بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انسان‌شناسی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12586
متن پرسش
سلام استاد یا توجه به سوال شماره 12502 که در جواب فرمودید: «در مباحث معرفت النفس روشن می‌شود که انسان می‌تواند نفس ناطقه‌ی خود را به شکل حضوری و مجرد از هر گونه ابعاد مادی و کمیّت‌پذیر احساس کند و این نشان از آن دارد که شخصیت حقیقی هر انسانی بالاتر از شبکه‌های کمیّت‌پذیر است به‌خصوص که انسان می‌تواند بُعد و عدد را احساس کند و اگر بالاتر از بُعد و عدد نبود، هرگز نمی‌توانست بُعد و عدد را احساس کند.» آیا ایندست نظریه ها نوعی سوبژکتیویته و نومینالیسم است؟ چرا برخی از دانشمندان غربی به دنبال این توهمات می روند و حقیقت به این واضحی را نمی بینند؟ آیا واقعا نمی فهمند یا خود را به نفهمی زده اند؟ چه نفعی می برند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌گویید. بشر گرفتار فرهنگ مدرنیته از خودْ نیز غافل می‌شود و آنچنان جدّی موضوع را دنبال نمی‌کند که معلوم شود تجرد نفس را نمی‌فهمد یا عزمِ فهمیدنش را ندارد و لذا در بدترین تصمیمات گرفتار است چون گوهر قدسی خود را فراموش کرده است. موفق باشید

12569
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد گرامی و عرض قبولی طاعات حضرتعالی در پاسخ به سؤال بنده به شماره 12536 فرمودید نفس ناطقه محل اصلی علم است نه بدن (طبیعتا منظور سؤال بنده و نیز جواب حضرتعالی علم حصولی است). از طرف دیگر در کتاب «آشتی با خدا» و نیز «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» فرموده اید در مواقف مرگ علم (حصولی) انسان از بین می رود. از طرف سوم می دانیم که مفاهیم (اعم از اولیه و ثانویه) دارای وجود ذهنی هستند. پس حظّی از وجود دارند. حال طبق این سه گزاره، اگر دانسته های انسان جزو ادراکات نفسانی است و از طرف دیگر حظّی از وجود دارد (اعم از اینکه منشأ اعتبارش حقیقی باشد یا اعتباری) چگونه می شود که پس از مرگ از بین می رود؟ ممنون از حضرتعالی و من الله التوفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از مرگ ما با حقایقی مرتبط هستیم که «وجودی» می باشند زیرا پس از مرگ دیگر قلب ما و افئده‌ی ما در میان است، چیزی به نام حسّ و فکر که منجر به وجود مفاهیم ذهنی می‌شود، در میان نیست! موفق باشید

12536
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام علیکم خدمت استاد گرامی: در باب معرفت النفس دو سؤال از خدمت حضرتعالی داشتم: 1. در بحث پیوند مغز از کتاب خویشتن پنهان اگر فرض را بر این بگذاریم که روزی این اتفاق ممکن شود، هم چنین اگر فرض کنیم نفس ناطقه، بدنِ خود همراه با مغز جدید را بتواند تدبیر کند، آیا این فرد از علم، دانش، حافظه و صور خیالی نفس ناطقه ی صاحب مغز بهره ای می برد یا اینکه مثلا اگر نفس ناطقه صاحب مغز، دانشمند ریاضی بوده است، این فرد (نفس ناطقه بدن همراه با مغز جدید) توان بیشتری در حوزه آموختن ریاضی خواهد داشت (مانند مثال ماهیچه های قوی دست پیوند زده شده)؟ 2. در خصوص تأثیر نفس ناطقه در ایجاد بیماری ها در کتاب خویشتن پنهان، می فرمایید در اکثر قریب اتفاق بیماری ها ابتدا روح انسان آماده پذیرش آن بیماری می شود و سپس آن را به جسم سرایت می دهد. به نظر می رسد بیماری را بتوان اینگونه تبیین کرد: ورود ویروس و میکروب در ظرفیتِ تن جهت تجلی نفس ناطقه تأثیر منفی می گذارد و بنابراین اگر نفس ناطقه به اندازه کافی قوی نباشد به دلیل تأثیر منفی در ظرفیت و استعداد تن جهت تجلی من، بیماری حاصل می شود (مانند حالتی که جراحتی در سطح بدن اتفاق می افتد و خلأئی در ظرفیت تجلی تن ایجاد می کند و در نتیجه بدن احساس درد می کند). اما اگر نفس ناطقه قوی باشد، حتی با حضور ویروس و یا میکروب و در نتیجه کاهش ظرفیت تن جهت تجلی نفس، نفس توان تدبیر بدن را خواهد داشت. به نظر حضرتعالی کدام تبیین صادق است؟ با تشکر فراوان و من الله التوفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  1- به نظر من نگاه دومی که در قسمت اول سؤالتان مطرح فرمودید، نکته‌ی درستی است. چون حقیقتاً نفس ناطقه محل اصلی علم است و نه بدن، با این حال از زمینه‌بودنِ بدن نیز نباید غفلت کرد. 2- همین‌طور است که می فرمایید که بعضاً اگر محیط آلوده به میکروب‌های زیادی باشد نفس می‌تواند در صورت توانایی از آن عبور کند. موفق باشید   

12532
متن پرسش
استاد گرامی سلام عیکم: لطفا یک سیر مطالعاتی کامل از آثار علامه جوادی آملی توصیه بفرمایید. چنانچه کلیه تالیفات ایشان را در بر داشته باشد سپاسگذار هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم بتوانیم فرمایشات حضرت آیت اللّه به شکل سیر در آورد. زیرا ایشان سعی کرده‌اند در راستای تحقق تمدن اسلامی آخرین تتبعات خود را ارائه دهند. اگر مباحث معرفتی مثل معرفت نفس و برهان صدیقین را کار کرده باشید، رویهم‌رفته می‌توانید متوجه‌ی اشارات ایشان بشوید. موفق باشید

12530
متن پرسش
سلام: 1. آیا ورزش را می توان ریاضتی دانست به جهت آزاد کردن قوای نفس؟ 2. آیا ورزش به مجرد شدن روح کمک می کند؟ 3. آیا ورزش به رفع رذایل اخلاقی مثل ترس و اضطراب و... در کنار کارهای معرفتی می تواند کمک کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی نظر به اهداف عالیه‌ای داشته باشد و با آن رویکرد ورزش کند، نفس ناطقه‌ی او با إعمال اراده‌های جهت‌دار، بر بدن خود رشد می‌کند و قوه‌ی تجردش بیشتر می‌گردد و از اوهام بهتر عبور می‌کند. موفق باشید

12502
متن پرسش
سلام استاد: متن زیر قسمتی از نظریه شخصی به نام نیک بوستروم است: «در سال 2003 / 1382 فیلسوف انگلیسی به نام نیک بوستروم مقاله‌ای را منتشر کرد که در آن این مساله را مطرح کرده بود که شاید ما واقعا درون یک شبیه‌سازی عددی رایانه‌ای زندگی می‌کنیم. بوستروم برای اینکه به ایده خود پیچیدگی ترسناک نامانوسی نیز ببخشد، پیشنهاد کرده بود که نوادگان دور بسیار پیشرفته ما ممکن است چنین برنامه‌ای را ساخته باشند؛ با این هدف که گذشته را شبیه‌سازی، و نحوه زندگی نیاکان دور خود را دوباره بازآفرینی کنند» لطفا نظر و نقد خودتان را درباره این نظریه و دلیلتان را در مورد رد این نظریه بیان کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث معرفت النفس روشن می‌شود که انسان می‌تواند نفس ناطقه‌ی خود را به شکل حضوری و مجرد از هر گونه ابعاد مادی و کمیّت‌پذیر احساس کند و این نشان از آن دارد که شخصیت حقیقی هر انسانی بالاتر از شبکه‌های کمیّت‌پذیر است به‌خصوص که انسان می‌تواند بُعد و عدد را احساس کند و اگر بالاتر از بُعد و عدد نبود، هرگز نمی‌توانست بُعد و عدد را احساس کند. موفق باشید

12490
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: من خانم 30 ساله ای هستم با بار سنگینی از گناه و شکست در زندگی. هر وقت میخوام تصمیم بگیرم از اول شروع کنم تمام وجودم از ناامیدی پر میشه که من وقتم رو از دست دادم و جوونی من از دست رفته و برای من دیگه دیر شده برای شروع هر کاری. چی کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هیچ وجه برای رجوع إلی اللّه و زندگی با عالَم بیکرانه‌ی معنویت دیر نشده است! با روش معرفت النفسی شروع کنید و إن‌شاءاللّه نتیجه‌ی کامل را خواهید گرفت. در سیر مطالعاتی سایت روش معرفت النفسی مدّ نظر بوده است. موفق باشید

12487
متن پرسش
با سلام: جایگاه کتاب سلوک ذیل اندیشه امام بعد از کتب غرب شناسی است یا اینگونه که اول غرب شناسی بعد کتب انقلاب اسلامی بعد سلوک ذیل اندیشه امام؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلسه‌ی 16 کتاب سلوک، جایگاه مباحث معرفت النفس و مهدویت و انقلاب اسلامی و غرب شناسی مشخص شده‌است؛ به نظر بنده ابتدا باید یک دور کتاب سلوک را مطالعه کرد تا جایگاه مباحث مذکور مشخص شود و به مباحث مذکور بپردازید و سپس بعد از آمادگی لازم با عمق بیشتری کتاب سلوک را بازخوانی کنید. موفق باشید

12473
متن پرسش
با سلام و احترام و تبریک حلول ماه رمضان: ببخشید استاد خود باوری از منظر اسلام به چه معناست؟ کدام خود را باور کنیم؟ من اصلا خود باوری ندارم و خودم را در لابه لای تعریف مردم پیدا می کنم چون فهمیدم که من پول و شهرت و مقام و....اینها نیستم نمی دانم چه چیز را باور کنم. آیا منظور از استعدادهای درونی این است که مثلا من استعداد فهم کلام و فلسفه دارم ولی مثلا درس دیگری را خوب نمی گیرم یا چیز دیگری است؟ خواهشا راهنمایی بفرمایید که روحیه ام خیلی داغونه. خدا خیرتون بده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودباوری در اسلام ریشه در فطرت انسان‌ها دارد بدین معنا که در ذیل خداباوریِ فطرتی متوجه است که سرنوشت خود را باید در اُنس با خدا شکل دهد و در زیر سایه‌ی وظیفه‌ی الهیه‌ی خود به آن هویتی که باید برسد، برسد. موفق باشید

12455
متن پرسش
سلام استاد: من جوان 18 ساله ای هستم که می خواهم مطالعات بیشتری در زمینه ی مهدویت داشته باشم. کسی شما را به من معرفی کرد که کتاب های شما را مطالعه کنم. اما من نمی دانم از کدام یک از کتاب های شما باید شروع کنم. لطف بفرمایید راهنمایی ام کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که بر روی سایت هست و سپس با مطالعه‌ی بحث برهان صدیقین در کتاب «از برهان تا عرفان» همراه با شرح صوتی آن، کار را شروع کنید و سپس به کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» بپردازید به لطف الهی معارف بلندی را در ذیل نور مهدویت به‌دست خواهید آورد. موفق باشید

12465
متن پرسش

سلام علیکم: خسته نباشید. شرح «رساله الولایه» را تازه شروع کرده اید یا متعلق به سالهای قبل هست؟ من تا به حال شرح «رساله الولایه» را لابلای بحث هایتان ندیده بودم. از طرفی هم فایل ها تاریخ نداشت و می خواستم بدانم شبیه به مصباح الهدایه تازه شروع کرده اید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بحث اخیراً در اعتکاف ماه رجب عرض شد و البته هنوز کامل نیست. در سال‌های قبل در مقدمه‌ی کتاب «معرفت النفس و الحشر» متذکر نکاتی در مورد کتاب «رساله الولایه» شده بودم. موفق باشید

12375
متن پرسش
با سلام: سوالی داشتم. آیا روح می تواند منشا مشکلات جسمی شود؟ چگونه؟ (آیا این مطلب در کتابی هست که معرفی نمایید؟) مثلا فردی دچار درد و ضعف و بی حسی در بدن خود باشد اما پزشکان با انجام آزمایش و معاینات هیچ مشکلی در جسمش نیابند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی موارد، جسم ضعف‌هایی و یا نقص‌هایی دارد که روح نمی‌تواند تدبیرات خود را بر جسم إعمال کند و بعضی موارد، موضوع برعکس است بدین معنا که روح به جهت گرفتاری‌هایی که امورات دنیایی و اراده‌های پراکنده برایش پیش آورده است آنچنان ضعیف است که نمی‌تواند جسمِ خود را مطابق مقصود خود تدبیر نماید. موفق باشید

12357
متن پرسش
سلام علیکم: می خواستم بدانیم این برنامه سیر مطالعاتی که استاد ارائه فرموده اند برای چه افراد و با چه سطح سوادی قابل استفاده است؟ اگر یک شخص طلبه که دروس سطح را گذرانده است هم بخواهد این سیر مطالعاتی را داشته باشد این منابعی که برای مطالعه ارائه شده است چقدر برایش قابل استفاده خواهد بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتیِ موجود در سایت برای دانشجویان و طلاب مفید است ولی طلاب عزیز بهتر است بعد از بحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین، زیاد وقت در روی این مباحث نگذارند و بیشتر به دروس رسمی حوزه بپردازند تا عقب نمانند و إن‌شاءاللّه پس از چند سال حضور در درس خارج وارد این مباحث شوند. موفق باشید

12350
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: استاد من یک راهنمایی می خواستم. جدیدا دچار یک حس زیبای معنوی شدم که دوست ندارم از دستش بدم. من عشق خدا را در دلم میخوام. میخوام به جایی برسم که فقط رضای خدا مدنظرم باشه. برای رسیدن به هدفم کارهایی رو انجام دادم: از جمله نماز امام زمان هفتگی، نماز اول وقت، جدیدا نماز شب، بعضی اعمال مستحبی ماه ها و سعی کردم ترک محرمات کنم و انجام واجبات.(البته کامل موفق نشدم) به سبحان الله و الحمدلله حس خوبی دارم ولی نمیدونم چه حسی... به نظرتون اول کتابهای استاد مطهری رو بخونم یا کتابهای شما رو؟ یا هم زمان؟ کار عملی چکار کنم؟ مرحله ی بعد از انجام واجبات و ترک محرمات چیه؟ اگر ممکنه یک کتاب بهم معرفی کنید که مقام اسما الهی رو به زبان ساده بیان کرده باشه. ببخشید اینقدر سوال برسیدم. لطفا کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته» همراه با شرح صوتی آن مشغول کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت (علیهم‌السلام)» همراه با شرح صوتی آن شوید تا إن‌شاءاللّه حبّ الهی برای شما صورت عملی‌تر بگیرد. در کنار این کارها از کتاب‌های مرحوم شهید مطهری برکات زیادی خواهید برد. در ضمن در عین انجام نوافل و صداقت‌داشتن و خوش‌بینی به افراد و احترام به همه و تواضع إن‌شاءاللّه حبّ الهی را در خود نهادینه خواهید کرد. موفق باشید

