکت جوهری، یه جا گفتید مربوط به عالم ماده است، یه جا گفتید جوهر نفس هم داریم. این یعنی روح انسان، جوهر محسوب می شود. ۱. اونوقت بروز تدریجی صفاتی مثل بخشندگی، صبر و رضایت، و نقطه مقابل اون، بروز تدریجی صفاتی مثل بخل، جزع و طمع، اعراض این جوهر محسوب میشه؟ یعنی یه آدم، جوهر نفسش را بواسطه عدم هماهنگ نمودن تشریع با تکوین (هویت تعلقی خویش که عین ربط و اتصال است)، در حیوانیت کامل می کند و یه آدم دیگه، جوهر نفسش را بواسطه هماهنگ نمودن اعمال عبادی با تکوینش، در مسیر الهی و رسیدن به مقام نفس ناطقه خودش، کامل می کند. درست فهمیدم؟ ۲. حرکت جوهری (تغییر و دگرگونی) برای روح انسان، باعث نقض مجرد بودن روح انسان نمیشه؟ آخه لحظه به لحظه نفس انسان در حال تغییر و دگرگون شدنه و مثلا اگه من امروز شما را ملاقات کنم، و فردا هم دوباره ملاقات کنم، عقل شما من را همان شخص می شناسد، ولی حقیقت این است که من طی گذشت این یک روز، دستخوش تغییرات و دگرگونی های زیادی در نفس خودم شده ام به طوری که دیگر نفس سابق نیستم، از طرفی، خدا هم آن خدای سابق نخواهد بود، چرا که وقتی من تغییر کنم، چطور ممکن است هستی دهنده من (آن وجودی که دائما در حال صدور فیض است تا هست بودن من، پابرجا بماند)، تغییر نکند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! چون نفس انسان به بدنش تعلق دارد از حرکت جوهری بدن متأثر می‌شود، البته تا زمانی که با این بدن مادی به‌سر می‌برد. ۲. نفس ناطقه در ذات خود مجرد است و به همین جهت متوجه می‌شود که امروز همان انسان دیروز است در عین آن‌که به جهت تعلق به بدن، تغییراتی هم داشته ولی در بستر نفس ناطقه‌ی مجردش. موفق باشید

25238
متن پرسش
سلام علیکم استاد: وقتتون بخیر. بنده از تشکل بسیج دانشجویی دانشگاه شهید چمران اهواز مزاحمتون میشم. استاد در بسیج دانشگاه ما، خواستار تشکیل کانون مهدویت هستیم، و بنابراین دنبال یک سری منابع مطالعاتی به صورت سیر مطالعاتی هستیم. البته در واقع هدف اصلی، فهم مهدویت هست، و رسیدن به شناخت و معرفت عمیق نسبت به امام زمان (عج ) هست، در دیدگاه های مختلفی که نسبت به مهدویت وجود دارد کدام کامل ترین و جامع ترین دیگاه است؟ و سخنش چیست؟ امام زمان باید چگونه و به چه شکلی در زندگی ما نمود پیدا کند. و در واقع بررسی مهدویت در تمام ابعاد مختلف. در واقع خواستار رسیدن به یک نگاه کامل و جامع هستیم. می خواستیم که اگر امکان دارد کمکمان کنید که چگونه و با چه کتبی شروع کنیم؟ آیا کتب شخص شما برای این مهم کفایت می کنند؟ استاد چون کار ما یک کار تشکیلاتی هست، می خواهیم مهر مهدویت بر تمام ابعاد کارهای فرهنگی در سطح دانشگاه زده شود و اصل ابتدایی اش. هم خود معرفت و شناخت گروه مرکزی هست. استاد اگر هم استادانی هستند که بصورت تخصصی در حیطه مهدویت کار کرده اند بسیار خوشحال می شیم به ما معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته» و شرح آن، فکر می‌کنم اگر با کتاب «مقام واسطه‌ی فیض» شروع فرمایید، بقیه‌ی راه را «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

25219
متن پرسش
سلام استاد عزیز، خدا قوت: برهان صدیقین میگه: عین وجودی داریم که وجودهای مختلف (اشد، شدید و خفیف الوجود) را صادر می کند. هر کدام از اشد، شدید و خفیف الوجودها، در مرتبه خود، ظهوراتی دارند. به طور خلاصه عرفان میگه: احدی در صحنه حاضر است به نام حضرت حق، و هر چه به چشم می بینیم، همگی ظهورات حضرت حق است. سوالم اینه که اولا آیا درست فهمیدم؟ ثانیا خواهشا برای وجودهای اشد، شدید و خفیف، چند مثال ساده بزنید. ثالثا، عارف، ظهورات را (مثلا جلوه حیات در سنگ یا برگ درخت یا آب) به چشم سر هم می تواند ببیند؟ یا فقط با چشم دلش (قلبش) می تواند ببیند؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! خوب متوجه شده‌اید. ۲. حقیقت نوری اولیاء معصوم در مقامِ اشدالوجود و جامعیت وجود است و پایین‌ترین درجه‌ی وجود، وجود عالم ماده است. ۳. مگر با چشم سر می‌توان حیات را حسّ کرد؟!!

25218
متن پرسش
سلام: من مدتی است در مورد ماوراءالطبیعه و جادو و جن و... تحقیق می کنم که قبلا سوالاتی در مورد جمیز رندی پرسیدم و همینطور کتاب جایگاه جن و شیطان و جادو را از شما خوانده ام. اما تا قدرت‌های ماورایی را از نزدیک نبینم ذهنم آرام نمی گیرد که اینها هست یا نه؟ چطور می توانم چنین افرادی را پیدا کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین نمونه‌ی دریافت حقیقتی ماورای کثرت‌ها و مادیات، احساسِ وجود بس متعالی و غیر مادی و گسترده‌ی خود است که از طریق معرفت نفس حاصل می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی