بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انسان‌شناسی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17525
متن پرسش
سلام به استاد بزرگوارم: ببخشید من مشاور دبیرستان دخترانه هستم و با یک کلاس دهم درس پرورشی هم دارم. امروز توی کلاس نیازسنجی کردم و بچه ها، به ترتیب، آزادی دختران و جایگاه حجاب و نقش دختران در جامعه، فرقه های نوظهور چون شیطان پرستی و فضاها و شبکه های مجازی را مطرح کردند. می خواستم بدانم نظر شما معلم بزرگوارم چیست؟ آیا طبق همین اولویت کار کنیم؟ چه منابعی پیشنهاد می کنید؟ چه کار کنم که جذاب و موثر باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با هر بهانه‌ای سعی کنید مباحث انسان شناسی و معرفت نفس و معاد و نبوّت را برای آن‌ها به شکل حضوری تبیین کنید؛ چیزی که در دو کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» مطرح شده‌است. موفق باشید

17503
متن پرسش
سلام و عرض تسلیت ایام محرم حسینی قهرمانی که (به قول مرحوم شریعتی تشنه لبیک بود تا آب و درد دین داشت تا زخم تیر و نیزه) حیف برای ما فقط مقاتل را حفظ می کنند و یک عمر است می خوانند. سوالم در رابطه با همین مساله است که با توجه به حفظی بودن و غیر مفهومی بودن اغلب آموزش ها در سیستم های ما به خصوص در آموزش پرورش و در زمینه دین و معرفت چطور می توان این اصل مهم و کلیدی اسلام و ایمان که هیچ چیز مستقل از خدا نیست و همه چیز از جزیی تا کلی زندگیمان دست خداست را در عمق وجود بچه ها بیدار کنیم چون می فرمایید همه در جان خود دارند. اما بچه ها واژه توحید را فقط حفظ کرده اند و حتی مفهومش را. مثلا بچه های سن 11 می پرسند چطور گردش خون ما دست خداست خب ما بدنمان خودش کار می کند و همین طور بیشتر مسایل علمی دنیا. یا وقتی اثبات می شود اگر خدا دو تا شد نظم جهان به هم می ریزد می گوییند پس چرا ما دو نفر با هم مبصر کلاس بودیم و همکاری کردیم و کارها بهتر پیش می رود و.... لطفا راهنمایی ام کنید که مدیون بچه ها نباشم آیا باید از راه فلسفی اثبات کرد یا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را از یک طرف و بحث «صفات خدا» در جزوه‌ی «کلام 1» را از طرف دیگر کار کنید، می‌توانید جواب سؤال‌های خود را بگیرید زیرا این نوع مباحث، مباحثی نیست که با سؤال و جواب حل شود. موفق باشید

17478
متن پرسش
هوالجميل: با سلام و تسليت ايام سوگواري حضرت سيد الشهدا خواهشمندم تفاوت لذت نفساني با مطلوب نفساني را با مثال روشن سازيد. زيرا استاد شجاعي در كتاب مقالات جلد سوم تاكيد دارند كه سالك بايد تفاوت بين اين دو موضوع را بداند. در پناه خدا باشيد.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس انسان به عنوان نفس ناطقه طالب قرب الهی است. ولی نفس امّاره طالب لذّاتِ دنیایی می‌باشد و از این جهت باید مطلوب این دو را یکی نپنداشت زیرا لذّات دنیایی وقتی به صورت افراطی در میان باشد، لذّات نفس امّاره در میان است. موفق باشید

17453
متن پرسش
سلام استاد: سوالام از کتاب خویشتن پنهانه، میدونم وقتتون کمه و ... ولی واقعا استاد در دسترس نیست که جواب سوالات منو بدونه حتی یه استاد هم بعد از اینکه فهمید کتاب شما رو مطالعه می کنم شدیدا منو نصیحت کرد که نخونم، یعنی کلا با عالم عقل مشکل دارن طلبه هستم، همیشه دعاتون می کنم. حداقل شما جواب بدید: ۱. نسبت روح با جسم و نحوه ارتباط آن با جسم؟ آیا روح همان من است یا واسطه؟ چرا فرمودید روح اصل خود را فراموش می کند؟ ۲. همه معارف یک بعد عدمی دارند؟ بعد عدمی تعریفش چیه و آیا در همه چیز است؟ ۳. فرمودید معرفت نفس ارتباط جان انسان با خودش است، چرا دوییت قائل میشیم؟ مگه دو چیز هستند؟ ۴. وهم چیست، همون تعریف منطقی یا چیزی فرای اون؟ ۵. نفس ناطقه چیه؟ انواع نفس؟ ۶. ارتباط صحیح با خود و همه عالم،منظور چیه دقیقا؟مخصوصا همه عالم؟ ۷. ماهیت، واقعیت و حقیقت تعریفشون چیه؟ ۸. وجه پایدار منظور چیه؟ چند نوع وجه داریم، لطفا توضیح بدید. ۹. انسان پایدار است یا وجه پایدار دارد؟ ۱۰. حجاب خیال و صورت منظور چیه؟ هر چه خیال کند خودش است؟ ۱۱. حقیقت بی ماده و صورت است یعنی چی؟ ۱۲. عالم مثال، متصل و منفصل، عالم جبروت و عالم عقل و عالم برزخ و عالم ارض چیه؟ توضیح لطفا. ۱۳. تن مقابل عالم ارض، خیال مقابل عالم برزخ و مثال و عقل مقابل عالم جبروت و عالم عقل؟ ۱۴. فرق ارتباط قلبی با ارتباط وجودی؟ ۱۵. قلب و عقل و خیال و وهم و ... تعریفش چیه؟ ۱۶. نحوه شهود حقیقی مجرد نفس یا هر چیز دیگه؟ این شهود یعنی چی؟ ۱۷. با نفس ناطقه دو طرف حلقه هستی را به هم پیوند می زنیم یعنی چه؟ ۱۸. ظهور، تجلی، تعین و حضور یعنی چی؟ فرقشون چیه؟ ۱۹. این که انسان مظهر اسماء هست کدوم اسماء؟ یعنی همه اسماء خدا یا خدا اسمی داره که فقط برای خودش باشه نه انسان؟ ۲۰. فرق اسماء و صفات چین؟ انسان مظهر صفات هم هست؟ ۲۱. معرفت نفس اجمال و دین تفصیل یعنی چی؟ ۲۲. دین فقط برای بالفعل کردن اسماء است یا برای تفهیم و توضیح آنها یا فراتر از اینها؟ یعنی می شود کسی بدون دین یا بدون علم به داشتن اسمی، آن را بالفعل کند؟ ۲۳. می شود گفت دین فقط آمده تا انسان به خودش برگردد؟ ۲۴. فطرت و غریزه و فرقشون؟ ۲۵. خود آگاهی و دل آگاهی و سومی که یادم رفته چین؟ تعریفشون ۲۶. آیا هستی همه چیز یه چیز واحده مثلا وجود خدا؟ ۲۷. چند حقیقت داریم، حقیقت انسان، حقیقت عالم و ...؟ منظورم تقسیم بندیه. ۲۸. وجه یقینی چیه؟ و در مقابلش چه وجهی هست؟ کلا چند وجه داریم؟ ۲۹. چیستی در مقابل چیست؟ آیا هستی است؟ پرسش فقط از چیستی و هستی است یا چیز دیگه هم داریم؟ ۳۰. توحید عالم ماده و توحید انسان و توحید عالم هستی رو تعریف کنید؟ فقط این سه نوع توحید هست؟ ۳۱. آیا آب و خاک و انسان و .... ظهور یک هستی واحد هستند؟ توضیح بدید لطفا ۳۲. هدف معرفت نفس شناخت نفس است از جهت وجودی؟ چند نوع شناخت داریم و از چه جهاتی؟ ۳۳. معرفت نفس در علوم مختلف مثل فلسفه و عرفان و .... چطورین و به کجا نظر دارند؟ ۳۴. شأن منظور چیه؟ ۳۵. آیا می شود به خود فکر کرد؟ نه مفهوم خود بلکه خود. ۳۶. اگر تنها راه معرفت نفس است پس چرا خیلی ها بدون معرفت نفس به سعادت خودشون رسیدن، مثل قدیمی ها و شهدا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عموماً روح در عربی به همان معنای «من» در فارسی است. کتاب «ده نکته» در نکته‌ی دهم معنای فرامش‌کردنِ اصل خود را روشن می‌کند 2- این موضوع چندان سخن منطقی به نظر نمی‌آید 3- وجه تکوینی و وجه تشریعی انسان دو مقوله است. انسان از طریق معرفت نفس در وجهِ اختیار و تشریع خود آماده می‌شود تا به وجهِ تکوینی خود آگاهی نماید 4- بحث وَهم را در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» دنبال فرمایید.

مباحثی که مطرح کردید با جواب دادن به سؤالاتتان برایتان روشن نمی‌شود. بهتر است سیر مطالعاتی روی سایت را با یک برمانه‌ی 4 ساله دنبال فرمایید تا ان‌شاإاللّه خودتان بسیاری از این سؤالات را بتوانید جواب دهید. موفق باشید

17409
متن پرسش
با سلام و احترام استاد گرامی: می خواهم در باب نفس و شناخت نفس یک سیر مطالعاتی برای خودم و یک گروه نوجوان پر از سوال و تنش داشته باشم. لطفا کمکم کنید چون فقط خودم نیستم، نوجوانانی هستند که باید به سوالاتشان پاسخ داد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «ده نکته» همراه با شرح صوتی آن در این مورد کمک کند. موفق باشید

17335
متن پرسش
با عرض سلام: 1. نفس انسانی که مجرد از زمان و مکان است آیا می تواند در زمان گذشته حاضر شود و مثلا کاری انجام دهد؟ مثلا در کربلا حضور یابد و شمشیر بزند؟ 2. تفاوت قوه و فعلیت حرکت جوهری باقوه و فعلیت نفس چیست؟ اگر نفس هم قوه و فعل داشته باشد که مادی می شود؟ 3. اینکه خدای تعالی که عالم را با یک اراده آفریده و «کل و یوم هو فی شان» چگونه قابل جمع است؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضور در گذشته، حضور در گذشته‌ای است که انسان از طریق نفس ناطقه‌ی خود طی کرده، یعنی نفسی که «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» است و از رحم مادرش شروع شده است 2- در شرح مباحث مربوطه عرض شد که نفس ناطقه به اعتبار تعلق به بدنش در حال تبدیل قوه به فعل است، زیرا تجرد آن نسبی است 3- قرآن می‌فرماید: «و لله الامرُ و الخلق» یعنی هم برای خداوند، ایجاد به صورت «امر» و «کن فیکون» و بی‌زمان هست و هم به صورت ایجاد «خلقی» یعنی تدریجی و همراه با زمان. آری! با یک اراده همه‌ی عالم در مقامِ امری، ایجاد می‌شوند، ولی ظهور آن‌چه در عالم امر است در عالمِ خلق، نیاز به تدریج دارد. زیرا تا پدر بنده خلق نشود، من خلق نمی‌شوم. و از این جهت حضرت حق همواره در ایجادِ چیزی است که در عالم «امر» اراده فرموده است. موفق باشید   

17329
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: در رابطه با مباحث مطرح در موضوع معرفت النفس. فرمودید من انسان در خواب بعضا سیر کرده و حوادث آتی را دیده که در بیداری بعدا برایش اتفاق می افتد سوال من در این زمینه است مگر انسان موجود مختار نیست پس انتخاب و اختیار او در اتفاقات چگونه است آیا این نوعی جبرنیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان چیزی که انسان در بیداری با اختیار خود انجام می‌دهد، می‌تواند در خواب با آن روبه‌رو شود، نه آن‌که چون در خواب دیده است حتماً آن را انجام می‌دهد. بلکه چون با شخصیت خود آن کار را در آینده انجام می‌دهد، با همان شخصیت، قبل از انجام آن در خواب با آن عمل روبه‌رو می‌شود. موفق باشید

17292
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. دلایل عقلیِ وجود نَفس انسان در کدام کتابتان آمده استاد؟ با بررسی دلایل کتاب ده نکته و خویشتن پنهان به این نتیجه رسیدم که دلایل مذکور شما تجربی و نقلی است. اگر اشتباه متوجه شدم بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های «معرفتِ نفس و حشر» و «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب» کمک می‌کند. موفق باشید

17291
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و آرزوی قبولی طاعات، 3 سوال از محضرتان داشتم: 1. ما سیر اسفار رو شروع کردیم ولی قبلش بدایه و یا نهایه رو کار نکردیم اشکالی نداره و به مشکلی بر نمی خوریم؟ 2. با توجه به بحث مطرح شده در شرح دستور العمل های آیت الله بهجت که ایشان رو استاد سلوکی این دوره معرفی می کنیم جایگاه استفاده از بقیه علما مثل این الله حسن زاده کجا قرار میگیره که این اساتید حرفهای عمیقی دارند که آیت الله بهجت نزدند. 3. یه بحثی هست که در سیر عرفانی مشکلات اخلاقی از ریشه درست می شود که اگر بخواهیم به تک تک امراض اخلاقی بپردازیم تا آخر عمر هم معلوم نیست برسیم درمان کنیم با توجه به این حرف جایگاه کتب جامع السعادات و دستورات اخلاقی دیگه کجاست و چی میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نه، با بحث «ده نکته» و «برهان صدیقین» می‌توانید جلو روید. 2- لازم نیست استاد سلوکی را تنها حضرت آیت اللّه بهجت بدانید. در ذیل حضرت امام خمینی و آیت اللّه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیهما» می‌توان به اساتید عزیزی رجوع داشت. 3- بحمداللّه در رابطه با دفع رذائل اخلاقی به طور کلّی از طریق عرفان، متوجه‌ی مطلب خوبی شده‌اید. با این‌همه، کتاب‌های اخلاقی در واقع کمک می‌کنند تا اجمالِ رذائل و فضائل، به تفصیل آمده و در دفعِ آن و فعلیت‌یافتنِ آن دیگر، موفق شوید. موفق باشید