12337
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: شما در بحث برهان صدیقین فرمودید صفات خداوند در مخلوقاتش به نازله هست مثلاً درخت هم در حد وجود خودش علم و قدرت و حیات و... دارد، در صورتی که در بحث ملائکه می فرمائید هر فرشته حامل یک اسم است یعنی مثلاً فرشته ی قبض فقط اسم قابض را حامل است و از اسماء دیگر مثل علیم، سمیع و بصیر و حّی و... برخوردار نیست یا اینکه در اسم قبض این اسم را به کامله دارد و بقیه را به نازله؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرقی نمی‌کند در مورد فرشتگان هم از نظر درجه‌ی وجودی قضیه از همان قرار است. منتها در موقع ظهور بر اساس ظرفیت شرایطی که باید ظهور کنند به اسم خاصی ظهور می‌کنند که ما آن‌ها را در رابطه با ظهورشان، جبرائیل و عزرائیل و اسرافیل می‌نامیم. مثل نفس شما که در مرتبه‌ی خود، جامعیت دارد ولی در موطن گوش با قوه‌ی سامعه ظهور می‌کند. موفق باشید

12311
متن پرسش
باسمه تعالی با عرض سلام و تبریک ایام الله شعبانیه محضر استاد. حقیر کتاب خویشتن پنهان حضرتعالی را خواندم و بهره های وافری بردم. منتها برداشت حقیر این بود که این کتاب بیشتر به تسلط نفس ناطقه بر بدن فیزیولوژیک و عالم اطراف خویش و نحوه اداره آن و مدیریت آن نظر دارد اما در مورد نحوه تاثیر اراده نفس ناطقه در صدور افعال و فرایند شکل گیری شاکله ها در نفس آدمی مطلبی مفصل در این کتاب نیافتم از محضر شما خواهانم محبت فرموده و به سوالات ذیل پاسخ دهید. 1. از منظر شما اصولا شاکله چیست و موطن آن کجاست؟ 2. جنس شاکله چیست آیا از مقوله شناخت است یا از جنس انگیزه؟ 3. آیا شاکله و یا ملکات اخلاقی از آثار و لوازم نفس آدمی است یا به حالت خاص (بُرشی خاص) از خود نفس ناطقه اطلاق می شود؟ 4. فرایند صدور یک فعل اخلاقی از ناحیه ملکه اخلاقی در نفس چیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان بعد از تعریفی که از خود و معنای زندگی می‌کند مطابق آن تعریفی که از خود کرده عمل می‌نماید و پس از چندی شخصیت خاصی به خود می‌گیرد و مطابق آن شخصیت اقدام می‌نماید که این حالت را شاکله می‌گویند و قرآن در همین رابطه می‌فرماید: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‏ شاكِلَتِه‏». موفق باشید

12288
متن پرسش
سلام علیکم: 1. استاد بهترین شرح بر نهج البلاغه چیست؟ 2. آیا نسبتی بین کتب آشنایی با قرآن شهید مطهری با المیزان هست؟ و آیا به عنوان مقدمه خوب است آشنایی با قرآن کار شود؟ 3. معرفت النفس با معرفت الامام چگونه جمع می شود؟ آیا معرفت النفس مهم تر است یا معرفت الامام؟ و اینکه کدام مقدم بر دیگری است؟ 4. برخی می گویند شما ابتدا تفسیر صافی و الرهان را بخوانید بعد به سراغ المیزان بروید و دلیلشان اینست که بگذارید اول با کلام معصوم رشد کنید بعد با کلام غیرمعصوم آیا این خوب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شرح ابن میثم حرّانی و شرح ابن ابی‌الحدید و شرح مولی فتح الله کاشانی و  منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة و ترجمه و تفسیر نهج البلاغه اثر استاد علامه مرحوم شیخ محمدتقی جعفری هست و هرکدام حُسنی دارند ولی بسیار باید راه طی شود تا شرحی در حدّ سخنان آسمانی مولایمان به تاریخ بیاید. 2- مرحوم شهید مطهری در کتب آشنایی با قرآن خود نکات ظریفی را مطرح کرده و به عنوان مقدمه‌ی ارتباط با تفسیر المیزان بسیار ارزشمند است. 3- به نظر می‌رسد معرفت النفس مقدمه‌ی معرفت امام باشد زیرا در شناخت نفس انسان متوجه‌ی حقایقی می‌شود که مصداق متعیَّن آن امام است 4 - تفسیر المیزان به بهترین نحو قدرت فهم کلام معصوم را به ما می‌دهد وگرنه به صِرف روبه‌روشدن با روایات متوجه منظور اصلی آن‌ها نمی‌شویم. موفق باشید

12298
متن پرسش
سلام استاد: بنده خیلی صحبت‌های شما را گوش دادم. کتب مقدماتی شما را هم کار کرده‌ام. جزوه‌ی روش سلوکی را نیز خوانده‌ام. اگر می‌شود خودتان مرحله‌ی اول عملی سلوک را به من بفرمایید. می‌خواهم از طریق همین ارسال پرسش سلوک کنم؛ اگر برای شما اذیت نداشته باشد بنده طلبه‌ام. می‌خواهم هم بُعد عملی، هم بُعد نظری را بالا ببرم. خواندن کتاب نظری‌ است. دستورات عملی را خودتان بفرمایید بهتر است. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلسه‌ی 16 کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جایگاه مباحثی مثل معرفت النفس و غرب‌شناسی و مباحث مهدویت روشن شده. در هرحال ابتدا اگر با معرفت نفس در کتاب «ده نکته» همراه با شرح صوت آن و سپس «برهان صدیقین» و بعداً با «معاد» کار را جلو ببرید، إن‌شاءاللّه به نتیجه‌ی لازم خواهید رسید. موفق باشید

12285
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت حضور استاد محترم: فارغ التحصیل مامایی و 24 ساله هستم و مشغول گذراندن طرح می باشم. از آنجایی که بنده به رشته های دینی علاقه مندم و با توجه به اینکه نیاز اساسی انقلاب کار فرهنگی است می خواهم به رشته تحصیلی و فعالیتهای اجتماعی ام جهت انقلابی بدهم اما نمی دانم چه رشته ای رو بخوانم که هم به نقش های خودم به عنوان یک زن لطمه نزند و هم در راستای نیاز اساسی انقلاب باشد از شما تقاضا دارم من را راهنمایی بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کنار خدمتی که می‌توانید در رابطه‌ی رشته‌ی خودتان به مردم داشته باشید و با عدم اجحاف و خوش‌رویی با آن‌ها برخورد کنید، رشته‌های کلام اسلامی و قرآن و حدیث در صورتی‌که نسبت به مباحث معرفت النفس آشنایی داشته باشید، إن‌شاءاللّه موجب خیر و برکت خواهد بود. موفق باشید

12272
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: شما در بحث معرفت النفس فرمودید که انسان نفسانی صورت ها از ذات نفس در نفس حاصل می شود، و یعنی نفس با آلت چشم به بیرون نمی نگرد در خود می نگرد و این صورت ها را می بیند و فرمودید که اتحاد نفس با عالم برزخ باعث می شود که عالم برزخ را در خود ببیند و در واقع در خود سیر می کند آیا در یوم التلاق که همه آدم ها را می بینیم نیز از این سنخ است یا این که نه بیرونی است جدایی از ما و ما تصویر آن را در خود ایجاد می کنیم و همچنین در ملاقات با برزخیان آیا صورت ها را در خارج جدای از خود می بینیم و در نفس صورت می سازیم یا صورتها در درون ماست و از ذات نفس ما در ذات ما ایجاد می شود؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس همیشه به خودی خود به وسعت همه‌ی هستی است و هم‌اکنون ما در همه‌ی عوالم حاضریم حتی در قیامت، ولی به جهت توجه نفس به بدن از آن حضور غافل است در برزخ و قیامت آن حضور را احساس می‌کند، پس بحث بیرون و درون نیست، بحث حضور وسیع نفس است چه در برزخ و چه در یوم التلاق.