17269
متن پرسش
سلام استاد و وقتتون بخیر، خسته نباشید: استاد نمیدونم چرا اینقدر لغزشم زیاد شده نسبت به سابق، قبلا مراقبه و محاسبه لحظه به لحظه داشتم حتی دوس نداشتم بخوابم و فقط با خدا حرف بزنم اما الان حضور قلبم در طول روز خیلی کم شده و لغزشم زیاد، قبلا هرکی هرچی می گفت عکس العملی نشون نمی دادم و ناراحت نمی شدم اما الان زود ناراحت میشم بعدشم عزا گرفتن که چرا این کارو کردم چرا ناراحت شدم. سعی می کنم عصبانی نشم اما از برخورد بقیه ناراحت میشم و میگم، درصورتی که اینجوری نبودم، الان برای بقیه جوری جا افتاده که انتظار دارن حتی اگه به منم بی احترامی کردن من نه حق ناراحتی دارم و نه عکس العمل و حتی باید از بقیه هم عذرخواهی هم بکنم چون اینجوری براشون عادت شده، حالا امروز که بهم توهین شد و ناراحت شدم هم خانواده انتظار نداشتن بنده ناراحت بشم و هم خودم عذاب وجدان شدید گرفتم و فکر می کنم گناهکارترین آدم عالمم و خدا خودش نمی خواهد دیگه بهش نزدیک شم، میگم اگه می خواست کمکم می کرد که گناه نکنم، من که دعا کردم، توسل کردم، گفتم من از پس نفسم برنمیام کمکم کن خدا، کمک کن امام زمان، اما نمیدونم چرا هی داره وضعم بدتر میشه دارم نامید میشم از آدم شدن. پس کی میاد روزی که هیچ گناهی نباشه و آدم شم. احساس ناتوانی می کنم. نفسم انگار زورش ببشتر از منه و داره کارشو میکنه و منم ضعیف تر از قبل. یاد حدیث عنوان بصری می افتم و بیشتر شرمنده میشم و خجالت می کشم که بخوام حتی با خدا حرف بزنم و استغفار کنم. استاد لطفا راهنمایی کنین بنده رو. مرگ شیرین تر از زندگی کردن با غفلت و گناهه. استاد خواهش می کنم بنده رو راهنمایی کنین چه جوری مقابل خودم وایسم و بجنگم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با رشد مبانی معرفتی، جلوی سوء اخلاق را گرفت. خوب است که بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته» و «برهان صدیقین» کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را دنبال فرمایید. البته با شرح صوتی هر سه کتاب مذکور. موفق باشید

17271
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: مدتی است شروع به مطالعه کتب شما نمودم اما از آنجایی که کتاب ها را بر اساس اسم و علاقه به موضوع انتخاب کردم احساس می کنم بعضی از مفاهیم را یا خوب نمی فهمم یا می ترسم چیزی خلاف آنچه مد نظر نویسنده محترم بوده بفهمم، مثلا در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» از اتصال به باطن بعضی امور اشاره شده از کجا برای خودمان جا بیندازیم این امور باطن دارند فقط روایات یا دلایل عقلی هم می توانیم بیاوریم و یا این ارتباط یعنی چه؟ درست خود مفهوم ارتباط روشن نیست. لطفا اگه در جایی توضیح داده شده راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: لازم است قبل از کتاب مذکور، مقدماتی مثل مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را همراه با شرح صوتی آن‌ها دنبال بفرمایید. ثانیاً: کتاب مذکور را با شرح صوتی آن دنبال کنید. موفق باشید

17218
متن پرسش
با سلام: وقت شریفتان را نمی گیرم فقط بفرمایید نظرتان در مورد اینکه (هر آنچه در این دنیا برای ما حاصل می شود فقط نتیجه اعمال ما در این دنیا یا عوالم گذشته است) چیست؟ همین که بفرمایید موافق این نظریه هستید یا خیر فعلا برایم کفایت می کند هر جور صلاح می دانید. حلال کنید اگر سوال تکراری است. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء»بودنِ نفس، حضور نفس در عوالم دیگر معنا ندارد، تنها بحث انتخاب عین ثابته‌ی هرکس در علمِ خدا مطرح است که آن انتخاب و انتخاب‌گری همچنان تا آخر برای انسان هست و هر لحظه می‌تواند آن را تغییر دهد. موفق باشید