12233
متن پرسش
سلام استاد: حدیث «هر کس قدر خود را نشناسد هلاک گردد» می تواند بر این معنا هم باشد که اگر کسی استعدادها و توانمندیهای خدادی اش را پیگیری نکند به ضررش است؟ یا صرفا در بحث گناه و عزت نفس و ... است. سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که قدر و جایگاه انسان بندگی خداوند است می‌توان گفت در آن روایت، استعداد اصلی انسان که همان عبودیت رب‌العالمین است مدّ نظر باشد، آری در راستای عبودیت استعداد های انسانی جهت می‌گیرد و او را از هلاکت در بندگی شهوت و غضب نجات می‌دهد. موفق باشید

12240
متن پرسش
سلام: آیا مرگ زیباست یا نه؟ این‌که یه روز می‌میرم رو دوست ندارم، نمی‌دونم شاید به خاطر بی‌اطلاعی از مفهوم مرگ می‌ترسم! مرگ آدمی یعنی چی؟ اگه قرار بود یه روز بریم زیر خاک تو یه مستطیل، و رومون آجر و بلوک بزارن، و گوشت و بدنمون از بین برود، اصلاً چرا متولد شدیم؟ آیا چیزایی که تو فیلم «سیاحت غرب» درباره‌ی مرگ گفته می‌شود واقعیت دارد؟! این فیلم خیلی وحشتناکه خیلی. تو بعضی دین‌ها مرگ رو یه چیز زیبا حداقل نه به اون وحشتناکی نشون میدند، ولی چرا ما اینقدر ترسناک نشونش میدیم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت:« مرگ را دانم ولی تا کوی دوست / ره اگر نزدیک‌تر داری بگو». اگر در دنیا خود را مطابق حیات ابدی خود شکل دهیم، زندگی حقیقی را در آن‌جا تجربه خواهیم کرد. در شناخت مرگ و شناخت نفس وقت بگذارید. موفق باشید

12217
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: شما در بحث معرفت النفس فرمودید حکمت و حرّیت هم غریزی و هم اکتسابی است. غریزی یعنی به فرد داده شده نه اکتساب کرده به عبارتی موهبتی است. مثلاً فرد در فهم حقایق روان می فهمد از بقیه، این غریزی است یعنی کسب نکرده سئوالم در مورد عدالت خداوندی نیست چون در آن شکی نیست ولی آیا این که فرد روان الفهم است و این غریزی است به معنی این است که نفس آن فرد با یک فعلیتی به نام روان فهمی نازل شده بر تن او یا نه در نسبت نفس با تن این تن موجب روان فهمی نفس شده همانطور که از نظر علمی هم اثبات شده انسانها هوش های متفاوتی دارند و این به مغز مربوط است بعضی ها هوش کلامی بالا و بعضی ها هوش هیجانی بالا و... و این امر باعث روان فهمی نفس شده است، یا عوامل و شرایط دیگری باعث شده که این بدن که این نفس را دریافت می کند که یک فیض خاص است، این نفس با این توانایی دریافت شود، و روان فهمی مربوط به خود نفس است بدون بدن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مربوط به هر دوی جسم و روان می‌تواند باشد. بعضاً خداوند به جهت مسئولیتی که بر دوش طرف می‌گذارد استعدادی مناسب آن مسئولیت را به او می‌دهد و او در آن موضوع سریع الفهم می‌شود و بعضاً والدین رعایت‌های لازم را می‌کنند و روان آن فرد بدون موانع جسمانی سریع الفهم می‌شود. موفق باشید