17220
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده عزیز: اخیرا فایل صوتی از پروفسور سمیعی به نام «راز سکته» گوش دادم. نظر شما درباره این قسمت از سخن ایشان چی است؟ آیا انتشار آن باعث سوء استفاده برای معاندین دین نمی شود؟. سخن دکتر سمیعی: «چگونه سکته نکنیم. امروز راز مهمی را که حاصل تحقیق چند ساله ام هست به شما خواهم گفت. می دانید بیشترین تعداد سکته مربوط به اول صبح است. چرا؟ این همان رازی است که به مردم گفته نشده. وقتی شامی پرچربی را بخورد حدود هشت ساعت بعد، یعنی نزدیک اذان صبح، شیرابه ی غذا از معده وارد روده ها شده و چربی زیادی جذب خون می شود، به این ترتیب ویسکوزیته یا همان چسبندگی و غلظت خون بالا می رود. اول صبح سردترین موقع روز است بدن در خواب بوده و ضربان قلب و فشار خون در پایین ترین حد خود است. پاها که دورترین نقطه به قلب هستند با قلب در یک سطح افقی قرار دارند. پاها که سردترین نقطه بدن هستند اغلب از پتو بیرون بوده و سردتر می شوند. به همه ی اینها افزایش چربی و غلظت خون را هم بیفزایید تا پازل لخته شدن خون در انتهای پاها تکمیل گردد. چنین فردی صبح برای نماز یا دستشویی بیدار می شود، چند تا پله را بالا می رود یا برای خرید نان تا سر کوچه می رود. بدنش گرم شده و ضربان قلب بالا می رود. فشار خون بیشتر شده و لخته ها از پاها کنده شده و وارد جریان خون می گردد. وقتی فرد حرکت می کند یا سر به سجده می گذارد لخته وارد مغز شده و رگی را مسدود می کند. به دنبال آن فرد سکته مغزی می کند. بعد می گویند «خوش بحالش موقع نماز مرد خدا بیامرزدش!!!!» اگر هم زنده بماند بخشی از بدنش از کار می افتد بستگی دارد کدام رگ و چقدر آسیب دیده باشد. ..... اگر بر مبانی سخن استاد سمیعی گرفتگی رگ در سجده باعث از کار افتادگی کامل مغز و سکته کامل گردد و طبق مباحث معرفت نفسی، نفس قادر به مدیریت بدن و اعمال اراده خود بر بدن نگردد ناچار است آن نفس از آن بدن انصراف می دهد. تا اینجا گفته پروفسور سمیعی با مباحث معرفت نفس کاملا مطابق است. حال آیا نمی شود که نفس کسی بدون اینکه نقصی در بدن او باشد در حال سجده از بدن انصراف دهد یعنی اجل او برسد؟؟!!! با توجه به اینکه در پزشکی امروز علت مرگ را تنها خرابی بدن می دانند آیا این سخن باعث انکار معنویت مرگهایی که بعضا در نماز برای اولیای الهی رخ داده شده نمی شود؟. آیا عکس آن قابل صدق نیست که چون نفس انسان قصد انصراف از بدن در حال سجده را دارد از طریق سکته مغزی این کار را انجام می دهد؟! متن کامل صحبتهای پروفسور سمیعی: http://gfun.ir/چگونه-سکته-نکنیم؟/
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف آقای دکتر برای پرخورها که شامی پرچرب به قول ایشان می‌خورند و حدود 8 ساعت می‌خوابند، می‌تواند صدق کند. ولی همیشه رحلت در سجده، نه در صبح اتفاق می‌افتد و نه همراه با شامی پر چربی بوده است. موفق باشید

17204
متن پرسش
سلام علیکم: تفاوت عالم جبروت یا عوالم دیگر در قوس صعود با جبروت قوس نزول چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم جبروت و عوالم دیگر در قوس نزول وجه تکوینی عالم است ولی در قوس صعود مربوط به انتخاب انسان و وجه تشریعی او است و می یابد که به عنوان انتخاب هایی که کرده است در قوس صعود سیر می کند. موفق باشید

17198
متن پرسش
سلام علیکم استاد: ببخشید دو باره مزاحم می شوم. در باره سؤال 17175 ، در بخش اخیر پاسخ حضرتعالی که فرمودید به احتمال زیاد از هر دو بدن منصرف می شود، و فرض ما این است که لااقل یکی از این دو نفر زنده می مانند، این شخص چگونه زنده می ماند؟ اگر حس می کنید این سؤال به درد مراجعه کنندگان به سایت نمی خورد لطفا صرفا به ایمیل بنده ارسال فرمایید. از بزرگواری شما متشکرم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه نفس انسان به مرور بدن مناسب خود را می سازد هر بدنی که مناسب تدبیر او برای تبدیل مابالقوه اش به مابالفعل است را انتخاب می کند. حال سوال این است چنین بدن وصله پینه ای بدنی است که روح بتواند از آن استفاده کند؟ موفق باشید

17175
متن پرسش
سلام استاد: سوال جالبی یکی از دوستان مطرح کرد. می گفت: اگر علم پزشکی اینقدر پیشرفت کند که بتواند مغز انسانی را به انسان دیگری پیوند بزند، این انسانی که جان سالم بدر برده است، با هویت صاحب بدن در جامعه ظاهر می شود یا با هویت صاحب مغز. در وهله اول سوال بی موردی است ولی همین امشب در خبری خواندم که می خواهند سر انسانی که معلولیت شدید جسمی دارد به بدن کسی که مرگ مغزی شده است پیوند بزنند. اگر این عمل موفقیت آمیز باشد تکلیف حافظه، شخصیت قبلی و در حقیقت روح این دو نفر چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع را در کتاب خویشتن پنهان مورد بررسی قرار داداه ایم که اساسا فکر و حافظه مربوط به نفس است و نفس آن شخص هر بدنی را که انتخاب کند حافظه ی آن بدن می شود که البته به احتمال زیاد چون هیچکدام از این بدنها دیگر مناسب آن روح نمی باشند روح از هر دو بدن منصرف می شود. موفق باشید 

17171
متن پرسش
سلام استاد: نمی دانم چرا بعد از مطالعه مباحث معرفت نفس طوری است که بعد از مدتی دوباره به اطلاع تبدیل می شود و از حالت حضوری و زنده بودن خارج می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون می خواهید به حافظه بسپارید در حالی که اصلا نباید نگران این مسائل باشید بگذارید ملکات خودتان کار خود را بکنند. موفق باشید

17170
متن پرسش
با سلام: می خواستم بدونم مقام حضرت جبرائیل برتر هست یا حضرت محمد (ص) یکی از اساتید دانشگاه گفتن که جبرییل عامل حیاته و حتی از پیامبر (ص) بالاتره. حتی معراج رو پرسیدم، گفت روایت اشتباهه نظرت حضرتعالی چه می باشد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام حقیقت محمدی(ص) فوق جبراییل و میکاییل است ولی مقام نفس ناطقه ی حضرت از طریق حضرت جبراییل تعلیم می گیرد. موفق باشید

17146
متن پرسش
با سلام: من دختری 17 ساله هستم. 1. می خواستم بدانم که چگونه حال معنوی را در خود تثبیت کنم؟ مثلا من در ماه رمضان با اشتیاق زیادی اعمال را انجام می دادم اما متاسفانه بعد از آن کم کم اون رو از دست دادم و یا اینکه به خاطر درس ها و کنکور دقت لازم را ندارم و احساس می کنم که از آن حال فاصله گرفتم. 2. چگونه خودم را برای نماز شب آماده کنم زیرا واقعا مشتاقم که با خدا در آرامش و بدون دغدغه صحبت کنم؟ 3. وقتی که گناه می کنم واقعا زجر می کشم. چگونه چله گناه بگیرم چون می خوام خودم را برای ماه محرم آماده کنم. با تشکر. ببخشید که وقتتون را گرفتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با رجوع به معارف الهی مثل معرفت نفس، پشتوانه‌ی عبادات خود را تقویت کنید 2- در روز مواظب باشید فضای رقابت و مقابله و کینه برای خود ایجاد ننمایید. در شامگاهان غذای سنگین نخورید و زود بخوابید 3- سعی کنید در موقعیت‌هایی که احتمال زمینه‌ی گناه می‌دهید وارد نشوید. موفق باشید

17133
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب خویشتن پنهان در شرح نکته سوم فرموده اید که میکروب عامل بیماری نیست بلکه بر اثر تاثیر نفس بر جسم و پیشینه عوامل روحی است که یک بیماری حادث می شود و میکروب معلول بیماری است، با توجه به این مطلب چگونه بحث ژنهای دستکاری شده و ترورهای بیولوژیکی که امروز شیوع پیدا کرده قابل توجیه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در این مورد هم «ژن‌ها» در شرایطی قرار می‌گیرند که «نفس ناطقه» آمادگیِ بهتری برای مقابله با تأثیر میکروب‌ها پیدا می‌کند. مثل آن‌که نفس شما در ورزش‌کردن، روحیه‌ی بهتری برای مقابله با بیماری می‌یابد. موفق باشید