12216
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام و عرض احترام خدمت استاد: موضوع پایان نامه ارشد حقیر پیرامون راهکار های تاثیر گذاری ظاهر انسان اعم از رفتار، محیط، مزاج و طبع بدنی انسان بر باطن او (ایجاد، تقویت یا ترمیم شاکله اخلاقی) اوست. این بحث ابتداً نیازمند تبیین مبانی ای است. اینکه چه فرایندی در نفس انسانی اتفاق می افتد که تغییر ظاهر انسان با بکارگیری راهکارهایی چون تلقین قولی و فعلی، تکلف و واداشت نفس، تحمیل بر نفس، تکرار، مراقبه، تغییر موقعیت و... در ترمیم یا تقویت یا ایجاد شاکله اخلاقی (ملکات) موثر واقع می شود؟ اصولا چه خصیصه ای در نفس آدمی این تاثیر و تاثر بین ظاهر و باطن را رقم می زند؟ از استاد محترم تقاضا دارم با نورانیت فکر و قلب خویش حقیر را در این تبیین با ارجاعات علمی خویش چون گذشته ممنون بذل خویش فرمایند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار که می‌خواهید انجام دهید کار بسیار خوبی است، زیرا باید معدّات را در نفس بررسی کنید و جایگاه حقیقی نفس را با جایگاه عواملی که زمینه برای نفس است تبیین نمایید. باید دست و آستین را بالا بزنید و مجموعه‌ای از کتاب‌هایی که مربوط به معرفت نفس است مطالعه کنید تا آن‌جایی که به قول مرحوم قیصری در شرح فصوص‌الحکم در فصّ یوسفی می‌گوید: زیبایی ظاهری حضرت یوسف«علیه‌السلام» ریشه در خیال زلال آن حضرت دارد، خیالی که آن‌قدر لطیف بود که آن‌چه را در خواب دید پس از سال‌ها آن را یافت. موفق باشید  

12205
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: شما در بحث معرفت النفس والحشر فرمودید روح و اول ما خلق الله، یعنی نفس پیامبر (ص) در عالم امر یک چیز است ولی شخص پیامبر (ص) در عالم ماده که نفسش از مقام روح نازل شده است مثل ما یک انسان است. سئوال بنده این است که طبق قاعده معرفت النفس نفس در مقام نفسیت تعلق به تن دارد چون بالقوه هایی دارد می خواهد به فعلیت برساند و برود. حال آیا نفس پیامبر (ص) هم مثل ما انسانها است که می خواهد بالقوه ها را بالفعل کند تا برود؟ اگر این‌گونه باشد پس این‌که می فرمایند مقام پیامبر (ص) عین علم، عین صدق، عین کرم.... است این یعنی فعلیت، اما از طرفی پیامبر (ص) هم باید کمال پیدا کند و بنده کمال پیامبر (ص) را در این می‌بینم که این عین بودن در صفات کمالی را حفظ کند همان فرق دفع و رفع که فرمودید. پس نتیجتاً پیامبر (ص) از اول عمر باید در نمازش دائم در حضور باشد و غفلت در مقامش نیست. آیا این عین علم و عین صدق و کرم و... بودن در نفس پیامبر (ص) از همان آغازی که نفس نازل شد بر بدن شریف پیامبر (ص) بوده؟ یا بعداً این امر اتفاق افتاده؟ و در ثانی نفوس که از مقام روح نازل می‌شوند اگر تفاوت کند که دوگانگی و کثرت حاصل می‌شود و در مقام روح کثرت معنا ندارد و مقام وحدت است و نیز فرمودید، جلوه‌های متفاوت مقام عقل فعّال بر اساس شرایط متفاوت است، حال این شرایط منظور عالم ماده است؟ مثلاً بدن پیامبر (ص)شرایط دریافت آن نفس متعال را دارد؟ یا منظورتان از شرایط چیز دیگری است؟ و این‌که فرمودید مظهر کامل عقل کل در این عالم پیامبر (ص) هستند یعنی چه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید تکامل رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و ائمه«علیهم‌السلام» تلاش برای باقی‌ماندن در عصمت است و لذا در عین آن‌که روح در بدن آن‌ها دمیده شد، نور عصمت هم در کنار آن روح بر آن‌ها متجلی است. در عین آن‌که هراندازه در بدن زمینه‌ی دمیدن روح با جامعیت بهتری فراهم ‌شود، بهتر خود را در مقام روح احساس می‌کند. عقل یک حقیقت متعالی است که مظهرش کامل‌ترین انسان‌ها باید باشد. موفق باشید

نمایش چاپی