17128
متن پرسش
سلام استاد عزیز: اولین بار است که با حضرتعالی مکاتبه می کنم. در پاسخ به سوال شماره 17115 ، به آن عزیز پرسشگر فرمودید که «...اگر راه نوری اُنس خدا را در پیش گیرید و با حضرت حق مأنوس شوید، این چراها همه، چون گردی بر هوا می‌رود...» ؛ حال سوال حقیر این است که این «راه نوری انس با خدا» چیست و چگونه است؟ خواهشا شرحی مفصل عنایت بفرمایید. تشکر و سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح مفصل نمی‌خواهد! اولیاء الهی«علیهم‌السلام» این راه را با حدیث «من عرف نفسه فقد عرفه ربّه» در مقابل ما گشوده‌اند و بنده در همین رابطه کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و 10 جلسه شرح صوتی آن که هر دو بر روی سایت هست را، خدمتتان پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید

17086
متن پرسش
سلام استاد: جمعی هستیم با حول و قوه الهی کار تشکیلاتی مردمی را شروع کرده ایم، بنا داریم کارگروههایی مثل «بایدها و نبایدها در فضای مجازی» «آمادگی جسمانی» مطالعه و مباحثه با رویکرد تمدنی تشکیل دهیم.برای فعال شدن شاخه مطالعه و مباحثه کتاب جوان و انتخاب بزرگ در نظر گرفته شده، در اولین جلسه از جزوه «نحوه مطالعه و ضرورتهای آن» مطالبی مطرح شد. طالب این نوشتار می تواند تا سالهای سال نسلها را تغذیه کرده و راه ارتباط با عقل فعال را برایمان بگشاید. برای پیدا کردن روح استمرار و خسته نشدن در مسیر مطالعه در زمانه امروز چه توصیه ای به جوانان بی رغبت به مطالعه دارید؟ اگر برای چگونگی رویکرد جلسات مباحثه با شروع کتاب جوان و انتخاب بزرگ به عنوان نویسنده کتاب پیامی دارید تا به استمرار کار کمک دهد با جان و دل آماده شنیدن آن هستیم. از همه کسانی که در فراهم کردن بستر برای ارتباط با شما نقش ایفا می کنند قدردانی می کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در بحث «نحوه‌ی مطالعه و ضرورت‌های آن» عرض شد انسان‌ها به همان اندازه‌ای که نیاز به تغذیه‌ی بدن خود دارند، مایل به تغذیه‌ی روح خود نیز هستند و اگر نیاز روحی خود را درست جواب ندهند، پس از یک مدتی با سرخوردگی و بی‌تفاوتی نسبت به مطالعه روبه‌رو می‌شوند. از این جهت است که جوانان ما باید متوجه ابعاد متعالی خود باشند و مباحث خودشناسی، گستره‌ی شخصیت انسانی را به او متذکر می‌شود تا خود را در محدوده‌های زندگی مدفون ننماید. موفق باشید

17061
متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار چند تا سوال از محضرتان داشتم: 1. موضع شاه در مقابل مسئله نقد غرب چه بود؟ اینکه گفته می شود شاه با این مسئله مشکلی نداشت درست است؟ اگر درست است علت آن چه بود؟ 2. چرا عمده کسانی که در مسیر غرب شناسی فردیدی قرار می گیرند از انقلاب و فضای حماسی آن دور می شوند و به نوعی روشنفکری منفعل و البته منتقد تبدیل می شوند؟ آیا این دستگاه غرب شناسی مشکل دارد یا مشکل از جای دیگری است؟ 3. چه خصوصیتی در غرب شناسی فلسفی نهفته است که هر کس که به آن دل می دهد از درون دچار یک حرارت و شوریدگی عجیبی شده و وجودش دچار تلاطم و بی قراری می شود؟ 4. آیا امکان دارد به لحاظ ثبوتی حرف های اندیشمندان غربی مطابق با حقیقت باشد؟ آیا در عالم اثبات واقع هم شده است؟ با توجه به اینکه برخی قائلند کفار و غیر شیعه هیچ گاه حرف حقی ندارند و اگر هم حرف حقی بر زبانشان جاری می شود از شیعه به عاریت رفته است. ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «تو پای به راه در نِهْ و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت چون باید کرد». از نوع سؤالاتتان برمی‌آید که چندان در جریان غرب‌شناسی آن‌طور که باید و شاید نیستید. پیشنهاد اولیه‌ی بنده آن است که از طریق کتاب‌های مرحوم شهید آوینی، معنای درست و رویکردِ صحیحی که ما در نسبت انقلاب اسلامی باید در غرب‌شناسی داشته باشیم، به‌دست آورید و سپس باز به سؤالات خود بنگرید، در آن صورت موضوع فرق خواهد کرد. آن‌هایی که می‌گویند نیاز نیست به غیرِ شیعه رجوع کرد؛ باید متذکر این سخن علی«علیه‌السلام» باشند که حضرت می‌فرمایند: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ وَ هُوَ عِلْمُ مَعْرِفَةِ النَّفْسِ وَ فِیهِ مَعْرِفَةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَل» در این حدیث حضرت می فرمایند مراد از علمی که باید در چین به دنبال آن بود علم معرفت النفس است که سبب معرفت خداوند عزوجل می شود. "من عرف نفسه عرف ربه". مراد از چین احتمالا کنایه از دوری باشد. موفق باشید

17040
متن پرسش
با عرض سلام: بنده مدتی در غرب تحصیل می کردم. از همین رو فرهنگ و جهان بینی آن ها روی من تاثیر گذاشته است. به گونه ای که احساس می کنم معارف دینی برایم سنگین یا با شک و تردید همراه می شوند. درخواست راهکاری دارم تا بتوانم آن سخنان پوچ را فراموش و قلبم را تطهیر کنم و مسلمانی با اعتقادات راسخ شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد اولیه‌ی بنده آن است که مباحث کتاب «ده نکته در معرفت نفس» را همراه با شرح صوتی آن دنبال فرمایید و سپس به مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بپردازید. همه‌ی مطالب بر روی سایت هست. موفق باشید

17013
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شریف بخیر. 1. برای خواندن تمهیدالقواعد و فصوص دانستن فلسفه تا چه مقدارلازم است؟ 2. در نزول دفعی قرآن همه هفتاد بطن با نظر به تشکیکی بودن آن بر قلب سالک نازل می شود؟ 3. در انواع کشف گاهی موطن دریافت و موطن ظهور یکی است یعنی هر دو قلب است مثل کشف الهامی و گاهی موطن دریافت و موطن ظهور متفاوت است یعنی موطن دریافت قلب و موطن ظهور قوای نفس ناطقه است؟ درست متوجه شده ام؟ 4. در تفاوت حدس و فکر می توان گفت حدس مقامی است که حقیقت پیش ماست و اتحاد دانایی و دارایی (بر حقایق به اجمال) است و اما در تفکر عادی باید حرکت کنیم و حقایق را به دست آوریم و لزوما دارایی نیست؟ 5. می توان گفت حجاب ناشی از توجه به مقامات گاهی حجاب ظلمانی است اگر منجر به تحقیر و تکبر شود مثل بلعم باعور یا سامری و گاهی حجاب نورانی است؟ 6. حجاب ناشی از توجه به ثواب و بهشت برای سالک تاجر و ترس از جهنم برای سالک برده چه نوع حجابی است؟ 7. آیا امکان دارد در مکاشفات کاذب مبدا القاءات خود نفس ناطقه باشد. مثلا در کشف صوری سماعی صدای خودمان را بشنویم مثل شنیدن صدای خیالاتمان در خواب؟ 8. مانع ظهور در برخی قوا چیست؟ درونی و مربوط به قصور سالک است یا عامل دیگری در این محرومیت نقش دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فلسفه‌ی حکمت متعالیه در این مورد بسیار مفید خواهد بود 2- حقایق، کثرت‌بردار نیستند هرچند دارای شدت و ضعف باشند و لذا همواره تمام بواطن قرآن در حقیقت قرآن حاضر است هرچند که آن حقیقت به تناسب محل تجلی آن دارای شدت و ضعف باشد 3- قلب از قوای نفس ناطقه جدا نیست، پس بنابراین همواره موطن دریافت حقایق به صورت حضوری، قلب است 4- در رابطه با تفاوت حدس و فکر، تعریفی که می‌فرمایید رویهمرفته قابل قبول است 5- بد نیست 6- حجاب‌های نورانی است 7- بسیاری موارد همین‌طور است 8- بعضاً خصلت‌های انسان مانع ظهور بعضی از انوار قوا است و بعضاً مصالح مقدّرشده توسط حضرت حق. موفق باشید

نمایش چاپی